با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ژئوپلیتیک نیز همچون بسیاری دیگر از مفاهیم دچار تغییر و تحول شد. ژئوپلیتیک جدید در واقع شرح تازه ای است برای تعیین شکل جهان پس از جنگ سرد و ترسیم دوباره نقشه ژئوپلیتیکی جهان. ژئوپلیتیک نظم نوین جهانی، ژئوپلیتیک مقاومت، ژئوپلیتیک زیست محیطی و ژئوکونومی بارزترین گفتمان های ژئوپلیتیکی مطرح در جهت گیری های آینده امور بین المللی است. گفتمان نوین ژئوپلیتیک جنگ سرد نیز با اهمیت دادن به موضع تجدید اندیشه ژئوپلیتیک استعماری و نظریه های ژئوپلیتیکی دوران جنگ سرد، برآن است نظم ژئوپلیتیکی دوره گذار پس از جنگ سرد، هماهنگی شکلی و ماهوی نزدیکی با برخی از فرهنگ های مسلط در گفتمان های ژئوپلیتیکی گذشته دارد. بنابراین هرچند فروپاشی شوروی رویدادی تاریخی است که تغییرات گسترده ای را در بسیاری از ابعاد زندگی بشری ایجادکرده اما گذشت زمان نشان داده این مهم نتوانسته الگویی ازسیاست های بین المللی را به وجود آورد که از سیاست های پیش از جنگ کاملا متمایز باشد.یافته های این پژوهش نیز که از نوع توصیفی – تحلیلی بوده و با روش شناسی استنباطی و استفاده از ابزار کتابخانه ای صورت پذیرفته، نشان می دهد ژئوپلیتیک جنگ سرد جدید در واقع به صورت ترکیبی از برخی مهم ترین رویکردهای مطرح در گفتمان های پیشین ظاهر شده است. به این ترتیب که از لحاظ شکلی، نظریات مبتنی بر حقایق جغرافیایی (ژئوپلیتیک استعماری)، رویکرد سد نفوذ (ژئوپلیتیک جنگ سرد) و نیز رهیافت ژئوکونومی را در برمی گیرد و از لحاظ ماهوی نیز با دیدگاه های مبتنی بر طرز تلقی های نژادگرایانه (ژئوپلیتیک استعماری)، جبهه گیری های ایدئولوژیک (ژئوپلیتیک جنگ سرد) و خودبرترانگاری های غربی (ژئوپلیتیک نظم نوین جهانی) همخوانی دارد.
مساله: نابرابری های اجتماعی به منزله یک واقعیت اجتماعی، از لحاظ نظری و تجربی بسیار مورد توجه بوده است. دلیل عمده توجه به نابرابری های اجتماعی پیامدهای بسیار آنها برای نظام اجتماعی است. از طرف دیگر، عوامل مختلفی بر انواع نابرابری های اجتماعی تاثیر می گذارد. یکی از عوامل موثر در نظام توزیع منابع ارزشمند و در نتیجه ماهیت نابرابری های اجتماعی، نقش و جایگاه دولت است. این مقاله پس از بررسی نظریه های مختلف در باب رابطه دولت با نابرابری های اجتماعی، به بررسی تجربی متغیرهای مرتبط با نسبت دولت و نابرابری های اجتماعی می پردازد.روش: مطالعه حاضر با استفاده از روش تطبیقی عرضی - ملی، هفتاد کشور جهان را مورد بررسی قرار داده است. داده های مورد استفاده از مجموعه داده های معتبر جهانی گردآوری و تحلیل شده است.یافته ها: کشورهای آمریکای لاتین و افریقای زیر صحرا دارای بالاترین میزان نابرابری درآمد هستند، و کشورهای اروپای شرقی و کشورهای مستقل مشترک المنافع دارای کمترین میزان نابرابری درآمد هستند. هم چنین دولت از طریق ساختار فرصت ها و منابع خود می تواند بر نابرابری درآمد تاثیر بگذارد. از میان متغیرهای ساختار فرصتی دولت، متغیر مشارکت سیاسی رابطه ای کاهنده و معنی دار، و از میان متغیرهای ساختار منابعی دولت، متغیر اندازه حکومت رابطه ای افزاینده و معنی دار با نابرابری درآمد دارند.