فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۶۱ تا ۱٬۳۸۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۲ مورد.
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
735 - 759
حوزه های تخصصی:
زندگی انسان ها در شهرها وابسته به عوامل مختلفی است. یکی از نیازهای زندگی انسان ها در سطح شهر، تعاملات اجتماعی است که رفع آن نیازمند فضاهایی در سطح شهر است که مکان های سوم شهری بهترین فضا برای تعاملات اجتماعی از طریق دلبستگی مکانی است. از این رو مقاله حاضر به بررسی رابطه بین دلبستگی به مکان و مکان های سوم شهری می پردازد. روش تحقیق به صورت توصیفی-تحلیلی و از نوع پیمایشی است. حجم نمونه 305 نفر از بازدیدکنندگان ائل گلی تبریز است. برای مدل ساختاری از تحلیل عاملی مرتبه دوم ( SEM ) و نرم افزارهای آماری استفاده شد. مطابق نتایج پژوهش، در مدل ساختاری نهایی رابطه بین دلبستگی مکانی و مکان سوم شهری ائل گلی، دو بعد مشارکت (جذابیت و خودبیانگری) 6/81 درصد وابستگی مکانی و هویت مکانی 2/79 درصد پیوند اجتماعی را تشکیل می دهند. در کل، جذابیت و پیوند اجتماعی 1/80 درصد وفاداری بازدیدکننده را به خود اختصاص می دهد. درنتیجه مکان های سوم شهری (ائل گلی) در شکل گیری دلبستگی به مکان تأثیر داشته اند و دلبستگی مکانی هم در مشارکت، وفاداری، هویت بخشی مکان، پیوند اجتماعی و جذابیت در مکان سوم شهری (ائل گلی) بسیار مؤثر بوده است.
تحلیل فایده-هزینه مدیریت پسماندهای جامد شهری: مطالعه موردی شهر رباط کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
28 - 36
حوزه های تخصصی:
امروزه توسعه اقتصادی، رشد جمعیت و شهرنشینی باعث شده است تا محیط زیست به شدت در معرض آسیب و تخریب قرار گیرد. در این ارتباط پسماندهای جامد شهری نقش قابل توجهی در تخریب دارد. عدم صرفه های اقتصادی ناشی از فرایند مدیریت پسماند مهمترین موضوعی است که باعث غفلت از هزینه کردن برای مدیریت آثار خارجی محیط زیستی می شود و لذا بررسی پایداری مالی این فرایند ضروری است. در این مقاله به ارزیابی مالی و اقتصادی سه مرحله از فرایند مدیریت پسماند شامل ذخیره سازی، جمع آوری و حمل و نقل برای شهر رباط کریم با استفاده از رویکرد تحلیل هزینه-فایده پرداخته می شود. نتایج نشان داد که در وضعیت فعلی با توجه به اینکه هزینه های انجام این طرح (هزینه های ثابت و متغیر) نسبت به درآمد حاصل از فروش پسماند، بسیار بیشتر است، این فرایند از دیدگاه سرمایه گذاران بخش خصوصی دارای توجیه پذیری مالی نمی باشد. بمنظور بررسی امکان توجیه پذیری مالی، سه سناریو شامل کاهش 15 درصدی هزینه های ثابت، افزایش 30 درصدی درآمد حاصل از فروش هرتن پسماند و لحاظ منافع غیرمستقیم کاهش هزینه های بهداشتی ناشی از عملکرد صحیح مدیریت پسماند مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که با لحاظ این تغییرات، نرخ بازده داخلی 40 درصد و نسبت فایده به هزینه حدود 20/1 و دوره بازگشت سرمایه 25/4 سال خواهد بود و فرایند مدیریت پسماند می تواند دارای توجیه پذیری مالی باشد. نتایج این مطالعه می تواند اطلاعات لازم برای تعیین مشوق های دولتی برای اقتصادی نمودن فرایند مدیریت پسماند توسط بخش خصوصی را فراهم نماید.
شناسایی و اولویت بندی راهبردهای توسعه گردشگری ورزشی در فضاهای شهری: شهرستان گنبدکاووس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
90 - 100
حوزه های تخصصی:
در سراسر جهان، فضاهای شهری، برای سالیان متمادی در زمره با اهمیت ترین مکان ها برای اهداف گردشگری بوده اند. بگونه ای که، امروزه، مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک برای چنین فضاهایی، نیازمند دیگاه های پویا و نظام یافته ای دارد که با استفاده از ابزارها و محرک های شهری، می توان پیشبرد آنها را تضمین نماید. از جمله این محرک ها، صنعت گردشگری بویژه گردشگری ورزشی است. براساس استعدادهای گردشگری ورزشی کشور، در مناطق مستعدی مانند شهرستان گنبدکاووس، دستیابی به برنامه ریزی و مدیریت هدفمند، ضروری بنظر می رسد. از اینرو، پژوهش حاضر، جهت تدوین و انتخاب استراتژی؛ از تحلیل استراتژیکی استفاده کرده که نیازمند شناسایی و تحلیل قوت ها و ضعف های درونی و فرصت ها و تهدیدهای بیرونی محیط مورد بررسی دارد. ماتریس SWOT از جمله تکنیک هایی است که می توان جهت تحلیل استراتژیک از آن بهره برد. این ماتریس، قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدات محیطی را ارزیابی می کند، اما نتایج آن، توانایی ارزیابی تناسب گزینه های تصمیم، براساس عوامل و رتبه بندی آنها را ندارد. بنابراین، در این پژوهش، از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی(AHP) برای محاسبه وزن و اهمیت هرکدام از معیارها و زیرمعیارهای شناسایی شده، استفاده گردیده است. براساس نتایج حاصله، فرصت های بیرونی با وزن نسبی 0.375، قوت های داخلی با 0.342 و تهدیدهای بیرونی با 0.178 و در نهایت ضعف های داخلی با 0.105 بترتیب اولویت قرار گرفتند. علاوه برآن، نتایج نشان می دهد که مهم ترین استراتژی کاربردی برای توسعه گردشگری ورزشی فضاهای شهری شهرستان گنبدکاووس، استراتژی SO با شاخص مطلوبیت 0.437 می باشد
