فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۱۴۱ تا ۵٬۱۶۰ مورد از کل ۶٬۲۹۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
مجموعه شهری گسترهای است جغرافیایی که از همبستگی و تعامل کارکردی فعالیت و سکونت بین چند شهر و کانون جمعیتی به گونهای که یک نظام یکپارچه فضایی را تشکیل دهند، به وجود میآید. مجموعه شهری تهران یکی از مهمترین و بزرگترین مجموعههای شهری کشور است که جمعیتی بالغ بر 13422367 نفر را در خود جای داده است.
هدف ما در این نوشتار، مطالعه تغییرات الگوی اسکان جمعیت در مجموعه شهری تهران و برخی عوامل مؤثر در آن طی 3 دهه اخیر (1385-1355) از دیدگاه نویسندگان است. در این مقاله از روش تحلیلی- توصیفی استفاده شده است.
نتیجه مطالعه نشان میدهد اسکان جمعیت در مجموعه شهری تهران طی سه دهه مورد مطالعه بیشتر در سایر نقاط شهری و روستایی این مجموعه بوده است تا در خود کلانشهر تهران.
سنجش و تدوین راهبردهای مناسب ارتقاء ظرفیت نهادی منطقه ای (نمونه موردی: شهرستان های بوکان و ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره اول بهار ۱۳۹۱ شماره ۲
23 - 39
حوزه های تخصصی:
برخورد با چالشهای عمده ای که بسیاری از مناطق ایران با آن مواجه هستند، مستلزم توجه هر بیشتر به نهادهای محلی و ارتقاء ظرفیتهای آنهاست. بنابراین این مقاله به دنبال سنجش ظرفیت نهادی در سطح مناطق مطالعاتی و نیز پاسخگویی به این سوال اساسی است که راهبردهای مناسب برای ارتقاء و افزایش ظرفیت نهادی در سطح مناطق مطالعاتی کدامند؟ برای دستیابی به هدف و پاسخ به سوال تحقیق، نخست با استفاده از روش پیمایشی ظرفیت نهادی منطقه ای در سطح مناطق مطالعاتی مورد سنجش قرار گرفته و سپس از طریق چارچوب برنامه ریزی راهبردی، راهبردهای مناسب برای ارتقاء ظرفیت نهادی در سطح مناطق مورد مطالعه تدوین شده است. نتایج سنجش ظرفیت نهادی در سطح مناطق مورد مطالعه نشان می دهد که ظرفیت نهادی در شهرستان های بوکان و ارومیه به ترتیب میزان های پایین و متوسط را به نمایش می گذارند. همچنین راهبردهای ارتقاء ظرفیت نهادی شامل ایجاد سازوکارهای قانونی روابط بین نهادها، بهبود محیط و ترتیبات قانونی برای ایفای نقش نهادها، فراهم نمودن بسترهای لازم برای افزایش تناسب قوانین و مقررات سطوح بالاتر با سطح منطقه، تقویت نقش کارگروه ها و شوراهای تخصصی، واگذاری بیشتر امور محلی به نهادهای محلی، ایجاد زمینه های قانونی برای حضور نهادهای موجود در سطح منطقه در فرایندهای اداره منطقه، بهبود وضعیت دسترسی نهادها به منابع دانش و یادگیری و کسب دیدگاه ها و خواسته های مردم و همچنین افزایش حضور و نقش آفرینی نهادهای نماینده بخش خصوصی و سرانجام ارتقاء توانایی درونی نهادها (به ویژه از لحاظ منابع مالی در شهرستان بوکان و به خصوص در ارتباط با نهادهای دولتی) می باشد.
تحلیلی بر سیاست های تامین مسکن توسط دولت با تأکید بر برنامه های توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره اول تابستان ۱۳۹۱ شماره ۳
34 - 43
حوزه های تخصصی:
تأمین مسکن مناسب،در کشورهای مختلف با توجه به شرایط بازار مسکن و میزان نیاز به مسکن و دیدگاه دولت های حاکم برای تخصیص فضا و امکانات ،متفاوت و یکی از عوامل تعیین کننده کیفیت زندگی خانوارها می باشد.در این مقاله روش های مختلف تامین مسکن توسط دولت ها در جهان اعم از کنترل اجاره، مسکن یارانه ای، خانه سازی اجتماعی، طرح زمین خدمات، تخریب و بازسازی و توانمندسازی بررسی شده است. مقاله حاضر از نوع کاربردی و روش تحقیق آن توصیفی- تحلیلی می باشد و از برنامه های توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور و داده های آماری نهادهای ذیربط بهره گیری شده و مسکن از لحاظ اهداف کیفی، کمی و خط مشی های کلی تحلیل شده است. بر اساس نتایج و یافته های تحقیق در برنامه اول، بیشتر به شاخص های تراکم خانوار در واحد مسکونی و سرانه زیربنا توجه شده و به ساماندهی اسکان غیررسمی، بافت های فرسوده و افزایش تراکم ساختمانی توجهی نشده است. در برنامه دوم به بافت های فرسوده، افزایش تراکم و غیره توجه شد و مشکل این برنامه افزایش ساخت مسکن انفرادی بود. در برنامه سوم، به گروه های کم درآمد توجه خاصی شده و چالش این برنامه عدم توجه کافی به ارتباط هدف های بخش دولتی و خصوصی بود. در برنامه چهارم، سیاست های مسکن در راستای ساماندهی بافت های فرسوده و تأمین مسکن کم درآمدها (مسکن مهر) تدوین گردید و حرکتی موثر درجهت عدالت اجتماعی و تأمین مسکن خانوارهای کم درآمد بود. درنهایت، برنامه پنجم در راستای برنامه چهارم و با تأکید بر الگوهای شهرسازی اسلامی- ایرانی، مسکن مهر، ساماندهی بافت های فرسوده، اسکان غیررسمی و توسعه پایدار تدوین شده است.
