مقالات
حوزه های تخصصی:
بافت تاریخی و با ارزش محله عودلاجان به دلیل فرسودگی مفرط در کالبد و ساختار و کمبود تأسیسات و تجهیزات زیرساختی و امکانات رفاهی در پاسخ گویی به نیازهای امروزی شهروندان ضعیف عمل می کند. به همین دلیل جمعیت بومی ساکن در این بافت کم کم به محلات دیگر شهر که دارای رفاه بیشتری می باشند، مهاجرت می کنند و مهاجران جدید که اغلب از اقشار کم درآمد اجتماع هستند، جایگزین آنها می شوند. در نتیجه در پی چنین رخدادی، بی ثباتی اجتماعی و فرهنگی در بافت حاکم می شود و با گذشت زمان افزایش می یابد. در بافت محله عودلاجان تجانس و همگونی فرهنگی وجود ندارد و نظام همسایگی و همبستگی اجتماعی به دلیل افت هویت و اصالت، بسیار ضعیف شده است. با مهاجرت ساکنان اصیل و قدیمی از این بافت تاریخی رفته رفته ارزش ها، خاطرات جمعی، هویت و حس تعلق خاطر افراد در این بافت ها رو به افول می گذارد و با فرسودگی فضاها و ایجاد مخروبه ها، مکان هایی مناسب برای آسیب های اجتماعی فراهم می شود. با بررسی مکرر محله عودلاجان و وجود مشکلاتی از قبیل فرسودگی زیاد بافت، خروج ساکنان اصیل، تغییر کاربری واحدهای مسکونی به کاربری های ناسازگار، کمبود امکانات رفاهی و خدمات زیرساختی شهری، ضعف در شبکه ارتباطی و معابر و وجود آسیب های اجتماعی فراوان، بهسازی و نوسازی محله برای افزایش پایداری در آن امری ضروری و مهم می باشد. در این تحقیق اطلاعات لازم از طریق مشاهده، تصویربرداری، تهیه نقشه های مورد نیاز و پرسشگری از ساکنان محله جمع آوری شد و برای تحلیل آن بر اساس اطلاعات کمی و کیفی و با استفاده از تکنیک «SWOT» در چارچوب عوامل درون محله ای(نقاط ضعف و قوت) و برون محله ای(تهدیدها و فرصت ها) عنوان شد تا راهبردهای پایداری کالبدی _ اجتماعی در محلات تاریخی و محله مورد بررسی استخراج شوند. یافته های به دست آمده حاکی از آن است که تأثیر عوامل بیرونی در عدم پایداری محله عودلاجان بیشتر از عوامل درونی محله می باشد.
شناسایی عوامل موثر بر طراحی بدنه های شهری با تأکید بر ابعاد زیبائی شناسی و زیست محیطی مطالعه موردی: خیابان ولی عصر(عج)- شهر قشم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات چند دهه اخیر چه در مصالح و چه در تنوع سبک ها و چه به دلیل سرعت در ساخت و ساز موجب شد که ضرورت توجه به نما و نیز ساماندهی بدنه های شهری مورد توجه قرار گیرد. در این میان بررسی اهداف منظر شهری نشان می دهد، اهداف زیبایی شناسانه و زیست محیطی، برای تحقق یک منظر شهری مطلوب، ضروری هستند. بنابراین بدنه شهری به عنوان مصداقی از منظر خرد شهری از این قاعده مستثنی نیست. هدف از پژوهش حاضر توجه به ویژگی های خاص شهر قشم، با تأکید بر ابعاد زیبایی شناسی و زیست محیطی و شناسایی عوامل مؤثر بر طراحی بدنه های شهری خیابان ولی عصر (عج) در شهر قشم به عنوان شاخص ترین خیابان این شهر می باشد. پژوهش یاد شده به روش «تحلیلی _کاربردی» است و در حوزه مطالعات میدانی، «روش پیمایشی» با ابزار گردآوری داده به صورت «مشاهده» و «پرسشنامه متخصصان و استفاده کنندگان» می باشد که در قالب مطالعه ای کاربردی، به بررسی شاخص های پراکندگی داده های مورد بررسی می پردازد. یافته ها در بعد زیبایی شناسی از دیدگاه مردم و متخصصان نشان داده است، شاخص های تناسبات، تمیزی، تعادل و نظم در بعد عینی و دلبستگی به مکان، با معنا بودن، آرامش، خوانایی و جذابیت در بعد ذهنی در اولویت ارزشیابی زیبایی نما قرار دارند. همچنین در بعد زیست محیطی از دیدگاه متخصصان، شاخص هایی همچون مقاومت مصالح در برابر رطوبت، فضای سبز به منظور ایجاد آسایش حرارتی، مصالح مقاوم در برابر دما و دیوار سبز و اکسیژن ساز، برای طراحی بدنه های شهری در اولویت قرار دارند. در نتیجه با توجه به شناخت اولویت ها در ابعاد زیبایی شناسی و زیست محیطی می توان یک منظر شهری مطلوب را پدید آورد.
