فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۹۸۱ تا ۴٬۰۰۰ مورد از کل ۶٬۲۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
امروزهتوسعه پایداردرتمامابعاداجتماعموردتوجهاست. همچنینباتوجهبهاهدافوابعادتوسعهوویژگی هایجوامعمختلف (امکانات، محدودیت ها و غیره) برایرسیدنبهتوسعه پایداربهویژهپایداریشهری،راهکارهاییبایداتخاذ شودکهازآن جملهمی توانبهتوسعهدرسطحمحلهو برنامه ریزی محله مبنا اشاره نمود. در این مقاله شاخص های پایداری و میزان پایداری در سطح محلات منطقه 9 شهر مشهد مورد سنجش قرار گرفته است. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی است که از مدل های سلسله مراتبی و فرآیند تحلیل شبکه استفاده شده است. در این پژوهش 13 شاخص پایداری در سطح 11 محله منطقه 9 به کار گرفته شده و بر اساس بررسی های صورت گرفته، محله شهرآرا در مدل سلسله مراتبی و محله آب و برق و اقبال در فرآیند تحلیل شبکه به عنوان پایدارترین محلات شناخته شده اند. در هر دو مدل، پایدارترین محلات در مرز مشترک منطقه با سایر مناطق و محلات ناپایدار در محلات جدید و تازه ساخت واقع شده اند که دارای زیرساخت ها و امکانات کمتری هستند.
تحلیل فضایی شاخص های توسعه آموزشی در مناطق شهری و روستایی کهگیلویه و بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اساس توسعه در هر کشوری بر آموزش استوار است و شاخص های توسعة آموزشی زمینه ساز دست یابی به توسعه پایدار انسانی محسوب می شوند. آموزش بالاتر، زمینه دست یابی به شغل بهتر، شرایط بهتر زندگی و انسانی تر کردن زندگی را فراهم می سازد و اجتماعی معقول تر و فضای متعادل تر را به ارمغان می آورد. از سویی توزیع بهینة شاخص های آموزشی زمینه دست یابی به سلامت، آسایش و زیبایی شهری را که مقدمات توسعه پایدار شهری هستند،فراهم می آورد. در پژوهش حاضر سعی شده است که به تحلیل فضایی نماگرهای آموزشی در یکی از محروم ترین استان های ایران؛ یعنی کهگیلویه و بویراحمد پرداخته شود. برای نیل به این مهم از 24 نماگر شهری و روستایی استفاده شده است. پژوهش سعی دارد به کمک روش های ضریب ویژگی و تکنیک مک گراناهان به تحلیل فضایی این نماگرها بپردازد. یافته های پژوهش با بهره گیری از روش تقسیم بر انحراف معیار نشان می دهد که یاسوج با شاخص ترکیبی 82.51 در رتبة اول، دهدشت با شاخص 47.54 و سی سخت با شاخص 45.89 در رتبه های دوم و سوم استان قرار گرفته اند. گچساران، چرام، بهمئی، باشت، مارگون، چاروسا، لوداب، دیشموک و لنده به ترتیب در مراتب چهارم تا دوازدهم استان قرار داشته اند.
ضریب ویژگی نشان می دهد که یاسوج با 49994.84 از نظر برخورداری از نماگرهای آموزشی در رتبة اول استان قرار گرفته است. دهدشت، گچساران، سی سخت، بهمئی، چرام، باشت، چاروسا، مارگون، لوداب، دیشموک و لنده به ترتیب در رتبه دوم تا دوازدهم قرار گرفته اند. نتایج پژوهش با بهره گیری از تکنیک مک گراناهان نشان از آن دارد که یاسوج با شاخص ترکیبی 4.892 در رتبة نخست استان قرار داشته است. دهدشت با شاخص ترکیبی 2.75 و سی سخت با شاخص ترکیبی 2.475 در رتبه های دوم و سوم استان قرار گرفته اند. گچساران، چرام، بهمئی، باشت، چاروسا، مارگون، لوداب، دیشموک و لنده به ترتیب در رتبه های بعدی قرار داشته اند.
پیش بینی پتانسیل جرم خیزی نقاط از طریق تحلیل کیفیات محیط شهری؛ نمونه موردی مناطق 14 گانه شهر اصفهان
حوزه های تخصصی:
با توجه به رابطه دو جانبه محیط-رفتار ، مباحث مرتبط با جرایم رفتاری، ناهنجاریهای رفتاری و وندالیسم بطور گسترده ای مورد توجه طراحان و جرم شناسان قرار گرفته است. از سوی دیگر، با وجود اهمیت درمان ریشه ای جرایم، مباحث پیشگیری از جرایم ارجح بر تنبیه و مجازات دانسته شده است. در نتیجه، اتخاذ تدابیر و روشهای لازم جهت پیش بینی به صورت علمی و تکنیکی ضروری به نظر می رسد. بدین منظور هدف از این پژوهش ارایه روش پیش بینی پتانسیل جرم خیزی نقاط از طریق تحلیل کیفیات محیط شهری می باشد. در این راستا، مدل تحلیلی 5 سطحی متشکل از سه مولفه اصلی کیفیت فضای شهری و 11 معیار و 36 زیر معیار ارائه گردیده است. در ادامه معیارها و زیر معیارهای مدل ارائه شده با استفاده از تکنیک تحلیل شبکه ای فازی، مورد سنجش و اولویت بندی قرار گرفته و اهمیت نسبی هریک از این عوامل بر روی کیفیات محیطی موثر بر پتانسیل جرم خیزی مشخص گردیده است. سپس این مدل در مناطق 14 گاانه شهرداری اصفهان پیاده سازی شده و این مناطق در قالب 5 حوزه شهری براساس کیفیات محیطی موثر بر پتانسیل جرم خیزی و با استفاده از تکنیک تاپسیس فازی مورد تحلیل و رتبه بندی قرار گرفته اند. همچنین با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش استراتژی هایی جهت ارتقاء کیفیت فضای شهری در راستای کنترل جرایم شهری حوزه های 5 گانه شهر اصفهان ارائه گردیده است. در پایان، همسانی یافته های تحقیق حاصل از مقایسه نتایج تحلیل در قالب رتبه بندی حوزه ها، با آمار جرم رخ داده در حوزه ها، بیانگر کارایی و تعمیم پذیری مدل پیشنهادی می باشد.
