فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱٬۷۷۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
به علت فعالیت مداوم فرسایش، عوارض ناهمواری ها هیچ وقت ثابت نیستند، ازبین انواع فرسایش، رخداد فرسایش آبی از فرایندهای تاثیر گذار در تغییر چهره دامنه ها می باشد. از این رو در تحقیق حاضر با هدف شناسایی مهم ترین رخساره های فرسایشی و عوامل موثر در شکل گیری و تشدید انواع فرسایش جهت معرفی راهبرد های کنترل و مبارزه با فرسایش در منطقه که گستره وسیعی از نهشته های لسی را در استان گلستان شامل می شود اقدام شده است. بدین منظور با استفاده از نقشه ها و تصویر ماهواره ای لندستETM Plus مربوط به دوره زمانی 2002 و بهره گیری از تکنیک های سامانه اطلاعات جغرافیایی و بسته نرم افزاری ILWIS، خصوصیات ژئومورفولوژی و رخساره های فرسایشی در منطقه مورد مطالعه مشخص گردیده و رابطه بین آن ها از طریق تجزیه و تحلیل همبستگی و ایجاد روابط رگرسیونی مشخص شده است. به طوری که شکل، شیب، جهت اراضی، مقدار بارندگی، تیپ گیاهی و تراکم گیاهی و کاربری اراضی در مناطق لسی به عنوان متغیرهای مستقل و هر یک از رخساره های فرسایش آبی شامل فرسایش های ورقه ای، شیاری، خندقی، آبراهه ای و بالاخره بیرون زدگی سنگی به عنوان متغییرهای وابسته بوده اند. بر اساس نتایج به دست آمده مشخص شده است که خصوصیات ژئومورفولوژی لس های منطقه در گذشته و هم چنین در آینده با توجه به تغییر کاربری غیر اصولی توسط عامل انسان از یک طرف و تغییرات کاهشی پوشش گیاهی به ویژه تراکم آن از سوی دیگر موجب تشدید فرسایش آبی و شکل گیری و گسترش انواع رخساره های فرسایش آبی به ویژه فرسایش خندقی و افزایش وسعت رخساره بیرون زدگی سنگی در منطقه می شود. به طوری که این امر موجب تغییرات کاملا بارز در وضعیت و به علت فعالیت مداوم فرسایش، عوارض ناهمواری ها هیچ وقت ثابت نیستند، ازبین انواع فرسایش، رخداد فرسایش آبی از فرایندهای تاثیر گذار در تغییر چهره دامنه ها می باشد. از این رو در تحقیق حاضر با هدف شناسایی مهم ترین رخساره های فرسایشی و عوامل موثر در شکل گیری و تشدید انواع فرسایش جهت معرفی راهبرد های کنترل و مبارزه با فرسایش در منطقه که گستره وسیعی از نهشته های لسی را در استان گلستان شامل می شود اقدام شده است. بدین منظور با استفاده از نقشه ها و تصویر ماهواره ای لندستETM Plus مربوط به دوره زمانی 2002 و بهره گیری از تکنیک های سامانه اطلاعات جغرافیایی و بسته نرم افزاری ILWIS، خصوصیات ژئومورفولوژی و رخساره های فرسایشی در منطقه مورد مطالعه مشخص گردیده و رابطه بین آن ها از طریق تجزیه و تحلیل همبستگی و ایجاد روابط رگرسیونی مشخص شده است. به طوری که شکل، شیب، جهت اراضی، مقدار بارندگی، تیپ گیاهی و تراکم گیاهی و کاربری اراضی در مناطق لسی به عنوان متغیرهای مستقل و هر یک از رخساره های فرسایش آبی شامل فرسایش های ورقه ای، شیاری، خندقی، آبراهه ای و بالاخره بیرون زدگی سنگی به عنوان متغییرهای وابسته بوده اند. بر اساس نتایج به دست آمده مشخص شده است که خصوصیات ژئومورفولوژی لس های منطقه در گذشته و هم چنین در آینده با توجه به تغییر کاربری غیر اصولی توسط عامل انسان از یک طرف و تغییرات کاهشی پوشش گیاهی به ویژه تراکم آن از سوی دیگر موجب تشدید فرسایش آبی و شکل گیری و گسترش انواع رخساره های فرسایش آبی به ویژه فرسایش خندقی و افزایش وسعت رخساره بیرون زدگی سنگی در منطقه می شود. به طوری که این امر موجب تغییرات کاملا بارز در وضعیت و نظم دامنه ها در مناطق لسی قلمداد می گردد.
