فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۳٬۵۱۳ مورد.
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۷
60 - 81
حوزه های تخصصی:
گفت وگو از مهم ترین شگردها در حوزه ادبیات داستانی به شمار می رود و نویسنده در پژوهش پیش رو به شیوه توصیفی – تحلیلی و روش کتابخانه ای، با هدف تبیین گفتار شخصیّت های زن و مرد در داستان پادشاهی گشتاسپ در شاهنامه بر اساس نظریه کنش گفتار جان سرل، نظریه پرداز معاصر فلسفه زبان و ذهن، درصدد روشن نمودن این مطلب است که شخصیّت های زن و مرد داستان پادشاهی گشتاسپ، هنگام گفتگو با توجّه به جایگاه خود و مخاطب از کدام کنش گفتاری و به چه منظوری استفاده کرده اند؟ در نظریه کنش گفتار جان سرل، کلام به پنج کنش اظهاری، ترغیبی، عاطفی، تعهدی و اعلامی تقسیم می شود که با توجّه به وجه فعل به کار رفته در کلام و نیز نحوه استفاده از جایگزین، شاخص ها و همچنین کاربرد مستقیم و غیرمستقیم کنش ها می توان، توانایی گوینده را بر تأثیرگذاری بر مخاطب سنجید. بر اساس این نظریه، جملات خبری تنها جملات اصلی و معنی دار زبان نمی باشد و ارزش صدق و کذب همه جملات ممکن نیست؛ زیرا هدف فردوسی از بیان جملات کنشی، توصیف عمل خود است نه توصیف یک وضعیت. نتایج حاصل از این پژوهش، حاکی از آن است که زنان در داستان گشتاسپ به دلیل نداشتن قدرت، بیشتر از کنش های گفتاری ترغیبی استفاده می کنند و کنش های اظهاری و عاطفی به کار برده شده نیز بیشتر در راستای ترغیب مخاطب هستند تا بدین وسیله به گونه غیرمستقیم، دیگران (بویژه مردان و شوهران)را برای رسیدن به خواسته های خود، ترغیب و تشویق کنند. همچنین، از کنش های اعلامی و تعهدی که نیاز به کنشگری مستقیم فرد دارد، کمتر استفاده شده است.
درآمدی بر ظرفیت موسیقایی دفتر شعر «زمستان» اخوان ثالث(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پیوند دیرین و ناگسستنی ادبیات و موسیقی، موضوعی است که در ادوار مختلف همواره مورد توجه و تأمل قرار گرفته است. پژوهش پیش رو که در حوزه مطالعات میان رشته ای جای می گیرد، این ارتباط را در دفتر شعر زمستان مهدی اخوان ثالث با رویکردی توصیفی تحلیلی و از منظر موسیقی دستگاهی ایران واکاوی کرده است. توجه ویژه اخوان ثالث به مقوله موسیقی شعر و تعدد آثار منتشر شده موسیقایی مبتنی بر اشعار دفتر زمستان موجب گردید تا به بررسی و کشف ظرفیت های موسیقایی موجود در این دفتر برآییم. در این پژوهش، با بررسی آلبوم های موسیقی «زمستان است»، «فریاد» و «هم آواز پرستوهای آه» به بازنگری و تحلیل آثار موسیقایی برگرفته از اشعار دفتر زمستان پرداخته و عوامل ایجاد آهنگ و موسیقی در شعر نو را متناسب با ساختار این آلبوم ها در فضای موسیقی کلاسیک ایران مورد توجه قرار داده ایم. برآیند این بررسی دستیابی به شناخت بیشتر نسبت به غنای موسیقایی اشعار اخوان ثالث و میزان تطبیق پذیری شعرهای او با موسیقی دستگاهی ایران بوده است.
