فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۰۲۱ تا ۶٬۰۴۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف: با رشد فزاینده گردشگری در کشورهای درحال توسعه و سود فراوان این صنعت، در دو دهه اخیر تلاش هایی جهت توانمندسازی طبقه ضعیف روستایی از طریق مشارکت دادن در فرایند گردشگری و شریک ساختن آن ها در منافع حاصل از توسعه گردشگری روستایی صورت گرفته است. هدف این اقدامات و تلاش ها، بهبود کیفیت زندگی گروه های کم درآمد و کاهش فقیر روستایی بوده است.
روش: در پژوهش حاضر با بهره گیری از روش های تحقیق کمی و کیفی، نقش و تأثیرات گردشگری بر ابعاد مختلف جامعه روستایی به ویژه گروه های فقیر روستای ولیعصر از توابع شهرستان مرودشت موردبررسی قرار می گیرد. سؤال اصلی تحقیق این است که صنعت گردشگری چه تأثیری بر جنبه های مختلف اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و زیست محیطی اکثریت فقیر روستاییان شهرک ولی عصر در مجاورت تخت جمشید داشته است؟ برای پاسخ به این سؤال 20 شاخص در قالب مؤلفه های اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و زیست محیطی بر اساس نظر کارشناسان شناسایی و درجه اثرگذاری آن ها اندازه گیری شده است. جهت گردآوری داده ها از دو روش اسنادی و پیمایشی شامل مصاحبه و پرسشنامه استفاده شده است. برای این منظور 12 مورد مصاحبه با کارشناسان و مطلعین روستا انجام شده و 67 مورد پرسشنامه در سطح نمونه خانوارهای ساکن روستا تکمیل شده است.
یافته ها: نتایج نشان می دهد اگرچه گردشگری توانسته به ترتیب در زمینه های فرهنگی و زیست محیطی همچون تقویت مهارت زبانی و بالا بردن آگاهی روستاییان تأثیر مثبتی داشته باشد، اما در حوزه اقتصادی علی رغم ایجاد مشاغل محدود مستقیم و غیرمستقیم نتوانسته از فقر روستایی بکاهد.
محدودیت ها/ راهبردها: عمده ترین محدودیت تحقیق، فقدان آمار دقیق در مورد تعداد بازدیدکنندگان خارجی از مجموعه جهانی تخت جمشید بود.
راهکارهای عملی: رفع موانع و محدودیت هایی است که از مشارکت مردم در فعالیت های مربوط به گردشگری جلوگیری می کند، از سوی دیگر ازآنجاکه هیچ گونه نهاد غیردولتی اجازه فعالیت در این مجموعه را ندارد لذا هیچ گونه رقابتی میان ذینفعان منطقه وجود نداشته و منافع حاصل از گردشگری صرفاً متوجه دولت است. ازاین رو بایستی زمینه ای فراهم شود تا مشارکت تمامی ذینفعان در فرایند گردشگری تسهیل شود.
تحلیلی بر وضعیت نابرابری شاخص های مسکن در مناطق روستایی استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش که از نوع توصیفی- تحلیلی، علّی است با هدف تحلیل نابرابری و سطوح برخورداری شهرستان های استان آذربایجان غربی بر اساس شاخص های مسکن روستایی صورت گرفته است.
روش: اطلاعات مربوط به 38 شاخص مورداستفاده، بر اساس داده های سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390، در چهار گروه زیربنایی و رفاهی، استحکام سازه، امکانات و تسهیلات و بهداشتی دسته بندی شده و با استفاده از مدل تاپسیس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نهایتاً مناطق روستایی شهرستان های استان آذربایجان غربی بر اساس روش تحلیل خوشه ای سطح بندی و وضعیت برخورداری آن ها با نرم افزار ArcGIS بر روی نقشه نمایش داده شده است.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بیشترین نابرابری بین شهرستان ها مربوط به شاخص های بهداشت مسکن و کم ترین نابرابری مربوط به شاخص های استحکام سازه است. نتیجه ترکیبی شاخص ها نیز نشان داد که بیش از نیمی از شهرستان های استان آذربایجان غربی در زمینه بهره مندی از شاخص های مسکن روستایی در وضعیت مناسبی قرار دارند و مابقی شهرستان ها در وضعیت متوسط و متوسط به پایین واقع شده اند. مقایسه نتایج به دست آمده به تفکیک شاخص ها و نتایج ترکیبی شاخص های مسکن روستایی نشان می دهد که نابرابری بین شهرستان ها در برخورداری از هر یک از شاخص های مسکن روستایی بیشتر است در حالی که این نابرابری در شاخص های ترکیبی مسکن روستایی کم تر دیده می شود.
محدودیت ها: دسترسی به اطلاعات دقیق با جزئیات بیشتر و نیز معایب مربوط به یک مدل خاص برای سنجش وضعیت شاخص های مسکن روستایی، می تواند یکی از محدودیت های مطالعه حاضر به حساب آید.
راهکارهای عملی: جهت برقراری تعادل منطقه ای و حرکت به سمت توسعه پایدار در منطقه موردمطالعه، لازم است که سیاست های توسعه مسکن نگاه ویژه ای به مناطق روستایی کم جمعیت و سکونتگاه های منزوی و حاشیه ای داشته باشد؛ در غیر این صورت شاهد نابرابری های بیشتر و متعاقباً تخلیه هر چه بیشتر روستاها خواهیم بود.
اصالت و ارزش: شناخت نابرابری ها و عدم تعادل ها در چارچوب محدوده های جغرافیایی از مهم ترین ابزارهای برنامه ریزی به شمار می رود. تحلیل و تعیین سطوح برخورداری مناطق از لحاظ امکانات و خدمات نسبت به یکدیگر، موجب شناخت نقاط ضعف و قوت، توان ها و کمبود های آن ها در فضاهای جغرافیایی می گردد.
