مقالات
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، در پی تعیین درجه توسعه یافتگی شهرستانهای استان آذربایجان شرقی در سال 1375 است. جامعه آماری تحقیق، 14 شهرستان استان را شامل می شود، که براساس 37 شاخص رتبه بندی شده اند. با توجه به مؤلفه های مورد بررسی، رویکرد حاکم بر این پژوهش «توصیفی - تحلیلی» است. شاخص های مورد بررسی، شامل شاخص های فرهنگی، مسکن، بهداشتی - درمانی، اقتصادی، جمعیتی و زیربنایی بوده و با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی و شاخص ترکیبی توسعه انسانی (HDI)، درجه توسعه یافتگی نواحی محاسبه شده است.
بررسی هیدرو اقلیم حوضه آبریز رودخانه روانسر«استان کرمانشاه»
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، روش تحقیق، موقعیت جغرافیایی و ویژگیهای عمومی، عوامل تعیین کننده آب و هوای حوضه، عناصر آب و هوایی و نیز طبقه بندی آب و هوایی و هیدرولوژی آبهای سطحی مورد بررسی قرار گرفته است.
در منطقه مورد مطالعه به دلیل محدودیتی که تغییرات و عناصر آب و هوایی اعمال می کند، طول فصل رشد گیاهان به پنج ماه محدود می شود. مهار سیلاب، احداث سد و انتخاب گیاهان زراعی و باغی که به آب کمتری نیاز دارند، می تواند کمبود آب موجود در منطقه مورد مطالعه را جبران کند.
ناکارآمدی ساختاری- عملکردی نظامهای فضایی ناحیه ای مورد: ناحیه باغملک(شرق خوزستان)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از نواحی روستایی، درحال پیوندپذیری و دچار تحولات ساختاری- عملکردی هستند. تعداد زیادی از خانوارهای روستایی در کانونهای غیرروستایی فعالیت کرده و زندگی خود را از این طریق تامین می کنند. تفکیک مسائل روستایی و شهری در چارچوب پیوستگی منطقه ای، به طور مسلم، مانع از کارآیی سرمایه گذاریهای عمرانی و اثربخشی سیاستهای توسعه ای است. پرداختن به این دوگونه شیوه زیستی، به شکل توامان، می تواند روحی تازه به روابط منطقه ای و پیوندهای روستایی – شهری بدمد تا از این طریق بتوان سمت گیریهای مناسبتری نسبت به سیاستهای یکپارچه و برپایی نظامها و ساختارهای نهادی بهتر دست یافت. در ایران، طی دهه های اخیر روابط فضایی در بسیاری از نواحی روستایی، به ویژه نواحی با سابقه و پیوندهای کوچروی، شاهد عدم تعادلات فضایی بوده اند. ناحیه روستایی باغملک، واقع در شرق خوزستان، نمونه ای از این گونه نواحی است. نوشتار حاضر می کوشد تا با بررسی ساختار و عملکردهای نظام سکونتگاهی، نشان دهد که چگونه ضعف ساختاری موجب ناکارآمدی عملکرد و در نتیجه، ناپایداری ناحیه ای می شود. با توجه به نگرش حاکم در این بررسی، برای دستیابی به سطحی قابل قبول از توسعه و پایداری آن در این گونه نواحی، تدوین سیاستها و راهکارهای مناسب برای برپایی روابط و پیوندهای کارآمد روستایی ـ شهری شرطی لازم به شمار می آید
ژئومورفوتوریسم سواحل جنوبی دریای خزر، چالشها و عوامل تهدید کننده
حوزه های تخصصی:
