مقالات
حوزه های تخصصی:
مخروط افکنه ها یکی از اشکال ژئومورفولوژیکی پایکوهی در مناطق خشک و نیمه خشک می باشند که با وجود موقعیت مناسب برای اجرای برنامه های عمران و توسعه سکونتگاهی، نسبت به فرایندهای مخاطره آمیز ژئومورفیک از جمله رخداد زمین لرزه حساس هستند. سطوح این مخروط افکنه ها در حال حاضر بستر فعالیت های مختلف انسانی خصوصا فعالیت های کشاورزی و استقرار سکونتگاه های متعدد است. این منطقه یکی از مراکز مهم تامین کننده نیازهای زراعی و کشاورزی بازار تبریز به شمار می آید. مخروط افکنه ها در این منطقه به دلایلی چند از جمله نزدیکی به گسل ها و دارا بودن سازندهای سست و متخلخل (آبرفت های کواترنر)، در معرض خطرات ناشی از زلزله هستند. فعالیت لرزه خیزی این گسل ها از طریق داده های تاریخی و دستگاهی مورد بررسی قرار گرفته است. باتوجه به سوابق رخداد زمین لرزه های متعدد و گاها بزرگ و احتمال رخداد آن در آینده، توان لرزه زایی گسل های منطقه با روش های زارع (1384)، اشجعی و نوروزی (پورکرمانی و همکار، 1376)، محاسبه و نتایج حاصله نشان می دهد، که گسل های منطقه و مجاور آن توان ایجاد زمین لرزه هایی به بزرگی بیش از 6 ریشتر را دارند. بررسی ها همچنین نشان می دهد قابلیت لرزه زایی گسل ها با طول گسل ارتباط مستقیم وجود دارد.
بررسی مورفولوژی گنبد نمکی جهانی در جنوب غرب فیروز آباد
حوزه های تخصصی:
در حدود 200 گنبد نمکی در جنوب کوه های زاگرس و خلیج فارس وجود دارد در بعضی از مناطق گنبدهای نمکی دارای فرو چاله های کارستی هستند. و در نتیجه ویژگی های خاصی به ساختارهای طبیعی و مورفولوژی و همچنین تاثیر بر روی کیفیت آب های سطحی و زیر زمینی منطقه دارند. هدف از این پژوهش بررسی مورفولوژی کوه نمک جهانی با استفاده از روش های میدانی، عکس های هوایی، ماهواره ای، نقشه توپوگرافی و تهیه نقشه 1:50000 زمین شناسی و سپس به بررسی و شناخت پدیده های درونی و بیرونی در شکل دهی مورفولوژی و شناخت پدیده های که محصول مشترک این دو هستند. عمده ترین پدیده کارستی در گنبد نمکی جهانی فرو چاله ها هستند. پراکندگی فرو چاله ها از طریق عکس های هوایی1:20000 و 1:40000 و مطالعات میدانی مورد مطالعه قرار گرفته است. فرو چاله ها با توجه به فرم های مختلف، عمده ترین آن ها به شکل قیفی و کاسه ای یا اشکال هندسی دایره ای و تک حفره ای یا چند حفره ای هستند. فرو چاله ها با توجه به شیب و ارتفاع، اندازه و تعداد آن ها تغییر پیدا می کند و در اکثر نقاط به صورت پراکنده وجود دارند. به نظر می رسد که نیروی های تکتونیکی در توسعه آ ن ها نقش نداشته یا کم داشته (فرو چاله های تکتونیکی بر ا ثر گسله ها به وجود آمده اند و در اطراف گسل ها وجود دارند). از دیگر پدیده های کارستی چشمه های آب شور و آب معدنی است که در داخل و اطراف این گنبدنمکی وجود دارد. کارن های شیاری، لغزش، درزهای نمکی که بعضی منشا تکتونیکی و بعضی دیگر بر اثر انحلال به وجود آمده است، غارها، گالری های انحلالی، ستون های انحلالی که به نام دودکش جن معروف هستند و .... از فرم های مهم کارستی در منطقه مورد مطالعه محسوب می شوند.
