فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۲۸۱ تا ۵٬۳۰۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
با توجه به حادثه خیز بودن کشور ایران که همواره محل وقوع انواع حوادث طبیعی بوده و همچنین آسیب پذیری زیاد سکونت گاه های روستایی در برابر حوادث، اهمیت شناسایی موانع مؤثر پیش روی مقاوم سازی مساکن روستایی را آشکار ساخته است؛ ولی بایستی توجه نمود که پیش نیاز هرگونه برنامه ریزی، شناخت صحیح از شرایط تأثیرگذار در تمامی ابعاد است تا با تکیه بر همین اطلاعات بتوان تصمیمات اصولی را اتخاذ نمود. پژوهش حاضر باهدف بررسی موانع مؤثر بر مقاوم سازی مسکن روستایی در شهرستان بناب با استفاده از تحلیل عاملی صورت گرفته است؛ نوع تحقیق اکتشافی بوده و روش بررسی آن توصیفی تحلیلی می باشد. برای بررسی موضوع 35 شاخص در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، مدیریتی و محیطی انتخاب شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل 14047 نفر ساکن در مساکن بالای 20 سال قدمت است. حجم نمونه با استفاده فرمول کوکران، 420 نفر و به روش تصادفی ساده انتخاب شده اند. داده های مورد نیاز از طریق توزیع پرسشنامه به دست آمده است. روایی صوری پرسشنامه با کسب نظر اساتید و کارشناسان و ضریب پایایی پرسشنامه با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ 91/0 محاسبه شده است. نتایج به دست آمده با به کارگیری تحلیل عاملی به چهار عامل معنی دار تقلیل یافته که به ترتیب عامل اقتصادی (09/ 86 درصد)، مدیریتی (46/5 درصد)، اجتماعی (26/2 درصد) و در نهایت محیطی با 93/0 درصد بیشترین تأثیر را بر عدم مقاوم سازی مساکن روستایی داشته اند. در مجموع چهار عامل فوق قابلیت تبیین 75/94 درصد تغییرات واریانس را تبیین نمودند. نتایج حاصل از تفسیر نقشه و نمودار نشان داد که موانع اقتصادی در بین همه ی روستاها به عنوان عامل مشترک بوده، عامل اجتماعی بیشتر در روستاهای نزدیک به مرکز شهرستان و عامل های مدیریتی و محیطی نیز به صورت مشترک در روستاهای دور از مرکز شهرستان به عنوان مانع اصلی بوده است. لذا این تفاوت ها لزوم تهیه و اجرای برنامه های مقاوم سازی با رویکرد حمایت های مالی را جهت مقاوم سازی مساکن روستایی در شهرستان بناب ایجاب می کند.
تبیین مزیت های استفاده از مدل ترکیبی تصمیم گیری WASPAS در مکان یابی روستاهای هدف گردشگری (مطالعه موردی روستاهای هدف گردشکری استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همان گونه که شناخت پدیده های دنیای پیرامون، بیان واقعیت های طبیعی– انسانی و سیستم های فضایی برمبنای یک تئوریک قوی استوار هستند استفاده از مدل ها و روش های کمی به عنوان ابزاری قوی برای شناخت بهتر آن ها نیز ضروری است. امروزه در راستای قانون مند شدن علوم انسانی استفاده از ارقام و تکنیک های آماری و ریاضی در تحقیقات این علوم متداول شده است هدف این پژوهش تبیین مزیت های استفاده از مدل ترکیبی تصمیم گیری WASPASاست. تکنیک تولید وزنی یک تکنیک بسار دقیق و ماتریس تصمیم گیری آن بر پایه داده های عینی استو برای تصمیم گیری در زمینه مسائل بسیار حساس کاربرد دارد. براین اساس در این پژوهش تأکید بر اولویت بندی روستاهای گردشگری با استفاده از تکنیک WASPASاست، بنابراین شاخص های انتخابی مبتنی بر شاخص های مکانی است. روش تحقیق توصیفی– تحلیلی است. برای شناسایی شاخص های روستاهای هدف گردشگری از مطالعات مرتبط با حوزه تخصصی گردشگری بهره گرفته شد. بر این اساس، 13 معیار و 48 زیر معیار شناسایی و مبنایی برای گردآوری اطلاعات مربوط به روستاهای گردشگری شد. جهت به دست آوردن امتیاز هر معیار که دارای چند زیر معیار است از روش شاخص مرکزیت استفاده و نمره هر معیار با توجه به زیر معیارهای آن محاسبه شد، سپس با استفاده از مدل ارزیابی تولید وزنی تجمعی به اولویت بندی روستاهای گردشگری پرداخته شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که روستاهای درب گنبد، بیشه و ولیعصر به ترتیب قابلیت بیشتری برای توسعه و سرمایه گذاری فعالیت های گردشگری دارند و روستاهای شول آباد، حشمت آباد و ونایی به نسبت قابلیت توسعه کمتری دارند، به گونه ایی که خروجی حاصل از مدل به خوبی با واقعیت های موجود منطبق است.
