این مقاله کوششی است برای تبیین برخی از جنبه های تعاملات تمدنی شامل ایده گفت و گوی تمدن ها از منظر دیدگاههای جنسیت، به ویژه دیدگاه ژولیا کریستوا، فمینیست بلغاری الاصل فرانسوی.پرسش های بنیادینی که مقاله حاضر در صدد پاسخ دادن به آنهاست، عبارتند از: چنانچه به تعبیر کریستوا سامان نمادین جوامع مدرن را از یکسو و آنارشی نشانه ـ ای سایر جوامع را از سوی دیگر در نظر بگیریم، آیا امکان برقراری یک گفت و گوی تفاهم آمیز میان آنها وجود دارد یا خیر؟ آیا این گفت و گو صرفا نوعی گفت و گوی جدلی خواهد بود که به تعبیر لیوتار در «چنبر تعارض ها» و منازعات قدرت خواهد افتاد؟ نهایتاً آنکه تحت کدام شرایط، امکان چنین گفت و گوی تفاهم آمیزی وجود خواهد داشت؛ گفت و گویی که در آن تحول و تقلیل یک فرهنگ به دیگری (در اینجا تقلیل امر نشانه ای به امر نمادین) صورت نگیرد؟
محمد عماره یکى از نویسندگان نواندیش دنیاى عرب است که در پنجاه سال گذشته دهها کتاب و مقاله از او انتشار یافته است. به نظر ایشان، نظریه فوکویاما و هانتینگتون نه تنها حکایت از پیشینه و نوع نگاه غرب به سایر تمدنها دارد، بلکه برنامه عملى غرب در مقابله با تمدنهاى غیر غربى است; از این رو، برخلاف برخى شعارهاى غربیان که همبستگى تمدنها و تمدن واحد جهانى را تبلیغ مى کند، نظام سلطه غرب به استراتژى برخورد با اسلام و دیگر تمدنها مى اندیشد. وى معتقد است که اسلام ضمن نفى برخورد تمدنها، تعدد و رقابت میان تمدنها را به منظور دستیابى به روابط سالم و متعادل پیشنهاد مى کند (نظریه تدافع).
این مقاله در صدد است با بررسی زمینه تاریخی، مفروضات، چهارچوبه ها و ویژگی های نظریه جهانی شدنی و نظریه های مقابل آن و نیز تحلیل نظریه های قدرت و فرهنگ در سطح ملی و جهانی، از یک سو به ارائه تصویر روشن تری از جهانی شدن و قدرت بپردازد و از سویی دیگر نوع تعاملات و تأثیرات این دو را در سطح ملی جهانی مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد.