فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۶۱ تا ۴٬۱۸۰ مورد از کل ۶٬۲۹۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
نظریه «ادوار زندگی» مهم ترین ابزار برای درک صحیح از ویژگی های مسکن و خانوارها است که رفتار خانوارها در سطح شهر را منعکس می کند. در این نظریه، خانوارها براساس ویژگی هایی نظیر بعد خانوار، تعداد فرزندان محصل، وضعیت اشتغال سرپرست، دهک درآمد و ... تعریف می شوند و در نتیجه هر خانوار اولویت های متفاوتی در انتخاب مسکن دارد. هدف این پژوهش تحلیل ویژگی های مؤثر خانوارها بر انتخاب مسکن است که در دو بخش واحد مسکونی و کیفیت دسترسی به خدمات تدوین شد. به منظور سنجش متغیرها، شهر تهران به عنوان نمونه موردی انتخاب شد و داده های پژوهش از طرح هزینه-درآمد مرکز آمار و برداشت کاربری طرح تفصیلی شهر تهران اخذ شده است. در ابتدا و با استفاده از روش مولتی نامینال تک متغیره و تحلیل خوشه ای، از میان دو گروه ویژگی های «واحد مسکونی» و «کیفیت دسترسی به خدمات»، ویژگی های مؤثر در مدل انتخاب مسکن شناسایی شدند، متغیرهای مؤثر در انتخاب «واحد مسکونی» شامل متراژ زیربنا، نوع اسکلت بنا و متغیرهای مؤثر در «دسترسی به خدمات» شامل دسترسی به خدمات آموزشی و سیستم حمل ونقل عمومی بودند که در مجموع 6 حالت برای انتخاب واحد مسکونی و 8 حالت برای دسترسی به خدمات ایجاد شد. سپس ارتباط میان ویژگی خانوار و انتخاب مسکن با استفاده از روش رگرسیونی مولتی نامینال چند متغیره در نرم افزار R اجرا شد. تحلیل نتایج مشخص کرد، (1) واحدهای مسکونی با متراژ 60–90 مترمربع برای خانوارهای دارای محصل بیشترین جذابیت را دارد، هرچند در پیشینه پژوهش، رابطه میان محصلان و متراژ واحد مسکونی اثبات شده است لیکن در این پژوهش مساحت مشخصی برای خانوارهای دارای محصل مشخص شده است و در سایر متراژ زیربناها، این رابطه وجود ندارد. (2) با افزایش دهک درآمدی تمایل خانوارها به سکونت در نزدیکی فضاهای آموزشی و فاصله گرفتن از سیستم حمل ونقل عمومی بیشتر می شود. (3) خانوارهای با وضعیت اشتغال سرپرست در گروه کارگر غیرساده در مقایسه با خانوارها با سرپرست کارگرساده، تمایل بیشتری به انتخاب سکونت در نزدیکی به سیستم حمل ونقل عمومی دارند که نشان دهنده ی اختلاف استطاعت مالی این دو گروه خانوار است. نتیجه ی مهم دیگر در گروه متغیرهای «محل سکونت» و «ویژگی خانوار» آن است که تنها متغیرهای مرتبط با شغل و درآمد در انتخاب محل سکونت مؤثر است و سایر ویژگی های اجتماعی و جمعیتی خانوارها رابطه ی معناداری با محل سکونت خانوار ندارد که خود می تواند بازتابی از شرایط سکونت، نداشتن هویت و پرستیژ محله های شهر، جدایی گزینی اجتماعی در شهر تهران، سیاست گذاری های نادرست در حوزه کالای عمومی و شرایط نامناسب توزیع مسکن در این شهر است.
تحلیل فضایی دسترسی پذیری گروه های آسیب پذیر به خدمات عمومی با رویکرد شهر فراگیر (مطالعه موردی: کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد شهر فراگیر با تمرکز بر گروه های آسیب پذیر، اقلیت ها و افراد محروم خواهان برقراری عدالت و کاهش نابرابری ها در عرصه های مختلف است. هدف اصلی پژوهش حاضر ارزیابی و تحلیل فضایی میزان فراگیری فضاهای شهر تهران به منظور بررسی وضعیت گروه های آسیب پذیر در دستیابی به خدمات شهری است. افراد آسیب پذیر در پژوهش کمی حاضر شامل زنان، کودکان، سالمندان، بی سوادان، بیکاران، مهاجران و خانوارهای دارای معلولیت هستند که به عنوان گروه های هدف ارزیابی شده اند. همچنین در این پژوهش با مقایسه و اعتبارسنجی از سه روش مختلف از روش های داده کاوی فضایی به نام های تحلیل مؤلفه های اصلی، خوشه بندی طیفی و همچنین نگاشت خودسازمان ده استفاده شده است. اعتبارسنجی و ارزیابی گزینه های مختلف در خوشه بندی، با استفاده از چهار شاخص ارزیابی درونی روش های خوشه بندی و مقایسه بهترین روش و بهینه ترین تعداد خوشه ها انجام شده است. براساس نتایج این پژوهش، روش نگاشت خودسازمان ده و همچنین پنج خوشه به عنوان بهترین گزینه انتخاب شدند. بر مبنای خروجی های نهایی، حدود 31 درصد از مساحت اراضی دارای جمعیت شهر تهران دسترسی پذیری کمتر از متوسط دارند که توزیع فضایی آن ها نشان دهنده از استقرار بیشتر این مناطق در نواحی نزدیک به مرز و همچنین مناطق غربی و جنوبی است. از سوی دیگر مناطق مرکزی و شمالی شهر تهران، دسترسی پذیری مناسب و بسیار مناسبی دارند که حدود 40 درصد از مناطق مسکونی تهران را تشکیل داده اند. نتایج تحلیل گروه های آسیب پذیر نیز بیان کننده سکونت بیش از 30 درصد زنان، کودکان و بی سوادان در مناطق دارای سطوح دسترسی پذیری پایین تر از متوسط است. درمجموع با ارزیابی اطلاعات استخراج شده از میان گروه های آسیب پذیر، به ترتیب مهاجران، سالمندان و بیکاران بهترین شرایط و همچنین خانوارهای دارای معلولیت، زنان و بی سوادان وضعیت نامناسب تری از سایر گروه ها دارند.
تأثیر هویت مکانی بر ایجاد حس وابستگی و نقش آن در شکل گیری منظر شهری (مطالعه موردی: شهر یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۳
69 - 84
حوزه های تخصصی:
هویت مکان، مفهومی کلی و پیچیده از احساسات انسان نسبت به محیط است که در اثر انطباق و استفاده انسان از مکان به وجود می آید. در واقع داشتن تعلق خاطر و ایجاد هویت مکانی – فضایی، از مفاهیم مهم در حس وابستگی شهروندان نسبت به محیط های شهری و همچنین زمینه ساز طراحی پایه های ادارکی و محتوایی برای شکل گیری منظر شهری در نقشه ذهنی و عینی شهروندان است. از این رو پژوهش حاضر در برخورد با مسأله تضعیف پیوند انسان- مکان، در تلاش است تا تأثیر هویت مکانی شهر یاسوج، برحس وابستگی شهروندان نسبت به محیط زندگی خود را مورد سنجش و ارزیابی قرار دهد و در نهایت نقش هویت مکانی را در شکل گیری منظر شهری در بین شهروندان شهر یاسوج مورد کندوکاش قرار دهد. جامعه آماری پژوهش، کل شهروندان شهر یاسوج بوده که از این مقدار حجم جامعه، 383 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی و میدانی و برای تجزیه وتحلیل آمار و اطلاعات از نرم افزار AMOS، SPSS و مدل واسپاس استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که که در بین نواحی 4 گانه شهر یاسوج، شهروندان ساکن در ناحیه 4، کمترین تعلق خاطر و هویت مکانی نسبت به شهر یاسوج و شهروندان ساکن در ناحیه 2 با وزن 3729/0، بیشترین تعلق خاطر و هویت مکانی نسبت به شهر یاسوج را دارا می باشند و نواحی 3 و 1 شهر یاسوج به ترتیب در رتبه های بعدی قرار دارند. در واقع شهروندان شهر یاسوج، تعلق خاطر و ارتباط هویتی زیادی (با میانگین(26/3) و حس وابستگی بالایی (با میانگین73/3) و شکل گیری منظر شهری بسیار زیادی (با میانگین 08/4) نسبت به محل زندگی خود دارند. همچنین بین دو متغیر هویت مکانی و میزان وابستگی شهروندان شهر یاسوج و هویت مکانی و منظر شهری، همبستگی بالایی به ترتیب با میزان بتای 920/0 و 102/0 درصد وجود دارد. همچنین نتایج مدل نهایی برازش شده نشان داد، که هویت مکانی به ترتیب با میزان بتای 65/، و 31/0 درصد به صورت مستقیم باعث افزایش حس وابستگی شهروندان نسبت به شهر یاسوج و شکل گیری نقشه ذهنی و عینی منظر شهری آنها خواهد شد.
امکان سنجی تحقق شهر دوستدار سالمند در شهرهای ایران مطالعه موردی: شهر بوکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
67 - 78
حوزه های تخصصی:
افزایش طول عمر انسان ها و اضافه شدن جمعیت سالمندان یکی از دس تاوردهای قرن 21 بوده و سالخوردگی جمعیت پدیده ای است که ب سیاری از جوامع بشری با آن روبه رو هستند و برخی دیگر در آینده ای نزدیک با آن روبه رو خواهند شد. در ایران افزایش طول عمر همراه با کاهش نرخ موالید سبب پیری جمعیت شده است. با توجه به آمار جمعیتی، شهر بوکان نیز در سال های آینده با این پدیده مواجه خواهد شد. به همین دلیل پژوهش حاضر باهدف امکان سنجی تحقق شهر دوستدار سالمند در بوکانانجام شده است. روش پژوهش از نوع توصیفی_پیمایشی باهدف کاربردی است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS، و برای مقایسه میانگین شاخص ها از آزمون T استفاده شده است. با توجه به استفاده از پرسشنامه استاندارد سازمان بهداشت جهانی، روایی پرسشنامه مورد تأیید است. نتایج پژوهش نشان می دهد از میان شاخص های اجتماعی، ارتباطی، فرهنگی_تفریحی و بهداشتی_درمانی موردبررسی به ترتیب بیشترین درصد نارضایتی مربوط به نبود فضای مناسب برای ارتباط با مراکز آموزشی مانند کامپیوتر، اینترنت، اطلاعات در مورد نرم افزارها و خدمات با حروف چاپی و بزرگ، نبود بازارچه های مخصوص خرید سالمندان و به خانواده ها در زمینه مراقبت از خود و سالمندان آموزش های لازم داده نمی شود، می باشد. همچنین یافته های پژوهش نشان می دهد که میانگین همه معیارهای موردبررسی (اجتماعی، ارتباطی، فرهنگی_تفریحی و بهداشتی_درمانی) پایین تر از حد استانداردند و تا رسیدن به سطح مطلوب فاصله زیادی دارند. بنابراین پیشنهاد می گردد متولیان امر برای ایجاد رفاه سالمندان در شاخص های دارای کمترین حد استاندارد همت بیشتری به خرج دهند و با رفع کاستی ها و تأمین نیازهای این قشر، رفاه و سرزندگی را برای سالمندان فراهم نمایند.
