فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۱٬۳۵۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
در تاریخ مطالعات زبان و ادبیّات فارسی در غرب، یکی از برجسته ترین چهره های ادبی آمریکا رالف والدو امرسن (1882- 1803) است که علاقه اش به شعر و اندیشة شاعران ایرانی، موجب شد علاوه بر ارائة ترجمه از اشعار شاعران ایرانی به زبان انگلیسی، تحت تأثیر شعر فارسی و به خصوص غزلیّات حافظ، شعرهایی با گرایش های شرقی بسراید.
افزون بر آن، امرسن مقاله ای با عنوان «دربارة شعر فارسی» نوشته است که اطلاع از محتوای آن در روشن کردن ذهنیت او دربارة شعر فارسی و چگونگی شکل گیری شناخت وی از شاعران ایرانی نقش مهمی دارد. این مقاله جایگاه شاعران ایرانی را در نگاه او نمایان کرده و برداشت امرسن را از شخصیت و اندیشه حافظ در مقام شاعری آزاد اندیش نشان می دهد.
هدف این پژوهش واکاوی ذهنیت امرسن بر اساس مقالة «دربارة شعر فارسی» است. ابتدا به بررسی منابع شناخت وی از ادب شرق و شعر فارسی می پردازیم، سپس مبانی درک او از افق های معنایی اشعار عارفانة شاعران ایرانی مطرح می شود و در پایان بررسی نگرش تحسین آمیز وی نسبت به شخصیت و اندیشة حافظ ارائه می شود، از جمله آزاد اندیشی، اعتقاد به عشق استعلایی، استفاده از تخلّص، ساختارهای دولایه ای شعر حافظ و مواردی از این دست قرار داده که هر یک در جای خود مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
این بررسی نشان می دهد که به دلیل تفاوت های زبانی و فرهنگی، گاهی خطاهایی در برداشت وی از شعر شاعران ایرانی به چشم می خورد، به همین دلیل موضوع بعدی مورد بحث در این جستار، بررسی خطاهایی است که در ترجمه های امرسن از بعضی از این مفاهیم ایجاد شده است. به احتمال زیاد این خطا ها می توانند ناشی از مراجعه امرسن به ترجمه هایی باشد که از تنگنای چند زبان عبور کرده اند.
کلاسیسیم الیوت و رمانتیسم وردزورت در متن اندیشه نیمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزش احساسات و نامه های همسایه (1318 ، 1334) دو اثر از نیما یوشیج در گسترهٔ نقد ادبی است که در آنها به تبیین اصول و کیفیت شعر نو می پردازد. در این دو اثر، نیما نشان می دهد که چگونه شعر نو به لحاظ رویکرد ساختاری و زبانی از همتایان کلاسیک خود فاصله می گیرد و طرحی نو درمی اندازد. در نگاه اول، به نظر می رسد که شعر نیمایی، به دلیل واکنشی انقلابی و ساختارشکنانه نسبت به شعر کلاسیک، از بنیان های شعر قدیم فاصله ای پُرنشدنی و جبران ناپذیر می گیرد. مقالهٔ حاضر تلاش می کند با نگاهی تطبیقی به آراء دو شاعر انگلیسی، ویلیام وردزورت و تی. اس. الیوت (که به ترتیب نمایندگان مکتب رمانتیسم و کلاسیسیسم در انگلستان هستند)، و مقایسهٔ نظرات آنان با آراء نیما در دو اثر یادشده، نشان دهد که نوآوریِ رمانتیک گونه و قدمت کلاسیک وار در شعر و نقد نیمایی همزیستی مسالمت آمیزی دارند.
نماد و خاستگاه آن در شعر نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از سمبول با زمینه اجتماعی در شعر، معاصر بوسیله نیمایوشیج با سرودن شعر ققنوس در سال 1316 شروع شد و پس از او پیروان جدی و توانمندی پیدا کرد. با تأمل و تدبر در شعر نیما؛ بویژه اشعاری که پس از سال مذکور سروده شده، می توان بخوبی خاستگاه و سرچشمه نمادهای شعری وی را یافت. سرچشمه اصلی نمادهای وی نخست طبیعت و جلوه های گوناگون آن است که شامل عنصر زمان، مکان، برخی عناصر اربعه، پرندگان، جانوران، جنگل و درختان و... است و سپس نمادهای انسانی که اغلب به شخصیتهای بومی و مردم منطقه زندگی نیما مربوط می شود. از شخصیتهای ملی و حماسی نظیر رستم و اسفندیار و افراسیاب و... و نیز از شخصیتهای اسلامی نظیر پیامبر اسلام (ص)، حضرت علی (ع) و دیگر پیشوایان دین در شعر او به عنوان نماد نشانی نیست. برخی دیگر از نمادهای او ریشه در اساطیر و سنت و فرهنگ گذشته ما دارند. در این مقاله با بررسی نمادها در شعر نیمایوشیج مشخص گردید که اغلب نمادهای وی ابداعی است و جنبه شخصی دارد. البته حتی ذهنی ترین و شخصی ترین نمادهای او ریشه در جهان عینی و محسوس و محیط زیست شاعر دارد.
