فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۵۰۱ تا ۶٬۵۲۰ مورد از کل ۱۰٬۱۵۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
مساکن روستایی گیلان و مازندران، با ظاهر متفاوت خود اقتباسی ساده از طبیعت و جغرافیای منطقه بوده و پاسخگوی نیازهای اساسی مردمانی است که فعالیت های اقتصادی و فرهنگ زیستی آنان متفاوت با دیگر نقاط ایران می باشد. مقاله حاضر با هدف مقایسه و شناسایی تفاوت های مسکن بومی در روستاهای دو استان گیلان و مازندران که در سه خرده اقلیم جلگه ای، کوهپایه ای و کوهستانی قرار دارند، ابتدا به معرفی شمای کلی خانه های روستایی این نواحی می پردازد و سپس تأثیر جغرافیای انسانی، نوع فعالیت های معیشتی و فرهنگ و علل تظاهر الگوهای متفاوت مسکن در گیلان و مازندران را بررسی می نماید. روش تحقیق، تحلیلی- تطبیقی و روش گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و مطالعات میدانی است. نتایج تحقیق نشان می دهد که فرهنگ، آداب و رسوم، ساختار خانواده، شیوه معیشت، روابط اجتماعی و شیوه های زندگی عواملی است که بر الگوهای مسکن بومی در نواحی مختلف روستاهای این دو استان تأثیر گذارده و تعیین کننده شکل کلی و ریزفضاهای مساکن این مناطق است.
ارزیابی کیفیت زندگی در بافت های برنامه ریزی شده نواحی شهری (نمونه موردی: محله کارمندان شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی مفهومی عام است که در چارچوب تعریف علمی و در قلمرو وظایف، اختیارات و تکالیف مدیریت شهری متضمن عناصر، اجزا و شاخص های مهمی است که تنزل و ارتقای آن ها همچنین بهره مندی یا فقدان هر یک سطح کیفیت زندگی را مشخص می نماید. در این میان بررسی کیفیت زندگی ساکنان بافت های برنامه ریزی شده در شهر یکی از وظایف برنامه ریزان و مدیران شهری است. آنچه این پژوهش در پی آن است ارزیابی کیفیت زندگی در بافت های برنامه ریزی شده شهر زنجان با نمونه موردی شهرک کارمندان است. روش تحقیق در این از نوع توصیفی – تحلیلی و پیمایشی است. شیوه گردآوری اطلاعات به روش میدانی در قالب پرسش نامه بوده است، که در آن 143 خانوار بصورت سیستماتیک به عنوان نمونه انتخاب شده اند. داده های حاصل در نرم افزار Spss مورد تجزیه تحلیل قرار گرفته و جهت دستیابی درجه و اختلاف کیفیت زندگی در محله برنامه ریزی شده با استفاده از مدل Topsis و AHP مورد سنجش قرار می گیرند. نتایج مطالعات نشان داد که اولاً محله کارمندان در وضعیت مطلوبی از لحاظ شاخص های اجتماعی، فرهنگی و مذهبی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی علیرغم نارضایتی قرار گرفته و اختلاف چشمگیری بین شاخص ها وجود ندارد. ثانیاً بین شاخص های کیفیت زندگی در این محله رابطه متقابل و معناداری حاکم است.
پراکنش فضایی شاخص های توسعه در شهرستان های ایران با استفاده از رتبه بندی ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات اجتماعی- اقتصادی دهه های اخیر عدم تعادل ناحیه ای و تمرکز بیش از حد امکانات در برخی نقاط (کوژهای توسعه) و محرومیت دیگر نقاط (مغاک عقب ماندگی) را در پی داشته است. برای تعدیل در پراکنش شاخص های توسعه، برنامه ریزی جامع توسعه پذیری مناطق با هدف ارایه ی الگوی مناسب برای توزیع متعادل خدمات، جمعیت و سکونتگاه ها (تعادل فضایی) ضرورت می یابد. هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی و سنجش درجه ی توسعه یافتگی یا نحوه ی برخورداری شهرستان های کل کشور از 30 شاخص ترکیبی؛ جمعیتی، کالبدی، زیربنایی، اجتماعی– اقتصادی و بهداشتی– درمانی است، جامعه ی آماری پژوهش، 336 شهرستان کشور بر اساس آمار سال 1385 می باشد. بر این اساس 30 شاخص مورد بررسیبا بهره گیری از روش های متداول سنجش سطح توسعه یافتگی شامل تحلیل عاملی، تاپسیس و موریس مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و نتایج حاصل از تحلیل های صورت گرفته با استفاده از روش میانگین رتبه ای ترکیب گردیده است. برای نیل به این مهم، شاخص های مورد مطالعه با استفاده از روش تحلیل عاملی به 8 عامل تقلیل یافته و به صورت ترکیبی در عوامل معنی دار ارائه گردیده اند. بر این اساس از عامل اول و دوم که دارای درصد بارگیری بالاتر از 10 درصد بودند؛ استفاده شده و بقیه ی عوامل از تحلیل حذف شدند. همچنین با بهره گیری از شاخص ترکیبی موریس و تکنیک تاپسیس چهار سطح برخورداری مشخص و نحوه ی پراکنش شهرستان ها در سطوح ارائه شده تشریح گردیده است. نهایتاً با استفاده از اولویت بندی رتبه ها روش های مذکور ادغام و سطوح چهارگانه برخورداری (ورابرخوردار، فرابرخوردار، میان برخوردار و فروبرخوردار) ایجاد و جایگاه هر یک از شهرستان ها در این سطوح مشخص شده است. نتیجه ی حاصل از رتبه بندی نهایی نشان می دهد که 112 شهرستان سطح میان برخوردار و 90 شهرستان فروبرخوردار بیشترین تعداد شهرستان های کشور را به خود اختصاص داده اند.
