فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱٬۷۳۰ مورد.
پسامدرنیسم ایدئولوژیک در رمان دفاع مقدّس (با تکیه بر رمان سرد سفید)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آغاز جنگ تحمیلی شروعی بود برای خلق گونه ای از ادبیّات داستانی که هنوز، پس از سی سال، اتّفاق نظری درباره نام گذاری آن دیده نمی شود. بخش عمده ای از آثارِ این نوع ادبیات، که با تکیه بر ارزش ها و اندیشه های اسلامی انقلابی به نگارش درآمده، با عنوان ادبیّات داستانی دفاع مقدّس شناخته می شود. این نوعِ ادبی، با پشتِ سر گذاشتن فراز ونشیب های گوناگون، به تدریج، در مسیر کاربرد شگردهای فرانو در عرصه داستان نویسی گام برمی دارد. رمان سرد سفید، نوشته کاوه بهمن، از جمله آثاری است که بر اساس شگردهای موجود در رمان های پسامدرنیستی خلق شده است. بهره گیری از تمهیداتی چون خطّی نبودن زمان روایت، تغییر راوی، اتّصال کوتاه، بینامتنیّت، درهم ریختگی ارکان پیرنگ سنّتی و آشکار کردن مشکلات نگارشْ این رمان را در زمره آثار پسامدرنیستی جای می دهد. بررسی ها حکایت گرِ آن است که شگردهای پسامدرنیستی این رمانْ کارکردی اقلیمی بومی می یابند و در خدمت اشاعه مرام عقیدتی نویسنده قرار می گیرند. بهمن، در عین خلق اثری صورت گرا در حوزه دفاع مقدّس، می کوشد با بهره گیری از شگردهای پسامدرن به شکلی تقلیل یافته و همسو با کارکرد ایدئولوژیکی، که همانا برجسته ساختن ابعاد گوناگون زندگی شهید الله رضا هنری لطیف پور است، از چارچوب تفکّر اعتقادی خود تخطّی نکند. وی در زمینه محتوایی اثر نیز، با تأکید بر فرایندی ایدئولوژیک، آرمان گرایی و حماسه سازی و قداست پروری را وجهه همّت خود قرار می دهد. برآیند چنین رهیافتیْ خلق اثری است که، در جستارِ حاضر، از آن به «رمان پسامدرن ایدئولوژیک» تعبیر شده است. این پژوهش، ضمن اشاره به شگردهای پسامدرنیستی رمان سرد سفید، می کوشد نشان دهد چگونه کاوه بهمن شکل و محتوای اثر را در خدمت تحقّق تفکر مذهبی خود قرار می دهد.
تأثیر طبقه اجتماعی بر شعر شاعران دوره مشروطه با تمرکز بر اشعار «ایرج میرزا» و «فرخی یزدی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نزد جامعه شناسان
ادبیات، آفرینش های ادبی امری فردی نیست، بلکه بیشتر اجتماعی است. از
آنجا که اجتماع، نقشی اساسی در شکل گیری ویژگی های فردی دارد و سبک آفریننده نیز
جدای از ویژگی های شخصی او نیست، می توان گفت در آفرینش هر اثر، مهم ترین نقش را اجتماع دارد. بینش اجتماعی نویسنده و موضع گیری
او در برابر وقایع مختلف تا حدی زیاد تحت تأثیر پایگاه اجتماعی و خاستگاه طبقاتی
او شکل می گیرد. بنابراین می توان سبک هر شاعر یا نویسنده را با توجه به طبقه
اجتماعی او تجزیه و تحلیل کرد. این مقاله، ضمن بیان مقدمه ای درباره چگونگی
ارتباط طبقات اجتماعی شاعران با جهان بینی آنان بر اساس نظریه طبقات اجتماعی «گلدمن»،
نگاهی گذرا به پایگاه طبقاتی «ایرج میرزا» و «فرّخی
یزدی» دارد و سپس عمده ترین تفاوت های سبکی آن دو را با یکدیگر
مقایسه می کند. نتیجه پژوهش حکایت از آن دارد که دیدگاه های آن دو در حوزه های نقد
سنت های دینی و نقد اجتماعی، آزادی، وطن پرستی، استعمارستیزی، استبدادستیزی، دعوت
به مبارزه و تجمل گرایی با یکدیگر متفاوت است.
