فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۸۲۱ تا ۶٬۸۴۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: با ورود به عصر اطلاعات و رشد فناوری های نوین ارتباطی، طرح اندیشه ای مبنی بر شهر یادگیرنده، بر تمام مناسبات اجتماعی انسان اثر گذاشته و یادگیری همگانی را فارغ از هر نوع تمایزاتی برای همه ی شهروندان فراهم ساخته است. بنابراین در خصوص افزایش بازدهی فعالیت های یادگیری در فضاهای شهری، توجه به مکان استقرار و بهره مندی کلیه ی افراد از این خدمات، امری ضروری است. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف تحلیل روابط فضایی میان عوامل جمعیتی و کالبدی به عنوان اصول اساسی در تحقق شهریادگیرنده، به بررسی ناهمسانی های فضایی در محلات شهری زنجان پرداخته است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت توصیفی-تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات اسنادی-کتابخانه ای است. برای تجزیه وتحلیل یافته ها، از تکنیک خودهمبستگی موران و مدل رگرسیون وزنی جغرافیایی استفاده شده است. یافته ها: نتایج به کارگیری آماره ی موران نشان می دهد خودهمبستگی فضایی میان کلیه ی شاخص های مورد سنجش، مثبت بوده و از الگوی خوشه ای تبعیت می نمایند. با توجه به وجود چنین الگویی، ارزیابی های حاصل از مدل GWR حاکی از آن است که، شاخص جمعیتی لازم التعلیم با 5/13 درصد بیشترین ضریب تأثیر را در تبدیل شدن شهر زنجان به یک شهر یادگیرنده دارد. همچنین مدل مذکور با درنظرگرفتن مقادیر R2 تعدیل شده برابر 43 و 32 درصد، روابط فضایی میان متغیرها را با دقت تقریبا قابل قبول، ولی روابط کم و مثبت، مدل سازی نموده و توانسته نابرابری های فضایی و محدوده های استقرار بهینه ی مراکز یادگیرنده در سال های آتی را به خوبی پیش بینی نماید. نتایج: یافته ها نشان می دهند بیشتر محلات شهر زنجان به لحاظ تناسب میان کاربری های یادگیرنده و جمعیت شان، دچار عدم تعادلات فضایی هستند. این مسئله درخصوص محلات بیسیم، اسلام آباد و ترانس با جمعیت بیسواد برابر با 6/40 درصد، بسیار شدیدتر می باشد. ازاین رو مدیریت شهری باید از طریق برنامه ریزی صحیح در توزیع عادلانه ی خدمات یادگیری از بروز شکاف و نابرابری های اجتماعی-فضایی میان مناطق و محلات شهری جلوگیری نماید و با تعیین مکان بهینه ی کاربری های یادگیرنده، زمینه حصول به رویکرد شهر یادگیرنده در محلات شهری زنجان را میسر سازد.
تحلیلی بر سرزندگی شبانه شهری در شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۸ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
531 - 555
حوزه های تخصصی:
استفاده بیش از حد برنامه ریزان از فضاهای شهری تنها برای تأمین نیازهایی مانند مسکن و نیازهای اولیه، شهرها را به فضایی سرد و بی روح تبدیل کرده است. فضای شهری در این مفهوم سرزندگی لازم را ندارد و ساکنان شهرها را به افرادی افسرده تبدیل کرده است؛ از این رو برنامه ریزان سعی کرده اند سرزندگی را حداقل در بخش هایی از شهر ایجاد کنند. در این مسیر افزون بر جنبه فضایی، به جنبه زمانی ایجاد فضاهای سرزنده شهری نیز نگاهی داشته اند که از جمله آن تأکید بر ایجاد و توسعه فضاهای سرزنده شبانه شهری است. شکل گیری فضاهایی این چنین در شهرها، جنبه ای فرایندی دارد. بخش هایی از شهرها نیز به دلایل گوناگونی در ساعات مختلف و حتی در شب از تکاپوی ویژه ای برخوردارند. شناسایی چنین فضاهایی می تواند در توسعه سرزندگی شبانه شهری اهمیت فراوانی داشته باشد. شهر رشت به عنوان بزرگ ترین شهر شمال کشور و شهری شناخته شده در سطح ملی به منزله قطب گردشگری، به همراه ویژگی های فرهنگی مردم می تواند جایگاه مناسبی در این مسیر داشته باشد. براین اساس، هدف این پژوهش شناسایی فضاهای سرزنده شبانه شهر رشت و مطالعه ویژگی های این فضاهاست. در پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر سطح تحلیل در مناطق پنج گانه این شهر بررسی شده است. روش جمع آوری اطلاعات اسنادی و میدانی بوده و برای تحلیل پژوهش از روش میانگین، آزمون ANOVA، تحلیل خوشه ای فضایی چندفاصله ای و بیضی انحراف معیار استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد شهر رشت از نظر فضاهای سرزنده شبانه وضعیت نسبتاً نامطلوبی دارد. همچنین از نظر شاخص های سرزندگی شبانه شهری، در بعد اجتماعی و اقتصادی تفاوت معناداری در مناطق پنج گانه این شهر دیده می شود. از سوی دیگر، فضاهای سرزنده شبانه در این شهر به توزیع خوشه ای نزدیک تر هستند.
