فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۰۰۱ تا ۷٬۰۲۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
ارگونومی یا مهندسی فاکتورهای انسانی، علمی ترکیبی با هدف افزایش بهره وری، سلامتی، ایمنی و رفاه انسان در محیط است. این علم در تلاش است بجای متناسب سازی انسان با محیط، محیط را با انسان متناسب سازد. ارگونومی مسئله ای است که امروزه بایستی در طراحی محله ها و شهر مورد توجه قرار گیرد. در این راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان رضایتمندی شهروندان از وضعیت ارگونومی شهری محله سعدی شهر ایلام به روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته است. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش کتابخانه ای، مشاهده و میدانی با استفاده از ابزار پرسشنامه است. پرسشنامه پژوهش محقق ساخته است که روایی آن توسط اساتید و کارشناسان این حوزه تأیید و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ به میزان 934/0 محاسبه و تأیید شد. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آمار توصیفی و استنباطی (شاخص هال ین وتن و آزمون T تک نمونه ای) در نرم افزار spss انجام شد. نتایج حاکی از آن داشت که وضعیت ارگونومی شهری محله سعدی شهر ایلام از نظر شهروندان رضایت بخش نیست و ساکنان از وضعیت ایمنی و ارگونومیک محله، سلامت محیط، ارگونومی مبلمان شهری و ارگونومی محیط های عمومی محله سعدی رضایت ندارند. به عبارتی می توان بیان نمود که در طراحی محیط محله سعدی ارگونومی شهری یا فاکتورهای انسانی رعایت نشده است.
ارزیابی وضعیت زیست پذیری بخش مرکزی کلانشهرها از دیدگاه ساکنان (مطالعه موردی: کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف ارزیابی وضعیت زیست پذیری ۸ محله بخش مرکزی کلانشهر تبریز از دیدگاه شهروندان تدوین شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیلی می باشد. در این بررسی برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های استنباطی؛ آزمون T تک نمونه ای؛ آزمون تحلیل واریانس ANOVA، آزمون تعقیبی شفه استفاده شده است. بر اساس یافته های آزمون t، شاخص کلی زیست پذیری بافت مرکزی تبریز در محلات ۸گانه با میانگین 29/3 و آماره t 182/3- پایین تر از مد متوسط نظری یا مطلوبیت عددی آزمون (۵/3) قرار دارد. و در مجموع ارزیابی قابل قبولی از دیدگاه ساکنان وجود ندارند. اما در میان وضعیت ابعاد می توان گفت که ابعاد دسترسی (07/4) و زیست محیطی (55/3) دارای وضعیت قابل قبولی بوده اند. همچنین از دید ساکنان ابعاد اقتصادی (66/2)، کالبدی (79/2) و فرهنگی اجتماعی (38/3) دارای ضعیف ترین وضعیت زیست پذیری بوده اند. همچنین نتایج آزمون تعقیبی شفه نشان می دهد که شرایط زیست پذیری یکسان نبوده و تفاوت معناداری در سطح محلات وجود دارد. در این میان، بعد کالبدی با مقدار F، 25.46 بیشترین مقدار اختلاف و تفاوت را داشته و می توان گفت که در بعد کالبدی، اختلاف زیست پذیری در محلات مورد مطالعه بیش از سایر ابعاد است. از لحاظ شاخص کلی زیست پذیری نیز با توجه به میانگین محله بازار (2.42) با سایر محلات شهناز (2.02)، دانشسرا (1.96)، مقصودیه (1.45)، منصور (1.32)، بالا حمام (0.98)، تپه لی باغ (0.71) و دمشقیه (0.63) این اختلاف به نفع ۴ محله بازار، شهناز، دانشسرا و مقصودیه است و ساکنان این محلات از شرایط زیست پذیری بهتری برخوردار هستند.
ناپایداری منابع آب کشاورزی و توسعه روستایی در دشت رفسنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
484 - 503
حوزه های تخصصی:
خشکسالی یا ناپایداری منابع آب کشاورزی آثاری را در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و زیست محیطی به ویژه در سکونتگاه های روستایی به همراه دارد. در این پژوهش ارتباط بین ناپایداری منابع آب در بخش کشاورزی و توسعه روستایی در قالب ابعاد محیطی، اقتصادی و اجتماعی در سکونتگاه های روستایی دشت رفسنجان موردبررسی قرار گرفته است. روش انجام پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر روش کمی است. بر اساس فرمول کوکران تعداد پرسش نامه ها از تعداد 53263 خانوار روستایی یا شهرهای کوچک با اقتصاد روستایی 380 نفر برآورد شده که در طی تحقیق و بر اساس محدودیت ها و حذف پرسش نامه های نادرست، تعداد نمونه ها به 313 مورد رسید. پرسش نامه ها در 16 طبقه دهستانی توزیع شده اند. در ادامه، در نرم افزار SPSS میانگین شاخص های اقتصادی، اجتماعی و محیطی، مهاجرت و کمیت و کیفیت آب مورد تحلیل قرار گرفته و نتایج جهت سنجش معناداری در آزمون T مستقل تک نمونه ای، دوجمله ای یا باینومیال و کولموگوروف - اسمیرنوف بررسی شده و در تأثیر خشک سالی در دهستان های مختلف مورد مقایسه قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد شاخص های محیطی موردبررسی با میانگین 99/3، شاخص های اقتصادی با میانگین 88/3 و شاخص های اجتماعی با میانگین 004/4 در طیف 5 تایی لیکرت تحت تأثیر خشکسالی قرار گرفته است. بر این اساس، پس از وقوع کم آبی یا خشک سالی، محیط طبیعی و انسانی تحت تأثیر قرار گرفته و توسعه روستایی در ابعاد محیطی، اجتماعی و اقتصادی در دشت رفسنجان با اختلال مواجه شده و مسائلی چون کاهش سطح زیرکشت کشاورزی، کاهش درآمد، نشست زمین، فقر، بیکاری، مهاجرت و پیامدهای زیست محیطی را به دنبال داشته است.