سنجش میزان بهره مندی شهرستان های استان گلستان با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات سیاسی و اجتماعی طی سالیان اخیر سبب تغییرات سریع زندگی شهری و روستایی شده است که این امر باعث بوجود آمدن نابرابری در توزیع امکانات و عدم توسعه یافتگی هماهنگ بین شهرها و مهاجرت روستاییان در کشورهای جهان سوم شده است. این مسأله لزوم استفاده از علم برنامه ریزی ناحیه ای را در کاهش این نابرابری نشان می دهد، در این رابطه تکنیک های گوناگونی برای سنجش میزان توسعه یافتگی نواحی مختلف وجود دارد که از آن جمله می توان به روش سلسله مراتبی یا AHP اشاره کرد. در این پژوهش معیارهای کشاورزی و دامپروری، حمل ونقل، خدمات، صنعت ومعدن، ساختمانی و عمرانی و جمعیت جهت سنجش میزان بهره مندی شهرستان های استان گلستان، انتخاب شدند که بر اساس نتایج بدست آمده شهرستان گرگان با ضریب بهره مندی 89/10 رتبه اول و شهرستان بندرگز با ضریب بهره مندی 28/2 رتبه یازدهم را بدست آورد. با درجه بندی این ضرایب، پنج منطقه با بهره مندی بسیار زیاد، بهره مندی زیاد، بهره مندی متوسط، بهره مندی کم و بهره مندی بسیار کم مشخص گردید. در انتها با تعمیم این ضرایب به نقشه شهرستان های متناظر نقشه میزان بهره مندی شهرستان ها و مناطق استان گلستان حاصل شد و با توجه به پتانسیل ها و نقاط ضعف هر کدام از این مناطق اهدافی در چهار سطح برای بهره مندی بیشتر شهرستان های استان گلستان تعیین گردید.
تحلیلی بر کارکرد سیستم اتوبوسرانی و نقش آن درحمل و نقل شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه وگسترش شهرنشینی و به دنبال آن، افزایش تقاضای سفر در سال های اخیر شهرها را بامشکلاتی نظیر: ترافیک، نبود پارکینگ های مناسب وکافی، مسایل زیست - محیطی و غیره مواجه ساخته است. در عین حال، حمل و نقل عمومی، به ویژه اتوبوسرانی در توسعه کارکردهای شهری از اهمیت خاصی برخوردار است؛ بنابراین پرداختن به ابعاد مختلف این سامانه برای افزایش کارآیی آن گامی در جهت حل مشکلات مذکور خواهد بود. بر اساس یافته های این پژوهش، در شهر زاهدان روزانه حدود 684000 سفر- نفر، درون شهری انجام می گیرد. سهم اتوبوسرانی از این تعداد 120000 سفر- نفر؛ یعنی 5/17درصد از کل سفرهای روزانه شهری است که عملاً 5/8 درصد از میانگین کشوری آن کمتر است. در واقع، بر اساس استاندارهای جهانی، این سامانه از نظر کمّی با کمبود 126دستگاه اتوبوس مواجه است. این درحالی است که از ظرفیت اتوبوس های موجود نیز به درستی استفاده نمی شود. نتایج حاصل از این تحقیق بیانگر آن است که از جمله دلایل عدم موفقیت و کارایی متناسب سامانه اتوبوسرانی زاهدان، نبود نیروی عملیاتی لازم (راننده و تعمیرکار) و کمبود پارک سوارها و امکانات لازم در ایستگاه های اتوبوس در شبکه خطوط نیز با مسائلی مانند، توزیع نامتناسب در سطح شهر، تراکم در نقاط تجاری و عدم انطباق در خطوط رفت و برگشتی مواجه است. رهیافت اصلی این پژوهش آن است که به منظور بهینه سازی و ارتقای کیفیت سیستم اتوبوسرانی درشهر زاهدان ،باید برای جبران کمبودهای موجود در زمینه تعداد ناوگان، نیروهای عملیاتی، تجهیزات و تسهیلات موجود،فوراً اقدام گردد. در عین حال، اصلاح شبکه خطوط موجود برای کاهش ترافیک از یک سو و تحت پوشش قرار گرفتن نقاط کور حمل و نقلی شهر و نهایتاً افزایش سرعت سفراز سوی دیگر ضروری است.