بررسی مقاومت ساختمان های مسکونی شهری در برابر زلزله (مطالعه موردی: شهر همدان)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر علی رغم پیشرفت های علمی و فناوری گسترده در پیش بینی حوادث، ساختمان سازی و مدیریت بحران، بلایای طبیعی همچنان هزینه های سنگینی را به جوامع انسانی وارد می سازند. از میان بلایای طبیعی زمین لرزه در ایران، بنا به ماهیت خاص خود از اهمیت و توجه بیشتری برخودار است، چرا که نسبت به بلایای طبیعی دیگر فراوانی آن بیشتر بوده و از سویی تلفات و صدمات فراوانی نیز به همراه دارد. این موضوع به دلیل وجود بافت های نامتجانس و فرسوده شهرها از اهمیتی دوچندان دارد. هدف پژوهش حاضر شناسایی میزان مقاومت ساختمان های مسکونی شهر همدان در برابر زلزله است. جامعه آماری، ساختمان های مسکونی شهر همدان و روش نمونه برداری به شیوه تصادفی است و در تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و EXCEL و ARCGIS استفاده شده است. برای دستیابی به هدف پژوهش و شناسایی مناطق آسیب پذیر در برابر زلزله معیارهای مساحت زیر بنا، تعداد طبقات، عرض معبر، وضعیت بافت، موقعیت ساختمان در شهر، وضعیت نما، وضعیت دیوار، وضعیت سقف، عمر بنا، کیفیت مصالح، اسکلت ساختمان و وضعیت پی را، با استفاده از روش های اسنادی-کتابخانه ای، توصیفی-تحلیلی و مطالعات میدانی مورد بررسی قرار دادیم. یافته های حاصل از این پژوهش بیان گر آن است که غالب ساختمان های مسکونی شهر همدان در برابر زلزله مقاومت ندارند و مناطق مختلف شهر از نظر شاخص های مورد بررسی تفاوت داشته که این امر به خاطر وجود بافت های فرسوده بیشتر این مناطق است.
بررسی نگرش شهروندان به اثرات خزش شهری (مورد مطالعه: شهر دماوند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش کالبدی سکونتگاه های شهری در چارچوب مفهوم خزش شهری یکی از عوامل اصلی تغییر چشم انداز جغرافیای شهری در جهان معاصر به شمار می آید؛ این پدیده پیامدها و چالش های بسیاری برای توسعه پایدار و زیست پذیری نواحی شهری در پی دارد. در اغلب موارد خزش به مفهوم گسترش فیزیکی و رشد کنترل نشده و بی برنامه سکونتگاه های شهری در قلمرو فضاهای پیراشهری شناخته می شود. هدفِ این پژوهش، بررسی ادراکات شهروندان از اثرات خزش شهری در دماوند از توابع استان تهران است. در چارچوب روش شناسی کمّی با رویکرد توصیفی پیمایشی، از 384 نفر به عنوان حجم نمونه با استفاده از یک پرسش نامه استاندارد پرسشگری به عمل آمد. آزمون کلموگروف اسمیرنوف برای بررسی وضعیت نرمالیتی داده ها به کار رفت. پس از اطمینان از نرمال بودن داده ها، آزمون تی تک نمونه ای برای تجزیه و تحلیل آماری به کار رفت. پایایی هر یک از ابعاد پنجگانه مورد بررسی، با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بررسی شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که از دیدگاه شهروندان اثرات منفی خزش شهری در همه ابعاد بررسی شده بالاتر از از حد متوسط است. در این میان، مهم ترین اثرات منفی خزش شهری در دماوند از دیدگاه شهروندان عبارت ا ند از: "تغییر غیراصولی کاربری زمین های کشاورزی"، "افزاش آلودگی هوا"، "افزایش هزینه های احیای طبیعت و حفاظت از محیط زیست"، "اختلال در نظم و امنیت اجتماعی و اقتصادی شهر"، " رشد فیزیکی شهر به طور بی برنامه، خودجوش و کنترل نشده". یافته های پژوهش دربردارنده نتایج کاربردی برای نهادهای مرتبط با برنامه ریزی شهری و منطقه ای و همچنین آمایش سرزمین در شهرستان دماوند است.
بررسی تأثیر مؤلفه های بستر فردی و اجتماعی بر دلبستگی مکانی (مطالعه موردی: شهر قائم شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۶
52 - 67
حوزه های تخصصی:
دﻟﺒﺴﺘﮕی ﺑﻪ ﻣکﺎن، راﺑﻄﻪ و ﻧﻘﻄﻪ اﺗﺼﺎل ﺑیﻦ ﻣ ﺮدم و مکان هاست. ایﻦ دﻟﺒﺴﺘﮕی ﻣﺒﻨﺎی ﻧﺤﻮه ارﺗﺒﺎط و ﺗﻌﺎﻣﻞ ﻋ ﺎﻃﻔی ﻣﺜﺒ ﺖ اﻧﺴ ﺎن ﺑ ﺎ ﻓﻀﺎﺳ ﺖ و به واسطه ﺧﺼﻮﺻیﺎت ﻓﺮدی، ﺟﻤﻌی، ﻓﺮﻫﻨﮕی و اﺟﺘﻤﺎﻋی ایﺠﺎد می شود. دلبستگی به مکان و احساس تعلق به آن، در افراد این انگیزه را ایجاد می کند که به احیا و نوسازی همه جانبه محیط های خانگی و محلی بپردازند. دلبستگی مکانی و حس تعلق می تواند زمینه مساعدی برای ایجاد دموکراسی مشارکتی فراهم سازد و اجرای برنامه های مختلف اقتصادی و اجتماعی را در اجتماع محلی با توفیق چشمگیر همراه کند و کیفیت زندگی و روند توسعه را بهبود بخشد. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر مؤلفه های بستر فردی و اجتماعی بر دلبستگی مکانی در شهر قائم شهر می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر گردآروش تحقیق، جز پژوهش های توصیفی- پیمایشی و به طور کامل مدل یابی معادلات ساختاری است. گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه ای با 4 مؤلفه (دلبستگی مکانی، وابستگی مکانی، هویت مکانی، پیوند اجتماعی) و 40 گویه بر مبنای پاسخ های ساکنان شهر قائم شهر با حجم نمونه 384 نفر انجام شد. اطلاعات جمع آوری شده از طریق نرم افزارهای SPSS21 و Smart- PLS3 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش بیانگر این است که در شهر قائم شهر میزان دلبستگی مکانی و مؤلفه های مؤثر بر آن در سطح پایینی قرار دارند و مؤلفه وابستگی مکانی و هویت مکانی از منظر بستر فردی و شاخص پیوند اجتماعی از منظر بستر اجتماعی بر میزان دلبستگی مکانی (دلبستگی عاطفی) تأثیر مثبت و معنی داری دارند؛ بنابراین تقویت هم زمان دو بستر فردی و اجتماعی سبب تقویت دلبستگی مکانی در شهر قائم شهر می شود.
