فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۱٬۰۳۰ مورد.
۷۶۱.

ارزیابی زمین ساخت فعال نسبی در حوضه آبخیز آبشینه همدان با استفاده از شاخصه های زمین ریختی و لرزه خیزی منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زمین ساخت فعال شاخصهای زمین ریختی تحلیل خطر لرزه ای تعینی (DSHA) حوضه آبخیز آبشینه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای طبیعی ژئومورفولوژی
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا رشته های جغرافیای عمومی ارزیابی مخاطرات طبیعی
تعداد بازدید : ۷۹۸ تعداد دانلود : ۹۳۷
شاخص های زمین ریختی به دلیل ارتباطی که با میزان و نوع فعالیت های زمین ساختی دارند می توانند به عنوان معیاری کارآمد برای تشخیص زمین ساخت فعال مناطق وسیع به کار روند. مطالعات در مناطق مختلف جهان بر کارایی این شاخص ها تأکید کرده اند. در پژوهش حاضر با استفاده از شاخص های زمین ریختی عدم تقارن حوضه زهکشی، نسبت پهنای کف دره به ارتفاع دره، شکل حوضه، تقارن توپوگرافی عرضی، منحنی هیپسومتری حوضه، پیچ وخم رود و شیب طولی رودخانه آبشینه در حوضه آبخیز آبشینه برای تحلیل فعالیت زمین ساختی این حوضه استفاده شده است. برای مقایسه، ابتدا با جمع آوری داده های زمین لرزه های تاریخی و دستگاهی نسبت به ارزیابی فعالیت لرزه ای منطقه اقدام شد. سپس لرزه خیزی منطقه به روش تحلیل خطر لرزه ای تعینی ( DSHA ) با استفاده از ویژگی های گسل های موجود برآورد گردید. نتایج نشان می دهد که در اغلب شاخص ها نشانه های فعالیت حوضه آبخیز آبشینه بارز است. بررسی پیشینه لرزه خیزی منطقه، بر فعالیت زمین ساختی منطقه موردمطالعه تأکید دارد. روش تحلیل خطر لرزه ای تعینی نیز با به دست دادن مقدار بزرگی بیشینه 8/6 ریشتر و بیشینه شتاب افقی g 4/0 نسبت به مرکز ثقل حوضه، منطقه موردمطالعه را ازنظر لرزه خیزی فعال نشان می دهد.
۷۶۲.

ارزیابی حساسیت زمین لغزش با استفاده از الگوریتم ماشین پشتیبان بردار (مطالعه موردی: شهرستان کامیاران، استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حساسیت زمین لغزش الگوریتم ماشین پشتیبان بردار (SVM) منحنی (ROC) کامیاران

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا رشته های جغرافیای عمومی ارزیابی مخاطرات طبیعی
تعداد بازدید : ۸۲۳ تعداد دانلود : ۷۴۲
یکی از انواع فرآیندهای دامنه ای که هر ساله موجب خسارات جانی و مالی فراوان در بسیاری از نقاط ایران و جهان می شود، پدیده زمین لغزش است. شناسایی مناطق مستعد وقوع زمین لغزش از طریق پهنه بندی خطر، یکی از اقدامات مؤثر و ضروری در کاهش خطرات احتمالی و مدیریت آن می باشد. هدف اصلی این پژوهش، ارزیابی حساسیت زمین لغزش در شهرستان کامیاران با استفاده از مدل ماشین پشتیبان بردار می باشد. در ابتدا، نقشه پراکنش زمین لغزش با 60 نقطه لغزشی در منطقه مورد مطالعه با استفاده از منابع مختلف ترسیم گردید. پس از آن مکان های لغزشی، به صورت تصادفی به یک نسبت 70 به 30 برای ساخت مدل زمین لغزش و اعتبارسنجی آن تقسیم شدند. آموزش و صحت سنجی تابع RBF از الگوریتم SVM توسط یک پایگاه داده مکانی با مجموع دوازده عامل زمین لغزش از جمله شیب، جهت شیب، ارتفاع، انحنای شیب، انحنای عرضی شیب، انحنای طولی شیب، شدت تابش خورشید، لیتولوژی، کاربری اراضی، فاصله از گسل، فاصله از جاده و فاصله از رودخانه با توجه به مدل مرجع مورد بررسی قرار گرفتند. در نهایت منطقه مورد مطالعه به پنج کلاس حساسیت بسیار بالا، بالا، متوسط، کم و بسیار کم تقسیم شد. سپس عمکرد این الگوریتم با استفاده از منحنی ROC مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که سطح زیر منحنی (AUC) با استفاده از مجموعه داده های آموزشی (970/0) و با استفاده از داده های صحت سنجی (882/0) می باشد. لذا تجزیه و تحلیل نتایج نشان دهنده آن بود که تابع RBF مدل SVM عملکرد خوبی جهت ارزیابی حساسیت زمین لغزش در منطقه مورد مطالعه دارد و نتایج به دست آمده از این پژوهش می تواند برای برنامه ریزی کاربری اراضی، کاهش خطرات زمین لغزش و تصمیم گیری در مناطق مستعد لغزش مفید واقع گردد.
۷۶۳.

بررسی تأثیر زمین لرزه گُشت بر سامانه گسلی سراوان با استفاده از مدل انتقال تنش کولمب(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۵ تعداد دانلود : ۲۷۰
زمین لرزه گُشت در 27 فروردین 1392 مناطقی از جنوب شرق ایران، جنوب افغانستان و غرب پاکستان را لرزاند. با توجه به انطباق کانون سطحی این زمین لرزه با منطقه ای کم جمعیت، میزان خسارات جانی و مالی آن بسیار اندک بود. بااین وجود به دلیل قدرت زیاد (7/7 ریشتر) و عمق کانونی ژرف این زمین لرزه در برخی از سرزمین های دور مانند هند و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس حس شده است. نکته قابل توجه، وقوع این زمین لرزه در زیرسامانه گسلی سراوان و امکان تأثیرپذیری آن از رخداد مذکور است. در این تحقیق، میزان این تأثیرپذیری موردبررسی قرارگرفته است. ازاین رو تغییرات تنش هم لرزه ای ناشی از زمین لرزه مذکور به روش مدل انتقال تنش کولمب محاسبه شد. نتایج به دست آمده مؤید تأثیرپذیری سامانه گسلی سراوان از زمین لرزه موردنظر بوده است. درعین حال پراکنش فعالیت های پس لرزه ای در نواحی افزایش تنش هم لرزه ای، بیانگر اعتبار روش مورداستفاده برای ارزیابی و شناسایی مناطق پرخطر لرزه ای است. با توجه به شرایط خاص مناطق آسیب دیده از زمین لرزه اصلی (به ویژه ساختمان های سست شده در اثر آن)، فعالیت های پس لرزه ای به مراتب می توانند مخرّب تر از زمین لرزه اصلی باشند. لذا تشخیص مناطق پرخطر فعالیت های پس لرزه ای می تواند نقش بسزایی در کاهش و کنترل صدمات ناشی از آن ها داشته باشد.
۷۶۴.