تحلیل محتوایی حقوق شهروندی روستایی در برنامه های پنج ساله توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه حق برخورداری از توسعه (حق توسعه یافتگی، حق شهروندی و ...) در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، کالبدی/ زیست محیطی به طور هم زمان و هم وزن حق غیرقابل انکار هر شهروند است. پارادایم توسعه پایدار با رویکرد نوین در حقوق شهروندی (رویکرد نظام مند و همه جانبه) تلاش دارد به موازات نهادینه کردن حقوق همه جانبه انسان ها و مکان ها، حقوق گروه های هدف (زنان، کودکان، فقرا و مانند آن) را نیز در اولویت قرار دهد. شهروند در منابع حقوقی و توسعه ای به افرادی گفته می شود که تابعیت و اقامت (دائم و موقت) کشوری را داراست و به تبع این وابستگی از حقوق و مزایایی برخوردار می شوند که در قانون اساسی و سایر قوانین عادی در آن کشور به رسمیت شناخته شده است. در این راستا پرسش اساسی این است که جمهوری اسلامی در برنامه خود به چه میزان به حقوق شهروندی روستایی توجه کرده است؟ برای پاسخ علمی به پرسش، مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و به شیوه تحلیل محتوا با نگاه نظام مند و همه جانبه به حقوقشهروندی روستایی در برنامه های پنج گانه توسعه جمهوری اسلامی ایران است. یافته ها نشان می دهد که در نظام برنامه ریزی کشور توجه به مقوله حقوق شهروندی روستایی چه به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم در برنامه ها (هر چند به صورت بسیار اندک) شده است و از برنامه اول تا پنجم (به جزء برنامه دوم که حقوقی مورد نظر نبوده) به لحاظ فراوانی اهداف، سیاست ها و اقدامات از یک روند تکاملی برخوردار است، ولی از کاستی های ساختاری به لحاظ ایده، برنامه ریزی و مدیریت برخوردار است.
تحلیل شاخص های حکمروایی خوب شهری در راستای استراتژی توسعه شهری مورد شناسی: محدوده بافت فرسوده شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چند دهه اخیر، حکمروایی خوب شهری به عنوان یکی از شاخه های استراتژی توسعه شهری (cds) در جهان مطرح شده است. در این رویکرد، کمبودهای رویکرد متداول به مدیریت شهری (دستور از بالا، صرفاً تکنوکرات و محافظت از ساختار قدرت موجود) نشانه گرفته می شود؛ بنابراین، در شهر نیز به طور مشخص، برقراری حکمروایی خوب، مورد تأکید قرار می گیرد و معیارهایی برای خوب شدن حکمروایی در نظر گرفته می شود. هدف از انجام این پژوهش، ارزیابی وضعیت شاخص های حکمروایی خوب شهری در بافت های فرسوده شهر کرمان از دید شهروندان و شناسایی وضعیت شاخص های حکمروایی خوب شهری در هر یک از حوزه های بافت فرسوده است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است و اطلاعات مورد نیاز از دو روش کتابخانه ای و میدانی (پرسش نامه) جمع آوری شده است و با استفاده از نرم افزار Spss و آزمون های T-Test، تحلیل واریانس و رگرسیون چند گانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. جامعه آماری این پژوهش، 114946 است که با استفاده از روش نمونه گیری کوکران، حجم نمونه 321 محاسبه شده است. نتایج حاصل از آزمون T-Test بیانگر این است که شاخص های حکمروایی خوب در بافت های فرسوده شهر کرمان در وضعیت مطلوبی قرار ندارد. نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس نشان می دهد که از بین حوزه های بافت فرسوده شهر کرمان، حوزه یک و پنج به ترتیب با میانگین 96/1 و 12/2 در بدترین وضعیت قرار دارند. همچنین، از بین شاخص های حکمروایی خوب شهری، شاخص پذیرا و پاسخ دهنده و مسئولیت پذیری به ترتیب با ضریب تأثیر 246/0 و 233/0 اثرگذاری و قدرت تبیین بیشتری نسبت به بقیه شاخص های بررسی شده در تحقق حکمروایی خوب شهری در بافت فرسوده این شهر دارد. در پایان نیز با توجه به نتایج حاصل از پژوهش، پیشنهادهایی جهت بهبود وضعیت این شاخص ها در بافت فرسوده شهر کرمان ارائه شد.
ارزیابی مطلوبیت پیاده راه های شهری براساس مؤلفه های کیفی؛ مطالعه موردی: پیاده راه علم الهدی شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد فزاینده جمعیت در نقاط شهری پیامدهای ناگوار اجتماعی – اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی برای شهرها به وجود آورده است. بنابران شهرها باید مکان های بهتری را برای زندگی فراهم کنند. یکی از این مکان ها، خلق خیابان های پیاده است. این پژوهش با هدف سنجش وضعیت پیاده راه علم الهدی، شد. در گام اول ادبیات تحقیق مطالعه شد. و براساس این مطالعات چهار معیار (کالبدی، زیست محیطی، آسایش و راحتی، کاربری و فعالیت ها) و 22 شاخص انتخاب شد. در گام بعدی با استفاده از روش دلفی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی و با استفاده از نرم افزارExpert choice این شاخص ها اولویت بندی شدند. در مرحله بعد، با استفاده از مطالعات میدانی و تکمیل400 پرسشنامه توسط شهروندان حاضر در پیاده راه علم الهدی، وضعیت این پیاده راه با توجه به هر یک از شاخص ها ارزیابی شد. نتایج این بخش از لحاظ شاخص های کالبدی نشان داد که عرض پیاده روها با نمره 65/3 در رتبه اول و طراحی مناسب جداره ها با نمره 21/2 در رتبه هفتم قرار دارد. در بخش زیست محیطی شاخص حفاظت از پیاده ها در مقابل تغییرات جوی با نمره 61/2 بهترین وضعیت را دارد. در بخش آسایش و راحتی، شاخص آلودگی صوتی با نمره 59/3 در رتبه اول قرار دارد. شاخص های سهولت دسترسی به پیاده راه و امنیت به ترتیب با نمرات 47/3 و 45/3 در رتبه های دوم و سوم قرار دارند. نتایج بررسی ها درباره شاخص های معیار کاربری و فعالیت ها حاکی از آن است که شاخص تنوع کاربران با نمره 68/3 نسبت به شاخص های دیگر از وضعیت مطلوبتری برخوردار است. همچنین شاخص های امکان بارگیری و تخلیه بار واحد های تجاری و نشانه ها وبناهای شاخص به ترتیب با نمره های 83/2 و 72/2 در رتبه های دوم و سوم قرار دارند.
