فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۲۶۱ تا ۷٬۲۸۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۰ مورد.
منبع:
شهر پایدار دوره ۳ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
1 - 16
حوزه های تخصصی:
امروزه شهرنشینی گسترده و سریع موجب شده که شهرها با مسائل و مشکلات زیادی مواجه گردند که سلامت افراد به مخاطره افتاده و موجب مطرح شدن بحث سلامت در مجامع عمومی و ارائه راهکارهایی در جهت حل معضلات شهرنشینی سریع گردیده، یکی از این راهکارها اجرای پروژه شهر سالم است و با توجه به اهمیت عوامل فرهنگی-اجتماعی در مطالعه شهرها، این پژوهش با هدف تبیین نقش عوامل فرهنگی- اجتماعی مؤثر بر دستیابی به الگوی شهر سالم در شهر بهبهان انجام گردیده، این پژوهش بر اساس هدف از نوع کاربردی و بر اساس ماهیت از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری شهروندان بالای 15 سال و تعداد 400 پرسشنامه توزیع گردید، همچنین برای سنجش تأثیر نقش عوامل فرهنگی-اجتماعی در شهر سالم از نرم افزار SPSS و SMART PLS استفاده شده است. بر اساس نتایج حاصل از توصیف متغیرهای عوامل فرهنگی، عوامل اجتماعی و شهر سالم به ترتیب با میانگین 15/3، 33/2 و 18/2، نشان دهنده این است که شهر بهبهان یک شهر سالم نیست. نتایج حاصل از آزمون فرضیه های تحقیق با استفاده از مدل PLS در حالت نمایش آماره t نشان داد که قدر مطلق آماره t برای تأثیر عوامل اجتماعی و نقش آن ها در شاخص های شهر سالم 611/3 و برای عوامل فرهنگی 595/3 به دست آمده (ضریب t بزرگ تر از 96/1) و همچنین ضرایب مسیر برای عوامل اجتماعی 217/0 و برای عوامل فرهنگی 204/0 به دست آمده که فرضیات تحقیق تائید و عوامل فرهنگی و اجتماعی دارای رابطه معنادار و تأثیرگذاری بر دستیابی شهر سالم در بهبهان دارند.
تحلیل عوامل مؤثر بر فقر روستایی در دوران شیوع ویروس کرونا مورد: استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همه گیری ویروس کرونا بزرگ ترین شوک را بر اقتصاد جهان تحمیل کرده و باعث اجرای سیاست های کنترلی برای مهار آن از سوی دولت ها مانند؛ فاصله گذاری اجتماعی، تعطیلی های موقت کسب وکارها، قرنطینه و .. شده که اثرات منفی آن ها در مناطق روستایی به دلایل مختلف بیشتر بوده و به عاملی اثرگذار در تحولات فقر روستایی بدل شده است. هدف از پژوهش حاضر تحلیل عوامل مؤثر بر تحولات فقر روستایی استان آذربایجان شرقی در دوران شیوع کرونا بوده و از حیث هدف کاربردی، از نظر ماهیت و روش توصیفی-تحلیلی است. بنیان فلسفی پژوهش ترکیبی است که در مرحله بررسی تالار گفتمان (Q) رویکرد کیفی و در مرحله تحلیل عاملی جنبه کمی دارد. جامعه گفتمان شامل؛ 24 نفر از مدیران و کارشناسان (فرمانداری، بهداشت و درمان، ادارات دولتی، بخشداری ها، دهیاری ها و ...)، خبرگان محلی و متخصصان حوزه فقر و روستا است. برای انتخاب نمونه آماری از روش گلوله برفی و متواتر نظری استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده های ماتریس های کیو، از تحلیل عاملی به روش اکتشافی (استنفسون) استفاده گردید. یافته های تحقیق نشان داد، عوامل مؤثر بر تحولات فقر روستایی در دوران شیوع کرونا در استان آذربایجان شرقی عبارت اند از؛ 1) عدم رعایت محدودیت های قانونی، کاهش سواد و دسترسی به خدمات ارتباطی؛ 2) تعطیلی کسب و کارها، افزایش هزینه ها و فشارهای اقتصادی و روانی؛ 3) کاهش درآمد، سرمایه تولید و مدیریت ناکارآمد؛ 4) مشکلات مالی و کاهش جریان های فضایی؛ 5) اعتماد اجتماعی و ضعف خدمات بهداشتی-درمانی؛ 6) بازاریابی و دسترسی به خدمات و جاده های ارتباطی؛ 7) مشخص نبودن برنامه ها و سیاست های کلان، کاهش تولید و افزایش ناهنجاری اجتماعی؛ 8) عوامل سیاسی و اعمال محدودیت های حمل ونقلی. در این میان، عامل عدم رعایت محدودیت های قانونی، کاهش سواد و دسترسی به خدمات ارتباطی با مقدار ویژه 13/3 و درصد واریانس 04/13 بیشترین تأثیر را تحولات فقر روستایی در دوران شیوع ویروس کرونا در محدوده مورد مطالعه داشته است.
