فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۰۰۱ تا ۷٬۰۲۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
کیفیت زندگی مفهومی عام است که در چارچوب تعریف علمی و در قلمرو وظایف، اختیارات و تکالیف مدیریت شهری متضمن عناصر، اجزا و شاخص های مهمی است که تنزل و ارتقای آن ها همچنین بهره مندی یا فقدان هر یک سطح کیفیت زندگی را مشخص می نماید. در این میان بررسی کیفیت زندگی ساکنان بافت های برنامه ریزی شده در شهر یکی از وظایف برنامه ریزان و مدیران شهری است. آنچه این پژوهش در پی آن است ارزیابی کیفیت زندگی در بافت های برنامه ریزی شده شهر زنجان با نمونه موردی شهرک کارمندان است. روش تحقیق در این از نوع توصیفی – تحلیلی و پیمایشی است. شیوه گردآوری اطلاعات به روش میدانی در قالب پرسش نامه بوده است، که در آن 143 خانوار بصورت سیستماتیک به عنوان نمونه انتخاب شده اند. داده های حاصل در نرم افزار Spss مورد تجزیه تحلیل قرار گرفته و جهت دستیابی درجه و اختلاف کیفیت زندگی در محله برنامه ریزی شده با استفاده از مدل Topsis و AHP مورد سنجش قرار می گیرند. نتایج مطالعات نشان داد که اولاً محله کارمندان در وضعیت مطلوبی از لحاظ شاخص های اجتماعی، فرهنگی و مذهبی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی علیرغم نارضایتی قرار گرفته و اختلاف چشمگیری بین شاخص ها وجود ندارد. ثانیاً بین شاخص های کیفیت زندگی در این محله رابطه متقابل و معناداری حاکم است.
واپایش مولفه های رشد هوشمند شهری در رویکرد توسعه پایدار شهری با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره(مطالعه موردی شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با ورود به هزاره سوم میلادی، شهرها در اثر رشد جمعیت و شهرنشینی، با چالش های گسترده ای ناشی از رشدی فراتر از ظرفیت-های پاسخگو مواجه شده اند که نمود عینی آن را در مسائلی چون فقر شهری، کمبود زیرساخت ها، اسکان غیررسمی، رشد آلودگی-ها، کاهش کیفیت زندگی و در مجموع، رشد ناپایداری ها می توان مشاهده نمود. در چنین وضعیتی، یافتن راهکارهای جدید و کم هزینه در جهت دستیابی به پایداری، بیش از پیش ضروری به نظر می رسد. بر این اساس، پژوهش حاضر استدلال می کند که هوشمندسازی، با بهره گیری از شاخص هایی همچون حکمروایی هوشمند، محیط زیست هوشمند، اقتصاد هوشمند، تحرک هوشمند، زندگی هوشمند و مردم هوشمند، رویکرد موثری در جهت نیل به پایداری (در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، محیطی و کالبدی) محسوب می گردد.روش پژوهش توصیفی- تحلیلی از نوع کاربرد است که با استفاده از روش تصمیم گیری چند معیاره نخست مناطق شهری برای شاخص های رشد هوشمند شهری رتبه بندی و میزان نابرابر ی ها مشخص شده، سپس از طریق سیستم اطلاعات جغرافیایی به سطح بندی مناطق شهری آن پرداخته شده است. بر اساس نتایج حاصل از کاربست مدل ویکور، این مناطق هرکدام رتبه های متفاوتی را به دست آورده اند، به طوری که مناطق چهار گانه این شهر ازلحاظ میزان برخورداری از شاخص های منتخب توسعه این گونه می باشد که ازلحاظ برخورداری از شاخص های موردبررسی، منطقه یک دارای بیشترین میزان برخورداری و منطقه دو دارای کمترین میزان برخورداری می باشد. این امر نشانگر نابرابری و تفاوت چشمگیر در برخی از شاخص رشد در مناطق شهر اردبیل می باشد.
ارائه الگوی تحقق اقتصاد مقاومتی در مدیریت شهری با رویکرد دانش و فناوری(مطالعه موردی: منطقه14 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در شرایط کنونی که کشور بدلیل تحریم، در برخی بخش ها با مشکلات و مسائل اقتصادی فراوانی روبه رو است گام برداشتن به سوی اقتصاد مقاومتی در حوزه شهری می تواند بستر مناسبی برای هزینه کرد صحیح و کاهش هزینه های شهری، پی بردن به ظرفیت های بالقوه شهر، استفاده بهینه و بموقع از فرصتهای موجود، استراتژیهای مدیریت شهری و استفاده از خلاقیت و نوآوری باشد. هدف اصلی این پژوهش، بررسی و تبیین الگوی تحقق اقتصاد مقاومتی در مدیریت شهری با رویکرد اقتصاد درون زا می باشد. پژوهش حاضر از دید هدف، کاربردی است و از دیدگاه روش انجام پژوهش، توصیفی – تحلیلی محسوب می شود. در این پژوهش از طریق مطالعه اسنادی و به کمک روش دلفی و نظر خبرگان، الگویی ارائه شده است. تجزیه وتحلیل داده ها ابتدا با استفاده از آمار توصیفی انجام شد. الگوی ارائه شده دربرگیرنده ی یک بعد دانش و فناوری شامل 3 مولفه و 46 شاخص بود. سپس به منظور تحلیل آماری داده ها از روشهای تحلیل عاملی استفاده گردید و آزمون مدل تحقیق با روش معادلات ساختاری انجام شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که الگوی به دست آمده نقش اساسی در تحقق اقتصاد مقاومتی در مدیریت شهری از طریق نخبه گرایی، مدیریت دانش بنیان و آموزش بعنوان مولفه های بعد دانش و فناوری خواهد داشت.