بررسی وضعیت حمایت مالی کسب و کارهای گردشگری روستایی از یکدیگر با رویکرد تحلیل شبکه (مطالعه موردی: رستورانهای روستاهای محور هراز، بخش لاریجان، شهرستان آمل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف تحقیق حاضر بررسی وضعیت حمایت مالی کسب و کارهای گردشگری روستایی از یکدیگر با رویکرد تحلیل شبکه در رستورانهای روستاهای محور هراز، بخش لاریجان، شهرستان آمل می باشد.
روش: روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است که به روش پیمایشی انجام گرفته است. جامعه آماری، صاحبان رستورانهای جاده هراز به تعداد 76 نفر بوده که پرسشنامه ای ماتریسی به منظور تعیین روابط بین آن ها اجرا شد. همچنین از نظریه و مدل تحلیل شبکه و با استفاده از نرم افزار Ucinet و آزمون های تراکم، درجه، دوسویگی، انتقال پذیری، E-I و غیره جهت تجزیه وتحلیل داده ها و از انواع گراف ها جهت نمایش روابط بهره برده شده است.
یافته ها: به صورت کلی نتایج این تحقیق نشان دهنده وضعیت نامناسب حمایت مالی از یکدیگر در بین رستورانها می-باشد. تعداد بسیار کمی از رستورانها (4 درصد) از یکدیگر حمایت مالی کرده که 23 درصد آن به صورت دوسویه و متقابل می باشد.
محدودیت ها: بالا بودن هزینه و زمان تکمیل پرسشنامه ها، با توجه به گستردگی محدوده مورد مطالعه، از اصلی ترین چالش-های پیش روی محققان در پژوهش حاضر بود.
اصالت/ ارزش: مقاله حاضر از این جهت دارای اهمیت است که می تواند به عنوان رویکردی جدید در برنامه ریزی توسعه گردشگری مورد استفاده قرار گیرد.
منطقه بندی حمل و نقل روستایی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه، مفهومی پیچیده و چندوجهی است که با عنایت به تعاریف متعدد ارائه شده برای آن هنوز اتفاق نظر زیادی در خصوص آن شکل نگرفته است. به هر حال، منطقه بندی فعالیتی آگاهانه و از روی تفکر به منظور تعیین نواحی همگن جهت برنامه ریزی و سیاستگذاری است که پایه برنامه ریزی، اجرا و نظارت بر طرح های مختلف سرزمینی در قلمرو جغرافیایی کشورها محسوب می شود. در این مقاله، منطقه بندی از منظر حمل ونقل روستایی مورد توجه قرار گرفته و سوال این است که مناطق همگن حمل ونقل روستایی در ایران کدامند؟ پاسخ به این سوال با عنایت به روش تحقیق توصیفی- تحلیلی از طریق تجزیه و تحلیل فضایی در نظام اطلاعات جغرافیایی (GIS) صورت یافته است. در این مطالعه نواحی همگن از منظر حمل ونقل روستایی با استفاده از چهار شاخص اصلی دسترسی به راه ارتباطی، فاصله تا سطوح سلسله مراتب شهری، تراکم روستایی و کاربری اراضی در قالب پنج منطقه تعیین و به صورت نقشه ارایه می شود. نتیجه تحقیق منجر به شناسایی مناطق همگن حمل و نقل روستایی در سطح کشور شده و مقدمات برنامه ریزی منطقه ای حمل و نقل روستایی را فراهم می آورد.
ارزیابی برنامه ریزی کاربری زمین در طرح های توسعة شهری بر مبنای شاخص های نیازسنجی و مکان-سنجی (مورد مطالعه: شهر بجنورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی کاربری زمین شهری در ایران در قالب طرح های جامع و تفصیلی انجام می گیرد و با وجود گذشت حدود نیم قرن از تجربة طرح کاربری زمین، انتقادهایی در ابعاد مختلف آن وجود دارد. این مقاله با هدف ارزیابی برنامه ریزی کاربری زمین در دهة اخیر، برنامه ریزی کاربری زمین در طرح تفصیلی شهر بجنورد را با شاخص های مکان سنجی و نیازسنجی بررسی کرده است. نتایج ارزیابی بر مبنای شاخص مکان سنجی نشان می دهد در مجموع، 92/7 درصد کاربری های پیشنهادی طرح تفصیلی تحقق یافته، 8/34 درصد به صورت زمین بایر رها شده و 28/57 درصد به کاربری های دیگر تغییر یافته اند. بنابراین، نقش مکان یابی کاربری ها را در طرح تفصیلی می توان بسیار کم تأثیر ارزیابی کرد. شاخص نیازسنجی نیز نشان می دهد، در مجموع، 61/47 درصد مساحت کاربری های پیشنهادی محقق شده اند این نتیجه اگر چه حاکی از آن است که نیازسنجی نیز از موفقیت کمی برخوردار بوده است، در مقایسه با معیار قبل می توان نتیجه گرفت عدم مکان یابی دقیق کاربری ها می تواند راهکاری جهت افزایش تحقق پذیری کاربری های پیشنهادی باشد. در ادامه، علل اصلی تحقق نیافتن کاربری ها از طریق مصاحبه با مجریان طرح، مشکل تملک زمین، ارتباط غیربهینه بین تهیه کنندگان طرح و مجریان طرح و ناکافی بودن نظارت و الزامات قانونی شناسایی شد.