کاربرد مدل شبکه عصبی مصنوعی در پهنه بندی خطر زمین لغزش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شبکه عصبی مصنوعی زمین لغزش سیستم های اطلاعات جغرافیایی حوضه آبریز دوآب الشتر

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا رشته های جغرافیای عمومی ارزیابی مخاطرات طبیعی
تعداد بازدید : ۹۲۵ تعداد دانلود : ۴۹۷
ین لغزش به عنوان یکی از مخاطرات طبیعی در مناطق کوهستانی محسوب می شود که هر ساله منجر به خسارات زیادی می شود. حوضه آبریز دوآب الشتر با داشتن چهره ای کوهستانی و مرتفع و شرایط طبیعی مختلف دارای استعداد بالقوه زمین لغزش است. هدف از این تحقیق پهنه بندی خطر زمین لغزش با استفاده از مدل شبکه عصبی مصنوعی در حوضه دوآب الشتر می باشد. بدین منظور ابتدا پزمارامترهای مؤثر در وقوع زمین لغزش استخراج و سپس لایه های مربوطه تهیه شده است. درادامه نقشه پراکنش زمین لغزش های رخ داده شده حوضه تهیه شد. سپس با تلفیق نقشه عوامل مؤثر بر لغزش با نقشه پراک نش زمین لغزش ها، تأثیر هر ی ک از عوامل شیب، جهت شیب، سنگ شناسی، بارش، کاربری اراضی، فاصله از گسل و آبراهه در محیط نرم افزار ArcGIS سنجیده شد. در این پژوهش مدل شبکه عصبی مصنوعی با الگوریتم پس انتشار خطا و تابع فعال سازی سیگموئید به کار گرفته شد. ساختار نهایی شبکه دارای 7 نرون در لایه ورودی، 11 نرون در لایه پنهان و 1 نرون در لایه خروجی گردید. دقت شبکه در مرحله آزمایش 85/93 درصد محاسبه شد. پس از بهینه شدن ساختمان شبکه، کل اطلاعات منطقه در اختیار شبکه قرار گرفت. بر اساس پهنه بندی صورت گرفته با استفاده از مدل شبکه عصبی مصنوعی به ترتیب 37/44، 45/7، 93/8، 49/32، 76/6 درصد از مساحت منطقه در کلاس های خطر خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد قرار گرفته است.
۷۶۵.

ارزیابی مخاطرات محیطی و مورفوژنز فعال در جاده کرج - چالوس (تا تونل کندوان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ژئومورفولوژی کاربردی حمل ونقل جاده ای کریوکلاستی مورفوژنز انسانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵۷ تعداد دانلود : ۷۶۶
جاده کرج - چالوس در شمال و شمال غرب استان تهران از واحدهای توپوگرافی و ژئومورفولوژیک متنوعی عبور می کند که آگاهی از ویژگی های هر یک از این واحدها و شناخت عوامل مورفوژنز و مورفودینامیک فعال و ارزیابی مخاطرات محیطی جاده ای در آن ها، هدف اصلی این تحقیق است. به دلیل انرژی زیاد توپوگرافی (اختلاف ارتفاع نسبتاً زیاد با شیب تند، جهت دامنه ها به دلیل برف گیر بودن) وجود این اختلاف روند مورفوژنز و مورفودینامیک را تضمین می کند، در نتیجه فرایندهای فرسایشی از پتانسیل های بالایی برخوردارند. براساس مطالعات و پیمایش های میدانی و نتایج به دست آمده از این تحقیق، فعالیت های زیاد نیروهای تکتونیکی (براساس شاخص تکتونیکی و مدل مک فادن و بول ۳ ̸∙) در منطقه و چین ها همراه با گسل ها، فرسایش آبراهه ای و رودخانه ای (شستشو)، حرکات دامنه ای نظیر ریزش، جریانات واریزه ای، لغزش، بهمن های برفی و سنگی، کریوکلاستی، مورفوژنز انسانی و هوازدگی مکانیکی و هوازدگی شیمیایی همراه با یخبندان براساس مدل پلتیر، از عمده ترین عوامل ژئومورفولوژیک شناخته شده در طول مسیر جاده مورد مطالعه می باشند. همچنین پهنه های مخاطرات طبیعی منطقه مورد مطالعه با استفاده از لایه های (توپوگرافی، شیب، هوازدگی، آبراهه، گسل، لیتولوژی، حرکات دامنه ای، کاربری اراضی و جاده) و براساس تکنیک منطق فازی در محیط GIS به دست آمده است که براین اساس پهنه های پر خطر منطبق بر دره ها و محور کرج – چالوس است. نتایج تحقیق، ضرورت درک و آگاهی بیشتر و منطقی از فرایندهای ژئومورفولوژیک منطقه را نشان می دهد. بنابراین قبل از هرگونه اقدام و فعالیت های عمرانی در مسیر جاده، برنامه های مربوط به آمایش سرزمین لازم است، بر مبنای شاخص های ژئومورفیک لحاظ شوند.
۷۶۶.

