فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۲ مورد.
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۳)
189 - 209
حوزه های تخصصی:
شناخت توان های محیطی در برنامه ریزی روستایی نقش مهمی در مسیر توسعه روستایی دارد. در این زمینه ،ارزیابی توان های محیطی یکی از مباحث پایه ای در برنامه ریزی های آمایش سرزمین است. در بحث آمایش سرزمین حفظ تعادل بین عوامل محیطی و موقعیت پروژه های روستایی موجب شده که رویکرد توان سنجی محیطی در برنامه ریزی و توسعه روستایی مورد توجه قرار گیرد به این دلیل که هر گونه اقدام در راستای استقرار و توسعه سکونت گاه های روستایی ارتباط تنگاتنگی با عوامل محیطی دارد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و هدف از پژوهش آرایش طبیعی سکونتگاه های روستایی با توجه به توان های موجود و سیاست های آمایش سرزمین در استان بر اساس شاخص های زمین شناسی، شیب، جهت جغرافیایی، ارتفاع، اقلیم، خاک، فاصله از رودخانه و کاربری اراضی می باشد. در راستای اهمیت و جامع بودن تحقیق تمامی روستاهای دارای سکنه (67 روستا) به عنوان نمونه انتخاب شده است و یافته های نشان می دهند که الگوی استقرار سکونت گاه های روستایی در منطقه مورد مطالعه متناسب با توان های محیطی است به گونه ای که 78 درصد روستاها در مکان های متناسب یا بسیار مطلوب محیطی استقرار پیدا کرده اند. در راستای آمایش سرزمین و در بحث جمعیت و فضا پرجمعیت ترین روستاها که نزدیک به 90 درصد جمعیت روستاها را تشکیل می دهند در مکان های متناسب با اکولوژی منطقه برای توسعه و عمران پروژه های روستایی استقرار پیدا کرده اند. از میان عوامل طبیعی عامل زمین شناسی با 34/0، اقلیم 17/0 و ارتفاع با 11/ 0 می باشند و در مراحل بعدی عامل شیب با 10/0، خاک 08/0 و کاربری اراضی با 07/0 بیشترین نقش را در استقرار و زیست پذیری سکونتگاه های روستایی منطقه داشته اند.
تحلیل فضایی مراکز استراتژیک شهر نیشابور با استفاده از رویکرد اندرکنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۳)
209 - 221
حوزه های تخصصی:
شهرها با توجه به حجم بالای سرمایه گذاری و استقرار بسیاری از تأسیسات و ابزارهای اقتصادی و از همه مهم تر جمعیت زیادی که در آن ها ساکن هستند، در صورت بروز جنگ دچار صدمات مالی و جانی قابل توجهی می شوند. در مناطق شهری، صدمات جنگی شامل ترکیبی از ویرانه های کالبدی و اختلال در عملکرد عناصر شهری است. انهدام سازه ها و ساختمان ها، شبکه راه ها و دسترسی ها، تأسیسات اساسی مخازن آب، نیروگاه ها، خطوط ارتباطی تلفن، برق، آب، گاز، مراکز امداد و نجات و غیره از آن جمله هستند. امروزه و در عصر حاضر پدافند غیرعامل یکی از مهم ترین مفاهیم مطرح شده در حوزه کلی مدیریت بحران شهری برای تأمین ایمنی و امنیت شهرها و پایه ریزی رفاه شهروندی در تمام مناطق شهری می باشد. این پژوهش از نوع کاربردی و به روش کمی است. در این پژوهش برای دستیابی به هدف تعیین میزان وابستگی پهنه های شهری، از تحلیل اندرکنشی (فیزیکی، سایبری، جغرافیایی و منطقی) استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل تمام مراکز استراتژیک شهر نیشابور می باشد. هدف از انجام این پژوهش بررسی میزان تأثیر مراکز استراتژیک شهر نیشابور بر یکدیگر و نمایش فضایی میزان ریسک این شهر است. نتایج اندرکنش فیزیکی و سایبری و منطقی نشان داد که دارایی های زیرساخت آب و برق بیشترین میزان وابستگی را داشتند. همچنین بر اساس نتایج اندرکنش جغرافیایی بیشتر دارایی های شهر نیشابور در فاصله کمتر از 5 کیلومتر از هم قرار دارند. از یافته های به دست آمده می توان این گونه نتیجه گرفت که بیشترین آسیب-پذیری شهر مربوط به زیرساخت آب و برق است و ضروری است راهکارهای لازم برای مدیریت بحران سنجیده شود.
نگرشی نو به مفهوم و ابعاد هیدروپلیتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آب، بنیاد پیدایش، ماندگاری و کارایی واحدهای سیاسی- فضایی است. طی چند دهه اخیر مؤلفه های طبیعی و انسانی همچون تغییرات اقلیمی، رشد جمعیت، گسترش شهرنشینی، رشد و توسعه اقتصادی و... آب را به یکی از جستارهای مهم ژئوپلیتیک بدل ساخته است. در واقع اهمیت هیدروپلیتیک در مباحث ژئوپلیتیک در سده اخیر به دلیل بحران کم آبی هر روز بیشتر از قبل نمایان می شود. پژوهش حاضر که ماهیت بنیادی دارد با بهره گیری از روش شناسی توصیفی- تحلیلی نگرشی نو به مفهوم و ابعاد هیدروپلیتیک دارد. نتایج تحقیق نشان داد که از نظر مفهومی هیدروپلیتیک را می توان به عنوان دانش شناخت، کسب، بهره وری و حفظ آب به عنوان منبع جغرافیایی و مسائل مرتبط با آن در مناسبات فروملی، ملی، منطقه ای و جهانی تعریف کرد به بیانی دیگر، هیدروپلیتیک عبارت است از دانش طراحی و بازبینی استراتژی های بازیگران جهت دستیابی به منافع و اهداف مبتنی بر آب و مسائل مرتبط با آن به عنوان منبع جغرافیایی قدرت است. از سوی دیگر ابعاد مورد بحث در مطالعات هیدروپلیتیک در سه بخش آب به عنوان منبع جغرافیایی قدرت، مناسبات مبتنی بر آب و استراتژی ها مبتنی بر آب مورد بحث و مطالعه قرار می گیرد. هیدروپلیتیک عبارت است از دانش طراحی و بازبینی استراتژی های بازیگران جهت دستیابی به منافع و اهداف مبتنی بر آب و مسائل مرتبط با آن به عنوان منبع جغرافیایی قدرت است. از سوی دیگر ابعاد مورد بحث در مطالعات هیدروپلیتیک در سه بخش آب به عنوان منبع جغرافیایی قدرت، مناسبات مبتنی بر آب و استراتژی ها مبتنی بر آب مورد بحث و مطالعه قرار می گیرد.
پارادایم پیشرفت، تنشی جوهری در برنامه ریزی فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحول اجتماعی و ویرایش متن جوامع، بدون داشتن اهدافی خاص آن هم در سپهری معنایی که اصطلاحاً به آن پارادایم گفته می شود؛ امکان پذیر نمی نماید. پارادایم "پیشرفت" که حاصل تامل ایرانیان در مواجه با پارادیم "توسعه " در یک قرن اخیر است؛ رفته رفته به درجه ای از بلوغ میل کرده که زمان فراهم آوردن زمینه های اجرای آن را طلب می کند. بدون تردید هر پارادایمی دارای ریشه های معرفتی، خاستگاه، دکترین و اهداف خاصی است و تحقق آن محتاج شکل گیری سه نظام یعنی نظام حکمرانی، علمی- فلسفی و فرهنگی است. پارادایم "پیشرفت" را باید زبان ناملموس رفتاری انقلاب جامعه ایرانیان تفسیر کرد و حاصل کار محققان ایران، در مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را تدوین این زبان رفتاری به سندی راهبردی دانست. نتایح حاصل از فرایند طی شده در اندیشکده آمایش بنیادین که بر اساس روش تحلیل ژانت صورت گرفته نشان می دهد که: *پارادایم پیشرفت براساس پنج اصل یعنی تعادل فضایی، راستی و درستی، زیست پذیری و تاب آوری سرزمینی، هویت مکانی، و جمهور بدنبال دستیابی به فراورش مدنی است. * پارادایم پیشرفت درمقایسه با پارادایم توسعه دارای تنشی جوهری است.
