فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۱٬۱۴۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
ویژگی های اقلیمی، جغرافیایی و توپوگرافی، شرایط کم نظیر اکولوژی، پوشش مرتعی و جنگلی، منابع آب زیاد، مناطق سرسبز، حیات وحش و شکارگاه های متعدد استان کردستان از جاذبه های قوی توریستی و گردشگری منطقه محسوب می شود. در این تحقیق با به کارگیری سیستم اطلاعات جغرافیایی، از مجموع منابع و جاذبه های توریستی استان، پتانسیل پهنه های مناسب فعالیت های اکوتوریستی کوهنوردی و صخره نوردی، دامنه نوردی، طبیعت گردی و مشاهده چشم اندازهای زیبا، طبیعت درمانی، اسکی و ورزش های زمستانی، ورزش های آبی و ماهیگیری بررسی شده اند. به همین منظور لایه های اطلاعاتی مورد نیاز شامل نقشه های سطوح ارتفاعی، شیب، پوشش گیاهی، سطوح آبی، رودخانه ها و نقشه چشمه های معدنی تهیه و طبقه بندی گردید. سپس با تلفیق و همپوشانی لایه های اطلاعاتی در محیط GIS، با استفاده از مدل بولین پهنه های مناسب هر کدام از موارد بررسی شده تعیین گردید. نتایج این مطالعه نشان می دهد که حدوداً 80 درصد از پهنه استان دارای پتانسیل های لازم برای توسعه انواع فعالیت اکوتوریستی می باشد.
تعیین معیارهای مؤثر بر مکان یابی شبکه ها و زیرساختهای برون شهری صنعت گاز با رویکرد GIS با تاکید بر مکانیابی جایگاه های سوخت CNG استان قم
حوزه های تخصصی:
دست یابی به تعادل در توزیع فضایی منابع و خدمات رسانی در سطح شهرها، یکی از اهداف اصلی دولت ها می باشد. یعنی توزیع متعادل خدمات مستلزم تعیین مکانی منابع و تسهیلات باید به گونه ای باشد که همه اقشار جامعه به صورت متعادل به آنها دسترسی پیدا کنند. از سوی دیگر، آمایش سرزمین با توجه به اهداف آن در تنظیم بهینه روابط انسان با نوع فعالیت و محیط در فضای ملی به منظور بهره برداری منطقی از تمامی امکانات و قابلیت ها، یکی از مهم ترین کاربردهای مطلوب در جهت به کارگیری و استفاده از GIS است که در زمینه های مختلفی مورد توجه قرار می گیرد. در این تحقیق توزیع فضایی زیرساخت های صنعت گاز و به خصوص ایستگاه های CNG در سطح استان قم مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور در ابتدا وضع موجود ایستگاه های CNG از طریق فرم های نظرسنجی و مدل پیاده سازی شده در سیستم GIS بررسی شده است. در ادامه جهت مکان یابی بهینه جایگاه ها از سیستم اطلاعات مکانی (GIS) بهره گرفته شد. مدل مورد استفاده در این تحقیق به منظور دست یابی به مکان های مناسب جهت استقرار ایستگاه های CNG، مدل همپوشانی شاخص می باشد و برای به دست آوردن وزن لایه ها از میان روش های ارزیابی تصمیم گیری چند معیاره، روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) به عنوان روشی جهت وزن دهی معیارها در قالب مقایسه های زوجی مورد استفاده قرار گرفته است. بعد از مشخص کردن امتیاز هر لایه، با استفاده از مدل همپوشانی شاخص مکان یابی ایستگاه های CNG انجام گرفت.