پهنه بندی خطر زمین لغزش ها با مدل رگرسیون چند متغیره با استفاده از GIS
حوزه های تخصصی:
شناسایی نواحی مستعد وقوع زمین لغزش ها یکی از اقدامات اولیه در مدیریت منابع طبیعی و کاهش خسارات ناشی از این پدیده ها محسوب می شود. در این راستا با توجه به هدف و شرایط محیطی، مدل های پهنه بندی مختلفی ارایه شده است. در این تحقیق نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش با استفاده از مدل رگرسیون چند متغیره در حوزه آبخیز باغ دشت تهیه و کارایی آن مورد بررسی قرار گرفت. زمین لغزش های موجود شناسایی و نقشه پراکنش آن ها به عنوان شاهد و متغیره وابسته و لایه های اطلاعاتی زمین شناسی، شیب، کاربری زمین، جهت شیب، گسل، فاصله از راه و فاصله از رودخانه به عنوان متغیرهای مستقل تهیه شدند. نقشه پهنه بندی خطر نسبی زمین لغزش با مدل رگرسیون چند متغیره تهیه شد. نتایج تحقیق نشان داد، که بین اعداد و رده های خطر این مدل با مساحت لغزش های موجود همبستگی و ارتباط معنی داری در سطح یک درصد بر قرار است. مدل رگرسیون چند متغیره در این آبخیز مدل مناسب می باشد.
محدودیت های ژئومورفولوژیکی توسعه فیزیکی شهر رودبار
حوزه های تخصصی:
توسعه فیزیکی شهرها در ارتباط مستقیم با بستر طبیعی و عوارض ژئومورفولوژی است. توسعه شهرها در مناطق کوهستانی به دلیل محدودیت های ژئومورفولوژیکی و ناپایداری دامنه ها از حساسیت بالایی برخوردار است. محدوده مورد بررسی در این تحقیق شهر رودبار در حاسیه رودخانه سفیدرود در استان گیلان است. در این تحقیق تلاش بر این است که محدودیت های توسعه فیزیکی شهر رودبار از دیدگاه بستر طبیعی آن با تاکید بر ژئومورفولوژی مورد برررسی قرار گیرد. داده های مورد استفاده در این تحقیق نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، کاربری اراضی، خاک، نقشه شهر رودبار و تصاویر ماهواره ای به همراه بازدید میدانی است.
روش تحلیل نیز بر مبنای داده های موجود به صورت توصیفی است.برای تحلیل داده ها نقشه های مورد نیاز به محیط نرم افزار اتوکد منتقل و پس از لایه بندی نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، شیب، خاک، کاربری اراضی، مقاومت سنگ ها، لیتولوژی، فاصله از گسل ها اقدام به تهیه نقشه ژئومورفولوژی منطقه شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که توسعه فیزیکی شهر رودبار تحت تاثیر عوامل محدود کننده زیادی قرار دارد. در این بین شیب، حرکات دامنه ای، گسل و خطر لرزه خیزی به ترتیب مهمترین تاثیر را در توسعه فیزیکی شهر دارند. مناطق مستعد توسعه محدود و گسترش شهر باهزینه بالا و احتمال خطر پدیده های مورفولوژیکی همراه است.