تحلیلی بر معیارهای حکمروانی خوب شهری با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی
حوزه های تخصصی:
حکمرانی خوب شهری ساختار جدیدی در فرایند مدیریت شهرهاست که اشکال سنتی و متمرکز مدیریتی در شهرها را دگرگون و مبانی نظری آن را به چالش کشیده است. رهاورد جدید این رویکرد در یکپارچگی جامعه شهروندی، مدیریت شهری و بخش های خصوصی برای رویارویی با مسائل موجود در شهرهاست. این رویکرد جدید با تمامی دستاورد های مثبت خود در مبحث مدیریت شهرها خود یک اصل گمشده در فرایند مدیریت شهری کشورهای در حال توسعه و به خصوص کشور ما به حساب می آید. چرا که هنوز شاخص ها و مؤلفه های آن و لزوم نهادینه سازی و بسترسازی شرایط این رویکرد نوین با توجه به این شاخص-ها و مؤلفه ها امری ناشناخته بوده و مورد غفلت واقع شده است. این امر و لزوم پرداخت به آن وقتی ضروری می نماید که برخلاف رویکردهای انعطاف مند، مردمی و مشارکتی حاکم بر فرایند حکمروایی شهری، در کشور ما فرایند مدیریت شهری از تمرکزگرایی در امور، غیر مشارکتی بودن، عدم کارایی، عدم شفافیت و داشتن نگرش های بالا به پایین به عنوان ضعف های درون سازمانی همزمان با رشد شتابان شهرنشینی و شهرگرایی و کمبود منابع و امکانات و عدم انعطاف و پاسخگویی به این مسائل به عنوان چالش های برون سازمانی رنج می برد. بر این اساس این پژوهش در صدد است تا چالش موجود در خصوص مفهوم حکمروایی شهری و ابعاد آن در کشوری همانند ایران را بررسی نماید. در پژوهش حاضرکه با روش توصیفی – تحلیلی به انجام رسیده است سعی گردیده است نحوه بکاربست اصول و شاخص های حاکم بر نگرش حکمروایی شهری برحسب اهمیت آن و با توجه به وضع موجود فرایند مدیریت شهری کشور مورد تحلیل و ارزیابی قرار گیرد. برای برآورد این هدف از بین شاخص های حکمروایی شهری، چهار شاخص شفافیت و کارایی، تحت عنوان شاخص های درون سازمانی مدیریت شهری، و پاسخگویی و انعطاف پذیری به عنوان شاخص های برون سازمانی مدیریت شهری در قالب چندین زیر شاخص انتخاب و با استفاده از نظرات کارشناسان میزان اهمیت آنها با توجه به وضع موجود مدیریت شهری در محیط الگوریتم AHP فازی اقدام گردید. نتایج بدست آمده نشان می دهد که شاخص کارایی در بین شاخص های منتخب پژوهش به عنوان معیار درون سازمانی در فرایند مدیریت شهری بیشترین وزن را از سوی کارشناسان به خود اختصاص داد و در قسمت زیر شاخص ها نیز، داشتن خلاقیت و رهبری همه جانبه به عنوان یکی از زیر شاخص های کارایی، حائز بیشترین وزن از سوی کارشناسان گردید.
بررسی و تحلیل جاذبه های شهرک صنعتی شیراز در مکان گزینی واحد های صنعتی
حوزه های تخصصی:
نقش و جایگاه صنعت در فرآیند توسعه اقتصادی جوامع مختلف بر همگان واضح است به گونه ای که صنعتی شدن در بسیاری از کشورهای در حال توسعه به منزله ی شالوده دستیابی به توسعه محسوب می شود امروزه در بیشتر کشور های جهان، صنایع کوچک و متوسط از جنبه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، تولید صنعتی و ارائه خدمات در حال نقش آفرینی هستند. در ایران با وجودی که بیش از 90 درصد واحد های تولیدی در گروه صنایع کوچک و متوسط قرار می گیرند، به دلیل نداشتن استراتژی توسعه مبتنی بر ساختار های موجود صنعتی و رها کردن واحد های کوچک تولیدی به حال خود، این بنگاه ها نتوانسته اند سهم قابل توجهی در تولید ناخالص ملی و ایجاد ارزش افزوده داشته باشند. در این رابطه ایجاد و تجهیز شهرک های صنعتی می-تواند شرایط مناسب تری را برای مکان گزینی صنایع کوچک و متوسط، و مدیریت متمرکز این صنایع فراهم کند. در مقاله حاضر ، جاذبه های شهرک صنعتی شیراز در مکان گزینی واحد های صنعتی مورد تحلیل قرار گرفته است. این تحقیق بر مبنای هدف از نوع کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی- تحلیلی است که جاذبه ها ی شهرک را در 20 معیار مورد بررسی قرار می-دهد. در حصول به سرجمع تناسب شهرک صنعتی شیراز در مکان گزینی واحد های صنعتی سعی شده است اطلاعات جمع-آوری شده در چهارچوب تکنیک TOPSIS، بارگذاری شود. در برایند استفاده از این تکنیک ، امتیاز 50/0 در رابطه با جاذبه-های شهرک به لحاظ سرجمع معیار های مورد بررسی بدست آمد. این وضعیت می تواندگویای وجود پاشنه آشیلهای متعدد در زمینه جذب واحد های صنعتی در این شهرک باشد.
بررسی نحوه توزیع عوامل کاربری اراضی شهری در طرح های توسعه شهری از منظر عدالت اجتماعی، مطالعه موردی: شهر شاهین دژ
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین دغدغه های برنامه ریزان و مدیران شهری، نحوه توزیع و تخصیص منابع و خدمات شهری به صورت عادلانه در سطح مناطق مختلف شهر برحسب نیازهای جامعه شهری می باشد. توزیع بهینه خدمات، ارتباط مستقیمی با برنامه ریزی کاربری اراضی دارد. موفقیت درعرصه برنامه ریزی کاربری اراضی شهری به وجود قوانین و سیاست های کلان مناسب در زمینه نحوه استفاده از زمین و هم چنین استفاده از روش های کارآمد در تهیه واجرای طرح های شهری و برنامه کاربری زمین دارد. این مقاله باهدف بررسی نحوه تخصیص و تمرکز منابع و خدمات شهری با تأکید بر رویکرد عدالت اجتماعی در نواحی مختلف شهر شاهین دژ صورت گرفته است. روش تحقیق تحلیلی - تطبیقی بوده و از تکنیک های آماری و مدل های کاربردی شاخص ویلیامسون وآنتروپی شانون استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهدکه اکثر کاربری های زمین شهری در شاهین دژ با سرانه های استاندارد رایج در کشور فاصله زیادی دارند و برحسب میزان کمبود فضا می توان به کاربری های فرهنگی، مذهبی، بهداشتی و غیره اشاره کرد. هم چنین یافته ها بیانگر توزیع ناعادلانه تعدادی از فعالیت ها و خدمات شهری در بین محلات مختلف شهر می باشد. درنهایت بررسی نحوه توزیع فضایی خدمات شهری نشان از تمایل کاربری های اراضی شهر به سمت تمرکز و قطبی شدن در برخی نواحی شهر دارد.
سنجش کیفیت زندگی شهری با تأکید بر جنسیت، مطالعه موردی: شهر قروه
حوزه های تخصصی:
مفهوم کیفیت زندگی شهری امروزه در سایه مکاتب رفاه و عدالت اجتماعی قوت گرفته و در ایران نیز از گذشته، مباحث و تلاش های مختلفی در زمینه افزایش کیفیت زندگی شهری صورت پذیرفته است. از این رو نویسندگان مقاله حاضر با استفاده از مباحث نظریه ای و هم چنین مهم ترین شاخص های مطرح شده در این خصوص، کیفیت زندگی ساکنان شهر قروه در استان کردستان و تفاوت کیفیت زندگی زنان و مردان را سنجیده اند .روش پژوهش بصورت توصیفی- تحلیلی و از لحاظ هدف کاربردی می باشد. داده ها به دو صورت کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده است. اطلاعات به دست آمده از پرسشنامه با استفاده از نرم افزارSPSS تجزیه و تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که کیفیت زندگی ساکنان شهر قروه در سطح مطلوبی نیست و میانگین تمامی شاخص در مجموع کمتر از 3 می باشد. بیشترین میانگین مربوط به شاخص همسایگی با مقدار 2/3 و کمترین میانگین مربوط به شاخص اقتصادی با میانگین 99/1 است. هم چنین نتایج به دست آمده از آزمون T دو نمونه ای مستقل (003/ 0 Sig.= و 978/2- t =)،
گویای آن است که میانگین های کیفیت زندگی زنان و مردان در شهر قروه تفاوت معناداری با هم داشته به گونه ای که کیفیت زندگی مردان بهتر از زنان است. در نهایت پاسخ به سؤال سوم پژوهش نیز نشان داد که اشتغال نتوانسته است کیفیت زندگی زنان را ارتقاء دهد.
برنامه ریزی راهبردی فضایی شهرهای کوچک اندام با استفاده از مدل Meta-SWOT (مطالعه موردی: شهر تفت در استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تلاش برای به ثبات رساندن شهرهای کوچک احتیاج به برنامه ریزی راهبردی کارآمدی دارد. برنامه ریزی راهبردی به عنوان یک ابزار در مدیریت، با هدف کمک به یک سازمان برای انجام بهتر کارها و اطمینان از اینکه اعضای سازمان در حال فعالیت در راستای هدف تعیین شده قرار دارند، به کار می رود. در این راستا، از جمله مدل های برنامه ریزی راهبردی کاربردی در توسعه، به ویژه در توسعه شهری، مدل سنتی سوات است؛ اما امروزه طی سال ها استفاده و ارزیابی از این مدل کاربردی، به این نتیجه رسیده اند که سوات مبتنی بر الهامات ذهنی است و از طرف دیگر، از کمی سازی اجتناب کرده و فاقد قدرت پیش بینی است. این پژوهش با هدف توسعه راهبردی شهر تفت برای نخستین بار مدل راهبردی Meta-SWOT را در مطالعات شهری و منطقه ای معرفی کرده است. برای اجرای این پژوهش از روش توصیفی - تحلیلی استفاده شده است و روش جمع آوری داده ها و تحلیل اطلاعات موردنیاز به صورت اسنادی و میدانی است. برای تدوین راهبردی توسعه و تشریح اهداف، منابع و توانایی ها و عوامل کلان محیطی از تکنیک تحلیلی Meta-SWOT استفاده شده است. بر اساس نتایج، برای توسعه شهر تفت، توجه مقامات و مسئولان به توزیع بودجه و رفع تحریم ها و مسئله تورم اقتصادی در اولویت است. همچنین برنامه ریزی منسجم از ضروریات توسعه این شهر است، چرا که مشکلات عدیده ای همچون خشکسالی، از بین رفتن باغ ها، بحران آب و شدت گرفتن مهاجرت نیازمند انسجام در برنامه ریزی است. از طرفی، استفاده درست از پتانسیل بخش کشاورزی، از جمله ایجاد کارخانه های فرآوری محصولات کشاورزی و ترغیب کشاورزان به استفاده از روش های نوین کشاورزی و آبیاری می تواند در پویایی اقتصادی شهر تفت راهگشا باشد.