تأثیر بیدل بر غزل شاعران نسل اوّل انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر نسل اوّل انقلاب اسلامی، با تمام تفاوت های سبکی، فصولی مشترک ازجمله تأثیرپذیری از ذهنوزبان بیدل دارد. شاعران این نسل، هریک، بهاقتضای سبک شخصی، بخشی از گستره سبک شاعریِ بیدل را در آینه شعرِ خود نمایانده اند و، دراینمیان، سهم غزل سرایان متمایل به سبک هندی بیشاز دیگران است. مسئله اصلی این پژوهش تأثیرپذیریِ غزل نسل اوّل شاعران انقلاب اسلامی از شعر بیدل در دو بخش هنری و غیر هنری و نیز سه حوزه بیان، بدیع و زبان است. نتایج نشان می دهد که، به ترتیب، بهره گیری از نماد و تشبیهات بیدل وار در حوزه بیان؛ تصاویر پارادوکسی، حس آمیزی و تشخیص در حوزه بدیع؛ و ترکیب های مقلوب و وابسته های عددی در حوزه زبان برجسته تر می نماید. غزلیات یوسفعلی میرشکّاک، علی معلّم دامغانی، سیّدحسن حسینی، عبدالجبّار کاکایی، علیرضا قزوه، ساعد باقری و سیّدمحمّد عبّاسیّه کهن، که در این پژوهش بدان پرداخته شده، شواهدی گویا بر بیدل گراییِ شاعران نسل اوّل انقلاب اسلامی است؛ هرچند که میزان تأثیرپذیریِ هریک از ذهن و زبان بیدل متفاوت است.
شیوه های تعلیلی شاعران سبک آذربایجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف عمده تصویرگری در شعر آن است که شاعر بتواند به یاری شگردهای مختلف بلاغی در برقراری رابطه بین ضمیر خود و ذهن مخاطب موفق و اثرگذار عمل نماید، از همین رو است که می توان شباهت های بسیاری بین فنون ادبی و بلاغی و شیوه های منطقیِ تعلیل، نظیر قیاس و استدلال یافت. شاعران ممتاز سبک آذربایجانی، خاقانی شروانی، نظامی گنجوی، مجیرالدین بیلقانی، فلکی شروانی، مهستی گنجوی، از شیوه های عملی و هنری تعلیل و توجیه در سخن (تشبیه، تمثیل، مذهب کلامی، تشخیص، حسن تعلیل، سوگند و تلمیح) بسیار استفاده نموده اند تا مدعای خود را بهتر و حسی تر در اذهان جای دهند. در این مقاله پس از شرح مختصری از نظریه استفان تولمین در باب استدلال، روش های تعلیلی و توجیهی شاعران سبک آذربایجانی را در شعر -همراه با شواهد مکفی از آثار این گویندگان- برشمرده ایم و این روش ها را بر مقیاس سه رکن پیشنهادی تولمین در باب استدلال (ادعا، پشتیبان و زمینه) سنجیده ایم. و در آخر به بررسی تاثیر شیوه های تعلیلی در مختصات سبکی شعر آذربایجانی پرداخته ایم.
نگاهی به هنجارگریزی در شعر نیما
حوزه های تخصصی:
پیام های بسیاری در ادبیات، وجود دارد که قواعدصرفی و نحوی را در زبان مخدوش می سازد. شکستن یا گذر از این قواعد، مخاطب را متوجه پیام جدیدی می سازد. زبان ادبی معمولاً به طور آگاهانه و عمدی ، از هر قاعده ای فراتر می رود و به این اعتبار، شاید بتوان ادبیات را به معنای گریز از اقتدار زبان و انقلاب مداوم زبان خواند و شعر را گذر از یک معنا به معناهای بی شمار. از طریق هنجارگریزی درمی یابیم، شاعر با استفاده از این شگردها و فنون، چه اندازه در ایجاد حس و حال تازه، انسجام بیش تر بخشیدن به شعر، نظام مندسازی بهتر آن، تقویت بعد موسیقایی و تأثیرگذاری عمیق تر آن موفق بوده است.
فراهنجاری دستوری، هنجارگریزی، نحوستیزی، کژتابی، عدول از هنجار و برجسته سازی، اصطلاحاتی است که طی چند دهه اخیر به محافل ادبی و متون نقد ادبی راه یافته است. مقاله حاضر، نگاهی دارد به انواع هنجارگریزی در 23 شعر نیمایوشیج و بر آن است که با تعریف این اصطلاحات و ارائه نمونه ها و مصداق های عینی از اشعار این شاعر صاحب سبک ایران، کارکردهای این پدیده را به شیوه ای توصیفی - تحلیلی نشان دهد و میزان خلاقیت شاعر را در آفرینش های زبانی بررسی نماید.
