فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۶۲۱ تا ۴٬۶۴۰ مورد از کل ۶٬۲۹۷ مورد.
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
45 - 56
حوزه های تخصصی:
میزان موفقیت فضاهای جمعی به میزان استفاده از آن مکان و حضور انسان وابسته است. انسان به صورت پیوسته با مکان همراه بوده و نوعی تعامل در آن را ایجاد کرده که منجر به شکل گیری روابط اجتماعی و اجتماع پذیری فضای باز جمعی شده است. در دهه های اخیر، بی توجهی به حفظ و ارتقای حیات جمعی در برخی فضاهای باز موجب از بین رفتن اهمیت و نقش فضا شده است. همچنین عدم استفاده از معیارهای فضاهای باز عمومی برای اجتماع پذیری فضاها منجر به خالی و رانده شدن فضاها شده است. از این رو شناخت معیارهای ایجاد کننده و ارتقادهنده اجتماع پذیری در فضاهای باز جمعی به منظور رونق بخشیدن به این گونه فضاها در مقیاس های مختلف ضروری است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر کیفیت فضای باز جمعی محیط های مسکونی و تأثیر آن در ایجاد تعامل بین کاربران و پاسخ به این پرسش که حضور افراد در این فضاها چگونه منجر به اجتماع پذیری فضای باز جمعی و عاملی در جهت موفقیت فضا می شود، انجام شده است. از این رو چهار فضای باز مشترک جمعی در مقیاس مجتمع های سکونتی در منطقه شش شهرداری شهر شیراز انتخاب شد. این پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی به روش پیمایش و با استفاده از ابزار سنجش پرسشنامه صورت گرفته است. حجم نمونه 488 نفر از ساکنان مجتمع مسکونی است. تجزیه تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و با بهره گیری از نرم افزار SPSS انجام شده است. پس از تحلیل و دسته بندی ابعاد در سطح نظریه مکان و استخراج هفت مؤلفه مؤثر بر کیفیت فضاهای جمعی و اجتماع پذیری (که شامل ایمنی و امنیت، انعطاف پذیری، نفوذ پذیری، فعالیت پذیری، تعامل اجتماعی، هویت مکان و ادراک محیط است) در چگونگی برقراری تعامل و ارتباط کاربران محیط چهار نتیجه حاصل گردید. نخست ایجاد آفرینش فضاهایی پویا، دوم ایجاد فضاهای جمعی، سوم پیوستگی و تعامل و چهارم تقویت درک متقابل از رفتارهای محیط کیفیت مکان های باز جمعی را می توان ارتقا بخشید.
عوامل مؤثر بر روند تحول مساکن روستایی در شهرستان ممسنی (نمونه موردی: روستای چمگل)
حوزه های تخصصی:
کانون های روستایی در قامت اولین صورت از اجتماعات انسان های یکجانشین در طی تاریخ و به ویژه از آغاز جنبش مدرنیسم به این سو، فرایندهای تحول و تکامل بسیاری را در عرصه های اقتصادی، اجتماعی و کارکردی خویش تجربه نموده اند. یکی از مهم ترین اینگونه تغییرات، دگرگونی در سیما و کالبد فیزیکی روستاها می باشد؛ که متناسب با شرایط و مقتضیات زمان و مکان و نیز در راستای نحوه ی گذران معیشت و ساختار فرهنگی روستاییان تحول و توسعه عمده ای را پذیرا گشته است. در کشور ما به دنبال انجام دگرگونی های وسیع اجتماعی در دهه چهل و بعد از آن با انقلاب اسلامی 57 و به تبعیت از آن رسوخ شیوه زندگی شهری به نواحی روستایی شاهد تغییرات وسیع در فضای کالبدی و نوع معماری روستاها بوده ایم. در این تحقیق که به شیوه توصیفی- تحلیلی و با رویکرد تاریخ نگاری انجام گرفته است، تلاش است، با انجام مطالعات وسیع میدانی و کتابخانه ای به بررسی و شناخت نوع معماری مساکن و روند تحولات کالبدی نواحی روستایی شهرستان ممسنی با موردشناسی روستای چمگل از آغاز برپایی این روستا تاکنون بپردازد. نتایج تحقیق بیانگر این مطلب می باشد که روستای مورد مطالعه تحت تأثیر عوامل اجتماعی و اقتصادی و نیز متناسب با دوره های زمانی، نوع خاصی از شیوه ی معماری در زمینه ساخت مسکن را تجربه نموده است. در این راستا تحول در شیوه معیشت روستاییان به ویژه افزایش درآمد و قدرت خرید خانوارهای روستایی، افزایش ارتباط روستاییان با شهرهای همجوار و بالأخص ارائه وام نوسازی مسکن از سوی بنیاد مسکن نقش برجسته ای را در تحول مساکن روستای چمگل ایفا نموده اند.
بازشناسی تأثیر عملکرد نورگیرهای سقفی بر معماری خانه های تاریخی کاشان (مطالعه موردی: خانه بروجردی ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۳
۱۰۹-۱۲۴
حوزه های تخصصی:
یکی از دستاوردهای معماری تاریخی کاشان استفاده از نورگیرهای سقفی در خانه های تاریخی این مناطق بوده است. پژوهش ها نشان داده کیفیت و عملکرد این نورگیرها به عواملی مانند نوع آن، فاصله از دیگر بازشوها، اندازه و مصالح، زاویه انسداد، مساحت روشنایی ایجاد شده، تعداد و میزان بهره وری آن ها وابسته است. لذا برای ارزیابی تأثیر عملکرد این نورگیرها بر معماری خانه های تاریخی کاشان، باید تمامی موارد فوق مورد ارزیابی قرار گیرند. پژوهش حاضر با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و میدانی به تحلیل تأثیر عملکرد نورگیرهای سقفی بر معماری خانه بروجردی ها به عنوان نمونه انتخابی می پردازد. نتایج نشان می دهد که عملکرد نورگیرها از طریق تعداد، اندازه و مساحت فضای روشن شده توسط آن بر تناسبات معماری مؤثر بوده است. همچنین ساختار سه جزئی نورگیرها هندسه و فرم معماری فضاهای مرتبط را مشخص می کرده و رسمی بندی جزئی از ساختار نورگیرهای سقفی در کاشان بوده که راه حلی برای هدایت نور به درون بنا بوده است؛ همچنین فاصله نورگیرها از یکدیگر نشان می دهد که مقیاس و ابعاد فضا در ارتباط با آن ها شکل گرفته است و ضریب بهره وری 50 درصدی نورگیرها نشان از عملکرد قابل قبول و انتخاب درست مصالح آن ها در تأمین نور بنا دارد.