بررسی تأثیر دانشگاه بر توسعه ی منطقه ای مبتنی بر عدالت اسلامی در غرب استان تهران با تأکید بر توسعه فرهنگی شهرستان اسلام شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نیم قرن اخیر، نظریه پردازان توسعه شهری و منطقه ای روز به روز به اهمیت تعادل و توازن در توسعه پایدار و مستدام، پی برده و ضرورت آن را مورد تأکید قرار داده اند. بیشتر اندیشمندان بر این نظر متفق اند که توسعه چند قرن اخیر راه نامتعادل را طی کرده و به تبع آن، پی آمدهایی داشته است که نه تنها خود تحقق توسعه را زیر هاله ای از ابهام برده است، بلکه نظام هستی و خلقت که بر اساس توازن نهاده شده است را با خطرهای جدی مواجه ساخته است. حال این پرسش مطرح می شود که آیا زمان آن نرسیده است که به اصول آفرینش بازگشته و راه رفت را تصحیح کرد؟ این مقاله استخراج شده پژوهشی که با هدف آزمون توازن و تعادل در توسعه شهری و منطقه ای از طریق بررسی تأثیر دانشگاه بر توسعه ی منطقه ای غرب استان تهران با تأکید بر شهرستان اسلام شهر در سال های 1394 تا 1397 در دوره ی صورت گرفت. به منظور دستیابی به هدف پژوهش، این فرضیه طرح شد که از زمان احداث دانشگاه در شهر اسلامشهر تاکنون شاخص های عدالت اجتماعی در توسعه فرهنگی و شاخص های توسعه اقتصادی منطقه ای در کل منطقه اسلامشهر تحت تأثیر همین دانشگاه بهبود یافته است. از میان جامعه آماری، تعداد 400 نفر به عنوان گروه نمونه به صورت تصادفی انتخاب شده اند تا از طریق تکمیل پرسشنامه، به پرسش های مربوط به تحقیق پاسخ دهند. سؤال های پرسشنامه از پایایی قابل قبولی برخوردار است. روش تحقیق در این پژوهش کمی- کیفی و از نوع توصیفی- تحلیلی است. در واقع محور روش شناسی دارای رویکرد کیفی است و هر جا لزوم یافته از تجزیه و تحلیل کمّی نیز استفاده شده است. در این راستا از روش های تحلیلی SPSS ، بهره گرفته شده است. برای کنترل رابطه ی بین توسعه ی منطقه و دانشگاه اسلامشهر، از نظر شاخص های توسعه قبل و بعد از استقرار دانشگاه در منطقه، با کمک روش های مختلف ارزیابی شده است. همچنین برای پرهیز از خطا و اطمینان از اینکه این دانشگاه تأثیر ویژه ای بر توسعه منطقه داشته است و این پبشرفت ناشی از عوامل دیگری نبوده، با استفاده از شیوه ی مقایسه ای وضعیت این منطقه با مناطقی که در اثر دانشگاه توسعه یافته یا در اثر نبود دانشگاه از توسعه بازمانده اند، به صورت شاهد بررسی شده است. با انجام این پژوهش، در نهایت، این نتیجه حاصل شد، که دانشگاه اسلامشهر در توسعه ی منطقه ای غرب استان تهران خصوصاً در محدوده ی منطقه اسلامشهر، تأثیر مثبت داشته است که این توسعه ابعاد مختلفی، از جمله توسعه ی اقتصادی، توسعه ی سیاسی- اجتماعی و توسعه ی فرهنگی را در برمی گیرد. در نهایت این نتیجه گرفته شده است که با دیدگاه عدالت محوری، توزیع متعادلانه دانش منطقه، منجر به تحقق تعادل در توسعه شهری و منطقه ای می شود و دانشگاه به عنوان نهاد توسعه فرهنگی توانسته است به نهادینه شدن توسعه متعادل شهری و منطقه ای از طریق توسعه فرهنگی کمک کند.
مکان یابی مرکز گردشگری رودخانه ای شهرستان شوش با استفاده از مدل تصمیم گیری تاپسیس (مورد شناسی: رودخانه های دز، کرخه و شاوور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رودخانه ها از جمله مکان هایی هستند که در طول تاریخ همواره مورد توجه بشر بوده اند؛ هم به عنوان مسیر حمل و نقل و هم به عنوان منبع تأمین غذا، آب شرب و آب مورد نیاز در بخش کشاورزی. از طرفی جذابیت های ویژه طبیعی موجب شده است تا رودخانه ها به مکان هایی درجهت تفریح و گذران اوقات فراغت تبدیل شوند. پتانسیل های تفریحی و گردشگری رودخانه ها منجر به ایجاد گونه ای از گردشگری موسوم به «گردشگری رودخانه ای» شده است. شهرستان شوش، در منطقه شمال استان خوزستان با دارا بودن سه رود دائمی کرخه، دز و شاوور از لحاظ ایجاد و توسعه گردشگری رودخانه ای دارای موقعیت مناسبی است. با توجه به پراکندگی گردشگران در اطراف این سه رودخانه که موجب آلودگی های زیست محیطی در این نواحی شده ، در پژوهش حاضر به مکان یابی سایت های گردشگری رودخانه ای در شهرستان شوش پرداخته شده است. پژوهش حاضر به روش پیمایشی انجام شده و گردآوری اطلاعات و تعیین معیارهای مکان یابی از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی با استفاده از توزیع پرسشنامه خبره صورت گرفته است. انتخاب سایت ها ازطریق تحقیقات میدانی صورت گرفته و از میان نوزده سایت پیشنهادی، چهار سایت با پتانسیل قابل قبول برای انجام بررسی های مربوط مشخص شده اند. به منظور وزن دهی معیارها از روش آنتروپی شانون و برای تحلیل داده ها از مدل تاپسیس بهره گرفته شده است. چهار سایت انتخابی شامل سایت های رداده، شصت متری، ناجیان و خماط به لحاظ دارابودن شرایط اولیه مانند مساحت کافی، سهولت دسترسی و بهداشت محیط نسبت به دیگر سایت ها در اولویت بوده و از نظر سایر معیارهای مکان یابی در پژوهش حاضر به حیطه قیاس و رتبه بندی گذاشته شدند. نتایج تحقیق نشان می دهد، با توجه به هسته های زیستی، فاصله از شهر و تأسیسات شهری، میزان ظرفیت محل درجهت انجام فعالیت های تفریحی رودخانه ای، محدوده ناجیان در ساحل غربی رود کرخه در بهترین وضعیت برای احداث مجموعه گردشگری بوده است؛ به گونه ای که کمترین آسیب را به محیط زیست وارد کرده و از تاب آوری محیط نکاهد.
