فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۵٬۲۰۷ مورد.
وضعیت مسلمانان در اروپا؛ چالش های فراروی و چشم انداز آینده
حوزههای تخصصی:
حضور مسلمانان در کشورهای اروپایی موضوع بسیار با اهمیت و قابل توجهی است؛ زیرا این حضور در زندگی اجتماعی و جنبه های مذهبی و فرهنگی اروپا تأثیرگذاری دارد. جمعیت قابل توجه و رو به افزایش مسلمانان اروپا نشانگر گسترش سریع اسلام در این قاره است. رشد مهاجرت مسلمانان به اروپا و آمریکا از یک سوی و گرایش غیرمسلمانان به اسلام و موج جدید اسلام گرایی در کشورهای غربی از سوی دیگر، موجب رشد جمعیت مسلمانان نسبت به سایر سکنه این جوامع شده است. به همین خاطر اروپاییان به شکل های گوناگون در صدد ایجاد مانع برای گسترش اسلام هستند و با طرح مباحث مختلف در عرصه های اجتماعی به دنبال به انزوا کشاندن مسلمانان می باشند. ولی با روند فعلی گسترش اسلام در اروپا، مسلمانان با وجود مشکلات متعدد، در سال های آینده نیروی اجتماعی و سیاسی موثری در چارچوب اتحادیه اروپایی خواهند بود و تأثیر مستقیم بر تصمیم گیری های سیاست داخلی و خارجی اروپا خواهند داشت. از این رو سعی و جدیت مردم مسلمان برای پشت سر نهادن بحران ها و تهدیدهای فرارو و استفاده از فرصت ها، آنان را جهت نیل به اهداف و دستیابی به حقوق خویش نزدیکتر خواهد نمود.
فرهنگ و گسترش تروریسم و افراطی گری در خاورمیانه و شمال آفریقا (با تأکید بر فعالیت های داعش)
حوزههای تخصصی:
تروریسم و گرایش به خشونت و افراطی گری از جمله پدیده هایی است که بیشترین تهدید را علیه صلح و امنیت بین المللی در سال های اخیر رقم زده است. تصویب قطعنامه شماره A/68/L.31 در تاریخ 10 دسامبر 2013 با عنوان «جهان علیه خشونت و افراطی گری» در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به پیشنهاد جمهوری اسلامی ایران که با رأی قاطع نمایندگان 190 کشور جهان و بدون مخالفت به تصویب رسید، نشان از آن دارد که جامعه جهانی تا چه میزان از ناحیه این پدیده احساس خطر می کند. از بین مناطق مختلف جهان، منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا بیشتر از سایر مناطق با پدیده تروریسم و افراطی گری دست و پنجه نرم می کند. ظهور طالبان، القاعده، القاعده مغرب اسلامی (آکیم) ، داعش، انصار الشریعه و بسیاری دیگر از گروه های تروریستی و افراطی در این منطقه خود شاهد این مدعا است. دلایل بروز تروریسم در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را می توان در زمینه های مختلف از جمله سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جستجو کرد که پرداختن به همه آنها پژوهش مفصلی را طلب می کند. در این نوشتار در پی آن هستیم که نشان دهیم چگونه عوامل فرهنگی، از جمله عقاید، باورها، سنت ها، ارزش ها و الگوهای رفتاری ریشه دار و دیرپا، باعث شده اند که گروه ها و جریانات مختلف در این منطقه از جهان به بازتعریف هویت خود در جهت گرایش به رفتارهای تروریستی و افراطی بپردازند.