دامنه ها در مناطق لسی قلمداد می گردد
بررسی جاذبه های ژئوتوریستی گنبدهای نمکی لارستان (مطالعه موردی گنبد نمکی کرموستج)
حوزه های تخصصی:
ژئوتوریسم شاخه ای از اکوتوریسم است. ژئوتوریسم یا زمین گردشگری راهکاری نوین برای تبیین و تشریح علوم زمین و شناخت سرمایه های طبیعی هر منطقه است که علاوه بر ایفای نقش آموزشی، علمی سبب توسعه توریستی منطقه و ارایه روش برای توسعه پایدار در مناطق ژئوتوریسمی می شود. گنبدهای نمکی از جمله پدیده های استثنایی و کم نظیر زمین شناسی و ژئومرفولوژی هستند که دارای چشم اندازها و مناظر زیبای طبیعی می باشد. یکی از مناطق برونزد یافته، گنبدهای نمکی لارستان است به طوری که تقریبا بیش از 1/6 پراکنش گنبدهای نمکی جنوب کشور را به خود اختصاص داده است. یخچال نمکی، چشمه های کارستی، غارنمکی، اشکال قارچی و .... از جمله پدیده های جالب ژئومرفولوژی مربوط به گنبدهای نمکی لارستان است که قابلیت بالایی برای جذب جهانگردان علمی، آموزشی و سایر جهانگردان برخوردار است. هدف این نوشتار این است که بااستفاده از روش مستقیم و غیر مستقیم گنبد نمکی کرموستج لارستان به ژئو تورسیم داخلی و خارجی معرفی می شود .و فرض بر این قرار گرفته که این مساله می تواند با اشتغال زایی باعث رونق اقتصادی منطقه و ملی شود.
معرفتشناسی و مدلسازی در ژئومورفولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات ژئومورفولوژیستها در زمینه سیستمهای محیطی به شناخت چارچوبهای نظری در زمینه الگوهای ساختاری و رفتاری سیستمها منتهی میشود و البته تدوین و تبیین آن برای محققان همواره شوقانگیز بوده است. تشریح چنین الگوهای رفتاری و ساختاری(مدلها) که گاهی اوقات ما را قادر به پیشبینیهای مشروط میکند، مستلزم نوعی بی پیرایگی و سادهانگاری است تا بهتوان چنین مفاهیمی را به دیگران نیز انتقال داد. نکته قابل تأمل در طراحی یک مدل، چارچوبهای نظری فهم و ادراک ما است که در قلمرو آن پدیده مورد نظر ارزیابی میشود. اگرچه همواره سعی شده است صحت وکارایی یک مدل به همپوشانی آن با واقعیات تجربهپذیر تطبیق داده شود ولی نباید از نظر دورداشت که بسیاری از مدلها تنها جنبه مفهومی داشته و هرگز در عالم واقع تجلی پیدا کردنی نیستند. بسیاری از محققان مدلهای پیشنهادی خود را به صورت آنالوگ از واقعیات دیگری وام میگیرند؛ برای مثال وقتی آب شناسان سعی بر آن دارند که جریان آب رود خانهای را با جریان الکتریسیته همسان و مشابه تلقی کنند در واقع از یک واقعیت تعریف شده بهره برده و رفتار آب که پدیده مورد نظر آنهاست، به مدل جریان الکتریسیته خورانیدهاند. این روش یک شیوه معمول و رایج است و خردهای نیز بر آن نمیتوان گرفت. آن چه در این مقاله به آن پرداخته شده است بیشتر معطوف به چارچوبهای معرفتشناسی است و جوابی به این پرسش است که اگر چارچوبهای شناختشناسی تغییر پیدا کنند چه تاثیراتی بر طراحی مدلهای ما خواهد گذاشت و یا چه رابطهای بین مدلها و چارچوبهای دیدگاهی در ژئومورفولوژی میتوان استنتاج کرد.
محدودیت های ژئومورفولوژیکی توسعه فیزیکی شهر رودبار
حوزه های تخصصی:
توسعه فیزیکی شهرها در ارتباط مستقیم با بستر طبیعی و عوارض ژئومورفولوژی است. توسعه شهرها در مناطق کوهستانی به دلیل محدودیت های ژئومورفولوژیکی و ناپایداری دامنه ها از حساسیت بالایی برخوردار است. محدوده مورد بررسی در این تحقیق شهر رودبار در حاسیه رودخانه سفیدرود در استان گیلان است. در این تحقیق تلاش بر این است که محدودیت های توسعه فیزیکی شهر رودبار از دیدگاه بستر طبیعی آن با تاکید بر ژئومورفولوژی مورد برررسی قرار گیرد. داده های مورد استفاده در این تحقیق نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، کاربری اراضی، خاک، نقشه شهر رودبار و تصاویر ماهواره ای به همراه بازدید میدانی است.