تطبیق رواییِ داستان مشترکِ آن درویش که در هری غلامان عمید خراسانی را آراسته دید از مثنوی و منطق الطیر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۸
102 - 118
حوزه های تخصصی:
روایت یکی از شیوه های بسیار کارآمد و مؤثر ادبی و تعلیمی است. داستان پردازی در مثنوی معنوی، جایگاهی منحصر به فرد و کاملاً متمایز دارد. مثنوی به عنوان یک اثر تعلیمی سرشار از داستان ها و حکایات می باشد. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و روش کتابخانه ای درصدد آن است تا به تطبیق رواییِ یکی از داستان های مثنوی و منطق الطیر با عنوان «داستان مشترکِ آن درویش که در هری غلامان عمید خراسانی را آراسته دید از مثنوی و منطق الطیر» بپردازد. از آنجایی که داستان های تمثیلی، بخش وسیعی از مثنوی را تشکیل می دهند و برترین شیوه و شگرد مولوی در القای تعالیم، شیوه خاص روایتگریِ اوست، با تحلیل این داستان می توان به چگونگی روایتگری و نقش تداعی معنایی در شیوه روایت مولوی پی برد؛ یعنی اطلاع از سبک روایی متن به ما کمک می کند که به ذهنیّت نویسنده نیز نزدیک شویم و با شناسایی سبک رواییِ مثنوی می توان به این پرسش ها پاسخ داد که انتخاب شیوه خاص روایت در داستان مثنوی چه تفاوتی را در برداشت و معنا بخشی به متن یا داستان منطق الطیر به وجود می آورد و مولوی تا چه حد توانسته است در اثر تغییر در شیوه روایت داستان منطق الطیر به خلق معانی جدید بپردازد؟ در بررسی فرایندهای دگرگونی و مطالعه تغییرات داستان های مشترک مولوی و عطار می توان نتیجه گرفت که هم عناصر متغیر داستان و هم عناصر بنیادی که عبارت از محور جانشینی و هم نشینی هستند در مثنوی و منطق الطیر تغییر می کند.
بررسی و مقایسهحالات آفاقی و انفسی در سروده های علاءالدوله بیابانکی بر اساس نظریه «استیس»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
148 - 174
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائلی که عرفان های تمام ملل، حول آن می چرخند، مسئله کشف و شهود است. به طور کلی مکاشفات عرفانی در دیوان علاءالدوله بیابانکی را می توان به دو دسته کشف و شهود صوری و معنوی تقسیم نمود و هرکدام از آن ها نیز انواعی دارد. این مکاشفات صوری و معنوی در برخی جهات با نظریه و.ت. استیس در مورد کشف و شهود، قابل انطباق است. در این پژوهش نیز مکاشفات علاءالدوله بر اساس احوال صوری و معنوی، مورد بررسی قرارگرفته و سپس به تشریح ویژگی های مشترک آن ها از جمله احساس ثقه، عینیّت، شادی و... پرداخته شده است. البتّه در برخی از این موارد، نظر استیس متفاوت است و یا با برخی از ویژگی های مکاشفات اسلامی، قابل تطبیق نیست. علاوه بر آن، ویژگی های اختصاصی حالات صوری و معنوی بررسی شده است و در نهایت به این نتیجه رسیده ایم که مکاشفات علاءالدوله، علاوه بر مطابقت با برخی از الگوهای عرفان غربی، در نوع خود بی نظیر هستند و از جهاتی بر عرفان غربی نیز برتری دارند. هم چنین نویسنده در این پژوهش به شیوه توصیفی – تحلیلی و روش کتاب خانه ای درصدد آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا اشعار علاءالدوله با وجود فراوانی، عباراتی در رابطه با کشف و شهود، قابلیّت تطبیق و دسته بندی در حوزه نوع ادبی«ادبیّات پیشگویانه و مکاشفه ای» را دارد یا خیر؟
مطالعه فراتحلیلی-تطبیقی «سلوک» در ادبیات ایران و جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات فراتحلیلی نتیجه نهایی یافته های پژوهش هایی با بن مایه های مشترک را مستخرج و در اختیار پژوهشگران قرار می دهد. رویکرد فراتحلیلی در حوزه ادبیات تطبیقی نیز نقشه راهی برای مطالعات آتی محققان فراهم می کند. در جستار حاضر، بیش از چهل و سه مقاله با بن مایه مشترک «سلوک» مطالعه و تلاش شد از یافته های آنها در ایجاد شبکه ای منسجم از پیکره های تطبیق پذیر استفاده گردد تا از این رهگذر دریچه ای نوین از مطالعات تطبیقی پیش روی پژوهشگران آتی گشوده شود. علی رغم اهمیت این نوع از مطالعات، تا جایی که نگارنده مطلع است، تاکنون هیچ یک از پژوهشگران داخل و خارج در حوزه ادبیات تطبیقی، رویکرد فراتحلیلی اتخاذ نکرده، و دست کم، در حوزه سلوک، هیچ مطالعه فراتطبیقی تا به این لحظه منتشر نشده است. از این رو، پژوهش حاضر در حوزه ادبیات تطبیقی کاملاً بدیع است. پیکره های مورد بررسی شامل ارداویراف نامه، کمدی الهی دانته، سیرالعباد الی المعاد، منطق الطّیر عطار نیشابوری، خمسه حکیم نظامی، جاناتان مرغ دریایی و ماهی سیاه کوچولو و برخی دیگر از آثار تطبیق پذیر است. پس از معرفی آثار فوق و مجموعه آثار قابل تطبیق با هریک، در نهایت، زمینه های تطبیق پذیر و آثار بکری که هنوز توسط محققان مورد مطالعه تطبیقی قرار نگرفته-اند، معرفی شده است. طبق یافته های تحقیق، دسترسی به ترجمه آثار دیگر ملل، اقتباس ضمنی، الهام از کُتب مقدّس، پیش زمینه مشترک مذهبی و عرفانی آثار سلوک-محور، و وجود دغدغه های مشترک در ترسیم مسیر سلوک، تطبیق پذیری آثار مطالعه شده در پژوهش حاضر را رقم زده اند.
