فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۹۹۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
عضویت احتمالی ترکیه در اتحادیه اروپا که در این مقاله در قالب یک سناریوی ژئوپلیتیکی مطرح شده است، باعث بهبود موقعیت ژئوپلیتیکی ایران خواهد شد. این فرضیه اصلی که ادعای مقاله حاضر را تشکیل می دهد مبتنی بر نه متغیر مطالعاتی به شرح زیر است: بهبود و تقویت روابط جهان غرب با جهان اسلام و امکان بهبود روابط ایران با اتحادیه اروپا، امنیت بیشتر مرزهای ایران، افزایش سرمایه گذاری های اقتصادی در ایران، دسترسی آسان به بازارهای فرامنطقه ای، افزایش اهمیت انرژی ایران، تضعیف مثلث آمریکا ـ ترکیه و اسراییل، حل و فصل مساله کردها، احتمال عضویت ایران در اتحادیه اروپا و افول پان ترکیسم. این تحولات که پیامدهای سناریوی ژئوپلیتیکی نوین ترکیه می باشند ـ نسبت به ژئوپلیتیک سنتی ترکیه که اساسا با هدف به چالش کشیدن موقعیت ژئوپلیتیکی ایران طرح ریزی شده است ـ در جهت بروز فرصتهای ژئوپلیتیکی ایران در سطح منطقه ای و فرامنطقه ای هستند
جغرافیای انتخابات
حوزه های تخصصی:
مقدمه و تاریجچه علم جغرافیای انتخابات جغرافیای انتخابات یکی از مباحث شیرین در علم جغرافیای سیاسی است. در نظامهای دمکراتیک که دولت ها با رأی مردم انتخاب می شوند‘ جغرافیای انتخابات تأثیر مهمی در تعیین نتایج سیاسی دارد. علم جغرافیای انتخابات اولین بار در سال 1913 توسط دانشمند فرانسوی اندره زیگفرید (Andre' Sieqfreid) مطرح شد. او با مطالعه ای در خصوص انتخابات در غرب فرانسه و ارتباط آن با عوامل جغرافیایی و همین طور عواملی اقتصادی – اجتماعی‘ نقطه نظرات خود را منتشر کرد. علاقه او به مسئله انتخابات و جغرافیای انتخابات سبب شد تا در سال 1949 مطالعه وسیعی را در خصوص جغرافیای انتخابات سالهای 1871 تا 1940 انجام دهد. طی این مطالعه وی از روش نقشه های مقایسه ای نتایج انتخابات استفاده کرد و شاخص های گوناگونی را در امر انتخابات به تصویر کشید. در همان سال وی.او.کی (V.O.KEY) که یکی از دانشمندان علوم سیاسی امریکا بود‘ مطالعات خود را از رأی گیری در امریکای جنوبی به صورت طبقه بندی شده ارائه داد. به تدریج مطالعه درخصوص جغرافیای انتخابات در امریکا رواج یافت و همراه آن مطالعات انتخابات از دیدگاههای سایر علوم مطرح شد. در دهه 1960 با اهمیت پیدا کردن جنبه های کمی در علوم‘ جغرافیدانان امریکایی علاقمندی خود را نسبت به موضوع جغرافیای انتخابات بیش از پیش نشان دادند و در خصوص همه نوع انتخابات مطالعات وسیعی را آغاز کردند‘ تا آنجا که به عنوان یک رشته از مطالعات جغرافیایی سیاسی شناخته شد. طی همین سالها در کشورهایی چون استرالیا‘ نیوزیلند‘ هن‘ اسرائیل و برخی از کشورهای اروپای غربی نیز موضوع جغرافیای انتخابات جاذبه ای خاص پیدا کرد. عمده تمرکز در این مطالعات بر روی انتخابات در سطوح ملی‘ محلی و همین طور انتخابات ریاست جمهوری بود. پیترتابلور (Peter Tylor) و رونالدجانسون (Ronald Johnson) در کتاب خود به نام "جغرافیای انتخابات " که در سال 1979 منتشر شد به سه جنبه از جغرافیای انتخابات پرداختند. جغرافیای رأی گیری‘ تأثیرات جغرافیایی در رأی گیری و جغرافیای نمایندگی در بحث جغرافیای رأی گیری آنها به الگوهای رأی گیری پرداخته و بر روشهای آماری به جای نقشه ها تأکید کردند و درخش تأثیرات جغرافیایی در رأی گیری به چهار جنبه از رأی گیری شامل : رأی گیری بر روی نشریات‘ رأی گیری بر روی کاندیداها‘ اثر رقیبان انتخاباتی و اثر مجاورت های سرزمینی پرداختند و در بخش جغرافیای نمایندگی‘ به نقش مشارکت مردم و حوزه های انتخاباتی در ترکیب و شکل دهی قوانین توسط نمایندگان قوه مقننه اشاره کردند. علاوه بر موضوعاتی که تایلور و جانسون بدان پرداختند‘ موضوعات دیگری نیز مورد توجه جغرافیدانان سیاسی قرار گرفته فاقد بکارگیری آمار و ارقام و یا کامپیوتر بود. جذابیت موضوعاتی چون : احزاب سیاسی و اساس حمایت از آنها‘ نمایندگی و الگوی رأی گیری در مجلس‘ ارتباط میان رأی گیری‘ جغرافیا و قدرت‘ و نقش ایدئولوژی در شکل دهی انتخابات و اثرات گوناگون جغرافیایی در این زمینه از جمله موضوعات مورد توجه جغرافیدانان سیاسی است. بدین ترتیب جغرافیدانان سیاسی حرکتی فراسوی شمارش آراء را آغاز کرده اند تا جغرافیای انتخابات را به سمت تشریح الگوهای کلی سیاسی به پیش برند و به سمت روند تشکیل حکومتها‘ رابطه جغرافیا انتخابات را در سطح جهان جامعیت بخشند.
