فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
عوامل و توان های محیطی ازجمله توپوگرافی، شیب، دما، بارندگی، آب و قابلیت اراضی، تأثیر بسزایی در حجم مهاجرت از روستاها و خالی شدن آن ها از سکنه دارند. ناتوانی این اجتماعات به دلایل مختلف ساختاری، موجب فقدان توانایی آن ها در مقابله با عوامل طبیعی ازجمله خشکسالی، سیل و زلزله می شود و درنهایت، مغلوب شرایط و عوامل نامساعد طبیعی می گردند و مجبور به مهاجرت و رهاکردن سکونتگاه خود می-شوند. در پژوهش حاضر با روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و ابزار گردآوری داده ها به-صورت کتابخانه ای و میدانی، سعی داریم تا به بررسی اثرات خشکسالی بر اقتصاد و مهاجرت های روستایی شهرستان ابرکوه طی دورة 1384-1375 بپردازیم. 35 روستای شهرستان ابرکوه جامعة آماری تحقیق را تشکیل داده اند که با توجه به پژوهش های نمونه، 20% از این روستاها (7 روستا) انتخاب شد و یک روستا نیز با هدف دقت در اطلاعات اضافه گردید؛ بنابراین، 8 روستا برای انجام پژوهش مطالعه شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار استنباطی شامل (ضریب همبستگی پیرسون و ضریب همبستگی اسپیرمن، تحلیل رگرسیون، آزمون T تک نمونه ای و تحلیل عاملی) و همچنین برای بررسی پایش خشکسالی از شاخص معتبر استانداردشدة بارش (SPI) استفاده گردیده است. نتایج SPI نشان می دهد این شهرستان در بیش از نیمی از سال های خود در دورة آماری موردمطالعه، خشکسالی داشته است. بیشترین نمایة خشکسالی مربوط به سال 1378 با نمایة 14/1- و بیشترین نمایة ترسالی مربوط به سال 1380 با نمایة 9/1 است. همچنین، یافته های ضریب همبستگی اسپیرمن و تحلیل عاملی بیانگر این است که خشکسالی ازطریق کاهش عملکرد محصولات کشاورزی، موجب ناپایداری اقتصاد روستایی در این شهرستان شده است. نتایج تحلیل رگرسیون و آزمون T تک نمونه ای نیز حاکی از آن هستند که متغیر خشکسالی بیشترین تأثیر را بر روی مهاجرت ها در این شهرستان داشته است.
تحلیل ساختار فضایی جمعیت سکونتگاههای شهری و روستایی (مطالعه موردی: استان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از چشم اندازهای جدید در برنامه ریزی توجه به مسئله فضا و سازمان فضایی است که نیازمندی ها، ویژگی های فضا و اجزای سازمان فضایی را بررسی می کند. یکی از اجزای کلیدی سازمان فضایی، جمعیت است. جمعیت یکی از عناصر بنیادی در برنامه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی محسوب می شود، بنابراین شناخت ساختار، ابعاد و گستردگی فضایی آن از ابزارهای مهم تصمیم گیری و برنامه ریزی به شمار می رود. درک توزیع و پویایی جمعیت در فضا، در برنامه ریزی برای منطقه جغرافیایی کاربرد بسیاری می تواند داشته باشد. لذا با توجه به اهمیتی که سازمان فضایی جمعیت در برنامه ریزی ها دارد، این پژوهش به تبیین ساختار فضایی توزیع جمعیت در قالب سکونتگاه های شهری و روستایی در سطح استان زنجان اختصاص دارد. هدف اصلی پی بردن به وضعیت تعادل و توازن در توزیع فضایی جمعیت استان زنجان است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی - تحلیلی و نحوه گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای - اسنادی است. مدل های تجزیه و تحلیل سازمان فضایی از جمله مدل رتبه - اندازه، حد اختلاف طبقه ای، طبقه بندی سکونتگاه های شهری بر اساس طبقه بندی طرح پایه آمایش سرزمین کشور، مدل مجاورت نزدیک ترین همسایگی برای بررسی توزیع فضایی جمعیت در سطح استان زنجان استفاده شده است. نتیجه حاصل از تجزیه و تحلیل وضع موجود توزیع فضایی جمعیت در قالب سکونتگاه های شهری و روستایی نشان می دهد که درست اجرا نشدن برنامه های بلندمدت استان اسناد فرادست موجب ایجاد چند قطب رشد و به حاشیه رفتن برخی مناطق گردیده است و موجب به وجود آمدن بی تعادلی هایی با شکاف عمیق در میان سکونتگاه های استان و نیز موجب ایجاد تمرکز جمعیت و فعالیت نامتوازن در سطح استان شده است.