آثار و پیامدهای خشکسالی بر منابع آب حوضه مرکزی گناباد طی دوره 1385-1365
حوزه های تخصصی:
خشکسالی از جمله مخاطرات طبیعی موقتی است، که در بیشتر نواحی جهان ظهور می کند و به سرعت به شکل تهدید منابع آب خودنمایی می کند. این پدبده در نواحی خشک و نیمه خشک شدت بیشتری دارد. کاهش غیر منتظره در میزان بارش نرمال، هر منطقه سبب بروز خشکسالی می شود. تداوم خشکسالی بر منابع آبی، کشاورزی و اقتصاد منطقه اثر منفی می گذارد. اگر خشکسالی باعث کاهش رواناب، افت سطح آب سفره های زیر زمینی و کاهش دبی این منابع شود، خشکسالی هیدرولوژیکی بروز خواهد کرد. از آن جا که رودهای دایمی در حوضه مورد مطالعه وجود ندارد. منابع آب آن وابسته به قنات ها، چشمه ها و چاه های حوضه بوده که به شدت از تغییرات بارش اثر پذیرند. هدف این تحقیق بررسی خشکسالی در حوضه مرکزی گناباد (از زیر حوضه های دشت لوت) و آثار آن بر منابع آب این حوضه می باشد. برای تعیین خشکسالی و شدت آن شاخص های زیادی در نظر گرفته می شود، ولی در این تحقیق با استفاده از دو شاخص درصد از نرمال و انحراف از استاندارد بارندگی، بروز خشکسالی و تداوم آن مورد بررسی قرار گرفته، همچنین نقش باران های 48 ساعته در تشدید اثر خشکسالی بررسی شده است. سپس با استفاده از چهار شاخص افت سطح آب سفره های زیر زمینی در طول دوره 20 ساله، کاهش دبی، تعداد کف شکنی در چاه های حوضه و کاهش تعداد منابع آب، اثرات خشکی بر منابع آبی حوضه بررسی گردیده است. تداوم خشکسالی در این حوضه که از سال 1378 تا سال 1381 شدت بیشتری داشته و بر منابع آبی آن اثر گذاشته و باعث ایجاد خشکسالی هیدرو لوژیکی در حوضه مورد مطالعه شده است. نتایج آشکار ساخت طی این دوره خشکسالی منجر به کاهش آب دهی در قنات ها، به مقدار 48 درصد در چاه ها، به مقدار 40 درصد و در چشمه ها به مقدار31 درصد شده است.
بررسی ارتباط شرایط اقلیمی با روند گردشگری سالانه در شهرستان مرودشت
حوزه های تخصصی:
اقلیم عامل مهمی در توسعه بخش گردشگری می باشد، یک اقلیم مناسب می تواند پاسخ های مثبت گردشگران را در پی داشته باشد و گردشگران نیز برنامه سفر خود را با توجه به شرایط اقلیمی و جوی مقصد مورد نظر طرح ریزی می کنند. این تحقیق به منظور بررسی ارتباط بین شرایط آب و هوایی با روند گردشگری در شهرستان مرودشت انجام شده است. برای انجام این تحقیق از داده های هواشناسی ایستگاه سینوپتیک، سد درودزن در یک دوره آماری 18 ساله (1987- 2006)، و همچنین از آمار تعداد بازدید کنندگان مجموعه تاریخی هخامنشی در یک دوره آماری 10 ساله (1376- 1386)، استفاده شده است. روش مورد استفاده در این تحقیق شاخص اقلیمی گردشگری(TCI) بوده است. نتایج این تحقیق نشان داد، که ماه های فصل سرد سال (ژانویه، فوریه، مارس و دسامبر)، به دلیل بارش باران و افت دما شرایط نامطلوبی را برای گردشگری در این شهرستان دارند. و ماه های فصل بهار و پاییز (آوریل، مه، اکتبر و سپتامبر) به دلیل تعدیل شرایط دمایی و عدم بارش باران بهترین شرایط را برای گردشگری دارند. همچنین ماه های ژوئن، ژوییه و آگوست به دلیل گرما دارای شرایط نامطلوب برای گذران اوقات فراغت در این شهرستان می باشد. طبق نتایج این تحقیق بین تعداد بازدید کنندگان از مجموعه تخت جمشید و میانگین دمای هوا، ساعات آفتابی و وزش باد رابطه مستقیم و مثبتی و جود دارد و بین تعداد بازدید کنندگان و بارش باران و رطوبت هوا به دلیل اثر منفی رابطه معکوس و جود دارد و با افزایش بارش و رطوبت، تعداد بازدید کنندگان کاهش پیدا می کند.