الرموز النباتیة فی الشعر الفارسی المعاصر؛ دراسة فی أشعار ""أخوان ثالث"" و""شاملو"" و""شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترمز النباتات فی النصوص الأسطوریة القدیمة إلی العلاقة القائمة بین العالم السفلی والعوالم العلیا حیث تتجلی فی أشکال شتی من مثل البعث الطقوسی وحلول الإنسان فی النبات وبالعکس وکذلک فی التماهی بین الإنسان والنبات حیث ترتبط الروح الإنسانیة مع الماورائیات .
استخدم الشعراء الإیرانیون المعاصرون للتعبیر عن أفکارهم النضالیة لغة جدیدة مفعمة بالمفاهیم الأسطوریة حیث إن الظروف السیاسیة والاجتماعیة التی ألقت بظلالها علی البلاد ومعها دخول المضامین الجدیدة فی الشعر الفارسی المعاصر قد حتمت ضرورة استخدام الرمز فی الشعر ونالت الرموز النباتیة حصة الأسد من بین هذه الرموز، فقد تجلی استخدام المظاهر الرمزیة والأسطوریة النباتیة مثل الطوطمیة والتشخیص وحلول الانسان فی النبات والتوثین الجنسی فی أشعار الشعراء الکبار من أمثال أخوان ثالث وأحمد شاملو وشفیعی کدکنی الذین کانوا متأثرین فی استخدام هذه الرموز النباتیة بالأساطیر الإیرانیة والإسلامیةوأحیاناً الیهودیة- المسیحیة أوالیونانیة- الرومانیة.
از تصلب ایدئولوژیک صفوی تا پلورالیسم سیاسی مذهبی پادشاهان هند؛ تأملی در وضع شعر و شاعری عهد صفویه
حوزه های تخصصی:
سلسله صفویه که با تمسّک و توسّل به نگره شیعی برسرکارآمد، برای بقای خویش سیاستی ایدئولوژیک درپیش گرفت. این کار تا بدانجا پیش رفت که حتی برای شعر و شاعران نیز برنامه و بخشنامه ای تدوین کرده بودند که فی المثل قصاید در شأن حضرت شاه ولایت پناه و ائمه علیهم السلام بگویند و صله از ارواح مقدس حضرات توقع کنند. ناگفته پیداست که رواج بازار فقیهان کار شاعران را از رونق انداخته بود و شعر جز نزد عامه خریدار نداشت. با این همه شاعران که دیرزمانی دربار را ملجأ و مأوایی برای پاسداشت هنر خویش یافته بودند و رسانه مطمئن و فراگیری برای انتشار سروده هایشان، سرانجام به آغوش دربار مغول بزرگ تیموریان هند پناه بردند، جایی که بازار شعر و ادب رونقی داشت و نواخت و صله شاعران رایج بود. بدین امید که قدر و قیمتی برای متاع خویش بیابند. بنابراین شاعران ایرانی برآن شدند تا از خلاف آمد عادت کام بجویند و برای نکوداشت هنر خویش و آزادی و ابتکار عمل برای توسع و تنوع بخشیدن به حوزه موضوع و اندیشه و عرصه تصاویر شاعرانه مهاجرت کنند و با رهایی از تصلّب و تقشف حاکم، بر گنجینه واژگان و ترکیبات زبانی و تصاویر بدیع زبان فارسی بیفزایند. این مقاله به طور اجمال به طرح و شرح این دقیقه خواهد پرداخت.
