فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۵۰۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
در عرصه فضایی، سکونتگاه های انسانی اجزای تشکیل دهنده یک نظام در قلمرو فضای جغرافیایی خاص قلمداد می شوند و از این رو، همواره بین آنها مناسبات گوناگون وجود دارد. پژوهش حاضر، به لحاظ روش، از مطالعه اسنادی و از نظر تجربی، برای بررسی متغیرها، از روش پیمایشی (پرسشنامه) سود می جوید؛ و حجم نمونه 240 نفر است. نمونه گیری به-روش طبقه بندی انجام می پذیرد و تعداد نمونه ها، بر اساس سهم جمعیتی در هر روستا، توزیع و پرسشگری آنها به صورت تصادفی انجام می گیرد. برای پردازش داده ها، با توجه به سطح سنجش متغیرها، از روش های آماری توصیفی و آماره های استنباطی استفاده می شود. نتایج پژوهش نشان دهنده تاثیرگذاری احداث شهرک عشایری بر شاخص های اجتماعی، اقتصادی و کالبدی روستاهای پیرامونی است.
بررسی تاثیر رشد پراکنده بر نابودی اراضی کشاورزی صفاشهر و راهبردهای تعدیل آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی خصایص برجسته و مهم فرایند شهرنشینی در ایران، گسترش سریع فیزیکی شهرها بویژه طی چند دهه اخیر آنهم بصورت پراکنده است که با آثار متعدد از جمله اتلاف منابع محیطی و ارضی شهرها توام است. شهر صفاشهر نمونه ای است که آسیب های متعددی را از رشد شتابان و پراکنده متحمل شده که مهمترین آنها نابودی اراضی مزروعی و باغی حاشیه این شهر است. پژوهش حاضر، به دنبال تبیین این پدیده با استفاده از برخی شاخص های کمّی مربوط و نیز بررسی تاثیر زیست محیطی آن در رابطه با نابودی اراضی کشاورزی و بالطبع تغییر اقلیم صفاشهر است. تحقیق با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با استناد به مطالعات کتابخانه ای- اسنادی، همچنین بهره گیری از سیستم سنجش از دور در تهیه نقشه های مورد نیاز انجام شده است. مهمترین یافته های پژوهش عبارتند از: صفاشهر طی چند دهه اخیر دچار رشد پراکنده شهری شده و این پدیده زمینه نابودی 78 هکتار از اراضی کشاورزی را در طی سال های 1369 – 1381 فراهم کرده است. علاوه بر این، طی همین دوره از میزان اراضی کشاورزی کلاس های خیلی خوب، خوب و متوسط شهر به شدت کاسته شده و در مقابل به میزان قابل ملاحظه ای بر مساحت اراضی کلاس ضیعف افزوده شده است. سرانجام اینکه، از مساحت اختصاص یافته به کلاس حرارتی خیلی خنک و خنک شهر کاسته شده و در مقابل بر کلاس حرارتی گرم و به ویژه خیلی گرم افزوده شده است.
افول روستا و روستاشناسی یا ضرورت بازنگری در رویکردها و روش ها در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله دورنمای نواحی روستایی و روستاشناسی را با تاکید بر ایران در شرایط جدید و در حال ظهور، از جمله جهانی شدن و جامعه اطلاعاتی مورد بحث قرار می دهد. پرسش این است که چگونه تحولات جدید در فناوری و شکل گیری روندهای اجتماعی، اقتصادی و جمعیتی در جامعه جدید امکانات و محدودیت های متعدد و جدیدی را برای شناخت، مطالعه و توسعه و سیاست گذاری نواحی روستایی به وجود آورده است؟ این مقاله با کندوکاوی در پیشینه مطالعات روستایی در ایران و با اشاره به برخی از ویژگی ها و ضعف های عمده آنها، کاستی ها را در مسائل کلان تر پژوهشی کشور تحلیل می کند و این دیدگاه را که روستا و روستاشناسی در جهان امروز به دلیل بهره گیری از گفتمان های حاکم قدرت در تحلیل روستا و مسائل آن، به حاشیه رفته است، رد می کند. تداوم روستانشینی بخش چشم گیری از جمعیت ایران و دیگر کشورها، پیدایش مسائل جدید در کنار مسائل سنتی روستایی، و وجود کاستی های متعدد، دال بر بازنگری در رویکردها و روش ها تلقی می شوند. تحول پارادیمی به پساساختارگرایی و پسانوگرایی زمینه های نظری و روش شناختی این بازاندیشی و تجدیدنظرطلبی را فراهم کرده است.