واکاوی هنرسازه فاوامیزی در اشعار احمد شاملو و آدونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
169 - 195
حوزه های تخصصی:
فاوامیزی به عنوان شگردی ادبی که به شکستن سنتِ ازدواجِ درون خانوادگی واژگان و ایجاد شبکه های جدید همنشینی منجر می شود، نقش بارزی در زیبایی و انسجام ساختاری متون ادبی دارد. از آنجا که واژگان در اثر همنشینی مداوم با یکدیگر اثربخشی خود را از دست می دهند؛ لذا برای اثربخشی می توان با عدول از هنجارهای حاکم بر زبان معیار، واژگان را از یک خانواده انتخاب کرد و در کنار خانواده ای دیگر قرار داد تا به برجسته سازی ادبی و گشودن آفاقی جدید و نیز تأثیر بر مخاطب بینجامد. باری، این هنرْسازه به گونه ای بارز در شعر احمد شاملو (1379-1304) و آدونیس (1930) شاعر نوگرای سوری، آشکار است. این پژوهش، براساس روش توصیفی- تحلیلی، مصادیق مشابه و برجسته فاوامیزی، کارکرد و دلالت های آن را در اشعار این دو شاعر تحلیل و بررسی می کند. از این رهگذر وجود این هنرْسازه در قالب ترکیب هایی که از امتزاج دو خانواده متفاوت طبیعی، فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و ماورائی پدید آمده اند، قابل تأمل است. این دو شاعر در اشعارشان فضاهای بسیاری از فاوامیزی را به نمایش گذاشته اند، ولی غالبا یک سویه این ترکیب ها را از طبیعت بر گزیده اند. به نظر می رسد که این پیوند تنگاتنگ با طبیعت و مظاهر آن که با ظرفیت های هنری طبیعت شکل گرفته، بستری مناسب را برای تصویرسازی تجربه ها و اندیشه های آن ها فراهم آورده است.
بازخوانی کارکرد اسطوره در اشعار فارسی و عربی با تکیه بر اشعار شاملو و البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
239 - 268
حوزه های تخصصی:
اسطوره و ادبیات به سبب دارا بودن خاستگاه مشترک؛ یعنی نشأت گرفتن از ناخودآگاه آدمی، با یکدیگر پیوندی ناگسستنی دارند. همانگونه که اسطوره از ظرفیت ادبیات به ویژه شعر برای استمرار حیات خود استفاده می کند، شاعران نیز از ظرفیت اسطوره اغلب برای غنا و زیبایی اشعار خویش بهره می گیرند؛ اما کارکرد اسطوره در ادبیات تنها معطوف به عنصر زیبایی شناختی نیست. شاملو در شعر فارسی و البیاتی در شعر عرب نمونه دو شاعری هستند که با آگاهی از ظرفیت اسطوره ها، با تکیه بر تجربه های زیستی مشترک به کارکرد سیاسی و اجتماعی اسطوره ها، در کنار کارکرد زیبایی و ساختاری در شعر نیز توجه کردند. این مقاله به شیوه توصیفی – تحلیلی به کارکرد اساطیر در شعر این دو شاعر می پردازد. از نتایج این پژوهش تطبیقی برمی آید که اگرچه این دو شاعر معاصر در کاربرد اساطیر همانندی هایی دارند، اساطیر در اشعار شاملو از کمیت و کارکرد متنوع تری در قیاس با اشعار البیاتی برخوردار است. نوآوری های شاملو در بازآفرینی اسطوره ها در مقایسه با اشعار البیاتی آشکار است؛ درحالی که البیاتی بیشتر از اسطوره برای بازنمایی جامعه عرب و موقعیت خود در آن جامعه استفاده کرده است؛ شاملو با بازخوانی اسطوره ها، به ماهیت یا کارکرد معرفت شناسانه اساطیر توجه کرده و تلاش کرده از رهگذر آن، جهان بینی ایرانی و انسان معاصر را بازنمایی کند.
