فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۸۸۱ تا ۷٬۹۰۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۰ مورد.
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۶
39 - 54
حوزه های تخصصی:
زمان در طراحی شهری از مباحثی است که در موارد اندکی بدان پرداخته شده است. بعد زمان به ناچار بخش مهمی از فرآیند ادراک در شهر است و در سطوح مختلف از جمله شیوه ادراک شخص در فضا قابل تعمیم و بررسی است. تجربه ذهنی از زمان، متأثر از برخی متغیرهای مکان است. پس از ارائه ایده اولیه پژوهش با اتکا به حوزه های نظری موجود در باب ادراک زمان، هدف این پژوهش، بررسی عوامل مؤثر بر ادراک زمان در مکان شهری و بررسی ارتباط، میان عناصری است که تحت زمان در مکان تغییر می کنند. برای دستیابی به این هدف پژوهش، میدان نقش جهان اصفهان به صورت موردپژوهی با استفاده از روش تحقیق ترکیبی (آمیخته پژوهی اکتشافی) مورد بررسی قرار گرفته است. آمیخته پژوهی به دلیل بهره مندی توأمان از روش های کمی و کیفی و رفع کاستی های آنها امکان درک همه جانبه از موضوع را فراهم می کند. از این رو نوشتار پیشِ رو دو هدف عمده را پیگیری می کند. نخست، سعی نموده تا تجارب زیسته افراد از ادراک حس زمان در شهر را با استفاده از روش پدیدارشناسی(روش پایه پژوهش) که یک رویکرد کیفی است، مورد شناخت و تبیین قرار دهد که براساس آن سه مفهوم(تم) اصلی استخراج شده که در مجموع، ادراک پدیده حس زمان براساس آنها در ذهن مردم شکل می گیرد. این سه مفهوم عبارتند از: «حس آهنگین بودن (ریتم)»، «حس ضرب آهنگ مکان» و«حس تغییر» که تحت تأثیر مضامین و زیرمضمون ها، مؤید مؤلفه های مدل پیشنهادی پژوهش اند. دوم، برای تعمیق در بررسی داده های مرحله نخست، روش کمی پیش گرفته شده است. در نهایت نتایج تحقیق با توجه به تفسیر آمیخته دو روش ارائه گردیده است.
اثرات صندوق های اعتبارات خُرد بر بهبود کیفیت زندگی زنان روستایی در شهرستان گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اﻣﺮوزه ﺑﻬﺒﻮد کیﻔیﺖ زﻧﺪﮔی زنان روستایی از ﻣﺒﺎﺣﺚ اﺻﻠی در کﺸﻮرﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ به ویژه کشورهای در حال توسعه ﺑﻮده و اعطای اعتبارات خُرد یکی از راهکارهای دستیابی به این هدف تلقی می شود. هدف این تحقیق بررسی اثرات صندوق اعتبارات خُرد بر کیفیت زندگی زنان روستایی شهرستان گرگان بود. بر مبنای روش تحقیق توصیفی، 70 نفر از زنان عضو صندوق و 200 نفر از زنان غیرعضو، با روش نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه بود. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون های مقایسه میانگین من وایتنی، ضریب همبستگی اسپیرمن و آزمون فریدمن انجام شد. نتایج نشان داد تفاوت معنی داری بین گروه عضو و غیرعضو از نظر مؤلفه های کیفیت زندگی چون سلامت روان، روابط اجتماعی، سلامت محیطی و کیفیت کل وجود دارد و گروه عضو اهمیت این مؤلفه ها را بیشتر ارزیابی کرده اند. نتایج آزمون همبستگی نشان دهنده وجود رابطه مثبت و معنی دار بین سلامت جسمانی زنان با میزان تحصیلات همسر، سلامت روانی زنان با میزان تحصیلات خود و همسران، روابط اجتماعی زنان با میزان تحصیلات همسران و سابقه عضویت در صندوق و سلامت محیطی زنان با سابقه عضویت آنان در صندوق بود. همچنین مقایسه میانگین بین مؤلفه های کیفیت زندگی نشان داد پاسخگویان تأثیر عضویت در صندوق را بر مؤلفه های جسمانی کیفیت زندگی خود بیشتر ارزیابی کرده اند و مؤلفه های اجتماعی، روانی و محیطی در درجات بعدی اهمیت قرار دارند.
ارزیابی سطح پایداری محلات غیر رسمی با استفاده از مدل ردپای اکولوژیک مطالعه موردی: محله عباس آباد شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۶
89 - 98
حوزه های تخصصی:
یکی از زمینه های ناپایداری توسعه شهری (به ویژه در کشورهای در حال توسعه) گونه ای از سکونت با مشکلات حاد موسوم به اسکان غیررسمی است که در حال گسترش فزاینده بوده و نیازمند اتخاذ تدابیر ویژه برای ساماندهی وضعیت کنونی و جلوگیری از گسترش آن در آینده است. با مطرح شدن توسعه پایدار شهری در دهه 1980 و لزوم توجه به همه ابعاد وجودی شهر(اعم از زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی) به عنوان پایه های توسعه پایدار شهری، مشکل سکونتگاه های غیررسمی وارد فاز مطالعاتی جدیدی شد که بیشتر مربوط به ارزیابی سطح پایداری در این گونه سکونتگاه ها می شود. تفکر توسعه پایدار باعث پیدایش روش ها و شیوه های کاربردی نوینی در راستای ارزیابی اثرات زیست محیطی از دهه 1990 تا به امروز شده است. در این میان تحلیل ردپای اکولوژیک یکی از شاخص هایی است که توجه بیشتری را در سطوح آکادمیک، سیاسی و آموزشی به خود جلب کرده است. ردپای اکولوژیک شاخصی است که با ارزیابی و محاسبه انرژی و مواد مستعمل در یک شهر، منطقه و یا کشور، فشاری را که جمعیت و فرایندهای صنعتی بر اکوسیستم وارد می سازند، برآورد می کند. شهر سنندج به عنوان مرکز استان کردستان در دهه های اخیر شاهد موج های عظیم مهاجرت از روستاها به داخل شهر بوده و همین امر باعث ایجاد سکونتگاه های خودرو و غیررسمی زیادی مانند عباس آباد، نایسر و ... در این شهر شده است. از این رو در این پژوهش سعی شده است تا با روشی تحلیلی_توصیفی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و برداشت های میدانی و با بهره گیری از شاخص ردپای اکولوژیک، میزان پایداری محله عباس آباد شهر سنندج به عنوان یکی از محلات غیررسمی شهر سنندج مورد سنجش قرار گیرد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که میزان کل ردپای اکولوژیک محله عباس آباد برابر با 74560.551هکتار بوده که این مقدار با توجه به جمعیت 19هزار و 578 نفره این محله مبین سرانه 3.808 هکتار برای هر نفر در سال 90 می باشد.
بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با هویت محیطی در بین شهروندان شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۷
95 - 110
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هویت محیطی یکی از ابعاد هویت است که به یک موقعیت جغرافیایی خاص گره خورده و مربوط به نگرانی افراد یک جامعه برای مشکلات محیطی است که در یک مکان تأثیر می گذارند و می تواند مجموعه ای از گرایش ها و نگرش های مثبت را نسبت به عناصر و الگوهای هویت بخش در سطح یک جامعه به وجود آورد. هدف اصلی این پژوهش بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با هویت محیطی در بین شهروندان شهر ایلام است. روش: این پژوهش با رویکرد کمی و روش توصیفی از نوع پیمایشی انجام گرفت. داده های مورد نیاز از راه پرسش نامه محقق ساخته گرد آوری شده است. جامعه آماری شامل شهروندان 18 سال به بالای شهر ایلام با 580158 نفر که با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 384 نفر مشخص و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای آن ها مورد مطالعه قرار گرفتند. برای روایی ابزار پژوهش از روایی صوری و برای برآورد پایایی آن از آلفای کرونباخ استفاده شد که بیش تر متغیرها سطح آلفای بالای 75/0 را داشتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای آماری SPSS و AMOS استفاده شده است. یافته ها: رگرسیون چندمتغیره نشان می دهد که ضریب بتا برای متغیر میزان تعاملات اجتماعی برابر (812/0Beta=)، برای روابط و مناسبات خویشاوندی یا اقوام برابر (351/0Beta=) و برای خاطرات و یادبودهای مربوط به شهر ایلام برابر (110/0Beta=) است. این سه متغیر روی هم رفته 73 درصد از تغییرات آن را پیش بینی کرده اند. هم چنین، نتایج بدست آمده از مدل اندازه گیری براساس شاخص های ریشه میانگین مربعات باقی مانده (RMR) برابر 053/0، شاخص ریشه میانگین مربعات خطای برآورد (RMSEA) برابر با 069/0، شاخص کای اسکوئر بهنجار (نسبی) (CMIN/DF) برابر 82/2 و شاخص برازش تطبیقی (CFI) برابر 916/0 مدل را مورد تأیید قرار می دهند. نتیجه گیری: نشان می دهد که هویت محیطی نه تنها به عنوان یک ویژگی فردی بلکه به عنوان یک مؤلفه اصلی فرهنگی در بین شهروندان ایلام متأثر از ارتقای زمینه های اجتماعی مانند افزایش تعاملات اجتماعی، تقویت خاطرات جمعی و تاریخی و هم چنین، افزایش مناسبات خویشاوندی بین ساکنان آن است.
واکاوی موانع کسب وکارهای شبکه توزیع کالا و خدمات در استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
147 - 161
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش واکاوی موانع کسب وکارهای شبکه توزیع کالا و خدمات در استان ایلام بوده است. روش شناسی پژوهش، توصیفی و از میان روش های توصیفی از پیمایش بهره برده است. جامعه آماری پژوهش، خبرگان و متخصصین آشنا با حوزه ی شبکه توزیع کالا شرکت توزیع و پخش مواد غذایی بوده است که تعداد 30 نفر از خبرگان و 3 شرکت پخش مواد غذایی به عنوان نمونه آماری به صورت هدفمند مورد مطالعه قرار گرفتند. اطلاعات مورد نیاز با انجام مصاحبه ساختارمند و استفاده از پرسشنامه نه ارزشی آل ساعتی گردآوری شد. روایی پرسشنامه توسط متخصصان مرتبط با موضوع بررسی شد. پایایی آن نیز با بررسی میزان ناسازگاری ماتریس های تصمیم حاصل از قضاوت هرکدام از پاسخ دهندگان تأیید شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و نرم افزارهای SPSS 23 و Expert choice 11 انجام گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده از این پژوهش، مهم ترین موانع کسب وکارهای شبکه توزیع کالا و خدمات عوامل اقتصادی، فرهنگی، مدیریتی، زیرساختی، اداری- حقوقی، انسانی و بازاریابی بودند. بیشترین موانع کسب وکارهای شبکه توزیع کالا و خدمات و زیرساختی، و کمترین موانع این کسب و کارها نیز فرهنگی بود. همچنین نتایج بررسی زیر معیارهای موانع کسب وکارهای شبکه توزیع کالا و خدمات نشان داد که ضعیف بودن اتحادیه هایی که درزمینه ی نظارت، توزیع و پخش کالا فعالیت دارند، بیشترین بازدارنده کسب وکارهای شبکه توزیع کالا و خدمات در استان ایلام هستند. به عبارتی دیگر اتحادیه ها در سطح استان ایلام عملکرد خوبی در زمینه نظارت بر شبکه ی توزیع کالا و خدمات و پخش کالا ندارند.
