فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۰۱ تا ۱٬۳۲۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
از نیمه ی دوم قرن بیستم مفهوم مشارکت با نگرشی نو به موضوعی کلیدی در برنامه های توسعه، خصوصاً برنامههای توسعه ی شهری بدل شده است. برای تقویت و گسترش امر مشارکت مردم در برنامهریزی، شناخت عوامل مؤثر بر این امر ضروری است. مشارکت در کشور ما پدیده ی تازهای نیست اما با رشد شهرنشینی، لزوم بازبینی در این مفهوم و ارایه الگوی مناسب با نیازهای امروزی شهروندان احساس میگردد.
شهر فسا با 92020 نفر جمعیّت در سال 1385 از شهرهای پرجمعیّت استان فارس است، از مشکلات فراروی مدیریت شهر فسا را که مرتبط با عدم مشارکت فعال شهروندان است میتوان به عدم همکاری برخی از شهروندان در رابطه با پرداخت عوارض به شهرداری، عدم آگاهی شهروندان از حقوق و تکالیف خود در امور مربوط به شهر اشاره کرد. هدف اصلی مطالعه ی حاضر بررسی ظرفیت و قابلیتهای مشارکت شهروندان فسایی در امور شهری است. در این تحقیق که از نوع کاربردی و توسعهای است، از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی برای پاسخبه سؤالات و ارایه ی راهحل برای مسأله ی مورد نظر استفاده شده است. برای گردآوری اطلاعات از دو روش مختلف اسنادی و پیمایشی استفاده شده است. در پژوهش حاضر ابتدا به مطالعهی ادبیات مربوطه پرداخته شد، پس از شناخت نظریات و الگوهای مختلف، در تحقق عملی مشارکت دو پیش شرط ضروری یعنی: 1-گرایش و تمایل به مشارکت و 2-امکان مشارکت، تشخیص داده شد. در نتیجه تمرکز اصلی این مقاله بر میزان گرایش و تمایل به مشارکت (ظرفیت مشارکتی شهروندان) معطوف شد. سپس جهت شناسایی و سنجش متغیّرهای ضروری نشان دهنده ی ظرفیت مشارکت شهروندان در امور شهری هشت متغیّر اصلی تشخیص داده شد که در کل برای سنجش این هشت متغیّر 34 سؤال طرح گردید. بر این اساس، پرسشنامهی سنجش متغیّرهای ظرفیت مشارکت شهروندان فسایی تدوین، اجرا و تجزیه و تحلیل شد.
نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان میدهد که شهروندان فسایی دارای ظرفیت مشارکتپذیری متوسط به بالا هستند و در بین شاخصهای مشخص کننده ی ظرفیت مشارکت شهروندان، فقط در شاخصهای اوقات فراغت، اعتماد اجتماعی و تصور از خویشتن رتبه ی متوسط و در بقیه ی شاخصها رتبه بیش از حد متوسط کسب کردهاند.
مهاجرپذیری و توسعه پایدار اجتماعی در مناطق روستایی (مطالعه موردی: روستاهای مهاجرپذیر منطقه کلانشهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی پژوهش های مختلف نشان می دهد؛ موضوع مهاجرت به ویژه مهاجرت از روستا به شهر و توسعه پایدار روستایی به طور گسترده مورد بررسی قرار گرفته، اما مهاجرپذیری روستاها و ارتباط آن با مباحث پایداری خصوصاً پایداری اجتماعی، کمتر مورد توجه پژوهشگران بوده است. هدف از این تحقیق بررسی نقش مهاجرپذیری روستاهای پیرامون کلان شهری در پایداری یا ناپایداری اجتماعی این روستاها می باشد. روش تحقیق از نوع توصیفی– تحلیلی با تأکید بر پیمایش میدانی و تکمیل پرسشنامه محقق ساخته بوده و جامعه آماری شامل 92 روستایی است که طی چند دهه گذشته در منطقه کلانشهری تهران مهاجر پذیری را تجربه کرده اند و نمونه آماری شامل 18 روستا بر اساس معیارهای، نرخ رشد بالای سه درصد، روستاهای بالای 50 خانوار، موقعیت طبیعی (کوهستانی و دشتی) و فاصله از کلانشهر تهران انتخاب شد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار آماریSPSS تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد؛ سطح تحصیلات نسبتاً پایین، جوانی جمعیت، اشتغال غالب در بخش های غیررسمی و نسبت بالای اجاره نشینی در بین ساکنین مهاجر، در روستاهای مهاجرپذیر، ناپایداری اجتماعی روستاهای پیرامون کلانشهری تهران را به تصویر می کشد. بعد از محاسبه آماره ها و با مبنا قراردادن طبقه بندی پرسکات آلن، روستاهای مهاجرپذیر پیرامون کلانشهر تهران، از نظر پایداری اجتماعی مورد ارزیابی قرار گرفتند. وضعیت سطوح پایداری روستاها مورد مطالعه؛ 22 درصد دارای پایداری خوب، 16 درصد پایداری متوسط، 27 درصد پایداری ضعیف و 11 درصد دارای ناپایداری هستند. بنابراین؛ قریب به 55 درصد از روستاهای مورد بررسی در بعد اجتماعی از حد متوسط به سمت ناپایداری گرایش دارد. همچنین با توجه به جدول پرسکات آلن وضعیت پایداری شاخص های توسعه پایدار اجتماعی در شاخص های امنیت اجتماعی، همبستگی اجتماعی و تعلق مکانی قابل قبول و یا تقریباً پایدار بوده و مسائل اجتماعی و عدالت اجتماعی در وضعیت خوب یا پایدار و شاخص های مشارکت اجتماعی و اعتماد اجتماعی در وضعیت بد یا ناپایدار واقع شده اند.
پهنه بندی خطر سیل در مراکز انسانی و اقتصادی استان خراسان جنوبی با استفاده از منطق فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبسوط 1- مقدمه سیل یک پدیده طبیعی است که در هنگام بروز مانند هر بلای طبیعی دیگری دارای آثار تخریبی غیرقابل اجتناب است. بر اساس جغرافیای طبیعی کشورمان و میزان حادثه خیزی برخی مناطق آن، در بعضی موارد اثرات سوء ناشی از وقوع سیل موجب خسارات جانی و مالی جبران ناپذیری شده است. بخش اعظم مراکز انسانی کشور به لحاظ برخورداری از موقعیت کوهپایه ای و آب و هوای خشک و نیمه خشک، که در آن بارشها اغلب بصورت ناگهانی و سیل آسا بوده و پس از یک بارش بلافاصله روان آب ها ایجاد می شود، کشور را مستعد سیل خیری زیاد کرده است که سالانه خسارات هنگفتی به منابع کشاورزی و مالی مردم وارد می آورد. استان خراسان جنوبی نیز به دلیل اقلیم نیمه بیابانی و خشک و بارشهای نامنظم و سیل آسا، از پتانسیل سیل خیزی قابل توجهی برخوردار است که فعالیتهای انسانی و به هم خوردن تعادل اکولوژیک نیز موجب افزایش میزان خسارات شده است. لزوم مطالعه این استان از جهت پهنه بندی خطر سیل و مشخص کردن مراکز انسانی و اقتصادی و زیربنایی در معرض سیل یکی از گامهایی است که می تواند موجب افزایش آگاهی نسبت به این امر و چاره جویی برای آن باشد. 2- روش شناسی با توجه به هدف پژوهش حاضر، داده های مورد نیاز شامل داده های اقلیمی، هیدرولوژی، توپوگرافی، کاربری اراضی، مناطق در معرض خطر سیلاب شامل قنوات، چاه، چشمه، مراکز فعالیت اقتصادی و سکونتگاه های انسانی می باشد. داده های اقلیمی مورد نیاز از پایگاه داده های سازمان هواشناسی کشور در دوره آماری 1975-2010 و استان خراسان جنوبی تهیه گردیده است. داده های هیدرولوژی از پایگاه داده های شرکت منابع آب ایران استفاده شده است. همچنین داده های مربوط به خسارات ناشی از سیلاب در سطح استان از سازمان جهاد کشاورزی و پایگاه داده های مخاطرات وزارت کشور استخراج شده است. برای تهیه نقشه های پهنه بندی خطر سیلاب از روش های زمین آمار و تحلیل های فضایی و رتبه بندی فاکتورهای مؤثر در سیلاب فازی و با کمک نرم افزار GIS انجام شده است. 3- بحث خسارات سیل در استان خراسان جنوبی در گذر زمان و با افزایش فشار جمعیت و فعالیتهای انسانی به اکوسیستم و به هم خوردن تعادل اکولوژیکی تشدید شده است. عوامل مختلف مؤثر در پهنه بندی خطر سیل خیزی استان خراسان جنوبی تحت تأثیر چهار گروه زیر می باشد: گروه اول: شامل مشخصات توپوگرافی و موفولوژیک حوضه های آبی و کاربری اراضی. گروه دوم: شامل مشخصات اقتصادی و تأسیسات زیربنایی که بیشترین خسارات را در رخدادد سیلاب ها متحمل می شوند. گروه سوم: شامل متغییرهای دبی سالانه، دبی لحظه ای، بارش 24 ساعته، میزان احتمال وقوع، مقدار دبی در دوره برگشت های مختلف. گروه چهارم: شامل متغییرهای میانگین دما، حداقل و حداکثر متوسط دما و نوع اقلیم می باشد. لایه های مؤثر در سیلاب نیز شامل: شیب، شبکه زهکشی طبیعی و شرایط اقلیمی می باشند. وزن دهی به لایه های مؤثر در سیلاب، در چارچوب منطق فازی صورت گرفته است. شاخص های استفاده شده در این مورد شامل شاخص Dunn Index، FCM و ASW می باشد. که شاخص ASW در بین گروه های موثر بر خطر سیلاب به صورت زیر است: گروه 1: 79%؛ گروه 2: 8/79%؛ گروه 3: 83%؛ گروه 4: 17%. طبقه بندی حوضه های آبریز استان خراسان جنوبی از نظر خطر سیل خیزی و خسارات ناشی از آن نیز بصورت زیر است: 1- خطر شدید (قائن- موسویه- خوسف-سرایان)، 2- خطر نسبتاً شدید (فردوس- درح-زهان-طبس سینا)، 3- خطر متوسط (مرزی-شاهرخت- نهبندان-شاسکوه) و 4- خطر کم (قلعه زری-ده سلم- بندان). 4- نتیجه گیری نتایج پهنه بندی خطر سیل خیزی در استان خراسان جنوبی نشان می دهد که بخش زیادی از جوامع انسانی ساکن در آن شامل 9 شهر و 153 روستا با مجموع بیش از 250 هزار نفر جمعیت که بیش از 37 درصد جمعیت استان را تشکیل می دهد، در معرض خطر سیل قرار دارند و علاوه بر آن شمار زیادی از مراکز مهم و حیاتی این استان از جمله فرودگاه، دانشگاه، نیروگاه برق و بیمارستان نیز در خطر قرار گرفته اند. این امر نشان می دهد که در گذشته فعالیتهای توسعه ای و مکان یابی و تخصیص کاربری های اراضی با اصول و ضوابط علمی و آمایشی انجام نشده است.
