فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۱٬۰۳۰ مورد.
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
129-150
حوزه های تخصصی:
منطقه 20 (شهرری ) جنوبی ترین منطقه شهری، شهرداری تهران با 453740 نفر جمعیت و وسعت 22 کیلومتر مربع داخل محدوده شهری و 178 کیلومترمربع خارج محدوده است.خطر زمین لرزه در این منطقه به دلیل موقعیت جغرافیایی و زمین ساختی، وجود گسل های متعدد در اطراف آن، وقوع زلزله های مخرب تاریخی متعدد در محدوده آن و سایر شواهد تکتونیکی و زمین شناختی بسیار بالا ارزیابی می شود. این پژوهش بابررسی وضع موجود و تحلیل وسطح بندی آسیب پذیری سکونتگاههای منطقه و با بهره گیری مدل MLPراهبرد تازه ای را دراین خصوص ارائه نموده است.نتایج حاصل از مدل بر اساس متغییر های ورودی نشان میدهد که روش استاندارد طبقه بندی نسبت به روش استاندارد حداکثر وحداقل ازکارایی و دقت بالاتری برخوردار است.با مشاهده نقشه روش استاندارد طبقه بندی در مدل بکار گرفته شده درمی بابیم که لکه های نارنجی و تقریبا آبی که بیشتر در مرکز منطقه پراکنده شده اند بیشترین همبستگی را با بافت های فرسوده راداشته ودرجه آسیب پذیری بالایی را به خود اختصاص داده است براساس نتایج حاصل از مدل مورد نظر به لحاظ گستردگی و پهنه آسیب پذیری ،ازمساحت کل منطقه ، 21 درصد دارای آسیب پذیری بالاوبسیار بالا،61درصددارای آسیب پذیری متوسط،18درصد ازمساحت منطقه دارای آسیب پذیری کم میباشد ونتایج لایه های جمعیتی نشان میدهد که 8/56درصد از کل جمعیت منطقه دارای درجه آسیب پذیری بالا ، بسیار بالا و9/27درصد بادرجه متوسط آسیب پذیری و1/14درصد با درجه آسیب پذیری کم میباشد که نشان دهنده تراکم جمعیتی درساختمانهای فرسوده باعرض معابرکم میباشد.همچنین نتایج حاصل ازلایه های نوع مصالح واماکن مهم منطقه حاکی از آن است که بیشترین آسیب پذیری به لحاظ نوع مصالح به ترتیب فلزی،آجری،نیمه فلزی وغیره...بوده واماکن مهمی مانندمراکزآموزشی،کلینک ودرمانگاهها منطقه از بیشترین درجه آسیب پذیری برخوردار هستند.
واکاوی فضایی وردایی توزیع درون سالانه بارش ایران زمین طی دهه های اخیر (1394-1355)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هشتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
۱۲۲-۱۰۳
حوزه های تخصصی:
یکی از انواع رفتارهای ظاهراً آشفته بارش، وردایی ماه به ماه بارش در مقیاس دهه ای است که نمایه ای از ساختار اقلیم بارشی بشمار می آید. در پژوهش حاضر توزیع ماه به ماه بارش ایران زمین و تغییرات دهه ای آن با بکارگیری نمایه ضریب تغییرات برای دوره آماری 1394-1349 و با بهره گیری از داده های شبکه ای اسفزاری نسخه سوم بررسی شد. روابط این متغیر با متغیرهای مکانی - توپوگرافیک با استفاده از داده های مدل رقومی ارتفاع و براساس شگردهای رگرسیونی برای چهار دوره ده ساله (1364-1355، 1374-1365، 1384-1375 و 1394-1385) بررسی شد و نیز برای دستیابی به الگوی فضایی از شگرد تحلیل خوشه ای استفاده شد. یافته های پژوهش حاضر تنوع تباین ماهانه بارش در کشور را تایید نمود، امّا برخلاف انتظار روند بلند مدت تغییرپذیری ماه به ماه بارش عموماً در کشور فاقد معنی آماری است. همچنین طی دهه های مختلف تغییرات قابل توجهی بین نواحی با کمینه، بیشینه و در نتیجه دامنه تغییرات مکانی و نیز میانگین پهنه ای ضریب تغییرات ماه به ماه بارش مشاهده نشد. با این وجود، نواحی توأم با بارش نسبتاً یکنواخت کشور برای چهاردهه متوالی رفتار تناوبی داشته اند. همچنین گستره پهنه های توأم با مقادیر مختلف تغییرپذیری نیز تغییر می یافته است. اگرچه در هر دهه و نیز در کل دوره این گستره ها با عوامل مکانی - توپوگرافیک در ارتباط معنی داری بوده است، اما این رابطه نسبتاً کم بوده است. تحلیل فضایی مبتنی بر تحلیل خوشه ای، 5 ناحیه تغییرپذیری ماه به ماه بارش به دست داد. این نواحی از عرض جغرافیایی حدود 32 درجه به سمت شمال، به طور تقریبی از مدارات تبعیت می کنند؛ ولی در نیمه جنوبی کشور عموماً با نصف النهارات ارتباط بیشتری به نمایش می گذارند.