ارتباط بین پراکندگی اقوام ایرانی و امنیت مرزها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عمده ترین تفاوت ها در هر کشور، نابرابری در فرصت های اقتصادی، طبیعت، زبان، هویت خواهی و تاریخ است. وقتی این تفاوت های مکانی عمیق باشد و انسان های مکان های کمتر توسعه یافته نسبت به این تفاوت ها آگاهی یابند و سهم خود را در مشارکت ملی به علت همین تفاوت ها در حداقل ببینند، تنش هایی را برای حکومت ایجاد می کنند و احساس منطقه گرایی در مقابل ملی گرایی تقویت می شود. در حال حاضر مرزها در مسایل مربوط به امنیت ملی، پدیدآورنده بحران اند. در صورت وجود اختلافات مرزی ریشه دار، امنیت ملی به شدت مورد تهدید قرار می گیرد. اهمیت مرزها و مناطق مرزی، ضرورت امنیت را ایجاب می نماید و جهت ایجاد امنیت مرزها، نقش قومیتهای ساکن در حاشیه مرزها بسیار حایز اهمیت می باشد.ایران کشوری متنوع از نظر قومی است. ویژگی های متمایز کننده اقوام از یکدیگر در ایران بویژه بر مولفه های زبانی، مذهبی و نژادی متمرکز می شود. اقوام در ایران به شکل اقلیت های مشخص در مناطق و استان های مرزی پراکنده شده اند. سکونت پنج قومیت ایرانی در مناطق مرزی و همجوار با کشورهای همزبان خود? زمینه مناسبی را برای وقوع بحرانهای قومی در نقاط مرزی به وجود می آورد. شاخص هایی چون داشتن زبان رسمی? رادیو و تلویزیون محلی درخواست سهیم شدن در قدرت یا مشارکت در انتخابات محلی به این معنا است که اقوام مختلف ایرانی اعم از آذری کرد? بلوچ ترکمن و عرب تا حد زیادی به خود آگاهی قومی رسیده اند و اتخاذ سیاست های قومی مناسبی را از طرف دولت مرکزی می طلبند. اگر دولت مرکزی با توجه به این خود آگاهی های قومی? با اتخاذ سیاست های خاص آنها را به سوی مشارکت ملی سوق دهد در این صورت هویت ملی آنان تقویت خواهد شد
تحلیل ظرفیت های ژئوپلیتیک سواحل جنوب شرق ایران در راستای منافع ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"موقعیت جغرافیایی یک کشور می تواند بر قدرت ملی و رفتارهای سیاسی آن کشور تاثیرات متفاوتی داشته باشد، درک موقعیت جغرافیایی نواحی مختلف هر کشور نیز می تواند تاثیرات مستقیمی بر منافع آن کشور داشته باشد.
جنوب شرق ایران با دارا بودن ظرفیت های ژئوپلیتیک فوق العاده اقتصادی، امنیتی، دسترسی، ارتباطات منطقه ای و بین المللی واجد کارکردهای تولیدکننده ی قدرت در کشور است که تاکنون مورد غفلت واقع شده و با وجود دارا بودن پتانسیل های فوق الذکر که دیگر مناطق ایران فاقد چنین پتانسیل هایی هستند، یکی از عقب مانده ترین مناطق کشور به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و محیطی محسوب می گردد. توسعه آینده کشور با توجه به موقعیت جغرافیایی و ساحلی دریای عمان وابسته به طراحی سیاست های کارآمد و استفاده ی بهینه از کارکردهای این منطقه از کشور می باشد.
این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی با استفاده از منابع کتابخانه ای و نقشه های مختلف در پی تبیین واقعیت های جغرافیایی و پتانسیل های ژئوپلیتیک جنوب شرق ایران بویژه کرانه های دریای عمان و تاثیر آن بر منافع ملی ایران می باشد. "
سازماندهی سیاسی فضا و نواحی فرهنگی و کارکردی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مردمی که درون چارچوب مرز های سرزمینی کشورهای مختلف زندگی می کنند به رغم اینکه یک ملت را تشکیل می دهند دارای تمایزات بسیاری هستند. ریشه این تمایزات در دین، مذهب، قومیت، زبان و عواملی از این دست که مجموعا فرهنگ را می سازند، قابل جستجو است. اگر افرادی که دارای یک فرهنگ واحد هستند در یک منطقه جغرافیایی خاص سکونت پایدار داشته باشند، نواحی فرهنگی رسمی به وجود می آیند. کشور ایران به سبب گستردگی سرزمینی و تاریخ پرفراز و نشیب آن از نواحی فرهنگی مختلفی تشکیل شده است از آنجا که فرهنگ های مختلف خواسته های گوناگونی دارند، برای پوشش دادن خواسته های آنها بهتر است در حد امکان مرز نواحی فرهنگی و کارکردی بر هم منطبق باشد. در این پژوهش نگارندگان با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی به بررسی دلایل این عدم انطباق در کشور پرداخته و مشخص کرده اند که چه عواملی موجبات این عدم انطباق را فراهم و از سوی دیگر این عدم انطباق چه نتایجی را در پی داشته است؟ هدف از انجام این پژوهش شناخت حدود و پراکندگی نواحی فرهنگی رسمی در ایران است تا میزان کارایی این نواحی مشخص و علل و نتایج انطباق با هم تبیین شود.نتیجه بررسی نشان داد که عدم انطباق نواحی فرهنگی رسمی و کارکردی در ایران تحت تاثیر ملاحظات اداری، دفاعی – امنیتی، رقابت های محلی و خدمات رسانی بوده است و در برخی موارد نتایج دوگانه ای داشته است به طوری که ناهمگونی بیان شده از یک سو سبب کنترل واگرایی، تقویت همبستگی ملی و حفظ یکپارچگی سرزمینی شده است اما از سوی دیگر با توسعه نامتوازن ناحیه ای، قطبی شدن قدرت و ثروت نارضایتی از نظام حاکم را در پی داشته است.
