فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۵٬۱۵۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
با قدرت یافتن نیکلا سارکوزی، سیاست خارجی فرانسه در چرخشی آشکار ماهیتی آمریکا گرا پیدا کرد. سارکوزی از همان ابتدای کسب قدرت، سیاست همسویی با آمریکا را در پیش گرفت. آتلانتیک گرایی اهرمی مهم و اجتناب ناپذیر در سیاست خارجی سارکوزی قلمداد می شود و وی با فاصله گرفتن از سیاست های سنتی گلیستی نقطه عطفی را در سیاست خارجی بعد از دوگل رقم زد. این گرایش نوین، جدای از سیاست های فراآتلانتیکی فرانسه در رابطه با ایران نیز نمود دارد و به روشنی تغییرات سیاست فرانسه را که از نزدیکی به آمریکا سرچشمه می گیرد نشان می دهد. رویکرد نوین سارکوزی در سیاست خارجی، در برگیرنده نگرش متوازنی از اروپامداری و آتلانتیک گرایی است که در آن، اتحادیﺔ اروپا و ناتو مکمل استراتژیک و عملیاتی یکدیگر تلقی می شوند. سارکوزی به دنبال بازتعریف نقش فرانسه در مناسبات بین المللی بود و تلاش کرد با اهرم آتلانتیک گرایی و نزدیکی به آمریکا، به نفوذ و اعتبار بیشتر در صحنه بین المللی دست یابد. سارکوزی به موازات تقویت تعاملات فراآتلانتیکی، با اعلام بازگشت کشورش به شاخه نظامی ناتو، برای کسب سهم بیشتری از فرماندهی ناتو و همچنین اعزام نیرو به افغانستان تلاش کرد.
امام خمینی و بیداری اسلامی
حوزه های تخصصی:
امام از بزرگترین پایه گزاران بیداری اسلامی درجهان است که خود به طورمستقل انقلابی عظیم درکشور ایران به وجود آوردند و به ملت ایران بیداری و هوشیاری آموختند. اکنون بعد از سالها کشورهای عربی و اسلامی با الگو گرفتن از ابعاد فکری و انقلابی حضرت امام در قیام علیه ستمگران به پا خاستند و جنبشهای اسلامی را به وجود آوردند. باتوجه به این که بیداری اسلامی و هوشیاری امتهای اسلامی در فرهنگ دینی و باورهای اعتقادی حضرت امام جایگاه ویژه ای دارد، در این مقاله کوشیده ایم علاوه برآشنایی با بیداری و مفاهیم آن، شاخصه های بیداری اسلامی و راهکارهای گسترش آن و هم چنین موانع آن را از دیدگاه امام راحل بررسی و تحلیل کنیم.
چالش های سیاسی – اجتماعی عربستان در پرتو بیداری اسلامی
حوزه های تخصصی:
ساختار سیاسی اجتماعی و اقتصادی عربستان سعودی تحت حاکمیت رژیم آل سعود سال هاست که در مقابل خواسته های اصلاحی و شعار تغییر گروه های مختلف مذهبی، سیاسی و قومی مقاومت می کند. این ساختار که مبتنی بر نوعی حکومت پدرسالار و اقتدارگرا می باشد، پس از سال 1932 و با ترکیبی از آموزه های مذهبی وهابیت و قدرت آل سعود نضج گرفت و پیوند آل شیخ به عنوان رهبریت مذهبی و آل سعود به عنوان رهبریت سیاسی، ساختار کنونی را در عربستان به وجود آورد. این حکومت در طی 80 سال گذشته به واسطه ی درآمد سرشار نفتی خود و همچنین توجیهات مذهبی مبتنی بر وهابیسم و نیز هم پیمانی با غرب و آمریکا توانسته است خود را از گزند مخالفان برهاند. اما در ابتدای دهه دوم قرن بیست و یکم زلزله های سهمگینی تحت عنوان «بیداری اسلامی» در منطقه خاورمیانه به وقوع پیوست که به نظر می رسد پس لرزه های آن در عربستان هم قابل احساس است. انقلاب تونس، مصر و لیبی و از آن مهمتر خیزش مردم بحرین و یمن که همسایه ها و هم پیمانان نزدیک عربستان می باشند، گروه های معترض عربستان را برای تغییر، مصمم تر نموده است. نقش و اهمیت عربستان در تحولات منطقه و جهان عرب و تأثیرگذاری تحولات آن در اوضاع منطقه اهمیت تحولات داخلی این کشور را دوچندان می کند. سؤال اصلی تحقیق پیش رو این است که چالش اصلی آل سعود در پی خواسته های داخلی و در سایه تحولات سال 2011 تحت عنوان بهار عربی چه می تواند باشد و چه نتایجی را به بار خواهد آورد؟ این که مردم عربستان علی رغم تلاش دولت برای حفظ آرامش ازطریق درآمد نفتی و توجیهات مذهبی، ساختار کنونی را دیگر پاسخگوی نیازها و مطالبات سیاسی، اقتصادی و مذهبی خود نمی یابند و تحت تأثیر آموزه های اسلام و انقلاب های رخ داده در منطقه به دنبال شاکله ای جدید از نظام سیاسی هستند، فرضیه این تحقیق را در برمی گیرد.