کیفیت محیطی موثر در حیات پذیری مجتمع های مسکونی مطالعه موردی: مجتمع مسکونی امام، چمران، آسمان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۰
55 - 68
حوزه های تخصصی:
مسکن از اساسی ترین نیازهای انسان است. کم توجهی به نیازهای چند بعدی انسان موجب کاهش کیفیت زندگی در آنها شده است. از این رو بررسی کیفیت محیطی برای افزایش حیات، با در نظر گرفتن جنبه های مختلف نیازهای انسان تأثیر عمیق بر حیات پذیری مجتمع مسکونی دارد. رویکرد حیات پذیری به دنبال مسئله پیوند مسکن با حیات انسان و نیازهای او از طریق توجه به کیفیت محیطی در مجتمع های مسکونی است. همچنین به دلیل تأثیر متقابل محیط مسکونی بر زندگی ساکنان، تعیین کیفیت محیطی مؤثر بر حیات پذیری ضروری است. با بررسی مراتب حیات انسان از دیدگاه اسلامی، مؤلفه های حیات پذیری در ارتباط با مؤلفه های مادی و ادراکی را می توان دسته بندی کرد. پژوهش حاضر با هدف افزایش حیات پذیری در مجتمع های مسکونی و با توجه به تأثیرات کیفیت محیطی، اجرا گردید. سه مجتمع مسکونی آسمان تبریز، شهید چمران و مجتمع امام(ره) به دلیل ساخت در دهه های متفاوت به عنوان نمونه های موردی انتخاب شدند. پژوهش از نوع میدانی با هدف کاربردی و از نظر روش شناسی توصیفی_تحلیلی بوده است. برای گردآوری اطلاعات از روش های مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه استفاده شده است. حجم نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران 300 نفر تعیین گردید. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Spss و تحلیل نمونه ها با روش SWOT انجام شد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که تحقیق کیفیت محیطی با توجه به نیازهای حیات انسان در حیات پذیری مجتمع های مسکونی مؤثر هستند. کیفیت محیطی در بر گیرنده مؤلفه های مادی(عوامل کالبدی ، زیست محیطی) و ادراکی( فرهنگی، روانی و اجتماعی) است و در نهایت مشخص شد که عوامل روانی تأثیر بیشتری در حیات پذیری مجتمع های مسکونی دارد.
ارزیابی چالش های مدیریت شهرهای کوچک اندام از دید گروه های ذی نفوذ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره اول زمستان ۱۳۹۰ شماره ۱
91 - 108
حوزه های تخصصی:
توسعه شهرنشینی در جهان و به ویژه در کشورهای در حال توسعه، عوارض و مسائل گوناگونی را به همراه داشته است. ظهور شهرهای کوچک و نوبنیاد، با ماهیت روستا شهری، پدیده ای است که بسیاری از کشورهای مختلف و از جمله ایران با آن روبرو هستند. مزایای شهرهای کوچک در تعادل بخشی در توسعه ی منطقه ای و زندگی در شهرهای کوچک، باعث شده است تا در سال های اخیر در سیاست گذاری توسعه شهری و ملی توجه بیشتری را به خود جلب کنند. این شهرها با وجود نقاط قوت و فرصت های متنوع پیش رو، به لحاظ مدیریتی به ویژه در امور مالی با مشکلات زیادی روبرو هستند. شهرهای کوچک، با گرایش های شهری، در دل خود، سادگی روستا را دارند و غالباً از مناسبات اقتصادی و اجتماعی روستایی برخوردارند، این شهرها با ماهیتی ویژه، دارای مشکلات خاص خود (از جمله منابع مالی ناپایدار، ضعف نیروی انسانی و فنی و ...) هستند و از این رو نیازمند مدیریت ویژه هستند. از رو در این نوشتار با نگاهی تازه به مدیریت شهری در شهرهای کوچک، سعی شده مشکلات مدیریتی فراروی این شهرها شناسایی و تاحدی تحلیل گردد. به این منظور ضمن بررسی کتابخانه ای اسناد و اطلاعات موجود، در یک بررسی میدانی، با استفاده از پرسش نامه و مصاحبه با شهرداران چند شهر در استان های کرمانشاه، همدان و کردستان، چند و چون مشکلات مدیریتی این شهرها تحلیل شده است. اطلاعات به دست آمده از این بررسی نشان می دهد که عمده ترین مسأله بر سر راه مدیریت شهری در شهرهای کوچک، مسائل مالی و کمبود منابع مالی پایدار است، که البته این ضعف با مشکلاتی همچون عدم انتخاب صحیح مدیران، عدم استفاده از فرصت های موجود (به دلیل ضعف مدیریتی و اقتصادی) تشدید می شود؛ این بررسی نشان می دهد که تامین مالی و درآمد پایدار برای شهر و استفاده از تجربه های بخش خصوصی، از نیازهای ضروری مدیریت شهری در شهرهای کوچک است. همزمان این شهرها باید به رفع مشکلاتی در عرصه نیروی انسانی، فنی و ظرفیت سازی در حوزه های مختلف توجه جدی نشان دهند. اگرچه محدودیت منابع مالی خود عاملی اصلی در دامن زدن به سایر مشکلات، همچون کاستی زیرساخت ها و ظرفیت های انسانی و فنی است، اما مقایسه شهرهای مختلف نشان می دهد که مدیریت شهری و نوآوری مدیران شهری به عنوان یک عامل تعیین کننده، نقشی اساسی در کاهش مشکلات مالی و مادی شهرهای کوچک دارد. همچنین شهرهای کوچک دارای وضعیت و ویژگی های اجتماعی و فرهنگی خاص هستند که برای این شهرها ممکن است به فرصت های مانند بهره گیری از سرمایه اجتماعی موجود، و تهدیدهایی مانند ندیده گرفتن قوانین و مقررات موجود بیانجامد.