ارزیابی مکان یابی پروژه های مسکن مهر با رویکرد کالبدی-زیست محیطی، با استفاده از مدل سلسله مراتب AHP (نمونه موردی استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره اول بهار ۱۳۹۱ شماره ۲
57 - 70
حوزه های تخصصی:
مکان یابی مناسب زمین یکی از مهمترین عوامل تولید مسکن و به دلیل دارا بودن ماهیت چند وجهی، فرآیندی بسیار پیچیده است. استفاده از مدل های تصمیم گیری در مکان¬یابی موجب تسهیل و انتخاب بهینه سایت می گردد. یکی از روش های تصمیم گیری از طریق وزن دهی به معیارها، روش تحلیل سلسله مراتبی AHP است. با استفاده از این روش معیارها و زیرمعیارها رتبه بندی می شوند و گزینه های مناسب برای مکان یابی انتخاب می شوند. در این مقاله با هدف تسهیل مکان یابی فضاهای مسکونی و با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، پس از بررسی فرآیند روش مذکور ، معیارها و زیر معیارهای موثر در مکان یابی فضاهای مسکونی معرفی و درخت واره سلسله مراتبی معیارها ترسیم می شود، سپس این معیارها در قالب پرسشنامه ای تنظیم و در بین متخصصان برنامه ریزی شهری و مسکن توزیع و میانگین وزن های داده شده به هر معیار و زیرمعیار در مقایسه های دو دویی ماتریس های توماس ال ساعتی، جهت رتبه بندی استفاده شده است. نهایتاً تحقق معیارهای مذکور به ترتیب اولویت آن در 13 پروژه مسکن مهر استان یزد به عنوان نمونه مطالعات میدانی بررسی می شود. اطلاعات لازم برای مکان یابی نیز در قالب پرسشنامه ای از سازمان مسکن استان یزد استخراج و سپس داده های خام دسته بندی و تحلیل شدند و برآیند نتایج به شکل ماتریس ارزیابی مکان یابی برای کل پروژه ها ترسیم شده است. برآیند نتایج ارزیابی حاکی از مکان یابی مناسب پروژه های مذکور بوده و البته نواقصی نیز وجود دارد که مسلماً پاسخگوئی همزمان به تمام معیارها بسیار دشوار است و در مواردی با توجه به اولویت-های مطرح شده پاسخگوئی به یک معیار منتج به عدم امکان مکان یابی مناسب می گردد.
تحلیل پدیده پراکنده رویی شهری در دامنه های شهرهای بزرگ مطالعه موردی: دامنه های شمالی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره سوم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۰
49 - 62
حوزه های تخصصی:
پراکنده رویی شهری پدیده ای کالبدی _ فضایی است. نوعی گسترش افقیِ پراکنده، کم تراکم، جسته و گریخته و به دور از مراکز شهری که عموماً با عدم اختلاط کاربری همراه است و می تواند مبین اتلاف منابع و سرمایه، تهدید سلامت ساکنان شهر، آسیب رسانی به محیط زیست و تمایل توسعه در حاشیه های شهر و تبدیل مراکز شهری به بافت های فرسوده باشد. البته در این خصوص همه صاحبنظران در مطالعاتشان در خصوص علل، الگو، تبعات و سازوکار به یکسان عمل ننموده اند (اوینگ، 1997؛ گالستر، 2001؛ هَس، 2003؛ دیلمن، 2004؛ آلبرتی، 2005؛ سو، 2010؛ پولیدورو، 2011؛ یو 2013؛ و مانند آن). سئوال نظری این پژوهش این است که این پدیده از چه ابعادی برخوردار است، فرایند آن کدام و از چه سازوکاری تبعیت می کند؟ در این رابطه شهر اصفهان به عنوان مورد پژوهش انتخاب شد؛ زیرا این شهر در سال های اخیر با گسترش افقی لجام گسیخته ای همراه بوده است که پیامدهایی اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی به بار آورده است. پژوهش حاضر، با هدف تشخیص آسیب شناختی پهنه ها و فرایند پراکنده رویی و سازوکار آن در شهر اصفهان صورت گرفته است. به نظر می رسد بیشترین میزان پراکنده رویی در شهر اصفهان در خارجی ترین نقاط محدوده های شمالی مناطق 7 و 14 شهرداری اصفهان و فرایند آن بر حسب فرایند اکولوژیکی _ اجتماعی استقرار صنایع فلزی و غیرفلزی در حاشیه شمالی شهر و شکل گیری پراکنده سکونتگاه های کارگران، نقش تعاونی های مسکن در تأمین سکونت کارکنانشان، عوامل طبیعی (کم آبی)، شبکه ارتباطی و مهاجرت از مناطق روستایی و الگوی تشکیل فضایی پراکنده با عملکرد صنعتی ، کشاورزی و مسکونی است . پاسخ به سئوال فوق و روش آزمون این فرضیه، در سه مرحله، با استفاده از تحلیل تاریخی _ سیستمی و با بهره گیری از روش کمّی تحلیل عاملی اکتشافی بوده که منجر به شناسایی پهنه هایی با بیشترین میزان پراکنده رویی شهری و سازوکار بوده است.
بررسی ویژگی ها و ابعاد رویکردهای مختلف نظریه داده بنیاد در برنامه ریزی شهری: یک مطالعه مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از پر کاربردترین روش های تحقیق در میان روش های کیفی، روش نظریه داده بنیاد بوده که دارای رویکردهای مختلف روش شناسی است. هدف این مقاله بررسی رویکردهای مختلف نظریه داده بنیاد و بیان شباهت ها، تفاوت ها ،ویژگی ها و ابعاد هر کدام از آنها، به منظور شفافیت هرچه بیشتر در استفاده از این روش در برنامه ریزی شهری است. در این مقاله با مروری نظام مند، به بررسی پژوهش های چاپ شده در سال 2020 میلادی به زبان انگلیسی در زمینه استفاده از نظریه داده بنیاد در برنامه ریزی شهری، اقدام شده است. از این رو ، "برنامه ریزی شهری به اضافه نظریه داده بنیاد" به عنوان کلیدواژه ای برای جستجو تعیین شد. در مجموع 116 پژوهش شناسایی شد که از این میان 12 پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که در بررسی پژوهش های انتخاب شده، 4 رویکرد اصلی از نظریه داده بنیاد و ویژگی های مرتبط با هر کدام با عناوین رویکرد نظریه داده بنیاد اولیه ، گلاسرین، استراووسین و رویکرد نظریه داده بنیاد برساختی شناسایی شد، که از سمت پژوهشگران مورد استفاده قرار گرفته است. نتیجه تحقیق نشان داد که برنامه ریزان شهری در استفاده از نظریه داده بنیاد نیازمند توجه بیشتر به رعایت نمونه گیری نظری، اشباع نظری، نوشتن یادداشت های تحلیلی هستند. همچنین آگاهی از تفاوت های رویکردهای مختلف نظریه داده بنیاد از جمله بنیان فلسفی و تأکیدات نظری به ارائه نتایج بهتر در استفاده از نظریه داده بنیاد منجر می شود.