عراق، استمرار خشونت و رویای دموکراسی: یک تحلیل چندسطحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عراق یکی از کشورهایی است که می توان آن را مصداق بارز خشونت های قومی- زبانی و مذهبی در دهه اول سده 21 میلادی دانست. استمرار خشونت و تشدید آن، رویای اپوزیسیون عراقی، آمریکا و سایر قدرت های خارجی برای استقرار دموکراسی در این کشور را به یاس مبدل ساخته است. در این نوشتار، نگارنده درصدد است این موضوع را با استفاده از رویکرد چندسطحی و روش تحقیق تبیینی علی- تاریخی و عمدتاً جامعه شناختی سیاسی مورد تحلیل و بررسی قرار دهد.
مهم ترین دلایل یا فرضیه ها در ارتباط با گسترش خشونت ها و عدم تحقق دموکراسی در عراق پس از سقوط صدام عبارتند از: 1. بحران های هویت، یکپارچگی و مشروعیت ریشه دار و از پیش موجود ناشی از ملت سازی تحمیلی و الیگارشیک در عراق از دهه 1920 به این سو؛ 2. بنیان غیردموکراتیک و غیرمدنی احزاب و گروه بندی های سیاسی و اجتماعی و غلبه باورها و فرهنگ های خشونت طلب فرقه ای، قومی- زبانی و مذهبی بر آنها؛ 3. ناکامی حکومت ضعیف و شکننده در تحقق بخشیدن به حکمرانی خوب با شاخص هایی مانند ایجاد امنیت، اشتغال و خدمات رسانی در ابعاد گوناگون و 4. استمرار حضور و برخورد خشن نیروهای نظامی آمریکا و هم پیمانان آن با مردم عراق و افشای اهداف واقعی و پنهانی آنها در این کشور.
نظریه سیکل قدرت؛ چارچوبی برای تحلیل فرایند افول قدرت نسبی ایالات متحده و خیزش چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خیزش چین و ظهور آن به عنوان بازیگر تاثیرگذار بین المللی به یک واقعیت انکارناپذیر در چند دهه اخیر تبدیل شده است. دستیابی چین به چنین موقعیتی علاوه بر آنکه معادلات بین المللی و منطقه ای را دستخوش تغییر ساخته، ایالات متحده را نیز با شرایط و مقتضیات جدیدی مواجه کرده است. در این راستا نوشتار حاضر در پی پاسخ به این پرسش اساسی است که ارتقای قدرت چین در حوزه های مختلف چه تاثیری بر نقش این کشور در عرصه سیاست جهانی و به ویژه در روابطش با ایالات متحده داشته است؟ پژوهش پیش رو در چارچوب نظریه سیکل قدرت و نقش و بر مبنای منحنی های مستخرج از داده های آماری مربوط به قابلیت های ملی دو کشور درصدد آزمون این فرضیه است که ظهور چین در قرن حاضر، زمینه های عدم تعادل میان قدرت رو به فزونی و نقش محدود آن را فراهم ساخته و به بروز چالش های مهم سیاسی و اقتصادی میان این کشور و ایالات متحده انجامیده است؛ از این رو، چنان چه امریکا از پذیرش نقش چین در عرصه بین المللی سرباز زند، علاوه بر این که احتمال بروز درگیری و مناقشه میان دو کشور افزایش خواهد یافت، به افول و انحطاط قدرت نسبی ایالات متحده بیشتر دامن خواهد زد. مقاله حاضر ضمن بررسی مقایسه ای شاخص های رشد و افول، به تحلیل جایگاه دو کشور بر اساس مستندات نظریه پرداخته و در نهایت راهکارهای فراروی امریکا در جهت مواجهه با وضعیت جدید را مورد ارزیابی قرار داده است.
