فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۴٬۱۷۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
شیوه به کارگیری زبان در شاهنامه فردوسی همچون آثار دیگر بزرگان ادب فارسی، شیوه ای خلّاقانه و در عین حال منحصر به فرد است. نمونه ای از این خلّاقیت هنگام استفاده از واژه سخن روی می نماید. فردوسی بدون مقید ماندن به کاربرد های متداول این واژه در روزگار وی، قابلیت خاص واژه یاد شده را دریافته است و در درون منظومه هنری خود ظرفیت تعبیریِ بسیار فراخی بدان بخشیده است. هدف پژوهش حاضر آن است تا به منظور تبیین این ویژگی از سروده فردوسی، با استفاده از روش توصیفی– تحلیلی سی و شش تعبیر برای واژه سخن ارائه دهد و توجه خوانندگان را به گستره مفهومیِ یکی از واژه های حماسه ملی ایران و بازشناسی ظرفیت های آن معطوف سازد. برجسته سازیِ جایگاه واژه سخن در نظام زبانی فرزانه توس که امکان تعبیرپذیری متن را فراهم می آورد و نیز بازنمایی سبک شخصی وی در به کارگیری این واژه که گاه دریافت مفهوم آن را بر عهده مخاطب می نهد و گاه شخصاً به تعبیر آن می پردازد، از اهداف دیگر شکل گیری این پژوهش است.
تحلیل و بررسی اشعار عاشورایی سیدعلی موسوی گرماوردی
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر شعر
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم اسلامی بازتاب رویدادها و شخصیتهای مذهبی
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی کلاسیک نظم
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم اسلامی شاعران و نویسندگان مذهبی و شیعی
فضای داستان شازده احتجاب از منظر نقد مضمونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشف مرکز و منشأ تصویرها و جهت گیری های اصلی تخیل و آگاهی نویسنده، از دستاوردهای اصلی نقد مضمونی است. ژرژ پوله برای دست یابی به آگاهی آغازین نویسنده، از خلال تصاویر، رنگ ها، بعضی اشکال، حرکت ها و عناصر دیگری که در قالب شبکه های کلامی و تصویری در اثر ظاهر می شوند، فضای حاکم بر آثار ادبی را شرح می دهد. در این مقاله با استفاده از روش پوله، شازده احتجاب اثر هوشنگ گلشیری را بررسی می کنیم و با جستجوی مضامین تکرارشونده ای چون اشیا، اشخاص، مکان ها، بوها و صداها، به مثابه تصویرهایی برآمده از ناخودآگاه راوی ، فضای این اثر را شرح می دهیم. در این داستان، ذهن راوی با نگاهی به گذشته، اشخاص و اشیا را از طریق قاب هایی مجزا از هم درک می کند که در ارتباط با هم معنا می یابند و تلاش راوی برای بازسازی آنها به صورت یک کل منسجم، نتیجه ای در بر ندارد. درحقیقت تصاویر تکه تکه از جهان، بازتابی از گذشته رو به اضمحلالی است که در آگاهی راوی حضور دارد.
طرح واره های متنی در ساخت شکل جدیدی از «رمان در داستان» با رویکرد شعرشناسی شناختی (تحلیل اثری از ابراهیم گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«رمان در داستان» ژانری است که در آن داستان های کوتاه یک مجموعه به شیوه های متفاوت با یکدیگر در ارتباط قرار می گیرند و با اسم ها و طبقه بندی های متفاوتی حدوداً از 1914 شکل گرفته، اما در ایران از 1348 با مجموعه داستان آذر، ماه آخر پائیز آغاز به حیات می کند و سپس نوعی جدید در این ژانر به نام «داستان کلان» با مجموعه داستان شکار سایه شکل می گیرد. موضوع این پژوهش ارائه تعریفی از داستان کلان به عنوان ژانری فرعی از «رمان در داستان» است که به ساختارهای طرح واره ای مشابه موجود در داستان های متفاوت یک اثر گفته می شود و از پیرامتن اثر به متن داستان های متفاوت منتقل شده، درنتیجه به واسطه بازسازی طرح واره ای و ارائه چیدمان متنی خاص باعث انسجامی زیرساختی در کل و ایجاد داستانی کلان ناشی از مجموع کل داستان های اثر می شود.