تأثیرات جهانی شدن بر ساختار کالبدی شهرهای اسلامی (نمونه موردی: کلانشهراصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهانی شدن یکی از پدیده هایی است که جامعه بشری در حال حاضر با آن مواجه می باشد. ابعاد و دامنه ی این پدیده آنقدر وسیع و گسترده است که تمام شئون زندگی را در بر می گیرد. جهانی شدن با ابزارهای مهمی چون تکنولوژی ارتباطات– اطلاعات، خدمات و کاربری های مرتبط با آن، ساختار کالبدی بسیاری از شهرهای جهان را تحت تأثیر قرار داده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات بصورت کتابخانه ای است. با توجه به اینکه هدف این مقاله بررسی تأثیرات جهانی شدن بر ساختار کالبدی شهرهای جهان اسلام با موردشناسی شهر اصفهان می باشد، این پژوهش درصدد آن است که با استفاده مدل تغییر سهم و آمار موجود در طرح های تفضیلی، تغییرات ایجاد شده در کالبد شهر اصفهان در سه نوع کاربری مهم مانند کاربری مسکونی، تجاری و شبکه معابر را بر اساس روند جهانی شدن مورد تجزیه تحلیل قرار دهد. نتایج نشان می دهد که فرآیند جهانی شدن در شهر اصفهان باعث تغییراتی در فضاهای کالبدی شهر اصفهان گردیده است که از جمله در کاربری مسکونی باعث پیش رفتن به سوی بلندمرتبه سازی ( 3 و 4 طبقه) و آپارتمان نشینی، در کاربری تجاری باعث ایجاد فروشگاه های بزرگ از جمله فروشگاه های زنجیره ای بزرگ مانند رفاه و هایپر استار شده که باعث صرفه جویی در هزینه و زمان شده است. در کاربری شبکه معابر باعث ایجاد شبکه بزرگراهی و اتوبانهای دو طبقه شده است. بنابراین می توان بیان داشت که جهانی شدن تغیرات زیادی درفضاهای کالبدی شهراصفهان به جای گذاشته و این تغییرات نیز ادامه خواهد داشت.
تحلیل شکل گیری واحدهای همسایگی به عنوان محور تشکیل و توسعه شهرهای ترکمن نشین مطالعه موردی: شهرآق قلا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واحد همسایگی مورد توجه بسیاری از شهرسازان و محققین است. این توجه ناشی از مفهوم واحد همسایگی در شکل گیری اجتماعات محلی با توجه به شاخص های مختلف اجتماعی، اقتصادی و کالبدی است.هدف تحقیق حاضر بررسی نحوه ی شکل گیری واحدهای همسایگی در شهر ترکمن نشین آق قلا، و تاثیر هر یک از شاخص های اجتماعی، فرهنگی،...را در این فرآیند است.روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است .اطلاعات موردنیاز به دو صورت اسنادی و میدانی گردآوری شده است. جامعه آماری، دو محله در بافت قدیم و جدید است. حجم جامعه آماری 7973 و حجم نمونه 320 نفر سرپرست خانوار است، دسترسی به نمونه ها نیز با روش تصادفی سیستماتیک انجام گرفت. نتایج حاصل از آزمون نشان داد که در تشکیل واحدهای همسایگی و ایجاد محلات با بافت قدیم و جدید عوامل فرهنگی و اجتماعی نقش داشته اند..نتیجه نهایی تحقیق نشانگر تفاوت نحوه شکل گیری و نوع بافت شهرهای ترکمن نشین ناشی از تفاوت در ساختارهای اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی این جامعه است .و این تمایز، واحدهای همسایگی متفاوتی را در مقایسه با سایر شهرهای منطقه و کشور از برخی جهات رقم زده است.پیشنهاد برآمده از این تحقیق تاکیر بر برنامه ریزی مبتنی بر دیده شدن ارزشهای محلی و سنتی در برنامه ریزی و طراحی شهری این قلمرو از کشور است.
تدوین برنامه پنج ساله توسعه روستایی با رویکرد برنامه ریزی راهبردی و مشارکتی: مطالعه موردی روستای صدرآباد دهستان رستاق استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تنوع ویژگی های مکانی- فضایی روستاهای کشور گویای تفاوت نیازها و الزامات جوامع روستایی است که ضرورت برنامه ریزی محلی را مطرح می سازد. مقاله حاضر، با بهره گیری از رویکرد برنامه ریزی راهبردی و مشارکتی، با استفاده از روش های پیمایشی، روش ارزیابی مشارکتی روستایی (PRA) و مدل سوات (SWOT)، به ارائه راهبردهای مؤثر و تدوین کلیات «برنامه اجرایی توسعه روستایی» روستای صدرآباد از توابع دهستان رستاق استان یزد می پردازد. نتایج تحقیق نشان داد که از میان نقاط ضعف روستا، «کمبود آب» و از میان نقاط قوت آن، «امکان یکپارچه سازی اراضی»، و نیز از میان فرصت ها، «وجود بازارهای مناسب بیرونی برای عرضه محصولات گلخانه ای» و از میان تهدیدها، «آلودگی محیط زیست روستا» از مهم ترین عوامل تأثیرگذار در توسعه روستایی به شمار می روند. همچنین، راهبرد تهاجمی، با تمرکز روی نقاط قوت داخلی و فرصت های خارجی، مناسب ترین الگو برای توسعه این روستاست.
