فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۹۸۱ تا ۴٬۰۰۰ مورد از کل ۶٬۲۹۹ مورد.
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
104 - 124
حوزه های تخصصی:
زیست پذیری همان دست یابی به کیفیت برنامه ریزی شهری خوب ی ا مکان پایدار اس ت. اصطلاح زیست پذیری اشاره به درجه تأمین ملزومات یک جامعه بر مبنای نیازها و ظرفیت افراد آن جامعه دارد. هدف مقاله حاضر شناخت عوامل مؤثر بر زیست پذیری شهر ایلام می باشد. روش آلودگی های زیست محیطی با منشأ خارجی، قومیت گرایی، کاهش سرمایه های اجتماعی، کاهش حس تعلق به مکان، محصور بودن در میان کوه ها، سوداگری و کمبود زمین زیست پذیری شهر ایلام را با چالش مواجه ساخته است. تحقیق مورداستفاده، روش توصیفی - تحلیلی، شیوه نمونه گیری، چندمرحله ای تصادفی و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه همراه با مصاحبه بوده است. جامعه آماری تحقیق، کلیه شهروندان 18 سال و بالاتر ساکن در شهر ایلام تعریف شده است و بر اساس فرمول کوکران تعداد 383 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شده اند. نتایج و یافته های تحقیق حاکی از این است که میانگین رضایت از زیست پذیری اقتصادی (10/49)، میانگین رضایت از زیست پذیری اجتماعی (00/55) و میانگین رضایت از زیست پذیری زیست محیطی (66/32) بوده است. همچنین در یافته های کاربرد روش تحلیل مسیر نتایج نشان می دهد که در بیشترین و قوی ترین اثرات بر زیست پذیری، می توان به اثر مستقیم رویکرد به فضای فرهنگی بر زیست پذیری اجتماعی (342/0)، رویکرد به عملکرد مدیریت شهر بر زیست پذیری اقتصادی (356/0) و احساس امنیت شهری بر زیست پذیری زیست محیطی (237/0) اشاره کرد.
ارزیابی و سنجش شاخص های پایداری اجتماعی و نقش آن در رضایتمندی ساکنین شهر نورآباد با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۲
55 - 68
حوزه های تخصصی:
پایداری اجتماعی شهری درگرو تأمین رفاه نسبی، مشارکت شهروندان، تحقق عدالت اجتماعی، امنیت و افزایش بینش اجتماعی برای همه اعضای جامعه است؛ که دست یابی به آن از آرمان های مدیریت شهری است. هدف این پژوهش ارزیابی شاخص های پایداری اجتماعی و بررسی نقش این متغیر در رضایت مندی از زندگی در محلات شهر نورآباد است. حجم نمونه با بهره گیری از فرمول کوکران 382 برآورد و پایایی ابزار تحقیق با استفاده از آلفای کرونباخ به مقدار 897/0 محاسبه شد که نشان دهنده مطلوبیت ابزار پژوهش است. برای تجزیه و تحلیل توصیفی و استنباطی داده ها از آزمون آماری T-Test و جهت تبیین و مدل سازی اثرات نیز از مدل سازی معادلات ساختاری در محیط نرم افزار های SPSS و AMOS استفاده گردید. در ابتدا وضعیت پایداری اجتماعی با آزمون T تک نمونه ای بررسی گشت که نتایج حاصل از این آزمون حاکی از آن است که وضعیت اکثر شاخص های پایداری اجتماعی در محدوده موردمطالعه در وضعیت قابل قبولی قرار ندارند و تمامی شاخص ها با میانگین 63/2 پایین تر از حد متوسط اند. تحلیل یافته های منتج از مدل سازی معادلات ساختاری بیانگر این نکته است که از بین شاخص های مورد سنجش پایداری اجتماعی عامل پیاده مداری و سرزندگی شهری بیشترین بار عاملی را با وزن عاملی 78 /0 (با سطح معناداری بیش از 95/0) را دارا می باشد. درنهایت مشخص شد که بین پایداری اجتماعی و رضایت مندی ساکنین از محلات رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد.
سنجش شاخص های کالبدی- فضایی در مساکن شهری گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۹
135 - 144
حوزه های تخصصی:
مسکن خردترین و کوچک ترین شکل تجسم کالبدی رابطه متقابل انسان و محیط و خصوصی ترین فضای زندگی انسان است. مسلما شناسایی سطوح کیفیت شاخص های مسکن در نواحی مختلف شهری گامی مؤثر در تبیین سطوح کیفیت زندگی است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف ارزیابی وضعیت شاخص های کالبدی مسکن در نواحی شهری گرگان صورت گرفته است. نوع تحقیق در این پژوهش «کاربردی- توسعه ای» و روش بررسی «توصیفی-تحلیلی» است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار صفحه گسترده اکسل و جهت اولویت بندی نواحی بر اساس شاخص های مورد پژوهش از تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره WASPAS و WP استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که در تکنیک WASPAS ناحیه دو با ضریب اولویت (355/0) در رتبه اول، ناحیه سه با ضریب اولویت(336/0) در مرتبه دوم، ناحیه هفت با ضریب اولویت (315/0) در مرتبه سوم، ناحیه یک با ضریب اولویت (289/0) در مرتبه چهارم، ناحیه پنج با ضریب اولویت (270/0) در مرتبه پنجم، ناحیه چهار با ضریب اولویت (263/0) در مرتبه ششم، ناحیه شش با ضریب اولویت(240/0) در مرتبه هفتم و ناحیه هشت با ضریب اولویت (235/0) در مرتبه هشتم قرار گرفته است. نتایج تکنیک WP نشان می دهد ناحیه 8 با امتیاز (501/0)، ناحیه 2 با امتیاز(273/0)، ناحیه 3 با امتیاز (251/0)، ناحیه 7 با امتیاز (243/0)، ناحیه 4 با امتیاز (212/0)، ناحیه 1 با امتیاز (197/0)، ناحیه 5 با امتیاز (196/0) و ناحیه 6 با امتیاز (193/0) به ترتیب از پایدارترین تا ناپایدارترین نواحی از لحاظ شاخص های کالبدی مسکن در شهر گرگان است.