سنجش و ارزیابی میزان تاب آوری کالبدی بافت های شهری در برابر زلزله (نمونه موردی: محلات بافت فرسوده شهر بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴۴ تعداد دانلود : ۴۱۸
جوامع در سراسر جهان به طور فزاینده ای از بلایای ناشی از مخاطرات طبیعی، منازعات و فوریت های انسانی یا رویدادهای ساخته دست بشر متأثر می شوند. این بلایا اغلب در اشکال، شدت و محل های غیرمنتظره رخ می دهد که در عمل پیشگیری یا اقدام در مورد تمامی این تهدیدها را غیرممکن می سازد. افزایش تاب آوری شهرها در برابر بلایای طبیعی به ویژه زمین لرزه ها به میزان زیادی در کاهش این خسارات و همچنین زمان بهبودی جوامع مؤثر است. تاب آوری کالبدی، یکی از ابعاد تأثیرگذار در میزان تاب آوری جوامع است که از طریق آن می توان وضعیت جوامع را از نظر ویژگی های فیزیکی و جغرافیایی تأثیرگذار در هنگام بروز سانحه ارزیابی کرد. این پژوهش کاربردی است و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، با هدف شناسایی شاخص ها و عوامل مؤثر بر تاب آوری کالبدی، به سنجش و مقایسه زیرمعیارهای کالبدی تاب آوری در محله های فرسوده شهر بوشهر می پردازد. جامعه آماری پژوهش را ساکنین محلات قدیمی و فرسوده دهدشتی، کوتی ، بهبهانی ، شنبدی، عالی آباد، سنگی، بن مانع، مخ بلند، دواس، خواجه ها، جلالی، جبری، صلح آباد، جفره تشکیل می دهد. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده است، تعداد 381 پرسش نامه با استفاده از طیف لیکرت بین ساکنین این محلات توزیع شده است پایایی ابزار تحقیق با استفاده از آلفای کرونباخ 810/ برآورد شد که گویای هماهنگی و پایداری درونی بالای ابزار تحقیق است و به منظور پردازش اطلاعات جهت تجزیه وتحلیل تاب آوری بافت های فرسوده در محدوده مورد مطالعه از روش مدل یابی معادلات ساختاری، از جمله نرم افزارهای SPSS و AMOS و برای به دست آوردن نقشه موقعیت جغرافیایی محدوده مورد نظر از نرم افزار GIS استفاده شده است. درنهایت تأثیرات شاخص های کالبدی (مدیریت بحران، دسترسی، مقاومت زیرساخت ها و کیفیت ابنیه) بر میزان زلزله با استفاده از الگوی معادلات ساختاری (SEM) مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت، که نتایج حاصله نشان می دهد که شاخص مقاومت زیرساخت ها با ضریب 75. بیشترین اثر را در تاب آوری کالبدی در محلات بافت فرسوده بوشهر دارا می باشد.
۷۶۷.

پایش زمانی و مکانی خشکسالی کشاورزی با استفاده از داده های سنجش از دور مورد مطالعه: استان مرکزی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خشکسالی سنجش از دور شاخص بارش استاندارد شاخص وضعیت پوشش گیاهی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای طبیعی آب و هواشناسی
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا رشته های جغرافیای عمومی ارزیابی مخاطرات طبیعی
تعداد بازدید : ۱۹۳۴ تعداد دانلود : ۱۱۳۶
با توجه به روند تغییرات اقلیم و کاهش بارندگی در دهه اخیر، خشکسالی به یک مشکل بزرگ در جهان و بالاخص در مناطق خشک و نیمه خشک از قبیل ایران تبدیل شده است. از این رو پایش و مدیریت آن امری مهم می باشد. در مقابل روش های سنتی که مبتنی بر مشاهدات ایستگاه های هواشناسی هستند و بیشتر به بررسی خشکسالی هواشناسی می پردازند، استفاده از تکنیک سنجش از دور و تصاویر ماهواره ای به عنوان یک ابزار مفید جهت پایش مکانی و زمانی خشکسالی کشاورزی مورد توجه محققین واقع شده است. اما استفاده از این تکنیک و نتایج حاصل از آن همچنان نیاز به ارزیابی و واسنجی برای مناطق مختلف دارد. هدف از این مطالعه بررسی الگوهای مکانی و زمانی خشکسالی با استفاده از داده های ماهواره ای سنجنده مادیس بین سال های 2013-2000 می باشد. بدین منظور شاخص های خشکسالی بر مبنای داده های ماهواره ای شامل: شاخص اختلاف نرمال شده پوشش گیاهی (NDVI)، شاخص وضعیت پوشش گیاهی (VCI)، شاخص وضعیت دما (TCI)، شاخص خشکی (TDVI) و شاخص رطوبت خاک (SWI) از روی تصاویر مادیس برای دوره زمانی مورد نظر و در مقیاس های زمانی فصلی، شش ماهه و سالانه استخراج گردید و نتایج حاصل از این شاخص ها با مقادیر شاخص بارش استاندارد (SPI) مقایسه گردید. نتایج نشان می دهد که محدوده مطالعاتی به طور کلی از پوشش گیاهی متوسط تا کم برخوردار است. برمبنای محاسبه های انجام شده شرایط اقلیمی محدوده با نتایج حاصل از شاخص گیاهی VCI در مقیاس فصلی، تطابق بیشتری دارد. در نتیجه شاخص VCI به عنوان بهترین شاخص جهت پایش خشکسالی کشاورزی استان مرکزی انتخاب گردید. همچنین نتایج به دست آمده از به کار گیری شاخص گیاهی VCI، نشان دهنده وضعیت خشکسالی در سال های 2000 و 2008 و وضعیت ترسالی در سال های 2009 و 2010 نسبت به دوره مطالعاتی در منطقه می باشد.
۷۶۸.

تحلیل شبکه ای عوامل موثر در ناپایداری های دامنه ای رشته کوه بینالود با رویکرد مدیریت محیطی (مطالعه موردی : دامنه های شمالی و جنوبی )(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بینالود مدل ANP ناپایداری دامنه ای رویکرد مدیریتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۷۶ تعداد دانلود : ۶۵۳
رشته کوه بینالود یک سیستم چین خورده ی تراستی است که در شمال شرق ایران واقع شده و جزو کوهستان های خشک و نیمه خشک کشورمحسوب میشود.دامنه های این رشته کوه به دلیل شرایط متفاوت لیتولوژیکی و مقاومت سنگها دربرابرهوازدگی و فرسایش ،ویژگیهای اقلیمی و تغییرات شدید آنتروپوژنیک ازجمله کاربری اراضی،از موقعیت مناسبی جهت وقوع مخاطرات ژئومورفولوژیکی از نوع ناپایداریهای دامنه ای می باشد بطوریکه این ناپایداری ها ازرخدادهای مکرری هستندکه تهدید بلقو ه ای در زندگی، تجهیزات ، امکانات و راه های مواصلاتی و شبکه حمل و نقل در محدوده مورد نظر به شمار می آیند.روش مورداستفاده دراین پژوهش،تحلیلی و سیستمی است و به امکان سنجی خطر وقوع ناپایداریهای دامنه ای می پردازد. در این راستا به منظور شناخت عوامل موثر در بروز ناپایداریهای محدوده مورد مطالعه،11متغیراصلی نظیر،میزان شیب،جهت شیب لایه های زمین شناسی، واحدهای لیتولوژی، فاصله از گسل ، کاربری و پوشش زمین ، خطوط همبارش وسایر عوامل... برمبنای نقشه های پایه توپوگرافی 25000/1و نقشه های زمین شناسی 1:100000 و نقشه پوشش و کاربری زمین 1:50000 منطقه در سطوح مختلف مورد پژوهش قرارگرفت.در ادامه حوضه های هیدرولوژیک درقلمرو مطالعه مشخص شدکه مجموعاً33 حوضه آبریز شامل 23 حوضه در دامنه شمالی و 10 حوضه آبریز در دامنه های جنوبی شناسایی شد.سپس بررسی متغیرها در منطقه بینالود به شکل زمین مرجع انجام گرفت ومدلسازی های جانبی تحلیل فضایی، در نرم افزار GIS تنظیم شدند لذانقشه  های عامل تولید شده،با روش ANP ارزیابی و با زیر نرم افزارجانبی expeart choice   به شکل معیار های اصلی و زیر معیارها مورد وزن دهی قرار گرفته وسرانجام این نقشه هادر نرم افزار GIS بامنطق فازی و عملگرجمع فازی،با چهار درجه خطر کم ، خطر متوسط ، خطر زیاد ، و خطر بسیارزیاد مورد همپوشانی و پهنه بندی قرارگرفتند.طبق نتایج حاصل ازاین پژوهش شیب موثرترین عامل در بروز ناپایداری های دامنه ای در هردوسوی  دامنه های بینالودشناخته شد و با توجه به جنس سازند زمین شناسی بیشترین تکرار فراوانی لغزش ها در دامنه های فیلیتی و سیلتی دامنه ی شمالی بینالود،وریزش ها در مارن های آتشفشانی دامنه های جنوبی رخ میدهدو بهترین راهکار مدیریت محیطی در جلوگیری و کاهش اثرات سوء خطر ناپایداری های دامنه ای رشته کوه بینالود ، تعیین پهنه های آسیب پذیرازخطر،آمایش سرزمین و استخراج قابلیت اراضی وجلوگیری از تغییرکاربری زمین بر مبنای نتایج مستخرجه می باشد .
۷۶۹.