انقلاب های عربی و شکل گیری نظم های جدید امنیتی در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استدلال اصلی این مقاله، واکاوی تحولات بیداری اسلامی و تأثیر این موضوع بر چگونگی تکوین نظم های جدید امنیتی در خاورمیانه است. از آنجا که جنبش های مردمی در کشورهای عربی با عنوان قیامی علیه استبداد و استعمار در منطقه شناخته می شود، عاملی مهم برای بازتعریف نظم نوین منطقه است، که با توجه به مؤلفه های مطالعات «سعیدیسم» یا «پسااستعمارگرایانه» و تطابق موجود میان این انقلاب ها با این مطالعات، ما شاهد شکل گیری نوعی نظم با تأکید بر بازخوانی مطالعات سعیدیسم در خاورمیانه هستیم. از این رو در این مقاله نخست، نظم از منظر مکاتب واقع گرایی، لیبرالیسم، مکتب کپنهاگ و پسااستعماری، سپس تبارشناسی نظم ها در خاورمیانه بررسی می شود. در ادامه به نقش اسلام گرایان و در پایان نیز به نظم امنیتی حاکم بر منطقه پس از انقلابات عربی پرداخته می شود، تا به این نتیجه برسیم که چگونه انقلاب های عربی بر شکل گیری نظم های امنیتی جدید خاورمیانه تأثیر دارد؟
ارزیابی وضعیت سلفیه بر اساس مکعب بحران(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نخستین گام برای هرگونه سیاست گذاری و مقابله با سلفیه، بررسی وضعیت سلفیه کنونی آن در جهان اسلام است. اما در بررسی علمی نیازمند مدل مناسبی هستیم که بتواند زوایاو ابعاد مختلف این وضعیت موجود را تبیین کند. در این تحقیق از مدل مکعب بحران استفاده شده است. بر اساس این چارچوب نظری هشت وضعیت از ترکیب سه عامل «میزان تهدید»، «مقدار زمان» و «مقدار آگاهی» به وجود می آید که با نگاهی به عملکرد سلفیه در فضای بیداری اسلامی، روشن می شود که میزان تهدید: زیاد، مقدار زمان: کم و از نظر آگاهی: شرایط غافلگیری، حاکم است و در میان هشت وضعیت مکعب بحران، چنین وضعیتی منطبق با شرایط بحرانی است و چنین شرایطی نیازمند، سرعت در هرگونه سیاست گذاری و تصمیم گیری است.
تحلیل مولفه های قدرت نرم ترکیه (2002 تا 2012)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش کمپانی هند شرقی انگلیس در تشدید کشمکش های استعماری (درایران آغاز عصر قاجار1750- 1859م((مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دنبال آغاز عصراکتشافات جغرافیایی در قرون پانزدهم وشانزدهم رقابت شدیدی بین اروپائیان برسر به دست گرفتن کنترل ادویه شرق وثروت های افسانه ای آن آغاز شد .اقدام بازرگانان هلندی در سال 1599 میلادی در افزایش قیمت هررطل فلفل از سه به هشت شیلینگ خشم ماجراجویان دریانورد انگلیسی را برانگیخت. ازاینرو الیزابت ملکه ی انگلستان درسال 1600میلادی موافقت خود را با اختصاص تجارت شرق به کمپانی انگلیسی هند شرقی اعلام نمود.تسلط سیاسی ونظامی انگلیس بر شبه قاره هند ، زمینه ی مجاورت مرزهای آن را با ایران فراهم نمود. از این رو تلاش استعمارگران انگلیسی از آن پس صرف حفظ این مستملکه از دست رقبای اروپایی وآسیایی گردید.
هدف پژوهش حاضر که به روش کتابخانه ای با اتکاء برمنابع واسناد تاریخی وبارویکرد توصیفی – تحلیلی صورت پذیرفته آن است که به تبیین تاریخی هر چه بیشتر ماهیت شیوه های کمپانی هند شرقی که به بهانه حفظ مستملکه ی استعماری خود به دخالت و ایجاد فضاهای حائل بین مستعمره و ایران وافغانستان اقدام می نمود، بپردازد
مداخله بشردوستانه در میانه نظم میان دولتی و نظم جهان وطن گرایانه
حوزههای تخصصی:
وقوع جنگ های داخلی که با بحران های انسانی؛ یکی از مهم ترین چالش های امنیتی دوره جدید بین المللی است. تلفات و خسارات گسترده این جنگ ها و پیامدهای مهلک انسانی آن همراه با گسترش و توسعه جنبش بین المللی حقوق بشر با احیای آموزه مداخله بشردوستانه همراه شد. این شکل از مداخله در موارد متعددی به کار گرفته شده و در طی سال های اخیر و پس از خیزش های مردمی در جهان عرب در لیبی نیز مجدداً به کار گرفته شد. در این مقاله در پی پاسخ به این هستین که، چه نسبتی میان آموزه مداخله بشردوستانه و رویه عملی دولت ها در انجام آن وجود دارد؟ مداخلات دولت ها و سازمان های بین المللی تا چه میزان قابل انطباق با مدعیات مداخله بشردوستانه بوده است؟ یافته ها نشان می دهند که، برغم تغییر در شرایط و بستر معنایی نظام بین الملل و تأثیر آن بر افزایش امکان پذیری این شکل از مداخله، در عمل ملاحظات دیگری باعث شده تا فاصله ای میان آموزه نظری مداخله بشردوستانه و رویه عملی دولت ها در تحقق آن وجود داشته باشد. با بررسی چهار مداخله بشردوستانه در سومالی(1992)، رواندا (1994)، عراق (2003) و لیبی(2011) اهداف و انگیزه های مداخله گران، پیامدهای مداخله، تأثیر منافع ملی بر مداخله و فرایند تصمیم گیری در مورد مداخله فرضیه مقاله مورد بررسی و تأیید قرار می گیرد.