هم اکنون بالغ بر 15% از جمعیت فعال کشورمان از بیکاری رنج می برند. یکی از راههای اشتغالزایی، توجه به صنعت توریسم است که به دلیل اهمیت تجاری آن در اقتصاد کشورها به «صنعت نامرئی» معروف است. از این حیث ایران دارای شرایط ویژه ای است و در زمینه های توریسم فرهنگی (فرهنگ گرا) و توریسم طبیعی(طبیعت گرا) بسیار توانمند است. در این رهگذر عناصر مورفولوژی ساحلی ایران دارای اهمیت و جایگاه خاصی است، به ویژه سواحل جنوبی دریای خزر (با طول 664 کیلومتر) با برخورداری از مواهب طبیعی و ژئومورفولوژیک، توانسته است شایستگی خود را نسبت به سایر خطوط ساحلی ایران به اثبات برساند. این ناحیه به دلیل برخورداری از پتانسیلهایی همچون سواحل پست و ماسه ای (با شیبی ملایم و کمتر از 1%)، تالابها و مردابهای ساحلی (با شرایط اکولوژیکی خاص)، جزایر و شبه جزایر خوش منظر و دیدنی، ترکیب آرمانی کوه و جنگل و دریا، وجود گل فشانها و غیره همراه با سایر جاذبه های تاریخی و فرهنگی، هر ساله پذیرای میلیونها تن گردشگر داخلی و خارجی است. متاسفانه در سالهای اخیر (به ویژه دو دهه اخیر) برخی عوامل طبیعی و انسانی (نظیر بالا آمدن سطح آب دریای خزر و خیزش آب، لای گرفتگی و آلودگی تالابها، تخریب جنگلها و تشدید فرسایش، آلودگیهای نفتی حاصل از بهره برداری میدانهای نفتی خزر، ساخت و سازهای بی رویه و غیرمتمرکز در خط ساحلی و غیره) اکوتوریسم ناحیه را تهدید نموده، به طوری که گاهی اوقات در شرایط بحرانی قرارگرفته است. از این رو برای حفظ و تداوم حیات طبیعی و دستیابی به توسعه پایدار سواحل مورد مطالعه، ضروری است که مسؤولان بی درنگ به فکر چاره باشند، و این موضوع مستلزم به کارگیری راهکارهای علمی و عملی مناسب می باشد
بررسی رفتار باروری و رشد طبیعی جمعیت در استان اصفهان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، در نمونه ای به حجم 2000 خانوار (8958 تن) بر اساس نمونه گیری خوشه ای– تصادفی، در قالب50 خوشه شهری و 50 خوشه روستایی (هر خوشه شامل 20 خانوار) در استان اصفهان انجام شده است. نرخ رشد، مرگ و میر، ترکیب سنی و روشهای تنظیم خانواده و حاملگی های پر خطر و ناخواسته مورد توجه قرار گرفته است.
نتایج به دست آمده نشان می دهد که میزان موالید در مناطق شهری و روستایی، 4/17 و 76/16 در هزار بوده، با احتساب مرگ و میرخام، رشد طبیعی در مناطق شهری و روستایی استان 1/13 و 8/12 در هزار می باشد. ترکیب جمعیتی استان نشان می دهد که گروههای سنی 19-5 سال بیشترین حجم جمعیتی را نسبت به گروههای دیگر دارند، که لازم است پیش بینی های مؤثر در رفع نیازهای قبل و پس از ازدواج این جوانان در نظر گرفته شود
بررسی وضعیت سازمان فضایی و راهبردهای توسعه در استان خراسان
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر، به منظور تدوین سازمان فضایی استان خراسان جهت شناسایی وضعیت عدم تعادل منطقه ای، همچنین ارائه راهبردهایی برای بهبود وضع موجود، انجام شده است. ساختار فضایی استان تحت تاثیر عوامل محیط طبیعی، سیاستگذاریهای استقرار جمعیت، فعالیت و زیرساختهای تولیدی است. این وضعیت موجب بروز عدم تعادل شدید در منطقه و تخریب منابع پایه توسعه گردیده است. قطبها، محورها و کانونهای اصلی فعالیت تا حدودی منطبق بر قابلیتهای محیط طبیعی است. اقدامات و سرمایه گذاریهای انجام شده در ایجاد زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی، همچنین ملاحظات سیاسی و امنیتی نیز در این امر تاثیر زیادی داشته است. به منظور حرکت به سمت توسعه پایدار منطقه و کاهش عدم تعادلهای باید ساختارهای محیطی، اقتصادی و اجتماعی آن مورد بازسازی قرار گیرد. تقسیم استان در سال جاری نه تنها نابرابری موجود در منطقه را کاهش نداد، بلکه وضعیت نابرابریهای بین استانی را در سطح کشور گسترش داد. لذا منطقه بندی جدیدی به منظور کاهش پیامدهای منطقه ای ارائه شده است.
بررسی و تحلیل شاخص های کمی و کیفی مسکن در شهر تفت و برنامه ریزی آتی آن
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، ابتدا شاخص های کمی و کیفی مسکن شهر تفت بررسی شد. سپس وضعیت مسکن آن در مقایسه با سایر مناطق شهری استان و دیگر نقاط کشور، مشخص گردید. نتایج بررسی ها نشان داد که وضعیت مسکن شهر تفت طی سالهای 75-1355 روند رو به رشدی دارد و از لحاظ کمی شرایط بهتری نسبت به سایر مناطق شهری داشته است، اما از نظر کیفی در مرتبه پایینتری قرار گرفته است.
در بخش بعدی، پس از پیش بینی جمعیت شهر تفت تا سال 1405، با نرم افزار “People”، نیازهای مسکن (توسط الگوی خام) و تقاضا برای آن (با مدل لوژستیک) در نیم قرن آینده مشخص شد. بر اساس این برآورد، 4356 واحد مسکونی جدید مورد نیاز می باشد، اما تقاضا برای مسکن در این دوره تنها 3800 واحد مسکونی است، که 2/83 درصد نیازها را برآورده می کند. با توجه به توان موجود شهر (در صورت افزایش دو برابری تراکم در واحدهای مسکونی) می توان 6/52 درصد کل نیاز و 3/63 درصد از تقاضا را تامین نمود. توسعه متراکم با مساکن کوتاه مرتبه می تواند الگوی مطلوبی برای توسعه پایدار شهر تفت با شد.
بررسی اثرات خشکسالی در جامعه عشایری استان سیستان و بلوچستان و راههای مقابله با آن
حوزه های تخصصی:
خشکسالی عبارت است از کاهش غیر منتظره بارش درفاصله زمانی معین، به گونه ای که به دلیل این کاهش نوعی از سازش سیستمهای حیاتی منطقه در معرض نابودی قرار گیرد، از آنجا که کوچ نشینی و معیشت وابسته به آن، نوعی سازش فرهنگی انسان با محیط به شمار می رود، پدیده خشکسالی به دلیل ماهیت بر هم زننده تعادل و سازش سیستمها، معیشت مبتنی بر کوچ را به طور جدی به چالش می کشاند. از سال 1377 متاسفانه بخشهای وسیعی از ایران، از جمله استان سیستان و بلوچستان با خشکسالی روبرو شده اند، این درحالی است که بر اساس نتایج سرشماری عشایر کوچنده در سال 1377، عشایر استان حدود 5 درصد جمعیت کل استان و 6/9 درصد خانواده های عشایر کشور را شامل شده و از این حیث چهارمین استان عشایرنشین کشور به شمار می رود. با توجه به استمرار پدیده خشکسالی در سالهای بعد، که هنوز هم ادامه دارد، نه تنها بخش قابل توجهی از مراتع به عنوان مهمترین منبع تامین علوفه دامی از بین رفته است، بلکه دام، که اساس اقتصاد زندگی عشایر را تشکیل می دهد، نیز خسارت جبران ناپذیری دیده و به تبع آن فرآورده های آن نیز کاهش یافته و یا از بین رفته است. البته در طول این سالها از سوی اداره کل امور عشایری و دیگر دستگاههای ذی ربط استان، اقداماتی صورت گرفته که تا حدودی مؤثر بوده است. نوشتار حاضر به اثرات خشکسالی در امور دامی و فرآورده های آن در سطح استان و اقدامات انجام شده از سوی اداره عشایری می پردازد.
شناخت دانش کشاورزی بومی زنان روستایی با تاکید بر تحلیل جنسیتی (نمونه شهرستان نیشابور)
حوزه های تخصصی:
دانش بومی، تا دهه 1970، یادآور مفاهیم «واپسگرایی» و«ایستایی» در ذهن ها بود، که ناشی از افکار و رویکردهای کلاسیک توسعه، به ویژه نوسازی، و رهیافتهای انتقال فن آوری به کشورهای درحال توسعه بوده است. با بروز مشکلات اقتصادی واجتماعی و زیست محیطی ناشی از کاربرد تکنولوژیهای نامناسب، به تدریج تغییراتی در پارادایم نوسازی ایجاد گردید. در نتیجه تحولات شگرفی در نوع نگرش به دانش بومی ایجاد شد. تحت تاثیر این تحولات، فرهنگها، دانش ها، ظرفیت ها و مهارتهای بومیان با ارزش شناخته شد و به عنوان تکمیل کننده دانش علمی در برنامه ریزیهای توسعه ای و مشارکتی، مورد توجه و تاکید متخصِصان قرار گرفت.