ارزیابی فعالیت های نئوتکتونیکی محدوده گسل بناروان بر اساس شاخصه های ریخت سنجی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ارزیابی نئوتکتونیکی شاخصه های ریخت سنجی گسل بناروان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا رشته های جغرافیای عمومی ارزیابی مخاطرات طبیعی
تعداد بازدید : ۶۷۱ تعداد دانلود : ۳۶۷
رشته کوه بزغوش در شمال غرب ایران و بین استان آذربایجان شرقی و اردبیل با روند شرقی- غربی در مختصات بین َ ۰۰ °۴۸ تا َ ۳۰ °۴۷ درجه طول شرقی و َ ۰۰ °۳۸ تا َ ۳۰ °۳۷ درجه عرض شمالی قرار دارد. در این پژوهش رفتار گسل بناروان مورد بررسی قرار می گیرد و هدف از این پژوهش درک بهتری از رفتار تکتونیکی گسل، بررسی اثرات تکتونیک در تکامل چشم انداز و تجزیه وتحلیل مورفولوژی است. به منظور به دست آوردن اطلاعات بیشتر در مورد فعالیت نئوتکتونیک، ویژگی های ژئومورفولوژیکی فعالیت گسل بر اساس ارزیابی سیستم زهکشی رودخانه، ژئومورفولوژی پرتگاه ها و جبهه های کوهستان بر اساس روش های ارزیابی حرکات تکتونیکی فعال مورد مطالعه قرار گرفته است. در این مطالعه با استفاده از شاخص Iat، ارزیابی نسبی فعالیت های تکتونیکی در محدوده گسل بناروان در دامنه جنوبی رشته کوه بزغوش انجام شد. برای برآورد شاخص Iat، هفت شاخص ژئومورفیک شامل: منحنی های هیپسومتری و انتگرال هیپسومتری (Hi)، شاخص عدم تقارن حوضه زهکشی (فاکتور عدم تقارن)(AF)، فاکتور تقارن توپوگرافی عرضی (T)، شاخص طول جریان رود به شیب رود (SL)، نسبت پهنای کف دره به ارتفاع (VF)، شاخص نسبت (V) و نسبت شکل حوضه زهکشی (BS) محاسبه شد. شاخص Iat، فعالیت های تکتونیکی منطقه را در سه کلاس، فعالیت های بسیار زیاد، زیاد و متوسط طبقه بندی کرد. بر اساس این شاخص در منطقه، حوضه ای که دارای فعالیت های کم باشد، وجود ندارد. با توجه به نقشه پهنه بندی فعال ترین منطقه زیر حوضه ۲ و کمترین فعالیت در زیر حوضه های شماره ۳، ۴ و ۷ مشاهده می شود. مطالعه و ارزیابی شاخص های مختلف ژئومورفیک در منطقه مورد مطالعه بر روی ۸ زیر حوضه در منطقه مورد مطالعه نشان می دهد که منطقه از لحاظ فعالیت های نئوتکتونیکی با تکتونیک جوان فعال می باشد؛ منتهی میزان فعالیت در همه جای آن یکسان نیست. در زیر حوضه شماره ۲ فعالیت های جوان بیشتر از سایر زیر حوضه هاست. علت آن را می توان به فعالیت بیشتر گسل اصلی و گسل های فرعی که موجب بالاآمدگی منطقه شده است، نسبت داد.
۷۷۰.

پایش خشکسالی منطقه ای حوضه آبخیز زاینده رود بر اساس تغییرات سری زمانی شاخص VCI سنجنده مودیس و شاخص SPI(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۷ تعداد دانلود : ۳۹۹
خطر خشکسالی تهدید کننده و مخل سیستم های کشاورزی، محیط زیستی، اجتماعی و اقتصادی حوضه آبخیز زاینده رود است. پایش خشکسالی با استفاده از تصاویر ماهواره ای می تواند نمایانگر شدت و گستره خشکسالی در مناطق با کمبود داده بارش هواشناسی بوده و کاستی مکانی و زمانی آن را جبران نماید. کارایی شاخص های پوشش گیاهی ماهواره ای مانند شاخص تفاوت پوشش گیاهی نرمال (NDVI) در تعیین میزان و شدت خشکسالی روشن است؛ اما ازآنجاکه واکنش پوشش گیاهی به خشکسالی نسبت به زمان واقعی تأخیر دارد، پایش پاسخ پوشش گیاهی به خشکسالی هواشناسی بر اساس داده های سری زمانی ماهواره ای به برنامه ریزی کاهش خطرات خشکسالی کمک شایانی می کند. در این پژوهش به بررسی مکانی-زمانی خشکسالی منطقه ای حوضه آبخیز زاینده رود طی سال های 2003 تا 2014 پرداخته شد. در این راستا، با بهره گیری از 84 تصویر سری زمانی شاخص NDVI محصولات ماهواره مودیس از فصل رشد منطقه، شاخص وضعیت پوشش گیاهی (VCI) که یک شاخص نرمال شده جهت ارزیابی خشکسالی است، محاسبه گردید. سپس پوشش هر طبقه از شدت خشکسالی حاصل از این تصاویر برای دوره زمانی پایش شده تعیین گردید. شاخص بارش استاندارد (SPI) مربوط به 26 ایستگاه جهت ارزیابی شاخص ماهواره ای محاسبه شده و ضریب همبستگی این شاخص با میانگین شاخص VCI حاصل ارزیابی گردید. میزان تأخیر خشکسالی هواشناسی به پوشش گیاهی با بررسی همبستگی شاخص میانگین NDVI با میانگینSPI و نمودارهای تغییرات داده های VCI با داده های SPI وNDVI ارزیابی شد. نتایج پایش مکانی-زمانی نشان داد که قسمت های مرکز رو به شمال حوضه آبخیز زاینده رود، شرق و جنوب شرقی آن (محل قرارگیری تالاب گاوخونی) در طول دوره مطالعه به طور مداوم با خشکسالی شدید روبه رو بوده و در سال های 2008 و 2014 این خشکسالی بسیار شدید شده است. همچنین نتایج حاکی از تأخیر زمانی 6 ماهه شاخص خشکسالی هواشناسی با شاخص خشکسالی ماهواره ای VCI و معنی داری 9/0 شاخص SPI با شاخص VCI است که نشان می دهد می توان از شاخص های ماهواره ای در نبود شاخص های هواشناسی برای بررسی خشکسالی حوضه آبخیز مورد مطالعه استفاده نمود.
۷۷۱.