ساختار نظام قدرت منطقهای در خاورمیانه (با تأکید بر کشورهای برتر منطقه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه و تبیین ساختار نظام قدرت منطقهای در مناطق مختلف جغرافیایی کره زمین، کمک مؤثری به آگاهی و شناخت کشورها و قدرتهای منطقهای ـ در بررسی سیاستهای فرامرزی آنها ـ میکند. ردهبندی این گونه کشورها براساس قدرت ملی، شناخت آنها را تسهیل میکند. با تعیین منزلت ژئوپلیتیک یک کشور میتوان موقعیت آن کشور را برپایه وزن ژئوپلیتکی آن نسبت به سایر کشورها در سطح منطقهای یا جهانی مشخص کرد. برای دستیابی به منزلت ژئوپلیتیک هر کشور، سنجش قدرت ملی آن کشور امری ضروری بوده و این مهم مستلزم ارزیابی و محاسبه مؤلفهها و عوامل مختلف مادی و غیرمادی قدرت میباشد. درواقع برایند ثقل نیروها و عوامل مثبت و منفی تولیدکننده قدرت ملی یا به عبارت بهتر جمع جبری عوامل تولید قدرت، وزن ژئوپلیتیک کشورها را تعیین میکند. قدرت ملی براساس مؤلفههای ساختاری وزن ژئوپلیتیک تولید شده و درنهایت منزلت ژئوپلیتیکی کشور را شکل میدهد. با توجه به قرار گرفتن جمهوری اسلامی ایران (ج.ا.ا.) در جرگه کشورهای خاورمیانه، مطالعه و شناخت کشورهای این منطقه در ابعاد مختلف مؤلفههای قدرت و مقایسه آنها با همدیگر، جایگاه ایران را در این منطقه استراتژیک مشخص خواهد کرد. با تعیین قدرتهای برتر یا فروتر و مشخص شدن منزلت ایران در این ساختار نظام قدرت، کنشها و تعاملات منطقهای با شفافیت بیشتری انجام خواهد شد و این موضوع تصمیمسازان و سیاستمداران کشور را در راه تحقق اهداف ملی و صیانت از منافع ملی یاری خواهد رساند
تحلیل ژئوپلیتیکی قومیت در ایران با تاکید بر فرصت آفرینی یا چالش زایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مساله قومیت و قوم گرایی یکی از مسایل مهم در سطح بین الملل است چرا که 179 کشور در جهان از قومیتها و جمعیت متکثر تشکیل شده اند. اولین رتبه در اختیار کشور هند است و ایران از نظر قومی جزو کشورهای کثیرالقوم است. مساله قومیت در ایران بعد از مشروطه مطرح شد.جامعه مشترک ایرانیان متشکل از اقوام و فرهنگهای محلی متنوعی است، هر کدام از این فرهنگ ها و اقوام، علاوه بر هویت مشترک ایرانی - اسلامی، دارای خرده فرهنگ ها و هویت های منطقه ای و محلی خاص خود نیز می باشند. از همین روست که جامعه ایران را جامعه ای چند قومی یا چند فرهنگی می نامند. چند قومی بودن یک جامعه در شرایط خاص می تواند سبب ساز چالش ها و بحران هایی برای حکومت و مدیریت جامعه شود که نمونه های فراوانی از این گونه چالش ها و بحران ها را در تاریخ معاصر ایران می توان بر شمرد.لذا نویسندگان این عرصه، ورای رویکرد همانندسازی که حل، هضم و جذب قومیتهای مختلف در یک فرهنگ را دنبال می کند و رویکرد تکثرگرایی که مبتنی بر به رسمیت شناختن قومیتهای مختلف و اعطای نسبی برخی حقوق به آنهاست، رویکرد جدیدی را که مبتنی بر حقوق شهروندی است، مطرح کرده اند. بدان معنی که همه افراد ساکن در یک سرزمین فارغ از نژاد و فرهنگ و... از حقوق مساوی در جامعه برخوردارند.لذا نمی توان از امنیت در حوزه قومیتها بدون توجه به حقوق شهروندی سخن به میان آورد. بر این اساس مساله چند قومی بودن کشور را می توان به مثابه یک فرصت قلمداد نمود و آن را نقطه شروع مدیریت بحرانهای این حوزه، بویژه در ابعاد امنیتی قرار داد. تاکید مقاله حاضر بر رویکرد فرصت سازی در بحث قومیتها و تبدیل چالش ها و تهدیدهای موجود به فرصت های پیش رو می باشد
سیاست امنیتی جمهوری اسلامی ایران در قفقاز جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قفقاز جنوبی به عنوان یک منطقه استراتژیک همسایه اهمیت و اولویت بالایی در سیاست امنیتی جمهوری اسلامی ایران دارد. ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای با نفوذ، منافع و اهداف مشخص و معینی را در این منطقه ژئواستراتژیک پیگیری می کند. این مقاله سیاست امنیتی ایران در منطقه قفقاز را مورد بحث و بررسی قرار می دهد. استدلال خواهد شد که برخلاف دیدگاه غالب در غرب، سیاست امنیتی ایران بر منافع اقتصادی و امنیتی مبتنی بر الزامات ژئوپلیتیک استوار است تا آرمانها و ارزش های ایدئولوژیک. مهمترین منافع و اهداف امنیتی ایران در قفقاز، حفظ امنیت مرزها و تمامیت ارضی، حاکمیت و وحدت ملی، تأمین امنیت انرژی و توسعه اقتصادی پایدار می باشد.ایران برای تامین و تضمین این اهداف و منافع، استراتژی امنیتی چند بعدی و چند وجهی را اتخاذ و اعمال کرده است. ابعاد و وجوه راهبرد امنیتی ایران در قفقاز عبارتند از: همکاری و همگرایی کارکردی – اقتصادی؛ میانجی گری و مدیریت بحران؛ موازنه سازی و امنیت همکاری جویانه. امنیت همکاری جویانه مفهوم غالب در راهبرد امنیتی ایران است. امنیت همکاری جویانه به معنای مجموعه ای از کنش ها و اقدامات جمعی و مشارکتی کشورهای منطقه برای مدیریت بحران و حل و فصل دسته جمعی مناقشه توسط کلیه کشورهای منطقه می باشد. اما، امنیت همکاری جویانه در قفقاز با موانع و مشکلاتی روبروست که مهمترین آنها از این قرار است: اختلافات سیاسی و ایدئولوژیک و نظامهای سیاسی مختلف در منطقه، اختلافات و رقابت کشورهای منطقه ای با بازیگران فرامنطقه ای؛ توزیع نابرابر قدرت در سطح منطقه و عدم توازن بین کشورهای مختلف؛ عدم اعتماد و اطمینان کشورها نسبت به یکدیگر، رقابت قدرتهای فرامنطقه ای بر سر منابع و انتقال انرژی؛ وابستگی امنیتی کشورهای منطقه به بازیگران فرامنطقه ای، بلوکهای متعارض قدرت و اتحادهای نظامی متضاد
