فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۱٬۰۵۰ مورد.
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
193 - 219
حوزه های تخصصی:
به دلیل برداشت بی رویه از منابع آب زیرزمینی در نیم قرن اخیر تراز آب سفره های زیرزمینی در اغلب دشت های کشور به شدت کاهش پیدا کرده است. افت شدید تراز آب سفره های زیرزمینی عامل اصلی پدیده فرونشست زمین در ایران است. فرونشست زمین پتانسیل ایجاد یک فاجعه عظیم انسانی را دارد و در صورت وقوع آن، زمین های کشاورزی، بافت شهرها، شریان های حیاتی و بسیاری از جنبه های زیست محیطی را در معرض آسیب پذیری شدید قرار خواهد داد. درگیر شدن دشت جنوب غرب تهران با مسأله فرونشست زمین ایده اولیه پژوهش حاضر بوده است. در این پژوهش، آسیب پذیری بافت شهری منطقه 18 شهر تهران تحت تأثیر فرونشست زمین مورد ارزیابی قرار گرفته است که در قالب مطالعات فضایی مکانی و با اجرای مدل تحلیلی در سه گام انجام شده است. در گام اول، شناسایی و دسته بندی شاخص های آسیب پذیری بافت شهری تحت تأثیر فرونشست زمین بر اساس سه معیار کالبدی و جمعیتی، دسترسی و همجواری با مراکز ریسک بالا صورت گرفت و در گام دوم، با استفاده از ابزار پرسشنامه و نظرسنجی کارشناسی، اولویت های آسیب پذیری بافت شهری در ارتباط با فرونشست زمین مشخص گردید و بر پایه فرآیند تحلیل شبکه ای، تعیین وزن هر یک از معیارها انجام گرفت. درنهایت، در گام سوم وزن حاصل از مدل ANP، در محیط نرم افزار ArcGIS بر لایه های مکانی منطقه اعمال شد. نتایج اجرای مدل نشان داد که درصد بالایی از اراضی ساخته شده منطقه 18 دارای ویژگی هایی نظیر بافت فرسوده، بناهایی با مقاومت سازه ای پایین، کیفیت ساخت بسیار پایین بناها، تراکم بالای جمعیتی و ساختمانی بوده و مستعد آسیب پذیری زیاد می باشند. همچنین ناحیه 1 با 96 درصد، ناحیه 2 با 5/88 درصد، ناحیه 3 با 4/90 درصد، ناحیه 4 با 85 درصد و ناحیه 5 با 3/92 درصد اراضی ساخته شده در محدوده آسیب پذیری بالا قرار گرفته اند. در مجموع از کل اراضی ساخته شده منطقه 18 شهر تهران در حدود 90 درصد بافت ساخته شده در محدوده آسیب پذیری زیاد تحت تأثیر فرونشست زمین قرار دارد.
پیامد بحران تاب آوری اکولوژیک و پدیده فرسایش دلبستگی مکانی نمونه پژوهی: جمعیت جوان 15 تا 19 ساله شهر زابل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۱
153 - 172
حوزه های تخصصی:
زابل به مثابه گره فضائی ناحیه سیستان، با دو پدیده خشکسالی و گردوغبار مواجه است. که سبب بحران تاب آوری اکولوژیک گردیده و رضایت از زندگی را به شدت کاهش داده است. چرا که رابطه انسان و محیط از تعادل، تحمل پذیری و سازگاری، خارج و پدیده «فرسایش دلبستگی مکانی» رخنمون یافته است. این پژوهش، کاربردی، توصیفی-تحلیلی، پیمایشی با نمونه برداری تصادفی دو مرحله ای است. جامعه هدف، جوانان 15 تا 19ساله زابل (با حجم نمونه432 واحد) می باشد. از مدلهای کولموگروف- اسمیرنوف، تست نشانه، کروسکال والیس، اسپیرمن، فی، جدول متقاطع، Vکرامرز و U من ویتنی بهره گیری شده است. زابل برپایه تحلیل آمار 40 ساله(2005-1966)، با «حداکثر میانگین سرعت باد، معادل 56/5 متردرثانیه » و داشتن 68درصد روزهای با گردوغبار بالای حداستاندارد در سال 1390، همچنین داشتن رتبه اول در شدت طوفان (معادل 107 روز در وضعیت خیلی خطرناک) و تبدیل عرصه 450 هزار هکتاری بستر هامون به کانون تولید گرد و غبار و افزایش مراجعات، بستری و مرگ و میر ناشی از بیماری تنفسی با بحران تاب آوری اکولوژیک مواجه است. طبق یافته ها، 64درصد جوانان مورد مطالعه، وضعیت گردوغبار 22 سال گذشته را «بد تا وحشتناک» می دانند. همچنین 62درصد زنان و 43درصد مردان آسایش و کیفیت زندگی شان را «بد تا وحشتناک» می دانند. وانگهی 68 درصد پاسخگویان گفته اند رضایت فرزندان خانواده از اقامت در زابل، «کم تا هیچ» می باشد. 44درصد پاسخگویان هیچ امیدی به آینده هیرمند و هامون ندارند. معنی داری این یافته ها با خطای ۰/۰۰۰ تایید شدند. بحران تاب آوری اکولوژیک، سبب رخنمون یافتن«پدیده فرسایش دلبستگی مکانی» و پیامدهای خسارت بار اجتماعی - روانشناختی گردیده است. کاهش احساس مثبت به مکان، عدم ارتب اط نزدی ک و عدم تمایل به سرمایه گذاری، بی تردید سبب کاهش انگیزه، کاهش مسئولیت پذیری برای ارتقای وضعیت شهر و ناحیه، کاهش آمادگی برای مشارکت، نبود نظارت و به ویژه کاهش فداکاری برای توسعه محله، شهر و ناحیه می شود.