راهبرد فرهنگی آمریکا و انجوها در افغانستان
حوزههای تخصصی:
از پدیده های ملموس و بسیار آشکاری که بعد از تغییر نظام سیاسی، و بیش از یک دهه حضور امریکا و انجوها در افغانستان مشاهده می شود تغییرات فراگیر و بسیار عمیق فرهنگی است. این تغییرات، در مواردی به حدی عمیق و گسترده است که اگر ثمره ی یک جریان هدایت شده و اقدامات عمدی و برنامه ریزی شده دانسته شود واقع بینانه تر می نماید تا تغییرات معمول و متعارف. از همین رو، پرسش از استراتژی و راهبردی که چنین نتیجه ای داده، و به این سر انجام منتهی شده، اولین چیزی است که در مواجهه عالمانه و پرسش گرانه با این تغییرات، به ذهن می آید. این نوشته با هدف پاسخ گوی به چنین پرسشی تکوین یافته، و با بررسی و تحلیل اسناد موجود در این زمینه، به این نتیجه رسیده است که دو نوع راهبرد فرهنگی مستقیم و غیر مستقیم برای امریکا و انجوها در افغانستان قابل ردیابی است و حضور پر تعداد انجوهای بین المللی در افغانستان در واقع یک قالب فریبنده برای راهبرد فرهنگی غیر مستقیم امریکا است از این رو، می توان گفت که تغییرات موجود آبش خور ارادی و برنامه ریزی شده دارد، نه خود به خودی و غیر ارادی و در پی اقدامات مشخصی که از آن ها به راهبرد فرهنگی امریکا و انجوها تعبیر شده، اتفاق افتاده است.
اسلام گرایان در افغانستان، ویژگی ها و چالش ها
حوزههای تخصصی:
جریان های اسلامی قریب به نیم قرن از جمله بازیگران اصلی صحنه سیاسی در افغانستان محسوب می شدند. در دهه های پایانی قرن بیستم، جریان های اسلام گرا توانستند بر حریف قدرتمند خود پیروز شوند و عناصر گفتمانی اسلام را در عرصه سیاست اشاعه دهند. اما سیطره گفتمان اسلامی بر عرصه قدرت و سیاست، دولت مستعجل بود؛ سرانجام با آغاز هزاره سوم جریان های اسلامی رو به زوال نهادند و عرصه را برای حریفان سکولار خالی کردند. در این نوشتار چالش ها و بحران های اساسی که زمینه حاشیه نشینی جریان های اسلامی را فراهم نمودند، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی مورد تأمل قرار گرفته اند. نتیجه این پژوهش حاکی از آن است که شکست یا افول جریان های اسلامی در افغانستان عمدتاً محصول بحران ها و چالش های ساختاری، فکری و محیطی است که این جریان ها نتوانستند راه حل های معقولی برای آن ها ارائه نمایند. ماهیت فرقه ای، ساخت کاریزمایی و فقر تفکر از جمله محدودیت هایی است که زمینة افول اسلام گرایان را فراهم نمودند. وابستگی خارجی و تغییر موضع غرب در قبال اسلام گرایان دیگر عواملی بوده اند که بحران جریان های اسلامی افغانستان را تشدید نموده و این جریان ها را با چالش های اساسی مواجه ساخته اند. چشم انداز آینده اسلام گرایی در افغانستان تا حد زیادی به حل بحران ها و چالش های مذکور بستگی دارد.
