فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۲۰۱ تا ۶٬۲۲۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
با توجه به پدیده جهانی شدن و اهمیت یافتن دانش به عنوان مزیت رقابتی برای کشورها و شهرها، توسعه شهری دانش بنیان و تبدیل شهرها به شهرهای دانش بنیان مورد توجه ویژه ای قرار گرفته است. یکی از سازوکارهای این تغییر، توسعه پارک های علم و فناوری به عنوان یکی از ساختارهای فضایی شهرهای دانش می باشد. در کشورهای در حال توسعه به دلیل عدم نقش آفرینی موثر این پارک ها، حرکت به سمت توسعه شهرهای دانش بنیان کند می باشد. این پژوهش قصد دارد ابعاد موثر بر کارکرد پارک علم و فناوری خراسان را مطالعه کرده و با شناسایی اولویت های برنامه ریزی، گامی در جهت بهبود توسعه شهر مشهد به عنوان شهر دانش بنیان بردارد. با این هدف ابتدا به شناسایی عوامل پرداخته و مدلی مفهومی را به وجود آورده است. سپس از طریق پرسشنامه نظرات ذی نفعان پارک علم و فناوری خراسان جمع آوری شده است. با استفاده از نرم افزار Smart PLS اطلاعات جمع آوری شده، تحت مدل مفهومی مورد آزمون قرار گرفته است. در نهایت عامل سازمانی و پس از آن عامل فرهنگی به عنوان عواملی با اثرگذاری بیشتر شناسایی شدند. همچنین اثرگذاری عامل سیاست گذاری در این مرحله از رشد پارک علم و فناوری خراسان مورد قبول واقع نشد.
بررسی اثرات شهر هوشمند بر زیست پذیری شهرها (منطقه 9 کلان شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرها و کلانشهر , نوع جدیدی از مشکلات را تولید می کنند. مدیریت زباله ؛ کمبود منابع ، آلودگی هوا ؛ نگرانی سلامت انسان ؛ ترافیک و کهنگی زیرساخت مشکلاتی در میان پایه فنی ، فیزیکی و مشکلات مواد می باشد.اطمینان از شرایط قابل زندگی در چارچوب چنین رشد سریع جمعیت شهری در سراسر جهان نیاز به درک عمیق تر از مفهوم شهر هوشمند دارد. ضرورت پیرامون این چالش ها باعث شد بسیاری از شهرها در سراسر جهان برای یافتن راه های دقیق برای مدیریت آنها تلاش کنند.لذا در این پژوهش به بررسی تاثیر هوشمند سازی بر زیست پذیری شهر در منطقه 9 شهرداری کلانشهرمشهد پرداخته شده است. در ابتدا اقدام به تهیه پرسشنامه در خصوص شاخص های شهر هوشمند در نواحی منطقه 9 کردیم و در مرحله بعد ویژگی های توصیفی پرسشنامه را در نواحی سه گانه منطقه 9 شهرداری مشهد با توجه به شاخص های شهر هوشمند با استفاده از تحلیل عاملی به بررسی شاخص ها پرداختیم و در قسمت دوم به تشریح و بررسی شاخص های شهر هوشمند با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی به اولویت بندی شاخص کردیم و در قسمت سوم با استفاده از روش تاپسیس و بهره گیری از روش ترکیبی AHP-Topsis مشخص نمودیم که ناحیه 1 از نواحی منطقه 9 شهرداری مشهد نسبت به سایر نواحی هوشمندتر است و در نهایت به ارائه راهکارهایی با تأکید بر شهر زیست پذیر پرداختیم.
شناسایی و تحلیل عوامل کلیدی در روابط متقابل انسان و محیط در خانه های قاجاری تبریز با تأکید بر مؤلفه های روانشناسی محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر موضوع روانشناسی محیطی و روابط انسان و محیط و قابلیت ترجمه آن به زبان محیط و معماری در آثار تاریخی، مورد توجه پژوهشگران این حوزه از دانش قرار گرفته است و متخصصان این حوزه تلاش نموده اند تا با کاربست این مفاهیم در معماری امروز، به تعالی بناهای امروزی منبعث از شناخت بناهای تاریخی بپردازند. در این راستا، هدف پژوهش حاضر، شناسایی روابط متقابل انسان و محیط از طریق شناخت عوامل کلیدی این حیطه در خانه های قاجاری تبریز از روانشناسی محیطی است. روش مورد استفاده در تحقیق حاضر، توصیفی، تحلیلی و اکتشافی است و رویکرد حاکم بر آن، اسنادی و پیمایشی است. در تحقیق حاضر، جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از روش مطالعات ساختاری در قالب نرم افزار میک مک (تحلیل آثار متقابل) جهت شناسایی عوامل کلیدی سیستم، استفاده به عمل آمده است. در این راستا، از تعداد 50 کارشناس متخصص در حوزه روانشناسی محیط و معماری جهت وزن دهی به شاخص ها استفاده شد. بر اساس نتایج بدست آمده، 10 عامل نیازهای مادی، نیازهای روانی، نیازهای عقلانی، نگرش ها(فرهنگ)، ارزش های اجتماعی، باورها، تجربیات گذشته، انگیزه ها، وحدت و مقیاس جز عوامل کلیدی بسیار تأثیرگذار سیستم شناسایی شدند. همچنین 10 مؤلفه بسیار تأثیرپذیر سیستم شامل عوامل سکون، نیازهای روانی، مقیاس، خوانایی و وضوح، انگیزه ها، خلوت، مردم واری، انعطاف پذیری، حریم و چشم انداز شناسایی شد. همچنین بر اساس نمودار پراکندگی عملکرد متغیرهای تحقیق، سیستم دارای شرایط ناپایدار است.