شناخت و تحلیل سیاست های توسعه گردشگری (مورد مطالعه: شهر دهدز - شهرستان دزپارت)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
45 - 60
حوزه های تخصصی:
توسعه هر مکان جغرافیایی به ظرفیت های طبیعی و انسانی آن وابسته است. آنچه که می تواند توسعه هر مکان را تسریع یا کند نماید، نوع تصمیم گیری ها و سیاست های حاکم در آن بخش از سطوح کلان تا خرد است. توسعه گردشگری نیز از این سیاست ها، مستثنی نیست. بنابراین بخشی از توسعه گردشگری منوط به سیاست های مورد تاکید است. هدف این تحقیق شناخت و سپس تحلیل سیاست های توسعه گردشگری در دو سطح کلان و خرد به صورت مطالعه موردی در شهر دهدز شهرستان دزپارت است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر داده های میدانی است. روش گردآوری داده ها در مرحله اول مصاحبه و کنکاش در اسناد مختلف علمی و اجرایی و سپس تکمیل پرسش نامه بوده است. جامعه آماری تحقیق را کارشناسان ادارات منطقه دزپارت تشکیل داده اند. با توجه به نبود آمار دقیق در این زمینه، تعداد 50 نفر مورد پرسشگری قرار گرفتند. روایی پرسش نامه انجام و پایایی آن نیز با ضریب کرونباخ بالای 70/0 تایید شد. نتیجه آزمون تی تک نمونه ای نشان داد که تمامی سیاست های خرد و کلان توسعه گردشگری در سطح کمتر از 05/0 معنادار هستند. بر اساس نتایج آزمون دو سیاست تقویت پیوندهای فرهنگی میان منطقه با استان های همجوار با میانگین 82/4 و تشکیل سایت اطلاعات گردشگری با میانگین 58/4 به عنوان مهمترین سیاست های کلان توسعه گردشگری و دو سیاست دیدگاه مثبت مدیران نسبت به ظرفیت گردشگری با میانگین 76/4 و تنوع مشاغل خدماتی با میانگین74/4 به عنوان مهمترین سیاست های خرد گردشگری شناخته شده اند. نتیجه رگرسیون نیز تایید نمود که در مجموع سیاست های کلان و خرد بررسی شده بیش از 71 درصد می توانند متغیر توسعه گردشگری را تبیین نمایند، اما سیاست های کلان تاثیرگذاری بیشتری نسبت به سیاست های خرد دارند.
تحلیل وضعیت و رابطه رضایت و حس تعلق مکانی در محله های شهری، مطالعه موردی: محله فردوان شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۷
149 - 166
حوزه های تخصصی:
مقدمه: حس تعلق مکانی، از مفاهیمی است که در ارتباط انسان و محیط شهر شکل می گیرد. پایین بودن سطح کیفیت محیط شهر، ضعیف شدن پیوند های اجتماعی و کاهش میزان رضایت از مطلوبیت محیط در وضعیت و میزان حس تعلق به مکان تاثیر گذار است. هدف از این پژوهش تحلیل وضعیت و بررسی رابطه رضایت و حس تعلق مکانی در محله فردوان شهر اصفهان است. محله فردوان در نتیجه رشد شتابان شهر اصفهان در 6 دهه اخیر در بخش شمالی شهر اصفهان به صورت خودرو و غیررسمی شکل گرفته است. روش: از نظر روش شناسی براساس ماهیت هدف از نوع کاربردی و بر اساس ماهیت روش از نوع توصیفی_ موردی و تحلیلی است در گردآوری داده ها از روش میدانی به شکل پرسش نامه، و در تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون های آمار استنباطی چون آزمون های، رگرسیون، آزمون تی تک نمونه ای، آزمون یک دنباله راست میانگین و یک دنباله چپ میانگین در نرم افزار spss استفاده شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد میزان رضایت از شاخص های دسترسی به خدمات و تسهیلات با میانگین 2.11 و شاخص کیفیت محله با میانگین 2.02 در وضعیت نامناسبی و نامطلوبی در محله فردوان قرار دارند، هم چنین، وضعیت شاخص حس تعلق با میانگن 2.52 نیز در وضعیت نامناسب و نامطلوبی قرار دارد. با توجه به مقدار سطح معناداری تحلیل آزمون تی تک نمونه ای که کم تر از 0.05 شده است تفاوت میانگین ها با وضعیت مطلوب در شاخص های بررسی شده معنادار می باشد. تحلیل رابطه بین رضایت محله و تعلق مکانی در محله فردوان با مقدار 0.142 در مقدار کمینه و به شدت ضعیف بوده است. نتیجه گیری: تطبیق نتایج پژوهش با نظریه تعلق مکانی نیز نشان داد که پایین بودن میزان رضایت در محله نتواسته است در میزان حس تعلق مکانی در محله تاثیری داشته باشد.
