فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۴۶۱ تا ۵٬۴۸۰ مورد از کل ۶٬۲۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقدّمه: یکی از مشکلات اجتماعی انسان در روزگار معاصر، «فقدان هویّت» بخصوص در مواجه با معماری مدرن است که نتیجه تعامل انسان با این نوع معماری است. در مقابل معماری مدرن، معماری سنّتی شهرها، «حس بودن» را در مخاطب ایجاد می کند. هدف از این پژوهش، بررسی رابطه فضای چندگانه حسی بازار سنّتی کرمان به عنوان یک نمونه از معماری سنّتی- در شکل گیری هویّت در فرآیند ادراک مخاطب است.
داده و روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش، ابتدا شاخص های قابل سنجش با پرسشنامه سنجیده می شوند و سپس داده ها در نرم افزار SPSS و GIS بررسی می شوند. از روش درون یابی معکوس فاصله برای تحلیل داده های مکانی و از روش استدلال منطقی برای استنباط از خروجی های نرم افزارGIS وSPSS استفاده می شود که به ترتیب به شکل نقشه های پهنه بندی، جداول و نمودار های آماری نشان داده می شود.
یافته ها : از مقایسه فضاهای چندگانه حسی بازار سنّتی کرمان از طریق نقشه های خروجی GIS، که پهنه بندی پراکنش شدّت مناظر حسی در بازار سنّتی را نشان می دهد فهمیده می شود که وزن و شدّت مناظر حسی (مؤلفه های محیطی-ادراکی) از دیدگاه مخاطبان متفاوت است و منظر بویایی-چشایی بیشترین شدّت و منظر بینایی در کنار منظر بساوایی کمترین شدّت را دارند؛ از طرفی، از مقایسه فضاهای چندکارکردی بازار از منظر مؤلفه های محیطی-ادراکی این نتیجه به دست می آید که شدّت این مؤلفه ها در این فضاها به ترتیب از زیاد به کم، متعلق به 1- قدمگاه، 2- چهارسوق، 3- بازار گنجعلی خان، 4- بازار اختیاری، 5- بازار حاج آقا علی، 6- قیصریه ابراهیم خان، 7- میدان گنجعلی خان، 8- بازار وکیل، 9- بازار مظفری و 10- بازار نقّارخانه و سراجی است.
نتیجه گیری: فضای چندگانه حسی و فضای چندکارکردی بازار سنّتی کرمان با هم افزایی حسی در راستای تشدید میزان مؤلفه های محیطی- ادراکی در روند ادراک چندحسی، سبب هویّت مندی بازار سنّتی در ذهن مخاطب می شوند و از طرفی، هویّت اجتماعی فرد را نیز، در این نوع معماری افزایش می دهند. این امر به دلیل ویژگی های خاص کالبدی-کارکردی-اجتماعی بازار سنّتی کرمان و نیز، ساختار سیستماتیک این بازار است؛ همچنین در فرآیند شکل گیری ادراک چندحسی، علاوه بر اینکه تک تک فضاها برای مخاطب هویّت مند می شوند، برآیند هویّت مندی کل فضاهای بازار سنّتی نیز اتفاق می افتد.
شناسایی مؤلفه های محیط زیستی، اجتماعی، اقتصادی و کالبدی پایداری در شهر های کوچک، مطالعه موردی: شهر لیکک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های پایداری شهری در شهر لیکک از توابع استان کهگیلوبه و بویراحمد از نوع کاربردی با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی بوده است. نخست 36 شاخص در 4 بعد محیطی، اقتصادی، اجتماعی و کالبدی پایداری شهری با استفاده از اسناد و نظر 23 نفر از خبرگان حوزه مربوطه تعیین گردید. به منظور رتبه بندی عوامل از ﻓﺮآﯾﻨﺪ تحلیل ﺳﻠﺴﻠﻪ ﻣﺮاﺗﺒﯽ (AHP) و نرم افزار Expert choice استفاده شد. در مطالعه حاضر نرخ ناسازگاری کلیه مقایسات زوجی کم تر از 1 / 0 بوده است. لذا، سازگاری ماتریس مقایسات قابل قبول است. نوآوری پژوهش حاضر شناسایی شاخص های پایداری در شهری کوچک با موقعیت جغرافیایی و آداب و رسوم و فرهنگ خاص و به کارگیری معیارهای کمی و کیفی به طور هم زمان و امتیازدهی و اولویت بندی آن ها بوده است. یافته ها نشان داد که به ترتیب عوامل اقتصادی، عوامل محیطی، عوامل کالبدی، و اجتماعی دارای اهمیت بودند. از بین مؤلفه ها یا زیر معیار ها، وضعیت درآمد و درصد اشتغال به عنوان مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر پایداری شهری قلمداد گردید. بنابراین شاخص های پایداری و درجه اهمیت آن ها در شهر های کوچک، متأثر از شرایط اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی و کالبدی آن جوامع است. رشد نامتوازن شهرنشینی با زیرساخت های نامناسب شهری و عدم فرصت های شغلی کافی موجب ناپایداری شهری می شود. فرآیند پایداری جریانی چند بعدی است که باید ضمن توجه به بهبود وضعیت اقتصادی و ایجاد رفاه همگانی، از نابودی منابع، تخریب محیط زیست و ناهنجاری های اجتماعی اجتناب شود.