بازتاب همه گیری کرونا بر افزایش نابرابری های اقتصادی و اجتماعی در جوامع شهری (نمونه مطالعه: شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۲
107 - 125
حوزه های تخصصی:
شاید بتوان گفت همه گیری کرونا یکی از اصلی ترین مخاطرات دهه های اخیر بوده است که در گستره ای جهانی، جوامع را با چالش های جدی اقتصادی و اجتماعی مواجه نمود. از همین رو، تحلیل بازتاب این همه گیری بر افزایش نابرابری های اقتصادی و اجتماعی به عنوان زیربنای تدوین پژوهش حاضر موردتوجه قرار گرفت. این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی و پیمایش میدانی انجام پذیرفته است. با بررسی پژوهش های پیشین، 24 متغیر اقتصادی و اجتماعی شهری که با همه گیری بیماری کرونا تحت تأثیر قرار گرفته اند شناسایی شده و در دو محله با ساختار اقتصادی و اجتماعی متفاوت در شهر شیراز موردبررسی قرار گرفته اند. ازاین رو تعداد 100 پرسشنامه (بیش از 4 برابر تعداد متغیرها) در هر یک از محلات توزیع شده است. در ادامه داده های حاصل از پرسشنامه ها در نرم افزار SPSS وارد شده و به کمک مدل تحلیل عاملی اکتشافی موردسنجش قرار گرفته اند. یافته ها نشان می دهد پیامدهای منفی همه گیری کرونا بر جوامع شهری به ترتیب در 5 عامل «بنیه اقتصادی خانوار»، «حمایت دولتی»، «سلامت جسمی و روانی»، «هزینه خانوار» و «تعاملات اجتماعی» خود را نشان داده است. بازتاب این پیامدها در محلات فقیر بیش از محلات مرفه است؛ به طوری که به ویژه در متغیرهای «تهیه وسایل آموزش مجازی»، «مصرف خوراکی و مواد غذایی»، «تأمین کالاهای اساسی»، «ناامنی، جرم و جنایت»، «مصرف پوشاک» و «اشتغال و کسب وکار» موجب نابرابری هایی شدید می شود. از همین رو در پایان با بهره گیری از مدل تحلیل رگرسیون چندمتغیره خطی، عوامل دارای اولویت برای کاربست در سیاست ها و برنامه های مسئولین دولتی و مدیران شهری مشخص شده اند.
آسیب شناسی مناطق روستایی از خطرات شیوع بیماری کرونا (موردمطالعه: نواحی روستایی شهرستان ایجرود در استان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۱
217 - 234
حوزه های تخصصی:
سکونتگاه های انسانی با توجه به عوامل مختلف فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، زیرساخت ها و مؤلفه های تهدیدکننده شیوع بیماری کرونا، با چالش های مختلفی مواجه شده اند و درنتیجه نیازمند الگوها و سیستم های متفاوتی برای مدیریت و برنامه ریزی هستند. تحقیق به آسیب شناسی مناطق روستایی از خطر شیوع بیماری کرونا در نواحی روستایی شهرستان ایجرود پرداخت. تحقیق کاربردی و به روش انجام تحقیق، از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات تحقیق به صورت گزارش اسنادی به دست آمد. تحلیل اطلاعات به صورت آماره های فضایی و جغرافیایی در ArcGIS/GeoDA و SPSS انجام شد که برای بررسی سطح خدمات در نواحی روستایی، خدمات در 5 گروه بهداشتی- درمانی، تعاونی- بازرگانی، زیرساختی، آموزشی- فرهنگی و ارتباطی تقسیم شدند که اطلاعات آن نیز به صورت اسنادی به دست آمد. در ناحیه روستایی، میان مبتلایان بیماری کرونا و سطح خدمات در این مناطق ارتباط مثبت و معنی داری وجود دارد. در سوی دیگر بیشتر خدمات در مناطقی که جمعیت بیشتری دارند، تمرکز یافته و مناطقی که جمعیت کمتری دارند از سطح خدمات کمتری نیز برخوردار هستند. مشخص است مناطقی که خدمات کمتری دارند، برای دریافت خدمات به مناطقی که این خدمات را دارند مراجعه می کنند و با توجه به ماهیت بیماری های عفونی که در مسیرهای حمل ونقل و جابجایی گسترش بیشتری می یابند، این امر، عامل اصلی برای شیوع بیماری در میان نواحی روستایی بزرگ تر و پرجمعیت تر گردیده است. در تحقیق 6 ناحیه روستایی که در کانون اصلی انتشار بیماری قرار داشتند، شناسایی شدند که باید مدیریت و اقدامات پیشگیرانه برای تأمین خدمات و محدودیت های مراجعه به این مناطق انجام گردد.
پایش پدیده فرونشست دشت ها بر مبنای الگوریتم خودکار SNAP2STAMPS به روش تداخل سنجی راداری (PSI) (مطالعه موردی: دشت مرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
21 - 42
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق برای اولین بار به منظور خودکار سازی فرآیند پردازش و تحلیل فرونشست دشت مرند از تصاویر ماهواره ای راداری سنتینل-1 توسط پکیج SNAP2StaMPS استفاده شده است. در سال های اخیر توسعه ناهمگون اراضی کشاورزی و برداشت بی رویه از آب های زیرزمینی دشت مرند در استان آذربایجان شرقی موجب بروز پدید فرونشست زمین در سطح این دشت شده است. لوله زایی میله چاه های منطقه، شکاف های افقی در سطح این دشت، حکایت از رخداد فرونشست سطح زمین دارد. در این تحقیق برای تعیین نرخ جابجایی در جهت خط دید ماهواره، از الگوریتم پردازشی تداخل سنجی خودکار بین نرم افزار SNAP و StaMPS استفاده شد. نتایج فن تداخل سنجی PSI بروی 133 تصویر سنتینل-1 در مدار Descending ماهواره Sentinel-1، حاکی از نرخ جابجایی سالانه زمین برای دشت مرند از سال های 2016، 2017، 2018، 2019 و 2020 به ترتیب 7/13-، 12-، 2/15-،3/12 – و 1/13 سانتی متر دارد. جهت صحت سنجی نتایج، مقایسه میزان فرونشست حاصل از پردازش تداخل سنجی با میزان افت سطح آب های زیرزمینی در محدوده مطالعاتی از طریق روش تحلیل هیدروگراف واحد انجام شد. نتایج نشان می دهد که میزان افت سطح آب و نتایج حاصل از تحلیل هیدروگراف چاه های مشاهده ای منطقه، با نتایج حاصل نقشه های سری زمانی حاصل از تداخل سنجی تطابق دارند؛ بنابراین، از روش خودکار ارائه شده در این پژوهش می توان جهت پایش فرونشست زمین استفاده کرد.
