فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۴٬۱۷۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
تأملات مرگ اندیشانه در آثار سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله تحلیل جامع تأمّلات مرگ اندیشانه در آثار سنایی است. مرگ، یکی از اندیشه های کلان و مهمّ در آثار سنایی است و او به پدیده مرگ از زاویه ها و چشم اندازهای گوناگون نگریسته و آن را به شیواترین و نغزترین بیان تصویر نموده است. این چشم اندازهای متنوّع را می توان حاصل ساحت های اندیشگی(حکیمانه، زاهدانه و عارفانه) و نیز نوعی نسبی نگری هستی شناسانه سنایی قلمداد کرد که نشان می دهد او در هر سه ساحت وجودی، تجربه و تأمّلات شگرف و نغزی دارد.
شهر کهن «ری» در بوف کور : بازخوانی عناصر فرهنگی، اجتماعی و جغرافیای تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صادق هدایت از نام دارترین داستان نویسان ایرانی و رمان «بوف کور» مهم ترین نوشته ی اوست. هدایت در حوزه های مختلف جغرافیای تاریخی و اقلیم شناسی شهرهای کهن ایران، مطالعات نسبتاً گسترده ای داشته است که نمود پاره ای از این مطالعات را می توان آشکارا در برخی از آثار او از جمله «بوف کور» دید. تاکنون درباره ی بوف کور بسیار نوشته شده است. اما آن چه در این مقاله در کانون توجه قرار گرفته؛ همانندی توصیفات مکان قصه با موقعیت قدیم شهر ری، در سده های سه تا هفت هجری قمری ست. انطباق جغرافیای تاریخی ری با توصیفات بوف کور که برای نخستین بار به گونه ای مستند در این مقاله صورت پذیرفته؛ نشانه ای دیگر از دقت نظر هدایت در پرداخت داستانی بوف کور، و تأییدی ست بر این گفته ی او که: «بوف کور، پر از شگرد است و حساب و کتاب دقیق دارد». فضای این داستان به رغم پیچیدگی و بدعت، عناصری از جهان واقعیت را باز می تابد که به بخش مجزایی از ری سده های سه تا هفت هجری قمری نظر دارد. در این مقاله همانندی توصیفات مکانی «بوف کور» با جغرافیای تاریخی شهر قدیم ری، بر پایه ی پنج عنصر اصلی: سازه های شهر، ویژگی های مدنی شهر، موقعیت تجاری شهر، توپوگرافی شهر و عناصر فرهنگی و اجتماعی آن، مورد بررسی و بازشناسی دقیق تطبیقی قرار گرفته است.
تعبیرپذیری واژه سخن در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیوه به کارگیری زبان در شاهنامه فردوسی همچون آثار دیگر بزرگان ادب فارسی، شیوه ای خلّاقانه و در عین حال منحصر به فرد است. نمونه ای از این خلّاقیت هنگام استفاده از واژه سخن روی می نماید. فردوسی بدون مقید ماندن به کاربرد های متداول این واژه در روزگار وی، قابلیت خاص واژه یاد شده را دریافته است و در درون منظومه هنری خود ظرفیت تعبیریِ بسیار فراخی بدان بخشیده است. هدف پژوهش حاضر آن است تا به منظور تبیین این ویژگی از سروده فردوسی، با استفاده از روش توصیفی– تحلیلی سی و شش تعبیر برای واژه سخن ارائه دهد و توجه خوانندگان را به گستره مفهومیِ یکی از واژه های حماسه ملی ایران و بازشناسی ظرفیت های آن معطوف سازد. برجسته سازیِ جایگاه واژه سخن در نظام زبانی فرزانه توس که امکان تعبیرپذیری متن را فراهم می آورد و نیز بازنمایی سبک شخصی وی در به کارگیری این واژه که گاه دریافت مفهوم آن را بر عهده مخاطب می نهد و گاه شخصاً به تعبیر آن می پردازد، از اهداف دیگر شکل گیری این پژوهش است.