تحلیل و ارزیابی پارامترهای ژئومورفولوژیکی تأثیرگذار بر جهات توسعه فیزیکی شهر بجنورد با استفاده از روش هایANP وAHP و الگوریتم های فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۴
147 - 170
حوزه های تخصصی:
افزایش روزافزون جمعیّت شهرنشین، تبدیل روستاهای بزرگ به شهر و پذیرفتن نقش مرکزیت اداری یک روستا-شهر، باعث رشد ازهم گسیخته کالبد شهری می شود. نابهنجاری در ساختار فضایی شهر باعث چالش ها و مشکلات عدیده ای در نظام برنامه ریزی شهری و مدیریت مخاطرات شهری می شود. عوامل ژئومورفولوژیکی، مهم ترین و اثر گذارترین پارامترهای مؤثر در پیدایش، استقرار و توسعه یک شهر هستند. هدف از این پژوهش، تحلیل عوامل مؤثر در توسعه فیزیکی شهر بجنورد با استفاده از مدل های تصمیم گیری چندمعیاره و منطق فازی است. در این تحقیق از نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی وتصاویر ماهواره ای استفاده و اطلاعات حاصل از آن در ژئودیتابیس (GIS) ساماندهی شد؛ سپس 15 شاخص مهم و اساسی در 4 گروه اصلی ژئومورفولوژی، زمین شناسی، کاربری و محیطی، دسترسی، تعیین و لایه های اطلاعاتی آن ها ساخته شد. در راستای هدف تحقیق، از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، روش تحلیل شبکه (ANP) و منطق فازی استفاده و پهنه های مناسب توسعه فیزیکی شهر بجنورد معرفی شد و مورد ارزیابی قرار گرفت. بررسی نرخ رشد جمعیت شهری نشان دهنده افزایش وسعت شهر و تغییر کاربری هاست. مطابق با بررسی های انجام شده، مساحت محدوده شهری در سال 1999، 36/28 کیلومتر مربع بوده است که این میزان در سال 2016 به 38/38 کیلومتر مربع رسیده است که حاکی از آن است که 11/10 کیلومتر مربع به وسعت شهر افزوده شده است. 3/5 درصد از محدوده های افزایش یافته در کلاس کاربری باغی، 05/4 در کلاس اراضی کشاورزی، 5/7 در کلاس مراتع درجه 1، 89/17 درصد در کلاس درجه 2 و 09/65 درصد در محدوده های بایر اطراف شهر و روستاها واقع شده اند. نتایج تحقیق حاصل از سه روش نشان می دهد، به ترتیب 1/51 و 5/81 کیلومتر مربع از دشت بجنورد در کلاس مناسب و بسیار مناسب قرار دارند که جمعاً 5/16 درصد از دشت بجنورد را در بر می گیرند. این عرصه ها منطبق بر مناطق غربی و جنوب غربی شهر بجنورد در امتداد جاده بجنورد-گرگان و بجنورد-اسفراین قرار گرفته و از نظر ژئومورفولوژیکی مناسب ترین اراضی هستند. محاسبات نشان می دهد، روش منطق فازی در اختصاص شرط های ریاضی و جبری و ایجاد لایه های اطلاعاتی دقیق و علمی است و در مقابل، در روشANP ارتباط و همبستگی بین معیار ها در سیستم، لحاظ شده و تصمیم گیری را واقعی و سازنده تر می کند؛ ازاین رو پیشنهاد می شود در تحقیقات آتی، از تلفیق این دو مدل (FANP) استفاده شود.
بررسی سیر تغییرات شهر تهران و اثرات آن بر تغییر کاربری اراضی روستاهای اطراف (مطالعه موردی: تغییر کاربری اراضی کشاورزی و باغات شهرستان اسلامشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلانشهر تهران در دو قرن اخیر به سرعت رشد کرده و این رشد سبب گسترش آن به سمت محیط پیرامونی شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی سیر تغییرات شهر تهران و اثرات آن بر تغییر کاربری اراضی روستاهای پیرامون به مطالعه موردی تغییر کاربری اراضی کشاورزی و باغات شهرستان اسلامشهر پرداخته است. نمونه مورد بررسی در این پژوهش 370 نفر بوده و انتخاب آنها به روش نمونه گیری تصادفی خوشه بندی شده صورت گرفته است. ابزارهای پژوهش شامل نقشه های تاریخی، هوایی و زمینی محدوده شهری تهران و شهرستان اسلامشهر و دو فقره پرسشنامه سنجش عوامل تغییر کاربری اراضی و آثار تغییر کاربری اراضی بر کیفیت زندگی هستند. ارزیابی فرضیات در پرسشنامه ها با استفاده از روش های تجزیه و تحلیل همبستگی و برابری میانگین ها صورت گرفت. در نهایت فرضیه های اثرگذاری توسعه فیزیکی شهر تهران بر تمایل و فعلیت تغییر کاربری اراضی در شهرستان اسلامشهر تأیید گردید. همچنین فرضیه تاثیر معنادار تغییر کاربری اراضی بر رضایت از کیفیت زندگی در همه بخش های مورد مطالعه به صورت کاهش سطح رضایت نسبت به نقطه زمانی ده سال قبلتر نیز تأیید گردید