تحلیل آماری-سینوپتیکی بارش های سنگین منجر به سیلاب فروردین 1398 در حوضه آبریز درود بروجرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۲
169 - 188
حوزه های تخصصی:
رخداد بارش سیل آسای فروردین 1398 در استان لرستان نمونه ای بارز از بارش های سنگینی بود که خسارت های بسیار قابل توجهی به زیرساخت های کشاورزی، شهری، حمل ونقل و ارتباطات برجای گذاشت. هدف از این پژوهش، بررسی و الگویابی سینوپتیکی-آماری بارش سنگین فروردین 1398 در حوضه آبریز درود-بروجرد است. در این راستا، از داده های مربوط به میزان بارش روزانه ایستگاهی ماه فروردین 1398 ایستگاه های سینوپتیک بروجرد و درود، داده های فاکتورهای سینوپتیکی پایگاه اقلیمی NOAA برای دو روز 5 و 12 فروردین 1398 و داده های جو بالای پایگاه دانشگاه وایومینگ برای روزهای 5 و 12 فروردین 1398 استفاده شد. نتایج تحلیل آماری نشان داد که رخداد بارشی فروردین 1398، ازجمله بارش های سنگینی بوده که در موج اول (5 فروردین) 15 درصد از کل بارش سال و در موج دوم (12 فروردین) 20 درصد از کل بارش متوسط سالانه منطقه، ثبت شده است. تحلیل الگوهای سینوپتیکی این رخدادهای بارش سنگین نشان داد که الگوی سینوپتیک مشابهی مولد این دو موج بارش سنگین در منطقه بوده است. در هر دو روز وجود یک ناوه عمیق با یک هسته بسته شده با ارتفاع 5500 و 5550 ژئوپتانسیل متر بر روی شرق دریای مدیترانه و قرارگیری غرب ایران در بخش جلویی یک ناوه بسیار عمیق شرایط صعود و ورود سیستم های کم فشار را برای غرب کشور به وضوح فراهم کرده است. در این دو روز شاخص امگا به صورت معنی داری به مقدار حدی (0.2-)رسیده بود. ازلحاظ تأمین رطوبت بارش های این دو روز نتایج نشان داد که در سطح 850 میلی-بار، تزریق رطوبت در منطقه موردمطالعه با تعامل دو سیستم سیکلونی (در شرق دریای مدیترانه) و آنتی سیکلونی (روی خلیج عدن) صورت گرفته است و منبع تأمین رطوبت نیز به ترتیب دریای مدیترانه، دریای سرخ و خلیج فارس بوده است که رطوبت را در سطح منطقه به 11 تا 13 گرم در کیلوگرم هوای خشک رسانده است. شاخص های ناپایداری جو بالا، وجود ناپایداری بسیار شدید را در منطقه تایید نمی کرد. ناپایداری متوسط در ترازهای پایین جو که قابلیت گسترش به تراز فوقانی را نداشته است (نمودار Skew-T)، بیانگر آن بوده است که یک سامانه سینوپتیک سراسری، کل منطقه را درگیر کرده است و عامل همرفت محل نقشی نداشته است.
پاندمی کووید-19 (کرونا)؛ تاب آوری شهر تهران در برابر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال نهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
۲۳۲-۲۱۵
حوزه های تخصصی:
یکی از مخاطرات که شهرها را با بحران جدی مواجه کرده است، شیوع بیماری کووید-19 است. پاندمی کرونا شهرها را از روال معمول خود خارج ساخته است. از همین رو شهرها به دنبال بازگشت هرچه سریع تر به شرایط گذشته خود و تاب آوری شهری می باشند. روش پژوهش، در این تحقیق توصیفی- تحلیلی و با استفاده از پیمایش میدانی، چهار بعد اقتصادی، اجتماعی، مدیریتی-نهادی و زیرساختی در قالب 29 گویه میزان تاب آوری شهر تهران در برابر پاندمی کرونا مورد بررسی قرار داده است، در میان گویه های بررسی شده در پژوهش ، پشتیبانی و حمایت از کسب وکارهای آسیب دیده، پوشش بیمه ای، حمایت از بخش های تولیدی آسیب دیده، در نامطلوب ترین وضعیت قرار دارند. نتایج به دست آمده از جدول نهایی تکنیک ویکور نشان دهنده آن است که شاخص اقتصادی با امتیاز 1 به عنوان مهم ترین مؤلفه تاب آوری در برابر با ویروس کرونا است که نسبت به دیگر مولفه های مورد بررسی از تاب آوری پایین تری قرار دارد. پس از آن مؤلفه مدیریتی-نهادی با امتیاز 0.94 و مؤلفه زیرساختی با امتیاز 0.92 در رتبه های بعدی مهم ترین مؤلفه های تاب آوری شهر تهران در برابر با ویروس کرونا است. نتایج پژوهش نشان می دهد که کلان شهر تهران در برابر ویروس کرونا وضعیت مطلوبی را دارا نمی باشد و در برایر شاخص های انتخابی تاب آور نبوده ، شاخص های اقتصادی بیشترین تاثیر و شاخص های اجتماعی کمترین تاثیر را در تاب آور نبودن شهر تهران داشته است.