ارائه الگوی منطقه بندی شهری بهینه در ایران (نمونه موردی: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
933 - 955
حوزه های تخصصی:
تعدد سازمان های موجود در کنار نوع سیستم اداری کشور باعث شده است تا اداره شهرها در ایران از سوی نهاد واحدی صورت نگیرد. از طرفی هریک از این سازمان ها برای تسهیل عملکردی و خدمات رسانی و همچنین پوشش کامل محدوده تحت مدیریت خود، با استفاده از دستورالعمل های سازمان بالادست خود اقدام به منطقه بندی اداری می کنند که تعدد قوانین موجود در این زمینه و بی توجهی به مقوله مدیریت یکپارچه شهری، هم پوشانی مناطق اداری را در شهرهای بزرگ سبب شده است. پژوهش حاضر به منظور بررسی وضعیت منطقه بندی شهری و ارائه الگوی بهینه منطقه بندی در راستای مدیریت یکپارچه شهری ایران در شهر رشت صورت گرفته است. روش انجام این پژوهش، توصیفی تحلیلی بوده که با استفاده از روش های آماری و زمین آماری اجرا شده است. نتایج بررسی وضع موجود مناطق اداری تحت نظارت پنج سازمان برق، گاز، آب و فاضلاب، مخابرات و شهرداری، نشان از منطقه بندی تصادفی و ناهمگن آن ها دارد که آزمون اسپیرمن وجود رابطه مستقیم بین وسعت مناطق موجود- تعداد تداخل آن ها و نیز مساحت هم پوشان مناطق اداری- فاصله از مرکز شهر را تأیید می کند. همچنین مشخص شد، شاخص های مورد استفاده سازمان ها، مناسب منطقه بندی نیستند؛ درحالی که شاخص پیشنهادی تراکم جمعیت از ضریب خودهم بستگی قابل قبولی در مناطق بهینه پیشنهادی برخوردار است، مناطق ارائه شده از نظر شکل هندسی و جمعیت تحت پوشش متوازن تر و همگن تر هستند. همچنین سنجش میزان تداخل مناطق اداری پیشنهادی نشان از وجود 9 محدوده هم پوشان بدون تلاقی مرز بین مناطق پیشنهادی است که هشت مورد از محدوده های فوق، بر مناطق پیشنهادی شرکت مخابرات منطبق هستند.
مکان یابی مرکز گردشگری رودخانه ای شهرستان شوش با استفاده از مدل تصمیم گیری تاپسیس (مورد شناسی: رودخانه های دز، کرخه و شاوور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رودخانه ها از جمله مکان هایی هستند که در طول تاریخ همواره مورد توجه بشر بوده اند؛ هم به عنوان مسیر حمل و نقل و هم به عنوان منبع تأمین غذا، آب شرب و آب مورد نیاز در بخش کشاورزی. از طرفی جذابیت های ویژه طبیعی موجب شده است تا رودخانه ها به مکان هایی درجهت تفریح و گذران اوقات فراغت تبدیل شوند. پتانسیل های تفریحی و گردشگری رودخانه ها منجر به ایجاد گونه ای از گردشگری موسوم به «گردشگری رودخانه ای» شده است. شهرستان شوش، در منطقه شمال استان خوزستان با دارا بودن سه رود دائمی کرخه، دز و شاوور از لحاظ ایجاد و توسعه گردشگری رودخانه ای دارای موقعیت مناسبی است. با توجه به پراکندگی گردشگران در اطراف این سه رودخانه که موجب آلودگی های زیست محیطی در این نواحی شده ، در پژوهش حاضر به مکان یابی سایت های گردشگری رودخانه ای در شهرستان شوش پرداخته شده است. پژوهش حاضر به روش پیمایشی انجام شده و گردآوری اطلاعات و تعیین معیارهای مکان یابی از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی با استفاده از توزیع پرسشنامه خبره صورت گرفته است. انتخاب سایت ها ازطریق تحقیقات میدانی صورت گرفته و از میان نوزده سایت پیشنهادی، چهار سایت با پتانسیل قابل قبول برای انجام بررسی های مربوط مشخص شده اند. به منظور وزن دهی معیارها از روش آنتروپی شانون و برای تحلیل داده ها از مدل تاپسیس بهره گرفته شده است. چهار سایت انتخابی شامل سایت های رداده، شصت متری، ناجیان و خماط به لحاظ دارابودن شرایط اولیه مانند مساحت کافی، سهولت دسترسی و بهداشت محیط نسبت به دیگر سایت ها در اولویت بوده و از نظر سایر معیارهای مکان یابی در پژوهش حاضر به حیطه قیاس و رتبه بندی گذاشته شدند. نتایج تحقیق نشان می دهد، با توجه به هسته های زیستی، فاصله از شهر و تأسیسات شهری، میزان ظرفیت محل درجهت انجام فعالیت های تفریحی رودخانه ای، محدوده ناجیان در ساحل غربی رود کرخه در بهترین وضعیت برای احداث مجموعه گردشگری بوده است؛ به گونه ای که کمترین آسیب را به محیط زیست وارد کرده و از تاب آوری محیط نکاهد.
بررسی میزان تاثیرگذاری عوامل محیطی بر افزایش فعالیت دختران و پسران نوجوان در فضاهای شهری مطالعه موردی: خیابان آزادی کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
17 - 27
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، تلاش شده است تا بر فعالیت گروه سنی نوجوان، به عنوان یکی از گروه های از قلم افتاده در مطالعات شهری کشورمان، در فضاهای شهری مورد علاقه شان تمرکز شود. زیرا این گروه سنی از یک سو به صورت بالقوه بخش بسیار مهمی از استفاده کنندگان از فضاهای شهری به حساب می آیند و از سوی دیگر برای رشد به عنوان فردی با هویت جمعی، نیازمند حضور در فضاهای شهری، تجربه تنوعی از نقش های اجتماعی و محک زدن توانایی های خود در این بستر هستند. در همین راستا خیابان آزادی، مرکز محله رجایی شهر کرج به عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب شده و نظرات 250 نفر از نوجوانان 12 تا 19 ساله درباره میزان فعالیت و سطح رضایت آنها از کیفیت های محیطی در این خیابان، از طریق پرسشنامه بررسی شده است. داده ها نیز به صورت توصیفی و استنباطی (آزمون t مستقل و رگرسیون چندمتغیره) تحلیل شده اند. نتایج این بررسی حاکی از مراجعه 85درصد از نوجوانان به صورت هفتگی یا روزانه به خیابان بوده که غالباً در ساعات عصر، همراه با دوستانشان و به منظور تماشای مغازه ها، نشستن در پارک و تماشای مردم صورت می گیرد. بیشترین تا کمترین سطح رضایت نوجوانان از مؤلفه های کیفیت محیطی خیابان نیز به ترتیب مربوط به امنیت، دسترسی، جذابیت، راحتی و آسایش است که به جز جذابیت، در رابطه با رضایت از سایر مؤلفه ها، بین دختران و پسران تفاوت معنی داری به دست آمده است. نتایج مدل رگرسیونی نیز نمایانگر قابلیت پیش بینی 43درصد از فعالیت پسران و 75درصد از فعالیت دختران به وسیله مؤلفه های کیفیت محیطی بوده که برای پسران، جذابیت و راحتی خیابان و برای دختران، جذابیت، امنیت، راحتی و آسایش خیابان از اهمیت و تأثیرگذاری قابل توجهی برخوردارند.