شهر کهن «ری» در بوف کور : بازخوانی عناصر فرهنگی، اجتماعی و جغرافیای تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صادق هدایت از نام دارترین داستان نویسان ایرانی و رمان «بوف کور» مهم ترین نوشته ی اوست. هدایت در حوزه های مختلف جغرافیای تاریخی و اقلیم شناسی شهرهای کهن ایران، مطالعات نسبتاً گسترده ای داشته است که نمود پاره ای از این مطالعات را می توان آشکارا در برخی از آثار او از جمله «بوف کور» دید. تاکنون درباره ی بوف کور بسیار نوشته شده است. اما آن چه در این مقاله در کانون توجه قرار گرفته؛ همانندی توصیفات مکان قصه با موقعیت قدیم شهر ری، در سده های سه تا هفت هجری قمری ست. انطباق جغرافیای تاریخی ری با توصیفات بوف کور که برای نخستین بار به گونه ای مستند در این مقاله صورت پذیرفته؛ نشانه ای دیگر از دقت نظر هدایت در پرداخت داستانی بوف کور، و تأییدی ست بر این گفته ی او که: «بوف کور، پر از شگرد است و حساب و کتاب دقیق دارد». فضای این داستان به رغم پیچیدگی و بدعت، عناصری از جهان واقعیت را باز می تابد که به بخش مجزایی از ری سده های سه تا هفت هجری قمری نظر دارد. در این مقاله همانندی توصیفات مکانی «بوف کور» با جغرافیای تاریخی شهر قدیم ری، بر پایه ی پنج عنصر اصلی: سازه های شهر، ویژگی های مدنی شهر، موقعیت تجاری شهر، توپوگرافی شهر و عناصر فرهنگی و اجتماعی آن، مورد بررسی و بازشناسی دقیق تطبیقی قرار گرفته است.
نقد شعر طاهره صفارزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیوند «زلف» و «دل» و کارکردهای هنری آن در دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان آفرینندگان آثار ادبی، خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی، جایگاه ویژه ای دارد. این تمایز و برجستگی در گرو عوامل متعددی است از جمله این که حافظ در پدیدآوردن آثارش، شگردهای هنری فراوانی را به کاربسته که بسیاری از آنها به رفتار و کارکرد وی با زبان و شیوهی واژهگزینی و واژهچینی او بر روی زنجیرهی سخن مربوط است. حافظپژوهان بسیاری تمام تلاش خود را به کار بستهاند تا خود را در جهان ذهن و زبان حافظ وارد کنند؛ اگرچه بسیاری از این تلاشها، به نتایج ارزشمندی دست یافته اما هنوز «ماجرای پایان ناپذیر حافظ» در آغاز راه است و هر روز شاهد تلاشهای پیگیر در شرح، تفسیر و گرهگشایی از منظورهای خواجه ی شیراز و به ویژه کشف رمز و راز ظرافتهای کلام وی هستیم و هرکس از زاویه ای دیگر به آثار وی مینگرد. توانمندی حافظ در فراخوانی و احضار واژگان بر روی زنجیرهی گفتار و نیروی تداعیگری ذهنی وی، بر کسی پوشیده نیست. در این مقاله برای نشان دادن گوشهای از این توانمندیها، کارکرد و پیوند هنری دو واژه یا اصطلاح «دل» و «زلف» در غزلیات حافظ بررسی شدهاست. در دیوان حافظ این دو واژه در حدود 78 مرتبه (در واحد بیت) با هم و مرتبط با یک دیگر به کار رفتهاند که در هر بار با تصویر و تعبیری متفاوت روبرو میشویم. دراین مقاله این کارکردهای هنری در 22 دسته تقسیم شده که بررسی و تحلیل آن ها از اهداف اصلی این مقاله است.
تحلیل مفهوم انتقادهای اجتماعی، فلسفی و سیاسی در مجموعه اشعار قیصر امین پور
حوزه های تخصصی:
یکی از چهره های برجسته و شاخص ادبیات امروز ایران، «قیصر امین پور» است که در حوزه ها و قالب های مختلف شعری طبع آزمایی کرده است. او شاعر منتقدی است. اشعار او به هر میزان از دهه شصت با «تنفس صبح» (1363) به دهه هفتاد با «آینه های ناگهان» (1372) و از آن به دهه هشتاد با «گل ها همه آفتاب گردانند» (1381) و «دستور زبان عشق» (1386) نزدیک می شود، در بردارنده نوعی نقد اجتماعی با مایه های فلسفی است. در این میان، نویسنده در نظر دارد با توجه به تحول گفتمانی و ژرف ساختی اشعار امین پور در این سه دوره، مسئله اعتراض را که یکی از درگیری های ذهنی شاعران و نویسندگان از گذشته تاکنون بوده و انسان معاصر هم با توجه به مسائل پیرامون خود مبتلا به آن است، در چهار بخش ماهیت و ماهیت شناسی اعتراض، وجودشناسی، غایت شناسی و شأن اخلاقی اعتراض و تحلیل بررسی کند.