جایگاه صدور اسلحه در سیاست خارجی فدراسیون روسیه در دوران پس از یلتسین
حوزههای تخصصی:
برای کشورهایی که توانایی تولید و صدور اسلحه را دارند، بهره جستن از این توانایی به عنوان یکی از ابزارهای کارآمد در سیاست خارجی همواره مورد توجه بوده است. روسیه از دیرباز یکی از مهم ترین قطب های تولید و صادرات اسلحه در جهان بوده است. دستگاه تصمیم گیری سیاست خارجی روسیه چه در دوران شوروی و چه در زمان حاضر، در صدد بهره جستن از این مزیت در جهت پیشبرد اهداف سیاست خارجی روسیه بوده اند. هر چند پس از فروپاشی شوروی عنصر مزیت اقتصادی به مهم ترین عامل تعیین کننده در استراتژی صدور اسلحه از سوی روسیه بدل شده است اما همچنان سیاست خارجی روسیه می کوشد از این برگ برنده برای امتیاز گیری از غرب یا رقبای دیگر با تهدید فروش تسلیحات پیشرفته، حمایت از متحدان خود یا تاثیرگذاری بر روند تحولات سیاسی و امنیتی استفاده کند.
جایگاه فرهنگ در دیپلماسی عمومی ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه
حوزههای تخصصی:
رویکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال تحولات نوین خاورمیانه
حوزههای تخصصی:
تحولات جهان عرب پس از سال 2011 شرایط ترتیبات سیاسی و امنیتی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را دگرگون ساخته است. این تحولات که تحلیل گران غربی آن را «بهار عربی» می نامند و ما آن را «بیداری اسلامی» می خوانیم، پدیده ای بی نظیر در این منطقه جغرافیای سیاسی محسوب می شود که سیاست خارجی تمام بازیگران منطقه ای از جمله جمهوری اسلامی ایران را تحت تأثیر قرار داده است. در همین راستا، این پرسش مطرح می گردد که عوامل تأثیرگذار بر سیاست خارجی ایران در قبال تحولات نوین خاورمیانه کدامند؟ فرضیه نوشتار این است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، در ارتباط با تحولات جدید منطقه، تحت تأثیر عوامل ایدئولوژیکی و واقع گرایی بوده است. در این نوشتار سعی بر آن است با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی و با تأکید بر گفتمان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به تبیین موضع گیری جمهوری اسلامی ایران در قبال انقلاب های تونس، مصر، لیبی، یمن و تحولات بحرین و سوریه پرداخته شود.
روابط دولت و کلیسا در اروپا
حوزههای تخصصی:
موضوع اصلی این نوشتار، بررسی میزان نقش مسیحیت در اضمحلال امپراطوری روم و نحوه تعریف و تدوین روابط و تعامل کلیسا به مفهوم چند وجهی آن با دولت (اقتدار سیاسی) است. فرایند مسیحی شدن امپراطوری روم به شکل همکاری و مقابله با دولت چند صد سال طول کشیده است. آقای میرچا ایلیاد (Mircea Iliade) مورخ و دین شناس برجسته رومانی با اشاره به آثار هاق تروور روپر (Hugh Trevor Roper) بر این باور است: ""پایان عصر کهن، سقوط نهایی تمدن های بزرگ مدیترانه ای یونان و روم از موضوعات مهم تاریخ اروپاست و اجماعی در مورد زمان و علل شروع آن وجود ندارد و صرفاً می توان اذعان نمود که فرایندی کند، ویرانگر و غیر قابل بازگشت بوده که مسیحیت در آن نقش داشته است و همین امر سنگ بنای مهمی در تعریف دورنمای تعامل کلیسا و دولت بوده است."" بطور کلی روابط دولت (state) و کلیسا (Church) در اروپا را می توان از دو منظر ساختار تعامل Structure of interaction)) و فرایند کارکردها (Function process) بررسی نمود، روابطی که بیشتر تابع میزان و نحوه مشارکت دولت بوده و در بهترین شرایط دولت از مقررات و مؤلفه های دینی بویژه در ساختار قضایی و سیاسی خود بهره گرفته است. دوره اولیه شکل گیری تعامل دولت و کلیسا از قرن پنجم تا دهم طول کشیده و منجر به انشقاق بزرگ در 1054 شده است. آقای دومتیرواسناگوو (Ion Dumitru Snagov) در کتاب خود با عنوان رابطه دولت و کلیسا در مورد دلایل اصلی انشقاق بزرگ اینگونه باور دارد که این حرکت پس از چند جدایی کوچک و پیوسته صورت پذیرفته و منبعث از سه گروه از عوامل بوده است: الف: سیاسی ب: تئوری دینی ج: مسیحی شناسی البته در انشقاق بزرگ، ظهور اسلام در قرن 7 میلادی نیز نقش داشته است آنگونه که تیموفته ویر Timpothy) (Ware در کتاب تاریخ کلیسای ارتدوکس بر آن صحه گذاشته است.
