فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۴۲۱ تا ۵٬۴۴۰ مورد از کل ۶٬۲۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، تحلیل پایداری محلات شهری با تاکید بر نظام توزیع فضایی تسهیلات شهری در محلات منطقه یک تهران می باشد.دسترسی به تسهیلات شهری یکی از فاکتورهای مهم پایداری محلات می باشد. فضاهای عمومی و تسهیلات شهری محله ای یک بخش حیاتی از زندگی روزانه ما در شهر را تشکیل می دهد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده است. محلات نیاوران، امام زاده، رستم آباد، نفت، ولنجک، دارآباد و قیطریه در منطقه 1 تهران با روش تصادفی به عنوان محدوده مورد بررسی. انتخاب شدند. گردآوری اطلاعات با استفاده از روش اسنادی و استخراج نقشه کاربری ها و قطعات مسکونی محلات از سازمان های مربوطه انجام گرفت و در نهایت، با استفاده از GIS و منطق فازی، کیفیت دسترسی محلات نسبت به عناصر محله ای مشخص گردید. نتایج نشان داد محلات به طورکلی در دسترسی به امکانات محله ای با یکدیگر تفاوت اساسی دارند، هر چند در بعضی عناصر از جمله دسترسی به پارک در شرایط خوبی قرار داشته اند اما به طورکلی با شرایط مطلوب فاصله زیادی دارند.
تحلیل فضایی عدالت مکانی در آمایش کاربری های خدماتی (پارک و فضای سبز، ورزشی و تفریحی-توریستی) شهر تبریز با رویکرد چند معیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مشکلات اساسی شهرها در دهه های اخیر، توزیع نابرابر منابع و جمعیت در بخش های مختلف شهری است. توجه به اهمیت توزیع کاربری های خدماتی در نواحی شهری و فراهم نمودن امکانات و خدمات مورد نیاز عاملی مهم در ارتقاء سطح زندگی، عدالت اجتماعی و پایداری زندگی شهری است. خدمات عمومی شهر به عنوان مهم ترین ابزار در دست مدیریت شهری، برای برقراری عدالت فضایی است. با توزیع مناسب این خدمات، شهر می تواند به عنوان بستر تحقق عدالت فضایی مطرح گردد. کلان شهر تبریز علاوه بر اینکه از تبعیض طبقاتی در بین گروه های اجتماعی – اقتصادی رنج می برد، از تبعیض فضایی ناشی از توزیع نامناسب خدمات شهری نیز تهدید می شود. پژوهش حاضر از حیث هدف، کاربردی علمی و از حیث ماهیت و روش، توصیفی تحلیلی است. به دلیل پیچیدگی و ازدیاد فاکتورهای مؤثر در مکانیابی کاربری های خدماتی، لزوم به کارگیری روش های چند متغیره تصمیم ساز جهت تعیین مکان مطلوب جهت احداث کاربری های جدید را ضروری می سازد. در پژوهش حاضر ابتدا سرانه کاربری های مورد بررسی محاسبه و با سرانه استاندارد مقایسه شده و میزان کمبود در منطق ده گانه مشخص شد. سپس پارامترهای مؤثر در مکان گزینی کاربری هایی نظیر (پارک و فضای سبز، ورزشی و تفریحی-توریستی) شناسایی شده، و با استفاده از روش های مبتنی بر سیستم های پشتیبانی فضایی چند معیاره MC-SDSS برمبنای مدل های Topsis و Saw در محیط نرم افزار ArcGIS و وزن دهی پارامترها توسط کارشناسان خبره حوزه مطالعات شهری با روش تحلیل سلسه مراتبی در محیط نرم افزار Expert Choice نقشه های نهایی تهیه شده، و فضاهای کاملاً نامطلوب تا کاملاً مطلوب برای هر کدام از خدمات فوق شناسایی شده اند.
تبیین علل شکل گیری کانون های جرم خیز در بافت های فرسوده بر اساس نظریه مکان انحرافی در منطقه 12 کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : فرصت ها و موانع مکانی- فضایی، اجتماعی و اقتصادی به عنوان عوامل تشویق کننده یا بازدارنده در مقابل وقوع جرایم عمل می کنند. براساس آمار رسمی، میزان جرایم ارتکابی منطقه 12، بیش از سایر مناطق شهر تهران است. منطقه 12 دارای 17/3 درصد کل جمعیت و 7/2 درصد کل مساحت شهر تهران است، اما 32/9 درصد جرایم شهر تهران در آن رخ داده است. هدف پژوهش حاضر تبیین علل شکل گیری کانون های جرم خیز در منطقه 12 کلانشهر تهران بر اساس مؤلفه های نظریه مکان انحرافی (مشتمل بر فقر، فرسودگی، تراکم، کاربری اراضی و سیالی جمعیت) است.
داده و روش : پژوهش حاضر بر اساس هدف، کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری پژوهش، شامل محدوده قانونی منطقه 12 در سال 1395 است. حجم نمونه شامل 70 نفر از خبرگان، کارشناسان، مدیران، انجمن های مدیریت و مشارکت شهری شهروندی و منطقه شهرداری ۱۲ است که به صورت گلوله برفی انتخاب شده اند. همینطور جرایم به وقوع پیوسته در سال 1395، مبنای تحلیل های آماری قرار گرفته اند. از روش های آماری گرافیک مبنا در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی و آماره T استفاده شده است. از نرم افزارهای Arc GIS و SPSS برای تحلیل داده ها استفاده شده است.