اثرات گردشگری بر توسعه شهر با رویکرد ارتقای کیفیت زندگی (مطالعه موردی: شهر گچساران)
حوزه های تخصصی:
سطح کیفیت زندگی جامعه محلی با مراحل مختلف مدل چرخه حیات گردشگری در ارتباط است. در نظریه های متعدد اعتقاد بر این است چرخه حیات گردشگری، که عموماً بر ظرفیت تحمل اجتماعی استوار است، در طول مراحل اولیه توسعه تغییرات مثبتی در سطح کیفیت زندگی ساکنان مقصد ایجاد می شود؛ ولی در ادامه، زمانی که ظرفیت تحمل یا سطح تغییرات قابل قبول جامعه به آستانه خود برسد، تغییرات منفی ناشی از توسعه گردشگری در جامعه نمایان خواهد شد و به تدریج، کیفیت زندگی ساکنان مقصد تنزل خواهد کرد؛ به همین منظور، در این پژوهش سعی شده است پیامدها و اثرات مثبت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حاصل از توسعه گردشگری بر توسعه شهر با رویکرد ارتقاء کیفیت زندگی در شهر گچساران (دوگنبدان) از دیدگاه کارشناسان امر بررسی شوند و از این طریق، راهکارهایی در جهت توسعه شهر گچساران پیشنهاد شده است. برای رسیدن به هدف تحقیق از روش توصیفی- تحلیلی از نوع پیمایشی و برای جمع آوری داده ها از ابزار پرسشنامه و برای تحلیل داده های تحقیق از نرم افزار SPSS استفاده شده است. این تحقیق بر اساس موضوع از نوع پژوهش های موردی و برحسب محتوا از نوع تحقیقات کاربردی است؛ که به تعیین و تفسیر متغیرهای مستقل و وابسته خواهد پرداخت. رویکرد تحقیق نیز از نوع اثبات-گرایی بوده و به وسیله آزمون همبستگی پیرسون به اثبات رابطه بین متغیرها می پردازد. در نهایت با تحلیل های صورت گرفته در این پژوهش بین رونق گردشگری و بهبود کیفیت زندگی رابطه معناداری وجود دارد؛ همچنین، بین گسترش گردشگری و توسعه شهر رابطه معنادار و مستقیم وجود دارد.
موانع توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی خانوارهای روستایی مورد: مددجویان تحت پوشش کمیته امداد در سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توانمندسازی یکی از اجزای لازم برای رسیدن به توسعه پایدار به حساب می آید؛ به گونه ای که، دستیابی به توسعه پایدار، بدون توانمندسازی اقشار ضعیف جامعه امکان ناپذیر توصیف می شود. در این تحقیق تلاش شده است تا موانع و محدودیت های توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی خان وارهای روس تایی تحت پوشش کمیته ام داد سیستان، مورد کنکاش قرار گیرد. روش تحقیق حاضر، توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر بررسی منابع اسنادی و بررسی های میدانی با استفاده از تکمیل پرسشنامه های روستا و خانوار و تکمیل فرم های مشاهدات میدانی بوده است. جامعه آماری تحقیق را خانوارهای روستایی تحت پوشش کمیته امداد در منطقه سیستان تشکیل می دهد. برای تعیین حجم نمونه خانوار، ابتدا روستاهای با بیش از 50 خانوار تحت پوشش کمیته امداد شناسایی گردید و با توجه به تعداد این روستاها و به کارگیری فرمول های شارپ و اصلاحی، 40 روستا به عنوان روستاهای نمونه تعیین گردید. سپس با توجه به تعداد خانوارهای تحت پوشش کمیته امداد در روستاهای نمونه و استفاده از فرمول کوکران، تعداد 341 خانوار به عنوان حجم نمونه خانوار محاسبه شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات، از طریق مدل تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و تحلیل های آماری و فضایی با استفاده از نرم افزارهای Expert Choice، SPSS وArcGIS صورت گرفته است. نتایج حاکی از وجود اختلاف معنی دار در شدت موانع و محدودیت های اقتصادی و اجتماعی روستاهای واقع در شهرستان های مرزی سیستان با سایر روستاهای واقع در این منطقه است. همچنین بر اساس تحلیل های فضایی، نواحی شمال شرقی و غرب این منطقه، دارای بیشترین و نواحی جنوب شرقی آن دارای کمترین شدت موانع و محدودیت ها برای توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی هستند. از طرف دیگر، نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه (One-Way Anova) مؤید آن است که تأثیر محدودیت های منابع آب، بر فعالیت های معیشتی با ضریب 502/0 و درآمد و اشتغال با ضریب 378/0، به ترتیب مهم ترین موانع و محدودیت های اقتصادی و مشکلات سازمانی با ضریب 490/0 و ویژگی های شخصیتی یا فردی سرپرست خانواده با ضریب 436/0 به عنوان مهم ترین موانع و محدودیت های توانمندسازی اجتماعی خانوارهای تحت پوشش کمیته امداد ساکن در این منطقه به حساب می آید.
تحلیل تطبیقی دسترسی به فضاهای عمومی و کارکرد سیمای شهری با رویکرد توسعه پایدار (مطالعه موردی: مناطق 1 و 2 شهر کرمان)
حوزه های تخصصی:
شهر، فضایی کالبدی- کارکردی برای انجام انواع فعالیت های انسانی است و آراستگی و زیبایی محیط آن آرامش روح و روان را برای شهروندان در بر دارد. دستیابی به عدالت فضایی در توزیع فضاهای عمومی شهری هدف برتر و با اهمیّتی برای برنامه ریزان شهری بوده است، از این رو هدف این پژوهش، تحلیل تطبیقی دسترسی مناسب به فضاهای عمومی و سیمای شهری بافت قدیم واقع در منطقه یک و بافت جدید واقع در منطقه دو شهر کرمان با رویکرد توسعه پایدار می باشد. روش انجام این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده که اطلاعات آن از طریق مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، برداشت های میدانی، گردآوری شده است. معیارهای دسترسی مناسب به فضاهای عمومی، سیمای شهری و کیفیت مسکن مشخص گردید و محدوده مورد مطالعه، منطقه 1 و 2 شهر کرمان مشخص گردید و داده ها و اطلاعات با استفاده از نرم افزار 10.3 ArcGIS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. جهت رتبه بندی محلات مورد مطالعه از مدل AHP بهره برده شده است. نتایج نشان می دهد که محلات مورد مطالعه بافت جدید (سرجنگلداری با 428/0 امتیاز و الغدیر2 با 304/0) در رتبه های اوّل و دوم و محلات مورد مطالعه بافت قدیم (ناصریه با 169/0 و قلعه محمود با 084/0 امتیاز) در رتبه های سوم و چهارم قرار گرفته اند؛ در نهایت دسترسی مناسب به فضاهای عمومی و سیمای شهری بافت جدید شهر کرمان با توجه به نتایج به دست آمده از وضعیت مطلوبی نسبت به بافت قدیم برخوردار می باشند و ضرورت دارد برنامه ریزی مناسبی برای بالا بردن مطلوبیت فضاها در بافت قدیم صورت گیرد.