ژئوتوریسم استان مازندران با تاکید بر بندر نوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشورهای جهان در رقابتی تنگاتنگ و نزدیک در پی بهره گیری از توانمندی های کشور خود هستند تا بتوانند سهم بیشتری از درآمد ناشی از صنعت توریسم را به خود اختصاص دهند و با ساده ترین شکل ممکن به اشتغال زایی بپردازند. در این میان بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند که اکوتوریسم و زیر شاخه های آن از جمله ژئوتوریسم در مقایسه با توریسم فرهنگی از قابلیت ها و مزیت های بهتری برخوردار است. از طرف دیگر به اذعان اندیشمندان و متخصصان ایران دومین کشور جهان از نظر برخورداری از جاذبه های گردشگری و ژئوتوریستی بعد از امریکا است. یکی از مناطقی که ذیل مقوله ژئوتوریسم از پتانسیل های بالایی برخوردار است استان مازندران و شهرستان نوشهر است. با توجه به این مقدمه سؤالی که در این تحقیق بدان خواهیم پرداخت این است که آیا سواحل دریای خزر و استان مازندران از طریق گردشگری و ایجاد منطقه آزاد نوشهر می تواند زمینه توسعه قدرت محلی و منطقه ای در ابعاد فرهنگی، اقتصادی و سیاسی را به وجود آورده و سبب افزایش اشتغال و درامد سرانه کشور گردد؟ و یا به عبارت دیگر آیا می توان استان مازندران را به عنوان یکی از مهم ترین مناطق گردشگری در حوضه دریای خزر، آسیای میانه و قفقاز مطرح کرد؟ جاذبه های باستان شناختی ، فرهنگی و طبیعی ایران مبنایی بسیار مناسب برای توسعه ژئوتوریسم ایجاد کرده است با توجه به این که ایران دارای گستره ی وسیعی از پدیده های زمین شناختی است و ژئوتوریسم به تازگی در آن پا گرفته و مراحل اولیه توسعه را طی می کند. فرضیه تحقیق حاضر این است که به نظر می رسد در استان مازندران پتانسیل هایی از دیدگاه ژئو توریسم وجود دارد که در صورت یک برنامه ریزی منسجم می توان با توسعه و بهره برداری از این پتانسیل ها تحولی در گردشگری داخلی و خارجی این منطقه به وجود آورد. ژئوتوریسم استان مازندران تابلویی زیبا از تمامی ژئوسایت های کشور است؛ بنابراین در تحقیق حاضر برآنیم تا ضمن بهره گیری از منابع کتابخانه ای و مقالات پژوهشی پتانسیل های طبیعی، موانع و تنگناهای موجود ژئو توریسم استان را بررسی نموده تا به اهداف مورد نظر دست یابیم.
تحلیلی بر ریسک ها و مخاطرات مقاصدگردشگری، مطالعه موردی: بندرانزلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، به روش توصیفی- تحلیلی و با هدف شناسایی و اولویت بندی ریسک های گردشگری انجام شده است. داده های پژوهش به صورت کتابخانه ای و هم چنین به روش میدانی از طریق پرسشنامه جمع آوری گردید. سنجش روایی پرسشنامه با استفاده از روایی محتوایی انجام شده و نیز ، برای سنجش پایایی نیز از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است که میزان آن با 76/0 دارای ضریب قابل قبولی می باشد. در این زمینه، برای شناسایی ریسک های استنباط شده از تحلیل عاملی اکتشافی و جهت اولویت بندی ریسک های شناسایی شده، از آزمون آماری فریدمن استفاده گردید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که شاخص اقتصادی و مالی با رتبه میانگین 85/2، بیش ترین احتمال وقوع را دارا می باشد و در رتبه یک قرارگرفته است. سپس، شاخص امکانات و خدمات با رتبه میانگین 48/2 در رتبه دوم می باشد و پس از آن شاخص ایمنی و امنیت با رتبه میانگین 08/2 در رتبه سوم قرارگرفته است. هم چنین، شاخص بهداشت و سلامت با رتبه میانگین 77/1 در رتبه چهارم، شاخص بلایای طبیعی با رتبه میانگین 74/1 در رتبه پنجم قرار گرفته اند. شاخص فرهنگی و اجتماعی با رتبه میانگین 26/1، کم ترین احتمال وقوع را دارد و در رتبه ششم قرار می گیرد. در پایان مقاله نیز اولویت بندی ریسک های استنباط شده از دیدگاه گردشگران صورت گرفته شده است.
