فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۶۱ تا ۱٬۷۸۰ مورد از کل ۱۱٬۲۵۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
نثر عرفانی فارسی همواره از ساده ترین امکانات زبانی و بیانی برای انتقال مفاهیم دشوار و درونی بهره جسته، و در عین حال غالبا از دل آویزترین گونه های نثر ساده فارسی در همه ادوار به شمار رفته است. نثر جامی نیز در تمام آثار مفسرانه و تعلیمی و عرفانی، در عین بهره مندی از امکانات استحکام بخش نثر کهن فارسی سرشار از لطافت، مهارت و استادی است. نثر رساله ""شرح رباعیات در وحدت وجود"" نیز دارای تمام ویژگی های یاد شده می باشد.
در این مقاله پس از نگاهی اجمالی به زندگی و آثار جامی به معرفی رساله ""شرح رباعیات جامی در وحدت وجود"" پرداخته، سپس به کوتاهی به سبک نثر در عصر جامی اشارت رفته است، آنگاه پربسامدترین ویژگی های سبکی نثر رساله از جمله (ایجاز، کاربردهای سبکی کهن، حذف افعال به قرینه، کاربرد ئیت مصدری، مبحث ایراد مترادفات، مطابقت صفت و موصوف و استناد به آیات قرآن کریم) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. در پایان نیز به جمع بندی و نتیجه گیری مباحث پرداخته شده است.
خوانش رمان «قاعده ی بازی» فیروز زنوزی جلالی،بر مبنای نظریه ی آلوده انگاری ژولیا کریستوا
حوزه های تخصصی:
تاکنون نظریه های بسیاری موجب پیوند روانکاوی و ادبیات شده است که هر کدام از آن ها چشم انداز نوینی در خوانش، درک و تحلیل آثار ادبی ایجاد کرده اند. از جمله ی این نظریات،""آلوده انگاری"" ژولیا کریستوا است که پیوندی میان جهان درون، جهان متن و نویسنده اثر به عنوان فاعل سخنگوست. رمان ""قاعده ی بازی"" اثر فیروز زنوزی جلالی؛ رمانی روانکاوانه است که در آن راوی، پلشتی های روح انسانی را برون افکنی می کند و متن، آینه ای ست که خباثت ها و دروغهای ذهن را منعکس می سازد. هدف این پژوهش آن است که با روشی توصیفی/تحلیلی نشان دهد چگونه راوی قاعده بازی، در فرآیند کسب هویت خویش در پی جداسازی مرزهای خویش با مادر و دوری از اوست. همچنین چگونه متن نشان دهنده بحران های راوی، نویسنده و اجتماع است. در این اثر راوی/نویسنده همچون فاعلی سخنگو از طریق زبان نشانه ای، به پالایش روح خویش می پردازد تا راهی برای پاکی و تطهیر خود و جهان پیرامون خود ایجاد کند.
نقد نسخ تاریخ بیهقی با تکیه بر آرایش واژگانی و اقتضای حال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که آرایش واژگانی در تاریخ بیهقی برخلاف نثر امروز بسیار منعطف است و نیز گاه بنا بر اقتضای حال تغییر می کند، می توان از آن به عنوان ابزاری بسیار ویژه در تصحیح انتقادی متن بیهقی و متون نظیر آن که آرایش واژگانی منعطف دارند بهره برد. برای این منظور ابتدا باید ساختار جمله ای را که از حیث آرایش واژگانی در دو نسخه متفاوت است، تعیین کرد و با آمارگیری در کل متن به آرایش واژگانی معیار برای آن جمله پی برد، ضمن این که باید اقتضائات حال را نیز در نظر آورد و آن گاه تصمیم گرفت که ساخت جمله در کدام نسخه به شیوة معمول نویسنده یا به اقتضای حال نزدیک تر است. این شیوه در تصحیح انتقادی تاکنون لااقل به شکل رسمی سابقه نداشته است. برای نشان دادن کاربرد آرایش واژگانی در تصحیح انتقادی، نمونه هایی از جملات در چاپ یاحقی و سیدی با چاپ فیاض مقایسه خواهد شد.