آمایش سرزمین، محیط زیست پایدار با تاکید برکشاورزی مدرن و امنیت غذائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشاورزی هوشمند یکی از راه حل های مقابله با تقاضای فزاینده مواد غذایی و حفظ پایداری محیط زیستی است. در کش اورزی هوشمن د ، نقش جمع آوری داده ه ای جغرافی ایی و تکنی کی، و تولید اطلاعات مبتنی بر مدل های ریاضی در حال افزایش است. جمع آوری داده، پردازش و تولید اطلاعات در مورد شرایط آب و هوایی ، خاک، بیماری، حشرات ، بذر ، کود و غیره نقش مهمی در تصمیم گیری های مبتنی بر برنامه ریزی آماری و در نتیجه توسعه اقتصادی و پایداری محیط زیستی دارد. مدیریت هوشمند ش امل جمع آوری ، انتق ال ، انتخ اب و تجزیه و تحلی ل داده ه ا است. هر چ ه حجم داده های کشاورزی افزایش می یابد ، تکنیک های تحلیلی قوی قادر به پردازش و تجزیه و تحلیل های بیشتری هستند در نتیجه پیش بینی های بسیار دقیق امکان پذیر می شوند. فناوری نوین کشاورزی امیدوار است که دو هدف مهم یعنی اقتصاد مقاوم و سودآور و تولید بهتر را محق ق کند. در شرایط تغییر اقلیم، کشاورزی و تامین غذای جمعیت در کشوری که با تنش آبی و کم آبی روبرو است، بدون شک نیازمند هوشمندسازی مدیریت و فن آوری هوشمند است تا گذاری باشد از در حال توسعه بودن به توسعه یافتگی . در این مقاله با معرفی روشهای مرسوم و متداول در کشورهای توسعه یافته ، از روش توصیفی تحلیلی، بر پایه مطالعات کتابخانه ای و اینترنتی استفاده شده است.
ارزیابی آسایش حرارتی فضای باز همگانی با تأکید بر تقویت مناسبات اجتماعی در محله های شهری(مطالعه موردی: کوی قدس، زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: فضاهای باز همگانی در محلات مسکونی شهرها، یکی از بسترهای شکل گیری تعاملات اجتماعی می باشد. از این رو، مشخصه های اقلیمی و هندسی فضا های باز شهری می بایست همسو و شکل گیری روابط اجتماعی در محلات شهری را تسهیل نمایند. این مقوله، به ویژه در محیط های گرم و خشک اهمیت دوچندان پیدا می کند. هدف این مقاله، بررسی آسایش حرارتی فضای باز شهری و مؤلفه های تأثیرگذار بر آن در شکل گیری مناسبات اجتماعی در محله قدیمی قدس (کوی قدس) در شهر زاهدان است.روش: مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش تجربی- همبستگی می باشد. برای سنجش آسایش حرارتی فضای باز از شاخص های دمای معادل فیزیولوژیک و متوسط آراء پیش بینی شده بر پایه مدل ریمن و شاخص اقلیم حرارتی جهانی بر پایه مدل بیوکلیما استفاده شده است. سپس یک مدل ریاضی جدید بر اساس همبستگی متغیرهای محیطی و واکنش های شخصی در محیط نرم افزار متلب توسعه داده شده است. مطالعات میدانی شامل اندازه گیری پارامترهای هواشناسی، سنجش ادراک شهروندان و بررسی هندسه فضای باز شهری، بخش تکمیلی این پژوهش را شامل می گردد.یافته ها: یافته ها نشان می دهد که محدوده زمانی آسایش حرارتی فضای باز شهری در محله قدس زاهدان در ساعات بعدازظهر در فصل تابستان به فراوانی موجود است. میکرواقلیم عصرگاهی محله تابعی از کالبد آن بوده و پتانسیل بالقوه شکل گیری زمینه های تعاملات اجتماعی را دارا می باشد. مدل ریاضی پیشنهادی برآورد آسایش حرارتی در محیط های گرم و خشک بر مبنای همبستگی متغیرهای محیطی و احساس های واقعی افراد به خوبی قادر به بیان احساس های حرارتی واقعی از آسایش در فضای باز می باشد.نتایج: بنابراین جهت انجام اقدامات لازم به منظور توسعه و ترویج تعاملات اجتماعی محله می بایست، زیرساخت های فیزیکی همانند مبلمان فضای باز توسعه و نهادهای اجتماعی محله تقویت گردد. نتایج این اقدامات می تواند از آسیب های اجتماعی شهر بکاهد.
راهکارهای کاهش خلوت منفی در فضای محلات پرتراکم به منظور رعایت حریم و خلوت اجتماعی با رویکرد افزایش امنیت شهروندان (مطالعه موردی: محله های شمس آباد و کاظم آباد تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محله برای ساکنین آن، فرصتی برای بوجود آوردن برخوردهای غیر رسمی و انسجام اجتماعی است. شناسایی و تمیز مکان ها و سازمان دهی آنها در ساختار ذهنی، نه تنها به افراد اجازه عملکرد مؤثر را می دهد، بلکه منبع احساس امنیت، دلپذیری، خوشایندی و درک نیز هست. افراد، خواهانِ وضوح کالبدی و مکان هایی قابل درک و مرتبط با احساسات و اهداف خود هستندمقاله حاضر سعی دارد تا به اهمیت خلق فضاهای عمومی علی الخصوص در محله های با تراکم بالا و تأثیر آن بر بالا رفتن امنیت ساکنین که موجب حفظ حریم و خلوت انسان در زیستگاهش می شود، بپردازد. مسیر پژوهش مقاله این است که نخست به بررسی نظری مفهوم خلوت و کارکردهای آن پرداخته می شود. سپس خصوصیات و ماهیت فضای عمومی(حیات جمعی) محله و در نهایت به تأثیر خلق فضاهای عمومی در جهت ایجاد حریم و خلوت خانواده ها پرداخته خواهد شد.روش پژوهش، استدلال منطقی، همجنین مورد پژوهی بر روی دو محله مسکونی پر تراکم تهران، شمس آباد و کاظم آباد به همراه مطالعات میدانی و انجام پرسشنامه از افراد محله است. دستاورد این مقاله آن است که در قرن حاضر (دهه نهم قرن 14) جمعیت قابل توجهی در محله های پرتراکم بسر می برند. اگر همانند تاجرینِ برده به انسان ها نگاه گردد؛ و تصور نیازهای فضایی آن ها صرفاً در محدوده بدن آن ها در نظر گرفته شود، در این صورت توجهی به اثرات ازدحام نمی شود، اما اگر آنها را موجوداتی بدانیم که توسط یک سری حباب های نامرئی که دارای ابعاد قابل اندازه گیری هستند، احاطه شده اند؛ می توان به معماری این محلات با دیدی جدید نگریست.