ویژگی های گونه زبانی خرده فرهنگ جبهه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان فارسی مانند دیگر زبان ها، در همه حوزه های جغرافیایی، دوره های تاریخی و بافت های اجتماعی یکسان به کار نمی رود. خرده فرهنگ ها را می توان از عوامل مهم بروز تنوع اجتماعی دانست که در گستره رواج زبان فارسی شکل گرفته و به صورت پایدار و ناپایدار در به وجود آوردن «گونه های زبانی» مؤثر واقع شده اند. جبهه های دفاع مقدس در ایران، به منزله جامعه ای کوچک، خرده فرهنگ هایی با ابعاد رفتاری، نوشتاری و گفتاری خاص داشتند که بخشی از آن در مجموعه فرهنگ نامه جبهه انقلاب اسلامی ایران در جنگ تحمیلی گردآوری شده است. در این مقاله که به روش توصیفی-تحلیلی است، سعی شده است با تأکید بر لزوم شناخت گونه های مختلف زبان فارسی در دوره معاصر و ضرورت توجه به مقولات فرهنگی عرصه جنگ تحمیلی/دفاع مقدس، به گوشه ای از فرهنگ گفتاری جبهه از جنبه زبان شناختی توجه شود.مهم ترین و فراگیرترین نمود فرهنگ گفتاری جبهه را می توان در سطح واژگانی کلام دانست. بخشی از اصطلاحات، تعابیر و اعلام این فرهنگ در جلد اول فرهنگ نامه جبهه گردآوری شده که در این نوشتار پس از بیان مختصری درباره گونه های زبان فارسی و گونه رایج در فرهنگ جبهه، به برخی شواهد آن اشاره شده است. طنز و مطایبه، بن مایه غالب وضع اصطلاحات در گونه زبانی جبهه است. این گونه پس از پایان جنگ و رنگ باختن تدریجی فرهنگ جبهه، تا حد زیادی کاربرد و رواج خود را از دست داده است
نقد و بررسی ردپای شب های موسه در افسانة نیما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیما که به عنوان پدر شعر جدید فارسی شناخته می شود، با بهره گیری از آثار ایرانی پیش از خود و منابع فرنگی، به ویژه ادبیات فرانسه، توانست درکنار ساختارشکنی هنری در شعر فارسی، به عنوان شاعری «دوران ساز»، مضامین و تصاویری جدید در شعر فارسی پدید آورد. بررسی تأثیرپذیری نیما از آثار فرنگی، هم به شناسایی منابع و سرچشمه های مضامین و عناصر شعر جدید فارسی کمک می کند و هم در شناخت شخصیت هنری نیما و بوطیقای وی بسیار مؤثر است. برخی از تصاویر جدید نیما که برای اولین بار در شعر فارسی و برپایة قواعد هنری ارائه شده اند، از آثار شاعران فرنگی، به ویژه شاعران رمانتیک فرانسه، الهام گرفته اند.
در پژوهش حاضر، افسانة نیما را با قطعات شب های آلفرد دو موسه (1810-1857)، در چارچوبی علمی و به صورت تطبیقی مقایسه می کنیم و میزان و نوع تأثیرپذیری نیما در سرودن افسانه از الگوی فرانسوی را مورد بررسی قرار می دهیم. این اشعار اشتراکات ویژه ای دارند و به همین دلیل، الگوبرداری نیما از شعر فرانسوی برای ایجاد ساختاری جدید در نظام زیبایی شناسی شعر فارسی قطعیت می یابد. بستر هریک از این اشعار، مکتب رمانتیسم است و درنتیجه تصاویر، عاطفه، تخیل و تمامی اجزای این اشعار به مکتب رمانتیسم تعلق دارند. افسانه و قطعات شب های آلفرد دو موسه انگیزة سرایش و عناصر دراماتیک، اعم از مکالمه و شخصت پردازی مشترکی دارند که در پژوهش حاضر با ارائة نمونه هایی از این اشتراکات، توان هنری نیما در الهام گیری از الگوی فرانسوی را مشخص می کنیم.
طبقه بندی ساختاری گونه های شعر کوتاه معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کوتاه سرایی از جریان های مهم ادبی دنیای معاصر است. این جریان در غرب، تحت تأثیر هایکوی ژاپنی و جنبش کمینه گرایی شکل گرفت و به عنوان ژانر ادبی هایکوسرایی شهرت یافت، اما در شعر فارسی با پیشینه ای کهن و متفاوت، محدود به یک ساختار و گونه نیست و گونه های فراوانی را در بر می گیرد. در ادبیات ما پیشینه مکتوب و موجود کوتاه سرایی به گاهان می رسد، که هر بند آن برای خود ساختاری کامل و مستقل دارد. از مانویان و دوره ساسانیان و سده های نخستین هجری نیز شواهدی از کوتاه سرایی باقی مانده است. به سبب همین پیشینه و گستردگی کوتاه سرایی، در توصیف و تعریف و طبقه بندی گونه های آن سازگاری دیده نمی شود. در این پژوهش دیدگاه های گوناگون درباره شعر کوتاه بررسی می شود. سپس با توجه به ویژگی ها و پیشینه، این طبقه بندی برای گونه های مختلف کوتاه سرایی پیشنهاد می شود: گروه نخست: گونه هایی با برخورداری از پیشینه سنتی چون: مفرد، دوبیتی، رباعی و قطعه کوتاه. گروه دوم: گونه های نو و بدون پیشینه چون؛ نوخسروانی و سه گانی. گروه سوم: فرم های آزاد چون: طرح، فرانو.