یافته ها : بر اساس یافته های پژوهش، تمرکز جرم در پهنه های ارگ پامنار، فردوسی-لاله زار، بهارستان سعدی، مختاری تختی، ژاله آبسردار قیام، کوثر، دروازه غار شوش و سیروس است. بیشترین درصد جرایم در بلوک های 60 -40، 80-60، 100-80 درصد بی دوام رخ داده است. به ترتیب بیشترین جرم در کاربری های تجاری (55 درصد کل جرایم)، مسکونی (07/21 درصد)، خدماتی (82/9 درصد)، صنعتی و کارگاهی (96/6 درصد)، حمل و نقل و انبارداری (46/4 درصد) و فضای سبز (78/1 درصد) اتفاق افتاده است. سیال بودن جمیعت شب (240 هزار نفر) و روز(2 میلیون نفر) موجب پدیده شب مردگی و جرایم شهری در این منطقه شده است.
نتیجه گیری : بر اساس آزمون t تک نمونه ای، مقدار معناداری مولفه های نظریه مکان انحرافی کمتر از 05/0 است، بنابراین بین آن ها و شکل گیری کانون های جرم خیز در منطقه 12 رابطه معنادرای وجود دارد. عدم مطلوبیت مؤلفه های فقر، فرسودگی، تراکم، کاربری اراضی و سیالی جمعیت (کمتر از 3)، به علت منفی بودن آماره های t، حدهای بالا و پایین و پایین بودن میانگین در منطقه ۱۲ تأیید شده است.
Principles and purposes of expropriation and restriction of ownership of urban lands by the government(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ پاییز ۱۳۹۵ ضمیمه لاتین شماره ۴۴
۳۱۰-۲۹۹
حوزه های تخصصی:
Clarification of the legal and religious status of property ownership rights and paving the way for elimination of defects and completing existing rules and therefore, expanding economic security as well as determining and explaining the limits of expropriation by religious legitimate government and religious statement of permission of such an action from the Islamic State and clearing objectives which cause political system ignore ownership of individuals and expropriation of them are among thing which are required to be reviewed in the Iranian legal system because article 1 of the urban land law approved in 1987 states that: “this law was passed in order to regulate and formulate issues related to land and increased supply and reforming and stabilizing its price as one of the major factors of production and public and social welfare and creating more accurate and wider backgrounds to maintain and exploit the lands as well as allowing for the implementation of Article 31 and meeting the goals set forth in Articles 43, 45 and 47 of constitution of the Islamic Republic of Iran to provide housing and public facilities”. Nevertheless, the author of this article is trying to answer this question that what are legal basis and purposes of expropriation and limiting urban lands ownership? To answer this crucial question; we will initially explain the concept of expropriation and then, we will review principles and legal reasons for permission for this action by the government and then, we will explain the purposes of expropriation and limiting land ownership. Legal Principles of expropriation and limitation of ownership of urban lands by the government are cases such as special powers of the supreme Leader, private owners being bound to observe the legal criteria, preventing injurious to others in the exercise of the ownership right and the necessity of observing Islamic standards in financial and economic affairs. Objectives of expropriation and Limitation of Urban lands ownership by the government are items such as Public service, avoiding loss of others and issuing fines and penalties (financial punishment).
تحلیل فضایی- کالبدی شاخص های رشد هوشمند شهری در مناطق چهارگانه (23 محله) یاسوج براساس مدل های تصمیم گیری چند معیاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد فزاینده جمعیت شهری و مهاجرت به آن باعث تغییرات بالایی در ساختارهای فضایی شهرها شده، جهت کنترل و بهبود این وضعیت، الگوهایی از جمله رشد هوشمند ارائه شده است. این الگو بر افزایش تراکم شهری، اختلاط کاربری ها و کاهش استفاده از اتومبیل تأکید دارد. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و بهره گیری از 63 شاخص از جنبه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، زیست محیطی و دسترسی، به بررسی وضعیت نواحی چهارگانه شهری یاسوج به لحاظ شاخص های رشد هوشمند شهری پرداخته است. در این راستا از مدل تاپسیس جهت رتبه بندی و از مدل تحلیل خوشه ای جهت سطح بندی محلات استفاده شده است. نتایج حاصل بیانگر این بود؛ تنها ناحیه یک در شهر یاسوج از شاخص های رشد هوشمند شهری برخوردار بوده و سایر نواحی واقع در شهر یاسوج (نواحی 2 تا 4) ازاین شاخص ها بی بهره هستند. به طوری که بر اساس مدل تاپسیس نواحی 3 و 4 نیمه برخ وردار و ناحیه 2 محروم می باشند. همچنین، نتایج حاصله در بررسی محلات 23گانه شهر یاسوج براساس شاخص های تلفیقی رشد هوشمند حاکی از آن است که محله 17 کاملاً برخوردار، محله 3 برخوردار، محله 22 نیمه برخوردار و سایر محلات محروم می باشند. نتایج نهایی تحلیل رگرسیونی نشان داد، شاخص های زیست محیطی و کالبدی (کاربری اراضی) در سطح 95 درصد اطمینان با متغیر وابسته (شاخص های تلفیق رشد هوشمند شهری محلات شهر یاسوج) دارای ارتباط معنی داری هستند. براساس نتایج بدست آمده درزمینه محلات با استفاده از شاخص تلفیق، توجه به الگوی رشد هوشمند شهری ضروری می باشد.