روش تحلیل نیز بر مبنای داده های موجود به صورت توصیفی است.برای تحلیل داده ها نقشه های مورد نیاز به محیط نرم افزار اتوکد منتقل و پس از لایه بندی نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، شیب، خاک، کاربری اراضی، مقاومت سنگ ها، لیتولوژی، فاصله از گسل ها اقدام به تهیه نقشه ژئومورفولوژی منطقه شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که توسعه فیزیکی شهر رودبار تحت تاثیر عوامل محدود کننده زیادی قرار دارد. در این بین شیب، حرکات دامنه ای، گسل و خطر لرزه خیزی به ترتیب مهمترین تاثیر را در توسعه فیزیکی شهر دارند. مناطق مستعد توسعه محدود و گسترش شهر باهزینه بالا و احتمال خطر پدیده های مورفولوژیکی همراه است.
روند تغییرات الگوی مورفولوژیکی رودخانة خرم آباد با استفاده از RS، GISو Auto Cad(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خصوصیات مورفولوژی رودخانه ها به واسطة ویژگی پویای آن، همواره دچار تغییرات هستند و این تغییرات میتواند بر سازه های بناشده در حاشیة رودخانه ها، زمین های کشاورزی و غیره آثار منفی بگذارد. در این پژوهش، مورفولوژی قسمتی از رودخانه خرم آباد در استان لرستان از روستای چغاخندق تا روستای غلامان سفلی به طول 5/19 کیلومتر بررسی شده است. با استفاده از عکس های هوایی سال 1334، تصاویر سنجنده TM ماهواره Land Sat سال 1377 و تصاویر Aster سال 1384 مسیر رودخانه در سه دورة زمانی و در محیط نرم افزار Arc GIS رقومی شده است؛ در مرحلة بعد در محیط نرم افزاری Auto Cad پارامترهای هندسی رودخانه مانند طول موج، طول دره، ضریب خمیدگی، زاویة مرکزی و شعاع دایره مماس بر قوس ها، برای بررسی تغییرات با روش برازش دایره های مماس بر قوس رودخانه اندازه گیری شده است. در ادامه با نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل های آماری بر روی پارامترهای هندسی صورت گرفته است. نتایج مطالعه این پارامترها و مقایسه آن ها در سه بازة زمانی مورد بررسی نشان میدهد در این محدوده تعداد 17 مئاندر از سال 1334 تا سال 1377 حذف شده و تعداد مئاندرها از سال 1377 تا سال 1384 از 51 به 53 افزایش یافته است. مقادیر پارامترهای هندسی به دست آمده در سه دوره نیز تغییرات شکل و پلان رودخانه را نشان میدهد. اصلیترین دلیل این تغییرات، تغییر کاربری اراضی اطراف رودخانه و به طور کلی دخل و تصرف انسان در بستر رودخانه است.
بررسی مورفولوژی گنبد نمکی جهانی در جنوب غرب فیروز آباد
حوزه های تخصصی:
در حدود 200 گنبد نمکی در جنوب کوه های زاگرس و خلیج فارس وجود دارد در بعضی از مناطق گنبدهای نمکی دارای فرو چاله های کارستی هستند. و در نتیجه ویژگی های خاصی به ساختارهای طبیعی و مورفولوژی و همچنین تاثیر بر روی کیفیت آب های سطحی و زیر زمینی منطقه دارند. هدف از این پژوهش بررسی مورفولوژی کوه نمک جهانی با استفاده از روش های میدانی، عکس های هوایی، ماهواره ای، نقشه توپوگرافی و تهیه نقشه 1:50000 زمین شناسی و سپس به بررسی و شناخت پدیده های درونی و بیرونی در شکل دهی مورفولوژی و شناخت پدیده های که محصول مشترک این دو هستند. عمده ترین پدیده کارستی در گنبد نمکی جهانی فرو چاله ها هستند. پراکندگی فرو چاله ها از طریق عکس های هوایی1:20000 و 1:40000 و مطالعات میدانی مورد مطالعه قرار گرفته است. فرو چاله ها با توجه به فرم های مختلف، عمده ترین آن ها به شکل قیفی و کاسه ای یا اشکال هندسی دایره ای و تک حفره ای یا چند حفره ای هستند. فرو چاله ها با توجه به شیب و ارتفاع، اندازه و تعداد آن ها تغییر پیدا می کند و در اکثر نقاط به صورت پراکنده وجود دارند. به نظر می رسد که نیروی های تکتونیکی در توسعه آ ن ها نقش نداشته یا کم داشته (فرو چاله های تکتونیکی بر ا ثر گسله ها به وجود آمده اند و در اطراف گسل ها وجود دارند). از دیگر پدیده های کارستی چشمه های آب شور و آب معدنی است که در داخل و اطراف این گنبدنمکی وجود دارد. کارن های شیاری، لغزش، درزهای نمکی که بعضی منشا تکتونیکی و بعضی دیگر بر اثر انحلال به وجود آمده است، غارها، گالری های انحلالی، ستون های انحلالی که به نام دودکش جن معروف هستند و .... از فرم های مهم کارستی در منطقه مورد مطالعه محسوب می شوند.