عوامل موثر بر دانش کشاورزی پایدار: مطالعه موردی شالیکاران استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل تاثیرگذار بر دانش کشت پایدار ارقام پرمحصول برنج در استان مازندران به روش پیمایشی انجام گرفته است. نمونه آماری این پژوهش، 270 نفر از شالیکاران شهرستان های آمل، بابل و ساری هستند که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. داده های پژوهش با استفاده از ابزار پرسشنامه جمع آوری شد. یافته های این مطالعه نشان داد که بین متغیرهای سن، سطح تحصیلات، سطح مشارکت، عملکرد ارقام پرمحصول برنج، درآمد ناخالص ارقام پرمحصول برنج، ویژگی های مدیریتی، تجربه کشت برنج، سطح کل اراضی زراعی، سطح کل اراضی زیرکشت برنج و سطح اراضی زیرکشت ارقام پرمحصول برنج، با متغیر دانش کشت پایدار ارتباط مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین براساس نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون، متغیرهای ویژگی های مدیریتی، سطح تحصیلات، سن، سطح کل اراضی زیرکشت برنج، سطح مشارکت و تجربه کشت برنج حدود 35 درصد از تغییرات متغیر وابسته دانش کشت پایدار را تبیین می کنند.
مقایسه نقاط روستایی کشور بر اساس شاخص های توسعه انسانی در سال های 1375 و 1385(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از انقلاب اسلامی٬ توسعه روستایی در کانون اصلی تمرکز سیاست های دولت و راهبردها و برنامه های کشور بوده است٬ از این رو٬ بررسی ابعاد مختلف توسعه و بویژه توسعه انسانی در روستاها بسیار اهمیت دارد. پژوهش حاضر به بررسی جایگاه توسعه انسانی نقاط روستایی استان های کشور در سال های 1375 و 1385 می پردازد٬ و بدین منظور برای سنجش توسعه انسانی به روش تاکسونومی عددی٬ از چهارده شاخص در سه بخش آموزشی٬ اقتصادی و بهداشتی بهره می گیرد و همچنین٬ داده های پژوهش با مراجعه به آمارنامه ها و سرشماری های موجود استخراج می شود. نتایج پژوهش نشان دهنده نابرابری های بسیار میان نقاط روستایی استان هاست و با وجود بهبود نسبی وضعیت توسعه انسانی در فاصله ده سال مورد بررسی٬ از ایجاد تغییراتی خاص در سلسله مراتب و رتبه نقاط روستایی استان های مختلف حکایت دارد٬ و از لحاظ شاخص های مورد بررسی٬ برخوردارترین نقاط روستایی کشور در استان-های تهران و اصفهان و محروم ترین آنها نیز در استان های سیستان و بلوچستان٬ کردستان و آذربایجان غربی واقع است.
مشکلات کشاورزان در دسترسی به خدمات کشاورزی: مطالعه موردی بخش مرکزی شهرستان میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، نبود نظام خدمات رسانی مناسب، عادلانه و کارآ دسترسی کشاورزان به خدمات و نهاده ها را دشوار می سازد. از این رو، پژوهش حاضر به تبیین، تحلیل و اولویت بندی مشکلات کشاورزان در دسترسی به خدمات کشاورزی می پردازد. پژوهش به روش پیمایشی انجام می شود. جامعه آماری را کشاورزان بخش مرکزی شهرستان میانه (8318 نفر) تشکیل می دهند. حجم نمونه با استفاده از رابطه کوکران 180 نفر برآورد شده، روش نمونه گیری از نوع ترکیبی مشتمل بر نمونه گیری خوشه ای و طبقه ای متناسب است؛ و برای جمع آوری اطلاعات میدانی، از پرسشنامه استفاده می شود. براساس نتایج تحلیل، مشکلات کشاورزان ریشه در پنج عامل نگرشی، نظارتی و حمایتی، زیرساخت های حمل و نقل، توزیع زمانی خدمات، و آموزشی و ترویجی دارد، که حدود شصت درصد کل مشکلات آنها در دسترسی به خدمات کشاورزی را تبیین می کنند.