برنامه ریزی راهبردی به منظور تجدید حیات شهری با استفاده از رویکرد پایداری محیطی؛ نمونه مطالعاتی: محدوده خیابان شهید مدنی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
374 - 390
حوزه های تخصصی:
باتوجه به رشد شهر ها در سالیان اخیر و بالطبع آن مسائل و مشکلاتی در سطح شهر نیز ایجاد شده است که این مشکلات تمامی جنبه های شهرنشینی را تحت تاثیر قرار داده و از طرفی برخی از آنها زندگی بشر را مختل کرده است که نیازمند برنامه ریزی در جهت ارتقا وضع موجود می باشد. به کارگیری اصول توسعه پایدار و تلفیق آن با رهیافت تجدید حیات شهری می تواند رویکردی مناسب جهت حل تعارضات در بافت های کهن و مسئله دار شهری تلقی شود. پژوهش حاضر از نوع کاربردی می باشد که ابزارهای تحقیقاتی مانند پرسشنامه و مشاهده میدانی در محله نظام آباد و خیابان شهید مدنی بکار گرفته شده است. تحلیل داده های مستخرج با شیوه های AHP و SWOT و نرم افزار Expert choice صورت گرفت. به این صورت که ابتدا نقاط قوت و ضعف و فرصت و تهدید در محدوده شناسایی و قالب جدول ارائه شده و سپس با کمک پرسشنامه های تکمیل شده در سطح محله که تعداد 100 پرسشنامه است، وزندهی در نرم افزار انجام پذیرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد، راهبردهای استحکام بخشیدن و تقویت ابنیه بافت در راستای نجدید حیات شهری، تغییر کاربری ناسازگار، تقویت و بازآفرینی بافت قدیمی و فرسوده ی محله در راستای تجدید حیات شهری و توسعه بخش مسکونی در نواحی با تراکم کمتر به ترتیب از اهمیت بیشتری برخوردار هستند.
تبیین شاخص های اثرگذار بر الگوی بافت شهرهای زیارتی با تاکید بر گردشگری مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به ویژگی های منحصر به فرد شهرهای زیارتی، شهرسازی در بافت اینگونه شهرها تحت تاثیر حضور مکان مقدس، همواره با چالش هایی همراه بوده است. هدف اصلی پژوهش حاضر تبیین شاخص های اثرگذار بر الگوی بافت شهرهای زیارتی با توجه به ظرفیت گردشگری این گونه شهرها است و قصد دارد به این پرسش پاسخ دهد که "چه قواعد و ملاحظاتی در برنامه ریزی شهرهای زیارتی با توجه به شاخص های تبیین شده می بایست مورد توجه قرار گیرند؟". این پژوهش از منظر هدف کاربردی-توسعه ای بوده و با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و به منظور گردآوری داده ها از روش مطالعات اسنادی-کتابخانه ای بهره گرفته شده است. با توجه به شناخت ویژگی های الگوی بافت اغلب شهرهای زیارتی، نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که در برنامه ریزی های مربوط به تغییر و توسعه در بافت این شهرها، می بایست شاخص های اثرگذار تبیین شده و مورد توجه تصمیم سازان و برنامه ریزان قرار گیرند. همچنین مداخلات با ارزیابی های همه جانبه، متناسب با ژنوم اینگونه شهرها و در نظر گرفتن حقوق زائران و مجاوران صورت پذیرد. در پژوهش حاضر 19 شاخص اثرگذار بر الگوی بافت شهرهای زیارتی شامل حریم و قلمرو، مرکزیت، محصوریت، سلسله مراتب، چشم انداز مطلوب، تناسب فضاهای مذهبی، تناسب فضاهای فرهنگی-تفریحی، تناسب فضاهای اقامتی، تناسب فضاهای خدماتی-زیرساختی، تناسب شبکه دسترسی، توجه به بافت پیرامون بقاع متبرکه، توجه به تاب آوری زیست محیطی، سبک زندگی اسلامی، هویت دینی، دستیابی به معنویت، ایمنی و امنیت، آموزش، سرمایه اجتماعی-فرهنگی و تعاملات اجتماعی شناسایی و به تبع آن قواعد و ملاحظات مهم در برنامه ریزی و توسعه شهرهای زیارتی با توجه به شاخص های تبیین شده ارائه گردیده است.
سنجش رضایتمندی شهروندان از محور غذا و تفریح در برندسازی شهری، مطالعه موردی: شهرک توحید سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برندهای شهری ماندگار از بسترهای اجتماعی و برهم کنش جریانات تعاملی انسان و محیط شکل می گیرند و ملاک ارزیابی آن، میزان رضایتی است که در اثر تجربه محیط بر ذهن شهروندان ثبت می شود. هدف اصلی این پژوهش، سنجش میزان رضایت مندی شهروندان شهر سبزوار از تجربه طرح آزمایشی برندسازی خیابانی منتخب در شهرک توحید شهر سبزوار با عنوان"خیابان غذا و تفریح" می باشد. روش تحقیق این پژوهش ماهیتی تحلیلی-توصیفی دارد که در ابتدا، برای مشخص شدن بهترین خیابان جهت اجرای طرح آزمایشی برندسازی و بررسی دیدگاه شهروندان با تکیه بر مولفه های ترافیکی و کالبدی، از تکنیک تاپسیس استفاده شده است. بر این اساس، خیابان فردوسی به عنوان بستر آزمایش طرح برندسازی انتخاب و سپس با اجرای جشنواره آزمایشی خیابان غذا و تفریح به ثبت میزان رضایت و شناسایی نیازهای اصلی شهروندان در صورت تداوم طرح، پرداخته شد. در این راستا، از طریق فرمول کوکران، 384 پرسشنامه بین تمامی شهروندان، توزیع و طبق آزمون کرونباخ پایایی و اعتبار این پرسشنامه ها 713/0 محاسبه شد. در نهایت داده های گردآوری شده با آزمون تی تک نمونه مورد ارزیابی قرار گرفت بر این اساس سطح معنای مولفه ها از 05/0 کمتربوده و فرضیه رضایتمندی شهروندان از طرح پیشنهادی با عنوان خیابان غذا و تفریح تائید شد. تنها مولفه ای که از منظر شهروندان نیاز به توجه بیشتر در طرح های آتی دارد، بحث آسایش اقلیمی با سطح معنای 10/0 است. در نهایت نیز از طریق آزمون فریدمن مولفه های رضایت مندی کاربران از طرح برندسازی، به ترتیب در 4 سطح: رضایت از کیفیت های اجتماعی، کیفیت های عملکردی-کالبدی، کیفیت های مدیریتی و کیفیت های زیست محیطی رتبه بندی شدند.
