فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۶۱ تا ۱٬۷۸۰ مورد از کل ۳٬۴۶۳ مورد.
التَّوظیف الرَّمزیّ للآلات الموسیقیه بین «عبد الغنی النَّابلسیّ وجلال الدِّین الرُّومیّ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الرَّمز الموسیقیُّ أسلوبٌ من أسالیب التَّعبیر، لا یقابلُ المعنى ولا الحقیقه وجهاً لوجه، بل یقدِّم صوراً بدیلهً للأصل، ولکنَّه – أی الرَّمز- لا یکتفی بذلک، بل یتعدَّى الأمر إلى تقدیم فعالیَّهٍ رمزیَّهٍ عمیقه الدَّلاله فی معانیها ورؤاها.
ویتَّسمُ الشِّعر الصُّوفیّ، بشکلٍ خاصٍ، ببنیهٍ فکریَّهٍ معقَّدهٍ، ومتشابکهٍ فی الأدبین العربیِّ والفارسیِّ. فکان استخدام الرُّموز الموسیقیَّه وسیلهً للبوحِ والکشفِ عن المستترِ والمحجوبِ.
وقد احتفى الشَّاعران (النابلسیّ والرومیّ) بآلات الموسیقا مما لفت نظرنا إلیها. وظهرت ثقافتهما الشِّعریَّه، فی الحقیقه، اقتباساً من أفکار قرآنیه مثل نفخ الروح فی الجسد، وفهماً عمیقاً لقدره الرَّمز الموسیقیّ وفاعلیته فی إخفاء المعانی والأفکار والآراء.
وقدتنوَّع استخدام الشَّاعرین للتَّوظیف الرَّمزیّ للآلات الموسیقیَّه،فتشابها تارهً، واختلفا تارهً أخرى، وحرص کلٌّ منهما على تعمیق خاصیَّه التَّواصل بین الفکر المبدع(الشَّاعر)، والفکر المتلقی من خلال النَّغمات النَّاطقه بالأسرار، والخفایا الإلهیَّه التی تطلقها الآلات الموسیقیَّه، وتأویلها وفق هذا النَّحو.
مقایسه ی خسرو و شیرین نظامی و شیرین و خسرو هاتفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خمسه ی نظامی به عنوان یکی از شاهکارهای داستان پردازی فارسی، ضمن تأثیر از سنت های پیش از خود، تأثیری ژرف بر آثار پس از خود نهاد. نظیره گویی، تقلید یا تتبع آن است که شاعر یا نویسنده ای، به پیروی شاعر یا نویسنده ی دیگر به خلق و نگارش اثری اقدام کند. بعد از نظامی سنت نظیره گویی به طور گسترده رواج پیدا کرد. از جمله مهم ترین آثار نظامی که بازتاب عمده ای در ادب فارسی داشت خسرو و شیرین است. این اثر در قرن 9 در دوره ی حکمرانی سلطان بایقرا توسط هاتفیِ جامی تقلید شده است. عنوان نظیره ی وی شیرین و خسرو است. نوع ارتباط این دو روایت از مقوله ی «فزون متنیت» است. نتیجه ی به دست آمده از این بررسی استفاده ی فراوان نظامی از شگردهای داستان پردازی، پیرنگ قوی، منسجم و پیچیده، نتیجه گیری های اخلاقی در پایان هر قسمت و توصیفات غنایی است، این موارد در روایت هاتفی کمتر دیده شده است.
انعکاس غزل های حافظ در رمان «ملحمه الحرافیش» نجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان ملحمه الحرافیش(حماسه عیاران)، نوشته نجیب محفوظ، 13 بیت از غزل های حافظ شیرازی را، به زبان فارسی، دربر دارد واین شگفت انگیز می نماید که ابیاتی از غزل های حافظ، دست مایه یکی از برجسته ترین داستان های این نویسنده مشهورمصری و برنده جایزه نوبل 1988م گردد، داستانی که تاکنون هفت فیلم سینمایی از آن ساخته اند. این ابیات که از زبان خلوت نشینان «تکیه» و به زبان فارسی شنیده می شود و در سماع صوفیانه خود آن را زمزمه می کنند، نوعی هنجارشکنی در ادبیات داستانی عرب به شمار می رود و بیانگر آشنایی بزرگترین داستان نویس عرب با شعر حافظ می باشد، اماپرسش اساسی این است که این ابیات چه تناسبی با فضای داستانی دارد؟ با روش کتابخانه ای وتحلیلی – توصیفی که در آن، اصل این ابیات در دیوان حافظ با شکل کاربرد آن در داستان، سنجیده شده است، می توان دریافت که این ابیات مناسب با فضای صوفیانه داستان به کار رفته و با بهره گیری از آن ها، داستان زیباگونه اوج گرفته است.