ارزیابی دقت مدل های رقومی ارتفاع (DEMs) و الگوریتم های GIS در تحلیل های مورفومتری رودخانه ای (نمونه مورد مطالعه: حوضه آبریز رباط قره بیل در خراسان شمالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به ارزیابی کیفیت و دقت DEMهای نوع ASTER و الگوریتم های رایانه ای نرم افزار ArcGIS در تحلیل های مورفومتری رودخانه ای می پردازد. برای آزمون DEM و همچنین الگوریتم های مذکور، ابتدا نقشه شبکه زه کشی منطقه مورد مطالعه از طریق عکس های هوایی و تصاویر ماهواره ای استخراج و به عنوان نقشه پایه یا زمین واقعی مورد استفاده قرار گرفت. سپس به کمک ابزار هیدرولوژی در نرم افزار ArcGIS، شبکه زه کشی رسترسی منطقه در دامنه های سلولی 500 تا 25 سلول برای کل حوضه آبریز و سپس واحدهای ژئومورفولوژی مختلف استخراج و خصوصیات هیدروگرافی حوضه بر مبنای نقشه های به دست آمده مقایسه شدند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که همDEM ها و هم الگوریتم های رایانه ای در تحلیل های هیدرولوژی دارای نقایص اساسی اند. بدین معنا که نتایج مربوط به مورفومتری آبراهه ها گر چه در تحلیل های رسترسی برای کل حوضه آبریز تشابه نسبتا خوبی را با لایه مستخرج از عکس ها و تصاویر ماهواره ای ارایه می نماید، اما در تحلیل های برداری که لازمه برخی تحلیل های مورفومتری است، نتایج به دست آمده با خطاهای بسیار بزرگی روبرو می شود. الگوریتم های رایانه ای استخراج آبراهه ازDEM ها در مناطق کم شیب برای تجزیه و تحلیل های طول رود ناتوان و در مناطق پرشیب با خطاهایی همراه است. بهترین آستانه سلولی در استخراج شبکه زه کشی برای DEMهای 30 متری در مناطق کوهستانی 25، در مناطق دشت سر ناهموار 50 تا 100، در دشت سر هموار و مخروط افکنه ها 100 تا 250 و در دشت تراکمی 500 سلول به دست آمده است.
روشی کارا برای افزایش توأمان قدرت تفکیک طیفی و مکانی در تصاویر ماهواره ای در محیط شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از پارامترهای فیزیکی دست یافتنی از داده های سنجش از دور، بازتابندگی سطح در نواحی مختلف طیف بازتابی الکترومغناطیسی است. تقریباً همه پیکسل های شهری تصویر شده به وسیله سنجنده هایی با قدرت تفکیک مکانی پایین یا متوسط، پیکسل های مختلط اند. بازتابندگی پیکسل مختلط، ترکیبی از بازتابندگی چندین عارضة جداست که درون میدان دید سنجنده قرار گرفته اند. یکی از روش های معمول برای توصیف محیط های شهری استفاده از روش های طبقه بندی و مدل های جداسازی است. از پرکاربردترین مدل های جداسازی نیز تحلیل اختلاط طیفی است، که بازتابندگی پیکسل مختلط را به صورت ترکیب خطی از بازتابندگی و درصد حضور هر یک از مواد موجود در آن پیکسل بیان می کند. تحلیل اختلاط طیفی به دو مدل جداسازی طیفی و مکانی تقسیم می شود. هدف در مدل جداسازی مکانی، تعیین طیف بازتابندگی کلاس های شهری است. در این مقاله، با استفاده از اطلاعات مکانی تصویر IKONOS با قدرت تفکیک مکانی 4 متر و تعداد 4 باند و اطلاعات طیفی تصویر Hyperion با قدرت تفکیک مکانی 30 متر و تعداد 242 باند و روش جداسازی مکانی خطی، طیف بازتابندگی برخی از مواد شهری تعیین گردید. برای ارزیابی نتایج، مقایسة پیکسل بازسازی شدة تصویر Hyperion و پیکسل واقعی به کار گرفته شد. پس از تعیین طیف مواد شهری، تصویری با قدرت تفکیک مکانی 4 متر و 136 باند تهیه گردید که تا حد ممکن تغییرپذیری مواد شهری در آن در نظر گرفته شده است.
ارزیابی ایمنی جادهای با رویکرد مخاطرات محیطی: مسیر سنندج ـ مریوان با استفاده از GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با استفاده از نقشههای توپوگـرافی 50000 :1، نقشههای زمـینشناسی 1:250000، نقشههای کاربری اراضی 1:250000 و آمار ایستگاههای هواشناسی و هیدرومتری ایمنی جادههای منطقه مطالعه شده (با توجه به پارامترهای مخاطرات محیطی) بررسی شده است. لایههای اطلاعاتی مختلف جدولی و نقشهای با توجه به توزیع فضایی، زمان و شدت اثر مخاطرات روی هم انطباق داده شدهاند؛ سپس طی یک بررسی میدانی به کمک آثار و شواهد موجود و با درنظرگرفتن اطلاعات ذکرشده، نقشههای حساسیت زمینشناسی، مخاطرات اقلیمی، هیدرولوژیک و مخاطرات ژئومورفولوژیک ترسیم شدهاند. در نهایت با انطباق سه نقشه مذکور، نقشه مخاطرات محیطی محور ارتباطی سنندج ـ مریوان استخراج شد. بر اساس آن 65 درصد از طول محور ارتباطی مورد نظر از نقاط با خطر بسیار زیاد، 25 درصد از نقاط با خطر زیاد و 10 درصد از نقاط با خطر متوسط عبور می کنند.