تحلیل ژرف ساخت مجموعه داستان کتاب ویران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب ویران آخرین مجموعه داستان ابوتراب خسروی است و نشان می دهد نویسنده همچنان در پی فضا و شگردهای تازه و تکمیلی در داستان نویسی است. سبک پسامدرنی که به کمک کلمه ایجاد می کند، سبب پیچیدگی داستان های این مجموعه شده است. برای دریافت اسباب این پیچیدگی و فهم و تحلیل متن، با استفاده از عناصر غیرروایی، دلالت ضمنی نشانه ها و تقابل دوگانه ای که در کنش دلالت وجود دارد، به تحلیل ژرف ساخت داستان ها پرداخته ایم. ژرف ساخت داستان ها، مقابله با زمان به منظور براندازی یا بی اعتبار کردن آن است که با روش ها و موضوعاتی چون تداوم نسل، آموزش، تکرار حادثه در تابلو و آلبوم، تکرار زندگی و مرگ در قالب بازی، خاطره در خاطره آوردن و بازسازی زندگی در ذهن، پایدار ساختن عشق با کشاندن آن به کتابت، روی آوردن به فال گو و کف بین، و با ترکیب ویرانی و آبادسازی در قالب کلمات، به تکرار و چرخه ای کردن حوادث برای نیل به بی اعتبار ساختن زمان یا تفوق بر تجلی های آن می پردازد.
”داستان کلان“ به مثابه ی ژانری جدید در شکار سایه، اثر ابراهیم گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیده ها دارای دو ساختار خرد و کلان هستند. ساختار خرد به اجزای یک اثر و زنجیره ی جمله ها در گفتمان می پردازد و ساختار کلان در سطحی بالاتر به پردازش اثر که پیرنگ یا مفهوم کلی اثر را شامل می شود. در اثر تعامل میان این دو ساختار، ساختار دیگری ایجاد می شود که داستان کلان نامیده می شود. این ساختار عبارت است از داستان های غیر مرتبطی که دارای ساختارهای طرح واره ای مشابهی هستند، به طوری که ساختار کلان فضای طرح واره ای پیرامتن با فضای دیگر متون موجود در یک اثر ادغام شده و به فضایی جدید منجر می شود.
پرسش این پژوهش چیستی داستان کلان و چگونگی کارکرد آن در گفتمان داستانی است و اینکه چگونه ساختارهای خرد و کلان برای ساختن یک داستان واحد با یکدیگر سازگار می شوند؟ فرضیه ی این پژوهش وجود ساختاری است که در اثر تعامل ساختار کلان و خرد در “شکار سایه”، اثر ابراهیم گلستان رخ می دهد و به مثابه ی لایه ای عمل می کند که ساختارهای ازهم گسسته را به واسطه ی استفاده از ابزارهای پیرامتنی به هم پیوند می دهد و رمان گونه ای متشکل از داستان های کوتاه شکل می دهد. پیوند این داستان ها به واسطه ی داستانی ناگفته که همان داستان کلان است، شکل می گیرد و در نتیجه، جامعه ای را به تصویر می کشد که همه ی افراد آن علی رغم تفاوت هایشان، الگوی یکسانی را در زندگی خود تکرار می کنند و آن انتخاب راه غلطی است که منجر به بیهودگی و پوچی می شود. از ویژگی های بارز داستان کلان، روایت داستان به واسطه ی ساختار و چیدمان اثر و نه به واسطه ی بیانگری است.
کارکردهای هنری و تصویری حروف در شعر (با تاکید بر شعر خاقانی )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده : شاعر برای انتقال عاطفه به مخاطب، زبان خود را به طرق گوناگون تقویت می کند. ایجاد خلاقیت و نوآوری با ابداع تصاویر تازه، ورود به عرصه های گوناگون خیال و ... از ویژگی های شاعران خلاق در راستای تقویت زبان ادبی خود و ایجاد سبک شخصی است. در این راستا خاقانی از تمهیدات مختلفی بهره برده که هیات فیزیکی و شنیداری، جنبه های معنایی، ابجدی و دیگر ویژگی های حروف، از جمله ی آنهاست. این موضوع موجب برقراری ارتباط هایی بین آنها و معانی ذهنی وی شده و کارکردهایی هنری به حرف در شعر او بخشیده است. این مقاله با نگاهی توصیفی- تحلیلی به بررسی جنبه های مختلف حرف در شعر خاقانی پرداخته و بسامد نوع حروف، اصالت تصویرهای بر پایه ی حروف، اخذ وجه شبه های مختلف، ارتباط های چندگانه ی معنایی و لفظی حروف در بافت شعر، ساخت آرایه های ادبی بر پایه ی حروف، ارتباط حس حاکم بر تصاویر و حروف و. . . را در شعر او نشان داده است.