نقش راهبرد توسعه شهری (CDS) در توسعه پایدار شهری، مطالعه موردی: منطقه 3 شهرداری شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی شاخص های CDS در منطقه 3 شهر شیراز جهت بهبود وضع موجود و نقش آن در دستیابی به توسعه پایدار شهری می باشد. روش پژوهش در دو بخش توصیفی- تحلیلی انجام گرفت. در این راستا با استفاده از روش کوکران و با لحاظ کردن جمعیت 205775 نفر ساکن در محدوده به عنوان جامعه آماری، حجم نمونه تعداد 384 نفر تعیین شد. جهت سنجش روایی سازه ای از آزمون آلفای کرونباخ، برای تعیین روایی محتوایی از تحلیل عاملی اکتشافی و به منظور تحلیل داده ها از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره گام به گام استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده، میانگین معیار قابلیت زندگی 56/2، رقابت پذیری 08/3، بانکی بودن 81/2 و حکمروایی خوب شهری 16/2 می باشد و با توجه به عدد 5/2 به عنوان میانه نظری، می توان گفت که منطقه 3 به لحاظ برخورداری از شاخص های CDS وضعیت نسبتا خوبی دارا می باشند. معیارهای قابلیت زندگی، رقابت پذیری و حکمروایی خوب شهری دارای رابطه معنی دار می باشند و باتوجه به نتیجه آزمون رگرسیون چندمتغیره، معیار بانکی بودن بیشترین تأثیر را در جهت ارتقاء رویکرد CDS در منطقه 3 دارد.
مدلسازی تخصیص کاربری های شهری با رویکرد عدالت فضایی بر اساس روش های بهینه سازی چند هدفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
41 - 54
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین دغدغه های برنامه ریزان و مدیران شهری، نحوه توزیع و تخصیص منابع و خدمات شهری به صورت عادلانه در سطح مناطق مختلف شهر برحسب نیازهای جامعه شهری است. تخصیص بهینه خدمات، ارتباط مستقیمی با برنامه ریزی کاربری اراضی دارد. موفقیت درعرصه برنامه ریزی کاربری اراضی شهری نیز وابسته به وجود قوانین مناسب در زمینه نحوه استفاده از زمین و همچنین استفاده از روش های کارآمد در تهیه واجرای طرح های شهری و برنامه کاربری زمین است . این مقاله با هدف ارائه مدلی بر مبنای روش های بهینه سازی چند هدفه انجام گرفته است تا تخصیص کاربری های شهری را از منظر عدالت فضایی در سطح پلاک شهری و در طبقات هر قطعه زمین مدل سازی کند. به این منظور از الگوریتم ژنتیک رتبه بندی نامغلوب و ی ک ک د کامپیوتری در ن رم اف زار Matlab R2018a استفاده شده است. مدل بر مبنای پنج تابع هدف شامل بیشینه سازی سازگاری، وابستگی، دسترسی به خدمات، تنوع و تناسب فیزیکی، در طبقات و در همجواری ها و نیز تعداد مشخصی شرایط مورد نیاز پیکربندی شده است. از میان نتایج حاصل از پیاده سازی الگوریتم که مجموعه ای از راه حل های بهینه پارتو است، یک جبهه جواب انتخاب و سپس برای انتخاب مناسبت ترین چینش کاربری ها از میان این راه حل های بهینه، روش تحلیل فرایند سلسله مراتبی، برای تعیین وزن هر یک از اهداف تخصیص کاربری زمین به کار رفته است. وزن حاصل در مقادیر برازش اهداف ضرب شده و پس از اعمال روش مجموع وزن دار جوابی که بیشترین وزن را در جبهه جواب های بهینه به دست آورده، به نقشه کاربری زمین تبدیل شده و به عنوان چینش پیشنهادی ارائه گردیده است. ارزیابی کمی نتایج حاصل از تخصیص نشان داد که کاربری های تجاری، آموزشی ، درمانی، ورزشی و فرهنگی هم از نظر سرانه و هم از نظر توزیع در سطح محلات و ناحیه مورد مطالعه به خوبی تخصیص داده شده اند و سطح برخورداری محلات را در محدوده مطالعه افزایش داده اند.