جهانی عاری از سلاح های هسته ای: تاملات جدید در مورد منطقه عاری از سلاح های هسته ای در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایده ایجاد منطقه ای عاری از سلاح های هسته ای در خاورمیانه فکر جدیدی نیست و سابقه آن به سال های دهه 70 میلادی باز می گردد. با وجود این، چشم انداز امنیتی خاورمیانه امروز اغلب تحلیلگران را بر آن داشته است که نگاه تازه ای به این فکر و مفهوم بیندازند. از نظر اغلب آنها، مسابقه تسلیحاتی بالقوه در خاورمیانه، چشم اندازهای ثبات و توازن بلندمدت قدرت در این منطقه را به مخاطره می افکند. ظاهراً اسرائیل، ایران و مصر از جمله بازیگران اصلی و تعیین کننده در میزان موفقیت یا شکست این نوع تفکر طی چهل سال آتی هستند. عدم پیشرفت واقعی در مناقشه اعراب و اسرائیل و تردیدهای بین المللی نسبت به هرگونه تحرکی در این جبهه و نیز توجه شورای امنیت سازمان ملل به برنامه هسته ای ایران، که در آن ایران تا زمان اثبات بی گناهی خود همچنان گناهکار فرض می شود، ممکن است فرصتی برای تفکر خلاق و برنامه ریزی با هدف پیشبرد ایده ایجاد منطقه عاری از سلاح های هسته ای در منطقه خاورمیانه را فراهم کند.
سیاست خارجی دولت «عدالت و توسعه» ترکیه در منطقه قفقاز جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه در سال 2002 موجب شکل گیری بحث های فراوانی درباره آینده سیاسی این کشور شد. دو ویژگی مشخصه دولت ترکیه تا آن زمان، تلاش برای نشان دادن خود به عنوان دولتی دین جدا و غرب گرا و همچنین سلطه دیرپای نظامیان بر سیاست بود. به این ترتیب، روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه به عنوان یک حزب اسلام گرا، به معنای آغاز عصر تغییرات چشمگیر در عرصه سیاست داخلی و خارجی ترکیه تلقی می شد. در این میان، آنچه بیش و پیش از همه از سوی دولتمردان برآمده از حزب عدالت و توسعه مورد توجه قرار گرفت، نقش و جایگاه این کشور در نظام بین المللی و به ویژه در ارتباط با کشورهای همسایه بود. بر این اساس، مقاله حاضر در پی آن است تا به بررسی جنبه های نظری و عملی سیاست خارجی ترکیه در یکی از مناطق پیرامونی این کشور، یعنی منطقه قفقاز جنوبی، بپردازد. این مقاله نشان می دهد که دولت ترکیه در دوره مورد بحث توانسته با حاکم کردن دیدگاهی واقع نگر و چندبعدی در سیاست خارجی خود، روابط اش را در جنبه های مختلف با کشورهای منطقه قفقاز جنوبی توسعه دهد و به گسترش نفوذ در این منطقه بپردازد.
بررسی سیاست خارجی دولت های انقلابی جدید در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا بر اساس مدل پیوستگی جیمز روزنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وقایع انقلابی که در برخی از کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا، به خصوص از تونس آغاز شد و به دیگر کشورها از جمله مصر، یمن، بحرین، لیبی، عمان و حتی سوریه نیز تسری پیدا کرد و منجر به پیروزی در تعدادی از این کشورها از جمله مصر و لیبی شد، هر تحلیلگر سیاست خارجی و روابط بین الملل را با این سؤال مواجه می کند که سیاست خارجی دولت های انقلابی جدید در این کشورها در جهت تأمین منافع ملی و همچنین وقایع بیرونی چگونه خواهد بود؟ در همین راستا، هدف اصلی مقاله
بررسی سیاست خارجی این دولت ها بر اساس مدل «پیوستگی» جیمز روزنا است. بدین منظور، در این مقاله بعد از شناسایی رهیافت های کلان و خرد مربوط به تجزیه و تحلیل سیاست خارجی کشورها، به مدل تلفیق دو سطح تحلیل که نماینده اصلی آن روزنا است، خواهیم پرداخت و بر اساس این مدل به این نتیجه خواهیم رسید که در شناسایی، بررسی و حتی پیش بینی سیاست خارجی دولت های جدید در منطقه، باید به بررسی عواملی چون فرد تصمیم گیرنده، نقشی که وی بازی می کند، متغیرهای حکومتی دولت های جدید، جامعه و یا متغیرهای غیرحکومتی که شامل جهت گیری های ارزشی عمده است و در نهایت، متغیرهای محیطی یعنی همان محدودیت ها و فرصت های محیطی که این دولت های جدید با آن روبرو می شوند، بپردازیم و این عوامل را به دقت مورد شناسایی و ارزیابی قرار دهیم.