تحلیل تطبیقی جغرافیای رسانه از تأثیر برنامه های تلویزیون شبکه دو سیما با موضوع سبک زندگی بر تاب آوری اجتماعی مناطق 1، 12 و 20 کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور تحلیل مناسب از تأثیرات فرهنگی و جغرافیایی رسانه ها، استفاده از نتایج مؤلفه های تاب آوری اجتماعی، رهیافتی کلیدی است. در این راستا، مطالعه حاضر تلاش کرده است تا با هدف کاربردی و روش «توصیفی-تحلیلی» به تحلیل تطبیقی اثرگذاری برنامه های تلویزیون بر تحقق مؤلفه های تاب آوری اجتماعی در مناطق 1، 12 و 20 کلان شهر تهران بپردازد. با روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه، نظرات 384 شهروند بر حسب فرمول کوکران به روش نمونه گیری طبقه بندی شده، گردآوری شد. نتایج نشان می دهد که کیفیت تحقق و برخورداری از مؤلفه های تاب آوری اجتماعی در سه منطقه مورد مطالعه براساس آنالیز واریانس چندمتغیره متفاوت است. همچنین تحلیل اولویت برنامه ریزی برای تحقق بخشی به مؤلفه های تاب آوری در سه منطقه یادشده براساس مدل تاپسیس فازی نشان می دهد که شاخص اعتماد عمومی در منطقه 1 به عنوان منطقه مرفه شهری، شاخص مشارکت غیررسمی در منطقه 12 به عنوان منطقه متوسط شهری و شاخص حس تعلق مکانی در منطقه 20 به عنوان منطقه فرودست از اولویت بیشتری برای برنامه ریزی در راستای ارتقای تاب آوری اجتماعی برخوردارند. و راهبرد رسانه ای تلویزیون و شبکه دو سیما و در جغرافیای رسانه ای هدف، می تواند در راستای ارتقای اعتماد عمومی شهروندان و افزایش همبستگی اجتماعی، ارتقای شاخص مشارکت غیررسمی ازطریق همیاری و همراهی در تشکل های اجتماعی مناطق شهری و بهبود حس تعلق مکانی در مناطق فرودست برای ایجاد حس انگیزه و تعلق و هویت مندی اجتماعی قرار گیرد.
ارزیابی و تحلیل عملکرد شهرداری ایلام بر پایه رضایتمندی شهروندان
منبع:
مطالعات توسعه پایدار شهری و منطقه ای دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵
103 - 119
حوزه های تخصصی:
امروزه، شهرداری نهادی است که تأثیر عمده ای بر کیفیت زندگی شهروندان دارد. از اینرو رضایتمندی شهروندان یکی از مهم ترین معیارهای سنجش عملکرد شهرداری است. در این پژوهش تلاش شده است تا با استفاده از نظر شهروندان، میزان رضایت آنان از عملکرد شهرداری ایلام در حوزه های گوناگون سنجیده شود. روش پژوهش در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و از پرسشنامه برای کسب نظر شهروندان استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه ساکنان شهر ایلام تشکیل می دهند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران محاسبه شده و اطلاعات مورد نیاز از سطح نواحی شهر ایلام به دست آمده است. همچنین جهت سنجش داد ه ها نرم افزار SPSS به کار گرفته شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که میزان رضایت شهروندان از عملکرد شهرداری ایلام در سطح مطلوبی قرار ندارد. از طرف دیگر، میزان رضایتمندی شهروندان در نواحی مختلف شهر دارای تفاوت معناداری است. به صورتی که ناحیه 1-1 بیشترین و ناحیه 2-2 کم ترین میزان رضایتمندی شهروندان را به خود اختصاص داده است.
سنجش مطلوبیت پیاده راه نادری شهر اهواز براساس مؤلفه های کیفی
منبع:
مطالعات توسعه پایدار شهری و منطقه ای دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵
120 - 134
حوزه های تخصصی:
امروزه حضور گسترده وسایل نقلیه و هم چنین سهم روزافزون معابر سواره در ساختار شهرها، مشکلاتی را ایجاد کرد و سبب گردیده که پیاده راه ها صرفاً به محل هایی برای گذر اختصاص داده شوند. در صورتی که پیاده راه ها می توانند نقش مکملی را در ارتباط با دیگر شبکه های حمل و نقل ایفا نمایند و سبب بهبود حیات مدنی در مراکز شهری گردند. در این پژوهش هدف سنجش مطلوبیت پیاده راه های شهری براساس مؤلفه های کیفی در پیاده راه نادری شهر اهواز است. پژوهش حاضر از نظر ماهیت، نظری-کاربردی و از لحاظ روش مطالعه، توصیفی- تحلیلی است. گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی بوده است. جامعه ی آماری پژوهش شامل افراد پیاده رو و ساکن مرکز تجاری شهر اهواز است که بصورت تصادفی 320 نفر از افراد پیاده رو و ساکن در طول یک هفته به حجم نمونه انتخاب شدند. پایایی داده ها بوسیله ی آزمون کرونباخ 813/0 محاسبه شد. برای تحلیل داده ها از آزمون های آماری SPSS بهره گرفته شد. نتایج تحلیل نشان می دهد که پیاده رو نادری شهر اهواز با ویژگی های یک پیاده رو مطلوب فاصله دارد. از میان شاخص های مورد بررسی، شاخص جذابیت و سرزندگی با میانگین96/2 و دسترسی با 82/2 نسبت به دیگر شاخص ها، از وضعیت مناسب تری برخودار هستند. لازم به ذکر است که امنیت، مبلمان و کاربری های مختلط در پیاده رو باید مورد توجه جدی قرار گیرد. تا شهروندان بتوانند آزادانه و با امنیت و آسایش کامل به پیاده روی و تفریح بپردازند.