سنجش شاخص های رویکرد انسان گرا در برنامه ریزی محلّات نوبنیاد تبریز (مطالعه موردی: محلّه یاغچیان)
حوزه های تخصصی:
واحدهای خردتر شهرها (محلّه ها)، همچون ارگانیسمی زنده و پویا هستند که در بستر تغییر و تحوّلات بسیاری قرار می گیرند که این تغییرات باعث ایجاد ناپایداری در سطح محلّه ها می گردد؛ بدین منظور، شهرسازی نوین (رویکرد انسان گرا)، به عنوان رویکردی جدید در شهرسازی با در نظر گرفتن مسائل مختلف اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و ...، طیفی وسیع از برنامه ریزی و طراحی شهری را شامل می شود. با توجّه به اهمیّت رویکرد انسان گرا هدف این تحقیق سنجش شاخص های رویکرد انسان گرا در برنامه ریزی محلّات نوبنیاد شهری (محلّه یاغچیان) جهت اخذ رهنمودهای لازم برای ارتقای کیفی و کالبدی محلّه در آینده می باشد. روش مطالعه در این تحقیق، توصیفی تحلیلی و ماهیت آن نظری کاربردی می باشد. جامعه آماری آن، محلّه یاغچیان می باشد و روش جمع آوری اطّلاعات نیز کتابخانه ای و میدانی است. در روش میدانی، اطّلاعات مورد نیاز با ابزار پرسشنامه و مشاهده میدانی جمع آوری شده اند و تجزیه و تحلیل داده ها به دو صورت کمی و کیفی و با استفاده از نرم افزارهای GIS ، SPSS صورت گرفته است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که از منظر شاخص های اجتماعی (مانند تعلق و حس انسجام اجتماعی) و فضاهای همگانی (احساس امنیّت و استفاده از عناصر بیولوژیکی)، با ارزش آزمون تی 14/56 و 12/43 و ارزش رتبه ای فریدمن 11/37 و 9/14 مطلوب؛ از نظر شاخص های منظر شهری و دسترسی با ارزش آزمون تی 11/07 و 8/94 و ارزش رتبه ای فریدمن 7/78 و 6/82 نسبتاً مطلوب؛ و از نظر شاخص های کالبدی و کاربری زمین (مانند اختلاط کاربری در سطح و ارتفاع) با ارزش آزمون تی 6/63 و ارزش رتبه ای فریدمن 4/73 در وضعیّت متوسّط بر اساس رویکرد شهرسازی انسان گرا قرار دارد.
ارزیابی عوامل اثرگذار بر پذیرش خدمات الکترونیک توسط شهروندان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتقای کیفیت بهره وری و افزایش دسترسی از مزایای ایجاد خدمات الکترونیک است، اما واضح است که بدون هیچ تقاضایی از سوی شهروندان، پیاده سازی آن ها متوقف خواهد شد. با توجه به اهمیت موضوع، این مقاله به ارزیابی عوامل اثرگذار بر پذیرش خدمات الکترونیک توسط شهروندان شهر مشهد می پردازد و در این راستا از مدل پذیرش تکنولوژی (TAM) بهره می گیرد. در این مدل دو متغیر درک از سودمندی و سهولت استفاده از خدمات الکترونیک تعیین کننده می باشند و منجر به تمایل شهروندان به استفاده از خدمات الکترونیک می شوند. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است و به منظور ارزیابی و الویت بندی عوامل شناسایی شده ازطریق مطالعات کتابخانه ای، از روش پرسش نامه بهره می گیرد. جامعه آماری شامل شهروندان مشهد بوده و بر اساس فرمول کوکران، ۳۸۰ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت بررسی میزان و نوع تأثیر ابعاد شناسایی شده بر متغیرهای وابسته مدل پذیرش تکنولوژی از آزمون رگرسیون اینتر، برای ارزیابی گویه های موجود در هریک از ابعاد، از تحلیل عامل تأییدی و نهایتاً جهت الویت بندی گویه های تأییدشده از آزمون فریدمن استفاده شد. نتایج نشان می دهد که ابعاد شناسایی شده دارای اثر مثبت مستقیم بر درک شهروندان از سودمندی و سهولت استفاده از خدمات الکترونیک هستند و اثرگذاری گویه های موجود در آن ها تأیید شد و در الویت بندی گویه ها اضطراب افراد هنگام مواجهه با رایانه در ارتباط با سودمندی درک شده و زیرساخت های موجود در ارتباط با سهولت درک شده دارای بالاترین الویت می باشند.
از پراکنده رویی تا رشد هوشمند: تحلیلی بر الگوی گسترش فضایی سکونت گاه های روستایی (مطالعه موردی: روستاهای آخوند محلّه و سلیمان آباد، ناحیه تنکابن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: تجلّی فضایی افزایش جمعیت سیاره خاکی به تبع صنعتی شدن، بهبود استانداردهای زندگی و کاهش بیماری های همه گیر طی سده گذشته، گسترش کالبدی- فضایی سکونت گاه های شهری و روستایی بوده است.