رویکرد هند در قبال افغانستان پس از 11 سپتامبر 2001:با نگاه به ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دکترین کلان سیاست خارجی هند کشورها را به سه دایره متحدالمرکز تقسیم میکند که افغانستان در درون دایره نخست قرار میگیرد. بنابراین، این کشور دارای اهمیت ویژه ای در سیاست خارجی هند است. هند که در زمان تسلط طالبان بر افغانستان نفوذ خود را در این کشور از دست داده بود، پس از 11 سپتامبر رویکردی مثبت و همکاریجویانه نسبت به این کشور داشته است. هند درصدد است تا با نقش آفرینی بیشتر در تحولات داخلی افغانستان و کمک به بازسازی این کشور، نفوذ دشمن دیرینه خود ـ پاکستان - را کاهش داده و به «محاصره سیاسی» این کشور بپردازد. در این راستا هند سعی کرده است تا با دیگر قدرت های منطقه ای و تأثیرگذار در افغانستان، نظیر ایران، در زمینه های مختلف همکاری داشته باشد. این پژوهش در پی پاسخگویی به این سوال است که افغانستان چه جایگاهی در استراتژی «محاصره سیاسی» هند داشته و این کشور چه رویکردی نسبت به دولت جدید افغانستان داشته است؟ از آنجا که تحولات داخلی افغانستان میتواند تأثیر مستقیمی در امنیت ملی ایران داشته باشد و نیز از آنجا که هند در استراتژیهای سیاست خارجی ایران- بویژه سیاست نگاه به شرق ایران- جایگاه ویژه ای دارد و این پژوهش نیز به تجزیه و تحلیل روابط هند و افغانستان میپردازد، میتوان آن را حائز اهمیت تلقی کرد. هدف این پژوهش نیز تبیین و شناخت جایگاه افغانستان در سیاست «محاصره سیاسی» هند و تبیین رویکرد این کشور نسبت به دولت جدید افغانستان با نگاه به ایران است. روش تحقیق در پژوهش حاضر، روش توصیفی- تحلیلی و گردآوری مطالب نیز به شیوه کتابخانه-ای انجام گرفته است.
بررسی چالشهای جغرافیای سیاسی در همگرایی منطقه ای مطالعه موردی: سازمان همکاریهای اقتصادی (اهمگرایی منطقه ای مطالعه موردی: سازمان همکاریهای اقتصادی اکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازمانهای منطقه ای با مشارکت کشورهای واقع در یک منطقه و با اهداف گوناگونی نظیر همکاریهای اقتصادی، سیاسی، علمی، نظامی و ... به منظور ارتقای وضعیت در هریک از حوزه های مورد نظر ایجاد میشوند. امروزه سازمانهای منطقه ای علاوه بر گسترش کمی، از نظر میزان تأثیرگذاری بر تحولات نظام بین المللی نیز در نقطه عطفی قرار دارند. در مواردی نیز توفیقات این سازمانها بسیار قابل ملاحظه است که از آن جمله به اتحادیه اروپا و آ.سه.آن میتوان اشاره کرد. سابقه سازمان همکاریهای اقتصادی (اکو) به دهه 1950 و پیمان بغداد برمیگردد که بعدها در اثر تحولاتی به سنتو، آر.سی.دی و در نهایت در سال 1984 به اکو تغییر نام داد. ارتقاء شرایط برای توسعه اقتصادی پایدار از طریق بسیج امکانات بالقوه اقتصادی و اجتماعی منطقه؛ حذف تدریجی موانع تجاری در منطقه و گسترش تجارت درون منطقه ای و فرامنطقه ای؛ فراهم آوردن شرایط ادغام تدریجی و آرام اقتصاد کشورهای عضو با اقتصاد جهانی؛ ارتقاء همکاری منطقه ای فعال و کمک متقابل در زمینه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، فنی و علمی؛ تحکیم بیشتر پیوندهای تاریخی و فرهنگی در میان مردم منطقه؛ تسریع در توسعه زیربناهای حمل و نقل و ارتباطات کشورهای عضو را با یکدیگر و جهان خارج و... از اهداف این سازمان است. پس از گذشت ربع قرن از تأسیس اکو، نگاهی به وضعیت کشورهای عضو و همچنین اسناد و گزارشات منتشر شده در خصوص این سازمان، نشان از عدم توفیق آن در دستیابی به اهداف دارد که این امر به معنای ضعف همکاری و همگرایی میباشد که از دیدگاههای گوناگون دلایل مختلفی برای آن ارائه میشود. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و به شیوه اسنادی و از دیدگاه جغرافیای سیاسی به بررسی نقش چالشهای این حوزه در ضعف همکاری و همگرایی کشورهای عضو پرداخته است. نتایج تحقیق نشان دهنده تأثیر منفی مسائل این حوزه در همکاری و همگرایی کشورهای عضو در گذشته و حتی تشدید تأثیرات برخی از این مسائل در آینده است.