بررسی مؤلفه های تأثیرگذار بر موفقیت زنان کارآفرین قالی باف استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی مؤلفه های مؤثر بر موفقیت زنان کارآفرین مجتمع های قالی بافی و ابزار تحقیق پرسشنامه بود. جامعه آماری تحقیق شامل دویست نفر از زنان کارآفرین مجتمع های قالی بافی استان مازندران بود که 127 نفر به عنوان نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. در نهایت، 120 پرسشنامه جمع آوری و تحلیل شد. نتایج توصیفی تحقیق نشان داد که اکثر پاسخ گویان میزان موفقیت زنان کارآفرین مجتمع های قالی بافی را در سطح متوسط ارزیابی کردند. همچنین، نتایج آزمون همبستگی نشان دهنده مثبت و معنی دار بودن رابطه درآمد سالانه، سابقه فعالیت قالی بافی ، عوامل شخصیتی، مشارکت اجتماعی، عوامل قانون گذاری، منابع اطلاعاتی، مدت زمان آموزش بازاریابی و سن با موفقیت زنان کارآفرین مجتمع های قالی بافی بود؛ همچنین، میزان تأثیر تسهیلات بانکی در کارآفرینی، میزان ساعات دوره آموزشی مدیریت مالی، میزان ساعات دوره آموزشی کسب وکار و میزان ساعات دوره آموزشی مدیریت راهبردی با موفقیت زنان کارآفرین رابطه منفی و معنی دار داشتند. نتایج رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که مشارکت اجتماعی، عوامل شخصیتی، درآمد سالانه، عوامل قانون گذاری، منابع اطلاعاتی و ساعات دوره آموزشی کسب وکار 90/98 درصد از تغییرات میزان موفقیت زنان کارآفرین قالی باف را تبیین می کنند.
ارزیابی خطر سیل ناشی از عوامل انسانی با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی(GIS)، (نمونه مورد استان تهران)
حوزههای تخصصی:
توسعه روز افزون جوامع و پیچیده شدن روابط درونی و خارجی آنها، اهمیت پرداختن به مدیریت و برنامه ریزی در کاهش بلایا و اثرات آنها بر سکونتگاه های انسانی را بیش از پیش نمایان می کند. استان تهران به لحاظ شرایط طبیعی، منطقه ای، پراکندگی جمعیت، موقعیت استقرار شهر ها و آبادی ها، دارای استعداد بالقو ای در بروز بلایای طبیعی و ایجاد شرایط بحرانی می باشد. به همین علت برنامه ریزی منطقه ای و ارزیابی استان در برابر بلایا امری مهم و حیاتی محسوب می شود. در این پژوهش سعی برآن است که رویکرد و مدلی مؤثر در ارزیابی خطر سیل ناشی از عوامل انسانی استان تهران ارائه گردد. هدف این مقاله، پهنه بندی خطر سیل ناشی از دخالت های انسانی استان تهران بر پایه تحلیل اطلاعات استخراج شده سامانه اطلاعات جغرافیایی(GIS) است. در این پژوهش از پارامترهای خاص مانند: کاربری اراضی، تراکم جمعیت، رودخانه ها، مسیل ها و حریم رودخانه، در تهیه لایه ها استفاده شده است. سپس با تهیه لایه های مورد نیاز استان تهران، به آن ها بر اساس میزان اهمیتشان در بروز سیلاب وزن داده شده و در نهایت نفشه پهنه بندی خطر سیل استان تهران به دست آمده است. در این مراحل از لایه هایی مانند تجاوز به حریم رودخانه جهت توسعه و ساخت و ساز، میزان فرسایش خاک، جنگل زدایی و دیگر موارد که منجر به سیل در استان تهران می شوند، استفاده خواهد شد. در انتها نقشه پهنه یندی احتمال سیل و وضیعت بحرانی نشان می دهد که در درصد قابل توجهی از مساحت استان تهران در پهنه احتمال وقوع سیل بسیار و بسیار بالا قرار دارد و مناطقی در خطر احتمال بسیار شدید وقوع سیل ناشی از دخالت های انسانی می باشد که در صورت وقوع سانحه سکونتگاه های شهری و روستایی این مناطق اثرات مخرب و غیر قابل جبرانی به جای می گذارد. به همین دلیل جهت مدیریت بحران و کاهش آسیب پذیری و خسارات مناطق با خطر بالا و بسیار بالا، نیازمند برنامه ریزی و سیاست گذاری های مناسب و قابل اجرا همانند: کاهش تراکم سکونتگاه های انسانی در حریم رودخانه و مسیل ها، وضع قوانین ساخت و ساز در حریم رودخانه ها و رعایت استاندارهای زمین های زراعی، برای هر منطقه می باشد.