تحلیل توزیع فضایی جمعیت در نظام شهری استان کردستان طی سال های 1390-1355
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل تأثیرگذار بر نظام شهری، توزیع فضایی جمعیت بوده که تا حد زیادی مطلوبیت این نظام شهری را به واسطه مطلوبیت خود تعریف کرده است. در این مقاله سعی شده به بررسی و تحلیل توزیع فضایی جمعیت در نظام شهری استان کردستان در بازه زمانی 1355 تا 1390 پرداخته شود. روش مورداستفاده در این پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و از شاخص های سنجش نخست شهری، تمرکز و تعادل به منظور تحلیل تحولات جمعیتی در نظام شهری در استان کردستان استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در استان مذکور شاهد وجود پدیده نخست شهری و تمرکز بارز یک نقطه کانونی بر سایر نقاط شهری نیستیم و در طی سال های 1355 تا 1385 بر میزان شدت آن نیز کاسته شده است؛ گرچه نتایج شاخص های نخست شهری در دوره 1385 تا 1390 گویای وجود تمایل شهر سنندج برای قطبی شدن است. بر اساس ضریب آنتروپی شانون، ظهور یازده شهر در دوره 1375 تا 1385 موجب شده که نظام شهری استان کردستان به سمت عدم تعادل حرکت کند؛ شهرهایی که عمدتاً از تبدیل روستا به شهر شکل گرفته و در جمعیت پذیری توفیق چندانی نداشته اند. منحنی لگاریتمی رتبه-اندازه، نیز گویای عدم تعادل در توزیع جمعیتی بخصوص در سطح شهرهای میانی این استان است.
بررسی نقش محوری جریان فضایی– زمانی فعالیت های زمان غروب و شب در ادراک امنیت، مطالعه موردی: مرکز شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
73 - 88
حوزه های تخصصی:
حیات شبانه راهی واقعی برای گسترش روزِ کاری و نیروی محرکی برای رشد و توسعه ملی است. مطالعه حاضر با اتخاذ چارچوب تحلیلی جغرافیای زمان و تحلیل کمی روال های مصرف حیات شبانه در مرکز شهر رشت می کوشد به این سئوال اصلی پاسخ دهد که چگونه شهر رشت می تواند بستر مناسبی را برای جریان فضایی_زمانی فعالیت های زمان غروب و شب فراهم سازد؟ برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی (آزمون خی دو و تحلیل خوشه ای دومرحله ای) به وسیله نرم افزار SPSS انجام شد. تفاوت های چشمگیری در نوع مصرف حیات شبانه در مرکز شهر با استفاده از تحلیل خوشه ای آشکار شد. با وجود این، عدم تجانس در مسیرهای فضا_زمان را می توان در دو الگوی مشخص خلاصه کرد: «پارک گردی» و «خرید». این الگوها از بسیاری جهات با یکدیگر متفاوت بودند اما از نظر موقعیت در یک بخش از مرکز شهر (سبزه میدان) دیده شدند. اهمیت پیش بین های اصلی به ترتیب نزولی عبارت بودند از: قومیت گروه (00/1)، جنس گروه (00/1)، اندازه گروه (00/1)، نوع فعالیت/ تفریح شبانه (82/0)، متوسط زمان صرف شده (60/0)، شرایط زندگی (48/0)، قومیت (42/0)، مکان (33/0)، جنس (27/0) و سطح تحصیلات (18/0). در مقابل، نقش حرفه و نوع کار، محل اقامت و سن بسیار کم بود. نتایج نشان داد که اکثریت مصرف کنندگان حیات شبانه احساس امنیت می کردند و این امنیت ادراک شده را بیشتر (%2/78) ناشی از «فعالیت ها/ مردم در خیابان و...» می دانستند. در محدوده مورد مطالعه، زنان نقش و حضور گسترده ای در تولید اجتماعی فضا داشتند و این نقش و حضور را می توان به ادراک آنها از احساس امنیت در حیات شبانه مرکز شهر نسبت داد. طبق نتایج بالا و همچنین متوسط زمان رسیدن به نخستین فعالیت شبانه (19:28) و متوسط زمان صرف شده در مرکز شهر (21/3 ساعت)، رشت می تواند تنها بستر مناسبی برای جریان فضایی_زمانی فعالیت های زمان غروب باشد (بین ساعات 18 تا 23). سه پیشنهاد اثربخش به صورت توأمان برای تغییر رویه فعلی مطرح می شود که عبارتند از ایجاد تنوع فعالیتی بیشتر در مرکز شهر، مدیریت منطقه از طریق افزایش کیفیت فضاهای شهری و حمایت از طولانی شدن ساعات فعالیت شبانه و حمل ونقل عمومی همیشگی در اواخر شب.