ارزیابی خشکسالی جریان رودخانه مبتنی بر رویکرد سطح آستانه با استفاده از داده جریان دائمی در زیرحوضه آبریز بیابان لوت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشکسالی، از مخاطرات طبیعی اساسی به ویژه در مناطق خشک ونیمه خشک شناخته شده است که مسائل قابل ملاحظه ای در رابطه با مدیریت منابع آب دارد. شناسایی، پایش و بررسی مشخصه های خشکسالی ها، برای برنامه ریزی و مدیریت منابع آب بسیار مهم است. این پژوهش متمرکز بر بررسی خشکسالی آب شناختی با استفاده از رویکرد سطح آستانه متغیر در زیر حوضه آبریز کویر لوت می باشد. این رویکرد، با استفاده از داده های 10-روزه جریان در رودخانه نساء برای دوره آبی 58-1357 تا 92-1391 اجرا شده است. رویدادهای خشکسالی مستقل به وسیله ادغام رویدادهای وابسته با رویکرد معیار داخلی شناسایی و مشخصه های آن ها شامل آغاز، پایان و دوام بررسی شده است. علاوه بر آن، شدت خشکسالی های مستقل با استفاده از شاخص شدت خشکسالی رده بندی شده است. نتایج این بررسی نشان داد که رژیم آبدهی رودخانه نساء بیشتر درگیر خشکسالی های طولانی مدت و شدید بوده است. رویدادهای خشکسالی مستقل طولانی مدت و با شدت فرین در رژیم آبی رودخانه مذکور بر دهه آخر متمرکز هستند. پیشنهاد می شود در پژوهش های آتی اثر روش های مختلف در ادغام رویدادهای وابسته خشکسالی با روش مبتنی بر حجم و زمان میان رویدادی (معیار داخلی) مقایسه شود.
واکاوی همدید اثرات حرکات واچرخندی بر بارش های سیلابی استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هفتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
163-178
حوزه های تخصصی:
به علت اینکه مکانیسم حرکات واچرخندی میل به نزول و فرونشینی هوا می باشد لذا تاثیر این حرکات و موقعیت قرارگیری انها در وقوع ریزش های سیلابی قابل توجه می باشد. بدین منظور در این مقاله بارش های سیلابی دو دهه گذشته استان کرمان مورد بررسی و دو مورد از شدیدترین انها انتخاب شد. به علت تاکید این مقاله بر استان کرمان ابتدا با استفاده از شاخص آماری توزیع گامبل تیپ 1، بارش سنگین برای هر یک از ایستگاه های استان محاسبه گردید. سپس ویژگی های ترمودینامیک بارش های مورد نظر با استفاده از داده های رادیوسوند و نمودار اسکیوتی ایستگاه کرمان مورد تحلیل قرار گرفت. برای تحلیل این سیلاب ها از داده های روزانه بارش 10 ایستگاه سینوپتیک استان و نقشه های فشار سطح دریا و سطوح 850، 500 و 300 هکتوپاسکال استفاده گردید. سپس آرایش الگوی همدید و روند آن در نقشه های هوا، طی یک دوره انتخابی 3 روزه بررسی شد. نتایج مطالعه نشان می دهد که عامل اصلی ایجاد بارش های سیلابی در منطقه مورد مطالعه، تقویت فرود شرق مدیترانه در تروپوسفر میانی است لذا زمانی که با حرکت رو به پایین سامانه ناوه قطبی همراه باشد به سمت عرض های پایین تر منتقل شده، در نتیجه سامانه های غربی با حرکت خود از روی آب های گرم جنوبی، رطوبت زیادی را کسب کرده و سبب ریزش بارش های سنگین و قابل توجهی در منطقه می گردد. همچنین نکته قابل توجه در وقوع بارش ها وجود حرکات واچرخندی شدید بر روی ابهای جنوبی و بویژه دریای عمان می باشد که سبب تزریق هر چه بیشتر رطوبت به نواحی داخلی کشور شده و شرایط لازم را برای وقوع این گونه بارش ها فراهم می نماید.
بررسی عوامل مؤثر بر اِدراکِ خطر مواجهه با تغییرات آب و هوایی (موردشناسی: کشاورزان گندم کار شهرستان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش کشاورزی به علت ماهیت آن و تأثیرپذیری آن از تغییرات آب و هوایی با ریسک بسیار زیادی همراه است؛ ازاین رو تولیدات کشاورزی و معیشت آنان را تهدید می کند. درک خطرات ناشی از تغییرات آب و هوایی از سوی کشاورزان و عوامل مؤثر بر آن برای کاهش و سازگاری با تغییرات آب و هوایی بسیار مهم است. هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل مؤثر بر اِدراکِ خطر کشاورزان گندم کار شهرستان کرمانشاه در مواجهه با تغییرات آب و هوایی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کشاورزان گندم کار شهرستان کرمانشاه به تعداد 30000 نفر بودند که تعداد 380 نفر از آن ها بر اساس جدول کرجسی و مورگان به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. در این پژوهش برای انتخاب نمونه مورد مطالعه از روش نمونه گیری چند مرحله ای طبقه ای خوشه ای تصادفی متناسب با حجم جامعه آماری بهره گرفته شد. ابزار گرد آوری اطلاعات پرسشنامه ای محقق ساخت بود که روایی صوری آن توسط متخصصین مورد تأیید قرار گرفت. پایایی پرسشنامه ها نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بررسی و تأیید شد (91/0- 77/0). به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS 24 و AMOS 22 و برای به دست آوردن نقشه موقعیت جغرافیایی محدوده مورد نظر از نرم افزار Arc GIS 9.3 استفاده شد. نتایج حاصل از مدل معادله های ساختاری نشان داد، متغیرهای اعتماد، دانش، نگرش زیست محیطی و نگرانی و دغدغه بر اِدراکِ خطر کشاورزان در مواجهه با تغییرات آب و هوایی اثر دارند. درمجموع این متغیرها 31 درصد از تغییر پذیری متغیر اِدراکِ خطر کشاورزان در مواجهه با تغییرات آب و هوایی را تبیین نمودند و بخش عمده ای از تغییرپذیری متغیر اِدراکِ خطر کشاورزان توسط متغیر نگرش زیست محیطی تبیین شد.