مقاله به زبان فرانسه: جایگاه زبان در دو نمایش نامه آخر بازی ساموئل بکت و افرا یا روز می گذرد بهرام بیضایی(Le statut du langage dans Fin de partie de Samuel Beckett et Afra ou Le jour passe de Bahram Beyzaï)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تئاتر نمایش داستانی تخیلی به واسطه ی ژست و کلام است و دارای دو زبان کلامی و غیر کلامی یا صحنه ای است. هدف مطالعه ی حاضر بررسی زبان در دو نمایشنامه از دو فرهنگ متفاوت است : «آخر بازی» بکت و «افرا یا روز می گذرد» نوشته ی بهرام بیضایی. نمایش اول را نمونه ی تئاتر نو یا پوچی می دانند که نویسندگان آنها قصد داشته اند عناصر سنتی تئاتر غرب را به چالش کشیده و طرد کنند. ما بر این باوریم که نمایشنامه ی بیضایی نیز به نوعی، نمایشی مدرن است و از این نقطه نظر، با نمایشنامه بکت شباهتهایی دارد، لیکن روی بنیان های فرهنگی سنتی ایرانی تکیه دارد و گذشته ی خود را نفی نمی کند. مطالعه ی حاضر با تکیه بر ابزارهای تحلیلی نقد سبک شناسی در حوزه ادبیات تطبیقی سعی دارد با تکیه بر وجه کلامی تئاتر، شباهت ها و تفاوت های این دو نمایش را بررسی کند.
اراده معطوف به معنا در غزل های حافظ و معنادرمانی ویکتور فرانکل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معنادرمانی اصطلاحی است معادل لوگوتراپی (logotherapy) که ویکتور فرانکل، روانپزشک اتریشی، نظریه پرداز آن است. وی با پشت سر نهادن تجربه کشنده جنگ جهانی دوّم و خشونت های آن، با ژرف اندیشی درباره انسان و زندگی و چیستی آن، نگاهی دیگرگون به رنج، زندگی، انسان و دیگر عوامل موثر بر این مفاهیم یافت و به این ترتیب، آفریننده مکتب معنادرمانی در روانشناسی شد. حافظ، شاعر غزلسرا و اندیشمند ادب فارسی نیز که پیامدهای خانمان سوز هجوم مغول و روزگار ویرانگری های تیمور لنگ و حاکمان بی ثبات و ستم پیشه را در شیراز دیده بود، در آن شرایط تاریخی در پی دریافتی از معنا و چیستی زندگی، هستی و انسان بوده است. سیر ذهنی وی و تجربه تلخ تاریخی اش، سبب همگونی با ویکتور فرانکل روان پزشک نامدار در مکتب معنادرمانی شده است. در این مقاله، ضمن تبیین چگونگی پیدایش مکتب معنادرمانی و مفهوم آن، همگونی های فکری حافظ و این نظریه را در زمینه های گوناگون و از این قرار نشان داده ایم: رنج و زندگی، کوشش و رنج و پاداش، انسان ساز بودن رنج ها، کارکرد معنادرمانی عشق از نظر حافظ و فرانکل، دین پاسخی برای معنای زندگی، خویشتن پذیری و گذرایی زندگی و فرصت ها.
بررسی تأثیر زبان لویی فردینان سلین در سفر به انتهای شب بر مدیر مدرسه جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جلال آل احمد، با تکیه بر زبان عامیانه، پویایی منحصربهفردی به نگارش خود بخشیدهاست. این شاخصه، در مدیر مدرسه به اوج رسیده و قلم نویسنده، هنگام معرفی شخصیتهای جامعه، متعهدانه در گرو اصطلاحات آن قش ر ق رار میگیرد. مدیر مدرسه بعنوان یک سند ادبی ماندگار، روایتگر جامعه بوده و با پایبندی به زبان جاری، جزئیات داست ان را، ب اورپذی رت ر مینماید. هر اثر ادبی غنی نیز، منحصر به مجموعهای محدود از نکات ادبی است و در جریان رویکردی تطبیقی، زوایای عمیقتری از آن واکاوی می شود. مدیر مدرسه آل احمد نیز میتواند به همین منظور در تطبیق با سفر به انتهای شب سلین قرار گیرد.این دو اثر را می توان از جنبه های محتوا، شیوه بیان و جهان بینی نویسنده مورد مقایسه و بررسی قرارداد، اما شباهت بارز، تعهد نویسندگان آنها به زبان عامیانه و تسرّی دادن این زبان به قالب نوشتار می باشد. قلم سلین، نکته ایست که توجه آل احمد را در سفر به انتهای شب به خود جلب کرده و او را وادار می نماید که اظهار کند مدیر مدرسه را با تأثیرپذیری از این رمان به نگارش درآورده است. آنچه که این پژوهش به آن می پردازد، چگونگی اثر پذیری قلم آل احمد از سلین بویژه در بکار گیری زبان عامیانه برای نگارش می باشد.