کاربست نظریه قابلیت های محیط جهت خلوت گزینی ساکنین در مسکن معاصر؛ مطالعه موردی: آپارتمان های مسکونی کوتاه مرتبه در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸۲
۶۲-۴۹
حوزه های تخصصی:
امروزه با افزایش نرخ رشد جمعیت و بالا رفتن قیمت زمین و مسکن، مساحت آپارتمان های مسکونی در کلان شهرها کاهش یافته که منجر به تعرض به خلوت و حریم شخصی ساکنین آپارتمان ها گردیده است. بااین حال ازآنجایی که باید قابلیتی در محیط وجود داشته باشد که یک رفتار در آن محیط تحقق یابد، می توان از هر یک از قابلیت های موجود در محیط به منظور خلوت گزینی بهره جست. این پژوهش با رویکردی ترکیبی و بر اساس روش توصیفی - تحلیلی و پیمایشی به بررسی ماهیت خلوت و چگونگی تحقق آن ازطریق نظریه قابلیت های محیطی می پردازد. در این پژوهش این پرسش مطرح است که چگونه می توان از نظریه قابلیت های محیط به منظور خلوت گزینی ساکنین آپارتمان های مسکونی کوتاه مرتبه بهره جست؟ که به منظور پاسخ به پرسش اصلی تحقیق پس از مطالعات کتابخانه ای و بررسی مبانی نظری، تعدادی نمونه مطالعاتی انتخاب و به بررسی وضع موجود در آنان از منظر امکان سنجی کاربست نظریه قابلیت های محیط به منظور خلوت گزینی پرداخته شد. در ادامه بر اساس مؤلفه های تنظیم شده بر پایه مطالعات کتابخانه ای و وضع موجود در نمونه های موردمطالعه، پرسش نامه های تخصصی در اختیار جامعه آماری متخصص قرار داده شد. روش تجزیه وتحلیل داده ها در این بخش با استفاده از آزمون T-Test، فریدمن، تحلیل عاملی و روش مدل سازی معادلات ساختاری است که در این بخش از پژوهش از دو نرم افزار smartpls3 و spss22 استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که بعد «فرهنگی - اجتماعی» با میانگین رتبه ای 43/2 بیشترین تأثیر را از منظر چگونگی خلوت گزینی و تحقق آن در مسکن از سوی ساکنین ایفا می کند. در ادامه بعد «کالبدی» با میانگین رتبه ای 01/2 و بعد معنایی با میانگین رتبه ای 56/1 به ترتیب بعد از بعد «فرهنگی - اجتماعی» بیشترین تأثیر را بر خلوت گزینی ساکنین آپارتمان های مسکونی کوتاه مرتبه ایفا می کند. بر اساس نتایج تحقیق، یکی از علل تنزل کیفیت خلوت گزینی ساکنین توجه صرف طراحان به ویژگی های عملکردی در طراحی و عدم توجه به ویژگی های فرهنگی و الگوهای رفتاری آنان است.
ساخت خشت فشرده با استفاده از پسماندهای ریشه فرش و تقویت آن با پایدار کننده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸۲
۱۲۴-۱۱۱
حوزه های تخصصی:
بلوک خاک فشرده، ارزان بوده، برای تهیه آن از منابع محلی استفاده می شود و به منظور کسب مقاومت کافی، به جای پخته شدن تحت فشار بالا قرار گرفته، فشرده سازی و متراکم می شود، به همین دلیل نسبت به دیگر مصالح ساختمانی از انرژی نهفته کمتری برخوردار است. یکی از معایب بلوک خاک فشرده برای اینکه به عنوان سیستم باربر (یا جزئی از آن) در ساختمان استفاده شود، مقاومت کم آن اس ت. بسیاری از راهکارهایی که در سال های اخیر برای افزایش مقاومت بلوک های خاکی ارائه شده است، پایداری بلوک های خاک فشرده را خدشه دار می کند. این مسئله که بتوان از زباله ها و ضایعات تولیدی الیاف تولید کرده و در ساخت و تقویت بلوک های خاکی از آن ها استفاده کرد، علاوه بر بهبود عملکرد بلوک های خاکی می توان بخشی از زباله تولیدی را به شیوه ای پایدار مورداستفاده قرار داد. در این پژوهش از الیاف ضایعات صنعتی ریشه فرش (با درصدهای 05/0، 1/0 و 2/0)، به منظور تقویت بلوک های خاک فشرده استفاده شد و برخلاف عمده پژوهش ها، تنها از آهک هیدراته سنتی (4 درصد جرمی خاک) به عنوان تثبیت کننده استفاده شده است (چراکه سیمان پرتلند منجر به افزایش هزینه و اثرهای زیست محیطی خواهد شد). در این پژوهش، ترکیبات در فرم اصلی بلوک (نه نمونه مکعبی یا استوانه ای)، مورد آزمون قرار گرفتند و نتایج حاصل از آزمایش مقاومت فشاری و خمشی نشان داد که وجود آهک در بلوک خاک فشرده تأثیر مثبت داشته و منجر به افزایش مقاومت بلوک در تمامی ترکیبات خواهد شد و حضور 2/0 درصد الیاف (ریشه فرش) می تواند عملکرد بلوک خاک فشرده را بهبود بخشد. حضور الیاف علاوه بر تغییراتی که در مقاومت فشاری و خمشی نهایی بلوک ایجاد می کند باعث کاهش تردی و شکنندگی بلوک شده و در بلوک های خاک فشرده مانند پل در بین ترک ها عمل کرده و باعث می شود بلوک وارد مرحله سخت شوندگی شده و دچار تغییر شکل دائمی شود تا مانع فروپاشی ناگهانی و بدون اخطار بلوک ها شود.
از چمن تا میدان پارک؛ تطبیق ارزیابانه مانایی مکان ها در مرکز محلات و میدان پارک های شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آن دسته از میدان های شهر همدان که در تحقیق حاضر موردمطالعه قرار می گیرند، در حقیقت سایت های تاریخی هستند که درنتیجه تحولات شهرسازی، امروزه درون فلکه های شهری واقع شده اند. بااین حال هنوز کارکرد خود را به عنوان قرارگاه اجتماعی شهروندان حفظ کرده اند. گرچه جزیره میانی این میدان ها امروزه در محاصره خودروها قرارگرفته اما مردم حتی بیش ازپیش به استفاده از آن ها می پردازند. پژوهش حاضر با تلفیقی از روش های کمی و کیفی به دنبال تبیین رابطه بین مراکز سبز محلات قدیمی (چمن) و میدان پارک های معاصر به عنوان دو گونه از مکان های نمادین سبز در همدان است. سؤال آن است که تشابهات در علل مانایی مکان های سبز نمادین شهر همدان (چمن- میدان پارک) و نیز علل حضور پذیری بالای آن ها در عین مخاطرات ترافیکی کدام است؟ چه عواملی در هریک از ابعاد شکلی، فعالیتی و معنایی در قیاس میان چمن و میدان پارک اثرگذاری بیشتری بر مانایی مکان داشته است؟ دراین راستا با تکنیک تحلیل شکاف به کمک پرسشنامه ساختارمند، چهار میدان پارک معاصر با چهار نمونه از چمن های قدیم همدان به لحاظ عوامل مانایی مکان مورد ارزیابی تطبیقی قرارگرفته اند. برای سنجش کمی تردد پیاده در نمونه های مطالعه از تکنیک شمارش دروازه ای (Gate Technique) و برای تحلیل داده های پرسشنامه از آزمون T دونمونه ای مستقل در نرم افزار SPSS22 استفاده شده و از نرم افزار Excell برای مرتب سازی داده ها پیش از ورود به SPSS بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که عوامل معنایی شامل اهمیت و اعتبار و منحصربه فرد بودن، شکاف میان عوامل حضور پذیری و مانایی این دو گونه مکان نمادین سبز را کاسته و در مقابل، عوامل شکلی شامل چشم انداز بصری، عناصر طبیعی و محصوریت و استقلال و عامل فعالیتیِ ایمنی و آسایش صوتی، افزایش شکاف میان این دو گونه کانون نمادین اجتماعی را به همراه داشته است.
عوامل سیاسی-امنیتی موثر بر همگرایی اقلیم کردستان عراق با ایران در مقیاس های جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای، دارای مناطق پیرامونی گسترده است؛ مرزهای طولانی و همسایگان متعدد در سطوح جهانی، منطقه ای، ملی و فرو ملی برای ایران طیفی از فرصت های گوناگون را در راستای ایجاد همگرایی منطقه ای در برداشته است. در این میان یکی از گروه های هویتی استراتژیک در داخل و پیرامون ایران در راستای ایجاد بسترهای همگرایی کردها هستند. ایران با توجه به ظرفیت کردها در منطقه می تواند با شناخت عوامل همگرا کننده منافع ملی خود را تأمین کند. یکی از واحدهای فدرال در چارچوب کشور عراق که با فروپاشی رژیم بعث از کنشگری سیاسی، امنیتی، فرهنگی و اقتصادی در مقیاس منطقه ای و جهانی برخوردار بوده و دارای تأثیرات و پیوند مشترک فرهنگی - تاریخی با ایران است اقلیم کردستان عراق است. هدف اصلی این مقاله بررسی عوامل موثر در همگرایی اقلیم کردستان با ایران در مقیاس های جغرافیایی است. با توجه به اهمیت موضوع این نوشتار در پی پاسخ به این سؤال است که در سطوح فرو ملی، ملی، منطقه ای و جهانی کدام عوامل ژئوپلیتیکی در بعد سیاسی-امنیتی در همگرایی اقلیم کردستان عراق با ایران موثر هستند. نتایج تحقیق نشان می دهد که با توجه به معادلات ژئوپلیتیکی در منطقه عوامل مربوط به مقیاس منطقه ای بیشترین تأثیر را در همگرایی اقلیم کردستان عراق با ایران دارد که این عوامل شامل 1. انزوای ژئوپلیتیکی اقلیم کردستان عراق در منطقه و وابستگی به ایران 2. آسیب پذیری امنیتی اقلیم کردستان عراق در برابر تهدیدات و وابستگی به ایران 3. شکست روند صلح کردهای ترکیه با حکومت و حضور نظامی ترکیه در اقلیم کردستان عراق 4. تأثیر ایران در آینده ساختار سیاسی سوریه و تأثیر آن بر اقلیم کردستان عراق هستند. همچنین همگرایی و همکاری اقلیم کردستان عراق و ایران در امنیت و توسعه ایران و عراق تأثیر دارد. روش تحقیق کیفی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و منابع کتابخانه ای است.
عوامل مؤثر بر دسترسی خانوارهای روستایی به غذا در دهستان شاوور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
49 - 74
حوزه های تخصصی:
دسترسی به غذای کافی و سالم در هر زمان و مکانی از حقوق مسلم اولیه انسان ها بوده و بایستی تأمین نیازهای غذایی مردم از مهم ترین هدف های دولت ها به شمار آید. علی رغم اینکه جامعه روستایی تأمین کننده اصلی مواد اولیه غذایی است، اما وضعیت امنیت غذایی در جوامع روستایی نسبت به شهری مطلوب نیست. ازآنجاکه دسترسی به غذا از مهم ترین عوامل امنیت غذایی است، این پژوهش با هدف بررسی عوامل مؤثر بر دسترسی خانوارهای روستایی به غذا در دهستان شاوور واقع در شهرستان شوش انجام شد. جامعه آماری تحقیق، کلیه خانوارهای روستایی دهستان شاوور بودند (2624 خانوار). حجم نمونه مورد استفاده در این تحقیق 300 خانوار بود که به روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدل سازی حداقل مربعات جزئی استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد دسترسی فیزیکی به غذا در جامعه مورد مطالعه نسبت به دسترسی اقتصادی و تداوم دسترسی در وضعیت نامطلوب تری قرار دارد. همچنین، چهار دسته عوامل فردی- خانوادگی، اجتماعی، فیزیکی-کالبدی و اقتصادی بر سطح دسترسی خانوارهای روستایی به غذا تأثیر دارند که دراین بین، تأثیر عواملی نظیر سطح درآمد خانواده، نوع الگوی مصرف خانواده و سطح تحصیلات سرپرست بیشتر است. تنوع بخشی به منابع درآمدی، اصلاح الگوی مصرف (کمیت و تنوع)، توسعه شبکه بازار و کنترل نوسانات قیمت از جمله راهکارهای بهبود سطح دسترسی خانوارهای روستایی به غذا است.
مدل سازی روابط بین مؤلفه های هوشمند سازمانی برای توسعه تعاونی های تولیدی روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
221 - 249
حوزه های تخصصی:
هوشمندکردن تعاونی های تولیدی روستایی برای مقابله با تغییرات شدید محیط کسب وکار و به منظور توسعه اقتصادی بسیار پراهمیت است. هدف پژوهش حاضر، شناسایی و مدل سازی روابط بین مؤلفه های هوشمند سازمانی برای توسعه تعاونی های تولیدی روستایی است. تحقیق از منظر هدف، کاربردی و ازلحاظ ماهیت داده ها، آمیخته (کیفی-کمّی) است و در سال 1400 انجام شده است. بیست مؤلفه در بخش کیفی با روش داده بنیاد و کدگذاری از طریق ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته استخراج و سپس با روش دلفی فازی انتخاب شدند. روابط و سطح بندی مؤلفه ها در بخش کمی با روش مدل سازی تفسیری-ساختاری انجام شد. جامعه تحقیق، خبرگان شامل مدیران وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و وزارت جهاد کشاورزی بودند که با روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند و تکنیک گلوله برفی به تعداد دوازده نفر تا اشباع نظری انتخاب شدند. یافته های تحلیل داده ها نشان داد که مؤلفه های هوشمند سازی در دوازده سطح در مدل قرار داشتند. مؤلفه های «قوانین»، «حمایت ها و مشوق های دولت»، «رقابت» و «ساختار» در هوشمندی سازمانی بیشترین قدرت هدایت را داشتند که در نهایت موجب بهبود «توسعه بازار» و «توسعه رقابت» در تعاونی های تولیدی روستایی خواهند شد. بنابراین، می توان با برنامه ریزی مناسب برای بهبود مؤلفه های دارای قدرت هدایت بیشتر، به اهداف توسعه تعاونی های تولیدی روستایی دست یافت.
بررسی مؤلفه های اثرگذار بر امنیت غذایی خانوارهای روستایی در استان های ایران رهیافت پانل پروبیت کسری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
27 - 50
حوزه های تخصصی:
نقش تغذیه در سلامت جامعه و ارتباط آن با توسعه اقتصادی سبب شده است تا امنیت غذایی در بین اولویت ها و اهداف برنامه های توسعه هر کشور قرار گیرد. تدوین و طراحی برنامه هدفمند به منظور ارتقاء و بهبود وضعیت امنیت غذایی مستلزم شناسایی و سنجش میزان اثرگذاری مؤلفه های مؤثر بر آن است. ازاین رو، در این مطالعه مهم ترین مؤلفه های اثرگذار بر امنیت غذایی خانوارهای روستایی در استان های ایران در دوره زمانی 1385-1398 با استفاده از روش پانل پروبیت کسری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج مطالعه نشان داد که متغیرهای ضریب جینی، تورم، مالیات سرانه و بیکاری، اثر منفی و معنی دار و متغیرهای درآمد سرانه و توسعه مالی اثر مثبت و معنی داری بر امنیت غذایی خانوارهای روستایی در استان های کشور داشته است. به طوری که با افزایش یک درصدی هریک از این متغیرها شاخص امنیت غذایی به ترتیب به میزان 0/07-، 0/17-، 0/99-، 0/06-، 0/84 و 0/13 درصد تغییر می یابد. با توجه به اثر منفی مالیات سرانه بر امنیت غذایی و تأثیر منفی مالیات بر توزیع درآمد و درآمد در دسترس و همچنین اثر منفی ضریب جینی بر امنیت غذایی و اثر توزیع درآمد بر آن، با بهبود ضریب جینی و افزایش درآمد در دسترس، ارتقاء امنیت غذایی میسر خواهد بود. ازاین رو، پیشنهاد می شود در راستای بهبود امنیت غذایی، با توجه به اثرگذاری مثبت ضریب توسعه مالی بر امنیت غذایی و همچنین افزایش درآمد در دسترس، دولت با توجه بیشتر به مناطق روستایی و کمتر توسعه یافته با اعطای تسهیلات و وام های ارزان قیمت و هدفمند، زمینه های افزایش سرمایه گذاری و درآمد و کاهش بیکاری و فقر را فراهم آورد.
تبیین رابطه مدیریت روستایی با کیفیت زیست پذیری روستاهای گردشگری پیراشهری (مورد مطالعه: روستای اله آباد، استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
79 - 102
حوزه های تخصصی:
گردشگری در روستاهای پیرامون شهری می تواند به عنوان منبع جدید اشتغال و درآمد ساکنان از سوی مدیران محلی در ارتقاء سطح کیفیت زندگی به کار گرفته شود؛ اما پیش از آن، افزایش کیفیت زندگی منوط به انجام یک برنامه ریزی مدون برای ایجاد و توسعه شاخص زیست پذیری روستاهای پیراشهری است. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه مدیریت روستایی با زیست پذیری اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی روستاهای دارای توان گردشگری پیراشهری است. روش پژوهش مورد استفاده ازنظر هدف، کاربردی با ماهیت پیمایشی و با توجه به نحوه گردآوری داده ها از نوع تحقیقات توصیفی همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام ساکنان محلی روستای اله آباد استان یزد در فروردین 1400 بوده است که با استفاده از نمونه گیری تصادفی و با بهره گیری از فرمول کوکران تعداد 363 نفر انتخاب شدند. یافته ها نشان داد که زیست پذیری اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی با مدیریت محلی (دهیاری و شورای اسلامی) رابطه مستقیم و معنادار دارد و شدت رابطه زیست پذیری اقتصادی با مدیریت محلی در حد مناسب ولی بیشتر از سایر متغیرها است. نتایج همبستگی نیز گواه این موضوع است که با بهتر شدن وضعیت مدیریت محلی، تمامی ابعاد زیست پذیری بهبود پیدا خواهند کرد.
