مقالات
حوزه های تخصصی:
تأمین آسایش حرارتی شهروندان در فضاهای باز به عنوان اصلی مهم جهت حضور آن ها در فضاهای بیرونی بافت های مسکونی تلقی می شود. هدف پژوهش حاضر، سنجش تغییرات هندسه بافت شهری بر دمای محیط و آسایش حرارتی بیرونی در دو بافت مسکونی قدیمی و میانی شهر شیراز است تا با شناخت رابطه بین متغیرهای اقلیمی مؤثر بر آسایش حرارتی و خصوصیات هندسه بافت های مذکور، امکان ارائه راهکارهای مناسب جهت افزایش کیفیت فضاهای بیرونی در دو بافت ارائه گردد. جهت انجام پژوهش از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی در بستری از مطالعات کتابخانه ای و سنجش کمی با استفاده از دو نرم افزار ENVI-met و SPSS بهره برده شده است. در مرحله اول با استفاده از منابع کتابخانه ای مؤلفه های هندسه شهری مؤثر بر آسایش حرارتی در فضاهای بیرونی شناسایی شد. سپس با بهره گیری از نرم افزار انویمت به شبیه سازی نقاط منتخب در این دو بافت پرداخته و شاخص آسایش حرارتی «»PMV، برای نقاط مشخص در گرم ترین ماه سال بر اساس اقلیم شیراز و داده های آب هوایی سی ساله استخراج گردید و توسط نرم افزار «»SPSS تحلیل شد. نتایج نشان می دهد که رابطه معناداری میان «ضریب دید به آسمان» به عنوان یکی از مؤلفه های هندسه بافت مسکونی منتخب با میزان آسایش حرارتی در بافت های قدیم و میانی وجود دارد و مقادیر عددی به دست آمده شاخص «»PMV، با استناد به استاندارد 7 درجه ای اشری نشان داد که میزان آسایش حرارتی در بافت قدیم بیشتر از بافت میانی است و این موضوع ناشی از جهت گیری معابر و میزان محصوریت آن هاست.
نقش مؤلفه های کالبدی و ادراکی-روان شناختی فضاهای عمومی در ارتقای تعاملات اجتماعی مطالعه موردی: ساکنان مجتمع های مسکونی منطقه 22 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناسب سازی مکان های عمومی در مجتمع های مسکونی علاوه بر ارتقاء سطح کیفیت محیط مسکونی می تواند تعاملات و روابط اجتماعی بین ساکنین را تا حد زیادی افزایش دهد. چنانچه این فضاها پاسخگوی نیازهای و خواسته های فردی و اجتماعی ساکنین باشند، می توان بخشی از فعالیت های زندگی را از فضای داخلی به فضای باز مجتمع ها منتقل و کمبودهای زندگی در واحدهای مسکونی با مساحت کم را جبران نمایند. با درک این موضوع مسئله اصلی پژوهش حاضر نیز نقش مؤلفه های کالبدی و ادراکی –روان شناختی فضاهای عمومی در ارتقای تعاملات اجتماعی در مجتمع های مسکونی منطقه 22 شهر تهران می باشد. پژوهش حاضر کمی-کیفی و دارای ماهیت کاربردی و روش انجام آن نیز توصیفی-تحلیلی می باشد. جامعه آماری پژوهش نیز ساکنین مجتمع های مسکونی پارسیا، باران و عرفان در منطقه 22 کلان شهر تهران می باشد. حجم نمونه نیز بر اساس فرمول کوکران برابر 359 نفر محاسبه شد. شیوه گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای-میدانی (مشاهده و پرسشنامه محقق ساخته) است. در تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزارهای SPSS و مدل سازی معادلات ساختاری در محیط AMOS استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد بین متغیرهای کالبدی و تعاملات اجتماعی با ضریب 315/0 رابطه معناداری برقرار است. همچنین بین دو متغیر ادراکی-روان شناختی با متغیر تعاملات اجتماعی نیز رابطه معنادار برابر 666/0 برقرار است. رابطه معناداری دو متغیر کالبدی و متغیر ادراکی-روان شناختی نیز برابر 0.590 محاسبه شد. بار عاملی ضریب رگرسیونی تأثیر مؤلفه های کالبدی، ادراکی روان شناختی بر تعاملات اجتماعی نیز به ترتیب برابر 567/0 و 736/0 می باشد. که تأثیر متغیرهای فوق بر تعاملات اجتماعی را در سطح بالایی تائید می نماید. با بررسی هر یک از این مؤلفه ها و ر فضاهای عمومی مجتمع های مسکونی، انتظار می رود که سطح تعاملات اجتماعی ساکنین به میزان قابل توجهی افزایش یابد.