بررسی راهکارهای طراحی شهری جهت خلق فضای شهری کودک مدار (نمونه موردی: شهر همدان)
حوزه های تخصصی:
شهر دوستدار کودک، شهری است که در آن خواسته های کودک در اولویت قرار می گیرد. وضع اجتماعی، فرهنگی و معماری شهر همسو با نیازهای آنان است و حقوق کودکان در سیاست ها، قوانین، برنامه ها و بودجه منعکس می شود. رویکرد CFC (شهر دوستدار کودک) این شهر را به سمتی سوق می دهد که در آن، کودکان نقش مؤثری در مورد شهر خوددارند و نظر آنان در تصمیمات شهری ابراز شود و خانواده و اجتماع نیز موظف اند کودکان را مسائل و تصمیم گیری ها دخیل کنند. این پژوهش با استفاده از پرسشنامه های ترکیبی نیمه باز و بسته به روشی کیفی سعی در استخراج اولویت ها و ترجیحات کودکان در فضای شهری را دارد. نتایج تحقیق نشان می دهد که کودکان: استفاده از هندسه پیچیده و نامنظم؛ استفاده از مبلمان مناسب کودکان ازنظر اندازه – رنگ – طرح؛ ایجاد شرایط مناسب برای استفاده کودکان از پوشش گیاهی؛ کف سازی مناسب تمامی فصول و رنگارنگ؛ کنترل سرعت سواره در ورودی محلات و معابر؛ ایجاد فضاهای بازی و تجمع متمرکز و غیرخطی و قابل نظارت برای کودکان؛ حفظ مقیاس انسانی و پرهیز از بلندمرتبه سازی را به عنوان مهم ترین ویژگی های محیط مطلوب می دانند.
تحلیل فضای عمومی مردم سالار به منظور ارتقاء مشارکت مردم (مطالعه موردی: شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضای عمومی شهری با توجه به کارکرد و اثرگذاری آن در برهمکنش اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، بستری بنیادی برای حضور و مشارکت پایدار و هدفمند مردم در امور مختلف به ویژه در برنامه ریزی و مدیریت شهری است. توجه به مردم سالاری در فضاهای عمومی، منافع اجتماعی گوناگون برای شهروندان از جمله درک منافع همگانی و شکل گیری هویت های جمعی را به دنبال دارد. اما همچون بیشتر موارد در شهرهای کنونی ، کاستی های برنامه ریزانه و طراحانه در فضاهای عمومی، شمولیت و مردم سالاری این فضاها را دچار چالش نموده و زمینه های ایجاد اعتماد برای مشارکت عمومی در امور مختلف را تضعیف کرده است. هدف این پژوهش، ارزیابی و شناخت ظرفیت های فضای عمومی براساس مولفه های فضای مردم سالار برای افزایش مشارکت مردمی است ، با این فرض که فضای همگانی با ویژگی های متناسب و گیرا برای گروه های گوناگون اجتماعی می تواند مشارکت عمومی و مردم سالاری در ابعاد اجتماعی،کالبدی و مدیریتی، را تسهیل کند. که با روش تحلیل جز به جزء و پیمایشی فضاهای عمومی شهر یزد بر مبنای شاخص های به دست آمده از مطالعات کتابخانه ای و طرح های فرادست، میزان مشارکت پذیری فضاهای عمومی شهر یزد مورد سنجش قرار گرفته است. نتایج بررسی میدانی در این پژوهش نشان می دهد که فضای عمومی یزد، از نگاه کالبدی و اجتماعی، دچار ضعف و کاستی برای تعامل گروه های اجتماعی است و از نگاه مدیریتی دچار نبود نظارت و مشارکت همگانی و کمبود معیارهای فضای عمومی مردم سالار است. نبود همه شمولی به ضعف کیفیت عملکردی فضاهای جمعی و نبود تعامل اجتماعی پویا انجامیده که برای سازمان اجتماعی و مدنی، افزایش آگاهی و مشارکت همگانی بسیار اساسی است. تقویت فضای تعامل چهره به چهره، بسترسازی برای برخورداری همگان از اطلاعات شهری و قابلیت حضور همه گروه های اجتماعی در فضاهای عمومی می تواند زمینه مشارکت عمومی را در عرصه های مختلف افزایش دهد.