رشد هوشمند شهری با تأکید بر روش TDR درجهت تأمین زمین خدمات شهری (مورد شناسی: شهر یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
99 - 124
حوزه های تخصصی:
یکی از رویکردهای نوین تأمین زمین خدمات شهری که از تلفیق رشد هوشمند شهری و پایداری شهری حاصل شده، روش انتقال حق توسعه است؛ ازاین رو هدف پژوهش حاضر شناسایی مناطق ارسال و دریافت حق توسعه و همچنین شناسایی نواحی دارای پتانسیل بالای حق توسعه و شناسایی پیشران های کلیدی مؤثر در اجرای الگوی TDR است. جامعه آماری پژوهش شهر یاسوج و حوزه نفوذ مستقیم (حریم) آن است. برای تجزیه و تحلیل داده ها و وزن دهی شاخص های پژوهش از مدل GRA و نرم افزار Arc GIS و برای طراحی نقشه های نهایی پژوهش از نرم افزار IDRISI Selva و شناسایی پیشران های کلیدی از مدل روش تحلیل اثرات متقاطع استفاده شده است. براساس الگوی انتقال حق توسعه، نواحی شهر یاسوج به مناطق دریافت و انتقال حق توسعه تقسیم شدند . نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که در مناطق ارسال، پارامتر آثار و ابنیه تاریخی و بافت های باارزش با وزن 7246/0 رتبه اول را به خود اختصاص داده است. مشارکت شهروندان و اراضی زراعی، باغات و جنگل های مهم با وزن 6279/0 و 5403/0 در رتبه های دوم و سوم قرار دارند. در مناطق دریافت نیز پارامتر مشارکت با وزن 9471/0 و تمایل به افزایش تراکم و ساخت و ساز با امتیاز 3241/ 0 در اولویت دوم قرار دارد. براساس نتایج پژوهش، ناحیه 2 و 3 از پتانسیل بسیار بالایی در ارسال حق توسعه و همچنین ناحیه 4 پتانسیل بسیار بالایی برای دریافت حق توسعه دارد. درنهایت نتایج حاصل از به کارگیری روش تحلیل تأثیرات متقاطع حاکی از آن بوده که 4 پیشران کلیدی از جمله شاخص های تمایل به افزایش تراکم و ساخت وساز، برخورداری از شبکه معابر، آثار و ابنیه تاریخی و بافت های باارزش، اراضی زراعی، باغات و جنگل های مهم از میان 15 عامل شناسایی شده، بیشترین تأثیر و همچنین شاخص مشارکت، ضمانت حقوقی و قانونی بالا، وجود ساختار و سازمان اداری منسجم به عنوان عوامل تنظیم کننده بین عوامل تأثیرگذار و تأثیرپذیر بیشترین شدت را در شناسایی و توسعه تأمین زمین خدمات شهری یاسوج دارند. درنتیجه این پیشران ها باید به عنوان عوامل پایه اصلی در روش TDR در آینده مورد استفاده قرار بگیرند.
ارزیابی فضایی عوامل تأثیرگذار بر آسیب پذیری اجتماعی شهرهای ساحلی (مطالعه موردی: شهرهای استان بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: امروزه مناطق ساحلی و شهرهای واقع در آن به عنوان مهم ترین اجزا و عناصر تشکیل دهنده نظام شهری محسوب می گردند. شهرهای ساحلی همواره در معرض آسیب های ناشی از مخاطرات محیطی و انسانی قرار دارند و بی توجهی به آن ها، مشکل ساز خواهد بود. روش: تحقیق حاضر از نظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی است که مبتنی بر اطلاعات کتابخانه ای و آماری انجام گرفته است. ابتدا عوامل مؤثر بر میزان آسیب پذیری اجتماعی شهرها مشخص گردید و سپس تمام شهرهای مورد در گروه های همگن طبقه بندی شدند و از طریق مدل GWR مورد ارزیابی فضایی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که به ترتیب عوامل عدم دسترسی به منابع انرژی و سوخت، اجتماعی، کالبدی، اقتصادی، جمعیت وابسته، عدم دسترسی به منابع آب آشامیدنی سالم و شناوری جمعیت دارای بیشترین تأثیر بر آسیب پذیری اجتماعی شهرهای مورد مطالعه بودند. همچنین نتایج مدل تحلیل خوشه ای مشخص نمود که شهرها در پنج خوشه طبقه بندی می شوند. نتایج: می توان گفت که عوامل به دست آمده تقریبا تمام دلایل زیربنایی آسیب پذیری اجتماعی را پوشش می دهد. همچنین با توجه به نتایج به دست آمده باید بیشترین سرمایه گذاری برای رفع مشکل آسیب پذیری در زمینه عدم دسترسی به انرژی و منابع سوخت صورت پذیرد، زیرا آسیب پذیری خانوارها بیشتر در این زمینه است. همچنین به دلیل وضعیت اجتماعی – اقتصادی مشابه خانوارهای شهرهای استان بوشهر، میزان آسیب پذیری اجتماعی اکثر شهرهای این استان نزدیک به هم می باشد. در نهایت می توان این گونه نتیجه گیری کرد به دلیل وضعیت نامناسب اقتصادی و اجتماعی خانوارهای ساکن در شهرهای ساحلی و همچنین وقوع مخاطرات طبیعی پر تعداد در این ناحیه، افراد ساکن این شهرها آسیب پذیری اجتماعی زیادی دارند.