تأثیر روند عناصر اقلیمی در معماری و طراحی سکونتگاه های شهری مطالعه موردی : شهر اصفهان
حوزههای تخصصی:
شرایط آب و هوایی به موازات سایر عوامل محیطی از مهمترین عوامل مؤثر در شکل گیری و تکوین شهرها و تداوم حیات شهری به شمار می آید. در راستای این نگرش، هدف اصلی در این پژوهش، بررسی روند عناصر اقلیمی در شهر اصفهان و تأثیر آنها در طرح ریزی شهری می باشد. بدین منظور عناصر اقلیمی میانگین دما، دمای حداکثر، دمای حداقل، میانگین رطوبت نسبی، حداکثر رطوبت نسبی، حداقل رطوبت نسبی، بارش و سرعت باد در شهر اصفهان طی مقطع زمانی 2010-1954 در مقیاس ماهانه و سالانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. ابتدا سنجش بهنجاری و همگنی داده های مورد استفاده توسط آزمون های اندرسون- دارلینگ و کای اسکور انجام پذیرفت. سپس با توجه با غیرنرمال بودن داده ها از آزمون ناپارامتری من- کندال جهت محاسبه و تحلیل روند استفاده گردید. در ادامه تأثیر هر یک از عناصر اقلیمی مورد مطالعه بر معماری و سکونتگاه های شهری، بررسی و مورد تحلیل قرار گرفت. با توجه به یافته های به دست آمده از این پژوهش وجود روند افزایشی در عناصر دمایی و روند کاهشی در عناصر رطوبتی و سرعت باد در شهر اصفهان تأیید شد. بدیهی است که یکی از معیارهای مهم برای ایجاد تعادل حرارتی و در نتیجه منطقه آسایش، بکارگیری استانداردهای معماری و طراحی ساختمان می باشد. با توجه به روند افزایشی دما در این شهر یکی از راهکارهای استاندارد، افزایش یا کاهش دمای درون بنا می باشد. برای نیل به این منظور می باید عوامل مؤثر در درجه حرارت فضای درونی ساختمان ها شناسایی و سپس با توجه به نیازهای حرارتی، طرح و شکلی مناسب را انتخاب تا هم تعادل حرارتی و احساس آسایش به دست آید و هم هزینه های مربوط به دستگاه های حرارتی و برودتی به حداقل خود برسد.
سازه های مؤثر بر موفقیت صندوق های اعتبارات خرد در توانمندسازی اقتصادی زنان روستایی شهرستان فیروزکوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف کلی پژوهش حاضر، بررسی سازه های مؤثر بر موفقیت صندوق های اعتبارات خرد در زمینه توانمندسازی زنان روستایی شهرستان فیروزکوه است. شهرستان فیروزکوه درمجموع، دارای سه صندوق در روستاهای شادمهن، اهنز و لزور با 101 عضو است. برای جمع آوری اطلاعات، تمامی زنان روستایی عضو صندوق ها، به روش سرشماری مطالعه شدند. ابزار این پژوهش، پرسشنامه ای نیمه ساختارمند است که روایی آن با استفاده از نظرهای کارشناسان، متخصصان و اساتید تأیید شد و از طریق آزمون آلفای کرونباخ (بین 85/0 تا 91/0)، پایایی آن مناسب تشخیص داده شد. مطابق داده ها میانگین سن پاسخگویان 45 سال و میانگین سابقة عضویت آن ها در صندوق 6 سال است و میزان تحصیلات بیشتر پاسخگویان ابتدایی است. نتایج آزمون همبستگی نشان می دهد سن و تعداد افراد خانوار با موفقیت صندوق های اعتبارات خرد رابطه منفی و معنادار دارد. همچنین متغیرهای میزان تحصیلات، سازه های حمایتی، اقتصادی و آموزشی، با موفقیت صندوق های اعتبارات خرد، رابطه مثبت و معنادار دارند. نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه نشان می دهد متغیرهای سازه اقتصادی و آموزشی، 39 درصد از تغییرهای متغیر موفقیت صندوق های اعتبارات خرد در زمینه توانمندسازی زنان روستایی را تبیین می کنند. همچنین مطابق نتایج، به منظور موفقیت صندوق های اعتبارات خرد در زمینه توانمندسازی زنان روستایی، افزایش مبالغ وام ها، شناسایی خیرین و کمک گرفتن از آن ها، برگزاری نشست های توجیهی، برگزاری کارگاه های کارآفرینی و بازدید از صندوق های موفق توصیه می شود.