شگردها و درون مایه های طنز در شعر محمد کاظم کاظمی شاعرافغانستانی و احمد مطر شاعر عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
269 - 293
حوزه های تخصصی:
طنز یکی از گونه های موفق ادبیات غنایی است که با تولید روایتی شیرین از تلخی های روزگار، به ویژه در ابعاد اجتماعی و سیاسی کارکردهای درخشان داشته و دارد. خنده ی تلخ عنوانی است که به شعر طنز احمد مطر، شاعر عراقی داده اند. عنوانی که در شعر محمد کاظم کاظمی، شاعر پایداری افغانستانی نیز به طور کامل قابل تطبیق است. طنز این دو شاعر به گونه ای تجسمی مفاهیمی را طرح می کند که دست کم در سراسر جغرافیای شرق، درد مشترک و درمان قاطع اند. مطر و کاظمی چشم دیده ها و روایت هایی را از زندگی مردم خود در قالب خنده ای ریخته اند که در همان آغاز به تلخی می گراید. خاطرات تلخی که در شعر کاظمی از اسطوره ی اُحُد آغاز می شود و امتداد آن در واقعیت های امروزین سلطه ی استعمار و استکبار در خاورمیانه و غرب آسیا، در پلاکاردهای(لافتات) احمد مطر نمود می یابد. این پژوهش پس از اشاره ی کوتاهی به زندگی مطر و کاظمی و بحث پیرامون طنز و کارکردهای آن در شعر مبارزه، کوشیده است ضمن برشمردن شگردهای طنزی این دو شاعر، عناصر مشترک تفکر آنان را در چهار موضوع اعتراض به اختناق، مشروعیت زدایی از حاکمیت سیاسی، اعتراض به عافیت جویی و انفعال توده ها و اعتراض به بی تفاوتی شاعران، به روش توصیفی- تحلیلی بررسی نماید. مطر و کاظمی با درک رابطه ی عمیق طنز و بیدارگری، گفتمان استعمار و استکبار را با زبان مردم، واقعیت گرا، بیدارگر و تأثیرگذار به چالش کشیده اند.
بررسی تطبیقی رمان ده سرخپوست کوچک و رمان الفبای مرگ از منظر روان شناسی جنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
295 - 327
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه تطبیقی دو رمان ده سرخپوست کوچک از آگاتا کریستی و الفبای مرگ از مهرداد مراد را از منظر روان شناسی جنایی بررسی می کنیم. داستان های پلیسی کریستی، به دلیل دقت، ظرافت و توانایی خاص این نویسنده انگلیسی در طراحی معمای جنایی و ترسیم روان شناسانه شخصیت قاتل، از ظرفیت مناسبی برای تحلیل و بررسی های روان شناسانه و جرم شناسانه برخوردارند. رمان الفبای مرگ مهرداد مراد نیز دارای وجوه اشتراک و درونمایه ای تقریبا مشابه با ده سرخپوست کوچک است. در این مقاله، با روشی توصیفی_تحلیلی و با توجه به شرایط روانی بزهکار و بزه-دیده، به بررسی جرمشناسانه این دو اثر ادبی جنایی می پردازیم و تلاش می کنیم با نگاهی روان شناسانه و با استناد به نظریه «فنون خنثی سازی» دیوید ماتزا و گرشام سایکز، که از نظریه های مرتبط با روان شناسی جنایی هستند، به مطالعه در مورد علت شناسی ارتکاب جرم در هر دو بپردازیم. در انتها شخصیت های زن اصلی هر دو اثر را از لنز بزهدیده شناسی و نیز بزهکاری مورد بررسی تحلیلی قرار می دهیم. یافته های پژوهش بیان می دارد که دو نویسنده ژانر جنایی در یک موضوع تقریبا مشابه وجوه مختلفی از علت شناسی جرم و نیز خصوصیات بزهکار و بزهدیده را مورد توجه قرار داده اند.