نقش اسلام هراسی در افزایش گرایش به اسلام در اروپا وآمریکا
حوزههای تخصصی:
اوضاع و احوال دنیای امروز حاکی از آن است که تمام قوای جهانی برای مبارزه با اسلام بسیج شده اند. استعمار با لشکرکشی نظامی، رسانه ها با اشاعه ی اسلام هراسی، گروه های متعصب صلیبی- یهودی با توهین به مقدسات اسلامی، مبشرین مسیحی با ترویج مسیحیت تحریف شده و... همه و همه عملاً در جبهه مبارزه علیه اسلام قرار دارند و با تمام نیرو و استفاده از تمام ابزارها در جهت تضعیف مسلمانان گوشه و کنار جهان تلاش می کنند. اما با وجود همه این تلاش ها دین اسلام امروزه سریع ترین رشد را در میان همة ادیان در آمریکا، اروپا، آفریقا و برخی نواحی دیگر جهان داشته است. به طوری که این دین، در حال حاضر دومین دین از نظر عدة پیروان در اروپا و آمریکاست. مقاله حاضر به دنبال پاسخ گویی به این سئوال است که با وجود این تلاش ها و اقدامات بیشمار در جهت اسلام هراسی چرا و چگونه گرایش به اسلام در اروپا و آمریکا افزایش یافته است؟ برای پاسخ دادن به سئوال فوق، در این مقاله تلاش می شودتا با تکیه بر روش های کیفی و تجزیه و تحلیل اطلاعات و داده های استخراج شده از متون، نشریات و سایت های اینترنتی، ضمن تشریح ریشه ها و عوامل اسلام هراسی، موضوعاتی ازجمله، تاثیر معکوس تبلیغات منفی غرب علیه اسلام، تحریک غیر مسلمان ها برای مطالعه در مورد اسلام، افزایش تعداد مساجد و مراکز تبلیغی – اسلامی و رواج ایده شکل گیری اروپای مسلمان به عنوان بخشی از پیامدهای اسلام هراسی که موجب افزایش گرایش به اسلام شده است، بررسی شود.
بررسی سیاست های دینی دولت مدرن مصر در قبال نهاد دین؛ با تاکید بر تصوف
حوزههای تخصصی:
جهان اسلام پس از هجوم استعمار با هجمه اندیشه های غربی و شکل گیری جریان های غرب گرا و در نهایت برپایی دولت های مدرن- و البته وابسته و دست نشانده به استعمارگران غربی- مواجه شد. این دولت ها به واسطه هجوم افکار و اندیشه های غربی- که بدون بررسی اجرایی گردید- و به هدف نوسازی جامعه و آنچه که توسعه و پیشرفت قلمداد می کردند، تغییرات زیربنایی در جامعه سنتی خود را پیگیری کردند. در این راستا مهمترین مانع برای نوسازی جامعه را نهاد دینی دانسته و برای کنترل و محدود کردن آن تلاش نمودند. در این سپهر، مقاله حاضر تلاش دارد تا با مطالعه کشور مصر و با محوریت این پرسش که «سیاست های دینی دولت مدرن مصر در قبال نهاد دین چیست؟» این فرضیه را بررسی کند که «تشکیل دولت مدرن در مصر و سیاست های نوسازی آن با سیاست کنترل نهاد دین همراه شد که در نهایت به محدود شدن منابع قدرت سیاسی-اجتماعی گروه های اجتماعی دینی و کم شدن تاثیر و عمق نفوذ آنها در مصر انجامیده است و در نهایت نهاد دین نیز به جریانی تابع دولت مدرن تبدیل شد». پژوهش حاضر با رویکردی نهادی نگاشته شد که دین را به عنوان نهادی ریشه دار و در کنش با دولت مدرن مصر مورد مطالعه قرار می دهد.