بررسی تأثیرات مگامال ها بر روی محدوده های پیرامونی (نمونه موردی: لاله پارک، ستاره باران و ایپک پالاس شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
98 - 113
حوزه های تخصصی:
از اواخر دهه 50 میلادی ساخت مگامال ها در شهرها رواج یافته است. مگامال ها در شهرهای مختلف پاسخگوی نیازهای مادی و اجتماعی شهروندان می باشند. مگامال ها علاوه بر تامین نیازهای شهروندان حوزه پیرامونشان را نیز تحت تاثیر قرار می دهند و باعث ایجاد تغییرات در قیمت اراضی، الگوی فعالیت ها و کاربری ها می شوند. این اثرات می توانند در بخش های مختلف شهر با توجه به ویژگی های آن منطقه متفاوت باشند. به عنوان مثال ساخت مگامال ها در بخش های مختلف شهر می تواند باعث افزایش یا کاهش قیمت زمین شود. به همین منظور 3 مگامال در شهر تبریز که در بخش های مختلف شهر قرار گرفته اند مورد سنجش واقع شدند. سوال اصلی پژوهش عبارت است از «مگامال های شهر تبریز چگونه محدوده پیرامون خود را تحت تاثیر قرار می دهند؟». با توجه به سوال مطرح شده، روش پژوهش از نوع کمی بوده و دارای رویکرد قیاسی- فرضیه ای است. دراین پژوهش قیمت اراضی مسکونی به عنوان متغیر تحقیق مورد مطالعه قرار گرفته است. با توجه به متغیر پژوهش روش گردآوری داده ها از نوع کتابخانه ای و میدانی می باشد. در پژوهش حاضر ابتدا روند تغییرات قیمت اراضی مسکونی شهر تبریز با استفاده از تکنیک های تحلیل روندخطی، موران و کریجینگ مورد مطالعه قرار گرفتند. سپس به کمک تکنیک های کنترل-مداخله و تحلیل روند خطی، اثرات اقتصادی هریک از نمونه ها بر روی محدوده پیرامونشان با توجه به متغیر پژوهش مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج حاصل شده حاکی از آن است که مگامال ها به لحاظ اقتصاد زمین برمحدوده پیرامونشان تاثیر مثبت دارند؛ و شدت تاثیر آنها در مناطق با ارزش شهری نسبت به مناطق کم ارزش بیشتر است.
سنجش و ارزیابی شاخص های زیست پذیری در محلات شهری (مطالعه موردی: محله قصردشت شهر شیراز)
منبع:
سیاستگذاری شهری و منطقه ای دوره ۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
76 - 92
حوزه های تخصصی:
در چند دهه اخیر پدیده تنزل کیفیت محیطی بر ساختار کهن شهرهای ایرانی سایه افکنده و پایداری درازمدت آن را با خطر مواجه ساخته است.. . هدف پژوهش حاضر سنجش زیست پذیری و مولفه های تاثیر گذار آن بر ساکنین محله قصردشت شهر شیراز میباشد. از این رو پژوهش از حیث هدف کاربردی و روش انجام آن مبتنی بر روش توصیفی-تحلیلی است . به منظور گردآوری داده های مورد نیاز از روش های اسنادی و میدانی و پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری ،خانوار های ساکن در محله قصردشت شهر شیراز است که بر اساس فرمول کوکران تعداد 378 پرسشنامه به عنوان حجم نمونه محاسبه شد . برای سنجش شاخص های زیست پذیری از 18 گویه در قالب 5 مولفه اصلی استفاده شده است. همچنین تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روشهای آماری آزمون T ، ضریب هبستگی پیرسون و روش تحلیل رگرسیون چند متغیره در نرم افزار SPSS انجام شده است. نتایج بدست آمده نشان میدهد زیست پذیری در محله قصردشت بالاتر از سطح متوسط قرار گرفته و با توجه به میزان ضریب همبستگی پیرسون در بین متغیر های وابسته مورد مطالعه یعنی مولفه اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، زیست محیطی و زیر ساخت و خدمات همبستگی و رابطه مستقیم معنادار آماری وجود دارد. همچنین نتایج بیانگر آنست که شاخص اجتماعی با میزان بتای 289/0 بیشترین تاثیر را بر زیست پذیری ساکنین در محله داشته است.
تحلیل الگوی رشد کالبدی- فضایی شهرها از طریق آمار فضایی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (مطالعه موردی: شهر گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی شهری از گذشته تا به امروز بیشتر بر اساس توجه به عوامل کالبدی پیش رفته است تا جایی که اساس برنامه ها و طرح های شهرسازی و برنامه های شهری را عمران شهر و فضاهای کالبدی , تحت تأثیر خود قرار داده است . شهر محصول روابط و مناسبات پیچیده اقتصادی و اجتماعی است و ناهمگونی های فضایی آن بازتاب فرایندهای در هم بافته فرهنگی – اجتماعی و سیاسی– اقتصادی در طی تاریخ در بستر طبیعت بوده است . شناخت الگوی رشد فضایی شهرهای اصلی مناطق و کشورها، برای تدوین سیاست های مناسب و دستیابی به توسعه پایدار امری اساسی است. دستیابی به این مهم نیز نیازمند استفاده از روش ها و ابزارهای مناسب و پیشرفته می باشد. این مقاله باهدف مطالعه رشد و توسعه فضایی شهر گرگان با استفاده از مدل های تحلیل فضایی و تکنیک های مربوط به خودهمبستگی فضایی با استفاده از GIS نگارش یافته است. بر این اساس به منظور تحلیل توسعه فضایی شهر گرگان فرضیه پژوهشی مطرح شد و به روش توصیفی –تحلیلی ارزیابی شد. بر این اساس از روش های مختلف آمار فضایی و تکنیک های خودهمبستگی فضایی ازجمله تحلیل خوشه بندی، ضرایب موران و گری، G عمومی، تحلیل لکه های داغ استفاده شده است . نتایج نشان می دهد که شهر گرگان، الگوی رشد تصادفی متمایل به خوشه ای را با شکل گیری دو لکه داغ در بخش جنوب و شرق شهر و یک لکه سرد در بخش شمال تجربه نموده است.