ارزیابی و مکان گزینی پارک های درون شهری منطقه ی 1 یزد با استفاده از روش بولین و روش دلفی در سیستم اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش جمعیّت و رشد شتابان شهری در دهه ی گذشته، آثار سوئی را در پی داشته، تا آنجاکه امروزه، اغلب مردم احساس می کنند که مناطق شهری برای زندگی و فعّالیّت مطلوب نیست. رشد جمعیّت شهرها به نوبه ی خود مسائلی همچون ترافیک، سر و صدا، تولید سرب در هوا، افزایش کارگاه های صنعتی و مزاحمت شهری را در پی داشته است. شهر یزد نیز از این قاعده جدا نیست. یکی از راه حل ها برای حلِّ مسائل زیست محیطی و تبدیل هر چه بهتر محیط شهری به محلّی قابل زیست برای شهروندان، ایجاد فضای سبز شهری، به ویژه ایجاد پارک های درون شهری است. در این مقاله به وضعیّت کنونی و مقیاس عملکردی پارک ها و هچنین کمبودها و نیاز های منطقه در سه سطح ناحیه ای، محلّه ای و همسایگی پرداخته شده است. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی از نوع کاربردی و ابزار پردازش و تحلیل و تصمیم گیری ها، مطالعات میدانی و نرم افزار GIS بوده است. نتایج پژوهش نشان می دهد، پارک ها در منطقه ی یک شهرداری یزد، از نظر کمّی، کیفی و توزیع فضایی با کمبودها و نارسایی هایی روبه رو است، وضعیّت موجود آن با استانداردهای جهانی و ملّی فاصله ی زیادی دارد و برنامه ریزی مناسب برای توزیع و مکان یابی بهینه ی فضای سبز، ازجمله مکان یابی پارک های جدید در این منطقه از ضرورت های حیاتی به شمار می رود. بنابراین، مکان بهینه برای احداث پارک های جدید با استفاده از روش بولین و دلفی در محدوده ی مورد مطالعه مشخّص شد.
بررسی آسیب پذیری ساختمان های شهری در برابر زلزله با استفاده از مدل سلسله مراتبی معکوس(IHWP) در سیستم اطلاعات جغرافیایی: مطالعه موردی شهر مسجد سلیمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زلزله از جمله سوانح طبیعی است که بیشتر شهرهای جهان با آن مواجه هستند. این مسئله عموما ً با گسترده ترین دخالت های نسنجیده انسانی در محیط طبیعی از جمله ساخت و سازهای بی رویه در حریم گسل، فقدان و یا بی توجهی به ضوابط و استانداردهای ساخت و ساز تشدید می شود. ضرورت کاهش آسیب پذیری شهرها در برابر زلزله، به عنوان یکی از اهداف اصلی برنامه ریزی کالبدی، برنامه ریزی شهری و طراحی شهری محسوب می گردد.در این راستا،اولین گام، شناسایی میزان آسیب پذیری عناصر و اجزای فضای شهری و ارزیابی آن براساس مدل های موجود در جهت تشخیص مناطق و بافت های آسیب پذیر شهری برای کاهش اثرات زلزله پرداخت. روش تحقیق دراین پژوهش با توجه به موضوع آسیب پذیری ساختمان های شهری در برابر زلزله، از نوع توصیفی-تحلیلی می باشد که با بهره گیری از مدل سلسله مراتبی معکوس(IHWP)، برآورد مناسبی از آسیب پذیری ساختمان های شهری با استفاده از داده های مکانی و توصیفی اجزا و عناصر اصلی ساختمانی ( کیفیت ابنیه، قدمت ابنیه، نوع مصالح، کاربری اراضی از نظر خطرپذیری،تراکم جمعیتی، تراکم ساختمانی ) می پردازد؛ تأثیر هرکدام از شاخص ها و کلاس بندی ها در میزان آسیب پذیری ارائه می شود و با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) به تلفیق داده ها پرداخته و درنهایت منجر به شناسایی محله های آسیب پذیر شهر در برابر زلزله می گردد.نتایج نشان می دهد، 76.06 درصد ساختمان های شهر مسجد سلیمان آسیب پذیر شناخته شده اند. براین اساس، محله ی سبزآباد دارای بیشترین آسیب پذیری ومحله ی تلخاب باوجود وسعت زیاد، از آسیب پذیری پایینی برخوردار است.