تحول مفهوم سرزمین در عصر جهانی شدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرزمین، یکی از پایه های اساسی علم جغرافیای سیاسی می باشد، اما هم اکنون بحثهای زیادی در رابطه با بی اهمیت شدن و از موضوع افتادن مفهوم سرزمین در عصر جهانی شدن وجود دارد. بحث سرزمین زدایی آنچنان محافل علمی و دانشگاهی را به خود جذب کرده است که انگار جهانی شدن به طور دقیق به معنای سرزمین زدایی می باشد.این مقاله با رویکردی نو و واقع گرایانه سعی دارد تا فرایند جهانی شدن را با نگاهی سرزمینی تحلیل کند. به این معنا که وجود فراملی گرایی یا فراسرزمینی شدن جریانها انکار نمی شود ولی به نوعی سعی در اثبات باز سرزمینی شدن جریانها و پدیده های گوناگون در عصر جهانی شدن دارد.بعلاوه، استدلال اصلی مقاله این است که قلمرو سرزمینی (سرزمین و مرز) در عصر جهانی شدن از بین نرفته بلکه کارکرد آن متحول شده است. این اعتقاد نیز وجود دارد که قلمرو سرزمینی به دلیل نیاز انسان به تفاوت - و هرآنچه که جغرافیاست - ماندگار بوده و جهانی شدن، فراملی شدن و ... جایگاه و نقش آن را در زندگی اشتراکی انسان از بین نمی برد.
بررسی چالشهای حاشیهنشینی در شهرستان کوهدشت، استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی چالشهای پدیده حاشیهنشینی در شهرستان کوهدشت در استان لرستان است که به این منظور از روش تحقیق پیمایشی برای انجام پژوهش استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل 1560 خانوار حاشیهنشین شهرستان کوهدشت میباشد که تعداد 85 خانوار به عنوان جامعه نمونه به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدهاست. همچنین پایایی مقیاس اصلی ابزار پرسشنامه استفاده شده برای انجام پژوهش از طریق آلفای کرونباخ به میزان 72/0 به تأیید رسید و روایی پرسشنامه نیز با توجه به نظر اساتید و متخصصین مربوط مورد تأیید قرار گرفت. نتایج تجزیه وتحلیل دادهها که به کمک نرمافزار WINSPSS11.5 انجام شد، حاکی از آن است که حاشیهنشینان از وضعیت مالی خوبی برخوردار نیستند و بار تکفل زیادی را به دوش میکشند. اولویتبندی چالشهای حاشیهنشینی نیز نشان میدهد که عدم برخورداری از سیستم فاضلاب مناسب و مشکل مالی و درآمد کم از مهمترین چالشهای حاشیهنشینان به شمار میروند. در نهایت طبق نتایج تحلیل عاملی، چالشهای حاشیهنشینان بهترتیب اهمیت در قالب پنج دسته چالشهای اجتماعی- فرهنگی، چالشهای زیستی، چالشهای اقتصادی، چالشهای آموزشی- بهداشتی و چالشهای رفاهی طبقهبندی شدهاند که چالشهای اجتماعی- فرهنگی به عنوان مهمترین چالش حاشیهنشینان قابل شناسایی است
وضعیت خاورمیانه در ساختار ژئوپلیتیکی هزاره سوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عوامل جغرافیایی بی گمان در فرآیندهای سیاسی نقش داشته و موضوع قدرت را به عنوان شالوده علم سیاست تحت تاثیر قرار می دهند. فرآیندهای سیاسی نیز که در اشکال گوناگون تصمیم گیری به نمایش در می آیند، چشم انداز محیط جغرافیایی کره زمین را تغییر می دهند. از دیدگاه نظری می توان به وجود یک رابطه پیچیده و متعامل میان مجموعه عوامل جغرافیایی و پدیده های سیاسی پی برد که امروزه موضوع دانش جغرافیای سیاسی و علم ژئوپلیتیک را تشکیل می دهد. این پژوهش بر آن است تا ضمن تشریح مفهوم ژئوپلیتیک، به تجزیه و تحلیل ماهیت، ساختار و کارکردهای ویژه نظام ژئوپلیتیک جهانی پرداخته و آن را به عنوان نظریه ای علمی معرفی کند. مناطق جدید ژئوپلیتیکی در عصر پس از جنگ سرد بویژه در حوزه آسیای جنوب غربی در همین راستا قابل مطالعه است. از میان مناطق ژئوپلیتیکی منطقه جنوب غربی آسیا، خاورمیانه بسیار مهم و مورد توجه نظام بین المللی بوده و در نظام بین المللی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. بر همین اساس جایگاه خاورمیانه در ساختار ژئوپلیتیکی هزاره سوم مورد بررسی قرار گرفته است.پرسش های مطرح در این پژوهش عبارتند از: -1 چرا امروزه کل خاورمیانه بخصوص خاورمیانه عربی در وضعیت بحرانی بسر می برد؟ -2 صلح اعراب و اسراییل در ساختار ژئوپلیتیکی خاورمیانه چه نقشی را ایفا می کند؟ -3 نقش ژئواکونومیک خاورمیانه با توجه به روند افازیش مصرف سوخت های فسیلی، در هزار سوم چیست؟ این که نظام خاورمیانه با افزایش یا کاهش تعداد بازیگران یا هویت آنها (مانند سرنگونی رژیم صدام) تغییر نمی کند، لذا تغییر در این نظام در هزاره سوم باید در تغییر الگوهای قدرت، سیاست ها، منازعه و همکاری های منطقه ای جستجو کرد.