بررسی تطبیقی کودتاهای1953ایران، 1954گواتمالا و1973شیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت کودتا و تاثیرات گسترده آن در تاریخ جوامع، بررسی آن خصوصا از بعد تطبیقی و یافتن علل وقوع و بیان شباهت ها و تفاوت های میان کودتاهای مختلف در جهان از نظر نقش عوامل خارجی و موضع گیری ابرقدرت ها و همچنین نقش عوامل داخلی مانند ویژگی شخصی و اقدامات رهبران موجود، احزاب، مردم، ارتش و بطور کلی ارائه یافته هایی تقریبا مشترک از جایگاه ویژه ای برخوردار است. لذا با توجه به ضرورت فوق این پژوهش درصدد بررسی تطبیقی کودتاهای1953 ایران، 1954 گواتمالا و 1973 شیلی از دو بعد خارجی و داخلی است. در این زمینه علاوه بر بررسی نقش عوامل خارجی در سقوط دولت مصدق، آربنز و آلنده، در بعد داخلی نیز در چارچوب نظریه آلموند و پاول پیرامون «توانایی های سیستم سیاسی» به بررسی عوامل موثر بر کودتاهای مذکور پرداخته می شود. به نظر می رسد کاهش توانایی های سیستم سیاسی، تسهیل کننده نقش نهایی عوامل خارجی در ایجاد کودتاهای مذکور باشد. این پژوهش با اتکاء به ابزار کتابخانه ای و بر اساس روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد تاریخی- تطبیقی امکان پذیر است.
سیاست خارجی ترکیه در فرآیند عثمانی گری و نوخلافت اسلامی
حوزه های تخصصی:
سیاست نگاه به شرق که در بیان دولتمردان اسلام گرای ترکیه به عثمانی گری تعبیر می شود، راهبردی است نوظهور که اساساً در پیوند با پیشینه و هویت عصر عثمانی و نقش جدید منطقه ای و فرامنطقه ای ترکیه قابل فهم است. اندیشه عثمانی گری از یک سو بر گسترش دامنه نفوذ ترکیه در مناطقی دلالت دارد که روزگاری بخشی از امپراتوری عثمانی بود، و از سوی دیگر مبین این نکته است که غالب ممالک تحت سلطه عثمانی، کشورهای اسلامی (ممالک عربی خاورمیانه، شمال افریقا و بالکان) بودند؛ به گونه ای که عثمانی گری عملاً خلافت اسلامی آل عثمان را به ذهن متبادر می کند. از این نظرگاه، خلافت اسلامی یا به تعبیر بهتر نوخلافت اسلامی با سیاست عثمانی گری قرین و هم سرشت است و نوخلافت اسلامی کُنه عثمانی گری است که با احیای هویت مذهبی- تاریخی ترکیه بازیافت و تقویت می شود.