نقش مؤلفه های منظر حسی در کیفیت محورهای مجهز محلی مطالعه موردی: محور علیقلی آقا در اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱۳
43 - 56
حوزه های تخصصی:
شهر و فضاهای شهری افزون بر جلوه های بصری حاوی ویژگی های محسوس دیگری هستند که می توانند با تحریک حواس مخاطب، منشأ برانگیختگی احساسات و شکل گیری خاطرات گردند. در گذشته کیفیت های ناشی از محرک های حسی مانند بوی نان تازه، ادویه و عطر، صدای سم اسب و چرخ گاری، صدای چکش مسگرها در محلات و بازارهای تاریخی به کالبد فضاهای شهری روح می بخشیدند. درحالی که منظر حسی در کالبد بی جان شهرهای امروزی متأثر از بوی دود و صدای بوق خودروها و مدرنیته شهری رنگ باخته است. از طرفی به دلیل تسلط و تفوق حس بینایی در فرایند ادراک، دریافت های ناشی از دیگر محرک های حسی همچون صداها، بوها، مزه ها و نمودهای حس زمان با وجود نقش با اهمیت خود در کیفیت بخشی به فضای شهری و ایجاد فضای یاد و خاطره، کمتر مورد توجه برنامه ریزان و طراحان قرار می گیرند؛ در حالی که یکی از راه های ارتقای کیفیت فضاهای شهری، افزایش غنای حسی محیط به منظور به کارگیری تمامی حواس با هدف ایجاد جذابیت، افزایش شمولیت و امکان فعالیت برای همه اقشار اجتماعی، سنی، جنسی و افراد کم توان از نظر ادراک و حواس مانند افراد نابینا، ناشنوا و معلول می باشد. این مقاله ضمن تبیین رویکرد منظر حسی، تأثیر مؤلفه های آن را بر کیفیت محورهای مجهز محلی مورد بررسی قرار می دهد. این تحقیق از نوع مطالعه موردی است که با راهبرد همبستگی انجام شده است. محور علیقلی آقا از جمله محورهای تاریخی و مراکز محله ای فعال در شهر اصفهان می باشد که از دیرباز به دلیل دارا بودن عناصری چون مادی، بازارچه، مسجد و حمام، محوری پویا و سرزنده، دارای کیفیت های فضایی و نسبتاً پاسخگو به نیازها و حواس مختلف ساکنان بوده؛ هرچند امروزه این کیفیت ها رو به افول هستند. در این مقاله پس از تبیین عناصر و کیفیت های منظر حسی، معیارهای ارزیابی کیفیت محورهای محلی با رویکرد منظر حسی در چهار سطح استخراج شد. سپس بر اساس معیارهای سطح چهارم (شاخص ها)، پرسشنامه طبق طیف هفت گزینه ای لیکرت تنظیم گردید و با استفاده از تکنیک های مشاهده میدانی، نقشه برداری رفتاری، مطالعات حس گردی، صدا گردی، مصاحبه و عکسبرداری و تحلیل رگرسیونی چند متغیره سلسله مراتبی کیفیت مؤلفه ها در محور علیقلی آقا مورد برداشت، ارزیابی و تحلیل قرار گرفت. یافته های تحقیق وجود رابطه معناداری را بین مؤلفه های منظر حسی و معیارهای کیفیت محور محلی نشان می دهد. از نظر میزان تأثیرگذاری مؤلفه های منظر حسی بر کیفیت های محور، اهمیت شاخص حس زمان بیش از دیگر شاخص ها می باشد و پس از آن به ترتیب مناظر بساوایی، بویایی، چشایی، صوتی و منظر بصری قرار دارند.
امکان سنجی گسترش شبکه پیاده راهی در بافت مرکزی شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۴
131 - 142
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از مهمترین راهبردهای توسعه شهری، افزایش کیفیت محیط با رویکرد پیاده مداری است. شبکه های پیاده راهی با افزایش تعاملات اجتماعی و فرهنگی، نقش مهمی در تجدید حیات شهری بر عهده دارند. بدیهی است تقویت محورهای پیاده، همچون سایر فضاهای شهری، با در نظر گرفتن معیارهای متناسب و توجه به نیازهای مختلف کاربران امکان پذیر است. در این مقاله بافت مرکزی شهرکرد که از قابلیت هایی همچون دسترسی مناسب به منابع طبیعی، وجود بناهای شاخص تاریخی، قرارگاه های رفتاری مشخص و ارتباطات فرهنگی مناسب برخوردار است، به عنوان مورد مطالعاتی انتخاب شده است. هدف مقاله شناسایی پهنه های مستعد به منظور توسعه شبکه های پیاده راهی با تأکید بر معیارهای مؤثر در این زمینه است. نوع تحقیق کاربردی، روش آن توصیفی_تحلیلی و شیوه گردآوری و وزن دهی داده ها با استفاده از پرسشنامه است. در ابتدا به مطالعه مبانی نظری پرداخته، معیارهای مؤثر در افزایش پیاده مداری شناسایی و پرسشنامه ای متناسب با مؤلفه های پیشنهادی تهیه شده است. سپس با استفاده از روش دلفی و امتیازدهی طیف لیکرت به سنجش میزان اهمیت معیارها پرداخته شده است. نتایج تحقیق بیانگر آنست که از میان 15 معیار انتخاب شده، معیارهای امنیت، آسایش و جذابیت بیشترین تأثیر را در افزایش پیاده مداری در محدوده مورد مطالعه داشته اند. به منظور تعیین قابلیت هر مسیر، از روش مقایسه زوجی در نرم افزار اکسپرت چویس استفاده شده است. مقایسه امتیازهای نهایی نشان می دهد، محور تاریخی فرهنگی آقابزرگ، خیابان ولیعصر و خیابان ملت گزینه های برتر برای تبدیل به پیاده راه هستند. در نهایت به منظور تقویت شبکه پیاده راهی در این ناحیه پیشنهادهایی متناسب با هر مسیر ارائه شده است.
بررسی نقش مشارکت مردمی در به سازی بافت فرسوده محله فهادان شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش مشارکت مردمی در به سازی بافت فرسوده محله فهادان شهر یزد است و در چارچوب کلی تحقیقات پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری مورد نظر این پژوهش شامل ساکنان حوزه پژوهش مورد نظر برابر 3700 خانوار است که به روش نمونه گیری تصادفی و با استفاده از فرمول کوکران درمجموع 348 نفر از شهروندان مطالعه شده اند. به منظور تشخیص پایایی پرسش نامه، از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است (851/0 برای پرسش نامه شهروندان). همچنین، روایی محتوایی پرسش نامه نیز با نظرخواهی از کارشناسان متخصص در این حوزه تأیید شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSSانجام گرفته است. در بخش آمار استنباطی از آزمون همبستگی اسپیرمن و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج آزمون اسپیرمن نشان داد متغیرهای اعتماد ساکنان محله به مسئولان از طریق دریافت پیشنهادها و آرا، موضع مناسب کارکنان و مدیران در قبال ساکنان، و افزایش انگیزه از طریق ارائه تسهیلات بانکی ویژه دارای بالاترین ضریب همبستگی معنی دار و مثبت بود. و متغیرهای پرداخت همه هزینه های به سازی توسط ساکنان محله مورد نظر دارای بالاترین ضریب همبستگی معنی دار و منفی با متغیر وابسته را دارا بوده اند. همچنین، نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد متغیر اعتماد ساکنان محله به مسئولان از طریق دریافت پیشنهادها و آرا (397/0 = Beta) و پرداخت همه هزینه های به سازی توسط ساکنان محله مورد نظر (364/0- = Beta) نسبت به سایر متغیرهای مستقل به ترتیب بیشترین تأثیر مثبت و منفی را در پیش بینی متغیر وابسته (سطح مشارکت مردمی برای سامان دهی و نوسازی بافت فرسوده محله فهادان) دارد.