شناسایی عوامل موثر بر توسعه گردشگری مذهبی در استان چهارمحال وبختیاری(مطالعه موردی امامزاده حمزه علی در شهرستان بروجن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردشگری مذهبی یکی از رایج ترین اشکال گردشگری در جهان است و صاحب نظران صنعت گردشگری بر این باورند که به لحاظ موقعیت فرهنگی مذهبی خاص ایران در میان کشورهای دیگر، گردشگری مذهبی جای رشد و توسعه بسیاری در کشور دارد؛ در ایران امکان مذهبی مقدس فراوانی وجود دارد که تعدادی در زمره آثار ثبت شده در فهرست میراث ملی نیز قرار دارند و علاوه بر داشتن جاذبه زیارتى، دارای جاذبه های فرهنگی تاریخی نیز هستند؛ استان چهارمحال بختیاری با دارا بودن موقعیت استراتژیک، پیوند دهنده ناحیه گردشگری مرکز کشور به غرب و جنوب غربی و همچنین دارا بودن منابع و جاذبه های گردشگری، می تواند نقش قابل توجهی را در توسعه گردشگری مرکز و جنوب غربی کشور داشته باشد هدف از این تحقیق شناسایی اثرات مکان های مذهبی بر توسعه گردشگری است و امامزاده حمزه علی در شهرستان بروجن به عنوان یک نمونه موردی مطالعه قرار گرفته و سعی شده با استفاده از تکنیک SWOT نقاط قوت، ضعف و فرصت ها و تهدیدهایی که این مکان مقدسه را تحت تاثیر قرار می دهد را بررسی کرده و سپس با ارائه راهکارهای مناسب به بهبود وضعیت فعلی کمک نماییم روش این پژوهش، توصیفی- تحلیلی بوده و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای- اسنادی و میدانی می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد منطقه مورد مطالعه با 29 نقطه قوت و امتیاز وزنی833/3و 10 فرصت و امتیاز وزنی 359/3در مقابل 16 نقطه ضعف و امتیاز وزنی 2622/3و 14 تهدید و امتیاز وزنی 974/2توانمندی های نسبتا بالایی را برای توسعه گردشگری مذهبی در استان چهارمحال و بختیاری برخوردار می باشد و در صورت برنامه ریزی دقیق برای این توانمندی های و مهم تر از همه اجرای دقیق این برنامه ها، می توان زمینه های توسعه گردشگری را در این استان فراهم سازد.
تحلیلی بر نقش بازارچه های مرزی در زیست پذیری نواحی روستایی (مورد شناسی: دهستان های خاوومیرآباد و دزلی در غرب استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستیابی بهزیست پذیری و ارتقای قابلیت زندگی در نواحی روستایی در گرو اجرای برنامه های توسعه ای با تکیه بر توانمندی های بومی و محیطی است تا بتواند برای تعالی روستاییان، محیط روستایی را به محیطی جذاب و مطلوب برای زندگی تبدیل کند. در این راستا، در پژوهش حاضر به بررسی اثرات ایجاد بازارچه های مرزی به عنوان نهادهای اقتصادی که به منظور بهره گیری از پتانسیل تجارت نواحی مرزی تأسیس می شوند، بر روی ارتقای سطح قابلیت زیست پذیری نواحی روستایی مرزی دهستان های خاوومیرآباد و دزلیواقع دراستان کردستان پرداخته می شود. این پژوهشِ توصیفی- تحلیلی، به منظور مقایسه وضعیت زیست پذیری محیط های روستایی در دو دوره قبل و بعد از تأسیس بازارچه های مرزی انجام گرفته است و داده های آن از منابع اسنادی و میدانی مبتنی بر مصاحبه، مشاهده و توزیع پرسشنامه در میان 260 نفر از سرپرستان خانوار روستاهای نمونه که از طریق فرمول کوکران از حجم جامعه به میزان 4032 خانوار تعیین شدند، حاصل آمده است. تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده ازطریق آزمون های آمار استنباطی (تی دو نمونه ای، تحلیل مسیر و رتبه ای فریدمن) حاکی از این واقعیت است که بازارچه های مرزی تأسیس شده موجب ارتقای سطح قابلیت زیست پذیری روستاهای مورد مطالعه نسبت به دوره قبل از تأسیس شده اند و از سویی دیگر نیز در میان ابعاد چهارگانه زیست پذیری (اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و محیطی)، این بُعد اقتصادی است که بیشترین تأثیر را در افزایش فضای زیست پذیر روستاها داشته است. همچنین شاخص بهبود وضعیت مساکن روستایی، ارزش زمین های روستا و افزایش درآمد روستاییان نیز دارای بیشترین اثرپذیری و بهبود وضعیت به دنبال تأسیس بازارچه های مرزی و فعالیت مردم محلی در آن ها هستند.
پیاده سازی الگوریتم معکوس سلسله مراتب تصمیم گیری جهت آسیب پذیری محل استقرار ساختمان های حیاتی حساس و مهم شهر اهواز
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره اول پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲
211-230
حوزه های تخصصی:
بشر همواره در زندگی و ساخت و سازهای خود با تهدید مواجه بوده و در طول تاریخ، انواع حوادث را تجربه کرده است. عصر حاضر عصر آسیب پذیری شهری است، زیرا همسو با پیچیده شدن حیات شهری، شهرها در ابعاد مختلف با مخاطرات طبیعی و بحران تکنولوژیک از یک سو و بحران-های اجتماعی-امنیتی از دیگر سو مواجه اند. نظام چندنقشی کلان شهر اهواز در کنار موقعیت ژئواستراتژیک، ژئواکونومیک، ژئوکالچر و بافت اجتماعی و فرهنگی این شهر همچنین همجواری نامناسب بسیاری از کاربری ها با یکدیگر میزان آسیب پذیری کاربری های حیاتی، حساس و مهم را با توجه به اهمیت بسیار زیاد آن ها بشدت افزایش داده است. این پژوهش جزو تحقیقات کاربردی و ماهیت تحقیق توصیفی - تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی در شهر اهواز است. شاخص های منتخب در دو مرحله گردآوری شد. با توجه به ضریب متفاوت هر یک از شاخص های منتخب در آسیب پذیری کاربری های حیاتی، حساس و مهم، از روش معکوس وزن بخشی چند معیاره (AHP) برای تعیین وزن بخشی به شاخص ها استفاده گردید. و با استفاده از نرم افزار ArcGIS10. 1 ابزار Spatial Analysis و از طریق توابع همپوشانی فازی رستر نهایی سنجش آسیب-پذیری تهیه شد. همچنین سوالاتی برای این پژوهش طراحی شد و در پایان به آن ها پاسخ داده شد به طوری که آسیب پذیرترین نقاط در بین کاربری های حیاتی، حساس و مهم نمایش داده شد نتایج حاکی از آن است که بخش عمده ای از شهر اهواز بخصوص منظقه یک این شهر از لحاظ شاخص های همجواری برای آسیب پذیری کاربری های حیاتی، حساس و مهم دارای میزان آسیب پذیری بالایی هستند. در پایان نیز پیشنهادهایی ارائه شده است.