خودسازماندهی در تالاب هورالعظیم / هورالهویزه با تاکید بر اکولوژی سیمای سرزمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تالاب هورالعظیم / هورالهویزه یکی از مهمترین پناهگاه های حیات وحش و اکوسیستم های آبی مشترک بین کشور ایران (جنوب غرب) و کشور عراق و بخشی از تالاب های بزرگ بین النهرین است که تغییرات مختلف در دو دهه اخیر تاثیرات مهمی بر ساختار و کارکرد این مجموعه گذاشته است. مساحت این تالاب در فاصله زمانی حدود 20 سال (1367-1345) بین 560000 تا 450000 هکتار گزارش شده است (UNEP، 2001). به دلایل مختلف به مرور زمان بخش وسیعی از آن خشک شده و در سال 1991 وسعتی معادل 310000 هکتار داشته است. روند تحولات هور بر اساس تغییرات در عناصر ساختاری تعریف شده در 3 مقیاس (لکه ، پهنه همگن و کل سیمای سرزمین) و در دو دوره زمانی 1991 و 2002 به کمک متریک ها مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که روند تغییرات مشابه (خرد شدن و ...) به تفکیک مکان، متفاوت و در برخی پهنه ها شدیدتر است. بخش مهمی از این تغییرات بیشتر به علت فعالیت های توسعه ضمن نادیده گرفتن تاثیرات پایین دست آنان در مقیاس کل سیمای سرزمین است، که کلیه کشورهای مرتبط در بروز عوارض و تاثیرات توسعه سهیم اند و از این رو انجام اقدامات اصلاحی به منظور جلوگیری از روند تخریب تالاب هورالعظیم مستلزم اقدامات مشترک دو یا چندجانبه و در برخی موارد با قبول مسئولیت یک کشور اولویت می یابد.
پهنه بندی حساسیت تشکیلات زمین شناسی در مقابل نیروهای زلزله در منطقه شیراز با استفاده از GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زاگرس یکی از فعال ترین مناطق لرزه خیز ایران است. از موضوعات اصلی برای پهنه بندی خطر زمین لرزه در این پهنة لرزه خیز، تحلیل عکس العمل واحدهای زمین شناسی در برابر نیروهای زلزله می باشد. در مطالعه حاضر که در منطقه شیراز صورت گرفته است، تحلیل رفتار سازندهای زمین شناسی در مقابل گسلش و وقوع زمین لرزه بوده است. به همین منظور از لایه های سازندهای زمین شناسی، کانون های زلزله های تاریخی و سده بیستم استفاده شده و با بهره گیری از توان سیستم اطلاعات جغرافیایی ارتباط سازندهای زمین شناسی با متغیّرهای فوق الذکر تحلیل گردیده است.نتایج این مطالعه نشان داد که سازند آهکی آسماری دارای حداکثر تراکم گسل خوردگی بوده و سنگ های آسماری تفکیک نشده دارای حداکثر طول گسل خوردگی هستند.فراوانی رخدادهای لرزه ای نیز در رسوبات کواترنر بیش از سازند آسماری و سنگ های آسماری جهرم بوده است. پس از تحلیل رفتار سازندها در برابر نیروهای لرزه ای به هر یک از آنها وزن مناسب داده شده و نقشه پهنه بندی خطر زمین لرزه در پنج گروه بر اساس مقاومت سازندها تهیه گردید. واژگان کلیدی: سازندهای زمین شناسی، پهنه بندی خطرزمین لرزه، شیراز، سیستم اطلاعات جغرافیایی
نقش عوامل انسانی در تشدید وقوع زمین لغزش در مناطق کوهستانی نیمه خشک
حوزه های تخصصی:
در بازدیدهای میدانی مکرر از حوضه آبریز اوجان چای در دامنه شمال شرقی توده کوهستانی سهند مشاهده شد که انواع حرکات توده ای، بناهای شهری و روستایی، زمین های زراعی و شبکه های ارتباطی را تهدید و تخریب می کنند. پژوهش حاضر سعی دارد با ترسیم نقشه پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش ها در این منطقه، علاوه بر شناسایی نواحی مستعد حرکات توده ای، سهم مردم محلی را در وقوع این پدیده ها بیان کند. به این منظور، ابتدا عوامل موثر در رویداد زمین لغزش ها انتخاب و نقشه های معیار آنها به همراه نقشه پراکنش زمین لغزش ها در حوضه آبریز اوجان چای ترسیم شدند. سپس با محاسبه تراکم حرکات توده¬ای در کلاس های مختلف متغیرهای انتخابی و وزن آنها، بر اساس روش های آماری و تلفیق نقشه های وزنی در سیستم اطلاعات جغرافیایی و نرم افزارهای Arc/View Arc/GIS ، نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش منطقه مورد مطالعه ترسیم شد. با بررسی تراکم زمین لغزش ها متغیرهایی که فعالیت های انسانی در آنها دخالت دارند، سهم انسان در وقوع حرکات توده ای اوجان چای آشکارشد. صحت نقشه پهنه بندی نیز براساس معادله های ریاضی تأیید شد. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که در وضعیت کنونی در حدود 36 درصد منطقه مورد مطالعه در نواحی با خطر متوسط تا بسیار زیاد از نظر وقوع زمین لغزش قرار دارد. حداکثر تراکم زمینلغزشها در حوضه آبریز اوجان چای در شیبهای 45-30 درجه واحد کوهستان، رسوبات آبرفتی کواترنر و سازندهای قرمز تحتانی، بارشهای بیشاز 400 میلیمتر، نواحی کشت آبی حاشیه رودخانهها و در 500 متری نزدیکی روستاها میباشد. سهم عوامل انسانی نیز در وقوع پدیده زمین لغزش حوضه مورد مطالعه، 21 درصد برآورد شده است. مسلماً با رشد جمعیت و افزایش حضور انسان در مناطق کوهستانی و پایکوهی، نواحی مستعد ناپایداری در حوضه مورد مطالعه به صورت بالفعل مخاطره آمیز خواهد شد. این امر ضرورت توجه مدیران و مسوؤلان را در اجرای برنامه های عمرانی توسعه به نواحی مستعد ناپایداری آشکار می سازد.
ژئومورفولوژی ساحلی خورتنگ (Tang) و ویژگی های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"در ایران خورهای فراوانی در سواحل دریای عمان و خلیج فارس وجود دارد، اما خورتنگ یکی از خورهای منحصر به فرد از لحاظ شکل و نحوه پیدایش است که در شرق بندر تنگ و در سواحل مکران ایران واقع شده است. پدیده های ژئومورفولوژی پیرامون این خور از نظر ژئومورفولوژی ساحلی بسیار مهم و با اهمیت هستند و برخی از عوارض ژئومورفولوژیک آن مثل «تومبولوی تنگ» در ایران بی نظیر می باشند.
شناخت عوارض ژئومورفولوژیک منطقه مورد مطالعه چه به لحاظ شکل و موقعیت و چه از نظر ژنز و نحوه پیدایش آن ها، بسیار مهم و با اهمیت می باشد و می تواند اثرات مثبت زیادی در ایجاد تاسیسات زیر بنایی و توسعه صنعت صید و صیادی در منطقه در پی داشته باشد.
در این مقاله سعی بر این بوده است که بیشتر بر اساس تجربیات میدانی و مشاهدات عینی در منطقه به شناخت پدیده ها و عوارض مهم ژئومورفولوژیک منطقه پرداخته شود. زیرا که منابع مطالعاتی و کارهای انجام شده در منطقه بسیار کم و ناچیز است."
ارزیابی مخاطرات محیطی و ژئومورفولوژیکی و نقش آن در حمل و نقل جاده ای (مطالعه موردی: گردنه الماس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حمل و نقل جادهای نقش کلیدی و موثر در اجرای برنامه توسعه پایدار کشورها ایفا میکند و سلامت عبور و مرور در طول سال از آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. گردنه الماس یکی از ارتفاعات البرز غربی بین خلخال و اسالم جادهای به طول 30 کیلومتر میباشد. این راه ارتباطی از بخش های پرشیب و از محدوده های پرخطری عبور میکند و همواره در معرض تهدید انواع خطرات، بویژه در معرض وقوع انواع حرکات دامنه ای قرار دارد. بررسی آثار ژئومورفیکی ایجاد خطوط ارتباطی و شناسایی مخاطرات طبیعی و تصادف جادهای ناشی از عوامل ژئومورفولوژیکی، رابطه بین پدیدههای اقلیمی، حوادث جادهای و تعیین نقاط پرخطر و ارائه پیشنهادات و راهکارهایی برای بالا بردن ضریب ایمنی حمل ونقل جادهای در یکی از محورهای ارتباطی شمال کشور یعنی محور اسالم-خلخال (گردنه الماس) اهداف این تحقیق را شامل میشوند. روش مطالعه در این پژوهش مبتنی بر مشاهدات میدانی و تفسیر این مشاهدات از نقشههای زمینشناسی و توپوگرافی، عکسهای هوایی میباشد. همچنین با تهیه نقشه پهنهبندی مخاطرات زئومورفولوِیکی منطقه نتایج نشان داد در مسیر ارتباطی بررسی شده 64 درصد از خطر بسیار زیاد و زیاد برخوردار است و در مجموع، از مسیری مخاطرهآمیز عبور میکند. ارزیابی ژئومورفولوژیکی انجام شده در این تحقیق، آسیبپذیری جاده و سایر تأسیسات ایجاد شده در منطقه را بخوبی نشان میدهد.