اولویت بندی جاذبه های گردشگری شهر یزد بر مبنای تحلیل امکان سنجی توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۷ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
19 - 35
حوزه های تخصصی:
شهر یزد، با دارا بودن جاذبه های گردشگری گوناگون، هرساله میزبان تعداد بسیار زیادی از گردشگران داخلی و خارجی است. برنامه ریزی گردشگری بلندمدت، نیازمند تحلیل امکان سنجی توسعه این جاذبه ها است. هدف از این پژوهش، اولویت بندی جاذبه های گردشگری شهر یزد به عنوان یکی از مقاصد کلاسیک گردشگری در ایران، بر مبنای تکنیک ارزیابی ماتریس کمی اینسکیپ شامل عوامل دسترسی پذیری، امکان پذیری توسعه اقتصادی، اثرات زیست محیطی توسعه، اثرات اجتماعی-فرهنگی توسعه، اهمیت ملی/منطقه ای و اهمیت بین المللی است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی-تحلیلی است و ابزارهای مطالعات کتابخانه ای، مصاحبه و پرسشنامه برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. برای این منظور پس از شناسایی جاذبه های گردشگری شهر یزد، پرسشنامه ای مبتنی بر شش عامل فوق با مقیاس 1 تا 10 تهیه شد و در اختیار 17 نفر از خبرگان حوزه های مختلف گردشگری شهر یزد قرار گرفت که به روش هدفمند گلوله برفی انتخاب شدند. به منظور اولویت بندی جاذبه ها از مدل کمی شاخص انتخاب ارجحیت (PSI) که یکی از روش های نوین تصمیم گیری چند معیاره است، در بستر نرم افزار Microsoft Excel استفاده شد. بنا به یافته های تحلیلی تحقیق، اهمیت ملی/منطقه ای و امکان پذیری توسعه اقتصادی، مهم ترین عوامل در تحلیل امکان سنجی توسعه جاذبه های گردشگری شهر یزد بودند. نتایج نهایی نشان داد اولویت توسعه به ترتیب با جاذبه های میراث معماری؛ صنایع دستی و تولیدات محلی؛ برگزاری مراسم خاص مذهبی؛ و فرهنگ و آداب ورسوم محلی است که همگی بر ابعاد ملموس و ناملموس میراثی شهر یزد دلالت دارند. درمجموع می توان استنباط نمود که باوجود گذشت 3 سال از ثبت شهر تاریخی یزد به عنوان اولین شهر از ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو هیچ برنامه مدونی برای بهره گیری از این فرصت کم نظیر جهت جذب گردشگران خارجی وجود ندارند، درحالی که تمرکز بر این پتانسیل می تواند منجر به توسعه متوازن سایر جاذبه ها گردد که این امر نیازمند برنامه ریزی یکپارچه و بلندمدت است.
مطالعه تطبیقی آسیب پذیری بافت شطرنجی و نیمه شطرنجی شهر سلماس در برابر زلزله از دید پدافند غیر عامل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۳
15 - 26
حوزه های تخصصی:
هر ساله بلایای طبیعی و غیر طبیعی در سراسر جهان مرگ و میر، آسیب های جسمی و بیماری های زیادی را به بار می آورند. به طوری که از 70 نوع بلایای طبیعی ثبت شده در جهان، 13 نوع آن در کشور ما به ثبت رسیده است. این تحقیق با هدف سنجش و مدل سازی آسیب پذیری در بافت شطرنجی و نیمه شطرنجی شهر سلماس بر اساس شاخص های پدافند غیر عامل انجام گرفته است. نوع تحقیق حاضر کاربردی بوده و روش انجام کار توصیفی_ تحلیلی است و گردآوری اطلاعات نیز از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. برای رسیدن به هدف تحقیق، تعداد 14 شاخص بر اساس نظرات نخبگان انتخاب شده و در نرم افزار GIS لایه های اطلاعاتی برای آنها تشکیل شده است. برای محاسبه وزن شاخص ها از روش تصمیم گیری چند معیاره BWM استفاده شده و نتایج آن در نرم افزار GAMS مورد تحلیل قرار گرفته است. سرانجام وزن به دست آمده از روش BWM در شاخص های 14 گانه استاندارد شده با توابع فازی و منطق بولین ضرب شده و با هم ترکیب شده است. نتایج بیانگر آن است که در بافت شطرنجی، چهار هزار و 866 قطعه در پهنه آسیب پذیری خیلی کم، دو هزار و 719 قطعه آسیب پذیری کم، دو هزار و 862 قطعه آسیب پذیری متوسط، سه هزار و 435 قطعه آسیب پذیری زیاد و 430 قطعه در پهنه آسیب پذیری خیلی زیاد واقع شده اند. در بافت نیمه شطرنجی، 611 قطعه در پهنه آسیب پذیری خیلی کم، دو هزار و 598 قطعه آسیب پذیری کم، سه هزار و 669 قطعه آسیب پذیری متوسط، پنج هزار و 350 قطعه آسیب پذیری زیاد و سه هزار و 57 قطعه در پهنه آسیب پذیری خیلی زیاد قرار دارند. به طور کلی می توان گفت میزان آسیب پذیری در بافت شطرنجی نسبت به بافت نیمه شطرنجی کمتر است.
بررسی تأثیرپذیری مفهوم خانه از تحولات زمینه در دوران معاصر (مطالعه موردی: معماری مسکونی بافت میانه شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علی رغم باور تأثیرپذیری متقابل زمینه و معماری، شناخت، تعریف و مدیریت این موضوع با چالش های اساسی رو به رو است که نیاز به درکی عمیق تر از مفهوم کنش متقابل زمینه و معماری را آشکار می سازد. بستری که بنا در آن ساخته می شود، از مهم ترین عوامل موثر بر یک اثر معماری است. ویژگی های بستر فارغ از موضوع، تأثیر مستقیم بر ماهیت یک اثر معماری می گذارند. این مقاله، ضمن بررسی رویکردهای مختلف در عرصه زمینه گرائی در معماری، به بررسی تحولات خانه در شهر شیراز ناشی از تغییرات عوامل زمینه ای می پردازد. خانه، که در ساختار تاریخی شهرهای ایران، با مفاهیمی فراتر از کالبد مواجه بود، در دوران معاصر اصولی متفاوت یافته است. اصولی که با نگاهی دقیق تر ناشی از تغییرات عوامل زمینه ای بوده و در هر دو بعد کالبد خانه و شیوه سکونت آن تغییر ایجاد کرد. در این ساختار برای درک بهتر این تغییرات، پس از پرداختن به مفهوم زمینه و عوامل زمینه ای تأثیرگذار بر مفهوم خانه، به روشی کیفی از طریق تحلیل محتوا و به صورت بررسی نمونه موردی، مفهوم تحولات خانه معاصر شهر شیراز مورد بررسی قرار می گیرد. رویکرد اصلی این پژوهش، رویکردی کیفی است؛ که تلاش می کند تا با به کارگیری مباحث نظری در مبحث مفهوم زمینه و مفهوم خانه، به درک بهتر و نیز نحوه تعامل این دو بپردازد. همچنین نحوه برهم کنش مؤلفه های مختلف زمینه بر خانه، سبب می شود که راه مناسب برای فهم آن، رهیافت کل نگر باشد. این پژوهش جست و جویی تجربی است که پدیده ای معاصر را در متن زندگی واقعی مورد بررسی قرار می دهد، به ویژه زمانی که مرز میان پدیده و زمینه آن کاملا واضح نباشد. در این پژوهش، با بررسی های انجام شده در دو نوع تیپولوژی خانه رایج در دوره پهلوی اول و تطابق شاخصه های خانه با اصول زمینه گرائی، می توان گفت تغییراتی که در فرم، ساختار فضائی و تزئینات خانه های شیراز در محدوده بافت میانه شهر با آن روبرو هستیم، علیرغم اینکه باعث دگرگونی چهره بناها شده است، اما در بسیاری از موارد همچون هماهنگی در جنس و رنگ مصالح، ارتفاع و تناسبات حجمی، تقارن و هندسه فضائی، ارتباط با طبیعت، تعدد بازشوها، تفکیک های فضائی، مرکزیت گرائی، وجود ایوان ها، تاکید بر سادگی فرم، از اصول هم پیوندی با زمینه به لحاظ کالبدی تبعیت می کند.