تبیین عوامل مؤثر بر افزایش تمایل زنان روستایی نسبت به حفاظت از محیط زیست (مطالعه موردی: روستای حسن آباد خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۲
175 - 192
حوزه های تخصصی:
مسائل و مشکلات محیط زیست یکی از مهم ترین نگرانی و دل مشغولی های انسان هزاره سوم است. افزایش تمایل افراد در سطوح مختلف اجتماعی با اصول حفاظت از محیط زیست و ایجاد رغبت و انگیزه های داوطلبانه برای حفاظت از آن بسیار مهم است. زنان سهم قابل توجهی در حفاظت از محیط زیست و مدیریت منابع طبیعی دارند. هدف از این مطالعه بررسی عوامل مؤثر بر افزایش تمایل زنان روستایی نسبت به حفاظت از محیط زیست است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر نحوه جمع آوری داده ها توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش زنان روستای حسن آباد در شهرستان خرم آباد (180=N) است که بر اساس جدول گرجسی و مورگان حجم نمونه 118 نفر برآورد شد که با هدف افزایش دقت حجم نمونه تا 123 نفر ارتقا یافت. روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بوده که روایی صوری و محتوایی آن توسط اعضای هیئت علمی گروه ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان تأیید گردید و برای بررسی و تأیید پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج تجزیه وتحلیل مدل معادلات ساختاری نشان دادند، متغیرهای مسئولیت پذیری زیست محیطی، آگاهی های زیست محیطی و پاداش متغیرهای مؤثر بر تمایل زنان به صورت مثبت و مستقیم می باشند و این متغیرها درنهایت توانستند 80 درصد از تغییرات متغیر تمایل زنان روستایی به حفاظت از محیط زیست را پیش بینی کنند.
ارائه مدل ترکیبی مکان مبنا جهت پهنه بندی خطر سیلاب (منطقه مورد مطالعه: شهرستان مانه و سملقان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۱
173 - 192
حوزه های تخصصی:
با توجه به بالا رفتن وقوع سیلاب مخصوصاً در سطح شهرها و به وجود آمدن خطرات جانی، مالی و محیط زیستی ناشی از افزایش آن، پهنه بندی مناطق سیل خیز از اهمیت بالایی برخوردار است. لذا در این تحقیق سعی شد مناطق وقوع سیلاب به کمک تعیین معیارهای مؤثر پهنه بندی شود. معیارهای مورد استفاده در این تحقیق شامل شاخص فورنیه اصلاح شده، شاخص موقعیت توپوگرافی، منحنی رواناب، جریان تجمعی، شیب، مدل رقومی ارتفاعی، شاخص رطوبت توپوگرافی، فاصله قائم تا رواناب، فاصله افقی تا رواناب و شاخص نرمال شده تفاوت پوشش گیاهی است. نوآوری این مطالعه ارائه روش ترکیبی جدید برای تعیین معیارهای موثر در پهنه بندی خطر سیل (شهرستان مانه و سملقان) است. در این راستا از ترکیب رگرسیون وزن دار جغرافیایی (هسته های گوسین و مکعبی سه گانه) و الگوریتم بهینه سازی ازدحام ذرات گسسته استفاده گردید. روش ترکیبی پیشنهادی مناسب برای مسائل رگرسیون مکانی است، زیرا این روش با دو خواص منحصر به فرد داده های مکانی یعنی خودهمبستگی مکانی و ناایستایی مکانی سازگار است. بهترین مقدار تابع برازش ( 1-R) برای هسته های گوسین و مکعبی سه گانه به ترتیب 0745/0 و 0022/0 به دست آمد که نشان دهنده سازگاری بالای هسته مکعبی سه گانه نسبت به هسته گوسین با معیارهای مؤثر است. هم چنین مشخص شد که معیارهای به کار برده شده تأثیر قابل توجهی بر میزان سیل خیزی در منطقه موردمطالعه دارند.
ارزیابی شیوه های مدیریت آب کشاورزی در حوضه کوهستانی رودخانه کشکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۳
163 - 187
حوزه های تخصصی:
انتقال آب مناطق کوهستانی استان لرستان به سایر استان ها، ورود کشاورزان غیربومی به منطقه، در کنار وقوع خشکسالی باعث کاهش سطح آب رودخانه های استان لرستان و همچنین رودخانه کشکان شده است. این موضوع کشاورزانی را که از منابع آب سطحی برای کشاورزی استفاده می کنند، با مشکلاتی روبرو ساخته است. برای سازگاری با این چالش، مدیریت آب از موضوعات مهم است که می تواند به بهره وری بهینه آب کشاورزی کمک کند. هدف این مطالعه ارزیابی مدیریت آب کشاورزی در حوضه رودخانه کشکان در شهرستان پلدختر است. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن ترکیبی (کیفی و کمی) است. ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات پرسش نامه و مصاحبه است. پژوهش حاضر دارای دو جامعه آماری است. جامعه آماری اول کشاورزان حوضه رودخانه کشکان است که از طریق فرمول کوکران 354 کشاورز برای تحلیل های کمی انتخاب شد. جامعه آماری دوم شامل کارشناسان کشاورزی و مدیریت آب است که با روش نمونه گیری هدفمند 30 کارشناس برای تحلیل های کیفی انتخاب شد. برای پاسخگویی به سؤالات پژوهش از آزمون رتبه ای هم انباشتگی نامحدود اکتشافی (روش جوهانسن) و تحلیل کیفی استفاده شد. نتایج پژوهش گویای آن است که استفاده از لوله برای انتقال آب، کاهش دفعات آبیاری، آبیاری در زمان تبخیرکم، سیمان زدن جوی های آب، لایروبی کانال های آب و استفاده از مخازن کوچک آب مهم ترین شیوه های مدیریت منابع آب کشاورزی در منطقه می باشند. نتایج کیفی نشان داد که اقدامات مهندسی، تکنولوژی، نهادی/مدیریتی، اجتماعی، محیط زیستی و اقتصادی مهم ترین اقداماتی است که می تواند جهت مدیریت بهینه آب کشاورزی در حوضه رودخانه کشکان از سوی کشاورزان مورداستفاده قرار گیرد.
