فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۰۶۱ تا ۴٬۰۸۰ مورد از کل ۶٬۲۹۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
امروزه گردشگری به عنوان یک صنعت پر درآمد در سطح دنیا شناخته می شود. بازار جذب گردشگر در حال حاضر به صورت بازار رقابت پذیری در آمده و فراهم آوردن تسهیلات مورد نیاز گردشگران و بهبود امکانات برای آن ها در این میان از اهمیت بالایی برخوردار است.از جمله تسهیلات مورد نیاز گردشگران، خدمات حمل ونقل در جهت آسان سازی رسیدن آنها به مقاصد گردشگری است. جابجایی گردشگران در مقیاس انبوه موجب افزایش فشار به شبکه های ارتباطی شده و به ازدحام ترافیکی و عواقب آن دامن می زند. شناسایی الگوی جابجایی گردشگری می تواند در انتخاب راهبردهای بازاریابی مناسب به متولیان و شرکت های خدمات گردشگری موثر واقع شود. امکانات مناسب جابجایی باعث تقویت ارتباط گردشگران با جامعه محلی و موجب استفاده مؤثر آنها از فرصت های پیش رو می شود. با توجه به توان گردشگری کلانشهر شیراز، پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوهای رفتاری گردشگر ها در انتخاب نحوه جابجایی و شناسایی عوامل مؤثر بر آن صورت گرفته است.در این راستا، داده های اولیه از طریق تکمیل پرسشنامه(n=100)جمع آوری شده و مورد تجزیه و تحلیل توصیفی و تحلیلی قرار گرفته اند. با بهره گیری از تحلیل همبستگی و مدل رگرسیون لجستیک اسمی چند وجهی مشخص گردید که عواملی همچون نوع سفر،چگونگی دسترسی به جاذبه های گردشگری، کیفیت راه ها، امنیت، ایمنی، وقت شناسی، تعداد همراهان، فاصله، ستاره هتل، آشنایی با زبان فارسی و هزینه سفر مهمترین عوامل تأثیر گزار بر انتخاب شیوه جابجایی توسط گردشگران هستند.
تحلیل فضایی توسعه منطقه ای استان کرمانشاه با استفاده از مدل های تصمیم گیری چند معیاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی منطقه ای با هدف توسعه و کاهش نابرابری های منطقه ای، از موضوعات مهم در کشورهای در حال توسعه محسوب می شود. لازمه برنامه ریزی منطقه ای، شناسایی جایگاه مناطق نسبت به یکدیگر به لحاظ توسعه است. هدف از این پژوهش بررسی و سنجش میزان برخورداری شهرستان های استان کرمانشاه از شاخص های توسعه به منظور دستیابی به میزان نابرابری های ناحیه ای در استان مذکور است. جامعه آماری پژوهش را شهرستان های استان کرمانشاه تشکیل می دهد. با توجه به مؤلفه های مورد بررسی رویکرد حاکم بر این پژوهش «توصیفی- تحلیلی» است. این پژوهش سعی دارد با استفاده از 61 شاخص بر پایه سالنامه آماری سال 1390 و با بهره گیری از سه مدل VIKOR، ELECTRE، SAW و ادغام نتایج با تکنیک کپلند، سطح بندی و میزان نابرابری های موجود را در میان شهرستان های استان کرمانشاه تعیین نماید. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که پراکنش سطوح توسعه نامتعادل بوده و بین شهرستان های استان از نظر میزان توسعه یافتگی نابرابری و شکاف زیادی وجود دارد و این تفاوت و نابرابری در بخش های مختلف زیربنایی-زیرساختی، اقتصادی، بهداشتی –درمانی، فرهنگی، آموزشی، بهزیستی –اجتماعی می باشد. به طوری که بر اساس نتایج حاصل از مدل کپلند، از مجموعه شهرستان های استان کرمانشاه فقط شهرستان سرپل ذهاب در طبقه توسعه یافته و بقیه در طبقه نیمه توسعه یافته و محروم قرار گرفتند. برای کاهش میزان نابرابری های توسعه یافتگی در استان بر اساس یافته های پژوهش پیشنهاد می شود که توزیع شاخص های بهداشتی، آموزشی و شاخص های زیرساختی بایستی به سمت رشد متوازن هدایت شوند و در این میان بر شاخص های زیرساختی بیشتر از شاخص های دیگر تأکید شود.
رهیافتی انتقادی بر تبارشناسی جنسیت زدگی شهر در رویکردهای فمنیستی با تاکید بر ارتقاء جایگاه زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۱
۴۸-۲۹
حوزه های تخصصی:
امروزه مباحث مربوط به حضور اقشار اجتماعی در فضاهای شهری و برخورداری از تعاملات شهروندی که از ابعاد اساسی توسعه انسانی پایدار بشمار می رود، از مقولات مهم مدیریت شهری بوده که تاثیرات خود را در مداخلات معطوف به مساله در نظام برنامه ریزی و جامعه شناسی شهری داشته است. از سویی دیگر، رویکردهای فمنیستی به شهر و جنسیت زدگی فضاهای شهر، نیازمند بررسی ابعاد و مولفه های مربوط به خود در حوزه نظری است که در این مقاله موردنظر قرار گرفته است. روش تحقیق مقاله توصیفی و تحلیلی است که از ابزار گردآوری مشتمل بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی استفاده شده است. در پایان ضمن اشاره به انواع رویکردها، گرایشها، نظریه های فمنیستی شهر، به تحلیل و نقد آنها پرداخته شده و در راستای ارتقاء حضور زنان در فضاهای شهری و تحقق موانع موجود برای رفع این ابعاد جنسیت زدگی فضایی، راهکارها و پیشنهاداتی مورد اشاره قرار داده شده است.