تحلیلی بر برنامه ریزی راهبردی شهر سنندج با رویکرد شهر خلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۸ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
789 - 812
حوزه های تخصصی:
شهرهای خلاق، مراکز نوآوری، خلاقیت و تبدیل ایده به ثروت و همچنین مکانی جذاب برای کارکردن و زندگی شهروندان به ویژه نسل جوان هستند. همچنین می توانند مکانی برای جذب گردشگران و توانمندسازی بخش های مختلف اقتصادی باشند. خلاقیت شهری به عنوان یک رویکرد راهبردی می تواند بر کیفیت های زیستن در شهر تأثیرگذار باشد. پژوهش حاضر با هدف تحلیلی بر برنامه ریزی راهبردی شهر سنندج با رویکرد شهر خلاق انجام شده که ضمن تأکید بر جنبه کاربردی بودن آن، بر مبنای الگوی پراگماتیسم (آمیخته)، با فن پیمایشی و به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است. شیوه جمع آوری داده ها بر مبنای پرسشنامه محقق ساخته بوده است که روایی آن براساس نظر استادان و صاحب نظران و پایایی آن براساس آلفای کرونباح با ضریب 765/0 تأیید شده است. جامعه آماری کل شهر سنندج بوده است. حجم نمونه ها براساس روش کوکران 384 نفر بوده و نمونه ها براساس روش تصادفی طبقه ای ساده با فن انتساب متناسب از میان مناطق سه گانه شهر سنندج انتخاب شده اند. همچنین نمونه های کارشناسان و متخصصان مربوط (متخصصان شهرسازی، جغرافیا، معماری، جامعه شناسان در حوزه فرهنگ و مردم شناسی، اقتصاد، موسیقی و صنایع دستی، گردشگری، ایران شناسی و ادبیات کردی)، به صورت تمام شماری به تعداد 15 نفر انتخاب شدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری و تکنیک SWOT و برای انجام روش های ذکرشده نیز از نرم افزارهای SPSS, AMOS و ArcGIS استفاده شده است. نتیجه تحلیل معادلات ساختاری بیانگر آن است که بعد فرهنگی با بار عاملی 95/0، بیشترین تأثیرگذاری را داشته و مهم ترین بعد در برنامه ریزی راهبردی شهر خلاق شهر سنندج بوده است. به همین ترتیب، بعد اجتماعی با بار عاملی 92/0، عامل اقتصادی با بار عاملی 88/0 و درنهایت عامل مدیریتی و سیاسی با بار عاملی 83/0 در مرتبه آخر و به عنوان کم اهمیت ترین عامل مشخص شده اند. نتایج به دست آمده از برنامه ریزی راهبردی نشان می دهد، بهترین راهبردها برای برنامه ریزی راهبردی شهر سنندج از منظر شهر خلاق، راهبردهای تدافعی هستند. ازجمله راهبردهای مهم این استراتژی می توان به فرهنگ سازی و جلب توجه عمومی به زیبایی و منظر شهر سنندج، سرمایه گذاری بر زیرساخت های مناسب برای ایجاد شهر خلاق و تلاش برای استفاده از شیوه های نوین و تغییر ساختارهای سازمانی سنتی اشاره کرد.
بررسی شکل توسعه فیزیکی شهر، فشرده یا پراکنده(نمونه موردی شهر قروه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با افزایش شدید جمعیت و گسترش گرایش به زندگی شهری یکی از چالش های فرآروی بشردر قرن بیست و یکم جستجو برای یافتن فرم شهر ایده آل است.یعنی آن شکل از شهر که بتواند هم امتیازات تکنولوژیک و هم روحیه سالم زندگی را بر اساس ایده های روشنفکرانه عدالت اجتماعی بیان کند.هدف اصلی این مقاله بررسی روند توسعه فیزیکی شهر قروه طی یک دوره ده ساله می باشد. روش تحقیق در مقاله حاضر توصیفی-تحلیلی بوده که داده ها و اطلاعات از طریق مطالعات ثانویه و اسنادی گردآوری شده است. شهر قروه دارای 28 محله است که توسعه فرم شهر با توجه به شاخص های تراکم کاربری تجاری، سطح اشغال، تراکم ساختمانی، تراکم جمعیت در طی یک دوره ده ساله 1375 تا 1385 با استفاده از مدل موران مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق حاکی است که شکل شهر قروه اگرچه به صورت فشرده است اما روند توسعه به صورت بسیار آرام در حال گسترش به شکل پراکنده است. به نظر می رسد جلوگیری از توسعه ساخت و سازها در حومه شهر در صورت وجود زمین بایر در داخل شهر، وضع قوانین مناسب در رابطه با توسعه شهر و نظارت موثر بر اجرای این قوانین، ایجاد حریم حفاظتی در اطراف شهر از رشد ناموزون شهر جلوگیری خواهد نمود.
تحلیلی فقهی بر نامطلوب بودن توسعه عمودی بناهای مسکونی در شهر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ششم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۴
3 - 16
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به دنبال ژرفکاوی الگوی توسعه عمودی در ابنیه مسکونی از منظر فقه شیعی است و مسئله ای که محور این پژوهش را تشکیل می دهد عبارت است از «مطلوبیت یا عدم مطلوبیتِ فقهیِ توسعه عمودی در ابنیه مسکونی و تبیین علل آن». برای ژرفکاوی این مسئله از روشی ترکیبی در این پژوهش استفاده شده است؛ به نحوی که در مقام گردآوری داده ها از روش اسنادی استفاده شده است اما در مقام تحلیل داده ها از روش های تحلیل محتوای کیفی و استدلال منطقی بهره گیری شده است. بر اساس یافته های پژوهش، توسعه عمودی در ابنیه مسکونی به دلایل متعدد فقهی، مطلوبیت ندارد که این دلایل را می توان به دو دسته ادلّه صریح و ادلّه غیر صریح تقسیم نمود. از مهمترین دلایل دسته اول می توان مواردی همچون موضوع اِشراف و ایجاد مزاحمت ساختمان های بلند در تهویه ابنیه مسکونی مجاور را برشمرد که به صراحت در متون فقهی مورد نهی قرار گرفته است و قبل از این پژوهش، در سایر پژوهش های مشابه نیز کمابیش مورد بحث قرار گرفته است؛ اما نوآوری این پژوهش در تبیین دسته دوم (ادلّه غیر صریح) است که در این خصوص می توان به مواردی همچون تقابل با انجام برخی تکالیف شهروندی و اجتماعی، تقابل با برخی از سنن معصومین (ع) نظیر سنت استهلال و تقابل ضمنی با برخی از آیات و ادعیه اشاره نمود که همانطور که اشاره شد، تحلیل و استنتاج یافته ها از این نوع ادلّه از ابداعات این پژوهش است.