ارزیابی موانع مشارکت بخش خصوصی در توسعه و عمران شهری مطالعه موردی: شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۲ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
115 - 128
حوزه های تخصصی:
با توجه به عدم امکان تأمین سرمایه برای پروژه های شهری، در بسیاری از شهرهای دنیا برای توسعه زیرساخت ها نیاز اساسی به حضور سرمایه گذاری و مشارکت بخش خصوصی و استفاده از تسهیلات بانک ها و مؤسسات ایجاد می گردد. هدف از پژوهش حاضر که از نوع توصیفی تحلیلی است، سنجش موانع مشارکت بخش خصوصی در توسعه و عمران شهری در شهر شیراز هست. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی کارشناسان و مدیران مشغول به فعالیت در شرکت های بخش خصوصی فعال درزمینه توسعه و عمران شهر شیراز هستند، می باشد. 100 نفر از افراد مذکور به صورت تصادفی انتخاب و اطلاعات لازمه با استفاده از ابزار تحقیق جمع آوری شد. ابزار مورداستفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساخته ای است که دارای پنج بخش بود. روایی آن به صورت محتوایی (صوری) و سازه ای و پایایی آن با استفاده از پایایی ترکیبی مورد تأیید قرارگرفته است (آلفای کرونباخ = 869/0). تحلیل داده ها از طریق تحلیل همبستگی و الگو یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Smart PLS انجام شده است. مدل ارزیابی شده در پژوهش از شاخص های برازندگی قابل قبولی برخوردار بود. نتایج مطالعه نشان داد که به ترتیب متغیرهای موانع سیاست گذاری و تنظیم مقررات (4/0= γ، 33/5 = t)، تأمین مالی – حمایت مالی (364/0= γ، 68/3 = t)، مطالعه و آماده سازی (263/0= γ، 45/3 = t) و ظرفیت سازی و ارتقای دانش (145/0= γ، 14/2 = t) دارای بیشترین تأثیر بر عدم مشارکت بخش خصوصی در توسعه و عمران شهر شیراز می باشند. به صورت کلی، این عوامل تبیین کننده حدود 6/47 درصد از تغییرات مشارکت بخش خصوصی در توسعه و عمران در شهر شیراز هستند.
تبیین مدل مفهومی معنای نماهای آپارتمان های مسکونی از دیدگاه ساکنان (مطالعه موردی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶
147-160
حوزه های تخصصی:
نمای بنا از مهمترین عنصر در شکل پردازی یک بناست و بر حس ارزیابی ناظران از کلیت کالبد تأثیرگذار است. نمای بناها در ارتباط مستقیم با ساکنان بنا است که لازم است واجد مؤلفه های معنادار محیطی باشد تا زمینه ادراک و خوانش مطلوب را برای ساکنان فراهم آورد. امروزه ادراک معانی نماها بیشتر در حوزه شهرسازی مورد توجه قرار گرفته و معانی نماها در مقیاس معماری و از دید ساکنان بناها کمتر مورد پژوهش متخصصان عرصه معماری قرار گرفته است. لذا پژوهش حاضر در پی ارائه مدل مفهومی از معنای مؤثر بناهاست. از همین رو پژوهش می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که مدل مفهومی معنای آپارتمان های مسکونی اردبیل از دیدگاه ساکنان چیست؟ این پژوهش دارای رویکردی ترکیبی است. بخش کیفی با استفاده از روش نظریه داده بنیاد و بخش کمی با استفاده از تحلیل همبستگی انجام گرفته است. ابزار جمع آوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه های عمیق و نیمه ساختار یافته با ساکنان اردبیل بوده است و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخت بوده که روایی و پایایی آن بررسی شده است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار مکس کیودا استفاده شده است و با استفاده از شیوه کدگذاری باز، محوری و انتخابی، داده ها تجزیه و تحلیل شدند. پس از استخراج عوامل مؤثر بر معنا در نما، مدل مفهومی معنای نماهای آپارتمان های مسکونی اردبیل تبیین شده است. عوامل مختلفی در معنادهی نما مؤثرند که این معناها در بستر عوامل کالبدی، عوامل زمینه ای و مداخله گر شکل می گیرد. یافته های پژوهش نشان می دهد که تحلیل عوامل مؤثر در معنادهی نماهای آپارتمان های مسکونی که بر مبنای نظر 25 نفر از ساکنان صورت گرفت، به شناسایی عوامل سازنده معنا در نما منجر شد که در قالب مدل مفهومی ارائه شده است. با توجه به یافته های بدست آمده از تحلیل همبستگی و تحلیل کمی، می توان بیان نمود که روایی مدل مفهومی و روابط عوامل آن به طور کلی مورد تأیید قرار گرفته است
چارچوبی برای تدوین الگوی تاب آوری بوم شناسانه شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
109 - 126
حوزه های تخصصی:
شهرها به عنوان پیچیده ترین ساخته دست بشر با ریسک های گسترده ای (هم به دلیل وجود دامنه وسیعی از مخاطرات و تغییرات و هم به علت آسیب پذیری های چندگانه شان) روبه رو هستند. بنابراین پرداختن به رویکردهای نوین مواجهه با اختلالات و بلایا ضروری می نماید. از آنجا که در حال حاضر دیدگاه غالب از تمرکز صرف بر مبنای آسیب پذیری و مقاوم سازی به افزایش تاب آوری در برابر اختلالات تغییر پیدا کرده، این مقاله در صدد است که با مطرح کردن بحث تاب آوری در حوزه شهرسازی با تدوین الگویی منسجم بتواند به ارتقای توانایی شهرها به عنوان نظام های پویا و خود سازمانده در مقابله با اختلالات به ویژه بحران های زیست محیطی بپردازد. در این راستا هدف مقاله حاضر، تحلیل و تعیین مؤلفه های تأثیرگذار بر تاب آوری بوم شناسانه براساس تفکر بوم شناسی شهری، دستیابی به معیارها و ایجاد الگویی برای ارتقای تاب آوری بوم شناسانه شهرهاست. روش تحقیق در این مقاله کیفی است و به منظور شناخت و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون و ابزار تحلیلی شبکه مضامین و تحلیل مقایسه ای بهره گرفته شده است. بر مبنای تحلیل کیفی انجام شده، مجموعه ای از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر تاب آوری به عنوان مقولات اصلی شکل دهنده الگوی پیشنهادی تاب آوری بوم شناسانه شهر در قالب شش زمینه اصلی (ساختار طبیعی، عملکردها و فرآیندهای بوم ساخت، عملکردها و فرآیندهای اجتماعی_اقتصادی، شکل شهر، نهادها و دانش و آگاهی) تبیین شده اند. نتایج مقاله نشان می دهد که تاب آوری بوم شناسانه شهرها بر مبنای دانش بوم شناسی شهری، تحت تأثیر برهمکنش های پویا میان فرآیندهای اجتماعی_اقتصادی و زیستی_فیزیکی قرار دارد که الگوی تدوین شده و معیارهای تنظیم شده در این مقاله، امکان ارتقای تاب آوری شهرها را میسر می سازد. الگوی پیشنهادی راهنمای کلی برای برنامه ریزان، طراحان و مدیران شهری در راستای دستیابی به تاب آوری بوم شناسانه در شهرهاست. همچنین با توجه به یکپارچه سازی مقولات تأثیرگذار بر تاب آوری، خلأ شناسایی شده ناشی از عدم وجود چارچوبی منسجم در خصوص بعد بوم شناسانه تاب آوری را نیز پوشش می دهد.
تحلیل جغرافیایی الگوهای شکل شهری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دوم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۷
89 - 100
حوزه های تخصصی:
به عنوان یکی از موضوعات مهم در مطالعات شهری، شکل یا فرم شهر بیانگر نحوه توزیع فضایی فعالیت های انسانی در مناطق شهری است و عمیقاً به وسیله مسائل مدیریتی و خصوصیات محیطی، اقتصادی و اجتماعی جوامع تحت تأثیر قرار می گیرد. هدف اصلی این پژوهش، ارزیابی و دسته بندی الگوهای شکل شهری در ایران و بررسی ارتباط احتمالی این الگوها با یک سری از متغیرهای انسانی و طبیعی می باشد. با توجه به زیاد بودن شهرها، تحقیق حاضر در این مرحله صرفاً شهرهای بالای پنج هزار نفر را که تعداد شان بر اساس سرشماری سال 1385 به 689 شهر می رسید، مد نظر قرار داده و در صدد ارائه یک چشم انداز کلان در باره الگوهای مختلف شکل شهری در ایران می باشد. داده های اصلی مورد استفاده در این مطالعه از منابع مختلف شامل پایگاه اطلاعات نقشه ای گوگل ارث پرو، نتایج سرشماری های عمومی کشور و اطلس اقلیمی کشور به دست آمده است. پس از جمع آوری و استخراج داده ها، برای بررسی رابطه احتمالی متغیرهای مورد مطالعه با توجه به ماهیت داده ها از آزمون خیدو یا کای اسکوار استفاده شده است. نتایج مهم به دست آمده بیانگر ارتباط معنی دار بین شکل شهر و متغیرهای انسانی همانند تعداد جمعیت، شیوه توسعه فیزیکی، میزان نرخ رشد، وسعت محدوه شهر، تراکم جمعیت شهری و همچنین متغیرهای محیطی ارتفاع و اقلیم با الگوهای شکل شهری می باشد. در انتها تلاش شده است تا نتایج یافته های تحلیل در قالب مدل پیشنهادی برای توصیف الگوهای شکل شهری در ایران ارائه شود.
مدل سازی و پیش بینی روند گسترش و توسعه ی فیزیکی شهر بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۲)
1563 - 1585
حوزه های تخصصی:
شهر بجنورد، در پی انتخاب به عنوان مرکز سیاسی-اداری استان خراسان شمالی در سال 1384، با رشد دوچندان جمعیت و تحولات جمعیتی مواجه شد. تمرکز مراکز اداری، نظامی، سیاحتی، فرهنگی و آموزشی در کنار مهاجرت بی رویه روستائیان به شهر، شهر را با نیازهای جدید توسعه شهری مواجه ساخت. گسترش فیزیکی شهر بیش ازپیش، تبدیل زمین های کشاورزی به شهری و ساخت وساز بی رویه، یکی از مسائل اصلی پیش روی شهر است. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از روش اتوماتای سلولی توسط شبکه های عصبی مصنوعی پرسپترون و داده های سنجش ازدور، انجام شده است. تصاویر ماهواره ای مربوط به سال های 2011 و 2021 دشت بجنورد، مبنای بررسی قرار گرفت و به منظور به طورکلی الگوهای فضایی-زمانی کاربری زمین، از داده های آرشیو سنجش ازدور، استفاده شد. در راستای اهداف تحقیق، تصاویر مولتی اسپکتورال لندست 7 و لندست 8 در ارتباط با شهر بجنورد (path 161, row 034) دانلود شده است. باهدف افزایش اعتبار نتایج، نقشه های خروجی با نقشه های گوگل ارث، تطبیق داده شد. همچنین در طبقه بندی سال 2011 دقت کلی 86 و ضریب کاپا 81 و در سال 2021، دقت کلی 88 و ضریب کاپا 85 به دست آمد. یافته های اصلی شامل محاسبه و برآورد تغییرات کاربری زمین و سهم هر کاربری در سال های مبنای این تحقیق، مدل سازی و پیش بینی تغییرات کاربری زمین برای سال 2031 بر اساس ترسیم نقشه پتانسیل انتقال برای کاربری ها و تشکیل زنجیره مارکوف در کنار هشت عامل تأثیرگذار شیب، ارتفاع، فاصله از گسل، زمین های کشاورزی، راه های اصلی، شبکه برق اصلی، مناطق ساخته شده و قیمت زمین، است. نتایج نوشتار، تأییدکننده افزایش مناطق ساخته شده و کاربری های شهری و کاهش کاربری کشاورزی و مرتع در افق پیش بینی گسترش شهر بجنورد در سال 2031 است. بعلاوه به لحاظ ساختار فضایی، رشد مناطق ساخته شده عمدتاً در سه جبهه بجنورد-اسفراین، بجنورد-مشهد و بجنورد-آشخانه قابل مشاهده است. بدین ترتیب، انتظار می رود با شناسایی روند گسترش و توسعه فیزیکی شهر بجنورد، بتوان در مدیریت و برنامه ریزی این فرآیند، تأثیرگذار واقع شد.
سنجش و مقایسه میزان رضایتمندی ساکنان از سیستم سکونتی مطالعه موردی: مناطق 3 و 11 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره پنجم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۷
77 - 92
حوزه های تخصصی:
سنجش رضایتمندی سکونتی، که به عنوان جز مهم کیفیت محیط زندگی افراد شناخته شده، به مثابه ابزاری برای ارزیابی تصمیمات و سیاستگذاری های شهری است تا با مشخص کردن بازخورد آن ها، زمینه ای برای اقدامات و پیشنهادات آینده فراهم نماید. در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر رضایتمندی سکونتی و سنجش میزان آن در دو محله از شهر تهران صورت گرفته است. برای این منظور از طریق بررسی رویکردهای پژوهشگران مختلف مدل عملیاتی سنجش رضایتمندی استخراج گردید، در این مدل معیارهای موثر بر رضایتمندی در پنج دسته معیارهای عینی فرد، عینی محیط، عینی مسکن، ذهنی فرد و ذهنی محیط طبقه بندی شده اند و از طریق روش پیمایشی و تبدیل این معیارها به سوالات پرسشنامه، میزان رضایتمندی محله1 (واقع در منطقه سه) و محله2 (واقع در منطقه 11) با یکدیگر مقایسه شده است. بررسی های صورت گرفته نشان می دهد که در محله1 بیشترین و کمترین میزان رضایتمندی مربوط به معیارهای عینی مسکن و عینی محیط است و در محله2 مربوط به معیارهای ذهنی محیط و ذهنی فرد می باشد و بطور کلی میزان رضایتمندی در محله1 (بین سطح متوسط و راضی) بیشتر از محله2 (بین سطح ناراضی و متوسط) می باشد.
آینده پژوهی مدیریت سیستمی گردشگری کلان شهر تبریز با تأکید بر رویکرد حکمروایی شایسته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه گردشگری به عنوان یکی از گسترده ترین صنایع خدماتی دنیا، جایگاه ویژه ای در عرصه های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دارد. با توجه به نقش تأثیرگذار گردشگری در جامعه، به ویژه بخش اقتصادی، بهره گیری از شیوه های مطلوب مدیریتی در راستای توسعه پایدار این صنعت ضرورتی اجتناب ناپذیر است؛ از این رو هدف از تحقیق حاضر، ارزیابی پیشران های تأثیرگذار بر مدیریت سیستمی گردشگری و آینده پژوهی آن ها در کلان شهر تبریز با تأکید بر رویکرد حکمروایی شایسته است. روش تحقیق در مطالعه حاضر ترکیبی از رویکردهای کمّی-کیفی با ماهیت آینده پژوهی بوده که در راستای گردآوری اطلاعات از تکنیک دلفی نخبگان و مدیران شهری (15 نفر متخصص حوزه گردشگری) و به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از تکنیک تحلیل اثرات متقاطع در نرم افزار MICMAC استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که بیشترین تأثیرگذاری در توسعه مدیریت سیستمی گردشگری بر مبنای رویکرد حکمروایی شایسته در کلان شهر تبریز مربوط به پیشران های وجود رهبری واحد و پاسخگو؛ جذب افراد بر اساس صلاحیت دانشی در سازمان های گردشگری؛ بهره گیری از روش ها و اقدامات براساس علم نوین؛ توسعه دانش در منابع انسانی و شکل گیری تعامل و اعتماد بین نهادی در نهادهای درگیر با امور گردشگری است. همچنین نتایج تحقیق حاکی از آن است که با توجه به وضعیت موجود، مدیریت سیستمی گردشگری تبریز با تأکید بر رویکرد حکمروایی شایسته در آینده به سمت ناپایداری سوق پیدا خواهد کرد.
شناسایی و ارزیابی محدوده های ایمن شهری در بحران زلزله به روش تحلیل سلسله مراتبی فازی (نمونه موردی: منطقه 2 شهر خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش های غرب و جنوب غرب ایران به علت قرار گیری روی کمربند لرزه خیز آلپ- هیمالیا همواره تحت تأثیر زلزله های مخربی قرار داشته اند. هدف اصلی این پژوهش تعیین مکان های ایمن شهری پس از زلزله جهت کمک به شهروندان و مدیریت بحران با بهره گیری از شاخص های موثر است. به منظور تعیین معیارهای تحقیق، ابتدا بر اساس مطالعات کتابخانه ای تعداد 48 شاخص استخراج و با توجه به بیشترین تعداد تکرار آنها در مقالات مطالعه شده و همچنین مصاحبه با متخصصین و به کارگیری روش دلفی، ۸ معیار شامل فاصله از گسل ، بافت های فرسوده، مراکز خدماتی، فضا های باز شهری، رودخانه، جاده و خیابان های اصلی، میزان شیب و جنس زمین و همچنین ۲۷ زیرمعیار انتخاب شد. برای وزن دهی به معیارها و زیرمعیارها و تعیین نرخ ناسازگاری آنها بر اساس فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، نرم افزار Expert Choice و جهت پیاده سازی، فازی سازی و تلفیق لایه های اطلاعاتی، نرم افزار ArcGIS به کار گرفته شد. نتایج تحلیل سلسله مراتبی نشان داد که فاصله از گسل بیشترین (203/0) و فاصله از فضای باز شهری (078/0) کمترین وزن معیار موثر را دارند. در ادامه لایه نهایی پهنه بندی محدوده های ایمن بر اساس 5 متغیر زبانی شامل ناایمن، نسبتاَ ناایمن، متوسط، نسبتاَ ایمن و ایمن در نرم افزار ArcGIS تهیه گردید. انطباق لایه های فازی شده معیارهای مختلف با نقشه پهنه بندی نشان داد که بخش اعظم منطقه ۲ شهر خرم آباد در محدوده متوسط تا نسبتاَ ایمن قرار داشته و بیشترین میزان آسیب پذیری مربوط به جنوب غربی آن است.
بررسی رابطه علی محیط ساخته شده و رفتار سفر در الگوهای توسعه ای مختلف تهران مطالعه موردی: محله منیریه، کوی بیمه و گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۵
133 - 146
حوزه های تخصصی:
یافتن ارتباط علی میان مولفه های محیط ساخته شده و رفتار سفر حدود دو دهه است که یکی از سئوالات اصلی در حوزه ارتباط میان رفتار سفر و محیط ساخته شده است. خودانتخابی ساکنان که به گرایش مردم برای انتخاب محل زندگی براساس گرایشات و عادات سفرشان مربوط می شود، یک مسئله کلیدی است که این رابطه را مخدوش می کند. آیا افراد به دلیل تمایل به پیاده روی، محله هایی با قابلیت پیاده روی را برای سکونت می گزینند و در نتیجه دلیل بالا بودن سفر پیاده آنها به گرایشات و ترجیحات سفر آنها بازمی گردد و یا برعکس چون در محلات با قابلیت پیاده روی سکونت دارند، بیشتر پیاده می روند، مسئله ای است که در این پژوهش به آن پاسخ داده شده است. در این راستا، این پژوهش، ارتباطات مستقیم و غیرمستقیم میان مولفه های کالبدی و غیرکالبدی موثر بر رفتارسفر پیاده را با جمع آوری ۲۷۳ پرسشنامه از ساکنان سه محله با الگوهای توسعه ای متفاوت مرکزی، متعارف و حومه ای در کلانشهر تهران و استفاده از روش تحلیل عاملی و تحلیل مسیر ارزیابی کرده است. یافته ها حاکی از آن است که در دو محله متعارف و حومه ای مولفه های محیط ساخته شده از جمله تنوع مقاصد و میزان دسترسی به آنها و دسترسی به حمل ونقل عمومی و کاهش دسترسی به بزرگراه بر نگرش ها و عادات سفر تاثیر گذاشته اند. حال آن که در محله مرکزی، مولفه های نگرش ها و عادات سفر بر مولفه های محیط ساخته شده و از سوی دیگر ترجیحات انتخاب سکونت بر فراوانی سفر پیاده تاثیر گذاشته اند. با این حال در محله مرکزی، همچنان مولفه محیط ساخته شده (تنوع مقاصد و دسترسی به آنها) تاثیر مستقیم و مستقل بر رفتار سفر پیاده داشته اند. بنابراین در مجموع با در نظر گرفتن پدیده خودانتخابی، همچنان مولفه های محیط ساخته شده و رفتار سفر پیاده رابطه علی داشته و با تغییر ویژگی های آن (افزایش تنوع مقاصد و میزان دسترسی به آنها، افزایش دسترسی به حمل و نقل عمومی و کاهش دسترسی به بزرگراه) می توان این مد سفر را در سطح محلات ترغیب نمود.
شناسایی ابعاد ارزش ویژه برند مقصد گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین مدیریت نسل نخست شهرهای جدید ایران با رویکرد حکمروایی خوب شهری از منظر تقسیمات کشوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر جدید پدیده و مفهوم مجردی نیست و اولین موضوعی که پیش از هر چیز باید بدان پرداخته شود، این است که نمی توان یک شهر را بدون در نظر گرفتن سیستمی که شهر در مسیر جریانات آن قرار دارد، مورد مطالعه قرار داد. مجموعه شرایط حاکم شامل نظام ارتباطات، مسیر مبادلات ارزش افزوده، اندیشه سیاسی حاکم، ارزش های فرهنگی موجود، ایدئولوژی، شرایط و ویژگی های طبیعی، منطقه ای، جایگاه کشور در نظام جهانی و... همچون سیستمی عمل می کند که موفقیت، کارایی و کفایت شهر جدید در ایران را شکل می دهد. واقعیت شهر جدید در کشور ایران در چنین مجموعه ای رقم می خورد. هم اکنون از ۱۷ شهر جدید نسل نخست ایران، ۱۲ شهر در زمره شهرهای رسمی کشور و دارای شهرداری هستند که از میان این ۱۲ شهر جدید، فقط شهر جدید پردیس مرکز شهرستان شده است. هدف اصلی این پژوهش، تبیین مدیریت نسل نخست شهرهای جدید ایران از منظر تقسیمات کشوری است. پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش بررسی، توصیفی و تحلیلی است. این پژوهش در دو بخش انجام شده است؛ در بخش نخست، پس از مرور مبانی و تعریف و تدقیق شاخص های مطالعاتی و با استفاده از نرم افزار Eviews و استفاده از تکنیک های آمار فضایی، شاخص های پژوهش مورد آزمون و تحلیل کمّی قرار گرفتند که نتایج این بخش مؤید رابطه معنادار فاصله از مادرشهر، درجه تمرکز و تفرق جمعیت و همچنین اثر برازشی جایگاه شهر (موقعیت سیاسی- اداری) در سیستم شهری- منطقه ای در ارتباط با جذب و دافعه جمعیت است. در بخش دوم پژوهش، ابتدا شاخص های حکمروایی خوب شهری به عنوان تئوری هدایتگر در منابع مختلف بررسی شد و شاخص های 9 گانه راکودی مبنای مطالعه قرار گرفت و سپس مطابق اظهارنظرها و پیشنهادهای 7 نفر از خبرگان براساس تکنیک دلفی، شاخص های پژوهش در 20 گویه تنظیم و به روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. با استفاده از ابزار پرسشنامه و نظرسنجی، اطلاعات گردآوری و برای اثبات نرمال بودن متغیرها و تحلیل داده ها نیز از آزمون برازش k-s1 استفاده شد. بر مبنای نتایج با اهمیت ترین براساس طیف لیکرت در بین ۲۰ گویه مبتنی بر ۹ شاخص، گویه استفاده از پتانسیل های شهر و منطقه از شاخص اثربخشی و کارایی با میانگین وزنی 20/4 معیّن شد؛ بنابراین مشخص می شود این گویه اهمیت زیادی در تبیین مدیریت شهرهای جدید ایران از منظر تقسیمات کشوری و ارائه الگوی پیشنهادی دارد. رتبه این گویه با معیار اصلی ارزیابی مدل مدیریتی حکمروایی خوب شهری یعنی اثربخشی نیز منطبق است. در الگوی پیشنهادی به منظور استفاده از پتانسیل های شهر و منطقه، مدیران شهرهای جدید مستعد (۱۲ شهر جدید) بهتر است بر اهمیت شهر خود در ابعاد مختلف جمعیتی و... بیفزایند تا همچون شهر جدید پردیس، اولویت نخست باز تقسیمات کشوری در محدوده سیاسی- اداریشان شوند.
بررسی نقش سرمایه گذاری و طرح های عمرانی در توسعه صنعت گردشگری مازندران (مطالعه موردی: شهرستان سوادکوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حجم انبوه تجارب کشورهای پیشرو در صنعت گردشگری و نیز تحقیقات علمی پژوهشگران و اندیشمندان هر دو گویای این مسئله است که صنعت گردشگری نیازمند نگرش سیستمی است؛ یعنی این که این صنعت نیازمند یکسری درون دادها مثل زیرساخت ها و تأمین منابع مالی است و برون دادهای آن نیز درامدهای ارزی و اشتغال و شکوفایی اقتصادی هستند. هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش زیرساخت ها و منابع مالی (درون دادها) در توسعه صنعت گردشگری مازندران به ویژه شهرستان سوادکوه است. سؤال اصلی مقاله این است که با فرض برخورداری استان مازندران و شهرستان سوادکوه از جاذبه های گردشگری، زیرساخت ها و منابع مالی چگونه می توانند به توسعه صنعت گردشگری در استان مازندران و سوادکوه شتاب بخشند؟ برای پاسخگویی به این سؤال اصلی سؤالات فرعی دیگری نیز در این مقاله مطرح می شوند از جمله این که زیرساخت های گردشگری کدام اند؟ و این که ضرورت سرمایه گذاری در صنعت گردشگری چیست؟ فرضیه مقاله مدعی است که به نظر می رسد بین درون دادهای سیستم صنعت گردشگری مازندران و توسعه برون دادهای آن رابطه معناداری وجود دارد. روش انجام مقاله توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری مقاله شامل مدیران و کارکنان سازمان های فرمانداری، محیط زیست، شهرداری، منابع طبیعی و ارشاد سوادکوه و نیز معاونت سرمایه گذاری اداره کل میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری استان مازندران و سرمایه گذاران در حوزه گردشگری استان هستند و حجم نمونه نیز تعداد 180 نفر است که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه است. روایی ابزار سنجش از نوع صوری محتوایی انجام شد. برای تعیین پایایی نیز از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که در این تحقیق پایائی 86/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی تک نمونه ای و نرم افزار آماری SPSS16 استفاده شده است. نتایج مقاله نشان می دهد که سرمایه گذاری در زمینه زیرساخت ها، ایجاد جاذبه های مناسب (مناطق نمونه گردشگری)، ایجاد امنیت اقتصادی و اجتماعی برای سرمایه گذاران و در نظر گرفتن تسهیلات در حوزه گردشگری باعث توسعه صنعت گردشگری استان مازندران خواهد شد.
بررسی وجوه پایداری در سیستم صنعتی سازی ساختمان های اداری در اقلیم گرم و مرطوب شهرستان آبادان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶
51 - 68
حوزه های تخصصی:
یکی از معضلات نظام ساختمان سازی در کشور به خصوص ساختمان های اداری روش های طراحی و اجرای آن می باشد که این روش ها اغلب دارای فن آوری روز دنیا نبوده و موجب آن گردیده که بیشتر ساختمان های اداری در کشور با روش های فعلی پویایی و کارایی لازم را نداشته باشد. کم بودن عمر مفید این ساختمان ها مخصوصاً در اقلیم گرم و مرطوب که دارای تابش شدید و رطوبت بالایی می باشد باعث فرسایش شدید این ساختمان ها که با مصالح متداول ساخته شده اند، می شود. صنعتی سازی ساختمان بر مبنای وجوه اصلی توسعه پایدار و معیارهای آن ها به عنوان یک مسیر کارآمد جهت کنترل و افزایش کیفیت ساخت این ساختمان ها است و یکی از برنامه های بلندمدت سیاست گذاران بخش ساخت و ساز کشور می باشد. هدف اصلی این نوشتار بررسی معیارهای پایداری در صنعتی سازی ساختمان های اداری در اقلیم گرم و مرطوب شهرستان آبادان می باشد. میزان اهمیت و وجوه معنادار مؤلفه های اقتصادی و اجتماعی و زیست محیطی به عنوان سه رکن اصلی پایداری در صنعتی سازی ساختمان های اداری در آبادان به عنوان پرسش اصلی این پژوهش مطرح است که توسط جامعه آماری شامل متخصصین صنعت ساخت و ساز نظام مهندسی سنجش می شود. روش تحقیق در بخش اول با گردآوری شاخصه های اصلی توسعه پایدار فاکتورهایی که ازنظر متخصصین دارای بیشترین اهمیت بودند انتخاب و بر اساس معیارهای ابعاد توسعه پایدار دسته بندی و کدگذاری شدند. در بخش دوم با روش پیمایشی و مطالعات میدانی و ابزار پرسشنامه با استفاده از طیف لیکرت سؤالات پس از تأیید روایی و پایایی آن توسط متخصصین در میان جامعه آماری توزیع شد. آزمون های آن شامل T تک نمونه ای t-test، T زوجی و آزمون K-S در محیط نرم افزار SPSS-16.0 انجام شده است. یافته های پژوهش نشان داده که اهداف اجتماعی و مؤلفه های آن (ایمنی محصول و کارگران و کیفیات محیطی) بالاترین تأثیر و پس ازآن اهداف اقتصادی و مؤلفه های آن (سرعت ساخت و طول عمر پروژه) را در پایداری صنعت ی سازی ساختمان های اداری دارند و مبین این است که صرف نگاه اقتصادی و فنی توسعه و تحقق صنعتی سازی ساختمان تحقق نمی یابد.
شناسایی و اولویت بندی عوامل راهبردی توسعه گردشگری شهر سنقر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
73 - 86
حوزه های تخصصی:
امروزه توسعه گردشگری شهری به عنوان یکی از مهمترین صنعت هایی به شمار می آید که تأثیر بسیار زیادی بر رشد و توسعه اقتصادی و فرهنگی دارد. شهرسنقر با وجود چشمه ها، آثار باستانی و معماری اسلامی دارای قابلیت های مطلوبی در زمینه گردشگری است. اما به جهت نبود برنامه ریزی راهبردی وعدم به کارگیری صحیح از جاذبه های گردشگری، این شهر برای گردشگران داخلی و خارجی شناخته شده نیست. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است. گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و میدانی انجام پذیرفته است. جامعه آماری پژوهش را کارشناسان و متخصصین تشکیل می دادند که حجم نمونه با استفاده از روش گلوله برفی 25 نفر برآورد گردید. در این پژوهش به منظور تحلیل داده های پژوهش از تکنیک متاسوات استفاده شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که براساس قابلیت ها و توانمندی های حاکم بر شهر سنقر ابعاد رقابتی به دو دسته گردشگری طبیعی و فرهنگی دسته بندی شد. نتایج حاصل از پیاده سازی مدل متاسوات نشان داد که از نظر وزن مزیت رقابتی هریک از شهرها نسبت به محدوده مورد مطالعه از نظر گردشگری طبیعی شهر کرمانشاه بزرگترین رقیب در منطقه برای شهر سنقر است و شهر جوانرود، هرسین، کنگاور و صحنه رقبای بعدی این شهر به شمار می روند. در بعد گردشگری فرهنگی نیز کرمانشاه و جوانرود، هرسین، صحنه و کنگاور با شهر سنقر در رقابت هستند. وجود جاذبه های طبیعی بکر و زیبا، وجود بازار، حمام ها و بافت های سنتی، آب و هوای معتدلو نیم خشک به ترتیب مهمترین منابع و قابلیت شهر سنقر در جهت توسعه گردشگری می باشند. همچنین اندازه حباب های نارنجی که نشان دهنده درجه ضرورت عوامل و راهبردهای یشنهادی هستند نشان می دهد که جذب و حمایت از سرمایه گذاران داخلی، به کارگیری و استفاده از نیروی توانمند، ایجاد بازارهای رقابتی و ... ، احداث بزرگراه شهرستان سنقر مهمترین عوامل می باشند.
تحلیل تطبیقی الگوهای فضایی و ویژگی های شناختی بازار ایرانی با استفاده از تئوری های" چیدمان فضا" و "گشتالت" مطالعه موردی: مجموعه بازار قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
63 - 76
حوزه های تخصصی:
رفتار فضایی انسان ها در محیط های گوناگون از یک سو متأثر از ویژگی های عینی محیط و از سوی دیگر تحت تأثیر شرایط ذهنیِ آنها قرار دارد. بنابراین نحوه ادراک آنها از یک فضا، تا حد زیادی به ویژگی های عینی محیط و شرایط ذهنی آنها در شناخت عناصر محیط بستگی دارد. از آنجا که چگونگی انطباق ویژگی های عینی محیط با شیوه های ادراک ذهن افراد، یکی از مهمترین چالش های مطرح در حوزه طراحی محیط است، پژوهش حاضر این موضوع را در بستر یک فضای عمومی شهری نسبتاً پیچیده با عنوان بازار بررسی نموده و با ارزیابی کیفیت ادراکی محیط با استفاده از تئوری روان شناسی گشتالت و نیز تحلیل نظام پیکره بندی فضایی بازار با استفاده از روش چیدمان فضا، به تحلیل جنبه شناختی و ادراکی در ارتباط با فضای بازار پرداخته است. پس از معرفی شاخص های مورد نظر در هر دو تئوری، فرایند تحلیل آغاز گردید. در بخش تحلیل چیدمانی، نقشه بازار در محیط نرم افزار فراخوانی شد و با استفاده از خروجیِ شاخص هایی چون مخروط دید، عمق و یکپارچگی فضایی و قابلیت دسترسی و کیفیت فضایی بازار تحلیل شد. از بُعد شناختی نیز به منظور استخراج شاخص های گشتالتی، از روش ترسیم نقشه های شناختی استفاده شد. بنابراین از جامعه آماری مد نظر تحقیق خواسته شد از یک ورودی مشخص وارد بازار شده و پس از طی مسیر 30 دقیقه ای در بازار، تصاویر ذهنی خود از ساختار فضایی بازار را در قالب یک کروکی ترسیم نمایند. پس از گردآوری اطلاعات از هر دو روش، یافته های به دست آمده مورد تحلیل و تطبیق قرار گرفت. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که فاکتورهای متعدد عینی و ذهنی در کنار هم و گاه با اولویت بندی هایی نسبت به یکدیگر، در تشخیص راه یابی صحیح فضا مؤثر هستند. همچنین نتایج حاصل از تحلیل های چیدمانی یک محیط در بعضی موارد همسو با نتایج تحلیل شناختی آن محیط و در بعضی موارد نیز در تناقض با آن قرار دارد که این موضوع تا حد زیادی متأثر از ویژگی های فضایی محیط مورد نظر و عناصر به کار رفته در آن است.