ارزیابی تأثیر عوامل اقلیمی بر رشد پوشش گیاهی در مراتع متراکم ایران با استفاده از تصاویر AVHRR(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تحقیق حاضر همبستگی پوشش گیاهی متراکم با متغیرهای اقلیمی ماهانه بارش، رطوبت نسبی و دما (متوسط، حداکثر و حداقل) در مراتع متراکم ایران مورد ارزیابی قرار گرفت. برای این هدف از داده های 134 ایستگاه هواشناسی و تصاویر NOAA-AVHRR سال 2006 استفاده شد. سپس داده های هواشناسی با استفاده روش بهینه زمین آماری درون یابی گردید. بعد از اصلاح تصاویر ماهواره ای و محاسبه NDVI، مقادیر حداکثر ماهانه استخراج شد. در نهایت، همبستگی داده های هواشناسی و مقادیر NDVI به صورت ماهانه انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که همبستگی NDVI با رطوبت نسبی (میانگین و حداکثر) و دمای حداکثر بالاتر است، اما با بارش و دمای حداقل پایین تر است و می توان گفت هر چه عنصری دارای توزیع یکنواخت تر مکانی باشد، تأثیر آن در پیش بینی مقدار NDVI بیشتر است. تأثیر آب و هوای فصل گرم بر روی NDVI بیشتر از فصل سرد بوده است، و این خود به نیاز آبی و دمایی گیاه متناسب با رشد پوشش گیاهی برمی گردد. در تابستان با افزایش دما و کاهش رطوبت نسبی نقش بارش بسیار افزایش می یابد. همچنین تأثیر دما در زمستان مثبت است و به طرف ماه های گرم سال منفی می گردد. دیگر اینکه بالاترین همبستگی (78/0) در ماه اکتبر و پایین ترین همبستگی 23/0 برای ژانویه به دست آمد. در اغلب متغیرهای هواشناسی، نتایج درون یابی کوکریجینگ دارای کمترین مقدار خطاست، اما در درون یابی دمای میانگین، روش وزن دهی عکس فاصله نتیجه قابل اعتمادی را ارائه داد. همچنین نتایج تأثیر تأخیر زمانی، نشان دهنده پاسخ پوشش گیاهی به بارش 2 ماه قبل و دما و رطوبت نسبی 1 ماه قبل است، دلیل کوتاهی زمان پاسخ گیاه به عناصر اقلیمی، قرارگیری ایران در عرض های خشک و نیمه خشک است.
کارایی روش تصمیم گیری چندمعیاره در مکان یابی پخش سیلاب مطالعه موردی: دشت کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهار سیلاب و استفاده بهینه از آن و تغذیه مصنوعی آبخوان ها از مهم ترین اهداف مورد نظر در سامانه های پخش سیلاب در مناطق خشک و نیمه خشک است. هدف از انجام این مطالعه نیز انتخاب بهترین مکان های پخش سیلاب در دشت کاشان با استفاده از تکنیک تصمیم گیری چندمعیاره و روش تحلیل سلسله مراتبی است. برای انجام این مطالعه ابتدا این 8 پارامتر به منظور مکان یابی عرضه های مناسب پخش سیلاب انتخاب شدند: شیب زمین، کاربری اراضی، حجم رواناب، واحدهای کواترنر، ضخامت ناحیه غیراشباع آبرفت، ضریب نفوذپذیری، ضریب ذخیره و کیفیت شیمیایی آب زیرزمینی. سپس با بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی، نقشه های مربوط به هر کدام از پارامترها تهیه شدند. در مرحله بعد، با استفاده از روش AHP، اهمیت عوامل مختلف در مکان یابی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی وزن نسبی معیارها نشان داد که فاکتور حجم رواناب با دارا بودن وزنی معادل 37 درصد مهم ترین عامل به شمار می آید. پارامترهایی چون واحدهای کواترنر، شیب، ضخامت غیراشباع لایه آبخوان، نفوذپذیری، ضریب ذخیره، کیفیت آب و کاربری اراضی به ترتیب با وزن های نسبی 23/0، 16/0.، 094/0، 061/0، 039/0، 025/0، 018/0 اولویت های دوم تا هشتم را دارند. سرانجام نیز با توجه به نقشه پهنه بندی نهایی پخش سیلاب، سه اولویت برای مکان های آن در دشت کاشان تعیین شد. نتایج حاصل از بررسی آنالیز حساسیت با استفاده از روش های عملکرد و دینامیک نشان داد که در دامنه (10-) تا (10+) درصد تغییرپذیری در وزن معیارها، تغییرات چندان محسوسی در اولویت معیارها و زیرمعیارها رخ نداده است و حساسیت پذیری ها زیاد نیست. به بیان دیگر، با تغییرپذیری مذکور می توان گفت که تغییرپذیری در اولویت مکان های نهایی رخ نداده است، این یافته حاکی از اهمیت معیار رواناب با توجه به دامنه ذکر شده، در مقایسه با دیگر معیارها در انتخاب مکان های مناسب پخش سیلاب در دشت کاشان است؛ و بعد از آن معیارهای واحدهای کواترنر و شیب نقش تعیین کننده ای در این زمینه دارند.