بررسی تطبیقی مفهوم فلسفی زمان در ادبیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۱
41 - 57
حوزه های تخصصی:
مفهوم "زمان" بدون درنظرگرفتن معنای فلسفی آن به شکلی که هایدگر ، سارتر ، شوپنهاور ، ویتگنشتاین و عده ای دیگر به آن نگریسته اند، شاید زیاد پرمایه و معنی دار نباشد اما معنای زمان بدون قراردادن در چارچوب فلسفی، می تواند به تنهایی نیز معنای عمیق و دل انگیزی داشته باشد. آیا امکان وجود زندگی بدون آنچه که ما را محدوده زمانی می نامیم وجود دارد؟ آیا اگر چارچوب های زمانی حال آینده و گذشته را کنار بگذاریم و یا اگر این ها را در ادبیات به هم بیامیزیم، به مرزها و مفاهیم جدیدی در نقد ادبیات و پی بردن به مشکل انسانی در تلاش برای فرار از مفهوم زمان خواهیم رسید؟ این مقاله در تلاش است که نظرات چند تن از نمایشنامه نویسان، شاعران و رمان نویسان مختلف غربی و ایرانی را در مورد اهمیت زمان بدون در نظر گرفتن مفهوم فلسفی (تسلسل در بحث) بررسی کند.
ردّ پای ناتورالیسم در «سنگ صبور» و «زقاق المَدَق»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۱
145 - 162
حوزه های تخصصی:
ناتورالیسم به نوعی دنباله مکتب رئالیسم محسوب می شود و به دلیل نزدیکی بسیار این دو مکتب، تشخیص آثار رئالیستی از ناتورالیستی دشوار می گردد. یکی از مشکلات نقد داستان های چوبک ، به ویژه رمان «سنگ صبور» همین است. برخی آن را اثری رئالیستی و برخی ناتورالیستی می دانند. ادبیات معاصر عربی هم از قاعده تجلی چندین مکتب ادبی در بطن رمان های اش مستثنی نبوده است؛ «زقاق المدق» نجیب محفوظ نیز داستانی رئالیستی است که ردپایی از ناتورالیسم در خود دارد. ما در این مقاله تلاش کردیم ضمن معرفی دو رمان «سنگ صبور» و «زقاق المدق» به تطبیق آن دو با هم پرداخته و نشانه های مکتب ناتورالیسم را در آن دو بیابیم.
بررسی تطبیقی دو اثر از اکبر رادی و کسافر کروتس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳۲
7 - 33
حوزه های تخصصی:
تئاتر هویت (بومی) یکی از گونه های درام است که در ایران با نام رادی رقم می خورد و در آلمان به شکل مدرن آن در سده بیستم پیشگامانی چون هوروات ، ماری لوئیزه فلایسر ، فاسبیندر و کروتس را در پیشینه خود دارد. این تئاتر به شکل امروزی آن انتقادی – اجتماعی است و درباره مردم و برای مردم بوده و به زندگی قشر فرودست، کارگر و کشاورز تعلق دارد که در روستاها و یا حاشیه شهرها زندگی می کنند و واقعیت زندگی آنان را با زشتی ها و زیبایی هایش به تصویر می کشد. این مقاله به بررسی همین واقعیت با مقایسه دو تئاتر بومی «مرگ در پاییز» اثر نمایشنامه نویس ایرانی اکبر رادی و «اتریش علیا» اثر فرانتس کسافر کروتس آلمانی می پردازد. هر دو نویسنده این ژانر را برگزیدند تا واقعیت زندگی این قشر از مردم جامعه خویش را برای مخاطب ملموس تر نمایند.