تحلیل شبکه ای جریان های فضایی شهر خاش و روستاهای پیرامون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
171 - 184
حوزه های تخصصی:
طی چند دهه گذشته شاهد تغییر نگاه برنامه ریزان و جغرافی دانان از نگاه مبتنی بر مکان و صفت مبناء، به طرف رویکرد شبکه محور و تعامل مبناء هستیم. همین تغییر نگاه موجب توجه به جریان ها و پیوندهای شکل گرفته بین نقاط و گره ها شده است. هدف پژوهش حاضر در چارچوب رویکرد شبکه، بررسی جریان های شکل گرفته بین شهر خاش و روستاهای پیرامون آن بوده است. با توجه به رویکرد شبکه ای، واحد تحلیل در پژوهش، رابطه و جریان است. به منظور تحقق اعتبارسنجی پژوهش از ابزار پرسشنامه، مشاهده و اطلاعات ثانویه (سرشماری نفوس و مسکن) استفاده شده است. داده ها در قالب تحلیل شبکه و ازطریق نرم افزار UCINETمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. جامعه آماری پژوهش، روستاهای بخش مرکزی شهرستان خاش هستند. برای تعیین حجم نمونه به علت وسعت ناحیه مورد مطالعه و حجم بالای جامعه آماری، روش نمونه گیری طبقه بندی احتمالی، مورد استفاده قرار گرفته است. این نمونه گیری بر مبنای دو معیار فاصله از شهر خاش و جمعیت روستاها صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که شهر خاش در سطح ناحیه به دلیل دارا بودن سطح بالای خدمات، بازار و فرصت های شغلی، در جایگاه نخست جذب جریان های درون ناحیه و شهر زاهدان نیز در تمامی جریان های با وجود قرارداشتن در خارج از ناحیه در جایگاه دوم جریان های ورودی قرار دارد. پس از آن روستاهای بزرگ ناحیه به دلیل دارا بودن و استقراربخشی از خدمات در آن ها موجب جذب قابل توجهی از جریان ها به خود شده اند. الگوی جریان های فضایی حاکم بر ناحیه از بسیاری جهات با نظریه قطب رشد یکی است و دارای الگوی شبکه ای نیست؛ چراکه در حال حاضر جریان های دوسویه، مکمل و هم افزاء شکل نگرفته است.
تحلیل سیاست های کالبدی و اقتصادی بازآفرینی شهری مسکن مبنا، مورد مطالعه محله جفره ماهینی شهر بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر در فرآیند طبیعی رشد خود به دلیل ماهیت اجتماعی که دارد به مرور، کارایی خود را در ارتباط با شرایط جدید از دست می دهد. بافت ناکارآمد، معضلی است که اکثر شهرها، به خصوص شهرهای تاریخی و با قدمت با آن مواجه هستند. یکی از مشکلات اصلی که بافت ناکارآمد برای شهر ایجاد می کند، مشکلات مربوط به مسکن است. بازآفرینی شهری به عنوان رویکردی کارا در مقابله با فرسودگی شهری، می تواند راه حلی مناسب برای تغییر و بهبود وضعیت شهر و زندگی ساکنان آن باشد. هدف این تحقیق تحلیل سیاست های کالبدی و اقتصادی بازآفرینی شهری مسکن مبنا در بافت های فرسوده شهری محله جفره ماهینی شهر بوشهر است. داده های آماری مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه گردآوری شده و جامعه آماری شامل شهروندان ساکن در محله جفره ماهینی شهر بوشهر و حجم نمونه 340 نفر می باشد. برای تحلیل در این پژوهش از آزمون های تی تک نمونه ای، تحلیل عاملی تاییدی و معادلات ساختاری استفاده شده است. در این پژوهش، شاخص های مسکن در ابعاد کلی سیاست بازآفرینی شهری یعنی اقتصادی و کالبدی شامل کمی اقتصادی، کیفی اقتصادی، مالی اقتصادی، کمی کالبدی، کیفی کالبدی و مالی کالبدی تحلیل می شوند. بارهای عاملی بدست آمده برای تمامی شاخص ها در هر دو سیاست در حالت تخمین بالاتر از استاندارد بود که به معنای قابل قبولی است و همچنین در شرایط تخمین معناداری نیز وضعیت قابل قبول بود. پس از اجرای آزمون های مرتبط مشخص شد، در مدل بازآفرینی شهری مسکن مبنا در محله جفره ماهینی، وضعیت کلی هر دو سیاست و همچنین وضعیت کلی مدل، در شرایط نامطلوب قرار دارد.