پهنه بندی فرسایش در حوضه آبخیز داورزن با استفاده از الگوهای منطق فازی
حوزه های تخصصی:
پدیده فرسایش همواره به عنوان یکی از مهمترین عوامل هدردهنده منابع ارضی به شمار می رود. با توجه به روند افزایش فرسایش خاک در حوضه های آبخیز، استفاده از روشها و تکنیکهای دقیقتر برای مطالعه و ارزشیابی فرآیند تخریب و فرسایش با هدف حفاظت منابع آب و خاک ضروری می نماید. منطقه مورد مطالعه حوضه آبخیز داورزن در شهرستان سبزوار است. پدیده فرسایش در این حوضه، در سالهای اخیر روند افزایشی و چشمگیری داشته است. در این پژوهش، ضمن شناسایی عوامل مؤثر بر فرسایش حوضه، به منظور ارزیابی دقیق درجه تاثیرگذاری هریک از عوامل بر پدیده مزبور، از الگوی منطق فازی برای پهنه بندی خطر فرسایش استفاده شده است.الگوی مذکور به دلیل درنظر گرفتن محدوده ای از احتمالات به جای اختصاص به یک عدد قطعی برای وزن دهی به عوامل، می تواند تجزیه و تحلیل دقیقتری را از نقش عوامل طبیعی و انسانی ارائه نماید. برای افزایش میزان دقت محاسبات و سرعت پردازش اطلاعات و تلفیق لایه های اطلاعاتی، از سیستم اطلاعات جغرافیایی در قالب نرم افزار الویس استفاده شده است. سپس با بهره گیری از قواعد و ترکیب توابع عضویت فازی و کاربرد عملکردهای جمع جبری فازی، ضرب جبری فازی و فازی گاما با توابع 2/0، 5/0، 8/0 اقدام به آزمون آنها با توجه به شرایط منطقه برای مشخص نمودن مناسبترین روش برای پهنه بندی خطر فرسایش گردیده است. نتایج نشان می دهد که اپراتور 5/0 در الگوی فازی گاما، بهترین پهنه بندی را در حوضه داورزن ارائه داده است.
مدیریت و دفع رواناب های شهری با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) و تکنیک River tools (مطالعه موردی: منطقه یک شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: شهر اهواز یکی از کلان شهرهای ایران و به لحاظ توپوگرافی، جزو مناطق پست و جلگه ای با شیب بسیار کم است. در این شهر ساخت و ساز های غیر اصولی و بارش های آنی و رگباری از عوامل مهم آب گرفتگی معابر هستند. این عوامل، باعث شده است تا به این موضوع پرداخته شود.
روش: این پژوهش که به روش توصیفی/ تحلیلی انجام شده و مبتنی بر روش علی و معلولی است با استفاده از قابلیت های سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) و تکنیک River tools به بررسی، شناسایی و مدیریت آب های سطحی و سیلاب های شهری در منطقه یک کلان شهر اهواز، به هنگام بارندگی پرداخته است و نقشه های شیب، جهت شیب و مناطقی که در هنگام بارندگی دارای پتانسیل آب گرفتگی هستند، برای این منطقه تهیه گردیده است.
یافته ها/ نتایج: در این منطقه به علت شیب کم امکان تخلیه ثقلی و به علت هزینه زیاد امکان پمپاژ آب به رودخانه کارون وجود نداشته است، ولی با استفاده از تحلیل های GIS بهترین مسیر طبیعی منطبق بر خیابان ها برای تخلیه رواناب، مشخص شده است و در نهایت، نقشه شبکه پیشنهادی دفع آب های سطحی از منطقه مورد مطالعه ارایه شده است.
نتیجه گیری: در منطقه یک شهر اهواز، شبکه آب راهه درختی یا سلسله مراتبی جمع آوری آب سطحی منطبق بر خیابان ها و کوچه های بافت شهری، پیش بینی شده است. تا آب جمع آوری شده از این منطقه به این کانال های پیش بینی شده هدایت و از آنجا به رودخانه کارون سرازیر شود.