تبیین مدل جامع نگر ابعاد کیفیت زندگی در محیط های سکونتی به منظور سیاست گذاری های کلان منطقه ای
منبع:
سیاستگذاری شهری و منطقه ای دوره ۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
21 - 37
حوزه های تخصصی:
مدل کیفیت زندگی به دلیل ساختار چندبعدی آن، دارای پیچیدگی و ابهام بوده و به دلیل تنوع تعاریف، ابعاد، مقیاس ها و شاخص های مطرح شده در بین اندیشمندان، به منظور استفاده در سیاست گذاری های کلان، نیاز به بازشناسی دارد. هدف این پژوهش، تحلیل محتوای اسنادی ادبیات موضوعی کیفیت زندگی با رویکرد تبیین ساختار کلی آن می باشد. روش تحقیق این پژوهش، با رویکردی کمی-کیفی و جامع نگر، با جامعه آماری پژوهش های انجام شده در موضوع کیفیت زندگی و نمونه گیری به صورت هدفمند و با ساختار گلوله برفی تا حد اشباع نظری انجام شده است. به طور کلی 160 پژوهش، براساس شاخص های مطرح شده، مورد تحلیل محتوا قرارگرفته است. بر اساس یافته ها، می توان دریافت که شاخص های کیفیت زندگی در سه رویکرد اصلی عینی، ذهنی و رفتاری و به طور مسجل حاصل از 7 بعد کالبدی، اجتماعی، خدماتی، اقتصادی، محیطی، فرهنگی و شخصی با ارزش های متنوع می باشند. بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته ها نتیجه گیری می شود که در سیاست گذاری های کلان، الگوهای جاری رفتار، برابر با استانداردهای عینی و ذهنیت مخاطب، بسیار بیشتر از وجود استانداردهای عینی باید موردتوجه قرار گیرند و تأمین این دو گروه از شاخص ها علی رغم عدم تأمین شاخص های عینی می تواند به سازگاری مخاطب با محیط منجر شود. همچنین شاخص های شخصی در پژوهش های انجام شده، دارای بیشترین وزن و شاخص های کالبدی دارای بیشترین فراوانی و کمترین وزن می باشد و توجه ویژه به آن ها در برنامه ریزی های کلان، باید در اولویت قرار گیرد. درنهایت، به منظور مدل جامع نگر کیفیت زندگی با ارائه ضریب اهمیت هرکدام از ابعاد برای اولویت بندی برنامه ها ارائه می شود.
سنجش واکنش زنان به مزاحمت های اجتماعی هنگام استفاده از وسایل حمل ونقل عمومی در کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
507 - 528
حوزه های تخصصی:
یکی از مضامین مرتبط با مزاحمت های اجتماعی، مضمون راهبردهای زنان در واکنش به مزاحمت است که محققان آن را به دو دسته کلی واکنش های فعال یا صریح و واکنش های غیرفعال یا غیرصریح تقسیم می کنند. هدف پژوهش حاضر، سنجش واکنش زنان نسبت به مزاحمت های اجتماعی هنگام استفاده از وسایل حمل ونقل عمومی در کلان شهر اهواز است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی-تحلیلی است. اطلاعات موردنیاز تحقیق از طریق مطالعات کتابخانه ای، مصاحبه با مردم و کارشناسان گردآوری شده است. برای رتبه بندی واکنش ها، از روش تصمیم گیری ARAS استفاده شد. همچنین به منظور پهنه بندی این واکنش ها در سطح شهر اهواز، مدل درون یابی کریجینگ به کار رفت. نتایج نشان می دهد واکنش زنان به مزاحمت های اجتماعی در هریک از شیوه های حمل ونقل عمومی با هم متفاوت است؛ به طوری که رتبه بندی واکنش ها به مزاحمت ها و درخواست کمک از دیگران در رتبه های نخست این تحلیل قرار می گیرند. مقایسه هریک از واکنش ها در شیوه های مختلف حمل ونقل عمومی بیانگر آن است که مجموع مزاحمت ها و نوع واکنش زنان، هنگام پیاده روی بیشتر است. تنوع واکنش ها همچنین مشخص می کند شکایت کردن و پیگیری روال قضایی مزاحمت ها در همه شیوه های حمل ونقل عمومی بیشتر است. این تفاوت در سطح شهر هم مشهود است؛ زیرا بعد از ترسیم نهایی نقشه واکنش زنان، مشخص شد منطقه 2 دارای بیشترین طیف خیلی کم و منطقه 4 دارای بیشترین طیف خیلی زیاد است.