تحلیل تاثیر پراکنده رویی بر تغییر کاربری زمین در منطقه شهری ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرایند تغییر کاربری اراضی کشاورزی و باغی به اراضی ساخته شده از دهه 1340 رو به افزایش بوده و منجر به عدم تعادل میان کاربری اراضی شهری و طبیعی در مناطق شهری ایران شده است. منتج از روند مذکور، الگوی کاربری اراضی در شهر- منطقه مرکزی مازندران از جمله منطقه شهری ساری نیز تحت تأثیر روند شهرنشینی، گسترش جمعیت و افزایش مهاجرت، به سمت و سویی جدید رفته و تغییر کاربری اراضی کشاورزی و باغی در اراضی پیرامون شهر را سبب شده است. تداوم این فرایند منجر به الگوی توسعه ناپیوسته و غیرمتمرکز شده و در نهایت پراکنده رویی را پدید آورده است. بدین ترتیب، پژوهش حاضر به تحلیل تأثیر پراکنده رویی بر تغییر کاربری اراضی مناطق شهری، و پیش بینی روند تحولات توسعه اراضی و کاربری اراضی تا سال 1410 اختصاص دارد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و تلاش شده تا ابتدا با استفاده از روش GEOMOD اراضی ساخته شده پیش بینی شود و سپس بر پایه مدل زنجیره مارکوف روند تغییرات کاربری اراضی احتمالی منطقه شهری ساری تخمین زده شود. در مرحله نهایی با استفاده از GIS با تلفیق مدل های مذکور، بر هم کنش اراضی ساخته شده و کاربری اراضی تحلیل شد تا پراکنش و توزیع فضایی کاربری زمین در چشم انداز تحقیق مشخص گردد. نتایج یافته ها نشان می دهد تغییر کاربری اراضی کشاورزی، باغی و مراتع در سال 1410 با نرخ رشد 43/1- درصدی کاهش خواهد یافت و هم راستا با این روند، اراضی ساخته شده با نرخ رشد 85/4 درصدی افزایش می یابد. توزیع فضایی اراضی ساخته شده در شمال منطقه شهری مطالعاتی تمرکز داشته، اما در نواحی شرق و غرب این منطقه نیز افزایش یافته است. دلیل این توزیع فضایی را می توان در گرایش های فضایی افراد به سکونت با الگوی تک خانواری در اراضی پیرامون شهر که قیمت کمی دارند، سراغ گرفت. چنین روندی مبتنی بر شدت یافتن پراکنده رویی در منطقه شهری ساری بوده و نیازمند جهت دهی مناسب در برنامه ریزی های آتی توسعه شهری و منطقه ای است.
جغرافیای محله ای مشهد
بازخوانی تجربیات برنامه ریزی سکونتگاه های روستاییِ در معرض خطر، با نگاهی به طرح جابه جایی روستای صفی آباد مینودشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ت تغییر در فضاهای روستایی، تحت تأثیر نیروهای درونی (محلی) و عوامل و رخدادهای بیرونی، ازجمله سیاست گذاری ها یا اقدامات عمرانی در مقیاس های محلی، ناحیه ای و ملی است. ازجملة این اهداف عمرانی می توان به طرح های جابه جایی سکونتگاه های روستایی اشاره کرد که در مواردی مانند احداث سد، بازسازی پس از روی دادن سوانح طبیعی و دورسازی از محل خطرات طبیعی به اجرا درمی آیند. با اجرای طرح جابه جایی روستای صفی آباد واقع در شهرستان مینودشت به دلیل رانش زمین، دگرگونی هایی در ابعاد مختلف فضایی- کالبدی این روستا پدید آمده است و سیستم اقتصادی، اجتماعی و کالبدی روستا به شدت تحت تأثیر قرار گرفته است؛ ازاین رو، در تحقیق حاضر علاوه بر مرور تجربیات مربوط به جابه جایی کالبدی سکونتگاه های روستایی، پیامدهای اجرای طرح جابه جایی روستای صفی آباد مینودشت بررسی شده است. روش تحقیق، روش توصیفی- تحلیلی است و اطلاعات لازم ازطریق روش های کتابخانه ای و میدانی (شامل مشاهدة مستقیم، مصاحبه و تکمیل پرسش نامه ) به دست آمده اند. جامعة آماری موردمطالعه در این تحقیق، سرپرستان خانوارهای جابه جاشدة روستای صفی آباد (338 خانوار) است که در طرح جابه جایی، مکان خود را تغییر داده اند و در محل جدید سکنی گزیده اند. با استفاده از فرمول کوکران و اصلاحیة آن، 117 خانوار به عنوان نمونة آماری برگزیده شدند. برای تجزیه وتحلیل داده های پرسش نامه، از آزمون های توصیفی و آزمون آماری ویلکاکسون، برای بررسی آثار و پیامدهای طرح در سه بعد کالبدی- محیطی، اقتصادی و اجتماعی– فرهنگی در دو دورة قبل و بعد از جابه جایی روستا (در نرم افزار آماری SPSS ) استفاده شد. نتایج به دست آمده حاکی از تفاوت معناداری ازلحاظ آماری در تعدادی از مؤلفه های کالبدی، اقتصادی و اجتماعی است؛ به گونه ای که تغییرات مثبت آن در شاخص های کالبدی و فیزیکی سکونتگاه است؛ ولی پیامدهای منفی آن در زمینه های اقتصادی و اجتماعی می باشد. به بیان دیگر، باوجود ازبین رفتن تهدیدهای محیطی ناشی از رانش زمین، کیفیت زیست پذیری روستا ارتقاء نیافته است.