روش: بر این اساس، پژوهش حاضر، با بهره گیری از روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و استفاده از روش های کتاب خانه ای و میدانی برای گردآوری اطلاعات، بر آن است تا ضمن تحلیل الگوی گسترش فضایی روستاهای آخوند محلّه و سلیمان آباد به ترتیب، طی سال های 92-1389 و 92-1386 بر مبنای الگوی پراکنده رویی روستایی به بررسی مزایای احتمالی کار بست راهبردهای رشد هوشمند به عنوان رهیافت بدیل پایدار در گسترش کالبدی- فضایی سکونت گاه های روستایی بپردازد. جامعه آماری مورد بررسی، خانوارهای ساکن دو روستای سلیمان آباد و آخوند محلّه است که در سال 1390 دارای 894 خانوار بوده است. حجم نمونه مورد مطالعه نیز 286 خانوار است. شاخص هایی که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است؛ شامل: نیروها و عوامل اقتصادی (اشتغال و سرمایه گذاری)، اجتماعی (جمعیت و مهاجرت) و فرهنگی (جدایی گزینی و تملک اتومبیل) است.
یافته ها: نتایج این پژوهش نشان می دهد که تحولات جمعیتی و ورود مهاجران که با خود سرمایه به همراه آورده اند و تغییر ساختار اشتغال و نوع سرمایه-گذاری های ساکنان و تملک بیشتر اتومبیل شخصی از جمله عوامل مؤثر در پدیده رشد پراکنده هستند. هدایت رشد به درون بافت، تقویت پیوندهای روستایی- شهری و تقویت خدمات و امکانات روستایی، اولویت بندی اصلی رشد هوشمند در سکونت گاه های روستایی مورد مطالعه است.
محدودیت ها: محدودیت اصلی که حاکم بر این پژوهش، دسترسی نداشتن به داده ها و نبود پژوهش های مرتبط در ارتباط با سکونت گاه های روستایی بود.
راهکارهای علمی: جلوگیری از رشد بیرونی با هدایت رشد به درون بافت، افزایش خدمات و مراکز تأمین نیازهای اصلی روستاییان جهت کاهش رفت و-آمد، تقویت پیوند روستا- شهری جهت تأمین نیازهای دو طرفه و نه صرف شکل گیری جریان یک طرفه، تهیه استراتژی های توسعه اقتصاد زراعی که بر چشم انداز سنتی روستا تکیه می کند، احیای محلّه های قدیمی با تکیه بر ویژگی های فرهنگی و کالبدی برگرفته از محل به منظور تقویت حس تعلق مکانی.
اصالت و روش: انجام نشدن کار پژوهشی در حوزه رشد هوشمند روستایی از نوآوری های این مقاله است. به جرأت می توان گفت این پژوهش در این حوزه، جزو اولین پژوهش ها است.
اثرات گردشگری مذهبی بر فضاهای روستایی مورد: روستای اوجی آباد در شهرستان آمل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردشگری مذهبی، یکی از مهم ترین شاخه های گردشگری فرهنگی محسوب می شود که ماهیت خود را مدیون اعتقادات مردم به اماکن و اشخاص مذهبی و زیارت آن هاست. در ایران نیز به فراخور فراز و فرودهای سیاسی و مذهبی، در دوران اسلامی اماکن و مجموعه های فرهنگی- مذهبی فراوانی احداث شده است؛ برخی از این اماکن مذهبی، در روستاهای کنونی واقع شده است که می توان آن ها را مقاصد گردشگری مذهبی قلمداد کرد. بر اساس تجربیات موفق مکان های مذهبی همچون مشهد الرضا، حرم حضرت معصومه در قم و حرم مقدس عبدالعظیم حسنی در شهر ری، این اماکن توان بالایی در توسعه ی اقتصادی جوامع محلی دارد. در مقیاسی کوچک تر، روستای اوجی آباد از توابع شهرستان آمل که با مجموعه ی تاریخی- مذهبی خود، پذیرای زائران زیادی از روستا، روستاهای اطراف، شهرهای اطراف و حتی سایر استان هاست، یکی از بهترین نمونه ها برای توسعه ی پایدار گردشگری فرهنگی و مذهبی و فراخور آن توسعه ی اقتصاد روستایی است. در این تحقیق سعی شده است تا به واکاوی اثرات گردشگری مذهبی بر روستای اوجی آباد شهرستان آمل پرداخته شود. نوع تحقیق کاربردی، روش گردآوری اطلاعات به صورت مطالعات اسنادی و بررسی های میدانی و روش تفسیر داده ها نیز توصیفی- تحلیلی است. پس از توصیف آماره ها و میانگین ها، داده های پژوهش با استفاده از تکنیک دلفی، آزمون ANOVA و رگرسیون خطی در محیط نرم افزارSPSS تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد که گردشگری مذهبی بر توسعه ی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی روستای اوجی آباد اثر یکسانی نداشته است. از میان ابعاد مورد مطالعه در این روستا، بعد اقتصادی بیشترین تأثیر را از پدیده ی گردشگری پذیرفته است که این وضعیت نشانگر درگیر شدن و تحت تأثیر قرار گرفتن افراد مختلف و مشاغل متنوع از پدیده ی گردشگری است. البته اثرات اقتصادی گردشگری، بخش اندکی از مشاغل و افراد را منتفع ساخته و بسیاری از ساکنان محلی، از این پدیده بی بهره بود اند که این امر نیز مبین عدم استفاده از تمامی ظرفیت های گردشگری است. همچنین تنوع فرهنگی زائران ورودی به روستا، اثرات ملموسی بر فرهنگ مردمان روستا داشته است و به لحاظ زیست محیطی نیز مناطق حساس مرتبط و نزدیک به مجموعه، از انباشت زباله و ازدحام تأثیر بیشتری پذیرفته اند.