سنجش همسانی وزنی و تحلیل عامل اکتشافی تاب آوری شهری از منظر بحران زلزله (مطالعه موردی: شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۲
37-50
حوزه های تخصصی:
با ظهور مدرنیته و در شرایطی که شهر به عنوان برترین شکل سکونت انسانی در حال گسترش است. هر روز گسست های شهری بیشتری در جوامع بروز می نماید ارتقای تاب آوری دغدغه مهمی برای شهرها محسوب می شود. لذا تاب آوری در مبحث مدیریت بحران می تواند به عنوان تولد فرهنگ جدیدی برای واکنش به بلایا دیده شود. شهر ایلام نیز به عنوان شهری با خطرپذیری با درجه زیاد و قرارگیری آن در منطقه زاگرس سبب اهمیت و ضرورت بررسی تاب آوری گردیده است. لذا روش تحقیق حاضر ترکیبی از روش های تحقیق (توصیفی، تحلیلی، کتابخانه ای و میدانی) از دیدگاه تاب آوری و مدیریت بحران اقدام به بررسی موضوع نموده است. نتایج تحقیق نشان داده است ضرایب همبستگیِ روایی هم زمان حاکی از بیشترین همبستگی مثبت در مجموع متغیرهای تاب آوری شهری ایلام عامل تأسیسات و زیرساخت شهری با میزان (800/0) درصد دارا بوده است. همچنین مقدار آزمون Bartlett's برابر (000/0) بوده و مقدار آزمون KMO برابر (203/0) بوده است که نشان از مناسب بوده داده های مورد نظر جهت تحلیل عاملی در نواحی و موضوع تاب آوری شهری بوده است و تنها 4 عامل توانسته است نقش اساسی در تاب آوری شهر ایلام را ایفا نماید که از این عوامل متغیر جمعیت نواحی شهر ایلام به تنهایی 5/51 درصد نقش را دارا بوده است.
سطح بندی منطقه ای آسیب پذیری به خشک سالی در استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشک سالی یکی از پدیده های طبیعی است که خسارت های زیادی را به زندگی انسان و اکوسیستم های طبیعی وارد می سازد . به طور کلی خشک سالی عبارت است از کمبود بارش باران نسبت به میزان نرمال یا آنچه انتظار می رود، زمانی که از یک فصل یا یک دوره ی زمانی طولانی تر بوده و برای رفع نیازها ناکافی باشد . خشک سالی موجب وارد آمدن خسارات به بخش کشاورزی می شود. میزان آسیب پذیری بخش کشاورزی در هر منطقه به سه عامل میزان در معرض خشکسالی بودن، میزان حساسیت نسبت به خشکسالی و ظرفیت سازگاری با خشکسالی بستگی دارد . این آسیب ها اثرات منفی زیادی بر زندگی و معیشت کشاورزان می گذارد. لذا شناسایی مناطق آسیب پذیر و سنجش میزان آن با اهمیت تلقی می شود . مفهوم آسیب پذیری برای اولین بار از سوی اوکیف و همکاران ، به کار گرفته شد. از جمله تعاریف آسیب پذیری که به طور گسترده ای به کار رفته، تعریف زیر است: آسیب پذیری به طور معمول نشان دهنده درجه ای از آسیب است که یک سیستم به دلیل مواجه شدن با خطر تجربه می کند. مدل شناخته شده و تائید شده برای ارزیابی آسیب پذیری توسط هیئت ﺑﯿﻦ دوﻟﺘﯽارائه شده است. استان گلستان به عنوان یکی از قطب های مهم کشاورزی وابستگی زیادی به میزان بارش های سالانه دارد. در اثر نوسانات بارندگی و بروز خشک سالی در برخی مناطق استان، ﮐﺎﻫﺶ رﻃﻮﺑﺖ ﺧﺎک و ﻫﻮا و در نتیجه ﮐﺎﻫﺶ ﺗﻮﻟﯿ ﺪ و ﻋﻤﻠﮑ ﺮد ﻣﺤﺼﻮﻻت ﮐﺸﺎورزی اتفاق افتاده که موجب آسیب شدید به معیشت خانوارهای کشاورز شده است. بنابراین هدف تحقیق حاضر مقایسه آسیب پذیری به خشک سالی در بین شهرستان های استان گلستان به تفکیک سه مؤلفه (در معرض قرار گرفتن، حساسیت و سازگاری) است. نخست شاخص های مناسب برای سنجش آسیب پذیری به خشک سالی به تفکیک سه مؤلفه موردنظر شناسایی و داده های مربوط به شاخص ها جمع آوری شد. وزن شاخص ها از طریق مدل آنتروپی شانون استخراج و با روش تاپسیس شاخص ترکیبی به تفکیک سه مؤلفه آسیب پذیری تدوین شد. نتیجه نهایی شاخص ترکیبی با لایه های GIS شهرستان های استان گلستان تلفیق شد، و سطح آسیب پذیری شهرستان های به تفکیک مؤلفه های مورد نظر مشخص شد.نتایج نشان داد که در بعد در معرض قرار گرفتن بندرگز، مراوه تپه، بندرترکمن به ترتیب در رتبه های اول تا سوم قرار دارند و در معرض خشک سالی هستند. شهرستان های آزادشهر، گالیکش و بندرترکمن به ترتیب در رتبه های اول تا سوم بیش ترین میزان حساسیت به خشک سالی قرار دارند. شهرستان های گمیشان، گالیکش و مراوه تپه به ترتیب بیش ترین سازگاری را به خشک سالی دارند. در نهایت نتایج محاسبه شاخص آسیب پذیری کل نشان داد که شهرستان های مرواه تپه و بندرترکمن آسیب پذیرترین مناطق نسبت به خشک سالی در استان گلستان محسوب می شوند .