تحلیلی بر آگاهی گردشگران از مقاصد گردشگری با تاکید بر استراتژی دهان به دهان (مطالعه موردی: شهر چابهار)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: گردشگری که در دنیای امروز آن را صنعت سبز می نامند شیوه ای برای انتقال فرهنگ و تمدن از یک جامعه به جامعه دیگر است؛ که در فرآیند آن اثرات مثبت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، زیست محیطی و فرهنگی فراوانی نهفته است. هر مقصد گردشگری محصولات و خدمات مختلفی را برای جذب گردشگران به آنان عرضه می کند. موفقیت یک منطقه در صنعت گردشگری تنها به وجود جاذبه های منحصربه فرد محدود نمی گردد بلکه عوامل مختلفی ازجمله میزان آگاهی و شناخت در خصوص آن جاذبه ها از اهمیت فراوانی برخوردار هست. هدف پژوهش حاضر چگونگی میزان آگاهی مردم و گردشگران با جاذبه های گردشگری و میزان شناخت آن ها با جاذبه ها و رابطه آن با تعداد دفعات بازدید از آن ها است. روش بررسی: پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده که با استفاده از مطالعه کتابخانه ای- اسنادی و میدانی صورت پذیرفته است. جامعه آماری شامل مردم شهر چابهار و گردشگرانی که برای بازدید به این شهر مراجعه کرده اند می باشد؛ که با استفاده از روش تعیین حجم نمونه کوکران 382 نفر مورد مطالعه قرار گرفته اند. اطلاعات میدانی پژوهش با ابزار پرسشنامه جمع آوری شده و برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS19 و از آزمون همبستگی پیرسون برای آزمون فرضیه ها استفاده شده است. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که بین میزان شناخت و دفعات بازدید از جاذبه ها و تمایل آن ها به بازدید از جاذبه ها رابطه معناداری وجود دارد؛ یعنی هر چه میزان شناخت و آگاهی از جاذبه ها بیش تر باشد میزان بازدید آن ها از جاذبه ها بیش تر است؛ و همچنین نتایج نشان داد که بیش ترین نحوه آشنایی افراد با جاذبه های این شهر از طریق تبلیغات دهان به دهان بوده است با 7/53 درصد است.
تحلیل تعادل فضایی در توزیع جمعیت روستایی در شهرهای کوچک استان گلستان (مطالعه موردی: شهرکلاله)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
آینده پژوهی شهری دوره ۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲
106 - 120
حوزه های تخصصی:
امروزه موضوع نابرابری و عدم تعادلهای فضایی میان سکونتگاه های شهری و روستایی از مباحث مهم اقتصاددانان و برنامه ریزان منطقه ای می باشد. وجود دوگانگی اقتصادی، قطب های رشد و پراکندگی نقاط روستایی از آثار این پدیده است. از این رو به منظور دستیابی به توسعه ی متوازن و یکپارچه در فضای منطقه ای، ایجاد سلسله مراتب متعادل و نظام یافته ی سکونتگاه ها از نیازهای اساسی به شمار می آید که در این میان توجه به شهرهای کوچک یکی از راهکارهای تعادل بخشی به این وضعیت می باشد. این مطالعه با هدف شناخت وضعیت الگوی استقرار سکونتگاه ها، نحوه ی تمرکز و روند توزیع جمعیت در فضای منطقه ای شهرستان کلاله صورت گرفته است. در این راستا به عنوان نمونه 11 روستا در نظر گرفته شده و ابتدا از مدل های آنتروپی جهت سنجش میزان تمرکز جمعیت در شبکه ی سکونتگاه ها استفاده شده است یافته های به دست آمده از ضریب آنتروپی نشان دهنده عدم تعادل جمعیت در منطقه شهری کلاله با ضریب (0/572) می باشد. در واقع در منطقه شهری کلاله عدم تعادل فضایی حاکم است.
تحلیل چالش های متغیرهای کلان مدیریت منابع محیطی در سکونتگاه های روستایی استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
109 - 130
حوزه های تخصصی:
منابع محیطی در مناطق روستایی نقش زیربنایی در اقتصاد کشور دارد و زمینه ساز حرکت درجهت دستیابی به اهداف توسعه است. این در حالی است که با توجه به اهمیت این منابع، بحران های زیست محیطی روزبه روز افزایش می یابد؛ ازاین رو، پرداختن به مسائل مدیریت منابع محیطی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف از این پژوهش، تحلیل چالش های متغیرهای کلان مدیریت منابع محیطی در سکونتگاه های روستایی استان مازندران است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است و برای گردآوری داده ها از مطالعات میدانی (پرسشنامه) استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل 50 نفر از کارشناسانی هستند که در حوزه مدیریت منابع محیطی فعالیت داشتند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های t تک نمونه ای و تحلیل عاملی استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد که براساس آزمون t تک نمونه رابطه معنی داری بین شاخص ها وجود دارد و تفاوت مطلوبیت آن ها به شکل مثبت برآورد شده است. نتایج آزمون تحلیل عاملی با مقدار 564/.KMO و مقدار بارتلت 533/1092 نشان داد که 44 شاخص مورد بررسی در 10 عامل شناسایی شد، در مجموع 96/56 درصد از کل واریانس را تبیین و بیشترین مقدار آن با واریانس 77/6 و مقدار ویژه 98/2 مربوط به عامل ضعف قوانین و مقررات و کمترین آن با واریانس 82/4 و مقدار ویژه 201/2 مربوط به عامل مشکلات انسان ساخت است؛ بنابراین به ترتیب عوامل «قوانین و مقررات، مشکلات سیاسی و اجتماعی؛ برنامه ریزی؛ مشکلات نظارتی؛ عملکردی یا کارکردی؛ صلاحیت مدیران و کارمندان؛ مشکلات کارفرمایان و مجریان طرح ها؛ مسائل اقتصادی؛ مهارت های فردی و مشکلات انسان ساخت» را می توان از چالش های مدیریت منابع در روستاهای استان مازندران نام برد.