ارزیابی و تبیین چارچوب شایستگی های کارآفرینانه زنان تسهیلگر روستایی (مطالعه ای در استان های همدان، قم و مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
133 - 164
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف ارزیابی شایستگی های کارآفرینانه زنان تسهیل گر روستایی و ارائه چارچوبی برای تبیین مجموعه شایستگی های کارآفرینانه آن ها در سه استان همدان، قم و مرکزی انجام شد. این تحقیق، نوعی تحقیق کاربردی و توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق 473 نفر از زنان تسهیل گر در این سه استان بودند که بر اساس فرمول کوکران 212 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه بود که روایی آن توسط متخصصین تأیید و برای ارزیابی پایایی آن از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. برای ارزیابی چارچوب شایستگی ها از تکنیک تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. بر مبنای نتایج تحقیق، برخورداری زنان تسهیل گر از تمامی مؤلفه های مرتبط با شایستگی های کارآفرینانه در حد متوسط تا زیاد بوده و در بین شایستگی های مورد نظر، مؤلفه های مرتبط با شایستگی اخلاقی، شایستگی شخصی و شایستگی فنی به ترتیب در اولویت های اول تا سوم قرار داشتند. نتایج تحلیل عاملی نشان داد که مؤلفه های دوازده گانه شایستگی از دقت لازم برای ارزیابی و پیش بینی شایستگی های کارآفرینانه زنان برخوردار بوده و چارچوب مورد نظر مورد تأیید قرار گرفت. در مجموع، زنان تسهیل گر از تنوع مطلوبی از شایستگی های کارآفرینانه مشتمل بر ویژگی های شخصی و اخلاقی، دانش و توانمندی های مرتبط و نیز هنجارها و نگرش های مناسب برخوردار بوده و می توان انتظار داشت توانمندی و ظرفیت لازم در زنان تسهیل گر برای ایفای نقش مؤثر در فرایند توسعه کارآفرینی و اشتغال زنان روستایی وجود داشته باشد.
شناسایی و تبیین ابعاد و مؤلفه های توانمندسازی زنان روستایی استان لرستان با استفاده از پژوهش روش های آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
227 - 254
حوزه های تخصصی:
زنان روستایی از پتانسیل قابل توجهی برای مشارکت در فعالیت های اجتماعی-اقتصادی برخوردار هستند و ارتقای توانمندسازی آن ها، موجب حرکت به سمت توسعه می شود. هدف از این پژوهش، شناسایی و تبیین ابعاد و مؤلفه های توانمندسازی زنان روستایی استان لرستان با رویکرد اکتشافی و استفاده از پژوهش روش های آمیخته کیفی- کمّی متوالی است. جامعه آماری مراحل کیفی (تحلیل داده بنیاد) و کمّی بعدی مطالعه شامل زنان روستایی شرکت کننده در برنامه های آموزشی- ترویجی سازمان جهاد کشاورزی استان لرستان و کارشناسان حوزه زنان روستایی استان لرستان در سال 1399 است. داده ها از طریق مرور منابع، اجرای مصاحبه گروه متمرکز و پیمایش پرسش نامه ای جمع آوری شد. روایی صوری و محتوایی و پایایی ابزار سنجش با کسب نظر اصلاحی کارشناسان حوزه زنان روستایی و انجام آزمون های مربوطه تأیید شد. یافته ها نشان داد که پنج بعد آموزش جامع، ویژگی های فردی- روان شناختی، اقتصادی، ساختاری و اجتماعی- فرهنگی در توانمندسازی زنان روستایی استان لرستان نقش دارند. 52 گویه نیز برای مؤلفه nهای این ابعاد تبیین شد. بنابراین، توصیه می شود که این ابعاد و مؤلفه های توانمندسازی برای بهبود کیفیت اجرای پروژه ها و برنامه های ویژه زنان روستایی استان لرستان مورد توجه قرار گیرد.
تحلیل موانع و مشکلات توسعه کارآفرینی در نواحی روستایی (نمونه موردی: نواحی روستایی شهرستان تویسرکان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه کارآفرینی و خوداشتغالی در نواحی روستایی نیازمند فراهم بودن و ایجاد بسترهایی است که بتوانند موجب ایجاد یک اکوسیستم مطلوب و حمایت کننده توسعه کارآفرینی و موفقیت کارآفرینان شوند. بر این مبنا، پژوهش کاربردی حاضر که دارای ماهیتی آمیخته (کمّی-کیفی) بوده و با روشی توصیفی-تحلیلی انجام گرفته، سعی در آسیب شناسی وضع موجود توسعه کارآفرینی در نواحی روستایی شهرستان تویسرکان استان همدان دارد. گردآوری داده ها در بخش نظری با بهره گیری از مطالعات اسنادی و در بخش عملی مبتنی بر پیمایش میدانی با بهره گیری از ابزارهای مصاحبه و پرسشنامه بوده است. جامعه آماری پژوهش را مسئولان توسعه ای، مدیران و آگاهان محلی و متخصصان علمی در منطقه دربرمی گیرند که به شیوه هدفمند و روش گلوله برفی در هر دو بخش کیفی و کمّی، در ابتدا، 19 نفر به عنوان گروه دلفی، شناسایی و مورد مصاحبه نیمه ساختارمند قرارگرفته و سپس، یافته های حاصل از مصاحبه ها درجهت تأیید و تعمیم در قالب پرسشنامه در اختیار 35 نفر دیگر از اعضای این گروه ها قرار داده شد. تجزیه وتحلیل مصاحبه ها در بخش کیفی در راستای دستیابی به عوامل علّی، مداخله ای و زمینه ای شکل دهنده وضعیت موجود اکوسیستم کارآفرینی و راهبردهای اتخاذی فعالان اقتصادی و نتایج اقتصادی و اجتماعی شکل گرفته در سطح منطقه با بهره گیری از تکنیک داده بنیاد و در بخش کمّی با بهره گیری از آزمون تحلیل مسیر صورت پذیرفت که بر این اساس یافته های حاصل نشان دادند که 72 چالش و مانع در قالب مؤلفه های اصلی ضعف در مدیریت، سیاستگذاری و برنامه ریزی توسعه ای (مؤثرترین مؤلفه)؛ نامناسب بودن محیط کسب وکار؛ ضعف در تأمین در زیرساخت ها، خدمات و امکانات مورد نیاز؛ ضعف های بازاریابی، فروش و موانع فنی و عملی؛ موانع اجتماعی و فرهنگی؛ محدودیت های آموزشی و ترویجی؛ ضعف منابع مالی؛ ضعف در باورهای ذهنی و رفتاری روستاییان و مشتمل بر دو بُعد اصلی ضعف ها و نارسایی های مرتبط با عوامل محیطی و عوامل فردی و شخصیتی مؤثر بر خوداشتغالی و کارآفرینی؛ به عنوان عوامل علّی بازدارنده در راستای توسعه کارآفرینی و موفقیت کارآفرینان در منطقه مورد مطالعه، اثرگذار هستند. در همین راستا، عوامل مداخله ای و زمینه ای؛ راهبردهای اتخاذی و نتایج حاصل از عوامل علّی شناسایی شده بر اکوسیستم کارآفرینی منطقه مورد مطالعه نیز شناسایی شدند.
آینده اندیشی چالش های گسترش فضایی در ناحیه کلان شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۸
131 - 160
حوزه های تخصصی:
گسترش فضایی شهری، برآیند سیطره شهرنشینی بر فضای جغرافیایی است که روند تبدیل زمین به کاربری های شهری را شامل می شود. روندهای جدید گسترش فضایی مخصوصاً در نواحی کلان شهری کشورهای درحال توسعه آبستن چالش های متعدد اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی است که مطالعه روند و مکانیسم آن ها از روش های مفید برای یافتن راهبرد توسعه پایدار فضایی است. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی-توسعه ای است که به روش کیفی-کمّی انجام شده است. در بخش کیفی با استفاده از روش تصمیم گیری گروهی دلفی، دیدگاه خبرگان در زمینه شناسایی و مقایسه دوبه دوی شاخص ها اخذ شد و در بخش کمّی با بهره گیری از مدلسازی ساختاری تفسیری (ISM) در نرم افزار Micmac به تجزیه وتحلیل داده ها پرداخته شده است.یافته های تحقیق نشان می دهد که به ترتیب مهاجرت های داخلی، برهم خوردن تعادل جمعیتی در پهنه سرزمینی، ناپایداری نظام سکونتگاهی، کنترل ضعیف قانونی، توزیع بی عدالتی، مهاجرت های خارجی، ناپایداری اجتماعی، فقر، نابودی شیوه زندگی روستایی، حاشیه نشینی، افزایش نرخ جرایم و بزهکاری، کنترل ضعیف اجتماعی، بارگذاری بحرانی جمعیت، مسکن نابهنجار و افت کیفیت زندگی بیشترین قدرت نفوذ و اثرگذاری را در بین چالش های مورد مطالعه دارند و به عنوان سطح اول عوامل چالش زا در آینده ناحیه کلان شهری تهران ایفای نقش خواهند کرد. نتایج بررسی چالش های ناحیه کلان شهری تهران نشان می دهد که در بین مؤلفه های مورد بررسی، بالاترین میزان قدرت نفوذ و اثرگذاری مربوط به مؤلفه مهاجرت (با قدرت نفوذ 5/107) است و این مؤلفه به عنوان چالش زاترین عامل در آینده ناحیه کلان شهری تهران عمل خواهد کرد و کمترین قدرت نفوذ و اثرگذاری مربوط به مؤلفه الحاق، ادغام و خالی از سکنه شدن روستاها (با قدرت نفوذ 8/67) است.