تحلیل سیاست های کالبدی و اقتصادی بازآفرینی شهری مسکن مبنا، مورد مطالعه محله جفره ماهینی شهر بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر در فرآیند طبیعی رشد خود به دلیل ماهیت اجتماعی که دارد به مرور، کارایی خود را در ارتباط با شرایط جدید از دست می دهد. بافت ناکارآمد، معضلی است که اکثر شهرها، به خصوص شهرهای تاریخی و با قدمت با آن مواجه هستند. یکی از مشکلات اصلی که بافت ناکارآمد برای شهر ایجاد می کند، مشکلات مربوط به مسکن است. بازآفرینی شهری به عنوان رویکردی کارا در مقابله با فرسودگی شهری، می تواند راه حلی مناسب برای تغییر و بهبود وضعیت شهر و زندگی ساکنان آن باشد. هدف این تحقیق تحلیل سیاست های کالبدی و اقتصادی بازآفرینی شهری مسکن مبنا در بافت های فرسوده شهری محله جفره ماهینی شهر بوشهر است. داده های آماری مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه گردآوری شده و جامعه آماری شامل شهروندان ساکن در محله جفره ماهینی شهر بوشهر و حجم نمونه 340 نفر می باشد. برای تحلیل در این پژوهش از آزمون های تی تک نمونه ای، تحلیل عاملی تاییدی و معادلات ساختاری استفاده شده است. در این پژوهش، شاخص های مسکن در ابعاد کلی سیاست بازآفرینی شهری یعنی اقتصادی و کالبدی شامل کمی اقتصادی، کیفی اقتصادی، مالی اقتصادی، کمی کالبدی، کیفی کالبدی و مالی کالبدی تحلیل می شوند. بارهای عاملی بدست آمده برای تمامی شاخص ها در هر دو سیاست در حالت تخمین بالاتر از استاندارد بود که به معنای قابل قبولی است و همچنین در شرایط تخمین معناداری نیز وضعیت قابل قبول بود. پس از اجرای آزمون های مرتبط مشخص شد، در مدل بازآفرینی شهری مسکن مبنا در محله جفره ماهینی، وضعیت کلی هر دو سیاست و همچنین وضعیت کلی مدل، در شرایط نامطلوب قرار دارد.
تحلیل وضعیت فقر چندبعدی در جوامع روستایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فقر همچنان یکی از چالش های اساسی بشر است که همچنان بیشتر چهره ای بیشتر روستایی دارد. اهمیت پرداختن به مسئله فقر و محرومیت به حدی است که سازمان ملل کاهش آن را به عنوان اولین هدف از اهداف توسعه پایدار قرار داده است. در حال حاضر رویکرد محققین و سیاست گذاران نسبت به پدیده فقر از حالت تک بعدی به چندبعدی تغییر کرده است. درنتیجه دیگر به فقر به عنوان یک مسئله صرفاً اقتصادی نگاه نشده بلکه برای آن ابعاد گوناگون از جمله آموزش، سلامت و رفاه نیز تصور شده است. لذا، شناخت و مقابله با فقر مستلزم درک جامع و نظام مند آن است. مطالعه حاضر با بهره گیری از مفهوم فقر چندبعدی، ضمن بومی سازی شاخص های سنجش ابعاد فقر، از سطح خانوار فراتر رفته و با هدف کمک به سیاست گذاری و برنامه ریزی در راستای کاهش فقر، این پدیده را در سطوح شهرستان، استان و کشور نیز مورد ارزیابی قرار داده است. برای این منظور از داده های سرشماری سال 1395 حدود 20 هزار خانوار روستایی استفاده شد. بر اساس یافته های این تحقیق شاخص فقر چندبعدی در ایران حدود 349/0 است که به ترتیب ابعاد آموزشی، سلامت و رفاه بیشترین سهم را در آن داشته اند. شاخص های شدت و گستردگی فقر نیز به ترتیب 558/0 و 628/0 بوده است. ماهیت فقر در ایران نه تنها از متغیرهای اقتصادی و اجتماعی، بلکه از عوامل مکانی و اقلیمی نیز متأثر است. درنتیجه، نظر به گستردگی و پیچیدگی روابط بین عوامل تأثیرگذار و متأثر از فقر هرگونه برنامه ریزی و سیاست گذاری برای آن نیازمند نگرشی جامع و نظام مند به پدیده فقر است.