نقش مدیریت ریسک خشکسالی در کاهش آسیب پذیری کشاورزان (موردمطالعه: شهرستان زرین دشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
264 - 277
حوزه های تخصصی:
خشکسالی یکی از بلایای طبیعی است که اثرات اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی بر جنبه های مختلف زندگی بشر دارد. امروزه بیشتر دولت ها، در تلاش اند تا اطلاعات بیشتری در زمینه روش های صحیح مدیریت ریسک کسب نمایند تا از این طریق، صدمات وارد بر جامعه ناشی از خشکسالی را کاهش داده و اثرات مربوط به خشکسالی های آینده را نیز به حداقل برسانند.پژوهش حاضر با هدف کاهش آسیب پذیری کشاورزان در برابر پیامدهای خشکسالی با تأکید بر مدیریت ریسک تدوین یافته است. برای گردآوری اطلاعات از تکنیک مصاحبه و روش پرسشنامه استفاده گردید. در روش پرسشنامه ای داده های لازم در قالب پرسشنامه در سطح پانزده روستای نمونه، گردآوری شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و از تکنیک سلسله مراتبی(AHP) به منظور الویت بندی راهکارها و در نهایت از مدل پرومتی جهت رتبه بندی روستاها در چارچوب مدیریت ریسک استفاده گردید. جامعه آماری این پژوهش 4463 خانوار ساکن در روستاهای شهرستان زرین دشت است که از طریق فرمول کوکران تعداد360 سرپرست خانوار به عنوان نمونه آماری با نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای سنجش روایی ابزار تحقیق (پرسشنامه) از نظرات متخصصین و برای سنجش پایایی از آلفای کرونباخ که برای هر یک از مقیاس های اصلی پرسشنامه در حد مناسب (بالای 67/0) بود استفاده شد. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که مدیریت ریسک خشکسالی رویکرد مناسبی برای کاهش آسیب پذیری کشاورزان در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و محیطی در مناطق روستایی است و می توان در فرآیند کاهش پیامدها و آسیب های ناشی از خشکسالی بر مدیریت ریسک تأکید داشت.
تاثیر عوامل مشارکت اجتماعی شهروندان و گردشگران به منظور حفاظت از محیط زیست در شهرهای ساحلی (مطالعه موردی: شهر محمود آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تاثیر عوامل مشارکت اجتماعی شهروندان و گردشگران به منظور حفاظت از محیط زیست در شهرهای ساحلی(مطالعه موردی شهر محمود آباد ) می باشد. پژوهش از نظر هدف توسعه ایی –کاربردی و به روش آمیخته انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل اعضای هیئت علمی رشته های محیط زیست، ابخیز داری، کشاورزی،جغرافیا، گردشگری، دانشگاه های محمود آباد، مدیران سازمان های دولتی و شرکت های خصوصی، کارفرمایان و پیمانکاران بودند.روش نمونه گیری در بخش کیفی، غیر تصادفی از نوع هدفمند و در دسترس بود. ابزار جمع آوری داده ها در بخش اول مصاحبه نیمه ساختاریافته حضوری تا رسیدن به مرحله اشباع نظری ادامه یافت. مصاحبه با 29 نفر (23آقا و 6 خانم)چهاربعد و 21گویه شناسایی گردید. بخش دوم گویه هادر اختیار اعضای گروه دلفی(8 نفر) در دو مرحله برای طراحی پرسشنامه قرار گرفت.در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته ای در مقیاس پنج ارزشی لیکرت به صورت آنلاین در میان نمونه آماری(85 نفر) توزیع گردید.پایایی مدل اندازه گیری پژوهش ضرایب آلفای کرونباخ رفتار(769/0)، آگاهی و نگرش(755/0) ، اعتقادات دینی(914) و معاشرت(00/1) بدست آمد.نتایج نشان داد وضریب استانداربین (عوامل معاشرت بر مشارکت اجتماعی)199/0= β؛ و ضریب معناداری 691/13=t رابطه معنادار و در رتبه اول همچنینضریب استاندارد بین (عوامل آگاهی و نگرش برمشارکت اجتماعی) 302/0β= ؛ ضریب معناداری 048/13= t این رابطه معنادار و در رتبه دوم ، ضریب استاندارد بین (عوامل رفتار و مشارکت اجتماعی) 325/0= β؛ ضریب معناداری 364/12= t این رابطه معنادار ؛ در رتبه سوم وهمچنین ضریب استانداردبین (عوامل اعتقادات دینی بر مشارکت اجتماعی) 316/.= β؛ضریب معناداری 964/11= t رابطه معنادار ؛ و در رتبه سوم قرار می گیرد.
تحلیلی بر روند گسترش کالبدی- فضایی کلانشهر مشهد و افزایش آسیب پذیری در برابر زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زﻣیﻦﻟﺮزه یکی از ﭘﺪیﺪهﻫﺎی ﻃﺒیﻌی کﺮة زﻣیﻦ اﺳﺖ کﻪ در ﺻﻮرت رویﺪاد در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﭘﺮﺟﻤﻌی ﺖ ﺧﺴ ﺎرات ﺟ ﺎﻧی و ﻣﺎﻟی را ﺑﻪ ﺑﺎر ﺧﻮاﻫﺪآورد. کلان شهر مشهد به عنوان دومین کلان شهر ایران دارای گسترش فیزیکی در ابعاد مختلف و به صورت پراکنده است. در این پژوهش تأثیر توسعة فضایی شهر مشهد در افزایش آسیب پذیری زلزله بررسی شده است. روش تحقیق در مقالة حاضر تحلیلی- توصیفی بوده و با بهره گیری از مدل های آنتروپی شانون و هلدرن به تحلیل چگونگی گسترش کالبدی- فضایی این شهر پرداخته شده است. اهداف این تحقیق شامل مشخص کردن وضعیت گسترش فیزیکی شهر مشهد در سال های اخیر، تبیین رابطة افزایش جمعیت شهری و رشد کلان شهر مشهد و بررسی وضعیت گسترش فیزیکی شهر مشهد در ارتباط با آسیب پذیری ناشی از زلزله است. نتایج حاصل از مدل آنتروپی شانون، نشان می دهد که الگوی گسترش شهر افقی و پراکنده بوده و بنا بر مدل هلدرن، در گسترش فیزیکی شهر مشهد، 82 درصد ناشی از رشد جمعیت بوده و 18 درصد رشد شهر مربوط به رشد افقی شهر است. این رشد ناهماهنگ و غیراصولی شهر مشهد به ویژه در چند دهة اخیر و ساخت وساز در حریم گسل ها نشان می دهد که در صورت وقوع زلزله ای در مشهد، تلفات و صدمات جبران ناپذیری به این شهر وارد خواهد شد؛ بنابراین، مهم ترین عامل افزایش آسیب پذیری زمین لرزه ای شهر مشهد را می توان، گسترش افقی و بدون برنامة شهر دانست.