پهنه بندی آسیب پذیری شهر کرمان بر اساس اصول پدافند غیرعامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی آسیب پذیری شهرها در جنگ ها و بحران ها و تدوین راهکارهای مناسب برای کاهش خسارت ها ضروری است. از این رو، این پژوهش در پی آن است که آسیب پذیری شهر کرمان را از دیدگاه پدافند غیرعامل و با تأکید بر تأسیسات حیاتی و تهدیدپذیر شهری، همچنین، سه شاخص تراکم جمعیتی، کیفیت ابنیه و نسبت فضاهای پر به خالی ارزیابی و پهنه بندی کند. برای رسیدن به این هدف روش دلفی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) به کار گرفته شده است و با بهره گیری از نرم افزار ArcGis و تحلیل های آن، نقشه های آسیب پذیری تهیه شده است. در نهایت، با ترکیب دو نقشة پهنه بندی آسیب پذیری به دست آمده از کاربری های مهم و حیاتی شهر و شاخص های جمعیتی و کالبدی، نقشة نهایی پهنه بندی آسیب پذیری شهر کرمان حاصل می شود. با توجه به این نقشه، سطحی وسیع از مناطق مرکزی شهر در معرض آسیب پذیری بالا و متوسط است. آسیب پذیرترین منطقة شهر منطقه 3 است که عمده ترین کاربری های حیاتی هم در آنجا قرار گرفته است و منطقة 4 امن ترین منطقة شهر به دلیل داشتن تراکم جمعیتی کمتر و کیفیت بالاتر ابنیه است.
ارزیابی عوامل طبیعی و معرفی مدل تشخیص پهنه های نیازمند جابجایی در سکونتگاه های غیر رسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد روز افزون جمعیت و افزایش شهر نشینی موجب گسترش سکونتگاه های غیررسمی شده است. سکونتگاه های غیررسمی در کشورهای در حال توسعه بیشتر از سایر بافت های شهری در معرض انواع خطر و سوانح طبیعی هستند. معمولا این نوع از سکونتگاه ها با توجه به نبود برنامه مشخص و عدم اعتناء بر ضوابط و مقررات و بدون توجه به مخاطرات طبیعی بسط و گسترش می یابند. گسترش سکونتگاه های غیر رسمی در شهر بندرعباس باعث به وجود آمدن مشکلاتی برای شهر و مدیریت شهری شده است. یکی از مهمترین محلات غیررسمی در این شهر، محله چاهستانیهاست. در این مطالعه برای تشخیص پهنه های نیازمند جابجایی از منظر عوامل تاثیر گذار طبیعی، از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) استفاده شده است. ابتدا به بررسی عوامل طبیعی تاثیرگذار پرداخته شد، سپس با توجه به مقادیر کمی وزن هر یک از عوامل، نقشه وزنی هر عامل تهیه و در نهایت اقدام به تهیه نقشه آسیب پذیری با استفاده از لایه های وزنی و ضریب وزنی مربوط به هر یک از عوامل شده است؛ سپس برای تدقیق پهنه های نیازمند جابجایی، از محیط Arc Scene نرم افزار Arc Gis استفاده شد، سرانجام با استفاده از توپوگرافی سه بعدی محله و پس از بازدیدهای میدانی و تدقیق نتایج، پهنه های نیازمند جابجایی مشخص گردیده اند. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان می-دهد که بخش های شمالی و شمال شرقی محله از نظر محیطی در محدوده خطر بالایی قرار دارند و در صورت بروز خطر، آسیب های جبران ناپذیری را بر جای می گذارد. عواملی از قبیل نامناسب بودن ساخت و سازها، مقاومت کم مصالح بکار رفته در ساختمان ها و عمر زیاد آنها، وجود معابر تنگ و باریک، استقرار بر روی عناصر منفصل و نامقاوم، شیب زیاد و بالاخره ناپایداری دامنه های مشرف به محله در بخش های شرقی و خطر حرکات توده ای، آسیب پذیری این محله را تشدید می کند. بر این اساس، توجه به عوامل محیطی و تأثیر پدیده های مرفوژنیک در تصمیم گیری هایی که منجر به تهیه طرح های ساماندهی این نوع از سکونتگاه ها می شود، ضرورت دارد.
تحلیل فضایی شدت ناپایداری روستاها با رویکرد پایدار در بخش کاکی شهرستان دشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعة پایدار، مفهومی زیست محیطی و متناسب با عصر ماست که امروزه در تمامی ابعاد اقتصادی، اجتماعی، زیست- محیطی و کالبدی مورد توجه و تأکید همگان قرار دارد. هم اکنون مجامع جهانی که در ارتباط با موضوع توسعة پایدار به فعالیت مشغولند، بر توسعة پایدار روستایی (که در پی ارتقاء سطح زندگی و رفاه ساکنان روستاهای مختلف جهان می باشد)، تأکید دارند. زیرا امروزه روند دگرگونی های اجتماعی- اقتصادی و تحرک و جابه جایی روزافزون گروه های انسانی، به دگرگونی در روستاها منجر شده است. لذا با توجه به اهمیت موضوع و روند رو به افزایش ناپایداری روستاها، این تحقیق در پی بررسی وضعیت ناپایداری روستاها و تعیین شدت آن در روستاهای بخش کاکی شهرستان دشتی می باشد. روش تحقیق حاضر، توصیفی-تحلیلی است که در آن، کل روستاهای دارای سکنه واقع در این بخش، مورد بررسی قرار گرفته اند. در این راستا، با توجه به تعداد خانوارهای ساکن در روستاهای مورد مطالعه و با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 255 پرسشنامه برای پرسشگری محاسبه گردید که سهم هر یک از 38 روستای مورد مطالعه نیز متناسب با تعداد خانوارهای آن تعیین گردید. در این پرسشنامه ها، 34 شاخص مربوط به چهار بعد توسعه پایدار(زیست محیطی، اجتماعی، اقتصادی و کالبدی –فضایی) مورد توجه بوده اند. برای تعیین شدت ناپایداری روستاها و تحلیل فضایی آنها، از روش AHP (در نرم افزار Expert Choice) و نرم افزار ArcGIS و برای تحلیل های آماری نیز از نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج بررسی شدت ناپایداری روستاهای بخش کاکی مؤید آن است که در حال حاضر تمامی روستاهای مورد مطالعه دارای مراتبی از ناپایداری می باشند که در این راستا، 8/65 درصد از روستاها در سطح شدید یا بسیار شدید ناپایداری قرار دارند.