پیامدهای اقتصادی و اجتماعی مکانیزاسیون کشاورزی در سکونتگاه های روستایی مورد: دهستان استرآباد جنوبی در شهرستان گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه مکانیزاسیون به عنوان کلیدی ترین عنصر در دستیابی به اهداف توسعه کشاورزی و روستایی از اهمیت خاصی برخوردار است. مزارعی که مجهز به قدرت ماشین و نیروی موتور هستند، علاوه بر افزایش کیفیت و کمیت در کار و بهره برداری محصولات، در زمان و هزینه های مراحل مختلف کشت نیز صرفه جویی می گردد. براین اساس مکانیزاسیون یکی از ارکان اصلی و کلیدی توسعه کشاورزی محسوب می شود و رونق مکانیزاسیون کشاورزی خود مهم ترین نوع سرمایه گذاری در راستای توسعه روستایی است. در تحقیق حاضر سعی شده است تا به تبیین و بررسی تأثیر مکانیزاسیون کشاورزی بر ارتقاء شاخص های اقتصادی و بهبود مؤلفه های اجتماعی خانوارهای روستایی در روستاهای دهستان استرآباد جنوبی شهرستان گرگان پرداخته شود. تعداد 190 کشاورز به عنوان جامعه نمونه انتخاب شده است که از این تعداد 110 بهره بردار به صورت مکانیزه و 80 بهره بردار دیگر نیز بیشتر به صورت سنتی در امور کشاورزی فعالیت داشته اند. پژوهش حاضر به صورت توصیفی – تحلیلی و میدانی بوده است. نتایج نشان داد که استفاده از مکانیزاسیون کشاورزی در میان بهره برداران موجب افزایش تولید و درآمد شده است و میزان ضایعات را به طور چشمگیری کاهش داده است. به طور کلی، مکانیزاسیون باعث بهبود شاخص های اقتصادی در بین بهره برداران کشاورزی شده است. علاوه بر آن، مکانیزاسیون کاهش مهاجرت و افزایش انگیزه ماندگاری بهره برداران نواحی روستایی را به دنبال داشته است. با عنایت به اینکه تاکنون اقدامات دولت در راستای توسعه مکانیزاسیون کشاورزی چندان کافی نبوده است، بسترسازی و اهتمام جدی و مناسب از سوی دولت، تشویق و ترغیب سازمان های ذی ربط و مشارکت همه جانبه مردم در زمینه مکانیزاسیون امری ضروری و لازم است.
اثرات طرح هدفمندی یارانه ها بر الگوی مصرف خانوارهای روستایی با رویکرد معیشت پایدار در شهرستان های کلات و بینالود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرح هدفمندی یارانه ها به پشتوانه ماده (3) قانون برنامه چهارم اجرا شده است. نظر به تغییر شیوه پرداخت آن از شکل «کالایی» به صورت «نقدی» و تأثیر مستقیمی که بر الگوی مصرف خانوارها دارد، این تحقیق در چارچوب رویکرد ""معیشت پایدار(LS)"" انجام شده است؛ چرا که رویکرد معیشت پایدار علاوه بر رفع نیازهای روزانه، امرار معاش، تسهیلات رفاهی، افزایش قابلیت ها و توانمندسازی نسل های کنونی، بر ابعاد زیست محیطی و حفظ دارایی ها و منابع طبیعی برای آیندگان تأکید دارد. روش تحقیق حاضر توصیفی تحلیلی است که با هدف شناسایی اقشار اجتماعی روستایی و اثرات طرح هدفمندی یارانه ها بر الگوی مصرف معیشتی آنان در دو ناحیه متفاوت انجام شده است. جامعه آماری 16140 خانوار ساکن در 88 روستای شهرستان های کلات و بینالود بوده است. برای نمونه گیری از روش های خوشه ای و تصادفی سیستماتیک استفاده شده است، در مجموع 38 روستای نمونه انتخاب و سپس طبق جدول مورگان- کرچی حجم نمونه تعداد 360 خانوار تعیین شده است. گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته بوده است. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 83/0 به دست آمده است. با استفاده از آمارهای توصیفی و آزمون های""کولموگروف اسمیرنف""،""یومن ویتنی""و""کراسکال والیس"" تجزیه و تحلیل داده ها انجام شده است. در نهایت نتایج نشان داد که تباینات محیطی و توزیع نامتوازن منابع اقتصادی، هم بر شاخص متوسط سرمایه و هم بر متوسط درآمد تأثیر داشته و موجب اختلاف طبقاتی دو ناحیه شده است. از نظر تغییر الگوی مصرف نیز بین مقادیر مصرف طبقات کم درآمد نواحی، تفاوت معنادار و در طبقات مرفه فاقد معناداری آماری بوده است. در مجموع می توان گفت پرداخت یارانه ها در تعدیل شکاف طبقاتی هر دو ناحیه تأثیر داشته است که میزان آن در کلات بیش از بینالود بوده است.
رهیافت هم تکمیلی، مبانی و کارکردهای آن با تأکید بر منطقه جنوب شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میزان و نحوه توزیع منابع محیطی و جغرافیایی در سطح زمین فاقد الگوی همسان بوده و از نابرابری های گسترده برخوردار است .به همین جهت، هیچ مکان جغرافیایی بر روی زمین وجود ندارد که به تنهایی قادر به تأمین همه نیازهای ضروری ساکنان خود باشد. از این رو همه مکانها برای به دست آوردن نیازمندیهای خود به طور جدی به مکانهای دیگر وابسته اند. پرسشی که در این زمینه مطرح می شود آن است که، مکانهای جغرافیایی چگونه و با اتکا به چه مکانیسمی می توانند به رفع نیازهای خود بپردازند؟ در پاسخ به این پرسش، طی نوشته حاضر، رهیافتی موسوم به «رهیافت هم تکمیلی» پیشنهاد و ارائه شده و هدف اصلی این مقاله نیز تبیین و معرفی ابعاد نظری و کارکردی رهیافت فوق است. از آنجا که همه مکانها ی جغرافیایی واجد دو دسته از مؤلفه های محیطی شامل: 1- منابع و مزیت های محیطی؛ 2- کاستی، ضعف و محدودیت های محیطی می باشند، لذا می توانند از طریق برقراری همکاری و مناسبات دو سویه، چرخه ای از تعاملات هم تکمیلی را پدید آورند که طی آن، هر مکان جغرافیایی مکمل مکان دیگر محسوب گردد. در حقیقت هدف اصلی این رهیافت آن است که، روابط مبتنی بر رقابت های غیرسازنده میان مکانها را به روابطی توأم با رفاقت و همکاری تبدیل نماید و روشن است در این صورت، دستیابی به سطوح قابل قبولی از توسعه متوازن ، ثبات و امنیت پایدار در محیط های جغرافیایی در دسترس خواهد بود.
