در این مقاله تلاش شده است تا بر اساس تجربه ایجاد شهرهای جدید انگلستان، برای فر آیند تحولات جمعیتی و اقتصادی شهرهای جدید مدلی عمومی ارایه شود. این مطالعه نشان می دهد که شهرهای جدید دارای توسعه مرحله ای هستند. در این تحقیق نظریه های مرحله ای یک ناحیه شهری و افت شهری به عنوان روش ها و تحلیل مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج تحلیل عاملی نشان می دهد که توسعه شهرهای جدید به طور مستقیم با تغییرات در فرصت های شغلی و تحولات دو گرافیک این شهرها ارتباط دارد. به علاوه نتایج محاسبات بازار کار برای شهرهای جدید نشان نی دهد که این شهرها دارای یک توسعه مرحله ای در طی چرخه حیات خویش می باشند. همچنین این نتایج روشن می سازد که این شهرها در طی مراحل اول و دوم توسعه خود رشدی قابل ملاحظه را تجربه کرده اند در حالی که در دهه سوم (مرحله بلوغ) دچار رکورد شده اند. این تحقیق نشان می دهد که در نتیجه مقادیر قابل ملاحظه مهاجرت به این شهر ها، شهر های جدید در دهه سوم توسعه شان با رشد قابل ملاحظه ای در اندازه نیروی کار و عدم تعادل در عرضه و تقاضای نیروی انسانی روبرو بوده است. این امر منجر به کمبود شغل و کاهش مهاجرت به داخل شده است. در نتیجه ما می توانیم انتظار داشته باشیم که در مرحله چهارم توسعه یک شهر جدید اگر فرایند رکورد اتفاق بیفتد و ادامه یابد، شهر جدید افزایش قابل ملاحظه در نرخ کمبود شغل، افزایش بیکاری و مهاجرت به بیرون را تجربه کند. البته نتایج این تحقیق نشان می دهد که اندازه یک هر و سیاست های منطقه ای، عوامل مهمی در توسعه هر شهر جدید است.
آب نیز چون خاک اهمیت خود را گذشته از معروفیت آن به "مایه حیات " با افزایش جمعیت انسانی بیشتر ظاهر می سازد . اشغال 3/2 سطح زمین توسط آبها و کشیده شدن موجودات زنده از دنیای آبها به دنیای خشکیها که خود نشان از نقش بنیادی در ساختار حیات دارد ، اهمیت آنرا بیشتر آشکار می سازد و به این دلیل انسانها خیلی زودتر از خاک به اهمیت آب پی برده و به شناسایی آن همت گماشته و در این راستا و در صد سال گذشته ، است که شاخه علمی هیدرولوژی که یکی از ارکان مطالعات زیست محیطی را تشکیل می دهد ، شکل گرفته و گسترش یافته است. ساختار فیزیکی ویژه آب که در شرایط نسبتاً عادی و با اندک تغییر درجه حرارت به هر سه حالت گاز ، مایع و جامد در می آید و نیز برخلاف تمامی عناصر طبیعت از درجه حرارت خاصی بجای کاهش حجم و افزایش وزن مخصوص ، با افزایش حجم و کاهش وزن مخصوص مواجه می شود ، آن را باز بصورت یک ترکیب استثنایی طبیعت که اساس تشکیل خاک بدان وابسته است ، درآورده است . آب این ویژگیهای ساختاری خود را اعم از فیزیکی و شیمیایی در شرایط خاص جغرافیایی و تحت تأثیر عوامل آن بطور متفاوت ظاهر می سازد که آشنایی با آن فوق العاده حائز اهمیت است. در این مقاله سعی شده تا ویژگیهای مورد اشاره در فوق چه در قالب عناصر اتمسفری و چه در قالب اقلیمی در ارتباط با نظرگاه جغرافیایی تحلیل و تبیین گردد.
هدف این مقاله، طرح مطالبی است که انتظار می رود در ساماندهی نظام سیاسی – اداری کشور مورد ملاحظه قرار گیرد و روند توسعه پایدار را تسهیل کند. روش تحقیق در تهیه مقاله، روش مطالعات اسنادی و تجزیه و تحلیل موضوعی از منظر جغرافیای سیاسی است که ابتدا مفاهیم و الگوهای توزیع فضایی قدرت تشریح شده، سپس با مروری تاریخی بر الگوهای شکل گرفته در کشور، سیر سازمان های محلی ایران بیان گردیده و در نهایت وضعیت کنونی کشور وضرورت توجه به اهمیت و نقش نهادهای محلی – مردمی در توزیع فضایی قدرت سیاسی مطرح شده است.
نوع خاص مناسبات فرهنگی که در بر گیرنده نمادهاست و این که انسان ها با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند و فعالیت های روزمره خود را شکل می دهند، آن ها را از حیوانات متمایز می کند. هر فرهنگی روشی خاص را انتخاب می کند و افراد وابسته به آن، با توجه به این روش خاص، آداب و رسوم جامعه خود را می پذیرند. با انتخاب فرهنگی است که تمام افراد جامعه دارای برخی خصوصیات اجتماعی واحدی می شوند. درداین مقاله برخی از ویژگی های فرهنگی مراغیان را در زمینه ازدواج، طلاق، زایمان، غذا، لباس، مرگ و سوگواری به صورت فشرده توضیح می دهیم.