نقش عوامل طراحی در ارتقای سلامت و پیاده روی ساکنان مطالعه موردی: محله مطهری مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات اخیر در زندگی شهری، مانند افزایش استفاده از خودرو های شخصی و به تبع آن احداث پی در پی بزرگراه های شهری و افزایش آلودگی های زیست محیطی موجبات توجه جامعه جهانی به مقوله سلامت شهروندان در سطح شهر و فضاهای عمومی را فراهم نموده است. به گونه ای که امروزه این مفهوم در شهرها و زندگی شهری به دلیل افزایش جمعیت، به مثابه پیش شرط ابعاد سه گانه توسعه پایدار توسط سازمان بهداشت جهانی ، قلمداد شده و به عنوان یکی از ابعاد مهم طراحی و برنامه ریزی شهری مورد توجه است. این مسئله در سطح شهرهای ایران به ویژه کلانشهرهای تهران، مشهد و تبریز در قالب کمبود فعالیت بدنی و بروز انواع بیماری های قلبی، عروقی و تنفسی نمود یافته است. این مقاله با هدف بررسی ارتباط میان طراحی شهری و پیاده مداری با مقوله های سلامت عمومی و فعالیت بدنی در محله مطهری کلانشهر مشهد، سعی در لزوم برنامه ریزی برای این دیدگاه دارد. روش مورد نظر در جمع آوری و تحلیل داده ها متکی بر روش پیمایشی و همبستگی می باشد. نتایج این مقاله نشان می دهد که رعایت معیارهای اجتماعی _ فرهنگی و فیزیکی _ محیطی در طراحی محله، نقش مهمی در ارتقای پیاده روی و تحرک آن دارد. همچنین عوامل زیباسازی محله، آرام سازی ترافیک، آموزش و اطلاع رسانی به عنوان مهمترین شاخص های تأثیرگذار بر پیاده روی و سلامت عمومی به شمار می روند. در انتها تبیین مدل نحوه ارتباط عوامل محیطی _ فیزیکی و اجتماعی _ فرهنگی با فعالیت بدنی و پیاده روی به عنوان دستاورد اصلی تحقیق قابل ارائه می باشد.
تلفیق ملاحظات واکنش در شرایط اضطراری و ارزیابی اثرات محیط زیستی(EIA)، برای تعیین مکان بهینه تأسیسات و خدمات شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق، تعیین مکان بهینه برای استقرار ایستگاه بازیافت پسماند در یک منطقه نمونه در شهر تهران است. برای این منظور منطقه 9 شهرداری تهران به عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب شد و مکان بهینه استقرار ایستگاه بازیافت پسماند با به کارگیری مجموعه ای از تکنیک های تصمیم گیری گروهی، تصمیم گیری چند معیاره، ارزیابی اثرات محیط زیستی و لحاظ نمودن ملاحظات مدیریت واکنش در شرایط اضطراری تعیین شد. ابتدا تکنیک دلفی کلاسیک برای شناسایی معیارهای مکانیابی و تکنیک دلفی فازی برای تعیین فاصله مجاز معیارها مورد استفاده قرار گرفت. در ادامه با کاربرد نرم افزار Arc GIS و اعمال فواصل تعیین شده در خصوص هر یک از معیارها، غربالگری مناطق مستعد انجام گرفت و با در نظر گرفتن نتایج مطالعات میدانی، پنج آلترناتیو مکانی برای استقرار ایستگاه بازیافت پیشنهاد شد. در گام بعد با توجه به اینکه تعیین مکان بهینه نیازمند همسنجی این آلترناتیوها می باشد، دو گروه معیارهای محیط زیستی (استخراج شده از نتایج ارزیابی اثرات محیط زیستی) و معیارهای مدیریت واکنش در شرایط اضطراری (مبتی بر اصول و قواعد مدیریت واکنش در شرایط اضطراری) مورد استفاده قرار گرفت و در پایان با ساختاردهی مسئله در قالب تکنیک تحلیل