بررسی و تحلیل دو غزل از خاقانی و حافظ بر مبنای زبان شناسی نقش گرای سیستمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ابتدا به بررسی و تبیین دیدگاه تحلیلی هلیدی در قالب زبان شناسی نقش گرایِ سیستمی پرداخته شده است و مفاهیمی نظیر فرانقش های سه گانه اندیشگانی، بینافردی و متنی تبیین شده و فرایندهای مادی، کلامی، رفتاری، ذهنی و رابطه ای توضیح داده شده است. سپس به نقش مشارکین فرایند، کنش گران، کنش پذیران و حامل و محمول پرداخته شده و در پایان، عناصر پیرامونی فرایند نیز از نگاه هلیدی توضیح داده می شود. بر مبنای دیدگاه فوق، تحلیلی از دو غزل خاقانی و حافظ ارائه شده است، این غزل ها از نظر وزن و قافیه و موضوع به یک دیگر بسیار نزدیک اند. خاقانی از دوازده فرایند مادی، چهار فرایند رابطه ای، سه فرایند رفتاری و یک فرایند وجودی در غزل خود بهره گرفته و حافظ از سیزده فرایند مادی، پنج فرایند رفتاری، سه فرایند رابطه ای و کلامی و یک فرایند وجودی استفاده کرده است، هر دو شاعر بیشتر از افعال حال بهره جسته اند. مشارکین فرایند در هر دو غزل بیشتر شامل شاعر، بادصبا، صبحدم و معشوق است و رابطه کنش گرها و کنش پذیرها نیز در دو غزل درخور توجه است. عناصر پیرامونی در دو غزل شامل عناصر مکانی، زمانی، چگونگی و علت است و خاقانی و حافظ بیشتر از عنصر مکانی و چگونگی در غزل های مذکور استفاده کرده اند.
مقاله به زبان عربی: ارزش های اخلاقی شنفری در قصیده لا میه العرب (القیم الاخلاقیه للشّنفری فی لامیه العرب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نگارندگان به بررسی ابیات لامیه العرب پرداخته، با تکیه بر روش توصیفی ـ تحلیلی، جلوه ای از ارزش های اخلاقی شنفری و نیز رنج های روحی شاعر که وی را به سوی چنین ارزش هایی سوق داده ارائه می کنند.
این بحث متأثر از حدیثی است که بیانگر التزام شاعر به ارزش های اخلاقی است. مضمون حدیث این است: «لامیه العرب را به فرزندان خود بیاموزید زیرا به آنان مکارم اخلاقی می آموزد». بدین ترتیب با بررسی ابیات اخلاقی مندرج در لامیه العرب میزان صحت حدیث آشکار می شود.
تجربه ی دینی حافظ شیرازی بر اساس نظریه ی گلاک و استارک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چالش های دین در دنیای مدرن و دفاع به ویژه جامعه شناسان از کارکردها اجتماعی دین، موجب شد تا جامعه شناسی دین در حوزه ی پژوهش های دینی شکل گیرد و پژوهش گران این حوزه را بر آن دارد تا راه کارهایی برای عملیاتی و اجرایی کردن دین، ارائه نمایند و کارکردهای آن را در مناسبات و تعاملات اجتماعی نشان دهند. لذا، از این رهگذر برای دین ابعاد متعدّدی مطرح نموده و آن را به عنوان پدیده ای چند بُعدی، معرّفی کردند. نظریه ی گلاک و استارک از جمله مهم ترین نظریه های مطرح در حوزه ی مذکور است. در این نظریه برای دین پنج بعد، ذکر شده:1. اعتقادی؛ 2. مناسکی؛ 3. تجربی؛ 4. فکری 5. پیامدی. تجربه ی دینی از عناصر مشترک همه ی ادیان و یکی از ابعاد مهم دین و در حکم جوهر آن می باشد. در تجربه ی دینی بر احساس که منبع ژرف دین است تأکید می گردد. در حقیقت، بعد تجربی دین شیوه ای برای احساس حضور خداوند در درون می باشد. گلاک و استارک برای تجربه ی دینی چهار شاخص برشمردند:1. شناخت؛ 