تجربیات شاعرانه ی سید علی صالحی در سه دفترِ شعر او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادب غنایی با احساسات شاعر سر و کار دارد و عبارت است از انعکاس تجربیات عاطفی و درونی او در کلام هنری که باعث انگیزش و تاثّر خواننده می گردد. در ادب غنایی شاعر یا نویسنده خویشتنِ خویش را بیان می کند و ضمن آن به بیان عواطف و احساسات خود نسبت به زندگی و طبیعت می پردازد. بنابراین هر سخنی را که ریشه در ژرفای احساس هنرمند داشته باشد و بتواند تاثیری عمیق بر عواطف مخاطب بگذارد، می توان در زمره ی ادب غنایی جای داد. در این نوشتار احساسات فردی و شاعرانه ی سید علی صالحی، یکی از شاعران معاصر ایران مورد بحث و بررسی قرار گرفته است تا از این طریق با افق معرفتی و دلالتی او بیشتر و بهتر آشنا شویم. روش کار ما در این نوشتار شیوه ی تحلیل محتوایی اشعار وی بوده است وعاطفهی شاعر در ارتباط با انسان، عشق، زن، امید، ناامیدی، اندوه، شادی، پیری، وارستگی، شعر و شاعری، سوگند و مرگ مورد تامل قرار گرفته است. در اغلب موارد حالت، نگاه و احساس صالحی به این مقوله ها، از نوع خاصی است که با نگاه و برخورد عاطفی دیگر شاعران فرق دارد.
”داستان کلان“ به مثابه ی ژانری جدید در شکار سایه، اثر ابراهیم گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیده ها دارای دو ساختار خرد و کلان هستند. ساختار خرد به اجزای یک اثر و زنجیره ی جمله ها در گفتمان می پردازد و ساختار کلان در سطحی بالاتر به پردازش اثر که پیرنگ یا مفهوم کلی اثر را شامل می شود. در اثر تعامل میان این دو ساختار، ساختار دیگری ایجاد می شود که داستان کلان نامیده می شود. این ساختار عبارت است از داستان های غیر مرتبطی که دارای ساختارهای طرح واره ای مشابهی هستند، به طوری که ساختار کلان فضای طرح واره ای پیرامتن با فضای دیگر متون موجود در یک اثر ادغام شده و به فضایی جدید منجر می شود.
پرسش این پژوهش چیستی داستان کلان و چگونگی کارکرد آن در گفتمان داستانی است و اینکه چگونه ساختارهای خرد و کلان برای ساختن یک داستان واحد با یکدیگر سازگار می شوند؟ فرضیه ی این پژوهش وجود ساختاری است که در اثر تعامل ساختار کلان و خرد در “شکار سایه”، اثر ابراهیم گلستان رخ می دهد و به مثابه ی لایه ای عمل می کند که ساختارهای ازهم گسسته را به واسطه ی استفاده از ابزارهای پیرامتنی به هم پیوند می دهد و رمان گونه ای متشکل از داستان های کوتاه شکل می دهد. پیوند این داستان ها به واسطه ی داستانی ناگفته که همان داستان کلان است، شکل می گیرد و در نتیجه، جامعه ای را به تصویر می کشد که همه ی افراد آن علی رغم تفاوت هایشان، الگوی یکسانی را در زندگی خود تکرار می کنند و آن انتخاب راه غلطی است که منجر به بیهودگی و پوچی می شود. از ویژگی های بارز داستان کلان، روایت داستان به واسطه ی ساختار و چیدمان اثر و نه به واسطه ی بیانگری است.
نقد شعر طاهره صفارزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل ژرف ساخت مجموعه داستان کتاب ویران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب ویران آخرین مجموعه داستان ابوتراب خسروی است و نشان می دهد نویسنده همچنان در پی فضا و شگردهای تازه و تکمیلی در داستان نویسی است. سبک پسامدرنی که به کمک کلمه ایجاد می کند، سبب پیچیدگی داستان های این مجموعه شده است. برای دریافت اسباب این پیچیدگی و فهم و تحلیل متن، با استفاده از عناصر غیرروایی، دلالت ضمنی نشانه ها و تقابل دوگانه ای که در کنش دلالت وجود دارد، به تحلیل ژرف ساخت داستان ها پرداخته ایم. ژرف ساخت داستان ها، مقابله با زمان به منظور براندازی یا بی اعتبار کردن آن است که با روش ها و موضوعاتی چون تداوم نسل، آموزش، تکرار حادثه در تابلو و آلبوم، تکرار زندگی و مرگ در قالب بازی، خاطره در خاطره آوردن و بازسازی زندگی در ذهن، پایدار ساختن عشق با کشاندن آن به کتابت، روی آوردن به فال گو و کف بین، و با ترکیب ویرانی و آبادسازی در قالب کلمات، به تکرار و چرخه ای کردن حوادث برای نیل به بی اعتبار ساختن زمان یا تفوق بر تجلی های آن می پردازد.