از آنجا که رهیافت مزبور ماهیتی کاربردی و حل مسأله دارد؛ لذا از قابلیت تبیین کنندگی نظری و سازماندهی عملی بالایی برخوردار بوده و امکان به کارگیری آن در همه مقیاس های جغرافیایی از خردترین سطوح فروملی تا بالاترین سطوح فرا ملی وجود دارد. همچنین به طور مشخص در چهار حوزه سیاست، اقتصاد، فرهنگ و امنیت قابل پیاده سازی است. طی مقاله حاضر، نحوه پیاده سازی رهیافت مذکور در خصوص ناحیه جنوب شرق ایران و با هدف حل مسأله توسعه نیافتگی این منطقه از کشور و نیز تعیین مناطق مکمل داخلی و خارجی آن و زمینه های مشارکت و هم تکمیلی این منطقه با مناطق مکمل، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
Study on Iranian Traditional houses and match it with contemporary housing(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ پاییز ۱۳۹۵ ضمیمه لاتین شماره ۴۴
۳۲۰-۳۱۱
حوزه های تخصصی:
Traditional houses enjoy an organizing with inner spaces based on religious and traditional notions of Iranian families. Space flexibility, readability, introversion, spatial hierarchy and family privacy have had a special status in architecture of Iranian houses, replaced with an outward-oriented architecture. The traditional architecture which has had all the necessary spaces for any communication inside the house has converted to the hotel architecture that its residents have not expected the stability and comfort from it, to whom just the equipment and services at hotel architecture are of great importance to which they have no sense and attachment. Living at contemporary houses has raised the problems such as reduced sense of belonging, comfort and emotional and family problems. The present research intends to compare traditional houses with contemporary houses by study on architecture plans of Iranian traditional houses and emphasis on their spatial richness and quality so as to get familiar with spatial concepts of these houses and take an effective step on how to influence these neglected concepts on single-dimensional spaces of contemporary houses.
نقش رسانه ها در تحولات سبک زندگی روستاییان (مورد مطالعه: شهرستان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامعه روستایی ایران به عنوان جامعه در حال گذار دست خوش تغییرات و دگرگونی های فراوانی شده است، به گونه ای که ما شاهد تغییر ارزش های جوانان، تحولات خانواده و شکاف نسلی در جوامع روستایی هستیم. شدت و دامنه تغییر در ابعاد مختلف سبک زندگی در جامعه روستایی به اندازه ای است که ورود وسایل ارتباط جمعی جدید منجر به حرکت جامعه از سبک زندگی روستایی به سمت سبک زندگی شهری شده است. با توجه به اهمیت موضوع، تحقیق توصیفی حاضر با هدف بررسی نقش رسانه ها در تحولات سبک زندگی روستاییان در شهرستان زنجان به روش پیمایشی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی روستاییان شهرستان زنجان بود که با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 250 نفر از آنها برای انجام تحقیق انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده گردید. روایی ظاهری و محتوایی پرسشنامه با نظر پانلی از متخصصان (اعضای هیات علمی گروه ترویج، ارتباطات و توسعه روستایی دانشگاه زنجان) مورد تأیید قرار گرفت و روایی سازه و پایایی ترکیبی ابزار تحقیق نیز از طریق تحلیل عاملی تأییدی (مدل اندازه گیری) مورد ارزیابی قرار گرفت. دامنه مقادیر ضرایب پایایی ترکیبی برای مقیاس های مختلف پرسشنامه بین 906/0 تا 929/0 به دست آمد که بیانگر انسجام درونی مناسب ابزار اندازه گیری بود. تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزارهای SPSS20 و AMOS20 انجام شد. یافته های توصیفی در رابطه با مؤلفه های سبک زندگی نشان می دهد که 4/44 درصد از پاسخگویان سطح سلامت اجتماعی خود را در سطح بالا ارزیابی کرده اند. همچنین، یافته ها نشان داد که 70 درصد پاسخگویان از سطح سلامت معنوی بالایی برخوردارند. طبق نتایج میانگین تماشای تلویزیون در میان پاسخگویان 4 ساعت و 20 دقیقه در روز بود. یافته های تحلیلی حاکی از آن بود که بین محیط رسانه ای با سبک زندگی پاسخگویان رابطه منفی و معنی داری وجود داشت. هم چنین، بر اساس نتایج استنباطی مشخص شد که متغیر گروه های سنی در رابطه میان متغیرهای تحقیق دارای اثر تعدیل گری بود، به نحوی که اثر محیط رسانه ای بر سبک زندگی روستاییان با گروه سنی پایین منفی و معنی دار بود، در حالی که این اثر برای افراد در گروه سنی بالا غیرمعنی دار به دست آمد.