2. توجّه؛ 3. ایمان و 4. ترس و بیش تر، کارکردهای اجتماعی آن ها را مورد توجه قرار دادند. حافظ شیرازی، به عنوان شاعرِ مسلمانِ عارف، صاحب تجربه های دینی است. شناخت حافظ، شهودی و مبتنی بر شیوه ی عاشقانه است. عشق در تجربه ی حافظ، پدیدآورنده ی پایدارترین نظام اجتماعی استوار بر مناسبات و تعاملات انسانی است و توجّه یا نیایش، بیداری و تعادل در رفتار اجتماعی را در پی دارد. ایمان، تعیین کننده ی نحوه ی عمل و معنابخش زندگی است و عدالت محوری و عمل گرایی، دو کارکرد عمده ی اجتماعی ایمان حافظ است. ترس در تجربه دینی حافظ راهی ندارد و حافظ امید را به جای آن می نشاند؛ زیرا ترس مربوط به آینده است؛ در حالی که حافظ اهل اغتنام فرصت و طالب زندگی در زمان حال است.
نقد و بررسی عاطفه در اشعار نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عاطفه یا احساس، زمینه ی درونی و معنوی شعر و عنصر بنیادین در شکل گیری هر اثر ادبی است. از همین روی بررسی آن بیش از عناصر دیگر متن ادبی ضروری می نماید. هدف این مقاله تحلیل عنصر عاطفه در شعر نیمایوشیج از زوایای مختلف آن است.در این مقاله ابتدا همه ی رویکردهای عاطفی به دو دسته دریافت و انتقال عاطفه تقسیم شده و بعد از نگاهی گذرا به نوع عاطفه در شعر نیما به تشریح حوزه دوم پرداخته و مسائلی مانند تناسب عاطفه با عناصری مثل تصویر، زبان، اندیشه، موسیقی، فضاسازی، تجربه شعری و ...، و استمرار عاطفه در سراسر شعر مورد بررسی قرار گرفته شده است. استمرار عاطفه و هماهنگی آن با عناصر دیگر شعر، موجب انسجام و وحدت ارگانیک شعر او شده است به گونه ای که در اشعار توصیفی و روایی کوتاه تمام عناصر هماهنگ در طول شعر در راستای عاطفه حرکت می کنند و در اشعار روایی بلند هرچند عواطف مختلفی حس می شود اما هر یک به اقتضای موقعیت و فضای شعر تغییر یافته است.
جایگاه ""شوهر آهوخانم"" در ادبیات داستانی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علی محمد افغانی با انتشار نخستین رمانش، شوهر آهوخانم، به اوج شهرت ادبی رسید. انتشار این رمان در سال 1340 با توجه به خلأ فعالیت خلاقّة ادبی در سال های پس از کودتای 28 مرداد 1332 و علل و عوامل اجتماعی، ادبی و تاریخی دیگری که در متن مقاله به آن ها پرداخته ایم، با استقبال شگفت انگیز خوانندگان روبه رو شد. در پی استقبال خوانندگان، منتقدان ادبی نیز به ستایش نویسنده و رمان او پرداختند و از علی محمد افغانی به عنوان ""بزرگ ترین رمان نویس معاصر"" و از رمان شوهر آهوخانم به عنوان ""بزرگ ترین رمان قرن"" یاد کردند. اما افغانی با اینکه بعدها رمان های دیگری نوشت به دلایلی که بدان ها پرداخته ایم هیچ گاه نتوانست اقبال خوانندگان و منتقدان را مجدداً به دست آورد. اکنون نیم قرن پس از انتشار این رمان و پیوستن آن به تاریخ رمان نویسی معاصر ایران، می توان با توجه به همة جوانب، به بررسی جایگاه علی محمد افغانی و رمان برجستة او در سیر تکوین و تکامل رمان فارسی پرداخت و همچنین تأثّر نویسنده را از ادبیات داستانی پیش از او و تأثیرش را بر داستان های پس از او نشان داد. وجوه جامعه شناختی و ادبی این رمان نیز در این مقاله بررسی شده است تا علل مقبولیت این اثر در بین خوانندگان و جایگاهش در رمان فارسی دقیق تر تبیین شود.
