فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۵۸۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
ریچارد رورتی با رد نظریه معرفتی بازنمایی معتقد است باید از مفهوم «حقیقت» یکسره دست شست. اما این بدان معنی نیست که بتوان از تفکیک گزاره ها به قابل قبول و غیرقابل قبول اجتناب کرد یا همه ادعاها را به یک میزان قابل پذیرش شمرد. در امتداد سنت پراگماتیسم آمریکایی، رورتی بر آن است تا نشان دهد گزاره مجاز عبارت است از گزاره «خوب»، یا به کلام دیگر، گزاره ای که اعتقاد بدان مفید است و ما را در سازگاری با محیط پیرامونمان و افراد حاضر در آن (جامعه) یاری می دهد. گزاره های مجاز برای چنین افرادی توجیه پذیرند و «همبستگی» ما را با آنان تحکیم می بخشند، در حالی که ادعاهای غیرمجاز برای ایشان توجیه ناپذیر بوده و همبستگی ما را با آنها تضعیف می کنند. بدین ترتیب، معرفت شناسی پراگماتیسی رورتی اساسا بر مدار «قوم محوری» می چرخد؛ یعنی معیارها و شیوه های کاوش عقلانی را جامعه ای تعیین می کند که ما بدان احساس تعلق می کنیم. در این مقاله آن بخش از نظرات معرفتی رورتی مورد بررسی و نقد قرار می گیرند که به عنوان بدیلی در برابر نظریه بازنمایی، برای تمایز اظهارنظرهای قابل قبول از ادعاهای غیرقابل قبول مطرح می شوند.
به سوی نوع جدیدی از نظریه پردازی پسا مدرن
منبع:
گفتمان بهار ۱۳۸۲ شماره ۷
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای ساختارگرایی و پساساختارگرایی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پست مدرنیسم
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در غرب تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی از قرن بیستم به بعد
دموکراسی، بحران معنویت و رویکرد دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است تا محتوای دموکراسی را با توجه به منظر کلاسیک جدید مورد مطالعه قرار داده و نشان دهد که چرا و چگونه دموکراسی جدید، به جای پرداختن به مسئله دموکراسی و اینکه دموکراسی به عنوان روشی برای حکومت مناسب است یا خیر، به این مسئله پرداخته است که ترازوی دموکراسی فارغ از مطلوبیت برای تشخیص حکومت مختار، گریز راه ممکن است. این مقاله همچنین نشان میدهد که دموکراسی جدید به جهات اومانیستی آن، با آنچه که در مکاتب دینی به جهت توجه به مسئله سعادت از سیاست مدن مورد تقاضا قرار میگیرد، متفاوت است. این مقاله با مرور مسئله دموکراسی، ضمن بازخوانی دموکراسی و بحرانهای ناشی از دوره سرمایه داری در ادغام لیبرالیسم با دموکراسی که به روش تاویل متن و تجربه تاریخی از دموکراسی قرائت میکند، و نیز بازخوانی دموکراسی جدید، ضمن توجه به محتوای دموکراسی، و نه قالبها، به دنبال این پرسش است که آیا دموکراسی مبتنی بر نظام لیبرالیستی و اخلاق سرمایه داری که در عصر سکولار مورد توجه تجددگرایان بوده است، بدون رویکرد دینی، با محوریت آموزش و تربیت انسان، میتواند بدون در غلتیدن در بحران معنویت و ویرانگری انسان مدرن را به سعادت رهنمون کند. این مقاله نشان میدهد که چرا و چگونه غایت اندیشی و اخلاق فضیلت، در نظام مردمسالاری دینی میتواند به عنوان مکملی برای خروج از بحران معاصر در جریان دموکراسی باشد.
در ستایش سوسیالیسم
موج نوین سکولار زدایی
حوزه های تخصصی:
سکولاریزاسیون (عرفى شدن) به عنوان یک پدیده اجتماعى، معمولاً همزاد مدرنیسم یا نوگرایى شمرده مىشود و بسیارى از دانشمندان غربى و غربگرا اظهار داشتهاند که سرنوشت کلیه جوامع بشرى با افول و زوال دین همراه خواهد بود. اما این نظریه در چند دهه اخیر تا حدود زیادى با شکست مواجه شده و تحقیقات فراوان نشان مىدهد که جوامع اروپایى و غیر اروپایى، رویکرد جدیدى را به دین یا نهادهاى دینى تجربه مىکنند و به اصطلاح پدیده «سکولارزدایى» در حال رخ نمودن است. مقاله حاضر، که توسط یکى از نظریهپردازان جامعهشناسى دین به رشته تحریر درآمده است، یکى از تازهترین آثار در این زمینه است.
مک اینتایر بین ارسطو و مارکس
منبع:
راهبرد ۱۳۸۴ شماره ۳۶
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر مارکسیسم و ماتریالیسم آلمانی (قرن 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در غرب تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی از قرن بیستم به بعد
دین و مدرنیته
چیستی نسبت دین و دموکراسی در اندیشه توکویل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به کارکرد دین در تئوری دموکراسی توکویل میپردازد. توکویل در تحلیل دموکراسی در آمریکا اظهار میدارد که دین نقش مهمی در ایجاد دموکراسی و پاسداری از آن در برابر تهدیدهایی چون مادیگرایی، فردگرایی، استبداد اکثریت، تمرکز قدرت و کم رنگ شدن آزادی در مقابل برابری، ایفا می کند. او این نقش را با تأکید بر جنبه اخلاقی و سودمندی اجتماعی دین در جوامع دموکراتیک توضیح می دهد. به باور توکویل دین منبع اساسی و تکیه-گاه اصلی اخلاق خصوصی و عمومی است و اخلاق از شروط نخستین تداوم و بقای جامعه به شمار می آید.
اخلاق و سیاست از دیدگاه نظریه انتقادی
حوزه های تخصصی:
شاید در هیچ دوره ای از تاریخ پرفراز و نشیب، مانند عصر پرتلاطم و پرحادثه ای که ما در آن زندگی می کنیم، بحث اخلاق و سیاست و ضرورت پرداختن به اصول، ارزشها، هنجارها و فضایل اخلاقی و انسانی تا بدین حد مطرح نبوده است.علم و فناوری سلطه خود را بر تمام ابعاد زندگی بشر انداخته و اصول بزرگ معنوی و اخلاقی ناخواسته تحت الشعاع تغییرات شگرف مادی قرار گرفته است. عصر فناوری و مدرنیته، عصر ارتباطات و اطلاعات مرزهای سیاسی را در هم شکسته و ملت ها و دولت های بزرگ و کوچک را به یکسان در معرض تهاجم تکنولوژی فرهنگی قرار داده و بحران مشروعیت سیاسی را در قرن بیست و یکم به ارمغان آورده است.نظریه انتقادی به مثابه گونه ای آسیب شناسی به نقد مدرنیته خالی از ارزش و اخلاق پرداخته است و با موضع راهنمای کنش انسانی، هدفش ایجاد خودسازی و بازسازی منافع راستین خویش است. آدورنو، هورکهایمر، مارکوزه، هابرماس، هانا آرنت و اریش فروم از جمله نظریه پردازان انتقادی قرن بیستم هستند که به نقد علوم انسانی اثبات گرا پرداخته اند. هدف پژوهشگر در این مقاله بررسی نقش مهم اخلاق و سیاست و رابطه آنها با یکدیگر از دیدگاه نظریه انتقادی و بازاندیشی اندیشگران نظریه انتقادی قرن بیستم درباره ارتباط مثبت و معنادار میان توسعه علوم با تحقق انسانیت و تعالی بشر است و سعی شده مدرنیته را که بر اثر دگرگونی علم شکل گرفته است، مورد ارزیابی قرار دهد و انتقادات وارده بر آن را بررسی کند.در این تحقیق از روش همبستگی برای رسیدن به نتایج حاصل از نظریه انتقادی استفاده شده است. بدین گونه که به دنبال این پرسش هستیم که رابطه اخلاق و سیاست از دیدگاه نظریه انتقادی چیست؟ در یک نگاه کلی به این نتیجه می رسیم که تمامی اندیشمندان نظریه انتقادی بر تعامل و هماهنگی «اخلاق و سیاست» تاکید دارند و تمامی فجایع و بربریت، کشتار انسانها، سرکوب طبیعت را به دلیل جدا بودن اخلاق از سیاست می دانند. در آرای اندیشمندان نظریه انتقادی چنین به نظر می رسد که مدرنیته از یک سو باعث توسعه و امکان دستیابی به رفاه و امور زندگی بشر گشته و از سوی دیگر سرمنشا اکثر آفات و بدبختی ها را «عقلانیت ابزاری» دانسته که باعث نابودی اخلاق و محدود شدن آزادی فردی در سیاست گشته است.
چارچوب نظری در مطالعه میان رشته ای؛ مطالعه موردی: کاربرد نظری اندیشه سیاسی در مطالعه سینما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش میان رشته ای نیازمند برخورداری از مبانی نظری و مفهومی ای است که با ممانعت از سردرگمی و اشتباه پژوهشگر، امکان تلفیق دیدگاه ها در رشته های مختلف را فراهم آورد. به این منظور لازم است با اتکا بر مقومات رشته مبدأ، مباحث نظری مرتبط با آن را در دیگر حوزه های معرفتی مربوط به پژوهش مورد بررسی قرار داد. با تبیین این مباحث، پژوهشگر می تواند با اتکا بر یک مبنای نظریِ ریشه دار در معرفت مبدا، موضوع کار خود را در فضای میان رشته ای مورد کاوش قرار دهد. پژوهش حاضر، با بررسی این مقوله در جستجوی اندیشه سیاسی در هنر سینما، این شیوه را مورد آزمون قرار می دهد. بر این اساس، می توان با مبنا قرار دادن نظریه های اندیشه ورزی سیاسی –در اینجا نظریه توماس اپریگنز- آثار سینمایی را در چارچوبی فراتر از محدوده مطالعات سینمایی، و در مقام بازنمایی اندیشه ورزی سیاسی کارگردانان مولف مورد بررسی قرار داد.
مفهوم بندی وبری دولت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حالی که دولت از مهم ترین نهادهای زندگی اجتماعی و شاید مهم ترینِ آنها به شمار می آید موضع چندان روشنی درباره ماهیت یا چیستی آن وجود ندارد و مواضع موجود نسبتا کلی و مبهم هستند. از آنجا که چنین ابهامی پیامدهای ناپسندی در زمینه سیاست گذاری های کلان و ارزیابی آنها دارد در این نوشتار می کوشیم موضعی نسبتا مشخص درباره چیستی دولت اتخاذ کنیم. بنابراین پس از نیم نگاهی انتقادی به ادبیات موجود و بیان استدلال هایی درباره لزوم و امکان تعریف دولت، با توسل به تعریف وبر از دولت، به عنوان نهاد مدعی اعمال انحصاری زور مشروع در قلمرو معین، دولت را «نهاد سیاسی خاص» تعریف می کنیم. آنگاه بر اساس این شئون سه گانه دولت، عناصر لازم و کافی آن را بازشناسی می کنیم و نشان می دهیم که این عناصر با چه نسبتی دولت را شکل می دهند. البته به ماهیت متناقض دولت و عناصر تکمیلی آن هم اشاره خواهیم کرد.