صنایع بدیعی در شعر نو
حوزه های تخصصی:
صنایع بدیعی از دیرباز مورد توجه شاعران و نویسندگان بسیاری بوده است. علی رغم تفاوت های آشکاری که شعر نو در عرصه وزن و قافیه و نیز عاطفه و مضامین آن با گذشته دارد، و با وجود اظهارات صریح نیما مبنی بر ناکارآمدی دانش بدیع، حضور آرایه های ادبی را در شعر نو نمی توان نادیده گرفت. بررسی بدیع در اشعار چهار تن از شاعران معاصر ـ نیما، سپهری، اخوان ثالث و شاملو ـ نشان می دهد که فنون بدیعی در شعر نو، جنبه تصنعی خود را از دست داده و به صورت طبیعی و براساس انواع تداعی ظهور یافته است. آنچه در این زمینه در شعر ایشان بیشتر به چشم می خورد، آن دسته از فنون لفظی بدیع است که علاوه بر ایجاد موسیقی، در ایجاد انسجام نیز نقش مؤثری ایفا می کند. فنون معنوی بدیع، در شعر نو چندان ظهور و بروزی ندارد. مواردی که در این بخش دیده می شود، اغلب بر تضاد و تناسب استوارند. در این مقاله، ضمن بیان تفاوت های شعر نو و شعر کلاسیک، فنون بدیعی در نمونه هایی از اشعار شاعران مذکور بررسی و با یکدیگر مقایسه شده است.
تأویل سیاسی و اجتماعی داستان وارة سرگذشت کندوها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرگذشت کندوها نوشته ای است تمثیلی در قالب یک قصة عامیانه که شرایط هیچیک از قالب های داستان و رمان کوتاه و رمان را ندارد. نویسنده بیش از اینکه در قیدوبند ساخت قالب باشد، درصدد طرح یک آرمان شهر یا لااقل طرح یک زندگی مستقل و آزاد است بر مبنای اصول فرهنگی و شرایط محلی ایران. انگیزة نوشتن این قصه احساس رسالت نویسنده و دغدغه های فکری او از وابسته شدن حکومت و فرهنگ ایرانی به صنعت و تمدن غرب است به¬علاوة شکست نهضت ملی از کمپانیها در صنعت نفت. رسالت او ایجاب میکند که راهی برای حکومت و مردم ایران پیشنهاد کند که استقلال حکومت و امنیت اصالت های فرهنگی را تضمین کند. بازگشت به فرهنگ را از راه بازگشت به محیط زندگی اجدادی پیشنهاد میکند که ویژگی¬های شبه آرمان شهری از آن قابل تصور است. از لابه لای قصه جریان های فکری محافل روشنفکری عصر و شرایط زندگی آرمانی و روشنفکر متعهد قابل استنباط است.
نظریه توصیف نیما در منظومه سریویلی او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توصیف نوعی بیان از سوی گوینده به عنوان شناسنده شئ در جهان بیرون، برای رسیدن به شناخت است. در ادبیات هدف از توصیف، ارائه تصویری عینی از تجربه انسان نسبت به یک صحنه، شخص یا احساس، از رهگذر واژه هاست. توصیف از مسائل برجسته شعر معاصر است و نیما آن را جزو مسائل محوری نگاه تازه خود قرار داده است. مساله این تحقیق بررسی این دیدگاه ها در منظومه سریویلی اوست. در این نوشتار انواع توصیف، تکنیک های بیانی و کارکردهای توصیف بررسی شده است. نتایج نشان می دهد که توصیف در این منظومه بیشتر ابژکتیو (عینی) است تا سوبژکتیو (ذهنی)؛ تکنیک های بیانی دستوری نیز کاربرد بیشتری دارند تا تکنیک های شاعرانه؛ کارکرد توصیف شامل زیبایی آفرینی، واقعیت بخشی، بیان اغراق و کارکرد نمادین است. نیما در این منظومه توانسته است نظریه شعری خود را که نزدیک کردن شعر به نثر موزون، از یک طرف و اهمیت مشاهده دقیق، توصیف و روایت در شعر، از طرف دیگر است، به تصویر بکشد.