عنصر تکرار در دیوان های نثری یحیی سماوی و شعر سپید احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
141 - 165
حوزه های تخصصی:
قصیده النثر یا شعر سپید به عنوان پدیده ای نو در ادبیات فارسی و عربی، افق های تازه ای را در برابر دیدگان گشود که نماد کامل خروج از شعر سنّتی و دگرگونی شدید آن است. این نوع شعری جدید اگرچه در رابطه با موسیقی و وزن های عروضی دگرگونی شدیدی ایجاد کرده است، اما خالی از عناصر موسیقی نیست و شاعر با شگردهای مختلف این خلأ را پر کرده است. یکی از عناصری که نقش مهمی در تقویت موسیقی داخلی این نوع ادبی و برجسته کردن مضمون دارد، عنصر تکرار است. این پژوهش بر آن است تا با روش تحلیلی-توصیفی، کارکرد عنصر تکرار را در دیوان های نثری شاعر معاصر عراقی یحیی سماوی و شعر سپید احمد شاملو بررسی کند. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد؛ پدیده تکرار در شکل های مختلف به کار گرفته شده است و این عنصر علاوه بر اینکه بخشی از موسیقی درونی را ایجاد کرده و ساختار آهنگین آن را ارتقا بخشیده است، باعث اغنای جنبه دلالی و زیبایی این نوع ادبی گردیده است. تکرار در قصاید سماوی و شاملو نقش مهمی در انسجام شعر و لذّت شنیداری و تقویت ساختار آهنگین متن، انتقال احساسات و عواطف درونی شاعر، فضا سازی و نفوذ بیشتر کلام در جان خواننده، دیداری کردن تصویر و حفظ آن در ذهن مخاطب، برجسته کردن مفهوم و تبیین جهت گیری های فکری هر دو شاعر و انسجام و تماسک متن داشته است، و به عنوان یکی از مهم ترین ویژگی های سبکی هر دو شاعر به شمار می رود.
تطبیق و تحلیل محتوایی بن مایه های مرتبط با امور دین در اشعار مولانا و یونس امره(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۵
160 - 184
حوزه های تخصصی:
یونس امره (638-720ه.ق)، از جمله شاعران و متصوّفان ترک زبان است که جوانی اش، مقارن پیری مولانا بوده و آثاری در عرفان و تصوف به زبان ترکی به جای گذاشته و باب تازه ای در عرفان و تصوف ترکیه گشوده است. مولانا جلال الدین بلخی از جمله شاعرانی است که تقلید و تتبع از روش او در سرایش اشعار از همان زمان حیات او آغاز شد به دلیل زندگی مولانا در قونیه و اختلاف زبان او با شنوندگانش یعنی ترکان حوزه آناطولی، یونس امره، بر آن شد تا با بهره گیری از مضامین عرفانی مورد استفاده مولانا در مثنوی، به احیا و ادبی نمودن زبان مادری اش بپردازد و ادبیّات ترکیه را که تا آن روز پایه اش بر ادبیات گفتار بنیاد بود، بر پایه نوشتار بنیاد نهد. نگارنده در این پژوهش درصدد آن است تا به شیوه توصیفی – تحلیلی و روش کتابخانه ای به بررسی تطبیقی بن مایه های مرتبط با امور دین در اشعار مولانا و یونس امره بپردازد. به دلیل وسعت انطباق موضوع انتخاب شده با مفاهیم ادبیات تطبیقی، این موضوع از دیدگاه مکاتب اصلی ادبیات تطبیقی یعنی مکتب فرانسوی و آمریکایی قابل بررسی است. نگارندگان در این پژوهش به این نتیجه دست یافته اند که جهان شاعرانه امره به دلیل قرابت های مکانی، زمانی، زبانی، اندیشه و طریق متصوفانه بسیار به جهان شاعرانه و اندیشمندانه مولانا نزدیک بلکه منطبق است و بی شک، یونس امره در ارائه اندیشه های خود، تحت تأثیر مستقیم مولانا بوده است.