تحلیل وضعیت فقر چندبعدی در جوامع روستایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فقر همچنان یکی از چالش های اساسی بشر است که همچنان بیشتر چهره ای بیشتر روستایی دارد. اهمیت پرداختن به مسئله فقر و محرومیت به حدی است که سازمان ملل کاهش آن را به عنوان اولین هدف از اهداف توسعه پایدار قرار داده است. در حال حاضر رویکرد محققین و سیاست گذاران نسبت به پدیده فقر از حالت تک بعدی به چندبعدی تغییر کرده است. درنتیجه دیگر به فقر به عنوان یک مسئله صرفاً اقتصادی نگاه نشده بلکه برای آن ابعاد گوناگون از جمله آموزش، سلامت و رفاه نیز تصور شده است. لذا، شناخت و مقابله با فقر مستلزم درک جامع و نظام مند آن است. مطالعه حاضر با بهره گیری از مفهوم فقر چندبعدی، ضمن بومی سازی شاخص های سنجش ابعاد فقر، از سطح خانوار فراتر رفته و با هدف کمک به سیاست گذاری و برنامه ریزی در راستای کاهش فقر، این پدیده را در سطوح شهرستان، استان و کشور نیز مورد ارزیابی قرار داده است. برای این منظور از داده های سرشماری سال 1395 حدود 20 هزار خانوار روستایی استفاده شد. بر اساس یافته های این تحقیق شاخص فقر چندبعدی در ایران حدود 349/0 است که به ترتیب ابعاد آموزشی، سلامت و رفاه بیشترین سهم را در آن داشته اند. شاخص های شدت و گستردگی فقر نیز به ترتیب 558/0 و 628/0 بوده است. ماهیت فقر در ایران نه تنها از متغیرهای اقتصادی و اجتماعی، بلکه از عوامل مکانی و اقلیمی نیز متأثر است. درنتیجه، نظر به گستردگی و پیچیدگی روابط بین عوامل تأثیرگذار و متأثر از فقر هرگونه برنامه ریزی و سیاست گذاری برای آن نیازمند نگرشی جامع و نظام مند به پدیده فقر است.
برنامه ریزی فضا های شهری به منظور ارتقاء حس سرزندگی (مورد پژوهی: خیابان خیام شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶
35 - 49
حوزه های تخصصی:
امروزه با پیشرفت بالای تکنولوژی و نیز اهمیت اتومبیل در خیابان ها، حرکت عابران پیاده در سطوح مختلف شهری بی اهمیت شده و از مهم ترین مشکلات حال حاضر توجه بالای متخصصین شهری بر حرکت سواره بوده و عابران پیاده و رفع نیاز های آن ها اولویت بالایی ندارد که نتیجه ی آن کاهش تعاملات اجتماعی میان شهروندان و نیز عدم برخورداری فضا های شهری از حس سرزندگی می باشد. این مسئله در بسیاری از شهر های ایران نیز دچار بی توجهی گشته و نیازمند برنامه ریزی است. هدف از این پژوهش بررسی نقش پیاده راه خیام بر ارتقاء حس سرزندگی شهر بوده به گونه ای که از فضایی صرفاً برای گذر مردم خارج شده و به فضایی پویا تبدیل گردد، به طوری که شهروندان با میل و خواسته خود در آن حضور یابند، بوده و با استخراج شاخص های مؤثر بر این هدف به ارائه راهکار های مؤثر در جهت ارتقاء حس سرزندگی فضا پرداخته است. این پژوهش از موضع هدف در دسته پژوهش های کاربردی قرار دارد. در بخش نمونه موردمطالعه از مشاهدات میدانی، مصاحبه با مسئولان و همچنین پر کردن پرسشنامه از عابران خیابان بهره برده شد. طبق فرمول کوکران 384 پرسشنامه به صورت تصادفی توزیع شد و در ادامه داده های حاصل مبتنی بر تحلیل عامل اکتشافی، آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیونی مورد تحلیل قرار گرفتند.
طبق نتایج حاصل از تحلیل های کارشناسانه و تحلیل های آماری صورت گرفته، بهره گیری از اصولی همچون: در نظر گیری فضا های تجمعی جاذب به عنوان مبدأ و مقصد در بخش های مختلف خیابان، طراحی مناسب جداره، استفاده از عناصر تاریخی و ... می توان در جهت ارتقاء حس سرزندگی در خیابان گام برداشت.
ارزیابی امکان قرارگیری شاخص دسترسی در میان شاخص های اصلی شکوفایی شهری (مطالعه موردی: شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابتکار عمل شکوفایی شهری در سال 2012 توسط سازمان ملل با شش متغیر بهره وری، پایداری زیست محیطی، عدالت و مشارکت اجتماعی، کیفیت زندگی، توسعه زیرساخت، و حکمرانی و قانون گذاری شهری معرفی شد. از طرف دیگر، مفهوم دسترسی از سوی بیشتر نظریه پردازان برنامه ریزی شهری به صورت یک معیار مهم در ارتقای کیفیت زندگی شهری مطرح شده است. این پژوهش از نوع کاربردی و هدف اصلی آن ارزیابی تأثیرات شاخص دسترسی در بهبود شاخص شکوفایی شهری به منظور بهبود و کاراترکردن این شاخص جهانی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه شهروندان مناطق یازده گانه شهر شیراز است که با استفاده از فرمول کوکران (2007) حجم نمونه موردنیاز 384 نفر تعیین شد. برای اطمینان بیشتر، 10درصد به حجم نمونه مورد نیاز اضافه شد و نهایتاً 421 نفر از شهروندان پرسش نامه را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها و سنجش شاخص های شکوفایی شهری و دسترسی در محدوده مورد مطالعه، از روش تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از نرم افزارهای مدل یابی معادلات ساختاری، نظیر AMOS و LISREL، استفاده شده است. بررسی ارتباط بین شاخص های دسترسی با شکوفایی شهری حاکی از آن بود که اغلب شاخص های دسترسی رابطه ای قوی با شکوفایی شهری دارند و می توان شاخص دسترسی را بخشی از سازه شکوفایی مد نظر قرار داد. به عبارت دیگر، شاخص دسترسی بار عاملی قابل قبولی بر روی سازه شکوفایی شهری دارد و موجب بهبود شاخص های برازش مدل شکوفایی شهری و درنتیجه آن اثربخشی بیشتر تحلیل ها و ارزیابی های شکوفایی شهری می شود.