با این وجود، هنوز ابعاد «جنسیتی» دانش بومی کمتر مورد توجه قرار گرفته و تحقیقات اندکی در زمینه شناخت ماهیت و سهم دانش بومی زنان درزمینه های تولید وجود دارد. براساس نظریه تفاوتهای جنسیتی زنان ومردان دارای دانش ها و مهارتهای متفاوتی درتولید دارند که به نقش ها و وظایف متفاوت آنها، مربوط است. آن گونه که نتایج این تحقیق نشان می دهد، زنان روستایی شهرستان جامعه نمونه، از دانش کشاورزی بومی غنی برخوردارند و میزان دانش آنها در مراحل مختلف تولید متفاوت است، به گونه ای که بیشترین دانش آنها با میانگین نمره 2/16 به دانش «کاشت» وکمترین آن به عملیات «نگهداری و فرآوری» با میانگین نمره 3/13، مربوط می شود. آگاهی از این دانش ها، می تواند در برنامه های توسعه ای مؤثر بوده و راه مناسبی برای تعدیل نابرابریهای اجتماعی- اقتصادی نهفته در سیاست گذاریها و طرحهای توسعه باشد.
پهنه بندی فرسایش در حوضه آبخیز داورزن با استفاده از الگوهای منطق فازی
حوزه های تخصصی:
پدیده فرسایش همواره به عنوان یکی از مهمترین عوامل هدردهنده منابع ارضی به شمار می رود. با توجه به روند افزایش فرسایش خاک در حوضه های آبخیز، استفاده از روشها و تکنیکهای دقیقتر برای مطالعه و ارزشیابی فرآیند تخریب و فرسایش با هدف حفاظت منابع آب و خاک ضروری می نماید. منطقه مورد مطالعه حوضه آبخیز داورزن در شهرستان سبزوار است. پدیده فرسایش در این حوضه، در سالهای اخیر روند افزایشی و چشمگیری داشته است. در این پژوهش، ضمن شناسایی عوامل مؤثر بر فرسایش حوضه، به منظور ارزیابی دقیق درجه تاثیرگذاری هریک از عوامل بر پدیده مزبور، از الگوی منطق فازی برای پهنه بندی خطر فرسایش استفاده شده است.الگوی مذکور به دلیل درنظر گرفتن محدوده ای از احتمالات به جای اختصاص به یک عدد قطعی برای وزن دهی به عوامل، می تواند تجزیه و تحلیل دقیقتری را از نقش عوامل طبیعی و انسانی ارائه نماید. برای افزایش میزان دقت محاسبات و سرعت پردازش اطلاعات و تلفیق لایه های اطلاعاتی، از سیستم اطلاعات جغرافیایی در قالب نرم افزار الویس استفاده شده است. سپس با بهره گیری از قواعد و ترکیب توابع عضویت فازی و کاربرد عملکردهای جمع جبری فازی، ضرب جبری فازی و فازی گاما با توابع 2/0، 5/0، 8/0 اقدام به آزمون آنها با توجه به شرایط منطقه برای مشخص نمودن مناسبترین روش برای پهنه بندی خطر فرسایش گردیده است. نتایج نشان می دهد که اپراتور 5/0 در الگوی فازی گاما، بهترین پهنه بندی را در حوضه داورزن ارائه داده است.
کاربرد Metadata (GIS) در مدیریت یکپارچه نواحی ساحلی
حوزه های تخصصی:
مناطق ساحلی سراسر جهان، به دلیل وجود منابع غنی و توانهای طبیعی منحصر به فرد، مورد توجه بشر قرار گرفته است، به طوری که توانسته اند، جمعیت بیشتری را جذب کنند. فشار جمعیت بر سواحل و استفاده بیش از حد از منابع آن، مسائل و مشکلات زیادی را در نواحی ساحلی ایجاد نموده و روند توسعه پایدار را با بحرانهای زیست محیطی روبرو ساخته است.