ارزیابی ویژگی های شهر پایدار از منظر حکمت اسلامی مطالعه موردی: شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۱ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
17 - 30
حوزه های تخصصی:
شهر پایدار ازنظر حکمت اسلامی شهری است که بتواند بسترها، زمینه ها و ملزومات آدمی را برای طی طریق و رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی فراهم سازد. هدف از انجام مقاله حاضر، بررسی و تبیین انطباق پذیری ویژگی های حاکم بر شهر زنجان با معیارها و اصول شهر پایدار در حکمت اسلامی است. روش تحقیق در مطالعه حاضر، به صورت توصیفی- تحلیلی بوده و نوع تحقیق، کاربردی است. برای تحلیل داده ها از تکنیک های آماری توصیفی و آزمون نیکوئی برازش کلموگروف-اسمیرنف و تحلیل رگرسیونی لجستیک با کمک نرم افزار SPSS استفاده گردید.طبق یافته های تحقیق، مقدار آماره کلموگروف-اسمیرنف (K-S) شاخص اقتصادی 869/0، شاخص کالبدی-محیطی 697/0، و شاخص اجتماعی 619/0 است. با توجه به مقدار (K-S)، بیشترین انطباق ویژگی های شهر زنجان با شهر حکمت اسلامی در شاخص های اقتصادی می باشد. همچنین، بر اساس مقدار ضریب کاکس و اسنل در شاخص اقتصادی، 1/60 درصد و شاخص اجتماعی 6/51 درصد، بیشتر از شاخص های مدیریتی و کالبدی، تغییرات متغیر پاسخ گو توسط متغیرهای پیشگو تبیین می شود. که احتمال بهبودی این شاخص ها در آینده جهت انطباق پذیری با شاخص های شهر حکمت اسلامی بیشتر است.
تحلیلی براثرگذاری ابعاد مدیریت شهری بر شاخص های زیست پذیری شهری (مطالعه موردی: شهر شهرکرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۳)
1055 - 1069
حوزه های تخصصی:
ضرورت و اهمیت پرداختن به زیست پذیری شهری در ارتباط با وظایف جدید برنامه ریزی و مدیریت در پاسخ دهی به نیازهای جامعه پس از صنعتی شدن که شدیداً در جست وجوی امکانات و تسهیلات و کیفیت زندگی است به شدت افزایش یافته است. هدف از پژوهش حاضر تحلیل نقش مدیریت شهری در زیست پذیری شهرکرد است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف (نوع استفاده) کاربردی و از نظر روش توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری مورد پژوهش شامل ساکنان شهرکرد است و محدوده آماری کل منطقه دربردارنده شهرکرد است. تعداد جامعه آماری پژوهش برابر با 160000 و تعداد نمونه برابر 383 نفر است که براساس فرمول کوکران و به شیوه تصادفی در دسترس تعیین شده اند. داده های گردآوری شده براساس مدل رگرسیون در محیط نرم افزار spssتجزیه و تحلیل شده اند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که، در کل، مدیریت شهری اقدام متناسبی در زمینه زیست پذیری شهری در شهرکرد انجام نداده است. در سایر ابعاد زیست پذیری مشاهده شد که مدیریت شهری بر شاخص اقتصادی تأثیرگذار بوده است که به نسبت خوب است و نشان دهنده اقدام مدیریت در بهبود وضعیت اقتصادی است. از طرفی، مدیریت شهری بر شاخص اجتماعی نیز با میزان معناداری پایین تأثیرگذار بوده است و نشان دهنده اقدامات نه چندان چشم گیر مدیریت شهری شهرکرد در بهبود وضعیت اجتماعی شهر است که البته باید در این زمینه اقدامات بیشتری انجام گیرد. از طرفی، مدیریت شهری بر شاخص زیست محیطی تأثیرگذار نبوده است و این نشان از این دارد که مدیریت شهری در راستای بهبود وضعیت زیست محیطی شهر اقدامات متناسبی انجام نداده است.