تحلیلی بر فعالیت های اقتصادی زنان روستایی (مطالعه موردی: منطقه براآن - شهرستان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتقای حضور زنان در فعالیتهای اجتماعی، اقتصادی و برنامه ریزی جهت گسترش مشارکت آنان، بویژه در زمینه های اقتصادی، شرطی لازم برای توسعه پایدار است. این امر در نواحی روستایی که زنان از دیرباز و به طور سنتی در کارهای اقتصادی خانواده مشارکت داشته اند، از ضرورت بیشتری برخوردار است.تحقیق حاضر در صدد بررسی و تحلیل نقش و چگونگی فعالیتهای اقتصادی زنان روستایی ناحیه روستایی براآن از بخش مرکزی شهرستان اصفهان است. این تحقیق از نوع توصیفی - تحلیلی و مطالعه ای پیمایشی است که داده های آن از طریق پرسشگری به صورت مصاحبه با زنان روستایی 15 تا 65 ساله منطقه مزبور تهیه گردیده است. در این پژوهش تعداد 164 زن از 9 روستای منطقه به روش خوشه ای تصادفی و بر اساس تخصیص بهینه گروههای سنی مختلف به عنوان نمونه برگزیده شده اند. در این مطالعه این سوالها که «فعالیتهای اقتصادی زنان روستایی چه نقشی در اقتصاد روستایی منطقه براآن دارد؟» و زمینه های ایجاد و گسترش فعالیت اقتصادی زنان روستایی کدام است؟ مورد توجه بوده است. در تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی استفاده شده است. از نتایج برگرفته از این تحقیق آنکه انگیزه های اقتصادی چون کسب درآمد، کمک به اقتصاد خانواده و داشتن اشتغال، در کنار فرصتهای فعالیت در وضع موجود و نظر همسر و خانواده، مهمترین شاخصهای موثر بر فعالیت اقتصادی و چگونگی آن برای زنان منطقه روستایی براآن است.
فرایند تبدیل نقاط روستایی به شهر در مقیاس ملی و پیدایش پدیدة «خام شهرها»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی سلسله مراتب شهری و مطالعة شهرهای دارای سطوح مختلف جمعیتی در سرشماری های رسمی کشور، ما را با پدیده ای جدید مواجه می سازد. این پدیده، تبدیل و ارتقای روستاهای کوچک به شهر به رغم داشتن جمعیتی کمتر از آستانة تعریف شده برای شهرشدن است. این سکونتگاه ها که امروزه بیش از یک سوم از شهرهای کشور را تشکیل می دهند، کمترین امکانات، خدمات، تأسیسات و تجهیزات شهری را در خود جای داده اند. مقالة حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از آمارهای سرشماری های رسمی عمومی کشور و بهره گرفتن از نرم افزار ArcGIS برای نشان دادن توزیع فضایی این شهرها، در مقیاس ملی و منطقه ای انجام گرفته است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که تبدیل روستاهای کوچک به شهر، در همة دوره ها در نظام شهری ایران وجود داشته است، اما بیشترین تعداد آن را در آخرین سرشماری کشور می توان مشاهده کرد، که از 1139 شهر کشور در آن سال، 370 نقطة شهری جمعیتی کمتر از 5000 نفر داشته اند. از دلایل انتخاب چنین سیاست و راهبردی از طرف وزارت کشور، می تواند وجود رابطة کاملاً مستقیم و معنی دار بین متغیرهای فاصله از پایتخت، فاصله از شهرهای مرکز استان و سال شکل گیری استان با تعداد این گونه شهرها باشد. بدین معنی که هرچه از تهران و از مراکز استان ها بیشتر فاصله بگیریم بر تعداد روستاهای کوچک تبدیل شده به شهر افزوده می گردد. از آنجا که تعداد این گونه شهرها در استان های تازه شکل گرفته مانند خراسان جنوبی بیشتر از استان های دیگر کشور است، می توان استنباط کرد که راهبرد تبدیل نقاط روستایی به شهر، راهبردی اداری-مدیریتی و سیاسی برای تقویت تمرکززدایی و توسعة منطقه ای در نواحی دوردست و مناطق محروم و همچنین سیاستی برای پرکردن شکاف سلسله مراتب شهری در استان ها، شهرستان ها و بخش های تازه شکل گرفته است.
بررسی مشارکت شهروندی و نقش آن در مدیریت شهری شهرهای کوچک (نمونه موردی: شهرهای گله دار، ورزنه و هیدج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع مشارکت شهروندان در امور، از یک دهه قبل تاکنون به عنوان عامل اساسی در بررسی های توسعه مورد توجه است. بیشترین تعداد شهرهای ایران در دسته شهرهای کوچک قرار دارند. در این پژوهش سه شهر کوچک «گله دار» در استان فارس، «ورزنه» در استان اصفهان و «هیدج» در استان زنجان، به عنوان شهر کوچک انتخاب شده اند. ابتدا با بررسی اسنادی و کتابخانه ای و استفاده از منابع معتبر فارسی و لاتین، چارچوب نظری تنظیم شده و با توجه به این چارچوب، پرسشنامه برای سنجش بستر مشارکت در شهرهای کوچک تهیه گردید. حجم نمونه پژوهش، 255 تن از ساکنان شانزده سال به بالای این شهرهاست. این پرسشنامه در محیط نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و با توابع آماری از متغیرهای پژوهش، هم بستگی گرفته شد. با توجه به نتایج پرسشنامه، مشخص شد که در بعد ذهنی، تمایل به مشارکت بسیار بالاست و نگرش بسیار مناسبی به مشارکت در این شهرها وجود دارد، در بعد عینی مشارکت که از طریق عوامل مشارکت مردم در سازمان ها و نهادهای شهری، شرکت در انتخابات اخیر و تعامل با آشنایان سنجیده شده است، مشارکت مردم در سطح ضعیفی قرار دارد. بر اساس نتایجی که از آزمون هم بستگی بین بعد ذهنی مشارکت به عنوان متغیر مستقل و مشارکت مردمی حاصل شد، مشخص شد که ارتباط معناداری از بعد ذهنی مشارکت در این شهرها وجود دارد و بستر مشارکت در شهرهای مورد مطالعه برای مشارکت در مدیریت شهری بسیار بالاست.