بسط مفهومی آزمایشگاه زنده شهری براساس روش تحلیل مفهوم تکاملی راجرز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
92 - 114
حوزه های تخصصی:
مقدمه با رشد سریع فناوری اطلاعات و ارتباطات، تحقق هوشمندی در شهرها نیازمند رویکردی جامع و سیستماتیک است تا شهرها در آینده قابل زندگی تر و پایدارتر شوند. هنر ایجاد مشارکت، ابزاری کارا در تبدیل شهرها به محیط های نوآوری برای فرایندهای نوین برنامه ریزی شهری است. در محیط های شهری، مشارکت شهروندان، کسب وکارها، دانشگاه ها و دولت های محلی می تواند شرایط خوبی برای هم آفرینی و ایجاد دانش فراهم کند و در نتیجه، به شهروندان فرصتی برای همکاری با سایر ذی نفعان در شکل دادن به محیط های شهری خود و رفع چالش فناوری در حوزه اجتماعی می دهد. یکی از راه های برون رفت از چالش های مربوط به بعد اجتماعی فناوری این است که هنگام راه اندازی پروژه های هوشمند، آزمایشی اتفاق بیفتد تا شهروندان تأثیر آن را بر زندگی خود تجربه کنند. این امر به واسطه ماهیت شهرهای هوشمند به عنوان سیستمی پیچیده، موجب افزایش ابتکارات و ظهور آزمایشگاه های زنده شهری شد. این استراتژی تا حدی با چارچوب نوآوری باز همسو است و باعث می شود شهرها الگوی غالب توسعه و اجرای نوآوری از بالا به پایین را زیر سؤال ببرند و فرایندهای نوآوری را به همراه شهروندان آزمایش کنند. نظریه پردازان، آزمایشگاه های زنده شهری را وسیله ای برای تزریق ایده ها و انگیزه های تازه با روش های تعاملی که با مردم اجرا می کنند، می دانند. این رویکرد، شیوه های به ارث رسیده از یادگیری فعال و مشارکت شهروندی را مدرن و به روز می کند. به طور معمول همکاری در یک آزمایشگاه زنده شهری با هم آفرینانی با تخصص، سلیقه ها، فرهنگ و جایگاه اجتماعی متفاوت شکل می گیرد. با این حال، این تنوع همچنین می تواند مانعی بر سر راه همکاری «طبیعی» بین هم آفرینانی باشد که زبان ها، اهداف و ارزش های آن ها ممکن است به طور گسترده ای متفاوت باشد. این دقیقاً اهمیت و نقش آزمایشگاه های زنده در اجرا و ارزیابی این شکل جدید از همکاری است. به بیان دیگر، آزمایشگاه های زنده شهری در سراسر جهان بیشتر به منظور ایجاد نوآوری در درون و متناسب با مشکلات و زمینه های زندگی واقعی و چالش های زندگی شهری اجرا می شود. از این رو هدف این پژوهش، واضح سازی مفهوم آزمایشگاه زنده شهری با مرور نظام مند ادبیات نظری مرتبط با این مفهوم است.
مواد و روش در این پژوهش نظام گردآوری داده ها در نسبت با موضوع های مورد بررسی به شیوه اسنادی است که در محیط یا بستر وب بوده و به گردآوری داده های نوشتاری (متنی) در بانک های اطلاعاتی و پایگاه های علمی الکترونیکی اتکا دارد. نوع داده های مورد گردآوری در این سطح، تابعی از موضوع های بررسی شده (ویژگی ها، پیشایندها، پیامدها و ارجاع های مفهوم آزمایشگاه زنده شهری) است. نظام گردآوری داده ها مبتنی بر یک فرایند چرخه ای است که در دو مرحله 1- گردآوری داده ها قبل از آغاز مرحله اصلی تحلیل مفهوم و 2- گردآوری داده ها هم زمان با تحلیل مفهوم انجام شده است و شناسایی، غربال گری و انتخاب منابع شایسته ارجاع بر حسب دو معیار ارتباط و بیشترین ارجاع، سه فعالیت عمده اصلی در هر مرحله را تشکیل می دهد. به این ترتیب، نتیجه اولیه جست وجو 103 منبع بود که با رعایت معیارهای ورود به 93 منبع کاهش یافت. سپس عنوان و چکیده مقاله ها مطالعه شد که 81 منبع مرتبط که دارای کلیدواژه های مورد بررسی بودند، وارد مطالعه شدند و سایر مقاله ها حذف شدند. پس از حذف مقالات دارای مطالب تکراری، 40 مقاله باقی ماند. به این ترتیب، در مجموع 40 مقاله به دقت مورد مرور و ارزیابی قرار گرفت و جمع آوری و تحلیل داده ها بر اساس روش راجرز انجام شد و اطلاعات مربوط به پیشایندها، ویژگی ها، پیامدها، ارجاع های مفهوم و مفاهیم مرتبط استخراج، خلاصه برداری و کدبندی شد.
یافته ها یافته ها مبین آن است که چهار پیشایند: عوامل فردی و اجتماعی، عوامل مدیریتی، عوامل اقتصادی و عوامل فنی و اجرایی، شرایط پیشینی برای عینیت یافتن دو ویژگی عملکردی (هم آفرینی، نوآوری باز و ...) و ساختاری (زمینه سازی، طرح ریزی و ...) مفهوم آزمایشگاه زنده شهری هستند. یافته ها نشان می دهد بر اثر عینیت یافتن این ویژگی ها علاوه بر پیامدهای مثبت مانند تحقق ساختار اجتماعی فناوری، تجاری سازی فناوری، گذار به سمت هوشمندی جوامع شهری و ...؛ پیامدهای منفی نیز با احتمال مغایرت و تفاوت در نتایج وجود دارد. همچنین، ارجاع های مفهوم به واضح سازی بیشتر ویژگی های آزمایشگاه های زنده شهری کمک کرده و از ویژگی ها حمایت می کند. مفاهیم مرتبطی مانند آزمایشگاه زنده و آزمایشگاه زندگی نیز به فهم شباهت ها، تفاوت ها، توصیف مفهوم و توضیح معانی کمک کرده است.
نتیجه گیری نتایج استفاده از روش تحلیل مفهوم تکاملی راجرز به تعریف و کاربرد دقیق تری از مفهوم آزمایشگاه زنده شهری به عنوان راهکاری ابزارمند، پیوسته و پردازشگر منجر شد. نتایج پژوهش بیانگر این است که آزمایشگاه های زنده شهری می توانند به صورت یک روش، یک محیط، یک سیستم و یا یک رویکرد حاکمیتی در شهرهای هوشمند و با هدف مقابله با چالش های سیاست گذاری در بعد اجتماعی فناوری مورد استفاده قرار گیرند و به عنوان نمونه خوبی از روش شناسی مبتنی بر هم آفرینی می تواند راه حل های مختلف در آن آزموده شود، راهکارهای اثربخش پیاده سازی شود و سیاست های مناسب برای پیشبرد و توسعه خدمات شهری در تمام سطوح در آن تدوین شود. به بیانی یک آزمایشگاه زنده شهری دارای ذی نفعان متنوعی از جمله شهرداری ها گرفته تا شرکت های ارائه دهنده راه حل و خود شهروندان است که می توان در آن محیطی واقعی، نه فضایی ساختگی و در عین حال پویا برای شبیه سازی مدل های مختلف مدیریت شهری ایجاد کرد. در چنین محیطی می توان راه حل ها و بازخورد متقابل و چندجانبه ذی نفعان را مورد بررسی، ارزیابی و تحلیل قرارداد و داده های منتج از آن را برای افزایش راندمان و بهره وری ابعاد مختلف زندگی شهری در شهرهای دیگر نیز بسط و گسترش داد. این امر باعث می شود تا منابع انسانی که به طور عمده هم آفرینان در این نوآوری ها هستند، بتوانند تمامی جنبه های تعامل با یک محصول تعاملی را، اعم از اینکه چگونه درک، آموخته و استفاده می شوند، بیاموزند. علاوه بر این، بازخورد تجربه کاربر می تواند سبب بهبود ایجاد ارزش در نوآوری ها شود و به علت استفاده از این تجربیات از قبل طراحی شده و همچنین، تعامل کاربر و محیط، احتمال شکست پروژه ها کمتر شود. شرط موفقیت یک آزمایشگاه زنده شهری در انتقال دانش میان ذی نفعان متعدد در این بستر است. این امر از آن جهت اهمیت دارد که یادگیری در یک بخش و انتقال داده ها و نتایج به بخش های دیگر می تواند فضایی تعاملی فراهم آورد که در آن نهادها بتوانند به طور مؤثر با یکدیگر به تبادل نظر بپردازند و در قالب این فرایند، هم افزایی میان رشته ای به وجود آید. براساس یافته های حاصل از پژوهش حاضر می توان تعریف ذیل را برای آزمایشگاه های زنده شهری ارائه کرد: «آزمایشگاه های زنده شهری به عنوان یکی از ابتکارات جدید در شهرهای هوشمند و به عنوان شکل جدیدی از رابطه با مردم در جهت حل چالش مربوط به بعد اجتماعی فناوری (به عنوان اصلی ترین معضل کنونی در شهرهای هوشمند) و با هدف ایجاد مشارکت عمیق و نظام مند مردم با سایر ذی نفعان دولتی و خصوصی و با تمرکز بر گفت وگو و هم آفرینی ایجاد شده است».