برآورد تبخیر و تعرق با استفاده از تصاویر ماهوار¬ه ¬ Terra سنجندهMODISدر منطقه عمومی گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برآورد تبخیروتعرق در مواردی از قبیل برنامه¬ریزی آبیاری، تعیین تبخیر مخازن آب، محاسبات بیلان آب، تخمین روانآب و مطالعات اقلیم شناسی ضروری است. تبخیر و تعرق را می توان بصورت کاملاً دقیق با استفاده از اندازه گیریهای میدانی تعیین نمود. با اینحال، این روشها تنها مقادیر تبخیر و تعرق را برای نواحی محدود از لحاظ وسعت مکانی بدست می آورند. این محدودیت باعث توسعه استفاده از داده های سنجش از دور جهت ارزیابی تبخیر و تعرق روی نواحی وسیع شده است. در این تحقیق با استفاده از تصاویر MODIS و الگوریتم سبال، مقدار تبخیر و تعرق برای ناحیه مزرعه نمونه ارتش واقع در استان گلستان در دو تاریخ 5 مه و 7 ژوئن سال 2003 میلادی مطابق با 15 اردیبهشت و 17 خرداد سال 1382 برآورد گردید. یکی از پارامترهای موثر در دقت سبال، آلبیدوی سطحی است که در این تحقیق با استفاده از دو روش، یکی استفاده از باندهای 1 و 2 (روش قدیمی) و دیگری استفاده از باندهای 1 تا 5 و 7 (روش نوین) تصویر MODIS محاسبه شد. مقایسه نتایج حاصله با مقادیر موجود در متون مختلف نشان می دهد اولا برآورد آلبیدوی سطحی با استفاده از روش نوین دارای دقت بیشتری بوده و ثانیا دقت خروجی های حاصل از سبال در حدی است که بتوان با انجام تحقیقات تفصیلی بعدی، به نتایج قابل قبول دست یافت.
پهنه بندی بخش مرکزی شهرستان ورزقان برای مکان یابی مراکز خدمات روستایی با استفاده از GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به چگونگی پهنه بندی بخش مرکزی شهرستان ورزقان با توجه به عوامل طبیعی و انسانی برای مکان یابی مراکز خدمات روستایی پرداخته است. بدین منظور از ابزار توانمند و دقیق GIS برای تولید و تجزیه و تحلیل نقشه ها استفاده گردید. طی این فرایند، ابتدا استقرار سکونتگاه ها از نظر عوامل طبیعی در چهار شاخص سطوح ارتفاعی، شیب، قابلیت اراضی و دسترسی به منابع آب مورد بررسی قرار گرفت و نقشه های مربوط به آنها تهیه شد. سپس ارزش سکونتگاه ها از نظر عوامل انسانی در پنج معیار جمعیت، دسترسی، خدمات بهداشتی، خدمات آموزشی و تسهیلات زیربنایی با استفاده از مدل شاخص مرکزیت وزنی در کل بخش مشخص گردید. سپس با استفاده از توابع تحلیلی همسایگی درون یابی به روشIDW کل محدودة بخش در هر یک از معیارهای تعیین شده پهنه بندی گردید. بعد از این مرحله، عملیات استاندارد سازی لایه ها و عملیات تلفیق لایه ها با استفاده از روش های همپوشانی و ترکیب نقشه ای مانند منطق بولین و وزن دهی به روش رتبه ای انجام شد. پس از آن با تلفیق نقشه های بدست آمده در عوامل طبیعی و انسانی از دو مدل مذکور، قسمت های مناسب جهت استقرار مراکز خدمات روستایی در بخش مرکزی شهرستان ورزقان پهنه بندی شد. واژگان کلیدی: GIS ، مکان یابی، مراکز خدمات روستایی، منطق بولین و وزن دهی، ورزقان
ارائه یک روش بدون نظارت در شناسایی تغییرات تصاویر SAR با استفاده از الگوریتم ژنتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر یک روش بدون نظارت برای آشکارسازی تغییرات در تصاویر ماهواره ای رادار با روزنه ترکیبی (SAR) معرفی می شود. اساس این روش جست وجوی بهینه در فضای جواب های ممکن با اتکا بر الگوریتم ژنتیک است. برای این منظور یک تابع هزینه براساس معیار کمترین میانگین مربعات خطا و با در نظرگرفتن تصویرِ نسبت به دست آمده از تصاویر مشاهده شدة غیرهم زمان از ناحیه جغرافیایی یکسان، معرفی می شود. به منظور کاهش مدت زمان همگرایی الگوریتم به جواب بهینه، از پنجرة متحرک با ابعاد مناسب به منظور انتخاب نواحی مختلف از تصویرِ نسبت با احتمال وجود پیکسل های تغییریافته، استفاده می شود. این کار افزون بر ایجاد امکان مدیریت حجم محاسباتی و زمان اجرای الگوریتم، توانایی مدیریت نویز لکه ای را نیز فراهم می کند. به این ترتیب که می توان نواحی یکنواخت نویزی محصور در یک پنجرة انتخاب را تشخیص داد و آن را از فرایند آشکارسازی حذف کرد. علاوه بر این، استفاده از روش های پیش پردازشی کاهش نویز مانند اعمال فیلتر تطبیقی وینر، برای بهبود روند آشکارسازی استفاده شده است. نتایج به دست آمده از پیاده سازی الگوریتم توسعه یافته، حاکی از کاهش زمان اجرای الگوریتم و مدیریت آن با حفظ دقت مطلوب، در مقایسه با روش پیشین آشکارسازی تغییرات به کمک الگوریتم ژنتیک است. به منظور بررسی عملکرد الگوریتم از دو مجموعه داده استفاده می شود. مجموعه اول شامل تصاویر شبیه سازی شده با در نظر گرفتن نویز لکه ای و مجموعه دوم شامل تصاویر سنجنده ASAR ماهواره Envisat، دریافت شده از منطقه تأثیرگرفته از سونامی اخیر کشور ژاپن است. استفاده از روش پیشنهادی در آشکارسازی تغییرات به روش پیکسل مبنا و بر روی مجموعه داده فوق، دقت آشکارسازی در حدود 94 درصد در مقایسه با کل پیکسل های تصویر را به دست داد.