بنیان های معرفت شناسانه و ادبی در ناهمخوان نماهای سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ناهمخوان نمایی یا پارادوکس نه تنها یک صنعت بدیعی یا تصویر شعری که اصطلاح و مفهومی منطقی، فلسفی، و جهان شناختی است و در آثار ادبی و بلاغی گذشته به سبب یکسان انگاری با برخی آرایه های ادبی، از جمله با استعاره، توجه چندانی به آن نشده است. شاعران فارسی زبان، به ویژه در ادبیات عرفانی و شعر جدید، غنی ترین جلوه های انگاره های ناهمخوان را به کار گرفته اند و زبان شعر آن ها در پرتو تعبیرهای متناقض نما از تازگی و تأثیر مدام برخوردار شده است. شاعر با پارادوکس امور نقیض و ناساز را آشتی می دهد و به آفرینش امر محال که زیباترین و شگفت ترین جلوه های خیال است نایل می شود، انگاره های ناهمخوان با سنایی و شعرهای عارفانة او نمودی آشکار می یابد و از این روی کهن ترین نمونه های تصویرهای متناقض نما را در آثار این شاعر می بینیم. نگارنده در این مقاله به بررسی پارادوکس در آثار سنایی پرداخته است.
بررسی و نقد فردیّت و شیئیّت(جزئیّت) در شعر نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله ابتدا به تعریفی از مفهوم دموکراسی بر اساس نظریه کارل مانهایم می پردازد؛ تعریفی که در آن، دموکراسی فراتر از سطح سیاسی و در واقع نوعی فرهنگ تلّقی می گردد. فرهنگ دموکراتیک با تحدید فواصل عمودی (فاصله های کیفی) و به رسمیت شناختن فواصل افقی (تفاوت ها) تمایزی اساسی با تلّقی های پیشادموکراتیک دارد. مقاله ی حاضر با تاکید بر تمایز مذکور، به برخی از مصادیق فرهنگ دموکراتیک؛ یعنی: فردیّت وشیئیّت(جزئیّت) اشاره می کند و چگونگی برآمدن آن ها را از متن فرهنگ مذکور نشان می دهد. سپس با گزینش این منظر، به بررسی اشعار نیما یوشیج، سروده های سال های 1299تا 1336، جهت تعیین مختصّات شعری او می پردازد. به نظر می رسد که اوج شعر نیما، از منظر گرایش به جزئیات و فردیّت، در اشعار حوالی عصر مشروطه و اندک زمانی پس از آن قابل رویت است؛ حال آن که در میانه اوجگیری استبداد رضا شاهی، شاخص های مذکور در آثار او رو به زوال می نهند. این نوشتار، در انتها در پی یافتن دلایل اوج و فرود شعر نیما از منظر شاخص های مورد بررسی خویش، به تاثیرات نظام استبداد پهلوی اشاره می کند که توانست با تحدید حیات سیاسی- اجتماعی شاعر، فضای زندگی روزمره ی او را تاریک سازد تا منبع اساسی سرایش های وی را، از زندگی واقعی به سوی دنیایی انتزاعی، تغییر دهد.