تبیین عوامل مؤثر بر سرزندگی فضای عمومی مطالعه موردی: چهارراه ولیعصر شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۳ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
105 - 123
حوزه های تخصصی:
مفاهیمی که میان رشته ای هستند با توجه به اینکه رویکردهای نظری مختلفی بر آن ها حاکم می باشند، در حوزه های گوناگون تلقی های متفاوت از آن ها می شود. سرزندگی جزء این گونه مفاهیم است که در علوم روان شناسی، جامعه شناسی، جغرافیا، برنامه ریزی و طراحی شهری دیدگاه های نظری و رویه های مختلفی برای آن وجود دارد. این امر لزوم توجه به متغیرهای گوناگون را در فرایندهای ایجاد سرزندگی فضاهای عمومی ایجاب می نماید که در مبانی علمی و رویه های مدیریت شهری، به صورت جامع و با لحاظ نمودن متغیرهای مختلفی که عوامل زیربنایی سرزندگی را تبیین نماید، موردتوجه واقع نشده است. در این راستا سؤال پژوهش حاضر عبارت است از: چه عواملی به صورت زیربنایی و بنیادی بر سرزندگی فضای عمومی مؤثر هستند و چارچوب مدل مفهومی-عملیاتی ایجاد سرزندگی در فضاهای عمومی چگونه است؟ هدف پژوهش، ارائه چارچوب مناسب و کارآمد به منظور بهبود و ارتقاء سرزندگی فضاهای عمومی می باشد. این پژوهش به لحاظ هدف از نوع بنیادی-کاربردی است و رویکرد روش شناسی آن بر مبنای روش آمیخته است. داده های موردنیاز بر مبنای شاخص های مستخرج از ادبیات علمی موضوع و با استفاده از پرسشنامه در محدوده مطالعاتی، که با روش هدف مند انتخاب شده است، گردآوری شده و با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی بررسی شدند. پس از محاسبه ماتریس های مختلف تحلیل مذکور، تفسیر و نام گذاری عوامل بنیادی صورت گرفته است. پنج عاملِ 1) کیفیت های محیطیِ کارکردی-فضایی، 2) هنجارهای اجتماعی و زمینه های لازم برای جامعه پذیری (اجتماعی شدن)، 3) درآمد مناسب و رونق فعالیت های اقتصادی، 4) حالت روان، علایق و روحیه فردی، 5) نحوه ادراک و برهم کنش دوستانه شهروندان باهم بر سرزندگی فضای عمومی مؤثر هستند. سهم این عوامل در تبیین واریانس کل متغیرها مجموعاً 3/70 درصد می باشد. درنهایت بر مبنای واریانس تبیین شده هر یک از عوامل، مدل چارچوب مفهومی-عملیاتی مناسب و کارآمد ارائه شده است.
ارتقای کیفیت محله های مسکونی با رویکرد طب سوزنی شهری مطالعه موردی: محله ی تجریش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۱
31 - 44
حوزه های تخصصی:
توسعه شهرها، افزایش جمعیت افراد و شدت گرفتن شهرنشینی موجب پدید آمدن مسائل متعددی در زمینه ها ی مختلف مانند فرسودگی و افول کالبدی در بیشتر شهرهای جهان شده است. این موضوع علاوه بر ایجاد اثرات کالبدی، پیامدهای اقتصادی و اجتماعی فراوانی را به محلات شهری تحمیل نموده است. بنابراین بررسی، سنجش و شناخت این پیامدها و اتخاذ راه حل برای برون رفت از شرایط موجود و ارتقای آن ضروری می نماید. هدف از این پژوهش، تبیین رویکرد طب سوزنی شهری در راستای تدوین چارچوب ارزیابی و ارائه راهکارهای محلی به منظور ساماندهی مسائل و معضلات موجود در مقیاس محلات شهری است. پژوهش حاضر در هدف، بنیادی _ کاربردی، از نظر ماهیتِ پژوهشی، توصیفی _ تحلیلی و به لحاظ روش، از ساختار توصیفی _ پیمایشی بهره می گیرد. محله تجریش در شهر تهران به عنوان محدوده مطالعه این پژوهش انتخاب شده است. این محله یکی از هسته های تاریخی شهر تهران بوده و نقش فرامحلی به واسطه وجود پتانسیل های متعدد به خود گرفته است. اما امروزه با مشکلاتی مانند فرسودگی و افول کالبدی، مشکلات زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی درگیر است. در تحقیق پیشِ رو برای سنجش راهکارهای طب سوزنی شهری در محدوده مطالعه، ابتدا پس از مرور پایگاه نظری، ابزارها و راهکارهای طب سوزنی شهری، به تبیین نظام های تأثیرگذار در ابعاد کالبدی _ محیطی، اجتماعی و اقتصادی برای مشخص نمودن پهنه های مداخله در محله تجریش پرداخته شده است. در ادامه با استفاده از روش تحلیل شبکه، به تحلیل نتایج حاصل از عواملی مانند ذی نفعان مؤثر در محدوده، نتایج احتمالی طب سوزنی شهری و نیز محرک های مؤثر در محدوده اقدام شده است. سپس در راستای اعمال محرک های طب سوزنی شهری بر پهنه های مداخله، با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی(AHP) و نرم افزار(Expert Choice)، اولویت بندی محرک ها صورت گرفته و پس از آن با بهره گیری از تکنیک سوات(SWOT) به تحلیل پهنه های مداخله پرداخته شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد، مکان هایی مانند بازار تجریش، روددره مقصودبیک، بوستان آرزو و موزه موسیقی، حساس ترین نقاط محله را برای اعمال محرک های مداخله تشکیل می دهند.