پهنه بندی زمین لغزش در حوضه آبخیز توتکابن با استفاده از مدل های کمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"زمین لغزش نوعی حرکت دامنه ای است که منجر به جابجایی مواد سطحی دامنه های پرشیب می شود. دامنه های شمالی رشته کوه البرز تحت تاثیر شرایط محیطی و اقلیم مرطوب دارای پتانسیل بالایی از لحاظ وقوع حرکات دامنه ای نسبت به سایر نقاط کشور است. حوضه تحت بررسی (حوضه توتکابن) در شهرستان رودبار قرار دارد. ثبت بیش از 100 لغزش دراین حوضه طی بررسی های میدانی نشان دهنده استعداد بالای این حوضه جهت وقوع لغزش می باشد. هدف این تحقیق شناسایی عوامل موثر، پهنه بندی زمین لغزش و همچنین مشخص کردن پتانسیل مناطق مختلف این حوضه از لحاظ وقوع لغزش جهت کاستن خسارات ناشی از آن بوده است.
پس از ثبت لغزش های موجود و انتقال آن بر روی نقشه اقدام به مشخص کردن مناطق ناپایدار با توجه به متغیرهای ضخامت رسوب، جهت دامنه، شیب، فاصله از آبراهه، پوشش گیاهی، سنگ شناسی و ارتفاع شده است. برای این منظور از سه مدل امتیازدهی متغیرهای موثر، ارزش گذاری لایه های اطلاعاتی و تراکم سطح استفاده شده است.
ابزار اصلی کار تحقیق استفاده از نرم افزارILWIS و تکنیک کار مقایسه میزان تاثیرگذاری متغیرها با استفاده از روش های ذکر شده بوده است، نتایج تحقیق از طریق ارایه نقشه های پهنه بندی در قالب نرم افزار مذکور و تجزیه و تحلیل پهنه های در معرض مخاطره به نتایج پهنه با خطر نسبی خیلی کم، خطر نسبی کم، خطر نسبی متوسط و بالاخره پهنه های با احتمال وقوع زیاد و خطر خیلی زیاد تقسیم شده است، و مشخص شده که مناطق بخش شرقی و شمال غربی حوضه دارای بیشترین پتانسیل زمین لغزش و مناطق شمالی و جنوبی آن خطر کمی را جهت وقوع زمین لغزش داشته و پایدار می باشند. بدیهی است برنامه ریزی برای منطقه به ویژه در راستای احداث سازه هایی نظیر راههای ارتباطی بناها و ساخت و سازهای مسکونی و روستایی باید با توجه به ضریب پایداری دامنه ها صورت پذیرد."
ژئومورفولوژی و مخاطرات طبیعی
حوزه های تخصصی:
اکتشافات ژئوشیمیایی تعریف ها و روش های گوناگون آن
حوزه های تخصصی:
بررسی مشکلات ژئومورفولوژیکی توسعه شهری
حوزه های تخصصی:
در ژئومورفولوژی شهری عامل مهم توسعه مناطق شهری ، تغییر و تبدیل مصنوعی پوسته زمین و تاثیر فعالیتهای انسانی بر پوسته ، افزون بر عوامل طبیعی در نظر گرفته می شود . بنابراین رشد روزافزون شهرها متاثر از رشد جمعیت و مهاجرت منجر به ساخت و سازهای بدون برنامه ریزی و تغییرات زیاد در ساختار فضایی به خصوص توسعه فیزیکی شهر در مکانهای نامساعد طبیعی گشته است که لزوم هدایت آگاهانه و سازماندهی اساسی را می طلبد . توسعه بی رویه و ناهماهنگ شهری به علت فعالیت های انسانی در راستای شهرها به صورت مستقیم اراضی بسیاری از پوسته زمین را در مدت زمان بسیار کوتاهی تغییر می دهد که افزون بر تاثیر درازمدت ژئومورفولوژیکی و روندهای طبیعی آن می باشد و از این رهگذر مخاطراتی ایجاد می شود که تجربه نشان داده است که گاهی وقوع آنها غیر قابل پیش بینی بوده و توام با ضررهای جانی و مالی می باشد . لذا در این مقاله به منظور نشان دادن کاستی ها و مخاطرات طبیعی ، با علم ژئومورفولوژی شهری در شهر هشترود تشریح شده است .