بررسی انگیزه های تخلف احداث بنای مازاد بر تراکم ساختمانی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۳۰
۱۶۲-۱۴۵
حوزه های تخصصی:
بخش عمده ای از مسائل و ناهنجاری های کلانشهر تهران را می توان به تخلفات ساختمانی نسبت داد که پس از رشد مهاجرت به شهر، رونق ساخت و ساز و رواج فروش تراکم و ضابطه در شهر تهران شدت یافت. پیامدهای وسیع این پدیده و ناکارآمدی شهرداری تهران در کنترل مناسب ساخت و ساز های شهری، پیشگیری از وقوع این تخلف را در شهر تهران، از طریق تعدیل یا حذف علل پیدایش یا گسترش آن ضروری می سازد. در این مقاله با مرور مطالعاتی که تاکنون در زمینه علل وقوع تخلفات ساختمانی انجام شده است، به بررسی علل و انگیزه های اقدام به یکی از انواع مهم تخلف ساختمانی در شهر تهران (تخلف احداث بنای مازاد بر تراکم مجاز) از طریق بررسی ارتباط بین 6 شاخص آگاهی از قوانین و مقررات ساخت و ساز، انگیزه رفع نیاز خانواده از طریق احداث بنای خلاف، انگیزه سود اقتصادی خلاف، سطح درآمد مالکین، تخصص و تجربه سازندگان و کیفیت نظارت بر ساخت و ساز بر یکدیگر و بر تخلف ساختمانی مازاد تراکم پرداخته شد. اطلاعات لازم برای هر شاخص از طریق یک یا چند سوال از 150 نفر از افرادی که برای پرونده تخلف ساختمانی خود به شهرداری مراجعه کرده اند جمع آوری شد و روش همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر برای تحلیل اطلاعات استفاده شد. نتیجه نشان داد که مهم ترین عامل موثر بر تخلف ساختمانی مازاد بر تراکم، کم بودن آگاهی سازنده ساختمان از مقررات و استانداردهای ساختمان است (میزان اثر مستقیم و غیر مستقیم بر این تخلف بر اساس ضریب بتا: 0.616). و پس از آن به ترتیب، سطح درآمد (با ضریب 0.14) و انگیزه رفع نیاز خانواده از طریق احداث یا توسعه غیر قانونی بنا (با ضریب 0.119) با وقوع تخلف مازاد تراکم ارتباط دارند.
طراحی فرایند انسجام فضایی در برنامه ریزی منطقه ای
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث اساسی در زمینه برنامه ریزی و توسعه منطقه ای، تفاوت مناطق در ابعاد مختلف است. پژوهش پیش رو، با تأکید بر ضرورت توجه به ماهیت انسجام منطقه ای سعی در معرفی رویکرد انسجام فضایی در برنامه ریزی منطقه ای دارد تا بتواند گامی در جهت کاهش ناپایداری های موجود و کاهش اثرات سوء ناشی از مدیریت چندگانه و متعدد مناطق بردارد. این پژوهش با هدف تأکید بر رویکرد انسجام فضایی در تکمیل برنامه ریزی فضایی پایدار، ارائه چارچوبی برای مشارکت وسیع و تحلیل تضاد میان توسعه های اقتصادی و نیازهای حفاظت از منابع را گامی مهم در این راستا می داند. پژوهش حاضر در این راه با تشریح عمده ترین نظریه های مربوط به انسجام فضایی، به ارائه مدل مفهومی در چارچوب فرایند رویکرد انسجام فضایی در برنامه ریزی به عنوان نتیجه تحقیق می پردازد.
بررسی مقاومت ساختمان های مسکونی شهری در برابر زلزله (مطالعه موردی: شهر همدان)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر علی رغم پیشرفت های علمی و فناوری گسترده در پیش بینی حوادث، ساختمان سازی و مدیریت بحران، بلایای طبیعی همچنان هزینه های سنگینی را به جوامع انسانی وارد می سازند. از میان بلایای طبیعی زمین لرزه در ایران، بنا به ماهیت خاص خود از اهمیت و توجه بیشتری برخودار است، چرا که نسبت به بلایای طبیعی دیگر فراوانی آن بیشتر بوده و از سویی تلفات و صدمات فراوانی نیز به همراه دارد. این موضوع به دلیل وجود بافت های نامتجانس و فرسوده شهرها از اهمیتی دوچندان دارد. هدف پژوهش حاضر شناسایی میزان مقاومت ساختمان های مسکونی شهر همدان در برابر زلزله است. جامعه آماری، ساختمان های مسکونی شهر همدان و روش نمونه برداری به شیوه تصادفی است و در تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و EXCEL و ARCGIS استفاده شده است. برای دستیابی به هدف پژوهش و شناسایی مناطق آسیب پذیر در برابر زلزله معیارهای مساحت زیر بنا، تعداد طبقات، عرض معبر، وضعیت بافت، موقعیت ساختمان در شهر، وضعیت نما، وضعیت دیوار، وضعیت سقف، عمر بنا، کیفیت مصالح، اسکلت ساختمان و وضعیت پی را، با استفاده از روش های اسنادی-کتابخانه ای، توصیفی-تحلیلی و مطالعات میدانی مورد بررسی قرار دادیم. یافته های حاصل از این پژوهش بیان گر آن است که غالب ساختمان های مسکونی شهر همدان در برابر زلزله مقاومت ندارند و مناطق مختلف شهر از نظر شاخص های مورد بررسی تفاوت داشته که این امر به خاطر وجود بافت های فرسوده بیشتر این مناطق است.