تئوریها و تکنیکهای مدلسازی پیش بینی (تخمین)مکانها و پراکنشهای سایت های پیش از تاریخی در پهندشت های باستانشناختی با کاربرد GIS و رگرسیون لجستیک مطالعه موردی:حوضه رودخانه گاماساب زاگرس مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دو دهه اخیر، پیشرفت های قابل ملاحظه ای درزمینه مکان یابی سایت های باستان شناختی و تشریح روابط مکانی آن سایت ها با بسترهای محیطی آنها پا به عرصه وجود گذاشته اند.زمینه مساعد پیشرفت های فوق، ریشه در کاربردهای وسیع تر از رویکردها و ابزارهایی مانند کاربرد سنجش های آماری و GIS دارند.استفاده ، از توانایی اینگونه روشها و ابزارها ، افقهای جدیدتری را در تحقیقات باستان شناختی گشوده اند که قبلا سابقه نداشته است.یکی از افق های جدید، روش های پیش بینی(تخمین)و درک چگونگی مدلهای پراکنش های سایت های باستان شناختی در گسترده های وسیع پهنداشت است که اصطلاحا به نام « مدلهای تخمین سایت های باستان شناختی»خوانده می شوند.مدل های مذکور براساس یکسری تئوریهای بنیادین و تکنیک های عملی مخصوص به خود، طراحی و اجرا می گردند.این تکنیک، به صورت عملیاتی در حوضه روخانه گاماسب درمنطقه زاگرس مرکزی برای مکان یابی سایت های پیش از تاریخ منطقه و تحلیل روابط آنها به کار گرفته شده و نتایج آن در قالب طراحی مدل، تهیه نقشه های تحلیلی GIS و تفسیرآماری داده ها است که در این مقاله، ارائه می گردد.
طبقه بندی و ارائه راه حلی هوشمند برای مسائل مکان یابی و تخصیص منابع مرتبط با اشیای متحرک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهمیت مکان یابی و تخصیص صحیح منابع در صرفه جویی هزینه و بهبود کارایی در ارائه خدمات، موضوعی است که مقالات و تحقیقات فراوانی در خصوص آن انجام شده است. دسته بندی های مختلفی نیز برای این مسائل پذیرفته است. هر یک از دسته بندی های موجود، این مسائل را از دیدگاه خاصی مورد بررسی قرار می دهند. در چارچوب تحقیق حاضر، مسائل مکان یابی و تخصیص منابع مرتبط با اشیای متحرک به عنوان دسته ای از مسئله های مکان یابی و تخصیص منابع، مطرح و به سه دسته اصلی تقسیم بندی شده اند. در مقاله حاضر دستة پرکاربردی از مسائل مذکور به صورت مسئله بهینه سازی ریاضی فرمول بندی شده و روش حلی بر اساس الگوریتم ژنتیک برای حل همزمان تخصیص منابع و تعیین ترتیب ارائه خدمات مطرح شده است. به منظور ارزیابی کارایی روش پیشنهادی، مسئله نمونه ای مرتبط با اشیای متحرک طرح و با دو روش رایج و پیشنهادی حل شده و در نهایت نتایج به صورت عددی مقایسه شده اند. نتایج حاصل از پیاده سازی، نشانگر کارایی روش حل پیشنهادی است.