ارزیابی کیفیت کششی فضای شهری در توسعه گردشگری مذهبی مطالعه موردی: مراسم عزاداری محرم شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
81 - 94
حوزه های تخصصی:
گردشگری یکی از سریع ترین صنایع درحال توسعه در اقتصاد جهانی است. گردشگری مذهبی یکی از انواع گردشگری است که در زمره قدیمی ترین و پررونق ترین گونه های گردشگری به ویژه در ایران محسوب می شود. پژوهش حاضر باهدف بررسی کیفیت کششی فضاهای شهری در دهه محرم شهر زنجان و اثرات آن در توسعه گردشگری مذهبی نگارش یافته است. روش تحقیق پژوهش از نوع توصیفی- تبیینی با ماهیت کاربردی است. روش گردآوری داده ها به شیوه کتابخانه ای و میدانی بوده است که در جامعه آماری گردشگران غیربومی با حجم نمونه 160 مورد انجام یافته است. روش تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون آماری رگرسیون چند متغیره گام به گام، تی تک نمونه ای و پیرسون بوده است که برای شاخص های خدمات رفاهی، مدیریت فضا، ایمنی، انتظام و امنیت و پوشش رسانه ای فضا انجام گرفته است. نتایج آزمون رگرسیون، پیرسون و تی تک نمونه ای در گردشگران مذهبی شهر زنجان نشان می دهد شاخص های کششی کیفیت فضای شهری در شهر زنجان از حد استاندارد تعریف شده بالا بوده و این شاخص ها به صورت پیوسته با همدیگر مرتبط و عملکرد یافته اند. همچنین نتایج نشان می دهد علیرغم جدا بودن شاخص ها از همدیگر میان اثرگذاری آن ها بر توسعه گردشگری مذهبی شهر یکسان بوده و خدمات رفاهی مستقر در فضا اثرگذاری بیشتری بر توسعه گردشگری مذهبی دارد.
ارزیابی پیشران های تأثیرگذار بر تحقق مدیریت سیستمی گردشگری با تأکید بر رویکرد حکمروایی خوب، مطالعه موردی: کلان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
17 - 32
حوزه های تخصصی:
امروزه گردشگری به عنوان یکی از مهم ترین صنایع درآمدزا، ارتباطات گسترده ای با سایر قسمت های اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و ... دارد. با توجه به ارتباطات وسیع گردشگری با بخش های مختلف، تأکید بر رویکرد مدیریت سیستمی در راستای دست یابی به توسعه این صنعت ضرورتی اجتناب ناپذیر می باشد. در این راستا، هدف از تحقیق حاضر شناسایی پیشران های تأثیرگذار بر تحقق مدیریت سیستمی گردشگری در کلان شهر تبریز با تأکید بر رویکرد حکمروایی خوب می باشد. روش تحقیق از نظر نوع آمیخته (کمی-کیفی)، از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی-تحلیلی می باشد که به منظور تحلیل داده ها نیز از معادلات ساختاری مبتنی بر واریانس با روش حداقل مربعات جزئی در نرم افزار Smart-pls استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل مسئولان، مدیران و کارشناسان مرتبط با حوزه گردشگری و نخبگان دانشگاهی (حدود 1400 نفر) می باشد که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران تعداد 384 نفر به دست آمده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که مدیریت در حوزه گردشگری کلان شهر تبریز دارای مشکلاتی همچون عدم هماهنگی و همکاری سازمان ها و ارگان های دولتی و موازی کاری سازمان ها، ساختار معیوب اداری و بوروکراتیک سازمان گردشگری و فقدان خط مشی و سیاست گذاری مناسب در حوزه گردشگری می باشد. همچنین یافته ها نشان می دهد که بیشترین اثرگذاری در بین مؤلفه های موردبررسی در راستای تحقق مدیریت سیستمی گردشگری در کلان شهر تبریز مربوط به وجود رهبری واحد شایسته و پاسخگو؛ وجود تعامل و اعتماد بین نهادی در نهادهای درگیر با امور گردشگری و تلاش مدیریت شهری در ایجاد و تقویت انجمن ها و نهادهای غیردولتی به منظور مشارکت در اداره امور گردشگری به ترتیب با امتیاز 822/0، 803/0 و 756/0 می باشد. از طرفی شاخص نیکویی برازش مدل GOF برای اندازه گیری برازش مدل های اندازه گیری و ساختاری مقدار 682/0 به دست آمده است که از مطلوبیت کلی مدل ساختاری تحقیق حکایت دارد.