شناسایی ویژگی های محیطی تأثیرگذار بر احساس امنیت بانوان در فضاهای شهری مطالعه موردی: محلات مخصوص و سلامت، منطقه 11 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ششم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۱
77 - 91
حوزه های تخصصی:
امنیت یکی از نیازهای پایه و حقوق بنیادی انسانی است. از آن جا که فضاهای شهری درحقیقت ظرف و بستر تعاملات اجتماعی را تشکیل می دهند، می بایست بتوانند امنیت استفاده کنندگان خود را تأمین کنند. در غیر این صورت، افراد جز در صورت لزوم و اجبار حاضر به گذران وقت خود در آن ها نخواهند بود و این امر می تواند به کاهش پویایی و سرزندگی فضا های مذکور و درنهایت تبدیل آن ها به فضاهایی مرده و بدون نظارت اجتماعی بینجامد. این موضوع، به ویژه در مورد بانوان، به دلیل آسیب پذیری بالاتر آن ها از جایگاه برجسته ای برخوردار است. با توجه به رابطه متقابل محیط و رفتار، بدیهی است که ویژگی های محیطی در ایجاد احساس امنیت یا ناامنی در استفاده کنندگان(افراد) تاثیر بسزایی دارد. بنابراین در پژوهش حاضر تلاش شده که از طریق شناسایی این ویژگی ها، زمینه ایجاد فضاهای شهری ایمن و امن و امکان حضور فعال بانوان در عرصه عمومی به دور از اضطراب های محیطی فراهم شود. در این راستا، در مرحله نخست، تلاش شده با مطالعه متون و ادبیات مرتبط با موضوع پژوهش، چهارچوبی از عوامل، شاخص ها و متغیرهای تعریف کننده و تأثیرگذار بر احساس امنیت بانوان در فضاهای شهری تدوین شود. سپس چهارچوب تدوین شده در محدوده ای که به عنوان محدوده مطالعاتی پژوهش حاضر معرفی شده (محدوده محلات مخصوص و سلامت، واقع در منطقه 11 شهرداری تهران)، مورد آزمون قرار گرفته است. برای این منظور، از ترکیبی از روش های کمی و کیفی استفاده شده است. درنهایت، پس از انجام مشاهدات میدانی، برگزاری چندین جلسه بحث متمرکز گروهی با حضور بانوان و مصاحبه عمیق با کارشناسان و مسئولان محدوده مطالعاتی، پرسش نامه ای تنظیم و توسط 200 نفر از بانوان محدوده مطالعاتی پاسخ داده شده است. از مجموع مطالعات انجام شده، می توان نتیجه گرفت عوامل مکانی (فرم، عملکرد و معنا) در تعریف و سنجش احساس امنیت بانوان در فضاهای شهری تاثیر بسزایی دارد.
تحلیل عوامل مؤثر بر تمایل گردشگران به سفرهای روستایی تور محور موردمطالعه: گردشگران روستایی شهرستان مراغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
236 - 249
حوزه های تخصصی:
گردشگری مقوله پیچیده ای است که در ساختار خود اجزاء مختلفی را در برمی گیرد. یکی از این اجزاء تور گردانی است که به دلیل ارتباط با مراکز اقامتی، رستوران ها، حمل ونقل و همچنین برخورداری از تجارب و آشنایی بیشتر با مقاصد گردشگری، می تواند در توسعه صنعت گردشگری نقش مهمی ایفا کند. لذا تحقیق حاضر باهدف شناسایی عوامل مؤثر بر تمایل گردشگران برای مسافرت به مقاصد گردشگری روستایی از طریق تور در شهرستان مراغه انجام گردید. داده های این مطالعه به صورت پیمایشی و از طریق پرسشنامه گردآوری شد. جامعه آماری این مطالعه شامل گردشگرانی بود که در سال 1395 به روستاهای دارای ظرفیت بالای گردشگری شهرستان مراغه مسافرت کرده بودند. ازاین بین 200 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید. نتایج آزمون تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که تمایل افراد به سفرهای روستایی تورمحور، به ترتیب تحت تأثیر عوامل «فضای ایمن خانوادگی و تغذیه مناسب»، «سرگرمی و امنیت خاطر در طول سفر»، «نظم و برنامه سفر شفاف و مناسب»، «وسیله نقلیه مناسب و حضور به موقع آن»، «مشوق ها و امتیازات آژانس»، «فضای تجرد» است و این شش عامل درمجموع 17/65 درصد واریانس تمایل به سفر روستایی تورمحور را تبیین نمود.