اثرات اقتصادی- اجتماعی احداث پالایشگاه گاز فجر شهرستان جم بر توسعه پایدار نواحی روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقتصاد خانوارهای روستایی و هم چنین افزایش سطح درآمد آنها امروزه یکی از مهمترین راهبردهای توسعه پایدار اقتصادی سکونتگاه های روستایی در سراسر دنیا تلقی می گردد، یکی از عوامل های مهم مهاجرت های روستایی به مناطق شهری در ایران کمبود فرصت های شغلی و پایین بودن درآمد آنها در این نواحی می باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثرات اقتصادی_اجتماعی احداث پالایشگاه گاز فجر شهرستان جم بر توسعه پایدار نواحی روستایی است. این پژوهش از نوع توصیفی– تحلیلی با استفاده از روش پیمایشی و کتابخانه ای انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، روستاهای شهرستان جم در استان بوشهر است که بر اساس سرشماری سال 1395، برابر با 8793، نفر جمعیت بوده است. در جامعه آماری مورد مطالعه از فرمول کوکران استفاده و حجم نمونه 369، انتخاب شد. به منظور به دست آوردن دیدگاه ساکنان در خصوص مولفه های پژوهش از آزمون های آماری Tتک نمونه ای استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که رابطه معناداری بین بررسی اثرات اقتصادی_اجتماعی احداث پالایشگاه گاز فجر شهرستان جم بر توسعه پایدار نواحی روستایی و مولفه های ابعاد اقتصادی و اجتماعی پژوهش وجود دارد. بیشترین اثرات احداث پالایشگاه گاز فجر بر مولفه های اقتصادی، مولفه تغییر در بهبود سطح درآمد و در میان مولفه های بعد اجتماعی، مولفه کاهش روند مهاجرت بیشترین میانگین را به خود اختصاص داده اند. بنابراین بیشترین رابطه در گویه های بعد اقتصادی بین سطح عمومی رفاه و بهبود وضعیت درآمد و در گویه های بعد اجتماعی بین ارتقاء سطح بهداشت، سلامت و کاهش مهاجرت مؤثر بوده است.
کاربست نظریه سیستم ها و آینده نگاری فناوری های کلیدی در معماری آینده با ابزار سنجش مطلوبیت و امکان پذیری ( نمونه موردی: استان گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به کارگیری آینده پژوهی در برنامه ریزی شهری و منطقه ای که موضوع آن شناخت، تحلیل و برنامه ریزی برای شهرها و مناطق به عنوان پیچیده ترین ساخته های بشری است، امری ضروری است. هدف پژوهش حاضر با رویکردی آینده نگارانه و با کاربرد نظریه سیستم ها، ارزیابی و تحلیل متغیرهای توسعه استان گیلان به منظور شناسایی عوامل کلیدی توسعه منطقه ای در افق 1410می باشد. این پژوهش، ضمن شناسایی عوامل کلیدی توسعه استان، به تطبیق آن با نظریه پایه توسعه استان می پردازد و قابلیت های توسعه استان (مستخرج از نظریه پایه توسعه استان) را با روش فناوری های کلیدی اولویت بندی می نماید. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت داده ها، کیفی و از نظر روش گردآوری داده ها، اسنادی_ پیمایشی است. روش انجام پژوهش شامل روش های دلفی، ماتریس تاثیرات متقاطع و نرم افزار Mic Mac، فناوری های کلیدی و ماتریس مطلوبیت_ امکان پذیری می باشد. نتایج این پژوهش نشان داد که متغیرهای کلیدی توسعه استان شامل جمعیت و مهاجرت، شیوه مدیریت کلان کشور، تکنولوژی تولید، سرمایه گذاری دولتی، منابع آب، محیط زیست، صادرات محصول، توسعه دانش بنیان، مخاطرات طبیعی، سرمایه گذاری خارجی، بهره وری تولید، توسعه گردشگری و اولویت بندی قابلیت های توسعه استان به ترتیب، گردشگری، زراعت، صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی و فعالیت های بازرگانی می باشد.
رفتارنگاری رهیافتی جهت ارزیابی میزان پاسخدهی فضاهای شهری، مطالعه موردی: فضای فراغتی کناره آب دریاچه زریبار، شهرستان مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره پنجم بهار ۱۳۹۵ شماره ۱۸
77 - 90
حوزه های تخصصی:
مخاطبان اصلی یک فضای شهری استفاده کنندگان از آن هستند و فضای شهری همراه با حضور مردم است که بار معنایی می یابد، بنابراین می توان گفت که توفیق هر فضای شهری را می باید در پاسخگویی آن به نیازهای کاربران و همخوانی طرح(کالبد) و محتوا(رفتار) با یکدیگر جست وجو نمود. لذا پژوهش بر روی استفاده کنندگان از یک فضای شهری می تواند بعنوان منبعی ارزشمند در برنامه ریزی، طراحی و مدیریت فضاهای شهری به کار گرفته شود. بدین ترتیب جهت سنجش میزان پاسخدهی یک فضای شهری، نخستین گام توجه به رفتارهای جاری در آن و بهره گیری از انواع روش های رفتارنگاری خواهد بود تا تصویری واضح از وضعیت موجود فضای شهری و میزان هماهنگی طرح و محتوا بدست آید. مهمترین فضای شهری فراغتی شهرستان مریوان و یکی از جذابترین مقصدهای استان کردستان برای گردشگران، فضای فراغتی کناره ی دریاچه ی زریبار است. در این پژوهش فضای مذکور با انجام رفتارنگاری طی36 روز و در طول فصول بهار، تابستان و پاییز سال 1394 مورد بررسی قرار گرفته است. مقاله ی حاضر ضمن مروری کوتاه بر نظریات و روش های صاحب نظران در زمینه ی رفتارنگاری، با دسته بندی این روشها و در نظر گرفتن امکانات در دسترس، انواع روش های رفتارنگاری همخوان با شرایط را مورد استفاده قرار داده است. بنابراین پژوهش پیش رو یک تحقیق میدانی با رویکرد توصیفی-تحلیلی است که جهت سنجش میزان پاسخگویی فضای شهری ذکر شده به رفتارهای جاری در آن انجام شده است. روش ارزیابی به صورت مشاهده ی مستقیم و حضور در فضا بوده، تحلیل داده های آماری با استفاده از نرم افزار SPSS و تحلیل داده های مکانی با بهره گیری از نرم افزار GIS صورت گرفته است. نتایج این پژوهش به وضوح ناخرسندی کاربران از وضع موجود محیط فراغتی کناره ی آب دریاچه ی زریبار را نشان می دهد. نبود فضاهای نشستن با کیفیت و کمبود فضاهای نشستن از لحاظ کمی، مدت زمان سپری شده ی اندک مردم در محیط و عدم وجود شرایط آسایش محیطی جهت حمایت از رفتارهای مورد علاقه ی افراد حاضر در محیط، نمونه هایی از نارضایتی های کاربران نسبت به طرح وضع موجود بوده و نشان از آن دارد که شرایط وضع موجود به شیوه ی مناسبی پاسخده نیازهای کاربران نیست.
