در هر سازمان، همواره می توان برای انجام امور به راه حل های بهتر و موثرتر از آنچه در حال حاضر معمول است، دست یافت. نقطه آغاز این دست یابی، تفکر صحیح و منطقی درباره اهداف و امکانات بالقوه و بالفعل و شناخت خلا های موجود و شرایط درونی و بیرونی حاکم بر عملکرد و تشکیلات و اثر گذاری بر این عوامل است. به طوری که از امکانات و شرایط برای انجام کار و تولید استفاده بهینه به عمل آید. شرایط لازم برای ایجاد تحرکی که به استقرار راه حل های بهتر و موثرتر منجر شود آن است که اندیشه های افراد دست اندرکار مورد اعتنا قرار گیرد و به طور نظام یافته، ارزیابی شود و شرایط کافی آن است که اندیشه های مفید به اجرا گذاشته شده و از افراد قدردانی شود. عواملی چون خانواده، حکومت، آموزش و پرورش و آموزش عالی در نهاینه کردن فرهنگ مشارکت نقش دارند. دانشگاه ها که نمایانگر قدرت خلاق برای یافتن الگوهای پایه ای خاصی هستند، می توانند زمینه ساز تفکر مشارکتی باشند، مشروط بر اینکه جلوه ای از نظام مشارکتی در درون نظام آموزشی عالی دیده شود. یکی از بهترین سیستم ها برای تحقق این امور، سیستم پیشنهادات است. در این تحقیق، محققان برای مطالعه تطبیقی الگوهای نظام پیشنهادات و ارایه الگوی مناسب دانشگاه آزاد اسلامی قزوین از روش بنچ مارک بهره جسته اند که در قالب چرخه بنچ مارک با 5 فرایند بررسی شده است. این تحقیق از نوع مطالعات تطبیقی است که با روش «بنچ مارک» انجام گرفته است. جهت بررسی سوالات تحقیق با استفاده از مطالعه تطبیقی الگوهای نظام پیشنهادات داخلی و خارجی، الگوی مناسب دانشگاه آزاد اسلامی واحد قزوین ارایه گردیده است و در راستای تکمیل فرآیند و با گرایش تحقیقات توصیفی که به صورت میدانی به بررسی وضعیت فعلی و الزامات مدل تعریف شده پرداخته شده است. با توجه به این که جامعه آماری تحقیق عبارت است از مدیران کل و معاونین کل در دانشگاه آزاد اسلامی واحد قزوین می توان ادعا کرد که نمونه آماری از ویژگی های کارشناسی برخوردارند. با توجه به آمارهای موجود جامعه آماری 30 تن می باشد و از طرفی با توجه به مطالعات تطبیقی، مستندات موجود در باب نظام پیشنهادها می باشد. در این تحقیق، از روش میدانی و استفاده از پایگاه های اطلاعاتی و اینترنتی استفاده شده است و ابزار مورد استفاده برای جمع آوری اطلاعات، مصاحبه، مشاهده و پرسش نامه، اسناد و مدارک، بانک های اطلاعاتی و شبکه های کامپیوتری بوده است. پس از جمع آوری داده ها و کدبندی آن ها و سپس ورود داده ها به نرم افزار آماری Statistica, SPSS, excel جهت تجزیه و تحلیل، برای آزمون فرضیات تحقیق از تحلیل توصیفی مثل معیارهای مرکز و پراکندگی، جدول فراوانی و آزمون های استنباطی استفاده شده و به نتیجه گیری پرداخته شده است.
ِهمواره رضایت شهروندان از ارائه خدمات دولتی و کارآمدی دستگاه اداری کشور از یک سو و تحقق راهبردهای کلان کشور در سند چشم انداز و برنامه های 5 ساله توسعه، و سیاست های بخشی نظام های سیاسی از مهم ترین اهداف کشور است که شیوه دستیابی به آن ها ذهن محققان را به بررسی علل توفیق وادار می کند. از سوی صاحبه نظرانِِِِِ،ِ یکی از علل مهم ایجاد ناکامی در کسب اهداف کلیدی عملکرد، وجود نداشتن مدیران شایسته در نظام اداری کشور عنوان می شود. حال این سؤال مهم مطرح می شود که اساساً شایستگی ها و قابلیت های مدیران دولتی در کشور ما کدام است؟« و مدیران ما باید از چه قابلیت هایی برخودار باشند تا عملکرد آنان به سطح خوب و عالی ارتقاء یابد. این سوالی است که مقاله حاضر به دنبال پاسخ گویی به آن است. از منظر محقق، قابلیت به آن دسته از ارزش ها، دانش، ویژگی های فردی و مهارت های مدیران دولتی اطلاق می شود که به صورت رفتارهای شغلی و سازمانی قابل مشاهده است و وجود آن در یک فرد به عملکرد برتر شغلی منجر می گردد.
در این تحقیق مقصود از مدیران دولتی، مدیران میانی در بخش صنعتی و اقتصادی است. برای طراحی الگوی قابلیت های مدیران دولتی ایران، به صورت ترکیبی و عمدتاً از سه روش استفاده شده است. ابتدا با بهره گیری از شیوه کتابخانه یی و مراجعه به اسناد، منابع و کتب و مدارک گوناگون چارچوب اولیه کار به دست آمده سپس با انجام مصاحبه های عمیق اکتشافی تبیین الگوی قابلیت های مدیران دولتی میسر شد و بالاخره با بهره گیری از متد دلفی و از طریق پرسشنامه در دو نوبت دیدگاه های خبرگان و مدیران دارای عملکرد برتر جهت اصلاح و تایید الگو دریافت گردید.
هر چهار بعد دانش و آگاهی ها، ویژگی های فردی، مهارت ها و ارزش های مدیران دولتی با تایید بسیار بالای خبرگان مواجه شد. شاخص های ارائه شده باید دارای ویژگی تاثیر گذاری در ارتقای سطح عملکرد باشند.
وقوع بحران در هر سازمانی اجتناب ناپذیر است. در شرایط بحرانی از الگوهای عقلایی تصمیم گیری نمی توان بهره برد. استفاده از بداهه سازی تصمیمات می تواند راه حلی برای خروج از بحران و مکملی برای نظام های از پیش تعریف شده باشد.این پژوهش به بررسی ادراک مدیران از شرایط می پردازد و اینکه تصمیمات سازمانی متاثر از ادراک و تفسیر مدیر از شرایط محیطی و دورنی سازمان است. جامعه آماری این پژوهش، مدیران شرکت های سرویس دهنده خدمات اینترنتی است که به دلیل قطعی شبکه و به تبع آن نارضایتی گسترده مشتریان با بحران مواجه می شوند.اطلاعات و داده های پژوهش از طریق پرسشنامه و مصاحبه بسته استخراج شده است. برای تحلیل داده های پیوسته از ضریب همبستگی پیرسون و در تحلیل داده های گسسته و اسمی از جداول توافقی و آزمون فیشر استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد بداهه سازی تصمیمات می تواند سبب رفع قابل قبول بحران شود و در حالتی که مدیر، شرایط محیطی را پیچیده و گسترده تصور کند، تمایلش به اتخاذ تصمیمات بداهه و میزان تصمیمات بداهه موفق او افزایش می یابد. به علاوه، زمانی که مدیر ساختار و استراتژی سازمان را منعطف بداند و دید مثبتی از جریان اطلاعات در سازمان داشته باشد، بیشتر به سمت تصمیم گیری بداهه گرایش داشته و تصمیمات بداهه موفق تری نیز اتخاذ خواهد کرد.