رویکرد آینده نگاری در بازآفرینی محلات فرسوده شهری با تاکید بر مسکن پایدار (مورد مطالعه: محله سرتپوله سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بافت های قدیمی شهرها که زمانی از انسجام فضایی و عملکردی مناسب و منسجمی برخوردار بوده اند، اکنون در پی تغییر الگوی زیست و شکل گیری نیازهای جدید دچار نارسایی های کالبدی - فضایی شدیدی گردیده اند. این تنگناها و تبعات اجتماعی و اقتصادی ناشی از آن، به گونه ای دو سویه موجب پایین آمدن کیفیت زندگی در بافت های قدیمی شهری شده است. بنابراین هدف این پژوهش بازآفرینی محله سرتپوله شهر سنندج با رویکرد آینده پژوهی برای دستیابی به مسکن پایدار می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی است و با توجه به مؤلفه های مورد بررسی، رویکرد حاکم بر آن روش توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش به منظور انتخاب آگاهانه ی شرکت کنندگان، از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده است (انتخاب گروهی از خبرگان شهری). با استناد به توضیحات فوق، جامعه آماری این پژوهش 40 تن از کارشناسان خبره در حوزه ی مسائل شهری، شامل کارشناسان شهرداری سنندج (مناطق شهری مختلف)، مهندسان مشاور و برخی از اساتید دانشگاهی متخصص در حوزه ی مورد مطالعه هستند، سپس داده ها از طریق نرم افزار MICMAC تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاصل از پراکندگی متغیرها در محور تاثیرگذاری و تاثیرپذیری عوامل، حاکی از ناپایداری سیستم در بازآفرینی محله سرتپوله است. و در نهایت با توجه به امتیاز بالای اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم عوامل، 18 عامل اصلی بعنوان پیشران های کلیدی در آینده ی بازآفرینی محله سرتپوله با تأکید بر تأمین مسکن پایدار مورد شناسایی قرار گرفتند. از بین پیشران های مورد بررسی، متغیرهای بخش اقتصادی و مالی بیشترین تأثیر را بر تأمین مسکن در زمینه ی بازآفرینی محله سرتپوله داشتند.
مدل اثرگذاری هوشمندی بر رقابت پذیری مقصدهای گردشگری شهری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهور و بروز گردشگری هوشمند، توجه مدیران و سیاست گذاران مقصدها را به فرصت هایی که از تطبیق راهبرد هوشمندی در سطح مقصدهای گردشگری ایجاد می شود، جلب کرده است تا بتوانند با اتخاذ رویکرد نوآورانه و هوشمندانه، مزیت رقابتی در گردشگری ایجاد و رقابت پذیری مقصدها را افزایش دهند. این پژوهش در پی شناسایی و ارائه مدلی بوده که در آن سازوکار اثرگذاری هوشمندی بر رقابت پذیری مقصدهای گردشگری شهری در ایران تبیین شده باشد؛ بدین منظور و برای ایجاد فهم و ادراک عمیق از ابعاد، عوامل و چگونگی اثرگذاری هوشمندی بر رقابت پذیری در مقصدهای گردشگری شهری، رویکرد کمّی اتخاذ و دو مرحله پژوهشی تدوین شد. در مرحله اول با روش تحلیل داده های آرشیوی، به گردآوری و تلفیق پژوهش های پیشین و تعیین مؤلفه ها و شاخص های سنجش هوشمندی و رقابت پذیری مقصدهای گردشگری پرداخته شده و یافته ها با استفاده از نظر خبرگان گردشگری اعتبارسنجی شد. در مرحله دوم با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری و ابزار پرسشنامه، اثرگذاری هوشمندی بر رقابت پذیری مقصدهای گردشگری براساس نظر خبرگان در سطح مقصدهای دوازده گانه شهری منتخب سنجیده شده و به تأیید مدل ارائه شده، پرداخته شد. نتایج تحقیق نشان داد که براساس مدل تحقیق، هوشمندی بر رقابت پذیری مقصدهای گردشگری شهری اثرگذار است و هوشمندی روی هم رفته توانسته است 88 درصد از تغییرات رقابت پذیری مقصدهای گردشگری شهری را پیش بینی کند. ارائه مدل اثرگذاری هوشمندی بر رقابت پذیری، تعیین مؤلفه ها و شاخص های هوشمندی و رقابت پذیری مقصدهای گردشگری شهری، وجوه تمایز این تحقیق نسبت به تحقیقات پیشین بوده اند.
امکان سنجی ارتقای کیفی منظر جوامع زیستی حاشیه تالاب ها براساس رویکرد اکولوژی ژرف نگر (مورد شناسی: روستای صراخیه در حاشیه تالاب شادگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناظر و مجتمع های زیستی پیرامون تالاب ها، ازجمله مناطقی هستند که علی رغم وجود وابستگی و ارتباط متقابل میان ساکنان آن ها و تالاب و بهره مندی از خدمات متنوع این اکوسیستم طبیعی، در رویکردهای مطرح درجهت حفاظت و احیای تالاب ها کمتر مورد توجه قرار گرفته اند؛ به گونه ای که توجه و تأکید بر ابعاد کمّی و بیولوژیک تالاب موجب غفلت از نیازهای جوامع پیرامون تالاب و ابعاد کیفی زندگی آن ها شده است. این امر در درازمدت نه تنها تأثیر چندانی بر حفاظت و احیای تالاب ها نداشته، بلکه می تواند تهدیدی جدی برای جوامع زیستی که زندگی شان وابسته به تالاب هاست، باشد؛ ازاین رو اتخاذ رویکردی کل نگر که به همه ابعاد کمّی و کیفی موجود در یک منظر به طور همزمان توجه کرده و در پاسخگویی به نیازهای جوامع مؤثر واقع شود، امری ضروری است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی-توصیفی و از طریق مطالعات کتابخانه ای به دنبال امکان سنجی استفاده از مدل اکولوژی ژرف نگر درجهت ارتقای کیفی منظر مجتمع های زیستی حاشیه تالاب ها است؛ در این راستا ابتدا مفاهیم و پایه های 8گانه اکولوژی ژرف نگر از طریق مطالعات کتابخانه ای گردآوری و سپس مدل پیشنهادی براساس 8 پایه اصلی اکولوژی ژرف نگر ارائه شد. مدل مذکور درجهت امکان سنجی در روستای صراخیه واقع در حاشیه تالاب شادگان در استان خوزستان به کار گرفته شد. نتایج حاصل نشان می دهد که مدل اکولوژی ژرف نگر با تکیه بر پایه های اصلی خود، توصیه ها و ارزش هایی را درجهت بهره مندی مناسب از محیط زیست در قالب سه مؤلفه شناخت، برنامه ریزی و اجرای طرح های حفاظتی و توسعه ای و نظارت و مشارکت ذی نفعان ارائه می دهد که موجب ایجاد رابطه ای متعادل میان انسان و طبیعت شده و ضمن پاسخگویی به نیازهای زیست محیطی، از طریق ارائه راهکارهایی در زمینه جذب اکوتوریسم، آموزش های زیست محیطی، نمایش سبک و شیوه زندگی جوامع زیستی حاشیه تالاب و... در رشد اقتصادی جامعه، حفظ و احیای ارزش های فرهنگی-معنوی بستر مؤثر واقع شده و بدین طریق موجب ارتقای کیفی منظر جوامع زیستی حاشیه تالاب می شود.