ارزیابی و پهنه بندی خطر فرونشست با استفاده از الگوریتم تطبیقی MABAC و ANP (مطالعه موردی: دشت اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
43 - 68
حوزه های تخصصی:
یکی از مخاطرات پیشروی دشت های کشور، مخاطره فرونشست است. پدیده فرونشست زمین به دلایل مختلف ازجمله برداشت بیش ازحد منابع آب زیرزمینی و تغییرات جوّی سبب بروز مشکلات و معضلات فراوان در زمین های کشاورزی، جاده ها، خطوط انتقال نیرو و انرژی شده است؛ ازاین رو پرداختن به علل و عوامل تأثیرگذار جهت کنترل و مدیریت خطر دارای اهمیت است. دشت اردبیل نیز به خاطر تغییرات اقلیمی و افت سطح آب های زیرزمینی در سال های اخیر یکی از مناطق مستعد جهت مخاطره فرونشست است. هدف تحقیق حاضر، پهنه بندی خطر فرونشست در این دشت است. در این مطالعه ابتدا، عوامل مؤثر جهت ایجاد فرونشست در دشت اردبیل (شیب، کاربری اراضی، لیتولوژی، فاصله از گسل، فاصله از آبراهه، افت سطح آب، فاصله ازشهر و روستا)، شناسایی شدند و سپس نسبت به تهیه لایه های اطلاعاتی در سامانه اطلاعات جغرافیایی اقدام گردید. در مرحله بعد وزن دهی عوامل موردبررسی، با استفاده از روش ANP و در محیط نرم افزار Super Decision انجام گردید و تحلیل و مدل سازی نهایی با استفاده از روش MABAC به عنوان یکی از روش های تصمیم گیری چند معیاره، انجام شد. درنهایت، نقشه حاصله در پنج رده با خطر بسیار کم تا خطر بسیار زیاد طبقه بندی گردید. با توجه به نتایج مطالعه، عوامل افت سطح آب، فاصله از رودخانه و لیتولوژی بیشترین ضریب وزنی را به خود اختصاص دادند. همچنین، نتایج مطالعه نشان داد؛ به ترتیب 29/244 و 59/370 کیلومتر مربع از مساحت این دشت، در طبقات بسیار پرخطر و پرخطر قرار دارند. درنهایت می توان اظهار داشت، نظر به توان بالای دشت اردبیل، از لحاظ رخداد فرونشست، بایستی اقدامات حفاظتی، مدیریتی در سطح دشت اردبیل مورد توجه مسئولان و دستگاه های ذیربط قرار گیرد.
راهکارهای بازدارنده برای جلوگیری از سیل به کمک سنجش ازدور و مدل سازی عامل مبنا (مطالعه موردی: شهرستان شوش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۳
197 - 216
حوزه های تخصصی:
در میان همه مخاطرات طبیعی در کشور، با توجه به آمارهای ثبت شده و مشاهدات، سیل از مخرب ترین آن ها بوده و بیشترین فراوانی وقوع را نیز دارا می باشد. سیلاب از جمله بلایای طبیعی شناخته شده می باشد که خسارت مالی و جانی فراوانی به همراه دارد. این پدیده با کمک شناسایی مناطق سیل خیز و مدیریت مناسب قابل کنترل می باشد. امروزه به دلیل تجاوز انسان ها به حریم رودخانه ها و نیز تغییر کاربری های زمین و یا تخریب پوشش های گیاهی، خسارات ناشی از وقوع سیل افزایش یافته است. این عوامل سبب می شوند تا علاوه بر افزایش خسارات جانی و مالی، خساراتی نظیر فرسایش خاک در بالادست و رسوب گذاری در پایین دست نیز به وجود آیند. در این پژوهش با استفاده از مدل سازی عامل مبنا در محیط شبیه سازی NetLogo مناطق مستعد سیل در شهرستان شوش شناسایی شد. مهم ترین ورودی به مدل توپوگرافی (مدل رقومی ارتفاعی) بوده و سپس با انجام رسترسازی بر روی منطقه و در نظر گرفتن بارندگی در هر سلول به عنوان یک عامل، شبیه سازی پویا و زمانمند انجام پذیرفت. نهایتاً با استفاده از تحلیل های مکانی در نرم افزار ArcGIS و مقایسه نتایج شبیه سازی با موقعیت شهرستان و نقشه های کاربری اراضی منطقه، علت های احتمالی وقوع سیل در این منطقه مورد بررسی قرار گرفت. مدل های عامل مبنا با استفاده از سیستم های اطلاعات مکانی (GIS) می توانند به عنوان راهکاری نوین برای حل مسائل مکانی مانند بحران های طبیعی، اثرات مخرب زیست محیطی و غیره باشند. در نهایت راهکارهای بازدارنده برای جلوگیری از وقوع سیلاب در این منطقه مطرح می شود.