ارزیابی وضعیت مدیریت بافت های اکولوژیک شهری مطالعه موردی: منطقه 9 شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، کم توجهی به پتانسیل های گردشگری پهنه های اکولوژیک شهری و عدم مدیریت درست در حفظ آن ها در منطقه 9 شهر اصفهان باعث از بین رفتن برخی باغ ها و اراضی کشاورزی و عدم استفاده بهینه از جاذبه های این پهنه ها گردیده است. بر همین مبنا، هدف پژوهش حاضر ارزیابی وضعیت مدیریت بافت های اکولوژیک شهری در منطقه 9 شهر اصفهان می باشد. روش تحقیق توصیفی –تحلیلی بوده و تجزیه وتحلیل داده ها با روش STAR و آماره T انجام شده است. جامعه آماری شامل گروه خبرگان و حجم نمونه تعداد 15 نفر از مدیران و کارشناسان متخصص در زمینه بافت های اکولوژی شهری در اصفهان است. یافته های پژوهش نشان دهنده آن است که مدیریت بافت های اکولوژیک شهری دارای سه بعد مشتمل بر مدیریت بافت (با چهار شاخص ازجمله قانون گذاری، برنامه ریزی، مدیریت منابع و کنترل و نظارت)، بافت اکولوژیک (شامل دو شاخص حفاظت و توسعه و بهسازی) و اکوتوریسم (چهار شاخص اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و فرهنگی) است. نتایج روش STAR، نشان می دهند که وضعیت فعلی مدیریت بافت اکولوژی منطقه 9 شهر اصفهان مطلوب نیست و نتایج حاصل از آماره T، بیانگر آن است که میانگین بعد مدیریت بافت، بافت اکولوژیک و اکوتوریسم به طور معناداری پایین تر از حد متوسط (3) برآورد شده است. همچنین مقدار آماره T برای این سه بعد به ترتیب برابر با 15/7-، 13/0- و 15/9- است. همچنین بر اساس نتایج حاصل، به طور عمده شهرداری و جهاد کشاورزی در مدیریت بافت اکولوژی منطقه 9 شهرداری اصفهان، نقش دارند. بر اساس نتایج حاصل از انجام این پژوهش می توان گفت، ضعف در قوانین، عدم برنامه ریزی مناسب و توجه نکردن به کاربری های اصولی، سبب شده که وضعیت اکولوژیکی منطقه در حال حاضر در شرایط مطلوب نباشد. در این راستا راهبردهایی نظیر ارتقاء کیفی ساختار و هماهنگی دستگاه های ذی ربط؛ همراهی مردمی در طرح جامع گردشگری و حفظ منابع و تأمین امینت؛ بهره برداری از حقوق مالکانه و عواید اقتصادی آن؛ ارتقاء وضع کیفی فضاها و پهنه های طبیعی موجود و حفظ و توسعه پهنه های اکولوژیک در مدیریت اکوتوریسم بافت های اکولوژیک شهری منطقه 9 شهر اصفهان مؤثر است.