راهبردپژوهی مدیریت شهری در راستای توسعه پایدار در بافت های تاریخی (مطالعه موردی: بافت تاریخی شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از اوایل دهة ٩٠ میلادی، به کارگیری شاخص های مربوط به اندازه گیری و ارزیابی عملکرد در برنامه ها و پروژه های آژانس های دولتی مجدداً رونق یافته و مدیریت شهری نیز از این موج بی نصیب نمانده است. از آنجا که مدیریت شهری با شکل دهی به فضای زیستی در همه زمینه ها، در پی افزایش رفاه شهروندان و دستیابی به توسعه پایدار محل های شهری است، ارزیابی عملکرد در حقیقت یکی از ابزار های اصلی و اساسی مدیریت برای تحقق اهداف، استراتژی ها و برنامه ها و یکی از راه های ارزیابی عملکرد میزان رضایت مردم است. در همین راستا، پژوهش حاضر با استفاده از روش پیمایشی و ابزار پرسش نامه و در ارتباط با ابعاد پایداری محله ای و عملکرد مدیریت شهری در پایداری محله ای، به دنبال سنجش وضعیت عملکرد مدیریت شهری و تعیین استراتژی بهینه در بافت تاریخی شهر یزد است. نتایج میزان رضایتمندی شهروندان از عملکرد مدیریت شهری، در ابعاد چهارگانه اجتماعی- فرهنگی، زیست- محیطی، اقتصادی و کالبدی- فیزیکی بیانگر این است که در همه محلات بافت تاریخی شهر یزد، عملکرد مدیریت شهری از منظر شهروندان قابل قبول نیست و لازم است، مدیریت شهری با در دستور کار قرار دادن استراتژی ارتقا در همه محلات، بر تأمین هر چه بهتر شاخص های عملکردی و به طور ویژه، شاخص های مرتبط با پایداری محله ای همت گمارد و با تمرکز بر برنامه ها، منابع و فعالیت ها، به تأمین هر چه مطلوب تر خدمات مورد نیاز شهروندان اقدام کند.
تحلیل ماتریس فضایی گسست توسعة منطقه ای در استان مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، وجود نابرابری و گسست توسعة منطقه ای دغدغة بسیاری از کشورهای درحال توسعه، مانند ایران است. تمرکزگرایی، نابرابری در توزیع جمعیت، فعالیت و تغییرات ضریب برخورداری، از جمله عوامل و موانع برای رسیدن به توسعة منطقه ای متوازن در کشور است. از این رو، بررسی و شناخت نواحی و شهرستان های محروم برای تعیین اولویت های برنامه ریزی و ازبین بردن گسست توسعة منطقه ای، اولین گام در فرایند تصمیم سازی به منظور محرومیت زدایی مناطق محروم است. لزوم رسیدن به توسعة منطقه ای، وجود نگرش همه جانبة اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی، بر اساس شرایط محیطی و انسانی هر منطقه است. به طور کلی، هدف این مطالعه شناسایی شهرستان های محروم و تحلیل، بررسی و شناخت علل نابرابری های (گسست) موجود در شهرستان های استان مرکزی، بر اساس 14 شاخص اقتصادی، اجتماعی، درمانی و فرهنگی است. نوع پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و توسعه ای و روش بررسی، توصیفی - تحلیلی است. شیوة جمع آوری آمار و اطلاعات (1390) به صورت اسنادی - کتابخانه ای است. در این مطالعه برای تحلیل و سطح بندی گزینه ها روش های تصمیم گیری چندمعیاره به کار گرفته شده است. بر اساس نتایج مدل هایHURWITZ ،Maxi max ، Maxi min و ELECTRE، و نشان دادن آن ها روی نقشه های GIS، شهرستان های اراک و ساوه به عنوان شهرستان های برخوردار و شهرستان های شازند، دلیجان و خمین از لحاظ شاخص های مورد مطالعه، به عنوان شهرستان های نیمه برخوردار و شهرستان های تفرش، محلات، زرندیه، آشتیان، و کمیجان به عنوان شهرستان های محروم شناسایی شدند. به طور کلی، در استان مرکزی دو منطقة مجزای توسعه شکل گرفته است. یکی به مرکزیت اراک در قسمت جنوبی استان و دیگری در قسمت شمالی استان به مرکزیت ساوه که در حال رشد و توسعة شتابانند.
مدل سازی توسعه شهری با استفاده از رویکردهای پیش پردازش آماری و مدل پرسپترون چند لایه (نمونه موردی: کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پایداری در توسعه شهری به علت سطوح بالای شهرنشینی تقریباً در کل بخش های جهان، به یک موضوع مهم تبدیل شده است. بنابراین برای رسیدن به توسعه پایدار شهری و همچنین تصمیم گیری بهتر برای جهت دهی توسعه در آینده، بازبینی دائمی فرآیندهای دینامیک شهری با توجه به توسعه در گذشته و پیش بینی آن در آینده، اجتناب ناپذیر است. هدف پژوهش حاضر، مدل سازی و پیش بینی توسعه کلان شهر تهران با استفاده از روش رگرسیون حداقل مربعات معمولی (OLS) و مدل شبکه عصبی مصنوعی (پرسپترون چندلایه (MLP)) با در نظر گرفتن دوره 11 ساله 1385_1374 است. برای این منظور ابتدا، معیارهای موثر در فرآیند توسعه شهری از سازمان های مربوط جمع آوری، آنالیز و آماده سازی شدند و نقشه های کاربری زمین برای سال های مورد نظر از تصاویر ماهواره لندست استخراج شد و با استفاده از داده های اتوکد سازمان نقشه برداری و نقشه های موجود بهبود داده شدند. سپس صحت سنجی نقشه ها و آشکارسازی تغییرات انجام شد. نتایج آشکارسازی تغییرات با ضریب کاپای 85/91% نشان می دهد که بیشترین افزایش مساحت در مناطق ساخته شده (38/5886 هکتار) و بیشترین کاهش مساحت در زمین باز (89/5328 هکتار) رخ داده است. بر مبنای این تغییرات و برای اجتناب از روش سعی و خطا در انتخاب بهترین ترکیب معیارهای ورودی به مدل، با استفاده از روش OLS پیش پردازشی روی این معیارها صورت گرفت. در مرحله بعد با در نظرگرفتن خروجی روش OLS، 11 متغیر مستقل بعنوان ورودی به مدل انتخاب شدند. سپس مدل سازی پتانسیل تبدیل کاربری برای سال 1396، با استفاده از روش MLP انجام شد و با روش زنجیره مارکف نقشه کاربری اراضی برای سال 1396 پیش بینی شد. در نهایت نتایج نشان داد که پیش بینی صورت گرفته نسبت به مطالعات گذشته به واقعیت های زمینی نزدیک تر است و بیشترین میزان توسعه در سال 1396 در بخش های شرقی، شمال غرب و غرب کلان شهر تهران رخ خواهد داد. 2- روش شناسی برای دستیابی به اهداف این مطالعه، ابتدا معیارهای موثر در فرآیند توسعه شهری از سازمان های مربوط جمع آوری، آنالیز و آماده سازی شدند. نقشه های کاربری زمین برای دوره مورد مطالعه (1385-1374) از تصاویر ماهواره لندست استخراج شد و با استفاده از داده اتوکد و نقشه های موجود بهبود داده شدند. سپس صحت سنجی نقشه ها و آشکارسازی تغییرات انجام گرفت و بر مبنای این تغییرات، به منظور اجتناب از روش سعی و خطا در انتخاب بهترین ترکیب معیارهای ورودی به مدل، با استفاده از روش OLS پیش پردازش روی این معیارها صورت گرفت. در مرحله بعد با در نظر گرفتن خروجی روش OLS، متغیرهای مستقل به عنوان ورودی به مدل انتخاب شدند. در نهایت، با استفاده از روش MLP مدل سازی پتانسیل تبدیل هر کاربری انجام گرفته و با به کارگیری روش زنجیره مارکوف نقشه کاربری اراضی برای سال 1396 پیش بینی شد.
بررسی و تحلیل مشارکت شهروندی و رابطه آن با تکالیف و رضایتمندی شهروندان در شهر جدید گلبهار (با تأکید بر مشارکت در کاربری اراضی)
حوزه های تخصصی:
بعد از جنگ جهانی دوم و به دنبال افزایش سریع جمعیت و گسترش مشکلات شهری، ایجاد شهرهای جدید به عنوان یکی از مهم ترین سیاست های شهری برای کاهش این مشکلات در شهرهای بزرگ مطرح گردید. اما این سیاست ها در کشورهای درحال توسعه به خصوص ایران، به دلیل فقدان برنامه های دقیق و عدم توجه به نیازها و خواست های شهروندان با شکست مواجه شدند و به نظر می رسد که با توجه به استراتژی ایجاد شهرهای جدید و اهداف آن، شهرهای جدید به اهداف خود نرسیده اند. ازاین رو باید برنامه های دقیق در پیش گیریم تا علاوه بر اینکه جمعیت موجود شهرهای جدید حفظ گردند، بلکه به جمعیت آن ها نیز، افزوده شود. مشارکت مردم در امر برنامه ریزی و احترام به آراء و عقاید آن ها، شاید اولین گام برای رسیدن به هدف های برنامه ریزی شهری باشد بنابراین با توجه به اهمیت مشارکت شهروندی در موفقیت طرح های شهری، در این پژوهش، مشارکت شهروندان در کاربری اراضی شهری در شهر جدید گلبهار بررسی می شود تا شاید راه و حلی برای مشکلات شهرهای جدید باشد. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی بوده، جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه انجام شده است و داده های حاصل از پرسشنامه با استفاده از نرم افزار SPSS و با آزمون های رگرسیون، t-test, crosstabs, chi square و Spearman، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان داد که میزان مشارکت شهروندان در شهر جدید گلبهار در سطح پایینی است و کمترین میزان آن مربوط به کاربری اراضی است و همچنین میزان رضایتمندی آنان نیز از خدمات ارائه شده سطح پایینی را نشان می دهد. طبق نتایج، رابطه معناداری میان رضایتمندی، تکالیف، سن، تحصیلات، مدت اقامت و شغل با مشارکت وجود دارد اما رابطه میان جنس و تأهل با مشارکت معنادار نیست.
تحلیل تطبیقی مناطق اسکان غیررسمی ازنظر شاخص های کیفیت زندگی شهری نمونه موردی: اسلام آباد و بیسیم زنجان
حوزه های تخصصی:
امروزه کیفیت زندگی به عنوان یکی از مؤلفه های توسعه، ابعاد گوناگونی را در برگرفته است، شکل گیری و گسترش سکونتگاه های غیررسمی، ابعاد مختلف کیفیت زندگی را به چالش کشانده و پیامدهای ناگواری را برای شهرها در پی داشته است. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی ابعاد مختلف کیفیت زندگی شهری در سکونتگاه های غیررسمی بوده است. جامعه آماری تحقیق، شهر زنجان و محدوده موردمطالعه، دو منطقه اسکان غیررسمی اسلام آباد و بیسیم است. نوع تحقیق کاربردی بوده و روش انجام آن توصیفی- تحلیلی است، شیوه گردآوری اطلاعات به دو روش اسنادی و مشاهده میدانی انجام گردیده است، در زمینه مشاهده میدانی، پرسشنامه توزیع و جمع آوری شده است. مبنای تهیه پرسشنامه، تعیین تعداد 13 شاخص در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی کیفیت زندگی بوده است. روایی پرسشنامه طبق نظر صاحب نظران تأیید گردیده و برای ارزیابی پایایی آن از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شده که ضریب (0.751) به دست آمده است. نمونه گیری به صورت تصادفی و تعداد نمونه برای هر منطقه، 80 نفر بوده است. جهت تجزیه وتحلیل داده های پژوهش از آزمون های آماری یومن- ویتنی، ضریب همبستگی اسپیرمن و روش های تعیین مرکزیت استفاده گردیده است، نتایج حاصل از تحقیق مبین آن بوده که سطح کیفیت زندگی شهری در ابعاد مختلف در منطقه اسلام آباد بالاتر از منطقه بیسیم بوده و درنتیجه ساکنین منطقه اسکان غیررسمی اسلام آباد، از سطح رضایتمندی بیشتری نسبت به ساکنین منطقه بیسیم برخوردار بوده اند، همچنین ابعاد مختلف کیفیت زندگی در دو منطقه دارای رابطه معنادار و مستقیم باهمدیگر بوده اند، به طوری که با افزایش سطح نارضایتی های اقتصادی، عدم رضایت از دیگر ابعاد نیز بیشتر شده است.
نیازسنجی آموزشی شاخص های برگزیده اکوشهر(مورد مطالعه: شهروندان ناحیه شش منطقه یک شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم اکوشهر نگرشی جدید در مدیریت شهری از منظر محیط زیست است. پیاده سازی شاخص های هیجده گانه اکوشهر نیازمند کنش و واکنش متقابل شهروندان و مدیریت شهری است. سنجش آگاهی شهروندان از شاخص های اکوشهر، به مدیران شهری کمک می کند تا اجرای این طرح با موفقیت حداکثری انجام شود. شهرداری منطقه یک شهر تهران، ناحیه شش را به عنوان نخستین ناحیه و مبنای اجرای طرح اکوشهر انتخاب کرده است. پژوهش حاضر آگاهی شهروندان ناحیه نام برده را برای شش شاخص فضای سبز، آلودگی هوا، آلودگی صوتی، پسماند، آب و انرژی آزموده است. این بررسی به کمک پر کردن 381 پرسشنامه به صورت حضوری انجام شد و بر اساس نظر کارشناسان، پرسشنامه دارای روایی مناسب و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد که دارای پایایی مناسبی (آلفای کرونباخ برابر با 87/0) بود. تعداد 5 آزمون آماری انجام شد. آزمون های آماری به کار گرفته شده شامل آلفای کرونباخ، من ویتنی ، کروسکال والیس، همبستگی اسپیرمن و رگرسیون خطی بود. نتایج بررسی نشان داد که میزان آگاهی شهروندان ناحیه شش منطقه یک تهران در خصوص شاخص های آب و آلودگی های صوتی و هوا در حد قابل قبول بود و در مورد شاخص های فضای سبز، پسماند و انرژی در حد غیر قابل قبول بود. همچنین بر اساس آزمون رگرسیون خطی چند متغیره، متغیر مستقل سطح درآمد روی متغیر وابسته آگاهی محیط زیستی تأثیر معنی دار داشت و متغیر مستقل سطح تحصیلات روی متغیر وابسته آگاهی محیط زیستی تأثیر معنی داری نداشت. نهایتاً خروجی کار چک لیست نیازهای آموزشی شهروندان ناحیه شش منطقه یک تهران برای پیاده سازی اکوشهر آماده گردید.
تحلیل عوامل موثر بر تمرکز اشتغال غیر رسمی در شهر مرزی بانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم بهار ۱۳۹۴ شماره ۱۴
91 - 101
حوزه های تخصصی:
مبادلات تجاری و مرزی شهر بانه تا پایان دهه شصت در مقیاس محدود انجام می شد اما در اولین سال های دهه هفتاد و با ایجاد بازارچه مرزی سیرانبند مبادلات تجاری در این شهر رونق یافت. با افزایش ورود کالاهای قاچاق و ورود سالانه میلیون ها مسافر به این شهر ،زمینه برای ایجاد مشاغل غیررسمی مانند دست فروشی، اجاره سویت و... فراهم شد. اگرچه رونق تجارت در شهر بانه اثرات مثبت همچون ایجاد اشتغال ، افزایش توان اقتصادی و .. داشته است با وجود این تمرکز شدید فعالیت های غیر رسمی در محدوده کوچکی از شهر بانه سبب ایجاد مشکلات فراونی از جمله ازدحام جمعیت ، آلودگی صوتی و هوا ،ترافیک وکاهش کیفیت زیستی در محدوده مرکزی شده است بنابراین به نظر می رسد انجام پژوهش های در جهت کاهش مشکلات ناشی از تمرکز فعالیت های غیر رسمی در محدوده مرکزی شهر بانه به عنوان محدوده ای که بیشترین تاثیر را از این فعالیت ها می پذیرد ضروری می نماید.هدف از این پژوهش بررسی عوامل موثر بر تمرکز اشتغال غیر رسمی در شهرهای مرزی بانه و ارائه راهکارهای جهت کاهش اثرات منفی آن می باشد. در پژوهش حاضر با توجه به ابعاد گسترده مسأله ی تحقیق، از ابزارها و روش های متنوعی از قبیل مصاحبه های میدانی با اهالی، فروشندگان و کارشناسان و تحلیل ثانویه استفاده شد.در این پژوهش ابتدا با استفاده از شاخص های مستخرج از مبانی نظری تحقیق، محدوده تمرکز تجارت غیر رسمی در شهر بانه تعیین و تدقیق گردیده و تاثیرات تمرکز تجارت غیر رسمی بر این محدوده مورد بررسی قرار می گیرد .نتایج تحقیق نشان می دهد نزدیکی به مرز و وجود تعلقات اجتماعی با آنسوی مرز ، کمبود فرصت های شغلی در منطقه و قاچاق کالا از عوامل اصلی تمرکز اشتغال غیر رسمی در این شهر می باشد. در نتیجه افزایش اشتغال غیر رسمی سبب تغییرات کاربری از مسکونی به تجاری و رشد قارچ گونه مجتمع های تجاری ،توسعه افقی و عمودی شهر ، افزایش مشاغل کاذب و ازدحام و ترافیک در شهر شده است. جهت کاهش مشکلات ناشی از تمرکز اشتغال غیر رسمی در شهر بانه می توان به مدیریت صحیح بازارچه ، تسریع در توسعه زیر ساخت ها، کاهش تمرکز مجتمع های تجاری و خدمات در هسته مرکزی و تهیه طرح ساماندهی ترافیک هسته مرکزی اشاره نمود.