بررسی تأثیر ساختار کالبدی بر رفتار فضایی بهره بران با رویکرد روان شناسی محیط (مطالعه موردی: پایانه مسافربری استان همدان)
حوزه های تخصصی:
با توسعه جوامع انسانی، توجه معماران، طراحان و برنامه ریزان به کیفیت فضا و ساختار کالبدی آن افزایش یافته و نقش طراحی به عنوان ابزاری در جهت شکل دادن به محیط زندگی و پاسخ گویی به توقعات و نیازهای انسان، اهمیت بیشتری یافته است. رفتار فضایی فرد، در محیط جغرافیایی که در آن زندگی می کند، متأثر از عناصر تشکیل دهنده محیط و ساختار کالبدی پیرامون او، بر پایه ی ویژگی های روان شناختی، شخصیتی، فرهنگی و اجتماعی شخص بوده، که در فضا رخ می دهد. ساختار کالبدی محیط، فرصت های متعددی را برای بروز رفتار فضایی افراد ایجاد می کند. مکان پایدار به عنوان محیط ایده آل و پاسخده، نشانگر میزان کیفیت محیط بوده و به نسبتی که قابلیت های عرضه شده در محیط بیشتر باشد، افراد بر اساس فرایندهای ادراک- شناخت و انگیزش های درونی، ارتباط مؤثرتری با محیط برقرار می کنند. درواقع ساختار کالبدی، مجموعه ایست متشکل از فضاها و عناصر فرعی که در کنار یکدیگر عنصر اصلی و کلیت طرح را شکل می دهند. این عناصر شامل: فضاهای داخلی، خارجی، مکان یابی، چیدمان و غیره است که متغیر های فیزیکی همچون صدا و نور رفتار فضایی فرد را در محیط تحت تأثیر قرار می دهد. پژوهش موجود، محصول مطالعه چندین منبع و مرجع هماهنگ با موضوع (روش کتابخانه ای) و میدانی (مشاهده عینی-مصاحبه دقیق) بوده و هدف از ارائه این مقاله، بررسی عوامل و مؤلفه های کالبدی مؤثر بر رفتار فضایی و تبیین راهکارهای مناسب در جهت بهبود کیفیتی، در ساختار کالبدی محیط فیزیکی است. در این پژوهش پایانه مسافربری استان همدان، به عنوان نمونه موردی، انتخاب شده است.
تدوین اصول و معیارهای حضور نابینایان در فضای شهری (نمونه موردی: منطقه 22 شهرداری تهران)
حوزه های تخصصی:
شهر مطلوب شهری است که شبکه های شهری، اجتماعی، فرهنگی و ارتباطی آن برای همه شهروندان، از هر نوع و طیفی تعریف شده باشد و هیچ کس با هیچ ویژگی خاص خارج از دایره شهر قرار نگیرد. افراد معلول نیز از این قاعده مستثنی نیستند و محیط شهری باید به گونه ای طراحی و مناسب سازی گردد، تا ایشان بتوانند به راحتی از آن استفاده نمایند. عدم حضور انسان معلول در محیط موجب دوری درصدی از افراد جامعه از حوزه طبیعی فعالیت ها و عدم امکان مشارکت درروند طبیعی زندگی شهری است و درنتیجه این افراد مصرف کننده محسوب شده و بر نرخ سرباری جامعه می افزایند، این امر نمودی از یک جامعه ناسالم بوده و به عدم تعادل منجر خواهد شد. شناخت و ایجاد شرایط مناسب و استفاده از مواهب و امکانات زندگی مدنی برای کسانی که در شهر زندگی می کنند، از وظایف کارشناسان حیطه شهرسازی می باشد. هدف اصلی این پژوهش پرداختن به مبانی احساس و ادراک فرد نابینا و چگونگی ارتباط وی با محیط پیرامون و درنتیجه ارائه راهکارهای کیفی طراحی محیط به منظور افزایش حضور پذیری نابینایان در فضاهای شهری و نیز تدوین استانداردها و ضوابط محیطی به منظور ایجاد سازگاری محیطی به جهت بهره برداری آن ها می باشد. در تحقیق حاضر در ابتدا، موضوع ادراک انسان از محیط موردبررسی قرار گرفت و به طورکلی به شناخت محیط، ارتباط انسان با فضای پیرامون و سیستم های ادراکی انسان پرداخته شد. پس ازآن با توجه به آسیب پذیر بودن سیستم های ادراکی، موضوع نابینایی به عنوان یک آسیب سیستم ادراکی؛ تعاریف و تاریخچه نابینایی و همچنین آشنایی با موقعیت نابینایان موردبررسی قرار گرفت. سپس به چگونگی ادراک فرد نابینا از محیط و چگونگی شکل گیری فضا برای نابینا پرداخته و در ادامه ادراک شنیداری، مبحث سویابی پژواکی و موضوع حرکت و جهت یابی مطرح می گردد، در انتها با توجه به آگاهی و شناخت کاملی که نسبت به فرد نابینا، نیازها و ارتباط وی با محیط پیداکرده ایم به راهکارهایی جهت تسهیل ارتباط وی با محیط می پردازیم که می تواند به صورت اصول و مبانی طراحی در اختیار متخصصین طراحی قرار گیرد. نوع تحقیق توصیفی است و محصول نهایی پژوهش ارائه راهکارهای کیفی و کمی طراحی محیط عام شهری با تکیه بر تمام حواس و نیز تدوین اصول و ضوابط حضور نابینایان در فضای شهری می باشد.
