فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۲۱ تا ۱٬۷۴۰ مورد از کل ۳٬۵۱۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
اشتراک ادیبان اسلامی در ستایش پیامبر (ص) میراثی از تفکّر و عاطفه دینی مشترک است که بستری مناسب جهت مقایسه این نوع ادبی به ویژه میان تمدّن ایران و عرب را فراهم می آورد. در این راستا، بررسی مدایح نبوی بوصیری، شاعر مصری و خاقانی شروانی که هر یک به دلیل فراوانی ابیاتشان در مدح پیامبر به نوعی افتخار شاعر پیامبر بودن خویش را به همراه دارند، جلوه محسوسی به پیوند ادبیّات این دو ملّت می دهد.
این دو شاعر، که به فاصله کمتر از یک قرن با یکدیگر می زیسته اند، اشعار آن ها از وجوه مشترک قابل ملاحظه ای برخوردار است؛ وصف معجزات پیامبر (ص)، مقام و منزلت ایشان، ذکر مناقب و فضایل، ستایش اهل بیت (ع) و نیز توسّل و شفاعت از پیامبر (ص) از جمله محورهای یکسان آن ها در مدح حضرت رسول است، با این تفاوت که بوصیری، شاعری موضوع گرا بوده و در غالب موارد به شکلی جامع، مفصّل و با ذکر جزئیّات به بیان مطالب می پردازد در حالی که خاقانی شاعری اسلوب گرا بوده و اغلب توصیف هایش صریح، کوتاه و موجز است.
پژوهش حاضر با رویکردی تطبیقی تحلیلی به مقایسه مدایح نبوی موجود در دیوان بوصیری و خاقانی
می پردازد تا در خلال آن وجوه اشتراک و افتراق این دو شاعر نامدار در شیوه سخن پردازی نمایان گردد.
امام حسین(ع) و آیین های عاشورایی از نگاه آنتوان بارا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۱
129 - 144
حوزه های تخصصی:
سوگواری و مرثیت عاشورائیان، ریشه در سنت و سیره آل رسول(ص) داشته، تا در مظلومیت شهیدان شان، به نشر فرهنگ خونرنگ شان بپردازند و مردم را با پیام، مقصود و راه شان آشنا سازند. آنتوان بارا ادیب و پژوهشگر مسیحی، با جستار پیرامون رخداد بزرگ عاشورا و نگارش کتاب «الحسین فی الفکر المسیحی» خود را یک مسیحی حسینی، عاشورایی و شیعه گرا می بیند و حسین را وجدان زنده و بیدار همه ادیان تا پایان تاریخ می داند. در نگرش او سیر زندگی حسین(ع) شبیه ترین آمدن و رفتن نسبت به آغاز تا انجام زندگی مسیح(ع) است. در نگاه او مراسم و شعائر عاشورا، موجب زنده ماندن این خاطره و گرمی و تازگی آن در دل ها می شود.
بررسی تطبیقی رمان «جای خای سلوچ» محمود دولت آبادی و «داستان های کوتاه» مارون عبود از دیدگاه ادبیات اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیّات اقلیمی به عنوان شاخه ای از ادبیّات که به بیان شاخصه های جغرافیای طبیعی و انسانی منطقة خاصّی می پردازد، هم در ادبیّات فارسی و هم در ادبیّات عربی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. دولت آبادی در حوزة مکتب خراسان و مارون عبود نیز در لبنان آثاری دارند که در حوزة ادبیّات اقلیمی قابل بررسی است. در ابتدا به ارائة تعریفی اجمالی از ادبیّات اقلیمی، پیشینه و جایگاه آن در دو ادب فارسی و عربی پرداختیم. سپس با تکیه بر مبانی مکتب تطبیقی آمریکایی و روش توصیفی - تحلیلی، شاخصه های ادبیّات اقلیمی در رمان جای خای سلوچ دولت آبادی و «داستان های کوتاه» مارون عبود را مورد بررسی قرار دادیم و به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش برآمدیم: چه علل و اهدافی موجب پایبندی دو نویسنده در کاربست مبانی ادبیّات اقلیمی در آثارشان شده است؟ وجوه اشتراک و اختلاف دو نویسنده در به کارگیری ادبیّات اقلیمی چیست؟
درنهایت به این نتیجه رسیدیم که دو نویسنده ،علی رغم نداشتن هیچ گونه ارتباطی به دلیل فاصلة زمانی و مکانی، اما به دلیل همزیستی شان با مردم منطقة خاص و تأثیرپذیری از محیط، تصویری تقریباً جامع و کامل از جغرافیای طبیعی و انسانی منطقه به خوانندگان ارائه داده اند؛ هدف ایشان، نقد فئودالیسم سیاسی و اقتصادی حاکم بر جامعه، دفاع از حقوق مردم زحمت کش و رنج دیده و بازگشت به فرهنگ های اصیل و بومی هست که در تلاقی با فرهنگ ها و دنیای جدید دست خوش تغییر و تحوّل شده است.