Investigating Water Conflict Management Strategies among Irrigated Wheat Growers of Doroudzan Dam Network(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Purpose- The irrigated wheat farms of Doroudzan District in Marvdasht County, Fars Province face agricultural water deficit challenges due to mis-management of water resources. This research aims at investigating water conflict strategies among the irrigated wheat farms of Doroudzan Dam Network. Design/methodology/approach- The study was descriptive regarding its nature and used survey research procedure. The statistical population included 803 wheat farmer households residing in Ramjerd 2 and Abarj Dehestans in Doroudzan District. According to Krejcie and Morgan's (1970) sample size table, the samples were 260wheat farmers selected based on simple random sampling technique. Systematic questionnaires were used to collect data by means of face-to-face interviews. The validity of the questionnaire was confirmed by a panel of experts, and a pilot study was also done to assess the reliability of the questionnaire. The estimated Cronbach's alpha coefficients were between the accepted range (i.e. 0.50 - 0.75) for the different measures used in this study. Findings- Results revealed that the most prevalent conflicts were intra-group conflicts among the counterparts. Verbal conflicts were the current form of water conflicts regarding the conflict intensity in the region. Physical attacks and third party (police) controls were placed in the second and third position. The results of cluster analysis indicated three clusters of farmers; “educated aggressors”, “low-literate aggressors” and “peace-oriented farmers”. All the clusters were statistically different regarding their demographic characteristics (age and education level), farming-system portfolio (area under cultivation, annual income and cost) and water conflict in response to water shortages. According to the contingency table, collaboration strategy was the prominent conflict management strategy among the three groups followed by compromising strategy. Research limitations / implications- The lack of institutional support to get information on conflict attacks among the rural residents and the time-consuming nature of the survey study are the most important challenges in this study. Practical implications-According to the findings, it is of prominent importance to provide the context of problem solving with counterparts. As a result, it needs more attempts to share all the stakeholders’ interests to reach a common decision. It seems that reaching a satisfactory solution needs drawing out different parties’ expectations to help them get organized through collaboration. Originality/value- Numerous studies have been carried out on water deficiencies. However, this study is the first in the context of rural settlement and valued based on the analysis of the conflict management strategies among famer groups that has not been addressed in previous studies.
بررسی عوامل مؤثر در رویکرد اجرایی برنامه ریزی آمایشی استان سمنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آمایش سرزمین همواره یکی از مهم ترین دغدغه های برنامه ریزان کشور بوده است، اما این برنامه ها نتوانسته در چارچوب برنامه های میان مدت توسعه کشور عملیاتی شود. پیامد مشخص این روند توزیع نامتعادل منابع و فرصت های توسعه در پهنه سرزمین و تشدید نابرابری های فضایی از طریق جذب منابع و تمرکزسرمایه گذاری ها درقطب های رشد موجود بوده است. لذا ضروری است جهت اجرایی کردن مطالعات آمایش ملی، ویژگی هاوماموریت های آمایش ملی درسطح استانی نیز اجرایی شده و انتظارات برنامه ریزان در زمینه تلفیق دیدگاه های سرزمینی یا بخشی و ایجاد هماهنگی های بین بخشی، بین منطقه ای و بخشی منطقه ای را با استفاده از رویکرد آمایشی برآورده سازد. برای نیل به این مقصود عوامل موثردر رویکرد اجرایی برنامه ریزی آمایشی استان سمنان بعنوان مطالعه موردی در اجرای طرح های آمایشی مورد بررسی قرار گرفت تا سوالاتی که برای محقق مطرح شده پاسخ داده شود. در این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی و استفاده از روش اسنادی و تکنیک دلفی جمع آوری داده ها وبا روش ماتریس تاثیرات متقاطع و نرم افزار میک مک تحلیل داده ها انجام شد و عوامل کلیدی و اثرگذار در رویکرد اجرای طرح آمایشی استان سمنان مشخص گردید که مهم ترین عوامل: مناطق کویری – قرار گیری استان در شعاع 120 کیلومتری تهران، شرایط سیاسی و امنیتی مناطق همجوار و وجود منطقه ویژه اقتصادی که ظرفیت بسیار بالایی جهت تبدیل شدن به عوامل کلیدی را دارا هستند نیز عواملی چون نقش مناطق کویری، وجایگاه استان درکریدور ارتباطی شرق به غرب کشور شناسایی شدند که با توجه به میزان تأثیر گذاری آنها بر اجرایی شدن برنامه ریزی آمایشی در استان سمنان، راهکارهای مناسب در جهت رفع موانع پیشنهاد گردید.