نقش جمله های عربی در ایجاد گفتمان درّه نادره (بر پایه رویکرد فرکلاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
42 - 62
حوزه های تخصصی:
یکی از مطرح ترین رویکرد ها در تحلیل انتقادی گفتمان، رویکرد فرکلاف، زبان شناس انگلیسی است. از نظر وی تحلیل گفتمان در سه سطحِ توصیف، تفسیر و تبیین بررسی می شود. در پژوهش حاضر به دنبال آن هستیم که نشان دهیم بسیاری از جمله های عربی به کار رفته در درّه نادره تألیف میرزامهدی خان استرآبادی را می توان همچون واژه برشمرد و برای آن نقش گفتمانی در نظر گرفت. برای این منظور، جمله های عربی سه بخش از کتاب را با گزینش تصادفی، در سطح توصیف بررسی کردیم. یافته های پژوهش نشان داد که حدود 70% از 320 جمله عربی به کار رفته در بخش های بررسی شده، دارای ویژگی های تقسیم بندی گفتمانی فرکلاف است. بر پایه تحلیلی که در متن مقاله صورت گرفت، مشخّص شد که درّه نادره، متنی دارای ساختارهای گفتمان مدار است؛ به گونه ای که می توان در لایه های زیرین آن، مناسبات پیچیده قدرت در دوره افشاریّه را نشان داد. در این میان، جمله ها و عبارت های عربی نقش های مهمّی، ازجمله: پاک نشان دادن دامن نادر از غصب حکومت صفویه، تأکید بر شدّت رخدادهای دوران، دورنگاه داشتن خود از کشمکش های دربار، به دست آوردن دل جانشینان نادر، توجیه هواداری پیشین خود از نادر در روزگار جانشینان وی و... را بر عهده دارند.
بررسی تطبیقی ادبیات خلاقیت و هرمنوتیک مدرن با تأکید بر آراء مارتین هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
67 - 86
حوزه های تخصصی:
با گسترش رشته های تخصّصی در مراکز آکادمیک جهان، هرمنوتیک از محدوده تفسیر متون دینی خارج شد و به عرصه علوم مختلفی همچون تاریخ، هنر، اقتصاد، علوم سیاسی و روان شناسی و در پی آن تعلیم و تربیت قدم گذاشت. هدف اصلی این تحقیق بررسی تطبیقی ادبیات خلاقیت و هرمنوتیک مدرن با تأکید بر آرای مارتین هایدگر می باشد. این تحقیق از نوع تحلیلی می باشد. نزدیکی به مسأله مورد بحث، پرسش گری و تفکر، انتقادگری و کیفیت فهم در فراگیر نشان دهنده نسبت بین هرمنوتیک مدرن با یادگیری خلاق است. ایجاد علاقه به تعلیم و تربیت در فراگیر، تهیه برنامه های تربیتی ایجاد علایق علمی در فراگیر و ایجاد فهم متقابل بین مربی و متربی از اهدافی است که بر مبنای هرمنوتیک برای یادگیری خلاق می توان طراحی کرد. در هرمنوتیک مدرن به یادگیری خلاقانه اهمیت داده می شود و فرایند آن به گونه ای است که در ابتدا می بایست روی یک مسأله به توافق رسیده و مورد نقد و انتقاد قرار داد تا کیفیت فهم در فراگیر ایجاد شود.
ارزش های تعلیمی در شعر احمد زکی ابو شادی با توجه به مفاهیم رمانتیک آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
211 - 240
حوزه های تخصصی:
احمد زکی ابو شادی (1892م) از شاعران پیشگام در زمینه گرایش به مکتب رمانتیک در ادبیات عربی به شمار می رود که علاوه بر اصول رمانتیک گاهی نیز به تجلّی درونمایه های تعلیمی در شعر همّت گماشت. او زاییده عصری است که تلاش برای رهایی از استعمار به صورت تمام عیار انجام می شد؛ از این رو پاره ای از پندهای اخلاقی و ارزش های انسانی را در قالب زیرساخت های درون متنی به تصویر کشید؛ با خواندن اشعار وی می توان از ویژگی های اشعار رمانتیک در جامعه عرب آگاه شد. منظور از شعر تعلیمی آن دسته از ابیاتی است که هدف سراینده آن آموزش ارزش های اخلاقی و باورهای انسانی باشد. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی قصد دارد نشان دهد که آموزه های تعلیمی این شاعر در چه حوزه ای و چگونه منعکس شد. مهم ترین نتایج حاکی از آن است که گزاره های اخلاقی مورد نظر او در مباحث دینی از طریق روابط بینامتنی و توصیفات زیبا مطرح شد در حالی که در بیان مسائل اجتماعی و سیاسی بیش از هر شگرد ادبی، به نمادپردازی گرایش داشت.
بررسی تطبیقی طنز سیاه در "دیوان شوخ" از ابوالقاسم حالت و "بدوی سرخ پوست" از محمد ماغوط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
241 - 265
حوزه های تخصصی:
ادبیات هموارهیکی از ابزارهای مهم نقد در جوامع بوده است و ادیبان و نویسندگان آن را به صورت غیر مستقیم و نمادین به کار برده اند. یکی از روش هایی که ادیبان برای بیان مشکلات اجتماعی و همدردی با مردم از آن بهره می جویند، طنز است. طنز سیاه خنده ای است آمیخته به درد که از درون فرد عاصی برای مقابله با عقاید و رفتارهای سیاسی و اجتماعی رایج و نادرست برمی آید. اشعار ابوالقاسم حالت و محمد ماغوط سرشار از این نوع طنز است که آن را برای بیان مشکلاتی چون فقر، دخالت بیگانان و... استفاده کرده اند. اما ماغوط طنز سیاه را در مفهومی گسترده تر به کار برده و به موضوعاتی چون جنگ، زندان، و مسائل دنیای عرب نیز پرداخته است. این دو شاعر از تکنیک هایی چون تناقض، تحقیر، و کوچک نمایی استفاده کرده اند. اما در عین حال از عبارات و واژگانی استفاده نکرده اند که منافی اخلاق و فرهنگ باشد. شرایط متفاوت فردی و اجتماعی این دو شاعر باعث شده که لحن کلام حالت ملایم و گزندگی کلام ماغوط بیش تر باشد.
نگاهی تطبیقی بر «استعمار و استبداد ستیزی» در اشعار بشری البستانی و طاهره صفارزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
267 - 285
حوزه های تخصصی:
بشری البستانی در شعر معاصر عربی و طاهره صفارزاده در عرصه ادبیات معاصر فارسی از منادیان حقیقی استبدادستیزی به شمار می آیند. دو شاعر مذکور که نماینده قشر بااحساس و آگاه و فرهیخته جامعه خود هستند توانستند با تلاشی گسترده به سرودن شعرهای مهیج و تحریک احساسات خفته مردم مبادرت ورزند تا علاوه بر تأثیرگذاری در حوادث و رویدادها، در راستای مصالح سرزمینشان آثار ادبی ماندگاری از خود بر جای گذارند. پژوهش حاضر که از نوع توصیفی تحلیلی است و با روش کتابخانه ای صورت گرفته به دنبال آن است تا مفهوم استبدادستیزی را که از مهم ترین مضامین مشترک اشعار این دو شاعر می باشد از منظر ادبیات تطبیقی مورد بررسی قرار دهد. نتایج مقاله پیش رو حاکی از آن است که مهم ترین بن مایه های مشترک در شعر این دو شاعر مقاومت عبارت اند از مفاهیمی چون بیان وضعیت اسفبار کشور، پرده برداشتن از ظلم و ستم دشمنان داخلی و استعمارگران و آثار و تبعه هجوم آن ها بر کشور عراق و ایران و در نهایت دعوت مردم به حفظ وحدت جهت پیروزی بر دشمنان.
بررسی تطبیقی «توحید و توکّل» در رساله قشیریه با طبقات الصّوفیه خواجه عبدالله انصاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
287 - 305
حوزه های تخصصی:
در این مقاله اصطلاحات عرفانی «توحید» و «توکل» در «رساله قشیریه» به شیوه تطبیقی با کتاب «طبقات الصّوفیه» خواجه عبدالله انصاری مورد بررسی قرار گرفته است. خواجه عبدالله بر خلاف قشیری باب خاصی را به هیچ کدام از این اصطلاحات اختصاص نداده است، بلکه در مجالس وعظ خود به مقتضای کلام به پاره ای از مفاهیم عرفانی پرداخته است. سخنان همه صوفیان درباره توحید نشان از اقرار آن ها به یگانگی خداوند است. قشیری خود نیز مستقیماً به این موضوع صحّه می گذارد و خواجه عبدالله در تعریف توحید بر آن است که توحید «من» فرد در میان نباشد و تنها سخن از «اویی» باشد و بس. قشیری و خواجه عبدالله در باب توکّل سخنان سایر صوفیان را نقل می کنند. بی گمان این دو درباره توکّل با سخنان صوفیانی که از آنان به عنوان سند استفاده می کنند، هم رأی هستند. قشیری و خواجه عبدالله علاوه برتشریح منازل سلوک، به بیان سخنان بزرگان تصوف در این زمینه اهتمام ورزیده اند.