هم آموزی خورشیدشاه و ریدک: مقایسه آموزش در دو متن خسرو قبادان و ریدکی (پیشا اسلامی) و سمک عیار (قرن ششم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از صاحب نظران بر این باورند که پیشینه داستان «سمک عیار» به پیش از اسلام و احتمالاً به دوره پارت ها می رسد. مقاله پیش رو در یک مطالعه تطبیقی، مقایسه ای است درباره آموزش هایی که «خورشید شاه»، از قهرمانان اصلی کتاب سمک عیار (مکتوب ۵۸۵ ه.ق) و «ریدک خوش آرزو»، از اشراف زادگان ساسانی (متن پهلوی خسرو قبادان و ریدکی) در کودکی می بینند و مهارت هایی که می آموزند. شباهت بسیاری میان این آموزش ها وجود دارد که این شباهت ها شاید بتواند ظن پیشا اسلامی بودن اصل داستان سمک عیار را تقویت کند. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی- مقایسه ای و مبتنی بر شواهدی از این دو متن و کوشش در تأیید فرض پیش گفته است.
تاثیر زبان عربی بر شعر نظیری نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر زبانی بر اساس نیازهای خود واژه هایی را از زبان های دیگر وام می گیرد که زبان فارسی نیز این گونه می باشد. از میان زبان ها، زبان عربی بیش و پیش از هر زبان دیگری بر زبان فارسی تأثیر گذاشته است. واژگان بسیاری طی 11 سده وارد زبان فارسی شده است. ورود زبان عربی به قلمرو شعر فارسی به یک دوره زمانی و یا شاعری خاص بر نمی گردد. بلکه همه شاعران پارسی زبان کم و بیش زبان عربی را در سروده های خود بکار برده اند محمدحسین نظیری نیشابوری شاعر فارسی سرای ایرانی قرن 11 و11 ه . ق که در هندوستان سکونت گزید، دیوانی مشتمل بر انواع گوناگون شعر دارد که در آن غزل بیش از همه خودنمایی می کند. نظیری نیشابوری در جای جای دیوانش از کلمات، تعابیر و جملات عربی استفاده کرده است. او این موارد را به خوبی در خدمت زبان فارسی قرار داده است به طوری که خواننده با شنیدن آن ها دچار دوگانگی زبانی نمی شود. نوع بکارگیری این عبارت ها ثابت می کند که او با زبان عربی آشنا بود و وجوه فصاحت و بلاغت و ایجاز عربی را هم می دانست. به کارگیری آیات قران و احایث پیامبر و ... منجر به بروز پدیده بینامتنی در دیوان او شده است. در این مقاله با شیوه توصیفی و تحلیلی تلاش شده است تا با بررسی شعر نظیری نیشابوری مشخص شود که زبان عربی به چه میزان در شعر این شاعر فارسی زبان رسوخ کرده و شاعر به چه روش هایی میان زبان فارسی و عربی هماهنگی ایجاد کرده است.