ارائه ی الگویی جهت ارتقاء زیست پذیری در فضاهای عمومی زیر سطحی شهرها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش جمعیت جوامع انسانی، منجر به افزایش شهرهای پرجمعیت، فشرده و پرتراکم شده است که توسعه در ارتفاع و زیرِ زمین را رایج ساخته است. با وجود مزیت های ناشی از زندگی فشرده انسان ها در کنار یکدیگر، ازدحام ناشی از تراکم، تهدیدی برای کیفیت های زیست انسان ها به وجود آورده است. مفهوم زیست پذیری، در پاسخ به این دغدغه، به کیفیت های عینی و ذهنی مورد انتظار انسان ها از محیط زیست می پردازد. توسعه های جدید زیرسطحی که عمدتاً متأثر از افزایش تراکم و ازدحام در شهرها هست، در اغلب موارد، کمتر به کیفیت های زیستی انسان ها در زیرِ سطح زمین پرداخته است و بیشتر به جنبه های عملکردی توجه شده است. کاهش نظارت اجتماعی، تأمین امنیت، تأمین تهویه، نور و کنترل رطوبت، خوانایی و جهت یابی از جمله مهم ترین چالش های این نوع از توسعه است. لزوم ایجاد و رواج استفاده از فضاهای عمومی پویا و اجتماع محور در طبقات زیرین، محرک پرداختن به این پژوهش بوده است. به منظور ارائه ی الگویی جهت ارتقاء زیست پذیری در فضاهای عمومی زیر سطحی شهرها، داده های کیفی جمع آوری شده، به روش اسنادی (تحلیل پایه) و داده بنیاد (تحلیل مکمل) به صورت همزمان مورد تحلیل قرار گرفت. روش جمع آوری اطلاعات، مطالعه اسنادی و مصاحبه نیمه ساختارمند می باشد. جهت تحلیل داده های کیفی و کدگذاری از نرم افزار Nvivo استفاده شد. از ترکیب تحلیل پایه و مکمل، مؤلفه های کلیدی سازنده فضای زیر سطحی زیست پذیر یعنی مؤلفه های عملکرد دسترسی؛ ادراکی؛ هویت؛ زیست محیط و تاب آوری شناسایی و بررسی شد. همچنین جهت ارائه الگو از روش داده بنیاد استفاده شد. بر اساس سوالات مطرح شده در فرآیند مصاحبه، 389 ارجاع ارائه گردید. با بازبینی متعدد و ادغام کدها بر اساس تشابه در طی چندین مرحله تلخیص داده ها، 20 کد اولیه و 7 کد محوری استخراج گردید و پس از کشف روابط علی معلولی، الگوی فضای زیرسطحی زیست پذیر مبتنی بر الگوی دانه برفی ارائه گردید.
تأثیر اعتبارات خُرد بر توانمندسازی، اشتغال زایی و کاهش فقر در جوامع محلی (نمونه موردی: بخش احمدی، شهرستان حاجی آباد هرمزگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۴
201 - 226
حوزه های تخصصی:
اعتبارات خُرد، به عنوان یکی از راهکارهای توانمندسازی، اشتغال زایی و کاهش فقر در کشورهای درحال توسعه معرفی شده است. در ایران تأمین مالی خُرد یا ایجاد صندوق های توان افزایی به روش های گوناگون و از سوی نهادها و سازمان های مختلف در مناطق روستایی و محروم پیگیری و اجرا شده است. این مقاله به بررسی تأثیر اعتبارات خُرد بر توانمندسازی، اشتغال و کاهش فقر در جامعه محلی بخش احمدی پرداخته است. در این پژوهش از پارادایم اثبات گرایی بهره برده شده است. ابزار گردآوری اطلاعات میدانی توسط پرسشنامه و روش تحلیل داده های جمع آوری شده آزمون T تک نمونه ای و ماتریس همبستگی آمار استنباطی است. جامعه هدف 2579 نفر از اعضای صندوق توان افزایی وابسته به بنیاد علوی در 30 روستای بخش احمدی شهرستان حاجی آباد استان هرمزگان بوده است. نتایج بیانگر آن است که صندوق های اعتباری خُرد در فقرزدایی با میانگین 62/3، در توانمندسازی و اشتغال زایی با میانگین 52/3 و 44/3 بالاتر از حد نظری میانگین مؤثر واقع شده است. ضریب همبستگی 462/0 بین توانمندسازی با توسعه جامعه محلی وجود دارد و بین مؤلفه فقرزدایی با توسعه ضریب همبستگی 451/0 برقرار است. همچنین ضریب همبستگی بین مؤلفه اشتغالزایی و توسعه 474/0 است. درنهایت نتایج این مطالعه نشان می دهد که رابطه معنی داری بین مؤلفه های مورد بررسی و توسعه جامعه محلی وجود دارد و صندوق های اعتباری نقش مؤثری در توسعه روستاهای مورد بررسی داشته اند.