Investigating Water Conflict Management Strategies among Irrigated Wheat Growers of Doroudzan Dam Network(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Purpose- The irrigated wheat farms of Doroudzan District in Marvdasht County, Fars Province face agricultural water deficit challenges due to mis-management of water resources. This research aims at investigating water conflict strategies among the irrigated wheat farms of Doroudzan Dam Network. Design/methodology/approach- The study was descriptive regarding its nature and used survey research procedure. The statistical population included 803 wheat farmer households residing in Ramjerd 2 and Abarj Dehestans in Doroudzan District. According to Krejcie and Morgan's (1970) sample size table, the samples were 260wheat farmers selected based on simple random sampling technique. Systematic questionnaires were used to collect data by means of face-to-face interviews. The validity of the questionnaire was confirmed by a panel of experts, and a pilot study was also done to assess the reliability of the questionnaire. The estimated Cronbach's alpha coefficients were between the accepted range (i.e. 0.50 - 0.75) for the different measures used in this study. Findings- Results revealed that the most prevalent conflicts were intra-group conflicts among the counterparts. Verbal conflicts were the current form of water conflicts regarding the conflict intensity in the region. Physical attacks and third party (police) controls were placed in the second and third position. The results of cluster analysis indicated three clusters of farmers; “educated aggressors”, “low-literate aggressors” and “peace-oriented farmers”. All the clusters were statistically different regarding their demographic characteristics (age and education level), farming-system portfolio (area under cultivation, annual income and cost) and water conflict in response to water shortages. According to the contingency table, collaboration strategy was the prominent conflict management strategy among the three groups followed by compromising strategy. Research limitations / implications- The lack of institutional support to get information on conflict attacks among the rural residents and the time-consuming nature of the survey study are the most important challenges in this study. Practical implications-According to the findings, it is of prominent importance to provide the context of problem solving with counterparts. As a result, it needs more attempts to share all the stakeholders’ interests to reach a common decision. It seems that reaching a satisfactory solution needs drawing out different parties’ expectations to help them get organized through collaboration. Originality/value- Numerous studies have been carried out on water deficiencies. However, this study is the first in the context of rural settlement and valued based on the analysis of the conflict management strategies among famer groups that has not been addressed in previous studies.
تلفیق رویکردهای راهبردی و فرآیندی به منظور تدوین سطوح تصمیم توسعه کالبدی- فضایی محله ای (مطالعه موردی: دهستان گودرزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتقای کیفیت زندگی نسل حاضر و نسل های آینده، از اهداف عمده برنامه های توسعه اجتماعی و اقتصادی کشور و نیازمند رویکرد فرآیندی در برنامه ریزی برای ایجاد تعادل و توازن در بهره وری از محیط زیست طبیعی و تنظیم روابط متقابل آن با محیط زیست انسانی می باشد. توسعه کالبدی فضایی (هدف نهایی فرآیند جامع عقلایی برنامه ریزی محیط زیست)، نه فقط در مقیاس منطقه ای که در برنامه ریزی های محله ای نیز باید مورد توجه قرار گیرد. سازگاری دهستان برای شناخت محیط زیست طبیعی و انسانی، سبب انتخاب دهستان گودرزی بروجرد به عنوان یک نمونه موردی گردید. توسعه پایدار مستلزم نگرش راهبردی برای سطوح تصمیم سازی است. بنابراین تصمیم سازی برای توسعه کالبدی- فضایی دهستان نیز باید سلسله مراتبی باشد. هدف این پژوهش شناخت محدودیت ها و امکانات سرزمین و سپس پیشنهاد سطوح تصمیم سازی توسعه کالبدی- فضایی در مقیاس محله ای دهستان می باشد. نقاط قوت این مطالعه در تلفیق رویکردهای فرآیند برنامه ریزی و ارزیابی راهبردی محیط زیستی، شناخت و تحلیل نظام مند (سیستماتیک) و مبتنی بر عوامل (پارامتریک)، پهنه بندی سرزمین توسط مدل های توان سنگ و خاک و سازماندهی فضایی دهستان می باشد. اهداف سطح کلان تصمیم سازی شامل بهبود وضع بخش های کشاورزی و صنعت، بهبود وضع بخش گردشگری، بهبود سطح رفاه، مدیریت یکپارچه منابع آب، حفاظت محیط زیست در برابر تخریب ها و آلودگی ها و بهبود وضع دسترسی می باشند. به تناسب این اهداف، سیاست ها و طرح هایی ارائه و در نهایت 36 راه حل برای برنامه ی توسعه کالبدی فضایی توسعه دهستان پیشنهاد شده است. این پژوهش در برنامه ریزی توسعه کالبدی- فضایی دهستان و طرح هادی روستاها کاربردی می باشد.
ارزیابی فضایی عوامل تأثیرگذار بر آسیب پذیری اجتماعی شهرهای ساحلی (مطالعه موردی: شهرهای استان بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: امروزه مناطق ساحلی و شهرهای واقع در آن به عنوان مهم ترین اجزا و عناصر تشکیل دهنده نظام شهری محسوب می گردند. شهرهای ساحلی همواره در معرض آسیب های ناشی از مخاطرات محیطی و انسانی قرار دارند و بی توجهی به آن ها، مشکل ساز خواهد بود. روش: تحقیق حاضر از نظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی است که مبتنی بر اطلاعات کتابخانه ای و آماری انجام گرفته است. ابتدا عوامل مؤثر بر میزان آسیب پذیری اجتماعی شهرها مشخص گردید و سپس تمام شهرهای مورد در گروه های همگن طبقه بندی شدند و از طریق مدل GWR مورد ارزیابی فضایی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که به ترتیب عوامل عدم دسترسی به منابع انرژی و سوخت، اجتماعی، کالبدی، اقتصادی، جمعیت وابسته، عدم دسترسی به منابع آب آشامیدنی سالم و شناوری جمعیت دارای بیشترین تأثیر بر آسیب پذیری اجتماعی شهرهای مورد مطالعه بودند. همچنین نتایج مدل تحلیل خوشه ای مشخص نمود که شهرها در پنج خوشه طبقه بندی می شوند. نتایج: می توان گفت که عوامل به دست آمده تقریبا تمام دلایل زیربنایی آسیب پذیری اجتماعی را پوشش می دهد. همچنین با توجه به نتایج به دست آمده باید بیشترین سرمایه گذاری برای رفع مشکل آسیب پذیری در زمینه عدم دسترسی به انرژی و منابع سوخت صورت پذیرد، زیرا آسیب پذیری خانوارها بیشتر در این زمینه است. همچنین به دلیل وضعیت اجتماعی – اقتصادی مشابه خانوارهای شهرهای استان بوشهر، میزان آسیب پذیری اجتماعی اکثر شهرهای این استان نزدیک به هم می باشد. در نهایت می توان این گونه نتیجه گیری کرد به دلیل وضعیت نامناسب اقتصادی و اجتماعی خانوارهای ساکن در شهرهای ساحلی و همچنین وقوع مخاطرات طبیعی پر تعداد در این ناحیه، افراد ساکن این شهرها آسیب پذیری اجتماعی زیادی دارند.