نگاهی تطبیقی به آثار مشاهیر ایران در ادبیات عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۱
93 - 108
حوزه های تخصصی:
در این مقاله بنا داریم مشاهیر ایران در ابیات عرب را معرفی کنیم. برای این مهم به بررسی ادوار تاریخ ادبیات پرداختیم و روشن شد که سهم ایرانیان در تبلور ادبیات عربی چشمگیر است. اسلام با ورود به ایران طرفدارانی پیدا کرد، و اختلاط اعراب با ایرانیان باعث شد تا فرهنگ دو کشور بر یکدیگر تأثیر بگذارد. این تأثیر در دوره اموی کم رنگ تر است چون حکومت اموی همواره نژاد عرب را بر غیر عرب به خصوص ایرانیان ترجیح می داد و همین باعث شد که ایرانیان کم تر در این دوره وارد حوزه ادبی شوند. ولی اختلاط شدید و رفعت مقام ایرانیان در دوره عباسی در ظهور چهره های مذهبی، ادبی و علمی سهم شایسته ای دارد. در این مقاله با برخی مشاهیر که بیش تر چهره های ادبی هستند آشنا می شویم و با نگاهی تطبیقی به بررسی آثار آن ها می پردازیم.
رابطه بینامتنیّت میان سوانح العشّاق و عبهرا لعاشقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رساله هایسوانح العشاق احمد غزّالی و عبهرالعاشقین روزبهان بقلی شیرازی از جمله رساله هایی هستند که به لحاظ موضوع، شیوه بیان، چگونگی به کارگیری زبان، و محتوا مشترکات زیادی دارند. خوانش همزمان و مطالعه بینامتنی این دو رساله می تواند شناخت ما را از قابلیّت های این آثار دگرگون سازد و با ویژگی های مشترک یا منفرد آنها آشنا نماید. بعد از مطالعه بینامتنیِ این دو رساله طبق نظریه ژرار ژنت، معلوم شد که عبهرالعاشقین به اشکال صریح، غیر صریح و ضمنی در ساختار کلّی و جزئی، اعمّ از گزینش واژه، عبارت، اعلام، تلمیح به آیات و احادیث و داستان ها و بسیاری از اصطلاحات عرفانی و حتّی تفکّر حاکم بر اثر تا حدّ زیادی از سوانح العشّاقمتأثّر بوده است. با وجود ویژگی گفت وگومندی و چندصدایی در این دو رساله، هریک دارای ویژگی های منفردِ خاصّی نیز هستند و رابطه بینامتنی آنها وسیع تر از قیاس و تطبیق و برداشت مستقیم از متون پیشین است.
بررسی تطبیقی رمزهای تمثیلی شتر، شیر و کودک در آثار و اندیشة مولانا و نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین مباحثی که از دیرباز مورد توجه اندیشمندان زبان شناس قرار گرفته است، تأثیر نظام اندیشگانی بر جامعة نشانه ها و رابطة ذهن و قراردادهای زبانی است. اهمیت این رابطه در نگرش های تطبیقی جلوة بیشتری می یابد و در نهایت، پژوهشگران با بررسی و تحلیل تطبیقی طرح واره های اصلیِ ذهن چند متفکر و هنرمند، به استفادة همسو و تا حدودی مشترک نشانه های زبانی آنان دست یافته اند. مولانا و نیچه متفکرانی هستند که نخست، نظام اندیشگانی خویش را با زبان شعر و سپس با جامعة نمادها و سمبل ها بیان داشته اند و دیگر این که در شناخت خود از هستی، انسان، حقیقت، اخلاق و زندگی با یکدیگر اشتراکاتی دارند؛ بنابراین با توجه به مفاهیم یاد شده، هر دو از جامعه نشانه ها و رمزگان خویشاوند و همسو بهره مند می باشند.
این جستار درصدد آن است تا میزان زیست مایه های معرفت شناختی و بن لایه های حرکت استعلایی انسانی را در نگرش مولانا و نیچه، با توجه به روایت های تمثیلی آنان، مورد بررسی قرار دهد؛ بنابراین در این راستا، به بررسی سه نماد برجستة «شتر»، «شیر» و «کودک» در حوزة اندیشة نیچه و مولانا، به عنوان مراحل تکوّن، صیرورت و تعالی انسانی پرداخته و این نتیجه حاصل شده است که هستی شناسی مشترک هر دو، منتج به کاربرد نشانه های ذکر شده در توصیف مراحل سلوک و تعالی انسانی است؛ اما تمایز آنان در مقصد شناسی، به چینش متفاوت این نشانه ها منتج خواهد شد.