توسعه روستایی با تاکید بر اشتغال و کارآفرینی: مطالعه موردی دهستان شباب، شهرستان شیروان چرداول، استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اهداف کلان توسعه، کاهش بیکاری و توسعه فعالیت های شغلی در شهرها و روستاهاست. استان ایلام علی رغم تخصیص بودجه های مختلف برای توسعه، به لحاظ اقتصادی و اجتماعی نسبت به بقیه استان ها خصوصاً در نواحی روستایی کمتر توسعه یافته است. نوع این تحقیق کاربردی، و روش آن پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق روستاییان استان ایلام است و دهستان شباب در شهرستان شیروان چرداول به عنوان پایلوت انتخاب شده است. در مطالعه حاضر برای جمع آوری اطلاعات از روش های اسنادی مطالعات میدانی از جمله مصاحبه، و پرسشنامه، و در تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از روش های آماری و SWOT استفاده شده است. نتایج حاصله بیانگر آن است که در نواحی روستایی فرصت های مناسبی به صورت کشف نشده یا بلااستفاده وجود دارد که در صورت توسعه کارآفرینی و توجه به کارآفرینان روستایی می تواند منجر به توسعه فرصت های شغلی، شکوفایی اقتصادی و توسعه روستایی گردد.
مقایسه دو روش طبقه بندی حداکثر احتمال و شبکه عصبی مصنوعی در استخراج نقشه کاربری اراضی مطالعه موردی: حوزه سد ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ضروری ترین اطلاعات مورد نیاز مدیران و متولیان منابع طبیعی، نقشه های کاربری اراضی می باشد. داده های ماهواره ای، به جهت ارایه ی اطلاعات به هنگام و رقومی، تنوع اشکال و امکان پردازش در تهیه ی نقشه های کاربری اراضی از اهمیت بالایی برخوردارند. از سویی دیگر در سال های اخیر به طور وسیع و گسترده جهت طبقه بندی تصاویر ماهواره ای از روش های طبقه بندی پیشرفته از قبیل شبکه های عصبی مصنوعی، مجموعه های فازی و سیستم های هوشمند استفاده می شود. هدف اصلی این تحقیق مقایسه ی دو روش مختلف جهت طبقه بندی کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ASTER می باشد. بدین منظور با استفاده از تصویر ماهواره ای ASTER و دو الگوریتم طبقه بندی نظارت شده شامل حداکثر احتمال و شبکه ی عصبی مصنوعی، نقشه ی کاربری اراضی تهیه گردید. در طبقه بندی با استفاده از الگوریتم شبکه ی عصبی از یک شبکه ی پرسپترون با یک لایه ی پنهان و 14 نرون ورودی، 9 نرون میانی و 6 نرون خروجی استفاده شده است که تعداد نرون های ورودی همان تعداد باندهای تصویر ماهواره ای ASTER و تعداد نرون های خروجی همان تعداد کلاس های نقشه ی کاربری اراضی می-باشد. برای آموزش شبکه نیز از الگوریتم انتشار برگشتی استفاده شده است. نتایج حاصل از ارزیابی دقت این دو روش با استفاده از تعیین ضریب کاپا نشان داده است که الگوریتم شبکه ی عصبی با ضریب 86/0 نسبت به الگوریتم حداکثر احتمال با ضریب 69/0 از دقت بیشتری برخوردار است. نتایج این مطالعه همچنین نشان می دهد الگوریتم های سنتی طبقه-بندی مانند روش های آماری به خاطر انعطاف پذیری پایین و انواع پارامتریک آن مانند روش حداکثر احتمال به خاطر وابستگی به مدل آمار گوسی نمی توانند نتایج بهینه ای، در صورت نرمال نبودن داده های آموزشی فراهم آورند در حالیکه دلیل موفقیت الگوریتم شبکه ی عصبی مصنوعی در سنجش از دور این است که می تواند داده هایی با منابع مختلف را با هم تلفیق نماید.