الگوی همکاریهای منطقه ای بر مبنای دیپلماسی آب (مطالعه موردی ایران، ترکیه و عراق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آب به عنوان یک منبع طبیعی و ارزشمند در سطح جهان است که در بین گروه های انسانی، جوامع و کشورها همواره رقابت آفرین و تنش زا بوده است. عمده اختلاف هایی که بین کشورها بر سر آب پیش می آید در حوضه های آبریز مشترک می باشد و یافتن سازوکاری معقول، به منظور بهره برداری عادلانه از این منابع امر دشواری است. با توجه به نقش استراتژیک و حیاتی آب و توزیع نامتوازن آن در مناطق مختلف جهان و نیز مشترک بودن بسیاری از حوضه ها و منابع آبی بین کشورها ضرورت استفاده از ظرفیت های دیپلماسی نیز گریزناپذیر است. ایران نیز همواره بر سر تقسیم آب های مشترک مرزی و رودخانه های فرامرزی با همسایگان خود اختلاف داشته و ضرورت اهمیت دیپلماسی است که باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. هدف از این پژوهش، همکاریهای منطقه ای ایران، ترکیه و عراق در خصوص رودخانه های فرامرزی وحوضه های آبریز مشترک می باشد که تاثیر و نقش دیپلماسی آب با توجه به قوانین بین المللی، معاهدات و قراردادها بر این همکاریها و تعاملات می افزاید و از چالش ها، تنش ها و منازعات مرتبط با آب که تاثیر زیادی بر مسائل زیست محیطی، آلودگی آب، مهاجرت، ریزگردها و همچنین مسائل اقتصادی، سیاسی و امنیتی می گذارد جلوگیری می نماید. پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیلی – توصیفی که مبتنی بر روش کتابخانه ای می باشد، مورد استفاده قرار گرفته و همچنین از روش تحلیل آماری spss که مبتنی بر جامعه آماری متخصصانی است که در این مجموعه قرارگرفته اند.
سنجش و ارزیابی مناطق کلان شهر تهران از نظر شاخص های شکوفایی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۴
75 - 92
حوزه های تخصصی:
امروزه شهرها به منظور رقابت در عرصه بین المللی سعی در ارتقا زیرساخت های خود، جهت دستیابی به نوآوری و شکوفایی دارند. از این رو، بررسی جایگاه شهرها از منظر شاخص های شکوفایی شهری امر مهمی در بحث شهرسازی پایدار می باشد. در این راستا، هدف پژوهش حاضر سنجش و ارزیابی مناطق کلان شهر تهران از نظر شاخص های شکوفایی شهری است. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی و هدف گذاری آن کاربردی است. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از مدل های کمی آنتروپی شانون، واسپاس (WASPAS)، ضریب پراکندگی (C.V)، آمار خودهمبستگی فضایی موران و از نرم افزار Arc GIS استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که الگوی توزیع فضایی شاخص های شکوفایی شهری در سطح مناطق 22 گانه شهر تهران به صورت خوشه ای است و مناطق 22، 1 و 2 به ترتیب با کسب میزان امتیاز واسپاس 4492/0، 1981/0 و 1938/0 از لحاظ برخورداری از شاخص های شکوفایی شهری در بین مناطق 22 گانه در رتبه های اول تا سوم قرار دارند. در سوی دیگر منطقه 8 با کسب کمترین میزان واسپاس 0439/0 در جایگاه آخر قرارگرفته است. از نظر آماری حدود 5/0 درصد از مناطق در وضعیت برخوردار، 36/0 درصد در وضعیت نیمه برخوردار و 59/0 درصد در وضعیت نامطلوب قرار دارند. از نظر جغرافیایی می توان گفت که برخورداری مناطق از شاخص های شکوفایی شهری از سمت شمال به جنوب و از شرق به غرب تهران سیر نزولی دارند و از میزان آن کاسته شده است.