شکل پایدار شهر و عدالت اجتماعی(مطالعه ی موردی: شهر میاندوآب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر الگوی توسعه ی شهری بر نحوه ی توزیع خدمات و امکانات شهری در شهر میاندوآب است. بر این اساس، روش پژوهش توصیفی تحلیلی است که از مدل های آماری از قبیل ضریب همبستگی و رگرسیون های خطّی، غیرخطّی، لگاریتمی، وارونه و نمایی در نرم افزار رایانه ای SPSS استفاده شده است. با مبنا قرار دادن تراکم شهری به عنوان مشکل توسعه ی شهری، شهر میاندوآب دارای توسعه ی فشرده شهری است؛ زیرا تراکم خالص شهری 235 نفر در هکتار و تراکم ناخالص 5/62 نفر در هکتار برآورده شده است. همچنین با استفاده از 13 شاخص خدماتی نحوه ی توزیع خدمات در 30 محلّه ی شهر بررسی شده است که 2 محلّه دارای توزیع خدمات کاملاً متعادل، 5 محلّه تقریباً متعادل، 10 محلّه نیمه متعادل و 13 محلّه نامتعادل در توزیع خدمات بوده اند. برقراری ارتباط آماری بین تراکم خالص جمعیّت و z-score توزیع خدمات نشان می دهد که تراکم جمعیّت با توزیع خدمات دارای رابطه معناداری نسبی است. به گونه ای که محلّه هایی با تراکم جمعیّتی خیلی بالا، دارای توزیع خدمات کاملاً نامتعادل هستند. بنابراین آسیب پذیری توسعه ی شهری میاندوآب با معیار قراردادن توزیع خدمات (عدالت اجتماعی) آشکار شد. به همین منظور به الگوی بهینه ی تراکم جمعیّتی از طریق آزمون آماری مبادرت شده که تراکم جمعیّتی 250 نفر در هکتار در هر محلّه به عنوان الگوی توسعه ی شهری پایدار تعریف می شود.
راهبردهای ساختار زیست محیطی شهر با رویکرد توسعه ی پایدار شهری(مطالعه ی موردی: شهر کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نظام سرمایه داری معاصر، شهر به عنوان مکان مناسب و شهرنشینی به عنوان شیوه ی مطلوب زیست در آن به شمار می آید. رسوخ و نفوذ فرهنگ سرمایه داری در جهان سوم، ازجمله ایران، موجب تمرکز شهری ناهمگون و رشد شتابان جمعیّت شهری در اثر مهاجرت گسترده ی روستا شهری است. روندی که در حقیقت موجب انتقال جمعیّت عمدتاً فقیر به شهرها می شود. نمونه ی واضح و مشخّص این گونه تقابل را می توان در بافت های قدیمی و نیز بافت های روستایی شهرهای امروزی نظیر شهر کرج مشاهده کرد. شهر کرج نیز از یکسو بنا به موقعیّت مکانی خاصّ خویش، یعنی قرارگیری در مسیر شاهراه ارتباطی غرب کشور و مجاورت شهر تهران و نیز استعدادهای محیطی فوق العاده اش و داشتن کارخانه ها و مناطق صنعتی و از سوی دیگر به دلیل روند شهرنشینی شتابان در سطح کشور، تغییر الگوی مصرف جامعه و توسعه ی برون زای کشور، مورد هجوم گسترده ی مهاجران از شهرها و روستاهای اطراف قرار گرفت که پیامد ملموس این هجوم ایجاد بحران شهری و درپی آن، توسعه ی فیزیکی شهر و در مقابل تخریب و از بین رفتن باغ ها و اراضی کشاورزی در گوشه و کنار شهر است. شهر کرج امروزه با مسائل زیست محیطی بسیاری از جمله، وجود کاربری ها و فعّالیّت های ناسازگار و مزاحم در سطح شهر، توسعه ی بیش از حد صنایع در کرج، نبود سیستم دفع فاضلاب شهری، وجود مرکز عظیم دفن زباله ها در جنوب شهر و... دست به گریبان است. در این مقاله وضعیّت ساختار زیست محیطی شهر کرج با استفاده تکنیک SWOT مورد ارزیابی قرار گرفته است. با توجّه به یافته های پژوهش، از قوّت ها و فرصت های به دست آمده برای غلبه بر ضعف ها و تهدیدها به درستی استفاده نشده است و ضعف ها بر قوّت ها و تهدیدها بر فرصت ها غالب هستند و نوع راهبرد، راهبرد تنوّعی (اقتضایی) را نشان می دهد. در پایان راهبردها بر اساس ماتریس QSPM اولویت بندی و پیشنهاد شده است.