ارزیابی تطبیقی گستردگی شهری با تأکید بر تغییرات کاربری اراضی طی دوره زمانی 2016-1987 (مورد شناسی: شهرهای آمل و بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
149 - 166
حوزه های تخصصی:
پراکندگی ﺷﻬﺮی کﻪ ﺑﻌﺪ از ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧی دوم به صورت ﭘﺮاکﻨﺶ ﺷﻬﺮی ﺗﻮﺳﻌﻪ یﺎﻓﺖ، ﭘیﺎﻣﺪﻫﺎی ﻧﺎﮔﻮار زیﺎدی را ﺑﺮای ﺷﻬﺮﻫﺎ ﭘﺪیﺪ آورد. عمده مشکلات شهرهای کشور، در هم تنیدگی کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی ناشی از گسترش افقی بی برنامه است. با وجود همه مشکلات، این واقعیت را نیز باید قبول کرد که گسترش افقی شهرها امری اجتناب ناپذیر است؛ ازاین رو در دهه های اخیر در ایران، گسترش شهرها به صورت نوعی معضل درآمده و لزوم توجه به مسائل شهری در قالب چارچوب علمی، اهمیت و ضرورت یافته است. پژوهش حاضر گسترش افقی یا اسپرال شهری را با استفاده از داده های وضع موجود و تاریخی سنجش از راه دور و با کمک مدل های آماری ساده که می توانند برروی ابعاد مختلف زمانی و مکانی (فضایی) به کار برده شوند، آنالیز کرده و مشخص کرد که رشد شهری کدام یک از شهرهای آمل و بابل (شهرهای استان مازندران) از نوع اسپرال بوده و روند آن در طی زمان و همچنین میزان آن در قطاع های مختلف شهری چگونه بوده است و کدام یک از این دو شهر بیش ترین تغییرات کاربری اراضی را در پیرامون خود داشته و در آینده مسیر این تغییرات به کدام جهت است؟ ابزار گردآوری داده ها، مبتنی بر اطلاعات اسنادی می باشد. با استفاده از نرم افزار IDIRSI و ARC MAP کاربری اراضی و روش طبقه بندی نظارت شده (Fuzzy artmap) استخراج، از مدل «کراس تب» برای میزان تغییرات انواع کاربری ها، از مدل «هلدرن» در راستای شناخت گسترش افقی و برای پیش بینی روند تغییرات کاربری اراضی برای افق زمانی سال 2026، از روش زنجیره ای «مارکوف» استفاده شده است. ارزیابی تصاویر ماهواره ای نشان می دهد که تغییرات کاربری اراضی ساخته شده در شهر آمل نسبت به شهر بابل بیشتر است. همچنین نتایج مدل «کراس تب» نشان می دهد که در شهر بابل در سال 2016، بیش ترین تغییرات کاربری در اراضی کشاورزی با 55.54 درصد و کمترین تغییرات در پهنه آبی با 2.32 درصد صورت گرفته است. درحالی که در شهر آمل بیش ترین تغییر در اراضی کشاورزی آبی، 66.97 درصد است. رشد فیزیکی و کالبدی شهرهای آمل و بابل نیز بیشتر بر اثر عامل جمعیت است که نتیجه آن کاهش تراکم ناخالص جمعیت و افزایش سرانه ناخالص زمین شهری و درنهایت گسترش افقی و بدقواره بوده است. نتایج به دست آمده برای پیش بینی تغییرات اراضی نیز نشان می دهد که در شهر آمل باغات، ولی در شهر بابل اراضی کشاورزی آبی، بیش ترین تغییرات را خواهد داشت.
بررسی و نقد مبانی معرفتی مکتب پدیدارشناسی با تأکید بر علم جغرافیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیدارشناسی یکی از مکاتب مهم فلسفی در حوزه های مختلف علمی به ویژه در علوم انسانی، جغرافیا و خاصه در جغرافیای انسانی است. این رویکرد درپی درک و شهود مستقیم و بدون واسطه اشیا و پدیده هاست و برای این منظور، به نفی فرضیه ها، مقولات و پیش فرض ها می پردازد؛ بنابراین از این منظر، پدیدارشناسی رویکردی واقع گرایانه و بلکه تجربی به واقعیات محسوب می شود و نوعی نگرش پوزیتیویستی، البته با محتوا و روشی متفاوت با پوزیتیویسم سنتی، به حساب می آید. بنابراین، برحسب ظاهر، این سنت فلسفی و علمی را باید در زمره دیدگاه واقع گرایی قرار داد؛ لیکن به دلیل وجود رگه های بارزی از اصالت معنا، به ویژه تعلیق واقعیات جهان خارج و حتی حذف آن به مثابه موجودیتی مستقل از ذهن و تأکید کامل بر ماهیت پدیداری واقعیات و سرانجام به دلیل اتکا بر شیوه تجربه شهودی، به رغم برخی خصیصه های واقع گرایی، این رویکرد را باید در ردیف دیدگاه های ایدئالیستی طبقه بندی کرد. لیکن با وجود جنبه مثبت این رویکرد، یعنی تجربه زنده و بی واسطه اشیا و پدیده ها، این رویکرد دچار برخی نارسایی های معرفت شناختی است که امکان به کارگیری آن را به مثابه رهیافت علمی در حوزه دانش جغرافیا با مشکلات جدی مواجه می کند و از این رو، فاقد قابلیت های لازم برای استفاده در حوزه پژوهش های رشته های علوم اجتماعی و ازجمله جغرافیا به مثابه رویکرد و روشی «علمی» است. هدف اصلی این مقاله که با رویکردی واقع گرایانه با نگرش عقلانیت انتقادی به نگارش درآمده، بررسی و واکاوی این مطلب از منظر تحلیل های منطقی و معرفت شناختی است.