ارائه مدل پیش بینی ریسک خشکسالی هواشناسی و هیدرولوژیک با روش های آماری تحت تأثیر تغییرات اقلیمی (مطالعه موردی: زیرحوضه آبریز افین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۳
117-137
حوزه های تخصصی:
خشکسالی یکی از پدیده های طبیعی در اقلیم های مختلف با ویژگی تکرار شونده است که به علت داشتن ویژگی هایی نظیر شروع، خاتمه، شدت و فراوانی، دارای پیچیدگی هایی در مقایسه با سایر مخاطرات طبیعی است و گستره وسیعی از ابعاد محیط طبیعی و جوامع انسانی را تحت تأثیر خود قرار می دهد؛ ازجمله بخش های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی. در این پژوهش سعی شده تا مدلی برای پیش بینی ریسک خشکسالی، ارائه و اقدامات لازم به منظور کاهش اثرات ناشی از آن انجام شود. بدین منظور از شاخص های خشکسالی هواشناسی SPEI و eRDI و شاخص خشکسالی هیدرولوژیک (SRI) استفاده شد. به منظور بررسی تأثیر تغییر اقلیم بر این پدیده، دو سناریوی انتشار خوش بینانه و بدبینانه مورد بررسی قرار گرفت. دوره پایه این مطالعه 2015-1983 و دوره پیش بینی ریسک خشکسالی سال های 2100-2020 است. دو روش مدل سازی BQR و loess Nonparametric Regression برای مدل سازی ریسک خشکسالی استفاده شد. نتایج بدست آمده از این مطالعه حاکی از کاهش نسبی در وقوع دفعات خشکسالی در 27 ساله آینده نزدیک در زیر حوضه آبریز افین است. همچنین مقایسه روش های مختلف نشان از مناسب بودن مدل رگرسیون ناپارامتری برای پیش بینی ریسک خشکسالی آینده را داشت.
پاندمی کووید-19 (کرونا)؛ تاب آوری شهر تهران در برابر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال نهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
۲۳۲-۲۱۵
حوزه های تخصصی:
یکی از مخاطرات که شهرها را با بحران جدی مواجه کرده است، شیوع بیماری کووید-19 است. پاندمی کرونا شهرها را از روال معمول خود خارج ساخته است. از همین رو شهرها به دنبال بازگشت هرچه سریع تر به شرایط گذشته خود و تاب آوری شهری می باشند. روش پژوهش، در این تحقیق توصیفی- تحلیلی و با استفاده از پیمایش میدانی، چهار بعد اقتصادی، اجتماعی، مدیریتی-نهادی و زیرساختی در قالب 29 گویه میزان تاب آوری شهر تهران در برابر پاندمی کرونا مورد بررسی قرار داده است، در میان گویه های بررسی شده در پژوهش ، پشتیبانی و حمایت از کسب وکارهای آسیب دیده، پوشش بیمه ای، حمایت از بخش های تولیدی آسیب دیده، در نامطلوب ترین وضعیت قرار دارند. نتایج به دست آمده از جدول نهایی تکنیک ویکور نشان دهنده آن است که شاخص اقتصادی با امتیاز 1 به عنوان مهم ترین مؤلفه تاب آوری در برابر با ویروس کرونا است که نسبت به دیگر مولفه های مورد بررسی از تاب آوری پایین تری قرار دارد. پس از آن مؤلفه مدیریتی-نهادی با امتیاز 0.94 و مؤلفه زیرساختی با امتیاز 0.92 در رتبه های بعدی مهم ترین مؤلفه های تاب آوری شهر تهران در برابر با ویروس کرونا است. نتایج پژوهش نشان می دهد که کلان شهر تهران در برابر ویروس کرونا وضعیت مطلوبی را دارا نمی باشد و در برایر شاخص های انتخابی تاب آور نبوده ، شاخص های اقتصادی بیشترین تاثیر و شاخص های اجتماعی کمترین تاثیر را در تاب آور نبودن شهر تهران داشته است.
تحلیل خطرپذیری فرسایش کناره ای با استفاده از مدل BSTEM در حوضه رودخانه کوتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۱
41 - 60
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین مخاطرات طبیعی، فرسایش کناره رودخانه می باشد که سالانه باعث خسارات اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی بسیاری می شود. لذا در این تحقیق از مدل BSTEM در جهت شناسایی و برآورد فرسایش کناره رودخانه کوتر مهاباد استفاده شده است. به این منظور مسیری به طول 3 کیلومتر از رودخانه کوتر انتخاب شده و سه بازه برای مدل BSTEM در نظر گرفته شد. در این مدل به شبیه سازی جریان عادی و سیلابی و پیامد آن بر فرسایش پای کناره و پایداری کناره رودخانه کوتر پرداخته شد. پسروی محاسبه شده کناره بر اساس مدل BSTEM در سناریوهای مختلف بازه های رودخانه کوتر متغیر بوده است. کل مساحت فرسایش یافته سناریو اول در بازه های اول، دوم و سوم به ترتیب040/ ، 028/0 و 188/0 متر مربع بوده است. در حالی که در سناریو دوم کل مساحت فرسایش یافته در بازه ها به ترتیب 347/0، 132/0 و 728/0 متر مربع برای بازه اول، دوم و سوم به دست آمده است. از این نتایج می توان چنین نتیجه گرفت که میزان فرسایش پذیری در بازه دوم نسبت به دو بازه سوم و اول کمتر بوده است. در بازه سوم میزان تنش برشی حدود 64 پاسکال به دست آمده و بیشترین میزان را به نمایش گذاشت. بر این اساس بیشترین مساحت فرسایش یافته بستر نیز به این بازه اختصاص یافت. میزان ضریب ایمنی نیز در این بازه معادل 55/0 بوده و بار رسوبی تولیدی نیز معادل 674/22 تن برآورد گردید.