اضافه اسمی و اضافه وصفی (اتحادیه اروپا یا اتحادیه اروپایی؟)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چهار نکته
جهت دستوری در سه غزل معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه بین نحو و اندیشه در زبان شناسی از طریق افعال و حالات بیان شده با فاعل، مفعول و مسند بیان می-شود و جهت دستوری فعّال، منفعل و غیره را پدید می آورد. جهت دستوری، نگرش و موضعِ نویسنده را نسبت به موضوع نشان می دهد و پژواک وضعیّت ذهنی نویسنده است. همچنین در شناخت حالات شاعر اهمّیّت دارد و وضعیّت روحی او را به ما نشان می دهد. علاوه بر آن در مقایسه حالات چند شاعر با یکدیگر مؤثّر است. در این پژوهش، نوع، تعداد و درصد جهت دستوری در سه غزل ابتهاج، نادرپور و فرّخزاد که به تقلید از یک غزل سعدی سروده شده مورد بحث و بررسی و مقایسه قرار گرفته و رابطه آن با مکتب رمانتیسم بیان شده است تا جهت دستوری غالب و نحوه موضع گیری شاعر نسبت به معشوق در سه غزل مشخّص شود. نتیجه این که بر خلاف روحیّه منفعل رمانتیک، جهت فعّال در غزل غلبه دارد و علّت آن را می توان وجود دیالوگ خیالی بین شاعر و معشوق دانست. از میان سه شاعر ابتهاج بیشترین و فرّخزاد کمترین درصد جملات منفعل را دارد، امّا نحوه به کارگیری جملات فرّخزاد از الگوی خاصّی پیروی می کند
دراسةٌ أسلوبیةٌ فی قصیدة ""موعد فی الجنة"" (سبک شناسی قصیدهی ""موعد فی الجنة"")(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک شناسی(stylistices) دانش جدیدی است که به بررسی و تحلیل ساختار تشکیل دهنده ی شعر براساس سه لایه ی صوتی، نحوی، و بلاغی می پردازد و موجب تمایز بین آثار ادیبان از جمله شاعران می شود. در پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی و در چارچوب سبک شناسی، کوشش می شود مرثیه در قصیده ی ""موعدٌ فی الجنة"" سعاد الصباح، از پیشتازان شعر رثای عربی در دوره معاصر، که در سوگ پسرش ""مبارک"" سروده است، در سه لایه صوتی، نحوی، و بلاغی بررسی شود؛ تا از این طریق، پیوند عاطفه حزن و سبک را در اشعار این شاعر به تحلیل گذارد.
مهم ترین نتیجه حاصل از کاربست این نظریه در تحلیل مرثیه سعاد الصباح، نشان می دهد که رابطه تنگاتنگی بین عاطفه رثا و سبک شاعر وجود دارد و عاطفه حزن بر سبک اشعار سعاد الصباح تأثیر مستقیم گذاشته است.