جایگاه کشاورزی سنتی و مدرن در پایداری اجتماعات روستایی با توجه به معرفی نظریه شبکه روستایی "rural web"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشاورزی نقش اساسی و تعیین کننده ای در سرنوشت جامعه روستایی مازندران دارد و با تغییراتی که برای آن رخ می دهد، پایداری جوامع روستایی نیز تحت تأثیر آن قرار می گیرد. هدف تحقیق حاضر بررسی دو نوع کشاورزی سنتی و مدرن و رابطه آن با سیستم پایداری روستایی است. جامعه موردمطالعه در این تحقیق شامل اجتماعات روستایی در شهرستان آمل است که با استفاده از فرمول کوکران، نمونه ای به حجم 77 نفر از افراد کشاورز که دارای سابقه طولانی کشاورزی بودند و تجربه دو نوع کشاورزی سنتی و مدرن را داشتند انتخاب گردیدند. در این تحقیق از ابزار پرسشنامه و مصاحبه استفاده شده است. بر اساس نتایج تحقیق درمجموع کشاورزی سنتی با سیستم پایداری تأثیر مستقیم دارد و می توان آن را نوعی از کشاورزی پایدار قلمداد کرد. هر آنچه کشاورزی روستایی به سمت مدرن شدن می رود به شدت بر پایداری روستایی اثر منفی دارد. با توجه به تأکید بر کشاورزی پایدار، پیشنهاد آن است که کشاورزی مدرن صرفاً در جهت منافع اقتصادی و سودبَری سوق نیابد و نگرش کشاورز از این که از کشاورزی مدرن می توان بیشترین سود حاصل گردد تغییر کند.
ناپایداری منابع آب کشاورزی و توسعه روستایی در دشت رفسنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
484 - 503
حوزه های تخصصی:
خشکسالی یا ناپایداری منابع آب کشاورزی آثاری را در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و زیست محیطی به ویژه در سکونتگاه های روستایی به همراه دارد. در این پژوهش ارتباط بین ناپایداری منابع آب در بخش کشاورزی و توسعه روستایی در قالب ابعاد محیطی، اقتصادی و اجتماعی در سکونتگاه های روستایی دشت رفسنجان موردبررسی قرار گرفته است. روش انجام پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر روش کمی است. بر اساس فرمول کوکران تعداد پرسش نامه ها از تعداد 53263 خانوار روستایی یا شهرهای کوچک با اقتصاد روستایی 380 نفر برآورد شده که در طی تحقیق و بر اساس محدودیت ها و حذف پرسش نامه های نادرست، تعداد نمونه ها به 313 مورد رسید. پرسش نامه ها در 16 طبقه دهستانی توزیع شده اند. در ادامه، در نرم افزار SPSS میانگین شاخص های اقتصادی، اجتماعی و محیطی، مهاجرت و کمیت و کیفیت آب مورد تحلیل قرار گرفته و نتایج جهت سنجش معناداری در آزمون T مستقل تک نمونه ای، دوجمله ای یا باینومیال و کولموگوروف - اسمیرنوف بررسی شده و در تأثیر خشک سالی در دهستان های مختلف مورد مقایسه قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد شاخص های محیطی موردبررسی با میانگین 99/3، شاخص های اقتصادی با میانگین 88/3 و شاخص های اجتماعی با میانگین 004/4 در طیف 5 تایی لیکرت تحت تأثیر خشکسالی قرار گرفته است. بر این اساس، پس از وقوع کم آبی یا خشک سالی، محیط طبیعی و انسانی تحت تأثیر قرار گرفته و توسعه روستایی در ابعاد محیطی، اجتماعی و اقتصادی در دشت رفسنجان با اختلال مواجه شده و مسائلی چون کاهش سطح زیرکشت کشاورزی، کاهش درآمد، نشست زمین، فقر، بیکاری، مهاجرت و پیامدهای زیست محیطی را به دنبال داشته است.
بررسی راهکارهای طراحی شهری جهت خلق فضای شهری کودک مدار (نمونه موردی: شهر همدان)
حوزه های تخصصی:
شهر دوستدار کودک، شهری است که در آن خواسته های کودک در اولویت قرار می گیرد. وضع اجتماعی، فرهنگی و معماری شهر همسو با نیازهای آنان است و حقوق کودکان در سیاست ها، قوانین، برنامه ها و بودجه منعکس می شود. رویکرد CFC (شهر دوستدار کودک) این شهر را به سمتی سوق می دهد که در آن، کودکان نقش مؤثری در مورد شهر خوددارند و نظر آنان در تصمیمات شهری ابراز شود و خانواده و اجتماع نیز موظف اند کودکان را مسائل و تصمیم گیری ها دخیل کنند. این پژوهش با استفاده از پرسشنامه های ترکیبی نیمه باز و بسته به روشی کیفی سعی در استخراج اولویت ها و ترجیحات کودکان در فضای شهری را دارد. نتایج تحقیق نشان می دهد که کودکان: استفاده از هندسه پیچیده و نامنظم؛ استفاده از مبلمان مناسب کودکان ازنظر اندازه – رنگ – طرح؛ ایجاد شرایط مناسب برای استفاده کودکان از پوشش گیاهی؛ کف سازی مناسب تمامی فصول و رنگارنگ؛ کنترل سرعت سواره در ورودی محلات و معابر؛ ایجاد فضاهای بازی و تجمع متمرکز و غیرخطی و قابل نظارت برای کودکان؛ حفظ مقیاس انسانی و پرهیز از بلندمرتبه سازی را به عنوان مهم ترین ویژگی های محیط مطلوب می دانند.