بررسی چالشهای جغرافیای سیاسی در همگرایی منطقه ای مطالعه موردی: سازمان همکاریهای اقتصادی (اهمگرایی منطقه ای مطالعه موردی: سازمان همکاریهای اقتصادی اکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازمانهای منطقه ای با مشارکت کشورهای واقع در یک منطقه و با اهداف گوناگونی نظیر همکاریهای اقتصادی، سیاسی، علمی، نظامی و ... به منظور ارتقای وضعیت در هریک از حوزه های مورد نظر ایجاد میشوند. امروزه سازمانهای منطقه ای علاوه بر گسترش کمی، از نظر میزان تأثیرگذاری بر تحولات نظام بین المللی نیز در نقطه عطفی قرار دارند. در مواردی نیز توفیقات این سازمانها بسیار قابل ملاحظه است که از آن جمله به اتحادیه اروپا و آ.سه.آن میتوان اشاره کرد. سابقه سازمان همکاریهای اقتصادی (اکو) به دهه 1950 و پیمان بغداد برمیگردد که بعدها در اثر تحولاتی به سنتو، آر.سی.دی و در نهایت در سال 1984 به اکو تغییر نام داد. ارتقاء شرایط برای توسعه اقتصادی پایدار از طریق بسیج امکانات بالقوه اقتصادی و اجتماعی منطقه؛ حذف تدریجی موانع تجاری در منطقه و گسترش تجارت درون منطقه ای و فرامنطقه ای؛ فراهم آوردن شرایط ادغام تدریجی و آرام اقتصاد کشورهای عضو با اقتصاد جهانی؛ ارتقاء همکاری منطقه ای فعال و کمک متقابل در زمینه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، فنی و علمی؛ تحکیم بیشتر پیوندهای تاریخی و فرهنگی در میان مردم منطقه؛ تسریع در توسعه زیربناهای حمل و نقل و ارتباطات کشورهای عضو را با یکدیگر و جهان خارج و... از اهداف این سازمان است. پس از گذشت ربع قرن از تأسیس اکو، نگاهی به وضعیت کشورهای عضو و همچنین اسناد و گزارشات منتشر شده در خصوص این سازمان، نشان از عدم توفیق آن در دستیابی به اهداف دارد که این امر به معنای ضعف همکاری و همگرایی میباشد که از دیدگاههای گوناگون دلایل مختلفی برای آن ارائه میشود. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و به شیوه اسنادی و از دیدگاه جغرافیای سیاسی به بررسی نقش چالشهای این حوزه در ضعف همکاری و همگرایی کشورهای عضو پرداخته است. نتایج تحقیق نشان دهنده تأثیر منفی مسائل این حوزه در همکاری و همگرایی کشورهای عضو در گذشته و حتی تشدید تأثیرات برخی از این مسائل در آینده است.
گفتمان نامگذاری خیابانهای تهران پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسامی خیابانها، مباحث سیاسی تاریخ و جغرافیای سیاسی شهرها را در هم می آمیزند. تغییر نام خیابانها نقش عمده ای در تغییرات انقلابی یک رژیم سیاسی دارند به طوری که تغییر نامهای صورت گرفته، بازتابی از تغییر شکل قدرت سیاسی جدید نیز به شمار می رود. این مقاله فرایند تغییر نام صورت گرفته در خیابانهای شهر تهران را به عنوان پایتخت جمهوری اسلامی ایران به جای پایتخت کشور شاهنشاهی ایران در بعد از انقلاب و نیز پیامد این تغییرات را به عنوان ویژگی بارز جمهوری اسلامی بیان می دارد. در این مقاله تلاش شده است تا به این موضوع که چرا و چگونه نامگذاری و تغییر نام معابر در تهران پس از انقلاب اسلامی به وقوع پیوسته است، بپردازد. در این راستا نقش عواملی مانند خواست ایدئولوژیکی، ساخت سیاسی، جنگ، مذهب و ... به عنوان عوامل کنترل کننده و هدایت گر فرایند تغییر نام و نامگذاری خیابانها مورد بررسی قرار گرفته است. این مقاله از نوع کاربردی بوده که با روش توصیفی – تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای – آرشیوی انجام شده است. نتایج نشان می دهند که پایدارترین اسامی خیابانهای تغییر نام یافته پس از انقلاب اسلامی ناشی از جنگ بوده است به بیان دیگر اسامی خیابانها به نام شهدا همچنان با قدرت بر روی معابر تهران از سوی مردم به کار گرفته می شود. اما در عین حال ناپایدارترین اسامی خیابانها آنهایی هستند که بدون ارتباط با ایدئولوژی سیاسی انقلاب می باشند.
بررسی نقش و کارکرد کنترل مرز استان خراسان رضوی با افغانستان و تأثیر آن بر امنیت استان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امنیت ملی جوهره استقلال، تمامیت ارضی و حاکمیت بوده و حفظ اهداف دیگر و نیز به وجود آورنده و زمینه ساز هر هدف کلان در کشورها در گرو حفظ و ایجاد این هدف است. بنابراین میتوان گفت امنیت ملی یکی از مهمترین اهداف سیاست خارجی هر کشوری محسوب می شود. راز وجود امنیت ملی، داشتن مرزهای مطمئن است. مرز ایران با افغانستان به دلیل داشتن ویژگی های فقر و محرومیت مرزنشینان بویژه در کشور همسایه، بیثباتی و رواج فضای هرج و مرج و بی قانونی، حضور و فعالیت گروههای مسلح تروریستی و کارتل های مواد مخدر در منطقه و ترددهای غیرقانونی اتباع مهاجر یکی از نقاط بحران خیز و آسیب پذیر کشور محسوب میشود. لذا امنیت در این منطقه به جهت نفوذپذیری مرز و نیز داخل استان خراسان رضوی از جنبه های گوناگون مورد تهدید واقع می شود. این امر ایران را وادار ساخته است سرمایه گذاری کلانی برای کنترل مرزهای خود در قالب پروژه انسداد داشته باشد. با توجه به تحمیل هزینه های کلان طرح انسداد مرزها به جمهوری اسلامی ایران و عدم وجود تحقیقات علمی در خصوص شناخت تأثیرات مثبت و منفی این طرح، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سوال است که کنترل مرزهای استان خراسان رضوی با افغانستان، چه نقشی در امنیت استان داشته است و با چه راهکارهایی می توان آن را ارتقاء بخشید؟
پژوهش حاضر به لحاظ روش شناسی دارای ماهیت همبستگی بوده و به دنبال بررسی ارتباط بین دو متغیر کنترل مرزی و امنیت میباشد که با استفاده از دو روش اسنادی (کتابخانه ای، فیش برداری، آمار نهادها و سازمانهای مختلف) و میدانی (مشاهده و مصاحبه با مرزنشینان و مسئولین) و بهره گیری از بسته های نرم افزاری آمار استنباطی SPSS و GIS، اقدام به جمع آوری و در نهایت تجزیه و تحلیل اطلاعات شده است.