شناسایی و تدوین استراتژی های مؤثر مدیریت استراتژیک توسعه شهری شهرستان رامسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۴۰
۴۱۶-۳۹۷
حوزه های تخصصی:
پژوهش در زمینه شناسایی و تدوین استراتژی های مؤثر مدیریت استراتژیک توسعه شهری شهرستان رامسر در سال 93-1392 انجام شده است. پژوهش در چارچوب توصیفی- تحلیلی مبتنی بر سنجش نظرات70 نفر از خبرگان و افراد مدیریت شهری و دانشگاهی صورت گرفته است. اطلاعات از طریق پرسشنامه خود ساخته و بارگزاره های مطابق با تکنیک SWOT جمع آوری گردیده است. شناسایی استراتژی های مؤثر در هفت مرحله با شناساسس از عوامل چهار گانه عوامل محیطی خارجی و داخلی برآورد گردیده و سرانجام استراتژی های مدیریت توسعه شهری رامسر در قالب استراتژی های SO، WO، ST، WT شناسایی و در جداول خاص و با اولویت معرفی و پیشنهاد گردید.
میزان سنجی عدالت فضایی در چارچوب نظریه شهر عدالت محور؛ موردپژوهی: مناطق 22 گانه شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۸
۴۲۳-۳۹۱
حوزه های تخصصی:
امروزه مفهوم عدالت به مثابه امری اساسی در فرآیند برنامه ریزی شهری و مدیریت مناطق کلانشهری مورد توجه قرار گرفته است که پیدایش مفاهیمی مانند شهر عدالت محور، عدالت فضایی و عدالت اجتماعی و موارد مشابه نشان از این امر دارد. در هرحال، پرداختن به این مفهوم و ترسیم چشم انداز و تدوین سیاستها و تخصیص برنامه های اقدام در این رابطه امری کاملاً ضروری بنظر می رسد که هدف این تحقیق را به خود اختصاص داده است. روش تحقیق این پژوهش در مرحله مبانی نظری، توصیفی و تحلیلی و در مرحله بیان یافته ها، تحلیل ثانویه بوده است که از ابزار گردآوری داده ها منطبق بر مجموعه گزارش ها و آمارهای مرکز آمار ایران و شهرداری تهران در حوزه مناطق 22 گانه شهرداری بهره برده است. در ادامه مفهوم عدالت در 4 مولفه: «تأمین منصفانه مسکن، تأمین دسترسی کافی به خدمات، تأمین امکانات (فرصت) برای همه و انصاف در تقسیم منابع»، مورد سنجش قرار گرفته و در پایان ضمن بیان وضعیت مناطق 22 گانه در مقایسه با هم، راهکارهایی چند در رابطه با تحقق شهر عدالت محور مورد اشاره قرار گرفته است.
Evaluating role of class in neighborhood management based on good urban governance indicators (Case study: the neighborhoods of Tehran)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Everyone acknowledges the fact that good management is one of the necessary and sufficient conditions for urban development programs. The theoretical pattern of urban governance that is in Endeavour to configure the best ways of urban management refers to a process that decisions and power enforcement take shape in it and is a place that the government, citizens and the private organizations interact with each other. Since the city of Tehran has different classes (affluent and poor), so it is expected that urban governance indicators be executed by the same way in the management of neighborhoods. In this respect, this paper examines the state of neighborhood management in three neighborhoods such as affluent (Velenjak), medium (Alestom), poor (Ismail Abad) neighborhoods in Tehran, to be good indicators of eight urban governance. The type of this research is descriptive- analytical and assessment and questioning tools from the group of experts. The sample size is equal to 60 questionnaires (three groups of 20 people in affluent, average and poor neighborhoods).the method of Sampling was also simple random sampling. The derived data were analyzed in SPSS software using MANOVA statistical tests, One-way ANOVA analysis within groups, post hoc LSD test and single-sample T-test. The results show that the factor of class is not affecting the good urban governance and we haven&rsquot found any significant difference among different classes of neighborhoods. The results also show that Alestom neighborhood in respect of good governance indicators is in rather medium condition, in the Velenjak neighborhood, participation, fairness and transparency indicators are low and the other indicators has been reported as moderate and, ultimately, in Ismail Abad neighborhood, all indicators except indicator of consensus (consensus) are low.
بررسی تغییرات فضای سبز با مدل مارکوف و شاخص NDVI و تبیین راهبردها با مدل SWOT مطالعه موردی: منا طق 18 ، 19 و 21 شهرداری تهران
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این مطالعه بررسی ویژگیهای کمی و کیفی فضای سبز در مناطق 18 ، 19و21 شهرداری تهران بوده است. در این تحقیق با استفاده از تصاویر ماهواره لندست5 در سالهای1991 ، 2000 و 2010، نقشه تراکم فضای سبز با استفاده از شاخص ان دی وی آی تهیه شده است. همچنین برای پیش بینی روند تغییرات فضای سبز در آینده از مدل زنجیره ای مارکوف استفاده شد. نتایج نشان میدهند بیشترین تغییر کاربریها مربوط به تغییر کاربری فضای سبز به اراضی شهری بوده است. بنابراین می توان چنین ادعا کرد که توسعه شهرنشینی در مناطق مورد مطالعه منجر به از بین رفتن فضای سبز و راضی کشاورزی شده است و کمترین احتمال در رابطه با تغییر سایر کاربریها بوده است. از مقایسه نتایج احتمال تغییر کاربریها با تقسیم بندی ان دی وی آی مشخص میشود که طی سالهای 1991 تا 2010 ، 12.5 هکتار به وسعت اراضی شهری اضافه شده که این امر باعث کاهش فضای سبز مناطق مورد مطالعه شده است. در این تحقیق جهت مدیریت فضای سبز مناطق مورد مطالعه از فنون مدیریت استراتژیک و برای ارزیابی عوامل داخلی و خارجی تاثیرگذار از ماتریس سوات استفاده شد. با توجه به امتیاز به دست آمده از عوامل داخلی(2.89) و خارجی(3.23) میتوان نتیجه گرفت که وضعیت فضای سبز مناطق مورد مطالعه در حالت تهاجمی قرار دارد. در چنین شرایطی مناطق میبایست راهبردهای"" قدرت _ فرصت""را در پیش بگیرند. بازنگری در طرح تفصیلی شهر تهران و ارائه الزامات قانونی سختگیرانه تر از جمله راهبردهای پیشنهادی در این تحقیق است.