مشابهاتِ حماسه ارمنیِ دلاورانِ ساسون و شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حماسه دلاوران ساسون مهم ترین و معروف ترین اثر حماسیِ ارمنیان است که به رغمِ تأخّرِ زمانِ تدوینِ مکتوب آن (سده شانزدهم میلادی) ظاهراً سابقه هزار و صد ساله دارد و چندین سده به صورت شفاهی نقل می شده است. این اثر در چهار بخش به سرگذشت و روایاتِ چهار نسل از پهلوانان شهرِ ارمنیِ ساسون با نامهای ساناسار و باغداسار، مهر، داوید و مهرِ کوچک می پردازد. میان داستانهای این متن و شاهنامه فردوسی حدّاقل بیست و هشت بن مایه و مضمونِ مشترک و مشابه دیده می شود که عبارت است از: 1. آب چشمه مقدّس 2. آزمایش خردِ کودک 3. آزمون ازدواج 4. اسب مخصوصِ پهلوان 5. الگوی چند خان 6. بازوبندِ محافظ 7. بسیارخواریِ پهلوان 8. پانزده سالگی و بلوغ 9. پهلوان بانو 10. پیشگامی دختر در عشق ورزی 11. تن شویی در خون 12. خودکشیِ همسر پس از مرگ شوهر 13. دیو سپید 14. رزم افزارِ ویژه پهلوان 15. رشد سریع پهلوان 16. روییدن گل از خون 17. رویین تنی 18. فرو رفتن پای پهلوان در زمین 19. قدرت نمایی با فشردن دست 20. کام خواهی نامشروع 21. کشاندنِ زن، پهلوان را به سرزمین خویش 22. کشته شدن پهلوان به نیرنگ نزدیکان 23. نبرد پدر و پسر 24. نبرد پهلوان با اژدها و رهانیدنِ دختر 25. نبرد پهلوان با دیو در غار 26. نژاد آبیِ پهلوان 27. نعره سهمناک 28. نوشیدن خون دشمن. به استناد قراینی مانند پیشینه طولانیِ نفوذِ نامها و داستانهای شاهنامه ای در ارمنستان و آشنایی ارمنیان با حماسه ملّی ایران، ذکر نام دیو سپید در حماسه ارمنی، مشابهاتِ جزئیِ داستان داوید و مهر در این حماسه با رستم و سهرابِ شاهنامه و... احتمال دارد برخی از موضوعات و عناصرِ داستانیِ روایات ارمنی در فاصله مرحله تکوین و تدوینِ کتبی آنها از شاهنامه تأثیر پذیرفته باشد.
تصویر ایران و ایرانیان در سفرنامه ابن بطوطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مطالعات ادبیّات تطبیقی، سفرنامه ها از مهم ترین منابع شناخت تصویر یک ملّت در متون ادبی دیگر ملّت ها به شمار می روند. سفرنامه ابن بطوطه (703-779 ؟ ه . ق.) - که حاصل سه دهه جهانگردی از جنوب اروپا تا خاور دور است - اطّلاعات ارزشمندی را از سرزمین ها و ملل قرن هشتم هجری دربر دارد. توصیف جزئیات زندگی جوامع در این اثر، برای پژوهشگر دستیابی به تصویری روشن از زندگی اجتماعی و فرهنگی ملّت ها - به ویژه فارسی زبانان - را فراهم ساخته است. نظر به ارزش تاریخی - ادبی و فرهنگی این اثر، مقاله حاضر به شیوه ای اسنادی - تحلیلی به بازشناسی و بررسی تصویر ایران و ایرانیان در سفرنامه ابن بطوطه از ابعاد گوناگون فرهنگی و اجتماعی می پردازد.
نتایج این پژوهش، بیانگر گستره وسیع زبان و ادب فارسی از عراق تا هند و حتّی خاور دور است. گزارش سفرنامه از حضور فرهیختگان ایرانی در میان ملل مختلف مشرق زمین، نشان دهنده این است که ارتباطات علمی و فرهنگی میان ایرانیان قرن هشتم و ملّت های معاصر ایشان، بسیار چشم گیر و مؤثّر بوده است.