تحلیل فضایی توفان های تندری در گستره کشور ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مخاطرات جوی مدل رگرسیونی همبستگی درونیابی کریجینگ توفان تندری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳۷ تعداد دانلود : ۵۵۱
طوفان های تندری به دلیل اثرات مهم خسارتباری که بر انسان و محیط طبیعی دارند، پدیده اقلیمی بسیار مهمی به شمار می روند. بررسی ها نشان داده است که عامل ارتفاع و عرض جغرافیایی دو متغیر مهمی هستند که می توانند بر میزان وقوع این پدیده اثرگذار باشند. بنابراین هدف اصلی از پژوهش حاضر، تحلیل فضایی رفتار پدیده رعدوبرق و میزان اثرپذیری آن از مؤلفه هایی چون ارتفاع و عرض جغرافیایی در گستره ایران می باشد. بر این اساس ابتدا داده های ماهانه وقوع طوفان های تندری 118 ایستگاه همدید ایران، طی سال های 1991 تا 2010 از سازمان هواشناسی کشور اخذ شد و به وسیله سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) و روش درونیابی کریجینگ (Universal)، نقشه های سالانه و فصلی کل ایران تولید گردید. در ادامه برای درک بهتر اثرپذیری طوفان های تندری از ارتفاع و عرض جغرافیایی، به وسیله نرم افزار CerveExpert نمودارهای فصلی و سالانه به همراه میزان همبستگی هریک تولید و مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که بیشترین طوفان های تندری سالانه در شمال غرب ایران رخ می دهد و کمترین میزان آن بر نواحی مرکزی و شرقی کشور منطبق است. همچنین طبق تحلیل های فصلی، بااینکه بیشترین میزان پراکندگی ایستگاه ها در ارتفاع 800 تا 1300 متری قرار دارد، اما حداکثر وقوع این پدیده در فصول مختلف ایستگاه ها از ارتفاع صفر تا 2200 متری تغییر دارد. نتیجه کلی نشان می دهد که عامل ارتفاع، همبستگی کمی با وقوع پدیده طوفان تندری داشته و بیشترین همبستگی مربوط به عامل عرض جغرافیایی است.
۷۷۲.

پهنه بندی خطر سیلاب در حوضه آبریز گابریک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: GIS زمین آمار پهنه بندی هرمزگان حوضه آبریز گابریک مخاطرات سیلاب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹۴ تعداد دانلود : ۴۸۶
مخاطرات سیلاب یکی از مهم ترین و پرحادثه ترین مخاطرات طبیعی ایران می باشد که در سال های اخیر تکرار و شدت وقوع آن بیشتر شده است. شدت این مخاطره در حوضه آبریز گابریک به دلیل موقعیت جغرافیایی، شرایط خاص اقلیمی، زمین شناسی و عوامل حوضه ای بیشتر بوده و همه ساله حجم عظیمی از جریان سیلاب باعث تخریب اماکن مسکونی، اراضی کشاورزی و خسارات جانی و مالی زیادی می گردد. منطقه مورد مطالعه، یکی از حوضه های آبریز سواحل جنوب شرق ایران واقع در شرق استان هرمزگان بوده که با هدف کاهش خسارات جانی و مالی ناشی از مخاطره سیلاب در سکونتگاه های موجود در حوضه، به صورت تجزیه وتحلیل آماری، پیمایش میدانی و سنجش ازدور اقدام به شناسایی و تهیه نقشه پهنه بندی مناطق سیل گیر گردیده است. در این تحقیق با استفاده از فنون مختلف، پارامترهای مؤثر در وقوع سیلاب شناسایی و با به کارگیری مدل AHP در سیستم اطلاعات جغرافیایی، نقشه ای با دقت بالا تهیه شده است. نتایج حاصل از این پهنه بندی گویای آن است که مناطق با خطر بالا و بسیار بالا مجموعاً ۴/۲۳ درصد مساحت حوضه را تشکیل داده که نشان از سیلابی بودن پهنه های وسیعی از این حوضه به خصوص در مناطق پست نیمه جنوبی است که از دلایل اصلی این وضعیت، بارندگی های بسیار شدید لحظه ای، نفوذپذیری کم، فرسایش پذیری زیاد و شیب زیاد ارتفاعات می باشد؛ بنابراین به منظور کاهش و مهار این مخاطره و بهبود شرایط منطقه، اجرای طرح های آبخیزداری و احداث سد لازم و ضروری است.
۷۷۳.