پیش بینی میزان درآمد حاصل از دریافت عوارض شهری شهرداری ها با استفاده از مدل شبکه عصبی (مطالعه موردی: شهر زابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اداره ﻣﻄﻠﻮب ﺷﻬﺮﻫﺎ و اراﺋﻪ ﺧﺪﻣﺎت ﻣﻨﺎﺳﺐ و ﮐﻨﺘﺮل و ﻫﺪاﯾﺖ ﭘﺮوژه ﻫﺎی ﻋﻤﺮاﻧﯽ، ﻋﻼوه ﺑﺮ اﻋﻤﺎل ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﺻﺤﯿﺢ، ﻣﺴﺘﻠﺰم اﻋﺘﺒﺎرات و درآﻣﺪﻫﺎی ﮐﺎﻓﯽ و ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺻﺤﯿﺢ آن ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ عوارض از مهم ترین منابع بهینه شهرداری ها در کشورهای پیشرفته جهان است که بابت اداره شهر از درآمدها، اموال، دارایی و مصرف اشخاص حقیقی و حقوقی دریافت می گردد و صرف خدمات شهری می شود. شهرداری ها عمده هزینه های ارائه خدمات خود را از محل دریافت عوارض مختلف از شهروندان تامین می نمایند، در این راستا شهرداری ها به دنبال ایجاد منابع درآمدی پایدار هستند. اهمیت عوارض شهری تا بدان حد است که امروزه به عنوان یکی از درآمدهای شهرداری ها مورد توجه قرار می گیرد،که نقش محوری در جهت بالا بردن کیفیت زندگی در محیط های شهری و ارائه خدمات عمومی ایفا می کند. از آﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎری از ﻣﺸﮑﻼت ﺷﻬﺮﻫﺎی ﮐﺸﻮر رﯾﺸﻪ در ﻧﻈﺎم ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ درآﻣﺪ و ﻫﺰﯾﻨﻪ آﻧﻬﺎ دارد بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر پیش بینی میزان درآمد حاصل از عوارض پرداختی به شهرداری ها است که به صورت موردی شهر زابل مورد بررسی قرار می گیرد. روش به کار گرفته شده در این پژوهش مدل شبکه عصبی از نوع پیش خور (MFNN) با الگوریتم پس انتشار خطا (BP) است که داده ها در این مدل آموزش دیده اند تا در جهت پیش بینی میزان درآمد شهرداری زابل مورد استفاده قرار بگیرند. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که میزان عوارض دریافتی توسط شهرداری زابل روند رو به رشدی را در پی داشته و طبق پیش بینی انجام شده توسط مدل شبکه عصبیANN)) 6945416783میلیارد ریال شهرداری زابل در آذر ماه سال 92 از طریق دریافت عوارض درآمد کسب خواهد کرد.
بررسی تطبیقی نقش بهره برداران در مدیریت حریم و بستر رودخانه های فصلی و دایمی استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رودخانه ها سرمایه ای ملی و از منابع آبی مهم کشور در زمینه های کشاورزی، اقتصادی، صنعتی، ترابری، بهداشتی، آشامیدنی و تفریحی هستند و حفاظت از آن ها ضروری است؛ با وجود این، تاکنون پژوهش های اقتصادی و اجتماعی چندانی در این زمینه انجام نشده است. هر نوع دخل و تصرف کمی و کیفی در رودخانه، واکنش های مختلفی را در پی دارد و چنانچه تغییرات ایجادشده در راستای قانونمندی آب و بستر رودخانه نباشند، در گذر زمان مقابله پرخسارت و پرهزینه ای را طلب می کنند. بنابراین، لازم است تمام طرح های شهرسازی و منطقه ای مبتنی بر پایه ای علمی و صحیح مطرح شوند. پژوهش حاضر با روش پیمایشی انجام شد و بهره برداران حاشیه رودخانه های دایمی و فصلی در استان خوزستان، جامعه آماری این طرح را تشکیل دادند. حجم نمونه با فرمول کوکران، 270 نمونه محاسبه و برای بهره برداران حاشیه شش رودخانه در استان خوزستان پرسش نامه تکمیل شد. یافته های پژوهش نشان می دهند که میزان انسجام اجتماعی، مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعی، گرایش به کشاورزی، دلبستگی به زمین کشاورزی حاشیه رودخانه و عوامل اقتصادی ازجمله عوامل مؤثر بر بهره برداران در مدیریت حریم و بستر رودخانه های فصلی و دایمی هستند؛ این عوامل در بهره بردارانی که زمین کشاورزی آن ها در حاشیه رودخانه های دایمی قرار داشت بیشتر از بهره بردارانی بود که زمین کشاورزی آن ها در حاشیه رودخانه های فصلی قرار داشت. گرایش های اجتماعی، اختلاف اساسی بین بهره برداران حاشیه رودخانه های فصلی و دایمی بود که حالت جمعی (شامل انسجام اجتماعی، مشارکت اجتماعی و اعتماد اجتماعی) داشت و در گرایش های فردی (شامل سطح تحصیلات) اختلاف چندانی بین دو نوع بهره برداری وجود نداشت.