یکی از مؤلفه های اصلی و تأثیرگذار بر امنیت استان و مرز، که می تواند به عنوان فاکتور تقویت کننده نیز محسوب شود، مقوله معیشت مرزنشینان است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل پرسشنامه ها و مصاحبه با مردم، مسئولین و آمار سازمانهای داخلی و بین المللی، نشان میدهد پروژه کنترل مرز تأثیر مهمی بر امنیت و متقابلاً معیشت منطقه داشته؛ به طوری که 87 درصد از مردم و مسئولین سه شهرستان مرزی معتقدند که احداث دیوار بتونی، پاسگاههای مرزی و بازارچه مرزی در بخش هایی از مرز تأثیر خیلی زیاد و زیاد در ایجاد امنیت منطقه داشته است. در زمینه کنترل مرز و شیوه های گوناگون آن که در طول مرز اجرا شده است، احداث پاسگاه های مرزی با 90 درصد مقام اول، دیوار بتونی با 70 درصد دوم و احداث بازارچه مرزی با 60 درصد جایگاه جایگاه سوم را در ایجاد امنیت و بهبود معیشت منطقه داشته است. نکته مهم در امر کنترل مرز استان این است که تنها استفاده از دستگاه های الکترونیکی و مستحدثات فیزیکی جهت ایجاد امنیت تأثیر ندارد و باید عامل توسعه و ایجاد رونق اقتصادی را نیز در منطقه توامان و به همراه کنترل فیزیکی لحاظ نمود. هرگونه برنامه ریزی باید بر مبنای رابطه متقابل فوق اجرا گردد تا شاهد افزایش روز افزون امنیت در منطقه باشیم.
پس از تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش، مدل نهایی و کاربردی تحقیق حاصل شد و مشخص گردید که ایجاد امنیت به دو عامل کنترل مرز و معیشت مرزنشینان، بستگی دارد. از طرفی بین کنترل مرز و معیشت مرزنشینان نیز رابطه متقابل و مستقیمی برقرار است. تنها توجه به یکی از عوامل مذکور در ایجاد امنیت در منطقه و استان بیهوده می باشد. پس از مشخص شدن رابطه دو عامل کنترل مرز و معیشت مرزنشینان، پارامترهایی که می توان با اجرای آن به کنترل مرز استان رسید، طبق مدل مذکور، استفاده از مدل توسعه ای و مدل نظامی- انتظامی است. در مدل توسعه ای می توان بازارچه های مرزی را فعال نمود و توسعه داد؛ در مدل نظامی- انتظامی با دو شیوه انسداد فیزیکی با استفاده از پاسگاه های مرزی، احداث دیوار بتونی و انسداد الکترونیکی در مناطق مرتفع و کوهستانی مانند مناطق جهنم دره در تربت جام که امکان استفاده از انسداد فیزیکی وجود ندارد، باید از عوامل اپتیکی، راداری و GIS استفاده شود. بنابراین پژوهش حاضر پیشنهاد میکند با استفاده از مدل تلفیقی می توان مرز استان خراسان رضوی با کشور افغانستان را کنترل نمود. در رابطه با معیشت مرزنشینان می توان با ایجاد اشتغال (از طریق بازارچه های مرزی) و متعاقب آن افزایش درآمد، کاهش نرخ بیکاری، معیشت مردم منطقه را ارتقاء بخشید که در نهایت منجر به افزایش امنیت در منطقه و استان مورد مطالعه شود.
اهمیت ژئوپلیتیکی جزایرایران درخلیج فارس (مطالعه موردی: جزیره فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در خلیج فارس حدود 90 جزیره کوچک و بزرگ وجود دارد که 34 جزیره آن متعلق به ایران است. از این تعداد 17 جزیره از نظر حاکمیت بر آبراه بین المللی تنگه هرمز و کنترل آن و همچنین کنترل تردد ناوگان بیگانه دارای اهمیت ژئوپلیتیکی و استراتژیکی می باشند. جزیره فارسی در مرکز خلیج فارس در مختصات َ10˚50 طول جغرافیایی و َ59 ˚27 عرض جغرافیایی، دورترین جزیره ایرانی به سرزمین اصلی می باشد.
این جزیره علاوه بر اهمیت سیاسی، اقتصادی (داشتن منابع غنی نفت و گاز) و موقعیت توریسم دریایی دارای اهمیت نظامی است. موقعیت جغرافیایی جزیره فارسی باعث شده ناوگان پنجم آمریکا مستقر در بحرین، برای خروج از خلیج فارس به ناچار باید از بین دالان جزیره فارسی و ابوموسی عبور نمایند. بعلاوه، این جزیره به دلیل قرار گیری در مرکز خلیج فارس نقش مهمی در کنترل مسیر تردد کشتی ها به مقصد مناطق غرب و جنوب غرب خلیج فارس بازی می نماید. جزیره فارسی در زمان جنگ نفت کش ها موقعیت مناسبی را در خارج از تنگه هرمز برای مقابله به مثل در اختیار ایران می گذاشت. هدف این پژوهش آشنایی بیشتر با جزیره فارسی و اهمیت آن است. این جزیره از نا شناخته ترین جزایر ایران در خلیج فارس می باشد ومنابع کمی در این زمینه وجود دارد. نتایج تحقیق نشان می دهد که این جزیره به لحاظ سیاسی، اقتصادی، نظامی و قرارگیری در مسیر تردد کشتیرانی بین المللی در خلیج فارس از اهمیت استراتژیکی برخوردار است. گردآوری اطلاعات از طریق مصاحبه حضوری و منابع کتابخانه ای انجام شده است واز نظر روش، ماهیتی توصیفی و تحلیلی دارد. همچنین برای آماده سازی نقشه ها از نرم افزار فتوشاپ استفاده شده است.