شناسایی سبک های زندگی الکترونیکی جمعیت شهرنشین ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با گسترش استفاده از اینترنت و وسایل الکترونیکی برخلاف تعاریف گذشته با سبک زندگی الکترونیکی روبرو هستیم. این پژوهش، به دنبال شناسایی انواع سبک های زندگی الکترونیکی جمعیت شهری ایران هست که در دو گام صورت پذیرفت. در گام اول با مرور ادبیات مرتبط و همچنین نظر خواهی از 25 خبره با استفاده از روش دلفی فازی به شناسایی مولفه های تاثیرگذار در سبک زندگی الکترونیکی ایرانی ها پرداخت. گردش های دلفی فازی در دو دور صورت گرفت که حاصل آن شناسایی 13 مولفه بود. در گام دوم، پرسشنامه ای با استفاده از نظرات خبرگان و همچنین بررسی ادبیات گذشته، طراحی گردید و در بین نمونه که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای-فضایی چند مرحله ای به تعداد 970 انتخاب شده بود، توزیع گردید. برای تعیین تعداد خوشه ها از تحلیل عاملی استفاده شد که حاصل آن پنج خوشه بود و جهت شناسایی سبک های زندگی الکترونیکی از روش خوشه بندی استفاده گردید و ویژگی های این پنج نوع سبک زندگی شناسایی شد. این خوشه ها براساس نوع رفتار آنها تعامل گراها، منفی نگرها، پیشگامان، ضرورت گراها و لذت گراها نامگذاری گردید.
شناسایی راهبردهای بومی محیطی یادگیری خود تنظیمی در آموزش و پرورش استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باوجود کاربرد گستردۀ مدل های راهبردهای خودتنظیمی، هنوز ابعاد و مؤلفه های مختلف آن در آموزش و پرورش به خوبی روشن نیست. هدف این مقاله شناسایی راهبردهای بومی محیطی یادگیری خود تنظیمی در آموزش و پرورش شهر تهران است. برای انجام این پژوهش علاوه بر مطالعه اسنادی، از تکنیک دلفی برای پالایش عوامل و مؤلفه ها بهره گرفته شده است. نظرسنجی به عمل آمده در چهار مرحله و در سال 1398 انجام شده و نتایج هر مرحله با استفاده از بارهای عاملی پالایش شده است و برای رتبه بندی مؤلفه ها در وضع مطلوب با توجه به پرسشنامه استخراج شده از مؤلفه های به دست آمده از روش دلفی در طیف لیکرت از روش حداقل مربعات (نرم افزار pls) استفاده شده است. الگوی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی در 3 بعد و 9 مؤلفه و 22 شاخص برای دانش آموزان مقطع متوسطه شهر تهران طراحی شده و تاثیر این مولفه ها و شاخص ها بر ابعاد شیوه های حل مساله مشخص گردید. شاخص های ارائه شده در این پژوهش می توانند راهبردهای یادگیری خودتنظیمی را برای دانش آموزان مقاطع متوسطه را ارزیابی کند و با توجه به بهره گیری از پشتوانه ادبیات غنی در ارتباط با موضوع و مقایسه با مدل های مختلف و شاخص های سنجش شدنی و به کارگیری نظرات خبرگان در راهبردهای خودتنطیمی، امکانی است تا آموزش و پرورش های گوناگون بتوانند ضمن تحلیل وضعیت کنونی و بهره گیری از تجارب موفق، اقدام به ارائه طرح های راهبردهای یادگیری خودتنظیمی کارا و اثربخش در آموزش و پرورش و دیگر سازمان های مشابه نمایند.
سنجش اندازه تحقق پذیری مشارکت در مدیریت بوم اقامتگاه های بیابانی با استفاده از روشSMART (مطالعه موردی: بوم اقامتگاه بیابانی متین آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از تاسیسات مهم بوم گردی، اکولوژ می باشد. اکولوژبه عنوان "بوم اقامتگاه" دارای نقش چند بعدی در تداوم فرایند بوم گردی، میان شبکه ذینفعان و ذیحقان می باشد. اکولوژ، اقامتگاهی است که ضمن فراهم آوردن امکان اسکان و جذابیت برای بوم گردان، از طراحی و ساختی کاملا منطبق با اصول توسعه پایدار بوم میزبان بهره مند بوده و در مهم ترین ویژگی، زمینه و فرصت مشارکت جامعه میزبانرا در راستای توسعه بوم و بهبود وضعیت زندگی آنان خلق می کند. بوم های بیابانی از جمله مقاصد بوم گردی در ایران هستند که لازم است تعریف، طراحی، ساخت و مدیریت اکولوژ در آنها بصورت پایدار صورت پذیرد. از اینرو هدف مقاله حاضر سنجش تحقق پذیری مشارکت در مدیریت بوم اقامتگاه های بیابانی است. در این راستا بوم اقامتگاه بیابانی متین آباد در شهرستان نطنز به عنوان اولین بوم اقامتگاه بیابانی در استان اصفهان انتخاب شد. نتایج این مقاله که با استفاده از روش SMART بدست آمده است نشان می دهد، شاخص "پذیرش فعالیت بوم گردی به عنوان مکمل تامین معیشت" به معادله خط- 0. 23x + 4. 93 Y= و R 2</sup>=0. 32 و با میانگین امتیاز 4. 2 X=و مجموع 21. 2= Ʃ در پنج سطح SMART، دارای بیشترین وزن در تحقق مدیریت مشارکتی در اقامتگاه های بوم های بیابانی و شاخص"عدم تعرض به حریم بوم گردان" به معادله خط Y=0. 16x + 1. 88 وR 2</sup>=0. 115 و با میانگین امتیاز 2. 3 X=و مجموع 11. 8= Ʃ در پنج سطح SMART، دارای کمترین وزن در تحقق هدف فوق می باشد. همچنین نتایج نشان می دهد رابطه معناداری میان اندازه مجموع مربعات (R 2</sup>) و اندازه n=20 - Ʃ SMARTدر اولویت بندی نهایی شاخصهای مشارکت در مدیریت "بوم اقامتگاه" وجود ندارد.