تحلیل فضایی پراکنده رویی شهری با استفاده ازGIS و مدل هلدرن (مطالعه ی موردی؛ شهر بستک، استان هرمزگان)
منبع:
مطالعات توسعه پایدار شهری و منطقه ای دوره اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۳
100 - 121
حوزه های تخصصی:
با افزایش جمعیت در دهه های اخیر، دغدغه اصلی شهرها، مقابله با توسعه ی بدون برنامه ریزی و جلوگیری از مشکلات ناشی از آن بوده است. با رجوع به اسناد تاریخی این موضوع اثبات می شود که بشر همواره در پی یک سیستم نظام مند بوده است. یکی از مشکلاتی که افزایش جمعیت در پی دارد، رشد افقی یا پراکنده رویی شهری است که مشکلاتی مانند استفاده ی بی رویه از زمین و به تبع آن مشکلات زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و کالبدی را به دنبال دارد. روش اتخاذ شده در این پژوهش تحلیلی- توصیفی و از نوع کاربردی است و با استفاده از روش تحلیل محتوایی و موردکاوی به تحلیل پدیده پرداخته شده است. اطلاعات مورد نیاز به روش کتابخانه ای جمع آوری شده و اطلاعات مربوط به شهر بستک نیز به صورت ترکیبی از منابع موجود، بازدیدهای میدانی، استفاده از عکس ها و تصاویر ماهواره ای و مقایسه ی آن ها در دوره های گوناگون زمانی و هم چنین پرسش از افراد مطلع گردآوری شده است. سپس با برنامه ی Excel و Arc GISو هم چنین مدل هلدرن به تحلیل داده ها پرداخته شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که طرح های تفکیکی بین سال های 1385 تا 1399 موجب پراکنده رویی این شهر گردیده است و هم چنین دو نوع پراکنده رویی انشعاب خطی و خوشه ای مشاهده شده است. در پایان نیز پیشنهاهایی هم چون؛ جلوگیری و مقابله با سوداگران و بورس بازان، استفاده و بهره برداری از مناطق بلااستفاده ی درون بافت، تشویق عموم به سازندگی با تراکم بالا، انبوه سازی و عمودسازی با اختصاص وام و تسهیلات به آن برای جلوگیری و کنترل این پدیده در شهر بستک ارائه می گردد.
تحلیلی بر شهرگرایی، اجتماع محلی و محله در مادرشهر نوین (نمونه: مادرشهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: محله به عنوان پدیده ای «فضامند» و تاریخی به طورمعمول، دارای دو بعد بوده است: یکی قلمرو صریح یا ضمنی و دیگری یک «گروه اجتماعی خاص» که از نظر ویژگی های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی از همگونی نسبی برخوردار بوده است. اما با ظهور عصر مدرن واگرایی بین دو بعد پیش گفته آغاز گردید و به مرور زمان در قالب عدم انطباق فضایی محله و اجتماع محلی به ویژه در مادرشهرها در ادبیات شهرشناسی مطرح شد. تبیین فرآیند این واگرایی و تأثیر شهرگرایی در آن در مقیاس محله های مادرشهر تهران مسأله اصلی مقاله حاضر بوده است.روش: این پژوهش از نوع پیمایشی- تحلیلی و شیو ه گردآوری داده ها، اسنادی- میدانی بوده است. جامعه آماری محله های مادرشهر تهران بوده که بر مبنای یک گونه بندی از محله های تهران، پنج محله با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش کمی و آماری، شامل آزمون تی تک نمونه ای، آزمون آنوای یک طرفه، آزمون تعقیبی توکی و رگرسیون چند متغیره بهره گرفته شده است و یافته های مربوط در چارچوب نظریه هدایت گر پژوهش تجزیه و تحلیل شده است.یافته ها: نتایج نشان داد که به رغم تحولات ناشی از نوگرایی، کماکان می توان طیفی از محلات را نسبت به ویژگی های اجتماع محلی در مادرشهر تهران تشخیص داد. در حالت کلی، سطح هویت محله ای در محله های نمونه تهران نسبتاً بالا بوده است؛ لیکن این وضعیت، سبب شکل گیری و بهبود تعاملات و همبستگی اجتماعی درونی ساکنین آن ها نشده است. همچنین نتایج آزمون رگرسیون چند متغیره نشان داد تمامی شاخص های شهرگرایی به عنوان متغیر مستقل دارای روابط معنی دار و اثرات منفی بر ویژگی های اجتماع محلی در محله های نمونه بوده اند.نتایج: هرچند یافته های این مقاله حاکی از وجود زمینه ها و سرمایه های اجتماع محلی در محله های نمونه تهران است؛ لیکن، بر اساس ایده بنیادی پژوهش، باید توجه داشت که ارتقاء و تقویت انطباق فضایی اجتماع محلی و محله، شرط اساسی ایجاد، بهبود و بازآفرینی محله های موجود در چارچوب گفتمان مادرشهری نوین و شهرگرایی مقیاس مادرشهر تهران است.