سیستمهای اطلاعات جغرافیایی، GIS، در مدیریت یکپارچه نواحی ساحلی، می تواند حضوری پویا داشته باشد. اولین نقش GIS در مدیریت ساحلی، ساماندهی صحیح اطلاعات است. کاربرد GIS با ایجاد ساختار پایدار برای داده هایی که در ماهیت، مقیاس، شکل و موضوع آنها تفاوتهای اساسی وجود دارد، شروع می شود و با حفاظت، به هنگام سازی، انتشار و توسعه پایگاه اطلاعات، ادامه می یابد: و به عبارت دیگر، حیات ICZM با حضور GIS شکل می گیرد و با کمک آن تداوم می یابد و توسعه آن در گرو پیشرفت GIS است. با پیشرفتهای اخیر WebGIS ، امکان به اشتراک گذاردن داده های جغرافیایی از طریق طراحی و تاًلیف متادیتا فراهم شده است و مدیریت یکپارچه نواحی ساحلی ابعاد وسیعتری یافته است.
در این پژوهش، خورموسی به عنوان یک عارضه جغرافیایی در ساحل خلیج فارس انتخاب شده و بانک داده آن در محیط GIS ایجاد گردیده است. سپس متادیتای آن با الگوی استاندارد FDGC و ISO طراحی شده و در محیط وب قرار گرفته است. نتایج به دست آمده ضرورت ایجاد استاندارد ویژه ای برای طراحی متادیتا در سواحل کشور را تایید می کند، که اولاً با بانک داده جغرافیایی ملی کشور هماهنگ باشد، ثانیاً بر مبنای اصول تخصصی مدیریت سواحل شکل گرفته باشد. در این نوشتار الگویی برای استاندارد سازی داده های جغرافیایی سواحل به منظور مدیریت یکپارچه نواحی ساحلی ارائه شده است
مراکز شهری و گتوهای قومی: ( مطالعه موردی، کولی های شهر سبزوار
حوزه های تخصصی:
مطالعه بخشهای مرکزی شهرهای ایران، نشان می دهد که گتو های قومی به صورت یک واحد متشکل در برخی از این شهرها شکل گرفته اند. از جمله این گتوها، کولی های ساکن در حاشیه بخش مرکزی شهر سبزوار می باشد. این محله، به لحاظ کالبدی و بافت اجتماعی و فرهنگی، یکی از معضلات شهر سبزوار است.
مطالعه بخش مرکزی سبزوار، شناخت زیر ساختهای فرهنگی، قومی و اقتصادی محله کوی گلستان، به عنوان یک گتوی قومی در بافت قدیم سبزوار، و کشف روابط بین متغیرهای جمعیتی، اجتماعی و اقتصادی، برای بهسازی و بازسازی محلات، از اهداف این تحقیق به شماره می رود.
کولی ها گروهی کوچ نشین اند که بر اساس وضعیت محل، دارای کوچ و حرکات متقابل اند. سطح سواد و میزان آموزش در میان کولیهای سبزوار بسیار پایین است. همچنین، بیش از پنجاه درصد مساکن این محله با مشکلات شدید بهداشتی روبرو هستند. مهاجرتهای فصلی نقش مهمی در زندگی کولیها دارد. نتایج این تحقیق براهمیت جنبه های اجتماعی مهاجرت کولی ها تاکید دارد. از ویژگیهای برجسته کوی گلستان آمیخته شدن نقش سکونتگاهی و کارکرد تجاری می باشد. آزمونهای آماری اثبات می کنند که به احتمال بسیار زیاد، دو متغیر وضعیت اقتصادی و بافت و استحکام مساکن ساکنان در محله، به هم وابسته اند. این تحقیق نشان می دهد که مشکلات بهداشتی مساکن، یک مشکل عمومی محله است و شرایط اقتصادی خانوارها در آن چندان تاثیر ندارد.
وابستگیهای قومی و خویشاوندی، از مهمترین دلایل اسکان ساکنان در محله می باشد. مسائلی چون جرم و مشکلات خانوادگی از اهمیت بسیار کمی برخوردار است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که یکی از علل اساسی پیدایش و استمرار کوی گلستان در مرکز شهر، سهولت دسترسی به بازار کار و اشتغال در بخش غیر رسمی است. لذا جابجایی آنها به معنای دور کردن آنها از مکان کار است. همچنین از آثار منفی جابه جایی ساکنان کوی گلستان، متلاشی شدن شبکه ها و ارتباطات اجتماعی محله مذکور می باشد، که به آنها کمک می کند از عهده شرایط مشکل و سخت زندگی برآیند.