بررسی شاخص های کالبدی اجتماعی مسکن در تعیین بلوک های فقیرنشین با استفاده از مدل تحلیل عاملی (مطالعه ی موردی: شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فقر در ایران به مانند دیگر کشورهای جهان، روبه فزونی و رشد است و شهرهای کشور را با مسائل و مشکلاتی روبه رو ساخته است. شهر کرمانشاه به عنوان یکی از کلان شهرهای کشور با پدیده ی فقر روبه رو است که در این مقاله به بررسی آسیب شناسی کالبدی شهر کرمانشاه پرداخته می شود. هدف از بررسی حاضر، شناخت شرایط و ویژگی های مسکن بوده تا بتوان با بررسی دقیق آن، به شناسایی آسیب های کالبدی اجتماعی مساکن در سطح شهر پرداخت. روش پژوهش تحلیلی کمّی بوده و برای شناخت شهر از نظر کالبدی اجتماعی، در سطح بلوک های شهر کرمانشاه از داده های سرشماری نفوس و مسکن سال 1385 و از 9 شاخص متوسّط بُعد خانوار، تراکم جمعیّت در واحد مسکونی، سرانه ی خالص مسکونی، سرانه ی ناخالص مسکونی، تراکم خالص مسکونی، میزان تراکم جمعیّت شهری، تراکم مسکونی جمعیّت، تراکم خانوار در واحد مسکونی، تراکم نفر در واحد مسکونی استفاده شده که با روش های آماری به سه شاخص ترکیبی تبدیل و نتایج با بهره گیری از مدل تحلیل عاملی و نرم افزار Arc/GIS ارزیابی شده اند. بنابراین در این مقاله با تأکید بر شاخص های کمّی مسکن، به نمایش فقر در بلوک های شهر کرمانشاه، به عنوان نمادی از بازتاب فیزیکی نابرابری اجتماعی پرداخته شده است. جامعه ی آماری در این مقاله شهر کرمانشاه در سال 1385 است. نتایج به دست آمده از این بررسی نشان می دهد که از دیدگاه شاخص های کالبدی اجتماعی، مسکن شهر کرمانشاه دارای 1718 بلوک برابر با 1/21 درصد خیلی مرفّه، 1149 بلوک برابر با 1/14 درصد مرفّه، 3475 بلوک برابر با 7/42 درصد متوسّط، 1224 بلوک برابر با 1/15 درصد فقیر و 529 بلوک برابر با 5/6 درصد خیلی فقیر بوده است. یادآوری این نکته لازم است که نتایج به دست آمده تنها با تکیّه بر شاخص های مورد استفاده در این مقاله است و در صورت عدم مشکلات آماری و به کارگیری شاخص های بیشتر، این احتمال وجود دارد که نتایج تحت تأثیر قرار گیرند.
تحلیل و تعیین فرم کالبدی شهر اصفهان با استفاده از مدل گری و موران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پراکندگی از موضوع های مهم در شهرسازی است که به خاطر عدم برنامه ریزی صحیح رخ داده است. این پدیده آثار نامطلوبی شهرها و زندگی شهری گذاشته و مشکلات اجتماعی و اقتصادی فراوانی به دنبال داشته است. در ایران از سال 1355 تاکنون نسبت شهرنشینی معکوس شده است و از حدود 30 درصد در سال 1355 به حدود 70 درصد در سال 1385 رسیده است. شهرهای ایران همچون بسیاری از شهرهای جهان سوم با افزایش سریع جمعیت و گسترش شهری مواجه بوده اند شهر اصفهان نیز مانند بسیاری از شهرهای کشور از این تحولات مصون نمانده و جمعیت آن در سی سال اخیر نزدیک به سه برابر رشد داشته است که این امر گسترش بی رویه شهر را نیز در پی داشته، به طوری که با گسترش فیزیکی بیش از 6 برابری در طی سه دهه اخیر، مشکلاتی از قبیل افزایش قیمت زمین و مسکن، کمبود امکانات زیربنایی و تخریب زمین های کشاورزی اطراف شهر از ره آوردهای نامطلوب آن بوده است. این مقاله به برسی فرم و شکل شهر اصفهان پرداخته و عوامل مؤثر بر آن را تحلیل و راهکارهایی برای رفع و تعدیل این فرآیند را ارائه نموده است. روش تحقیق، تحلیلی - توصیفی است، که به منظور تحلیل داده ها از ضرایب جینی و آنتروپی و موران و گری استفاده شده است. نتایج نشان می دهد شهر اصفهان دارای الگوی متمرکز است اما الگوی تمرکز آن به صورت تک قطبی کامل نیست و مقداری پراکنش در آن به چشم می خورد که