محمد الماغوط واحمد شاملو فی جدلیة العاطفة والفکرة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محمّد الماغوط شاعر سوریّ معاصر، کاتب سیناریو، مسلسلات تلفزیونیّة، ومن روّاد قصیدة النّثر له دور کبیر فی تطّور الادب العربیّ عامّة والادب السّوریّ خاصّة. وذلک یأتی انطلاقا من تمرّده على القالب الکلاسیکیّ للوصول إلی قالب شعریّ یوافق ذهنیّة الانسان المعاصر ومقابل ذاک فی الفارسی، عندنا احمد شاملو، یعتبر شاعرا معاصرا و من روّاد قصیدة النّثر، قد عمل فی مختلف المجالات الادبیّة من بینها الشّعر والصّحافة والسّناریو والمسلسلات التلفیزیونیّة و ما إلی ذلک، و بفارق قلیل بالنّسبة لمحمّد الماغوط استطاع بتمرّده علی القالب الکلاسیکیّ أن یخلق فنّاً فی الادب الفارسیّ حیث جعل الشّاعر حرّاً فی اختیار الالفاظ والقوافی. تهدف هذه المقالة إلی کشف الغطاء عن تجربة الشّاعرین الشّعریّة اعتماداً علی المقارنة الادبیّة بین تجربه الشّاعرین الشّعریة فی البعد النّظریّ وانطلاقاً منه إلی تلمّس فکرة معیّنة تجعل المخاطب یتعرّف علی ماهیّة المکوّنات الادبیّة فی نصّهما الشّعری ولاسیّما الفکرة والعاطفة. هذا من جانب لکن من جانب آخر ترکّز علی جدلیّة العاطفة والفکرة نیلاً منها إلی الکشف عن مدی تأثّر الشّاعرین بهما فی قوتهما الابداعیّة. لکن منهجنا فی هذا البحث بنی علی المذهب الامریکیّ و الّذی یتجاوز بالدراسة عن قضایا «کالتأثیر التأثر» و «الخلاف اللغوی».
تلقى إبراهیم أمین الشواربی و محمد الفراتی من الغزل الثامن لحافظ الشیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لقد أعطت نظریات النقد الحدیثة، الحریة للمتلقی فی تشکیل معنی النص و تفسیره علی هواه، بعدّ النص مفتوحاً لاحتمالات کثیرة و دلالات مخفیة و متطورة بتطور الحیاة و تطور خبرات المتلقی الاجتماعیة و التاریخیة و الثقافیة. إذا لکلّ زمن و لکل لغة قرائه ؛ فلا یتوقّف القراءة و التلقی عند زمنٍ ما. و بینما یختلف تلقیات أبناء اللغة الواحدة فلا ریب فی اختلاف تلقیات أبناء اللغة الأخری. اللغة الفارسیة و العربیة هاتین اللغتین العریقتین، اشتد اتصال بعضهما ببعض وکثرت متلقو آدابهما و من المشاهیر الأدبیة التی کثرت متلقو أدبها، حافظ الشیرازی، هذا الشاعر العظیم الذی طبقت شهرته الآفاق فی مشارق الأرض و مغاربها. ومن المتلقین الذین قاموا بترجمة اشعار حافظ، الأستاذ و الأدیب المصری إبراهیم أمین الشواربی، و الأدیب و الشاعر السوری محمد الفراتی. قد ترجم الشواربی، الغزل الثامن لحافظ نثراً و ترجمه الفراتی شعراً. قد تناولت الدراسة، المقارنة بین تلقیهما المعنوی و الجمالی من هذا الغزل عن طریق استقراء الغزل الثامن و دراسة تراجمهما بیتا بیتا، معتمدا علی أسس نظریة التلقی إذ ما وجدنا العنایة التی یستحقّها هذه النظریة فی الدراسات التطبیقیة لأشعار حافظ. و من النتائج التی حصلت علیها: بیان مدی اختلاف تلقی المتلقیین عن اصل الأبیات، ثم اختلاف تلقی بعضهما عن بعض وأخیرا أنّ الترجمة التی قدّمها الشواربی أبلغ من ترجمة الفراتی و أقرب من أصل الغزل؛ ربما لأن الترجمة بالنثر لا تواجه المحدودیات التی تواجهها الترجمة بالشعر.
