فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۸۱ تا ۲٬۸۰۰ مورد از کل ۴٬۰۲۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل بروز تغییرات کاربری زمین، فعالیت های گردشگری است. از این رو، موضوع کاربری زمین در مقاصد گردشگری، از موضوع های کلیدی محسوب می شود. گردسگری به عنوان یکی از گزینه های اقتصادی جدید برای نواحی روستایی، باعث تغییر در نظام معیشتی و به دنبال آن نحوه استفاده از زمین می گردد، و ازجمله تاثیرات اولیه ای ورود گردشگر به نواحی گردشگرپذیر، افزایش کاربری های غیر کشاورزی است. امروزه تقاضای روز افزون گردشگران، سازندگان خانه های دوم، ویلا و زمین، رونق فعالیت-های بورس بازی زمین و ویلا، در کنار ضعف بخش کشاورزی در فرایند تولید، درآمدزایی و اشتغال زایی، سبب عرضه سریع و گسترده اراضی زراعی، باغات و زمین های بایر از سوی جامعه محلی به گردشگران شده است. در محدوده مطالعاتی این پژوهش، به لحاظ ساحلی بودن منطقه و داشتن چشم اندازهای زیبا و ایجاد جاذبه های تجاری و تفریحی، برای گردشگری، تغییر نظام معیشتی و تغییر کاربری اراضی در حال افزایش است. هدف از انجام این تحقیق بررسی اثرات اقتصادی تغییر کاربری اراضی از کشاورزی به گردشگری در هستان لیچارکی حسن رود می باشد. روش انجام این تحقیق توصیفی - تحلیلی و ماهیت داده های تحقیق عینی و ذهنی و از طریق پرسشنامه حاصل شده است. با توجه به گستردگی حجم جامعه آماری، از روش نمونه گیری کوکران استفاده گردید، که بر این اساس 328 نفر از سرپرستان خانوار به عنوان نمونه انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفت. در روش تحلیل داده ها و اطلاعات از آزمون های آماری ناپارامتری اسپیرمن و سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی به کار گرفته شده است. نتایج تحقیق حاکی از رابطه معنی دار بین تغییر کاربری اراضی کشاورزی و اثرات اقتصادی آن در منطقه است، همچنین اثرات اقتصادی مبثت تغییرات کاربری بیش از اثرات منفی آن در سطح منطقه می باشد.
طبقه بندی و تحلیل پدیده های ژئومورفیکی سواحل غربی خزر با رویکردی به نوسانات سطح آب دریا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حجم و سطح آب حوضه و شکل سواحل، تابعی از تراز آب حوضه می باشد. شناخت عوارض ژئومورفولوژیکی ساحلی و تغییرات در آن می تواند نقش تعیین کننده ای در برنامه ریزی و مدیریت سواحل داشته باشد. عوامل مؤثر در شکل گیری و تحوّل ژئومورفولوژیکی آن مانند عوامل زمین شناسی، تکتونیکی، کلیماتیک، پالئوکلیماتیک و تغییرات سطح دریا، مدّ نظر قرار گرفته و هدف اصلی، بررسی و طبقه بندی ژئومورفولوژی سواحل و تغییرات آن در مقابل نیروهای حاصل از نوسانات سطح آب دریای خزر، از سواحل انزلی تا آستارا می باشد. در این تحقیق با در نظر گرفتن ضرورت شناخت منطقه ی ساحلى غرب استان گیلان، به طبقه بندی سواحل با استفاده از روش شپارد پرداخته شده است. روش تحقیق، بر پایه ی مطالعات تصاویر ماهواره ای، GIS و پیمایش های میدانی بوده است. بررسی با استفاده از کلیه خصوصیات سواحل، خصوصیات هیدرودینامیکی (امواج، جریان های دریایی، نوسانات تراز آب)، خصوصیات زمین شناسی، اقلیمی، کاربری اراضی و پوشش گیاهی مورد مطالعه قرار گرفته است، وسعت و نرخ تغییرات اشکال ژئومورفولوژیکی نیز شناسایی و طبقه بندی شده اند. همچنین نقشه ی پهنه بندی بر اساس تصاویر ماهواره ای و تقسیم بندی شپارد تهیه شد و رده هاى شاخصى چون دلتا، تپه های ماسه ای، تالاب و... شناسایى شد.
پهنه بندی ریزش در مسیر ارتباطی پاوه نودشه با استفاده از روش AHP و Expert Choice در محیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دسته مخاطرات طبیعی که جان و مال انسان ها را تهدید می کنند، ناپایداری های دامنه ای هستند و ازجمله این دامنه های ناپایدار، می توان به دامنه های مشرف بر مسیر ارتباطی پاوه نودشه اشاره کرد. این دامنه ها شاید در گذشته چندان ناپایدار نبوده اند، اما امروزه با دخالت مستقیم و غیرمستقیم انسان، تعادل طبیعی خود را از دست داده و درنتیجه ناپایدار شده اند. در این پژوهش با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی AHP و با استفاده از نرم افزار Expert Choice 11، به عوامل مؤثّر در ناپایداری این دامنه ها شامل: شیب، لیتولوژی، پوشش گیاهی، گسیختگی سنگی و فاصله از گسل با توجّه به تأثیراتشان وزن داده شد و درنهایت، لایه های اطلاعاتی تهیّه و در محیط GIS نقشه ی پهنه بندی ریزش آنها تهیّه شده است. ازجمله عواملی انسانی که سبب ناپایداری این دامنه ها شده است، می توان به تغییر در کاربری اراضی، کاهش پوشش گیاهی، تغییر در هندسه ی شیب دامنه ها و زیربری دامنه ها و احداث راه های ارتباطی روی این دامنه ها، اشاره کرد که سبب شده است این دامنه ها ناپایدار شده و تعادل طبیعی خود را از دست بدهند، به گونه ای که در بیشتر طول مسیر شاهد ریزش دامنه هستیم.
عناصر ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی محلی در توسعه روابط دوجانبه ایران و افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله سعی در شناخت عناصر ژئوپلیتیکی در سطح روابط دوجانبه ایران و افغانستان و تهدیدات و فرصتهای ناشی از آن دارد و این پرسش را طرح میکند که عناصر ژئوپلیتیکی محلی تأثیرگذار در روابط دو کشور کدامند و چه تهدیدات مشترکی را ایجاد کرده اند؟ و آیا میتوان تهدیدات ناشی از این عناصر مشترک را با توسل به عناصر ژئواکونومیکی بین دو کشور به فرصتهای مشترک تبدیل کرد؟ در پاسخ به پرسش مذکور، این فرضیه مطرح شد که «عناصر ژئوپلیتیکی از جمله ژئوپلیتیک مرزها، مواد مخدر، مهاجرت، قومیتها، استانهای مرزی و راههای مواصلاتی بین آنها سبب ساز تهدیدات امنیتی مشترک و به همان میزان فرصت های مشترکی است که منطق ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک روابط دو کشور را در دوره نوین شکل میدهد». جهت آزمون فرضیه، پژوهش حاضر ضمن ارائه یک مدل، رهیافت ژئوپلیتیک رادیکال را به عنوان الگویی برای بررسی روابط دوجانبه ایران و افغانستان ارائه میکند. بنابراین در بخش نخست با استخدام مکتب ژئوپلیتیک رادیکال، سعی در استخراج الگویی برای بررسی تهدیدات و فرصتهای عناصر ژئوپلیتیکی در سطح روابط دوجانبه دارد. در بخش دوم به منظور کاربست مباحث نظری فوق، تهدیدات این عناصر و فرصتهای ناشی از آن و تأثیر این عناصر بر حضور گستردة ایران در بازسازی افغانستان و اجرای برخی پروژه های مربوطه بحث می شود. در آخر نیز سیاستهایی برای استفاده بیشتر سیاستگذران پیشنهاد میگردد. این اطلاعات با روش توصیفی- تحلیلی و آماری و با تکیه بر منابع اسنادی و تحلیل محتوای گزارشات مؤسسات دخیل در بازسازی افغانستان گردآوری و به رشته تحریر درآمده است. یافته های تحقیق نشان میدهد، در ژئوپلیتیک رادیکال، منطق رفتار ایران و افغانستان در چارچوب منطق ژئوپلیتیکی و منطق ژئواکونومیکی تعیین میگردد. این دو منطق موجب همکاری در سطح جهانی، منطقه ای و محلی گردیده است. به جای تعارض، دو کشور را به همکاری سوق داده و سبب ساز مشارکت ایران در بازسازی افغانستان و خلق فرصتهای تجاری و سرمایه گذاری شده است. بنابراین فرصت آفرینی ژئواکونومیکی باعث شده، حجم مبادلات دو کشور نسبت به یک دهه قبل 12 برابر و حجم سرمایه گذاری های افغانیها در ایران نیز به بیش از 60 میلیون دلار برسد.
تحلیل ساختار ژئوپلیتیکی حاکم بر روابط دوجانبه ی ایران و جمهوری آذربایجان از سال 1991 تا 2010 میلادی با رویکرد جغرافیای برساخت گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در دهه ی 1990 و استقلال کشورهای تحت سیطره ی آن، ایران در مرزهای شمال و شمال شرقی خود؛ یعنی آسیای مرکزی و قفقاز با کشورهای نوظهوری همسایه شد. یکی از این کشورها جمهوری آذربایجان است که روابط بین ایران و این کشور به دلایل بسیاری اهمّیّت دارد و انتظار می رود در آینده، بین دو کشور روابط بیشتری را مشاهده کنیم. اما با وجود فرصت ها و مزیت های فراوان برای افزایش همکاری، در عمل شاهد روابط سطح پایین، عادی و گاه رو به تعارض و آشفتگی هستیم. بنابراین ما برآنیم تا با نگاهی برساخت گرایانه به فهم و درکی از ساختار ژئوپلیتیکی حاکم بر روابط دو جانبه ی ایران و جمهوری آذربایجان دست یابیم. از این رو به دنبال پاسخگویی به این سؤال هستیم که ساختار ژئوپلیتیکی حاکم بر روابط دو جانبه ی ایران و جمهوری آذربایجان چگونه و تحت تأثیر چه فرایندهایی برساخته شده است؟ این مقاله دارای دو فرضیه است: یکی اینکه به نظر می رسد ساختار ژئوپلیتیکی حاکم بر روابط ایران و جمهوری آذربایجان از دیالکتیک (جدل و کشمکش) میان فرایندهای همگرا ساز و واگرا ساز برساخته می شود و در فرضیه دوم نیز چنین به نظر می آید که هرچه فرایندهای واگرا ساز بیشتر و گسترده تر از فرایند های همگرا ساز باشند، آشفتگی در ساختار ژئوپلیتیکی حاکم بر روابط دوجانبه بیشتر است. در این پژوهش به صورت بینابین، هم از روش هرمنوتیک و هم اثباتی برای دستیابی به پاسخ سؤال و رسیدن به درکی از موضوع استفاده شده است.
جغرافیای سیاسی، جهانی شدن و جریان اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: برای فهم جریان جهانی اطلاعات نیاز هست تا با بینشی مبتنی بر جغرافیای سیاسی به تحلیل روندها و فرآیندهای اطلاعات بپردازیم. در این زمینه نیز لازم است تا از رهیافت سرزمین محوری عصر وستفالیا دور شده و به دیدگاهی نو که همان چند محوری است به مبحث اطلاعات و تأثیرات ژئوپلیتیکی آن بپردازیم. این بدین معناست که نمی توان همه چیز را در محدوده سرزمین قرار داده و از روش شناسی سرزمین محوری تبعیت نماییم.
روش: روش این پروژه توصیفی – تحلیلی بوده که کار جمع آوری مطالب آن از طریق مرور منابع می باشد. هدف این مقاله ارزیابی و کنکاش در ارتباط با چگونگی سرنوشت مرزها در آینده (آینده پژوهی) از طریق مطالعه تأثیر جریان اطلاعات بر آن هاست.
یافته ها: امروزه، مرزهای جغرافیایی و مجازی در مورد اطلاعات نسبت به گذشته نفوذ ناپذیر شده اند؛ مثلاً با انجام یک کلیک و با روشن نمودن یک ویدئو و با استفاده از یک ماهواره، اطلاعات در مقیاس جهانی رد و بدل می شود. اما این مقاله درصدد آن است که بیان نماید، همه چیز از بین نرفته بلکه باید با بینشی درست که جغرافیای سیاسی آن را بیان می کند جریان اطلاعات را تحلیل نمود. صحیح است که فرض نماییم امروزه در جهانی زندگی می کنیم که به واسطه جریان آزاد و فراملی اطلاعات و افزایش آگاهی های اطلاعاتی ناشی از این جریان فشرده شده، ما را در یک دهکده جهانی قرار داده است اما همانطور که فرض اصلی مقاله نیز بیان می نماید سرزمین زدایی مربوط به اطلاعات، جریانی نسبی است؛ اگرچه نسبت به سایر موارد قویی تر می-باشد. یعنی اطلاعات نسبت به سایر پدیده ها و جریان های جهانی همانند شرکت های فراملی، سرمایه و غیره کمتر به سرزمین و مرز محدود می شود؛ برای درک معمای جغرافیای سیاسی اطلاعات، مسئله مقیاس مؤثر ومفید است.
واکاوی همدید آتش سوزی در جنگل های شمالی ایران مورد: استان های گیلان و گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی همدید آتش سوزی های جنگل در ناحیة خزری است. برای این منظور، اطلاعات روزانة آتش سوزی سال های1383-85 شامل روز وقوع آتش سوزی، منطقة آتش گرفته و مساحت سوخته شده از اداره های کل منابع طبیعی استان های منطقه و داده های روزانة هواشناسی برای دورة مورد نظر از سازمان هواشناسی کشور گرفته شده است. در این تحقیق از شش ایستگاه در سواحل دریای خزر و شش ایستگاه در جنوب رشته کوه های البرز برای مقایسة داده های اقلیمی استفاده شده است. تحلیل های همدید نیز با استفاده از نقشه های سایت NOAA در ساعت های صفر و 12 و در چهار سطح 1000، 850، 700 و 500 هکتوپاسکال صورت گرفته است. مؤلفه های U وV در این چهار سطوح در ساعت های صفر و 12 محاسبه و تحلیل شده اند. نتاج تحقیق نشان می دهد وقوع پدیدة آتش سوزی هم زمان با حضور زبانة کم ارتفاعی در سطوح میانی جو است که محور آن در شرق دریای مدیترانه روی کشورهای ترکیه و عراق قرار می گیرد. این سامانه در غرب دامنه های تالش و جنوب رشته کوه های البرز بارش ایجاد کرده و در دامنه های شرقی تالش و شمال البرز موجب باد گرم و خشک شده که می تواند توجیه کنندة آتش سوزی های منطقه باشد.
بررسی مدل رگرسیون لوجستیک در تخریب جنگل ها با استفاده از سنجش از دور در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (مطالعه موردی: جنگل های ارسباران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربری و پوشش اراضی ثابت نبوده و غالباً در اثر فعالیتهای انسانی دستخوش تغییر وتحول می شوند. شناسایی و کشف این تغییرات می تواند به مدیران و برنامه ریزان کمک کند تا عوامل موثر در تغییر کاربری و پوشش اراضی را شناسایی کرده و برای کنترل آنها برنامه ریزی مفید و موثر نمایند. برای کشف و ارزیابی تغییرات، داده های چند زمانه سنجش از دور به دلیل ارزانی و سرعت اخذ داده از آن و سیستم اطلاعات جغرافیایی به خاطر برخورداری از امکانات تحلیلی می توانند نقش اساسی داشته باشند. به عنوان مثال برآورد میزان تخریب جنگل در طول چند سال متوالی را می توان خیلی سریع با استفاده از تحلیل و پردازش داده های چندزمانه سنجش از دور مورد ارزیابی قرار داد. در این تحقیق برای طبقه بندی و مطالعه تغییرات زمانی جنگلهای منطقه ارسباران از تصاویر TM و ETM+ماهواره لندست به ترتیب مربوط به سالهای 1366 و 1380 با قدرت تفکیک مکانی 5/28 متر استفاده شده است.
با روی هم گذاری نقشه های حاصل از طبقه بندی دو تصویر مربوط به تاریخهای 1366 و 1380 میزان و تغییرات جنگلها را مشخص نموده و سپس برای مدل کردن تخریب جنگلها در منطقه از مدل رگرسیون لوجستیک با پارامترهای مستقل ارتفاع، شیب، جهت جغرافیایی و فاصله از مراکز روستایی استفاده شد. مدل ارائه شده نشان می دهد که تخریب جنگلهای منطقه با پارامترهای فاصله از مراکز روستایی، ارتفاع و جهت جغرافیایی ارتباط معنی دار دارد.
ما کم نویس بار آمده ایم
حوزه های تخصصی:
تحلیل عناصر تهدید اقتصادی- کارکردی و شکلی-کالبدی در نظام تقسیمات کشوری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقسیمات کشوری یکی از مهمترین و مؤثرترین ابزارهای حکومت در سازماندهی سیاسی فضا به شمار می رود. در ایران نیز تقسیم بندی فضای کشور به واحدهای کوچکتر دارای سابقه ی دیرینه ای است و از شکل گیری اولین حکومت سرزمینی (هخامنشیان) تا به امروز، برای اداره و کنترل مطلوب تر فضای سرزمین مورد استفاده قرار گرفته است. نقش و کارکرد تقسیمات کشوری و ارتباط مستقیم آن با بقاء ملی، تسهیل اعمال اراده حکومت، توسعه ی متوازن منطقه ای، و.... نشان دهنده ی اهمیت تقسیمات کشوری در ایجاد بسترهای مناسب توسعه و پیشرفت کشور است. اما در ایران وجود پاره ای از عوامل تهدید آفرین در نظام تقسیمات کشوری باعث ضعف و ناکارآمدی تقسیمات کشوری موجود در عمل به وظایف خود شده است. در این میان تهدیدات اقتصادی- کارکردی و شکلی-کالبدی به دلیل نقش و کارکرد خود دارای اهمیت زیادی هستند. در این مقاله تلاش شده است که مهمترین عناصر تهدید کارکردی- اقتصادی و شکلی-کالبدی شناسایی و مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرند.
سازه های مختلف تأثیرگذار بر تمایل کشاورزان استان گلستان به مشارکت در تشکل آب بران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامعة آماری تحقیق توصیفی- همبستگی حاضر را کلیة کشاورزان عضو تشکل های آب بران استان گلستان تشکیل می دهند. ابزار پژوهش پرسشنامه بوده که روایی و پایایی آن تأیید شده است. بر اساس فرمول کوکران، 190 نفر به کمک روش نمونه گیری خوشه ای به صورت تصادفی انتخاب شدند و سرانجام، 186 پرسشنامه تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان می دهد که بین ویژگی های فردی و حرفه ای، اقتصادی، آموزشی- ترویجی و نگرش کشاورزان نسبت به تشکل های آب بران با تمایل آنها برای مشارکت در تشکل های آب بران رابطة معنی دار وجود دارد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون نشان می دهد که متغیرهای «فاصلة مزرعه تا مرکز خدمات کشاورزی»، «نگرش نسبت به تشکل های آب بران»، «میزان آب بهای پرداختی»، «میزان تماس های ترویجی»، «مدت عضویت در تشکل های آب بران» و «درآمد سالانة غیرزراعی»، در مجموع، 68 درصد تغییرات «تمایل کشاورزان برای مشارکت در تشکل های آب بران» را تبیین می-کنند.
نقش تعاونی های تولید روستایی در ارتقای توانمندی های فنی و اقتصادی کشاورزان گندم کار: مطالعة موردی گندم کاران شهرستان مشگین شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، در 1390 به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و از نوع کاربردی است. جامعة آماری تحقیق را کشاورزان عضو و غیرعضو تعاونی ها تشکیل می دهند. حجم نمونه دربرگیرندة صد نفر از کشاورزان عضو و غیرعضو ساکن در روستاهای زیر پوشش شرکت های تعاونی تولید روستایی است. گردآوری داده ها به روش پیمایشی با استفاده از پرسشنامه انجام می شود. نتایج آزمون t در ارتباط با ویژگی های فردی و فنی دو گروه نشان می دهد که بین متغیرهای سن و سابقة فعالیت کشاورزی و متغیر عضویت رابطة معنی دار وجود ندارد؛ اما بین متغیر عضویت و متغیرهای سواد، سطح دانش فنی، عملکرد، مکانیزاسیون، استفادة بهینه از بذر، استفادة بهینه از کود، استفادة بهینه از سم، روش آبیاری مناسب، و دفعات آبیاری مناسب رابطة معنی دار وجود دارد. همچنین، براساس نتایج آزمون t در مورد ویژگی های اقتصادی دو گروه، بین متغیرهای هزینة کاشت و هزینة برداشت و عضویت رابطة معنی دار وجود ندارد؛ اما بین متغیر عضویت و متغیرهای هزینة آماده-سازی زمین، هزینة داشت، هزینة کل، عملکرد، و درآمد رابطة معنی دار وجود دارد.
رقابت های ژئوپلیتیکی تأثیرگذار بر ضلع جنوب شرقی ایرانِ بزرگ و عملکرد حکومت قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازجمله نتایج رقابت ژئوپلیتیکی""بازی بزرگ""، تجزیه ی سرزمین های تاریخی ایرانِ بزرگ و تحدید مرزهای ایران جدید در جناح شرقی و جنوب شرقی بود. این وقایع در دوره ی ژئوپلیتیک استعماری و همزمان با دوره ی حکومت قاجاری به وقوع پیوست. موقعیّت حاشیه ای جنوب شرق، همجواری آن با هندوستان، محدودیت های جغرافیای طبیعی و تمایزات جغرافیای انسانی آن به همراه پیش زمینه های تاریخی و حکمرانی حکومت های محلّی مدّعی و نیمه مستقل، این بستر جغرافیایی را مستعدّ تأثیرپذیری از رقابت های ژئوپلیتیکی کرد. هنگامی که در یک ظرف فضایی زیرملّی زمینه ها برای تأثیرپذیری از رقابت های ژئوپلیتیکی و بازیگران فراملّی فراهم است، این وظیفه حکومت است که با عملکرد صحیح خود در قبال ظرف فضایی و بازیگران جهانی، منطقه ای و محلّی، رقابت های ژئوپلیتیکی تأثیرگذار بر آن را مدیریت کند. در جریان رقابت های ژئوپلیتیکی قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم این نقش برعهده ی حکومت قاجاری گذاشته شده بود. این پژوهش با رویکردی تاریخی ضمن کنکاش رقابت های ژئوپلیتیکی تأثیرگذار بر جنوب شرق ایرانِ بزرگ و زمینه ها و بستر جغرافیایی تاریخی این ظرف، به ارزیابی عملکرد حکومت قاجاری در قبال جنوب شرق و رقابت های تأثیرگذار بر آن پرداخته است. یافته های پژوهش نشان داد که علاوه بر بسترهای جغرافیایی و تاریخی جنوب شرق، ضعف های ساختاری، شناختی و عملکردی حکومت قاجار عامل زمینه ساز دیگری برای تأثیرپذیری جنوب شرق ایران بزرگ از رقابت های ژئوپلیتیکی و درنتیجه تجزیه ی سرزمین های تاریخی ایران و شکل گیری مرزهای شرقی و جنوب شرقی ایران جدید شد.
تحلیل فرصت ها و تهدید های ژئوپولیتیکی قوم بلوچ ازدیدگاه نظریه ی شکاف های سیاسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهور کشورهای جدید در خارج از اروپا که به دنبال استعمارزدایی و ناسیونالیسم پس از جنگ جهانی دوم به وجود آمد، موجب اضمحلال تحلیل ها و برداشت هایی شد که علوم اجتماعی را برپایه ی سنّت اروپایی و تفکّرات کلاسیک پوزیتویستی پی ریخته بود و در بیهودگی نظریه های کلان و تعمیم آن به مسائل کلّ جهان مؤثّر افتاد. بحث قومیّت در ایران نیز جدا از این امر نبوده است. ایران کشوری چندقومی است که بیشتر جمعیّت آن را قوم فارس تشکیل می دهد. فارس ها به طور عمده در بخش مرکزی کشور استقرار یافته و گروه های دیگر قومی در نوار مرزی کشور مستقر هستند. گروه های قومی مستقر در نوار مرزی، دارای دنباله ی قومی در آن سوی مرزهای کشور هستند. این وضعیّت، شرایط ویژه ای را در روابط قومی با حکومت مرکزی شکل داده است. بخش بزرگی از مسائل ژئوپلیتیکی و چالش های ملّی، منطقه ای و بین المللی ایران، ناشی از این شرایط است. مقاله ی پیش رو با روش هرمونتیکی و رویکردی پست مدرن به مسأله ی قومیّت می پردازد و در تلاش است به ضعف نظریه های کلان در مسائل قومیّت بپردازد که مربوط به دوره ی مدرنیته و روش پوزیتیویستی است و نشان دهد که در گفتمان پست مدرن، تحوّلات هر منطقه را باید در ارتباط با زمان و جغرافیای آن مکان مورد کنکاش قرار داد. نتایج پژوهش نشان می دهد، جامعه ی ایران با وجود داشتن ساختار چند قومی، دچار واگرایی قومی نشده است. به نظر می رسد که مهم ترین دلیل این امر، وجود شکاف های سیاسی اجتماعی متقاطع است که در اثر آن، آثار واگرایی به شدّت کاهش داشته است.
ژئوپلیتیک مرز و الگوی مدیریت و کنترل مرزهای شرقی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطق ژئوپلیتیک مرز حکم میکند که حفاظت، حراست و پاسداری از مرزهای کشور به عنوان یک ارزش اساسی در راستای اعمال حق حاکمیت ملی، استقلال سیاسی و تمامیت ارضی در کانون سیاستگذاری و سیاست راهبردی قرار گیرد. این امر راهبردی بدون داشتن مدیریت مرزها و وجود مرزهای امن که آحاد جامعه و کشور بویژه مرزنشینان در آن احساس آرامش کرده، ممکن نخواهد بود. وجود کانون های ناامن ساز و ضد امنیتی در درازای مرزهای ایران با همسایگانش، نگرانی هایی برای مرزنشینان، دولت مرکزی و دست اندرکاران امور مرزی فراهم کرده است. در همین زمینه، تدابیر، تمهیدات، طرح ها و برنامه های بسیاری در سنوات گذشته در مرزهای شرقی به انجام رسیده که این مقاله در پی بررسی اثربخشی این برنامه ها بر امنیت مرزی میباشد. روش تحقیق ، از نوع تحلیلی- توصیفی بوده است و اطلاعات به روش میدانی و با استفاده از پرسشنامه ای که بین جامعه نمونه به حجم 200 نفرگردآوری شده و توزیع و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان میدهد که پاسگاه های مرزی، بازارچه های مرزی و راه های مرزی به ترتیب اولویت یک تا سه، جزو مؤثرترین و اثربخش ترین متغیرها بر روی طرح مدیریت و کنترل مرزهای شرقی کشور میباشند. همچنین، جامعه نمونه بر اثربخش بودن دیپلماسی، ایجاد موانع فیزیکی، استقرار و توسعه هنگ های مرزی و استفاده از تجهیزات فنی و الکترونیکی تأکید دارد.
بررسی و تحلیل پیامدهای ژئوپلیتیک عادیسازی روابط ترکیه- ارمنستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی شده است ضمن بررسی و مطالعه تاریخی روابط ترکیه- ارمنستان، روند عادی سازی روابط و نیز مطالعه مهمترین عوامل تأثیرگذار در مناسبات بین دو کشور، پیامدهای سیاسی- اقتصادی عادیسازی روابط ترکیه- ارمنستان در گستره منطقه از دید ژئوپلیتیک مورد تحلیل واقع شود. با توجه به نتایج این تحقیق، بهبود مناسبات ترکیه با ارمنستان تنها در صورتی برای ترکیه مفید خواهد بود که در عادیسازی روابط منافع ملی دیگر کشورهای منطقه نیز لحاظ شود. به عبارتی، نادیده گرفتن منافع دیگر کشورهای منطقه در مسیر عادیسازی روابط طرفین با از دست رفتن منافع ترکیه در مناسبات آن با آذربایجان و گرجستان همراه خواهد بود. از دید قدرت های صاحب نفوذ در منطقه نیز پیامدهای احتمالی بهبود روابط ترکیه- ارمنستان با پیچیدگی های خاص خود همراه است. با بهبود مناسبات ترکیه- ارمنستان شاید شاهد نوعی توازن نفوذ در بین قدرت های ذینفع در منطقه باشیم.
An Outlook on Energy Cooperation Approaches in the Shanghai Cooperation Organization (SCO) Region(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
In twentieth century, especially during the Cold War era, the two ideas of Nationalism and Internationalism were the main competitor approaches in different schools of thought in the field of international studies. However, global integration between states and nations from economic, cultural, and communicational aspects has created a new magnificent world which is more integrated and the interests of political units are more incorporated. Based on this new world order, the major rival trends in the world arena are two recent dominant approaches of globalism and regionalism. The appearance of the successful regionalism regimes in Europe and also in the South East Asian region while they have tried to keep their correlations with the global trends, have prepared a suitable model for other regions to construct regional unities in a globalized framework.
This paper aims to examine one of the most important issues in the SCO region - the exploration and transportation of energy - in the framework of regionalism and globalism approaches. Regarding to this matter, the outlook of the energy cooperation between the SCO countries and the position of the other powerful players in the region will be analyzed. The opportunities and challenges confronted with the producers and consumers of this strategic commodity to achieve energy security in this region also will be discussed