بررسی پیش نشانگرهای ابر زلزله و تغییرات دمایی در شناسایی گسل های مسبب زمین لرزه مطالعه موردی: زلزله محمدآباد ریگان (7 بهمن 1389)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تصاویر ماهواره ای پیش نشانگر زلزله ابر زلزله پیش نشانگر حرارتی محمدآباد ریگان سازوکار کانونی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۹۲ تعداد دانلود : ۱۰۴۱
در این مقاله تشکیل ابر زلزله به عنوان پیش نشانگری که تاکنون کمتر شناخته شده  و همچنین پیش نشانگر تغییرات دمایی، در زلزله محمدآباد ریگان بررسی شده است. در هنگام افزایش تنش در منطقه شکستگی های اولیه ایجادشده و با بالا رفتن دما شاهد تبخیر آب های موجود در شکستگی های بین سنگ خواهیم بود. در صورت وجود شرایط جوّی مناسب – برای مثال؛ یک روز سرد- این بخارها می توانند به ابر تبدیل شوند. از آن جایی که منبع تولید این ابر ساکن است، لذا با وجود باد، موقعیت این ابر ثابت می ماند و همین مسئله راه شناسایی ابرهای زلزله است. در بخش اول تصاویر پانکروماتیک زلزله ریگان از 62 روز قبل از زمین لرزه دریافت شدند، پس از دریافت تصاویر پانکروماتیک، زمین مرجع نمودن تصاویر خام ماهواره ای انجام شد. مشاهدات نشان دادند که راستای ابر زلزله از 10 روز مانده به زمین لرزه (17 ژانویه) قابل شناسایی بود. در این تصاویر ابر زمین لرزه به صورت رقومی استخراج شده و این نتایج بر روی تصویر توپوگرافی منطقه موردمطالعه قرار داده شد. در بخش دوم، محتوای دمایی باندهای حرارتی (باندهای 31 و 32) تصاویر ماهواره MODIS استخراج شد و سری زمانی دمای سطح زمین تشکیل داده شد. سپس تأثیر عوامل جوی از سری زمانی کاسته شد و در مرحله بعد پالایه موجک بر این سری زمانی اعمال شد. با اعمال آزمون انحراف معیار از سری زمانی پالایه شده، وجود بی هنجاری دمایی 2 روز مانده به زمین لرزه آشکار گردید. همچنین در بخش دیگری از مقاله با رنگی کردن تصاویر ماهواره ای و تشکیل یک سری زمانی از این داده ها راستای گسل مسبب زمین لرزه مشخص شد. نهایتاً با مقایسه روند ابر زمین لرزه با سازوکار کانونی و راستای ناحیه افزایش دما یافته، هماهنگی بالایی بین آن ها مشاهده شد. با این مقایسه می توان تشکیل ابر زلزله مورد بررسی را به زمین لرزه ریگان نسبت داد. همچنین ناحیه افزایش دمایی را می توان با احتمال زیاد به رویداد زمین لرزه منتسب نمود.
۷۷۴.

ارزیابی خطر پذیری مسیر انتخابی احداث راه آهن حدفاصل اصفهان و اهواز در مقابل زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: راه آهن زلزله خطوط ریلی اصفهان-اهواز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۹ تعداد دانلود : ۳۹۴
زلزله از جمله پدیده هایی است که بیشترین آسیب را به سازه ها و شریان های حیاتی وارد می سازد. براساس گزارشات موجود بخش اعظم خطوط اصلی موجود در شبکه راه آهن کشور ایران در مناطقی با خطر نسبی زیاد زمین لرزه قرار گرفته اند. مسیر خطوط ریلی مورد مطالعه بین دو شهر اصفهان و اهواز قرار گرفته است و هنوز احداث نشده است و در مرحله مطالعه است. در سالهای بین 2011-1050، بیش از350 زلزله در محدوده مورد بررسی رخ داده که زلزله سال 1384با بزرگای 8/6 ریشتر بیشترین مقدار را داشته است. همچنین در این محدوده 615 گسل وجود دارد . بنابراین خطر پذیری مسیر انتخابی آن در مقابل زلزله مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش با استفاده از داده های توپوگرافی ، نقشه های زمین شناسی ، تصاویر ماهواره ای IRS LISS III ، آمار و اطلاعات زلزله های تاریخی و دستگاهی و روشهای تحلیل واریوگرافی، درون یابی و توابع فازی، پهنه بندی خطر پذیری خطوط ریلی در 4 کلاس بدون خطر، خطر متوسط، خطر زیاد و خطر خیلی زیاد تهیه گردید. نتایج مطالعات نشان داد که دو بازه طولانی و یک بازه کوتاه از خطوط ریلی بر محدوده های با حداکثر خطر پذیری انطباق دارند. بررسی نتایج خاطرنشان ساخت که محدوده مورد مطالعه از نظر توپوگرافی، جنس زمین و سیستم گسله ها و درزها و شکستگی ها دارای تنوع فوق العاده ای می باشد و این تنوع سبب شده است که آسیب های وارده از رخداد زلزله ها متفاوت باشد. به بیان دیگر زلزله ای با بزرگای ثابت می تواند از شدت های تخریب متفاوتی در خطوط ریلی اصفهان- اهواز برخوردار باشد.
۷۷۵.

مقابله با خشکیدگی جنگل های زاگرس با رویکردهای جمع آوری آب باران و حفظ رطوبت خاک به منظور مدیریت پیامدهای محیط زیستی آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بانکت های هلالی خشکیدگی بلوط رویکردهای سازگاری رطوبت خاک

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای طبیعی جغرافیای خاکها
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای طبیعی جغرافیای زیستی
  3. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای طبیعی آب و هواشناسی
  4. حوزه‌های تخصصی جغرافیا رشته های جغرافیای عمومی ارزیابی مخاطرات طبیعی
تعداد بازدید : ۵۵۷ تعداد دانلود : ۵۶۵
جنگل های بلوط زاگرس نقش ارزنده ای در تغذیه آب های زیر زمینی، پایداری کشاورزی، حفاظت خاک و کنترل سیل دارند. بااین وجود، تغییرات اقلیمی از جمله کاهش بارش موجب خشکیدگی بخش قابل توجهی از این منابع ارزشمند شده است. هدف از اجرای این تحقیق یافتن رویکردهای مناسب سازگاری با تغییرات اقلیمی به منظور کاهش شدت خشکیدگی درختان جنگلی از طریق استحصال آب باران و ذخیره آن در خاک بود که در بخشی از جنگل های استان کرمانشاه در قالب طرح آزمایشی بلوک های کامل تصادفی انجام یافت. تیمارهای مورد آزمایش شامل بانکت+قرق، قرق، بانکت بدون قرق و شاهد با سه تکرار بودند. بانکت ها به طور منقطع و هلالی شکل به طول ۷ متر و فاصله تقریبی چهار متر به شکل زیگزاکی ایجاد شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که اعمال تیمار بانکت+قرق بعد از سه سال، موجب کاهش خشکیدگی ۳۷ پایه و احیای ۱۹ پایه در هکتار (در مقایسه با تیمار شاهد) گردید (درمجموع ۵۷ پایه). تیمار قرق گرچه موجب احیای پایه های خشکیده نگردید، اما موجب کاهش تشدید خشکیدگی به تعداد ۳۸ پایه در هکتار گردید. تأثیر تیمار بانکت بدون قرق منجر به کاهش خشکیدگی به تعداد شش پایه در هکتار به دلیل عدم حفاظت و چرای دام شد. نهایتاً افزایش معنی دار کربن آلی خاک و بهبود جرم مخصوص ظاهری نیز بر اثر اعمال تیمارهای بانکت و قرق به دست آمد که به نوبه خود منجر به افزایش ظرفیت ذخیره رطوبت خاک شدند. بر اساس نتایج این تحقیق، فائق آمدن بر خشکیدگی جنگل های زاگرس مستلزم مدیریت مستقیم و جامع جنگل ها با رویکردهایی مبتنی بر سازگاری با شرایط خشکسالی و حذف عوامل تخریب، به ویژه عوامل برهم زدن نیمرخ خاک مانند شخم و کاربرد ماشین آلات سنگین در عرصه های جنگلی است. اساس این رویکردها حفظ رطوبت خاک، سازگاری با شرایط خشکسالی، حذف عوامل تشدید خشکیدگی درختان جنگلی و تداوم پژوهش های بیشتر است.
۷۷۶.