تحلیل توزیع فضایی کتابخانه های عمومی سطح شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتابخانه یک مرکز مهم اطلاع رسانی است و نقشی اساسی در ارتقای سطح سواد و آگاهی افراد جامعه ایفا می کند. این که کتابخانه ای مورد استقبال و یا بی مهری مراجعان قرار می گیرد، متأثر از عوامل بیرونی یا درونی است. یکی از مهم رین جنبه های بیرونی موثر بر افزایش میزان مراجعه و استفاده از کتابخانه های عمومی، نحوه استقرار و توزیع جغرافیایی آن ها در بافت شهرهاست. مقاله حاضر به تحلیل توزیع فضایی کتابخانه های عمومی سطح شهر یزد، با استفاده از نرم فزارهای IS، Excel و Spss و در چارچوب روش تحقیق توصیفی- تحلیلی به سنجش درجه توزیع متعادل با استفاده از ضرایب آنتروپی و جینی و نیز تعیین الگوی پراکنش کتابخانه های عمومی با استفاده از ضرایب موران و گری و نحوه تمرکز آن ها از ضریب G عمومی بر اساس تکنیک های مربوط به خودهمبستگی فضایی پرداخته است. جهت تعیین نوع پراکندگی کتابخانه های عمومی از روش ""تحلیل نزدیک ترین همسایگی""و برای بررسی میزان برخورداری نواحی مختلف شهر یزد از این خدمت، از روش تاکسونومی عددی استفاده شده است. داده های مورد نیاز نیز به روش کتابخانه ای و با مراجعه به منابع و سازمان های مربوطه گردآوری شد که داده ها شامل نقشه کتابخانه ها و نواحی هشت گانه شهر یزد و اطلاعات مربوط به آن هاست. نتایج نشان داد: مقداری نابرابری و ناهماهنگی در توزیع کتابخانه ها در سطح شهر یزد وجود دارد و الگوی توزیع و تمرکز آن ها از نوع تصادفی به سمت پراکنده با تمرکز پایین (نقطه سرد) است که بیان گر این واقعیت است که فضاهای با دسترسی پایین در مجاور یکدیگر متمرکز شده اند. هم چنین نواحی مختلف شهر یزد از لحاظ برخورداری از امکانات کتابخانه های عمومی با هم یکسان نیستند و ناحیه 2-3 برخوردارترین و ناحیه 3-1 محروم ترین نواحی شهر را از این نظر تشکیل می دهند.
تبدیل روستاهای بزرگ به شهرهای کوچک و نقش آن در تعادل بخشی ناحیه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی، فرآیند تبدیل روستا به شهر و نقش آن در تعادل بخشی ناحیه ای، بررسی شده است. پژوهش حاضر سعی دارد به این سوال پاسخ دهد که آیا سیاست تبدیل روستاهای بزرگ به شهرهای کوچک و تاثیرات متعاقب آن می تواند گامی در جهت رسیدن به تعادل ناحیه ای تلقی گردد؟ در این راستا ریوش که در سال 1379 تبدیل به شهر شده است، در دو دوره زمانی قبل از شهر شدن و بعد از آن، به لحاظ متغیرهای مختلف جمعیتی، اشتغال، امکانات و تسهیلات خدماتی و تاثیرات آن بر ناحیه مورد مطالعه، مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصله از تحلیل ها نشان می دهد که این شهر، در تثبیت و نگهداری جمعیت عملکرد ضعیف، در بسط کارکردها به درون نواحی پیرامونی و حوزه نفوذ ناموفق و در ارایه اشتغال، امکانات و تسهیلات به آن کاملا ناموفق بوده است. به همین دلیل، شهر و ناحیه مورد مطالعه در شهرستان کاشمر، بیشترین نرخ مهاجرت فرستی را داشته اند. نتیجه اینکه چون متعاقب تبدیل روستاهای بزرگ به شهرهای کوچک عمده سرمایه گذاری ها به امور زیربنایی و خدماتی اختصاص داده می شود نه به امور تولیدی و پایه ای؛ اینگونه سیاست ها فقط باعث تمرکز خدمات در این مراکز می شوند و نقاط مزبور نمی توانند نقش مورد انتظار را در تعادل بخشی ناحیه ای ایفا نمایند. در پایان برای رسیدن به توسعه متعادل و منطقی که همسو با توسعه پایدار شهری و ناحیه ای باشد، پیشنهاداتی ارایه گردیده است.
تحلیل الگو های فضایی آسیب های اجتماعی در محیط های شهری مطالعه موردی: منطقه پنج کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آسیب های اجتماعی یکی از محورها و مباحث اصلی مطالعات آسیب شناسی شهری در اغلب شهرها و کلان شهرهاست. این نوع آسیب ها دلایل، گونه ها و آثار و عوارض متعددی دارند و برنامه ریزی شهری نیز با هدف کاهش و کنترل آن، ناچار به اتخاذ رویکرد های متنوع و تحلیل های میان رشته ای است.
در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس موقعیت یابی مکانی (GPS) داده های اسنادی پایه، الگو های فضایی چهار آسیب اجتماعی (کارتن خوابی، تکدی گری، اعتیاد و کودکان خیابانی) با استفاده از GIS و روش های آماری و گرافیکی در منطقه پنج کلان شهر تهران مطالعه و تحلیل می شود. یافته ها نشان می دهد بستر فضایی- جغرافیایی شهر و ساختار های کالبدی و کارکردی بارگذاری شده در آن بر شکل گیری کانون های مکانی، محور های فضایی، شدت تراکم، دامنه و نحوه انتشار فضایی آسیب ها و در نتیجه الگو های فضایی آسیب های اجتماعی اثر تعیین کننده دارد. ترمینال غرب، میدان آزادی، میدان دوم صادقیه، میدان شهرزیبا، محله های کن، مهران و جنت آباد جنوبی، مهم ترین محدوده ها و کانون های آسیب زایی اجتماعی و نقاط شدت تراکم آسیب ها محسوب می شوند که در شکل گیری محور فضایی و جهت جغرافیایی آسیب ها به شدت تأثیرگذارند. رفتار فضایی معتادان و کارتن خواب ها تابع کالبد فضا است و دامنه انتشار فضایی گسترده تر و فرایند انتشار مرحله ای دارد. درحالی که رفتار فضایی متکدیان و کودکان خیابانی تحت تأثیر کارکرد فضا، دارای دامنه پخش محدودتر و فرایند پخش مستقیم است. در نتیجه، نظام برنامه ریزی و نهاد مدیریت شهری در کنار رویکرد های معمول و متداول، باید با رویکرد فضایی به بستر جغرافیایی و محل وقوع آسیب ها و درک و تحلیل الگو های فضایی برخاسته از آن، آسیب های اجتماعی را برنامه ریزی و مدیریت کند. شالوده این رویکرد، برنامه ریزی و اصلاح ساختار های کالبدی و کارکردی فضای شهری، برای پیشگیری از ناهنجاری ها و کاهش آسیب های اجتماعی است.
نقش روند گشترش کالبدی شهر تبریز در ایجاد تغییرات کاربری اراضی حومه شهر و روستاهای حوزه نفوذ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"کلان شهرها به جهت برخورداری از تزاید جمعیت و نیز تاثیرات متقابل فضایی و روابط عملکردی، همواره دگرگونی ها و تغییرات عمده ای را بر نواحی پیرامونی خود تحمیل می کنند. تخریب زمین های زراعی، نابودی فضاهای سبز، گسترش حاشیه نشینی و بالاخص تغییر کاربری اراضی حومه و نیز روستاهای حوزه نفوذ، از جمله آنهاست.
تحقیق حاضر جهت پاسخگویی به این سوال اصلی که آیا تغییرات کاربری اراضی روستاهای مورد مطالعه متاثر از توسعه کالبدی شهر تبریز می باشد؟ شکل گرفته و جهت رسیدن به این سوال، تحقیق به روش توصیفی - تحلیلی و با استناد به مطالعات میدانی و بهره گیری از داده ها و تصاویر ماهواره ای (تصاویر چندزمانه ای سنجنده TM و +ETM) انجام و پس از تجزیه و تحلیل، نتیجه کلی زیر حاصل گردیده است: توسعه کلان شهر تبریز و تغییر دیدگاه های اقتصادی از بخش کشاورزی به صنعت و خدمات و به عبارتی تحولات اقتصادی و اجتماعی منبعث از تغییر مناسبات شهر و روستا به صورت مجموعه ای مرتبط با یکدیگر در شکل گیری این تغییرات موثر بوده اند."
برنامه ریزی راهبردیِ توسعة گردشگری مذهبی در مناطق روستایی مطالعة موردی روستاهای دارای مکان های مذهبی اورامان تخت، نجار و هجیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بناهای مذهبی و مکان های مقدس دورنماهای بسیار مسلط از دین و مذهب هستند. در تاریخ، زیارت مذهبی مولّد واقعی اقتصاد و عاملی برای توسعة خدمات و رفع نیازهای مربوط به این مناطق توصیف شده است. به این دلیل، گاهی امروزه مکان های مذهبی و جاذبه های گردشگری از حامیان اصلی کل اقتصاد به شمار می روند. در حال حاضر، گردشگری مذهبی یکی از راه های تنوع بخشی و یا رهایی از مشکلات اقتصادی تلقی شده است. جاذبه های مذهبی، زیارتگاه ها و مکان های مقدس هر سال تعداد زیادی از گردشگران را به سوی خود جذب می کنند. این امر فواید اقتصادی، اجتماعی و کالبدی زیادی را در جامعة پذیرای گردشگران مذهبی دارد. به همین منظور، برنامه ریزی با رویکرد راهبردی می تواند یکی از شیوه های بهره برداری از این فرصت ها برای مناطقی با ظرفیت های فرهنگی و مذهبی باشد. در این میان، روستاهای اورامان تخت، هجیج و نجار به دلیل موقعیت خاص خود دارای ظرفیت های بالا ازنظر جذب گردشگران مذهبی هستند؛ اما تاکنون به دلایل متعدد از این فرصت ها به طور بهینه و پایدار استفاده نشده است. باوجود این، تحقیقات میدانی نگارندگان در سطح سیصد نفر از ساکنان روستاهای مورد مطالعه با طرح سی گویه تبیین کنندة پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و کالبدی از طریق آزمون t تک نمونه ای نشان می دهد حضور گردشگران مذهبی پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و کالبدی را با بیشترین تأثیر بر ابعاد اجتماعی به همراه داشته است. همچنین، تحقیقات نشان می دهند براساس رویکرد راهبردی مبتنی بر مدل SWOT لازم است به منظور تقویت و توسعة گردشگری مذهبی در منطقة مورد مطالعه، راهبرد رقابتی به عنوان یک بستة راهبردی برای سیاست گذاری و برنامه ریزی گردشگری مذهبی مورد توجه قرار گیرد.