شبیه سازی تغییرات کاربری زمین در بافت های شهری: تلفیقِ رهیافت مونت کارلو، منطق فازی و سلول های خودکار، مطالعه موردی: منطقه 7 شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه، شبیه سازی تغییرات کاربری زمین در بافت های شهری با استفاده از تلفیق مدل مونت کارلو، منطق فازی و سلول های خودکار در منطقه 7 شهر اصفهان بوده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و از نوآوری های این پژوهش می توان به استفاده از رهیافت مونت کارلو، تدارک تعداد بالاتر انواع کاربری ها، تعریف قوانین انتقال جامع تر و استفاده از عوامل و شاخص های کامل تر در فرایند تغییر کاربری ها اشاره نمود. در این مطالعه ابتدا چارچوب مدل سلول های خودکارِ تلفیقی با منطق فازی و رهیافت مونت کارلو تشریح گردید و پس از تنظیم پارامترهای اولیه ، این مدل برای شبیه سازی تغییرات کاربری اراضی در منطقه هفت شهر اصفهان در دو سناریویِ توسعه درونی و پیرامونی و در دو دوره زمانی 1390-1400 و 1400-1410 به کار گرفته شد. در نهایت، جهت مقایسه مدلِ توسعه یافته با مدل های سلول های خودکار تلفیق شده با منطق فازی و سلول های خودکار سنتی، سه شاخصِ سازگاری، فشردگی و تناسب زمین مورد استفاده قرار گرفت. طبق نتایج تحقیق مدل سلول های خودکار تلفیقی با منطق فازی و رهیافت مونت کارلو خروجی رضایت بخش تری نسبت به دو مدل دیگر داشته است.
تحلیلی بر مؤلفه های مؤثر بر قیمت گذاری مسکن (مورد پژوهی: منطقه 5 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
84 - 97
حوزه های تخصصی:
در حال حاضر مسکن بعنوان بزرگ ترین چالش در کلان شهر تهران محسوب می شود که با بیشترین میزان افزایش نوسان قیمت روبه رو بوده است. براساس گزارش مرکز آمار ایران طی سالهای (1399-1394) در تهران حدود 28.675 واحد مسکونی پروانه ساختمانی صادر شده است که در این بین بر اساس تعداد معاملات انجام شده در تهران، منطقه پنج تهران بیشترین حجم معاملات خرید و فروش مسکن را به خود اختصاص داده است. ازاین رو هدف پژوهش شناسایی عوامل موثر بر قیمت مسکن در منطقه 5 شهر تهران می باشد. روش تحقیق مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و پیمایشی می باشد. از مطالعات کتابخانه ای برای تدوین مبانی نظری، پیشینه و شناسایی متغیرهای پژوهش استفاده گردید. سپس متغیرها در ابعاد (ساختاری، دسترسی و محیطی) تقسیم بندی گردیدند. در مرحله بعد با روش پیمایشی از بین 78 مشاورین املاک در منطقه 5 تهران پرسشگری صورت گرفت؛ از نرم افزارهای SPSS و EViews 10 در بخش تجزیه و تحلیل اطلاعات پرسشنامه استفاده گردیده است. نتایج پژوهش نشان داد در بین مؤلفه های فیزیکی ساختمان، متغیر زیربنا، استفاده از مصالح مرغوب، قرارگیری واحد در طبقات و از میان متغیرهای دسترسی فاصله تا فضای سبز و پارک، فاصله تا مراکز آموزشی، فاصله تا نزدیکترین ایستگاه حمل و نقل عمومی و در بین متغیرهای محیطی عرض کوچه و وضعیت ترافیکی آن عوامل مؤثر بر قیمت مسکن بوده است. افزون بر آن نتایج تحلیل آماری نشان می دهد که به ترتیب شاخص های ساختاری، دسترسی، محیطی بر قیمت مسکن به طور مستقیم تأثیرگذار بوده اند.
بررسی کارکردهای جدید در بافت های ناکارآمد و تاریخی شهر (نمونه مورد مطالعاتی: محدوده شاه عباسی کرج)
منبع:
سیاستگذاری شهری و منطقه ای دوره ۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
93 - 117
حوزه های تخصصی:
شهر موجودی زنده و پویا است که کالبد آن در دوره های مختلف تحت تأثیر تحولات اقتصادی-سیاسی و فرهنگی-طبیعی و اجتماعی شکل میگیرد.در یک روند درست و سالم این تحولات به گونه ای است که عناصر قدیمی شهرها مطابق با نیازهای نوین احیا گردند.شهرهای تاریخی و قدیمی علیرغم وجود ویژگیهای مرکزیت ثقل اقتصادی، جغرافیایی، ارتباطی و رونق بازار قدیم از فرسودگی های ظاهری ضعف زیرساختهای شهری مشکلات فرهنگی و اجتماعی و مسائل ناشی از آن رنج میبرند. نسلهای جدید تمایلی به ادامه ی زندگی در بافتهای سنتی و قدیمی را ندارند و این موجب تغییر در ساختار و حتی تخریب این بافتها میشود.کرج به مانند کلانشهری جوان که از عمر آن )به عنوان هسته مکمل تهران( کمتر از نیم قرن میگذرد، از جمله شهرهایی است که با توجه به ناسازگاری زمانی بافت آن با مشکل وجود 551 هکتار بافت فرسوده شهری رو به روست. قسمت وسیعی از کرج را بافت قدیمی تشکیل میدهد که قسمتهایی از آن فرسوده شده است. بر این اساس ضرورت ساماندهی بافتهای فرسوده مسئله دار این شهر در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی گریزناپذیر است. در این پژوهش به شناسایی و رتبه بندی عوامل اجتماعی، کالبدی، اقتصادی و زیست محیطی به وجود آورنده ی بافت فرسوده شهر کرج پرداخته شده است و ضمن ارائه راهکارها جهت کاهش آسیب پذیری به شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدها پرداخته میشود ولی در ابتدا به شناخت محدوده مورد مطالعاتی طی مراحل شناخت در جدول پرداخته میشود و به کمک جدول استراتژی qspm به ارائه استراتژی بهینه پرداخته میشود ولی نکته حائز اهمیت در این راستا تدافعی بودن نوع استراتژی ها است که به معنی دفاع از شرایط موجود بافت تاریخی محدوده مورد مطالعاتی است و در نهایت پاسخ به پرسش تحقیق و ارائه راهکارهایی در زمینه استراتژی پرداخته میشود.