تبیین چارچوب بهینه تحقق پذیری بازآفرینی خلاق در بافت تاریخی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
615 - 635
حوزه های تخصصی:
یکی از چالش های مهمی که بسیاری از مراکز شهرها و به ویژه بافت های تاریخی با آن مواجه اند، عدم انطباق ساختار فضایی این بافت ها با نیازها و فعالیت های امروزی است. در سال های اخیر، بی توجهی به بافت های تاریخی، آن ها را از جریان زندگی دور کرده است. این بافت ها از یک سو با فرسودگی و چالش های بسیاری از جنبه های کالبدی، اقتصادی و اجتماعی مواجه هستند و از سوی دیگر ظرفیت ها و ارزش های هویتی، فرهنگی، تاریخی، اجتماعی و اقتصادی بسیاری دارند که این امر بازآفرینی را به اقدامی مهم و ضرورتی انکارناپذیر در مواجهه با آن ها تبدیل کرده است. این بافت ها از ظرفیت های بی نظیری برای ساخت و احیای فضاهای خلاق، شکل گیری صنایع خلاق و جذب و نگه داشت گروه های خلاق برخوردار هستند. به همین سبب الگوی بازآفرینی خلاق مبتنی بر ارتباط میان اقتصاد و فرهنگ و تولید مکان های خلاق در زمینه مراکز شهری به ویژه مراکز تاریخی از ظرفیت قابل توجهی برخوردار است. هدف این پژوهش تبیین چارچوب تحقق رویکرد بازآفرینی خلاق در بافت تاریخی تهران است؛ چرا که این بافت علی رغم ارزش های هویتی با فرسودگی مفرط به ویژه در سال های اخیر روبه رو بوده است. رویکرد این پژوهش آمیخته است و از روش دلفی به منظور تدوین شاخص ها و از روش تحلیل محتوای کیفی داده های متنی حاصل از مصاحبه های نیمه ساختاریافته در تبیین چارچوب تحقق رویکرد بازآفرینی خلاق در بافت تاریخی شهر تهران استفاده شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که بافت تاریخی تهران با دوگانه ای از دارایی ها و محدودیت های ساختاری در مواجهه و تحقق رویکرد بازآفرینی خلاق روبه رو است که نتیجه آن همچنان افت کیفیت بافت و عدم بهره گیری حداکثری از توان و ظرفیت های موجود در بافت بوده است. در چنین شرایطی رویکرد بازآفرینی خلاق می تواند به الگویی مناسب برای بافت تاریخی و به موتوری برای توسعه اقتصادی و فرهنگی شهر تهران تبدیل شود. در این پژوهش به منظور ارائه چارچوب تحقق پذیری رویکرد بازآفرینی خلاق در بافت تاریخی تهران، شاخص ها و مفاهیم استخراج شده در قالب مفاهیم در ارتباط با فرایند بازآفرینی و مفاهیم مربوط به محتوا و محورهای موضوعی بازآفرینی، در سه بخش شاخص های بازآفرینی خلاق، ساختارهای پیشران و محدودکننده تحقق رویکرد بازآفرینی خلاق و راهکارهای مواجهه بازتنظیم می شوند.
ارزیابی الگوی سیاست گذاری مسکن بی خانمان ها(ساکنان مسکن نامناسب) در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسکن و تامین آن برای گروه های کم درآمد از جمله مسائلی بوده که در کشور ما دارای سابقه ای بسیار طولانی است. با وجود چندین دهه سیاست گذاری و برنامه ریزی برای تامین مسکن گروه های کم درآمد تغییر نگرش سیاسی در هر دوره سبب گردیده که سیاست گذاری یکپارچه و منسجمی برای حل این مسئله شکل نگیرد. هدف این پژوهش ابتدا تعریف مفهوم بی خانمانی مدنظر فارغ از مفهوم کارتن خواب و امثالهم و سپس تبیین یک الگوی سیاست گذاری مشخص و جامع نگر برای برنامه ریزی مسکن گروه های فوق با استفاده از رویکرد ترکیبی (سیاست گذاری راهبردی) می باشد. این پژوهش با بهره گیری از روش تحلیل محتوا ابتدا ابعاد سیاست راهبردی شامل (چشم انداز مشخص، ظرفیت تفکر راهبردی، جهت گیری های سازمانی) و هر یک از شاخص های آن را تعیین و سپس از طریق پرسشنامه هر یک از برنامه های هفت گانه تامین مسکن شامل برنامه واگذاری انفرادی زمین، آماده سازی زمین، شهرهای جدید، ساخت و عرضه واحدهای مسکونی استیجاری، مسکن مهر،سامان دهی و توانمندسازی سکونتگاه های غیررسمی و بازآفرینی و نوسازی بافت های فرسوده و ناکارآمد شهری توسط 20 نفر از متخصصین و اساتید حوزه مسکن با استفاده از آزمون(T تک نمونه ای) مورد ارزیابی قرار گرفته اند. نتایج حاصل از این ارزیابی حاکی از این است که از دیدگاه خبرگان هیچ یک از این هفت برنامه مسکن از ویژگی های سیاست گذاری راهبردی پیروی ننموده اند و در سطح پایینی قرار دارند.در شاخص های آینده نگری، واقع گرایی، هماهنگی با سیاست های بخش های دیگر و هماهنگی با اسناد فرادست برنامه های (آماده سازی زمین و واگذاری زمین)؛ در شاخص های جامع نگری، ارزش گرایی، سطح تصمیم گیری برنامه (آماده سازی زمین)؛ در شاخص ساختار تصمیم گیری برنامه(واگذاری زمین) کمترین میزان تبعیت از شاخص های سیاست های راهبردی را به خود اختصاص داده اند که این مسئله منجر به تداوم مسئله بی خانمانی در کشور شده است. در نهایت برای برون-رفت از این چالش پیروی و تبعیت از الگوی سیاست گذاری راهبردی مسکن بی خانمان ها در نظام سیاست گذاری مسکن کشور پیشنهاد می گردد.