تحلیل شبکه سکونت گاهی با تاکید بر جریان های جمعیتی در شهرستان فیروزکوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روابط بین سکونتگاه های روستایی و شهری در شهرستان فیروزکوه به واسطه جریان های جمعیتی تحقق می یابد.این روابط در سطح محلی و ناحیه ای به ایجاد شبکه ساختاری و شکل دهی الگوی شبکه سکونتگاهی منجر شده است. حال، ویژگی های الگوی این شبکه سکونتگاهی پرسش و مساله اصلی این تحقیق است. داده های تحقیق منتج از 25 روستای نمونه و 436 خانوار نمونه عملیاتی شهرستان فیروزکوه است که بر اساس فرمول کوکران و با در نظر گرفتن فاصله دوری و نزدیکی روستاها نسبت به شهر فیروزکوه انتخاب شدند. اندازه شبکه، تراکم شبکه و درجه (درونی و بیرونی) شبکه، شدت جریان یا درجه درونی جامعه کل هر روستا مهم ترین معیارهای شبکه و انواع مرکزیت ها، معیارهای تسلط شبکه سکونتگاهی را نشان می دهند. بر اساس یافته های تحقیق، شهر تهران با احراز مرکزیت درجه ای، بردار ویژه و بینابینی به عنوان سکونتگاه اصلی در ساختار شبکه ای شهرستان فیروزکوه شناخته شد. همچنین مهدی شهر، کرکبنه، محمود آباد، نجفدر و فریدون کنار با احراز مرکزیت دوری، به مثابه ضعیف ترین سکونتگاه در شبکه شناسایی شدند. بر اساس نتایج تحقیق، الگوی کلی حاکم بر شبکه سکونتگاهی شهرستان فیروزکوه الگویی فصلی و منظم و چرخه ای از جریان های جمعیتی است که در قالب الگوهای شبکه ای تابستانه و زمستانه در سطح محلی و منطقه ای مطرح است. این الگو هم سو با مشخصات نظریه های قطب رشد است و با الگوی نظریات شبکه ای فاصله دارد. چندسویه بودن و جهت دار بودن پیوند سکونتگاه روستایی و شهری نیز از ویژگی های شبکه سکونتگاهی ناحیه مورد مطالعه است.
روش جاپای اکولوژیکی (بوم شناختی) در پایداری کلان شهرها با نگرشی بر کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلان شهری نظیر تهران در دهه های اخیر با مشکلات و مسایل عدیده ای همچون افزایش آلودگی زیست محیطی، کاهش توان اکولوژیکی، مصادره منابع منطقه پشتیبان، افزایش بار وارده بر محیط زیست و از همه مهمتر ناتوانی مدیریت شهری در تامین و اداره امور شهر مواجه شده است که همگی موید ناپایدارتر شدن فضای اکولوژیکی کلان شهرهایی همچون تهران است. به علت وجود فضایی ارگانیک و سیستماتیک در شهرها، پیامدهای این ناپایداری از یک سو موجب کاهش توان اکولوژیکی منطقه کلان شهری و از سوی دیگر ناپایدار منطقه پشتیبانش می گردد. بدیهی است، کلان شهرهایی مانند تهران برای ادامه حیات خود، جریانی از کالا و منابع را از منطقه پشتیبان خود، وارد و جریانی از ضایعات و زباله ها را از درون خود صادر می کند. لذا هر گونه ناپایداری در آن سریعا به هر یک از این دو سطح منتقل می شود. در نتیجه این فضای اکولوژیک ناپایدار با الگوی کنونی تولید و مصرف، دیگر توان برآوردن نیازهای اساسی جمعیت خود را ندارد. همچنین در برنامه ریزی شهری کنونی کلان شهرها و توسعه آینده آنها نیز به این مساله توجه چندانی نشده است و به دنبال آن مدیریت شهری این کلان شهر فاقد ابزار لازم جهت هدایت و انطباق زندگی شهری ساکنان خود با توان اکولوژیکی منطقه است.بنابر این در این مقاله سعی شده است تا با پرداختن به این مساله روشی که می تواند ما را در تحقق پایداری کلان شهرها یاری کند معرفی شود. تاکنون این روش در پایداری بعضی از کلان شهرهای دنیا مانند لندن، سانتیاگو، توکیو، لیورپول بررسی و ارزیابی شده است در این مقاله نیز جا پای بومشناختی و میزان ناپایداری کلان شهر تهران محاسبه شده است. داده ها و آمار مورد نیاز این پژوهش با استفاده از روش های مطالعات کتابخانه ای و مراجعه به سازمان های ذیربط تهیه شده و در نهایت سعی شده است با دیدی علمی و اجرایی، با برآورد و ارزیابی این ناپایداری و علل آن، رهیافت های مدیریتی بهینه ای در گام نهادن به سوی پایداری کلان شهرها ارایه گردد.