امکان سنجی استقرار صنایع کوچک (تبدیلی کشاورزی ) با استفاده از مدل تحلیلیSWOT مطالعه موردی: روستاهای بخش مرکزی شهرستان رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صنعتی کردن روستاها با توجه به رسالت ها و اهدافی که به دنبال خواهد داشت ،گامی اساسی جهت نیل به توسعه پایدار روستایی می باشد. مقاله حاضر امکان سنجی استقرار صنایع کوچک (تبدیلی کشاورزی )در روستاهای بخش مرکزی شهرستان رشت را با توجه به قابلیت ها ومحدودیت ها ی پیش روی هدف و هم چنین تعیین و ارائه استراتژی ها و راهکارهای مناسب را در خصوص هدف مورد نظر مورد بررسی قرار داده است. و بر این اساس پرسش کلیدی پژوهش عبارتست از این که آیا امکان ایجاد صنایع تبدیلی کشاورزی در روستاهای بخش مرکزی شهرستان رشت وجود دارد یا نه؟ بدین منظور پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و مبنای روش آن توصیفی – تحلیلی است.جهت ارائه استراتژی ها ی و راهکارهای مناسب از طریق تعیین نقاط قوت ،ضعف، فرصت ها و تهدیدها از مدل تحلیلی SWOTاستفاده شده است. نتایج حاصله حاکی از آن است که محدوده مورد مطالعه جهت استقرار صنایع از نقاط قوت و فرصت بیشتری هم چون ویژگی ها ی زیست محیطی ،اقتصادی و اجتماعی نسبت به تعداد ضعف ها و تهدیدها پیش رو دارامی باشد، بنابراین علاوه برکارکردهای فعلی می توان کارکرد صنعتی را جهت رسیدن به توسعه پایدار برایش در نظر گرفت.
تحلیلی بر سنجش زیرساخت های گردشگری در فضاهای شهری (مطالعه موردی: شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
65 - 82
حوزه های تخصصی:
عناصر اقامتی اگرچه عامل جذب گردشگر به شهرها نمی باشند؛ اما همواره نقش بارزی در ماندگاری و به تبع آن هزینه های توریست ایفا می کند. هدف این پژوهش ارزیابی و رتبه بندی هتل ها و مسافرخانه های شهر زنجان می باشد. روش تحقیق توصیفی – مقایسه ای و نوع آن کاربردی است. روش گردآوری اطلاعات نیز کتابخانه ای – اسنادی است. در این پژوهش ابتدا با تهیه ی پرسشنامه در دو سطح برای گردشگران و مدیران ذیربط و همچنین بر اساس استانداردهای بین المللی شاخص های مؤثر برای عناصر اقامتی مشخص گردید. سپس با انجام مقایسه ی دو دویی در مدل تحلیل سلسله-مراتبی وزن نسبی هر یک از شاخص ها تعیین شد. مقایسه ی بین شاخص ها نشان داد که هزینه ی اقامت بیشترین تأثیر را در انتخاب گردشگران برای اقامت در هتل ها و مسافرخانه های شهر زنجان دارا می باشد. این مسئله حاکی از این واقعیت است که اکثر گردشگرانی که وارد شهر زنجان می شوند؛ از طبقه ی متوسط یا حتی پایین تر می باشند که تمایل چندانی برای پرداخت هزینه های بالا و اقامت در مکان های لوکس ندارند. در مرحله ی بعد به منظور رتبه بندی عناصر اقامتی از مدل TOPSIS استفاده گردید. نتایج حاصله از مدل تاپسیس نشان داد که هتل بزرگ با وزن 72/0 با اختلاف فاحش نسبت به سایر هتل های شهر زنجان در رتبه ی اول قرار دارد. این هتل از نظر شاخص های مهمی همچون زیبایی ظاهری و فضای داخل هتل، داشتن سوئیت، رستوران، کافی شاپ، اینترنت و ماهواره بالاترین وزن را در بین سایر هتل ها برخوردار است. مسافرخانه حافظ نیز با وزن 694/0 در بین مسافرخانه ها در رتبه اول قرار دارد. کیفیت بهتر فضای میهمان سرا، داشتن سوئیت و تعداد خدمه از جمله مهم ترین امتیازات این مسافرخانه نسبت به سایر مسافرخانه های دیگر می باشد.
اولویت بندی راهبردهای مورد تأکید و منتخب پیاده مداری شهر نهاوند با استفاده از ابزار QSPM در تجزیه و تحلیل SWOT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از رموز موفقیت هر سازمانی، قدرت تجزیه و تحلیل آن سازمان و تعامل صحیح مدیریت آن با محیط خارجی و داخلی اش است. تحلیل نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها (Swot) یک ابزار و تگنیک خوب برای تجزیه و تحلیل عوامل داخلی و خارجی سازمان است. ولی در مراحل اندازه گیری و ارزیابی دارای نواقصی است زیرا عمدتاً Swot بر اساس تجزیه و تحلیل کیفی در فرایند برنامه ریزی عمل می کند. بنابراین یک رویه کارآمد برای برنامه ریزی استراتژیک این است که بعد از بررسی عوامل داخلی و خارجی، ماتریس Swot مانریس برنامه ریزی استراتژیک کمی (QSPM) را ایجاد نماییم. Swot به عنوان یک ابزار تجزیه و تحلیل، می تواند برای ارزیابی در QSPM مورد استفاده قرارگیرد. QSPM برای مقایسه و اولویت بندی عوامل کلیدی داخلی و خارجی مورد استفاده قرار می گیرد و این احتمال را کاهش می دهد که این عوامل نادیده گرفته شوند یا به طور نامناسب وزن داده شوند. این مقاله گزارشی از تحلیل عوامل داخلی و خارجی، Swot و در نهایت به کارگیری QSPM در پیاده مداری شهر نهاوند است که به صورت مطالعه موردی در حوزه توسعه پیاده مداری شهر نهاوند انجام شده است.
بررسی فرایند نوسازی شهری با تاکید بر جنبه های توسعه پایدار (مورد مطالعه، منطقه 3 شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
: <br clear="all" />امروزه فضاهای شهری از جمله مهمترین بخشهایی از شهر هستند که بر چرخه تکاملی حیات شهر تاثیر گذاشته اند. این درحالیست که این بافتها از ظرفیتها و قابلیتهای نهان بسیاری برخودارند که اگر به فعلیت برسند میتوانند در فرایند توسعه شهر به عنوان نیروی محرک استفاده شوند. در این رابطه اهمیت نوسازی شهری دربهبود شرایط محیط فیزیکی و سطح زندگی مردم شناخته شده است. وعلیرغم انتقادهای شدید بر انگاره های مدرنیته بسیاری از مطالعات نشان داده که طرح های نوسازی شهری موفق به مقابله با مشکلات ناشی ازفروپاشی شهری شده و برروی سه حوزه اقتصاد،محیط زیست و جامعه تاثیر گذاشته است.هدف این پژوهش دستیابی به یک رویکرد پایدار در برنامه ریزی طرح های نوسازی شهری به منظور شناسایی رابطه بین ملاحظات طراحی شهری و اهداف توسعه پایدار می باشد. بر این مبنا مدل تجربی سنجش پایداری طرح های نوسازی در سه بعد اقتصادی، محیطی و اجتماعی در محدوده منطقه 3شهرداری مشهد ارزیابی می شود. در این تحقیق از تکنیک پرسشنامه برای گردآوری اطلاعات از نمونه با حجم 383 و تحلیل های آماری تی مستقل ، همبستگی پیرسون ، رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر استفاده می شود. بر مبنای یافته های پژوهش، متغیرها در هر سه بعد «اقتصادی»، «اجتماعی» و «محیطی» با میزان پایداری طرح های نوسازی شهری رابطه داشته اند. از این متغیرها، عوامل اجتماعی بیشترین تأثیر را در افزایش پایداری طرح های نوسازی شهری داشته است.
معیارهای بلندمرتبه سازی از دیدگاه زیباشناسی و منظر شهری در راستای آمایش سرزمین و جغرافیای شهری: نمونه موردی: منطقه 22 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی معیارهای ساختمان های بلندمرتبه در منظر شهری دارای ابعاد و شاخص های متنوعی است. شناخت این ابعاد می تواند طراحان شهری و معماران را در جهت تقویت ارائه منظر شهری زیبا و مقبول و همچنین حذف نقاط منفی در طراحی کمک رساند. برهمین اساس، تحقیق حاضر به بررسی دیدگاه های زیباشناسی در مقوله منظر شهری و تأثیر آن بر ساختمان های بلندمرتبه می پردازد. در این ضمن فراخوانی معیارهای بلندمرتبه سازی از دیدگاه نظریه پردازان، متخصصین معمار و شهرساز و همچنین ساکنین و غیرساکنین، بهره برداری شود و از نظر زیبایی -شناسی باتوجه به گسترش بناهای بلندمرتبه مسکونی از نوع منفرد و خوشه ای مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات و داده های، روش های کیفی و کمی به صورت توامان به کار برده شده است، بدین صورت که برای تجزیه و تحلیل داده های کیفی از روش تحلیلی کیو، و جهت آنالیز داده های میدانی، از نرم افزار تحلیل آماری SPSS استفاده شده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که در تأثیر زیباشناسی بناهای بلند منفرد و خوشه ای باید تفاوت قائل شد؛ زیرا ابعاد تأثیرگذار این بناها در منظر شهری متفاوت است. برج های منفرد دارای فرم شاخص و بناهای بلند خوشه ای به دلیل تکرار می توانند به راحتی با تناسبات محیطی هماهنگ شوند و از این طریق خط آسمان هماهنگی در جغرافیای شهرها خلق کنند.