بررسی ریخت-گونه شناسانه بافت های مسکونی جدید در راستای بهینه سازی مصرف انرژی اولیه مطالعه موردی: سپاهان شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ششم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۴
41 - 54
حوزه های تخصصی:
با پیشرفت سریع فناوری و در پی آن رشد روزافزون جمعیت شهری، توسعه ی محلات مسکونی امری اجتناب ناپذیر بوده است. ساخت وسازهای خارج از ضابطه، تغییرات شکلی بافت های شهری و عدم تطابق آن با ویژگی های اقلیمی، افزایش تقاضای انرژی مصرفی ساختمان ها را به دنبال داشته است. به گونه ای که بخش عمده ای از انرژی که در شهرها به مصرف می رسد به ساختمان های مسکونی تعلق دارد و یکی از عوامل تأثیرگذار بر این مسئله شکل بافت شهری است. اما اغلب پژوهش هایی که تاکنون در این حوزه انجام شده است، به بررسی اثرات شکل شهری بر مصرف سوخت حمل ونقل پرداخته اند و یا مصرف انرژی ساختمان ها را در مقیاس خرد ارزیابی نموده اند. ازآنجایی که عملکرد حرارتی ساختمان ها در مقیاس های فراتر از مقیاس ساختمانی متفاوت می باشد، این مسئله اهمیت تحلیل عملکرد حرارتی ساختمان ها را در مقیاس هایی بالاتر نظیر واحد همسایگی برای محققین روشن می سازد. لذا این پژوهش در پی آن است که با به کارگیری رویکرد ریخت-گونه شناسانه و سنجش مصرف انرژی اولیه گرمایشی، سرمایشی و روشنایی ریخت گونه های مختلف، به بررسی روابط بین شاخص های ریخت شناختی و مصرف انرژی اولیه بپردازد و بر اساس معیار انرژی اولیه، الگوهای کارآمد و ناکارآمد را شناسایی نماید. با توجه به ماهیت کاربردی این تحقیق، روش مورد استفاده در آن توصیفی-تحلیلی است و برای یافته اندوزی از روشهای اسنادی و میدانی( مشاهده، پرسشنامه)بهره جسته است. پژوهش حاضر در سه گام متفاوت تعریف شده، به طوری که نخست با مطالعات اسنادی به شرح مباحث کلیدی پرداخته، سپس بر اساس رویکرد ریخت-گونه شناسی و با روش میدانی، بافت مسکونی سپاهان شهر در مقیاس واحد همسایگی ریخت-گونه بندی شده است. در پایان نیز با مدلسازی مصرف انرژی اولیه سرمایشی، گرمایشی و روشنایی ریخت گونه های مختلف از طریق نرم افزار دیزاین بیلدر، نتایج بر اساس نگرش مقایسه ای، آزمون همبستگی و آنالیز واریانس تحلیل گردیده اند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که، بین مصرف انرژی اولیه و شاخص های طرح چیدمان، مکان قرارگیری توده، فرم ساختمان، ارتفاع ساختمان، سطح معابر و فضاهای باز رابطه همبستگی قوی و بین مصرف انرژی اولیه و شاخص تناسبات بلوک رابطه همبستگی متوسط وجود دارد. همچنین بر اساس نتایج حاصل از تحلیل واریانس، الگوهای متداول ردیفی و الگوهای مربع شکل، به ترتیب کارآمدترین و ناکارآمدترین الگوی بافت مسکونی جدید به شمار می آیند. سایر الگوها نظیر گونه های L,I,T,H شکل ازلحاظ مصرف انرژی اولیه در سطح میانی قرار می گیرند و در این میان، الگوهای H شکل بهترین گزینه برای ساختمان متراکم چهار طبقه می باشند.
تحلیلی بر توزیع فضایی هتل ها در مقصدهای گردشگری، مطالعه موردی: شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۳ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱
43 - 57
حوزه های تخصصی:
فضاهای گردشگری شهری، شامل عناصر اولیه و عناصر ثانویه اند. عناصر اولیه شامل جاذبه های گردشگری و عواملی هستند که سبب جذب گردشگر می شوند. عناصر ثانویه گردشگر جذب نمی کنند، اما بر ماندگاری گردشگر در شهر مؤثرند. نحوه پراکنش عناصر گردشگری در فضای شهری، در مدت ماندن گردشگران و درنتیجه، اقتصاد گردشگری نقش مهمی دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی پخشایش فضایی جاذبه های گردشگری و مکان یابی هتل های شهر کرمانشاه است. در این پژوهش، برای تعیین الگوی فضایی جاذبه های گردشگری و هتل ها، از مدل میانگین نزدیک ترین همسایه و برای بررسی نحوه قرارگیری جاذبه های گردشگری و هتل ها نسبت به یکدیگر، از مدل مرکز متوسط و بیضی انحراف معیار استفاده شد. مقدار به دست آمده از مدل میانگین نزدیک ترین همسایه، برای جاذبه های گردشگری 69/0 است که الگوی خوشه ای برای جاذبه های گردشگری را نشان می دهد. همچنین مقدار به دست آمده برای هتل ها 33/1 است که نشانگر الگوی پراکنده برای هتل هاست. همچنین نتایج مدل مرکز متوسط و بیضی انحراف معیار نشان می دهد که مرکز متوسط هتل ها، نزدیک به جاذبه های گردشگری است و نیز بیضی انحراف معیار هتل ها و جاذبه های گردشگری متداخل است که این تحلیل ها نشانگر تناسب قرارگیری هتل های شهر کرمانشاه نسبت به جاذبه های گردشگری است.