الگوهای همدید تعیین کننده مسیر حرکت سامانه های بارشی با منشاء سودانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سامانه سودانی مهمترین سامانه تامین کننده بارش مناطق جنوبی ایران است. این سامانه در شرایط همدیدی مختلف، از مبادی ورودی و مسیرهای متفاوتی از ایران عبور می کند. هدف اصلی این تحقیق شناسایی و معرفی الگوهای همدیدی و سامانه های اصلی تاثیرگذار در تعیین مسیر حرکت سامانه سودانی می باشد. برای دستیابی به این مهم نیمه جنوبی ایران به سه منطقه جنوب غرب، جنوب میانی و جنوب شرق تقسیم گردید. با اعمال معیارهای لازم 142سامانه بارشی شناسایی شد. پس از استخراج منشا آنها هسته مرکزی، پهنه اولین منحنی بسته و محور اصلی زبانه کم فشار سودانی به تفکیک هر گروه استخراج شد. نتایج نشان می دهد موقعیت استقرار هسته و الگوی گسترش اولین منحنی بسته کم فشار در ماه های مختلف بارشی و سامانه های مسیرهای سه گانه، از لحاظ موقعیت مکانی تفاوت چندانی ندارد. بلکه مهمترین سامانه موثر در تعیین مسیر حرکت سامانه های سودانی واچرخندعربستان و الگوی گسترش ناوه شرق مدیترانه می باشد. در الگوی همدیدی سامانه های جنوب غرب، واچرخندعربستان در نیمه شرقی عربستان استقرار می یابد. محور ناوه ها دراین حالت عموما گسترش شمالی-جنوبی دارند. درنتیجه پهنه و شدت بارش سامانه هایی که از جنوب غرب وارد ایران می شوند بیشتر از دو مسیر دیگر است. تمرکز محور ناوه های این مسیر بین طول های 30 تا 40 درجه شرقی (مدیترانه شرقی) می باشد. در سامانه های جنوب میانی واچرخندعربستان قدری جنوب سو شده و محوری شمال شرقی-جنوب غربی پیداکرده است. در این الگو ناوه های مدیترانه ای عموما محوری شمال شرقی-جنوب غربی دارند. در سامانه های جنوب شرق واچرخندعربستان با جابجایی شرق سوی نامتعارف برروی هند مستقر می شود. گسترش و امتداد محور ناوه ها و زبانه کم فشار سودانی مسیر جنوب شرق، دارای انضباط و هماهنگی ساختاری نمی باشد. این عدم تقارن را باید در توپوگرافی عمومی فلات تبت و الگوی گردشی مترتب در اثر حضور واچرخندتبت برآن جستجو کرد.
واکاوی همدیدی و ترمودینامیکی وقوع طوفان های تندری در فلات ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۹
59 - 81
حوزه های تخصصی:
ایران کشور است که هرساله با طوفان های تندری زیادی روبه رو است. لذا در پژوهش حاضر به توزیع زمانی و مکانی و همچنین واکاوی همدیدی و ترمودینامیکی وقوع طوفان های تندری در بخش وسیعی از فلات ایران پرداخته شد. بدین منظور از داده های مربوط به روزهای همراه با طوفان تندری، 20 ایستگاه همدید در فلات ایران با تأکید بر نیمه شرقی کشور و همچنین داده های ارتفاع ژئوپتانسیل (hgt)، امگا (Omega) و رطوبت ویژه (Shum) در طول دوره آماری 2010 تا 2015 استفاده شد. پس از استخراج روزهای همراه با طوفان تندری، با استفاده از نرم افزار GIS Arc و روش IDW نقشه های توزیع زمانی و مکانی تهیه گردید. سپس با استفاده از نرم افزار GrADS نقشه های همدیدی لازم در ترازهای مختلف جو تهیه و تحلیل گردید. بررسی های ترمودینامیکی نیز با استفاده از نمودارهای Skew-t و شاخص های CAPE و PWAT انجام شد. نتایج حاصل از توزیع زمانی و مکانی نشان داد که در مقیاس ماهانه، از ایستگاه جیرفت در استان کرمان به سمت عرض های بالا در ماه های آوریل و می، بیشترین فراوانی طوفان تندری وجود داشته و به طرف عرض های پایین تر از ماه دسامبر تا فوریه فراوانی طوفان های تندری بیشتر می گردد. در مقیاس فصلی نیز در نیمه شمالی منطقه موردمطالعه بیشترین رخداد طوفان های تندری در فصل بهار دیده می شود؛ درحالی که در نیمه جنوبی بیشترین فراوانی مربوط به فصل زمستان است. درمجموع در همه مناطق موردمطالعه در طول سال کم و بیش پتانسیل رخداد طوفان تندری وجود دارد. نتایج حاصل از واکاوی همدیدی نیز نشان داد که در روزهای همراه با طوفان تندری، اُمگای منفی و صعود و ناپایدار هوا حاکم بوده و از سوی دیگر، نفوذ رطوبت به جو منطقه و قرارگیری در زیر سرد چال ها و جلوی ناوه، شرایط را برای رخداد این پدیده فراهم می کند. بررسی نمودارهای skew-t و شاخص های CAPE و PWAT نیز بیانگر وجود رطوبت بیشتر در روز طوفان نسبت به روز قبل از طوفان و ناپایداری ناشی از صعود همرفتی شدید (حدود دو برابر) در روز رخداد طوفان تندری است.