جایابی محل های جغرافیایی مناسب مراکز داده ملی در ایران بر اساس معیارهای حوادث طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حوادث طبیعی مرکز داده جایابی رتبه بندی استان ها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۹ تعداد دانلود : ۳۸۵
سازمان های نیازمند به مراکز بزرگ داده بایک تصمیم بسیار مهم در زمینه یافتن مناسب ترین مکان جغرافیایی مواجه هستند. شناسایی، ارزیابی و تعیین مختصات جغرافیایی یک مکان مناسب، به معیارها و پارامترهای مختلف و بعضاً متأثر از یکدیگر وابسته است که تصمیم گیری مدیران را برای یافتن مناسب-ترین مکان بسیار پیچیده و مشکل می سازد. برای اولین بار در ایران، این مقاله به بررسی تأثیر معیارهای حوادث طبیعی در جایابی و ارزیابی گزینه های در دسترس و مناسب برای میزبانی یک مرکز داده ملی در گستره جغرافیای کشور ایران می پردازد. معیارهای حوادث طبیعی در نظر گرفته شده شامل معیارهای خشکسالی، طوفان شن، طوفان گرد و غبار، سیل، زلزله و آتشفشان می باشند. نتایج این تحقیق با استفاده از رأی گیری اکثریت نشان می دهد استان های سیستان و بلوچستان، کرمان و بوشهر پرحادثه خیزترین و استان های کردستان، چهارمحال بختیاری و قزوین کم حادثه خیزترین استان های کشور از منظر حوادث طبیعی برای برپایی مرکز داده هستند. بر اساس نتایج این بررسی، یک نرم افزار رایانه ای تولید شده است که اوزان معیارهای حوادث طبیعی را که با کمک متخصصین و طی یک فرآیند سلسله مراتبی مشخص شده اند، بعنوان ورودی اخذ کرده و سپس با استفاده از مکانیزم رأی گیری اکثریت، نواحی جغرافیایی مناسب یک مرکز داده را به ترتیب الویت پیشنهاد می دهد. با استفاده از این نرم افزار و وزن دهی معیارها با کمک متخصصین، نشان داده می شود که استان های چهارمحال بختیاری، کردستان و مرکزی مناسب ترین و استان های بوشهر، کرمان و آذربایجان شرقی نامناسب ترین استان ها از منظر حوادث طبیعی برای برپایی مرکز داده هستند.
۷۷۷.

تعیین پهنه های حساس به وقوع لغزش با استفاده از روش آنتروپی شانون (مطالعه موردی : حوضه آبخیز چهاردانگه - استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پهنه بندی زمین لغزش مدل انتروپی شانون منحنی تشخیص عملکرد نسبی حوزه آبخیز چهاردانگه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۰۰ تعداد دانلود : ۴۷۹
زمین لغزش، یکی از مهم ترین خطرات ژئومورفولوژیکی با خسارات اکولوژیکی و اقتصادی قابل توجّه است. منطقه مورد مطالعه به دلیل شرایط فیزیوگرافی و آب وهوایی از مناطق حساس و در معرض خطر زمین لغزش محسوب می گردد. پژوهش حاضر با هدف تعیین عرصه های حساس به وقوع زمین لغزش با استفاده از شاخص انتروپی شانون در حوزه آبخیز چهاردانگه (استان مازندران) صورت پذیرفته است. به این منظور، ابتدا نقشه پراکنش زمین لغزش منطقه با استفاده از تصاویر گوگل ارث و بازدیدهای گسترده میدانی تهیه گردید. نقشه های عوامل تأثیرگذار بر وقوع زمین لغزش شامل درجه شیب، جهت شیب، انحنای سطح، انحنای نیم رخ، طبقات ارتفاعی، شاخص رطوبت توپوگرافی، شاخص وضعیّت توپوگرافی، شاخص پوشش گیاهی تفاضلی نرمال شده، کاربری اراضی، زمین شناسی، فاصله از گسل، فاصله از شبکه آبراهه، فاصله از جاده، تراکم گسل، تراکم زهکشی و تراکم جاده در محیط نرم افزار ArcGIS تهیه شد. نتایج اولویت بندی عوامل مؤثّر با استفاده از شاخص انتروپی نشان داد که لایه های ارتفاع، درجه شیب، انحنای سطح و کاربری اراضی بیشترین تأثیر را بر رخداد زمین لغزش های منطقه، داشته اند و ۰۵/۵۱ درصد منطقه مورد مطالعه در طبقه حساسیت زیاد و خیلی زیاد نسبت به وقوع زمین لغزش قرار دارد. همچنین ارزیابی نقشه حساسیت تهیه شده با استفاده از منحنی ROC و ۳۰ درصد نقاط لغزشی بیانگر دقت خوب مدل مذکور برای منطقه مورد مطالعه است.
۷۷۸.

طرح شاخص های نوین دشواری حرکت با بهره گیری از نتایج شبیه سازی مکانی عامل مبنا در هنگام آتش سوزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شبیه سازی عامل مبنا شاخص دشواری آتش سوزی اضطرار

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا رشته های جغرافیای عمومی ارزیابی مخاطرات طبیعی
تعداد بازدید : ۵۴۵ تعداد دانلود : ۵۱۸
متناسب با پیچیدگی های رفتاری در انسان ها، سیستم های اجتماعی نیز دارای پیچیدگی خاصی اند. مدیریت جمعیت در این سیستم ها بسیار اهمیت دارد و نیازمند صرف هزینه و انرژی بسیار است. با توجه به تعاملات موجود میان انسان ها و محیط در سیستم های اجتماعی و تأثیر آنها در روند حرکتی جمعیت در شرایط متفاوت، شناخت و بررسی این تعاملات به ویژه در شرایط اضطراری، از نیازهای اساسی هر سیستم است. در پژوهش حاضر، از نتایج شبیه سازی مکانی عامل مبنای روند حرکتی افراد و شبیه سازی آتش سوزی در ایستگاه قطار شهری هفتِ تیر جهت بررسی رفتار افراد و محیط در هنگام آتش سوزی استفاده شد. سپس شاخص های دشواری حرکت، شامل شاخص های محیطی و محیطی - انسانی، به منظور بررسی تأثیر محیط و عامل ها در روند حرکتی، محاسبه شد. در ادامة کار دو شاخص دشواری جدید، شامل یک شاخص محیطی و یک شاخص محیطی - انسانی با نام های AM 1و AM 2ویژة شرایط آتش سوزی، معرفی شدند. نوآوری شاخص های یادشده، افزون بر میزان تعاملات افراد با یکدیگر و تعاملات آنها با اجزای فیزیکی محیط، به تلفیق نتایج شبیه سازی های عامل مبنا و شبیه سازی های مربوط به آتش سوزی در محیط و استفاده از پارامتری به نام میزان قابلیت دید مربوط می شود. بررسی نتایج شاخص های محاسبه شده و نتایج مربوط به شبیه سازی روند حرکتی افراد در محیط ایستگاه نمایانگر رابطة معکوس بین میزان دشواری و سرعت روند حرکتی عامل ها در محیط ایستگاه است. همچنین، میزان دشواری حرکت در سناریوی موفق محیطی نشان از کاهش میزان دشواری، در مقایسه با سناریوی وضعیت فعلی در نقاط داغ دارد. بهره گیری از شبیه سازی های عامل مبنا و محاسبة شاخص های دشواری در بازه های زمانی متفاوت وقوع بحران می تواند در تدوین استراتژی های مکانی- زمانی مدیریت جمعیت و تخلیة اضطراری مؤثر باشد و در نقش پشتیبانی کنندة تصمیم مکانی، مدیران بحران را در مدیریت بهینة شرایط یاری کند.
۷۷۹.

ارائه مدل ترکیبی نوین به منظور افزایش دقت تهیه نقشه های حساسیت زمین لغزش با تأکید بر مدل رگرسیون وزنی جغرافیایی (GWR) (مطالعه موردی: حوضه دزعلیا، استان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زمین لغزش نسبت فراوانی اعتبار سنجی مدل رگرسیون وزنی جغرافیایی حوضه دزعلیا روش ماشین بردار پشتیبان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا رشته های جغرافیای عمومی ارزیابی مخاطرات طبیعی
تعداد بازدید : ۶۷۰ تعداد دانلود : ۴۹۰
در این پژوهش یک مدل ترکیبی نوین به منظور افزایش دقت تهیه نقشه حساسیت زمین لغزش در حوضه دزعلیا، استان اصفهان که یک منطقه حساس نسبت به زمین لغزش می باشد ارائه شده است. بدین منظور در ابتدا با استفاده از مطالعه ادبیات تحقیق، تفسیر عکس های هوایی و خصوصیات منطقه مطالعاتی ۲۳ فاکتور مؤثر در زمین لغزش شامل فاکتورهای ژئومورفولوژیکی، زمین شناختی، هیدرولوژیکی و محیطی انتخاب گردید، سپس با استفاده از مدل AHP به غربالگری پارامترها پرداخته شد و تعداد ۱۲ پارامتر به منظور اجرای مدل انتخاب گردید. با توجه به این که میزان تأثیر پارامترها در زمین لغزش در بخش های مختلف یک حوضه یکسان نمی باشد به منظور رفع این مشکل از مدل رگرسیون وزنی جغرافیایی به منظور قطعه بندی حوضه موردمطالعه استفاده گردید و حوضه با استفاده از ۳ پارامتر لیتولوژی، TPI و انحنای سطح به ۲۵ قطعه تقسیم گردید و سپس مدل SVM-FR برای هر یک از قطعه ها اجرا گردید و درنهایت از تلفیق قطعه ها، نقشه نهایی پهنه بندی حساسیت زمین لغزش حاصل گردید. از ۸۴ زمین لغزش موجود در منطقه ۷۰ درصد (۵۹ زمین لغزش) به منظور اجرای مدل و ۳۰ درصد (۲۵ زمین لغزش) به منظور صحت سنجی مورداستفاده قرار گرفت. به منظور بررسی دقت و صحت مدل، به مقایسه مدل با مدل های SVM-FR و FR با استفاده از منحنی ROC پرداخته شد و نتایج نشان داد مدل ترکیبی دارای دقت پیش بینی بالاتری (۸۵۱/۰) نسبت به مدل SVM-FR (۷۴۲/۰) و مدل FR (۷۱۴/۰) می باشد. بر اساس نتایج حاصل از مدل ترکیبی ۵۱/۳۴۵۰ هکتار (۷۴/۲۰ درصد) از منطقه مطالعاتی در رده خطر زیاد و ۹۴/۴۴۱ هکتار (۶۶/۲ درصد) در رده خطر خیلی زیاد قرار دارد. با توجه به تأثیر شگرف مدل GWR در بالا بردن دقت نقشه های حساسیت زمین لغزش، استفاده از آن در پژوهش های مربوط به زمین لغزش توصیه می گردد.
۷۸۰.

Cold Season’s Air Temperature Geostatistical Modeling: Considering the Landsat Thermal Band and Snow Cover Area(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۵ تعداد دانلود : ۱۵۱
Providing climatic data like temperature in good spatial resolution is a key requirement for many geographical, ecological and bioclimatic research. With this in mind, various related studies use thermal remote sensing images as auxiliary data to enhance the air temperature interpolation outcomes. That’s while normally summer season images are used as auxiliary data and less attention has been paid to winter season acquired images which are often covered by snowy areas. With this in mind, the Snow Covered Area (SCA) extent impacts on air temperature interpolation were investigated. The data used were temperature data and four Landsat thermal images of December 1986 and 1999. To calculate the area of snow cover, band combination and NDSI index were used. Results show that Thermal Co-Kriging (TCK) of December 1986 provide better results with more snow affected thermal image. While in 1999 although different results were obtained but the best selected output did not show impacts of different snow cover area. These results revealed that probably the SCA extent threshold could be different and could be found with more research. Finally, we know that number of our observation stations are too low and considering the Kriging requirements like normal distribution and stationarity are toilsome but we should consider that this problem exists in the regions with low density of gauges and should find a way to enhance the air temperature interpolation in these cases. At the end, using high resolution, Landsat thermal bands improve our ability to explain and visualize local temperature variability into a variety of applications such as deriving temperature dependent climatic variables, species distribution modelling and assessments of fire risk.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان