فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۶۱ تا ۱٬۶۸۰ مورد از کل ۴٬۰۹۶ مورد.
پهنه بندی مناطق متأثّر از خطر زمین لغزش در جادّه ی تبریز مرند با استفاده از سنجش از دور و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جادّه ی تبریز مرند یکی از شریان های مهمّ ارتباطی کشور است که افزون بر ارتباطات داخلی، برای ارتباطات برون مرزی نیز اهمّیّت زیادی دارد. این جادّه که روی سازندهای سست و نیمه سست کواترنری واقع شده است، هرازچندگاهی لغزش زمین را تجربه می کند. هدف این مقاله، شناسایی پهنه های در معرض لغزش است که با به کارگیری داده های مختلفی همچون لیتولوژی، شیب دامنه ها، کاربری اراضی، پوشش زمین، فاصله از عوارض خطّی (جادّه، رودخانه و گسل) و هم پوشانی آنها، مخاطرات طبیعی تهدیدکننده ی حریم اتوبان و خطّ ریلی تبریز مرند را با تأکید بر زمین لغزش و با بهره گیری از قابلیّت های سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) مورد بررسی و ارزیابی قرار می دهد. نتایج ارزیابی نشان داد که ساختار خاصّ زمین شناختی، شرایط اقلیم محلّی و نیز تراکم نهشته های کواترنری (در هر دو طرف جادّه) در کنار عامل گرادیان شیب، از عوامل اصلی بروز زمین لغزش است که ساخت وسازهای انسانی آن را تشدید می کند. همچنین مشخّص شد که مناطق قرار گرفته در پهنه با خطر بالا، منطبق بر مناطقی است که در آنها زمین لغزش رخ داده است.
بازرگانی خارجی ایران در سالهای جنگ جهانی دوم
حوزههای تخصصی:
تبیین نسبت «اکولوژی» و «دموکراسی» در نظریه پساساختارگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه و روش اکولوژی به سبب برخورداری از نگرش کل نگر، زمینه مناسبی برای واکاوی تعامل انسان و طبیعت فراهم می کند. جغرافیا نیز به مثابه دانش بررسی تعامل انسان و طبیعت، اینهمانی1[1]زیادی با اکولوژی دارد و می تواند سویه های معنایی، ساختاری و کارکردی آن را مشخص کند. نظریه پساساختارگرایی که بر مفاهیمی چون رابطه گرایی، تکثر، تفاوت، «دیگری»، اهمیت فزاینده به «طبیعت» و اهمیت «قدرت- سیاست» پای می فشارد، اشتراکات فراوانی با مفهوم اکولوژی دارد، تا به اندازه ایی که اکولوژی را باید کانون پساساختارگرایی دانست. بر پایه مفهوم پساساختارگرایانه از اکولوژی، می توان به اینهمانی گسترده ای میان اکولوژی سیاسی و جغرافیای سیاسی دست یافت. پژوهش پیش رو که ماهیتی بنیادی دارد با بهره گیری از روش کتابخانه ای به تبیین نسبت اکولوژی و دموکراسی در نظریه پساساختارگرایی و کاربست آن در جغرافیا می پردازد. نتایج به دست آمده از این پژوهش، نشان داد که اکولوژی را می توان از نظر ساختاری به سه دسته «ذهنی، محیطی و سیاسی» دسته بندی کرد، که «اکولوژی سیاسی» به مثابه حلقه پیوند تمام ساختارهای اکولوژیک به شمار می آید. بر بنیاد نظریه پساساختارگرایی، «اکولوژی سیاسی» یا «اکوپلیتیک» می تواند زمینه های نوعی از دموکراسی را تقویت کند که با عنوان «ژئودموکراسی» یا «اکودموکراسی» از آن یاد می شود. از این رو در تعریف انسان از دیدگاه جغرافیا می توان بیان کرد که «انسان جغرافیایی، موجودی اکولوژیک است که بر پایه اکودموکراسی، به شناخت و مدیریت قلمروهای انسان- طبیعت می پردازد».
تحلیل فازی حوزه ها و مؤلفه های تأثیرگذاری فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) موردشناسی: استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) همزمان با پدیده ی جهانی شدن و پیشرفت تکنولوژی ارتباطات صورت تازه ای در مناسبات توسعه و ارتباطات متقابل در سکونتگاه های شهری و روستایی به پا کرده است. در این راستا مطالعه ی حاضر با روش توصیفی-تحلیلی جهت تحلیل حوزه ها و مؤلفه های تأثیرگذاری این رویکرد در استان گلستان به انجام رسیده است. حوزه های تأثیرگذاری ICT در سه حوزه ی آگاهی، نگرش و مهارت و فعالیّت در 12 مؤلفه و 48 شاخص دسته بندی و تدوین شده است. بُعد تحلیلی پژوهش در راستای وزن گذاری و تعیین اهمیّت حوزه ها، مؤلفه ها و شاخص ها با استفاده از نظرات 20 نفر از کارشناسان مرتبط با حوزه ی مورد بحث و تحلیل تأثیرپذیری شاخص های اجتماعی و اقتصادی از مؤلفه های تأثیرگذاری ICTمی باشد. ابزار پژوهش برای تحلیل اولویّت و اهمیّت حوزه ها، مؤلفه ها و شاخص ها را مدل های AHP گروهی و مدل تصمیم گیری گروهی فازی (FGDM) و ارزیابی میزان تأثیرپذیری شاخص های اجتماعی و اقتصادی از مؤلفه های تأثیرگذاری ICT مدل رگرسیون خطی
(R-Linear) تشکیل می دهند. نتایج پژوهش نشان می دهد که حوزه ی آگاهی با 57/0 وزن بیشترین اولویّت و اهمیّت را در میان حوزه های تأثیرگذاری ICT ، مؤلفه آگاهی سیاسی-اجتماعی با کسب 17/0 در بین مؤلفه های پژوهش شاخص آگاهی از اطلاعات سیاسی و اقتصادی روز ایران و جهان با 147/0 بیشترین اولویّت را در بین شاخص های پژوهش دارد. نتیجه آزمون رگرسیونی تأثیرپذیری شاخص های اجتماعی- اقتصادی از مؤلفه های تأثیرگذاری ICT نشان از تأثیر مستقیم و معنادار بین این دو متغیّر مستقل و وابسته است.
انباشت سرمایه و اقتصاد فضا در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انباشت سرمایه موتور محرکه توسعه است که کنش آن طی سه فرآیند عملی می گردد. انباشت سرمایه در بستر تاریخی و جغرافیایی مختلف، فرم های خاص مکانی - فضایی از اقتصاد را به وجود می آورد که اقتصاد فضا اطلاق می شود. تجارب تاریخی انباشت سرمایه در ایران حاکی است که چرخه ی اول انباشت سرمایه و تصاحب مازاد اقتصادی صورت پذیرفته است اما چرخه سرمایه مراحل دوم و سوم را طی ننمود و به سرمایه داری مولد تبدیل نشده است. در این مقاله تلاش شده است تا ضمن بررسی تغییر و تحولات روند انباشت سرمایه، به تحلیل فضایی آن در کشور پرداخته شود. گردآوری داده های مورد نیاز با انجام مطالعات اسنادی و بهره گیری از پایگاه داده ی سازمان-هایی چون مرکز آمار ایران صورت پذیرفته است؛ به منظور تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون در آمار کلاسیک و آماره ی موران محلی و بیضوی انحراف استاندارد، به منظور سنجش و پویش خودهمبستگی فضایی شاخص های تحقیق در محیط نرم افزارهای SPSS و GIS استفاده شده است. نتایج نشان داد که انباشت سرمایه در اولین مرحله خود، درجازده و به سرمایه داری مولد منتهی نشده است. از حیث ظرفیت تولید ثروت و انباشت سرمایه، شکاف قابل توجهی بین مناطق مختلف می توان دید. سازمان فضایی موجود، فقدان نظام اقتصادی شبکه ای و برتری اقتصاد خدماتی و بورژوازی مستغلات، امکان توسعه متوازن کشور را محدود کرده است. این ویژگی با موقعیت کشور در اقتصاد جهانی در رابطه است؛ چنانکه قطب های مسلط اقتصاد جهانی با توان بالای حفظ امنیت و سودآوری سرمایه، همچون آهن ربایی عمل می کنند که هرگونه امکانی را برای حفظ ثروت و سرمایه در داخل سایر کشورها باقی نمی گذارد. در همین راستا، سرمایه داری اطلاعاتی و دانش محور، چنان انحصاری عمل می کند که اکثر کشورهای جهان، توان رقابت با برخی کشورها و شرکت های چند ملیتی را ندارد.
بخش چهارم: کوچ و بلوچ
اهمّیّت استراتژیک پل خلیج فارس در توسعه ی ژئواکونومیکی منطقه ی آزاد قشم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایده ی احداث پل خلیج فارس که می تواند خالق مزیّت ها و فرصت های قابل توجّهی برای منطقه ی آزاد قشم باشد، به دهه ی 50 و زمان ایجاد نخستین بندر آزاد تجاری ایران در جزیره ی قشم بازمی گردد. بنا به مستندهای تاریخی، به نظر می رسد طرح ساخت پل خلیج فارس در آن زمان بیشتر به برقراری پیوندِ سرزمینی میان جزیره ی قشم و بندر عبّاس مرکز استان هرمزگان منحصر بوده است و شاید اهمّیّت استراتژیک این طرح، در مباحث کلان اقتصادی به هیچ وجه مانند امروز مورد توجّه قرار نگرفته بود. بر اساس نتایج این پژوهش با توجّه به دورنمایی که از اقتصاد جزیره و منطقه ی آزاد قشم پس از بهره برداری از پل خلیج فارس قابل پیش بینی است، این موضوع می تواند با توجّه به پتانسیل های بالایی که در مناطق آزاد وجود دارد، زمینه ساز نقش آفرینی ژئواکونومیکی قشم در عرصه ی رقابت منطقه ای در حوزه ی خلیج فارس باشد. اهمّیّت این موضوع آنجاست که در جهان امروز، وجهه ی اصلی سیاست جغرافیایی در عرصه ی رقابت بین دولت ها، با نقش آفرینی غالب عامل اقتصاد و تجارت آزاد، تعریف می شود که از آن با عنوان ژئواکونومی یاد می شود و در حوزه ی ژئواکونومی برتری با دولت هایی است که از تمام پتانسیل های جغرافیایی سرزمین خود، برای توسعه و انبساط حوزه ی فضایی فعّالیّت های تجاری اقتصادی استفاده بهینه کنند. با توجّه به آنچه گفته شد، سؤال این پژوهش این است که پل خلیج فارس چگونه می تواند در توسعه ی ژئواکونومیکی منطقه ی آزاد قشم نقش آفرین باشد؟ در این پژوهش تلاش شده است با مطالعه ی اهمّیّت پل خلیج فارس در توسعه ی اقتصادی قشم و نیز اهمّیّت ژئوپلیتیکی آن، اهمّیّت استراتژیک این پل در دورنمای ژئواکونومیکی منطقه ی آزاد قشم مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.
تعیین مناطق بالقوة صید ماهی در خلیج فارس، با استفاده از سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محیط دریا فرصت های مهمی را برای پیشرفت در زمینة شیلات و بهره برداری منابع طبیعی فراهم می کند. ماهیگیری منبعی برای تهیة مواد غذایی است و منبعی مهم برای درآمد در ایران شمرده می شود. با توجه به نیاز بسیار برای شناسایی میزان توزیع منابع ماهی، اطلاعات به دست آمده از ماهواره ها نقش مهمی در برنامه های کاربردی شیلات ایفا می کنند. داده های سنجش از دور مربوط به رنگ اقیانوس می توانند در کاربردهای بسیاری همچون ماهیگیری تجاری، حمل ونقل دریایی و استخراج معدن در اقیانوس استفاده شوند. با توجه به اینکه تصاویر ماهواره ای پوشش مکانی گسترده و تکرار بالایی فراهم می کنند، در پیش بینی مکان های بالقوة ماهیگیری می توانند بسیار یاریگر باشند. توان تفکیک طیفی بالای سنجندة مودیس (MODIS) و دارابودن باندهای حرارتی متعدد آن را به نسبت دیگر سنجنده ها در موقعیت ممتازی قرار می دهد. اعتبارسنجی تصاویر دمای سطح دریا مربوط به سنجندة مودیس با داده های برداشت شده در ایستگاه های زمینی با ضریب همبستگی 84/0 انجام شد. در این تحقیق پس از تهیة لایه های دمای سطح آب، ارتفاع سطح دریا، غلظت کلروفیل -a و شیب حرارتی سطح آب، نقشة مکان های مستعد صید ماهی در خلیج فارس تهیه شد. روش های فازی نمایشی قوی از اجزای مهم تصمیم گیری مکانی و همچنین، نمایش مفاهیم مبهم و غیردقیق را فراهم می کنند. وزن دهی لایه ها به روش FAHP صورت گرفت و بیشترین وزن به دادة دمای سطح دریا، در جایگاه پارامتر مؤثر در این تصمیم گیری داده شد. پس از روی هم گذاری لایه ها، نتایج ارزیابی دقت نقشه های نهایی نشان می دهد که 82% از میزان صید انجام شده در دریا در مکان هایی صورت گرفته است که بهترین مناطق در نقشه های مناطق مستعد صید شمرده می شوند. با صید هدفمند می توان بازدهی صید را در زمانی کمتر از زمان کنونی افزایش داد. این امر می تواند با ادغام سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی تحقق یابد.
Explaining the Geopolitical Evolution of Ports - Hinterland Connections in Iran; A Historical Comparative Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This article explores the relation of Iranian ports with their surrounding regions from the geopolitical-spatial perspective since 6th century BC. Content analysis of historical data obtained from written, pictorial and secondary sources is the method used to achieve this aim. The results denote that the geopolitical-spatial evolution of Iranian ports and the surrounding regions can be classified into three general eras: in the first era (from 6th to 15th century), with the domination of the most powerful Iranian states on both sides of the Persian Gulf, the geopolitical-spatial of Iran often had foreland-oriented structure with mutual interaction of ports and hinterlands especially up to regional scale. In the second era (from 16th to 19th century) which coincided with the arrival of powerful foreign forces in the Persian Gulf, the rulers implemented a geopolitical policy: the protection of mainland with the aim of territorial integrity maintenance. So, in this era hinterland-oriented spatial structure was formed based on the interaction in local, regional and national levels. Also, the geospatial scheme of the country was founded on the basis of endogenous activities and integration political power. In the third era and with the exploration of oil (beginning of the 20th century till now), production, trade and distribution system of the country has undergone radical changes and along with formation of powerful world capitalist system, it has become subject to political and economic changes of this system. Directing capital flow to the capital and obtaining such development policies as growth pole, spatial structure of the country has tended towards corridor- polarized pattern. This pattern has led to the pole-oriented hinterland spatial structure based on single-product (oil) export. In other words, in this era, the political, spatial and economical geography relied on the political and economic decisions that were concentrated in the capital. Accordingly, spatial planning in the local-regional hinterland about habitats, activities and distribution of services depended on the capital decisions in the national hinterland.
مفهوم سازی گفتمان ژئوپلیتیکی تروریسم؛ تصویرسازی ژئوپلیتیکی دولت بوش از خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با بهره گیری از رویکرد ژئوپلیتیک انتقادی درصدد تبیین مفهوم گفتمان ژئوپلیتیکی تروریسم است. آنچه تروریسم را به گفتمانی ژئوپلیتیکی تبدیل می کند، تعاریف متفاوت حکومت ها از تروریسم و استفاده ابزاری از آن جهت توجیه اقدامات ژئوپلیتیکی خود می باشد. گفتمان ژئوپلیتیکی تروریسم را به سختی می توان چیزی بیش از “معجونی استعاری از اصطلاحات خاص سیاسی” دانست که هر یک از قدرت ها در راستای تأمین منافع خود در صدد تعریف آن هستند و در راستای مقبول جلوه دادن آن در نظر افکار عمومی با یکدیگر رقابت می کنند. مقاله حاضر در جهت تبیین این مفهوم، گفتمان ژئوپلیتیکی تروریسم در دولت بوش را بر اساس تحلیل انتقادی گفتمان، به عنوان نمونه ای موردی، مورد تحلیل قرار می دهد. یافته های تحقیق نشان می دهد که دولت بوش، در فرایند تصویرسازی ژئوپلیتیکی خود از خاورمیانه، از دوگانه های مختلفی که از گفتمان تروریست برساخته می شود، بهره می گیرد تا ضمن هویت سازی، مداخلات ژئوپلیتیکی خود در سطح جهان به ویژه در عراق و افغانستان را توجیه نماید. مهم ترین این دوگانه ها عبارتند از: خوب در برابر بد؛ قانون مداری در برابر قانون شکنی؛ تمدن در برابر بربریت؛ و آزادی در مقابل استبداد.
کاربرد مدلهای تاپسیس و فازی در پهنه بندی خطر حرکات ریزشی (مطالعه موردی شهرستان ماکو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ریزش سنگ نوع رایجی از زمین لغزشها در دامنه مناطق کوهستانی هستند که به دلیل ناگهانی بودن سبب خسارت جانی و مالی می شوند بنابراین لازم است آنها شناسایی و از لحاظ میزان خطر با روشهای مناسب پهنه بندی شوند. هدف از انجام این پژوهش پهنه بندی خطر ریزش در شهرستان ماکو با استفاده از مدلهای فازی و تاپسیس، مقایسه و معرفی مناسب ترین مدل با کمک داده های میدانی در شناسایی این پهنه ها میباشد. بنابراین ده پارامتر نظیر اختلاف دما، بارش، یخبندان، ارتفاع، شیب، زمین شناسی، پوشش زمین، فاصله از گسل، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده و داده های میدانی جهت تجزیه و تحلیل ریزشهای منطقه مورد استفاده قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان می دهد که مدل گامای 9/0 مناسب ترین پهنه بندی را از حرکات ریزش ارائه می دهد. بر اساس نقشه بدست آمده بوسیله این مدل سطوح با پتانسیل بالای حرکات دامنه ای دارای شیبی بیش از 30 درصد و ارتفاع حدود 1300 تا 1600 متر می باشند و اغلب از سنگ آهک تشکیل گردیده اند، و در مجموع حدود 28 درصدمحدوده را شامل می شوند.
مدل سازی تغییرات کاربری اراضی زراعی و بایر به سطوح ساخته شده با به کارگیری مدل کلو- اس (CLUE-S) (مورد مطالعه: منطقة چهارده شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش بی رویة شهرها از مهم ترین مسائل برای مدیران و برنامه ریزان شهرها در سطوح گوناگون است. از آن جا که امروزه بررسی روند تغییرات کاربری اراضی به کاربری شهری نقشی اساسی را در تصمیم گیری ها و برنامه ریزی های بلندمدت بازی می کند، پیش بینی روند تغییرات کاربری اراضی و مدل سازی آن با روش های دقیق جهت مدیریت و کنترل گسترش شهری بیش از پیش ضرورت می یابد. در این میان یکی از روش های مدل سازی تغییرات کاربری اراضی، مدل کلو- اس است. این مدل به دلیل ماهیت پویا، قابلیت تلفیق با ابزارهای دیگر، امکان اصلاح مدل و دردسترس بودن داده های مورد نیاز، اخیراً در مطالعات شهری به کار گرفته شده است. هدف از این مقاله در وهلة اول، تبیین میزان و نحوة تبدیل کاربری های زراعی و بایر موجود در منطقة 14 شهر اصفهان به سطوح ساخته شده، و در وهلة بعدی مدل سازی الگوی آتی این تغییرات تا افق 1405 با به کارگیری مدل کلو- اس است. مقالة حاضر از نظر نوع، کاربردی است و مبانی نظری آن به شیوة اسنادی گردآوری شده است. جهت تحلیل موضوع روش های کمّی و مقایسه ای به کار گرفته شده است. ابتدا عوامل تأثیرگذار در تغییرات کاربری اراضی تدوین شده است. سپس، به منظور تبیین روابط بین متغیر کاربری اراضی و عوامل مستقل مؤثر بر آن، روش تحلیلی، علّی ِرگرسیون لجستیک در محیط نرم افزار SPSS اجرا شده است.
نتایج نشان می دهد وقوع تغییرات کاربری در مکان هایی با بالاترین درجة مطلوبیت مکانی برای نوع خاصی از کاربری اراضی است که وضعیت آتی آن ها در قالب 2 سناریوی تغییرات کم و زیاد بیان شده است.