تحلیل فضایی کیفیت کالبدی مساکن روستایی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسکن دارای کارکرد چندجانبه ای در نظام روستایی است. یکی از ابعاد مورد تاکید نظام برنامه ریزی، نوسازی و بهسازی مسکن است. در کشور ما توسعه مسکن روستایی روند رو به رشدی به ویژه در بعد کالبدی و ساختی تجربه نموده است. با این وجود بخش عظیمی از جمعیت روستایی در نواحی مختلف کشور در مساکن غیر مقاوم و کم دوام ساکن هستند. در این مقاله تلاش شده است تا به بررسی و تحلیل توزیع فضایی کیفیت و ساخت مسکن روستایی در استان های مختلف کشور پرداخته شود. داده های مورد نیاز از مطالعات اسنادی استخراج شده است. کیفیت ساخت مساکن روستایی در قالب 9 شاخص به تفکیک استان های کشور سنجیده شده است. داده ها با بهره گیری از روش تصمیم گیری چند معیاره VIKOR تجزیه و تحلیل شده است. در نهایت طبقه بندی استان ها بر ساخت و کیفیت مسکن روستایی با استفاده از روش تحلیل خوشه ای K در SPSS انجام گرفت و خروجی به صورت نقشه در محیط GIS ترسیم شده است. نتایج نشان داد تفاوت و تمایز معناداری در نوع مصالح به کار رفته در مساکن روستایی کشور وجود دارد. به گونه ای که درصد قابل ملاحظه ای از این مساکن با مصالح آجر، آهن و سنگ که به نوعی موید داوم و کیفیت متوسط می باشد، ساخته شده است. به لحاظ توزیع فضایی – مکانی نیز می توان گفت کیفیت ساخت مساکن روستایی در بخش عمده ای از استان های کشور (24 استان) در سطح کم کیفیت، متوسط و مناسب قرار دارد. تنها سه استان مازندران، آذربایجان شرقی و کرمان از کیفیت عالی ساخت مساکن روستایی برخوردار هستند.
واکاوی فرصت ها و چالش های فراروی ایجاد دهکده شهری در راستای تحقق سکونتگاه های روستایی پایدار (مطالعه موردی: روستای جاغرق از توابع شهرستان بینالود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه ایده دهکده شهری به عنوان راهبردی مناسب برای تحقق سکونت گاه های پایدار با شرایط مختلف و با انگیزه های متفاوت اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی- کالبدی در نواحی روستایی به کارگرفته می شود. در این راستا، مقاله حاضر سعی دارد به شناسایی و واکاوی فرصت ها و چالش های فراروی ایجاد دهکده شهری در روستای جاغرق، واقع در شهرستان بینالود بپردازد.
روش: پژوهش در تحقیق حاضر، به صورت توصیفی- تحلیلی و پرسش نامه ای است و تعداد نمونه ها با استفاده از فرمول کوکران 227 نفر از ساکنان روستای جاغرق به دست آمده است که به صورت تصادفی ساده/ سیستماتیک انتخاب شده اند.
یافته ها: در تجزیه و تحلیل آماری داده های پژوهش از نرم افزار SPSS و آزمون تحلیل عاملی استفاده شده است. به منظور سنجش فرصت ها و چالش ها با استفاده از مدل تحلیل عاملی 35 متغیر در قالب 4 مؤلفه (زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و کالبدی) مورد آزمون قرار گرفتند. به طوری که فرصت ها و چالش ها به صورت جداگانه و به ترتیب، در سه و چهار عامل دسته بندی شده اند که نتایج نشان می دهد، بُعد زیست محیطی- کالبدی با (83/42) درصد از مقدار ویژه به عنوان مهم ترین فرصت و عوامل کالبدی با (34/26) درصد واریانس مقدار ویژه، مهم ترین چالش در منطقه مورد مطالعه محسوب می شود. همچنین، نتایج حاصل از چرخش عامل ها به روش واریماکس نشان می دهد که از 35 متغیر وارد شده در تحلیل عاملی اکتشافی تنها 21 متغیر که دارای بار عاملی بالای 0.5 درصد بوده اند، باقی مانده اند.
محدودیت ها و راهبردها: عمده ترین محدودیت تحقیق، کم بودن سابقه پژوهش مرتبط در زمینه ایجاد دهکده شهری در نواحی روستایی بوده است.
راهکارهای عملی:به منظور ایجاد دهکده شهری در منطقه مورد مطالعه، باید کاربری های متنوع و گوناگونی همچون: سلسه مراتب خیابان ها، استقرار مراکز خدماتی مختلف، شبکه های ارتباطی مناسب با خارج از روستا و غیره بر پایه برنامه ریزی و طراحی محیطی را ایجاد کرد.
اصالت و روش: نوآوری مقاله در بررسی عوامل مثبت و منفی فراروی ایجاد و توسعه دهکده شهری به منظور تحقق سکونت گاه روستایی پایدار در منطقه مورد مطالعه .