شهر نور و ظلمت در شعر سهراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جهان بینی ایرانی با دو عالم ویژه، یعنی عالم نور و ظلمت، روبه رو هستیم. این دو عالم برگرفته از تعالیم ارزش مند زردشت در تقسیم جهان به دو بخش تحت سلطة اهورا و اهریمن است. اندیشه ای که با نفوذ در باورها و مکتب ها ماندگاری خود را تضمین کرده است.
در شعر سهراب سپهری بازتاب این دو عالم را به وضوح مشاهده می کنیم. سهراب برای به تصویر کشیدن عالم نور که، برخلاف عالم ظلمت یا دنیا، عالمی انتزاعی است از دو بن مایة ایرانی و اسلامی استعانت طلبیده است. او شهر نور را بر اساس روشنی بی کران، آرمان شهر ایرانی، و تصویر باغ که برگرفته از تعالیم اسلامی است طراحی کرده است، نگرشی که البته پیش از اشعار وی در متون عرفانی نیز مطرح بوده است.
کارکردهای هنری و تصویری حروف در شعر (با تاکید بر شعر خاقانی )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده : شاعر برای انتقال عاطفه به مخاطب، زبان خود را به طرق گوناگون تقویت می کند. ایجاد خلاقیت و نوآوری با ابداع تصاویر تازه، ورود به عرصه های گوناگون خیال و ... از ویژگی های شاعران خلاق در راستای تقویت زبان ادبی خود و ایجاد سبک شخصی است. در این راستا خاقانی از تمهیدات مختلفی بهره برده که هیات فیزیکی و شنیداری، جنبه های معنایی، ابجدی و دیگر ویژگی های حروف، از جمله ی آنهاست. این موضوع موجب برقراری ارتباط هایی بین آنها و معانی ذهنی وی شده و کارکردهایی هنری به حرف در شعر او بخشیده است. این مقاله با نگاهی توصیفی- تحلیلی به بررسی جنبه های مختلف حرف در شعر خاقانی پرداخته و بسامد نوع حروف، اصالت تصویرهای بر پایه ی حروف، اخذ وجه شبه های مختلف، ارتباط های چندگانه ی معنایی و لفظی حروف در بافت شعر، ساخت آرایه های ادبی بر پایه ی حروف، ارتباط حس حاکم بر تصاویر و حروف و. . . را در شعر او نشان داده است.
بررسی عنصر موسیقی در آثار منثور قرن پنجم و ششم (با تأکید بر آثار فارسی احمد غزالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شاهنامه، زبانی شگفت انگیز، خاص و در عین حال ساده و نزدیک و هم جوش با ذهن مخاطب توصیف شده است. راز و رمز این تقرّب، البته پیچیده است و بسادگی نمی توان از همه جوانب آن پرده برداشت. کار درست و شایسته ، در حوزه زبان شاهنامه، بررسی همه ابعاد و زیر و بم آن از جهات گوناگون است، کاری که شگرف است و تنها در سایه تحقیق دقیق و همراه با تجربه ها و دانش های گوناگون، ممکن و میسّر است. هدف نگارنده از ارائه این مقاله، پرداختن به مقوله ای بسیار جزئی و در عین حال با اهمّیّت در زبان شاهنامه است. معرفی و تحلیل نوعی حذف در زبان شاهنامه چیزی است که به گمان ما، دانستنش بر هر شاهنامه خوان و شاهنامه پژوهی، بایسته است. دستاورد شناخت این مقوله از حذف، می تواند دست کم در چهار موضوع نسخه شناسی، معناشناسی، آشنایی با شیوه ای از بلاغت و نحو زبان شاهنامه، مورد استفاده قرار گیرد؛ با این حال هرگاه ما از کم و کیف این تحقیق آگاه گردیم؛ با این که این ویژگی به زبان فردوسی منحصر نبوده است؛ پی خواهیم برد که چگونه شاعر، در سراسر شاهنامه، با کاربرد آن به عنوان یکی از تکنیک های زبانی، زمینه وحدت زیبایی و معنایی را برای متن خویش فراهم آورده است. کثرت نمونه هایی که در این جا ارائه می گردد، از گرایش فردوسی به بیان گفتار، از طریق همین شیوه زبانی خبر می دهد. این مقوله حذف که عجالتاً به «حذفی غریب» نام گذاری می شود؛ پیش از این در هیچ گفتاری نقل نگردیده و این مقاله برای نخستین بار بدان می پردازد
بنیان های معرفت شناسانه و ادبی در ناهمخوان نماهای سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ناهمخوان نمایی یا پارادوکس نه تنها یک صنعت بدیعی یا تصویر شعری که اصطلاح و مفهومی منطقی، فلسفی، و جهان شناختی است و در آثار ادبی و بلاغی گذشته به سبب یکسان انگاری با برخی آرایه های ادبی، از جمله با استعاره، توجه چندانی به آن نشده است. شاعران فارسی زبان، به ویژه در ادبیات عرفانی و شعر جدید، غنی ترین جلوه های انگاره های ناهمخوان را به کار گرفته اند و زبان شعر آن ها در پرتو تعبیرهای متناقض نما از تازگی و تأثیر مدام برخوردار شده است. شاعر با پارادوکس امور نقیض و ناساز را آشتی می دهد و به آفرینش امر محال که زیباترین و شگفت ترین جلوه های خیال است نایل می شود، انگاره های ناهمخوان با سنایی و شعرهای عارفانة او نمودی آشکار می یابد و از این روی کهن ترین نمونه های تصویرهای متناقض نما را در آثار این شاعر می بینیم. نگارنده در این مقاله به بررسی پارادوکس در آثار سنایی پرداخته است.