واکاوی چالش های فراروی صنعت سفال شهر لالجین با به کارگیری تئوری بنیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: صنعت سفال شهر لالجین که به عنوان یکی از مهم ترین نقاط تولید سفال در کشور به شمار می رود با مشکلات عمده ای روبروست، به طوری که در سال های اخیر بسیاری از تولیدکنندگان دیروزی به مشاغل دیگری روی آورده اند و یا تبدیل به واردکننده و فروشنده شده اند. از این رو هدف از مطالعه حاضر، ارائه تصویری روشن از چالش های فراروی صنایع دستی این منطقه در قالب یک مدل، با استفاده از روش تئوری بنیانی است. روش: رویکرد کلی تحقیق، کیفی است. جامعه مورد مطالعه شامل سفالگران و کارشناسان خبره در زمینه سفالگری و صنایع دستی می باشد. فرآیند نمونه گیری به صورت هدفمند و ضابطه مند بر اساس تسلط و آگاهی افراد به موضوع با استفاده از تکنیک گلوله برفی انجام شد. روش اصلی گردآوری داده های تئوری بنیانی، مصاحبه عمیق با جامعه مورد مطالعه بود که پس از مصاحبه با ۳۰ نفر از افراد (۱۰ نفر از کارشناسان و ۲۰ نفر از سفالگران) اشباع تئوریک حاصل شد. در این تحقیق برای اطمینان از روایی و پایایی داده ها علاوه بر حساسیت نظری محقق در گردآوری داده ها، از معیارهای خاص پژوهش کیفی شامل مقبولیت و قابلیت تأیید استفاده شده است. یافته ها/نتایج: پس از جمع آوری اطلاعات، داده ها از طریق تحلیل محتوایی طی مراحل کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی طبقه بندی گردیدند و در نهایت مدل چالش های فراروی صنعت سفال منطقه لالجین استخراج گردید. بر اساس نتایج به دست آمده صنعت سفال لالجین با ۹ مشکل عمده مواجه است که عبارت اند از: مشکلات مربوط به تجهیز منابع و مواد اولیه مورد نیاز، مشکلات فنی و تکنولوژیکی، مشکلات ساختاری و زیربنایی، مشکلات مربوط به تبلیغات و اطلاع رسانی، مشکلات حقوقی و قانونی، مشکلات اجرایی و مدیریتی، مشکلات مالی واعتباری، مشکلات آموزشی، ترویج و تحقیق و مشکلات مربوط به نظام عرضه و بازایابی.
گردباد آبی
وسیع ترین کشورهای جهان
منبع:
وحید بهمن ۱۳۴۹ شماره ۸۶
حوزههای تخصصی:
بررسی تکتونیک فعال حوضه آبریز مارون با استفاده از شاخص های ژئومورفیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لندفرم های ایجاد شده بوسیله فرایندهای تکتونیک توسط علم ژئومورفولوژی تکتونیک مطالعه می شود؛ به عبارتی، ژئومورفولوژی تکتونیک کاربرد اصول ژئومورفیک در حل مسائل تکتونیک می باشد. اندازه گیری های کمی ژئومورفیک با استفاده از نقشه های توپوگرافی، عکس های هوایی، تصاویر ماهواره ای و بازدیدهای میدانی صورت می گیرد. نتایج حاصل از چندین شاخص برای ارزیابی میزان فعالیت تکتونیکی با همدیگر تلفیق می شوند. در این مقاله به بررسی شاخص های ژئومورفیک در این حوضه پرداخت شد. در این مقاله به منظور محاسبه شاخص های ژئومورفیک از تصاویر ماهواره ای، نقشه های زمین شناسی، توپوگرافی، بازدیدهای میدانی و اصول هندسه و ریاضی و نرم افزار Arc GIS استفاده شده است. منطقه مورد مطالعه حوضه رودخانه مارون در جنوب غربی ایران و در استان های کهگیلویه و بویر احمد و خوزستان می باشد. طول آبراهه 280 کیلومتر می باشد. شاخص های مورد استفاده در این مقاله: شاخص گرادیان طول آبراهه (SL) ، شاخص تقارن حوضه (AF) ، شاخص نسبت پهنای کف دره به ارتفاع (Vf) ، شاخص شکل حوضه (B) ، شاخص سینوسیته جبهه کوهستان (Smf) ، شاخص تراکم زهکشی (P) ، شاخص سطوح مثلثی شکل (TF) ، شاخص تقارن توپوگرافی معکوس (T) ، می باشد. برای بعضی از این شاخص ها روابط جدید و برای برخی دیگر نیز فرمول هایی برای استانداردکردن آنها طراحی شد. در انتهای مقاله به بررسی تئوری خطاهای شاخص ها پرداخت شد. طبق نتایج بدست آمده از بررسی شاخص ها حوضه رودخانه مارون از نظر نوزمین ساختی و بالاآمدگی فعال می باشد. زیرحوضه های بالادست بیشتر از زیرحوضه های میانی و انتهایی فعال می باشد تکتونیک منطقه تاثیر بسیار زیادی بر لندفرمها و سکونت گاهها دارد. این نتایج با داده های حاصل از لرزه نگاری و ژئودینامیک که منطقه را منطقه ای لرزه خیز درنظرگرفته اند همخوانی دارد.