معرفی و نقد کتاب: فرهنگ، سیاست و جامعه: دیدگاه های امریکای لاتینی
حوزه های تخصصی:
این کتاب 500 صفحه ای در سال2005 در بوئنوس آیرس ( آرژانتین ) وبا حمایت مالی آژانس سوئدی توسعه بین المللی برای نخستین بار به چاپ رسیده است. در حقیت این مجلد، گلچینی از مقالات برگزیده ازمیان حدود شصت مقاله ای است که پیشتر در مجموعه ای سه جلدی ازمجموعه کار هایست که توسطکار گروه"" فرهنگ وشورای علوم اجتماعی آمریکای لاتین""موسوم به کلاکسو منتشر شده است.گفتنی است که این شورا در سال 1999 با نام ""فرهنگ وتحولات اجتماعی در دوران جهانی شدن ""تاسیس وسال بعد به شورای "" فرهنگ وقدرت"" تغییر نام داد واز آن پس با همین نام به کارخود ادامه داده است.
تحلیل ژئوپلیتیکی روابط ایران و ارمنستان در چهارچوب تئوریک اندرسون و طرح یک همگرایی منطقه ای بعد از فرایند عادی سازی روابط میان ارمنستان و ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر با بهرهگیری از روش تحلیل ژئوپلیتیک اندرسون سعی در بررسی روابط ارمنستان و ایران شده است. مدل اندرسون یک روش ژئوپلیتیکی در شناخت سیاست خارجی کشورهای کوچک با لحاظ نمودن نقش کشور بزرگ در همسایگی آنان است. هدف اصلی مقاله پاسخ به این سوال میباشد که چگونه می توان برای روابط ایران و ارمنستان بنیانی ژئوپلیتیک جستجو نمود. از سوی دیگر بعد از فرایند عادی سازی روابط ارمنستان و ترکیه سیاست خارجی ایران چگونه باید باشد؟ روش کار اندرسون سه مرحله دارد که علاوه بر آن که امکان تحلیل صحیح شرایط ژئوپلیتیک ارمنستان را فراهم می کند، امکان درک سیاست خارجی این کشور با ایران و ترکیه را نیز فراهم می نماید. در چارچوب مدل اندرسون، روابط خارجی ایران و ارمنستان در سه قالب اصلی رجوع تاریخی، منازعه جغرافیایی و درک شرایط ژئوپلیتیک کنونی مورد بررسی قرار گرفت که نتایج آن حول چند محور بحث می گردد. رفتار تاریخی ایرانیان با ارامنه بر خلاف ترکان که متهم به نسل کشی 1915 هستند، همواره حسنه بوده است، چنانچه این رفتار حسنه تاریخی بر شکل گیری روابط نزدیک میان دو کشور تأثیرگذار بوده است. از سوی دیگر ایران در منازعه قره باغ همواره از خودمختاری آن حمایت کرده است و ارمنستان از میانجی گری ایران ابراز رضایت نموده است. در مسئله انزوای سرزمینی و فقر منابع انرژی ارمنستان، ایران همواره به عنوان تأمین کننده انرژی به حساب آمده است. با توجه به ضرورت همگرایی منطقه ای، از دیگر نتایج پژوهش حاضر بحث اثرات مثبت عادی سازی روابط میان ترکیه و ارمنستان برای ایران می باشد.
قدرت نرم و راهبرد هژمونیک گرایی آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قدرت یکی از عناصر پایه و بنیادین در سیاست بین الملل است. از این رو عرصه تحلیل قدرت یکی از مهم ترین حیطه های پژوهشی مطالعات روابط بین الملل می باشد که بر اساس اتکاء به روش شناسی های گوناگون به بحث در جهت تبیین رفتارهای خارجی دولت ها می پردازد. بر این اساس بررسیِ تحول در ساختار سیاسی و الگوهای رفتاری کشورها نشان می دهد که هرگونه تغییر و جابه جایی، ناشی از دگرگونی در رهیافت های مبتنی بر قدرت است. تحول در مفهوم قدرت که از آن به عنوان «قدرت نرم» یاد می شود، به عنوان یک روش بحث در حیطه سیاست بین الملل و ابزاری جهت بهینه