جمال زاده، منتقد ادبی (تحلیل نگرش انتقادی جمال زاده در بررسی آثار داستانی معاصر بر اساس نامه ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نامه نگاری ، در کنار داستان نویسی ، سردبیری مجله ، ترجمه و نگارش مقاله های پژوهشی و انتقادی ، کارنامه ادبی جمال زاده را تشکیل می دهد . تأثیر شیوه داستان نویسی جمال زاده در زبان نامه نگاری و طرح مباحث ادبی به عنوان یکی از مضامین اصلی ، نامه های این نویسنده را از جایگاه ادبی ممتازی برخوردار می سازد . از عمده مباحث ادبی می توان به نقد ، معرفی داستان هایی اشاره کرد که نویسندگان با انگیزه های مختلف برای جمال زاده ارسال می داشتند . . شیوه انتقادی جمال زاده در این نامه ها امپرسیونیستی ( تأثرگرا ) و ذوقی است ؛ یعنی بر اساس اصول اعتقادی و اولویت های شخصی او صورت گرفته که گاه ، با لحنی رسمی و در مقام استاد و پیشکسوت وگاه با لحنی صمیمی و محبت آمیز ، در مقام دوست و همکار نوشته شده . در حالت اخیر بیشتر به گپ زدن های انتقادی و گفتگوهای دوستانه بین دو شخص فرهیخته شباهت دارد . موضوع ، زبان و شیوه نگارش ، مباحث اصلی این نقد هاست . این نامه ها همراه با مقالات انتقادی جمال زاده ، تصویر کاملی از او در مقام منتقد ادبی ، ارائه می دهد و نشان می دهد اصول اعتقادی جمال زاده در زمینه داستان نویسی و نثر فارسی ، از زمان صدور مانیفست ادبی تا سال های پایانی زندگیش ، بدون تغییر باقی مانده و همین اصول ثابت ، ملاک ارزیابی وی در نقد آثار داستانی نسل نو قرار گرفته است .
نقد زیبایی شناختی رنگ در شعر فرزانه خجندی شاعر رنگ ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زیبایی شناسی جدید توجه به شکل ظاهری شعر صرفاً برای بیان زیبایی های هنری آن کافی به نظر نمی رسد، به همین دلیل نوعی گرایش تطبیقی برای بررسی تأثّر ذوقی و شخصی شاعر از محیط اجتماعی شکل می گیرد که شناخت آثار ادبی را برمبنای تحقیق روان شناختی و جامعه شناختی ادبی استوار می سازد.
در این جستار با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از دانش های میان رشته ای روان شناسی، جامعه شناسی و زبان شناسی به توصیف و نقد زیبایی شناسی رنگ در شعر یکی از برجسته ترین شاعران نوگرای تاجیکستان پرداختیم. فرزانه خجندی با تأثیرپذیری از رنگارنگی محیط فرهنگی اجتماعی تاجیکستان و بهره گیری کامل از رنگ، اندیشه های اخلاقی را به زیباترین شکل به تصویر کشیده و در عین بهره گیری از رمزها و نمادهای رایج شعر فارسی، با خلق نمادهای نو و ترکیب سازی های بدیع در حوزة رنگ ها به پرورش شکل زیبایی از سخن فارسی دست یافته است.
بررسی عنصر موسیقی در آثار منثور قرن پنجم و ششم (با تأکید بر آثار فارسی احمد غزالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شاهنامه، زبانی شگفت انگیز، خاص و در عین حال ساده و نزدیک و هم جوش با ذهن مخاطب توصیف شده است. راز و رمز این تقرّب، البته پیچیده است و بسادگی نمی توان از همه جوانب آن پرده برداشت. کار درست و شایسته ، در حوزه زبان شاهنامه، بررسی همه ابعاد و زیر و بم آن از جهات گوناگون است، کاری که شگرف است و تنها در سایه تحقیق دقیق و همراه با تجربه ها و دانش های گوناگون، ممکن و میسّر است. هدف نگارنده از ارائه این مقاله، پرداختن به مقوله ای بسیار جزئی و در عین حال با اهمّیّت در زبان شاهنامه است. معرفی و تحلیل نوعی حذف در زبان شاهنامه چیزی است که به گمان ما، دانستنش بر هر شاهنامه خوان و شاهنامه پژوهی، بایسته است. دستاورد شناخت این مقوله از حذف، می تواند دست کم در چهار موضوع نسخه شناسی، معناشناسی، آشنایی با شیوه ای از بلاغت و نحو زبان شاهنامه، مورد استفاده قرار گیرد؛ با این حال هرگاه ما از کم و کیف این تحقیق آگاه گردیم؛ با این که این ویژگی به زبان فردوسی منحصر نبوده است؛ پی خواهیم برد که چگونه شاعر، در سراسر شاهنامه، با کاربرد آن به عنوان یکی از تکنیک های زبانی، زمینه وحدت زیبایی و معنایی را برای متن خویش فراهم آورده است. کثرت نمونه هایی که در این جا ارائه می گردد، از گرایش فردوسی به بیان گفتار، از طریق همین شیوه زبانی خبر می دهد. این مقوله حذف که عجالتاً به «حذفی غریب» نام گذاری می شود؛ پیش از این در هیچ گفتاری نقل نگردیده و این مقاله برای نخستین بار بدان می پردازد