چالش های محیط زیست هوشمند در کلانشهر مشهد با استفاده از مدل DPSIR(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر سعی دارد نقش عوامل موثر در پیاده سازی محیط زیست هوشمند در کلانشهر مشهد را در سه بخش میزان تاثیرگذاری در صورت وقوع، احتمال وقوع گزینه در آینده و تشریح وضعیت موجود بررسی کند. روش پژوهش با استفاده از روش ترکیبی چند جانبه و با گردآوری اطلاعات اسنادی و ابزار پرسشنامه و مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام گرفته است و مبنای تحلیل براساس اجزای مدل DPSIR[1] بوده است. مشارکت کنندگان در این پژوهش شامل 30 نفر از خبرگان در بخش کمی و 9 نفر از متخصصان در بخش مصاحبه های کیفی که با روش گلوله برفی انتخاب شده اند، بوده است. داده های جمع آوری شده با استفاده آزمون T-testدر نرم افزار SPSSمورد تجریه و تحلیل واقع شده است. نتایج نشان میدهد که میزان تاثیرگذاری در صورت وقوع به غیر از بعد مدیریت پسماند در سایر ابعاد شامل مدیریت آب، مدیریت یکپارچه زیست محیطی، زیبا سازی شهری، فرهنگ و هویت، ساختمان هوشمند، مدیریت فاضلاب و توسعه برق سبز بالا بوده است و در احتمال وقوع آینده، گزینه بعد فرهنگ و هویت وضعیت نسبتا مطلوبی را نسبت به سایر ابعاد به خود اختصاص داده است. در تشریح وضعیت موجود شاهد وضعیت نامطلوب محیط زیست هوشمند در کلانشهر مشهد هستیم. در این پژوهش همچنین راهکارهای پیشنهادی جهت رسیدن به وضعیت مطلوب پیشنهاد گردیده است.
[1] Drivers, Pressures, State, Impact, Response
نقش سرمایه فرهنگی در احساس امنیت حاشیه نشینان ( مورد مطالعه :فضاهای معماری شهر کرمان )(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
آینده پژوهی شهری دوره ۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
65 - 78
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش سرمایه فرهنگی بر احساس امنیت در بین ساکنان حاشیه نشین شهرهای کرمان است. روش انجام پژوهش حاضر پیمایشی از نوع مقطعی بوده است که برای نیل به اهداف پژوهش، با استفاده از فرمول کوکران312 نفر از ساکنان حاشیه نشین شهر کرمان به روش خوشه ای و تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد سرمایه فرهنگی بوردیو و پرسشنامه محقق ساخته احساس امنیت فضاهای معماری بود. روایی آن از طریق اعتبار محتوایی و صوری؛ و پایایی آن نیز ازطریق محاسبه آلفای کرونباخ76/0 تعیین شد. یافته های تحقیق نشان داد که بین پایگاه اقتصادی-اجتماعی و احساس امنیت رابطه معناداری وجود دارد. نتایج حاصل از آزمون حاکی از وجود رابطه معنادار بین سرمایه فرهنگی تجسم یافته با امنیت جانی، مالی و شغلی بود، همچنین آمارهای استنباطی مبین رابطه معنادار بین متغیر سرمایه فرهنگی عینیت یافته و بعدامنیت مالی و شغلی نیز بود. اما براساس یافته های پژوهش رابطه ای بین سرمایه فرهنگی عینیت یافته با امنیت جانی و عاطفی وجود ندارد. علاوه بر آن نتایج نشان دادکه سرمایه فرهنگی نهادینه شده اثری بر میزان احساس امنیت شهروندان ندارد.