بخش بندی گردشگران روستایی بر اساس انگیزه های گردشگری (مطالعه موردی: دهستان سروستان، شهرستان بوانات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به شناخت و بخش بندی گردشگران روستایی به عنوان نقش آفرینان اصلی توسعه گردشگری در نواحی روستایی کمتر توجه شده است. بخش بندی گردشگران براساس ویژگی های مختلف، از جمله متغیرهای انگیزشی است که برای سیاستگذاری های هدفمند و بهره گیری مطلوب از ظرفیت های بازار گردشگری، اهمیت بسزایی دارد. همچنین اطلاعات ارزشمندی دربارة سلیقه های مختلف فراهم می آورد و از این راه، زمینة پاسخگویی مطلوب به نیازهای متنوع گردشگران، دستیابی به وضعیت بهتر در بازار گردشگری و بهبود سطح رقابت پذیری در بخش گردشگری را امکان پذیر می سازد. بررسی ادبیات پژوهش نشان می دهد که در ایران نیز تاکنون پژوهشی در زمینه بخش بندی گردشگران روستایی انجام نشده است؛ بنابراین، پژوهش حاضر با بهره گیری از پرسشنامه محقق ساخته، به بخش بندی گردشگران روستایی در محدودة دهستان سروستان از توابع بخش مزایجان شهرستان بوانات در استان فارس می پردازد. این دهستان با محوریت روستای بزم طی سال های گذشته، به یکی از برجسته ترین مقصدهای گردشگری روستایی در منطقه تبدیل شده است. یافته های تحلیل داده های 246 نمونه، با استفاده از روش های تحلیل عاملی و تحلیل خوشه ای، بیانگر پنج بخش در بازار تقاضای گردشگری روستایی منطقه است که عبارت اند از: طبیعت گردی و بازدید از آثار تاریخی (6/14 درصد)، گروه منفعل (9/4 درصد)، روستاگرایی و آرامش و استراحت (7/42 درصد)، آرامش و استراحت (7/20 درصد)، طبیعت گردی و تعلق مکانی (1/17 درصد). نتایج پژوهش، اطلاعات ارزشمندی در زمینه ساختار حاکم بر وضعیت تقاضای گردشگری روستایی برای نهادهای دولتی، فعالان کسب وکار گردشگری و جامعه محلی فراهم می آورد؛ به طوری که مطابق نیازهای بخش های مختلف بازار گردشگری می توان به راهبردهای مدیریتی، توسعه ای و بازاریابی مناسب دست یافت.
آزمون روشی کمّی در تحلیل گونه-ریخت شناسانه ی بافت های شهری بر اساس شاخص تراکم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر آن است که روشی کمّی را بر اساس نگرش گونه-ریخت شناسانه به بافت های شهری معرفی و آزمایش کند. در این میان شاخص تراکم با تعریف خاصی به عنوان یک ویژگی گونه شناختیِ قابل سنجش مورد استفاده قرار می گیرد. در این نوشتار پس از مقدمه و اشاره ای کوتاه به پیشینه ی روش های کمّی مطالعه ی شکل بافت های شهری و نیز پیوند میان تراکم فیزیکی و گونه-ریخت شناسی ، ابزاری به نام spacemate معرفی و تشریح می گردد. برای آزمون این روش بافت هایی از کلانشهر تبریز برگزیده شده و پس از استخراج و طبقه بندی داده های مورد نیاز بر روی نمودار spacemateجانمایی و تحلیل شده است. با این که این روش در اصل با در نظر گرفتن ساختارهای شهری کشورهای غربی طراحی و به شکلی محدودآزموده شده است، نتایج این تحقیق نشان می دهد که روش مورد آزمایش – که در کشور ایران برای اولین بار در پژوهش حاضر آزموده می شود - در صورت وجود داده های قابل استناد ، قابلیت بومی شدن و کاربست ، هم به منظور توصیف و هم به منظور پیش بینی و برنامه ریزی در بافت های شهری ایران (و کشورهایی که بافت های شهری مشابه ایران دارند)را نیز دارا است.
سنجش ضریب عمران پذیری روستاهای بزرگ شهرستان روانسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پیش رو در روند این تحقیق، بررسی و جستجوی راهکاری برای ممانعت از مهاجرت روستاییان به شهر بوده استکه سالیانه نزدیک به صدخانوار از جمعیت روستاههای این شهرستان به مرکز شهرستان و مرکز استان مهاجرت می کنند.روش تحقیق در این مقاله از نوع توصیفی، اسنادی و تحلیلی بوده و جامعه آماری مورد مطالعه روستای بالای 300 نفر جمعیت از شهرستان روانسر، از توابع استان کرمانشاه می باشد. شاخص های مورداستفاده قرار گرفته در این پژوهش، شاخص بهداشتی، آموزشی، ارتباطات جاذبه های گردشگری و زیرساختی می باشد. داده های مورد نیاز با بهره گیری از منابع آماری مربوط به سالنامه آماری سال 1390و مشاهدات میدانی، گردآوری شده است. تکنیک به کار رفته در این مقاله، DC=PF/NFضریب عمران پذیریمی باشد و همچنین از نرم افزارهای Excelجهت تحلیل داده ها و نرم افزار Arc GIS جهت پیاده کردن نتایج پژوهش بر روی نقشه استفاده گردیده است. نتایج تحقیق، نشان دهنده شکاف زیاد میان روستاهای مورد تحلیل شهرستان روانسر و توسعه نامتعادل در این روستاها، با توجه به شاخص های مورد استفاده است. بر این اساس روستاهای نهرابی حسن آباد و قوری قلعه نسبت به روستاهای دیگرتوسعه یافته تر و ضریب عمران پذیری در این روستاها در بالاترین سطح ممکن قرار دارد و روستاهای دیگر در پایین ترین سطح قرار داشته و سرمایه گذاری در این گونه روستاها احتمالا با شکست مواجه خواهد شد.
رابطه ابعاد سرمایه اجتماعی و کارایی (مطالعه موردی زعفرانکاران شهرستان فردوس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت کارایی و استفاده بهینه از عوامل تولید و همچنین نقش سرمایه اجتماعی به عنوان مکمل سرمایه فیزیکیدر این مطالعه رابطه میان ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی و کارایی زعفرانکاران شهرستان فردوس که دارای بیشترین مزیت در مقیاس و عملکرد در سطح استان خراسان جنوبی می باشد، مورد بررسی قرار گرفت.