تحلیل اثرات حضور گردشگران مذهبی غیر ایرانی بر کیفیت زندگی شهروندان (مطالعه موردی: منطقه ثامن شهرداری مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۵
99 - 116
حوزه های تخصصی:
گردشگری مذهبی شکلی از گردشگری است که در آن مردم دین دار(با اعتقاد) به طور انفرادی یا گروهی به دلایل زیارتی، تبلیغات مذهبی یا تفریحی(تحقیقی) سفر می کنند. از این رو، گردشگری مذهبی امروزه در راستای کسب درآمد و هم چنین حفظ میراث فرهنگی مورد توجه قرار گرفته است. در این مقاله تلاش شد تا تاثیرات حضورگردشگران مذهبی غیر ایرانی برابعاد مختلف زندگی شهروندان ساکن منطقه ثامن مشهد مورد بررسی قرار گیرد. روش تحقیق در این مطالعه، از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی- تحلیلی است و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات هم به صورت آمار توصیفی(میانگین، انحراف معیار) و استنباطی (آزمون تی تک نمونه ای و روش تحلیل عاملی ) صورت گرفته است. جامعه آماری تحقیق، شامل 118خانوار در قطاع یک منطقه ثامن می باشد که بر اساس فرمول کوکران حجم نمونه برابر با 90 خانوار انتخاب گردیده است. یافته های مطالعه نشان می دهد که، حضور گردشگری مذهبی خارجی در منطقه ثامن مشهد قطاع یک بیشترین تأثیر خود را با میانگین 3،353 بر بعد اقتصادی زندگی شهروندان داشته است. نتایج تحلیل عاملی نشان می دهد، 6 عامل دارای مقدار ویژه بیش تر از 1 هستند. همچنین با توجه به درصد تجمعی واریانس ها مشاهده می شود که در مجموع عوامل اول تا ششم 51/49 درصد از کل تغییرات را تبیین می کند. اثرات گردشگری مذهبی خارجی بر منطقه ثامن مشهدبعد از دسته بندی در تحلیل عاملی نشان می دهد ، «رونق اقتصادی و اشتغالزایی» در منطقه با 2/15% از واریانس به عنوان مهمترین عامل شناخته شده است. با توجه به یافته ها، راهکارهایی چون ایجاد فرصت های شغلی مناسب، فرهنگ سازی برای حفظ هویت اجتماعی و کاهش اثرات منفی حضور گردشگران، مکان یابی مناسب پروژه ها در تغییر کاربری و ساخت و سازها در منطقه و غیره پیشنهاد شده است.
مرور نظام مند ابعاد مطالعات مشارکت عمومی - خصوصی در گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
99 - 112
حوزه های تخصصی:
پدیده مشارکت عمومی- خصوصی در صنایع مختلف به دلیل عدم توانایی بخش دولتی در تأمین نیازهای عمومی و دسترسی محدود آن به منابع مختلف، موضوعی قابل بحث در صنایع متفاوت به شمار می رود. اما در برخی از صنایع خدماتی ازجمله گردشگری، این موضوع به مراتب از جایگاه ویژه تری برخوردار می باشد. چرا که لازمه موفقیت صنعت گردشگری- با ماهیت ازهم گسسته و تعدد ذینفعان از هر دو بخش دولتی و خصوصی- شکل گیری مشارکت هایی ازاین دست می باشد. بدین جهت، مطالعات متعددی در زمینه مشارکت عمومی- خصوصی انجام شده است. بااین وجود، هنوز خلأ پژوهشی که با شیوه ای نظام مند مطالعات پیشین را مرور کرده و به احصاء ابعاد مختلف این مطالعات به خصوص در زمینه عوامل مؤثر بر مشارکت عمومی- خصوصی بپردازد، احساس می شود. ازاین جهت، مطالعه حاضر، این مهم را در کانون هدف اصلی پژوهش، قرار داد. پس ازآنتخاب مقالات بر اساس سازوکاری دقیق و از پیش تعیین شده، 40 مقاله منتخب بر اساس شاخص های موقعیت پژوهش، حیطه مشارکت، نوع تحقیق بر اساس هدف، شیوه گردآوری داده، ابزار گردآوری، زمان، جامعه تحقیق و روش نمونه گیری و عوامل مؤثر بر مشارکت عمومی- خصوصی در گردشگری، مورد غربال گری قرار گرفتند. خروجی پژوهش، ما را در شناخت الگوی پژوهشی رایج در مطالعات مشارکت عمومی- خصوصی در گردشگری یاری می رساند. الگویی که از یک سو می تواند مبنایی برای انجام این گونه مطالعات در داخل کشور قرار گیرد و از سوی دیگر، با تغییر در الگوی مزبور، به خلاقیت های پژوهشی در این زمینه منجر گردد. در زمینه عملیاتی نیز، توجه به ابعاد شناسایی شده مرتبط با مشارکت عمومی- خصوصی در گردشگری- از سوی هر دو گروه فعالین بخش عمومی و بخش خصوصی- می تواند موفقیت هرچه بیشتر این گونه مشارکت ها در صنعت گردشگری کشور را تضمین نماید.