چارچوب کیفی برنامه ریزی و طراحی عرصه های میانی مجتمع های مسکونی برای ارتقاء استقلال حرکتی کودکان، نمونه موردی: شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۴
63 - 78
حوزه های تخصصی:
استقلال حرکتی کودکان به عنوان یک کیفیت کلیدی محیط های دوستدار کودک، نمایه ای از میزان پذیرش کودکان در جامعه است. این کیفیت امکان بازی های آزادانه و متنوع را برای کودکان فراهم می کند و در شکل گیری شخصیت اجتماعی و حس استقلال آنها نقش بسزایی دارد. عوامل فردی، اجتماعی و محیطی مؤثرترین عوامل در شکل گیری و ارتقای استقلال کودکان در تحرک و بازی در محیط های خارج از خانه هستند. طی سال های اخیر، با افزایش مسائل اجتماعی محدودکننده حضور کودکان در محیط های عمومی و تبدیل آنها به تله های اجتماعی والدین، مفهوم استقلال حرکتی کودکان گسترده تر شده و علاوه بر حرکت کودکان بین خانه و مدرسه، حرکت آزادانه کودک بین خانه و محیط های پیرامون آن نیز مورد توجه قرار گرفته است. استقلال حرکتی کودکان در عرصه های میانی مجتمع های مسکونی به عنوان فضای واسط بین خانه با محله و شهر زمینه ساز و تقویت کننده استقلال حرکتی کودکان در محیط های عمومی و شهری خواهدبود. هدف اصلی پژوهش حاضر تعیین مهمترین عوامل و شرایط اثرگذار بر استقلال حرکتی خانه محور کودکان است. باتوجه به ماهیت موضوع و ضرورت نگاه به آن از دید کودکان، والدین، متخصصین و مدیران شهری از روش نظریه زمینه ای استفاده شده و با 107 نفر از مشارکت کنندگان مذکور تا حد اشباع نظری مصاحبه شد. به دلیل اهمیت کیفیات کالبدی محیط، مشاهده میدانی مستقیم در عرصه های میانی 15 مجتمع مسکونی منتخب در شهر تهران نیز انجام شد و یادداشت های کیفی تهیه شد. داده های به دست آمده در نرم افزار Maxqda به صورت کیفی تحلیل شده و تعداد 74 مفهوم، 25 کد محوری و نُه مقوله اصلی استخراج گردید؛ یکپارچه و بهینه سازی کدها و مقوله ها انجام شده و سپس ارتباط آنها با مقوله هسته ای پژوهش تعیین گردید. مدل مفهومی حاصل نشان می دهد عوامل زمینه ای و مداخله گر شامل چارچوب های قانونی، ضوابط و مقررات، شیوه اجرا و نظارت، پذیرش جامعه نسبت به موضوع و فرهنگ سازی پیرامون حضور مستقل کودکان در عرصه های میانی مجتمع های مسکونی دارای اهمیت قابل توجه هستند. کیفیت های کالبدی محیط نظیر ایمنی و امنیت کودکان، دسترسی به بازی، دسترسی به طبیعت و فضای سبز و بهداشت می توانند موجب تعدیل و بهبود اتمسفر اجتماعی مجتمع و انسجام بیشتر آن به نفع حضور مستقل و آزادانه کودکان و دستیابی به سلامت روانی و جسمانی آنها گردند.
آشکارسازی و تحلیل منطقه ای تغییرات پوشش سبز شهری در مناطق 22 گانه شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش آشکارسازی تغییرات ده ساله پوشش سبز کلانشهر تهران از سال 1389 تا 1398 با استفاده از سری زمانی تصاویر ماهواره های لندست 5، 7 و 8 می باشد. آشکارسازی تغییرات در دو مقیاس زمانی سالانه و ده ساله انجام و تحلیل نتایج، هم در سطح کلانشهر تهران و هم به تفکیک مناطق 22 گانه آن صورت پذیرفت. آشکارسازی تغییرات با رویکرد پس از طبقه بندی انجام شد. نوآوری این تحقیق شامل تلا ش ها برای اخذ بهترین نتیجه در مرحله طبقه بندی تصاویر است که در این راستا علاوه بر باندهای اپتیکی و حرارتی، از ویژگی های مختلفی شامل شاخص های مختلف گیاهی، آب و مناطق ساخته شده، مولفه های بافت تصویر و مولفه های اصلی استفاده شد. سه روش طبقه بندی بیشترین شباهت، شبکه عصبی مصنوعی و ماشین بردار پشتیبان پیاده سازی شدند. مقایسه نتایج نشان داد که روش ماشین بردار پشتیبان با میانگین دقت کل 06/91 درصد نتایج بهتری داشته است. آشکارسازی تغییرات حاکی از کاهش 58/10 درصدی پوشش سبز در دوره مورد بررسی است. بیشترین کاهش پوشش سبز به میزان 46/7 کیلومتر مربع در دوره 91-1390 اتفاق افتاده و بیشترین افزایش در دوره 95-1394 به اندازه 61/7 کیلومتر مربع بوده است. مناطق یک و 22 بترتیب با 2/5 و 37/2 کیلومتر مربع بیشترین میزان کاهش و مناطق 2 و 19 نیز به ترتیب با 5/0 و 47/0 کیلومتر مربع بیشترین افزایش در پوشش سبز شهری را در بین مناطق داشته اند.
تحلیل مقایسه ای رابطه بین حس باهمستان و کیفیت زندگی در شهرها (پژوهش موردی: شهرک ولیعصر و محله پایین در شهر قائن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تحلیل و بررسی مقایسه ای وضعیت حس باهمستان و کیفیت زندگی و رابطه بین این دو متغیر در دو محله متفاوت از هم (شهرک ولیعصر به عنوان محله جدید و محله پایین به عنوان محله قدیمی) در شهر قاین است. رویکرد کلی این تحقیق توصیفی - تحلیلی است و یک تحقیق پیمایشی محسوب می شود. جهت گردآوری داده های میدانی از پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل جمعیت دو محله مذکور است. حجم کل نمونه بر اساس فرمول کوکران 370 نفر تعیین شد و سهم هر محله از این حجم نمونه با توجه به جمعیت آن مشخص گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون T گروه های مستقل و همبستگی پیرسون در نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که وضعیت کیفیت زندگی و حس باهمستان در هر دو محله مطالعاتی بالاتر از حد متوسط است و از این نظر تفاوت معناداری بین دو محله وجود ندارد. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نیز نشان می دهد که در محدوده مطالعاتی بین «حس باهمستان» و «کیفیت زندگی» رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بنابراین تقویت حس باهمستان در محلات شهری می تواند به افزایش رضایت از زندگی کمک کند.