ارائه مدل توسعه گردشگری خلاق در بافت های تاریخی با رویکرد کسب و کارهای نوپا در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
116 - 129
حوزه های تخصصی:
مقدمه گردشگری خلاق یک زمینه تحقیقاتی نسبتاً جدید است که بیشترین توجه را به فعالیت های گردشگری خلاق در شهرهای بزرگ معطوف کرده است [5]. از اولین تعاریف گردشگری خلاق، توسط ریچاردز و ریموند (2000) ارائه شده است که آن را به عنوان رویکردی از گردشگری تعریف کرده اند، که به بازدیدکنندگان فرصت می دهد تا پتانسیل خلاق خود را از طریق مشارکت فعال در دوره ها و تجربیات یادگیری که مشخصه مقصد سفر است، توسعه دهند [6 و 7]. از این رو، شبکه شهرهای خلاق یونسکو این تعریف را برای گردشگری خلاق، اتخاذ کرده است: «گردشگری خلاق، سفری است که به سمت یک تجربه متعهد و معتبر، با یادگیری مشارکتی در هنر، میراث، یا ویژگی خاص یک مکان هدایت می شود و ارتباطی را با افرادی که در آن ساکن هستند، در آن مکان همراه با ایجاد فرهنگی زنده، فراهم می کند» [6]. گردشگری خلاق بر تصویر، هویت، سبک زندگی، فضا، روایت ها و رسانه ها تمرکز دارد [8 و 9]. در دو دهه اخیر، گردشگری خلاق به عنوان یک زمینه رو به رشد، شامل طیف گسترده ای از مفاهیم و شیوه ها، در مکان های مختلف در سراسر جهان تکامل یافته است. با این حال، از همان ابتدا، گردشگری خلاق، به دنبال کمک به توسعه پایدار و افزایش رفاه جامعه بوده است [6]، زیرا از طریق انتقال و توسعه دانش و مهارت های خلاقانه در جریان فعالیت های مشترک و هم آفرین، نقش فعال تری هم برای گردشگران و هم برای میزبانان در بر می گیرد. گردشگران خلاق نه تنها به دنبال گسترش دانش خود در مورد مکان هایی که بازدید می کنند، بلکه همچنین به دنبال گسترش مهارت های خلاقانه خود نیز هستند [6]. گردشگران با حضور در مقاصد مختلف موجب احیای مکان ها، بازسازی و نوسازی ساختمان ها، تقویت کسب وکارها و توسعه بخش های مختلف بازار مقصد می شوند [10]. توسعه گردشگری در بافت های تاریخی و قدیمی شهرها با عنوان یکی از راهبردهای توسعه شهری مطرح شده است [11]. قطب های توسعه در درون بافت تاریخی به عنوان ابزاری برای حضور در عرصه صنایع گردشگری بوده که مستقیم و غیرمستقیم بر منطقه تأثیر گذاشته و زمینه رقابت و امکان حضور در سطوح بین المللی را با تأکید بر بن مایه های تاریخی و راهبردهای مختلف در راستای تکوین نظام یکپارچه بازآفرینی شهری و کسب هویتی جدید و ارتقای تصویر شهر را فراهم می کند [11]. گردشگری همواره به عنوان بخشی به تصویر کشیده شده است که می تواند فرصت ها و مزایای اقتصادی را برای مردم بومی ایجاد کند [12]. از طرفی، تخریب سریع بافت های ارزشمند، اعمال ترجیحات شخصی در فرایند بازآفرینی و تعیین اهداف گمانه زنی در مورد هسته های تاریخی شهرها از یک سو و ضرورت حفظ و بازآفرینی لایه های تاریخی و فضایی از سوی دیگر [11]، اهمیت توسعه کسب وکارهای نوپا در بخش گردشگری را بیش از پیش به چشم آورده است [14]. چراکه سرمایه گذاری های کسب وکارهای نوپا با چالش های زیادی، اعم از در دسترس نبودن منابع مالی ارزان تر و کافی تا رقابت موفقیت آمیز با رقبا روبه رو هستند. به منظور رشد و تبدیل شدن به سود، شرکت های نوپا باید به طور گسترده به دنبال استراتژی هایی باشند که مزیت رقابتی را ایجاد و حفظ کنند [15]. اکنون بافت های تاریخی فرهنگی ما به توسعه پایدار نیاز دارند که دربرگیرنده سه رکن اقتصادی، اجتماعی و کالبدی است [13]. بنابراین، گردشگری خلاق به عنوان یک جایگاه مهم در کسب وکارهای گردشگری در سال های اخیر، با تعداد فزاینده ای از مقاصد و پلتفرم های اینترنتی که تجربیات خلاقانه ای را به بازدیدکنندگان ارائه می دهند، ظاهر شده است [16]. همواره در این صنعت ارتباط بین گردشگری و خلاقیت با جست وجوی مدل های جایگزین توسعه گردشگری و توسعه اقتصاد خلاق تشویق شده است [17 و 18]. افزودن خلاقیت به گردشگری به یک استراتژی رایج تنوع بخشی به ویژه در زمینه گردشگری فرهنگی تبدیل شده است [19]. اما انتقادهای فزاینده ای نسبت به مدل های توسعه خلاقانه عمدتاً از بالا به پایین وجود دارد، مانند مفهوم «طبقه خلاق» ریچارد فلوریدا [19 و 20]. درنهایت باید گفت که برخی از مطالعات صورت گرفته سعی کرده اند رشد و توسعه مدل های گردشگری خلاق را ترسیم کنند، اگرچه پوشش آن ها جزئی است [مانند: 5 و 21]. ریچاردز (2018) همچنین چندین مدل مختلف از توسعه گردشگری خلاق را در سراسر جهان شناسایی کرد [22]. داکسبری، کاروالیو، ویناگر د کاسترو، باکاس و سیلوا (2018) یک نمای کلی مفید از مدل های مختلف گردشگری خلاق که از پروژه CREATOUR در پرتغال پدیدار می شوند، ارائه کردند [23]. اما در راستای توسعه گردشگری خلاق در بافت های تاریخی با تکیه بر (استارت آپ های شهری) کسب وکارهای نوپا تا کنون مدلی ارائه نشده است. به این ترتیب، هدف این پژوهش ارائه مدل توسعه گردشگری خلاق در بافت های تاریخی با رویکرد کسب وکارهای نوپا در ایران است.
مواد و روش پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی است. این تحقیق از نظر هدف نیز توسعه عملی است. استراتژی مورد استفاده در این تحقیق، نظریه مفهوم سازی داده های بنیادی است. با استفاده از روش استراوس و کوربین (1990)، طراحی یک مدل توسعه گردشگری خلاق در بافت های تاریخی با رویکرد کسب وکارهای نوپا مورد بحث قرار گرفته است. جامعه آماری شامل کارشناسان شرکت های نوپا مستقر در پارک های علم و فناوری است که تجربه ای در زمینه گردشگری فرهنگی و بافت های تاریخی با ایده های خلاقانه دارند. بنابراین، پس از انجام مصاحبه با 13 نفر، به نقطه اشباع نظری رسید، اما برای تقویت پایایی تحقیق، مصاحبه تا 15 نفر ادامه یافت و سپس متوقف شد. بنابراین، 15 مصاحبه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. داده های به دست آمده از مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار Atlas T نسخه 7 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. کدگذاری در این قسمت به روش کدگذاری سه مرحله ای (کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی) انجام می شود. اعتبار نتایج کدگذاری با مرور متون مصاحبه و دو روش اعتبار سنجی تحقیق کیفی (شامل بررسی توسط دو کدگذار و بررسی اطلاعات همتایان) ارائه شده توسط کراوسل و میلر (2000) بررسی شد. به این ترتیب، در روش تطبیق توسط دو کدگذار، دو مصاحبه انتخابی و توافق بین دو کدگذار در کدگذاری ها بررسی شد و میزان توافق بین دو کدگذار برابر با 83 درصد بود. با توجه به اینکه نرخ پایایی بالاتر از 60 درصد است، پایایی کدگذاری تأیید می شود. در روش دوم نتایج مدل و کدگذاری توسط دو نفر از اساتید صنعت گردشگری به عنوان همکار بررسی و اصلاح شد تا از صحت شاخص ها اطمینان حاصل شود و در نهایت، امتیاز پایایی شاخص ها برابر با 76 درصد به دست آمد. طبق نظر چین (1998) این مقدار یک مقدار بسیار مطلوب است.