نقش نشانه های فضاهای شهری در ارتقاء حس تعلق به مکان، مطالعه موردی: محلات شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حس تعلق به مکان به عنوان عامل ارتقاء دهنده تعامل و ارتباط میان فرد با محیط، رفاه ذهنی فرد و یکی از عناصر کلیدی توسعه پایدار محلی در فضاهای شهری است؛ لذا شناخت حس تعلق و عوامل مؤثر بر آن و راه های ارتقای آن یکی از موضوعاتی است که می تواند به ارتقای شرایط زیستی و محیط کالبدی منجر شود. از میان عوامل متعددی که بر حس تعلق افراد مؤثر است، نقش انگیزی و میزان خوانایی محیطی از طریق نشانه های فضاهای شهری است. در این خصوص شکل گیری نقشه ذهنی ساکنین محلات برگرفته از نشانه ها و عناصر نمادین اهمیت ویژه ای دارد. در این مطالعه ضمن تحقیق در خصوص عوامل مؤثر بر شکل گیری نقشه های شناختی و افزایش نقش انگیزی نشانه های شهری بر نحوه اثر بر حس تعلق ساکنین پرداخته شده است. به این منظور شش محله از شهر زنجان (به نام های سبزه میدان، سعدی، کوچه مشکی، انصاریه، کارمندان و گل شهر) که در سه بافت تاریخی، میانی و جدید هستند، برای مطالعه انتخاب شده اند. تعداد 300 پرسشنامه برای سنجش حس تعلق افراد استفاده شده و به دو روش میدانی و تحلیل نرم افزاری مطالعه صورت پذیرفته است. علاوه بر تهیه پرسشنامه، نقشه های ذهنی پرسش شوندگان نیز از طریق ترسیم و تحلیل آن ها استخراج شده است. نتایج حاصل از مطالعه نشان می دهد که میان حس تعلق ساکنین و نقشه شناختی شکل گرفته در ذهن ساکنین و تعداد نشانه های اشاره شده در هر یک از نقشه ها رابطه ای مستقیم و معنادار برقرار است. به عبارت دیگر با افزایش میزان حس تعلق در مکان نقشه های شناختی ساکنین نیز تقویت و ارجاعات ذهنی بیشتری به نشانه های محیط می گردد. همچنین مطالعات نشان داد ساکنین محلاتی که در بافت های تاریخی و میانی هستند به دلیل تعدد نشانه های نمادین و معنایی درگذر زمان نسبت به محلات جدید از حس تعلق بالاتری برخوردارند. همچنین نتایج حاصل از آزمون های استنباطی نشان داد که نشانه های شهری به میزان 623/0 بر حس تعلق افراد تأثیر مستقیم و معناداری دارد.
تبیین مدل مفهومی توسعه شهری دانش بنیان مبتنی بر رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری مورد پژوهی: کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهور جامعه شبکه ای و پدیده اقتصاد دانش بنیان، چشم انداز نوینی تحت عنوان «توسعه شهری دانش بنیان» را پیش روی برنامه ریزی و توسعه شهری گشوده است. این گرایش جدید، کلان شهرهای کشور و به ویژه تهران را نیز ناگریز از گذار به سوی اقتصاد دانش بنیان کرده است. در این راستا، هدف مقاله حاضر ارائه تبیین توسعه شهری دانش بنیان در کلان شهر تهران مبتنی است. پژوهش از نظر هدف توسعه ای- کاربردی، گردآوری اطلاعات از نوع مطالعات اسنادی و مصاحبه های تخصصی با 20 نفر از خبرگان و به صورت دلفی است. 11 عامل مؤثر بر وضعیت آینده توسعه شهری دانش بنیان کلان شهر تهران در 4 بعد اقتصادی، نهادی، اجتماعی- فرهنگی و کالبدی- محیطی احصاء شده که با متدولوژی تحلیلی نوین مدل سازی ساختاری- تفسیری (ISM) روابط تحلیل شده است. دستاورد اصلی پژوهش طراحی مدل مفهومی در چهار سطح و سه لایه است، یافته های پژوهش حاکی از آن است که در لایه اول (سطح چهارم) عوامل پایه ای شامل مؤلفه های سرمایه انسانی، مکان دانش و دانش انسانی به ترتیب با قدرت نفوذ 10 و 9 و 8 دارای بیشترین تأثیر و در واقع برانگیزاننده توسعه شهری دانش بنیان در کلان شهر تهران به شمار می روند. لایه دوم شامل عوامل ساختاری، یعنی مؤلفه های فناوری و ارتباطات، تعامل و تبادل دانش، سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی در سطح دوم به شمار می روند و مؤلفه های اقتصاد دانش محور، مدیریت دانش و کیفیت محیط کالبدی و فعالیتی شهری در سطح سوم است که از بین آن ها دو مؤلفه سرمایه اجتماعی و تعامل و تبادل دانش با میزان 9 دارای بیشترین وابستگی به سایر مؤلفه ها هستند، لایه سوم غایت توسعه شهری دانش بنیان است که شامل مؤلفه سطح اول یعنی دستیابی به مکانی پایدار و با کیفیت برای زندگی و با میزان قدرت 1، کمترین نفوذ را دارا است، لذا در نهایت بایستی اولویت دهی به این پیش برنده های کلیدی در تدوین راهبرد اصلی آینده دانش بنیان تهران از طریق شالوده اسناد فرادست و محتوی طرح های برنامه ریزی فراهم آید.
ارزیابی محله پایدار شهری با ساختمان های صفر انرژی در محله ولی عصر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیش از 40 درصد از انرژی مصرفی جهان در بخش ساختمان به مصرف می رسد و بر مبنای گزارش های اخیر دپارتمان انرژی آمریکا در سال 2015 میلادی این عدد روبه افزایش است. ازاین رو، تغییر رویکرد در طراحی ساختمان ضرورت یافته و طراحان ملزم به یافتن راهکارهای نوین به منظور حفاظت و بهره وری انرژی هستند. تلاش برای تحقق ساختمان انرژی صفر ازجمله اقدامات اخیر طراحان و برنامه ریزان در مواجهه با بحران انرژی محسوب می شود که منجر به خلق مجموعه از راهکارها و استراتژی های نوین و گهگاه برگرفته از معماری بومی مناطق شده است. با این رویکرد بررسی مصرف انرژی ساختمان های شهری (به ویژه گرمایش، سرمایش و روشنایی) ، میزان کاربرد استراتژی های گرمایش/ سرمایش غیرفعال، آسایش حرارتی فضای داخلی/ خارجی پوسته و نمای ساختمان ها و هم چنین بهینه سازی عملکرد انرژی ساختمان شهری بسیار مهم و حیاتی است. هدف اصلی تحقیق حاضر ارزیابی محله پایدار شهری با بازیافت مصالح ساختمانی در ساختمان های صفر انرژی در محله ولی عصر تبریز می باشد. تحقیق حاضر به صورت توصیفی – تحلیلی و پیمایشی می باشد. جامعه آماری شامل جمعیت ولی عصر شهر تبریز 98522 نفر می باشد که حجم نمونه 382 نفر از طریق فرمول کوکران به دست آمد. برای پایایی سؤالات از آلفای کرونباخ استفاده شد که برابر 87/0 به دست آمد. و برای مقایسه شاخص ها از روش وزن دهی آنتروپی استفاده شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات و از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد در بین شاخص های مطرح شده به ترتیب شاخص های، افزایش زیبایی محیط با میانگین 85/0، و کاهش ضایعات مصالح 80/0 بیشترین تقلیل هزینه ها با میانگین 40/0، پایین ترین رتبه را به خود اختصاص داده اند. و در نهایت بین محله پایدار با ساختمان های صفر انرژی که با مصالح بازیافتی ساخته شده اند در محله ولی عصر شهر تبریز رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