بررسی عوامل مؤثر بر وفاداری به مقصد گردشگری شهری مطالعه موردی: شهر رامسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۶ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
149 - 167
حوزه های تخصصی:
امروزه گردشگری یکی از مسایل مهم و موثر اقتصادی و از عوامل مهم و برجسته ارتباطی، اجتماعی و فرهنگی در سطح جهان محسوب می شود. در حال حاضر، رقابتی که مقصدهای گردشگری شهری در آن قرار گرفته اند، نیاز به درک فرآیندی است که به واسطه ی آن، بتوانند نقش مهمی را در رضایت و وفاداری گردشگران خود ایفا نمایند. تحقیق حاضر با هدف شناخت و ارزیابی نقش عوامل موثر بر وفاداری گردشگران در مقصد گردشگری رامسر صورت پذیرفته است. تحقیق حاضر، کاربردی، توصیفی و از نوع همبستگی مبتنی بر مدلسازی معادلات ساختاری بر اساس تکنیک حداقل مربعات جزیی بوده است. جامعه ی آماری تحقیق گردشگران ایرانی بازدیدکننده از مقصد گردشگری شهری رامسر را در بر می گرفت. تعداد نمونه 400 نفر در نظر گرفته شد و روش نمونه گیری، تصادفی ساده بود. داده های تحقیق از طریق پرسشنامه جمع آوری شدند. روایی پرسشنامه از طریق روایی محتوا و پایایی آن با محاسبه ی آلفای کرونباخ (895/0) تایید گردید. از تحلیل عاملی تاییدی برای اطمینان از اعتبار مدل های اندازه گیری استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از بسته نرم افزارهای SPSS24 و SmartPLS2 صورت پذیرفت. نتایج بیانگر تایید تمامی فرضیه ها بود و مشخص ساخت که نوآوری بازاریابی، جذابیت فعالیت های شهری، تصویر مقصد، ویژگی های مقصد گردشگری و کیفیت ادراک شده از طریق متغیرهای واسطه ای چون ارزش ادراک شده و رضایت، نقش مهمی را در وفاداری به مقصد گردشگری شهری رامسر ایفا می نمایند. با توجه به تحلیل یافته ها، نتایج و پیشنهادات لازم ارایه گردید.
پهنه بندی خطر سیلاب در شهر سنندج با استفاده از مدل های ترکیبی شاخص آماری و تابع شواهد قطعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
27 - 40
حوزه های تخصصی:
سیل دومین بلای طبیعی است که سالانه خسارات زیادی را به جوامع انسانی وارد می آورد. در این میان شهرها و مراکز جمعیتی، بیشترین ریسک و احتمال خسارت فیزیکی قابل لمس ناشی از وقوع سیل را دارا هستند. شهر سنندج به دلیل احاطه شدن به وسیله کوه ها و تپه ها پتانسیل بالایی در تولید رواناب و انتقال آن به سطح شهر را دارد.بنابراین هدف از این مطالعه پیش بینی مکانی مخاطره سیلاب در شهر سنندج در استان کردستان با استفاده از الگوریتم های شاخص آماری (SI) و مدل تابع شواهد قطعی (EBF) هم به صورت منفرد و هم به صورت ترکیبی در محیط GIS است.فاکتورهای مؤثر بر وقوع سیل که در این مطالعه در نظر گرفته شدند شامل درصد شیب، جهت شیب، ارتفاع، فاصله از رودخانه، تراکم رودخانه، تجمع جریان، کاربری اراضی، انحنای شیب، لیتولوژی، فاصله از معابر، تراکم معابر، فاصله از ساختمان، تراکم ساختمان و میزان بارندگی بود. پس از جمع آوری اطلاعات و لایه های مورد نیاز، نقشه پیش بینی مکانی حساسیت سیلاب در شهر سنندج تهیه شد. به منظور ارزیابی عملکرد مدل ها از سطح زیر نمودار AUC به دست آمده از منحنی ROC استفاده گردید . با توجه به معیار ارزیابی مورد استفاده در این مطالعه (ROC) و با توجه به داده های اعتبارسنجی، مدل تابع شواهد قطعی (840/0) نسبت به مدل شاخص آماری (827/0) در پهنه بندی خطر سیل خیزی در منطقه مورد نظر دارای بهترین عملکرد بود. در مدل ترکیبی SI-EBF همچنین میزان صحت با توجه به داده های اعتبارسنجی برابر 849/0 بود که این نشان داد، عملکرد مدل ترکیبی SI-EBF در پیش بینی مکانی خطر سیلاب در مطالعه حاضر نتایج بهتری نسبت به مدل های منفرد داشته است.در نهایت نتایج مطالعه نشان داد که تراکم ساختمانی و معابر شهری عوامل اصلی در وقوع سیلاب شهر سنندج هستند که براساس نقشه پهنه بندی خطر سیل ارائه شده می توان اقدامات مدیریتی مناسبی را برای کاهش خسارت ها و تلفات ناشی از سیل انجام داد.
بررسی روند ادغام و هضم روستاهای پیراشهری در فرایند توسعه کلانشهر تهران با استفاده از نرم افزار GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۴
217 - 228
حوزه های تخصصی:
شهرها بر نواحی روستایی پیرامون خود تاثیرات ژرفی می گذارند که در ابعاد گوناگون محیطی، اجتماعی، اقتصادی و کالبدی نمود می یابد. از جمله پیامدهای عمده شهرنشینی شتابان گسترش فضایی شهرها و ادغام روستاها و اراضی پیرامونی آنهاست. گسترش شتابان شهرها و رشد فیزیکی ناموزون آنها موجب هضم روستاها و اراضی پیرامونی آنها، تبدیل بی رویه اراضی کشاورزی و تخریب منابع زیست محیطی شده است. این وضعیت در کلانشهرها نمود گسترده تری داشته است. از این رو، تحقیق حاضر به بررسی روند هضم روستاهای پیراشهری در شهر تهران پرداخته است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی، و روش جمع آوری اطلاعات روش اسنادی و میدانی است. هدف این پژوهش تعیین روند هضم روستاهای پیرامون شهر تهران با استفاده از فن سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی است. داده های تحقیق حاضر شامل تصاویر ماهواره ای لندست در یک دوره سی ساله، در مقاطع زمانی 1984، 1994، 2004 و 2014 می باشد که در محیط نرم افزار ArcGIS و ENVI مورد تحلیل و طبقه بندی قرار گرفته اند. نتایج تحقیق حاکی از هضم تعداد زیادی از روستاها در بافت فیزیکی تهران می باشد، به گونه ای که در طی سالهای 1984 تا 1994 جمعاً 16 روستا در بافت شهر ادغام شده اند. اما تا سال 2014 این تعداد به 100 روستا افزایش یافته است. این روند رشد شهری نشان دهنده رشد سریع و روزافزون جمعیت تهران بوده، و شدت ساخت وساز در دوره سی ساله مطالعه را نمایان می سازد.
بررسی متغیرهای اثرگذار بر تاب آوری مساکن روستایی در برابر مخاطرات در مناطق دشتی و کوهستانی (مورد شناسی: روستاهای بخش مرکزی قوچان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران به لحاظ وقوع انواع حوادث طبیعی در بین کشورهای نخست دنیا قرار دارد و همه ساله تعداد زیادی از هموطنان بر اثر همین حوادث، خانه و کاشانه خود را از دست می دهند. بر این اساس موضوع ایمن بودن مساکن روستایی و مدیریت درست آن ها در برابر مخاطرات، یکی از اهداف اصلی برنامه ریزی ها است. این تحقیق از نوع کاربردی و از نظر روش به صورت توصیفی- تحلیلی بوده و اطلاعات موردنیاز به دو صورت اسنادی و میدانی (پرسش نامه محقق ساخته) گردآوری شده است. هدف تحقیق حاضر بررسی متغیرهای اثرگذار بر تاب آوری مساکن روستایی در برابر مخاطرات در روستاهای دشتی و کوهستانی شهرستان قوچان است. جامعه آماری تحقیق حاضر را سرپرستان خانوارهای ساکن در 4 روستای دشتی و 4 روستای کوهستانی تشکیل می دهند. براساس سرشماری سال 1395، ناحیه مورد مطالعه دارای 11712 نفر جمعیت و 3702 خانوار بوده ا ست که با استفاده از فرمول کوکران، 350 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب و پرسش نامه ها به نسبت جمعیت هر یک از روستاها، بین خانوارها به صورت تصادفی ساده سیستماتیک توزیع شد. تجزیه و تحلیل و پردازش داده ها با استفاده از آزمون های مختلف در محیط نرم افزاری SPSS انجام شده و برای تهیه نقشه ها نیز از نرم افزار GIS استفاده شد. نتایج به دست آمده از آزمون های کای اسکوئر نشان می دهد که بین مؤلفه هایی ازقبیل بهره بالای وام، عدم توان در بازپرداخت آن و... با میزان تاب آوری مساکن روستایی تا سطح اطمینان 99 درصد رابطه معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج آزمون فریدمن حاکی از آن است که نداشتن ضامن معتبر، بهره بالای وام و عدم توان در بازپرداخت آن مهم ترین چالش فراروی تاب آوری مساکن هستند. علاوه برآن نتایج به دست آمده از آزمون مان وایتنی و T مستقل نشان می دهند که بین روستاهای نواحی کوهستانی با دشتی در زمینه های متعدد اختلاف معنی داری تا سطح 99 درصد وجود دارند. همچنین نتایج آزمون رگرسیون لوجستیک نشان می دهد که 3 متغیر بررسی شده توانستند 58 درصد از تغییرات متغیر رضایت از امدادرسانی را بررسی کنند و حدوداً 42 درصد باقی مانده مربوط به مؤلفه هایی است که در تحقیق حاضر مورد شناسایی قرار نگرفتند و توسط عوامل دیگری قابل پیش بینی است. بر این اساس دسترسی به مراکز آتش نشانی و کیفیت راه های ارتباطی به خصوص در روستاهای کوهستانی نقش مهمی در امدادرسانیِ به موقع به افراد در صورت وقوع بلایای طبیعی دارد.
بررسی نقش مؤلفه های کالبدی پیاده مداری و پایداری اجتماعی در فضاهای شهری (نمونه موردی: میدان شهرداری رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶
135-146
حوزه های تخصصی:
مفهوم پیاده مداری در کنار پایداری اجتماعی به عنوان دو رویکرد احیاکننده روح زندگی مدنی و اجتماعی با هدف بازسازی هدفمند شهرهای تخریب شده یا آسیب دیده به دلایل سیاسی نظیر جنگ یا دلایل اجتماعی نظیر ایجاد پیوند سازنده بین شهروندان با نگاهی به کاهش سلطه خودروها از دهه شصت میلادی کلید خورد. اما علی رغم وجود این دیدگاه در بین تعداد قابل توجهی از جامعه برنامه ریزان و طراحان شهری، در طی قرن اخیر به سبب افزایش وسعت شهرها و همچنین تراکم و کمیت خودروها، انسان ها اولویت خود را در برابر وسایل نقلیه از دست داده و با کمرنگ شدن هویتشان به عنوان عناصر اصلی حیات در شهر، به مرور زمان به حاشیه شهرها رانده شدند؛ رویدادی که به مرور زمان می تواند مفاهیمی مانند "تعاملات" و "پیوند اجتماعی" در فضاها و گره های اصلی شهرها را با چالش جدی مواجه نماید. هدف از این پژوهش ارزیابی پیاده راه فرهنگی میدان شهرداری شهر رشت به منظور تعیین سطوح پایداری اجتماعی و پیاده مداری و استخراج مؤلفه های مؤثر بر ارتقاء این دو مبحث در کنار ارائه راهکارهای نظری و عملی برای طراحی فضاهای عمومی شهری با کیفیت است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش توصیفی و شیوه پیمایشی با بهره گیری از مصاحبه و پرسشنامه محقق ساخت با استناد بر جامعه آماری 384 نمونه و بر اساس فرمول کوکران و جدول مورگان انجام گرفته است. با توجه به نتایج فرضیات بیان شده، مشخص گردید که سطوح پایداری اجتماعی و پیاده مداری در محدوده شهرداری رشت با میانگین 11/3 از 5 در وضعیت قابل قبولی قرار دارد؛ اما نکته قابل تامل در خصوص یکی از نتایج این پژوهش، حضور بیش از شصت درصد از شهروندان به منظور رفع نیازهای معیشتی و مرتبط با مشاغل بوده که کارکرد اصلی این محیط کالبدی یعنی افزایش سطح تعاملات را با چالش مواجه می کند. لذا هدف اصلی در چنین فضاهایی از شهر که دارای جنبه های قابل توجه تاریخی، فرهنگی و اجتماعی می باشند باید معطوف به جلب شهروندان از روی میل شخصی برای مشارکت در فضا، نه از روی اجبار و خصوصا رفع نیازهای اقتصادی و معیشتی، بلکه بصورت خودخواسته و داوطلبانه به منظور شکل گیری سطوح بالایی از تعاملات و پایداری اجتماعی باشد. هدفی که نهایت به نجات روح شهروندی منتج می شود.