سنجش الگوی پراکنده رویی و شناسایی حوزه های عمل توسعه درونی شهر (نمونه موردی: شهر اهواز)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش سنجش الگوی پراکنده رویی و شناسایی حوزه های عمل توسعه درون زا در شهر اهواز می باشد. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر منابع اسنادی و کتابخانه ای است. جهت سنجش پراکنده رویی در شهر اهواز ابتدا با استفاده از داده های مربوط به مساحت و جمعیت در دوره های اخیر و پردازش آن ها، تغییرات فضایی- کالبدی شهر نشان داده شد. با استفاده از آمار فضایی (موران I،G عمومی (خوشه بندی زیاد/کم)، موران محلی، تحلیل لکه های داغ) نحوه پراکنش جمعیت بررسی گردید. بخش دوم پژوهش که مربوط به شناسایی حوزه های عمل توسعه درون زای در شهر اهواز بود با استفاده از داده های کاربری اراضی شهر اهواز بررسی گردید. نتایج آمار و مدل ها نشان داد که شهر اهواز از دهه 1335 تا زمان حاضر تغییرات فضایی –کالبدی وسیعی داشته است که منجر به شکل گیری الگوی پراکنده رویی در شهر شده است. همچنین بافت هایی که جهت توسعه درون زای شهر شناسایی شد شامل بافت فرسوده، بافت مخروبه، بافت حاشیه نشین، اراضی بایر و بافت های ناکارآمد شهری به ترتیب با مساحت 1101.96، 68.59، 2051، 5773.11،2323.03 و به تفکیک بافت های ناکارآمد شهری (کاربری های فرا شهری) شامل اراضی نظامی، زندان ها؛ اراضی صنعتی، قبرستان ها، اراضی انبار و پایانه به ترتیب دارای مساحت 543.84، 7.23، 1463.21، 5.87، 302.85 می باشد.
بررسی تأثیر نقش کنشگران تولید مکان در شکلگیری مفهوم حس دلبستگی مکانی (مورد پژوهی: اسلام شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
148 - 163
حوزه های تخصصی:
سیاست های متفاوت توسعه شهری منجر به نقش کنشگران مختلف در شکل دهی به مکان می شود و این امر نتایج متفاوتی در تولید مکان در پی خواهد داشت. درک این تفاوت و تاثیر آن بر محصول نهایی (شکل گیری مکان و از آن رهگذر حس دلبستگی مکانی میان ساکنین) هدف این پژوهش است. بر این اساس در این مقاله با بهره گیری از روش ترکیبی کیفی- کمی به بررسی میزان حس دلبستگی مکان (به عنوان شاخص اصلی در شکل گیری مکان) در محلات شهر اسلامشهر با خاستگاه های مختلف شکلگیری حاصل از نقش متفاوت کنشگران، پرداخته شده است. روش گردآوری داده ها در بخش بررسی میزان دلبستگی مکانی، پیمایش با استفاده از پرسشنامه و در بخش بررسی میزان نقش کنشگران، تحلیل اسناد و مصاحبه عمیق با مطلعین بوده است (رویکرد کیفی پژوهش). روش تحلیل داده ها بر مبنای بررسی معناداری اختلاف میانگین شاخص حس دلبستگی مکانی بین محلات دسته بندی شده در سه گونه مشارکت کنشگران است (رویکرد کمی پژوهش). این سه دسته عبارتند از: "ساخت به وسیله کنشگران با خاستگاه غیررسمی (مردم)"، "ساخت به وسیله کنشگران با خاستگاه رسمی (دولت)" و "ساخت به وسیله کنشگران با خاستگاه ترکیبی از کنشگران". نتایج نشان می دهد در محیط های شکل گرفته تحت تأثیر ترکیبی از کنشگران، حس دلبستگی مکانی بالاتر از محیط های شکل گرفته تحت تأثیر تنها کنشگران رسمی (دولت) یا غیررسمی (جامعه محلی) است. به عبارت دیگر می توان چنین نتیجه گرفت، کنش متقابل میان کنشگران و تأمین شدن منافع کلیه گروه های ذی مدخل می تواند منجر به تبدیل فضا به مکانی دارای معنا برای ساکنین و از این رهگذر ارتقای حس دلبستگی مکانی آنان شود.
تاثیر کرونا بر وضعیت گردشگری(مورد مطالعه: شهر اصفهان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
آینده پژوهی شهری دوره ۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
1 - 15
حوزه های تخصصی:
گردشگری یکی از صنعت های روبه رشد دنیا است که بحران کرونا به شدت روی آن تاثیر منفی گذاشته است در سالهای گذشته اقتصاد جهانی شاهد رشد بسیار چشمگیر صنعت گردشگری بوده است؛ این صنعت توانست با پشت سر گذاشتن تحولات طولانی مدت و همراه با موفقیت، مسیر پرباری را با یک دهه رشد از زمان بحران مالی جهانی سپری نماید. اما، این رشد و پویایی با شیوع و همه گیری جهانی بیماری کرونا دچار اختلال شدید شد. هدف تحقیق حاضر، نقش تاثیر کرونا بر وضعیت گردشگری شهر اصفهان است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش بررسی، توصیفی- تحلیلی است. روش جمع آوری داده ها، اسنادی و میدانی (پرسشنامه) است. جامعه آماری، شهروندان ساکن شهر اصفهان است. نمونه های انتخاب شده با استفاده از روش کوکران 351 نفر است. در تجزیه و تحلیل داده ها بسته به مقیاس متغیرها و اهداف مورد نظر از میانگین، آزمون T تک نمونه ای و مدلسازی معادلات ساختاری(SEM) در محیط نرم افزار Spss و آموس (Amos) استفاده شده است. بر اساس نتایج آزمون T، وضعیت ابعاد مذکور در شهر اصفهان از سطح میانگین نرمال بالاتر قرار دارد. همچنین، به بررسی تاثیر کرونا بر وضعیت گردشگری در شهر اصفهان با مدلسازی معادلات ساختاری در نرم افزار Amos پرداخته شد. بر اساس نتایج به دست آمده، اضطراب ناشی از کرونا دارای اثر مستقیم و معنادار بر وضعیت گردشگری ( 0/088=β) و (0/001 =P) در شهر اصفهان بود. همچنین، میزان و جهت سرمایه گذاری ( 0/13=β) و (0/036 =P) دارای تاثیر مستقیم و معنادار بر وضعیت گردشگری در شهر اصفهان است. بیشترین میزان بار عاملی مربوط به شاخص رضایت از حضور گردشگران از متغیر نگرش مردم نسبت به گردشگری به میزان 0/9 و سپس شاخص های ترس از ابتلا به کرونا و نگرانی از انتقال ویروس به دیگران از متغیر اضطراب ناشی از کرونا به ترتیب با بارهای عاملی 0/89 و 0/88 به دست آمد.