واکاوی رمان «حصار و سگ های پدرم»؛ بازتولید استبداد و پدرسالاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
331 - 355
حوزه های تخصصی:
پدرسالاری و ذهنیت مذکر در همه شخصیت های این رمان بی استثنا دیده می شود. نهادینه شدن قانون پدر در ناخودآگاه فردی و جمعی اعضای این حصار چنان شدتی دارد که حتی پس از مرگ جسمانی پدر هم این ساختار به شکل هایی دیگر بروز می یابد. شگرد روایی برای تسلط بر نظام نشانه های این متن در اختیار گرفته شده تا خود زبان به ابزار سرکوب بدل شود و سخن و گفتمان مؤنث را سرکوب کند؛ در واقع راوی آن سخنانی را که خود می خواهد از دهان پرسوناژهای مؤنث بیان میکند. ذهنیتی که استبداد درونی آن شده و در ناخودآگاه استبدادزده است خود میل به رهایی نخواهد داشت و با مرگ هر دیکتاتوری دیکتاتور دیگری را جایگزین آن خواهد کرد و تا پایان عمر باید در «گور، هم گنبد و هم گورستان» به سر ببرد. روح سنت اما بسیار قوی تر است و در ذهنیت، روابط اجتماعی و در نهادهایی همچون خانواده، مدرسه و دولت ساری است و در تضادی ابدی با نو شدن است. ما همیشه در حسرت و اندوه دیکتاتورها هستیم و بر فقدان آن ها مویه می کنیم.
واکاوی جسم در شاهنامه و ایلیاد(تطبیق رستم و آخیلوس؛ اساطیر افسانه ای ایران و یونان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
67 - 86
حوزه های تخصصی:
معروف ترین اثر حماسی فارسی، «شاهنامه» حکیم ابوالقاسم فردوسی و مشهورترین حماسه یونان باستان «ایلیاد و اودیسه» سروده هومر شاعر نابینای یونان است. در این تحقیق به بررسی جسم در «شاهنامه» و پهلوان نامی آن رستم و تطبیق با آخیلوس پرداخته شده است و قدرت بدنی و توان و نیروی این دو پهلوان با هم مقایسه شده است. این تحقیق به روش کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته و دو کتاب «شاهنامه» و «ایلیاد» بررسی شده و مطالب فیش برداری شده است. نتیجه حاصل از این تحقیق بیان می دارد که آخیلوس پهلوان اول ایلیاد با رستم تفاوت و شباهت هایی دارد از نظر قد و قامت، پیل پیکری و نیرومندی با هم شباهت دارند از لحاظ رویین تنی تفاوت دارند. همچنین در در مقایسه رستم و آخیلوس می بینیم که «هر دو پهلوان به وسیله نیروهای فرا طبیعی حمایت می شوند. آخیلوس به وسیله خدایان و رستم به وسیله سیمرغ.
بررسی تطبیقی ارتباطات کلامی در مثنوی مولوی و حدیقه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
275 - 295
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائلی که در تمام آثار ادبی مشهود و ملحوظ می باشد، ارتباط کلامی است که از رهگذر آن، افکار و عواطف مختلفی رد و بدل می شود. با توجه به ماهیت آثار ادبی باید گفت که این پدیده به شکل های مختلف و با کمیت های متفاوتی نمود می یابد. در پژوهش حاضر که با رهیافت توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای نوشته شده، تلاش بر آن است که انواع مختلف ارتباط کلامی در «مثنوی» مولوی و «حدیقه» سنایی مورد کنکاش قرار گیرد و اغراض مختلفی که در ورای این ارتباطات کلامی وجود دارد، در ترازوی نقد و بررسی قرار گیرد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که مولوی از رهگذر این ارتباطات کلامی اغراضی همچون بیان عشق، نیایشی کردن کلام خود، ارائه مفاهیم و تعالیم عرفانی و کلامی، پیروی از اولیاء الله و داستان پردازی است را بیان کرده و هدف سنایی از کاربست این ارتباطات کلامی آن است که به تفسیر آیات و احادیث و نیز ارائه نکات ظریف اخلاقی و عرفانی بپردازد