تـأثیر ساختار فضایی شهر بر رفتار سفر شهروندان مطالعه موردی؛ شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه سریع شهرنشینی و به دنبال آن گسترش صنعت و عرضه اتومبیل، باعث رشد ناموزون شهری، آلودگی هوا، حجم بالای میزان ترافیک و تصادفات و افزایش زمان سفر شده و عدم بکارگیری شیوه های مناسب حمل و نقل به تشدید این عوامل منجر شده است. در این راستا مهمترین هدف برنامه ریزی حمل و نقل شهری، ترغیب شهروندان به استفاده از سایر سیستم های حمل و نقل می باشد. پرسش اصلی تحقیق این است که آیا بین ساختار فضایی نامناسب شهر رشت و افزایش سفرهای درون شهری رابطه وجود دارد. هدف مقاله نیز تعیین عوامل موثر بر رفتار سفر شهروندان در رابطه با سازمان فضایی شهر است. در این مطالعه، نوع تحقیق کاربردی- توسعه ای و روش انجام آن ""پیمایشی"" است. جامعه آماری این پژوهش کلیه شهروندان شهر رشت می باشد که با استفاده از جدول مورگان 382 نفر تعیین گردید، و در عین حال شیوه نمونه گیری نیز جهت شناسایی نمونه ها خوشه ای است. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات، برای تعیین میزان رابطه معنی داری بین متغیرها، از آزمون آماری ناپارامتریک دو متغیره ""اسپیرمن"" در قالب جداول دو بعدی در نرم افزار SPSS استفاده شده است. این پژوهش پس از واکاوی شواهد اذعان دارد که بین متغیرهای موجود در ساختار فضایی نامناسب شهر رشت و نحوه سفرهای درون شهری شهروندان رابطه معنی داری وجود دارد.
تبیین جایگاه روش های اثباتی و فرااثباتی در مطالعات جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از مسایل مهم جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک، اساسا روش شناسانه اند.موضوعات روش شناختی در ابتدا در دهه 50 و 60 با تحول رفتارگرایی در علوم سیاسی و روابط بین الملل، به جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک نیز وارد شد و بسیاری از پژوهشگران جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک، تلاش کردند تا روش های علمی را در جغرافیای سیاسی به کار بگیرند. این امر واکنش مدافعان رهیافت های سنتی یا کلاسیک را موجب شد. در نتیجه، روش های دیگر ملهم از علم یا اثبات گرایی، مانند انتخاب عقلی و تجزیه و تحلیل ساختاری، توسعه یافت. این امر به نوبه خود روش های دیگر فرااثبات گرایی و از جمله نظریه های انتقادی و پسامدرنیسم را سبب گردید. این تحقیق تقسیم اساسی بین دو گروه از محققان روش های اثباتی و فرااثباتی را مورد مطالعه قرار داده است: 1- آن دسته از پژوهشگران جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک که معتقدند روش پوزیتیویستی می تواند برای تشریح علمی جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک به کار رود؛ و 2- آن دسته از پژوهشگران جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک که تصور می کنند این امر ناشدنی است و آنچه در پژوهش های جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک می توان بدان دست یافت. از لحاظ پژوهشی، تفسیر پدیده ها در قالب روش ه ای فرااثبات گرایی است. از این رو تحقیق حاضر صرفا به ماهیت و جایگاه این روش ها در مطالعات جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک پرداخته است و قصد سوق دادن پژوهشگران و اندیشمندان این رشته را به سوی روش خاصی مدنظر قرار نداده است. بلکه هدف اصلی این است که اگر در تحقیقی از روش اثباتی یا فرااثباتی استفاده شده است، پژوهشگر باید از چه اصول و معیارهایی پیروی کند تا مطالعه ای روشمند انجام داده باشد.
سنجش پیامدهای گردشگری خانه های دوم بر محیط زیست مناطق روستایی ( مطالعه موردی: روستاهای ییلاقی بخش بندپی شرقی شهرستان بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردشگری خانه های دوم در بسیاری از مناطق جهان از جمله در نواحی روستایی کشور ما اثرات محیطی نامطلوبی بر محیط زیست روستا داشته و پایداری آن را به خطر انداخته است. در این مقاله اثرات گردشگری خانه های دوم با تأکید بر محیط زیست منطقة شناسایی شده و مزایا و معایب آن مورد مطالعه قرار گرفته است. حوزة مطالعاتی این پژوهش در روستاهای ییلاقی بخش بندپی شرقی شهرستان بابل است. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نوع تحقیقات پس از وقوع است. داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامه ای با پایایی 8/0 درصد به تأیید رسیده است و در بین سه جامعة متفاوت شامل: ساکنان دایمی روستا، ساکنان خانه های دوم در روستا هر یک به تعداد 60 نفر و مسؤولان امر گردشگری به صورت تمام شماری، گردآوری و به وسیلة نرم افزار spss تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد، بنا بر دیدگاه پرسش شوندگان گردشگری خانه های دوم، تنها اثرات منفی بر محیط زیست منطقه داشته است. تغییر کاربری و تخریب باغات و مراتع به دلیل تراکم زیاد گردشگر، کمبود و افزایش آلودگی آب، نبود سیستم مناسب برای جمع آوری زباله و فاضلاب، به خصوص در زمان پیک حضور گردشگران و...، از مهم ترین چالش های زیست محیطی منطقه از سوی پرسش شوندگان بیان شد. از بین سه گروه مشارکت کننده در پژوهش بیش ترین هم گرایی در مورد اثرات زیست محیطی بین نظرات ساکنان و گردشگران و بیش ترین واگرایی به ترتیب بین دیدگاه مسؤولان با نظرات ساکنان و گردشگران خانه های دوم وجود دارد.
طراحی شهری آبکنار با رویکرد توسعه پایدار (مورد مطالعه: رودخانه مهاباد)
حوزه های تخصصی:
محیط های طبیعی درون شهری از مهم ترین ساختارهای بوم شناختى شهرها به شمار می آیند که اگر به درستی و در ارتباط با ساختارهای بوم شناختى فرا شهری برنامه ریزی شوند، ضمن خلق فضاهای عمومی و پویای شهری موجب استمرار فرایندهای طبیعى از جمله جریان آب و هوا و حرکت موجودات در درون شهرها می شوند. در این میان مسیل ها و رودخانه های شهری، به عنوان فضاهای پنهان ، فرصت هایی هستند که بی توجه رها شده اند و با توجه به کمبود فضاهای سبز و باز در شهرها و به رغم پتانسیل های فراوانی که دارند استفاده کامل و درخوری از آنها نمی شود. متأسفانه در اغلب شهرهای ایران بطور شایسته به این عامل توجه کافی نشده و عرصه رودخانه ها با پتانسیل های بالا برای کاربری های متناسب با بافت مجاور، بدون استفاده باقی مانده است و لذا ضرورت توجه به ارتباط و توازن میان محیط طبیعی و محیط انسان ساخت بیش از پیش احساس می گردد. همچنین، بی توجهی و مدیریت ناصحیح، اینگونه فضاها را به زباله دانی شهر و فضایی متروک تبدیل کرده و بدین ترتیب مشکلات فراوانی برای شهر به ارمغان آورده است. در حالیکه امروزه در کشورهای پیشرفته اقدامات مناسبی در مورد اینگونه فضاها صورت می گیرد. یکی از راه های برون رفت از این وضعیت کنونی توجه کافی به اصول طراحی شهری پایدار و دخالت دادن آن در طراحی محوطه های کناره رودخانه هاست. با توجه به مطالعات صورت گرفته در محدوده حاشیه رودخانه ها دارای پتانسیل بسیار بالایی جهت بهبود سیما و منظرشهری می باشد و همچنین قابلیت خلق فضاهایی برای بروز تعاملات اجتماعی را دارا می باشد. با توجه به مطالعات صورت گرفته در محدوده حاشیه رودخانه ها دارای پتانسیل بسیار بالایی جهت بهبود سیما و منظرشهری می باشد و همچنین قابلیت خلق فضاهایی برای بروز تعاملات اجتماعی را دارا می باشد. این پژوهش درصد «باز زنده سازی» حاشیه رودخانه شهری مهاباد واقع در شهرستان مهاباد از توابع استان آذربایجان غربی با رویکرد پایداری از منظر طراحی شهری می باشد. در این خصوص کیفیت بخشیدن به فضاهای جمعی و دارای سرزندگی، تشویق به دوباره زنده کردن شهرها با توجه به هویت شهری، ایجاد انگیزه ای برای مشارکت مردم از جمله اهداف پژوهش می باشد. در این پروژه برای جمع آوری اطلاعات از دو روش، میدانی (تکنیک مکان سنجی)، سوات (SWOT) و کتابخانه ای استفاده شده است. در روش نظری (تحقیقات اسنادی وکتابخانه ای) با رجوع به منابع فارسی و انگلیسی موجود (کتب، نشریات، نتایج همایش ها وکنفرانس ها) و همچنین پایگاه هاى شبکه پردازش مربوطه اطلاعات لازم گردآوری گردید. در روش میدانی با استفاده از تکنیک مکان سنجی (در این روش تعدادی از سؤالات مرتبط با موضوع مطرح و پس از پخش در میان مردم و ارزیابی، دیدگاه آنان را مبنای طراحی قرار می دهیم.) در روشSWOT، به نقاط قوت، ضعف، تهدید و فرصت، در ابعاد کالبد- فضایی، اجتماعی، زیست محیطی، عملکردی، حمل و نقل و ترافیک، اقتصادی و ادراکی و بصری محدوده مورد نظر پرداخته شده است. یافته های پژوهش در نهایت به صورت دستورالعمل های اقدامی می باشد که در راستای بهبود بخشیدن به کیفیت فضا است. این پژوهش در زمینه زیست محیطی، کالبدی- اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، معیارها و زیر معیارهایی طراحی ارائه می دهد.
تحلیل ویژگی های دما و بارش بر تاریخ ریزش آفت سن گندم در شهرستان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سن معمولی گندم یکی از آفات اصلی گندم و از مهم ترین مسائل گیاه پزشکی ایران است. در این پژوهش، رابطة بین ویژگی های دما (کمینه، بیشینه، متوسط، تعداد روزهای یخبندان و مجموع واحدهای گرمایی)، میزان بارش و شرایط خشک سالی- ترسالی با تاریخ های آغاز ریزش در شهرستان اصفهان در طول سال های زراعی 1378- 1379 تا 1388- 1389 مطالعه شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد تاریخ آغاز ریزش آفت سن به شرایط اقلیمی پیش از ریزش آفت به ویژه در فصل زمستان بستگی دارد. در سال هایی که دمای فصل پاییز و زمستان بالاتر از میانگین و مقادیر شاخص بارش استاندارددر فصل های پاییز و زمستان شرایط نرمال بارش را نشان می دهد، ریزش آفت زودتر اتفاق افتاده است. نتایج تحلیل همبستگی بین تعداد روزهای یخبندان سالیانه، فصلی، آستانه های مختلف یخبندان، کمینه، بیشینه و میانگین دما با تاریخ های آغاز ریزش آفت نشان می دهد بین کمینه دمای پاییز و زمستان با تاریخ های آغاز ریزش آفت سن گندم همبستگی معکوس، قوی و معنادار در سطح احتمال 99 درصد وجود دارد. همچنین، بین تعداد روزهای یخبندان با تاریخ آغاز ریزش آفت همبستگی مستقیم مثبت، قوی و معنادار در سطح احتمال 99 درصد وجود دارد. کمینه، بیشینه و میانگین دما در دهة ا ول اسفند دارای رابطة معنادار و منفی و تعداد روزهای یخبندان دارای رابطة مثبت و معنادار در سطح احتمال 99 درصد است. ضریب تعیین (R2) نشان می دهد حدود 97 درصد تغییرات متغیر وابسته (تاریخ ریزش آفت) به متغیرهای مستقل کمینه و بیشینة دما، مجموع بارش در دورة سرد سال (پاییز و زمستان) و تعداد یخبندان های سالیانه وابسته است که اهمیت این عناصر را در پیش بینی تاریخ های ریزش در مدل رگرسیون نشان می دهد.