تحلیل فضایی مناطق شهری قم به منظور احداث پروژه مسکن اجتماعی با تاکید بر روش تحلیل سلسله مراتبی
حوزه های تخصصی:
مسکن اجتماعی به نوعی خاصی از تامین مسکن اطلاق می شود که اساساً توسط دولت ملّی یا محلی و با هدف خانه دار کردن گروه های کم درآمد صورت می گیرد. شهر قم یکی از شهرهای بزرگ ایران است که با توجه به جمعیت بالای آن نیاز به توجه در بخش مسکن دارد. یکی از مهم ترین عوامل در ایجاد و ساخت پروژه های مسکونی، مکان یابی بهینه آن می باشد. یکی از روش های تصمیم گیری، از طریق وزن دهی به معیارها روش سلسله مراتبی است. با استفاده از این روش، معیارها و زیرمعیارها رتبه بندی شده و گزینه های مناسب برای اتخاب مکان بهینه مشخص می شوند. این پژوهش به صورت کاربردی و به روش توصیفی - تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای صورت گرفته است. معیارها و ریزمعیارهای مؤثر در مکان یابی فضاهای مسکونی معرفی و درخت سلسله مراتبی معیارها ترسیم شده است. این معیارها در قالب پرسشنامه ای تنطیم و در بین کارشناسان شهری و مسکن شهرداری قم توزیع شد و برای محاسبه میانگین وزن های داده شده هر معیار و زیرمعیار، از مقایسه زوجی استفاده شده است. پس از انجام محاسبات مربوطه در فرایند تحلیل سلسله مراتبی، نتایج و خروجی مدل به گونه ای بود که منطقه ۸ مناسب ترین منطقه برای احداث پروژه مسکن اجتماعی تشخیص داده شد. مناطق ۲ و ۳ نیز پس از منطقه ۸ در اولویت های بعدی قرار می گیرند. در همین راستا، مناطق ۵ و ۶ و ۷ نامناسب ترین مناطق در مکان یابی و احداث این پروژه می باشند.
بررسی عملکرد مدیریت شهری در رابطه با مشارکت شهروندان در امور شهری(مورد شهر فسا)
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین آثار مشارکت در فرایند برنامه ریزی و مدیریت شهری می توان به ایجاد علاقه و اعتماد در مردم برای توسعه و پیشرفت، و کاهش تمرکزگرایی اشاره کرد. بنابراین مهم ترین ابزار برای مدیریت شهری موفق، بهره گیری از مشارکت مردم است. برای تقویت و گسترش امر مشارکت مردم در برنامه ریزی، شناخت عوامل مؤثر بر این امر ضروری است. مشارکت در کشور ما پدیده تازه ای نیست اما با رشد شهرنشینی و به تبع آن تغییر الگوی مشارکتی، لزوم بازبینی در این مفهوم و ارایه الگوی مناسب با نیازهای امروزی شهروندان احساس می گردد. شهر فسا با 92020نفر جمعیت در سال 1385از شهرهای پرجمعیت استان فارس است، از مشکلات فراروی مدیریت شهر فسا در خدمات رسانی مناسب به شهروندان که مرتبط با عدم مشارکت فعال شهروندان است را می توان به، کمبود درآمد مدیریت شهری، عدم همکاری برخی از شهروندان در رابطه با پرداخت عوارض به شهرداری و... می توان اشاره کرد. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی عملکرد مدیریت شهر فسا در رابطه با مشارکت شهروندان در امور مربوط به شهر است. در این تحقیق که از نوع کاربردی و توسعه ای است از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی برای پاسخ به سؤالات و ارایه راه حل برای مسأله مورد نظر استفاده شده است. برای گردآوری اطلاعات از دو روش مختلف اسنادی و پیمایشی استفاده شده است. در پژوهش حاضر حاضر جهت بررسی عملکرد مدیریت شهر فسا در رابطه با مشارکت شهروندان در امور مربوط به شهر ابتدا به مطالعه ی ادبیات مربوطه پرداخته شد، پس از شناخت نظریات و الگوهای مختلف، در تحقق عملی مشارکت دو پیش شرط ضروری یعنی: 1-گرایش و تمایل به مشارکت و 2- امکان مشارکت(مدیریت شهری) تشخیص داده شد. در نتیجه تمرکز اصلی بر امکان مشارکت(مدیریت شهری) قرار گرفت. جهت شناسایی و سنجش متغیرهای ضروری نشان دهنده عملکرد مدیریت شهر فسا در رابطه با مشارکت شهروندان در امور مربوط به شهر ده متغیر اصلی تشخیص داده شد. که به صورت پرسشنامه بررسی شد و بر این اساس پرسشنامه شناسایی متغیرهای امکان مشارکت تدوین، اجرا و تجزیه و تحلیل شد. همچنین بمنظور اطمینان از صحت گفتار مسئولین مدیریت شهری مصوبات شورای شهرفسا مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان می دهد. نتایج حاصل از ارزیابی عملکرد مدیریت شهری شهر فسا در رابطه با افزایش مشارکت شهروندان نشان می دهد که مدیریت شهری شهر فسا در این رابطه عملکرد ضعیفی را داشته است، به طوری که نتایج تحلیل داده ها این عملکرد را در حد کم و خیلی کم ارزیابی کرده اند.