بررسی رابطۀ توانمندسازی بر ارتقای کیفیت زندگی شهروندان حاشیه نشین محلۀ همت آباد اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چندین دهه اخیر، توسعه شهرنشینی با خود معضلاتی را به همراه داشته که حاشیه نشینی یکی از این مسائل اجتماعی بوده است. مسئله اصلی در بین حاشیه نشینان، پایین بودن سطح کیفیت زندگی آنان است؛ به همین دلیل نظریه پردازان حوزه شهری معتقدند با توانمندسازی ساکنان محلی در محلات حاشیه نشین شهری می توان کیفیت زندگی آنان را بالا برد. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین توانمندسازی بر ارتقای کیفیت زندگی شهروندان محله همت آباد اصفهان است که برای رسیدن به اهداف پژوهش از نظریه فیترمن استفاده شده است. پژوهش حاضر مبتنی بر رویکرد کمّی از نوع راهبرد پیمایش (توصیفی- همبستگی) بوده است. جامعه آماری 15488 نفر از شهروندان محله همت آباد بوده اند که با استفاده از فرمول کوکران نمونه ای 371 نفری از آن ها مورد بررسی قرار گرفته اند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بوده که اعتبار آن از طریق صوری و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ-کیفیت زندگی (90/0)، احساس شایستگی (90/0)، احساس مؤثربودن (72/0)، معناداربودن (86/0)، حق تعیین سرنوشت (70/0)- به دست آمده است. همچنین برای تحلیل داده های پژوهش از نرم افزار Spss24 استفاده و برای تجزیه وتحلیل یافته ها از آماره های توصیفی و استنباطی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که میزان کیفیت زندگی ساکنان محله همت آباد از متوسط میانگین پایین تر بوده است. نتایج حاصل از فرضیات پژوهش بیان می کند که بین توانمندسازی و کیفیت زندگی (68/0) رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین بین تحصیلات، درآمد و کیفیت زندگی تفاوت معنی داری مشاهده شد. نتایج به دست آمده از مدل رگرسیونی پژوهش نشان داد که متغیر توانمندسازی با بتای β=64 توانسته است 38 درصد از واریانس متغیر کیفیت زندگی را تبیین کند.
ارائه مدل تعیین کننده های حس تعلق به مکان در بافت تاریخی شهرهای بندری حاشیه خلیج فارس (مورد: بندر لنگه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۰
302 - 319
حوزه های تخصصی:
حس تعلق به مکان از ارکان اصلی پایداری بافت های تاریخی طی دوره های گذشته تاکنون بوده است. ضعف و یا کاهش حس تعلق به مکان به عنوان یک چالش ریشه ای و پنهان، علاوه بر آسیب های اجتماعی، روحی و جسمی، در بلند مدت موجب بی توجهی شهروندان به محیط شهر و حتی فضاها و مسائل کلان تر اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی سیاسی و ... می شود. از این رو شناسایی عوامل موثر بر حس تعلق به مکان در بافت های تاریخی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف پژوهش کمی و کاربردی حاضر که با ترکیبی از روش های توصیفی تحلیلی و علی و با رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری انجام گرفته است، شناسایی تعیین کننده های حس تعلق به مکان در بافت تاریخی شهر بندر لنگه است. جامعه آماری پژوهش را کلیه سرپرستان خانوار ساکن در بافت تاریخی تشکیل می دهد که از میان آن ها 190 نفر به عنوان نمونه آماری برآورد شده و به صورت کاملاً تصادفی مورد پرسشگری قرار گرفته اند. ابزار اصلی پژوهش برای گردآوری داده های میدانی، پرسشنامه محقق ساخته است که روایی و پایایی آن با طی نمودن فرایندهای مربوطه، تأیید شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و Amos Graphic استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد وضعیت کلی حس تعلق به مکان با میانگین 022/4 بالاتر از حد متوسط است. نتایج مدل ساختاری تعیین کننده های حس تعلق به مکان نشان داد مدل ساختاری طراحی شده قابلیت برازش بالایی دارد و توانسته است 75 درصد واریانس متغیر وابسته را تبیین نماید. در مدل ساختاری مذکور اثر کل چهار متغیر مدت اقامت، وضعیت درآمد، دسترسی به خدمات و امکانات رفاهی تفریحی و سرمایه اجتماعی به ترتیب با مقادیر 402/0، 379/0-، 342/0 و 308/0، به لحاظ آماری معنی دار بوده است و متغیر امنیت با اثر کل 167/0، اثر آماری معناداری بر حس تعلق به مکان نداشته است.