کردن سیاست خارجی کشورها، الگویی به نسبت جوان محسوب می شود که به نوعی بر مفاهیم مترادف آن چون نفوذ، اقتدار و حتّی مشروعیت ابتنا دارد. این قدرت، قدرت هدایت کردن، جذب کردن و سرمشق بودن است. نظر به همین اهمیت نیز ارتباط تنگاتنگی با قدرت های بی شکل نظیر فرهنگ و فن آوری می یابد. بر این اساس آمریکا درصدد است که با گسترش و اشاعه فرهنگ و دانش خود به عنوان مؤلفه هایی از قدرت نرم، به سه هدف ارتقای میزان مشروعیت نظام سیاسی در عرصه بین الملل، حفظ پرستیژ بین المللی و در نهایت مدیریت و جهت دهی به افکار عمومی در راستای تثبیت ساختار هژمونیک خود نائل آید. مقاله حاضر ابتدا به بازتعریف قدرت در روایت های کلاسیک و معرفی برداشت نوین از قدرت، پیشینه و همچنین ویژگی های آن می پردازد، و سپس با عنایت به نقش آفرینی قدرت نرم آمریکا، با تمرکز بر دو عنصر قدرت نرم (فن آوری و فرهنگ)، اثرگذاری این شکل از قدرت را در جهت پایداری سیستم هژمونیک مورد بررسی قرار می دهد
اهداف ژئوپلیتیکی قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با فروپاشی نظام دو قطبی، آسیای مرکزی به عنوان بخش جنوبی از قلمرو هارتلند نظریه مکیندر، هویت جغرافیایی - سیاسی مستقل پیدا کرده و به عنوان فضای فاقد قدرت تأثیر گذار، به عرصه رقابت قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای تبدیل شد فقدان قدرت تأثیرگذار و نوپایی جمهوری های آن، زمینه ساز دخالت قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای را در این حوزه استراتژیک فراهم کرده است. قدرتهای یاد شده هر کدام دارای اهداف، منافع و دیدگاهای خاص خود می باشند که شناخت صیح دیدگاههای آنان زمینه ساز اتخاذ سیاستهای مناسب تری از جانب دستگاه سیاست خارجی ایران خواهد بود. مقاله حاضر با روش توصیفی و تحلیلی و تکیه بر منابع کتابخانه ای در پی تبیین اهداف حضور قدرتهای فوق از منظر ژئوپلیتیک در منطقه آسیای مرکزی است. نتایج حاصله بیانگر این مطلب است که قدرتهای منطقه¬ای و فرامنطقه ای مانند ایران، روسیه و چین، علاوه بر هدف توسعه نفوذ خود در منطقه، دارای نگرانیهای امنیتی نیز می باشند و بخشی از نقش آفرینی این کشورها متوجه کسب توانایی بازدارندگی در مقابل تهدیدات در آسیای مرکزی است. ترکیه به عنوان دیگر قدرت منطقه¬ای است که در حال حاضر با تکیه بر قدرت اقتصادی خود و اشتراکات فرهنگی سعی در نقش آفرینی فعال و مؤثر در منطقه را دارد. آمریکا بازیگر اصلی فرامنطقه¬ای در آسیای مرکزی است که در جستجوی اهداف اقتصادی و ژئواستراتژیک خاص خود است و قصد دارد فرآیندهای منطقه¬ای را با اجرای استرات ژی ترکیبی تحت کنترل خود بگیرد. اتحادیه اروپا نیز با توجه به بنیان های اقتصادی خود حضور موفقی در منطقه دارد. اروپا دارای دیدگاهی عمدتاً تجاری بوده و چندان به دنبال کسب جایگاه ژئوپلیتیکی در منطقه نیست. اقدامات اسرائیل نیز در منطقه با توجه به اهداف خاص و جذابیت هایی که اسرائیل برای جمهوری¬های منطقه آسیای مرکزی و قفقاز دارد، با موفقیت نسبی توأم بوده است. اسرائیل علاوه بر اینکه توانسته روابط خوبی با منطقه برقرار کند، موفق شده است تا با جلب همکاری کشورهایی همچون ترکیه و ایالات متحده از آنها نیز در جهت پیشبرد اهداف مورد نظر خود بهره برداری نماید.