تحلیلی برعوامل موثر بر شکل گیری تصویر مقصد در گردشگری شهری مطالعه موردی: شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ششم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۱
5 - 16
حوزه های تخصصی:
اهمیت تصویر گردشگری برای همگان چه محققین و چه متولیان در صنعت گردشگری روشن است، این اهمیت عمدتاً بدلیل تأثیر بر روی درک ذهنی گردشگران و رفتار منتج از آن (انتخاب مقصد) مورد توجه قرار گرفته است. از این رو پژوهش حاضر به بررسی عوامل مؤثر بر تصویر ذهنی گردشگران از شهر ارومیه و الگوی رفتاری منتج از آن پرداخته است. رویکرد پژوهش حاضر توصیفی-پیمایشی است. بدین منظور ابتدا مدل مفهومی پژوهش بر اساس مبانی نظری، پیشینه تحقیق و سوالات طراحی گردید و سپس با استفاده از روش پیمایشی از طریق پرسشنامه محقق ساخته به گردآوری اطلاعات درمورد تصویر ذهنی گردشگران قبل و بعد از سفر به شهر ارومیه بر اساس شاخص ها و متغیرهای مورد مطالعه و در انتها آزمون فرضیات گردید. جامعه آماری شامل کلیه گردشگران داخلی بوده که در شش ماهه اول سال 1393 به شهرارومیه سفرکرده اند. حجم نمونه براساس جدول مورگان به تعداد 350 نفرانتخاب گردید. تحلیل داده ها به کمک نرم افزار Spss صورت گرفت. نتایج حاصل از پژوهش بر اساس صورتبندی مدل مفهومی پژوهش و سوالات تحقیق نشان دهنده اینست که ارزش درک شده بر تصویر مقصد گردشگران تاثیر مستقیم داشته یعنی با توجه به میزان ضریب تبیین بدست آمده در مدل رگرسیونی می توان گفت که 43 درصد از تغییرات متغیر وابسته (تصویر مقصد) متاثر از تغییرات متغیرهای وارد شده در مدل یعنی کیفیت سفر و ارزش درک شده می باشد . همچنین نتایج حاصل از آزمون فرضیه دوم موید این مطلب است که تصویر ذهنی قبل و بعد از سفر به شهر ارومیه بعنوان مقصد گردشگری در برخی از شاخصهای مورد مطالعه تفاوت معناداری را نشان می دهد،آزمون فرضیه سوم نیز حاکی از اینست که رابطه مستقیم و نسبتاً قوی(75/0) مابین دو متغیر تصویر استنباط شده از شهر ارومیه و تمایل گردشگران به سفر مجدد وجود دارد، بنحوی که آزمون رو اسپیرمن نشان می دهد که رابطه رضایت از سفر و تمایل به سفر مجدد در فاصله اطمینان 95 درصد معنا دار است و می توان گفت با بهبود تصویر ذهنی گردشگران تمایل گردشگران به سفر مجدد نیز افزایش پیدا می کند. بنابراین طراحی راهبردهای مؤثر برای ایجاد یک تصویر قوی و مثبت در ذهن گردشگر ضروری به نظر می رسد.
تحلیل تحولات سبک زندگی و عوامل مؤثر بر آن در مناطق روستایی: مطالعه موردی شهرستان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر، با هدف تحلیل تحولات سبک زندگی و عوامل مؤثر بر آن در مناطق روستایی شهرستان زنجان، به روش پیمایشی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه روستاییان این شهرستان بود که از آن میان، در سال 1393، با استفاده از نمونه گیری خوشه ای، 250 نفر انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها، از پرسشنامه استفاده شد. وضعیت سبک زندگی از طریق مؤلفه های سلامت جسمانی، اجتماعی، روان شناختی، معنوی، الگوی مصرف غذا، الگوی پوشاک و اوقات فراغت (شامل 62 گویه، با استفاده از طیف لیکرت پنج سطحی) مورد بررسی قرار گرفت. روایی صوری پرسشنامه با نظر پانلی از متخصصان تأیید شد و روایی سازه و پایایی ترکیبی آن نیز از طریق تحلیل عاملی تأییدی مورد ارزیابی قرار گرفت. دامنه مقادیر ضرایب پایایی ترکیبی برای مقیاس های مختلف پرسشنامه بین 889/0 تا 936/0 به دست آمد که بیانگر هماهنگی درونی مناسب ابزار بود. تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گیری از نرم افزار SPSS 20 و 20 AMOS انجام شد. نتایج نشان داد که بین میزان استفاده از رسانه و وضعیت سبک زندگی رابطه منفی و معنی دار وجود دارد، در حالی که رابطه درآمد خانوار با وضعیت سبک زندگی مثبت و معنی دار بود.
اثرات مهاجرت فرزندان بر حمایت اجتماعی والدین سالمند روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهاجرت پدیدهای رایج در بیشتر روستاهای ایران میباشد، با این همه در مورد اثرات این مهاجرتها بر کسانی که در روستا باقی ماندهاند، کمتر تحقیق شده است. این مقاله، به بررسی اثرات مهاجرت فرزندان بر حمایت اجتماعی سالمندان روستایی در شهرستان بردسکن میپردازد. در مناطق روستایی این منطقه، اغلب خانوادهها با تعدادی یا تمام فرزندان مهاجر مواجه هستند. برای رسیدن به هدف تحقیق، 357 سالمند روستایی دارای حداقل یک فرزند زنده، مورد مصاحبه ساختمند قرار گرفتند. روش تحقیق به صورت پیمایشی و با اتکاء بر پرسشنامه محققساخته بود که در تنظیم آن از پرسشنامههای استاندارد و معمول بهره گرفته شد. پاسخگویان به شیوه نمونهگیری چندمرحلهای و ترکیبی از روش نمونهگیری خوشهای و نمونهگیری تصادفی ساده از 9 روستا انتخاب شدند. نتایج نشان داد که مهاجرت فرزندان اثری منفی بر حمایت عاطفی و حمایت ابزاری والدین سالمند دارد، در عین حال، والدین از حمایت مادی فرزندان مهاجر بهره میبرند. به نظر میرسد، فرزندان مهاجر با حمایت مادی بیشتر به دنبال جبران کاستیهای خود در جنبههای دیگر حمایت اجتماعی هستند. به طور کلی، اثر مهاجرت فرزندان بر جنبههای مختلف حمایت اجتماعی والدین سالمند دیده شد اما اثرات آن به گونه متفاوتی است و والدین سالمند، از مهاجرت فرزندان خود هم متضرر و هم بهرهمند میشوند.