ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا از جمله بازیگران مهم و تاثیرگذار نظام بین الملل به حساب میآیند . از اینرو شناخت مواضع و عملکرد این دو بازیگر در قبال روند و رویه های جهانی از جمله شیوه های تبیین پدیدارهای بین المللی محسوب میگردد . توجه به مقولات و مسائل مهمی همچون حقوق بشر ، تروریسم ، سلاح های کشتار جمعی ، مناقشه خاورمیانه و سایر موضوعات مهم جهانی به طور فزاینده ای در دستور کار اروپا و امریکا قرار داشته و حجم قابل توجهی از ظرفیت سیاست خارجی آنها به این موضوعات اختصاص یافته است ...
برای تامل و تدبر سنجیده تر درباره سیاست خارجی ایالات متحده امریکا ، درک بنیان های تئوریک و زیرساخت های معرفتی آن امری اجتناب ناپذیر است . از این رو در این مقاله نگارنده تلاش نموده است تا با ایجاد پیوند سازنده میان سطح انتزاع (اندیشه) و انضمام (عمل) ، سیاست خارجی ایالات متحده در دوران ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش را نقد و بررسی کند . خوانندگان محترم این مقاله با تجزیه و تحلیل مباحث مطرح شده در آن به خوبی میتوانند تاثیر اندیشه را در ساحت عمل سیاست خارجی امریکا ردیابی کنند و از این رهگذر به نتایج مفیدی دست یابند...