پیش بینی تغییرات کاربری اراضی و پوشش زمین با استفاده از تصاویر ماهواره ای و مدل زنجیره ای مارکوف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، تغییرات سریع کاربری اراضی و پوشش زمین در حومة شهرهای بزرگ ایران، به ویژه شهر تهران به عنوان پایتخت، با پیامدهای مهمی چون تخریب منابع طبیعی، آلودگیهای زیست محیطی و رشد نامناسب شهرها همراه بوده است. متأسفانه بخش مهمی از این تغییرات، غیر اصولی و خارج از برنامه ها و ضوابط بوده است. مطالعة میزان تغییرات و تخریب منابع در سال های گذشته و امکان سنجی و پیش بینی این تغییرات در سال های آینده میتواند در برنامه ریزی و استفادة بهینه از منابع و کنترل و مهار تغییرات غیراصولی در آینده گام مهمی باشد. در این تحقیق با استفاده از تصاویر ماهواره ای چندزمانة لندست مربوط به سال های 1976، 1988 و 2000م، اطلاعات جانبی و مدل زنجیره ای مارکوف، تغییرات کاربری اراضی و پوشش زمین طی این 24سال در حومة شهر تهران بررسی شده است. نتایج حاکی از گسترش بیرویة مناطق ساخته شده و تخریب شدید اراضی کشاورزی طی این دوره در منطقة مورد مطالعه است. برای آگاهی از میزان تغییراتی که در آینده رخ خواهد داد، مدل زنجیره ای مارکوف درجة اول به عنوان مدل پیش بینیکننده در نظر گرفته شده است. با کالیبره کردن مدل برای سال 2000م با استفاده از داده های نقشه ای موجود، نتایج به دست آمده برای پیش بینی تغییرات آینده در سال 2012م منطقه استفاده شده است.
مقایسه خسارات اقتصادی خشکسالی کشاورزی سال های( 1378تا1382) شهرستان نائین با سایر شهرستان های استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استان اصفهان از نظرموقعیت جغرافیایی در مرکز ایران ودر پهنه اقلیمی خشک تا نیمه خشک قرار دارد واز نظر آب وهوایی با توجه به روش طبقه بندی دمارتن که دما وبارش در آن مد نظر قرار گرفته است، دارای آب وهوای گرم وخشک در نیمه شمالی و شرقی وآب وهوای خشک ونیمه خشک در نواحی مرکزی وجنوبی وآب وهوای معتدل با بارش نسبتا خوب در نیمه غربی وجنوب غربی است.این امر باعث گردیده تا پدیده خشکسالی که به طور متناوب این استان راتهدید می کند، در شهرستان های مختلف استان، در بخش های گوناگون اقتصادشهری وروستایی خسارت های رابه بار آوردکه به تناسب موقعیت جغرافیایی شهرستان های استان، میزان خسارت های ناشی از خشکسالی ها متفاوت است.در این میان، شهرستان نایین که در منطقه گرم وخشک شرق استان واقع شده است، آثار نا مطلوب پنهانی را بر بخش های زراعی وباغی خود دیده است، در سال های 1378تا1382 شدیدترین خشکسالی ها در شهرستان های استان اصفهان رخ داده که در تحقیق حاضر سعی بر آن شده است تا مقایسه ای از جهت خسارت های مالی ناشی از پدیده خشکسالی در بخش کشاورزی روستایی، بین شهرستان های استان با شهرستان نایین انجام گیرد. هدف از تحقیق حاضر، مقایسه و شناخت عوامل تأثیر گذار برمیزان خسارات خشکسالی بر محصولات زراعی وباغی شهرستان نایین با دیگر شهرستان ها ی استان بوده، همچنین دستیابی به راهکارهایی جهت کاهش آثار منفی خشکسالی ها بر نظام اقتصادکشاورزی نواحی روستایی استان اصفهان است. روش تحقیق این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی ومیدانی است وآمارهای مورد نیاز ازسازمان جهاد کشاورزی استان وسالنامه های آماری وستاد حوادث غیر مترقبه استانداری استان به منظور مقایسه سطوح زیر کشت ومیزان خسارت وارد آمده دریافت گردید.سپس میزان خسارت های خشکسالی در بخش زراعی وباغی برای هر شهرستان محاسبه شد و شهرستان ها با توجه به وسعت جغرافیایی ومساحت محصولات زیر کشتشان با میزان خسارت های وارده درهر هکتاردر سال های مورد نظر به روش آمار توصیفی با نرم افزارهای Excle و Spss مقایسه و ارتباط داده شد.در مرحله بعد، نسبت های حاصله به شکل نقشه با نرم افزار ARC-GIS ترسیم گردید. نتایج حاصل از تحلیل یافته های این تحقیق نشان می دهد که خسارات ناشی از خشکسالی در بخش کشاورزی شهرستان های استان بر افزایش مهاجرت های روستایی وروی آوری به شغل های دیگر (صنایع دستی، معادن و..) اثر مستقیم داشته است.این توضیح ضروری است که، نایین به رغم وسعت زیادتر نسبت به دیگر شهرستان های استان، به دلیل شرایط اقلیمی گرم وخشک حاکم وخشکسالی های هیدرولوژیک وکشاورزی متوالی، از نظر سطح زیر کشت وتولید محصولات زراعی وباغی نسبت به دیگر شهرستان های استان در سطح پایین تری قراردارد، به همین دلیل آمار خسارات اعلان شده در شهرستان های نیمه غربی استان به علت سطوح زیر کشت بیشتر ووسعت کمتر آنها، بیشتر گزارش گردیده است . نقشه ها ونمودارهای حاصل از داده ها نشان می دهد که میزان خسارات زراعی وباغی در شهرستان های استان، تابعی از اقلیم و موقع جغرافیایی شهرستان ها، وسعت سطوح زیر کشت ووسعت شهرستان هاست(شهرستان های غربی، مرکزی وجنوبی بیشترین خسارت را داشته اند).
بررسی نقش تغییر کاربری اراضی بر برخی از خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و فرسایش پذیری خاک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییر کاربری جنگل به اراضی کشاورزی، عموماً تاثیر جدی بر میزان ماده آلی و دیگر ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک می گذارد. این پژوهش با هدف بررسی نقش تغییر کاربری جنگل بر برخی از خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک و در ادامه شناخت شماری از متغیرهای مؤثر خاک بر شاخص فرسایش پذیری در بخشی از حوضه آبخیز برنجستانک صورت گرفته است. بدین منظور سه کاربری جنگل، زراعت دیم (گندم) و باغ مورد بررسی قرار گرفت. نمونه های خاک از دو لایه سطحی 10-0 و 20-10 سانتی متر در قالب طرح بلوک کاملاً تصادفی برداشته و مقایسه شد. نتایج نشان از آن داشتند که میزان ماده آلی در اراضی زراعی و باغ، به ترتیب 24/44 و 45/45 درصد در لایه 10-0 سانتی متر، و 69/42 و 43 درصد در لایه 20-10 سانتی متر کمتر از اراضی جنگلی بوده است. حداکثر نیتروژن کل در لایه 10-0 سانتی متر در کاربری جنگل به میزان 303/0 درصد و حداقل آن در لایه 20-10 سانتی متر در اراضی باغ به میزان 190/0 درصد مشاهده شد که کاهشی معادل با 32/37 درصد را نشان می دهد. وزن مخصوص ظاهری و اسیدیته خاک طی تغییر کاربری جنگل افزایش یافت. این در حالی است که تغییر کاربری جنگل به اراضی زراعی و باغ تاثیر مشخص و معنی داری بر درصد ذرات رس و سیلت نداشت و تنها در لایه 10-0 سانتی متر تفاوت معنی داری از لحاظ درصد ذرات شن مشاهده شد. نتایج نشان داد که فرسایش پذیری خاک به دلیل کاهش پوشش گیاهی پایا، ماده آلی خاک، تخریب ساختمان خاک و پایداری خاکدانه ها طی تغییر کاربری جنگل، افزایشی حدود دو برابر داشته است. همچنین متغیرهای رس، ماده آلی و نیتروژن کل دارای همبستگی معنی دار منفی؛ و در مقابل، درصد سیلت و شن ریز نیز دارای ارتباط معنی دار مثبت با میزان فرسایش پذیری اند.