راهبرد مدیریت استعداد کارآفرینانه برای بهسازی عملکرد کارکنان (موردمطالعه: شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
22 - 36
حوزه های تخصصی:
مدیریت استعدادکارآفرینانه یک حوزه پژوهشی جدید در مدیریت منابع انسانی شهرداری تهران است که با شکوفایی قابلیت های ویژه و مهارت های فردی کارکنان سبب بهبود کیفیت خدمات ارائه شده به بهترین روش ممکن شده و به تبع ارتقاء عملکرد و بهره وری سازمان را به دنبال خواهد داشت؛ بنابراین، هدف از انجام این پژوهش راهبرد مدیریت استعداد کارآفرینانه برای بهسازی عملکرد کارکنان است. این پژوهش از نظر هدف توسعه ای، از نظر روش توصیفی-تحلیلی و از نوع آمیخته (کیفی-کمی) می باشد. ابتدا از روش کیفی جهت دستیابی به مولفه ها و شاخص های مدیریت استعداد کارآفرینانه برای بهسازی عملکرد کارکنان با 45 نفر از خبرگان علمی و اجرایی تا اشباع نظری مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق به شیوه گلوله برفی صورت گرفته است. تجزیه وتحلیل در بخش کیفی از طریق اطلس تی 8 صورت گرفته است که با روش دلفی فازی از طریق خبرگان تعداد 11 مولفه و 57 شاخص مورد تائید نهایی قرار گرفت. در بخش کمی جهت اعتبارسنجی مدل به دست آمده از پرسشنامه 56 گزاره ای محقق ساخته با طیف پنج تایی لیکرت استفاده شده است. روایی پرسشنامه از روش روایی همگرا و واگرا و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفته است. نمونه مورد بررسی برای معادلات ساختاری براساس فرمول کوکران 212 نفر محاسبه گردید. تجزیه وتحلیل بخش کمی با استفاده از نرم افزار ایموس 22 انجام گرفت. نتایج نشان داد که طراحی و اجرای سیستم مدیریت استعداد کارآفرینانه برای عملکرد بهسازی کارکنان در شهرداری تهران به حمایت و توجه جدی و مستمر محیط سازمانی و فراسازمانی نیاز دارد.
تاثیر کرونا بر بافت های تجاری با رویکرد اقتصادی (نمونه مورد مطالعاتی محدود بازارگل محلاتی منطقه 14 شهرداری تهران)
حوزه های تخصصی:
وضعیت شهرهای امروز در جهان نسبت به پیش از شیوع کرونا تغییرات بسیاری را به خود دیده است و فضاهای عمومی و راسته های تجاری بیشترین آسیب های اقتصادی را متحمل شده اند. این پژوهش در تلاش است تا با هدف ارتقای سطح اقتصادی محدوده به ارزیابی برنامه ریزی های مدیران شهری در رابطه با اقتصاد محدوده گل محلاتی واقع در منطقه14 شهرداری تهران در شرایط کرونایی بپردازد و نیز به بررسی پتانسیل های موجود در راستای هوشمندسازی این محدوده پرداخته شود که بنا به پرسشنامه های پر شده توسط کسبه این محدوده فرضیه اول یعنی عدم وجود برنامه ریزی توسط مدیران شهری طی چند ماه گذشته تایید می شود که بنا به بررسی های صورت گرفته نتیجه نشان می دهد که تأثیر مدیران شهری و برنامه ریزی های آن بر اقتصاد محدوده در شرایط کرونا قابل توجه نبوده است و ضریب R بدست آمده برابر با مثبت 986/0 می باشد و این یعنی تأیید فرضیه یاد شده و فرضیه دوم یعنی وجود پتانسیل ها و زمینه های مناسب برای هوشمندسازی اقتصادی محدوده نیز بررسی قرار گرفته که نتایج نشان می دهد که بهره گیری از پتانسیل های موجود در راستای هوشمندسازی میتواند سبب ارتقاء اقتصادی محدوده مورد مطالعاتی گردد و این دو مؤلفه با یکدیگر دارای تأثیر معناداری هستند و ضریب R بدست آمده که برابر با مثبت 989/0 می باشد یعنی تایید فرض دوم پژوهش است. روش پژوهش حاضر از طریق رگرسیون خطی بوده و با توجه به تایید هر دو فرض به ارائه راهکارهایی در راسنای رفع مشگلات فعلی در محدوده مورد مطالعاتی پرداخته می شود.
شناسایی و اولویت بندی راهبردهای توسعه گردشگری ورزشی در فضاهای شهری: شهرستان گنبدکاووس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
90 - 100
حوزه های تخصصی:
در سراسر جهان، فضاهای شهری، برای سالیان متمادی در زمره با اهمیت ترین مکان ها برای اهداف گردشگری بوده اند. بگونه ای که، امروزه، مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک برای چنین فضاهایی، نیازمند دیگاه های پویا و نظام یافته ای دارد که با استفاده از ابزارها و محرک های شهری، می توان پیشبرد آنها را تضمین نماید. از جمله این محرک ها، صنعت گردشگری بویژه گردشگری ورزشی است. براساس استعدادهای گردشگری ورزشی کشور، در مناطق مستعدی مانند شهرستان گنبدکاووس، دستیابی به برنامه ریزی و مدیریت هدفمند، ضروری بنظر می رسد. از اینرو، پژوهش حاضر، جهت تدوین و انتخاب استراتژی؛ از تحلیل استراتژیکی استفاده کرده که نیازمند شناسایی و تحلیل قوت ها و ضعف های درونی و فرصت ها و تهدیدهای بیرونی محیط مورد بررسی دارد. ماتریس SWOT از جمله تکنیک هایی است که می توان جهت تحلیل استراتژیک از آن بهره برد. این ماتریس، قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدات محیطی را ارزیابی می کند، اما نتایج آن، توانایی ارزیابی تناسب گزینه های تصمیم، براساس عوامل و رتبه بندی آنها را ندارد. بنابراین، در این پژوهش، از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی(AHP) برای محاسبه وزن و اهمیت هرکدام از معیارها و زیرمعیارهای شناسایی شده، استفاده گردیده است. براساس نتایج حاصله، فرصت های بیرونی با وزن نسبی 0.375، قوت های داخلی با 0.342 و تهدیدهای بیرونی با 0.178 و در نهایت ضعف های داخلی با 0.105 بترتیب اولویت قرار گرفتند. علاوه برآن، نتایج نشان می دهد که مهم ترین استراتژی کاربردی برای توسعه گردشگری ورزشی فضاهای شهری شهرستان گنبدکاووس، استراتژی SO با شاخص مطلوبیت 0.437 می باشد
