"حقوق بشر یکی از مفاهیم درجه یک مطرح در روابط بینالملل است. این موضوع یکی از عوامل تأثیرگذار متعددی است که بر روابط بینالملل اثر ویژه خود را دارد. مقاله پیش روی با توجه به این واقعیت تلاش میکند تا با دوری از کند و کاو انتزاعی به تحلیل متنی هنجارهای حقوق بشر بپردازد. زیرا هنجارهای حقوق بشر با توجه به متن داخلی، متن اخلاقی و متن سیاسی در روابط بینالمللی جایگاه ویژهای مییابند. همین امر سببساز این پرسش پایهای میشود که آیا میتوان از حقوق بشر جهانی سخن گفت؟
نویسنده برای پاسخ به این پرسش، دو رهیافت کمینه و بیشینه به حقوق بشر و نظام بینالملل را مورد بررسی قرار میدهد. آنگاه نسبیگرایی اخلاقی و فرهنگی و جهانشمولی حقوق بشر در نظام بینالملل مورد بررسی قرار میگیرند. تجربه عملکرد بازیگران بینالمللی نشان میدهد که به رغم ماهیت، اصول و عملکرد هنجارهای حقوق بشر، آنها به بهرهبرداری ابزاری از حقوق بشر پرداختهاند. اگرچه به دلیل تمایزات فرهنگی و منافع، نگاه استراتژیک به حقوق بشر غیرقابل انکار است، اما همچنان دیده میشود که کشورهای غربی به رهبری آمریکا به استفاده گزینشی از هنجارهای حقوق بشر برای تقویت موقعیت جهانی خود دست میزنند و کشورهای غیرغربی در چالش با آن هستند.
"
پس از یازده سپتامبر که در حقیقت به عنوان یک « رویداد مهم جهانی » میتوان از آن یاد نمود ، تئوری حاکمیت « قدرت هژمون » در چارچوب یکجانبه گرایی بیمانند آمریکا قوت چشمگیری گرفت . بر این اساس ، ایالات متحده ، به عنوان بازیگر نقش قدرت هژمون ، کوشید « امنیت » را به جهان بازگرداند و از این منظر به افغانستان و عراق حمله نظامی نمود تا رژیمهای مستبد حاکم در این دو کشور را ساقط نماید . ...
صهیونیسم در دهه آخر قرن نوزدهم توسط تئودور هرتزل با هدف انتقال یهودیان آواره جهان به فلسطین و تشکیل وطن ملی یهود به وجود آمد و برای رسیدن به اهداف خود استفاده از هر ابزاری را مباح شمرده است . هرتزل پس از نومیدی از موافقت سلطان عبدالحمید با مهاجرت یهودیها به فلسطین به انگلستان متوسل شد و آن کشور را وسیله ای موثر برای تشکیل وطن ملی یهود دانست . ...