ارزیابی و تحلیل کاربری اراضی شهر کازرون با استفاده از GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دنبال افزایش مهاجرت ها و رشد جمعیت شهری در جهان به ویژه در کشورهای در حال توسعه، کاربری اراضی شهری از اهمیت ویژه ای برخوردار است. چرا که می توان با تخصیص صحیح زمین به کاربری های مورد نیاز شهری اهداف اصلی برنامه ریزی شهری یعنی سلامت، زیبایی، آسایش و... را تضمین نمود. در این پژوهش سعی شده است تا ضمن بررسی ویژگی های شهر کازرون، کاربری اراضی این شهر از نظر توزیع فضایی، مکان یابی، سرانه کاربری ها و... مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد و با سرانه های استاندارد متداول در طرح های شهری تطبیق داده شود و با توجه به مشکلات موجود پیشنهادهای اساسی در این زمینه ارایه گردد. روش تحقیق در پژوهش حاضر ترکیبی از روش های تحقیق توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات مورد نیاز این پژوهش از طریق مشاهده میدانی، مطالعات کتابخانه ای و نقشه 2000/1 و 25000/1 شهر کازرون به دست آمده است. در ادامه با بررسی کمی وضع موجود (1385) کاربری اراضی شهر کازرون مشخص گردید بعضی از کاربری ها مانند کاربری فضای سبز و کاربری حمل و نقل و انبارداری و...، از نظر سرانه دارای کمبود محسوسی می باشند . هم چنین به مشکلاتی مانند توزیع فضایی نامطلوب و عدم رعایت اهداف اصلی برنامه ریزی مانند عدم رعایت سازگاری کاربری ها پی برده شد. بنابراین با توجه به مشکلات موجود و بر اساس آینده نگری جمعیتی برای افق زمانی 1400، مساحت مورد نیاز برای هرکدام از کاربری ها در وضع موجود و سال 1400 برآورد گردیده و با استفاده از مدل های AHP و همپوشانی شاخص ها (Overlay) در محیط GIS، محدوده های مناسب جهت ایجاد کاربری های جدید پیشنهاد شده است.
پهنه بندی زمین لرزه های رخ داده در استان فارس طی سال های 1900 تا 2010 میلادی و مقایسه آن با دیگریافته های پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش پهنه بندی لرزه خیزی استان فارس بر اساس تحلیل آماری زمین لرزه های ثبت شده در فاصله زمانی 110 سال از سال های 1900 تا 2010 میلادی و مقایسه نتایج آن با پهنه بندی های انجام شده، جهت آزمون کارآیی سیستم های اطلاعات جغرافیایی و بهره گیری از داده های لرزه ای دراز مدت است. بدین منظور از داده های لرزه ای بر گرفته از سایت USGS و نقشه های زمین شناسی جهت مشخص کردن خطوط گسلی استفاده و یافته ها مورد تحلیل قرار گرفته است، برای انجام تحلیل ها از نرم افزارهای اکسل و Arc GIS استفاده شده و نتایج نشان می دهد که در طی دوره مورد نظر 1636 زمین لرزه در محدوده مورد مطالعه رخ داده که بزرگای آنها بین 2.5 تا 6.9 ریشتر است. حدود 70 درصد از زمین لرزه ها بزرگایی کمتر از 4.5 داشته، بیشترین و کمترین تعداد زمین لرزه های رخ داده به ترتیب مربوط به شهرستان های لار و ارسنجان می باشد. پهنه بندی خطر لرزه ای بر اساس بزرگا نشان می دهد که 60 درصد از مساحت استان فارس و همچنین شهر شیراز در محدوده با خطر نسبی بالا قرار دارند. مقایسه پهنه بندی حاصل با کارهای مشابه قبلی نشان داد که در پهنه بندی حاضر، پهنه با خطر نسبی کم، مساحت بیشتری از استان را در بر گرفته است، در حالی که در کارهای قبلی پهنه با خطر کم اصلا یا وجود نداشت یا محدوده ی کمی را به خود اختصاص داده بود. بر اساس پهنه بندی حاضر بیشتر مراکز پر جمعیت (همچون شیراز، لار) و نیمه غربی استان فارس در محدوده با خطر نسبی زیاد بوده، در حالی که در کارهای قبلی نیمه شرقی نیز جزء محدوده پر خطر محسوب شده بود. همچنین پهنه بندی حاضر نسبت به کارهای مشابه قبلی از دقت بیشتری برخوردار است.