امکان سنجی به کارگیری رهیافت های توانمندسازی و بهسازی در ساماندهی سکونت-گاه های غیررسمی (نمونه مطالعاتی: محله چمن کرمانشاه)
حوزه های تخصصی:
باگسترش روزافزون شهرنشینی و برخلاف توسعه تکنولوژی و تدابیر مدیریتی روزبه روز معضلات شهری افزایش می یابد. یکی از زمینه های ناپایداری شهری به ویژه درکشورهای درحال توسعه، گونه ای از سکونت با مشکلات فراوان و موسوم به اسکان غیررسمی است. فشارها و تهدیدهای این نوع سکونت برمحیط و کالبد شهری را اگر باخطرات ناشی از ناپایداری کالبدی، که تهدیدی جدی برای ساکنان و سایر شهروندان می باشند را در نظر بگیریم لزوم توجه و برنامه ریزی برای ساماندهی وضعیت فعلی و جلوگیری از گسترش این سکونت گاه ها درآینده عیان می گردد. در سال های اخیر و با تغییرنگرش و رویکرد مواجهه با معضل اسکان غیررسمی در جهان و توجه به بهسازی و توانمندسازی این محلات، در ایران نیز سیاست های همانند با ابزارهایی مانند خودیاری اهالی، تسهیلات بانکی و اعتبارات دولتی مورد تأکید قرارگرفته است. شهر کرمانشاه به عنوان یکی ازشهرهای درگیر با معضل اسکان غیررسمی دارای اسکان های متعدد نامتعارف است که یکی از این اسکان های غیررسمی به نام محله چمن دارای مشکلات فراوانی است. با انجام مطالعات از طریق مدارک و اسناد موجود و هم چنین توزیع پرسشنامه، به جمع آوری اطلاعاتی درباره مشکلات موجود و وضعیت ساکنان محله پرداخته است و با تحلیل داده ها و استفاده از تجربیات توانمندسازی و بهسازی در ایران و سایر نقاط جهان بررسی و امکان سنجی این سیاست ها در نمونه موردی و پیشنهاد راهبردهایی مناسب جهت ساماندهی نمونه موردی پرداخته شده است. از نتایج به دست آمده این پژوهش می توان به این مهم اشاره کرد که انجام توانمندسازی و بهسازی محله در گروی تغییر نگرش ساکنان و جلب اعتماد آنان است و با انجام این امور می توان به افزایش رفاه و پایداری اقتصاد شهری شهروندان و ساکنان امیدوار بود.
بازتعریف گفتمان توسعه پایدار در تطابق با نظریه ی جهانی شدن انعطاف پذیر
حوزه های تخصصی:
از دهه 1980 میلادی به دنبال نشر اندیشهی نئولیبرالیسم، دنیای شهری در پی افزایش نفوذ بازار بر همهی ارکان زندگی، مخاطراتی را در نحوه عملکرد سیستمهای سازنده خود تجربه میکند. مخاطراتی که در حوز ه یک سیستم پیچیده تحت تأثیر چرخه های دانش، اطلاعات و تکنولوژی از یکس و و نیروهای مؤثر ، شامل نیروهای درونی (پیچیدگی و همبستگی) و نیر وهای بیرونی (پراکندگی و فشردگی) از سویی دیگر و در راستای تحقق مفاهیم رقابت شهری رخ می دهد. این مخاطرات، آشفتگی ها و اختلالاتی را در ساختار کلی سیستمهای پیچید ه شهری وارد کرده که با توجه به ویژگ ی های عصر حاضر و تجلی مفهوم جهانی شدن شدت بیشتری یافته و لزوم تغییرات اساسی را در برنامهریزی به منظور حل مسائل جدید ایجاب کرده است . در این 80 میلادی به پارادایم انتقادی در قالب برنامه ریزی ارتباطی و مشارکتی که خود مجموعه ای از - راستا، تغییر برنامهریزی در دهه 70 بحران های محیطی، اقتصادی و اجتماعی را در پی داشته، کارساز نبوده و لزوم بازاندیشی در نحوه برنامه ریزی را به منظور کنترل مخاطرات و آسیبهای اقتصادی، اجتماعی و اکولوژیکی در پی داشته است . نتیج ه این بازاندیشی، پارادایم انعطاف پذیری پسامدرنیسم میباشد که بر کلیهی اندیشه های آغازین قرن 21 مسلط بوده است. این چکیده به عنوان روایتی تحلیل ی به بررسی اجمالی شرایط روز دنیای شهری، با تأکید بر نظریهی انعطافپذیری حاکم بر آغاز قرن 21 ، بر اساس دو محور مفهوم رقابتپذیری جهانی و گفتمان توسعه پایداری، میپردازد. این روایت در سه گام اصلی به بازشناسی مفاهیم مزبور و میزان تأثیرپذیری گفتمان پایداری از این نظریه میپردازد. در گام نخست چشم انداز شهر در عصر جهانی شدن به منزل هی تصویر فشردگی فضا و زمان (جهانی شدن پسامدرنیسم) تبیین و از منظر آن چرخهها و نیروهای مؤثر بر تغییر سیستم های شهری تعریف و رویکرد رقابت شهری به عنوان یک رویکرد غالب در تولید و بازتولید فضا معرفی میشود. در گام دوم، گفتمان پایداری و سیر تکاملی آن در راستای کاهش مخاطرات جامعه جهانی بررسی و اجزای آن برای تطابق با پارادایم انعطافپذیری موردبررسی قرار میگیرد. در گام سوم به عنوان جمعبندی، با روش بررسی تطبیقی بین مفهومهای استخراج شده در دو گام پیشین، به منظور سازگاری و تطابق در عصر حاضر گفتمان توسعه پایدار مورد بازخوانی و بازتعریف قرار میگیرد.