روش: جامعه آماری این مطالعه شامل تمامی زعفرانکاران دهستان های برون، باغستان و حومه شهرستان فردوس می باشد که تعداد 263 نفر از آن ها به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات موردنیاز از پرسشنامه ای که روایی محتوای آن را متخصصان تائید کرده بودند استفاده شد. ضریب آلفای کرونباخ برای قسمت های مختلف پرسشنامه بین 76/0 و 85/0 به دست آمد و تجزیه وتحلیل داده ها نیز به وسیلهنرم افزارهایDEAP2.1 و SPSS17 انجام شد.
یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که میانگین کارایی زعفرانکاران با فرض بازده ثابت ومتغیر به مقیاس به ترتیب برابر80و 92 درصد می باشد. همچنین نتایج همبستگی بین کارایی و مؤلفه های سرمایه اجتماعی شامل اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی، مشارکت داوطلبانه، هنجارها و ارزش های مشترک و شبکه روابط در سطح 99 درصد رابطه نشان داد. نتایج مربوط به رگرسیون گام به گام نشان داد که مؤلفه هایمشارکت، انسجام و اعتماد اجتماعی به ترتیب در سه گام وارد معادله رگرسیونی شده و درمجموع 8/34 درصد تغییرات کارایی را تبیین می کند.
محدودیت ها / راهبردها: با توجه به گستردگی تعاریف از سرمایه اجتماعی، ارائه شاخص جامع و منطبق با شرایط کشاورزان منطقه و مشکلات مربوط به تکمیل پرسشنامه از مهم ترین محدودیت های این تحقیق محسوب می شوند.
راهکارهای عملی: به منظور افزایش کارایی نباید از مجموعه عوامل نرم افزاری غافل شد و توجه به سرمایه اجتماعی ضروری به نظر می رسد. در این راستا بهتر است دولت با مشارکت دادن مردم در تصمیم گیری ها و تقویت و تشویق نهادهای غیردولتی که به حضور اعضا جامعه در امور اجتماعی دامن می زند به افزایش سرمایه اجتماعی و ارتقاء کارایی کمک کند.
اصالت و ارزش: در این مطالعه ارتباط هرکدام از ابعاد سرمایه اجتماعی و کارایی در سطح مزرعه اندازه گیری می شود و نتایج آن می تواند راهنمای مفیدی برای سیاست گذاران و برنامه ریزان به منظور برنامه ریزی در جهت افزایش کارایی و استفاده بهینه از منابع در این منطقه باشد.
بهینه سازی مدیریت شبکه حمل و نقل اضطراری کلان شهرتهران پس از سوانح طبیعی با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به آینده، همواره از مهم ترین اهداف کشور ها محسوب می شود؛ بنابراین، شناخت تهدیدها و آسیب ها، یکی از مهم ترین عوامل دستیابی به آینده و آینده پژوهی به روش سناریونویسی، یکی از کارآمدترین روش های مطالعة آینده است که با شناخت عوامل اصلی مؤثر بر مدیریت بحران در شبکة حمل ونقل و نیز تأثیر نیرو های مؤثر، شاکله و چارچوب سناریو های تهدید، سوانح طبیعی و آسیب پذیری آیندة شهر های بزرگ را شناسایی می کند و آن ها را به فرصت تبدیل می کند. به همین منظور، در چارچوب این مقاله سعی بر آن است که با استفاده از آینده پژوهی به عنوان یک علم جدید- که در کشورهای مختلف دنیا روزبه روز کاربردی تر می شود و روش های جدیدی از آن برای ساختن آینده ای مطلوب تر ارائه می شود- روش هایی متناسب با شیوه های برنامه ریزی حمل ونقل اضطراری شهری مطرح شود که شرایط مطلوب توسعة پایدار را- که از آرمان های این علم است- برآورده کند. درحقیقت، آینده پژوهی در مدیریت سوانح طبیعی، تصمیم گیری برای فرایندی است که در زمان حال انجام می شود، اما حاصل آن، خلق آینده ای بهتر است. این روش برای تقویت توان و تحلیل آینده و توان نفوذ و مداخلة سازمان های مرتبط در آینده، برای تبدیل تهدید شبکة حمل ونقل در برابر سوانح طبیعی به فرصتی برای امدادرسانی اضطراری و تعیین نقش مؤثر در موفقیت عملیات نیروهای امداد و نجات در شهر تهران است. این مقاله با رویکرد آینده پژوهی برای بهینه سازی کارایی مدیریت شبکة حمل ونقل مناطق شهر تهران، مبتنی بر فرایند های مدیریت حمل ونقل اضطراری به آن ارائه شده است.