طراحی مدل سنجش قدرت ملی کشورها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سنجش و اندازه گیری قدرت ملی کشورها به منظور تعیین جایگاه کشور در نظام ژئوپلیتیک جهانی و مقایسه قدرت کشورها، همواره از دغدغه های جغرافیدانهای سیاسی، دانشمندان علوم سیاسی و روابط بین الملل بوده است. از همین رو از سوی صاحبنظران تلاشهای متعددی جهت سنجش قدرت کشورها در قالب ابداع روشها و مدلهای تک متغیره و چند متغیره محدود صورت گرفته است که همه آنها از منظر یک یا چند متغیر یا بعد محدود، کشورهای جهان را رتبه بندی و مقایسه کرده اند ولی هیچ گاه منعکس کننده قدرت ملی جامع و فراگیر کشورها نبوده اند. در این تحقیق با توجه به نقد و ارزیابی مدلهای پیشین سنجش قدرت ملی، مدل جدیدی برای محاسبه قدرت ملی ارایه شده است که چه از نظر روش کار و چه از نظر تعداد و ترکیب فاکتورها و متغیرهای موثر بر قدرت ملی نسبت به تمامی مدلهای قبل برتری دارد. توجه به تمامی ابعاد قدرت ملی (در قالب نه فاکتور اقتصادی، سیاسی، نظامی، فضایی، فرامرزی، سرزمینی، اجتماعی، علمی، فناوری و فرهنگی)، توجه بر استفاده از متغیرهای متعدد، متنوع در قالب 87 متغیر، تاکید بر استفاده از متغیرهای جدید و استراتژیک متناسب با زمان کنونی، استفاده از روش دلفی و مراجعه به نظر خبرگان در مورد شناخت نقش و اهمیت متغیرهای موثر بر قدرت ملی، امکان ترسیم ساختار قدرت در جهان با تأکید بر جایگاه ایران در نظام ژئوپلیتیکی جهانی و ... بخشی از مزایای این مدل نسبت به تمامی مدلهای قبل است.مقاله حاضر ضمن تشریح نحوه طراحی مدل سنجش قدرت ملی در قالب 13 مرحله، با استفاده از مدل مزبور (که از ترکیب حدود 90 متغیر در قالب 9 فاکتور تشکیل شد) به سنجش قدرت 140 کشور جهان پرداخته و در پایان با توجه به میزان قدرت ملی کشورها، ساختار قدرت جهانی را در قالب یک مدل پنج سطحی ارایه نموده است.
بررسی انتقادی گفتمان جهان بدون مرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهانی شدن در حال پیشروی و ایجاد تحول و دگرگون سازی فضای جغرافیایی- سیاسی دنیای فراروی ماست. درحالی که ما هر روز شاهد سرزمین زدایی و مرززدایی حوزه های زندگیمان هستیم، به نظر میرسد که جریان هایی فرامرزی به واسطه پیشرفت های تکنولوژیکی اخیر بیش از پیش ما را به رویای قالیچه پرنده نزدیک کرده است. فشردگی فضا- زمان، دهکده جهانی، لامکانی ها، جهان بدون مرز و بسیاری از مفاهیم دیگر که بیانگر جهانی شدن اقتصاد، فرهنگ، امنیت و البته اطلاعات هست زمانی تحقق می یابد که مرزها و موانع مختلف بی اهمیت و کمرنگ شده باشند. اما به نظر می رسد که آدمی همیشه شیفته ایجاد گلوگاه های جدید بوده و در این دنیایی که به آلیس در سرزمین عجایب شباهت دارد رویای قالیچه پرنده را به یاس و ناامیدی مبدل ساخته است. این مقاله با رویکردی نو واقع گرایی تلاش دارد تا اثبات نماید که نه تنها موانع و مرزها در مقابل جریانهای فراسرزمینی همانند اطلاعاتی شدن روزافزون فضای جهانی وجود دارد بلکه به دلیل ماهیت ژئوپلیتیکی و امنیتی جریان های مختلف اجتماعی – انسانی همانند اطلاعات، تبادل افکار، اندیشه و کالا ایجاد مرزها امری ذاتی می باشد. همچنین ذکر این نکته مهم است که منظور از مرز صرفا مرزهای فیزیکی نبوده بلکه وجود محدودیت ها و موانع ساختاری در فضای اطلاعات، اینترنت و غیره کلیت مرزها، حاکمیت و کنترل سرزمینی را به ذهن متبادر می سازد
تاثیر ابعاد سرمایه اجتماعی بر امنیت مرزها، مطالعه موردی: بخش مرزی نوسود شهرستان پاوه استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه حفاظت و حراست از سرزمین در سراسر کره زمین برای تمام کشورها یک ارزش به حساب می آید. ضمانت تحقق این امر بدون شک مدیریت مرزها و داشتن مرزهایی با امنیت کامل می باشد. امنیت بنیادی ترین نیاز هر جامعه و مهمترین عامل برای دوام زندگی اجتماعی به شمار می رود. کشور ایران دارای مرزهای زیادی با همسایگان خود می باشد که ناامنی آنها نگرانی هایی را برای مرزنشینان و دولت مرکزی به وجود آورده است. در همین راستا اهمیت نقش سرمایه اجتماعی در روند توسعه جوامع، مساله ای است که در سال های اخیر مورد توجه بسیاری از محققان قرار گرفته است. هدف اصلی این مقاله بررسی ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی بر امنیت مناطق مرزی می باشد.روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی بوده است و اطلاعات به روش میدانی و با استفاده از پرسشنامه گردآوری شده است که در نهایت اطلاعات جمع آوری شده به وسیله نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد که ساکنان این بخش از مرز، اعتماد زیادی نسبت به یکدیگر دارند، جامعه نمونه، ضمن تایید مرزهای آرام در این منطقه، وجود برخی ناامن هایی مانند قاچاق کالا و مشروبات الکلی را تایید می کنند.