یافته ها وجود کسب وکارهای نوپا در قرن حاضر ضرورتی برای ادامه حیات توسعه ملی هر جامعه است. اهمیتی که این کسب وکارها می توانند داشته باشند، می توان گفت که بسیار بیشتر از منابع نفتی یک کشور است. از طرفی، این کسب وکارها می توانند در بخش گردشگری، که خود گردشگری نیز اهمیت زیادی در توسعه پیدا کرده است، حضور ویژه ای داشته باشند. گردشگری که امروزه بخش جدیدی به نام گردشگری خلاق به آن افزوده شده، می تواند در بافت های تاریخی گردشگران زیادی را به خود جذب کند. به ویژه با سابقه تاریخی کشور پهناور ما ایران. از این رو، در این پژوهش به ارائه مدل توسعه گردشگری خلاق در بافت های تاریخی با رویکرد کسب وکارها نوپا پرداخته شد. نتایج بخش های قبل اجزای مختلف این مدل را مشخص کرد که در این بخش به بحث و نتیجه گیری در ضمن نتایج به دست آمده پرداخته خواهد شد: مدل به دست آمده با استفاده از روش نظام مند اشتراوس و کوربین در شش بخش، پیشران ها (پیشران های گردشگری خلاق بافت های تاریخی)، مقوله اصلی (توسعه گردشگری در بافت های تاریخی)، عوامل زمینه ای (زیرساخت قوانین و مقررات، تحقیق و توسعه، زیرساخت های هنر و فرهنگ، زیرساخت های ICT، زیرساخت های دانش)، عوامل مداخله گر (بحران های بیماری زا، مداخلات سیاسی، بحران های اقتصادی، بحران های سیاسی، تغییرات آب و هوایی)، راهبردها (تبلیغات و آگاه سازی داخلی، اصلاح دیدگاه جهانی نسبت به کشور، هم افزایی در بازاریابی، احیای بافت های تاریخی، تبلیغات و آگاه سازی گردشگران)، پیامدها (پیامدهای اجتماعی، پیامدهای اقتصادی، پیامدهای سیاسی) دسته بندی شدند. پیشران ها که به دو دسته پیشران های گردشگری خلاق بافت های تاریخی و پیشران های کسب وکارهای نوپا تقسیم می شوند، عواملی هستند که در این دو دسته، تفکر توسعه گردشگری خلاق در بافت های تاریخی را رقم زده اند. این عوامل قوت های بخش گردشگری هستند که پتانسیل حضور در گردشگری خلاق را فراهم می آورند. در بخش پیشران های کسب وکارهای نوپا نیز می توان به مزیت رقابتی قیمتی نسبت به خارج از کشور اشاره کرد. نوسان های ارزی سال های اخیر موجب شده تا هزینه های داخل کشور برای گردشگران بیش حد تصور آن ها به صرفه باشد. این خود موجب افزایش بازاریابی دهان به دهان توسط گردشگران خارجی شده است. از طرفی، احیای بافت های تاریخی نیز نسبت به خارج از ایران هزینه کمتری را در بر می گیرد که می توان از این امر برای توسعه بخش گردشگری در بافت های تاریخی با جذب گردشگران خارجی بهره مند شد. از طرفی، وجود زمینه های فرهنگی در بافت های تاریخی، هزینه های پایین تر برای گردشگران خارجی و وجود انگیزه راه اندازی کسب وکار و درصد پایین ریسک در این صنعت، مزیت رقابتی نسبت به کشورهای دیگر را برای کشورمان به همراه آورده است. در قسمت محرک های کسب و کارهای جدید نیز می توان به مزیت قیمت رقابتی نسبت به خارج از کشور اشاره کرد. نوسان های ارز در سال های اخیر هزینه های داخلی را برای گردشگران به صرفه تر از آنچه تصور می کردند، کرده است. این امر بازاریابی دهان به دهان گردشگران خارجی را افزایش داده است. از طرفی، تعمیر بناهای تاریخی نسبت به خارج از ایران هزینه کمتری دارد که با جذب گردشگران خارجی می توان از آن برای توسعه بخش گردشگری در بافت های تاریخی استفاده کرد. از سوی دیگر، وجود بافت های فرهنگی در بافت های تاریخی هزینه کمتر برای گردشگران و وجود انگیزه کسب و کار و درصد پایین ریسک در این صنعت مزیت رقابتی را برای کشور به ارمغان آورده است.
نتیجه گیری در بحث عوامل زمینه ای نیز همیشه موضوع زیرساخت ها مورد بحث بوده و هست، بدون وجود زیرساخت های مناسب، توسعه هر صنعتی را با مشکل مواجه کرده و یا غیرممکن خواهد کرد. در بحث گردشگری در بافت های تاریخی نیز می توان به مهم و حیاتی بودن وجود زیرساخت های فناوری اطلاعات و ارتباطات، حمل ونقل عمومی مؤثر، زیرساخت های اجتماعی، قوانین و مقرراتی که بیشتر دست وپا گیرند تا کمک کننده و محدودیت هایی را برای گردشگران به همراه می آورند، زیرساخت های تحقیق و توسعه و... اشاره کرد. در کنار کلیه این عوامل، وجود عوامل مداخله گری که گاه اثر آنان قابل پیش بینی نبوده و خارج از کنترل هستند، اشاره شده است. از جمله این عوامل می توان به بحران اخیر کووید 19 به عنوان یک بیماری پاندمیک در سطح جهانی یا بحران تحریم های اقتصادی و بحران رکود تورمی و تغییرات اقلیمی... اشاره کرد. تغییرات آب و هوایی موجب بروز بارش های غیرمعمول در بخش های متفاوت و خارج از فصل شده اند که خود با شدت های متفاوت روند تخریب بافت های تاریخی را شدت بخشیده اند. به این ترتیب، ضروری است تا برنامه ریزی های ملی در سطح عالی کشور برای پیشگیری از تخریب بافت ها و ابنیه ارزشمند تاریخی تدوین شود و همچنین، بودجه متناسب برای توسعه صنعت توریسم در کشورمان برای آن پیش بینی شود. نادیده انگاری این بخش می تواند ضربه مهلکی به این صنعت که می تواند پایه های توسعه اقتصادی کشورمان را تقویت کند، وارد کند. در نهایت، می توان گفت که برای رشد و توسعه گردشگری در بافت تاریخی می توان با توجه به عوامل یادشده راهکارهایی تدوین کرد. از جمله این راهکارها می توان به هم افزایی در ارزیابی مجدد، اصلاح نگاه جهانی به کشور، تبلیغات داخلی و آگاهی بخشی، احیای بسترهای تاریخی تبلیغات و اطلاع رسانی به گردشگران خارجی اشاره کرد. در پایان، می توان گفت که این راهبردها پیامدهایی خواهند داشت که در سه بخش پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دسته بندی می شوند. پیامدهای اجتماعی نیز می تواند به دنبال پیامدهای اقتصادی رخ دهد. با افزایش تعداد گردشگران خارجی، رشد کسب و کارها در هر منطقه ادامه می یابد و آموزش و ارتقای سطح دانش افراد جامعه به دنبال افزایش سطح درآمد اتفاق می افتد. پیامدهای سیاسی نیز می تواند بر تصمیمات سیاسی در سطح ملی و روابط بین المللی تأثیر بگذارد.
آینده نگاری برنامه ریزی مسکن مناسب اقشار آسیب پذیر شهری (مورد پژوهی: ناحیه منفصل شهری نایسر، سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
180 - 196
حوزه های تخصصی:
مقدمه تقریباً همه کشورهای جهان در حال تجربه پدیده «شهری شدن» هستند. توسعه شهرنشینی و پیدایش مناطق کلان شهری در کشورهای جهان سوم با توسعه شهرنشینی در غرب که از فردای انقلاب صنعتی آغاز شد، بسیار متفاوت است. یکی از تفاوت های مهم در رشد بی سامان و بدقواره و گسترش پدیده ناموزون و آسیب زایی به نام حاشیه نشینی در مقیاس وسیع گسترده در شهرهای جهان سوم بوده است. در این کشورها، مهاجران به محله های مهاجرنشینی هجوم می برند که در حاشیه شهرها به شکل قارچ گونه رشد می کنند و در جایی که «حاشیه گندابی» یا «آپاندیس نواحی شهری» نامیده می شود، ساکن می شوند [1]. در جهان صنعتی امروز پدیده حاشیه نشینی و اسکان غیر رسمی در اطراف شهرهای بزرگ مناطق محروم شهری امری اجتناب ناپذیر است و هم زمان با گسترش این پدیده، مسئله مسکن همواره به عنوان نیاز پایه ای بشر مطرح می شود. این نیاز از ابتدای سکونت تا زمان حاضر نقش مهمی در شرایط زیستی انسا ن ها ایفا کرده است. با این وجود، به دنبال رشد سریع و فزاینده شهرنشینی بعد از جنگ جهانی دوم در اغلب کشورهای جهان، مشکلات متعددی مانند ترافیک، آلودگی، دسترسی نامناسب به خدمات و امکانات شهری، بی مسکنی، بدمسکنی و غیره را به دنبال داشته که مهم ترین آن ها، مسئله مسکن بوده است. داشتن مسکن مناسب و در شأن، که همراه خود آسایش و فراغت را به دنبال داشته باشد و نوعی احساس امنیت را برای خانواده ها به ارمغان آورد [2]. امروزه، مسکن مناسب و مسائل مربوط به آن به عنوان یک مسئله جهانی مطرح شده و به یکی از مسائل حاد کشورهای در حال توسعه تبدیل شده است [3]. به همین دلیل، وجود اقشار کم درآمد و نیاز آن ها به مسکن در بسیاری از شهرهای کشورهای جهان سوم، باعث شکل گیری سکونتگاه هایی در حاشیه شهرها شده که از پایین ترین سطح کیفیتی برخوردارند و این امر باعث شده که موضوع مسکن مناسب نمایان شود و بیشتر مورد توجه قرار گیرد [4]. آینده نگاری امروزه در طراحی و سیاست گذاری های راهبردی در تمامی سطوح از جمله سیاست گذاری شهری، نقش بسزایی ایفا می کند. اهمیت نگرش آینده پژوهانه آنجاست که می توان با شناخت روندهای پیش رو که قطعیت بالایی دارند از بحران ها و ابرچالش های اساسی یک جامعه پیش گیری کرد و با برنامه ریزی نظام مند آمادگی لازم برای مواجهه با تغییرات گسترده را مهیا کرد [5].