ارزیابی اثرات اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی احداث سد بار نیشابور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر نوع توسعه با هر درجه ای از کمیت یا کیفیت، آثار زیست محیطی ویژه ای را به دنبال دارد. دخل و تصرف انسان در محیط طبیعی لزوماً به معنی ایجاد تغییرات در شکل طبیعی و اولیه محیط است. تداوم عمل انسان در تغییر شرایط طبیعی، نهایتاً می تواند توازن های موجود محیط را برهم زده و زنجیره ای از پیامدهای ناخواسته یا پیش بینی نشده را دربرداشته باشد. طرح توسعه ای احداث سد نیز دارای اثرات مختلفی بر محیط فیزیکی، بیولوژیکی، اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی می باشد. سد بار نیشابور، ازجمله سدهای احداث شده در استان خراسان رضوی است، که با هدف تأمین آب کشاورزی، تأمین آب شرب شهرهای نیشابور و فیروزه و کنترل سیلاب بر رودخانه بار احداث گردیده است. در این پژوهش سعی بر آن است اثرات ناشی از اجرای این طرح مورد ارزیابی قرار گیرد و دو گزینه عدم اجرا و اجرای طرح را با استفاده از ماتریس لئوپولد مورد سنجش قرار دهد. با بررسی ماتریس ارزیابی اثرات پروژه مورد مطالعه بر محیط زیست ، گزینه عدم اجرای پروژه درمجموع 48 امتیاز منفی کسب کرد. این در حالی است که گزینه اجرای پروژه با انجام اقدامات اصلاحی در طرح احداث و بهره برداری از سد مخزنی بار و سازه های وابسته به آن با کسب 151 امتیاز مثبت، گزینه برتر و نهایی معرفی گردید.
تحلیلی بر پایداری روستاهای بخش خاوومیرآباد شهرستان مریوان در برابر بحران های طبیعی و انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناسایی عوامل بحران آفرین و نقاط بحرانی، سپس برنامه ریزی های لازم به منظور کنترل و حذف بحران ها گام مهمی در پایداری نقاط روستایی است. از این رو در پژوهش حاضر به دنبال شناسایی عوامل بحران آفرین (طبیعی و انسانی) و تعیین ناپایدارترین نقاط روستایی بخش خاوومیرآباد هستیم تا به شناختی جامع از وضع موجود پایداری روستاهای بخش به دور از ذهنی نگری جهت برنامه ریزی، کنترل بحران ها و حرکت به سمت پایداری دست یابیم. نوع تحقیق کاربردی و به لحاظ روش توصیفی - تحلیلی است. به منظور اولویت بندی ناپایدارترین روستاها از الگوی تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و از آزمون های رگرسیون خطی، تحلیل واریانس یک طرفه و کروسکال والیس و نرم افزارهایExpert choice،Excel وSPSS جهت آزمون فرضیات بهره گرفته شده است. نتایج محاسبات نشان می دهند که از 32 روستای منطقه مورد مطالعه 34 درصد در سطح پایداری بالقوه (بالا)،44 درصد نیمه پایدار و 22 درصد ناپایدار یا بحرانی می باشند و مهم ترین دلایل ناپایداری روستاهای بخش، وجود بحران های اقتصادی و اجتماعی است. همچنین بین میزان پایداری روستاها و تعداد جمعیت آن ها رابطه ای معنی دار وجود دارد؛ به گونه ای که ضریب بتای 560. نشان از همبستگی مطلوب و قابلیت پیش بینی میزان پایداری به واسطه عامل جمعیت دارد. با توجه به اینکه بیشتر روستاها در طبقه شکننده و آسیب پذیر نیمه پایدار جای گرفته اند، می بایست برنامه ریزی های آتی با دیدی جامع، سیستمی و محتاطانه متناسب با نوع بحران و قابلیت های این دسته از روستاها جهت حذف بحران ها و حرکت این روستاها در مسیر پایداری صورت گیرد.
ردیابی منابع گردوغبار در سطوح مختلف جوّ تهران با استفاده از مدل HYSPLIT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به منظور شناسایی منابع گردوغبار تهران با استفاده از مدل HYSPLITو سیستم های گردشی جو در سطوح مختلف انجام گرفت. بررسی آماری سال های 2005-1981 نشان داد، یکی از فراگیرترین وقایع گردوغباری در استان تهران در ماه می (اردیبهشت) سال 2000 رخ داده که بیش از 4 روز در ایستگاه های آبعلی، چیتگر، فیروزکوه، کرج و تهران شمال تداوم داشته است. برای رسیدن به هدف ذکر شده که تعیین کانون های ذرات گردوغبار و مسیر حرکت آن ها می باشد، ابتدا با استفاده از داده های جوی سطح بالا شامل: باد مداری، باد نصف النهاری و ارتفاع ژئوپتانسیل ترازهای 850 و 700 هکتوپاسکال، نقشه های گردشی جو از دو روز قبل از وقوع توفان روز یک می (30اردیبهشت) تا پایان روزهای دوم (31اردیبهشت)، چهارم (2 خرداد) و پنجم (3 خرداد) ماه می مورد بررسی قرار گرفت. با استفاده از نقشه های گردشی جو سیستم های سینوپتیکی مؤثر در وقوع پدیده گردوغبار، جهت جریانات و سرعت آن ها تعیین گردید. مدلسازی با روش ردیابی پسگرد برای تعیین مسیر حرکت ذرات غباری در 48 ساعت قبل از وقوع پدیده غبار در تهران، در سه سطح ارتفاعی 100، 500 و 1000 متری اجرا شد. با توجه به آنکه در فصل انتقالی بهار هنوز سیستم های فشار عرض های شمالی بر روی ایران فعال هستند، بنابراین در مطالعه حاضر نتایج تحقیق بدون اثر این سیستم ها نبوده است. مشاهدات تراز 700 هکتوپاسکال نشان داد یکی از سیستم های فشاری مؤثر در وقوع گردوغبار و تعیین مسیر آن ها پرفشار مستقر بر روی عربستان است که در تمام روزهای غباری مورد مطالعه این سامانه حرکت و جابه جایی اندکی داشته و تقریباً به صورت یک سیستم دائمی در منطقه بوده است. سیستم فشاری مؤثر دیگر در وقوع گردوغبار روزهای یکم و دوم ماه می در تهران، کم فشار مستقر در شمال ایران می باشد. مطالعه مسیرهای انتقال ذرات از خروجی های مدل نشان داد که به طورکلی منابع اصلی غبار بر روی تهران در عرض های 25 تا 37 درجه شمالی، محدوده ای در حدفاصل عراق، عربستان و سوریه می باشد. بررسی ارتفاعی ذرات انتشار یافته نشان می دهد ذرات گردوغبار در لایه های بالایی به سمت ایران جریان پیدا کرده و در سطوح پائین تری به تهران رسیده است.