عمدتا به صورت نواری بوده است و از مرکز شهر به اطراف از مقدار تراکم کاهش می یابد. از رهیافت هایی که به جلوگیری از پراکندگی نا منظم شهر کمک می نماید، می توان به گسترش درون بافتی شهر، استراتژی توسعه عمودی و بالاخره فراهم کردن امکانات رفاهی در روستاها برای جلوگیری از مهاجرت روستاییان به شهر اشاره کرد که به طور کلی، دستیابی به چنین شرایطی مستلزم توسعه آگاهانه شهرها و سیاست های توسعه پایدار کالبدی جوامع شهری است که از کارآمدترین پیشنهادها به منظور رفع پدیده پراکندگی بی رویه، می توان به تلفیق کاربری های زمین مختلط، حمل و نقل عمومی، توسعه فشرده درونی و تاکید بر سرمایه گذاری در نواحی که قبلا زیرساخت ها در آن ایجاد شده است و همچنین در زمینه شهرسازی؛ ساماندهی بلند مرتبه سازی ها و بافت مرکزی شهر با هدف احیاء بافت های قدیمی، همراه با تأمین دسترسی مناسب و تأمین ایمنی لازم با هدف افزایش خدمات دهی به ساکنان باید مورد توجه قرار گیرد.
راهبردهای ساختار نهادی- مدیریتی شهر با رویکرد توسعه پایدار شهری؛ مطالعه موردی: شهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲۹
۱۱۴-۹۱
حوزه های تخصصی:
در نظام سرمایه داری معاصر، شهر به عنوان مکان مناسب و شهرنشینی به عنوان شیوه مطلوب زیست در آن به شمار می آید. رسوخ و نفوذ فرهنگ سرمایه داری در جهان سوم از جمله ایران موجب تمرکز شهری ناهمگون و رشد شتابان جمعیت شهری در اثر مهاجرت گسترده روستا - شهری است. امروزه شهر کرج با مسائل نهادی- مدیریتی عدیده ای از جمله، ضعف سازمان های اجرایی و نظارتی در مسائل شهری، برخورد گزینشی، مدیریت شهری در خدمات رسانی به ساکنان محلات، فقدان ابزار و اطلاعات و اسناد کارآمد تصمیم گیری در شهر کرج و عدم ثبات در مدیریت شهری موجب پیچیده تر شدن مسائل شهری شده است. در این مقاله وضعیت نهادی- مدیریتی شهر کرج با استفاده تکنیک SWOT مورد ارزیابی قرار گرفته است. و با توجه به یافته های تحقیق، از قوتها و فرصتهای به دست آمده به درستی در جهت غلبه بر ضعفها و تهدیدات استفاده نشده است و ضعفها بر قوتها و تهدیدات بر فرصتها غالب می باشند. و نوع استراتژی، استراتژی تنوعی (اقتضایی) را نشان می دهد و در پایان راهبردها بر اساس ماتریس QSPM اولویت بندی و پیشنهاد گردیده است.
تطبیق نظریات جهانی شدن فرهنگ در روستاها بر اساس شاخص های سبک زندگی مطالعه موردی: دهستان براآن جنوبی شهرستان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانشمندان رشته های گوناگون، تأثیرات جهانی شدن را بر جوامع و گروه ها و افراد بررسی کرده اند تا بتوانند به پیامدهای آن در دگرگون سازی روندهای جهانی پی ببرند. جهانی شدن دارای دو چهره محلی و جهانی است که از یک سو دربرگیرنده توسعه شکل ها و تأثیرات جهانی است، و از سوی دیگر تقویت گروه های محلی را در پی دارد. در این مقاله کوشش شده است تا با توجه به نظریه های موجود در زمینه جهانی شدن فرهنگی، تأثیرات آن بر سبک زندگی روستایی مورد کنکاش قرار گیرد. برای پرداختن به شاخص های سبک زندگی از آثار بوردیو استفاده شده است. مبانی نظری این مقاله نیز سه دیدگاه ""تفاوت های فرهنگی، یکی شدن فرهنگی و پیوندزدن یا درآمیختن فرهنگی"" استوار است که در نهایت توضیح داده شود که کدام یک از آنها می تواند با منطقه مورد مطالعه مطابقت داشته باشد.در این پژوهش، روش تحقیق کیفی با ابزار مصاحبه به کار رفته است. نتایج مطالعه نشان می دهد که در منطقه یاد شده، تفاوت در سبک زندگی را نه در همه گروه ها بلکه عمدتاً در بین دانشجویان و شاخص رسانه ها مشاهده کرد و تأثیرپذیری از رسانه ها بر دیگر جنبه های زندگی آنان نیز سایه انداخته است.