بررسی و تحلیل کاربری اراضی شهری و وزن دهی معیارهای مکانیابیِ جایگاههای پمپگاز CNGبا استفاده از مدل AHP (مطالعه موردی: منطقه 4 گازی شهر تهران)
حوزه های تخصصی:
شهر تهران، با توجه به نقش مرکزیتی که دارد، همواره با افزایش جمعیت و تراکم آن همراه بوده و به تبع آن در ارائه خدمات در زمینههای مختلف، به جهت کمبود و در پارهای از موارد، به دلیل عدم توزیع جغرافیایی مناسبِ کاربری ها، دچار نارساییهایی میباشد. شبکة جایگاههای سوخترسانی از جملة اجزاء شبکة خدمات شهری است که به عنوان تأمینکنندة سوختِ بخش حمل و نقل درونشهری عمل نموده و به نوبة خود از لحاظ ملاحظات ترافیکی٬ شهرسازی٬ ایمنی و محیط زیست دارای اهمیت میباشد . هدف از این تحقیق، بررسی جایگاههای پمپ گاز CNG به عنوان یک کاربری شهری، در منطقه 4 گازی شهر تهران (مناطق 2 ، 5 و 22 شهرداری تهران) می باشد. جهت نیل به هدف مذکور و ارزیابی کارکرد کاربری مورد مطالعه از ماتریسهای سازگاری، مطلوبیت و ظرفیت استفاده شده است. همچنین با بیان معیارهای مکانیابیِ جایگاههای پمپ گاز CNG ، جهت وزندهی معیارها از دو روش استفاده از دانش کارشناسان و مدلهای ریاضی و نیز نرمافزارهایی همچونExpert Choise استفاده کرده و درنهایت وزن نهایی معیارها را مشخص نمودهایم. در انتها به ارائه پیشنهادات در رابطه با ارزیابی کاربریها و نیز وزندهی معیارها پرداختهایم
تحلیل آثار تغییرات اجتماعی در زندگی روستاییان بر الگوی مسکن روستایی (مطالعه موردی: شهرستان بینالود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در سال های اخیر، مسکن روستایی از تغییرات و دگرگونی های وسیعی برخوردار بوده است و در این مقاله تلاش شده است تا تأثیر تغییرات اجتماعی در زندگی روستاییان بر الگوی مسکن روستایی بررسی شود.
روش: روش تحقیق در این مطالعه، ازنظر هدف، کاربردی و ازحیث روش، توصیفی- تحلیلی و همبستگی است که بخش عمده ای از داده های آن براساس مطالعات میدانی و با روش نمونه گیری (کوکران) از سطح 232 خانوار نمونة منطقه جمع آوری شده است.
یافته ها: براساس نتایج به دست آمده از آزمون های همبستگی تیپ پیرسون، یافته های مطالعه نشان می دهد ارتباط معنا دار و نسبتاً قوی با ضریب 427/0 بین عوامل تغییرات اجتماعی و الگوی مسکن روستایی وجود دارد؛ به طوری که شاخص های تغییرات اجتماعی حدود 4/35% از تغییرات متغیر وابسته را تبیین می نماید. رواج فرهنگ مصرف گرایی، به تنهایی 7/42% بر تغییرات در الگوی مسکن روستایی را توجیه می کند و بیشترین تأثیر را در تحلیل مسیر بر روی شاخص های کیفیت مسکن و پلان معماری با ضرایب 45/0 و 42/0 برجای گذاشته است. در توزیع فضایی، بین تغییرات اجتماعی و الگوی مسکن در شش روستا، همبستگی مستقیم و نسبتاً کاملی وجود دارد.
محدودیت ها: دست یابی به اطلاعات الگوی مسکن روستایی از چالش های پژوهش حاضر محسوب می شود.
راهکارهای عملی: با توجه به یافته ها، راهکارهایی شامل توجه به تعاملات و همبستگی اجتماعی روستاییان در ساخت مساکن جدید، تکیه بر هویت فرهنگ بومی و قومی منطقه، کاهش وابستگی به شهرها در ساخت مساکن روستایی و غیره پیشنهاد شده است.