ژئوشیمی واحد های زمین شناسی شهرستان سرخس با نگرش بر پتانسیل ایجاد گرد و غبار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۲
19 - 36
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل بحرانی منابع گرد و غبار که کمتر به آن توجه می شود، نقش زمین شناسی و ژئومورفولوژی به عنوان یک منبع تولیدکننده گرد و غبار است. واحد های زمین شناسی از عواملی هستند که در انتشار ذرات گردوغبار و تولید رسوب نقش دارند. ترکیبات سنگ-شناسی با حساسیت بالایی که به دگرسانی، هوازدگی و فعالیت های فرسایشی نشان می دهند، در پراکنش و تولید ذرات گرد و غبار نقش مؤثری دارند. بر مبنای پژوهش های بررسی شده شهرستان سرخس یکی از کانون های بحرانی فرسایش بادی و گردوغبار است که تحت تأثیر بادهای 120روزه سیستان قرار دارد. واحد های زمین شناسی موجود در این منطقه از لحاظ حساسیت سنگ ها به هر دو نوع فرسایش آبی و بادی در رده های متوسط تا خیلی زیاد قرار دارند. به منظور شناسایی عناصر شیمیایی موجود در واحد های زمین شناسی و نقش آن ها در تولید گرد وغبار به جمع آوری نمونه های رسوبات واحد های زمین شناسی در لایه سطحی و زیرسطحی و همچنین نمونه-برداری از گرد و غبار اتمسفری پرداخته شده است. نمونه ها، جهت تعیین عناصر شیمیایی، مورد آزمایش طیف سنجی القایی انجام گرفت و سپس جهت شناسایی منشأ گردوغبار و ارتباط آن با واحد های زمین شناسی، آنالیز فاکتوری و خوشه ای با استفاده از نرم افزارSPSS انجام شد. نتایج آنالیز فاکتوری و خوشه ای نشان داد که منطقه سرخس با عناصر شیمیایی: سدیم، روی، لانتان، آرسنیک نیوبیوم، کادمیوم، نیکل، سرب، روی، لیتیم، استرانسیوم، گوگرد، سدیم در فاکتور یک با منشأ تبخیری یا شیمیایی و با عناصر: آلومینیوم، آهن، کبالت، توریوم، منگنز، بور، تیتانیوم در فاکتور دو و با منشأ آواری یا زمینی قرار دارد. همچنین عناصر شیمیایی گرد و غبار مناطق روستایی: بزنگان، شورلق، بغبغو، پده و باغک با واحد های زمین شناسی آب دراز، چهل کمان، نهشته های کواترنری، آب تلخ و خانگیران در یک گروه قراردارند و دارای یک منشأ مشترک هستند. بر اساس فاکتور غنی شدگی عناصر شیمیایی بر، آرسنیک، گوگرد، توریم، نیکل و لیتیم با منشأ انسان زاد (شیمیایی- تبخیری) معرفی شده اند.
بررسی رابطه اشکال کارستی و ساختارهای تکتونیکی محدوده تمتمان نازلو چای، شمال غرب ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۳
43 - 65
حوزه های تخصصی:
نتایج حاصل از بررسی منطقه محدوده تمتمان نازلو چای، شمال غرب ارومیه، نشان می دهد اقلیم منطقه نیمه خشک و سرد بوده و رژیم بارش آن مدیترانه ای است. ژئومورفولوژی آن جوان و توپوگرافی اش رابطه مستقیم با ساختارهای زمین شناسی دارد؛ یعنی اغلب چین ها و شکستگی ها ارتفاعات را می سازند. سنگ شناسی سازند همراه با عملکرد فرآیندهای تکتونیکی که منجر به انحلال و ایجاد درزه و شکاف در سنگ ها شده است، شرایط لازم را جهت تشکیل اشکال نه چندان تکامل یافته کارستی فراهم کرده است مهم ترین اشکال کارستی منطقه عبارتند از کارن، پیناکل ها، کانال ها و دولین انحلالی و حفرات انحلالی، چشمه های کارستی و غارها که در امتداد درزه و شکاف ها و گسل ها گسترش یافته اند و بیانگر ارتباط بین این اشکال و ساختارهای تکتونیکی منطقه هستند. در این تحقیق به منظور پی بردن به ارتباط بین تکتونیک و کارست زایی، اقدام به اندازه گیری شیب و امتداد شکستگی ها (درزه ها و گسل ها) در 7 ناحیه شده است. نتایج به دست آمده از بررسی های صحرایی و مقایسه آن ها با اطلاعات موجود در اسناد سنجش ازدور نشان می دهد جهت غالب درزه ها در منطقه با جهت گسل ها انطباق دارد همچنین مشخص شده است که اشکال کارستی بیشتر در امتداد همین درزه ها به وجود آمده است. از طرف دیگر قسمت اعظم دره ها با ساختارهای زمین شناسی منطقه، یعنی گسل ها و چین ها نیز همخوانی دارد بنابراین تکتونیک نقش مؤثری در ایجاد اشکال کارستی و مخاطرات آن در منطقه داشته است بر اساس نقشه پهنه بندی مخاطرات ریزش سنگ تولید شده، 77/3 درصد از کل منطقه در محدوده خطر بالا قرار دارد.
ارزیابی پتانسیل انتشار گرد و غبار کلاس های ژئومورفولوژی استان ایلام با تأکید بر تغییر کاربری اراضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۳
101 - 121
حوزه های تخصصی:
برداشت، حمل و رسوب گذاری گردوغبار، فرایندهای سطحی ژئومورفیک مهمی هستند که آثار و پیامدهای زیست محیطی نامطلوبی برجای می گذارند. محیط های طبیعی مختلف تا وقتی که پایداری خود را از دست ندهند، در مقابل فرسایش بادی مقاوم هستند؛ اما وقتی فعالیت های انسان پایداری این سطوح ژئومورفیک را تغییر می دهد، مناطق مستعد فرسایش بادی بیشتر شده و پتانسیل انتشار گردوغبار افزایش یابد. در این پژوهش سعی شد پتانسیل انتشار گردوغبار کلاس های ژئومورفولوژی استان ایلام با تأکید بر تغییر کاربری اراضی ارزیابی شود. بدین منظور در ابتدا نقشه ژئومورفولوژی بر اساس طرح طبقه بندی ژئومورفیک خاستگاه های گردوغبار ترجیحی (PDS) و با ترکیبی از داده های سنجش ازدور و تعدادی نقشه موضوعی (سنگ شناسی و خاک) تهیه گردید. سپس با استفاده از تصاویر لندست 7 (سنجنده ETM + ) و لندست 8 (سنجنده OLI) کاربری اراضی به ترتیب برای سال های 2000 و 2015 استخراج و با مقایسه آن ها، نقشه تغییر کاربری اراضی تهیه شد. سرانجام نقشه تغییر کاربری اراضی بر روی نقشه ژئومورفولوژی انطباق داده شد تا وضعیت تغییر کاربری در هر کلاس ژئومورفولوژی مشخص گردد. نتایج نشان داد در استان ایلام 6 کلاس ژئومورفولوژی بر اساس طرح طبقه بندی ژئومورفیک خاستگاه های گردوغبار ترجیحی (PDS) وجود دارد. در اکثر این کلاس ها مهم ترین تغییر کاربری که صورت گرفته است، تغییر کاربری از مرتع به کشاورزی بوده است. هرچند ازنظر ژئومورفولوژی سطوح آبرفتی پرشیب، درشت دانه و برش یافته (a2)؛ سطوح آبرفتی کم شیب، ریزدانه و برش یافته (c3) و سطوح با انتشار کم (7) پتانسیل کمی در انتشار گردوغبار دارند، اما تغییر کاربری اراضی نه تنها در این سه کلاس، بلکه در سایر کلاس های ژئومورفولوژی باعث شده است پتانسیل انتشار گردوغبار کلاس های ژئومورفولوژی افزایش یابد.