تحلیلی بر پتانسیل های اقلیم گردشگری در شهرهای دامنه سبلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقلیم مناسب، منبع طبیعی و ثروت عظیم اقتصادی برای گردشگری است و عنصری است که جاذبه هایی را برای گردشگران فراهم می آورد و از این طریق موجب رضایتمندی و افزایش گردشگران می شود. همه عناصر اقلیمی در سلامتی، آسایش، تفریح مردم و جلب گردشگر نقش دارند، ولی برخی عناصر از جمله دما، رطوبت نسبی، ساعات آفتابی و باد اهمیت بیشتری دارند که در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفته اند، تا تاثیر آسایش گرمایی در جذب توریسم شهرهای دامنه سبلان را که با توجه به موقعیت جغرافیایی آن که از پتانسیل های ارزشمندی برای توسعه ی توریسم برخوردار است، نشان داده شود. روش تحقیق به کار رفته در این تحقیق توصیفی - تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات روش کتابخانه ای بوده است. در این تحقیق ابتدا آمار و اطلاعات اقلیمی منطقه در طول دوره آماری( 1981-2010) به منظور مطالعه توان های اقلیم توریسم شهرهای دامنه سبلان گرد آوری شد و با شاخص اقلیم توریسم TCI «میک ژوسکی» مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، که اقلیم توریسم را برای هر ماه از سال به صورت شاخص عددی و توصیفی نشان می دهد. نتایج تحقیق نشان داد که ماههای ژوئن، ژوئیه، اوت و سپتامبر در طبقه ایده آل و عالی که بهترین شرایط آسایشی را برای گردشگری دارا می باشند. اما ماههای ژانویه، فوریه، مارس، آوریل، نوامبر و دسامبر در طبقه کم اهمیت و قابل قبول، شرایط چندان مطلوبی را برای گردشگران ندارد و ماههای می و اکتبر دارای شرایط متوسط برای فعالیت گردشگری است. روی هم رفته، بهترین ماههای سال، ژوئن (خرداد) و سپتامبر (شهریور) و بدترین ماهها دسامبر (آذر ماه)، ژانویه (دی ماه)، فوریه (بهمن ماه) برای فعالیت گردشگری برای شهرهای اطراف سبلان شناخته می شود.
تحلیل ساختار فضایی شهری با تأکید بر توزیع فضایی شاغلان و فعالیت در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
677 - 699
حوزه های تخصصی:
توسعه کلان شهرها نشان داده است به موازات گسترش فضایی و افزایش جمعیت، بخش مرکزی شهرها به مرور توان خود را در خدمات دهی به مناطق دوردست تر از دست می دهند. درنتیجه مناطق جدید شهری در قالب ساختار چندهسته ای پدید می آیند. شهر تهران طی صدسال گذشته، تجربه داشتن یک مرکزی قوی را در سطح ملی گذرانده تشدید روند مهاجرت و توسعه فعالیت ها در پیرامون آن در پنج دهه اخیر، سبب شده است این شهر در محورهای فرعی جدید توسعه یابد و هسته های فرعی نوین را در فضای کلان شهری خود شکل دهد. هدف مقاله حاضر تحلیل ساختار فضایی شهری با تأکید بر توزیع اشتغال و فعالیت در شهر تهران است تا نشان دهد که توزیع فضایی اشتغال و فعالیت، خوشه ای یا پراکندگی است. به منظور تحلیل الگوی شاغلان و فعالیت از روش های تراکم کرنل و خودهمبستگی های فضایی در قالب مسئله واحد ناحیه ای قابل اصلاح استفاده شد. یافته ها نشان می دهد تراکم شاغلان در بخش های شرقی و شمال غربی و مناطق غربی شهر تهران برجسته است و آماره های موران محلی نیز مؤید این وضعیت است. تحلیل خودهمبستگی فضایی برای فعالیت ها نیز نشان دهنده وضعیت خوشه ای بودن این فعالیت در ساختار فضای شهر تهران در بخش های اشاره شده است.
نقش مؤلفه های فرهنگی- اجتماعی بر رفتار محیط زیستی شهروندان، مطالعه موردی: شیروان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل مهم و قابل توجه در هر جامعه، رفتار محیط زیستی آن جامعه است که علاوه بر تأثیرگذاری بر مسائل و مشکلات محیط زیست، خود تأثیرپذیر از عوامل دیگری می باشد. لذا، این موضوع حائز اهمیت می باشد که رفتار محیط زیستی و عوامل تأثیرگذار بر آن، در هر جامعه ای مطالعه شود. هدف از این تحقیق، بررسی عوامل موثر بر رفتارهای محیط زیستی شهروندان است. جامعه آماری این پژوهش، شهروندان شهر شیروان بوده که طبق فرمول کوکران، تعداد 380 خانوار به روش سیستماتیک تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. این پژوهش با رویکرد کمی و با روش پیمایشی انجام شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه بود. آلفای کرونباخ برای سنجش پایایی متغیرها که شامل رفتار محیط زیستی (632/0)، باور محیط زیستی (782/0)، ارزش محیط زیستی (823/0)، آگاهی محیط زیستی (760/0) و دانش محیط زیستی (819/0) می باشند، با مقادیر ذکر شده تایید شدند. هم چنین ، روایی تحقیق، از نوع روایی محتوایی و صوری بوده است. یافته های پژوهش نشان می دهد باور محیط زیستی افراد بر رفتار ایشان موثر است. رفتار نیز تحت تأثیر جنسیت، سن و تحصیلات افراد می باشد و عملکردهای متفاوتی از خود نشان می دهد. در یک نتیجه کلی، می توان بیان کرد که مولفه های فرهنگی- اجتماعی می توانند پیش بینی کننده رفتارهای محیط زیستی مسئولانه باشند.