سه تن از بزرگ ترین مروّجان شعر فارسی سبک هندی در هندوستان
حوزه های تخصصی:
اولین زمینه های ورود شعر فارسی به هندوستان را می توان مربوط به دوره حکومت غزنویان دوم در شمال هندوستان و شعر کسانی چون مسعود سعدسلمان به حساب آورد. موج دوم نفوذ شعر و زبان فارسی را در هندوستان می توان ناشی از حمله مغول و پناهنده شدن بسیاری از دانشمندان و صوفیان و شاعران ایرانی نژاد به شمال هندوستان دانست که حاصلش ظهور شاعران بزرگی چون امیرخسرو دهلوی و امیرحسن دهلوی است. موج سوم و عظیم ترین موج نفوذ شعر، زبان و فرهنگ ایرانی در هندوستان در عصر حکومت بابریان هند رخ داد که قریب به سیصدسال کانون شعر و شاعری فارسی را به خارج از قلمرو طبیعی زبان فارسی، یعنی هندوستان و صوبه های وابسته به آن، انتقال داد و به پیدایش «سبک هندی» در شعر فارسی انجامید. در این مقاله برآنیم که به معرفی ویژگی های شعر سه تن از بزرگ ترین شاعران آغازین این جریان شعری عرفی، ظهوری و طالب آملی بپردازیم و نشان دهیم که چگونه ویژگی هایی که آنها وارد شعر فارسی کرده اند، به دست شاعران فارسی گوی هندی تبار پی گرفته شد و به شکل ویژگی های غالب شعر «طرزخیال» یا همان شعر شاعران هندی تبار پارسی گو، که برجسته ترین آنها بیدل دهلوی است، درآمد و شعر فارسی در بخش عظیمی از هندوستان گسترش یافت و این حضور و حیات همچنان تا سیطره و دست اندازی انگلیسی ها بر هندوستان ادامه داشت.
تحلیل پیوندهای زیبایی شناختی شعر بازگشت و نقاشی پیکرنگاری درباری در دوره فتحعلی شاه قاجار تحلیل پیوندهای زیبایی شناختی شعر بازگشت و نقاشی پیکرنگاری درباری در دوره فتحعلی شاه قاجار (1176 – 1213ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین ویژگی های نقاشی و نگارگری ایرانی، پیوند با ادبیات فارسی است که به شکل گیری زبان مشترک و موضوعات مشابه در این دو حوزه هنری منجر شده است. هرچند از دوره زندیه، به ویژه از اواخر آن، به دلیل تأثیرپذیری نقاشان از هنر اروپایی و ضعف نسبی شعر فارسی، پیوندهای میان این دو رو به گسست نهاد، اما طی 37 سال سلطنت فتحعلی شاه قاجار (1213 - 1176ق)، زمینه شکوفایی و همگامی تازه ای بین شعر و نقاشی به وجود آمد. از این رو، نگارندگان در این پژوهش با رویکرد بینارشته ای مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، ضمن توجه به شاخصه های اشعار دوره دوم جریان بازگشت و نقاشی های پیکرنگاری درباری، پیوندهای زیبایی شناختی میان این دو حوزه هنری را بررسی و عوامل شکل گیری و شکوفایی نسبی شان در دوره فتحعلی شاه قاجار را تبیین کرده اند.
مسئله اصلی پژوهش حاضر این است که آیا همچون گذشته می توان در تصاویر و اشعار این دوره، ویژگی های مشترکی یافت که از قواعد و پیوندهای زیبایی شناختی خاصی پیروی کرده باشند؟ نتایج تحقیق نشان می دهد که نقاشان با استفاده از الگوها و معیارهای زیبایی شناسانه ادبی و با بهره گیری از نگاه انسان مدارانة غربی، باستان گرایی و نیز با استفاده از موضوعات جدید، به بازنمایی تصویرسازی های شاعرانه و توصیفات اشعار عاشقانه پرداخته اند. به بیان دیگر، آن ها از طریق شکل و صورت، میان متن و تصویر ارتباط برقرار کردند، نه بر اساس بازنمایی موضوعات و نمایش مفاهیم متعالی و مثالی. هدف اصلی پژوهش حاضر نیز شناخت پیوندهای زیبایی شناختی مشترک در شعر دوره بازگشت و نقاشی پیکرنگاری درباری، با توجه به نقش فتحعلی شاه در فراهم آوردن زمینه مساعد در راستای همگامی این دو حوزه هنری است.