اصالت/ ارزش: پژوهش حاضر از این نظر حائز اهمیت است که می توان با شناسایی آثار تغییرات ناشی از نفوذ و هجوم تکنولوژی، فرهنگ و سیمای شهری بر الگوی مسکن روستایی، نسبت به کنترل این فرایند و حفظ الگوی معماری سنتی متناسب با نیازهای زندگی امروزی اقدام نمود.
توانمندسازی گامی اساسی در جهت نیل به توسعه روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه توسعه روستایی تا حدودی تابعی از توانمندسازی روستاییان است، زیرا تغییر و تکامل دانش، مهارت و نگرش روستاییان به توسعه روستایی منجر می شود. در این ارتباط، همان طوری که روستاییان از پذیرش روش های جدید و جدیدتر استقبال می کنند، به تبع آن افکارشان نیز متحول می گردد و در نتیجه نگرش جدیدی در آنها نسبت به فعالیت های کشاورزی و سایر فعالیت های اقتصادی در مناطق روستایی ایجاد می شود و با ارتقای ظرفیت های شناختی (آگاهی و دانش) خود، موجبات توسعه پایدار مناطق روستایی را فراهم می سازند. گفتنی است هدف کلی تحقیق حاضر، نقش توانمند سازی در توسعه روستایی است. روش تحقیق از نوع تحقیقات پیمایشی تبیینی یا تحلیلی به شمار می رود. علاوه براین، برای انجام تحقیق نوزده روستای نمونه به صورت تصادفی طبقه ای و 137 نفر از روستاییان از طریق فرمول کوکران به صورت تصادفی انتخاب شدند. همچنین، در این تحقیق، داده های خام برای اندازه گیری شاخص ها از طریق مصاحبه،مشاهده، پرسشنامه، اسناد و مدارک گردآوری شد. افزون بر این، برای تعیین روایی محتوای پرسشنامه از دیدگاه کارشناسان و تعیین پایایی کمی پرسش نامه نیز از ضریب آلفای کرونباخ و نرم افزار SPSS استفاده شد. در نهایت، در مقاله حاضر برای پاسخ به سؤال تحقیق با تهیه یک سری شاخص های تبیین کننده توسعه روستایی و توانمندسازی و سنجش آن در سطح مناطق روستایی نمونه شهرستان مشگین شهر، نگارنده به ارتباط معنادار بین توانمندسازی و توسعه روستایی با استفاده از آزمون آماری پیرسون دست یافته است.
پژوهشی پیرامون خانه های دوم و نقش آنها در تغییرات کاربری اراضی نواحی روستایی (مطالعه موردی: روستاهای هروی، حاج عبدال و دیزج لیلی خان واقع در دره لیقوان استان آذربایجانشرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأثیرات متقابل فضایی و روابط عملکردی بین شهرها با نواحی پیرامونی و از آن جمله نواحی روستایی واقع در حوزه نفوذ آنها، به مرور منجر به تـغییرات مـختلف در عرصههای گوناگون آنها میگردد. از جمله تغییرات مهمی که عمدتاً متأثر از شهرها بوده و در دهههای اخیر در برخی از نواحی روستایی ایران مشاهده میشود، همانا تغییرات کارکردی منبعث از رواج گردشگری روستایی در آنهاست. نـواحی روستایی حوزه نـفوذ کلانشهر تـبریز نیز از این قاعده مستثنی نبـوده و با شکلگیری و رواج ساخت خانههای دوم به عنوان یکی از اشکال گردشگری روستایی، تغییرات کارکردی قابل توجهی را تجربه میکنند. برای تبیین چگونگی تغییرات کارکردی صورت گرفته و عوامل تأثیرگذار بر آن، سه روستا از روستاهای حوزه نفوذ کلانشهر تبریز به عنوان نمونه انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتهاند. روش مطالعه در این مقاله مبتنی بر مطالعه میدانی (مشاهده مستقیم، تکمیل پرسشنامههای مختلف) میباشد. در مطالعه حاضر جهت بررسی و بیان روابط موجود بین متغیرهای تحقیق «روش توصیفی، تحلیلی» و برای بررسی آثار پیشین و تغییرات و تحولات صورت گرفته از روش «اسنادی» استفاده میشود. به لحاظ هدف نهایی، مطالعه از نوع کاربردی است. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که تغییرات صورت گرفته عمدتاً در سالای اخیررخ داده است و ساخت خانههای دوم ضمن تحمیل تغییرات عمده بر کاربری اراضی این روستاها، سبب شدهاند تا بخش قابل توجهی از کارکرد کشاورزی این روستاها به کارکرد تفریحی ـ فراغتی تبدیل شوند.