تأثیر گرایشات فردی بر شکل گیری الگوهای جابجایی در مناطق شهری (مطالعه موردی: مناطق 4 و 10 شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از مطالعات بمنظور نیل به اهداف حمل و نقل پایدار درون شهری، در جهت بررسی و شناخت عوامل مؤثر بر شکل گیری انواع الگوهای جابجایی تلاش نموده و در این راستا به نتایج تعیین کننده ای مبنی بر وجود ارتباط بین خصوصیات محیط مصنوع، ویژگی های اجتماعی- اقتصادی و رفتار سفر شهروندان رسیده اند. لیکن در این میان آنچه کمتر مورد توجه محققان قرار گرفته است؛ تأثیر عوامل ذهنی همچون گرایشات و تمایلات افراد بر پذیرش و انتخاب شیوه های خاص سفر می باشد. بدین منظور این تحقیق به شناخت ارتباط بین گرایشات افراد ساکن در مناطق شهری و الگوی جابجایی های روزانه آنان پرداخته است. در این مطالعه با استفاده از تحلیل آماری داده های گردآوری شده از دو محدوده مسکونی در شهر شیراز، فرضیه وجود ارتباط بین گرایشات فردی و تعداد سفرهای غیرکاری افراد به مقاصد مختلف با سه شیوه جابجایی (خودرو شخصی، حمل و نقل عمومی و پیاده/ دوچرخه) مورد آزمون قرار گرفته است. نتایج نشان می دهند که گرایشات افراد نسبت به سفر با خودرو، سیاست گذاری های محیطی، کارایی و امنیت سفر در شیوه انجام سفرهای غیرکاری توسط آنان تأثیرگذار بوده است، بطوری که گرایش مثبت در جهت سیاست گذاری های محیطی رابطه معکوسی با تعداد سفرهای غیرکاری انجام شده با خودرو شخصی توسط افراد و در مقابل رابطه مستقیمی با سفرهای پیاده داشته است. همچنین گرایش افراد نسبت به ناکارایی سفرهای شخصی با خودرو تأثیر مثبتی بر تعداد سفرهای انجام شده توسط آنان با استفاده از حمل و نقل عمومی داشته است. از این رو، شناخت گرایشات سفر ساکنین و جهت دهی مناسب به آنها در برنامه ریزی و سیاست گذاری های حمل و نقل، می تواند نقش بسزایی در افزایش سفرهای پایدار درون شهری همچون استفاده از حمل و نقل عمومی و پیاده روی بخصوص در سفرهای غیرکاری و تفریحی داشته باشد.
تحلیل توزیع فضائی کاربری مسکونی از طریق بررسی تراکم های شهری و نقش آن در توسعه پایدار شهر (مطالعه موردی : شهر میاندوآب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سکونت مهم ترین کارکرد شهری است که همواره بیشترین اراضی شهرها را دربرمی گیرد و قلمروهای مهم و متنوعی را در کنار یکدیگر قرار می دهد. نکتة بسیار مهم در مکان گزینی کاربری مسکونی، ضرورت های ارتباطی و زیست محیطی است. در پژوهش حاضر با رویکرد قیاسی و توصیفی- تحلیلی، وضع توزیع فضاهای مسکونی شهر میاندوآب ارزیابی شده و انواع تراکم مانند تراکم خالص مسکونی، تراکم خالص شهری یا تراکم کلی مسکونی، تراکم ناخالص شهری و تراکم ساختمانی مسکونی بررسی می شود. سپس ضمن تحلیل و مقایسة وضعیت کاربری مسکونی شهر میاندوآب و تراکم های شهری با استانداردهای کاربری مسکونی، میزان تراکم و نیاز به زمین با کاربری مسکونی، در مناطق مختلف شهر مشخص می شود. نتایج نشان می دهد میاندوآب، به دلیل مهاجرپذیری بالا و الحاق روستاهای اطراف به محدودة قانونی شهر، تراکم های متفاوتی در مناطق مختلف شهر دارد؛ به طوری که 3/60 درصد سطح شهر، تراکم خالص مسکونی بین 201 تا 250 نفر دارد که نشانة وجود واحدهای مسکونی بزرگ و دارای محوطة باز بیشتر و نیز وجود زمین های خالی بین آن هاست. از نظر تراکم خالص شهری، 86/46 درصد کل سطح شهر، تراکم بین 51 تا 100 نفر دارد که جزء تراکم های بسیار کم برای شهر محسوب می شود. تراکم ناخالص شهری، فقط در بخش کوچکی از شهر (22/3 درصد) زیاد است که بر بافت های قدیمی آن منطبق است، درحالی که بیش از نصف مساحت شهر، تراکم ناخالص کمتر از 50 نفر در هکتار دارد. نتایج نشان می دهد بیشترین تراکم ساختمانی این شهر بین 30 تا 50 درصد است که مهم ترین علت آن، الحاق روستاها به محدودة شهر و وجود فضاهای باز بیشتر در واحدهای مسکونی آن هاست.