شبیه سازی اثر خسارت تگرگ بر تاکستان ها ی شهرستان جاجرم، خراسان شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۱
49 - 64
حوزه های تخصصی:
همه ساله مقدار زیادی از محصولات باغی و زراعی در اثر پدیده مخرب بارش تگرگ از بین می رود. در این بررسی تأثیر خسارت تگرگ روی صفات کمی و کیفی سه رقم انگور تجاری در چهار سطح مختلف تخریب اندام های هوایی به صورت آزمایش فاکتوریل بر مبنای بلوک-های کامل تصادفی در دو تکرار طی دو سال زراعی (1395 و 1396) در یکی از تاکستان های روستای گرمک شهرستان جاجرم استان خراسان شمالی روی بوته های انگور 8 ساله با شرایط مدیریتی مشابه مورد مطالعه قرار گرفته است. بدین منظور ارقام انگور به عنوان فاکتور اول و تنش شبیه سازی شده تگرگ در پنج سطح شاهد (بدون تنش)، 25، 50، 75 و 100 درصد برگ زدایی به عنوان فاکتوردوم و صفات مورد ارزیابی عملکرد بوته، تعداد خوشه، طول، عرض، وزن خوشه و حبه ها و میزان اسیدیته، درصد قند و شاخص طعم بوته های تیمار و شاهد بودند. نتایج نشان داد که برگ زدایی در اثر تگرگ باعث کاهش عملکرد بوته ها نسبت به گیاهان شاهد شده و حداقل عملکرد در تیمار 100 درصد برگ زدایی مشاهده شد. کاهش عملکرد بوته ها عمدتاً ناشی از کاهش در تعداد خوشه های هر بوته بود و وزن تک خوشه به جز در تیمار 100 درصد خیلی تحت تأثیر برگ زدایی قرار نگرفت. بررسی ها بیانگر این است که بین اندازه و وزن حبه در تیمار شاهد با برگ زدایی ناشی از تگرگ 25، 50 و 75 درصد اختلاف معنی داری وجود ندارد و به نظر می رسد که تنک شدن و کاهش در عملکرد و تعداد خوشه باعث حفظ اندازه حبه در بوته های متأثر از برگ زدایی شده است. نتایج نشان داد که افزایش در کیفیت میوه به دلیل کاهش در میزان محصول تیمار برگ زدایی با شدت 25 و 50 درصد سبب افزایش جزئی درصد قند ، اسیدیته و به تبع آن شاخص طعم میوه در اثر کاهش بار هر بوته شده است.
ارزیابی میزان تاثیر ذرات معلق و پوشش گیاهی بر تشکیل جزایر گرمایی و خنک در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال نهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
۱۱۴-۹۷
حوزه های تخصصی:
گرمایش جهانی و جزایر حراتی شهرها یکی از بزرگ ترین چالش های جهان امروز است. جزایر سرمایی(جزایر خنک) واژه ایست که در مقابل جزایر گرمایی قرار می گیرد و بیان کننده مناطقی از سطح شهر است که نسبت به نواحی اطراف دارای دمای پایین تری است. در این تحقیق برای بررسی عوامل موثر بر شکل گیری جزایر خنک و گرمایی شهری، ابتدا با استفاده از پردازش تصاویر لندست و استفاده از الگوریتم تک کانل دمای سطح زمین به دست آمد. سپس برای بررسی پارامترهای موثر بر تغییرات دمای سطح زمین؛ معیارهای تغییرات ذرات معلق و تغییرات پوشش گیاهی درنظر گرفته شد. برای پوشش گیاهی از شاخص NDVI و برای میزان ذرات معلق از الگوریتم ارائه شده توسط Saraswat و همکاران استفاده شد. مطابق نتایج، بالاترین میزان جزیره حرارتی به ترتیب در محله بوستان ولایت، شهرک شهید باقری و فرودگاه بودند و پایین ترین میزان جزایر خنک به ترتیب در بهاران، نیاوران و دربند بود. ضریب پیرسون به دست آمده از رابطه بین دمای سطح و پوشش گیاهی 21.29-درصد بود که نشان دهنده رابطه معکوس بین دما و پوشش گیاهی است، همچنین میزان شاخص پوشش گیاهی در مناطق گرم و سرد بیانگر این موضوع است. در خصوص رابطه دمای سطح زمین و آلودگی هوا، همبستگی بین این دو پارامتر، برابر با 19.31 درصد بود و مقایسه میزان شاخص آلودگی در مناطق دارای جزایر خنک و گرم نشان داد که رابطه معناداری بین کاهش آلاینده های هوا و جزایر خنک وجود دارد اما عکس این قضیه چندان صادق نیست.