ارزیابی توانمندی اشکال ژئومورفولوژیک حاصل از فعالیت گسل تبریز در توسعه ژئوتوریسم با استفاده از روش پانیزا
حوزه های تخصصی:
تکتونیک همواره فعال در محدوده مورد مطالعه، آنرا به آزمایشگاهی طبیعی برای مطالعة چین خوردگی ها و چشم اندازهای گسل خوردگی، ماگماتیسم، سطوح چند ضلعی و نیز مطالعه سنگ شناسی،کانی شناسی وفرایندهایدامنه ای، برای پژوهشگران علم ژئومورفولوژی و محدوده ای جذاب در جهت ژئوتوریسم فراهم کرده است. ژئومورفوسایت های حاصل از پدیده های مورفوتکتونیک در امتدادگسل فعال تبریز با معرفی 5 ناحیه و با چشم اندازهایی خاص مانند؛ سطوح شیب دار متاثر از فعالیت های زمین ساخت، اشکال چند وجهی با رخنمون های منحصر به فرد، فرایندها و اشکال متنوع رودخانه ای، پهنه ها و ارتفاعات گنبدی حاصل از فرایند های هالوتکتونیک، چشمه های فعال تراورتن سازدر سمت غربی صوفیان و تپه های رنگارنگ کم ارتفاع و تیپیک بدلند (هزار دره ها)، در شرق صوفیان به عنوان بخشی از مناطق ژئوتوریسم و ژئومورفوسایت ها مورد بررسی قرار گرفت. تکنیک عمده در این تحقیق بر اساس زمین پیمایشی(Geo-hiking) و بر مبنای یافته های میدانی و مطالعات کتابخانه ای است. برخی از تحلیل های مکانی در ابعاد کمی و کیفی در محیط نرم افزاریGIS انجام گردیده است. یافته های تحقیق بر اساس تکنیک و روش بکار گرفته شده حاکی از آن است که پدیده های ژئومورفولوژیک و ژئومورفوتکتونیک مد نظر دارای میانگین پتانسیل 75/0 از منظر ژئوتوریسم در روش پانیزا برخوردار می باشد. بر مبنای نتایج و با مقایسه 7 شاخص مد نظر، ژئوسایت های مورد مطالعه از منظر دو شاخص علمی و زیبایی شناختی بالاترین پتانسیل، اما به لحاظ ارزش های گردشگری ، به جزء ژئوسایت عینالی، بقیه از وضعیت مطلوبی برخوردار نیستند. ضمن اینکه گسل فعال تبریز را نه به عنوان یک تهدید همیشگی، بلکه به عنوان یک توان محیطی بلقوه و یک فرصت طبیعی برای ارتقای گردشگری منطقه معرفی کرد.
ارزیابی تحلیلی عملکردتوسعه شهری بامعیارهای شهر سبز ، مطالعه موردی، منطقه 22 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف ارزیابی تحلیلی روند توسعه شهری سبز در منطقه 22 شهر تهران طی یک دوره پنج ساله 1390 الی 1395، انجام پذیرفت. روش تحقیق توصیفی و تحلیلی بوده است. داده های تحقیق در دو بازه زمانی (1390 و 1395) از اسناد رسمی و پایگاه های سازمان های دولتی و غیردولتی به ویژه معاونت های زیست محیطی و شهرداری تهران جمع آوری گردید. جهت تعیین میزان تأثیر هر یک از معیارهای ارزیابی شهر سبز و امتیازدهی به عملکرد آن ها در این دوره 5 ساله، از نظر خبرگان طی دو پرسشنامه مجزا استفاده گردید. تحلیل داده ها توسط نرم افزار Expert Choice و ماتریس ارزیابی عملکرد و صفحه گسترده اکسل انجام پذیرفت. نوآوری تحقیق، بهره گیری از معیارهای متنوع و چندگانه معتبر در رابطه با شهر سبز جهت ارزیابی عملکرد توسعه شهری سبز در طول یک دوره پنج ساله در منطقه 22 شهر تهران می باشد. نتایج مطالعه نشان داد که در دوره زمانی مورد مطالعه از 39 معیار بررسی شده، 18 معیار در طول این مدت عملکرد مطلوب داشتند از جمله: سیاست پایداری آب، میانگین روزانه میزان SO2 و سرانه فضای سبز و 21 معیار دیگر دارای عملکرد بی تأثیر یا نامطلوب بودند. نتیجه نهایی ارزیابی عملکرد شهر سبز نشان داد که توسعه شهری سبز در این منطقه باتوجه به پتانسیل های زیست محیطی قابل توجه آن در وضعیت متوسط قرار گرفته است و فاصله نسبتا زیادی با نقطه ایده ال دارد.
تحلیل فضایی ارزش کیفیت محیطی روستاهای هدف گردشگری (مطالعه موردی: دهستان فضل، شهرستان نیشابور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبنای سنجش کیفیت محیط روستاهای گردشگری، معیار رضایتمندی از شاخص های کیفیت محیط از دیدگاه روستاییان و کارشناسان است. این تحقیق از نوع کاربردی و روش انجام آن توصیفی - تحلیلی است. به منظورگردآوری داده های مورد نیاز از دو روش اسنادی و میدانی (ابزار پرسشنامه) استفاده شد. نتایج به دست آمده از تحلیل شاخص های کیفی نشان می دهند که در مجموع از میان 7 شاخص، مقدار 6 شاخص(بصری و جاذبه های گردشگری، زیست محیطی، بافت و شبکه های ارتباطی، محیط اجتماعی و پویایی محیط) بالاتر از اندازه میانگین بوده است و معادل کیفیت نسبتا مطلوب ارزیابی می شود و شاخص (عملکردی - ساختاری،) از اندازه میانگین کمتر بوده و وضعیت مناسبی ندارد. همچنین اولویت بندی روستاهای هدف گردشگری دهستان فضل با استفاده از تکنیک ارزیابی تولید وزنی تجمعی (WASPAS)نشان می دهد محیط گردشگری بوژان و سمرقند در تمام ارزیابی ها وضعیت مناسبی را به خود اختصاص داده اند و در آخرین مرتبه روستای غار و روی قرار دارند. بنابراین، توسعه نماگر های عملکردی – ساختاری مانند امکانات و تسهیلات اقامتی، پذیرایی، خدمات مالی، خدمات فروشگاهی و... می تواند نقش مهمی در بالابردن مطلوبت کیفیت محیط و امکان رقابت با دیگر مکان های گردشگری و جذب گردشگران داشته باشند و زمینه توسعه پایدار منطقه را فراهم کنند.