ادبیّات تطبیقی چیست؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیگبرت پراور (1925-2012) استاد ادبیات تطبیقی دانشگاه آکسفورد بود. کتاب درآمدی بر مطالعات ادبی تطبیقی (1973) پراور از معتبرترین کتاب های درسی کلاسیک این رشته در دانشگاه های معتبر جهان محسوب می شود. شالوده این کتاب بر این اصل استوار است که ادبیات ملی بدون شناخت ادبیات سایر ملل به درستی فهمیده نمی شود. در این کتاب پراور نظریه ها و روش های تحقیق در ادبیات تطبیقی را در ده فصل با ذکر مثال توضیح می دهد و برای دانشجویان ادبیات فارسی و خارجی و سایر رشته های علوم انسانی که به مطالعات بینارشته ای علاقه مند قابل استفاده است. این مقاله ترجمه فصل اول این کتاب است که سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها (سمت) به صورت درس نامه نظریه و روش تحقیق ادبیات تطبیقی به زودی آن را منتشر خواهد کرد.
آرش کمانگیر و ویشنو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخشی از آنچه ما به عنوان میراث مشترک ایران و هند می شناسیم، ریشه در فرهنگ هند و ایرانی دارد و مربوط به گذشته دور خاور زمین و زندگی مشترک اقوام هندی و ایرانی است. وجوه شباهت «آرش کمانگیر» در اساطیر ایرانی و «ویشنو» در اساطیر هندی، نمونه ای ریشه دار در این زمینه قلمداد می شود. در این جستار، بر اساس روش تطبیقی مکتب فرانسوی و با شیوه تحلیل محتوا، شخصیت آرش کمانگیر در سه دوره باستان، میانه و اسلامی، بررسی شده و وجوه مشترک آن با ویشنو در اساطیر هند نشان داده شده و این نتایج به دست آمده است: دو اسطوره آرش و ویشنو دارای خاستگاهی مشترک و به تبع آن، وجوه اشتراک دامنه دار و گسترده ای هستند و در طرح شخصیت اساطیری آن دو، مسئله نبرد خیر و شر از جایگاه خاصی برخوردار است. همچنین وجه جنگاوری ایزد باران، در پروردن اساطیری نظیر آرش و ویشنو، پیکرینه بودن دو اسطوره و ارتباط آن دو، با عناصر طبیعی و عوالم آسمانی، از دیگر نتایج به دست آمده در این پژوهش است.
تأثیرپذیری جریان های شعر «موج نو» و «حجم گرا» در ایران از سوررئالیسم فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سوررئالیسم از جمله مکتب های غربی است که بر شعر معاصر ایران، تأثیر فراوان نهاده است. جریان های «موج نو» و «حجم گرا»، بیش از سایر جریان های شعر معاصر از این مکتب تأثیر پذیرفته اند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر سوررئالیسم بر جریان های شعری موج نو و حجم گرا در ایران است. این مقاله می کوشد اثبات کند که این جریان ها از نظر تصویر، زبان، موسیقی و تفکر، کاملاً تحت تأثیر مکتب سوررئالیسم بوده اند. نگارنده در ابتدای این مقاله، نگاهی مختصر به جنبش سوررئالیسم و اصول این مکتب ادبی داشته، سپس به جریان های شعری موج نو و حجم و نیز اصول مطرح شده در آن ها پرداخته است. در بحث اصلی مقاله، به ویژگی های مشترک شعر حجم و سوررئالیسم، از نظر تصویر، زبان، موسیقی و تفکر فردگرایی توجه شده است. در این مقاله اثبات شده است که ویژگی های تصویری، زبانی و موسیقایی شعر حجم تماماً در اشعار سوررئالیستی مشاهده می شود که عبارت اند از: کشف روابط و مناسبات جدید و تجریدی میان اشیا، ایجاد تصاویر پارادوکسی و متناقض نما، استفاده از زبان پیچیده و مبهم، آشنایی زدایی و هنجارگریزی نحوی و گرایش به زبان نثر.