تاثیر تکتونیک جنبا بر مورفولوژی مخروط افکنه درختنگان در منطقه شهداد کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"مخروط افکنه حوضه آبریز درختنگان یکی از مخروط افکنه های بزرگ ایران در ناحیه ای کاملا خشک در شمال- شمال شرق کرمان است. این مخروط افکنه به واسطه فرسایش مواد در حوضه آبریز رودخانه درختنگان و نهشته شدن این مواد در بخش انتهایی این حوضه یعنی دشت لوت شکل گرفته است. تکتونیک به عنوان یکی از عوامل درونی در شکل گیری این پدیده نقش اساسی داشته است. فعالیت های تکتونیکی با تاثیرگذاری در محل استقرار مخروط افکنه، افزایش رسوب دهی، افزایش شیب و در نتیجه افزایش توان حمل و مقدار رسوب رودخانه درختنگان، نقش خود را در تحـول و تکامل امروزی آن ایفا نموده است و به استناد ارزیابی روش های متعدد تکتونیک جنبا(Active Tectonic) این منطقه جزء مناطق فعال تکتونیکی قلمداد می شود. از مهمترین شواهد تکتونیکی در منطقه می توان به وجود گسل های موجود در منطقه، رسوبات مخروط افکنه از راس تا انتها، بررسی نیمرخ طولی مخروط افکنه در گذشته و حال و... اشاره نمود.
حوضه رودخانه درختنگان از شرق به کویر لوت، از غرب به کوههای باغ بالا و کلیسکی از طرف شمال به ارتفاعات دهران و از جنوب به کوه جفتان محدود می شود. در این پژوهش با بررسی شواهد ژئومورفیک، تاثیر تکتونیک جنبا در نحوه تکوین و تغییر شکل مخروط افکنه تحلیل شده است"
پایش فرونشست زمین و ارتباط آن با برداشت آب های زیرزمینی مطالعه موردی : دشت کرج – شهریار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قسمت عمده آب های شیرین به صورت آب زیرزمینی ذخیره شده است. برداشت بی رویه آب زیرزمینی به واسطه افزایش جمعیت و استخراج آن جهت اهداف کشاورزی ، صنعتی و مصارف خانگی ازجمله مسائلی است که در سال های اخیر دشت های کشور را در معرض خطر فرونشست قرار داده است. پایش میزان دقیق فرونشست و نیز پرداختن به علت یا علل موجد آن جهت کنترل و مدیریت خطر دارای اهمیت است. این مقاله با استفاده از روش تداخل سنجی راداری با دهانه ترکیبی یا Insar به ارزیابی میزان فرونشست زمین در دشت کرج – شهریار پرداخته است. جهت پردازش تصاویر راداری اخذشده از ماهواره ان.وی.ست ، از روش دانشگاه استانفورد برای پراکنده سازهای دائمی استفاده گردید. با توجه به اینکه گستره منطقه موردمطالعه در بردارنده مراکز سکونتگاهی شهری و روستایی متعددی است و همچنین پوشش گیاهی(باغات و مزارع)در دشت موردمطالعه وسعت زیادی را به خود اختصاص داده است ، استفاده از روش سنتی نظیر تداخل سنجی تفریقی موجب عدم همبستگی بین تصاویر ، عدم دقت در پردازش ها و نادرستی محاسبه میزان دقیق فرونشست می گردد. براین اساس و جهت جلوگیری از این خطا، از روش تداخل سنجی با طول خط مبنای کوچک استفاده گردید و اینترفروگرامهایی با طول خط مبنای زمانی و مکانی کوتاه در بازه زمانی 2003 تا 2010 تولید شدند. به کمک سری زمانی خط مبنای کوتاه ، در محیط نرم افزاری دوریس نرخ متوسط سالانه فرونشست با بیشینه مقدار 136 میلی متر در سال به دست آمد. با توجه به اینکه علت اصلی فرونشست در این مقاله استخراج بی رویه آب زیرزمینی و افت سطح این آب ها فرض گردیده است از طریق دو مدل این افت آب اثبات گردید. پردازش داده های ماهواره گریس و نیز داده های هیدروژئولوژی مربوط به چاه ها نشان از افت سطح آب دارد. روند تغییرات طی سال های 2002-2012 از طریق داده های گریس بین 5+(در سال 2002) تا 15- (سال 2012) سانتی متر مکعب را نشان می دهد.این روند نزولی از طریق پردازش داده های مربوط به چاه های پیزومتری و ترسیم هیدروگراف واحد نیز به اثبات می رسد. روند نمودار در هیدروگراف واحد، افت میزان 22 متر طی 12 سال (1381 تا 1393) ، را نشان می دهد. اگر روند افت سطح آب را طی این سال ها برابر بگیریم، به طور متوسط سالانه 85/1- متر افت سطح آب در آبخوان زیرزمینی حادث شده است.محاسبات انجام شده بر روی تعداد ده هزار چاه در سطح دشت مخروطی نیز نشان می دهد که سالانه میزان 605 میلیون مترمکعب آب برداشت می گردد.
