یافتن ارتباط علی میان مولفه های محیط ساخته شده و رفتار سفر حدود دو دهه است که یکی از سئوالات اصلی در حوزه ارتباط میان رفتار سفر و محیط ساخته شده است. خودانتخابی ساکنان که به گرایش مردم برای انتخاب محل زندگی براساس گرایشات و عادات سفرشان مربوط می شود، یک مسئله کلیدی است که این رابطه را مخدوش می کند. آیا افراد به دلیل تمایل به پیاده روی، محله هایی با قابلیت پیاده روی را برای سکونت می گزینند و در نتیجه دلیل بالا بودن سفر پیاده آنها به گرایشات و ترجیحات سفر آنها بازمی گردد و یا برعکس چون در محلات با قابلیت پیاده روی سکونت دارند، بیشتر پیاده می روند، مسئله ای است که در این پژوهش به آن پاسخ داده شده است. در این راستا، این پژوهش، ارتباطات مستقیم و غیرمستقیم میان مولفه های کالبدی و غیرکالبدی موثر بر رفتارسفر پیاده را با جمع آوری ۲۷۳ پرسشنامه از ساکنان سه محله با الگوهای توسعه ای متفاوت مرکزی، متعارف و حومه ای در کلانشهر تهران و استفاده از روش تحلیل عاملی و تحلیل مسیر ارزیابی کرده است. یافته ها حاکی از آن است که در دو محله متعارف و حومه ای مولفه های محیط ساخته شده از جمله تنوع مقاصد و میزان دسترسی به آنها و دسترسی به حمل ونقل عمومی و کاهش دسترسی به بزرگراه بر نگرش ها و عادات سفر تاثیر گذاشته اند. حال آن که در محله مرکزی، مولفه های نگرش ها و عادات سفر بر مولفه های محیط ساخته شده و از سوی دیگر ترجیحات انتخاب سکونت بر فراوانی سفر پیاده تاثیر گذاشته اند. با این حال در محله مرکزی، همچنان مولفه محیط ساخته شده (تنوع مقاصد و دسترسی به آنها) تاثیر مستقیم و مستقل بر رفتار سفر پیاده داشته اند. بنابراین در مجموع با در نظر گرفتن پدیده خودانتخابی، همچنان مولفه های محیط ساخته شده و رفتار سفر پیاده رابطه علی داشته و با تغییر ویژگی های آن (افزایش تنوع مقاصد و میزان دسترسی به آنها، افزایش دسترسی به حمل و نقل عمومی و کاهش دسترسی به بزرگراه) می توان این مد سفر را در سطح محلات ترغیب نمود.