تحلیل بازآفرینی پایدار بخش مرکزی شهرها با رویکرد سناریونویسی (موردمطالعه: بخش مرکزی شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش مرکزی شهرها، به دلیل برخورداری از مرکزیت جغرافیایی، مرکزیت ثقل اقتصادی و ویژگی های تاریخی- فرهنگی دارای توان بالقوه بالایی است. علیرغم ویژگی های مثبت بخش مرکزی شهرها، محلات مسکونی آن با مشکلات کالبدی، زیست محیطی، اجتماعی، اقتصادی، ازجمله فرسودگی، درهم پیچیدگی بافت و ضعف زیرساخت ها مواجهند. یکی از مراکز شهری با چنین مشخصه ای، بخش مرکزی شهر همدان می باشد. یکی از رویکردهای نوینی که توانسته با دید یکپارچه همه ابعاد مطروحه را در حل مسائل بخش مرکزی شهرها داشته باشد، رویکرد «بازآفرینی شهری پایدار» است. هدف از این مقاله بررسی و تحلیل وضعیت شاخص های بازآفرینی پایدار و دستیابی به سناریوهای پیش رو در بخش مرکزی همدان می باشد. اطلاعات برای مطالعه وضع موجود از طریق اسناد فرادست و پرسشنامه شهروندان به دست امد در ابتدا رتبه بندی قطاع های شش گانه بخش مرکزی همدان از منظر شاخص های بازآفرینی شهری پایدار بر اساس مدل الکتر فازی بدست آمد. بطوریکه قطاع اول، پنجم و چهارم به ترتیب با تعداد چیرگی 5، 4 و 3 وضعیت بهتری از نظر شاخص های بازآفرینی پایدار به خود اختصاص داده اند. در ادامه برای دستیابی به آینده های پیش رو بخش مرکزی همدان با استفاده از نرم افزار سناریو ویزارد، با تشکیل ماتریس اثرات متقابل 30×30 در مجموع 2 سناریو قوی، 12 سناریوی باور کردنی و 242 سناریوی ضعیف به دست آمد. نتایج پژوهش نشان می دهد که 3 سناریو (هگمتانه، دارینه و عراق عجم) با احتمال وقوع بسیار بالا در شرایط پیش روی آینده بخش مرکزی شهر همدان است. مطلوب ترین سناریو، سناریوی هگمتانه است.
تحلیلی بر سنجش زیرساخت های گردشگری در فضاهای شهری (مطالعه موردی: شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
65 - 82
حوزه های تخصصی:
عناصر اقامتی اگرچه عامل جذب گردشگر به شهرها نمی باشند؛ اما همواره نقش بارزی در ماندگاری و به تبع آن هزینه های توریست ایفا می کند. هدف این پژوهش ارزیابی و رتبه بندی هتل ها و مسافرخانه های شهر زنجان می باشد. روش تحقیق توصیفی – مقایسه ای و نوع آن کاربردی است. روش گردآوری اطلاعات نیز کتابخانه ای – اسنادی است. در این پژوهش ابتدا با تهیه ی پرسشنامه در دو سطح برای گردشگران و مدیران ذیربط و همچنین بر اساس استانداردهای بین المللی شاخص های مؤثر برای عناصر اقامتی مشخص گردید. سپس با انجام مقایسه ی دو دویی در مدل تحلیل سلسله-مراتبی وزن نسبی هر یک از شاخص ها تعیین شد. مقایسه ی بین شاخص ها نشان داد که هزینه ی اقامت بیشترین تأثیر را در انتخاب گردشگران برای اقامت در هتل ها و مسافرخانه های شهر زنجان دارا می باشد. این مسئله حاکی از این واقعیت است که اکثر گردشگرانی که وارد شهر زنجان می شوند؛ از طبقه ی متوسط یا حتی پایین تر می باشند که تمایل چندانی برای پرداخت هزینه های بالا و اقامت در مکان های لوکس ندارند. در مرحله ی بعد به منظور رتبه بندی عناصر اقامتی از مدل TOPSIS استفاده گردید. نتایج حاصله از مدل تاپسیس نشان داد که هتل بزرگ با وزن 72/0 با اختلاف فاحش نسبت به سایر هتل های شهر زنجان در رتبه ی اول قرار دارد. این هتل از نظر شاخص های مهمی همچون زیبایی ظاهری و فضای داخل هتل، داشتن سوئیت، رستوران، کافی شاپ، اینترنت و ماهواره بالاترین وزن را در بین سایر هتل ها برخوردار است. مسافرخانه حافظ نیز با وزن 694/0 در بین مسافرخانه ها در رتبه اول قرار دارد. کیفیت بهتر فضای میهمان سرا، داشتن سوئیت و تعداد خدمه از جمله مهم ترین امتیازات این مسافرخانه نسبت به سایر مسافرخانه های دیگر می باشد.