بررسی و تبیین وضعیت علمی – فرهنگی مسلمانان هندوستان
حوزههای تخصصی:
هند کشوری است که به دلیل گستردگی فرهنگ و جغرافیا و تنوع ملت ها و ادیان آن، منحصر به فرد بوده و به نام «کشور 72 ملت» معروف است. تمدن هند با تاریخ پنج هزار ساله، یکی از قدیمی ترین تمدن های جهان به شمار می رود. برآوردهای استراتژیک در خصوص رشد و توسعه هندوستان این کشور را سومین کشور برتر جهان در دهه آینده می داند. این کشور در زمینه های گوناگون در حال توسعه است و می رود تا پس از چین و آمریکا و پشت سرگذاشتن کشورهای اروپایی و شرق آسیا و روسیه به سومین قدرت جهانی تبدیل شود. مشاهده تنوع مذاهب موجود در هندوستان برای هر فرد نظاره گر و پژوهشگری، بسیار شگفت انگیز خواهد بود؛ چرا که جامعه هند تصویری از ناهمگونی و تضاد خواسته ها، تمایلات، مذاهب و فرهنگ ها می باشد. لذا هر نوع برنامه ریزی در حوزه توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نیازمند آینده نگری، تفکر راهبردی، انجام اقدامات و فعالیت های هدفمند، گسترده و عمیق و کنترل و اصلاح پیاپی است و منطقاً نیازمند طراحی الگو، هدفگذاری و برنامه راهبردی و آینده پژوهانه است که ما در این تحقیق به دنبال هدفگذاری و ارائه برنامه راهبردی بوده البته در قالبی توصیفی- تبیینی درجهت تبیین وضعیت علمی – فرهنگی شیعیان هندوستان هستیم.
سیاست روسیه قبل و بعد از تحولات اسلامی در منطقه خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقوع تحولات در شمال افریقا و تسری آن به خاورمیانه سبب شد تا بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای، رویکردها و سیاست های متفاوتی را نسبت به قبل در این منطقه اتخاذ کنند. روسیه، به عنوان یکی از بازیگران فرامنطقه ای حاضر در منطقه خاورمیانه که تاریخچه حضور آن به دوره تزارها بازمی گردد، در جریان این خیزش ها، رویکرد خود را نسبت به این منطقه تغییر داده و در هر یک از کشورهای قیام کرده با توجه به منافع و ابزار خود، سیاستی متفاوت را اتخاذ نموده است. این مقاله به دنبال آن است تا با ارائه چارچوبی نظری، رویکردهای روسیه را نسبت به تحولات اسلامی تبیین نماید. بر این اساس پرسش اصلی مقاله این است که وقوع تحولات اسلامی در منطقه خاورمیانه بر سیاست روسیه در این منطقه چه تأثیری داشته است؟ یافته های مقاله حاکی از آن است که خیزش های مردمی در منطقه خاورمیانه با عنوان \""تحولات عربی\"" موجب شد تا روسیه ابتدا سیاست همراهی با این انقلاب ها را در قالب همکاری با غرب در پیش گیرد، اما در ادامه، به دلیل نگرانی از افزایش حضور امریکا در منطقه و تسری این جریان به منطقه اوراسیا، سیاست تقابل با این جریان ها و حمایت از دولت های حاکم را در قالب تقابل با غرب دنبال نماید. پژوهش حاضر رویکرد روسیه را نسبت به خیزش های مردمی و وقوع تحولات در منطقه خاورمیانه تبیین نموده است