بافت میانی شهرها ظرفیتی برای حرکت به سمت الگوی شهر فشرده(مورد: شهر بجنورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های پایانی قرن بیستم، به دلیل نگرانی های زیست محیطی ناشی از شهرسازی مدرنیسم، برنامه ریزان شهری به دنبال پارادایم های جدید توسعه ی پایدار در جستجوی فرم ایده آلی برای شهر پایدار می گردند، زیرا توسعه ی پراکنده و گسترش افقی شهرها سبب بروز اختلالات مختلف اجتماعی ـ اقتصادی و کالبدی در پیکره ی شهرها شده است. بنابراین طی دهه های اخیر فرم های مختلف شهری در کانون توجه برنامه ریزانی قرار می گیرد که همگی در حرکت به سمت توسعه ی پایدار اتفاق نظر دارند. از جمله فرم های مختلف شهری، فرم تراکم شهری یا شهر فشرده می باشد که سبب ایجاد فضای تعامل اجتماعی مناسب و مصرف انرژی کم تر برای شهروندان می شود. این تحقیق از نوع توسعه ای – کاربردی بوده که با هدف مقایسه ی بافت های موجود شهری، به ویژه بافت میانی و شناسایی برخی ویژگی های کالبدی (ترکیب کاربری ها، عرض معابر و تراکم جمعیتی) در شهر بجنورد و بر اساس روشی توصیفی - تحلیلی و با استفاده از تکنیک SWOT انجام شده است. در این راستا، نخست به تدوین چارچوب های نظری و مفاهیم شهر پراکنده و شهر فشرده پراخته شده، سپس مطالعه ی موردی شهر بجنورد صورت پذیرفته است. مطالعات وضع موجود و تحلیل آن نشان می دهد که شهر بجنورد تحت تأثیر عوامل مختلف تاریخی، اجتماعی و اقتصادی به ساختاری با سه بافت قدیمی، میانی و بیرونی رسیده است که هر کدام دارای امکانات و محدودیت های خاص خود، جهت دست یابی به یک شهر پایدار می باشد. همچنین نتایج بررسی ها و یافته های این تحقیق در چارچوب تئوری های رشد هوشمند و مدل شهر فشرده نشان می دهد، که بافت میانی شهر بجنورد در مقایسه با بافت مسأله دار قدیمی و بافت بیرونی برخوردار از سکونت گاه های غیررسمی، از پتانسیل بالاتری برای ترکیب کاربری ها و متراکم سازی شهری برخوردار است که با برنامه ریزی مناسب می تواند نقطه ی آغازی برای حرکت به سمت پایداری در توسعه ی شهری باشد.
گسترش شهرهای الکترونیکی و نقش آن در ارتقای خدمات شهری از دیدگاه شهروندان مورد شناسی: کلانشهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جهان معاصر، یکی از مهمترین حوزه های تغییر و به تبع آن توسعه در زندگی اجتماعی افراد، تغییر و تحول در حوزه های اطلاعاتی و ارتباطاتی است. این امر ریشه در نیاز مبرم انسان قرن بیست و یکم به آگاهی دارد تا از این طریق بتواند خود را با شرایط پیچیده و آهنگ سریع تحولات سازگار نماید. در این میان شهرها و به ویژه کلانشهرها، به مثابه هسته های متراکم جمعیتی و به عنوان جذاب ترین مکان ها برای سکونت افراد، به شدت از این تغییر متأثر شده اند. تحقق شهر الکترونیک علاوه بر ایجاد الگویی نوین در سطح شهرها، دسترسی شهروندان و مدیران را به خواسته های یک جامعه شهری توسعه یافته، خلاق، پاک، فرهنگی و دانش محور فراهم می کند. پژوهش حاضر ترکیبی از دو شاخه تخصصی گسترش شهر الکترونیک و ارتقای خدمات شهری در کلانشهر تبریز تدوین یافته است. نوع تحقیق کاربردی-توسعه ای و رویکرد حاکم بر آن توصیفی-تحلیلی و علّی است که برای گردآوری اطلاعات از روش های میدانی و اسنادی کمک گرفته شده است و براساس آن، اطلاعات در قالب 354 پرسشنامه در مناطق دهگانه شهر تبریز جمع آوری و سپس با استفاده از نرم افزار SPSS و ارزش گذاری متغیرها با بهره گیری از طیف لیکرت، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که شهر تبریز از نظر شاخص های انتخابی، پس از انجام آزمون t تک نمونه ای، میزان t برابر با 974/14-بوده که بیانگر ناپایداری شاخص ها و روبرو بودن شهر با مشکلات و چالش های متعدد در وضعیت موجود می باشد. برطبق یافته ها، دیدگاه پاسخگویان نشان می دهد که بین سطح سواد اطلاعاتی شهروندان و پذیرش مظاهر مختلف ICT و شهر الکترونیک، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد؛ بدین معنی که به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات و الکترونیکی شدن شهر می تواند بخشی از این چالش ها را حل نماید. علاوه بر آن، اعتقاد شهروندان بر این است که تحقق شهر الکترونیک بر ارتقای خدمات شهری اثرگذاری بالایی خواهد داشت ومیزان t به دست آمده برابر با 704/19 می باشد. در کل، بالای 79 درصد شهروندان موافق با ضرورت تحقق شهر الکترونیک هستند و گرایش آنها نسبت به استفاده از ICT بالاست؛ بنابراین جامعه شهری تبریز تأثیر فناوری های نوین را به عنوان یک امکان و فرصتی بزرگ بر ارتقای خدمات شهری می پذیرند. با توجه به چالش های پیش روی، به کارگیری فناوری اطلاعات و الکترونیکی شدن شهر به عنوان پیش شرط توسعه می تواند به برنامه ریزان و دیگر متخصصان دخیل در فرایند مدیریت و برنامه ریزی شهری در نهادهای مختلف، جهت رسیدن به اهداف و پاسخگویی به شرایط جدید شهری کمک نماید. البته تحقق شهر الکترونیک نیازمند فراهم ساختن زیرساخت ها، فرهنگ سازی، تربیت شهروندانی الکترونیک و ... است.