تحلیل و ارزیابی روند تغییرات کاربری اراضی مبارکه در راستای تحقّق توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: توزیع فضایی مطلوب کاربری ها، در برنامه ریزی و مدیریت استفاده از زمین، یکی از پارامترهای بنیادین تحقق توسعه پایدار است. در عصر حاضر نیز به واسطه افزایش جمعیت و پیشرفت تکنولوژی، ﭘﺪیﺪه تخریب سرزمین در قالب تبدیل بخش وسیعی از اراضی جنگلی و مرتعی به مسکونی و صنعتی، در حال گسترش است. لذا پژوهش ﺣﺎﺿﺮ از طریق داده های دورسنجی و سیستم اطلاعات جغرافیایی، ﺑﻪ ﭘﺎیﺶ تغییر کﺎرﺑﺮی اراﺿی مبارکه در بازه ی 30 ساله (1985-2015) ﭘﺮداﺧﺘﻪ است. روش: جهت دستیابی به اهداف از ﺗﺼﺎویﺮ ﻣﺎﻫﻮاره ای ﻟﻨﺪﺳﺖ، سنجنده های MSS (1985) و OLI (2015) اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪ. ﺑدیﻦ ﺗﺮﺗیﺐ که ﭘﺲ از انجام مراحل پیش پردازش شامل رفع خطاهای رادیومتریک و اتمسفری، چینش باندها، موزاییک تصاویر و ﺟﺪاﺳﺎزی ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌاتی؛ تصاویر ﺑﻪ روش ﺣﺪاکﺜﺮ اﺣﺘﻤﺎل ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪی، و ﻧﻘﺸﻪ کاربری اراﺿی در دو مقطع زﻣﺎنی ﺗﻬیﻪ ﮔﺮدیﺪ. سپس با استفاده از روش تفاضل تصاویر ﻣیﺰان و ﻣﺴﺎﺣﺖ ﺗﻐییﺮات هر کاربری برآورد شد. یافته ها: نتایج نشان داد در سال 1985 مساحت اراضی صنعتی 16/9 کیلومترمربع بوده که در سال 2015 به 33/20 کیلومترمربع گسترش یافته است. در این دوره وسعت زمین های کشاورزی، مراتع و جنگل به ترتیب 75/38، 18 و 45/1 کیلومترمربع (09/5، 37/2 و 19/0 درصد) کاهش داشته و در مقابل وسعت اراضی صنعتی، شهری، رها شده و بایر به ترتیب 17/11، 46/9، 14/16 و 1/7 کیلومترمربع (47/1، 24/1، 12/2 و 93/0 درصد) افزایش یافته است. نتایج: تغییر کاربری از مرتع و کشاورزی به صنعت و مسکونی به میزان 46/7 درصد در طول سه دهه از 1985 تا 2015 منجر به بهره برداری شدیدتر از منابع اکوسیستمی و نهایتاً باعث ناپایداری در منطقه شده است. بنابراین جهت اعمال مدیریت صحیح محیط، لازم است هرگونه اقدام اعم از تغییر کاربری اراضی مهار گردد تا منجر به تخریب شدیدتر اکوسیستم نشود.
تحلیل شاخص های خشکسالی و بارش استاندارد شده در مراکز شهرهای استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، تحلیل شاخص های خشکسالی بارش برای پیش بینی و کاهش اثرات منفی آن در استان اردبیل بوده است که از نظر نوع تحقیق، یک مطالعه توصیفی- تحلیلی محسوب می گردد. داده ها با استفاده از روش اسنادی گردآوری شد. بر همین اساس، اطلاعات میانگین بارندگی و میانگین دما به صورت ماهانه در ایستگاه های سینوپتیک اردبیل، گرمی، پارس آباد، مشکین شهر و خلخال در استان اردبیل در بازه زمانی (2016-1996) از سازمان هواشناسی کشور دریافت گردید. جهت تحلیل داده ها در هرکدام از 5 ایستگاه سینوپتیک استان، شاخص های SPI و CZI، از نرم افزارهای Dip و Dic، استفاده شد. سپس پهنه بندی خشکسالی در دو مقیاس 6 و 12 ماهه، از درون یابی IDW، در نرم افزار Arc Gis، انجام گرفت. نوآوری پژوهش حاضر استفاده از قواعد اگر - آنگاه در نرم افزار MATLAB، در تلفیق شاخص های خشکسالی در رشته اقلیم شناسی می باشد. نتایج به دست آمده نشان داد که خشکسالی های خیلی شدید در مقیاس 12 ماهه کم تر از مقیاس 6 ماهه رخ داده است و در هر 5 ایستگاه مورد مطالعه، تعداد خشکسالی های متوسط، بیش تر از خشکسالی های شدید و خیلی شدید بوده است. همچنین بیش ترین درصد فراوانی خشکسالی در شهرستان اردبیل و کم ترین آن در ایستگاه گرمی مشاهده گردید. مقایسه دو شاخص مذکور نشان داد که عملکرد آن ها اختلاف چندانی با هم ندارد؛ اما مشخص گردید که شاخص SPI، بهتر از شاخص CZI، می تواند تعداد خشکسالی ها را آشکار نماید.
ارزیابی شاخص های مؤثر بر حس مکان در گونه های مسکن دوره پهلوی (مطالعه موردی: شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ابعاد مهم در ارتقا کیفیت و مطلوبیت فضاهای زندگی، حس مکان است که با رضایتمندی از محل زندگی، ارتباطی مستقیم دارد. اما امروزه در بسیاری از ساختمان ها، خیابان ها و محلات مسکونی، فقدان حس مکان ملموس شده است. زیرا همزمان با آغاز حکومت پهلوی و ساخت بناهای مدرن به تقلید از اروپا، آهنگ تغییرات تیپومورفولوژی در مقیاس های مختلف محیطی شروع و ادامه دار گشته است. این مقاله با هدف تدقیق مفهوم حس مکان به روایت سیر دگرگونی خانه های پهلوی در شهر مشهد می پردازد و 9 گونه الگوی سکونتی این دوره را معرفی و ارزیابی می نماید. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی در بستری پیمایشی می باشد که مدل نظری تحقیق بر اساس 10 مؤلفه اصلی برآمده از ابعاد حس مکان، تدوین گشته است. سپس با استفاده از روش MAUT ، جامعه آماری انتخاب و با استفاده از آزمون های ناپارامتری کروسکال والیس و کای اسکوار، ارزیابی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر حس مکان آنها صورت گرفته است و سطح معناداری رابطه میان حس مکان و تحول گونه ها با کمک آزمون همبستگی پیرسون سنجیده شده است. نتایج نشان می دهد که حس مکان ساکنین با تغییرات تیپومورفولوژی در طول زمان رابطه منفی دارد و به ترتیب شاخص محله، ساختمان و خیابان با ضریب تأثیر 588/0، 383/0 و 310/0 بر حس مکان ساکنین مؤثر می باشند. همچنین در تمام گونه ها، راهکارهای پیشنهادی برآمده از مؤلفه های پیوند با طبیعت و تعاملات اجتماعی در هر سه شاخص همواره بر حس مکان مثمربخش هستند و عوامل اجتماعی نسبت به عوامل فردی و فرهنگی تأثیر بیشتری بر رضایتمندی مسکونی دارند که باید در برنامه ریزی های محیطی دقت بیشتری به این عوامل علاوه بر تأمین نیازهای شخصی افراد صورت بگیرد.