مواد و روش ها با توجه به مؤلفه های مورد بررسی و ماهیت کاربردی این پژوهش، روش تحقیق از نوع اکتشافی است. پس از مطالعه مبانی تئوریک و نمونه های عملی، شاخص های کلیدی الگوی مسکن مناسب، استخراج شدند (جدول 4). در بخش مطالعات میدانی و پیمایشی با ابزارهایی همچون مصاحبه و پرسش نامه از 30 نفر متخصصان شهری به شناخت و تحلیل مسائل پرداخته شده و برای تجزیه وتحلیل داده های کیفی از نرم افزار MAXQDA استفاده شد. به این صورت که ابتدا نتایج حاصل از مطالعات اسنادی و سپس، نتایج حاصل از تحلیل مصاحبه های صورت گرفته به وسیله نرم افزار (مکس کیو. دی. ای) ارائه شد. طبق مطالعات اسنادی و کتابخانه ای؛ مصاحبه های صورت گرفته در این زمینه شاخص های ما در 4 بعد و 34 مقوله برای آینده نگاری برنامه ریزی مسکن مناسب اقشار آسیب پذیر ناحیه منفصل شهری نایسر، استخراج شدند. در خاتمه نتایج حاصل از ترکیب عوامل کلیدی مسکن مناسب و پایدار در قالب خروجی نرم افزار مکس کیودی ای ارائه شده است.
یافته ها از بین 34 متغیر مورد نظر و اعمال شده در نرم افزار آینده پژوهی، مشاهده می شود که عوامل فضاهای جمعی مناسب، چشم اندازهای زیبا، فضاهای مناسب پذیرایی، نمای آراسته و ظاهر خوب، ارتباط با همسایگان، به عنوان متغیرهای تأثیرگذار؛ عوامل انطباق مطلوبیت ملک، تفکیک پذیری مناسب، طراحی متناسب با فضا، برخورداری از امکانات بهداشتی، وجود عرصه های میانی، انطباق با محدوده طرح، انطباق مطلوبیت ملک، انطباق پلان معماری و فضاهای داخلی، برخورداری از نقشه، حفظ حریم خصوصی، مشارکت در طراحی، نوع مالکیت مسکن، مشرف بودن، حاوی نماد و نشانه های فرهنگی، احساس آشناییت و تداعی کنندگی، ایجاد حس سکونت به عنوان متغیرهای مستقل، و عوامل ایجاد حس هویت، احساس تعلق به عنوان متغیر هدف؛ و عوامل حفظ شأن اجتماعی، عدم مشرف بودن، قابلیت تغییرپذیری، رعایت تعریض معابر به عنوان متغیرهای تأثیرپذیر و عوامل چیدمان مناسب فضا، نوع سازه و مصالح، احساس امنیت و بیمه ساختمان به عنوان متغیرهای تنظیمی شناخته شدند که در شکل 7 به نمایش گذاشته شده است.
نتیجه گیری نتایج تحقیق نشان داد عوامل مختلف می توانند در شناسایی مسکن مناسب و مطلوب نقش داشته باشند؛ به عنوان نمونه از طریق نرم افزار MICMAC، عوامل فضاهای جمعی مناسب، چشم اندازهای زیبا، فضاهای مناسب پذیرایی، نمای آراسته و ظاهر خوب، ارتباط با همسایگان، به عنوان متغیرهای تأثیرگذار؛ عوامل انطباق مطلوبیت ملک، تفکیک پذیری مناسب، طراحی متناسب با خواست، برخورداری از امکانات بهداشتی، وجود عرصه های میانی، انطباق با محدوده طرح، انطباق مطلوبیت ملک، انطباق پلان معماری و فضاهای داخلی، برخورداری از نقشه، حفظ حریم خصوصی، مشارکت در طراحی، نوع مالکیت مسکن، مشرف بودن، حاوی نماد و نشانه های فرهنگی، احساس آشناییت و تداعی کنندگی، ایجاد حس سکونت به عنوان متغیرهای مستقل؛ عوامل ایجاد حس هویت، احساس تعلق به عنوان متغیر هدف؛ و عوامل حفظ شأن اجتماعی، مشرف نبودن، قابلیت تغییرپذیری، رعایت تعریض معابر به عنوان متغیرهای تأثیرپذیر شناخته شدند. و در بین متغیرهای موجود بیشترین امتیاز نهایی با تأثیرگذاری مستقیم به ترتیب رتبه 1-9، به متغیرهای (احساس تعلق، ایجاد حس هویت، حفظ شأن اجتماعی، مشرف نبودن، قابلیت تغییرپذیری، انطباق با محدوده طرح، احساس امنیت، چیدمان مناسب فضا، رعایت تعریض معابر و... به ترتیب با عدد، 56، 55، 53، 53، 52، 50، 49، 48، 47) و متغیرهای غیر مستقیم (ایجاد حس هویت، عدم مشرف بودن، حفظ شأن اجتماعی، قابلیت تغییرپذیری، انطباق با محدوده طرح، احساس امنیت، چیدمان مناسب فضا، انطباق مطلوبیت ملک، رعایت تعریض معابر، به ترتیب با عدد 116986، 112277، 111162، 110150، 102110، 100618، 99189، 98563 ) تعلق گرفت.
تحلیلی برسلامت شهروندان با رویکرد اجتماع محور در مساکن شهری کلانشهر شیراز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
توسعه شهرنشینی و به تبع آن توسعه کالبدی شهرها، مسائلی را در فضای شهری به وجود آورده که نه تنها ساکنین آن، بلکه تداوم حیات شهری را مورد تهدید قرار میدهد. توسعه پایدار شهری از جمله مهم ترین مباحث روز جوامع شهری در خصوص راهکار مسائل کنونی و آینده شهرها بوده و در سطوح مختلفی از معماری بافت ها و محلات گرفته تا توسعه پایدار کلان شهرها و توسعه پایدار جهانی مطرح میشود. در واقع شهر پایدار فضایی است که اکثریت قریب به اتفاق ساکنانش، از سکونت در شهر، احساس رضایت داشته باشند. مقوله مسکن به عنوان یکی از شاخصهای مهم توسعه پایدار شهری، در صورت ناسالم بودن، سلامت و کیفیت زندگی طیف وسیعی از افراد جامعه و به تبع آن سلامت شهر را به مخاطره می اندازد. هدف از پژوهش حاضر بررسی ابعاد سلامت در مسکن، استخراج مؤلفه های کالبدی و جایگاه آنها در سیاستگذاری های معماری و شهری میباشد. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی بوده و با کمک پرسشنامه با 20 گویه در سه حوزه سلامت جسمی، روانی و اجتماعی، اطلاعات جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS جهت تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها، بهره گرفته شده است. نتایج بدست آمده به صحّت فرضیه ها دلالت داشت. نتایج حاصله، مبین آن است که از میان شاخصهای سلامت در مسکن، شاخص امنیت در هر سه حوزه سلامت، در اولویت ترجیحات ساکنان قرار دارد، همچنین، افراد به بعد"سلامت روانی" نسبت به دو بعد دیگر سلامت، توجه بیشتری داشته و به نظر میرسد این بعد از سلامت، در اولویت اول نیاز های آنان قرار دارد. از میان شاخصهای استخراج شده، مؤلفه های امنیت، چشم انداز، نور، آلودگی صوتی، نوری و بصری، فضای باز، اقلیم، بهداشت و فضای سبز علاوه بر لحاظ آنها در سیاستگذاری های محیط معماری، شدت و ضعف آنها در طراحی مسکن و مقوله سلامت، رابطه مستقیم با سیاستگذاری های محیط شهری دارد. نتایج حاصل از این پژوهش و آگاهی از شاخصهای سلامت در حیطه عمل معماران، طراحان و برنامه ریزان شهری به منظور سیاستگذاری های محیط معماری و شهری، موجب ارتقا کیفیت زندگی، سلامت اجتماعی یک جامعه به عنوان سرمایه اجتماعی و در نهایت توسعه پایدار شهر میگردد.