ارزیابی نحوه استقرار فضاهای آموزشی با استفاده از مدل تلفیقی تاپسیس و آنتروپی شانون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضاهای آموزشی، از مهم ترین کاربری های شهری محسوب می شود و تعیین بهینة مکان استقرار مدارس، از جملة وظایف برنامه ریزان شهری است. در سال های اخیر، افزایش ضریب شهرنشینی، زمینة استقرار نامناسب فضاهای آموزشی را فراهم کرده است. برای استقرار مناسب و منطقی این گونه مکان ها، به کارگیری روش های علمی، امری ضروری است. ارزیابی نحوة استقرار مدارس متوسطة دخترانه در ناحیة 2 شهر زنجان، با استفاده از مدل تلفیقی تاپسیس و آنتروپی شانون و با معیارهای سرانة فضای باز و کلاس درس، دسترسی، قدمت و امنیت ترافیکی انجام می گیرد. این پژوهش، کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی است. هدف مقاله، تحلیل و ارزیابی نحوة استقرار فضاهای آموزشی مقطع متوسطة ناحیة 2 شهر زنجان و به دنبال آن، دستیابی به الگویی بهینه به منظور استقرار مطلوب فضاهای آموزشی، افزایش کارایی و تسهیل در بهره برداری آن ها در سطوح مختلف است. نتایج نشان می دهد که مکان فعلی اکثر مدارس مورد مطالعه، با استانداردهای لازم برای فضاهای آموزشی مطابقت ندارد. مدارس مستقر در مرکز ناحیه، دارای ظرفیت پایین فضای باز و کلاس درس هستند و بعضی مدارس نیز سازگاری نسبتاً اندکی با کاربری های همجوار دارند. بیشترین ناسازگاری، مربوط به استقرار مدارس در جوار خیابان های پرتردد و ایجاد مشکل های متعدد از جمله آلودگی صوتی، آلودگی هوا و تصادف دانش آموزان با خودروهای عبوری است. یافته های پژوهش، بیانگر غلبة ضعف ها بر قابلیت های این مدارس است. در ماتریس نهایی وزن دهی ملاحظه شد که شش مدرسه از مجموع دوازده مدرسه، کمترین میزان برخورداری را دارند.
بررسی آثار طرح صدور سند مالکیت اماکن بر توسعه سکونتگاه های روستایی (مطالعه موردی: شهرستان اقلید)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ایران با وجود سابقه زیاد در زمینه پیدایش سکونتگاه های روستایی، مسأله مالکیت در ادوار مختلف تأثیرات زیادی را بر جوامع روستایی بر جای گذاشته است، اما با اجرای طرح صدور سند مالکیت اماکن روستایی امید می رود که این نابه سامانی ها حداقل در حوزه بافت کالبدی روستا کاهش پیدا نماید. ناحیه مورد مطالعه با برخورداری سابقه دیرینه در زمینه سکونت گزینی در داخل فلات ایران از دهه 1380 شاهد اجرای طرح و پیامدهای آن در زندگی روستاییان بوده است. هدف از این تحقیق مطالعه آثار اجتماعی، اقتصادی و کالبدی طرح صدور سند مالکیت اماکن روستایی در شهرستان اقلید می باشد. روش تحقیق در این مطالعه، از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی است. جامعه ی آماری تحقیق 10 روستا با 3270 خانوار جمعیت می باشد که بر اساس فرمول کوکران 247 پرسشنامه به روش تصادفی سیستماتیک در منطقه گردآوری شده است. یافته های پژوهش نشان داد که رابطه ای نسبتاً مناسب بین طرح صدور سند مالکیت اماکن روستایی و تغییرات در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و کالبدی در سطح روستاهای منطقه با آماره 364/0 تا 529/0 وجود دارد. شدت تأثیر متغیر طرح صدور سند مالکیت اماکن روستایی بر تغییرات زندگی روستاییان 325/0 برآورد شده است. افزایش سرمایه گذاری در روستاها بیشترین تأثیر را با ضریب 5/34 درصد در شکل گیری انواع تغییرات در زندگی روستاییان داشته است. طرح صدور سند اماکن روستایی دارای اثرمستقیم 32/0 بر روی بعد اقتصادی و اثر مستقیم 50/0 بر بعد کالبدی در زندگی روستاییان می باشد. با توجه یافته ها، راهکارهایی شامل معافیت هزینه اجرای طرح برای طبقات اجتماعی خاص، تهیه بانک اطلاعات جامع از املاک روستایی و مدیریت آن توسط دهیار و غیره پیشنهاد شده است.
تحلیل اثرات اجتماعی- اقتصادی سدسازی بر توسعه روستایی (مطالعه موردی: سد سلیمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پروژه های سدسازی عامل نقض حقوق اساسی مردمی است که تحت تأثیر این پروژه ها خانه ها، مزارع، باغات و تعلقات اجتماعی- فرهنگی خود را از دست داده اند. اثر سدها روی معیشت، سیستم اجتماعی و فرهنگ مردم به صراحت معلوم نشده و اغلب در تجزیه و تحلیل منافع سدها به این مقولات پرداخته نشده است. بنابراین با توجه به رشد و توسعه سدسازی در جهان به ویژه در ایران لزوم بررسی آثار اجتماعی- اقتصادی سدها از اهمیت خاصی برخوردار است. سد سلیمانشاه در سال 1385 در شهرستان سنقر احداث شده است. هدف اصلی تحقیق تحلیل اثرات اجتماعی- اقتصادی سد سلیمانشاه بر توسعه روستایی منطقه تحت پوشش شبکه آبیاری و زهکشی سد می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل روستاییان سرپرست خانوار روستاهای حوضه