اولویت بندی سیاست های مشارکتی در بازآفرینی شهری با تأکید بر احتمال وقوع ناسازگاری میان بهره وران مطالعه موردی: برنامه بازآفرینی بافت قدیم آمل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱۵
5 - 16
حوزه های تخصصی:
یکی از دلایل اصلی شکست برنامه های بازآفرینی شهری، ناسازگاری هایی است که بر سر منافع، میان بهره وران کلیدی مختلف در راستای اجرای سیاست های مشارکت محور آن رخ می دهد.از پیامدهای این وقوع ناسازگاری می تواند به تأخیر افتادن جدول زمان بندی اجرا، افزایش هزینه ها و کاهش کارایی و مطلوبیت باشد که در نتیجه برنامه از دستیابی به اهداف خود باز خواهد ماند. برنامه بازآفرینی بافت قدیم آمل نیز از این امر مستثنی نبوده و سیاست های آن به علت دارا بودن ماهیت مشاجره ای از خطر شکست برخوردارند.در همین راستا مقاله حاضر بر آن است تا با به کارگیری روش تجزیه و تحلیل حالات شکست و اثرات آن(FMEA) و ترکیب آن با روش رتبه بندی VIKOR تحت محیط فازی، در قالب یک فرآیند پیشنهادی به ارزیابی و رتبه بندی پنج سیاست مشارکتی از برنامه یاد شده بر اساس میزان ریسک وقوع ناسازگاری و شکست آنها بپردازد. روش تحقیق مقاله مبتنی بر تحلیل و ارزیابی بوده و روش شناسی آن از نقطه نظر مدیریت پروژه به ویژه در زمینه ناسازگاری با عنوان روش مدیریت ریسک مطرح است. روش نمونه گیری نیز به روش هدفمند و غیرتصادفی می باشد. یافته های مقاله در برنامه بازآفرینی شهر آمل نشان می دهد که سیاست سوم یعنی اقدام به تملک اراضی مجاور خیابان 30 متری (طبرسی) به دلیل دارا بودن پیچیدگی ها و کشمکش ها در زمینه های مالی، قانونی و اجتماعی_فرهنگی با بیشترین ریسک ناسازگاری میان بهره وران مواجه بوده و نیازمند بازنگری و در نظر گرفتن تمهیدات ویژه به هنگام اجراست.
ارزیابی تطبیقی سیر تحول شاخص های مسکن شهر مریوان با نقاط شهری استان کردستان و کشورایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱۵
37 - 52
حوزه های تخصصی:
مسکن نقش مهمی در رضایت جسمی، روانی و نیازهای اجتماعی افراد دارد. مسکن علاوه بر این که می تواند در خدمت ترویج عدالت اجتماعی و کاهش نسبی شکاف بین طبقات مختلف اجتماعی درآید، نقش عمده ای در استحکام اقتصادی، ثبات اجتماعی جامعه و توسعه ملی دارد. در این میان شاخص های کمی و کیفی مسکن یکی از کلیدی ترین ابزار سنجش توسعه در کشورها محسوب می شود. گرچه در دنیا اهمیت تحلیل شاخص مسکن و نقش آنها پذیرفته شده، اما این شاخص ها در ایران چندان مورد مطالعه و استفاده در تدوین سیاست های مسکن قرارنگرفته اند. همین مسئله باعث شده که سیاست گذاران و تصمیم گیران آگاهی چندانی نسبت به آنها در تصمیم گیری روزمره و نقش و اثر آنها بر ساکنان نداشته باشند. هدف این تحقیق دستیابی به یک شناخت جامع از وضعیت مسکن در نقاط شهری کشور، استان کردستان و شهر مریوان از طریق بررسی و ارزیابی تطبیقی روند تحولات شاخص های کمی و کیفی مسکن طی دوره 90-1345 با شرایط مطلوب می باشد. روش تحقیق توصیفی_تحلیلی و بر تحلیل داده های ثانویه پایه گذاری شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که شاخص های کمی مسکن از سال 1345 تا 1390روند مطلوبی را طی کرده است. هرچند که محدوده های مورد بررسی از نظر تولید مسکن و تراکم خانوار در واحد مسکونی به شرایط نسبتاً مطلوب رسیده، اما از نظر سایر شاخص های کمی ( تراکم نفر و خانوار در اتاق و واحد مسکونی و...) تا رسیدن به شرایط مطلوب فاصله دارد. همچنین از نظر شاخص های کیفی نیز هر چند در طی 45 ساله اخیر روند مناسبی طی شده، اما هنوز در نقاط شهری کشور برخی از واحدهای مسکونی با مصالح بی دوام و نیمه بادوام ساخته شده اند. همچنین در نقاط شهری کشور بخش عمده ای از واحدهای مسکونی عمر مفید خود را طی کرده اند و نیازمند نوسازی و بهسازی هستند. به علاوه میزان اجاره نشینی از سال 1365 تا 1390 یک روند صعودی را طی کرده است (18/33 درصد). این وضعیت با توجه به شرایط فرهنگی کشور به معنای افزایش شکاف و فاصله طبقاتی و عدم توان گروه های کم درآمد در دستیابی به مسکن است.
بررسی عوامل موثر بر عدم تمایل شهروندان به استفاده از دوچرخه در سفرهای شهری مطالعه موردی: شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱۵
83 - 92
حوزه های تخصصی:
افزایش جمعیت شهرها در کشورهای جهان سوم و به تبع آن استفاده روزافزون از سوخ تهای فسیلی و افزایش ترافیک، این کشورها را با معضلات متعدد روب هرو ساخته است. دوچرخه با مزایای منحصر به فرد مانند ارزانی، عدم مصرف سوخت فسیلی، ایجاد ترافیک کمتر و عدم اثرات منفی بر محی طزیست بیش از پیش ب ه عنوان مکمل سایر وسایط نقلیه مورد توجه قرار گرفته است. یکی از عمد هترین راهکارهایی که صاح بنظران برای دستیابی به توسعه پایدار شهری مطرح م یکنند، استفاده بیشتر از دوچرخه است. هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر عدم تمایل شهروندان به استفاده از دوچرخه در سفرهای شهری اردبیل م یباشد که از رو شهای کتابخان های و میدانی برای جم عآوری اطلاعات استفاده شده و از آزمو نهای کولموگروف_اسمیرنوف، T تک نمون های، واریانس، t ،Scheffe مستقل و کروسکال والیس، تحت نر مافزار SPSS برای تجزیه و تحلیل داد هها بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از پژوهش، حا کی از این امر است که به ترتیب عوامل تبلیغات نا کافی در رسان هها، نبود فرهنگ دوچرخ هسواری و عدم تناسب دوچرخ هسواری بانوان با شرایط فرهنگی جامعه به عنوان مهمترین عوامل مؤثر بر عدم تمایل شهروندان بر استفاده از دوچرخه در سفرهای شهری شناخته شدند. نکته جالب توجه این که از نظر شهروندان، شرایط آ بوهوایی سرد و همچنین نبود زیرساخ تهای مناسب دوچرخ هسواری در شهر اردبیل در مراتب بعدی بازدارند ههای استفاده از دوچرخه قرار گرفت هاند. در نهایت نیز پیشنهادهایی به منظور تشویق شهروندان به استفاده از دوچرخه در سفرهای شهری ارائه گردیده است.