مقاله به زبان عربی: نمود ازرش رنگ ها در اشعار نازک الملائکه (القیم التشکیلیه للالوان فی اشعار نازک الملائکه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رنگ ها از دیرباز در شکل گیری تصاویر شعری شاعران نقش مهمی را ایفا کرده اند و تصاویر رنگین یکی از بارزترین مظاهر واقعی و حسی نزد شاعران به شمار می روند و شاعران از واژگان رنگین برای کشف و توضیح روابط میان اجزای تصاویر شعری و گاه برای تبیین و تعبیر افکار خود از آنها بهره برده اند. و در این میان شاعر نوپردازی چون ""نازک الملائکه"" که با در هم شکستن قالب های سنتی شعر قدیم، تحولی شگرف در شعر معاصر عربی ایجاد کرد، به نوبه ی خود، مثل سایر شعرای معاصر عرب، به رنگ ها توجه خاصی نشان داد.
رنگ ها در اشعار نازک الملائکه به شکل های مختلفی ظاهر می شوند که تحوّل رنگی و نابودی رنگ ها و تطابق دو رنگ و تعدّد رنگ ها و توصیف خود رنگ از جمله ی آنهاست. توجه زیاد شاعر به رنگ ها و معانی متنوع و دلالات های نمادین و زیبای آنها نشانگر نگاه هوشمندانه شاعر به دقائق هستی و طبیعت اطراف خود و تأثیرپذیری او از حوداث و تحولات سیاسی و اجتماعی اوست.
این مقاله به بررسی ارزش های شکل گرفته برای رنگ ها در اشعار نازک الملائکه می پردازد.
روش کار در این مقاله توصیفی – تحلیلی است.
بررسی و تحلیل رفتارهای غیرزبانی در رمان سووشون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جمال زاده، منتقد ادبی (تحلیل نگرش انتقادی جمال زاده در بررسی آثار داستانی معاصر بر اساس نامه ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نامه نگاری ، در کنار داستان نویسی ، سردبیری مجله ، ترجمه و نگارش مقاله های پژوهشی و انتقادی ، کارنامه ادبی جمال زاده را تشکیل می دهد . تأثیر شیوه داستان نویسی جمال زاده در زبان نامه نگاری و طرح مباحث ادبی به عنوان یکی از مضامین اصلی ، نامه های این نویسنده را از جایگاه ادبی ممتازی برخوردار می سازد . از عمده مباحث ادبی می توان به نقد ، معرفی داستان هایی اشاره کرد که نویسندگان با انگیزه های مختلف برای جمال زاده ارسال می داشتند . . شیوه انتقادی جمال زاده در این نامه ها امپرسیونیستی ( تأثرگرا ) و ذوقی است ؛ یعنی بر اساس اصول اعتقادی و اولویت های شخصی او صورت گرفته که گاه ، با لحنی رسمی و در مقام استاد و پیشکسوت وگاه با لحنی صمیمی و محبت آمیز ، در مقام دوست و همکار نوشته شده . در حالت اخیر بیشتر به گپ زدن های انتقادی و گفتگوهای دوستانه بین دو شخص فرهیخته شباهت دارد . موضوع ، زبان و شیوه نگارش ، مباحث اصلی این نقد هاست . این نامه ها همراه با مقالات انتقادی جمال زاده ، تصویر کاملی از او در مقام منتقد ادبی ، ارائه می دهد و نشان می دهد اصول اعتقادی جمال زاده در زمینه داستان نویسی و نثر فارسی ، از زمان صدور مانیفست ادبی تا سال های پایانی زندگیش ، بدون تغییر باقی مانده و همین اصول ثابت ، ملاک ارزیابی وی در نقد آثار داستانی نسل نو قرار گرفته است .