رویکرد استعمارستیزی در اشعار حافظ ابراهیم و میرزاده عشقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳۲
35 - 53
حوزه های تخصصی:
رقابت دولت استعمارگر بریتانیا با آغاز قرن نوزدهم در ایران و اواخر آن در مصر آغاز شد. این رویداد که با هدف غارت ثروت ملی دو کشور بود، بازتابی وسیع در ادبیات داشت. در این پژوهش دیدگاه های میرزاده عشقی و حافظ ابراهیم در باب استعمارستیزی به صورت مقایسه ای مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به اینکه هر دو شاعر در دوره زمانی تقریباً هم سانی می زیسته اند، اشتراکات زیادی میان افکار آن ها دیده می شود. این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی و بر پایه مکتب آمریکایی، اشعار این دو شاعر را مورد تحلیل قرار داده و به این نتیجه رسیده است که مبارزه با استعمار در اشعار هر دو شاعر، در قالب محورهایی هم چون وطن دوستی، هجو بیگانگان و آگاهی دادن به مردم مطرح شده است. افزون بر این اشعار ضداستعماری دو شاعر در عین شباهت در مضامین، از جهت سبکی دارای برخی تفاوت ها است.
طنز؛ زبان تبلیغ و اعتراض در متون عرفانی و سوررئالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طنز عکس العملی ناشی از ناخرسندی یا عدم تعادل و تناسب است که می تواند بستری هنری و به تبع آن تأثیرگذار برای اعتراض و اصلاح فراهم کند. ادبیّات طنز در پس ظاهر سرگرم کننده اش با زبانی کم خطر، از کاستی های عمیق اجتماعی انتقاد می کند. ورود ادبیّات طنز به حیطه انواع ادبی بهترین شاهد این مدعا است. زبان طنزآمیز برخی از متون عرفانی که منعکس کنندة اوضاع اجتماعی و فرهنگی حاکم بر روزگار آفرینش خود هستند، ابزاری ادبی برای عصیان در برابر جامعه و تبلیغ باورهای درست از طریق نقد باورهای نادرست است. کنایه های طنزآمیز سوررئالیست ها در سال های قبل و بعد از جنگ جهانی اوّل، جامعه مسیحی اروپا، انسان اروپایی، اندیشه غربی و متعلّقات آن را هدف ریشخند قرار می دهد. با توجّه به تأثیرپذیری سوررئالیسم از عرفان اسلامی، تشابهاتی بین این دو مکتب پدید می آید که «زبان طنزآمیز» یکی از آنها است. در این مقاله، با اذعان به تفاوت های اساسی دو مکتب از نظر فکری و هنری و صرف نظر از آنها، زبان طنزآمیز آنها با رویکرد تطبیقی بررسی شده است.
بررسی تطبیقی کاربرد صفت های هنری در ایلیاد و ادیسه هومر و شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های سبکیِ مشترک در ایلیاد و ادیسه هومر و شاهنامه فردوسی کاربرد صفت های هنری است. صفت های هنری، با ارائه جزئیاتی از شخصیت ها و اشیا و مکان های داستان، ساختار توصیفی قدرتمندی را، به منظور شخصیت پردازی و تصویرسازی، به وجود می آورند. همچنین، این صفت ها، همراه با نام افراد، فرمولی را شکل می دهند که این فرمول بخشی از یک بیت را پُر می کند و نقش مهمی در وزن شعر ایفا می نماید. از این رو، می توان گفت که صفت های هنری به شاعر در توصیف و روایت و موسیقی شعر و به خواننده یا شنونده در درک بهتر و دقیق تر داستان یاری می رسانند. در پژوهش پیش رو، تلاش شده، با تعریف صفت های هنری و ذکر انواع آن، تأثیر کاربرد این صفت ها در شخصیت پردازی و تصویرسازی و وزنِ ایلیاد و ادیسه و شاهنامه نشان داده شود.
تحلیل مقابله ای امثال در فارسی و عربی از نظر معنا، واژگان و سبک (بررسی موردی بیست و یک مَثَل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های شناخت اندیشه ها، علایق و خُلقیّات ملّت ها، مطالعة امثال و حِکَم آنهاست، به ویژه اگر با یک پژوهش تطبیقی همراه باشد، می تواند تفاوت ها و شباهت های دو ملّت را که امثال آنها مورد بحث قرار گرفته، از جهت های مختلف تبیین نماید. هدف از این پژوهش، رسیدن به اشتراک ها و اختلاف های واژگانی، معنایی، فرهنگی و سبکی میان دو جامعة زبانی فارسی و عربی در سایة امثال آنهاست. پژوهش حاضر ضرب المثل های عربی و فارسی را از نظر مطابقت های واژگانی، معنایی و سبکی مورد تحلیل و بررسی قرار داده است. منظور از مطابقت های واژگانی، اشتراک در معانی لفظی واژه ها، منظور از مطابقت معنایی، اشتراک در مفهوم و کاربرد آنها و نیز منظور از مطابقت سبکی، اشتراک در نوع بیان و استفاده از آرایه ها در امثال هر دو زبان است. روش کار در این تحقیق، تحلیلی توصیفی و حجم نمونه، بیست و یک مَثَل از هزار مَثَلِ مورد بررسی است. از تحلیل این ضرب المثل ها مشخّص شد که بیشترین مطابقت، مربوط به مطابقت های معنایی (اعمّ از مطابقت واژگانی کامل و نسبی) است. در پایان، نتیجة آماری به دست آمده از این پژوهش، به صورت جدول و نمودار نشان داده شده است.