تاثیر بهینه سازی کاربری اراضی در میزان فرسایش خاک و سوددهی حوضه های آبخیز مطالعه موردی: حوضه آبخیز زاخرد فارس
حوزه های تخصصی:
استفاده ناصحیح از اراضی باعث فرسوده و شسته شدن تدریجی خاک، کاهش عملکرد محصولات کشاورزی و کاهش میزان سود آوری اراضی کشاورزی و مرتعی می گردد. بنابراین استفاده صحیح از اراضی بر اساس قابلیت های آن و بهینه سازی کاربری اراضی در حوضه های آبخیز یکی از راه های مناسب در حفاظت از خاک می باشد. هدف از انجام این تحقیق تعیین سطح بهینه کاربری های اراضی به منظور کاهش میزان فرسایش خاک و بالا بردن درآمد ساکنین حوضه آبخیز زاخرد در استان فارس می باشد. به منظور انجام این تحقیق، ابتدا نقشه کاربری اراضی منطقه با استفاده از تصاویر ماهواره ای و بازدیدهای صحرایی تهیه و مقادیر فرسایش کاربری ها به کمک مدل تجربی MPSIAC تعیین aد. سپس سود خالص کاربری ها از تفاضل درآمد ناخالص و هزینه هر کاربری محاسبه شد. پس از مشخص کردن محدودیت ها و توابع هدف، با استفاده از مدل برنامه ریزی خطی سطح بهینه کاربری های اراضی در منطقه مشخص شد.
نتایج نشان داد که در صورت بهینه سازی کاربری اراضی، سطح اراضی باغی 212.87 درصد افزایش، سطح اراضی مرتعی 303.26درصد افزایش، سطح اراضی کشت آبی 57.55درصد کاهش و سطح اراضی کشت دیم 65.02 درصد کاهش می یابد. همچنین نتایج نشان داد که در صورت بهینه سازی کاربری اراضی، میزان فرسایش خاک به میزان 13.16 درصد کاهش و میزان سوددهی کل حوضه 27.04 درصد افزایش می یابد. نتایج بدست آمده از انتخاب حساس ترین پارامتر مدل نیز نشان داد که تغییر در سطح اراضی باغی و سطح اراضی دیم، بیشترین تاثیر در تغییر میزان سوددهی و فرسایش خاک حوضه آبخیز زاخرد را به دنبال دارد
به گزینی تکآبیاری و تاریخ کاشت برای ارقام گندم در شرایط دیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور بررسی اثرات تاریخ کاشت و سطوح تکآبیاری بر عملکرد ارقام مختلف گندم دیم، تحقیقی بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی و به صورت اسپلیت اسپلیت پلات در سه تکرار و به مدت دو سال زراعی (83–1381) در ایستگاه تحقیقات کشاورزی دیم، مراغه به اجراء در آمد. سه تاریخ کاشت (کرت اصلی) شامل: اوایل مهر، اواسط مهر و اواخر مهر، سه میزان تکآبیاری (کرت فرعی) شامل: بدون آبیاری (شرایط دیم)، تکآبیاری به میزان 50 میلیمتر در زمان کاشت و تکآبیاری به میزان 100 میلیمتر در زمان کاشت و برای ارقام گندم (کرت فرعی فرعی) شامل V1(72YRRGP),V2(Fenkang15/Sefid), V3(Turkey…), V4(Azar2), V5(double cross shahi) مورد مطالعه قرار گرفت. شاخص درجه- روز رشد و عملکرد دانه و کاه و کلش تحت شرایط تاریخ کاشت و تکآبیاری برای ارقام گندم مورد بررسی قرار گرفت. بالاترین میزان عملکرد دانه برای سطوح تکآبیاری و شرایط دیم به ترتیب مربوط به ارقام V3 و V4 است و ارقام V1، V2 و V5 وضعیت مناسبی از نظر تولید دانه ندارند. نتایج بیانگر ضرورت تکآبیاری 100 میلیمتر در اولین تاریخ کاشت و کفایت تکآبیاری 50 میلیمتر در تاریخ کاشت سوم است. در مجموع بر اساس میانیابی، برنامه بهینه تکآبیاری گندم دیم به صورت 100 – 75 – 50 میلیمتر به ترتیب در تاریخ کاشت اوایل، اواسط و اواخر مهر توصیه میگردد. بنابراین وقتی که حد بهینه تکآبیاری با مدیریت مناسب زراعی ترکیب شود، عملکرد گندم به طور چشمگیر و پایدار در این شرایط افزایش مییابد.