بررسی روابط بین نماگرهای مفهوم کیفیت در فضاهای باز شهری برای گذران اوقات فراغت (مطالعه موردی: شهر اراک)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
فضاهای باز شهری پتانسیل بالایی برای انواع فعالیت های شهری از جمله گذران اوقات فراغت دارند. این موضوع با رشد شهرنشینی و تغییراتی که در سبک زندگی شهروندان رخ داده، اهمیت بیشتری یافته و معرفی نماگرهای تبیین کننده مفهوم کیفیت در این فضاها و چگونگی روابط بین آنها می تواند برای برنامه ریزان شهری اهمیت ویژه ای داشته باشد. پژوهش حاضر، یک مطالعه توصیفی - تحلیلی با رویکرد کمی - کیفی است. در این تحقیق با درنظرگرفتن رابطه بین کیفیت فضاهای باز به عنوان هدف و شاخصهای عینی تبیین کننده آن، به عنوان نماگرهای مفهوم کیفیت، یک مدل ساختاری اندازه گیری پیشنهاد شده و چگونگی روابط بین نماگرهای معرفی شده و ضریب تاثیر آنها روی هدف پژوهش، با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس یافته های حاصله، از بین نماگرهای 45 گانه ای که در مطالعات تئوریک به عنوان نماگرهای مفهوم کیفیت در فضاهای باز شهری برای گذران اوقات فراغت احصاء گردید، 7 نماگر قدرت تبیین کنندگی لازم را نداشته و حذف شده اند و نماگرهای مفهوم کیفیت به تعداد 38 نماگر رسید. در بررسی روابط و چگونگی تاثیر گذاری و تاثیر پذیری این نماگرهای 38 گانه روی همدیگر ، مشخص گردید، 11 مورد از این نماگرها، با سایر نماگرها همبستگی ندارند. همچنین با بررسی بارعاملی محاسبه شده برای نماگرهای مذکور مشاهده گردید، نماگر «وجود زمین و امکانات بازی و هیجان برای تمامی سنین» با کسب ضریب تاثیر 66/0 ، بیشترین تاثیر را بر کیفیت فضاهای باز دارد. این نماگر جزء یازده شاخصی است که عملکرد مستقل و غیر همبسته دارد. همچنین برخی نماگرها مثل نماگر «ابزار فعالیتهای سرگرمی، ورزش و آمادگی جسمانی» با ضریب تاثیر 62/0 ، هر چند جزء شاخصهای 11 گانه مستقل نیست اما باز هم ضریب تاثبر بالایی به دست آورده است، این را می توان از این جهت توضیح داد که اهمیت شاخصهای 11گانه مستقل، به دلیل داشتن ضریب تاثیر بالاتر نیست، بلکه این اهمیت به دلیل مستقل بودن و عدم همپوشانی کاستی های احتمالی توسط سایر شاخص ها است، بنابراین مدیران و برنامه ریزان شهری باید نسبت به وضعیت آنها (نماگرهای مستقل) حساسیت بیشتری داشته باشند.
ارزیابی شاخص های توسعه پایدار شهری، پژوهش موردی: شهرستان های استان کهگیلویه و بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بوم شناسی شهری سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
117 - 130
حوزه های تخصصی:
امروزه دست یابی به توسعه پایدار شهری، به یکی از اهداف برنامه ریزان و مدیران شهری تبدیل شده است. به طوری که از این طریق بتوانند، از منابع و ایجاد رابطه متعادل و متوازن میان انسان، اجتماع و طبیعت، به اهداف موردنظر خود دست پیدا نمایند. به همین منظور، هدف پژوهش حاضر، ارزیابی سطوح پایداری شهرستان های استان کهگیلویه و بویراحمد به لحاظ برخورداری از شاخص های پایداری شهری با تأکید بر ابعاد اجتماعی، کالبدی و خدمات شهری می باشد که در قالب سه شاخص کلی و 22 شاخص فرعی صورت گرفته است. روش پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی با هدف کاربردی است. قلمرو مطالعه، شهرستان های استان کهگیلویه و بویراحمد می باشد. در این پژوهش، شاخص ها مورد بررسی با استفاده از مدل ANP توسط کارشناسان خبره وزن دهی شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و رتبه بندی و تعیین درجه پایداری شهرستان ها، از روش تصمیم گیری چند معیاره ویکور استفاده شد. بر اساس مدل ویکور، شهرستان های مذکور در سه دسته توسعه یافته، نسبتاً توسعه یافته و محروم از توسعه، دسته بندی شدند. نتایج پژوهش نشان داد که شکاف بین توسعه یافته ترین شهرستان (بویراحمد) با محروم ترین شهرستان (لنده)، کاملاً مشهود بوده و نشان می دهد توزیع فضایی خدمات و امکانات، برنامه ریزی و سیاست گذاری در جهت عدالت نبوده است. به همین جهت، روند توسعه در سطح شهرستان های استان کهگیلویه و بویراحمد نابرابر می باشد. بنابراین، مسئولان استان باید سیاست گذاری های خود را متوجه نواحی محروم و کمتر توسعه یافته کنند تا شکاف موجود بین نواحی را برای رسیدن به پایداری کاهش دهند.