افراط گرایی فرقه ای در پاکستان (1979-2001)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افراط گرایی یکی از پدیده های رو به رشد، سرنوشت ساز و تعیین کننده عصر حاضر است. این پدیده به گونه ای روزافزون بر تحولات ملی و منطقه ای و جهانی اثر گذاشته و تفسیر و تحلیل رویدادهای سیاسی، امنیتی، اجتماعی و اقتصادی امروز بدون توجه به این پدیده و در نظر گرفتن ابعاد مختلف آن به ناچار ناقص و نارسا است. افراط گرایی فرقه ای در کشور پاکستان در اواخر دهه 1970م ظاهر شده، در دهه 1980م افزایش پیدا کرده و در دهه 1990 استمرار یافته است. درک علل پیدایش و گسترش افراط گرایی فرقه ای در پاکستان در تعیین راه حل های مهار آن اهمیتی بسیار دارد. در حالی که بسیاری از پژوهش های صورت گرفته به مطالعه جنبه های متنی ـ گفتمانی، عوامل فروملی یا ملی تأثیرگذار تمرکز دارند، این مقاله با ترکیب دو سطح تحلیل ملی و منطقه ای، به بررسی تأثیر تحولات مهم این دو سطح، در فاصله سال های 1979-2001م، در افراط گرایی فرقه ای در این کشور پرداخته است. پس از ارائه تعریفی از افراط گرایی فرقه ای، معرفی فرقه های مذهبی پاکستان و رویکردهای موجود به مطالعه آن، این مقاله به بررسی تأثیر برنامه اسلامی سازی در پاکستان، نهضت جهادی افغانستان در دهه 1980م و جهاد کشمیر و به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان در دهه 1990م در افراط گرایی فرقه ای در پاکستان پرداخته است. ادعای مقاله این است که افراط گرایی فرقه ای در پاکستان، بیش از آن که در اثر عوامل داخلی باشد، حاصل تحولات منطقه ای است که بیرون از خاک پاکستان رخ داده و نحوه رویارویی دولت ملی پاکستان با آنها است
ژئوپلیتیک نوین تشیع در خاورمیانه و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهور دومین دولت شیعه در منطقه خاورمیانه پس از حمله آمریکا به عراق، یکی از مهمترین نقاط عطف تاریخ این منطقه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران محسوب میشود چرا که با احیای شیعیان و بازنمایی هویت آنان در کشورهای منطقه و تأثیرات سیاسی، ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک آن در ساختار قدرت و امنیت منطقه ای، تحولات و تغییرات نوینی در تعاملات ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک خاورمیانه به وجود آمده است. این مسئله با عنوان طراحی هلالی شیعی یا شکل گیری ژئوپلیتیک نوین تشیع در خاورمیانه از سوی بسیاری از مقامات رسمی کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای مورد تأکید قرار گرفته و با واکنش ها و عکس العمل های آنان نسبت به افزایش قدرت نرم شیعیان و ایران، به تشدید فرقه گرایی در منطقه دامن زده است. بر این اساس، با توجه به اهمیت نقش تحولات جدید ژئوپلیتیک منطقه بر نظم نوین سیاسی، اجتماعی و امنیتی خاورمیانه، مقاله حاضر به ارزیابی تحلیلی چگونگی شکل گیری، هویتیابی و سیاسی شدن پروسه یا پروژه ژئوپلیتیک نوین تشیع در خاورمیانه در قالب دو گفتمان ژئوپلیتیک سلطه و ژئوپلیتیک مقاومت پرداخته و بایسته های سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در این زمینه را مورد بررسی قرار داده است.
رویکرد دولت اوباما به جهان اسلام: تغییر یا تداوم سیاست های امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
تحولات در جوامع و کشورهای اسلامی همواره مورد توجه ویژه دولت ها در ایالات متحده قرار داشته است. امروزه اسلام سیاسی به عنوان رقیب و دشمن غرب و امریکا جای کمونیسم را گرفته است. به دنبال رویداد 11 سپتامبر و افزایش سطح خصومت نسبت به مسلمانان در امریکا و متعاقب آن حمله امریکا به افغانستان و عراق، رویکرد بوش به جهان اسلام با انتقادات شدیدی روبه رو شد. با روی کار آمدن باراک اوباما انتظار می رفت با توجه به وعده او مبنی بر تغییر رویکردش در سیاست خارجی به ویژه در قبال کشورهای اسلامی، شاهد تغییراتی جدی در این زمینه باشیم. مقاله حاضر نیز در این راستا در پی پاسخ به این پرسش است که آیا سیاست اوباما در قبال جهان اسلام انتظارات مسلمانان را برآورده ساخته است یا خیر. نویسنده بر این اعتقاد است که سیاست اوباما در قبال جهان اسلام به دلیل تداوم سلطه لابی صهیونیستی و نیز رفتارهای متناقض در جهت بهبود چهره امریکا علیه مسلمانان چندان کارساز نبوده است. ازاین رو، بیش از آنکه در دوره ریاست جمهوری اوباما شاهد تغییر در رویکرد نسبت به جهان اسلام باشیم، با استمرار و تداوم سیاست های گذشته روبه رو هستیم.