ژئومورفوتوریسم سواحل جنوبی دریای خزر، چالشها و عوامل تهدید کننده
حوزه های تخصصی:
هم اکنون بالغ بر 15% از جمعیت فعال کشورمان از بیکاری رنج می برند. یکی از راههای اشتغالزایی، توجه به صنعت توریسم است که به دلیل اهمیت تجاری آن در اقتصاد کشورها به «صنعت نامرئی» معروف است. از این حیث ایران دارای شرایط ویژه ای است و در زمینه های توریسم فرهنگی (فرهنگ گرا) و توریسم طبیعی(طبیعت گرا) بسیار توانمند است. در این رهگذر عناصر مورفولوژی ساحلی ایران دارای اهمیت و جایگاه خاصی است، به ویژه سواحل جنوبی دریای خزر (با طول 664 کیلومتر) با برخورداری از مواهب طبیعی و ژئومورفولوژیک، توانسته است شایستگی خود را نسبت به سایر خطوط ساحلی ایران به اثبات برساند. این ناحیه به دلیل برخورداری از پتانسیلهایی همچون سواحل پست و ماسه ای (با شیبی ملایم و کمتر از 1%)، تالابها و مردابهای ساحلی (با شرایط اکولوژیکی خاص)، جزایر و شبه جزایر خوش منظر و دیدنی، ترکیب آرمانی کوه و جنگل و دریا، وجود گل فشانها و غیره همراه با سایر جاذبه های تاریخی و فرهنگی، هر ساله پذیرای میلیونها تن گردشگر داخلی و خارجی است. متاسفانه در سالهای اخیر (به ویژه دو دهه اخیر) برخی عوامل طبیعی و انسانی (نظیر بالا آمدن سطح آب دریای خزر و خیزش آب، لای گرفتگی و آلودگی تالابها، تخریب جنگلها و تشدید فرسایش، آلودگیهای نفتی حاصل از بهره برداری میدانهای نفتی خزر، ساخت و سازهای بی رویه و غیرمتمرکز در خط ساحلی و غیره) اکوتوریسم ناحیه را تهدید نموده، به طوری که گاهی اوقات در شرایط بحرانی قرارگرفته است. از این رو برای حفظ و تداوم حیات طبیعی و دستیابی به توسعه پایدار سواحل مورد مطالعه، ضروری است که مسؤولان بی درنگ به فکر چاره باشند، و این موضوع مستلزم به کارگیری راهکارهای علمی و عملی مناسب می باشد
مطالعه میکرومورفولوژیک تکامل افق آرجیلیک در خاک های لسی نواحی مرطوب و نیمه مرطوب جنوب غرب استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق بر روی افق های آرجیلیک خاکهای لسی مناطق مرطوب و نیمه مرطوب جنوب غربی استان گلستان با رژیم های رطوبتی زریک و یودیک و حرارتی ترمیک و مزیک صورت گرفته است. خاکهای مورد مطالعه شامل گروه های بزرگ Hapludalfs و Haploxeralfs از راسته Alfisols میباشند. آبشویی، پایداری سطوح، پوشش گیاهی، ساختمان و زهکشی مناسب، شرایط مطلوبی را برای حرکت ذرات رس به عمق پروفیل خاک و تشکیل افق آرجیلیک فراهم نموده است. مهمترین عوارض میکرومورفولوژیک مشاهده شده پوشش های رسی و نواحی تخلیه آهک بودند. پوسته های رسی در بی فابریک های کریستالیتیک-لکه ای و لکه ای همراه با کانی های اسمکتیت و ورمی کولیت مشاهده شده اند. پوشش های رسی ضخیم و آرایش یافته همراه با کانی ورمی کولیت، فرم پرشدگی و هیپوکوتینگ آهک و حداکثر نواحی تخلیه آهک دیده شده است. کانی های رسی اسمکتیت و ورمی کولیت، خاصیت انقباض و انبساط و میزان بارش در مقدار پوشش های رسی موثر بوده است. غالب بودن کانی ورمی کولیت در افق های خوب توسعه یافته باعث کاهش خاصیت انقباض و انبساط و افزایش مقدار پوشش رسی شده است. مقدار بالای کربنات و بی فابریک کریستالیتیک در افق های زیرین ناشی از فرآیند تجمع مجدد آهک است که این فرضیه به وسیله کانال های پوشیده شده توسط کلسیت اثبات می شود. آنالیز هر یک از پارامتر های شاخص تکاملی MISECA نشان می دهد که پوشش های رسی و نواحی تخلیه آهک تاثیر گذارترین فاکتور ها در تحول افق های آرجیلیک مورد مطالعه بوده اند. نتایج همچنین نشان داده است که علاوه بر اقلیم، نوع و مقدار کانی های رسی نیز در تحول افق های آرجیلیک موثر بوده اند.