بررسی و مطالعه تاثیر عنصر اقلیمی بارش بر میزان آلودگی و آلاینده های کلانشهر تهران با استفاده از مدل SCHEFE و تکنیک G.I.S طی دو دهه اخیر
حوزه های تخصصی:
محیط های شهری مهمترین بستر زندگی برای بخش اعظم جمعیت در حال افزایش دنیاست. رشد جمعیت، توسعه شهر نشینی و تغییر در روش و نگرش زندگی مردم مشکلات عدیده ای را در شهرهای بزرگ ایجاد کرده است. امروزه شهرهای بزرگ با مشکلاتی چون آلودگی هوا، کمبود فضای سبز، افزایش خودروها، افزایش بی رویه جمعیت و ... روبرو هستند. تهران یکی از مناطق مهم جمعیتی، سیاسی، اقتصادی، تجاری و صنعتی کشور محسوب می شود و بروز هر گونه نوسانات اقلیمی منجر به خسارات جبران ناپذیری از جمله کمبود منابع آب، سیل های شدید، فرسایش خاک و ... شده است و این مساله به طور سیستمی عامل بروز مشکلات زیست محیطی می شود. با توجه به این که تهران در دامنه کوه البرز قرار گرفته و جهت شمال غرب – جنوب شرق شاخه های فراوان آن اثرات گوناگونی روی شهر می گذارد و به خاطر واقع شدن در دامنه کوه، سطح عمومی آن دارای ارتفاع یکنواختی از سطح دریاست. بنابراین مقدار باران آن دارای نوسان زیادی است. در واقع بارانی که ارتفاعات دریافت می کنند به مراتب بیشتر از مقداری است که سالانه در نقاط پست تر از آن می بارد (ضرغام، 1377، ص 53). در این تحقیق روند میزان بارش با استفاده از داده های 5 ایستگاه سینوپتیک و 3 ایستگاه باران سنجی منتخب شهر تهران در طول دوره آماری 20 ساله (1384-1364) اندازه گیری و بررسی شده و تاثیر میزان همبستگی آن با میزان آلاینده های شهر تهران با استفاده از داده های ایستگاه های آلودگی سنجی که بر اساس ایستگاه های سینوپتیک مکان یابی شده است. با استفاده از مدل های SCHEFE و مجذور امگا ( (?2اندازه گیری شده است.
تحلیل اثر خشکسالی با روش درون یابی شاخص z نرمال بارندگی در سامانه سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) در منطقه کاشان
حوزه های تخصصی:
خشکسالی یک مشکل مهم برای اغلب کشورهای مناطق خشک می باشد که ایران نیز یکی از این کشورها است. هدف این مقاله مطالعه الگوهای مکانی و زمانی وقایع خشکسالی در دشت کاشان می باشد. میانگین ارتفاع محدوده مورده مطالعه حدود 1987 متر از سطح دریا است. پوشش گیاهی تنک و پراکنده بر روی تپه های ماسه ای و اراضی شور و ویژگی عمومی منطقه را شامل می شود. داده های هواشناسی ایستگاه های ابیانه، اردستان، قم، کاشان، نطنز و اطلاعات پایه محیطی (هیپومتری، زمین شناسی و قابلیت اراضی) می باشد. الگوی مکانی و زمانی، خشکسالی هواشناسی با روش درون یابی شاخص Z نرمال بارندگی در سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) تعیین گردید. مطالعات اقلیمی منطقه مبتنی بر داده های هواشناسی ایستگاه های سینوپتیک در طول سال های (2004-1964) و با تاکید بر ایستگاه های کاشان و قم می باشد. به علت نوسانات شدید بارش و عناصر جوی در منطقه کاشان از یک سو و نیز به دلیل تاثیر پذیری شرایط طبیعی منطقه از وضعیت جوی حاکم از میانگین فصلی عناصر اقلیمی برای شاخص Z نرمال استفاده شده. با توجه به شکل شاخص Z نرمال بارش فصلی، مشاهده می شود که در برخی سال ها تنها یک وضعیت اقلیمی قابل تشخیص است (آوریل 2000 و 2002) ولی وضعیت محیطی منطقه ترکیبی از پهنه های کویری و بیابانی بسیار گرم تا مناطق کوهستانی است که می توانند شرایط متفاوت آب و هوایی منطقه را در شرایط زمانی مشابه توجیه کنند.
شاخص خشکسالی Z نرمال بارش دوره سه ماهه بهار را با شاخص مثبت نشان می دهند و در مجموع در سه سال 1999 تا 2001 شرایط منفی و نامساعد بارشی مشاهده می شود که شدیدترین وضعیت بارش در دوره سه ماهه بهار سال 2000 ثبت شده است. در مقابل همچنان که گفته شد در سال 2002 میزان بارش گویای شرایط مرطوب و بقیه سال ها شرایط نرمال تا مثبت خفیف را نشان می دهد.