رابطه کارکردهای زبانی با تیپ های شخصیّتی در داستان نون و القلم جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبقات مختلف اجتماع، صاحبان حِرَف و مشاغل گوناگون و مردمان شهر و روستا هر کدام تحت تأثیر ویژگی های طبقاتی، تحصیلی، جنسیتی، اقلیمی، دینی، سنی و روانی متفاوت، نوع سخن گفتن و به عبارتی کارکردهای زبانی ویژه ی خود را دارند. انعکاس تنوّعات زبانی جامعه در فضای آثار داستانی یکی از ویژگی ها و به عبارت درست تر از امتیازات داستان نویسی معاصر است. عدم توجّه به این امر و تحمیل خواست نویسنده بر زبان اشخاص داستان، نادیده انگاشتن استقلال شخصیت های داستان، ایجاد اختلال در عنصر گفت و گو و تقلیل آن به ابزاری جهت انتقال آراء نویسنده، و در نهایت مخدوش کردن وجه هنری و زیبایی شناختی اثر است. برقراری تناسب میان کارکردهای زبانی اشخاص داستان با تیپ شخصیّتی آن ها هم از نظر توفیق نویسنده در شخصیّت پردازی و هم از نظر ایجاد پندار واقعیّت که هر دو از اصول داستان پردازی اند لازم و ضروری است. مقاله ی حاضر داستان بلند نون و القلم آل احمد را از این منظر بررسی کرده است. روش پژوهش کیفی است و داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا به روش کتابخانه ای و سند کاوی بررسی می شود. نتیجه نشان می دهد میان کارکردهای زبانی اشخاص با تیپ های شخصیتی آنان تناسب چندانی وجود ندارد که دلیل آن را می توان تحمیل بینش و بیان نویسنده بر قهرمانان داستان دانست. به عبارت دیگر به نظر می رسد آل احمد این داستان را عرصه ی ترویج اندیشه های سیاسی خود و انتقاد از اندیشه های مخالف قرار داده است.
بررسی مقایسه ای آرای بهار و نیما یوشیج درباره ی شعر و شاعری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب مشروطه یکی از مهمترین عوامل تحوّل در حوزه ی سیاست، اجتماع، فرهنگ و ادبیات در عصر حاضر به شمار میرود. از نتایج مهم این نهضت، تفکیک و تقسیم جامعه ی ایران به دو دوره ی سنتی و مدرن است؛ این تقسیمبندی در ادب مشروطه و معاصر نمود تام و تمام داشته است. از جمله نتایج برخورد سنت و مدرنیسم در عرصه ی شعر فارسی پیدایی شیوه ی جدیدی موسوم به شعر نیمایی است که همگام با شعر کلاسیک تا امروز جریان دارد. این جستار بررسی و مقایسه ی آرای دو شاعر همدوره، ملک الشعراء بهار به عنوان آخرین نماینده ی برجسته ی شعر کلاسیک و نیما یوشیج به عنوان نخستین چهره ی شاخص شعر مدرن درباره ی شعر و شاعری است و از جمله اهداف آن نشان دادن کشمکش بر سر سنّت و تجدّد در حوزه ی شعر و شاعری ـ که به تبع فضای کلی جامعه پدید آمده بود- است. فرضیه ی پژوهش حاضر شناخت میزان تأثیرپذیری بهار و نیما از سنت و مدرنیسم است. نتیجهای که پس از دستیابی به نقاط اشتراک و افتراق آرای بهار و نیما به دست آمده، نشان میدهد که تکیه ی زیاد بهار به سنّت سبب شده است که وی نوجویی را منحصر به محتوای تازه دانسته، نسبت به عناصر ساختاری شعر نگاهی سنّتی و محافظهکارانه داشته باشد؛ اما نیما به سبب آشنایی با ادبیات و مکتبهای ادبی غربی و احساس ضرورت نوجویی در شعر فارسی به مرور از سنّت شعر فارسی فاصله گرفته، به نوآوری همهجانبه در حوزه ی عناصر ساختاری شعر روی آورده است.