ارائه مدل توسعه گردشگری بندر توریستی چابهار با رویکرد مبتنی بر تئوری داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
113 - 126
حوزه های تخصصی:
صنعت گردشگری یکی از صنایع پردرآمد در جهان است درحالی که مناطق گردشگری ایران ازجمله بندر چابهار با داشتن پتانسیل های فراوان نتوانسته از این ظرفیت به خوبی استفاده کند. هدف از پژوهش حاضر، شناسایی ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های توسعه گردشگری جهت ارائه الگوی گردشگری در بندر چابهار می باشد، این پژوهش از روش کیفی نظریه تئوری داده بنیاد استفاده شده است که مبنای اصلی جمع آوری اطلاعات در این روش، انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان در حیطه موضوعی موردنظر است. نمونه گیری مورداستفاده در این پژوهش، نظری با استفاده از روش های غیر احتمالی هدفمند و گلوله برفی بوده است که بر مبنای آن، 18 مصاحبه با خبرگان و اساتید دانشگاه صورت گرفت. پس از انجام مصاحبه ها و جمع آوری اطلاعات، کدهای به دست آمده در بخش های مختلف، با استفاده از رهیافت نظام مند استراوس و کوربین و مدل پارادایمی، تجزیه وتحلیل شده و پس از انجام مراحل سه گانه کدگذاری باز، محوری و انتخابی، مدل نهایی توسط پژوهشگر به دست آمده است. بر این اساس نتایج پژوهش حاضر منجر به شناسایی 128 مقوله فرعی و 27 مقوله اصلی شد که در قالب مدل پاردایمی شامل توسعه گردشگری به عنوان مقوله محوری و شرایط علی (کیفیت درک شده، ویژگی های مقصد، رضایت، واکنش رفتاری)، عوامل زمینه ای (محیط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، حقوقی، سیاسی، جغرافیایی و فیزیکی)، شرایط مداخله گر (جاذبه های گردشگری، زیرساخت های گردشگری، منابع انسانی، منابع مالی و تبلیغات و اطلاع رسانی)، راهبردها (منابع انسانی و مالی، هوشمندی کسب وکار، ارائه خدمات مطلوب به گردشگران، توسعه زیرساخت ها گردشگری) و پیامدها (سودآوری بخش خصوصی، توسعه شهری، کاهش بیکاری، توسعه گردشگری، افزایش سرمایه و رشد اقتصادی) قرار گرفت.
بررسی آینده پژوهانه ی اقتصاد مالی-فناوری و سیاست های اشتغال زایی در شهرداری تهران و شهرداری های کشورهای منتخب اسلامی در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علم و فناوری به مثابه اصلی ترین نهاده تولید در کاهش هزینه ها و افزایش بهره وری شناخته می شود. در همین ارتباط، سیاست های اقتصادی در جهان امروز از خط مشی تولید محوری به سوی سرمایه محوری و بهبود کارامدی و کارایی شاخص های اقتصادی از طریق دانش و پژوهش حرکت کرده است. از این رو، در پژوهش حاضر به بررسی مقایسه ای میان اقتصاد مالی-فناوری و سیاست های اشتغال زایی در شهرداری تهران و شهرداری های کشورهای خاورمیانه پرداخته شده است. شاخص های مورد بررسی در اقتصاد فناوری در این پژوهش، شامل چهار حوزه ی کارکرد سیستم اقتصادی، نرخ آموزش، نرخ دانش و تکنولوژی ارتباطات-اطلاعات می باشد که در بازه ی زمانی 2000 تا 2019 بررسی شده است. نتایج نشان می دهد که سیستم اقتصادی در قالب صادرات کالا-خدمات و تکنولوژی ارتباطات-اطلاعات تاثیر معناداری بر سیاست های اشتغال زایی شهرداری تهران در بازه ی زمانی مذکور داشته اند؛ به گونه ای که همبستگی مثبتی میان تقویت سیستم اقتصادی و تکنولوژی ارتباطی با افزایش اشتغال مشاهده می شود. در سوی دیگر، دو حوزه ی آموزش و دانش در بازه ی زمانی 19 ساله، تاثیر معناداری بر سیاست های اشتغال زایی و در نتیجه، افزایش کمی و بهره وری نیروی کار نداشته است. همچنین، تحلیل آینده پژوهانه نشان داد که شهرداری تهران در افق زمانی 2025 از نظر زیرساخت های مالی و فناوری در رتبه چهاردهم کشورهای اسلامی خاورمیانه و پایین تر از حد متوسط جهانی قرار خواهد داشت.
توسعه محلی و رویکرد تسهیلگری اجتماع محور (محله جعفرآباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدنبال تحول جریان توانمندسازی و بازآفرینی در ایران، نگرش جدیدی که بر پایه تجارب نزدیک به سه دهه فعالیت ارتقاء اجتماعی صورت گرفته، فرایند تسهیل گری اجتماعی محله محور است. این دیدگاه بر این باور متکی است که ارتقاء در توانمندسازی از توسعه اجتماعی آغاز می شود و مقیاس آن نیز محلات شهری می باشد. تسهیلگری دربرگیرنده مجموعه نگرشها، دانش و مهارتهایی است که به افراد بویژه دست اندرکاران برنامه های توسعه کمک می کند تا ارتباط موثری با مخاطبین خود برقرار نمایند. تسهیلگری دانش و مهارت کارکردن با گروه است. دفاتر تسهیلگری با رویکرد اجتماع محور به دنبال توسعه اجتماعی محلات کمتر برخوردار هستند و با مشارکت اهالی محله و شناسایی نیاز جوامع محلی و افزایش سرمایه اجتماعی و اعتمادسازی در جامعه به دنبال توانمندسازی محلات هستند. این الگو در ایران توسط حوزه معاونت اجتماعی وزارت کشور مدتی است در بسیاری از محلات محروم و آسیب پذیر آغاز شده و در محله جعفرآباد نیز در سال 1397 بنیان گذاشته شده است. در این پژوهش با استفاده از روش کیفی فعالیت ها و اقدامات دفتر تسهیلگری و توسعه محلی جعفرآباد مورد بررسی قرار گرفته شده است. دفاتر تسهیلگری و توسعه محلی با رویکرد اجتماع محور و مشارکت جامعه محلی با هدف ارتقای وضعیت اجتماعی، فرهنگی، مالی، محیطی و مسکن خانوارهای ساکن در محلات فرودست شهری تأسیس و زیر نظر سازمان اجتماعی کشور فعالیت خود را مطابق شرح خدمات انجام می دهند . این دفاتر به عنوان کانون تمرکز نیروهای محلی و فرامحلی در امر توسعه بوده و هدایت و راهبری فعالیتها را با هدف تجمیع نیروها، پرهیز از موازی کاری، جلوگیری از تداخل فعالیتها و اقدامات، ایجاد بانک اطلاعاتی جهت ارزیابی و پایش و میزان اثربخشی نهایی فعالیت ها، گروه سازی، مطالبه گری و میانجی گری نهادی را به عهده دارد .