بررسی اثرات تغییر اقلیم بر نیاز آبی درخت سیب در طول دوره رشد (مطالعه موردی: ایستگاه های ارومیه و سمیرم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۱
149 - 164
حوزه های تخصصی:
آب و امنیت غذایی چالش های جدی در مطالعات تغییر اقلیم محسوب می شوند. چراکه هر دو عامل به شدت از این پدیده تأثیر می پذیرند. بر همین اساس، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثرات تغییر اقلیم بر نیاز آبی سیب در طول فصل رشد می باشد. به این منظور از آمار پایگاه ECMWF برای داده های مشاهداتی دو ایستگاه سمیرم و ارومیه طی بازه زمانی 20 ساله (2016-1996) استفاده شد. برای بررسی این کمیت در 20 سال آتی از داده های روزانه ی ریز گردانی دینامیک پروژه ی CORDEX با دقت مکانی چهل و چهار صدم برای خروجی مدل ICHEC-EC - EARTH تحت دو خط سیر 5/4 و 5/8 واداشت تابشی ( RCP ) برای بازه زمانی (2037-2017) بهره گرفته شد. به منظور کاهش خطاهای موجود در برآوردهای مدل، عمل پس پردازش روی داده های برآورد شده صورت گرفت. سپس با دادهای دمای کمینه، دمای بیشینه، رطوبت نسبی، سرعت باد و تابش، تبخیر-تعرق پتانسیل به روش پنمن مانتیث فائو که از دقت بالاتری نسبت به سایر مدل ها برخوردار است محاسبه و با استفاده از آزمون ناپارمتریک من- کندال و شیب سن در محدوده اطمینان 95% روند تبخیر-تعرق مشخص شد. در آخر نیاز آبی در طول فصل رشد سیب نیز بررسی گردید. نتایج نشان داد که روند تبخیر-تعرق در هر دو ایستگاه در طول فصل رشد رو به افزایش است. افزایش ETO فصل رشد درخت سیب ایستگاه ها نسبت به دوره پایه برای خط سیر 5/4 و 5/8 در مورد ایستگاه سمیرم 84/3 و 37/7 و برای ایستگاه ارومیه 04/5 و 16/8 پیش بینی گردید؛ و از طرفی این روند افزایشی باعث افزایش نیاز آبی درخت سیب خواهد شد. بیشترین میزان تبخیر و نیاز آبی در داده های مشاهداتی و برآورد شده برای دوره رشد میوه رخ داده است، در این مرحله کم ترین بارش مؤثر، بیش ترین میانگین دما اتفاق افتاده است؛ اما درمجموع درصد تغییرات آینده مرحله جوانه زنی بیشتر از مراحل دیگر بود.
بررسی پراکندگی مکانی - زمانی گاز مونوکسید کربن در اتمسفر ایران با استفاده از داده های Aqua/AIRS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هفتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
137-152
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت حیاتی هوا و سیر صعودی افزایش عوامل آلوده کننده ی آن، ضرورت مطالعه ی عوامل آلاینده ی آن به منظور آگاهی از وضعیت موجود امری ضروری به نظر می رسد. پدیده ی آلودگی هوا یکی از مهمترین معضلات بخشهای زیادی از کشور ایران می باشد که به دلایل متعددی روز به روز بر میزان آن افزوده شده است. مونوکسید کربن یکی از خطرناکترین آلاینده های معیار هوا می باشد که با توجه به اهمیت مطالعه ی آن، تکنیکها و روشهای متعددی جهت پایش آن در اتمسفر کره زمین به کار گرفته شده است. در این مطالعه نیز از داده های مونوکسید کربن سنجنده ی AIRS Aqua/ که امکان بررسی میزان و روند تغییرات گاز مونوکسید کربن را در اتمسفر تمام جهان فراهم نموده استفاده گردید. داده های مربوطه با فرمت NetCDF طی دوره ی آماری (2018 – 2003) از وبگاه https://disc.gsfc.nasa.gov/datasets/AIRS3STM_006 استخراج و با استفاده از نرم افزارهای ArcGIS و Grads بارزسازی و تحلیل شده است. نتایج حاصله بیانگر کاهش میزان مونوکسید کربن در طول سریهای زمانی ماهانه و سالانه ی بوده است. در این میان تفاوتهای ماهانه و فصلی بسیار چشمگیر بوده به طوری که به لحاظ ماهانه، بیشترین میزان مونوکسید کربن در ماههای ژانوبه، فوریه و مارس و کمترین میزان آن در ماههای آگوست، سپتامبر و اکتبر اتفاق افتاده است. در میان فصول، بیشترین و کمترین میزان مونوکسید کربن به ترتیب در فصول زمستان و تابستان مشاهده گردید. به لحاظ مکانی نیز، بیشترین میزان مونوکسید کربن سطحی با میانگین ppb 150 بر فراز شهر تهران و ناحیه ساحلی دریای خزر و کمترین میزان آن با میانگین ppb 115 بر روی ارتفاعات زاگرس بارزسازی گردید.
تاثیر شیرابه دفن زباله اراک بر کیفیت آب های زیرزمینی دشت امان آباد اراک از نظر فلزات سنگین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
111 - 128
حوزه های تخصصی:
کیفیت آب زیرزمینی دشت امان آباد اراک از نظر فلزات سنگین (جیوه، آرسنیک، سرب، روی، مس، نیکل و کبالت) بر روی 12 حلقه چاه شرب در پایین دست محل دفن زباله اراک در دو سال 76 و 96 مقایسه شدند. مقایسه غلظت فلزات سنگین آب چاه ها با استاندارد شرب حاکی از آلوده نبودن آب ها به جیوه، روی، مس، نیکل و کبالت در دو سال مورد نظر است. آب ها آلودگی به عنصر آرسنیک در سال 96 و سرب در سال های 76 و 96 نشان دادند. شاخص آلودگی فلزی آرسنیک و سرب در آب چاه ها در سال 96 بیش از ده برابر آن در سال 76 است. 58 درصد از آب چاه های شرب با درجه آلودگی متوسط در سال 76 دارای درجه آلودگی زیاد در سال 96 بودند. بررسی غلظت آرسنیک و سرب در شیرابه و خاک محل دفن زباله اراک نشان داد که مقدار آنها بیش از 50 برابر استاندارد آب و حتی آب شرب دشت امان آباد است. این بررسی نشان داد آرسنیک و سرب آب چاه های منطقه ناشی از شیرابه دفن زباله است. سرب همچنین از ته نشست های اتمسفری صنایع اطراف و تردد وسایط نقلیه منطقه حاصل شده است. بنابراین، بایستی اقدامات لازم جهت کاهش آرسنیک و سرب در محل دفن زباله های جامد شهری اراک و همچنین صنایع و حمل و نقل شهری صورت گیرد.