هویّت و توسعه ی پایدار محله ای در شهر شیراز مورد: محله ی فخرآباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه جنبه های اجتماعی شهرها مورد توجه برنامه ریزان شهری قرار گرفته و از اهمیّت فراوانی برخوردار است؛ چرا که با نگاهی به تاریخ برنامه ریزی شهری می توان شاهد ارتقاء برنامه ریزی شهری از نگاه صرف کالبدی به نگاهی چندبُعدی بود که کلیه ی ابعاد را در برمی گیرد. از طرف دیگر محله نیز به عنوان یکی از ابزارهای برنامه ریزی شهری در طول قرن بیستم برای فائق امدن بر مسائل شهری مطرح بوده و از دیدگاه های مختلف به آن توجه شده است. در حقیقت محله ها بیشتر از آنکه واحدهای جغرافیایی و کالبدی باشند واحدهای اجتماعی و فرهنگی هستند و از این جهت واحدهای معتبرتری برای برنامه ریزی به حساب می آیند.
در پژوهش حاضر با توجه به اهمیّت ابعاد اجتماعی در برنامهریزی شهری به بررسی عامل هویّت در محلات پرداخته و تأثیر عوامل مؤثر در هویّت بخشی به محلات مسکونی مورد بررسی قرار میگیرد. چراکه این عوامل یکی از منابع بالقوه مهم فراهمسازی مقدمات توسعه ی پایدار و تضمین ماندگاری شاخصهای توسعه میباشد. بر این اساس با استناد به روش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای بررسی های میدانی، عامل هویّت در محله فخرآباد شیراز بررسی خواهد شد.
تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS، از طریق آزمون کای اسکوئر، ضریب فی و کرامر و ضریب لاندا انجام شده است. نتایج نشان می دهد که متغیّرهای اجتماعی- فرهنگی با شدت همبستگی قوی و کاهش خطای بالا، ارتباط بیشتری با عامل هویّت دارند و محله ی فخرآباد در برآورده ساختن نیازهای ساکنین از لحاظ اصول تضمین کننده پایداری محله موفقیت نسبی کسب کرده است
رویکرد برنامه ریزی وکالتی در برنامه ریزی شهری (موردپژوهی: شهر سبزوار، محله گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه عملکرد شهری نه تنها به برخورداری شهر از سرمایه فیزیکی وابسته است، بلکه به طور فزاینده ای به سرمایه اجتماعی و انسانی بستگی دارد. شهر پدیده ای فراتر از کالبد ظاهری است. ابعاد اجتماعی و فرهنگی هر شهر بعد پنهان در طرح های شهری به شمار می رود که به دلیل ماهیت غیرکالبدی و دشواری شناخت و درک، همواره در عرصه های نظریه پردازی و عملی به آن کم توجهی شده است. در این مقاله سعی شده است با اشاره به سیر تکوینی نظریه های برنامه ریزی شهری، رویکرد برنامه ریزی وکالتی پل دیویدوف به عنوان یکی از اولین مبانی فکری در زمینه طرح مباحث اجتماعی، فرهنگی در زمینه برنامه ریزی شهری بررسی شود. این تحقیق به روش کتابخانه ای، با استفاده از مطالعات میدانی، مصاحبه و پرسش نامه و استفاده از تکنیک swot در پی پاسخ به این سؤالات است: برنامه ریزی وکالتی در سیر تکوینی نظریه های برنامه ریزی شهری از چه جایگاهی برخوردار بوده و اصول و الزامات آن کدام است؟ نحوه عملکرد آن چگونه است و در وادی عمل با چه مشکلاتی مواجه شده است؟ در ادامه، با بررسی نمونه موردی محله گلستان در شهر سبزوار به دنبال پاسخ به این سؤال است که آیا برنامه ریزی وکالتی در این محله می تواند در بهبود وضعیت و کیفیت زندگی ساکنان آن تأثیرگذار باشد؟ در نهایت نتایج این مقاله تنها راه مصالحه میان حرفه مندی (تخصص) و مسئولیت سیاسی را همان مفهوم وکالت دیویدوف معرفی می کند و این دیدگاه را یکی از مهم ترین نظریه های پیشگام در زمینه توجه به مسائل اجتماعی و مشارکت معرفی می کند. از یافته ها می توان نتیجه گرفت که محله گلستان در صورتی می تواند به توسعه پایدار دست یابد که اولاً ساکنان را برای انجام انواع طرح های مشترک، چه از نظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و چه از نظر کالبدی و زیست محیطی یاری رساند؛ ثانیاً مدیریت شهری فعلی باید دیدگاه های سابق خود را رها کرده، با نگاهی سیستمی به شهر، به سوی مدیریت یکپارچه شهری و واگذاری اختیارات به مدیریت های محلی گام بردارد.