ژئوپلیتیک دریای بالتیک و اهمیت منطقه ای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دریای بالتیک که در شمار دریاهای بسته و نیم بسته طبقه بندی می شود، که در شمال اروپا واقع شده است. این دریا در دوران معاصر بویژه در قرن بیستم دارای اهمیت ویژه ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک در منطقه بوده است. در دوره جنگ سرد یکی از راههای مهم دسترسی شوروی به آبهای آزاد جهان بوده و همچنین بخش شمالی جبهه شماره یک استراتژیکی و خط تماس پیمانهای نظامی ناتو و ورشو را تشکیل می داده است. ژئواستراتژیست ها معتقدند در قرن 21 اقیانوس منجمد شمالی صحنه عملیاتی جهانی خواهد بود و دریای بالتیک یکی از شاخک های مهم این صحنه را تشکیل می دهد. پراکندگی منابع انرژی جهان نشان می دهد بخش مهمی از ذخایر نفت و گاز جهان در روسیه قرار دارد. بحران اخیر صدور انرژی، روسیه به اروپا و وابستگی این کشور به کشورهای منطقه برای صدور انرژی روسیه را متوجه نقش و اهمیت ژئواکونومیک دریای بالتیک نموده است. از طرف دیگر مرز دریایی و راه دسترسی به مسیر های آبی تجارت جهانی بسیاری از کشورهای ساحلی منحصر به این دریاست.این مقاله شرایط ژئوپلیتیکی منطقه را در پاسخ به این سوال که پایان جنگ سرد و تحولات ناشی از آن چه تاثیری بر اهمیت منطقه داشته و به منظور پیش بینی روند آتی تحولات تحلیل و بررسی نموده است که برای این منظور از روش تحقیق توصیفی تحلیلی استفاده شده است.نتیجه بررسی نشان می دهد که حداقل سه عامل موجب تداوم و افزایش اهمیت منطقه ای حوزه بالتیک گردیده است: 1- دریای بالتیک اقتصادی ترین و مناسب ترین راه صدور انرژی روسیه به اروپا و دیگر مناطق جهان می باشد؛ 2- بررسی وضعیت یخها و عکسهای ماهواره ای نشان می دهد در دهه 2040 سواحل شمالی روسیه به دلیل عقب نشینی یخها در طول سال قابل کشتیرانی خواهد بود و منابع عظیم بستر و زیر بستر ژئواستراتژی روسیه به عنوان یک منطقه مهم نقش آفرینی خواهد کرد و دریا در دسترس بشریت قرار می گیرد. در چنین شرایطی دریای بالتیک بیش از پیش به عنوان یک دریای با اهمیت ظاهر خواهد شد؛ 3- دریای بالتیک تنها راه دسترسی کشورهای لهستان، لیتوانی، لتونی، استونی، فندلاند و سوئد و یکی از مهمترین مسیرهای دسترسی کشورهای روسیه و آلمان به آبهای آزاد جهان می باشد.
جهانی شدن و منطقه گرایی نوین در شرق آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پایان عوامل مؤثر در تداوم همکاری آسه آن +3 به منظور تحقق منطقه گرایی در کل منطقه شرق آسیا ارائه می شود. روش مورد استفاده در این تحقیق از نوع توصیفی – تحلیلی است.در پایان جنگ سرد و با گسترش جهانی شدن، منطقه گرایی نوین در دو دهه اخیر به یکی از اصلی ترین موضوع های رشته های اقتصاد بین الملل، روابط بین الملل و اقتصاد سیاسی بین المللی تبدیل شده است. اینک نوعی دیالکتیک جهانی شدن و منطقه گرایی در سیاست بین الملل آمده است. منطقه جنوب شرق آسیا هم از مناطقی است که اگرچه منطقه گرایی در آن به دوران جنگ سرد و به صورت مشخص شکل گیری اتحادیه ملت های جنوب شرق آسیا (آسه آن) در سال 1967 برمی گردد، اما از دهه 1990 موضوع منطقه گرایی در آن از اهمیت بسیار زیادی برخوردار شده است. این روند را می توان در قالب ترتیبات و سازمان های منطقه ای در این منطقه مشاهده کرد. به عنوان نمونه با رخدادن بحران مالی در سال 1997، تلاش هایی در جهت گسترش همکاری میان کشورهای عضو آسه آن و سه کشور واقع در منطقه شمال شرق آسیا یعنی چین، ژاپن و کره جنوبی آغاز شده است که طرح آسه آن + 3 ( آسه آن + کره جنوبی، ژاپن و چین) از مهم ترین نمودهای آن محسوب می شود. با برطرف شدن بحران مالی همکاری میان اعضای آسه آن و سه کشور یادشده علاوه بر اینکه در حوزه اقتصادی و تجاری گسترش یافته است، به حوزه های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی نیز تسری یافته است. به گونه ای که در نشست سران آسه آن در سال 2003 در بالی- اندونزی، مقرر شد تا سال 2020 جامعه آسه آن در سه حوزه امنیتی، اقتصادی و فرهنگی- اجتماعی با تعمیق همکاری با سه کشور ژاپن، چین و کره جنوبی عملی شود. سؤال اصلی مقاله این است که تا چه اندازه می توان به تحقق منطقه گرایی در منطقه شرق آسیا امیدوار بود؟ سؤال های فرعی مطرح شده در این مقاله هم عبارتند از:چه رابطه ای بین دو پدیده جهانی شدن و منطقه گرایی وجود دارد؟ مهم ترین نمود منطقه گرایی در شرق آسیا چیست و چه زمینه ها و عواملی سبب شکل گیری آن شده اند؟ برای پاسخ به پرسش های مورد اشاره، این مقاله از چهار بخش تشکیل شده است. در بخش نخست ویژگی های منطقه گرایی نوین و تفاوت های آن با منطقه گرایی قدیم مورد بررسی قرار می گیرد. سپس رابطه میان دو پدیده جهانی شدن و منطقه گرایی نوین بررسی می شود. در بخش سوم زمینه ها و عوامل مؤثر بر شکل گیری آسه آن + 3 مطرح می شود.