سنجش ارزش های محیطی اثرگذار بر رضایتمندی از محل سکونت، مورد شناسی: محدوده معالی آباد شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزش های محیطی و تأثیر آن ها بر رضایتمندی سکونتی در شهرها اهمیت زیادی در برنامه ریزی مسکن شهری دارد. رضایتمندی ساکنان از محیط مسکونی علاوه بر سلامتی جسمانی و روانی ساکنان، بر شاخص های مهم برنامه ریزی، همچون کیفیت زندگی، نرخ جابه جایی و پیش بینی تقاضای مسکن مؤثر است. نرخ بالای جابه جایی های سکونتیِ اخیر، تأثیر فزاینده ای بر شکل گیری خوشه های مسکونی و افزایش پراکنده رویی شهری داشته است که خود چالشی جدی در مدیریت شهری امروز به شمار می آید. محدوده معالی آباد، یکی از نواحی نوساز شهر شیراز و مرکز ثقل توسعه شمال غرب این شهر است که در سال های اخیر، به دلیل تحولات کالبدی عمده، جمعیت زیادی را به خود جلب کرده است. از این رو، ضروری است ارزش های محیط سکونت در این محدوده و رضایتمندی خانوارها در آن بررسی شود. برای این هدف، با حجم نمونه 430 خانوار و با تکمیل پرسش نامه، اطلاعات لازم برای پژوهش گرد آوری شد. برآورد کمّی رضایتمندی سکونتی، با استفاده از طیف پنج گزینه ای لیکرت و دسته بندی ویژگی های محیطی بر میزان رضایتمندی افراد، با استفاده از روش تحلیل عاملی تأییدی (CFA) تعیین شد. یافته های پژوهش نشان داد که بیشتر افراد، رضایتمندی بالایی از محیط سکونت خود در محدوده پژوهش دارند و کیفیت آب وهوا و وجود مناظر طبیعی و باغ ها مهم ترین نقش را در این ارتباط داشته اند. بااین حال، در برخی نقاط محدوده، رضایتمندی اندکی در میان ساکنان محدوده مشاهده می شود. بیشتر این افراد در مجتمع های مسکونی بلندمرتبه و در لبه خیابان اصلی ساکن بوده اند.
عوامل مؤثر بر وجود یا عدم وجود عوامل اصلی تشکیل دهنده ی تله ی محرومیت در مناطق روستایی شهرستان شیروان و چرداول در استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این نوشتار بررسی عوامل مؤثر بر وجود یا عدم وجود عوامل اصلی تشکیل دهندهی تلهی محرومیت در جوامع روستایی شهرستان شیروان و چرداول است. این پژوهش از نوع توصیفی ـ تحلیلی است که به روش پیمایشی اجرا شده است. اطلاعات مورد نیاز پژوهش از طریق انجام مصاحبههای حضوری و با استفاده از پرسشنامه در سال زراعی 89-1388، به دست آمد. جامعه آماری تحقیق کلیه خانوارهای ساکن در روستاهای شهرستان شیروان و چرداول بودند که در امر کشاورزی (زراعت یا دام پروری و یا هردو باهم) اشتغال دارند (8099N= )، از این میان، 200 خانوار، به روش نمونهگیری طبقهای متناسب چند مرحلهای و با استفاده از فرمول کوکران، بهعنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ضریب آلفای کرونباخ و ضریب KMO در قسمت اصلی ابزار جمعآوری کننده اطلاعات نشان داد که وسیلهی تحقیق قابلیت زیادی برای جمعآوری اطلاعات را دارا میباشد. برای علتیابی متغیرهای مؤثر در چگونگی وجود یا عدم وجود عوامل اصلی تشکیل دهندهی تلهی محرومیت در جوامع روستایی از مدل تحلیل مسیر بهره گرفته شده است. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که متغیرهای خسارت و دورافتادگی محل سکونت ازمراکز سرویسدهی و خدمات بر عامل آسیبپذیری، متغیرهای ملاقات بر نخبگان سیاسی مذهبی شهرستان و سطح سواد بر عامل انزوا، عوامل سیاسی ـ اجتماعی بر عامل بیقدرتی، متغیرهای میزان هزینههای مورد استفاده در بخش کشاورزی و درآمد کل خانوار بر عامل فقر، و متغیرهای بهرهوری عوامل تولید و نیروی انسانی بر عامل ضعف جسمانی دارای اثرات مستقیم و بهطور مثبت و معنیداری بر وجود عوامل اصلی تشکیل دهندهی تلهی محرومیت در جوامع روستایی شهرستان شیروان و چرداول تأثیرگذار بودهاند.