پژوهشی تطبیقی در عناصر روایتِ «مرد مصلوب» اثر احمد شاملو و «المسیح بعد الصلب» سرودة بدر شاکر السیاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
احمد شاملو در ادبیّات فارسی و بدر شاکر السّیاب در ادبیّات عربی، از شاعرانی هستند که مضمون های گوناگونی را در قالب شعر روایی، ارائه نموده اند؛ تا به وسیلة آن، مفاهیم ژرف تر و گسترده تری را به مخاطب خود عرضه نمایند. این پژوهش، کوششی در بررسی تطبیقی عناصر مشابه روایت، بر اساس رویکرد نقدی ادبیّات تطبیقی (مکتب آمریکایی)، در قصیده «مرد مصلوب» اثر احمد شاملو و قصیده «المسیح بعد الصّلب» سرودة سیاب، به هدف دستیابی به زیباشناختی عناصر روایی دو شاعر و استفادة آن ها از ابزارها و فضاهای تکنیکی و هنری روایت در این دو سروده است. پژوهش حاضر، نشان می دهد که هر دو شاعر در روایت خود، از عناصر روایی مانند پیرنگ، صحنه پردازی، کشمکش، گفتگو، وصف، زاویة دید و بن مایه، به شکل هنرمندانه ای بهره گرفته و با آفرینش تصاویر و فضاسازی های مناسب،تأثیر چشمگیری بر ذهن و روان مخاطب بر جای
التناص القرآنی فی شعر أحمد مطر ومهدی أخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هذه الدراسة تسعى لبحث الشعر العربی والفارسی فی العصر الحدیث، وذلک من خلال دراسة التناص عند شاعرین متقاربین فی الزمن وفی الأدبین العربی والفارسی، وهما الشاعر العربی المعاصر أحمد مطر، والشاعر الإیرانی مهدی أخوان ثالث، فقد تشابهت ظروفهما المعیشیة والمؤثّرات على حیاة کلّ منهما، وکان لذلک انعکاسات وآثار بدت واضحة فی الإنتاج الفنی لکل منهما.
وقد هدفت هذه الدراسة لمعرفة التناص، والعلاقة بین بنیة اللغة الشعریة والمواضیع فی شعر أحمد مطر ومهدی أخوان ثالث. وقد تبیّن أنّهما یکّونان التناص عن طریق توظیف الإمکانات الفنیة کافّة، وبذلک فإن شعرهما یسعى إلى بناء عالم بدیل، یتجه مباشرة إلى التناص القرآنی، دون الاتکاء على عناصر أخرى.
ورصدت الدراسة التناص الذی انطلق منها الشاعران، لتشکل هذه الدراسة محاولة نقدیة ووقفة للأدب المقارن على تحولات الرؤیا فی شعر أحمد مطر ومهدی أخوان ثالث وأثر هذه التحولات فی التناص، ویعتبر التناص القرآنی من الجوانب المهمة فی دراسة الشعر ونقده، وتشکل عنصراً کبیراً للوقوف على التجربة الشعریة التی تتجاوز مظاهر الحیاة فی مجتمعنا العربی والإسلامی إلى روح الذات الإنسانیة وواقعها، الواقع الذی یستمد الشاعران منه مادتهما ویعدّ النص القرآنی مصدراً غنیا للتناص وللإلهام الشعری على مستوى الدلالة والرؤیة لدى الشاعرین وذلک أنّ استحضار الخطاب الدینی فی الخطاب الشعری المعاصر؛ یعنی إعطاء مصداقیة وتمیز لدلالات النصوص الشعریة، انطلاقاً من مصداقیة القرآن، وقداسته وإعجازه.
وحاولت الدراسة للکشف عن معالم البنیات للتناص ومظاهر التعبیر الشعری، وانشاء تعبیر جمالی للتراکیب وتشکیلاتها اللغویة على حد سواء فی شعر أحمد مطر ومهدی أخوان ثالث.