مدل سازی توسعه فرونشینی دشت مرودشت در رابطه با برداشت آب های زیرزمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
17 - 34
حوزه های تخصصی:
برداشت بیش از حد از سفره های آب زیرزمینی در کشور سبب افت شدید سطح ایستابی آبخوان و از بین رفتن لایه های آبدار زمین گردیده است که آثار آن پدیده فرونشست می باشد. در این پژوهش شبیه سازی تغییرات سطح آب زیرزمینی حوضه مرودشت – خرامه از یک دوره صحت سنجی و پردازش مجموعه گسترده ای از داده های خام در مدل ریاضی مادفلو استفاده شد. نتایج خروجی از تحلیل حساسیت پارامترهای مؤثر در واسنجی آبخوان مرودشت، نشان دهنده تأثیر حداکثری پارامترهای هدایت هیدرولیکی و ناهمسانگردی هدایت هیدرلیکی افقی و یک مجموعه گروه خطی شبکه آبراهه ای است. از این رو با آمار سازمان آب منطقه ای فارس مبنی بر وجود چاه هایی با آبدهی بالا در این مناطق هماهنگی دارد. با توجه به شرایط حاکم بر آبخوان در صورت ادامه روند بهره برداری کنونی پیش بینی می شود تراز سطح آب زیرزمینی در طی سال های 2019 تا 2029 میزان15 متر افت خواهد داشت هم چنین با توجه به نشست میانگین زمین که به طور میانگین0.76 متر به ازای 10 متر افت تراز آبخوان می باشد، میزان نشست متوسط زمین با روند کنونی برداشت در ده سال آینده 114.78سانتی متر قابل پیش بینی می باشد و با افزایش 30 درصدی برداشت، میزان افت تراز آبخوان در طی 20 سال آینده در حدود 37 متر می باشد که افت سالانه آن در حدود 1.9 متر می باشد. فرونشست زمین در این حالت نیز در حدود 280 سانتی متر پیش بینی می شود. در نهایت با استناد به نقشه های تهیه شده از آبخوان مرودشت با توجه به آبرفتی بودن سفره آب زیرزمینی اثر افت سطح آب را می توان با فاصله مکانی کم مشاهده کرد. که میزان فرونشست در حاشیه جنوبی و جنوب غربی دشت به دلیل ضخامت کم رسوبات و در نواحی شمالی و شمال شرقی دشت به دلیل رسوبات دانه درشت، کمتر از قسمت های مرکزی دشت باشد.
پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش در منطقه کلور با استفاده از مدل ترکیبی قضیه بیز-ANP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۲
1 - 21
حوزه های تخصصی:
شناسایی عوامل مؤثر در وقوع زمین لغزش در یک منطقه و پهنه بندی خطر آن یکی از اقدامات اساسی جهت دستیابی به راهکارهای کنترل این پدیده و کاهش مخاطرات محیطی ناشی از آن است. تحقیق حاضر با هدف تعیین عرصه های حساس نسبت به احتمال خطر وقوع زمین لغزش در منطقه کلور (شهرستان خلخال) انجام گرفته است. در این راستا، 9 عامل مؤثر در رخداد زمین لغزش های منطقه شامل لیتولوژی، ارتفاع، شیب، جهت شیب، کاربری اراضی، گسل، جاده سازی، شبکه زهکشی و بارش، شناسایی شدند و مورد استفاده قرار گرفتند. در ادامه، جهت تعیین عرصه های آسیب پذیر از مدل ترکیبی احتمالات شرطی (قضیه بیز) و فرایند تحلیل شبکه ای ( ANP ) بهره گرفته شد. نتایج به دست آمده نشان داد که پهنه های با خطر خیلی زیاد و زیاد به ترتیب حدود 69/28 و 40/25 درصد، پهنه های با خطر متوسط حدود 57/21 درصد و پهنه های با خطر کم و خیلی کم نیز به ترتیب 21/14 و 13/10 درصد از منطقه موردمطالعه را شامل می شوند؛ بنابراین، بیش از 54 درصد از منطقه کلور دارای پتانسیل خطر زیاد و خیلی زیاد وقوع زمین لغزش است که دلیل اصلی آن شیب زیاد و وجود سازندهای آهکی مارنی است. همچنین، صحت نتایج با بررسی رابطه مساحت پهنه های خطر و مساحت سطوح لغزشی و R 2 بیش از 93/0 در سطح خوبی مورد تأیید قرار گرفت؛ بنابراین، نتایج مدل ترکیبی قضیه بیز- ANP برای پهنه بندی خطر زمین لغزش در این نوع مناطق مناسب بوده و نقشه حاصل از آن همراه با شرح تفصیلی می تواند به عنوان ابزاری ارزشمند در برنامه ریزی محیطی و کاهش هزینه های رخ داد زمین لغزش مورد استفاده قرار گیرد.
ژئومورفولوژی سامانه های گسلی نهبندان و پیرامون در خاور ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۲
61 - 75
حوزه های تخصصی:
ژئومورفولوژی یکی از ابزارهای شناسایی گسل های فعال و مناطق فعال تکتونیکی است. به دلیل وجود دگرشکلی های ژئومورفولوژیکی مرتبط با تکتونیک، خاور ایران یکی از گستره های فعال تکتونیکی است. وجود گسل های راستالغز بلند و هم چنین زمین درز[1] سیستان در این ناحیه از مهم ترین ویژگی های آن است. این گسل های راستالغز همگی راست گرد می باشند. سامانه گسلی نهبندان بلندترین سامانه گسلی خاور ایران است. این سامانه دارای دو گسل خاوری و باختری است که گسل خاوری بلندتر است. این گسل ها و گسل های پیرامون، زمین ریخت های گوناگونی را در گستره خاور ایران به وجود آورده اند. از این زمین ریخت های گوناگون می توان به جابه جایی آبراهه های جوان، چین ها، سازندها و ایجاد حوزه های کششی[2] اشاره نمود. در این پژوهش علاوه بر نمایش زمین ریخت ها و جابه جایی های گسلی، فراخاست[3] زمین نیز در پی جنبش و جابه جایی تجمعی[4] و درازمدت گسل ها بررسی شده است. در این بررسی، از تصاویر ماهواره ای[5]MrSID و[6]SRTM کمک گرفته شده است. با به کارگیری این تصاویر، بیش ترین و کم ترین فراخاست اندازه گیری شده عمود بر راستای گسل ها، به ترتیب 200 متر و 1300 متر اندازه گیری شده است. بیش ترین جابه جایی افقی آب راهه و سازند اندازه گیری شده در راستای گسل ها، به ترتیب 7782 متر و 13740 متر برآورد شده است. گسل ها در برخی نقاط رخنمون دارند. در این مقاله تعدادی از این گسل ها که رخنمون آن ها قابل رؤیت است، مستند شده و بررسی شده اند.