راهبردهای سازگاری با تغییرات اقلیم در بخش کشاورزی (شهرستان رستم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۹
19 - 32
حوزه های تخصصی:
راهبردهای سازگاری با تغییر اقلیم به ویژه دربخش کشاورزی از راهکارهای تعدیل اثرات تغییر اقلیم است.این راهبردها در سه بخش درک تغییر اقلیم ، راهبرهای سازگاری و موانع آن مورد توجه هستند.ایران با اقلیمی خشک،با خشکسالی های متوالی و روند افزایشی دما نیازمند انتخاب راهبردهای سازگاری با تغییر اقلیم است.برای تحلیل راهبردهای سازگار با تغییر اقلیم در بخش کشاورزی شهرستان رستم استان فارس از دو شاخص راهبردهای سازگاری با تغییر اقلیم ( ASI ) و موانع راهبردها ( PCI ) در دوره زمانی 2017-1987 و از داده های اقلیمی و کشاورزی و در زمینه داده های میدانی از روش نمونه گیری کرجسی و مورگان استفاده شد. یافته ها نشان داد که بیش از 90درصد پاسخ دهندگان تغییر اقلیم و اثرات آن را درک و به دنبال سازگاری با آن هستند.جهت دستابی به راهبرد ASI اجرای پروژه های مدرن سازی آبیاری و تکنولوژی، کشت گونه های مقاوم به خشکی (کلزا،گیاهان داروئی) ،جابجای تاریخ کشت،کشت گلخانه ای و تنوع کشت محصولات جایگزین و به منظور محقق شدن راهبرد موانع ( PCI ) از طریق ایجاد یک نظام حمایت مالی مناسب با شرایط اقتصادی کشاورزان، آموزش و افزایش دانش فنی کاربران و پایدار نمودن منابع درآمدی به موفقیت بیشتر راهبردهای سازگار با تغییر اقلیم دست یافت.در واقع راهبرد سازگاری با تغییرات اقلیمی و حذف موانع آن می تواند تاب آوری فعالیت های کشاورزی و امنیت غذایی منطقه را تامین نماید.
بهینه سازی زمان جمع آوری پسماندهای شهر زابل در کاهش مخاطرات محیطی با تکیه بر الگوریتم رقابت استعماری و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۷
209 - 224
حوزه های تخصصی:
در طول دهه گذشته به دلیل افزایش جمعیت جهانی و سرعت گرفتن شهرنشینی تولید زباله های شهری به صورت چشم گیری افزایش یافته و سلامت شهروندان را به خطر انداخته و کیفیت زندگی شهری را پایین آورده است. ازاین رو یکی از مباحث مهم که در سال های اخیر کاربرد بسیار بالایی در حوزه عملیاتی داشته و برای افزایش کارایی و بهره وری سیستم های حمل ونقل مطرح شده است، بحث مسیریابی ماشین های حمل زباله است. علاوه بر آن، مدیریت ضعیف و جمع آوری و امحا سازی نامناسب ازآنجایی که مسائل و مشکلات زیست محیطی را در اکوسیستم شهری ایجاد می کند، به عنوان یک چالش جهانی محسوب می شود؛ زیرا ارائه این دسته از خدمات شهری به دلیل فقدان داده ها و اطلاعات کافی به طور معناداری مورد غفلت واقع شده است. هدف از این پژوهش ارائه راهکاری بهینه به منظور جمع آوری مناسب زباله های محلات 40 گانه شهر زابل هست تا با کمینه سازی زمان انجام مأموریت، سطح رضایت مندی شهروندان از این گونه خدمات شهری افزایش یاید. روش تحقیق توصیفی، از نوع مطالعات کاربردی و مبتنی بر مطالعات اسنادی و بررسی های میدانی است. به منظور انجام این پژوهش از الگوریتم فرا ابتکاری رقابت استعماری و نرم افزار Arc GIS استفاده شده است و تمامی برنامه نویسی های مربوطه در محیط نرم افزار MATLAB انجام شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که الگوریتم رقابت استعماری با تعریف 20 تکرار در تکرار 15 و با طی زمانی برابر با 4.11 ثانیه و با ضریب اطمینان 71 % به بهینه ترین حالت ممکن دست یافت و ترتیب مربوط به بهینه ترین تقاطع ها را نشان داد.