غربت زدگی در شعر مهاجران عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرایط سیاسی و اقتصادی عراق در سه دهه آخر قرن بیستم بسیاری از نخبگان این کشور را به مهاجرت به سمت مناطق مختلف جهان وادار کرد. در میان این نخبگان تعداد زیادی شاعر و ادیب فرهیخته وجود داشت که نقش به سزایی در بازگویی جو خفقان سیاسی در عراق داشتند.
مهاجرت این دسته از شعرا زمان زیادی طول کشید و دوری از خانه، کاشانه و خویشان به شکل عمیقی در شعر آنان اثر گذاشت؛ به گونه ای که میتوان احساس غربت را مهم ترین ویژگی شعرشان به شمار آورد. از سوی دیگر، احساس ناامیدی از تغییر در جامعه و نظام استبدادی بعث، احساس غربت اجتماعی را در میان آنان دوچندان میکند.
پدیده اغتراب یا غربت زدگی یکی از مهم ترین شاخص های شعر معاصر عراقی در خارج از این کشور است. اغتراب بسته به علت آن دارای انواع گوناگونی است که معروف ترین آنها اغتراب جغرافیایی یا مکانی است، اما اغتراب شاعران مهاجران عراقی بیشتر جنبه سیاسی دارد. در این مقاله ضمن تعریف این پدیده، نمونه هایی از انواع اغتراب را در شعر احمد مطر شاعر پرآوازه عراقی (متولد دهه پنجاه میلادی از قرن بیستم) بررسی کرده ایم.
غزلسرایی شعر نیمایی
منبع:
شعر بهار ۱۳۸۹ شماره ۶۹
حوزه های تخصصی:
ناسازگاری نظریه با نوع ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیا هر رویکرد نقد ادبی قابلیت بررسی هر اثر ادبی را دارد؟ و از آن فراتر، آیا هر نظریه روان شناختی، جامعه شناختی، فلسفی و... قابلیت بررسی هر متنی را دارد؟ به صِرف مشاهده چند شباهت یا نشانه ای ضعیف و کوچک از بحث های موجود در یک نظریه می توان آن را برای تفسیر و تحلیل هر متن ادبی مناسب دانست؟ آیا نمی باید اصولا میان متن و نظریه ای که قرار است تحلیل گر و گشاینده رمز و راز و پیچیدگی های متن باشد، نوعی ارتباط و سازگاری و همگونی وجود داشته باشد؟ و در چه صورتی می توان گفت منتقد در ارایه خوانش تازه ای از مثلا یک متن کهن بنا بر یک نظریه علوم انسانی توفیق یافته است؟ شاید البته اگر منتقد برداشت و تحلیل جدیدی را از متن به دست دهد، اگر از راز و رمز اثر پرده بردارد، اگر بتواند فراروی درون مایه اثر را با اندیشه ها و نظرهای جدید نشان دهد، اگر با ارایه آگاهی های تازه درک ما را درباره متن دگرگون کند و در نهایت بتواند به کشف لایه ای ناشناخته از متن یا به شناخت جدیدی از آن دست یابد.
منطق بازآفرینی روایت های کهن در شعر معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطق تصویری شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان عناصر تصویرساز گوناگونی که شاعر با تأمّل و تعمّد برمیگزیند، ترکیب میکند و به کار میبرد، از لحاظ منطقی، روابط معنایی و زیباییشناختی خاصی وجود دارد که بررسی و تجزیه و تحلیل آنها میتواند بیش از پیش ما را در فهم و حتی نقد و تصحیح متون یاری نماید. وجود این پیوندها در میان این عناصر، موجب پیدایی اشکال خطی و هندسی خاصی در تصاویر شعری میشودکه توجه به آنها ظرایف، دقایق و لطایف فنّی و معنیشناختی موجود در متون را آشکارتر می گرداند.
نگارنده در این مقاله، در پی آن است تا با تجزیه و تحلیل طبقهبندی این روابط را طرح و با توسّل به نمونههایی که به تناسب، از متون گذشته و امروز برگزیده، تا آنجا که ممکن است، تبیین نماید.