بازشناسی الگوهای رفتاری در میدان انقلاب اصفهان
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ششم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۱
۹۵-۱۱۱
حوزه های تخصصی:
امروزه نیاز مردم به مکان هایی برای افزایش تعاملات اجتماعی و رفع نیازهای روانی و اجتماعی به یکی از الزامات زندگی شهری تبدیل شده است. در این مقاله محدوده تاریخی سی وسه پل در حاشیه زاینده رود که پتانسیل یک فضای جمعی سرزنده را دارد ولی امروزه به دلیل ترافیک ناشی از دو خیابان مطهری و کمال اسماعیل نقش اجتماعی خود را از دست داده و به یک فضای عبوری تبدیل شده است، به عنوان نمونه موردی در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد. هدف از این پژوهش بازشناسی قرارگاه ها و الگوهای رفتاری در فضاهای پیرامون سی وسه پل (میدان انقلاب شهر اصفهان) می باشد. در این مقاله توصیفی-تحلیلی و کاربردی برای یافتن مهم ترین الگوهای رفتاری در فضای پیرامون پل تاریخی سی وسه پل، قرارگاه های رفتاری موجود در محدوده مورد نظر به وسیله برداشت های میدانی مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج پژوهش نشان می دهد، الگوهای رفتاری شامل: نشستن، استراحت کردن، صحبت کردن، نگاه کردن، خریدن، فروختن، قلیان کشیدن، خوردن، نوشیدن و عکس گرفتن مهم ترین الگوها در اطراف سی و سه پل می باشند. در پایان پژوهش راهکارهایی برای بهبود ارتباط بین رفتار و محیط کالبدی در محدوده تاریخی سی وسه پل پیشنهاد می گردد.
تحلیل و مکان یابی پهنه های مناسب احداث پارکینگ های عمومی در شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
629 - 647
حوزه های تخصصی:
کاربری پارکینگ های عمومی یکی از کاربری های اساسی در شهرهاست که مکان یابی بهینه آن، سبب کاهش ترافیک و رفاه شهروندان می شود. هدف مطالعه توصیفی-تحلیلی حاضر تحلیل و مکان یابی پهنه های مناسب احداث پارکینگ های عمومی در شهر ایلام است؛ از این رو به منظور مکان گزینی پارکینگ ها، معیارهای متعددی با توجه به استانداردهای جهانی در این مطالعه مدنظر قرار گرفت. به منظور شناسایی مکان های بهینه استقرار پارکینگ عمومی، از تکنیک های AHP و GIS و برای یافتن روابط میان متغیرها از تحلیل هم بستگی و T تک نمونه ای در نرم افزار Lisrel استفاده شد. یافته ها نشان می دهد میان شاخص های بروکراسی اداری، فروش و درآمدزایی و میزان انطباق با مسیرهای پرتردد شهری، و مکان یابی بهینه پارکینگ های شهری هم بستگی معناداری وجود دارد. با توجه به دیدگاه های نخبگان، همچنین وضعیت عمومی شهر، مشخصات محله ها، جمعیت، سطح تردد و نواحی پرخطر و پرجمعیت، در میان ایستگاه های معرفی شده دو ایستگاه چهارراه سعدی و چهارراه پیام نور مهم ترین مکان ها و پهنه های مناسبی به شمار می آیند که براساس رشد جمعیت شهری و تقاضاها، به پارکینگ های مکانیزه شهری نیاز دارند.
تدوین چارچوب مفهومی از خوانش نام و پیام مکان در ارتباط با ماهیت و ظرفیت مکان مطالعه موردی: مکان های شهری اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۹
71 - 84
حوزه های تخصصی:
خوانش نام مکان در متن شهر به مثابه یکی از ریشه های هویتی آن قادر است به شناخت طبع و طعم فضا و مکان از خلال بازاندیشی ارتباط آن با تمناها و نیازهای زمینه ای و زمانه ای بپردازد. به محض شنیدن این نام است که تصویری از کلیت و پیکره مکان در ذهن شکل می گیرد. ارتباط بین نام یک مکان با محیط طبیعی و مصنوع می تواند همان ارتباط اجزای فرمی و محتوایی آن مکان مفروض شود. وقتی که نام های نخستین (قدیمی) شهر، محله، گذر و یا مکان خاصی از یک شهر به میان می آید، در ذهن شهروند آن مکان با ویژگی های منحصر به فردش تداعی می گردد. ممکن است مدت ها از تخریب کالبدی مکانی بگذرد اما همچنان نام آن در ذهنیت باقی مانده و بر کیفیت، مفهوم و صفت مکان یا روحیات و ذوقیات ساکنان آن اشاره داشته باشد. انطباق یا عدم انطباق نام مکان با عینیت و صفت موجود آن، می تواند عیار بارزی در شفافیت و خوانایی و یا بحران آن تلقی شود. اما در فرایند توسعه شهری معاصر، مسئله ابعاد هویتی، کیفیتی و ذهنیتی نام ها نادیده گرفته می شود. حوزه مطالعات شهری ارتباط عوامل عینی_ذهنی و معنایی_کالبدی نام های مکانی را در امر طراحی شهری و منظر یا مهم نمی داند یا قادر به حساب آوردنش نیست. هدف این مقاله بازشناخت اهمیت این ارتباط و نحوه تکوین فضاها و مکان های شهری با نام گذاری های آنهاست و بر توضیح نحوه بازتاب آن و نیروهای آن بر چشم انداز مکان شهری متمرکز است. نمونه پژوهش، شهر اردبیل و بافت تاریخی آن است که کاوش آن به دلیل برجستگی تاریخی_فرهنگی اردبیل و قدمت بیش از سی قرن آن اهمیت شایانی دارد. اکثر محلات و گذرهای قدیمی در بافت تاریخی شهر حتی امروزه واجد نام های تاریخی و رایج آن روزگار است. در تدوین ادبیات و چارچوب نظری، از اسناد و متون داخلی و خارجی به روش تحقیق توصیفی_تحلیلی برای استخراج و دسته بندی مشخصه ها استفاده شد. شناسایی نام های نخستین مکان ها، بیشتر بر مبنای آثار روشنفکری، نقشه ها، تصاویر، نقاشی و گراوور به همراه برداشت های میدانی و مصاحبه صورت گرفت. پژوهش نشان می دهد عوامل مختلف سیاسی، تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی در نام گذاری سنتی مکان های مختلف شهری و به خصوص شهر اردبیل نقش عمده ای داشته و رنگ و وزن بیشتری را به مقدس بودن، سیاسی و بازرگانی بودن این شهر می دهند. به نظر می رسد نام ها استعاره از بازنمایی همان چیزهایی هستند که در چشم انداز، ظرفیت و ذهنیت شهر بوده و هست و یا می تواند باشد.