بررسی نقش پارک ها و فضای سبز در آب و هوای شهر تهران
حوزه های تخصصی:
همه انسان ها با محیط اطراف خود در ارتباط هستند و به شکلی از محیط، تأثیر می گیرند یا بر آن اثر می گذارند. از جمله محیط های تأثیرگذار بر رفتار و روان انسان، پارک های شهری و فضای سبز حومه هستند که محل گذراندن اوقات فراغت برای عدّه زیادی از شهرنشینان محسوب می شوند. فضای سبز شهرها «ریه های تنفّسی» شهرنشینان به شمار می آیند؛ به همین دلیل، نبودن آن به معنای وجودنداشتن سلامتی و تندرستی در شهرها است. بنابراین در این پژوهش، تفاوت های دمایی و رطوبتی بین پارک ها و خیابان های منتخب در شهر تهران و همچنین میزان همبستگی بین این دو عنصر، مطالعه و بررسی شده است. داده ها در این پژوهش به صورت میدانی در یک بازه زمانی از 30 فروردین تا 17 خرداد 1392 جمعاً به مدّت 15 روز و در پنج مقطع زمانی، انتخاب و جمع آوری شدند. در تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری فاصله اطمینان برای تفاوت میانگین دو جامعه از نوع آماره آزمون t با درجه آزادی و میانگین موزون واریانس های دو نمونه با فاصله اطمینان 98% استفاده شد. همچنین بررسی میزان همبستگی بین دما و رطوبت در پارک ها و خیابان ها با روش پیرسون انجام شد. نتایجی که از این روش به دست آمد نشان داد که از لحاظ دمایی و رطوبتی بین بعضی از پارک ها و خیابان ها اختلاف معنی داری وجود دارد که اوج این تفاوت از لحاظ رطوبتی در اوایل صبح و از لحاظ دمایی در اوایل ظهر مشاهده شد. نتایجی که از مطالعه همبستگی بین دما و رطوبت در پارک ها و خیابان ها به دست آمد نشان داد که همبستگی بین دما و رطوبت در خیابان ها، چندان به مقیاس زمانی وابسته نیست و در همه خیابان های منتخب، یک همبستگی از نوع منفی مشاهده شد؛ در حالی که همبستگی بین دما و رطوبت در پارک ها، به مقیاس زمانی، وابسته بود؛ به طوری که کمترین میزان همبستگی در اوایل صبح و بیشترین میزان همبستگی در اواخر ظهر مشاهده شد.
تحلیل اثرگذاری توسعه ی صنعتی بر شاخص های کالبدی توسعه ی پایدار شهری (مطالعه موردی: شهر ساحلی - معدنی عسلویه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان انواع شهرها،شهرهای استخراجی دارای ویژگی های خاصی از جمله تمرکز بالای فعالیت های صنعتی و معدنی ،آلودگی های بالای زیست محیطی و مسائل اجتماعی ناشی از مهاجرت های شغلی و دوگانگی فرهنگی می باشد که می تواند مسئله ناپایداری را در ابعاد زیست محیطی،اقتصادی،اجتماعی- فرهنگی و کالبدی در محیط این شهرها به وجود آورده یا تشدید نماید. بکارگیری شاخص های ارزیابی به منظور تعیین وضعیت ابعاد پایداری شهری برای شهرهای استخراجی ایران ضروری به نظر می رسد. هدف از انجام این پژوهش،تحلیل و ارزیابی بعد اجتماعی – فرهنگی توسعه شهری پایدار در شهر عسلویه در جنوب ایران و در کناره شمالی دریای پارس بوده و به لحاظ روش،رویکرد حاکم بر این پژوهش توصیفی- تحلیلی می باشد. اطلاعات مورد نیاز از طریق بررسی های اسنادی، میدانی و تکمیل پرسشنامه جمع آوری شده و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و ارزش گذاری نماگرها با بهره گیری از طیف لیکرت،مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج تحلیل پژوهش پس از انجام آزمون های آماری T استیودنت،ویلکاکسون و آزمون فریدمن، نشان دهنده وجود ناپایداری در بعد اجتماعی- فرهنگی توسعه پایدار شهری در این شهر می باشد.