نقش موقوفات گنجعلی خان در ارتقای رفاه اجتماعی شهروندان کرمانی با رویکرد کاهش فقر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: رفاه اجتماعی بخشی از زندگی و فرهنگ انسانی تلقی می شود و گسترش نظریه های انسان دوستی با تأکید بر مسؤلیت همگان نسبت به یکدیگر و همچنین پیشرفت علوم اجتماعی و زیستی در پیدایش نگرش های جدید در خصوص رفاه اجتماعی و کاهش فقر مؤثر بوده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش موقوفات گنجعلی خان در رفاه اجتماعی شهروندان کرمانی با رویکرد کاهش فقر است.روش: جامعه آماری مطالعه حاضر، کلیه شهروندان بالای ۱۸ سال شهر کرمان بودند. بر این اساس، با استفاده از فرمول کوکران ۳۸۴ نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند (این تعداد را به ۴۰۰ مورد افزایش داده شد که در نهایت ۳۹۰ مورد در تحلیل نهایی مورد استفاده قرار گرفتند). نمونه گیری بر اساس خوشه ای چندمرحله ای در بین مناطق، بلوک ها و در نهایت خانوارهای کرمانی انجام گرفت. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته (بر اساس مضامین برگرفته از قسمت کیفی) بود. از روش آمار توصیفی مانند میانگین و درصد فراوانی برای توصیف متغیرهای اصلی تحقیق و از روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره و تحلیل عاملی تأییدی برای بررسی روابط بین متغیرها استفاده شد، داده ها با استفاده از نرم افزار Spss و Amos تجزیه وتحلیل شدند.یافته ها: نتایج آزمون رگرسیون چند متغیره نشان داد که رفاه اجتماعی شهروندان بر اساس مدیریت موقوفات با مقدار 0/410 قابل تبیین است که نتیجه آن کاهش فقر خواهد بود. در خصوص مقدار ضرایب بتای استاندارد هر یک از متغیرها نیز بیشتر ضریب به اولویت بخشی به نیازها برمی گردد که 0/452 است. کمترین مقدار به متغیر نوآوری سازمانی مربوط می شود که 0/4 است. این مقدار برای متغیر قابلیت مدیریتی 0/338، دانش تخصصی 0/423، درک از موقوفات 0/431 و در نهایت برای قابلیت سازمانی 0/327 است.نتایج: نتایج این مطالعه نشان می دهد موقوفات گنجعلی خان نقش مهمی را در رفاه عینی و ذهنی شهروندان کرمانی ایفا می نمایند و در کاهش فقر نقش به سزایی بر عهده دارند لذا مدیریت منابع وقفی در زمان تحریم و شرایط اقتصادی موجود اگر به صورت بهینه انجام گیرد به رفاه شهروندان و در نتیجه کاهش فقر می تواند کمک بسیار مهمی می نماید.
ارزیابی کیفیت خدمات شهری در محلات اسکان غیررسمی با استفاده از مدل سروکوال مطالعه موردی: شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۲ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
93 - 108
حوزه های تخصصی:
امروزه ارزیابی کیفیت خدمات شهری، ازجمله گام های اساسی در تدوین برنامه های ارتقاء کیفیت محسوب می شود. سنجش کیفیت در مقیاس شهری، به ویژه مقیاس محلات محروم، در تبیین فاصله و عدالت توزیع منابع در فضای جغرافیایی نقش تعیین کننده دارد. این مقاله باهدف بررسی میزان شکاف ادراکی و انتظاری کیفیت خدمات شهری در محلات اسکان غیررسمی زنجان با مدل سروکوال تدوین یافته است. روش تحقیق پژوهش از نوع تحلیلی- تطبیقی با ماهیت کاربردی بوده که با روش میدانی –کتابخانه ای (اسنادی) گردآوری داده ها صورت پذیرفته است. داده های جمع آوری شده در نرم افزار SPSS پیاده شده و با استفاده از مدل سروکوال و آزمون های آماری اسپیرمن، تی زوجی و فریدمن تجزیه وتحلیل داده ها صورت پذیرفته است. نتایج حاصل از مطالعه نشان می دهد میزان شکاف ادراکی و انتظاری کیفیت خدمات شهری در محلات اسکان غیررسمی بالا می باشد و معیارهای مدل سروکوال عمدتاً بر یکدیگر اثرگذار و دارای ارتباط معنادار می باشند. همچنین در رتبه بندی معیارهای ادراکی و انتظاری، ضمن وجود تفاوت رتبه ای بین معیارهای پنج گانه سروکوال، معیار اطمینان بخشی در اولویت اول کیفیت خدمات شهری در محلات موردمطالعه می باشد.
تبیین الگوی توزیع فضایی پارک های درون شهری با رویکرد عدالت فضایی، منطقه موردمطالعه: شهر سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین الگوی توزیع فضایی پارک های درون شهری با رویکرد عدالت فضایی شهر در شهر سبزوار است. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی است. به منظور تحلیل توزیع و تبیین الگوی فضایی از روش های آمار فضایی از قبیل نزدیک ترین واحد همسایگی و بررسی سطح سرویس دهی خدماتی پارک های شهری از تحلیل شبکه در سیستم اطلاعات جغرافیایی استفاده شد. آنچه پژوهش حاضر را از پژوهش پیشین متمایز می کند بررسی و تحلیل الگوی توزیع فضایی و میزان دسترسی در انواع طبقات پارک های شهری در سطوح مختلف شهر سبزوار می باشد. نتایج حاصل از آن نشان داد که شعاع عملکردی پارک های شهری در شهر سبزوار، درسطح منطقه ای بیان کننده شعاع عملکردی مطلوب در بافت های مرکزی شهری است که بافاصله گرفتن از مرکز شهر، از مطلوبیت آن کاسته می شود. عدم توزیع مناسب پارک های درون شهری در سطح ناحیه ای در غرب شهر سبزوار باعث کاهش مطلوبیت و عملکرد پارک های ناحیه ای شده و تمرکز بیش ازحد این پارک ها در در شرق شهر باعث افزایش شعاع عملکرد و مطلوبیت در مناطق شرقی شهر سبزوار شده است، در نتیجه از یک سو توزیع و پراکنش نامناسب و ناعادلانه پارک های دورن شهری در سطوح مختلف شهر سبزوار از سوی دیگر عدم تناسب جمعیت و سرانه فضای سبز منجر به تشدید توزیع ناعادلانه پارک ها در سطوح مناطق، نواحی و محلات شهری شده چراکه به عنوان مثل در ناحیه 9 مساحت پارک 175157مترمربع و جمعیت 7088نفر است که سرانه آن 24مترمربع می باشد یعنی به ازای هر یک نفر 24 مترمربع فضای سبز و مازاد فضای سبز وجود دارد.
نقش سازماندهی فضایی بر افزایش اجتماع پذیری فضاهای باز مجتمع های مسکونی؛ نمونه مورد مطالعه: مجتمع های مسکونی شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۳
27 - 40
حوزه های تخصصی:
تحقیقات مختلف نشان می دهد که عوامل متعددی از جمله عامل اجتماعی، کالبدی و اقتصادی بر میزان اجتماع پذیری یک محیط تأثیر گذارند. در این ارتباط نقش سازماندهی فضایی به عنوان نمونه ای از عوامل کالبدی مؤثر بر اجتماع پذیری فضاهای باز مجتمع های مسکونی، موضوعی قابل تأمل است که پژوهش حاضر به آن پرداخته است. بنابراین چهار الگوی سازماندهی فضایی در مجتمع های گفته شده شامل الگوی خطی، مجموعه ای، مرکزی تک عنصری و مختلط در چهار مجتمع مسکونی شهر شیراز به عنوان نمونه موردی انتخاب شده اند. ابزار تحلیل در پژوهش جاری تئوری نحو فضاست که با استفاده از روابط ریاضی و آنالیزهای نرم افزاری در محیط نرم افزارDepthmap ، به تجزیه و تحلیل ساختار کالبدی نمونه های مورد نظر پرداخته است. بر این اساس از شاخص های سلسله مراتب، دسترسی پذیری، جانمایی فضایی، شفافیت، تنوع فضایی و درصد فضاهای باز و بسته، در این پژوهش بهره گیری شده است. مقاله پیش رو علاوه بر روش نحو فضا از مشاهدات میدانی و نیز بررسی اسناد طرح در قالب نقشه ها و پروفیل ها نیز بهره برده است. در نهایت نتایج تحقیق حاکی از آنست که ساماندهی فضایی در مجتمع های مسکونی، نقش بارزی در افزایش یا کاهش اجتماع پذیری فضای باز یک مجتمع دارد. همچنین فضاهای باز با چیدمان مرکزی و مختلط نسبت به سایر الگوها اجتماع پذیرتر هستند و جانمایی نادرست عملکردهای مختلف در فضای باز یک مجتمع مسکونی، باعث کاهش اجتماع پذیری در فضای مورد نظر خواهد شد. این مهم می تواند توسط طراحان در تهیه لکه گذاری های اولیه طراحی فضاهای باز مجتمع های مسکونی، مد نظر قرار گیرد.
ارزیابی و تحلیل مؤلفه های شهرِ شاد در شهرهای دارای سابقه مصیبت عظیم پژوهش موردی: شهر بم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر بم به دلیل پیامدهای زلزله 1382 (با حدود 27 هزار جانباخته و30 هزار مصدوم) به مثابه یک شهر با سابقه مصیبت بزرگ، دارای نشانگان افسردگی، اضطراب، پس آسیبی و خشم است. تبعات این مصیبت عظیم، مشکلات فقدان شادی و سرزندگی شهروندان، را تشدید و سلامتی روحی، انرژی روانی و انگیزه فردی را به مخاطره می اندازد. هدف پژوهش، تحلیل میزان احساس شادی و سرزندگی یا احساس دلمردگی و سرخوردگی شهروندان، همچنین تبیین ریشه ها و عوامل زمینه ساز آن؛ فضای سبز، امکانات اوقات فراغت و ورزش و ... که در حیطه برنامه ریزی شهری می باشد. این پژوهش به لحاظ روش، توصیفی- تحلیلی و از نوع پیمایشی است. روایی توسط متخصصین و پایائی آن با آلفای کرونباخ تأیید گردید. جامعه هدف، شهروندان 15 ساله و بالاتر شهر بم و حجم نمونه 330 واحد می باشد. مدل های تحلیل، آزمون T تک گروهی، Tنمونه های مستقل، کای دو، تست لوین، جدول متقاطع و آنالیز واریانس هستند. یافته ها نشان می دهد: 67 درصد نمونه ها احساس شادی و سرزندگی شان، کم تا بسیار کم است. مضافاً، که 85 درصد همین افراد از وضعیت مؤلفه های شهرشاد یعنی فضای سبز، امکانات ورزشی، امکانات اوقات فراغت و محیط زندگی ناراضی اند. میانگین رضایت شهروندان از مؤلفه های شهر شاد، برای شاخص های فضای سبز 6/2؛ اوقات فراغت 8/2؛ امکانات ورزشی 5/2 و محیط زندگی، 6/2، پایین تر از متوسط (3) می باشد.