تحلیل کاربری سرزمین در بخش مرکزی گیلان با رویکرد اکولوژی سیمای سرزمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وضعیت سیمای سرزمین، یکی از عوامل کلیدی انتخاب محل سکونت و فعالیت و رضایت مندی مردم است. کاربریِ/پوششِ زمین در سال های گذشته به واسطه رشد جمعیت و تغییر نگرش مردم تغییرات زیادی داشته است. این تغییرات در استان گیلان به علت شرایط اقلیمی، مرز دریایی، نرخ به طور نسبی بالای رشد جمعیت، مهاجرپذیری و در نهایت تراکم جمعیت و تراکم ساخت وساز بسیار محسوس و مستمر است. تغییرپوشش سرزمین منجربه ایجاد پهروشدگی، سوراخ شدگی، بریدگی، فرورفتگی، سائیدگی و به همآمیختگی سیما شده است. روند تغییرات محیطی با افزایش پراکنش جوامع انسانی و تسلط بیشتر بر محیط زیست در مقیاس وسیع تر و سرعت بیشتری صورت می گیرد. بنابراین داده های سیمای سرزمین برای مدیریت و برنامه ریزی و برقراری نظم طبیعی پایدار اکوسیستم ها ضروری است. سنجه های سیمای سرزمین به عنوان ابزار کمّی، می تواند خصوصیات ترکیب و پیکره بندی سیمای سرزمین را مشخص کنند.
در این تحقیق، سنجه های توزیع مکانی و ترکیب بندی تکه ها، در سطح کلاس و سیمای سرزمین استفاده شده است. هدف از این مطالعه، بررسی ساختار سیمای سرزمین و تفسیر شرایط موجود منطقه است؛ بنابراین، ابتدا نقشه های پوشش زمین ارائه و طبقه بندی شده اند، آنگاه 16 سنجه، از سنجه های ترکیب و پیکره بندی سیمای سرزمین بر اساس تجربیات و مطالعات پیشین انتخاب و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
نتایج نشان داده است که در اثر دخل و تصرف انسان، ساختار سیمای سرزمین ریزدانه شده ؛ تعداد تکه های انسان ساخت مصنوعی و نیمه طبیعی افزایش یافته و عوامل مزبور منجر به هضم کاربری جنگل و بیشه زار متراکم شده است. اتصال و پیوستگی سیمای سرزمین نیز به واسطه افزایش تکه های کاربری های متنوع، کاهش پیدا کرده و چشم انداز منطقه با هضم تکه های جنگل در میان پوشش های انسان ساخت، به ویژه یکپارچه سازی زمین های کشاورزی دچار تحول شده است.
ساماندهی محلات شهری بر مبنای الزامات پدافند غیرعامل (مطالعه موردی: محلّات ناحیه ی شش منطقه دو شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرها با توجه به اینکه اکثر جمعیت کشور را در خود جای می دهند و غالباً مراکز اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و مراکز حاکمیتی در کشورها می باشند، همواره می بایست آمادگی شان در برابر بحران ها (پدافند غیرعامل) مد نظر متخصصین مربوطه قرار گیرد. ساماندهی شهر در مقیاس محله (بعنوان کوچکترین و مؤثرترین واحد شهری) بر مبنای الزامات پدافند غیر عامل، به منظور مقابله با بحران ها (طبیعی و انسان ساز) و به حداقل رساندن مخاطرات با استفاده از فنون جغرافیا و برنامه ریزی از اهداف این تحقیق است. از اینرو ، محلات ناحیه ی شش از منطقه ی دو شهر تهران بعنوان مطالعه موردی انتخاب و نتایج تحقیق ارائه شد تا بدینوسیله امکان تعمیم بررسی ها و مطالعات مشابه در سایر نواحی شهری فراهم گردد.
پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش تحقیق معیاری - تحلیلی است. مبانی علمی این تحقیق مبتنی بر مفاهیم مدیریت بحران شهری با تأکید بر دانش جغرافیا و برنامه ریزی شهری می باشد. در این تحقیق، پس از شناخت وارزیابی وضع موجود، ابعاد آسیب پذیری محلات در زمان وقوع بحران، نقاط قوت و ضعف، و همچنین تهدیدها و فرصت های هر محله با رویکرد پدافندغیرعامل مورد بررسی قرار گرفته و بر همین اساس نتیجه گیری مربوطه صورت پذیرفته است.گردآوری داده ها بر اساس روش کتابخانه ای و مطالعات میدانی صورت گرفته و از روش مقایسه ای جهت ارائه جمع بندی ها استفاده شده است. در این پژوهش، تکنیک تحلیلی SWOT به منظور تعیین نقاط ضعف و قوت، تهدیدها و فرصت ها، و نیز ارائه راهبردها، سیاست ها و پیشنهاد اقدامات لازم، بکار رفته و نرم افزار ArcGis جهت نمایش و همچنین، تجریه و تحلیل داده های توصیفی مورد استفاده قرارگرفته است. نتایج حاصل از تحقیق، مبین این حقیقت است که توجه به مؤلفه هایی از قبیل ساختار شهر، بافت شهر، فرم شهر، کاربری اراضی شهری و بالاخره، مشارکت های اجتماعی ساکنین هر محله، می تواند ساماندهی محلات شهری را بر اساس الزامات پدافندغیرعامل امکان پذیر سازد.