ارزیابی میزان رضایت روستائیان از عملکرد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی طرح های هادی (مطالعه موردی روستاهای شهرستان نیمروز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت روستا در برنامه ریزی های توسعه ای کشور، تاکنون طرح های متعددی در جهت تسریع روند توسعه یافتگی روستا مطرح و اجرا شده است، تا به نوعی شدت نابرابری های بین نقاط شهری و روستایی کاهش یابد. یکی از این طرح ها طرح هادی است که درصدد دستیابی به ایجاد زمینه توسعه و عمران روستاها، تامین عادلانه امکانات، هدایت وضعیت فیزیکی روستا، تسهیلات بهبود مسکن و خدمات محیط زیستی و عمومی، بهبود کیفیت بافت روستا و ایجاد بستر لازم جهت فراهم شدن زمینه صدور سند مالکیت املاک واقع در بافت مسکونی روستا است. لذا هدف تحقیق حاضر بررسی میزان رضایت روستائیان از اثرات کالبدی، اقتصادی و اجتماعی طرح های هادی در روستاهای شهرستان نیمروز می باشد. این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق، شامل تمامی روستاهای دارای سابقه طرح هادی و حجم نمونه شامل روستاهایی است که حداقل 4 سال از زمان اجرای طرح هادی در آنها سپری شده باشد. بر این اساس در این پژوهش 10 روستا با 2813 خانوار مورد بررسی قرار گرفته است. که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 338 خانوار به عنوان خانوارهای نمونه تعیین گردید. برای تحقق اهداف مورد نظر، ضمن مطالعات اسنادی، طیف گسترده ای از شاخص ها با ابعاد کالبدی، اقتصادی و اجتماعی تعیین و در چارچوب مطالعات میدانی (تکمیل پرسش نامه ها و فرم های مشاهدات میدانی) مورد بررسی قرار گرفت و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری T تک نمونه ای در نرم افزار SPSS استفاده شده است. یافته های پژوهش مؤید آن است که در تمامی متغیرهای تحقیق، میزان عملکرد طرح هادی در ابعاد کالبدی، اقتصادی و اجتماعی در روستاهای مورد مطالعه پایین تر از میانه ی نظری (3)، است.
بررسی و تحلیل مدل تجربی رفتارهای کاهش خطر زلزله خانوارهای شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق، سنجش ادراک ریسک زلزله و بررسی مدل تجربی متغیرهای تأثیرگذار بر روی رفتارهای کاهش خطر زلزله خانوارهای شهر تهران است. ازآنجاکه ادراک و رفتارهای کاهش زلزله معلول هر دو فرآیندهای فردی و اجتماعی است، در این تحقیق تلفیقی از رویکردهای روانشناسی فرد محور و فرهنگی به کار گرفته شد. بدین ترتیب مدل نظری تحقیق بر اساس متغیرهای تأثیرگذار از هر دو رویکرد بر روی متغیر وابسته رفتارهای کاهش خطر زلزله شکل گرفت. همچنین رفتارهای کاهش خطر زلزله به صورت هر دو رفتارهای عملی و قصد برای آینده بررسی قرار شد. روش تحقیق مورد استفاده توصیفی-تحلیلی بوده است. جهت تحلیل مدل مفهومی و دستیابی به مدل تجربی از روش تحلیل مسیر استفاده شد. ابزار سنجش پرسشنامه با حجم نمونه 267 مورد بود. نتایج نشان داد که میزان ادراک ریسک خانوارها، بالاتر از میانه (1>4.71>7 با میانه نظری 4) می باشد. نتایج حاصل از روش تحلیل مسیر بر روی متغیر وابسته رفتارهای عملی کاهش ریسک نشان داد تنها چهار متغیر دانش نسبت به رفتارهای کاهش خطر، درآمد، سن و مالکیت بر رفتارهای عملی کاهش ریسک زلزله اثر مستقیم دارند (P>.05). علیرغم انتظار سایر متغیرهای تحقیق ارتباط معنی داری با متغیر وابسته تحقیق نداشتند (P>.05). این نشان می دهد که خانوارهای شهر تهران علی رغم احساس خطر زلزله، این خطر را تاکنون جدی نگرفته اند و اقدام عملی مؤثری در این زمینه انجام نداده اند. همچنین نتایج حاصل از روش تحلیل مسیر بر روی متغیر وابسته قصد انجام رفتارهای کاهش ریسک در آینده نشان داد چهار متغیر ادراک ریسک، کنترل پذیری، میزان اعتماد به مدیریت بحران شهری و طول مدت اقامت در شهر تهران با قصد و نیت رفتارهای کاهش ریسک تأثیر مستقیم داشته اند. در میان این متغیرها، تنها تأثیر ادراک ریسک به صورت مثبت بود. هم چنین در بررسی اثرات غیرمستقیم از طریق متغیر میانه ادراک ریسک، سه متغیر سن، خودکارآمدی، نیاز به محافظت به صورت مثبت و تعصبات خوش بینانه و درآمد از طریق تأثیر بر روی متغیر میانه ادراک ریسک به صورت غیرمستقیم بر روی قصد و نیت رفتارهای کاهش ریسک تأثیرگذارند.
برنامه ریزی راهبردی توسعه اقتصاد روستایی در شهرستان لنجان (با تأکید بر کارآفرینی در صنایع تبدیلی و تکمیلی)
حوزه های تخصصی:
توسعه اقتصاد جوامع روستایی یکی از عوامل اصلی و کلیدی توسعه اقتصاد ملّی و کارآفرینی به عنوان رویکردی نوین در این زمینه مطرح است؛ کارآفرینی بر مبنای توسعه فعالیتهای متنوع از مهمترین مواردی است که نیازمند اتخاذ راهبردهای منطقی و متناسب با توانمندی های محلی می باشد. صنایع تبدیلی و تکمیلی نیز به عنوان یکی از مهمترین صنایع مکمل بخش کشاورزی از دیرباز به صورت سنتی مورد توجه بوده و می تواند نقش قابل توجهی در این ارتباط داشته باشند. شهرستان لنجان به جهت دارا بودن توان های محیطی بالا در بخش کشاورزی یکی از مهم ترین قطب های کشاورزی در استان اصفهان است، اما برغم داشتن این پتانسیل، برنامه ریزی در جهت استفاده بهینه از منابع کمتر صورت پذیرفته است. در این پژوهش که به لحاظ هدف کاربردی و از نوع مطالعات توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر پیمایش است سعی گردید به برنامه ریزی راهبردی توسعه اقتصاد روستایی بر محور کارآفرینی در صنایع تبدیلی و تکمیلی پرداخته شود؛ لذا با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته از تعداد192 نفرکشاورز، روستایی و کارشناس مرتبط به عنوان نمونه پرسشنامه تکمیل و برای تجزیه و تحلیل دیدگاه پاسخگویان از آزمونهای خی دو و فریدمن استفاده گردید. در ادامه جهت ارائه راهبرد مناسب به تبیین نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها با بهره گیری از تکنیکSWOT پرداخته شده است. بر اساس نتایج حاصل از یافته های پژوهش، کارآفرینی در صنایع تبدیلی و تکمیلی می تواند نقش قابل توجهی بر اقتصاد روستایی داشته باشد و این تأثیرگذاری به ترتیب در افزایش تولیدات کشاورزی، افزایش درآمد، کاهش مهاجرت، کاهش فاصله طبقاتی، کاهش بیکاری فصلی، افزایش فعالیت اقتصادی زنان و ... است. همچنین براساس میانگین کل امتیازات بدست آمده در مدل سوات، راهبرد مناسب و مطلوب راهبرد تهاجمی است.