تحلیل و ارزیابی روند تغییرات کاربری اراضی مبارکه در راستای تحقّق توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: توزیع فضایی مطلوب کاربری ها، در برنامه ریزی و مدیریت استفاده از زمین، یکی از پارامترهای بنیادین تحقق توسعه پایدار است. در عصر حاضر نیز به واسطه افزایش جمعیت و پیشرفت تکنولوژی، ﭘﺪیﺪه تخریب سرزمین در قالب تبدیل بخش وسیعی از اراضی جنگلی و مرتعی به مسکونی و صنعتی، در حال گسترش است. لذا پژوهش ﺣﺎﺿﺮ از طریق داده های دورسنجی و سیستم اطلاعات جغرافیایی، ﺑﻪ ﭘﺎیﺶ تغییر کﺎرﺑﺮی اراﺿی مبارکه در بازه ی 30 ساله (1985-2015) ﭘﺮداﺧﺘﻪ است. روش: جهت دستیابی به اهداف از ﺗﺼﺎویﺮ ﻣﺎﻫﻮاره ای ﻟﻨﺪﺳﺖ، سنجنده های MSS (1985) و OLI (2015) اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪ. ﺑدیﻦ ﺗﺮﺗیﺐ که ﭘﺲ از انجام مراحل پیش پردازش شامل رفع خطاهای رادیومتریک و اتمسفری، چینش باندها، موزاییک تصاویر و ﺟﺪاﺳﺎزی ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌاتی؛ تصاویر ﺑﻪ روش ﺣﺪاکﺜﺮ اﺣﺘﻤﺎل ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪی، و ﻧﻘﺸﻪ کاربری اراﺿی در دو مقطع زﻣﺎنی ﺗﻬیﻪ ﮔﺮدیﺪ. سپس با استفاده از روش تفاضل تصاویر ﻣیﺰان و ﻣﺴﺎﺣﺖ ﺗﻐییﺮات هر کاربری برآورد شد. یافته ها: نتایج نشان داد در سال 1985 مساحت اراضی صنعتی 16/9 کیلومترمربع بوده که در سال 2015 به 33/20 کیلومترمربع گسترش یافته است. در این دوره وسعت زمین های کشاورزی، مراتع و جنگل به ترتیب 75/38، 18 و 45/1 کیلومترمربع (09/5، 37/2 و 19/0 درصد) کاهش داشته و در مقابل وسعت اراضی صنعتی، شهری، رها شده و بایر به ترتیب 17/11، 46/9، 14/16 و 1/7 کیلومترمربع (47/1، 24/1، 12/2 و 93/0 درصد) افزایش یافته است. نتایج: تغییر کاربری از مرتع و کشاورزی به صنعت و مسکونی به میزان 46/7 درصد در طول سه دهه از 1985 تا 2015 منجر به بهره برداری شدیدتر از منابع اکوسیستمی و نهایتاً باعث ناپایداری در منطقه شده است. بنابراین جهت اعمال مدیریت صحیح محیط، لازم است هرگونه اقدام اعم از تغییر کاربری اراضی مهار گردد تا منجر به تخریب شدیدتر اکوسیستم نشود.
تحلیل اثرات سرمایه اجتماعی بر حس تعلق مکانی خانوارهای روستایی در شرایط خشکسالی در شهرستان دورود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
464 - 481
حوزه های تخصصی:
خشکسالی یکی از بلایای طبیعی است که فراوانی آن به ویژه در نواحی خشک و نیمه خشک بسیار زیاد است. این پدیده در هر منطقه ای می تواند رخ دهد و انسان و محیط زیست را تحت تأثیر قرار دهد، هرچند اثرات آن در مناطق روستایی به دلیل وابستگی معیشت به نزولات جوی بسیار بیشتر از سایر مناطق است. در این زمینه خشکسالی های گذشته حس تعلق مکانی خانوارهای روستایی به شدت کاهش داده است. بنابراین، عواملی که می تواند در این زمینه اثرگذار باشد از ضرورتی انکارناپذیر برخوردار است. در این راستا این پژوهش با هدف کلی اثرات سرمایه اجتماعی بر حس تعلق مکانی خانوارهای روستایی در شرایط خشکسالی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه خانوارهای روستایی - کشاورز شهرستان دورود بود. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 375 سرپرست خانوار برای مطالعه انتخاب شدند. ابزار اصلی پژوهش پرسشنامه ای بود که روایی آن توسط پانل متخصصان و پایایی آن توسط ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. تجزیه وتحلیل داده ها در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزارهای SPSS23 و Lisel8.54 انجام شد. نتایج گروه بندی خانوارهای روستایی نشان داد که از آنان از نظر سطح تعلق مکانی و سرمایه اجتماعی در وضعیت مناسبی قرار ندارند. علاوه بر این، نتایج مدل سازی معادلات ساختاری پژوهش نشان داد که ابعاد سرمایه اجتماعی با ضریب تبیین 51 درصد (0/71 =t= 11/89, γ) اثر مثبت و معنی داری بر حس تعلق مکانی خانوارهای روستایی در شرایط خشکسالی دارد.
بازشناسی الگوهای رفتاری در میدان انقلاب اصفهان
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ششم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۱
۹۵-۱۱۱
حوزه های تخصصی:
امروزه نیاز مردم به مکان هایی برای افزایش تعاملات اجتماعی و رفع نیازهای روانی و اجتماعی به یکی از الزامات زندگی شهری تبدیل شده است. در این مقاله محدوده تاریخی سی وسه پل در حاشیه زاینده رود که پتانسیل یک فضای جمعی سرزنده را دارد ولی امروزه به دلیل ترافیک ناشی از دو خیابان مطهری و کمال اسماعیل نقش اجتماعی خود را از دست داده و به یک فضای عبوری تبدیل شده است، به عنوان نمونه موردی در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد. هدف از این پژوهش بازشناسی قرارگاه ها و الگوهای رفتاری در فضاهای پیرامون سی وسه پل (میدان انقلاب شهر اصفهان) می باشد. در این مقاله توصیفی-تحلیلی و کاربردی برای یافتن مهم ترین الگوهای رفتاری در فضای پیرامون پل تاریخی سی وسه پل، قرارگاه های رفتاری موجود در محدوده مورد نظر به وسیله برداشت های میدانی مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج پژوهش نشان می دهد، الگوهای رفتاری شامل: نشستن، استراحت کردن، صحبت کردن، نگاه کردن، خریدن، فروختن، قلیان کشیدن، خوردن، نوشیدن و عکس گرفتن مهم ترین الگوها در اطراف سی و سه پل می باشند. در پایان پژوهش راهکارهایی برای بهبود ارتباط بین رفتار و محیط کالبدی در محدوده تاریخی سی وسه پل پیشنهاد می گردد.