ارزیابی راهبردی وضعیت تکوین مدیریت یکپارچه کلان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در غیاب مدیریت واحد شهری، تداخل در امور و فعالیت های موازی از توان مدیریتی شهر کاسته و خود مانعی برای سستی یا توقف جریان مدیریت مطلوب می شود. روش تحقیق این پژوهش تلفیقی از روش کمّی و کیفی است و پژوهش براساس مصاحبه های عمیق، مطالعات اسنادی و کمّی سازی عوامل راهبردی انجام شده است. به منظور تعیین موقعیت راهبردی مقصد و اولویت بندی عوامل درونی و بیرونی و تعیین نوع استراتژی های چهارگانه در راستای اهداف از ابزار IEA استفاده شد و در نهایت با استفاده از روش QSPM اولویت های راهبردی تعیین شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که نمره نهایی عوامل داخلی شهر تبریز برابر با ۲۱/۲ است که از نظر عوامل داخلی در ارتباط با مدیریت واحد شهری دچار ضعف است. همچنین نمره نهایی عوامل خارجی نیز در همین راستا برابر با ۱۰/۲ است که نشان از نبود واکنش مناسب مدیریت شهری در ارتباط با فرصت ها و تهدیدها دارد. با توجه به ماتریس عوامل داخلی و خارجی نیز، شهر تبریز از نظر مدیریت واحد شهری موقعیت تدافعی دارد. راهبردهای پیشنهادی، ایجاد سازوکار تحقق مدیریت واحد شهری در قالب اقدام ها، قوانین و تصمیم ها در سطح ارگان ها و سازمان های مرتبط، بهره گیری از تجربیات و راهبردهای کشورهای پیش رو براساس پتانسیل های بومی محلی و در نهایت تقویت جایگاه شوراهای اسلامی و افزایش اختیارات قانونی آن ها به منظور مشارکت هرچه بیشتر شهروندان است.
ارزیابی احساس امنیت در مناطق شهری کرمان با استفاده از مدل کوپراس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امنیت مفهومی اجتماعی است و کاربرد آن نیز به گونه ای مرتبط با جوامع شهری معنی پیدا میکند. بدون احساس امنیت، هیچ فضای شهری عرصه حضور و تعاملات اجتماعی شهروندان نخواهد بود. با گسترش شهرنشینی و ایجاد شرایط خاص زندگی، امن سازی فضاهای شهری به عنوان یکی از ضرورت های اساسی شهرسازی مطرح می شود و برنامه ریزان و طراحان فضاهای اجتماعی، به ویژه شهرها، تلاش میکنند تا با شناسایی عوامل تهدیدکننده امنیت، ایمنی را برای استفادهکنندگان از فضاها فراهم کنند تا علاوه بر ابعاد عینی، بر فرایندهای ذهنی ادراک امنیت نیز تأثیر گذاشته و به آسایش روانی ساکنان کمک کند. در این راستا با توجه به اینکه شهر کرمان به عنوان بزرگ ترین جاذب جمعیت جنوب شرق ایران است، این شهرستان به دلیل وجود مراکز خدماتی در جنوب استان، مهاجرپذیری بودن، رشد سریع جمعیت، گسترش فیزیکی شهر، ناهمگونی و انسجام اجتماعی، در زمینه ارتکاب ناهنجاری و جرایم شهری از آمار بالایی برخوردار است که متأسفانه موجب بروز مشکلات متعدد و تحمیل هزینه های غیر قابل جبران مالی، جانی و روحی بر این منطقه شده است؛ ازاین رو، این مطالعه درصدد است، میزان امنیت شهری در مناطق چهارگانه شهر کرمان را مورد بررسی قرار دهد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی-توسعه ای و روش آن توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش پس از بررسی مبانی نظری مرتبط مؤلفهای «کاربری اراضی، کیفیت معابر، آسایش بصری، آسایش محیطی، تناسب فرم و اندازه فضا، دسترسی به حمل و نقل عمومی، احساس آشفتگی محیطی و نظارت و کنترل محیط» به عنوان شاخص های منظر شهری بر اساس سنجش احساس امنیت شهروندان عمومی به دست آمد. سپس با توزیع 20 پرسش نامه در میان متخصصان، داده های مورد نظر جمع آوری، در ادامه با روش آنتروپی به ارزیابی شاخص های امنیت پرداخته شده و سپس برای تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل کوپراس به رتبهبندی مناطق چهارگانه شهر کرمان پرداخته شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بر اساس شاخصهای هشتگانه ارزیابی؛ منطقه 2 دارای وضعیت مناسب تری نسبت به سایر مناطق دارد و منطقه 3 در وضعیت نامطلوبی به لحاظ امنیت شهری قرار دارد.
سنجش و مقایسه میزان رضایتمندی ساکنان از سیستم سکونتی مطالعه موردی: مناطق 3 و 11 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره پنجم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۷
77 - 92
حوزه های تخصصی:
سنجش رضایتمندی سکونتی، که به عنوان جز مهم کیفیت محیط زندگی افراد شناخته شده، به مثابه ابزاری برای ارزیابی تصمیمات و سیاستگذاری های شهری است تا با مشخص کردن بازخورد آن ها، زمینه ای برای اقدامات و پیشنهادات آینده فراهم نماید. در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر رضایتمندی سکونتی و سنجش میزان آن در دو محله از شهر تهران صورت گرفته است. برای این منظور از طریق بررسی رویکردهای پژوهشگران مختلف مدل عملیاتی سنجش رضایتمندی استخراج گردید، در این مدل معیارهای موثر بر رضایتمندی در پنج دسته معیارهای عینی فرد، عینی محیط، عینی مسکن، ذهنی فرد و ذهنی محیط طبقه بندی شده اند و از طریق روش پیمایشی و تبدیل این معیارها به سوالات پرسشنامه، میزان رضایتمندی محله1 (واقع در منطقه سه) و محله2 (واقع در منطقه 11) با یکدیگر مقایسه شده است. بررسی های صورت گرفته نشان می دهد که در محله1 بیشترین و کمترین میزان رضایتمندی مربوط به معیارهای عینی مسکن و عینی محیط است و در محله2 مربوط به معیارهای ذهنی محیط و ذهنی فرد می باشد و بطور کلی میزان رضایتمندی در محله1 (بین سطح متوسط و راضی) بیشتر از محله2 (بین سطح ناراضی و متوسط) می باشد.