بررسی تطبیقی کاربرد اسطوره و کهن الگو در شعر فروغ فرخزاد و گلرخسار صفی آوا (شاعر تاجیک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأثیر ادبیاتی بر ادبیات دیگر از پیامدهای تعامل فرهنگی ملل مختلف است. هیچ ادبیات پویایی نمی تواند خود را از تأثیر ادبیات ملل دیگر دور نگاه دارد و وقتی در دو سوی این معادلة تعامل فرهنگی و ادبی، دو ملت همزبان قرار گرفته باشند، مسئله ضرورتی دیگرگونه می یابد. در این میان ادبیات ایران و تاجیکستان که از یک آبشخور زبانی سیراب می شوند، می تواند محلی برای یک مطالعة تطبیقی باشد.
در این مقاله، به بررسی وجوه اشتراک و اختلاف طرز به کارگیری اسطوره، کارکردهای آن و کمیت و کیفیت کاربرد آن در زبان شعری دو شاعر زن معاصر ایرانی و تاجیکی، یکی فروغ فرخزاد و دیگری گلرخسار صفی آوا می پردازیم و نشان خواهیم داد که هریک از این سرایندگان، با توجه به ملیت و موقعیت زمانی و مکانی و شرایط فکری و درونی خود چه نگرشی به اسطوره، مضامین و بن مایه های اصیل اساطیری داشته و تا چه اندازه از این مصادیق در شعر خود بهره جسته اند. برای این کار، مضمون ها و مفردات اساطیری که در پژوهش حاضر بررسی خواهند شد عبارت اند از: خدایان، الهه ها، ایزدان؛ پیامبران و آیین گذاران؛ شخصیت های اسطوره ای، تاریخی و حماسی؛ موجودات، گیاهان و جانوران اساطیری و همچنین مکان های خاص و اسطوره ای.
جایگاه عبدالسلام کفافی در ادبیات تطبیقی(معرفی و نقد دیدگاه های وی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محمّد عبدالسّلام کفافی (1340-1392 ه . ق) از مؤلّفان و پژوهشگران برجسته و پیشگام جهان عرب در حوزة ادبیّات تطبیقی به شمار می آید: کتاب ادبیّات تطبیقیِایشان (پژوهش هایی در باب نظریّه ادبیّات و شعر روایی) - که به زبان فارسی هم ترجمه شده است - از آثار برجستة ادبیّات تطبیقی دهه هفتاد در جهان عرب است. این کتاب دربرگیرندة سه بخش اساسی است که هر بخش به چند فصل تقسیم شده است: مؤلّف در بخش نخست، برخی مبانی نظری ادبیّات تطبیقی را بدون استناد به منابع نظری بیان کرده است که بیشتر بر اساس مکتب فرانسوی می باشد. بخش دوّم به بررسی رابطه ادبیّات با سایر دانش ها و هنر ها پرداخته است. این بخش که یادآور دیدگاه های رماک و ولک بر اساس چارچوب های مکتب امریکایی می باشد نیز، بدون استناد به منابع معتبر نظری تدوین شده است. بخش سوّم به بررسی تأثیر متقابل محیط زندگی و ادبیّات پرداخته که در واقع زیرمجموعه ای از ارتباط ادبیّات و دانش جامعه شناسی است. به هر حال، رویکرد تاریخی و اثبات گرایی جریان تأثیر و تأثّر و اهتمام به یافته های نوین مکتب امریکایی ادبیّات تطبیقی، به ویژه مطالعات میان رشته ای و نیز تأکید بر پژوهش های اسلامی و شرقی – از جمله ادبیّات داستانی، تعلیمی و صوفیانه - که روابط فرهنگی و ادبی مسلمانان را تقویت می کند، مشخّصة بارز دیدگاه های وی به شمار می آید.