تبیین عوامل مؤثر بر میزان زیست پذیری شهری مطالعه موردی: شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیست پذیری همان دست یابی به کیفیت برنامه ریزی شهری خوب ی ا مکان پایدار اس ت. اصطلاح زیست پذیری اشاره به درجه تأمین ملزومات یک جامعه بر مبنای نیازها و ظرفیت افراد آن جامعه دارد. هدف مقاله حاضر شناخت عوامل مؤثر بر زیست پذیری شهر ایلام می باشد. روش آلودگی های زیست محیطی با منشأ خارجی، قومیت گرایی، کاهش سرمایه های اجتماعی، کاهش حس تعلق به مکان، محصور بودن در میان کوه ها، سوداگری و کمبود زمین زیست پذیری شهر ایلام را با چالش مواجه ساخته است. تحقیق مورداستفاده، روش توصیفی - تحلیلی، شیوه نمونه گیری، چندمرحله ای تصادفی و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه همراه با مصاحبه بوده است. جامعه آماری تحقیق، کلیه شهروندان 18 سال و بالاتر ساکن در شهر ایلام تعریف شده است و بر اساس فرمول کوکران تعداد 383 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شده اند. نتایج و یافته های تحقیق حاکی از این است که میانگین رضایت از زیست پذیری اقتصادی (10/49)، میانگین رضایت از زیست پذیری اجتماعی (00/55) و میانگین رضایت از زیست پذیری زیست محیطی (66/32) بوده است. همچنین در یافته های کاربرد روش تحلیل مسیر نتایج نشان می دهد که در بیشترین و قوی ترین اثرات بر زیست پذیری، می توان به اثر مستقیم رویکرد به فضای فرهنگی بر زیست پذیری اجتماعی (342/0)، رویکرد به عملکرد مدیریت شهر بر زیست پذیری اقتصادی (356/0) و احساس امنیت شهری بر زیست پذیری زیست محیطی (237/0) اشاره کرد.
بررسی وضعیت اشتغال تعاونی محور زنان ساکن در بافت فرسوده شهر رشت با تأکید بر شهر خلاق خوراک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشتغال زنان اثرات مختلفی در فرایند رشد و توسعه جوامع به طور اعم و شهرها به طور اخص دارد. بنابراین شناسایی فرصت های اشتغال زایی با توجه به فرصت های احتمالی ازجمله وظایف برنامه ریزان و پژوهشگران به شمار می رود. شهر رشت یکی از شهرهای بسیار با اهمیت در شمال کشور ازجمله شهرهایی است که بخش قابل توجهی از آن را بافت های فرسوده شهری به خود اختصاص داده است. از طرف دیگر این شهر به عنوان شهر خلاق خوراک شناسی از طرف یونسکو انتخاب شده است. ازاین رو به نظر می رسد فرصتی برای اشتغال زنان ساکن در بافت های فرسوده شهر رشت در بخش خوراک ایجادشده است. بر این اساس در این پژوهش سعی شده است با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، موضوع اشتغال تعاونی محور زنان ساکن در بافت فرسوده شهر رشت با تأکید بر شهر خلاق خوراک مطالعه شود. جامعه آماری پژوهش، زنان ساکن در بافت فرسوده شهر رشت می باشد. جامعه نمونه با استفاده از روش کوکران، 384 نفر محاسبه شده است. جمع آوری اطلاعات به روش اسنادی و پیمایشی بوده و جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات از آزمون های آماری دوجمله ای و فریدمن استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که زنان ساکن در بافت فرسوده شهر رشت تمایل بالایی برای فعالیت در تعاونی های خوراک دارند اما تنها 27 درصد آن ها شرایط لازم اجتماعی و اقتصادی را برای این کار دارند. از بانوانی که این شرایط را دارند نیز 66 درصد معادل 67 نفر امکان فعالیت در تعاونی خوراک شهر رشت را دارند. این تحلیل ها نشان دهنده تمایل بالای زنان برای فعالیت در بخش تعاونی خوراک و شکل گیری زمینه های اشتغال زنان در بافت های فرسوده شهر رشت است که با رفع موانع اقتصادی و همچنین آموزش به زنان می توان شاهد شکل گیری و توسعه تعاونی های موردنظر و اثرات مثبت آن ها بود.