سلسه مراتبی فازی، مکان بهینه برای استقرار ایستگاه بازیافت پسماند تعیین شد. نتایج تحقیق مشخص نمود، آلترناتیو مکانی شماره 2 بهترین مکان برای احداث ایستگاه بازیافت پسماند می باشد. به دلیل اینکه این آلترناتیو نسبت به سایر آلترناتیوها بیشترین فاصله را از مراکز جمعیتی دارد، پتانسیل بالاتری در تحقق معیارهای محیط زیستی، اجتماعی و اقتصادی دارد؛ ضمن اینکه احتمال انتشار وضعیت های اضطراری به پهنه های سکونت را کاهش می دهد و علاوه بر این از بزرگراه فتح که یکی از زیرساخت های اصلی حمل و نقل این منطقه است نیز فاصله کمی دارد که با احداث راه دسترسی فرعی، امکان استفاده از خدمات امداد و نجات را تسهیل می نماید. این تحقیق علاوه بر اینکه نمونه عملی از امکان پذیری ترکیب تکنیک های رایج در برنامه ریزی و مدیریت محیط زیست با تکنیک های مورد استفاده در سایر زمینه های علمی را نشان می دهد، چارچوبی را برای تلفیق اصول مدیریت محیط زیست و مدیریت بحران در مکانیابی صنایع و خدمات در مناطق شهری ارائه می نماید.
تحلیل پدیده پراکنده رویی شهری در دامنه های شهرهای بزرگ مطالعه موردی: دامنه های شمالی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پراکنده رویی شهری پدیده ای کالبدی _ فضایی است. نوعی گسترش افقیِ پراکنده، کم تراکم، جسته و گریخته و به دور از مراکز شهری که عموماً با عدم اختلاط کاربری همراه است و می تواند مبین اتلاف منابع و سرمایه، تهدید سلامت ساکنان شهر، آسیب رسانی به محیط زیست و تمایل توسعه در حاشیه های شهر و تبدیل مراکز شهری به بافت های فرسوده باشد. البته در این خصوص همه صاحبنظران در مطالعاتشان در خصوص علل، الگو، تبعات و سازوکار به یکسان عمل ننموده اند (اوینگ، 1997؛ گالستر، 2001؛ هَس، 2003؛ دیلمن، 2004؛ آلبرتی، 2005؛ سو، 2010؛ پولیدورو، 2011؛ یو 2013؛ و مانند آن). سئوال نظری این پژوهش این است که این پدیده از چه ابعادی برخوردار است، فرایند آن کدام و از چه سازوکاری تبعیت می کند؟ در این رابطه شهر اصفهان به عنوان مورد پژوهش انتخاب شد؛ زیرا این شهر در سال های اخیر با گسترش افقی لجام گسیخته ای همراه بوده است که پیامدهایی اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی به بار آورده است. پژوهش حاضر، با هدف تشخیص آسیب شناختی پهنه ها و فرایند پراکنده رویی و سازوکار آن در شهر اصفهان صورت گرفته است. به نظر می رسد بیشترین میزان پراکنده رویی در شهر اصفهان در خارجی ترین نقاط محدوده های شمالی مناطق 7 و 14 شهرداری اصفهان و فرایند آن بر حسب فرایند اکولوژیکی _ اجتماعی استقرار صنایع فلزی و غیرفلزی در حاشیه شمالی شهر و شکل گیری پراکنده سکونتگاه های کارگران، نقش تعاونی های مسکن در تأمین سکونت کارکنانشان، عوامل طبیعی (کم آبی)، شبکه ارتباطی و مهاجرت از مناطق روستایی و الگوی تشکیل فضایی پراکنده با عملکرد صنعتی ، کشاورزی و مسکونی است . پاسخ به سئوال فوق و روش آزمون این فرضیه، در سه مرحله، با استفاده از تحلیل تاریخی _ سیستمی و با بهره گیری از روش کمّی تحلیل عاملی اکتشافی بوده که منجر به شناسایی پهنه هایی با بیشترین میزان پراکنده رویی شهری و سازوکار بوده است.