آبگیر سد (1273=N) می باشند که 291 نفر از آن ها براساس جدول مورگان با استفاده از روش نمونه گیری به صورت طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب می شوند. به منظور تحلیل داده ها از تکنیک شاخص ترکیبی و مدل موریس، بهره گرفته می شود. نتایج تحقیق نشان داد که مهم ترین اثرات مثبت سد سلیمانشاه بر منطقه شامل افزایش درآمد در فعالیت های کشاورزی، توسعه زمین های زراعی آبی، ورود گردشگران، افزایش درآمد از طریق مشاغل غیرکشاورزی، توسعه راه ها و ارتباطات روستایی (سهولت رفت وآمد)، افزایش ارزش زمین های کشاورزی، سرسبزی و آبادانی روستاها بود. هم چنین نتایج نشان داد که مهم ترین اثرات منفی سد شامل از دست دادن تعلقات اجتماعی- فرهنگی (مساجد، به زیرآب رفتن قبور نیاکان، به هم خوردن محدوده عرفی اراضی و ...)، تخریب بخشی از زمین های مرغوب کشاورزی، از دست دادن خانه، از دست دادن شغل اولیه (کشاورزی)، از دست دادن درختان و باغات میوه چند ساله بارده و تصرف زمین اهالی با قیمت کم می شود. بر اساس نتایج از میان 12 روستا تحت پوشش سدسلیمانشاه دو روستای سلیمانشاه و جوب کبودعلیا در حال توسعه و بقیه روستاها در سطح کم تر توسعه یافته بودند و دو روستای قروه و غیاث آباد کم ترین بهره را از مواهب احداث سد داشته اند
سنجش توسعه یافتگی کالبدی - فضایی مناطق شهری در راستای پایداری شهری (مطالعه موردی: مناطق ۲۲ گانه کلانشهر تهران)
حوزههای تخصصی:
امروزه، بررسی سطح توسعه یافتگی، تخصیص منابع و پایداری ازجمله مباحث مورد توجه دست اندرکاران و برنامه ریزان مسائل شهری می باشد. پایداری شهری، پایداری همه جانبه و ناظر به ابعاد مختلف در کلانشهرها است. بر اساس آن می توان میزان سطح توسعه یافتگی مناطق را نیز سنجش کرد. در واقع نیل به پیشرفت و توسعه فراگیر در آینده، مستلزم شناخت موقعیت مناطق و نواحی مختلف است. در این میان مناطق درون شهری کلانشهر تهران به دلیل ویژگی های کالبدی – فضایی از جمله کمبود و عدم توزیع متعادل در کاربری ها، از سطح توسعه یافتگی مطلوبی برخوردار نمی باشند. بنابراین در پژوهش حاضر به منظور سنجش مناطق ۲۲گانه کلانشهر تهران از نظر میزان توسعه یافتگی کالبدی - فضایی با بهره گیری از روش تاپسیس، به سنجش هر یک از مناطق پرداخته شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که از بین ۲۲ منطقه کلانشهر تهران، منطقه ۷ با میزان تاپسیس ۰/۶۱۹ با رتبه ۱، بر خوردارترین و منطقه ۱۴ با میزان تاپسیس ۰/۰۰۴۸ و رتبه ۲۲، محروم ترین منطقه می باشد. منطقه ۷ به دلیل حفظ تعادل در توزیع کاربری ها و تناسب آن با مساحت و جمعیت توسعه یافته ترین و منطقه ۱۴ به علت عدم تعادل در توزیع کاربری ها و عدم تناسب آن با جمعیت و مساحت کمتر، توسعه یافته ترین منطقه بدست آمده است. برای شناخت درجه توسعه یافتگی مناطق با توجه به میزان تاپسیس، نمودار سطوح برخورداری مناطق ترسیم گردید که نتایج حاصل از آن نشان می دهد مناطق کلانشهر تهران به طور کلی در وضعیت محروم، نیمه برخوردار و برخوردار قرار دارند.
مکان یابی اردوگاه های اسکان موقت در مواقع زلزله (مطالعه موردی: شهرستان های جیرفت و عنبرآباد)
حوزههای تخصصی:
اقامت موقّت تمام یا بخشی از شهروندان درخارج از محیط سکونت دائمی شان به دلیل بروز بحران، یکی از موارد مهم در برنامه ریزی و مدیریت بحران است که تحت عنوان اسکان موقت از آن یاد می شود. انتخاب محل مناسب جهت اسکان با توجه به دسترسی ها، مدیریت زمان و هزینه برای خدمات رسانی مطلوب و بهینه، از ضروریات مدیریت بحران در این مقطع است. در این پژوهش، شهر جیرفت و عنبرآباد با توجه به استعداد لرزه خیزی بالا، به عنوان الگویی به منظور مکان یابی محل های استقرار موقّت جمعیت های آسیب دیده ناشی از زلزله احتمالی، انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفته است. براین اساس، در چارچوب روش تحقیق توصیفی - تحلیلی، از۲۵ فاکتور مؤثّر در امر مکان یابی، که برگرفته از شرایط طبیعی، زیرساختی، اقتصادی و اجتماعی شهر بوده، استفاده شده و در رابطه با تلفیق داده ها، از سیستم های اطلاعات مکانی و منطق فازی و برای انجام عملیات تلفیق فازی و عملیات مکان یابی اسکان موقت، با توجه به قابلیت های نرم افزار Arc GIS در مسائل آنالیز تصمیم گیری چند معیاره، استفاده شد. سپس با استفاده از روش ترکیب خطی وزن دار، نقشه های فازی به دست آمده، تلفیق و مکانهای مناسب شناسایی گردیدند. نتایج این تحقیق نشان می دهد در محدوده شهر جیرفت و عنبرآباد، ۲۹ قطعه واجد شرایط هستند که پس از تطبیق با کاربری ها و مساحت مورد نیاز، تعداد ۱۲ قطعه (۷ مکان در شهر جیرفت و ۵ مکان در شهر عنبر آباد) به عنوان مکان مناسب جهت استقرار جمعیت در زمان بحران پیشنهاد گردید.