ارزیابی آثار نیروگاه شهید مفتح همدان بر روستاهای پیرامون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
122 - 139
حوزه های تخصصی:
بررسی تأثیرگذاری فعالیت های زیرساختی بر محیط های روستایی از جمله موضوعات مهم موردتوجه برنامه ریزان روستایی بوده است. در بین این فعالیت ها، پیامدهای نیروگاه های حرارتی بر محیط های روستایی از اهمیت بالایی برخوردار بوده است. در این راستا این پژوهش به ارزیابی پیامدهای نیروگاه شهید مفتح همدان بر روستاهای پیرامون (روستاهای زیر20 کیلومتر فاصله از نیروگاه) می پردازد. روش تحقیق توصیفی تحلیلی با استفاده از ابزار پرسشنامه است. حجم نمونه بالغ بر 366 خانوار از 11 روستای پیرامون نیروگاه تعیین شده است. روایی تحقیق بر اساس نظر متخصصان جغرافیا و پایایی تحقیق با کمک ضریب آلفای کرونباخ با میانگین 74/0 مورد تأیید قرار گرفت. یافته های حاصل از مشاهدات میدانی و تصاویر ماهواره ای حاکی از خشکسالی اطراف نیروگاه است. روستاهای اطراف به دلیل استفاده بیش از حد از منابع آبی توسط نیروگاه با مهاجرت فزاینده روبه رو شده اند. در تمامی ابعاد اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و فیزیکی تأثیرات عمدتاً منفی بوده است. همچنین تفاوت معنی داری بین مؤلفه های تحقیق از نظر میزان تأثیرگذاری وجود ندارد. همچنین رابطه معنی داری بین فاصله و تأثیرگذاری نیروگاه بر روستاها در سطح 05/0 و به صورت مثبت وجود دارد که نشان می دهد با افزایش فاصله، وضعیت اقتصادی روستاها بهتر شده است که نشان از تأثیرگذاری نامناسب نیروگاه بر اقتصاد روستاها دارد. در نهایت با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی مشخص شد که مدل مفهومی که در ابتدای تحقیق ارائه شده است مورد تأیید است.
مدل سازی احتمال تغییر رشد شهری با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی و رگرسیون لجستیک (مطالعه موردی: شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۴
169 - 182
حوزه های تخصصی:
در کشور های در حال توسعه، تمایل زیاد برای تمرکز جمعیت در مناطق شهری و به تبع آن رشد سریع و ناموزون شهر ها سبب شده است که طراحان و برنامه ریزان شهری، استفاده از سیاست ها و راهکار های مناسب را جهت اجتناب از تأثیرات مخرب زیست محیطی و اجتماعی- اقتصادی در دستور کار قرار دهند. در این راستا، اطلاعات مکانی و زمانی مرتبط با الگوهای نرخ رشد، درک بهتری را از فرآیند رشد شهری فراهم نموده و ابزار های مناسب را جهت اخذ سیاست های مدیریتی و برنامه ریزی در اختیار مدیران شهری قرار می دهند. لذا هدف اصلی این پژوهش، محاسبه احتمال تغییر رشد شهر مشهد با استفاده از روش های رگرسیون لجستیک و شبکه عصبی مصنوعی می باشد. برای این منظور، جهت تهیه نقشه کاربری اراضی، از تصاویر ماهواره ای لندست 7 (سال 2002) و لندست 8 (سال 2015) استفاده شد. سپس با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی پرسپترون چند لایه (MLP)، طبقه بندی تصاویر انجام شد و نقشه های کاربری اراضی شهری با دقت کلی 948/0 و شاخص کاپای 936/0 برای سال 2002 و همچنین دقت کلی 817/0 و شاخص کاپای 775/0 برای سال 2015 استخراج شدند. در نهایت، با اجرای رگرسیون لجستیک بین نقشه کاربری اراضی شهری سال 2015 (به عنوان متغیر وابسته) و فاکتور های مؤثر از جمله عوامل فیزیکی و عوامل انسانی به همراه نقشه اراضی سال 2002 (به عنوان متغیر های مستقل)، نقشه پتانسیلی پیشرفت اراضی شهری تهیه شد. ارزیابی مدل رگرسیونی ایجاد شده با استفاده از دو شاخص Pseudo-R<sup>2</sup> و ROC نشان داد که این مدل با مقدار ROC معادل 87/0 و مقدار Pseudo-R<sup>2</sup> برابر 345/0 دارای قابلیت بالایی جهت نمایش تغییرات و تعیین مناطق مستعد تغییر می باشد و می توان برازش مدل را نسبتاً خوب در نظر گرفت.