مؤلفه های ارتقاء کیفیت فضای آموزشی از منظر کودکان بر مبنای روایت محوری شناختی با استفاده از تکنیک ترجیحات بصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کودکان نسبت به آنچه در محیط زندگی خود می بینند هوشیارند. اغلب پژوهش گران معتقدند کودکی که تجربه مطلوبی در فضاهای آموزشی داشته باشد، فرایندهای شناختی و رفتاری متعاقب آن، موجب افزایش خلاقیت او شده و به تثبیت یادگیری او کمک می کند. امروزه مکان مناسبی برای آموزش کودکان به گونه ای که پاسخگوی نیازهای آنان باشد، وجود ندارد و اغلب مکان ها هم برای چنین منظوری احداث نگردیده و بر حسب ضرورت و اضطرار مورد استفاده کودکان هستند. هدف اساسی این پژوهش، دست یابی به مؤلفه های طراحی فضای آموزشی است که در آن کودک احساس یگانگی با فضا داشته باشد. پیداست این امر احساس خلاقیت کودک را برمی انگیزد و فعالیت و تحرک متناظر با آن در محیط بیشتر می شود. روش پژوهش در این مسیر با اتخاذ رویکرد کمی، استدلال منطقی است. روش گردآوری اطلاعات استفاده از مطالعات اسنادی و پیمایش میدانی است که بر مبنای روایت محوری شناختی با استفاده از تکنیک ترجیحات بصری صورت گرفته است. مصاحبه عمیق در جامعه نمونه متشکل از ده نفر از کودکان 8 تا 10 سال انجام گرفته که مبنای آماری آن آزمون کفایت معنی گذاشته شده است. یافته های تحقیق مؤید آن است که در معماری فضای یادگیری کودکان، عواملی همچون تداعی کنندگی، تنوع پذیری، تحرک پذیری، انعطاف پذیری، فضای بینابین و شفافیت مهم ترین شاخص های ارتقاء کیفیت فضا از منظر مخاطبان کودک است.
ارزیابی میزان تحقق چشم انداز و اهداف برنامه 5 ساله راهبردی عملیاتی شهر شیراز (سال های 1397-1392)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۷
287 - 304
حوزه های تخصصی:
مقدمه: توجه روزافزون به امر برنامه ریزی و لزوم توجه به چالش های پیشرو، از ضرورت های اصلی جوامع امروزی است، ارزیابی و پایش برنامه راهبردی به عنوان بخش منطقی و حلقه ای از زنجیره برنامه ریزی برای بازخورد عملکرد بشمار می آید. از آنجا که جوهر و عنصر محور برنامه ریزی «تعهد و مسئولیت» است، ضرورت دست یابی به شناختی دقیق از میزان واقعی عمل بر این تعهدات اجتناب ناپذیر است. بر این اساس این پژوهش در تلاش است میزان تحقق اهداف و چشم اندازهای برنامه راهبری عملیاتی شهر شیراز طی سال های 1397-1392 را مشخص کند. این پژوهش به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش از نوع توصیفی-تحلیلی است. روش: گردآوری داده های پژوهش نیز با استفاده از روش اسنادی و کتابخانه ای و پرسش نامه که توسط 30 متخصص و کارشناس حوزه شهری تکمیل شده، گردآوری شده است. هم چنین، از روش میانگین وزنی و تحلیل عاملی برای تحلیل ارزیابی میزان تحقق چشم اندازها و اهداف برنامه 5 ساله راهبردی_عملیاتی شهر شیراز استفاده شده است. یافته ها: نتایج نشان داد میانگین وزنی همه چشم اندازهای شهر شیراز در افق طرح، بالاتر از حد متوسط قرار دارد؛ میزان تحقق پذیری چشم انداز محور اجتماعی و فرهنگی در بخش گردشگری با میانگین وزنی 8/6 و محور مدیریت شهری در بخش فناوری با میانگین وزنی 8/6 نسبت به سایر محورهای چشم انداز شهر شیراز در وضعیت مطلوب تری قرار دارد. ازجمله مهم ترین عوامل تأثیرگذار در عدم تحقق اهداف برنامه، نداشتن توجه کافی به ویژگی های اجتماعات محلی و نیازهای آن ها، ناپیوستگی میان مراحل گوناگون برنامه ریزی، توجه نکردن به زمان بندی برنامه ها، انعطاف نا پذیری برخی از محورهای برنامه، ناپایداری درآمدی شهرداری و ... است. نتیجه گیری: درنهایت، با استفاده از مدل تحلیل عاملی، 5 عامل مؤثر در تحقق چشم اندازها و اهداف برنامه راهبردی و عملیاتی شهر شیراز مشخص شد. ازجمله مهم ترین پیشنهاد ارائه شده در این پژوهش برای افزایش تحقق پذیری برنامه های آینده، می توان به برقراری ارتباط منسجم بین قسمت های گوناگون برنامه، به گونه ای که چشم اندازها و اهداف گوناگون برنامه، یکدیگر را پوشش دهد اشاره کرد.
واکاوی کیفیت اثرگذاری مؤلفه های هنر شهری بر ارتقای مردم گرایی پارک ساحلی اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۸ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
557 - 575
حوزه های تخصصی:
پارک ساحلی اردبیل به عنوان یکی از فضاهای عمومی شهر اردبیل قابلیت مناسبی برای ارزیابی هنر شهری دارد. هدف اصلی پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر، واکاوی کیفیت اثرگذاری مؤلفه های هنر شهری بر ارتقای مردم گرایی پارک ساحلی اردبیل است. برای تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات از روش پیمایشی (پرسش نامه) و نرم افزارهای تحلیل آماری SPSS و LISREL استفاده شده است. نتایج به دست آمده از تحلیل داده ها و پرسش نامه های تکمیلی نشان می دهد، شاخص نورپردازی با بار عاملی 72/0 در سازه معیار عوامل کالبدی، شاخص المان های تعاملی با بار عاملی 72/0 در سازه معیار عوامل اجتماعی، شاخص آثار تاریخی با بار عاملی 54/0 در سازه معیار عوامل معنایی و شاخص های ایده های خلاقانه و مبلمان شهری با بار عاملی 66/0 در سازه معیار عوامل محیطی بیشترین تأثیر را بر ارتقای مردم گرایی پارک ساحلی اردبیل داشته اند. یافته های پژوهش نشان می دهد، میزان ضریب و شدت هم بستگی میان معیارهای عوامل کالبدی-عوامل اجتماعی با بار عاملی 98/0 بیشتر از سایر معیارها در پارک ساحلی اردبیل است. همچنین به منظور رتبه بندی متغیرهای پژوهش از آزمون فریدمن استفاده شد که نتایج آن نشان دهنده برابرنبودن رتبه میانگین مؤلفه های هنر شهری مؤثر بر میزان مردم گرایی محدوده مورد مطالعه است.
بازشناسی ضرورت مدیریت اجتماع محور بحران جهت کاهش آسیب پذیری در بحران زلزله (مطالعه موردی: محله ی یوسف آباد شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت بحران و نگرشهای جاری در این زمینه تنها متوجه آسیب پذیری های کالبدی در این حوزه بوده، که این چالش آسیب پذیری سکونتگاههای شهری و ساکنین آن را در مقابل وقوع بحران به ویژه زلزله به شدت بالا می برد. از طرف دیگر اقدامات تبعی جهت کاهش آسیب پذیری نیز مقاوم سازی کالبدی و ارتقاء آمادگی ناچیز سازمانی در حین وقوع بحران را شامل می شود و توانمندی ها و ظرفیت های ساکنین را جهت کاهش آسیب پذیری ها و به تبع آن کاهش تلفات و خسارات نادیده می انگارند. حال آنکه نگرشهای اخیر که در حوزه مدیریت بحران وارد شده اند، اهمیت آسیب شناسی در مواجهه با بحران را نسبت به آسیب پذیری های کالبدی مطرح می کنند. این نگرش ها بر این واقعیت تکیه دارند که آسیب پذیری ها رابطه معکوس و نسبتاَ کاملی با توانمندی ساکنین در مواجهه با بحران دارند. از اینرو بر پایه نگرش مدیریت اجتماع محور خطر بحران، ضرورت بازشناسی شاخصهای آسیب پذیری و توانمندی ساکنین ضروری به نظر می رسهدف از پژوهش حاضر از سنجش رابطه میان توانمندی ساکنین و آسیب پذیری های اجتماعی است. از آنجایی که جنس شاخصها، متغیرها و گویه ها صرفاَ سنجش از طریق پرسشنامه نبوده و طیف گسترده ای از گویه های کالبدی، آماری و پرسشنامه ای را در بر گرفته است. در این پژوهش نرم افزارهای آماری و تحلیل زمین محور SPSS و GIS مورد استفاده قرار گرفته است. در این مقاله بازشناسی سنجه های توانمندی ساکنین و آسیب پذیری های آنان در مقابل بحران در محله ی یوسف آباد تهران مورد پژوهش واقع شد. نتایج حاکی از آنست که صرف توجه به مسائل کالبدی نمی تواند آسیب پذیری ها در حوزه بحران را به حداقل رساند. بنابراین باید نگرشهای نوین مدیریت بحران با لایه های اجتماعی خرد مورد توجه قرار گرفته و بر توان افزایی و ظرفیت سازی ساکنین تاکید شود. در نهایت با توجه به میزان تاثیر هریک از شاخصها، راهکارهای کلی جهت کاهش آسیب پذیری زلزله ارائه شده است.
ارائه یک مدل خوانش گرافیکی مبلمان شهری با تا کید بر بهبود حس مکان، نمونه مورد مطالعه: منطقه 2 شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۳
55 - 64
حوزه های تخصصی:
در دوران کنونی در حوزه گرافیک محیطی، به گرافیک محیطی و خلق تجربه های نو به منظور القای حس مکان، اهمیت چندانی داده نشده و گرافیک محیطی در این عرصه با سکون و بی تحرکی روبه روست. این امر ناشی از عدم شناخت و پرداخت کافی به آن در پژوهش های راهبردی است. از این رو پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق کیفی_کمی از نوع توصیفی_پیمایشی و ابزار کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه و مشاهده) و استفاده از آزمون فریدمن و تحلیل محتوا به دنبال رهیافت به هدف اصلی پژوهش" تدوین مدل خوانش گرافیک شهری با تأکید بر ارتقای حس مکان در منطقه 2 شهر قزوین" است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که ساختار کالبدی گرافیک شهری منطقه 2 شهر قزوین، کیفیتی متعادل از نشانه های معنادار است که بسته به نوع فرم، رنگ و مصالح خود سبب جلب توجه مخاطبان شده و حس مکان را در این منطقه رقم می زنند. درضمن از میان مؤلفه های خوانش گرافیک محیطی در منطقه 2 شهر قزوین، مؤلفه ساختار بصری و معماری بیشترین نقش را دارند که در این میان توانسته اند از طریق تناسبات با بستر خود و نوع ترکیبات رنگی به کار رفته، حس مکان را در شهروندان این منطقه ایجاد نمایند. چرا که میان مؤلفه تناسبات و ترکیبات رنگی با خوانش گرافیک محیطی ارتباطی دوسویه و قوی برقرار است. همچنین در میان عناصر گرافیک شهری در ایجاد حس مکان در این منطقه، عنصر صندلی و مکان های نشستن همراه با المان های میادین، بالاترین رتبه و عناصری مثل سطل های زباله و نقاشی های دیواری کمترین رتبه را از نگاه شهروندان در رابطه با القای حس مکان به آنها دارند.
مدل سازی تأثیرات حاشیه نشینی بر تغییرات شهر ارومیه و پیش بینی توسعه فیزیکی شهربا استفاده از تصاویر ماهواره ای تا افق 1410(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد سریع شهرنشینی یکی از چالش های برنامه ریزان شهری در قرن 21 است. شهرنشینی سریع در ایران، هجوم مهاجران به شهرها و نبود برنامه ای کارا برای اسکان مهاجران سبب ایجاد مناطق حاشیه ای پیرامون شهرها، گسترش شهر به پیرامون و تخریب اراضی کشاورزی و باغ ها شده است. با توجه به این مسئله، پایش و مدیریت نحوه رشد کالبدی شهر امری ضروری است. پژوهشگران برای مهار گسترش های خارج از برنامه، مدل های پایش و پیش بینی مختلفی ارائه داده اند. پژوهش حاضر به تصویرسازی رشد حاشیه نشینی با تحلیل لکه های رشد حاشیه نشینی برای اولین بار در بازه زمانی 32 ساله، با استفاده از تصاویر چندزمانه و مدل زنجیره مارکوف و سلول های خودکار پرداخته است. هدف این نوشتار بررسی فرایند گسترش کالبدی شهر ارومیه بین سال های 1363-1395 و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی تا افق 1410 است. برای اجرای مدل، تصاویر ماهواره لندست 5، 7 و 8 سال های 1363، 1371، 1381، 1391 و 1395 شهر ارومیه تهیه شد. سپس با استفاده از نرم افزارهای ENVI، IDRISIو ArcGISمیزان تغییرات کاربری اراضی محاسبه و درنهایت دو مدل مذکور اجرا شد. نتایج نشان می دهد مساحت اراضی ساخته شده شهری از ۲۰۱۶٫۵۵ هکتار در سال 1363 به 8/6318 هکتار در سال 1395 افزایش یافته است. اراضی باغ و کشاورزی نیز از 20/2571 هکتار در سال 1363 به ۶۲۸٫۷۹ هکتار در سال 1395 کاهش یافته است. همچنین در نیمی از اراضی بایر ساخت و ساز صورت گرفته است. نتایج شبیه سازی نیز نشان می دهد اراضی ساخته شده شهری تا افق 1410 به 01/7523 (58/86 درصد) محدوده طرح جامع خواهد رسید. مساحت باغ ها و اراضی کشاورزی به ۶۱۹٫۶ و اراضی بایر نیز به ۵۴۶٫۳۳ هکتار کاهش خواهد یافت.
مدل سازی ارتباط فضایی سرطان های ریه با فاکتورهای محیط ساخته شده در محلات شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۴)
1153 - 1176
حوزه های تخصصی:
در طی دهه اخیر علایق گسترده ای درباره مطالعه نقش همسایگی ها و فرم شهری بر سرطان و نابرابری های سرطان در مناطق جغرافیایی شکل گرفته است. پژوهش حاضر با هدف مدل سازی ارتباط فضایی سرطان های ریه با عوامل محیط ساخته شده از جمله آلودگی هوا، فرم شهری، دسترسی به خدمات عمومی، و شاخص های اجتماعی - اقتصادی در محلات شهر تهران انجام گرفته است. این پژوهش از نوع تحقیقات کاربردی است و به لحاظ روش نیز در دسته تحقیقات توصیفی و علّی قرار دارد. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه بیماران مبتلا به سرطان ریه است که در سال های 1385-1389 در وزارت بهداشت و درمان کشور ثبت شده اند. از روش های آماری تحلیل عاملی اکتشافی و رگرسیون چندگانه در محیط نرم افزاری SPSS به ترتیب برای کاهش حجم متغیرها و استخراج متغیرهای تبیین کننده واریانس سرطان های ریه در سطح اطمینان 95درصد استفاده شد. همچنین، از مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) در محیط نرم افزاری Amos Graphicبرای محاسبه اثر مستقیم، اثر غیرمستقیم، و اثر کل متغیرهای مستقل در تبیین تغییرات سرطان های ریه استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد شاخص های آلودگی هوا حدود 30درصد واریانس سرطان های ریه را در محلات شهر تهران تبیین نمودند؛ متغیرهای قابلیت پیاده مداری، اختلاط کاربری زمین، نسبت سطح اشغال، نسبت تراکم ساختمانی، و تراکم کاربری های اداری از شاخص های بُعد فرم شهری اند که در سطح آلفا 05/0 ارتباط آماری معنی داری را با توزیع جغرافیایی سرطان های ریه نشان داد ه اند که شاخص قابلیت پیاده مداری از نظر میانگین اثر مستقیم ارتباط معکوس داشته است و بقیه شاخص های مذکور ارتباط مستقیمی داشته اند. شاخص های دسترسی به خدمات آموزشی، دسترسی به خدمات حمل ونقل عمومی، و دسترسی به فضاها و امکانات تفریحی نیز، برخلاف فرضیه ضمنی این پژوهش، ارتباط مثبت و معنی داری با متغیر وابسته داشته اند. از نظر بُعد اجتماعی - اقتصادی نیز شاخص های گروه های سنی آسیب پذیر، گروه های پایین اقتصادی، تراکم جمعیت، و سطح تحصیلات (زیر دیپلم و دانشگاهی) به طور میانگین با اثر کل 08/0 ارتباط مستقیمی با توزیع فضایی سرطان های ریه نشان داده اند.
The Effect of Decentralized Concentration on the Spatial Organization of Rural Settlements (Case Study: Molkabad Village Town, Mashhad)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۱
59 - 81
حوزه های تخصصی:
Purpose- In the hierarchical planning of central places, systematic and calculated settlement is based on the desired spatial system, and small cities play a major role in striking balance and equilibrium in the residential system. The role and function of this type of rural centers lay the theoretical basis for strategies of developing a balanced settlement model. The proponents of small towns point to importance of these settlements as service centers in rural development, stressing the construction of a cohesive settlement hierarchy and the effects of top-down distribution. According to their view, small towns are at the forefront of rural and regional development in terms of production and institutional structure, preventing the over-concentration of population and activities in large cities. It is an issue that has deprived these cities of proper economic returns and investment. Design/methodology/approach - In this study, the effect of Molkabad City on the spatial organization of rural settlements is investigated, and research hypotheses are tested using t-test, Wilcoxon, Kruskal-Wallis and WASP. Finding- Of the sample villages in various geographical areas located at varying distances, Derakht-e Sepidar Village has the highest Qi in WASPAS model and is ranked first, thus having the highest spatial development among the sample villages. It is true because this village is located in a plain area adjacent to a dirt road that leads to Molkabad City. In the same region, Razan Village has the lowest Qi in WASPAS model and is ranked last, mainly because this village is located on a plain, but far from communication routes. Further, this village is within the jurisdiction of Binalood Town rather than Molkabad or even the center of its county, Imam Taghi Village. In general, according to the results obtained from the WASPAS model, it can be mentioned that there is a slight difference between the first and the last village and the rate of spatial development in the studied villages is almost identical. That is, it is not pertained to the remoteness and proximity to Molkabad City.
بررسی نقش کاربری زمین بر زمینه های بروز تخریب گرایی در فضاهای عمومی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تخریب اموال عمومی به عنوان یکی از مشکلات شهرهای امروز در فضاهای عمومی شهری می باشد. تمایلات تخریب گرایانه متأثر از عوامل درونی و شخصیتی شکل می گیرد و چگونگی موقعیت مکان بر امکان بروز تخریب گرایی مؤثر می باشد. در میان شاخص های مکان، کاربری زمین یکی از عوامل مؤثر بر وقوع تخریب گرایی می باشد. پیرامون نقش شاخص کاربری زمین، زیر معیار چگونگی سازگاری کاربری، مطلوبیت کاربری، ظرفیت کاربری، وابستگی کاربری و شدت فعالیت در فضاهای شهری عمومی موردبررسی قرارگرفته است. تحقیق توصیفی تحلیلی است که به روش همبستگی، به بررسی نسبت متغیرها می پردازد. متغیرها بر اساس مطالعات کتابخانه ای و تحقیقات پیشین انتخاب شده است. گردآوری داده ها از طریق مشاهدات میدانی و برداشت های حضوری و پرسش نامه می باشد. راهبرد مورداستفاده نمونه مطالعه، پارادایم اثباتی و از نوع تحقیق علی پس از وقوع است. نمونه مطالعه منطقه دو شهرداری همدان می باشد. پرسش نامه ها بین 387 نفر از افراد ساکن و مراجعه کنندگان منطقه دو شهرداری همدان توزیع شده و مشاهدات میدانی و برداشت های حضوری جمع آوری شده از 283 کد محل در فضاهای عمومی شهری نمونه مطالعه، مورد تجزیه وتحلیل آماری قرارگرفته است. نتایج حاکی از آن است که زیر معیار سازگاری کاربری ها بالاترین میانگین رتبه و اثربخشی، زیر معیار شدت فعالیت، مطلوبیت کاربری ها، وابستگی کاربری ها و ظرفیت کاربری ها به ترتیب بالاترین میانگین رتبه و اولویت را به خود اختصاص داده اند. انتظار می رود نسبت به این عوامل، در برنامه ریزی و طراحی شهری در راستای کنترل و تعدیل تمایلات تخریب گرایانه و امکان بروز این گرایش در فضاهای عمومی شهری توجه بیش تری صورت گیرد.
ارزیابی توان بوم شناسی و تعیین وا حدهای گردشگری براساس عوامل طبیعی-اقلیمی مطالعه موردی: شهرستان چالوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صنعت گردشگری در ایران و بالاخص در منطقه شمالی کشور از ظرفیت های بسیار بالایی برای رشد و توسعه برخوردار است. بدین حهت، هدف این پژوهش، شناسایی واحدهای گردشگری متمرکز و گسترده در سه طبقه 1 و 2 مناسب و طبقه نامناسب بر پایه توان بوم شناسی برای فصول گرم سال در شهرستان چالوس بوده است. در این راستا، با توجه به معیارهای مدل بوم گردشگری و سامانه های اطلاعات جغرافیایی، لایه های اقلیمی دما، بارندگی، آفتابگیری و شیب، زمین شناسی و کاربری زمین ایجاد شد. سپس با روش بولین، توان بوم شناسی منطقه تحقیق، ارزیابی گردیده و واحدهای هر یک از طبق ه های گردشگری مش خص شد و نهایتاً نقشه پهنه بندی واحدها تهیه شد. پس از تحلیل، 342 واحد طبقه 1 مناسب متمرکز با مساحت 377 هکتار، خارج از محدوده جنگل های متراکم و ارتفاع 550 متر به بالا و غالباً در امتداد جاده و رودهای شهرستان چالوس شناسایی شدند. تعداد 348 واحد بوم گردشگری طبقه 1 مناسب گسترده با مساحتی حدود 2/159 هکتار در ارتفاعات میانی و بالادستِ شهرستان چالوس شناسایی شدند.
تاثیر خرد اقلیم های شهری بر آسایش محیطی در فضای باز عمومی( نمونه موردی: میدان شهدا شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
59 - 72
حوزه های تخصصی:
کیفیت طراحی فضاهای باز عمومی به عنوان یک قرارگاه رفتاری برای اوقات فراغت نقش مهمی در میزان رضایتمندی افراد دارد. احساس لذت و رضایتمندی زمانی اتفاق خواهد افتاد که فرد به حد نسبی از آسایش جسمی و روحی (آسایش محیطی) رسیده و فاقد از امور مقید کننده باشد. همچنین یکی دیگر از عوامل رضایتمندی، آسایش محیطی ناشی از سلسله مراتب اقلیمی است. به همین دلیل توجه به اقلیم در طراحی ها از اولویت های مهم در توسعه پایدار و طراحی پایدار است. با این حال، خرد اقلیم شهری از عواملی است که برای طراحی فضاهای شهری و فضاهای باز عمومی در راستای رسیدن به آسایش و رضایت محیطی ضروری است. در این راستا میدان شهدای شهر مشهد نیز به عنوان فضای باز عمومی و محصور توسط بناهای اداری و تجاری و ساختار کالبدی فضایی ویژه و همچنین درگیری با مسائل خرد اقلیم شهری، احتمالاً دچار ضعف آسایش محیطی برای شهروندان شده است. بنابراین با هدف بررسی میدان شهدا در راستای ایجاد آسایش محیطی به کمک خرد اقلیم شهری، پرسشنامه ای با سئوالات بسته (در قالب طیف لیکرت) بر روی حجم نمونه 112 نفرآزمایش شد. در این راستا روش شناسی تحقیق مبتنی بر روش تحلیلی به کمک آمار استنباطی (آزمون تحلیل عاملی تأییدی) و تحلیل با نرم افزار اسکچاپ و در نهایت تحلیل راینو(پلاگین umi)، برای یافتن عوامل خرد اقلیمی مؤثر بر آسایش محیطی در میدان است. با توجه به تفکیک معیارهای متأثر از خرد اقلیم و تحلیل آنها و بررسی تأثیرشان بر آسایش محیطی، نتایج حاکی از آن است که عوامل محیطی و فرمی مانند شکل میدان و بناهای اطراف آن و جایگاه قرارگیری میدان، فضاهای عملکردی و فعالیتی موجود نظیر ساختمان های تجاری و اداری حاشیه میدان به عنوان اماکن پر مخاطب شهروندان و در نهایت آسایش حرارتی و کیفیت هوای درون میدان به عنوان مهم ترین زیرمعیارهای خرد اقلیمی تأثیرگذار بر آسایش محیطی از نظر شهروندان واقع در میدان شهدا محسوب شده است.
تبیین روابط قدرت کنشگران در تولید و بازتولید فضاهای شهری در اراضی عباس آباد شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۷
99-120
حوزه های تخصصی:
گفتمان تولید و بازتولید فضای شهری طی دهه های اخیر در ادبیات شهری موردتوجه قرارگرفته است. تولید فضای شهری، مفهومی چندوجهی است که می توان آن را مجموعه ای از فرایندها و اقدامات فردی و گروهی انسانی نظیر تصمیم گیری، مشارکت در کنترل و مالکیت شهری و مشارکت در تولید فضای فیزیکی دانست. تأکیدات اندیشمندان مختلف، رابطه و تأثیر قدرت در ایجاد فضاهای شهر را عیان می سازد. امروزه فضاهای شهری ما، به خاطر انحصارطلبی ها، برنامه ریزی مختص یک یا چند گروه خاص، فقدان عرصه ای برای مشارکت و ابراز عقیده استفاده کنندگان از فضا، عدم توجه به منافع عمومی، با مشکلات متعددی مواجه است. در جریان تولید و بازتولید فضای شهر،کنشگران متعددی هرکدام دارای قدرت متفاوت و با دسترسی به منابع قدرت مختلف به تأثیرگذاری می پردازند. اراضی عباس تهران، یکی از محدوده های باارزش و دارای پتانسیل های منحصربه فرد است. نحوه تولید و بازتولید و بهره برداری از آن در دهه های اخیر توسط اقشار مختلف تأمل برانگیز بوده و به نظر می رسد که روندها یا عواملی، مستقیم یا غیرمستقیم، باعث شده است این محدوده باارزش، از حالت ایده آل «شهر برای همه شهروندان»، به حالت «هر بخش شهر برای قشری خاص» تبدیل گردیده و متعلق به همه مردم نباشد. لذا این پژوهش به دنبال شناسایی کنشگران تأثیرگذار در تولید فضای عباس آباد و همچنین بررسی روابط قدرت بین آن ها بوده است. گردآوری داده ها با مصاحبه نیمه ساخت یافته با روش نمونه گیری گلوله برفی و همچنین بررسی اسناد و مشاهده میدانی بوده و برای تحلیل از نرم افزار میک مک استفاده شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که دولت و حکومت، به عنوان دو نهاد وابسته به یکدیگر و گاه در تضاد باهم، به هدایت و کنترل تولید فضای عباس آباد پرداخته اند، بخش خصوصی مستقل، در این فرایند وجود ندارد و آنچه به اسم بخش خصوصی وجود دارد وابسته و تحت کنترل و اراده دولت و حکومت فعالیت می کنند. روابط قدرت بین کنشگران در عباس آباد به هیچ وجه معطوف به شهروندان و سازمانهای مردم نهاد نیست. تناقض موجود در اهداف و عمل انجام شده در اراضی عباس آباد، منجر به از دست رفتن بخش زیادی از پتانسیل این فضای شهری بزرگ در بازتولید از لحاظ تامین نیازهای اقشار مختلف شهروندان شده است. میزان قدرت هر کنشگر در تولید فضاهای شهری، وابستگی زیادی به منبع قدرت وی دارد و بنابراین برای موازنه قدرت کنشگران، مهم و ضروری است که موارنه منبع قدرت آن ها را به تعادل رساند. این امر مستلزم ایجاد تحولات و اصلاحاتی در حوزه ساختاری و عملکردی در فرایند تولید فضای شهری است.