ارزیابی شاخص های رشد هوشمند شهری با استفاده از داده کاوی مکانی (مورد شناسی: شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
211 - 230
حوزه های تخصصی:
هم اکنون برنامه های متعددی برای هوشمندسازی یزد در حال اجرا است، ولی به منظور حرکت هدفمند و همه جانبه به سمت شهر هوشمند یزد، تدوین یک چشم انداز روشن و واضح برای آن ضروری است. به منظور تضمین دستیابی به چشم انداز شهر هوشمند یزد، ذی نفعان باید ریسک های متعددی را مدیریت کنند که ازجمله این ریسک ها می توان به ریسک های فناوری، پذیرش جامعه و پایداری محیطی اشاره کرد. این پژوهش با هدف ارزیابی شاخص های رشد هوشمند شهری با استفاده از داده کاوی مکانی در شهر یزد، به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از مدل ANP انجام پذیرفت. داده های موردنیاز از طرح جامع شهری استخراج و ازنظر سیستم مختصات کنترل شد. زیرشاخص تراکم جمعیت در شاخص فشردگی و زیرشاخص مسیر ویژه دوچرخه، اتوبوس و تاکسی در شاخص دسترسی و زیرشاخص بافت فرسوده، فضای سبز، کاربری تجاری در شاخص محیط زیست درنظر گرفته شدند. شاخص ها و زیرشاخص ها از دیدگاه هوشمندسازی در 5 منطقه شهر یزد بررسی شدند. مطابق با نتایج تلفیقی در مدل ANP شاخص رشد هوشمند منطقه تاریخی، با امتیاز 0.37 به عنوان منطقه ای با بیشترین ساختار رشد هوشمندانه شناخته شده است. پس از منطقه تاریخی، منطقه 3 با اختلاف بسیار کمی با امتیاز 0.2 در رده بعدی قرار دارد. منطقه 2 با امتیاز 0.11 در انتها قرار گرفته است. منطقه تاریخی که هسته مرکزی شهر نیز محسوب می شود، دارای بافتی متراکم است. استقرار کاربری های اداری، تجاری، درمانی و... باعث مراجعه شهروندان از سایر مناطق به این منطقه شده است.
تحلیل تطبیقی و سنجش ساخت و شکل شهری (مطالعه موردی: شهر بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکل شهری بیانگر نحوه توزیع فضایی فعالیت ها در مناطق شهری می باشد. با توجه به تأثیرپذیری شکل شهری از مسائل مدیریتی و خصوصیات محیطی ، اقتصادی و اجتماعی جوامع ، سنجش ساخت و شکل شهر بابل می تواند یکی از عوامل تأثیرگذار در موفقیت برنامه ریزان شهری در مازندران و شهر بابل محسوب شود. رویکرد پژوهش به لحاظ هدف پژوهش توسعه ای می باشد. داده های پایه اغلب از طرح های توسعه شهری بابل استخراج شدند. تحلیل داده ها با استفاده از شاخص های مختلف، شکل شهری در شش منطقه شهر بابل انجام شد. تحلیل ها نشان داد که در مناطق با الگوی کاربری منظم تر (مناطق شمال و غرب) فشردگی و تراکم ناخالص شهری بیشتر است و اختلاف بارزی از حیث شاخصهای سنجش شکل شهری بخصوص فشردگی و پیچیدگی بین مناطق شهری بابل مشاهده نشد. تحلیل های همبستگی نیز را بطه قوی را میان بیشتر شاخص های فضایی نشان می دهد. در مجموع عواملی نظیر نقش غالب شهری ( تجاری و دانشگاهی و بخصوص بازار )، ترکیب کاربریها، مالکیت ، عدم اجرای دقیق ضوابط و آئین نامه های شهرسازی ، ناکارآمدی طرح های توسعه شهری در حوزه کالبدی سبب ایجاد نوعی آشفتگی در بخش اعظم بافت شهری بابل شده شده اند و با توجه به روند پرشتابی که توسط ساخت و سازهای بی رویه ی عمودی و تقاضای روزافزون تراکم مازاد در پیش گرفته شد ، نشانه ای هایی از انحراف در ماهیت اصلی فرم جدید آنها دیده می شود.
تحلیل کمّی الگوی رشد کالبدی- فضایی شهر اراک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات اساس ی در ارتب اط ب ا توسعه شهری، ف رم ی ا ش کل ش هر اس ت. ش کل ش هر ب ه دو نوع اص لی، فش رده و گس ترده و ان واع اش کال فرع ی تقس یم می ش ود. از آنج ا ک ه ب ین شکل ش هر و پای داری آن رابط ه تنگ اتنگی وج ود دارد، مدیران ش هری بایس تی از ش کل و الگ وی توس عه ش هر خود آگ اهی داش ته باشند ت ا بتوانن د آن را در جه ت پای داری بیش تر س وق دهن د. بر این اساس، در چارچوب نظریه توسعه پایدار و رشد هوشمند شهری، الگوی رشد فضایی شهر اراک در قالب سه فرضیه پژوهشی طرح و ارزیابی شد. داده های موردنیاز از سرشماری نفوس و مسکن و داده های واحد GIS شهرداری اراک جمع آوری شد. برای آزمون فرضیات، از تکنیک های تحلیلی استفاده شد. همچنین برای آزمون گرایش الگوی رشد شهر از روش هلدرن و شاخص های متریک (تراکم، تمرکز و پیوستگی)، برای آزمون نحوه توزیع فضایی جمعیت از ضرایب آنتروپی و جینی و برای تشخیص الگوی رشد کالبدی- فضایی شهر اراک ازنظر میزان تجمع و پراکندگی جمعیت از ضرایب موران، میانگین نزدیک ترین همسایگی ، خوشه بندی کم/زیاد، خوشه بندی فضایی چند فاصله و تحلیل خوشه /ناخوشه همگی الگوی خوشه ای و ضریب G عمومی استفاده شد. نتایج آزمون نشان داد که علی رغم رشد اسپیرال شهر طی سال های 1385-1365، شهر الگوی رشد فشرده را از سال 1390 به بعد آغاز کرده است. از نظر نحوه توزیع فضایی جمعیت، تعادل نسبی در توزیع جمعیت در مناطق پنج گانه شهر تأیید شد و همچنین شهر اراک الگوی رشد خوشه ای با شکل گیری یک نقطه داغ در بخش مرکزی و بافت ارگانیک و یک نقطه سرد در بخش شرق- شمال شرقی دارد. در این راستا لازم است مدیران شهری با تدوین سیاست های مناسب از محاسن شهر فشرده بهره برده و از بروز معایب شهر فشرده پیشگیری کنند.