مدل سازی احتمال تغییر رشد شهری با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی و رگرسیون لجستیک (مطالعه موردی: شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۴
169 - 182
حوزه های تخصصی:
در کشور های در حال توسعه، تمایل زیاد برای تمرکز جمعیت در مناطق شهری و به تبع آن رشد سریع و ناموزون شهر ها سبب شده است که طراحان و برنامه ریزان شهری، استفاده از سیاست ها و راهکار های مناسب را جهت اجتناب از تأثیرات مخرب زیست محیطی و اجتماعی- اقتصادی در دستور کار قرار دهند. در این راستا، اطلاعات مکانی و زمانی مرتبط با الگوهای نرخ رشد، درک بهتری را از فرآیند رشد شهری فراهم نموده و ابزار های مناسب را جهت اخذ سیاست های مدیریتی و برنامه ریزی در اختیار مدیران شهری قرار می دهند. لذا هدف اصلی این پژوهش، محاسبه احتمال تغییر رشد شهر مشهد با استفاده از روش های رگرسیون لجستیک و شبکه عصبی مصنوعی می باشد. برای این منظور، جهت تهیه نقشه کاربری اراضی، از تصاویر ماهواره ای لندست 7 (سال 2002) و لندست 8 (سال 2015) استفاده شد. سپس با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی پرسپترون چند لایه (MLP)، طبقه بندی تصاویر انجام شد و نقشه های کاربری اراضی شهری با دقت کلی 948/0 و شاخص کاپای 936/0 برای سال 2002 و همچنین دقت کلی 817/0 و شاخص کاپای 775/0 برای سال 2015 استخراج شدند. در نهایت، با اجرای رگرسیون لجستیک بین نقشه کاربری اراضی شهری سال 2015 (به عنوان متغیر وابسته) و فاکتور های مؤثر از جمله عوامل فیزیکی و عوامل انسانی به همراه نقشه اراضی سال 2002 (به عنوان متغیر های مستقل)، نقشه پتانسیلی پیشرفت اراضی شهری تهیه شد. ارزیابی مدل رگرسیونی ایجاد شده با استفاده از دو شاخص Pseudo-R<sup>2</sup> و ROC نشان داد که این مدل با مقدار ROC معادل 87/0 و مقدار Pseudo-R<sup>2</sup> برابر 345/0 دارای قابلیت بالایی جهت نمایش تغییرات و تعیین مناطق مستعد تغییر می باشد و می توان برازش مدل را نسبتاً خوب در نظر گرفت.
بررسی تأثیر مؤلفه های بستر فردی و اجتماعی بر دلبستگی مکانی (مطالعه موردی: شهر قائم شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۶
52 - 67
حوزه های تخصصی:
دﻟﺒﺴﺘﮕی ﺑﻪ ﻣکﺎن، راﺑﻄﻪ و ﻧﻘﻄﻪ اﺗﺼﺎل ﺑیﻦ ﻣ ﺮدم و مکان هاست. ایﻦ دﻟﺒﺴﺘﮕی ﻣﺒﻨﺎی ﻧﺤﻮه ارﺗﺒﺎط و ﺗﻌﺎﻣﻞ ﻋ ﺎﻃﻔی ﻣﺜﺒ ﺖ اﻧﺴ ﺎن ﺑ ﺎ ﻓﻀﺎﺳ ﺖ و به واسطه ﺧﺼﻮﺻیﺎت ﻓﺮدی، ﺟﻤﻌی، ﻓﺮﻫﻨﮕی و اﺟﺘﻤﺎﻋی ایﺠﺎد می شود. دلبستگی به مکان و احساس تعلق به آن، در افراد این انگیزه را ایجاد می کند که به احیا و نوسازی همه جانبه محیط های خانگی و محلی بپردازند. دلبستگی مکانی و حس تعلق می تواند زمینه مساعدی برای ایجاد دموکراسی مشارکتی فراهم سازد و اجرای برنامه های مختلف اقتصادی و اجتماعی را در اجتماع محلی با توفیق چشمگیر همراه کند و کیفیت زندگی و روند توسعه را بهبود بخشد. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر مؤلفه های بستر فردی و اجتماعی بر دلبستگی مکانی در شهر قائم شهر می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر گردآروش تحقیق، جز پژوهش های توصیفی- پیمایشی و به طور کامل مدل یابی معادلات ساختاری است. گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه ای با 4 مؤلفه (دلبستگی مکانی، وابستگی مکانی، هویت مکانی، پیوند اجتماعی) و 40 گویه بر مبنای پاسخ های ساکنان شهر قائم شهر با حجم نمونه 384 نفر انجام شد. اطلاعات جمع آوری شده از طریق نرم افزارهای SPSS21 و Smart- PLS3 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش بیانگر این است که در شهر قائم شهر میزان دلبستگی مکانی و مؤلفه های مؤثر بر آن در سطح پایینی قرار دارند و مؤلفه وابستگی مکانی و هویت مکانی از منظر بستر فردی و شاخص پیوند اجتماعی از منظر بستر اجتماعی بر میزان دلبستگی مکانی (دلبستگی عاطفی) تأثیر مثبت و معنی داری دارند؛ بنابراین تقویت هم زمان دو بستر فردی و اجتماعی سبب تقویت دلبستگی مکانی در شهر قائم شهر می شود.