تأثیر بازارچه های مرزی در توسعه سیاسی- فضایی مناطق روستایی مرزی مطالعه موردی: مرز باشماق مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قابلیت سنجی تحلیل خدمات شهری با استفاده از تکنیک VIKOR (مطالعه موردی شهر بناب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خدمات شهری در شهرها و به خصوص در محلات در شکل گیری نظام های شهری نقش بسیار مهم و حیاتی ایفا می کنند. هم چنانکه لازمه توسعه پایدار در شهرها و محلات شهری وجود خدمات شهری می باشد. امروزه مشکلات ناشی توزیع نامناسب خدمات شهری، از قبیل تراکم، آلودگی های زیست محیطی، جدایی گزینی گروه های انسانی، جابه جایی جمعیت و غیره باعث شده است که توزیع خدمات شهری از کلیدی ترین عناصر شهری جهت افزایش سطح رفاه اجتماعی مردم شهر و قلب مدیریت شهری باشد. در همین راستا، هدف پژوهش حاضر، بررسی امکانات و قابلیت های خدمات شهری شهر بناب در سطح محلات می باشد و روش کار در پژوهش توصیفی– تحلیلی است. بررسی های انجام گرفته حاکی از این مطلب است که توزیع فضایی خدمات شهری در محلات بناب به صورت نا متعادلی انجام گرفته که نیازمند ارائه خدمات عمومی مطلوب تری و بیشتری می باشد. بدین منظور پس از بررسی، انتخاب شاخص های مناسب، (کاربری های آموزشی، تأسیسات و تجهیزات، فرهنگی و مذهبی، تجاری، ورزشی و فضای سبز) روش های آماری و تکنیک تصمیم گیری چند شاخصه ای و با استفاده از مدل ویکور، به رتبه بندی خدمات شهری در محلات شهر بناب پرداخته شده است. نتایج اولیه نشان می دهند که در رتبه بندی محلات، محلات فرهنگیان 2 و کوی لاله در رتبه های اول قرار دارند.
سنجش سازگاری کاربری اراضی براساس مدل GIS_AHPدر محله عنصری مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دربرنامه ریزی شهری تحلیل چگونگی قرارگیری کاربری های مختلف در کنار هم اهمیت اساسی دارد .تأثیرات مثبت و منفی که کاربری های مجاور بر روی هم دارند، باعث سازگاری یا ناسازگاری آن ها در کنار یکدیگر می شود، که ممکن است در مواقعی باعث پایین آمدن سطح کیفیت زندگی وکاهش کارآیی کاربری های مختلف گردد. در محلة عنصری مشهد تقابل شهر زائر وشهر مجاور باعث تغییرات در کاربری اراضی، به خصوص در دو دهة گذشته شده است. شناسایی تغییرات و ارزیابی نوع سازگاری آن ها در جهت هدایت برنامه ریزی این محله به سوی توسعة پایدار، هدف این پژوهش می باشد. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی– تحلیلی و از شاخة میدانی می باشد، به طوری که تغییرات کاربری اراضی محلة عنصری به صورت میدانی برداشت شده، سپس با استفاده از مدل تلفیقی ماتریس سازگاری وAHP به ارزیابی نحوه سازگاری اراضی وضع موجود در قالب نقشه های GIS پرداخته ونقشه نهایی خروجی این مدل ارائه شده است. در نهایت نتایج حاصل، نشان از تغییرات گسترده کاربری مسکونی به سایر کاربری ها از جمله اقامتی ومذهبی دارد. همچنین عدم سازگاری اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی کاربری های ایجاد شده با سایر کاربری های مسکونی محله مشهود است.
ارزیابی شاخص های فضایی-کالبدی شهر مشهد در راستای تبدیل شدن به شهر دوستدار سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قرن ٢١ با مسئله پیرشدن جمعیت و شهرنشینی مواجه هستیم، با گسترش شهرها، تعداد افراد۶٠ ساله و بالاتر رو به افزایش است. جهان به سرعت درحال پیرشدن است. مسأله سالمندی جمعیت ایران به دلایل مختلف از جمله کاهش میزان موالید، پیشرفت های علم پزشکی، بهداشت، آموزش و پرورش و افزایش امید به زندگی در حال ظهور بوده و پدیده نوینی به شمار می آید. هدف این تحقیق بررسی وضعیت شهر مشهد در ارتباط با شاخص های شهر دوستدار سالمند با تأکید بر شاخص های فضایی-کالبدی (فضا های باز شهری، ساختمان ها و مکان های عمومی و مذهبی، حمل و نقل درون شهری، ایمنی و سهولت تردد) است. روش تحقیق توصیفی- پیمایشی از نوع کاربردی است، با توجه به اینکه تحقیق حاضر به صورت پیمایشی انجام گرفته است، برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استفاده شد. پرسشنامه با استفاده از معیار های استاندارد سازمان بهداشت جهانی طراحی شده است و روایی آن مورد تأیید است. نتایج، نشان دهنده این است که شاخص های مورد مطالعه گرچه پایین تر از استانداردها نیستند و در وضعیت نسبتاً قابل قبولی قرار دارند؛ اما تنها نیاز های اولیه سالمندان را تأمین می کنند و می توان گفت با وضعیت ایدئال و تجارب سایر کشو های توسعه یافته جهت تبدیل شدن به شهر دوستدار سالمند فاصله زیادی وجود دارد و با توجه به طیف لیکرت که مبنای مقایسه و بررسی بود، هیچ کدام از شاخص ها، نمره 4 یا 5 (حداکثر مطلوبیت) را کسب نکرده اند که در انتها، راهکار و پیشنهادهایی جهت بهبود وضع موجود ارائه شده است.