طرح پارک ملی کویر گرمسار، قطب نمونه گردشگری در کشور
حوزه های تخصصی:
تحلیل پهنه های مناسب توسعه اکوتوریسم دراستان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موقعیت جغرافیایی، شرایط توپوگرافی و تنوع آب و هوایی سبب شده است که استان زنجان به عنوان استان چهارفصل معروف گردد. شرایط کم نظیراکولوژی، پوشش مرتعی و جنگلی، منابع آب زیاد، حیات وحش وشکارگاه های متعدد، مناطق حفاظت شده، غارها، آبشارها وچشمه سارها و ده ها چشم انداز طبیعی زیبا و منحصر به فرد می تواند این استان را به عنوان یکی از قطب های مهم گردشگری شمال غرب کشور مطرح نماید. در این تحقیق با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی، پتانسیل پهنه های مناسب فعالیت های اکوتوریستی، نطیر: کوهنوردی، دامنه نوردی، ورزش های زمستانی و اسکی، ورزش های آبی و ماهیگیری، طبیعت درمانی، وطبیعت گردی بررسی ومشخص گردید. به همین منظور، لایه های اطلاعاتی مورد نیاز، شامل نقشه های سطوح ارتفاعی، شیب و جهت شیب، سطوح آبی و رودخانه ها، چشمه های معدنی و پوشش گیاهی تهیه گردید. سپس با تلفیق و همپوشانی لایه های اطلاعاتی در محیط GIS با استفاده ازمدلAHP پهنه های مناسب توسعه اکوتوریسم استان زنجان مشخص شد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که بیش از30 درصد وسعت استان، دارای پتانسیل مطلوب برای انواع فعالیت های اکوتوریستی است.
سطح بندی و سنجش درجه توسعهیافتگی شهرستان های استان مازندران با استفاده از مدل تحلیل عاملی و تحلیل خوشه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی منطقه ای با هدف توسعه و کاهش نابرابری از موضوع های مهم در کشورهای در حال توسعه محسوب می شود، لازمه برنامه ریزی منطقه ای، شناسایی جایگاه مناطق نسبت به یکدیگر از لحاظ توسعه است. کاهش نابرابری در بهره مندی از منابع، دست آوردها و امکانات جامعه یکی از مهمترین معیارهای توسعه به شمار می آید. مفهوم توسعه علاوه بر رشد در همه جهات، توزیع متعادل را نیز در بر می گیرد، توزیع متعادل امکانات و خدمات، گامی در جهت از بین بردن تفاوت های ناحیه ای و پراکندگی متناسب جمعیّت در سطح منطقه است. توسعه متوازن فضاهای جغرافیایی، نیازمند بررسی دقیق و همه جانبه مسایل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و شناخت نیازهای جامعه و بهبود آنهاست. به همین جهت از جمله معیارهای معمول در برنامه ریزی منطقه ای، سطح بندی نواحی بر اساس برخورداری از شاخص های مختلف توسعه است. در پژوهش حاضر سعی شده با بهره گیری از دو تکنیک تحلیل عاملی و تحلیل خوشه ای و استفاده از 88 شاخص توسعه در زمینه های (اقتصادی، اجتماعی، آموزشی، بهداشتی و درمانی، کشاورزی و ... ) به تعیین و تحلیل سطوح توسعه شهرستان های استان مازندران پرداخته شود. رویکرد حاکم بر این پژوهش توصیفی، تحلیلی و از نوع کاربردی – توسعه ای است. یافته های پژوهش نشان می دهد که بین شهرستان های استان به لحاظ شاخص های توسعه اختلاف وجود دارد و نتیجه به کارگیری تکنیک تحلیل عاملی، شهرستان ها را در 5 سطح بسیار برخوردار، برخوردار، نسبتاً برخوردار، محروم و بسیار محروم قرار داده که شهرستان های سوادکوه و رامسر به ترتیب با امتیاز 93/1 و 83/0 در سطح بسیار برخوردار و شهرستان های نکاء و گلوگاه به ترتیب با امتیاز 12/1- و 85/0- در سطح بسیار محروم واقع شده اند. نتایج نشان می دهد که 5/12 درصد شهرستان ها در سطح بسیار برخوردار، 75/18درصد درسطح برخوردار، 75/18درصد در سطح نسبتاً برخوردار، 5/37 درصد در سطح محروم و 5/12درصد در سطح بسیار محروم قرار گرفته اند. با استفاده از تکنیک تحلیل خوشه ای و ترسیم نمودار دندروگرام، شهرستان های استان در 5 گروه همگن طبقه بندی شده اند.