بررسی تطبیقی اثرات کاهش آب هیرمند بر فعالیت های کشاورزی در روستاهای سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به میانگین بسیار کم بارش سالانه و محدودیت تشکیل سفره های آب زیرزمینی در سیستان، خشکسالی های این ناحیه را بایستی ناشی از کم آبی و یا خشکی رود هیرمند دانست که در طی تاریخ بارها حیات اجتماعی و اقتصادی روستاهای سیستان را به خطر انداخته است. در دهه های اخیر به دلیل کنترل و بهره برداری بیشتر آب هیرمند در افغانستان، اثرات خشکسالی ها در این روستاها تشدید گردیده است. در این پژوهش، ضمن بررسی تطبیقی اثرات کاهش آب هیرمند بر فعالیت های کشاورزی روستاهای سیستان، نقش آب زیر سطحی قابل دسترس نیز در تعدیل این اثرات در چارچوب مطالعات تطبیقی روستایی مورد کنکاش قرار گرفته است. پژوهش به روش پیمایش، از پاییز 1386 تا تابستان 1387 در 101 روستا از 808 روستای سیستان اجرا گردید که در طی آن از 260 تن از اعضای شورای اسلامی روستاها یا خبرگان محلی پرسشگری به عمل آمده است. نتایج بررسی موید آن است که طی خشکسالی ها، ضمن استمرار بخشی از فعالیت های کشاورزی در تعداد محدودی از روستاهای واقع در نیمه شرقی سیستان (به دلیل وجود شرایط مطلوب دسترسی به آب زیر سطحی)، در سایر روستاهای این ناحیه، این فعالیت ها به شکل بسیار شدیدی کاهش یافته و حتی برخی از فعالیت ها متوقف می گردد.
سنجش و ارزیابی معیارهای موثر بر عملکرد کشاورزان عادی و موفق روستایی مطالعه موردی: روستاهای شهرستان خدابنده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از تجربیات افراد موفق و نمونه در محیط زندگی و فعالیت خود از ضروریات و ابزارهای تسهیل و تسریع کننده جریان توسعه روستایی پایدار است. افراد موفق به عنوان کارآفرینان، نوآوران و افراد خلاق جامعه روستایی دارای الگوهای معیشت و فعالیت ویژه ای هستند که بر اثر نوع درک آنها از محیط پیرامون، استفاده اصولی از توانایی ها، استعدادها و خلاقیت های فردی، ریسک پذیری، آینده نگری، گروه گرایی و مانند اینها به دست می آید و این افراد به خاطر تجربیات موفق خود می توانند الگوی مناسب زندگی و فعالیت برای سایر کشاورزان روستایی در منطقه باشند. به این دلیل که اکنون کشاورزی به مثابه الگوی غالب اقتصادی و اجتماعی و اکولوژیکی پیرامون، تاثیرات شکننده و جبران ناپذیری را بر کشاورزان وارد می سازد. بر این اساس، در تحقیق پیش رو هدف سنجش نگرش کشاورزان نسبت به شاخص ها و متغیرهایی است که می توانند روشنگر و تسریع کننده بخش های کشاورزی مناطق روستایی باشند. از این طریق زمینه های تفاوت و شکاف اندیشه ای، عملکردی و فعالیت در بین کشاورزان عادی و موفق شناسایی می گردد و راهکارهای مناسب برای کاهش آن تبیین و تشریح می شود. به منظور رسیدن به این هدف از روش تحقیق ترکیبی کیفی و کمی استفاده شده است و نتایج به دست آمده با استفاده از از آزمون من ویتنی و T نشان از وجود تفاوت در جنبه های گوناگون نگرش کشاورزان دو گروه نسبت به متغیرهای موثر در عملکردشان دارد.
تحول در مفهوم و پارادایم برنامه ریزی کاربری اراضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با شروع هزاره سوم و تغییرات ایجاد شده در تمام ابعاد زندگی، پارادایم کاربری اراضی نیز باید یک دگردیسی در تلاقی با جهان و هزاره جدید داشته باشد، چرا که سبک زندگی سنتی امروز بشر متناسب با نیاز جامعه اطلاعاتی که در حال شکل گیری است، نمی باشد؛ بنابراین ارائه یک الگوی مناسب از برنامه ریزی کاربری اراضی با توجه به ""کاربری های مجازی""، در عصری که از آن با عنوان عصر اطلاعات یاد می شود، ضروری است.
این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی و با دیدگاه انتقادی، شیوه فعلی برنامه ریزی کاربری اراضی در سطح شهر را به نقد کشیده و با بازتعریفی از نظام برنامه ریزی کاربری اراضی، به مدد شیوه های نوین و بهینه، بنیان اندیشه ای جدید را که از آن با عنوان کاربریهای مجازی یاد میشود ، پی می افکند.