رشد و توسعه روستاها نیازمند برنامه ریزی و همچنین نظام برنامه ریزی جامع و کار آمد است. علیرغم سابقه بیش از پنجاه سا له برنامه ریزی توسعه در کشور، نظام برنامه ریزی توسعه ملی و توسعه روستایی دارای نارسائیهای اساسی است. این تحقیق با هدف شناخت، نقد و تحلیل نظام برنامه ریزی روستایی کشور و با استفاده از روش تطبیقی- مقایسه اس انجام شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که فقدان برنامه ریزی و تهیه برنامه های پنج ساله توسعه در سطح محلی، عدم وجود رابطه منطقی بین سطوح ملی، منطقه ای و محلی برنامه ریزی و حاکمیت تصمیم گیری بالا به پایین در این زمینه، حاکمیت برنامه ریزی بخشی در ساختار نظام برنامه ریزی روستایی، عدم مشارکت مردم و سازمانهای غیر دولتی در برنامه ریزی روستایی و همچنین فقدان مدیریت یکپارچه در برنامه ریزی و توسعه نواحی روستایی ، مهمترین ویژگیها و یا بعبارتی نارسائی های نظام برنامه ریزی روستایی کشور است. از آنجا که بسیاری از نکامیهای برنامه های توسعه روستایی در کشور ، با این نارسائیها در ارتباط است، اصلاح نظام برنامه ریزی توسعه روستایی ضروری می باشد. در این راستا اقداماتی مانند: تهیه و اجرای برنامه های پنج ساله توسعه در سطح محلی همانند سطح ملی و منطقه ای ، برقراری روند تصمیم گیری پایین به بالا و بالا به پایین در نظام برنامه ریزی، تلفیق برنامه های بخش عمران روستایی با ایجاد شورای تلفیق برنامه های عمران روستایی در نظام برنامه ریزی ، تشویق و نهادینه کردن مشارکت مردم در تهیه ، تصویب ، نظارت و اجرای برنامه های و ایجاد مدیریت یکپارچه توسعه روستایی با ایجاد سازمان عمران و توسعه روستایی در سطح ملی، استانها و شهرستانها می تواند در بهبود نظام برنامه ریزی و دستیابی به توسعه مؤثر باشد.
اصولا افزایش طبیعی جمعیت و در واقع رشد عرضه نیروی کار درنواحی روستایی بیشتر از نواحی شهری است؛ این امر باعث شده که بهره دهی روستایی کاهش یابد و تفاوت درآمدهای روستایی و شهری بیش از پیش معنا دارشود و در نتیجه برشتاب مهاجرت به شهرها افزوده گردد.در سیستان و بلوچستان عواملی از قبیل رکود اقتصادی در روستاها، بیکاری تعداد زیادی از نیروی مازاد بخش کشاورزی، عدم گسترش مناسب زیر ساختهای خدمانی در روستاها، خشکسالی و سیلابهای پی در پی درمنطقه از یک سو و وجود زمینه های اشتغال و درآمد نسبی بهتر در شهرها، امکان اشتغال و فعالیت در آن سوی مرز (پاکستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس) و غیره بر شدت مهاجرتهای روستایی در دهه های اخیر دامن زده است؛ چنان که از سال 1345 تاکنون بیش از 000/600 نفر فقط از سیستان به خارج از منطقه مهاجرت کرده اند. این روند پیامدهای متعددی بر مبدا و مقصد مهاجرت در پی داشته است؛ که از آن جمله می توان به خالی شدن بسیاری از روستاها از سکنه، به انفعال کشیده شدن جمعیت باقیمانده در روستاها، گسترش حاشیه نشینی شهری، دامن زدن به ناهنجاریهای اجتماعی و اخلاقی در شهرها، عدم پویای اقتصاد ملی و منطقه ای و در مجموع عدم توسعه شهری و روستایی مناسب در منطقه، اشاره نمود.بمنظور تعدیل روند مهاجرتهای روستایی در این استان بایستی به نکات زیر توجه کرد؛1- ضرورت کاهش عدم تعادل فرصت های اشتغال در شهر و روستا2- تامین نیازهای اساسی و خدمات زیر بنایی در نواحی روستایی3- توسعه و توجه بیش از پیش به بخش کشاورزی در منطقه4- گسترش صنایع کوچک، کاربر و صنایع جنبی فعالیتهای کشاورزی در استان5- تامین سرمایه و جهت دهی سرمایه های کوچک در بخش تولید و توسعه روستایی
درک و شناخت وضعیت شهرها، نقاط ضعف و قوت، توانها و کمبودهای آنها در برنامه ریزی شهری، نه تنها موجب ارائه طرحها وبرنامه های غنی تر می گردد بلکه نوعی ضرورت محسوب می شود. میزان توسعه انسانی هر شهر معیاری برای تعیین جایگاه آن به شمار می آید که در مقایسه شهرها و ارائه برنامه های توسعه مورد استفاده قرار می گیرد.متغیرها و پارامترهای گوناگونی درتعیین توسعه انسانی دخالت دارند. مقایسه جداگانه هر متغیر، ترتیب قرار گرفتن هر شهر را در جدول تغییر می دهد و موجب سردرگمی برنامه ریزان می شود HDI، «شاخص توسعه انسانی» به عنوان معیار ترکیبی برای مقایسه توام شهرها از نظر متغیرهای متعدد مورد استفاده قرار می گیرد. در این مقاله 34 متغیر نرم سازی شده، مورد مطالعه قرار گرفته و با روشهای پیشرفته آماری (تحلیل عوامل) کاهش یافته و به صورت ترکیبی در عوامل معنی دار ارائه گردیده است، درصد سهم هر عامل در توسعه انسانی تعیین گردیده است. در این جهت، درجه اهمیت هر عامل را نیز بیان کرده و نسبت به ارائه الگویی برای رابطه بین شاخص توسعه انسانی (HDI) و عوامل معین شده می پردازیم.