تأثیر بازنمایی بناهای تاریخی در فضای مجازی بر شکل گیری تصویر مقصد گردشگران (مطالعه کیفی در اقامتگاه های سنتی شهر کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فهم مؤلفه های بازنمایی بناهای تاریخی در فضای مجازی و تأثیر آن بر تصویر ذهنی گردشگران، عامل مهمی در شناخت ادراک و رفتار آنها است. بخشی از این موضوع، تأثیری است که بازنمایی مکان بر تصویر ذهنی گردشگر از مقصد می گذارد. هدف این مطالعه، بررسی تأثیر بازنمایی بناهای تاریخی در فضای مجازی بر تصویر مقصد گردشگران است. این پژوهش جزء اولین پژوهش ها در زمینه گردشگری معماری است که اقامتگاه های سنتی را موضوع و مقصد گردشگران قرار داده است. این مطالعه کیفی با رویکرد تحلیل محتوا انجام شده است. با 18 گردشگر داخلی و 7 گردشگر خارجی که از طریق فضای مجازی برای اولین بار با یکی از اقامتگاه های سنتی کاشان آشنا شده و آن مکان را برای اقامت انتخاب کرده بودند، مصاحبه شد. جمع آوری داده ها تا زمان رسیدن به اشباع نظری، توسط مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام گرفت. با تحلیل مفهوم بازنمایی مکان محور، 4 مقوله اصلی استخراج شد: 1) بازنمایی معمارانه، 2) بازنمایی وجوه معنایی، 3) بازنمایی فعالیت ها و رویدادها، 4) روش بازنمایی. نتایج این مطالعه نشان داد بازنمایی مکان محور، علاوه بر تأکید بر بازنمایی مؤلفه های فیزیکی، ابعاد مختلف تعامل میان انسان و محیط را در سطوح معنایی تعریف می کند. غنای بازنمایی مکان محور به معماران و متخصصان گردشگری کمک می کند تا به شناخت بهتری از تصویر ذهنی گردشگران از اقامتگاه های سنتی از طریق فضای مجازی دست یابند و از این طریق به معماران در چگونگی بازنمایی بناهای تاریخی کمک می کند. همچنین، راهنمایی برای مدیران گردشگری در جهت ارتقا تولید محتوا و بازاریابی مکان در فضای مجازی است.
ارائه الگوی منطقه بندی شهری بهینه در ایران (نمونه موردی: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
933 - 955
حوزه های تخصصی:
تعدد سازمان های موجود در کنار نوع سیستم اداری کشور باعث شده است تا اداره شهرها در ایران از سوی نهاد واحدی صورت نگیرد. از طرفی هریک از این سازمان ها برای تسهیل عملکردی و خدمات رسانی و همچنین پوشش کامل محدوده تحت مدیریت خود، با استفاده از دستورالعمل های سازمان بالادست خود اقدام به منطقه بندی اداری می کنند که تعدد قوانین موجود در این زمینه و بی توجهی به مقوله مدیریت یکپارچه شهری، هم پوشانی مناطق اداری را در شهرهای بزرگ سبب شده است. پژوهش حاضر به منظور بررسی وضعیت منطقه بندی شهری و ارائه الگوی بهینه منطقه بندی در راستای مدیریت یکپارچه شهری ایران در شهر رشت صورت گرفته است. روش انجام این پژوهش، توصیفی تحلیلی بوده که با استفاده از روش های آماری و زمین آماری اجرا شده است. نتایج بررسی وضع موجود مناطق اداری تحت نظارت پنج سازمان برق، گاز، آب و فاضلاب، مخابرات و شهرداری، نشان از منطقه بندی تصادفی و ناهمگن آن ها دارد که آزمون اسپیرمن وجود رابطه مستقیم بین وسعت مناطق موجود- تعداد تداخل آن ها و نیز مساحت هم پوشان مناطق اداری- فاصله از مرکز شهر را تأیید می کند. همچنین مشخص شد، شاخص های مورد استفاده سازمان ها، مناسب منطقه بندی نیستند؛ درحالی که شاخص پیشنهادی تراکم جمعیت از ضریب خودهم بستگی قابل قبولی در مناطق بهینه پیشنهادی برخوردار است، مناطق ارائه شده از نظر شکل هندسی و جمعیت تحت پوشش متوازن تر و همگن تر هستند. همچنین سنجش میزان تداخل مناطق اداری پیشنهادی نشان از وجود 9 محدوده هم پوشان بدون تلاقی مرز بین مناطق پیشنهادی است که هشت مورد از محدوده های فوق، بر مناطق پیشنهادی شرکت مخابرات منطبق هستند.