ارزیابی شاخص های کالبدی مسکن شهری با رویکرد توسعه پایدار نمونه موردی: شهر سامان
حوزه های تخصصی:
چکیده امروزه با توجه به رشد سریع جمعیت جهان و تمرکز آن در شهرها، مفهوم توسعه پایدار شهری به عنوان مؤلفه اساسی تأثیرگذار بر چشم انداز بلندمدت جوامع انسانی مطرح شده است. در عین حال با توجه به اثرات گسترده مسکن بر محیط های شهری و بر حیات اقتصادی، اجتماعی و کالبدی شهر و شهروندان، نقش تاثیرگذار آن بر تحقق اهداف توسعه پایدار شهری نیز بسیار مهم می باشد؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر ارزیابی شاخص های کالبدی مسکن شهری با رویکرد توسعه پایدار می باشد، روش پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و جهت وزن دهی به شاخص ها از مدل سلسله مراتبی AHP و برای ارزیابی و رتبه بندی پایداری هریک از نواحی شهری، از تکنیک تصمیم گیری تاپسیس و ویکور استفاده شده است. در این پژوهش پنج شاخص کالبدی شامل؛ مصالح یا اسکلت ساختمانی، کیفیت مساکن، قدمت ابنیه، نمای مساکن و تعداد طبقات آن ها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل یافته های پژوهش گویای آن است که به لحاظ کالبدی شهر سامان در وضعیت نسبتاً نامطلوبی قرار دارد. چنانکه در شاخص مصالح، در تمام نواحی چهارگانه این شهر، وضعیت پایین تر از متوسط مطلوبیت بوده، در شاخص کیفیت مسکن، ناحیه سه، مطلوب ترین و ناحیه چهار نامطلوب ترین، در شاخص قدمت ابنیه هم مطلوب ترین ناحیه سه و نامطلوب ترین ناحیه دو، در شاخص نما، مطلوب ترین ناحیه یک و نامطلوب ترین آن ها ناحیه سه، بالاخره از نظر شاخص تعداد طبقات، ناحیه دو مطلوب ترین وناحیه سه نامطلوب ترین می باشد. با این وجود درشاخص نهایی کالبدی مسکن، ناحیه سه این شهر مطلوب ترین و ناحیه دو نامطلوب ترین ناحیه در شاخص کالبدی مسکن شهر سامان می باشد.
ارزیابی آسیب پذیری روستاها از خطر زلزله مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان مرند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بلایای طبیعی و از آن جمله وقوع زلزله در اغلب موارد تأثیرات مخربی بر سکونتگاههای انسانی داشته و تلفات سنگین مادی و معنوی بر ساکنان آن وارد می سازد. ساختمانها و زیرساخت های سکونتگاه های انسانی توسط بلایای طبیعی تخریب شده و عوارض نامطلوب اقتصادی و اجتماعی پردامنه ای بر آنها تحمیل می شود. سکونتگاههای روستایی به عنوان بستر زندگی و فعالیت انسان، پدیده ای فضایی است. زیر ساخت های نامناسب واحدهای سکونتگاهی روستایی و نابرابریهای اجتماعی- اقتصادی موجود میان شهرها و روستاها باعث نابسامانی فضایی در شبکه سکونتگاهی کشور شده و آسیب-پذیری آنها را در مقابل بلایای طبیعی به علت تمرکز جمعیت و فعالیت در نواحی وسیع و متراکم و امنیت نابسامان سکونتگاهها، به طور مداوم افزایش داده است. با توجه به موقعیت کشور و وضعیت روستاها در نقاط آسیب پذیر از لحاظ زلزله، ضرورت دارد این مسأله مورد توجه قرار گیرد. در این میان آگاهی از میزان آسیب پذیری یک سکونتگاه روستایی پیش از بحران، در تعیین جهت گیریهای توسعه آتی همان سکونتگاه و جلوگیری از خسارات جبران ناپذیر مالی و جانی اهمیت بسیار زیادی دارد. هدف این مطالعه و تحلیل آسیب پذیری سکونتگاههای روستایی بخش مرکزی شهرستان مرند می باشد. جامعه آماری این تحقیق شامل 74 روستای بخش مرکزی شهرستان مرند است که به صورت تمام شماری مورد بررسی قرار گرفته اند. در این مسیر استفاده از تکنیک TOPSIS و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) مورد استفاده قرار گرفت. همچنین روش AHP برای وزندهی لایه ها استفاده شد. محاسبه آسیب پذیری روستاها در منطقه مورد مطالعه نشان می دهد که 73/29 درصد روستاها آسیب پذیری متوسط و 54/40 درصد روستاها آسیب پذیری بالا و بسیار بالا دارند. ارزیابی آسیب پذیری سکونتگاههای روستایی منطقه مورد مطالعه، بیانگر آسیب پذیری بالا و خیلی بالا در بیش از 40 درصد روستاهای محدوده مورد مطالعه بوده و این تهدیدی جدی برای افزایش خطر در منطقه می باشد.