فرایند ارزیابیِ عاطفیِ سرعت تغییرات کالبدی در محیط مسکونی از نگاه کاربران بر اساس معیار رضایت مندی مطالعه موردی: محله نیاوران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره پنجم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۷
15 - 28
حوزه های تخصصی:
طراحی شهری باهدف ارتقاء کیفیت مکان زندگی، توجه ویژه ای به روند دگردیسی کالبدی در محیط مسکونی دارد؛ محیط هایی که سرعت های مختلف تغییرات کالبدی را در دوره های دگردیسی تجربه کرده اند. ازاین رو فهم چرخه های ناهماهنگ و متوالیِ ساخت وساز در سرعت های مختلف در راستای ارزیابیِ کیفیت محیط مسکونی از سوی ساکنین است. هدف پژوهش حاضر دستیابی به چارچوب مفهومی جهت فهم فرایند تجربه، ادراک و ارزیابی ساکنین از تغییرات کالبدی در سرعت های مختلف بر اساس معیار رضایت مندی است. این پژوهش به صورت کیفی و به روش نمونه موردی انجام شده و با روش های ریخت شناختی، پرسشنامه نیمه ساختاریافته و مصاحبه عمیق جهت گردآوری اطلاعات همراه شد. بر اساس نظرخواهی از ساکنین محله نیاوران و مقایسه نتایج آن با بررسی های ریخت شناسانه، سه گروه از کوچه ها که سرعت های کم، متوسط و بالای تغییرات کالبدی را سپری کردند، به عنوان واحدهای مطالعه انتخاب شدند. جامعه آماری پژوهش 38 نفر از ساکنین اصیل بوده اند که بر اساس بازه زمانی 20 ساله به عنوان سن بازسازیِ ذهنی در نیاوران، با نمونه گیریِ هدفمند از 6 کوچه با سرعت های کم، متوسط و زیادِ تغییرات کالبدی طی این زمان، انتخاب شدند. مصاحبه عمیق بر اساس پرسش های کیفی پژوهش، مبنای گردآوری داده ها قرار گرفت. جمع آوری و تحلیل داده ها به روش پدیدار نگاری انجام شد. پس از پیاده سازی مصاحبه ها به روش کدگذاریِ نظری، مقایسه کدها و تشخیص تفاوت ها و شباهت ها، زمینه های اصلی استخراج شدند. با تعیین ساختار تجربه و فضای نتیجه از بررسی زمینه های اصلی، ارتباط میان ارزیابی عاطفی و رضایت مندی در هر یک از سرعت ها تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که تجربه و ارزیابی ساکنین در سرعت های مختلف تفاوت های معناداری باهم دارند. درجه بندیِ تغییرات بر اساس میزان کنترل پذیریِ آن ها در سرعت کم، ساده سازیِ تغییرات و توجه به انطباق باارزش های مکانیِ در حال تغییر در سرعت متوسط و نهایتاً تثبیت استانداردهای ذهنی با گسست تدریجی از گذشته و تنظیم سطح انطباق با ابعاد زمانی تغییرات به جای ابعاد مکانی در سرعت بالا، معیارهای ارزیابیِ ساکنین را شکل دادند. فرایند تنظیم نگرش و درک و تفسیر تغییرات بر اساس تعاملات اجتماعی و پذیرش معانی جدید نیز در سرعت های مختلف مشترک و با افزایش سرعت پررنگ تر می شود. چارچوب مفهومی پژوهش این امکان را برای طراحان و برنامه ریزان شهری فراهم می آورد تا به موضوعات واجد اهمیت، از منظر ساکنین جهت سیاست گذاری در ابعاد کالبدی محیط های مسکونی دست یابند.
عرفان اسلامی و آرایههای معماری: بررسی جامعه شناختی پیوند عرفان اسلامی و هنرهای تزیینی معماری ایران در دوره تیموری
حوزه های تخصصی:
پس از حمله مغول، به علت ویژگی های خاص جامعه ایران، عرفان و تصوف در جامعه رواج پیدا کرد و آموزه های عرفانی در تمامی بخش های جامعه گسترش یافت به طوری که عرفان را می توان ارزشی مؤثر بر هنر دوران تیموری به شمار آورد که از طریق عوامل مختلفی بر آن بازتاب یافته است. با توجه به این موضوع، هدف این پژوهش بیان چگونگی پیوند عرفان اسلامی و هنر در دوره تیموری، به علت رواج تصوف در این دوره، از طریق بررسی ویژگی های جامعه و با توجه به شواهد تاریخی است. این پژوهش تلاشی برای پاسخ به این پرسش است که عرفان اسلامی از طریق چه عواملی و چگونه بر هنرهای تزیینی و آرایه های معماری ایران در این دوران تاثیر نهاده است؟ برای پاسخ به این پرسش، به وسیله جامعه شناسی و با تفسیر و تحلیل منابع تاریخی مربوط به دوره مذکور، نخست ویژگی های جامعه بررسی شده و نفوذ عرفان اسلامی به عنوان جهان بینی غالب در جامعه نشان داده شده است سپس با بیان نمونه های بارز از هنرهای تزیینی و آرایه های معماری در این دوره نتیجه گرفته شد که عرفان اسلامی به عنوان جهان بینی، نقش میانجی را در تاثیرگذاری عوامل اجتماعی چون توده مردم، حکام و درباریان و نظام اجتماعی و صنفی هنرمند، بر هنرهای تزیینی همچون خوشنویسی و نگارگری داشته و آنها نیز بر نقوش و کتیبه های به کار رفته در آرایه های معماری تأثیر گذاشته اند.