شناسایی عوامل مؤثر بر نابرابری منطقه ای در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نابرابری منطقه ای به عنوان یکی از اشکال موجود نابرابری، ازجمله مباحثی است که در نظام فرصت مطرح بوده و حضور/غیاب و شدت/ضعف آن تأثیر مهمی بر کمّیت و کیفیت نظم و انسجام جامعه در سطوح و ابعاد مختلف دارد. این مسئله به ویژه در کشورهای درحال توسعه یک مسئله جدی است. با توجه به اهمیت موضوع، این مطالعه درصدد شناسایی عوامل مؤثر بر نابرابری منطقه ای در ایران است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-اکتشافی بوده است و جامعه آماری تحقیق را کارشناسان آشنا به موضوع نابرابری و توسعه منطقه ای ایران تشکیل می دهند که به روش گلوله برفی، تعداد 10 نفر از آن ها به عنوان نمونه آماری تحقیق انتخاب شدند. همچنین برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل محتوا، مدل سازی ساختاری- تفسیری( (ISM و تحلیل MICMAC استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که از بین 47 عامل شناسایی شده اولیه، 14 عامل ازجمله عوامل ضعف برنامه ریزی درست، تصمیم های مدیران و برنامه ریزان و ضعف دسترسی به امکانات و تجهیزات، در محاسبه روایی محتوایی، ضریب CVR بالای 75/0 را کسب کردند و به عنوان عوامل نهایی نابرابری منطقه ای شناخته شدند. همچنین سطح بندی عوامل نشان داد که عوامل مربوط در شش سطح قابل طبقه بندی هستند. عوامل منابع منحصر به فرد و قابلیت ها با 29 درصد اشتراک در پایین ترین سطح و عوامل تمرکزگرایی و ناکارآمدی دولت با 90 و 91 درصد اشتراک در بالاترین سطح قرار گرفتند. دسته بندی آن ها نیز نشان داد که عوامل محدودیت نیروی انسانی (با امتیاز قدرت نفوذ 10 و میزان وابستگی 5)، کمبود منابع مالی و سرمایه گذاری (با امتیاز قدرت نفوذ 8 و میزان وابستگی 7) و کم توجهی به پژوهش (با امتیاز قدرت نفوذ 13 و میزان وابستگی 5)، کلیدی ترین عوامل نابرابری منطقه ای هستند و تأثیر بسیار زیادی بر نابرابری دارند.
رضایتمندی شهروندان کمال شهر از عملکرد زیباسازی با رویکرد پایداری محیط شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۲
125 - 136
حوزه های تخصصی:
زیباسازی فضای شهری ارتباط مستقیم با پایداری محیط شهری دارد، به طوری که عملکرد صحیح و عینیت کالبدی آن در شهرها، تأثیرات مطلوبی بر رضایتمندی شهروندان خواهد داشت. هدف این پژوهش ارزیابی رضایتمندی شهروندان کمال شهر استان البرز از عملکرد زیباسازی با رویکرد پایداری محیط شهری است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ اجرا، توصیفی، همبستگی با رویکرد علی است. متغیرهای مستقل این پژوهش شامل کیفیت خدمات ادراک شده از قابلیت ملموسات، اعتماد،اطمینان، پاسخگویی، همدلی است. متغیروابسته نیز، رضایتمندی شهروندان است. جامعه آماری را شهروندان کمالشهر استان البرز تشکیل می دهند. حجم نمونه ۲۵۲ نفر از پرسشنامه استاندارد سروکوال در پنج بعد ملموسات، اعتماد، اطمینان، پاسخگویی و همدلی تعیین شد. داده ها با استفاده از نرم افزار spss و آمار ناپارامتریک تحلیل شدند. نتایج نشان دادکه بین گروههای سنی متفاوت در ابعاد ادراکات و انتظارات، شکاف کیفیت خدمات وجود دارد و بیشترین شکاف (7921/0-) مربوط به گروه سنی ۳۰ تا ۴۰ سال است. بیشترین میزان شکاف بین انتظارات و ادراکات مربوط به بعد قابلیت اعتماد (83/3-) و کمترین به بعد ملموسات (92/1-) است. خروجی حاصل از نرم افزار آموس نیز نشان داد که با تغییر یک واحد در متغیر پاسخگویی و اعتماد به میزان 4/72 تغییر در میزان رضایتمندی شهروندان به دست خواهد آمد و در مجموع بین مولفه های رضایتمندی و پایداری محیط شهری (001/0= sig) ارتباط وجود دارد. پاسخگویی به عنوان هسته اصلی در میزان رضایتمندی شهروندان محسوب می شود. پاسخگویی دارای رتبه اول، اعتماد رتبه دوم و ملموسات دریافت شده رتبه سوم است.
نقش مساجد در پایداری اجتماعی (نمونه موردی: مساجد شهر قاین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسجد به عنوان یک فضای شهری، همواره کارکردهای مختلفی را بر عهده داشته است؛ بطوریکه علاوه بر عبادت به عنوان مهمترین کارکرد آن، در امور فرهنگی، اجتماعی و آموزشی نیز فعال بوده است. مسجد به علت عرضه عملکردها و فعالیت های متنوع مذهبی و اجتماعی، از توانایی لازم برای تقویت تعاملات اجتماعی و گسترش شبکه های عملکردی و افزایش ظرفیت های اجتماعی برخوردار است. هدف این تحقیق، بررسی نقش مساجد در پایداری اجتماعی شهر قاین است. در این تحقیق، نقش مسجد در ارتباط با پایداری اجتماعی از منظر عدالت اجتماعی، مشارکت، آگاهی و همبستگی اجتماعی و رضایت از محله بررسی شده است. رویکرد پژوهش، کمی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، مبتنی بر داده های کتابخانه ای و میدانی می باشد. به منظور توزیع پرسشنامه، نمونه ای به تعداد 100 نفر مورد بررسی قرار گرفت. جهت توزیع پرسشنامه از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است. تحلیل داده ها، با استفاده از نرم افزار spss کد گذاری گردید. از شاخص های آمار توصیفی همچون توزیع فراوانی و آزمون های آماری استنباطی از جمله آزمون تی تک نمونه ای و خی دو انجام شده است. بر اساس آزمون تی تک نمونه ای نتایج نشان می دهد که مساجد شهر قائن، در بهبود عوامل رضایت از محله، عدالت اجتماعی و مشارکت ایفای نقش می کنند؛ این در حالی است که نقش مساجد در بهبود همبستگی اجتماعی و ارتقاء آگاهی های مردم، چندان تاثیرگذار نبوده است. جهت تقویت آثار مساجد در بعد همبستگی و ارتقا آگاهی های مردم، پرر نگ تر شدن مساجد در این حوزه با توجه به اهمیت این، موضوعات پیشنهاد می شود.