امکان سنجی توانمندسازی سکونتگاه های غیررسمی بر بنیان سیاست های دارایی مبنای توسعه اجتماعات محلّی مطالعه موردی: سکونتگاه های غیررسمی کلانشهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سکونتگاه های غیر رسمی به عنوان پدیده ای با ابعاد کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و فضایی گسترده، معلول شهرنشینی مدرن و گفتمان پیشرفت در عصر روشنگری است که الگوی توسعه پایدار شهری را به چالش می کشد. از اواخر دهه 1980 میلادی، رهیافت توانمندسازی با حمایت بانک جهانی به دنبال تحول و ساماندهی این نوع اجتماعات محلی از درون با سیاست سازی دارایی _ مبنا و با تکیه بر دارایی های محلی از قبیل سرمایه اجتماعی، سرمایه کالبدی و سرمایه اندک مالی این نوع اجتماعات است تا با رویکرد فرایند گرایی، جامع نگریِ خوشبختی مردم و مکان و نیز ظرفیت سازی سکونتگاه های غیر رسمی ، تعهد و توانمند سازی را جایگزین فرهنگ استحقاق و بی بند و باری کند که درواقع پیامد سیاست های نیاز _ مبنای توسعه اجتماعات محلی است. این مقاله بر مبنای روابط درونی رهیافت توانمند سازی و سیاست سازی دارایی _ مبنا پیش می رود. روش تحقیق توصیفی _ تحلیلی است. محلات اسکان غیر رسمی مُلا زینال، سیلاب، قوشخانه و خلیل آباد خوشه های تحقیق هستند که حجم نمونه 224 نفر می باشد. نتایج حاکی از آن است که مؤلفه های سیاست دارایی _ مبنای توسعه اجتماعات محلی (یعنی سرمایه اجتماعی، سرمایه کالبدی و سرمایه مالی) در توانمندسازی سکونتگاه های غیر رسمی تأثیر معنی داری دارند.
مقایسه ادراک زیبایی منظر شهری از نظر متخصصان و کاربران مطالعه موردی: میدان عدل خمینی، مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیبایی از مقولاتی است که حصول آن به موفقیت و کارکرد یک فضای شهری کمک زیادی می کند. اما مسئله با اهمیت در این میان، نحوه درک زیبایی از سوی مردم و کاربران فضاست. در شرایط کنونی فضاهای شهری به وسیله متخصصان و بدون مشارکت شهروندان به ویژه در مقیاس طراحی شهری و زیباسازی محیط انجام می شود که پیامد آن، فضاهای شهری است که سلیقه اقلیت طراحان را در مقابل اکثریت استفاده کنندگان در اولویت قرار می دهد. هدف از انجام این پژوهش، درک تفاوت های ارزیابی زیبایی از نظر مردم و ارزیابی متخصصان و فهم چگونگی ارزیابی زیبایی مناظر شهری به وسیله مردم است. مکانی که برای انجام مطالعه موردی در این پژوهش انتخاب شده، میدان عدل خمینی شهر مشهد است که با وجود اتومبیل مدار بودن، مورد استفاده زیاد عابران قرار دارد. روش تحقیق در مقیاس کلان، کمی و کیفی و در مقیاس خرد، ارزیابی و روش قیاسی _ تحلیلی می باشد که برای انجام آنها از اسناد و مدارک کتابخانه ای، عکس و پرسشنامه استفاده شده است. بر اساس یافته های این تحقیق مشخص شد که معیارهای ادراک زیبایی شناسی که از سوی صاحب نظران ارائه شده، کارایی چندانی در نظرخواهی و ارزیابی مردم از زیبایی فضا ندارند. علاوه بر این، پژوهش پیشِ رو روشن ساخت که مردم در ارزیابی زیبایی شناسی خود از یک فضا، کلیت منظر را در نظر می گیرند و بیش از توجه به معیارهای تخصصی، به اجزا و عناصر فضا توجه می کنند و عواملی چون وجود فضای سبز و پوشش گیاهی یا اِلمان های زیبا را به عنوان دلایل انتخاب خود بر می شمارند.