بررسی آسایش حرارتی در فضای آزاد جهت برنامه ریزی گردشگری شهرهای استان سمنان با تاکید بر شهرستان مهدی شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جوهر برنامه یزی و مدیریت گردشگری شهری شناسایی منابع و عوامل موثر در توسعه ی گردشگری و استفاده بهینه و پایدار از آنها است، که در راستای تامین نیازهای فراغتی عامه شهروندان و بازدید کنندگان در مقیاس محلی، ملی و فراملی به کار می رود. یکی از مهمترین عوامل مذکور شرایط آسایش اقلیمی جهت گردشگری در فضای باز شهری می باشد. لذا با توجه به اهمیت آن جهت گردشگران و برنامه ریزان گردشگری با کمک پهنه آسایش بیوکلیمایی به پهنه بندی شهرستان های استان سمنان،همچون سمنان، شاهرود،دامغان،گرمسار و مهدی شهر پرداخته شد که درمیان شهرستان های استان،شهرستان مهدی شهر به دلیل ویژگی های جاذبه های طبیعی گردشگری خاص خود و همچنین به دلیل مطالعه کمتر در مورد آن بعنوان پایلوت و تاکید این مقاله انتخاب شد.هدف از این مقاله بررسی شرایط اقلیمی شهر مهدی شهر از لحاظ آسایش حرارتی جهت توسعه گردشگری در ماه ها و فصول مختلف سال از منظر اکوتوریسم است. در این مطالعه با استفاده از پارامترهای مهم اقلیمی (دما،رطوبت نسبی،باد،تابش، ساعات آفتابی و...) مستخرج از سالنامه آماری ایستگاه هواشناسی مهدی شهر(1389-1375)(سازمان هواشناسی کشور1390) و شاخص های زیست اقلیمی بیکر، ماهانی و ترجونگ و اولگی شرایط آسایش حرارتی منطقه در ماه ها و فصول مختلف سال در فضای آزاد استان سمنان در قالب نقشه با کمک نرم افزار های سیستم اطلاعات جغرافییای تهیه و تحلیل شد. نتایج شاخص های مورد استفاده نشان داد که در مهدی شهر از ماه فروردین لغایت آبان ماه (8 ماه از سال) دارای شرایط بهینه برای گردشگری در طبیعت و فضای آزاد از نظر آسایش حرارتی در ساعات شب و روز می باشد. هر چند که دو ماه تیر و مرداد به علت افزایش نسبی درجه حرارت این شهر دارای روزهای گرم می باشند اما وزش نسیم محلی کوه به دشت در طول ساعات شب و دشت به کوه در طول روز این وضعیت را به حد آسایش و قابل تحمل تبدیل می کند.همچنین در فروردین ماه و آبان ماه شرایط آسایشی در فضای آزاد بسیار خنک بوده که با پوشش لباس های مناسب فصول مذکور این شرایط تعدیل می یابد.
تاثیر پیچیدگی برند مکان، برتبلیغات دهان به دهان با توجه به نقش تعدیل گری ساکنان و گردشگران داخلی شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با ایجاد برند برای یک مکان/شهر، جایگاه مکان به عنوان محلی برای اقامت، کسب و کار و یا مقصد گردشگری تقویت می شود. هدف مطالعه بررسی تاثیر همزمان برندسازی مکان بر ساکنان و گردشگران داخلی است. این پژوهش کاربردی و توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه ساکنان در مناطق چهارگانه و کلیه گردشگران داخلی ورودی به شهرستان کرمان در ایام عید نوروز 1396 می باشد. ﺣﺠﻢ ﻧﻤﻮﻧﻪ با توجه به روش مقایسه ای پژوهش ﺑﺮای ﺟﺎﻣﻌﻪ نامعلوم معادل 384 به دست آمد که 500 پرسشنامه توزیع گردید و تعداد 460 پرسشنامه برگشت داده شد. پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از آلفای کرونباخ تأیید گردید، که معادل 76/0 بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای 24SPSS و23 AMOS استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که، پیچیدگی برند مکان با واسطه رضایت فقط بر تبلیغات دهان به دهان گردشگران تاثیرگذار می باشد. علاوه براین، پیچیدگی برند مکان با واسطه هویت یابی در گردشگران بیش از ساکنان منجر به تبلیغات دهان به دهان می شود.
تحول پارادایمی در اقتصاد فضا(عبور از رویکرد تحلیل فضایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد مطالعات ناحیه ای دردوره قبل ازجنگ جهانی دوم، دیدگاه غالب درجغرافیا بوده است. در این رویکرد، تفاوت های ناحیه ای مطالعه می شد و جغرافی دانان در پی کشف قوانین قابل تعمیم در جغرافیا نبودند. دررویکرد مطالعات ناحیه ای، هدف اصلی جغرافیای اقتصادی تجزیه وتحلیل نظم فضایی اقتصاد بود و جغرافیای اقتصادی، فعالیت های اقتصادی را که در داخل چشم انداز جغرافیایی اتفاق می افتاد، فهرست می کرد و به تشریح آن ها می پرداخت. با گسترش تحولات علمی و انقلاب کمی، دیدگاه مطالعات ناحیه ای در تحلیل پدیده های جغرافیایی کارایی خود را از دست داد و تحلیل فضایی، به پارادایم غالب جغرافیا تبدیل شد. این رویکرد، کاربرد مدل های کمی را در تحلیل فضایی پدیده های جغرافیایی رواج داد. بر اساس این رویکرد، پراکندگی پدیده های جغرافیایی، ظاهراً بی نظم است اما از اصولی منظم تبعیت می کنند که از نظر علمی قابل شناخت است. در این دوره، جغرافیای اقتصادی هم از قوانین ریاضی و فیزیک در تحلیل اقتصادی نواحی استفاده کرد. تبدیل شیوه تولید فوردیسم( تولید انبوه) به پست فوردیسم(تولید تخصصی و انعطاف پذیر) و انقلاب تکنولوژیک سبب شد که سرمایه داری تجدید ساختارپیدا کند؛ مدیریت انعطاف پذیر و تمرکز زدایی مورد توجه قرار گیرد. شرایط جدید، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نیازمند پارادایم جدیدی بود. از این رو، رویکردهای پوزیتیویستی و نئوکلاسیکی نمی توانست پاسخگوی نیازهای شرایط جدید باشد. در نتیجه، رویکردی موسوم به " جغرافیای اقتصادی رابطه ای" مورد توجه قرار گرفته که با شرایط جدید تطابق بهتری دارد. این مقاله، تحول پارادایمی در اقتصاد فضا را مورد واکاوی قرار داده است و با بررسی نمونه های بین المللی و ملی نشان داده است که روند تحولات اقتصادی به دور از روندهای اجتماعی، سیاسی و ساختار روابط قدرت و تنها از طریق پارادایم فضایی و روابط ریاضی قابل تحلیل نیست.