تاثیر تغییرات اقلیمی بر روند تغییرات سری زمانی برخی از پارامترهای اقلیمی در ایران
حوزه های تخصصی:
پیشرفت و صنعتی شدن جوامع بشری در قرن گذشته باعث تشدید غلظت گازهای گلخانه ای و مشاهده تغییراتی در اقلیم و آب و هوای نقاط مختلف کره زمین شده است. نماد این تغییرات اقلیمی، در تغییر مقادیر طولانی مدت پارامترهای هواشناسی می باشد. از این رو در این تحقیق هدف اندازه گیری میزان روند تغییرات زمانی و تعیین پراکندگی پارامترهای درجه حرارت، سرعت باد، ساعت آفتابی و تبخیر- تعرق در کل کشور می باشد. پس از جمع آوری آمار و اطلاعات 36 ایستگاه سینوپتیک با طول دوره آماری 45 ساله، روند تغییرات زمانی پارامترهای مذکور در مقیاس فصلی و سالیانه برای هر ایستگاه به روش آزمون معنی دار بودن شیب خط روند زمانی محاسبه گردید. خلاصه نتایج بیانگر آن است که درجه حرارت حداقل در فصل تابستان و پاییز، در بیشتر از 75 درصد ایستگاه ها و در فصل بهار و زمستان در بیشتر از 65 درصد ایستگاه ها دارای روند صعودی می باشد، روند درجه حرارت حداکثر نیز در فصل پاییز در 75 درصدی ایستگاه ها، صعودی و در فصل زمستان در 60 درصد ایستگاه ها، نزولی می باشد و پارامتر درجه حرارت نقطه شبنم نیز در فصل بهار، پاییز و زمستان در 80 درصد و در فصل تابستان در 60 درصدی ایستگاه ها دارای روند نزولی است. روند پارامتر سرعت باد در فصل تابستان، پاییز و زمستان در بیشتر از 60 درصد ایستگاه ها مثبت می باشد، پارامتر ساعت آفتابی نیز تقریبا در تمام سطح کشور دارای روند صعودی است و همچنین تبخیر- تعرق گیاه مرجع در مقیاس فصلی و سالیانه در بیشتر از 65 درصد ایستگاه ها دارای روند افزایشی می باشد.
تحلیل اثر خشکسالی با روش درون یابی شاخص z نرمال بارندگی در سامانه سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) در منطقه کاشان
حوزه های تخصصی:
خشکسالی یک مشکل مهم برای اغلب کشورهای مناطق خشک می باشد که ایران نیز یکی از این کشورها است. هدف این مقاله مطالعه الگوهای مکانی و زمانی وقایع خشکسالی در دشت کاشان می باشد. میانگین ارتفاع محدوده مورده مطالعه حدود 1987 متر از سطح دریا است. پوشش گیاهی تنک و پراکنده بر روی تپه های ماسه ای و اراضی شور و ویژگی عمومی منطقه را شامل می شود. داده های هواشناسی ایستگاه های ابیانه، اردستان، قم، کاشان، نطنز و اطلاعات پایه محیطی (هیپومتری، زمین شناسی و قابلیت اراضی) می باشد. الگوی مکانی و زمانی، خشکسالی هواشناسی با روش درون یابی شاخص Z نرمال بارندگی در سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) تعیین گردید. مطالعات اقلیمی منطقه مبتنی بر داده های هواشناسی ایستگاه های سینوپتیک در طول سال های (2004-1964) و با تاکید بر ایستگاه های کاشان و قم می باشد. به علت نوسانات شدید بارش و عناصر جوی در منطقه کاشان از یک سو و نیز به دلیل تاثیر پذیری شرایط طبیعی منطقه از وضعیت جوی حاکم از میانگین فصلی عناصر اقلیمی برای شاخص Z نرمال استفاده شده. با توجه به شکل شاخص Z نرمال بارش فصلی، مشاهده می شود که در برخی سال ها تنها یک وضعیت اقلیمی قابل تشخیص است (آوریل 2000 و 2002) ولی وضعیت محیطی منطقه ترکیبی از پهنه های کویری و بیابانی بسیار گرم تا مناطق کوهستانی است که می توانند شرایط متفاوت آب و هوایی منطقه را در شرایط زمانی مشابه توجیه کنند.
شاخص خشکسالی Z نرمال بارش دوره سه ماهه بهار را با شاخص مثبت نشان می دهند و در مجموع در سه سال 1999 تا 2001 شرایط منفی و نامساعد بارشی مشاهده می شود که شدیدترین وضعیت بارش در دوره سه ماهه بهار سال 2000 ثبت شده است. در مقابل همچنان که گفته شد در سال 2002 میزان بارش گویای شرایط مرطوب و بقیه سال ها شرایط نرمال تا مثبت خفیف را نشان می دهد.