پارادوکس تکبر و تواضع در شعر و شخصیت خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خاقانی یکی از شگفت ترین شاعران روزگاران است و آثار بازمانده از او بویژه دیوان پر برگ و بارش یکی از ارجمندترین میراث های ادبی و فرهنگی زبان فارسی است. از نگاه شخصیتی نیز شخصیتی شگفت و پارادوکسیکال دارد و آشکارترین نشانة شخصیت پارادوکسیکال او که در دیوانش نیز بازتاب بسیار دارد، از یک سو مفاخره های فزون و فراوان اوست که نشان از شخصیتی خودبین و خودفروش دارد که خود را از همگان برتر می شمارد و از همین روی دیگران را به چیزی نمی گیرد و چه بسا زبان به هجو و نکوهش دیگران حتی نزدیکان خود می گشاید و از دیگرسو، خاکساری ها و خود کم بینی های بسیار او در برابر ارباب زر و زور است که نشان از شخصیتی خود کم بین و گرفتار عقدة حقارت دارد که خویش را بسیار ارزان می فروشد و گاه خود را از سگ نیز کم تر می شمارد. در این مقاله این ویژگی شخصیتی و شعری خاقانی، ریشه های روانی آن و مسائل مربوط به آن بررسی می شود گویا خاقانی از این ویژگی منشی خویش ناخرسند بوده و در رنج بوده است و از همین روی بارها از ستایش و کوبیدن در این و آن بیزاری جسته است و چه بسا همین بی زاری، گونه ای تحول شخصیتی در او پدید آورده است.
انتقال معنا و بینامتنی بر اساس مدل ""لپی هالم"" بررسی موردی ترجمة اشعار احمد مطر
حوزه های تخصصی:
«بینامتنی» ابزاری هنری در دست آفریننده متن است که زمینه ساز زیبایی و ژرف معنایی آن می گردد؛ امّا چگونه می توان در ترجمه، معنا را با حفظ زیبایی این شگرد هنری، انتقال داد؟ زیرا در ترجمه، نشانه های لفظی، به عنوان بهترین علامت برای پی بردن به بینامتنی ودرک معنایی آن، تقریبا از بین می رود واگر این بینامتنی، با متون برجسته دینی مانند قرآن ویا دیگر کتب آسمانی باشد، مشکل دوچندان می گردد. این مقاله با شیوه توصیفی - تحلیلی، درصدد است با توجه به مدل «لپی هالم» و نظریه بینامتنی، به ترجه دو شکل از انواع آن، یعنی «بینامتنی عَلَم» و «بینامتنی لفظی» در اشعار احمد مطر بپردازد و در نهایت به این نتیجه می رسد که راهکار حفظ اسم در بینامتنی علم با تغییر حداقل و توضیح صریح در بینامتنی لفظی، نسبت به دیگر راهکارها، معنای بینامتنی را بهتر منتقل می نماید.
فنّاوری در زبان امروز (جستاری در تأثیر تکنولوژی بر شعر احمد عزیزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه علوم و فنون با شتابی روزافزون همه جنبه های زندگی بشر را درنوردیده است. این دگرگونی بر نحوه تفکر انسان ها نیز تأثیر گذاشته و با تغییر تلقّی افراد نسبت به پدیده های پیرامونی، مکالمات و گفتگوها نیز تغییر یافته است. همراه با پیشرفت تکنولوژی، گذشته از آن که واژگان فراوانی وارد زبان فارسی شده و ترکیبات و تعبیرات جدید برای استفاده و کارکرد این علوم و فنون ساخته شده است، بسیاری از معانی و مفاهیم نیز دگرگون گشته است. به طوری که زبان امروز با سرعت بیشتری تغییر مییابد. هدف غایی این مقاله بررسی ساخت این زبان، که آن را زبان امروز می خوانیم، با استفاده از پیکره واژگانی اشعار احمد عزیزی است و طیّ آن شیوه های ساخت واژگان جدید و تغییر معنای واژگان گذشته بررسی می گردد. در این مقاله سؤال اساسی تحقیق این است که نحوه مراوده انسان امروزی با ماشین چگونه در زبان او تأثیر گذاشته است و فرضیه تحقیق نیز بر این اساس شکل گرفته است که ماشین و فنّاوری بر زبان احمد عزیزی مؤثّر بوده است. لذا پس از معرفی برخی واژگان مرتبط با فنّاوری نوین مانند خودرو، تلفن و مظاهر زندگی شهری که احمد عزیزی برای بیان مفاهیم زندگی ماشینی امروز در شعر خود به کار داشته است، در جستجوی میزان تأثیر پذیری شعر عزیزی از فناوری امروز بوده ایم