تخمین خسارت ناشی از زلزله با استفاده از مدل RADIUS در محیط GIS (مطالعه موردی: استان مازندران، شهر ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۵
39 - 56
حوزه های تخصصی:
توزیع جغرافیایی زمین لرزه ها نشان می دهد تقریباً تمام سرزمین ایران در معرض خطر زلزله قرار داشته و پتانسیل ناامنی دارد و بیشترین فراوانی آن متعلق به پیرامون کشور ایران، یعنی محور شرق، شمال، غرب و جنوب است به طوری که در 40 سال گذشته تعدادی از زلزله های ویرانگر که به وقوع پیوسته و از اهمیت زیادی برخوردار بوده است، در این محور رخ داده اند. با توجه به وجود گسل های زلزله زا در استان مازندران که می تواند شهر ساری را تحت تأثیر قرار دهد بررسی میزان آسیب پذیری لرزه ای آن با استفاده از مدل مناسب امری ضروری و غیرقابل اجتناب است؛ ازاین رو هدف از این پژوهش تخمین خسارت ناشی از زلزله با استفاده از مدل رادیوس در محیط GIS است. شهر ساری 3.5 کیلومتر با گسل خزر و 37.5 کیلومتر با گسل البرز فاصله دارد؛ بنابراین با توجه به اهمیت این موضوع، شهر ساری به عنوان منطقه موردمطالعه انتخاب شده است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی و ازلحاظ ماهیت، کاربردی است. برای جمع آوری داده ها، مطابق استانداردهای مدل رادیوس، از سازمان های مربوطه استفاده شده است. تجزیه وتحلیل اطلاعات جمع آوری شده با توجه به روش های مبتنی بر پایگاه اطلاعاتی و با بهره گیری از مدل رادیوس و نرم افزارهای مبتنی بر رویکرد سیستم اطلاعات جغرافیایی صورت پذیرفت و دو سناریو با توجه به دو گسل خزر و شمال البرز برای تخمین خسارت های ناشی از زلزله احتمالی در منطقه موردمطالعه در نظر گرفته شد. نتایج حاصل بیان گر آن است بر اساس سناریوی گسل خزر 18910 ساختمان تخریب،2382 نفر کشته و 22897 نفر مصدوم خواهند شد. مطابق سناریوی گسل البرز نیز 3086 ساختمان تخریب،15 نفر کشته و 2102 نفر مصدوم خواهند شد. بر اساس سناریوهای درنظرگرفته شده در منطقه موردمطالعه نتایج خسارات و تلفات ناشی از وقوع زلزله حاکی از آن است که گسل خزر به دلیل فاصله اندک با منطقه موردمطالعه بیشترین آسیب را به همراه دارد. کمترین میزان آسیب پذیری برای منطقه ناشی از گسل شمال البرز است. نتایج به دست آمده از این مطالعه موردی می تواند به تصمیم گیران در اولویت بندی مناطق آسیب پذیر برای کاهش خطر زمین لرزه و برنامه ریزی مؤثر جهت خدمات اضطراری پس از وقوع زلزله کمک کند.
بررسی آسیب توفان های گرد و غبار بر راه های ارتباطی سیستان (1396-1398)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۰
203 - 214
حوزه های تخصصی:
توفان های گرد و غبار یکی از مخاطرات طبیعی است که آسیب هنگفت اجتماعی و اقتصادی را بر سیستان تحمیل می نمایند. از آنجایی-که بررسی پیامدهای این توفان ها و آسیب های ناشی از آنها در بخش های مختلف دشوار است در این مطالعه تنها بخشی از پیامدها و آسیب های ناشی از این توفان ها در سیستان طی سال های 1398-1396 مورد بررسی قرار گرفته است. آسیب وارده بر راه های ارتباطی شامل آسیب وارده به بدنه راه، آسیب وارده به تاسیسات و تجهیزات و آسیب ناشی از نگهداری راه می باشد. به منظور برآورد آسیب ها و دریافت اطلاعات مورد نیاز جداولی تهیه شد و با مراجعه به اداره راهداری و حمل و نقل راه های شهرهای زابل، زهک و هیرمند تکمیل شدند. تحلیل توفان های گرد و غبار با استفاده از داده های سرعت باد و دید افقی ثبت شده در ایستگاه هواشناسی زابل انجام گرفت. نتایج نشان داد که توفان های گرد و غبار به تابلوها و تأسیسات و آسفالت راه ها آسیب هایی را وارد نموده بطوری که هزینه نگهداری و بازسازی آنها را افزایش داده است. بین فراوانی ماهانه و سالانه توفان های گرد و غبار و مقادیر ماهانه و سالانه رسوبات انباشته شده در سطح راه ها انطباق مناسبی وجود داشت. بیشینه تجمع ماسه در نیمه اول سال و ماه تیر و در سال 1397 مشاهده شده که منطبق با بیشینه فراوانی توفان های گرد و غبار می باشد. مقدار آسیب های وارده از توفان های گرد و غبار بر راه های ارتباطی سیستان 5/32 میلیارد تومان طی سه سال مورد بررسی برآورد شد.
Cold Season’s Air Temperature Geostatistical Modeling: Considering the Landsat Thermal Band and Snow Cover Area(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Providing climatic data like temperature in good spatial resolution is a key requirement for many geographical, ecological and bioclimatic research. With this in mind, various related studies use thermal remote sensing images as auxiliary data to enhance the air temperature interpolation outcomes. That’s while normally summer season images are used as auxiliary data and less attention has been paid to winter season acquired images which are often covered by snowy areas. With this in mind, the Snow Covered Area (SCA) extent impacts on air temperature interpolation were investigated. The data used were temperature data and four Landsat thermal images of December 1986 and 1999. To calculate the area of snow cover, band combination and NDSI index were used. Results show that Thermal Co-Kriging (TCK) of December 1986 provide better results with more snow affected thermal image. While in 1999 although different results were obtained but the best selected output did not show impacts of different snow cover area. These results revealed that probably the SCA extent threshold could be different and could be found with more research. Finally, we know that number of our observation stations are too low and considering the Kriging requirements like normal distribution and stationarity are toilsome but we should consider that this problem exists in the regions with low density of gauges and should find a way to enhance the air temperature interpolation in these cases. At the end, using high resolution, Landsat thermal bands improve our ability to explain and visualize local temperature variability into a variety of applications such as deriving temperature dependent climatic variables, species distribution modelling and assessments of fire risk.